اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

آیا متعه در احادیث شیعه حرام اعلام شده است؟


حکمت  وفلسفه نکاح و ازدواج در دین مبین اسلام:
 
نکاح  یا ازدواج ، عبارت ازعقدى است ، محکم وپیمانى است  نا گسستنى ، که بر پایه نیت  زندگى مشترک و   برقرار  کردن  رابطه  همیشگى بین یک مرد مسلمان  با یک زن  مسلمان  یا اهل کتاب  براى بهره  گرفتن  از مسایل  جنسى،  تشکیل خانواده ، توالد وتناسل ، بقاى نوع بشر در این جهان،  آرامش روح ، عشق ،  وعلاقه، محبت در کنار خانواده بر نحوه ء مشروع مطابق به حکم قرآنى  وسنت انحضرت صلى الله علیه وسلم،  وبصورت دائمى، بعمل مى اید.  


خداوند   پاک  در سوره ( نحل  آیه متبرکه ۷۲ )   میفرماید : «  والله  جعل لکم  من انفسکم  أزواجٱ وجعل لکم  من ازواجکم، بنین  وحفدة »( خداوند  همسران  شمارا  از نوع  خود تان  قرار داده  واز این  همسران  اولاد   ونواسه هایى  براى شما  خلق نموده است .)
 

فـــوایـد فلسفه ازدواج :

اصیل  ترین ومهمترین  فایده  ازدواج  که به  خاطر  آن  مشروع  شده است  اولاد است .
هدف شارع مقدس بقاى  نسل  مى باشد  تا بدین  وسیله جهان از وجود  انسان  خالى نشود.

دومین  فایده ازدواج  مصؤن ماندن  انسان  از شر شیطان  وآرام ساختن  هیجان، دفع وسوسه  شهوانى ، حفظ  چشم  ودورى  از فساد جنسى است. طوریکه  پیامبر صلی الله علیه وسلم  مى فرماید : 
« من نکح فقد  حصن نصف دینه  فلیتق الله فى الشطر الاخر »( کسى که ازدواج  کند نصف دینش  را محفظ داشته  است، باید براى  حفظ نصف دیگر تقوی وخدا ترسى  را پیشه کند.).

سومین  فایده ازدواج  آرام شدن  نفس  انسانى، معاشرت  والفت  میان  همسران بزرگترین عامل  آرامش  قلبى است  که ناراحتى ها واضطرابات را ازبین میبرد.
ابو سلیمان (رح)   مى گوید :« همسر  صالحه  ونیکو کار  از نعمتهاى  دنیوى نیست  بلکه  از نعمت هاى آخرت است،چون انسان را براى  آخرت  فارغ  القلب  مى نماید.

چارومین فایده  ازدواج  مبارزه با نفس  وتحمل فشار  به واسطه داشتن  حق رعایت  وقیام  به حقوق خانواده  و تربیت  اولاد  صالح  است.  که هیچکدام  این فواید  بجز از دفع  قواى  شهوانى  در ازدواج مؤقت یا صیغه  دیده نمیشود.
 
ولى در مقابل مفسرین و فقهاى (شیعه) از ازدواج تعریف جداگانه دارند، واساسآ ازدواج  را بر دو نوع   تقسیم  مینمایند:

ازدواج دائــــم
وازدواج مؤقت (صیغه یا متعه )
 
ازدواج دائـــــم :
فقها شیعه میگویند ازدواج دائم عبارت ازدواجى است که مدت  و وقت آن  نامحدود  باشد.

وازدواج مؤقت   « صیغه یا  متعه » : عبارت   ازدواجى است که مدت آن با توافق  طرفین  تعیین میگردد.
( که این مدت میتواند  از یک ساعت ویاکمتر  آن  آغاز  ومدت  نهایى  آن  نامعلوم 

است.)
 به عقیده این فرقه این ازدواج  با ازدواج  دائم  در بسیارى  از مسائل  داراى   شباهت  هایى میباشد وبدین باور اند که:  صیغه به سبب جلوگیرى  از فحشا ء غیر  عقدى در جامعه، مورد  مجاز قرار داده شده است .
 
شیخ محمد حسن  توسلى، یکى  علماى مشهور شیعه افغانى،که تحصیلات خویش را در قُـم  جمهوری اسلامی ایران به پایان رسانید ودارایی حسینه مشهوری در شهر مـــزار شریف  میباشد  در مصاحبه خویش  بتاریخ ( ۲۳  اپریل  ۲۰۰۶  )  با رادیو  بى بى سى  گفت : « حضرت  امام حسین  مجتبى، نواسه  پیامبر  اسلام، هم  ۴ زن دایمى  ونزدیک  به ۷۰  زن مــؤقت داشت.»
 
 شیخ توسلى مى افـــزید:« صیغه به سبب جلوگیرى از فحشاء در جامعه، مجاز  قرار داده شده است.»
 
همچنان فقهاى این فرقه از شیعه معتقد اند کــــه در عقد مؤقت  نفقه  زن  بر شوهر  واجب نبوده  ودو همسر از یگدیگر ارث برده نمى تواند .
 
 

استدلال مفسرین شیعه بـر حلال بودن  ازدواج مؤقت:

مفسران وفقهای شیعه استدلال  میاورند که آیه متبارکه « فما استمتعتم به منهن  فأ توهن  اجــورهن ...»(زنانى را که متعه مى کنید، مهر  آنها  را باید بپردازید .) اساسآ در مورد نکاح  مؤقت ( صیغه یا متعه )   نزول یافته است.
 
علماء ومفسرین شیعه  استدلا ل میاورند که « ضمیر  در کلمه ( به ) به چیزى بر میگردد که از جمله  « واحل لکم  ماورا ء ذلک »  استفاده میشود،  وآن عبارت  است از رسیدن به  کام شهوت ، ویا  هر تعبیرى  که این معنى را برساند ، در نتیجه  کلمه ( ما )  براى توقف  وبه معناى  هر زمانى که -  خواهد بود وجار ومجرور  ( منهن ) متعلق  است  به جمله  « استمتعتم  »، ومعناى جمله این است  که هر زمانى که  از زنان  با گرفتن  کام تمتع بردید  فریضه  و  وجوبـــا  باید  اجرت ایشان را  به خود شان بدهد.

البته ممکن است کلمه ( ما ) را موصوله  بگیریم، وجمله  ( استمتعتم  )  را صله آن وضمیر  در (به )  را  راجع به  موصول، وجار ومجرور  (منهن ) را بیانگر موصول بدانیم، که در این صورت  معنا  چنین میشود « واز زنان  با هر یک  که به وسیله  همخوابگى  استمتاع  کردید باید اجرتش  را بدهید. »  واین  جمله  به دلیل  اینکه  حرف  (  فا)   بر سرش  آمده  تفریع  ونتیجه گیرى  از سخنان قبل است.

تفریع  بعض بر کل ،  وبگو  تفریع  جزئى بر کلى  ، ودر این معنا  هیچ  شکى نیست ، 
چون مطلب  قبلى این بود  که با اموال  خود  در جستجو  وطلب  همسر باشید،  به شرطى که عفت  را رعایت  نموده  سفاح  وزنا نکنید ،  واین سخن  همانطور  که بیانش  گذشت  هر دونو ع کام  گیرى  را یعنى  نکاح دائم وتمتع  از کنیز  را شامل  مى شود،  پس  تفریع  جمله « فما استمتعتم  به منهن  فاتوهن  اجورهن  » بر آن  جمله قطعٱ  از باب  تفریع  جزء  بر کل  ویا تفریع  بعضى  از اقسام  جزئى بر  مقسم کلى  خواهد  بود. واین قسم تفریع  در کلام  خداى تعالى  بسیار آمده است.
 
مفسرین  شیعه  نظریات  آنعده از علماى ومفسران  را که از مفهوم آیه ( فما استمتعتم  به منهن ) مفهوم  نکاح  دایم را میگیرند،  رد  نموده  واستدلال میاورند که کلمه « استمتعتم » معناى  طلب نداشته اصولآ معنائى که این مفسرین  براى  کلمه  مذکور  کرده، با جزائى  که در  آیه  براى شرط  آورده شده یعنى  جمله
 « فاتوهن اجورهن »  سازگار نیست ، زیرا در نکاح  دائم ( اجرتى در کار نیست، وآنچه  داده  مى شود  مهریه وصداق است.) واز این  مهمتر  آنکه  در جمله  مورد بحث ، استمتاع  شرط  دادن  اجرت  قرار  گرفته  فرموده : اگر از زنى  استمتاع  بردید واجب است  اجرت  وى را  بدهید ، در حالیکه در عقد د ائمى   استمتاع شرط  نیست، وقتى  مردى  زنى دائمى را براى  خود عقد  مى  کند به محض  تمام شدن  عقد  مهریه  او به ذمه اش مى آید، چنانچه  دخولى  صورت بگیرد،  باید همه مهر  را بدهد واگر صورت  نگیرد  نصف مهر را باید بپردازد. پس در عقد  دائمى دادن  مهر  واجب است که مشروط  بر این  نیست که تمتعى واقع شده باشد، ویا  هم در طلب  تمتع  باشد. ( برای معلومات مزید  مراجعه شود به  آیه (  ۲۳۶ و ۲۳۷  )  سوره  بقره « واگر طلاقشان  دادید قبل از آنکه با ایشان همخوابگى  کنید نصف  کل  مهریه اى که معین  کرده اید  باید بدهید ... » 

ولى به همه حال  در اینجا   هیچ  جاى شک  نیست،  که ازدواج مؤقت ویا صیغه  یکى از رسوم  عرفى  اعراب  عصر جاهلیت قبل از اسلام  بوده  که با ظهور اسلام بتدریج (اصل تدریج فی التشریع – دیده شود) منسوخ شد  وبا فرمان  الله  برآن خط  بطلان کشیده شد  ونکاح شرعى  جایگزین  آن گردید.
ولی در این هیچ جای شک نیست که   قبل از استقرار   شریعت اسلام ،  پیغمبر اسلام  اجازه ازدواج  مؤقت  را در سفر وغزوات ( بخاطر آنکه مرحله  

انتقالى از دوره جاهلیت  به دوره اسلام بود)   بـه اصحاب کرام خویش صادر  نموده است.  اما  بعد  آنرا  بـــــراى همیشه وتا به روز قیامت حرام  اعلام  داشت . 

در زمان جاهلیت قبل از نشر دین مقدس اسلام   زنا در بین اعراب جاهلیت زیاد  شایع بــود ،  زمانیکه دین مقد س اسلام  آمد، واز مردم  خواست  که  به منظور  غزا  وجهاد  به ترک خانه اقدام نمایند، دورى از زن  برایشان  مشکل بـــود، ویقینٱ در بین  افراد یکه جدیدٱ  مسلمان شده  بودند.  اشخاصى هم  یافت میشدند  که بیم آن میرفت ناچار به زنا،  که بدترین  وشنیع ترین  انحراف است،  دست بزنند.
ولـى در این میان  بودند مسلمانان  باایمان  که حاضر شدندخود را ختنه  کنند ویا هم بودند  افـرادیکه  از  ترس اینکه مباد به زنا دست زنــنــد ،  حاضر شدند  آلت تنسلى خویش را قطع نمایند .  از جمله در حدیث شریف  از  ابــن مسعود  روایت است:
 « ما با پیغمبر  صلی الله عله وسلم  به غزا رفته بودیم وهمسرانمان  با ما نبودند ، مـا به پیامبر اسلام عرض داشتیم : آیا خود را ختنه  نکنیم ؟  پیغمبر مارا از این کار منع کرد واجازه داد  که زنانى  را به طور مؤقت  در مقابل  خریدن لباس  نکاح  نمایم »( روایت  حدیث  شریف متفق  علیه است. )
پس  اباحه  متعه  در صدراسلام  رخصتى  بود به منظور  حل مشکلات  هر دو دسته  افرادا  ضعیف الایمان وقوى الایمان، وقدمى بود  در مسیر  تکاملى  وزندگى مشترک  زناشویى حقیقى، که تمام اهداف  عالیه   را تضمین  مى نماید، وعفت، آرامش، دوام نسل، مهر  ومحبت  وگسترش   دایره خویشاوندى را  به ارمغان  مى آورد.

ولى با تأسف  باید  گفت که مفسران  وفقهاى شیعه  ازدواج  مؤقت را یکى از اصول  دین  معرفى داشته نه تنها  برآن  معتقد اند  بلکه سرپیچى   از آن را  مخالفت  به اصول  وموازین دینى ودر تضاد با نصوص قرآنى  معرفى داشته وحتى منکرین  صیغه را  کا فر ومرتد میدانند. ( برای معلومات مزید مراجعه  شود به کتاب  منهاج الصادقین  ج ۲ ص ۴۹۵  ).

ابن با بویه قُمى  در کتاب   « من لایحضره الفقیه  ج ۳ ص ۳۶۶   »  با تــأیید نقل  قول  از امام  جعفر  صادق  علیه السلام ،  مینویسد : «  إن المتعة  دینى  ودین ابائى فمن عمل بها عمل بدیننا ومن أنکر ها نکر دیننا واعتقد بغیر دیننا » ( جعفر صادق گفت: 
صیغه از دین  من وپداران  من  است،  هر کس  به آن  عمل  کند  به دین ما عمل  کرده  وهر کس  از آن  منکر گردد، منکر دین ما شده است. )  توجه نمایید 

بنابر  روایت هذا  هر کس  متعه نکند ، یا آنرا  قبول نداشته  باشد  کافر  است!  وهمین حکم در   تفسیر  منهاج الصادقین نوشته کاشانى  در ( ج ۲ ص۴۹۵  )  تکرار  ومورد  تأکید  قرار گرفته است .

شیعه معتقد اند که ازدواج مؤقت  مانند  صدقه  که غضب  خداوند را  از انسان  دور مى سازد، وبه زعم خویش آنرا ازجمله گفتار: « پیامبر  اسلام که گفته است   اگر  هر  کس   یکبار  صیغه کند  از  ناخشنودى در امان  خواهد  بود. مى شمارند.» (برای معلومات مزید  مراجعه شود  به تفسیر  منهاج الصادقین  کاشانى  ج ۲ صفحه ۴۹۳).
 
امامان و رهبران 
شیعه ها معتقد اند که:
 کسانیکه صیغه میکنند  در بدل این عملش بخشش  وغفران الهى  شامل  حال  این  شخص میگردد . ابن بابویه  قمى  در صفحه ) ۴۶۳  ( » من لایحضره  الفقیه  « مى نویسد : »  در شب معراج جبرئیل  به پیامبر  گفت:
 » اى  محمد  خداوند میگوید  من  آن  زنانى را از امت  تو که  صیغه  مى کنند ، بخشیدیم « 
میگویند: از امام  جعفر  صادق  پرسیده شد: که اگر  صیغه را  انجام دهد از این عمل اش ثواب برایش خواهد رسید؟  امام  جعفر  (رح) در جوابش  گفت : « اگر   براى  رضاى خدا  صیغه کند  هر کلمه ای  که  به آن  میگوید  برایش  نیکى   ها  نوشته  میشود ،  ووقتیکه  به  آن  نزدیکى  نماید  خداوند  گناهانش را  مى  بخشد وبعد از عمل  جنسى  زمانیکه  غسل کند، غفران  خداوند  به  مقدار آبى که  بر بدن خود  ریخته  میشود، شامل  حال او میشود.»(من  لا یحضره  الفقیه  جلد ۶  صفحه ۳۳۶ ). 
 
شیعیان بر این  امر معتقد اند که  ازدواج  مؤقت  یا صیغه  یکى  از بهترین راه  هایى است  که بر ا ثر آن  انسان  میتواند  به بهشت  داخل گردد. وحتى  بر این  باور اند که ازدواج  مؤقت در جه انسان را به حدى  بالا  میبرد  که انسان  میتواند  در جنت  با پیامبران  رقابت کند. وحتى  براى  تـأ ئید  این نظریه خویش  روایت  موهوم  وجعلى  را   از پیامبر اسلام  حضرت  محمد صلی الله علیه وسلم  نیز  روایت داشته اند  که  فرموده  ! : « من تمتع بإ مراة مؤمنة کا زار الکعبة سبعین مرة ». (چی راه کوتاه عفوی تقصیرات؟!)
(هرکس  یکبار با زن مسلمان  صیغه کند گـویا  هفتاد  مرتبه خانه  کعبه را  زیارت  کرده 
است !).
( دقت کنید ، آیا واقعٱ  یک مرتبه  صیغه  کردن! ثواب  هفتاد  زیارت  کعبه  را   دارد ؟ ! )  ویکبار  دیگر به زعم  خودشان  روایت را   پیامبر  صلى  الله علیه 

وسلم نقل نموده مینویسند. « من تمتع  مرة أمن من سخط الجبار  »( هر کس  یکبار  صیغه کند از غضب و خشم  خداوند  در امان  خواهد  بود واگر  دو بار ه  صیغه کند  با نیکان  روز قیامت  محشور  خواهد شد واگر  سه  بار  صیغه کند  با من در  بهشت  رقابت خواهد  کرد.
( برمعلومات مزید مراجعه فرماید به کتاب : من  لایحضر ه الفقیه  جلد ۳ صفحه ۳۶۶ ).
فتح الله کاشانى  در تفسیرمنهج الصادقین از پیامبر صلى الله  علیه وسلم  روایت  مى کند  مینویسد : « پیامبر صلى الله علیه وسلم فرموده اند: اگر کسى  یک بار  صیغه  کند  به مقام  امام  حسین علیه السلام  میرسد  واگر کسى  دو مرتبه  صیغه کند  به مقام  حضرت  امام حسن  علیه  السلام ، مى رسد  واگر کسى  سه مرتبه  صیغه کند  به در جه  مولا على  علیه السلام  مى رسد،  وکسى چهار  بار  صیغه کند  به درجه  من  مى رسد. »(چی راه کوتاه عفوی تقصیرات؟!)
 
شیعیان محدودیت  عددى  براى  زنانیکه  مـورد  صغیه  قرار  میگرند  قایل  نسیتند  وبر این  باور  واعتقاد اند  هر تعداد زنانیکه   ولو که  تعداد  شان  به هزاران  ویا بیشتر  از  آن برسد  میتوانند  صدقه  کنند. (برای معلومات مزید مراجعه فرماید : الاستبصار شیخ طوسى جلد ۳ صفحه ۱۴۳   وکتاب  تهذیب  الاحکام  جلد ۷  صفحه ۲۵۹). 
 
شیعیان  به کسانیکه  صیغه را انجام  نمى دهند  هشدار  داده میگویند:
در  قیامت  به آنان  پاداش کمى  میرسد ،  طوریکه که گفته اند:« هر کس در حالى از این دنیا  برود  که  صغیه  نکرده  باشد ،  روز  قیامت  در حالى  حاضر  خواهد  شد  که اعضاى  بدنش  قطع  گردیده  است . » (  تفسیر  منهاج  الصادقین  جلد ۲  صفحه ۴۹۵).
  شیعیان معتقد اند  که صیغه دوشیزه هم  جائز است گرچه بدون اجازه ولى  او و بدون  شاهد  باشد .
( تهذیب  الاحکام  جلد ۷  صفحه ۲۵۴  وشرائع  الاحکام نجم الدین  الحلی جلد ۲  صفحه ۱۸۶).
  این  اعتقاد  شیعیان  در مخالفت  صریح حدیث پیامبر صلی اللع علیه وسلم   میباشد .
از ابو موسى (رض )  روایت شده که پیامبر   صلى الله  علیه وسلم   فرمود : « لا نکاح إلا بولى » (نکاح نیست  بدون ولى  »( احمد  ، ابو  داود ،  ابن ماجه  وتر مذى ).

همچنان  پیامبر  « صلى  الله علیه وسلم  » فرموده است « لا نکاح إلا  بولى  وشاهدى عدل ،  وما کان  من  نکاح غیر ذالک  فهو باطل »( نکاح نیست  مگر  با 
بــــودن  ولــــــى  ودو شاهد  عـدل  وآنچه  باشد از نکاح  غیر از این  پس باطل است. )
ابن حبان 
از ام المؤمنین  عائشه ( رض )  روایت  شده  که پیامبر  صلى  الله علیه وسلم فرمود :
« ایما  امرأة نکحت  بغیر إذن  ولیها  فنکاحها باطل ، فنکاحها باطل ، فإن دخل بها  فلها  المهر بما  استحل من فرجها ، فإن اشتجروا فالسلطان ولى من  لا ولى  له »( احمد ، ابو داود ، ابن ماجه  وتر مذى )  (  هر زنى  که نکاح  کند بدون  اجازه  ولى خود پس  نکاحش باطل  است،  پس  نکاحش باطل است  پس اگر دخول کرد بر این  زن پس  اوراست  مهر به  سبب استحلال  فرجش پس  اگر مشاجره  کردند پس   سلطان ولى کسى میباشد که ولى ندارد. 
مقدمترین  ولى پدر است وبعد از او پدر کلان  وسپس  برادر  خواه از یک  پدر  ومادر  باشند یا تنها  از پدر ، بعد از آن  پس برادر  وسپس  سائر عصبه. 
پس نکاح  بدون ولى  که باید  مرد باشد  ودو شاهد  عدل  صحیح نیست.)
ولى  در ازواج مؤقت  صیغى اصلآ  امر ولى  مطرح بحث  نمى باشد. 
شیعیان  متعه  با دختر  خرد  سال راکه  تا هنوز  به سن  بلوغ  هم نرسیده  باشد  مباح  دانسته اند .

بطور مثال  کُلینی  از ابى  عبد الله یکى از مشهور ترین فقیهان و مفسران  شیعه ،   روایت  میکند  که از او پرسیده  شده : آیا دختر  کوچک  را میتوان  صیغه  کرد ؟  ابى  عبد الله  در جواب  گفت : بله ،  مگر اینکه  خلیى   کوچک  باشد  وفریب  بخورد. به او گفته شد  آن  حدی که اگر  رسیده  باشد  که دیگر  فریب  نمى خورد  چقدر است ؟  ابى  عبد الله  گفت  :  ده سال  ( الکافى فى  الفروع جلد ۵  صفحه ۴۳۶)  ( ا لاستبصار طوسى جلد ۳ صفحه ۱۴۵ ، تهذیب  الاحکام جلد ۷ صفحه ۲۵۵) 
شیعیان  نه تنها  متعه  را با دختر  خورد  سال  جواز  دانسته بلکه لواط  را با زن صیغه   هم جائز  میدانند.  در  روایتى  منسوب به امام  رضا  آمده است ، هنگامیگه  در  مورد لوط  از ایشان  سوال  بعمل  آمد  فرمودند :    آیه اى از قرآن  آن را  حلال  قرار  دانسته  است  وآ  اینکه  لوط  علیه  السلام  گفت  : « هؤ لا ء بناتى  هن اطهرکم »  روزى قوم  لوط مى خواستند  با  مهمانهاى  او عمل  لوا ط  انجام  دهند  حضرت  لوط  گفت : دخترانم  براى  شما  پاگیزه  تر  هستند، در  صورتیکه  لوط  
مى دانست  مقصد  آنان  چیست! ( الاستبصار جلد ۳ صفحه ۲۴۳  ، تهذیب  الاحکام جلد ۷  صفحه ۴۱۵).


امام خمینى  در تحریر  الوسیله جلد سوم با ترجمه  فارسى  مسأله ۱۲ که از جانب  دفتر  انتشارات  اسلامى  وابسته  به جامعه  مدرسین  حوزه  علمیه  قُم بنشر رسیده در باره سن ازدواج  زن که  مورد صیغه قرار میگیرد  مینویسد : «نزدیکى  با زوجه  قبل  از تمام شدن  نه سال  جایز  نیست  واما سایر  لذت  ها مانند  لمس نمودن  با شهوت  وبغل  گرفتن  وتفخیذ حتى  در شیر  خوار  ٳشکالى  ندارد !!! »
شیعیان  در  امر  صیغه به این  امر  معتقد اند که زن  صیغه اى  فرق  نمى کند  که  شوهردار  باشد ویا زن  زانى  باشد  که با  پرداخت  مهریه  اش زن  مشروع  میگردد وضرورت  نیست  که انسان  بداند که زن  شوهر  دارد  ویا   هم  دختر خانه است .
 کلینى  در  کتاب خویش  به نقل از  امام  جعفر  مینویسد: «  روزى  مردى  خد مت   ایشان  رسیده  وگفت : من  بعضى مواقع  که زن  زیبایى را مى بینم  اورا  صیغه  مى کنم  وباکى  ندارم از اینکه  شوهر دارد ویا زناکار  است.»
 جعفر  صادق  گفت: «  این  به تو   ربطى   ندارد  آنچه  که بر  تو  لازم  است  این است  که مهر یه  آن زن را بپر  دازدى » ( الکافى فى  الفروع جلد ۵ صفحه ۴۶۳،  استبصار  طوسى جلد ۳  صفحه ۱۴۵  ،  تهذیب  الاحکام  جلد ۷  صفحه ۲۵۵).
 
این استد لا ل   علماى  شیعیه در مخالفت صریح (   آیه ۳  سوره نور   ) قرار دارد .
طـوریکه  خداوند پاک میفرماید:  « الزانـى لاینکح  إلا  زانیة  او مشرکة  والزانیة  لا ینکحها إلا  زان  او مشرک وحرم ذٰلک  على المؤمنین »( مرد زناکار  نکاح  نمى کند  ، مگر زن زناکار  ویا مشرک  را  وزنا کار نباید  ازدواج  کند  جز با مرد زناکار  ومشرک  ونکاح  فاحشه  بر مسلمان  حرام است )
 
 شیعیان  استدلال  میکنند  که  شاید  صیغه  باعث  آن شود که زن  زناکار  از عمل  خویش  دست  بردارد . ( مراجعه شود  به کتاب  تحریر الو سیله  امام خمینى   )
 
شیعیان  در مدت  زمانى  صیغه  میگویند:
 مدت زمان صیغه  مى تواند  ماها ،  روز ها  ویا چند  ساعت  ویا براى  چند  دقیقه  جهت  ارضاى  غریزه  جنسى زن ومرد باشد . (کافی فى الفروع  جلد ۵  صفحه ۴۶۰ ، الاستبصار طوسى جلد ۳ صفحه ۱۵۱).
  شیعیان این نوع  صیغه  را استنجار  الفروج  مسما   نموده  وبراى     این موضوع  در کتب خویش  عنوان   خاص را گذاشته  اند. از جمله میتوان از بـاب  
ما یسمى  با عارة  الفروج یکى ازبا  اهمیت ترین  فصل هاى فقهى است ، یاد اورى نمود.  

 

برخى از هدایات صادره از  جانب امام خمینى در باره صیغه  

 صیغه  کردن زن اگر چه براى لذت  بردن  هم نباشد  صحیح است  ( ۲۴۲۱ )

 زنى که  صیغه  مى شود  اگـر  در عقد  شرط که شوهر  با او نزدیکى نکند ،  عقد وشرط او صحیح  است   وشوهر فقط مى تواند لذ تهاى  دیگر  از او ببرد ولى اگر  بعدٱ به نزدیکى  راضى  شود ،  شوهر  مى تواند با او نزدیکى نماید.   ( ۲۴۲۳ )

 زنى  که صیغه  شده اگرچه آبستن  شود حق خرجى ندارد  ( ۲۴۲۴ )
  زنى که صیغه  شده  حق همخوابى  ندارد  واز شوهر  ارث  نمى  برد وشوهر  هم  از او ارث  نمى برد
« ( ۲۴۲۵ )
»
 زن صیغه شده اگر نداند که حق خرجى وهمخوابى  ندارد عقد او صحیح  است وبراى آن  که نمى دانسته ، حقى  به شوهر  پیدا نمى کند. «  ( ۲۴۲۶ )

  زنى که صیغه  شده ، مى تواند  بدون اجازه  شوهر  از خانه  بیرون  برود،(عجب نظام فامیلی که اصلا و اصلا به روح و  محتوی فامیل در اسلام برابری ندارد - مبصر)  ولى اگر  به واسطه  بیرون  رفتن ،  حق شوهر از بین  مى رود  بیرون رفتن  او هم  حرام  است  ( ۲۴۲۷ ).(این چی حقی که ضایع میشود. مسلم است که ضایع میشود و با کسی دیگر همخوابی میکند - مبصر).
 پدر وجد  مى توانند  براى محرم  شدن ، یک ساعت  یا دوساعت  زنــــى را  به عقد  پسر  نابالغ  خود  در آورند  ونیز مى توانند  دختر  نابالغ  خود را  براى محرم  شدن ، به عقد  کسى  در آورند ولى  باید  آن عقد  براى  دختر  مفسده  نداشته باشد. ( ۲۴۲۹ )
 اگر  مرد مدت  صیغه  را ببخشد ، چنانچه  که با او نزدیکى هم کرده باشد   باید  تمام  چیزى را که  قرار  گذاشته بودند   باو  بدهد اگر  نزدیکى نکرده  باید نصف  آن را  تادیده نمایند ( ۲۴۳۱ )

مرد مى تواند  زنى را که صیغه  او بود  وهنوز  عده ش  تمام نشده  به عقد دائم  خود در آورد
 (  ۲۴۳۱ )
 ( براى معلومات مزید به  کتاب ازدواج مؤقت آداب ، رسوم  وآئین نامه  ها  چاپ ، تهران  مراجعه نماید. )

 
تحـریم  بودن  صیغه بر اساس آیات  قـــرانى:
 
آیات  متعددى  در قرآن  عظیم الشان  صریحٱ  بر حرام بودن   ازدواج   مؤقت  نازل گردیده است  که در اینجا  به برخى ازاین آیات   اشاره خواهیم کرد.

-۱  در آیات (۵ ، ۶ ، ۷  سوره   مؤمنون  ) آمده است :
« والذین هم لفروجهم حافظون الا على ازواجهم  او ما ملکت  ایمانهم  فانهم  غیر ملومین فمن ابتغى  ورا ء  ذلک  فاولئک  هم العادون »( هرکس با غیر  همسر یا کنیزش  نزدیکى  کند ، تجاوز نموده است . )

۲- در   آیه  ( ۱  سوره طلاق  )  آمده است :
 « یا ایها  النبى  اذا  طلقتم  النسا ء  فطلقوهم لعدتهن  » ( اى پیامبر  چون  زنان را طلاق  مى دهید  با رعایت  عده  طلاق دهید. ) در حالیکه در ازدواج  مؤقت  مساله طلاق اصلآ مطرح بحث نیست.

۳- در آیه ( ۲۲۸   سوره بقره  ) آمده است :
 «  والمطلقات یتربصن با نفسهن ثلاثة قروء »( زنانى  طلاقى تاسه نوبت  حیض دیدن وپاک شدن عده نگه بدارند ) تطبیق و کنترول این عمل اصلا ناممکن و راههای باز برای زنا کاری در جامعه اسلامی و خلاف روابط انسانی زناشوی و راوبط انسانی است.
 
۴- در آیه ( ۱۲ سوره نسا ء  ) آمده است :  « ولکم نصف ما ترک  ازواجکم »( شما نصف  ما ترک  همسر تان را  ارث مى برید. )  در حالیکه در آزدواج مؤقت  بجز از تمتع جنسى اصلآ   مسایل   ارثى  مطرح  بحث  نیست.

۵- در آیه ( ۳  سوره  نسا  ء ) آمده است : « فانکحو ا ما طاب لکم من النسا ء  مثنى وثلاث ورباع... »(به نکاح بگرید زنانرا  دو  ویا سه ویا چهار ... ) در این آیه متبرکه بصورت کل  از  مفهوم  ازدواج مؤقت   بحث در میان  نیست .
 دین اسلام در صورت  استطاعت  چهار زن را به نکاح  شرعى براى مرد   اجازه داده  است  که اعتدال را بجاء  آورده بتواند.
پروردگار با عظمت مى فرماید : « فان خفتم لا تعدلوا  فواحد ة »( اگربیم  آن داشتید  که نمى توانید عدالت  ر ا رعایت  نمایید ، فقط یک زن بگیرید ) ( سوره نسا ء  آیه ۳ ).
اما در  ازدواج مؤقت  وصیغه  تعداد ازدواج ها ى صیغه اى  اصلآ  قید  نگردیده  ودست مر د را  سخاوتمندانه در تعد د زنها بشرطیکه مهریه آن  را  پرداخته  بتواند  آزاد گذاشته است. که این خلاف عدالت و صراحت حکم صریح و متن قرآن کریم است. 

۶- همچنان  اگر  به مفهوم آیـــه متبرکه  « والله  جعل لکم  من انفسکم  أزواجٱ وجعل لـکم  مـن ازواجکم ،بنین  وحفدة »( خداوند  همسران  شمارا  از نوع  خود تان  قرار داده  واز این  همسران  اولاد   ونواسه هایى  بـــراى شما  خلق نموده است )  به دقت  نظر بیندازیم   در خواهیم  یافت که به هیچ صورت حکم نـــکاح 

متعه  یا ارتباط  مؤ قت مرد وزن  در مدت معین از آن  استنباط  نمیشود .

 
تحـریم صیغه بر اساس  احاد یث  نبوى: 

همچنان احادیث  نبوى  با صراحت تام  بر حرام  بودن  وممنوع قرارد دادن ازدواج  مؤقت حکم نموده ، که    برخى  از این احادیث  بشرح ذیل بیان  میابد. 

 
۱-  امام  مسلم  در کتاب صحیح  البخارى خود ،  روایتى  را از سبره  جهنى بدین شرح  نقل کرده است  : « که  سبره  جهنى در   فتح  مکه بـا پیامبر صلى الله علیه وسلم ،   بود،  پیغمبرصلی الله علیه وسلم  به آنان اجازه داد  که نکاح مؤقت  ( متعه )  را انجام  دهند ، ولى هنوز از  مکه  خارج  نشده بود  که آن را  تحریم  نمود «
 در حدیث شریفى  که ابن ماجه  روایت نموده است  آمده است : پیامبر اسلام 
» صلى الله علیه وسلم « متعه را حرام  نموده فرمود  : « یا أیها الناس  إنى کنت أذنت لکم فى الا ستمتاع ألا  وإن الله قد حرمها   إلى  یوم  القیامة »(اى مردم من بودم که اجازه  میدادم شما را در متعه  اگاه باشیدوبدرستى که الله حرام کرد آنرا تا به روز قیامت.)
 
۲-  در حدیث که از امیر  المؤمنین حضرت على کرم وجهه   روایت شده  است  چنین آمده است : «حرم رسول الله ، صلى  الله  علیه واله  ، یوم خیبر لحوم  الحمر الاهلیة  ونکاح المتعة »( بدرستیکه پیامبر اسلام  صلى الله علیه وسلم  منع کــرده از متعه زنـــان در روز خیبر واز خوردن گوشت خران خانگى . )( تهذیب
  ۱۸۶-۲ ، استبصار ۱۴۲-۳  وسائل  الشیعة ۴۴۱-۱۴  )
 جاى  تــأسف  اینست  که  شعیه این  حدیث  را حمل  بر تقیه  کرده اند !  ومعناى آن اینست  که على  (ع )   ویا روایان  معتبر  این حدیث از ترس  سنى ها  به رسول  خدا  دروغ  بستهاند  واز اقوال  او چیزى  از خود  در آورده اند ! 
 همچنان حدیثى  به این الفاظ از امام بخارى  ومسلم نیز  روایت شده : « أن رسول الله  صلى الله علیه وسلم « نهى عن متعة النسا ء یوم خیبر وعن أکل لحوم الحمر ا 
لا هلیه  »( بدرستیکه پیامبر اسلام » صلى الله علیه وسلم (منع کرده از متعه زنان در روز خیبر واز خوردن گوشت خران خانگى . )
 
۳- از امام  صادق  علیه السلام  پرسیده  شد : « آیا  مسلمانان  در زمان  رسول خد  صلى الله  علیه  وآله بدون شاهد  ازدواج  میکردند  فرمودند  نخیر» ( تهذیب 
۱۲
۱۸۹-۲ ) طوسی  در توضیح  این روایت  مى فرماید : « منظور  از سؤال  نکاح دائم  نیست  بلکه  ازدواج  مؤقت  است ،  لذا  این روایت را در  باب  متعه آورده  است. 
بدون شک  این دو روایت  براى نسخ  حکم  متعه  وابطال  آن کافى است .
 امیر  المومنین حضرت على  حکم  تحریم  آنرا از خود نبى اکرم  صلى الله  علیه وسلم  نقل فرموده است. وخود  حضرت على  کرم الله وجهه نیز  از روز خیبر  حکم حرام  بودن صیغه  را  اعلام وابلاغ داشته  است . 
-۴   حضرت عمر »رض«  در دورا ن خلافت خود بالاى منبر به حرمت  قطعى  ودائمى آن حکم کرد وصحابه (ر ض) این حکم را مقرر داشتند واگر عمر (رض) خطا کرده مى بود صحابه  (رض) فیصله  اورا مقرر نمى داشتند.

 
۴-  خطابى میگوید :
در مورد تحریم  متعه اجماع میباشد که صرف بعضى از شیعه ها در این اجماع شریک نیستند، ایشان به اساس  قاعده همیشکى شان  در مسائل  که به زعم شان برابر نباشد، نظریات خویش رابه  حضرت على  (رض)  رجعت  داده، وآنرا  طورى وانمود  مى سازند که گویا این فرمود ه حضرت على ( رض)   میباشد . در حالیکه   به سند صحیح از على  ( رض)   روایت شده است  که متعه منسوخ گردیده است.

در کتاب  الاحوال الشخصیة  تالیف  محمد ابو زهره  از  امیر  المؤمنین  حضرت على کرم الله وجهه  روایت شده  که میفرماید : « لا اعلم  احد ا تمتع  وهو محصن  الا رجمته  با لحجارة »(  هر گاه  بدانم  شخص متأ هل  متعه  کرده  است  ، حد  زنائى محصن  را بر   او جارى  ساخته وسنگسارش  خواهم  کرد. )
 
همچنان از عبد الله بن سنان  روایت است که پرسیدم  از آبا عبد الله ( علیه السلام )  در باره  متعه  او در جوابم  گفت که یـــا عبد الله  « لاتدنس  نفسک بها »( نفس خــــویش  را بــــدان  الوده نساز )
( مستدرک اوسائل ج۱۴  ص ۴۵۵ ).
 
 
-۵   مقصد از صیغه قضاى  شهوت میباشد نه توالد وتناسل وحفاضت اولاد که  یکى از اهداف اصلى ازدواج به شمار  میرود، پس به اساس  هدف خود به زنا  شباهت دارد ، زیرا زن را  به شکل  کالایى  درمى آورد که ازیک دست به دست  دیگرى  منتقل میگردد . اگر به گفته  برخى از شیعیان فرض کنیم  کمترین  مدت  ازدواج  موقت   یک ماه باشد  یک زن ممکن است  در ظرف یک سال  در  صیغه  دوازده  مـــــرد تبادله کردد . 
 کدام  مسلمان  شریف  راضى  به این است  که
  


دوازده نفر  در یک سال  به نوبت  با دختر  ویا خواهر  ویا مادرش  چنین  عمل را  انجام دهند ؟ واگر این مدت  کمتر  از یک ماه  باشد  فکر کنید  چه  خواهد  شد  ؟
آیا به مقام وشخصیت  انسانى یک  زن متناسب است  که زندگى خود را چنین  بگذراند  واز  آغوش مردى  به آغوش  مرد  دیگرى  درآید  ؟ و چه رسد  به اینکه  این عمل   باز  بنام  شریعت  محمد  صلى الله  علیه وسلم  نیز انجام گیرد. ! 

همچنان نقطه  قابل  دقت در این است که ازدواج موقت که در صدر اسلام  وآنهم براى مدت  محدودى  جایز   شناخته شده بود  دارائى  حکمت بود  وبا ازدواج مؤقت ویا صیغه  فعلى  شیعه   تفاوت  اساسى وکلى دارد.

  اگر  نظریات ائمه( ع) را بطور دقیق مورد مطالعه  قرارد دهیم بو ضحات  تام در  خواهیم  یافت  که آنان  به پیروى  از فهم قرآن وسنت  پیغمبر صلى الله علیه وسلم  در تحریم  متعه هدایات را صادر نموده اند ،  ولى با تاسف برخى از علما شعیه  به تحریف  این  روایات پرداخته اند.
بطور مثال  از عبدا الله بـــن سنان روایت است  که من در باره  متعه پرسیدم  در جواب سوال من فرمود : « لا تدنس  نفسک بها »( نفس خود را باآن کثیف مگردان )( بحار الانوار ۳۱۸-۱۰۰ )  اگر واقعٱ  متعه حلال میبود واینقدر فضیلت  میداشت  وشرط ایمان  میبود  چرا  امام صادق ( ع)   چنین تعبیر ی  از آن  بعمل میاورد .
 امام  صادق  نه تنها  آنرا  بمثابه کثافت شمرده  بلکه  با صراحت  تام حکم  بر تحریم  آن بیان فرموده  است .  از عمار  روایت است  که گفت  امام صادق  علیه  السلام  فرمودند : «قد حرمت  علیکم  المتعة  »( به تحقیق  که متعه بر شما   حرام شده است.)( فروع کافى ۴۸-۲ ، وسا ئل الشعیه ۴۵۰-۱۴  )
 همچنان  امام صادق  (  ع )  اصحاب خویش را  همواره  سرزنش  مى کردند  وایشان را از صیغه  بر حذر داشته اند. طوریکه مى فرمودند.« آیا یکى از شما  خجالت  نمى  کشد  که در جاى  پنهان  وشرم  آوری  
دیده  شود آنگاه  این کردادر ناپسند  او به حساب  براردان  ویاران  صالح  ونیکو  کارش  گذاشته شود ؟ !  »( فروع  کافى ۴۴-۲ وسائل  الشعیه ۴۵۰-۱۴  )
 
امام بــاقر (  ع)   را زمانیکه  عبد الله بن عمیر  پرسید  که اى امام  :«  أیسرک أن 
نساءک  وبناتک  وأخواتک  وبنات  عمک یفعـــلن ؟  ای یتمتعن ، فأعرض عنه ابو 
۱۴
جعفر علیه السلم  حین ذکر نسا ءه وبنات  عمه »( آیا خوشحال  مى  شوی  که همسران  ودختران  وخواهران  ودختران  عمویت اینکار  را بکنند ؟ ! یعنى متعه  کنند ، امام  باقر علیه  السلام  وقتى  اینرا شنیدند چهره  خود را  بر گرداندند. )( فروع کافى ۴۲-۲ ، تهذیب ۱۸۶-۲ )
  همچنان  اگر نظریات  پیروان  سایر  مذاهب  را بــطور دقیق مطالعه نماییم ، در خواهیم یافت که ، ائمه تمام مذ ا هب بر حرام  بودن  متعه متفق القول اند وصیغه  ویا ازدواج  مؤقت را رابطه نامشروع   ورابطه زنان  ؛ مردان   در قبال پول مسما  ء  نموده  اند.
 
 
خواننده  محترم   ! 

دین اسلام  دینى است که بخاطر تکامل اخلاق و بهبود  بخشیدن  واخلاقى  ساختن  زندگى  انسانها  نازل  گردیده است، وپیامبر  اسلام  محمد صلی الله علیه وسلم  شخصٱ  فرموده است :
« من  مبعوث  شده ام  تا مکارم  اخلاق را  کامل  کنم . »
 بنٱ  دین اسلام  اعمالى را که در  منافات  به اخلاق  انسانى   باشد  مردود  شمرده  وپیروان خویش را از آن منع نموده است.

در حدیث  شریف آمده است  که مردى  خدمت  پیامبر  صلى الله  علیه وسلم  آمد  وگفت  : « اى  رسول خدا  به من   اجازه  بده  تا زنا  کنم . اصحاب  بر افروخته  شده  ومى خواستند آن مرد را  مورد تنبیه قرار دهند،  رسول  خــدا  صلى الله  علیه وسلم  مانع شدند  واز آن  مرد پرسیدند آیا  براى  مادرت  زنا  را مى  پسندى ؟  مرد گفت: خیر . پیامبر صلی الله علیه وسلم   فرمودند: بقیه مردم  هم  دوست   ندارند با  مادر شان  زنا  شود. آیا  دوست  دارى  کسى با خــــــواهرت  زنا کند؟  مرد گفت: خیر.  پیامبرصلی الله علیه وسلم  فرمود  بقیه مردم  هم دوست  ندارند  کسى &

نکاتی در خصوص خواندن صیغه عقد موقت

خداوند دوست دارد از آزادی‌های حلالی که داده، استفاده شود همانطور که دوست دارد اوامرش انجام شود

نکاتی در خصوص خواندن صیغه عقد موقت


قوانین فروع دین ما «تعبّدی» هستند و ازدواج و قوانین آن نیز از این امر مستثناء نیستند.

با توجه به مشکلاتی که در اثر غلط خواندن صی‍غه عقد به وجود می آید (که در همین مطلب اشاره میشود) لازم دیدم که در راستای مطالب قبلی، نکاتی رو هم در این خصوص ذکر کنم تا انشاءالله کسانی که قصد انجام این کار خیر را دارند (چه برای موقت و چه برای محرمیت قبل از عقد دائم) بتوانند بدون مشکل (معنوی!)، از فواید آن استفاده کنند.

نکته بسیار مهمی که باید توجه شود اینست که با توجه به تعبدی بودن احکام دین ما، سعی کنید در این مسائل دقت کافی را اعمال کنید تا مسائلی مثل حرام ابد شدن و یا مشکل اون خانمی که در کامنتها گفته پیش نیاد. (ایشون قبل از عقد دائم، با طرف مقابلشون عقد موقت کردند و قبل از پایان عقد موقت یا بخشیدن مدت، عقد دائم خوندند که عقد دوم باطله)

برای خواندن صی‍غه عقد، وجود یکی از الفاظ « متعت » یا « زوجت » یا « انکحت » لازم است.

و برای تحقق قبول، « هر » « لفظ » ی که دلالت بر رضایت طرف کند، کافی است.

در عقد موقت، ذکر مهریه و مدت لازم است و چنانچه عمداً(حیاء/...) یا سهواً (فراموشی/غفلت/...) ذکر نشود، عقد باطل است. (*تبصره در زیر این مطلب)

لازم به ذکر است که زمان شروع محرمیت هم زمان شروع خطبه است. (هر چند تعداد اندکی از فقهاء این قول را داردند که میتوان در عقد، ابتدای محرمیت را زمانی بعد از خطبه تعیین کنند.) زمان اتمام (زمان حرام شدن طرفین به یکدیگر) هم باید دقیقا مشخص شود ، در غیر اینصورت عقد باطل است.(*تبصره در زیر این مطلب)

مثالی از طرز خواندن صحیح گفتن صی‍غه عقد موقت توسط مرد و زن:

زن بگوید: زَوَّجْـتُـکَ نَـفْسی فِی المـُـدَةِ الْـمَعلومَةِ عَلَی الْمَـهْـرِ الْـمَعْلوم مرد بگوید: قَبِلْتُ

نکته 1: همانطور که در بالا گفته شد میتوان بجای زَوَّجْتُ، از مَـتَّعْتُ استفاده کرد و مرد هم مثلا میگوید قَبِلْتُ (الْـمُـتْـعَـة)

نکته 2: اگر شرط ضمن عقدی هم دارند (مثلا محدوده روابط) میتوانند عبارت «وَ بِالشَّرْط» را اضافه کنند و در نتیجه عبارت چنین میشود: زَوَّجتُکَ نفسی فی المدةالمعلومةِ علی المهر المعلوم و بالشّرط

اگر فرد دیگری را برای خواندن آن وکیل شود (وکالت دادن لازم نیست لزوما لفظی باشد یا عربی) بسته به اینکه هر کدام یک فرد مجزا را وکیل کنند یا هر دو یک نفر را وکیل کنند یا مثلا مرد از جانب زن وکیل شود، به الفاظ مختلفی میتوان صیغه عقد را جاری کرد که به ذکر یک نمونه از دو حالت اخیر اشاره میشود:

اگر هر دو به یک فرد سوم، وکالت دهند، وکیل میگوید:

زَوَّجْتُ مُوَکّـِلَـتـی فُلانَةَ مُوَکّـِلی فُلانـًا فِی المـُـدَةِ الـمَعلومَةِ عَلَی الْمَـهْـرِ الْـمَـعْـلُـومِ  سپس بگوید: قَـبـِلْتُ لِـمُـوَکّـِلـی فُلانٍ فِی المـُـدَةِ الْـمَعلومَةِ عَـلَـی الْـمَـهْـرِ الْـمَـعْـلُـومِ

و اگر مرد از زن وکالت بگیرد که وی را به عقد خود درآورد کافی است بگوید:

زَوَّجْتُ مُوَکّـِلَـتـی فُلانَةَ لِـنَـفْـسـی فِی المـُـدَةِ الـمَعلومَةِ عَلَی الْمَـهْـرِ الْـمَـعْـلُـومِ و سپس بگوید: قَبِلتُ

یا قَبِلتُ لِنَفْسی یا قَبِلتُ لِنَفْسی هاکذا یا قَبِلتُ التَّزویجَ لِنَفْسی فِی المـُـدَةِ الـمَعلومَةِ عَلَی الْمَـهـرِ الْـمَـعْـلُـومِ



در صورتی که عقد بدلیلی مثل غلط خواندن صیغه یا عدم تعیین مهر و مدت صحیح، باطل باشد، و نزدیکی صورت گیرد،

یک دردسر جدید بنام «وطئ به شبهه» بوجود می آید که بموجب آن:

الف) «مهرالمثْل» یا مهریه معادل خانم ها در عرف، « باید » به ایشان پرداخته شود.

(مثلا مهریه معمول دویست تومان باشد ولی خانمی راضی شد به ماهی صد تومان، اما بعدا معلوم شد که عقد به دلیلی باطل بوده، باید مهریه معمول، پرداخته شود.)

ب) بعد از علم به باطل بودن عقد، خانم لازم است عدّه نگه دارد! (وطئ به شبهه، عدّه دارد اما اگر زنا مرتکب شده بود عدّه نداشت.)

لذا برای محکم کاری یکی از 2 توصیه زیر را انجام دهید:

خواندن صیغه عقد

1- به یک فرد مطمئن، وکالت دهند تا برایشان بخواند.

2- علاوه بر عربی، فارسی را هم اضافه کنند چون برخی فقهاء مثل آقای بهجت، فارسی را به تنهایی کافی میدانند و اکثر ایشان فارسی را در صورتی که عربی بخوانند و درست نشود کافی می دانند.

برای مثال ؛زن یا دختررشیده بگوید: خودم را همسر موقت تو قرار دادم در مدت معلوم و بر مهر معلوم و بر شرط.
ومردیا پسر بگوید: قبول کردم این متعه را.

و یامردو پسر با گرفتن وکالت اززن یا دختررشیده میگوید: خانم فلان را همسر موقت خود قرار دادم در مدت معلوم و بر مهر معلوم و بر شرط و قبول کردم از برای خود.

کلا کار از محکم کاری عیب نمیکند!!!

برای بخشیدن مدت نیز کافی است مرد به زن بگوید: مدت را بخشیدم یا بگوید: وَهَـبـْتـُکِ الـْـمُدََّة

آنچه در بالا گفته شد، قدر متیقن اکثریت فقهاء بود و شما میتوانید در مورد هر یک از نکات فوق مجددا از مراجع خود سوال کنید.


شاید مراجع شما در یکی از این امور فتاوای ساده تری نیز داشته باشد.

همچنین برای جلوگیری از اشتباه در خواندن صیغه عقد، میتوانید این دو تصویر را روی موبایل خود داشته باشید!!!

: طرز خواندن صیغه عقد توسط طرفین، طرز خواند صیغه عقد توسط پسر با وکالت از دختر

ضمنا اگر ابهامی در مورد اذن پدر برای عقد موقت مانع شما بود، میتوانید به مطلب بررسی کامل مساله اذن پدر در عقد، رجوع کنید.

* بطلان متعه در صورت عدم تعیین مهر، فتوای آقایان سادات، سیستانی و خوئی بود و برخی مراجع در این صورت قائل به «تبدیل به عقد دائم شدن» که یک نمونه اش رو در کامنتها میبینید.

به این دو مطلب نیز دقت کنید:
1. دقت در مدت متعه
2. فراموشی بیان شرط ضمن عقد موقع خواند صی‍غه

آیا متعه در احادیث شیعه حرام اعلام شده است؟

در میان انبوه این روایات مبنی بر حلیت متعه و اجر و ثواب های فراوانی که برای آن ذکر شده، تنها یک حدیث وجود دارد که در آن از تحریم متعه سخن گفته شده است. اهل سنت این حدیث را دلیل بر حرمت متعه و ضدّ اعتقاد شیعیان می شمارند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به بررسی این حدیث بپردازیم.
شیعیان بر اساس اسناد غیر قابل انکار و منقول در کتب شیعه و سنّی، معتقدند که اولین بار عمر بن خطاب خلیفه ی قرشی از متعه نهی کرد، و سپس روات حدیث برای آن که نهی وی را مستند به قول رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) کنند، احادیثی را در این باب جعل و وضع کردند؛ در حالی که حتی خود عمر هم در نهی های خویش اشاره ای به این تحریم های خیالی نکرده است!
 
بخاری و مسلم، صاحبان کتب صحیح اهل سنت نقل کرده اند:
عمران بن حصین می گوید: آیه ی متعه در کتاب خدا نازل شد. پس ما آن را با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) انجام می دادیم و آیه ای از قرآن نازل نشد که آن را تحریم کند. و ایشان از آن نهی نکردند تا این که وفات یافتند. تا این که مردی به رای خود گفت آنچه را خواست.
بخاری می گوید: گویند او عمر است.
عن عمران بن حصین رضى الله تعالى عنه قال نزلت آیة المتعة فی کتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله علیه وسلم ولم ینزل قرآن یحرمه ولم ینه عنها حتى مات قال رجل برأیه ما شاء قال محمد یقال إنه عمر.
صحیح البخاری، البخاری، ج 5 ص 158
 
ابونضره می گوید: نزد جابر بن عبدالله بودم که شخصی نزدی او آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر در دو متعه (=متعه ی حج و متعه ی نساء) اختلاف کرده اند. [نظر شما چیست؟] جابر گفت: ما آن دو را با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) انجام می دادیم، سپس عمر ما را از آن نهی کرد.
عن أبی نضرة قال کنت عند جابر بن عبد الله فاتاه آت فقال إن ابن عباس وابن الزبیر اختلفا فی المتعتین فقال جابر فعلناهما مع رسول الله صلى الله علیه وسلم ثم نهانا عنهما عمر .
صحیح مسلم، مسلم النیسابوری، ج 4 ص 59
 
احمد حنبل و مالک بن انس، ائمه ی فقهی اهل سنت با اسناد صحیح نقل کرده اند:
عطاء می گوید: هنگامی که جابر از عمره باز گشته بود، در منزلش نزد او رفتیم. مردم از برخی چیزها از او پرسیدند تا به متعه رسیدند. گفت: آری ما زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) متعه می کردیم، و همین طور در زمان ابوبکر و عمر. تا این که آخر خلافت عمر رسید [و از آن نهی کرد.]
قال عطاء حین قدم جابر بن عبد الله معتمرا فجئناه فی منزله : فسأله القوم عن أشیاء ثم ذکروا له المتعة فقال نعم استمتعنا على عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم وأبی بکر وعمر حتى إذا کان فی آخر خلافة عمر رضی الله عنه.
تعلیق شعیب الأرنؤوط : إسناده صحیح على شرط الشیخین
مسند الإمام أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، ج 3 ص 380
 
مالک از نافع از ابن عمر نقل می کند: عمر گفت: دو متعه در زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نافذ بود، که من از آن دو نهی می کنم و هرکس که آن دو را انجام دهد، عقوبت می نمایم؛ متعه ی نساء و متعه ی حج.
مالک بن أنس عن نافع عن ابن عمر قال: قال عمر متعتان ینفذ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم أنا أنهى عنهما وأعاقب علیهما متعة النساء ومتعة الحج.
التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید، ابن عبد البر، ج 10 ص 113 و ج 23 ص 365
 
توجه داشته باشید که از منظر بخاری، سند حدیث فوق، صحیح ترین همه ی سندهاست.
روینا عن ( أبی عبد الله البخاری ) - صاحب الصحیح - أنه قال : أصح الأسانید کلها : مالک عن نافع عن ابن عمر .
مقدمة ابن الصلاح، ابن الصلاح، ص 10
قلقشندی شافعی، کسی که حافظ سخاوی - در الضوء اللامع، ج 2 ص 8 - وی را با عبارات "کان أحد الفضلاء ممن برع فی الفقه والأدب" می ستاید، می نویسد:
عمر اول کسی است که متعه ی زنان را حرام کرد، و متعه این است که زن را با چیزی تا وقت معلومی به نکاح درآورند. و قبل از آن مباح بود.
وهو أول من حرم المتعة بالنساء وهی أن تنکح المرأة على شیء إلى أجل وکانت مباحة قبل ذلک.
مآثر الإنافة فی معالم الخلافة، القلقشندی، ج 3 ص 338
 
و امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:
اگر عمر از متعه نهی نمی کرد، جز شقی زنا نمی کرد.
قال علی رضی الله عنه : لولا أن عمر رضی الله عنه نهى عن المتعة ما زنى إلا شقى .
جامع البیان، إبن جریر الطبری، ج 5 ص 19
 
اکنون به بررسی حدیث تحریم متعه که در کتب شیعه نقل شده است، می پردازیم. ابتدا متن این حدیث را از قدیمی ترین کتب حدیثی شیعه که این حدیث در آن آمده، ذکر می کنیم:
 
واما ما رواه محمد بن یحیى عن أبی جعفر عن أبی الجوزا عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن علی عن آبائه عن علی علیهم السلام قال: حرم رسول الله صلى الله علیه وآله یوم خیبر لحوم الحمر الأهلیة ونکاح المتعة.
تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، ج 7 ص 251
 
فأما ما رواه محمد بن أحمد بن یحیى عن أبی الجوزا عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن علی عن آبائه عن علی علیهم السلام قال : حرم رسول الله صلى الله علیه وآله لحوم الحمر الأهلیة ونکاح المتعة .
الاستبصار، الشیخ الطوسی، ج 3 ص 142
 
شیخ طوسی پس از ذکر این حدیث در تهذیب می نویسد:
این روایت به حسب تقیه وارد شده و بر اساس مذهب مخالفین شیعه است. و علم حاصل برای کسی که اخبار را شنیده این است که حلیت متعه از دین ائمه ی ماست، پس نیازی به طول دادن کلام درباره ی آن نیست.
فان هذه الروایة وردت مورد التقیة وعلى ما یذهب إلیه مخالفوا الشیعة ، والعلم حاصل لکل من سمع الاخبار ان من دین أئمتنا علیهم السلام إباحة المتعة فلا یحتاج إلى الاطناب فیه .
همچنین در استبصار می نویسد:
وجه این روایت آن است که آن را بر تقیه حمل کنیم، زیرا که موافق مذاهب عامه (=اهل سنت) است، در حالی که اخبار پیشین موافق ظاهر کتاب است. و اجماع فرقه ی محقه (=شیعه) بر آن است. پس لازم است که به روایاتی غیر این روایت شاذ عمل شود.
فالوجه فی هذه الروایة أن نحملها على التقیة لأنها موافقة لمذاهب العامة والاخبار الأولة موافقة لظاهر الکتاب وإجماع الفرقة المحقة على موجبها فیجب أن یکون العمل بها دون هذه الروایة الشاذة .
 
اما دلایل بطلان این حدیث را علاوه بر آنچه شیخ طوسی گفته است، چنین می آوریم:
 
1- عدم ذکر متعه
نهی از خوردن گوشت خرهای اهلی در خیبر در روایات دیگری از طریق روات شیعه وارد شده است. شیخ حر عاملی حداقل 3 حدیث صحیح السند از صاحبان کتب اربعه یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در این باره نقل کرده است؛ اما در هیچ کدام خبری از تحریم متعه نیست. رجوع کنید به:
وسائل الشیعة، الحر العاملی، ج 24 ص 117 ، باب کراهة لحوم الحمر الأهلیة ، وعدم تحریمها
2- عدم تحریم
در روایات شیعه اساسا سخن از تحریم گوشت خرهای اهلی نیست، بلکه سخن از نهی به صورت کراهت وارد شده است و این خود دلیل دیگری است بر شیعی نبودن حدیث.
3- ضعف سند
در میان رجال سند این حدیث، افرادی عامی (=اهل سنت) یا زیدی حضور دارند که آن را از درجه ی صحت خارج می کنند. به این ترتیب حتی اگر همه ی روات حدیث توثیق شوند، تازه روایت موثق خواهد بود و نه صحیح. اما در میان این افراد توثیق دو تن با اما و اگر همراه بوده و در واقع بین علما در توثیق و عدم توثیق آن ها اختلاف وجود دارد. البته عمده ی فقها بر عدم توثیق این ها حکم کرده اند. خلاصه ی معرفی روات حدیث از این قرار است:
نفر یکم - محمد بن احمد بن یحیی: امامی، ثقه
نفر دوم - ابوجعفر: امامی، ثقه
نفر سوم - ابو الجوزاء: غیر امامی، ثقه
نفر چهارم - حسین بن علوان: زیدی، مختلف فیه
نفر پنجم - عمرو بن خالد: زیدی، مختلف فیه
 
خود شیخ طوسی پس از نقل سه حدیث دیگر با سند حدیث فوق می گوید: روات این احادیث عامی یا زیدی هستند. لذا این احادیث ضعیف بوده و به آن ها عمل نمی شود.
 
محمد بن أحمد بن یحیى عن أبی جعفر عن أبی الجوزا عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن علی عن أبیه عن آبائه ( علیهم السلام ) ... .
هذا الخبر ضعیف وطریقه رجال الزیدیة .
تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، ج 6 ص 168
 
فاما ما رواه محمد بن أحمد بن یحیى عن أبی جعفر عن أبی الجوزا عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن علی عن آبائه عن علی علیه السلام ... .
طریق هذا الخبر رجال العامة والزیدیة ولم یروه غیرهم .
تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، ج 7 ص 317
 
فأما ما رواه محمد بن الحسن الصفار عن عبید الله بن المنبه عن الحسین بن علوان عن عمرو بن خالد عن زید بن علی عن آبائه عن علی علیه السلام ... .
أن رواة هذا الخبر کلهم عامة ورجال الزیدیة وما یختصون بروایته لا یعمل به .
الاستبصار، الشیخ الطوسی، ج 1 ص 65 – 66
 
بسیاری از فقهای شیعه نیز مانند شیخ طوسی، این احادیث را ضعیف، و رواتش را عامی، زیدی و مجهول دانسته اند. از جمله:
العلامة الحلی - ابن العلامة - ابن فهد الحلی - المحقق الحلی - المحقق الأردبیلی - المحقق السبزواری - المحقق البحرانی - الشهید الأول - الشهید الثانی - الشیخ الجواهری - الشیخ مرتضى الحائری - آقا رضا الهمدانی - السید محمد جواد العاملی - السید محسن الحکیم - السید مصطفى الخمینی - السید روح الله الخمینی - السید محمد باقر الصدر - السید الخوانساری - السید محمد صادق الروحانی و ...
 
به این ترتیب معلوم می شود که حدیث صحیحی مبنی بر حرمت متعه در نزد شیعه وجود ندارد.دلیل زشت شمردن صیغه چیست؟

  

اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است:

1- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ارضای شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود.

2- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد.

3- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟ 

بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند.

زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند.


و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی شهوانی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود.


نظرات 1 + ارسال نظر
کوثر دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 03:41 ب.ظ

متعه در اسلام نداریم و کلملا خلاف عقل است لذا شک نکنید که نداریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد