اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

10 چالش اساسی شاه جدید؛ از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه

سلمان با کنار گذاشتن پسران پادشاه سابق، محمد بن نایف را کاندیدای آینده مقام سلطنت کرده و علاوه بر این پسر خود، محمد بن سلمان، را به مقام حساس وزارت دفاع و ریاست دربار گماشته است.
به گزارش مشرق، خبر فوت ملک عبدالله در ساعات اولیه روز جمعه 23 ژانویه اعلام شد و همان موقع هم سلمان بن عبدالعزیز، جانشین ملک عبدالله، پیام تلویزیونی داد تا هم این خبر را اعلام کند و هم آنکه بر ادامه سیاست‌های پادشاه متوفی تأکید کرده باشد. حالا روزنامه لندنی الرای الیوم فاش کرده که ملک عبدالله سه روز قبل فوت کرده بود و خبر آن با تأخیر گفته شد تا آنکه سلمان عبدالعزیز و دیگر شاهزادگان آل سعود در مورد تغییرات مورد نظر وقت لازم داشته باشند. این خبر با اتفاقات سریعی هم‌خوانی دارد که در همان ساعات نخست روز جمعه پیش آمد و برخلاف پیام پادشاه جدید، این اتفاقات نه تنها در ادامه سیاست‌های پادشاه متوفی نبود بلکه درست برعکس و در جهت مخالف انجام شد. متعب بن عبدالله، فرزند پادشاه متوفی، از ریاست گارد ملی کنار گذاشته شد و هیچ سمت جدیدی حتی در سطح مشاوره ویژه سلطنتی هم به او داده نشد و خالد التویجری، مشاور شاه متوفی، از تمامی مقام‌های خود کنار گذاشته شد و گفته می‌شود او به نحو عجیبی ناپدید شده و خبرهایی هم از فرار او به خارج از کشور منتشر شده است. در مقابل، شاه جدید قبل از مراسم تدفین ملک عبدالله رقیب پسر او را چنان ارتقای مقام داده که به یک قدمی سلطنت رسانده است.

 محمد بن نایف پسر نایف بن عبدالعزیز است که پدر او پیش از سلمان ولیعهد بود اما وفاتش سلمان را به این مقام رسانده و حالا، پادشاه جدید برادرزاده خود را جانشین ولیعهد کرده است.


این تغییرات حکایت از جنگ شدید قدرت در عربستان دارد که مراسم تدفین ملک عبدالله هم وقفه‌ای در آن ایجاد نکرده و حتی می‌توان گفت با اعلام خبر فوت او، این جنگ در عمل با شدت تمام شروع شد. یک طرف این جنگ سدیری‌ها هستند و طرف مقابل جناح پادشاه متوفی.

 سدیری‌ها یا سدیری هفت‌گانه متشکل از هفت پسر ملک عبدالعزیز، بنیان‌گذار عربستان، و از جمله بانفوذترین شاهزادگان عربستان هستند و در مقابل این جناح، شِمِّری‌ها یا دیگر شاهزادگان قرار دارند که نماینده آنها ملک عبدالله بود.

ملک عبدالله سعی داشت در سال‌های گذشته ائتلافی از شاهزادگان غیرسدیری و تکنوکرات‌ها ایجاد کند تا موقعیت فرزندان خود را تقویت کند. به همین جهت بود که او مقام جانشین ولیعهد را ابداع کرد تا مقرن، آخرین پسر ملک عبدالعزیز، را ولیعهد سلمان کند. این تمهیدی بود از سوی او تا اگر چه به ولیعهدی یک سدیری تن داده اما آینده سلطنت در دست این طایفه نماند و قدرت بعد از سلمان به دست مقرن غیر سدیری بیفتد. از سوی دیگر، ملک عبدالله در اواخر ماه می‌گذشته تغییرات وسیعی انجام داد تا پسران خود را به مقام‌های کلیدی بگمارد و حتی برخی رایزنی‌ها حکایت از آن دارد که مقام جانشین ولیعهد برای مقرن برای حفظ موقعیت پسران او به خصوص متعب بود تا آن که مقرن راه را برای رسیدن متعب به پادشاهی هموار کند.

حالا همه چیز تغییر کرده و سلمان با کنار گذاشتن پسران پادشاه سابق، محمد بن نایف را کاندیدای آینده مقام سلطنت کرده و علاوه بر این پسر خود، محمد بن سلمان، را به مقام حساس وزارت دفاع و ریاست دربار گماشته است. این تغییر به معنای بازگشت سدیری‌ها به قدرت و حذف رقبایی است که در دوره ملک عبدالله قدرت گرفته بودند و اگر خبرها در مورد احمد بن عبدالعزیز درست باشد، باید گفت که این تغییر شکل کامل از یک کودتا را به خود خواهد گرفت.

احمد بن عبدالعزیز از جمله آن هفت سدیری است که شش ماه قبل مورد غضب ملک عبدالله قرار گرفت و از مقام وزارت کشور کنار گذاشته شد اما با مرگ ملک عبدالله به عربستان بازگشته و احتمال دارد در یک مرحله دیگر از این تغییرات یا به تعبیری کودتا، مقرن از مقام ولیعهدی کنار گذاشته شود تا این احمد جانشین برادر تنی و شاه فعلی بشود. در هر صورت، تغییرات آن قدر سریع اتفاق افتاده که امکان واکنش برای طیف غیر سدیری بسیار کم باشد اما باید دید بعد از این چه اتفاقی می‌افتد و به خصوص مقرن سکوت می‌کند یا آن که در برابر این تغییرات مقاومت خواهد کرد.
منبع: فارس
اختصاصی مشرق/
اما در این دیار نیز بودند جوانان آزاده و دریا دلی که توانستند خود را از باتلاقِ نظامِ تکفیری برهانند و قله های رفیع عزت و کرامت انسانی را فتح کنند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «حجاز» که پس از حاکمیت قبیله‌ای موسوم به «آل سعود» به «عربستان سعودی» تغییر نام پیدا کرد، از مدت ها قبل به محلی برای صادرات اندیشه های تروریستی و تکفیری به جهان اسلام تبدیل شده و این کاربری برای قبیله ی مزدور «آل سعود» در سال های اخیر به نقطه ی عطف خود رسیده است. اما در این دیار نیز بودند جوانان آزاده و دریا دلی که توانستند خود را از باتلاقِ نظامِ تکفیری برهانند وقله های رفیع عزت و کرامت انسانی را فتح کنند.

تصویری که پیش رو دارید، متعلق است به سنگ مزاری در آرامستانِ روستای «...» در «لبنان». سنگ مزاری که پیکرِ آزاده مردی از اهالی «حجاز» یا «عربستان» در زیر آن به امانت گذاشته شده است.(عنوان «شهید امت حزب الله» نشان می دهد که صاحب مزار، لبنانی نیست و اصبیت لبنانی هم ندارد). «ابوجعفر البدری» به سال 1346 شمسی  در «عربستان» متولد شد و به تاریخ 11 تیر 1370 شمسی، در جبهه‌ی «حزب الله لبنان» خرقه ی شهادت پوشید.

دریغ که اطلاعات دیگری از ایشان نداریم.

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات


عکس/ از «عربستان» هم می توان به یاری «حزب الله» رفت

صوتی که یمن را به هم ریخت؛
شبکه تلویزیونی "المسیرة" وابسته به انصارالله، یک نوار صوتی به همراه مدارک مهمی ‌را برملا کرد که از یک نقشه امنیتی برای مقابله با انصارالله و اتحاد قبائل علیه آن، حکایت داشت. در این فایل صوتی که از دفتر «احمد عوض‌بن‌مبارک» رئیس دفتر عبدربه منصور هادی کشف شد بر تجمیع قدرت سیاسی، نظامی‌ و امنیتی برای مقابله با انصارالله و از بین بردن‌شان تأکید شده بود.
صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان  گروه بین‌الملل مشرق - مردم یمن در سال 16 فوریه سال 2011 قیامی ‌سراسری را آغاز کردند که نتیجه آن سرنگونی دیکتاتوری علی عبدالله صالح بود. در آن زمان کشورهای غربی و عربی برای حفظ منافع خود طرح به قدرت رسیدن عبدربه منصور هادی، معاون وی را اجرا کردند.

این روند تا سپتامبر 2014 ادامه یافت تا اینکه مردم یمن در قالب کمیته‌های مردمی ‌با محوریت جریان انصارالله که پایگاه مردمی ‌گسترده‌ای دارد، برای احیای انقلاب خود قیام کردند. نتیجه تحصن‌های مردمی ‌و اقدامات انصارالله برای تحقق مطالبات مردمی، تشکیل دولت توافقی و امضای توافقنامه صلح و مشارکت بود.

بر اساس این توافقنامه دولت حق اقدامات یک‌جانبه را نداشته و دیدگاه و خواست تمام گروه‌های یمنی باید مورد توجه باشد. هدف انصارالله از این توافقنامه، مشارکت فراگیر برای اداره کشور بود.
اواخر دی ماه تحولی جدید در یمن روی داد که اوضاعی نا آرام را بر کشور حاکم ساخت.

با تیراندازی گارد ریاست‌جمهوری یمن به سوی کمیته‌های مردمی ‌در صنعا دور جدیدی از درگیری‌ها در این کشور آغاز شد که علل و ریشه‌های آن به دخالت‌های خارجی و تلاش برای محدود کردن انصارالله باز‌می‌گردد. درگیری شدید بین جنبش انصارالله و نیروهای گارد ریاست‌جمهوری در محوطه کاخ ریاست‌جمهوری و خیابان‌های اطراف یمن روی داد. همچنین چندین دستگاه تانک و خودروی زرهی که غالباً متعلق به نیروهای گارد ریاست‌جمهوری است، منهدم شد. گفتنی است که ارتش در کنار مردم و انصارالله بوده و عامل درگیری گارد ریاست‌جمهوری بوده است.

بازداشت «عوض‌بن‌مبارک» از سوی کمیته‌های مردمی ‌وابسته به انصار حزب‌الله نقش عامل شتاب‌زا را در این زمینه داشت که هر یک از دو طرف تفسیر مختلف از آن ارائه کردند. دولت عبدربه و حامیان غربی و عربی آن این اقدام را آدم‌ربایی نامیدند و کوشیدند از آن به اقدام تروریستی تعبیر کنند، حال آنکه مردم آن را به بازداشت انقلابی تعبیر کردند که در واکنش به تلاش‌های ایذایی وی برای کودتا علیه دستاوردهای انقلاب صورت گرفت.


صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
رفتارهای عبدربه منصور هادی

بررسی روند تحولات یمن نشان می‌دهد که عامل اصلی بحران‌های اخیر یمن رفتارهای عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور بوده که زمینه‌ساز آن شده تا مردم و گروه‌های انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب به مقابله با آن بپردازند.

بر اساس توافق صلح و شراکت (حدود سه ماه پیش)، قرار بود همه تصمیم‌گیری‌های مهم کشور با توافق همه گروه‌های سیاسی صورت بگیرد، اما رئیس‌جمهور با وجود مخالفت جریان مهمی ‌مانند انصارالله قصد داشت دستور جدیدی را به تصویب برساند. انصارالله در مدت اخیر تلاش کرد با گفت‌وگو و مذاکره جلوی این کار را بگیرد؛ اما رئیس‌جمهور بر تصمیم خود مصر بود، از این رو کمیته‌های مردمی‌در صنعا برای جلوگیری از ورود کشور به بن‌بست و بحران، اقدام به بازداشت مدیر دفتر رئیس‌جمهور آقای «عوض‌بن‌مبارک» کردند. اصلی‌ترین عامل تداوم بحران، وابستگی اعضای دولت به خارج و حمایت از القاعده یمن به‌عنوان ابزار تروریستی برای مقابله با مردم است.

توافقنامه صلح و شراکت میان انصارالله و دولت با امضای شخص رئیس‌جمهور انجام شده و بر مبنای آن تغییرات سیاسی صورت گرفته است، حال آنکه عبدربه منصور هادی از اجرای این توافق خودداری کرده است.

نکته بسیار مهم مسئله تقسیمات کشوری است که دولت یمن (ریاست جمهوری) قصد داشت قانون جدید یمن را که بر اساس آن یمن به شش اقلیم تجزیه می‌شد، به تصویب برساند. این کار مورد توافق جریان‌های سیاسی یمن از جمله انصارالله نبوده است،
حتی در زمان گفت‌وگوهای ملی، انصارالله مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده بود. نسخه جدیدی که تلاش می‌شود در چارچوب قانون اساسی جدید یمن به کشور تحمیل شود، نظام فدرال است، آن هم به صورت چند ایالتی که این نسخه علاوه بر اینکه خطر تجزیه این کشور را به همراه دارد، تلاشی برای محروم کردن انصارالله و زیدی‌ها به عنوان اکثریت حاکم بر یمن از دسترسی به دریا است.

از این رو این طرح پیش از اینکه اهداف و مصالح کلان یمن واحد را به همراه تأمین خواسته‌ها و مطالبات انقلابیون مورد توجه قرار دهد، در اصل کنترل و محدود کردن انصارالله را هدف قرار داده و بر همین اساس از همان ابتدا با مخالفت انصارالله مواجه شده است و از این رو هر زمان که انصارالله احساس می‌کنند تلاش‌هایی برای اجرای این طرح صورت می‌گیرد، بلافاصله متناسب با خطری که از این تلاش‌ها احساس می‌کنند در برابر آن واکنش نشان می‌دهند.

مردم یمن معتقدند که «عبدربه منصور هادی» به سمت حمایت از فساد و ممانعت از اجرای توافقنامه صلح و مشارکت روی آورده و به روند فساد و غارت ادامه داده و پسر خود رئیس‌جمهور در سرقت میلیاردی دست دارد.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
مطالبه انصارالله چیست؟

با توجه به اینکه انصارالله در ساختار سیاسی یمن وزنه سیاسی مهمی شده، این سؤال مطرح است که مطالبه انصارالله چیست و چرا با طرح‌های عبدربه منصور هادی مخالفت کرده است؟

جنبش انصارالله چهار موضوع را از دولت و رئیس‌جمهور مطالبه کرده است و اجرای آنها را شرط تمام شدن بحران ذکر کرده است:
۱ـ اصلاح وضعیت هیئت ملی طبق قانون اساسی جدید.
۲ـ اصلاح اشکالات وارده در ضمیمه قانون اساسی.
۳ ـ اجرای توافقنامه صلح و مشارکت
۴ـ حل وضعیت امنیتی مخصوصاً اوضاع مأرب.

پیشتر انصارالله یمن اعلام کرده بود که از امضای پیش‌نویس قانون اساسی یمن که بر اساس آن، این کشور به شش اقلیم تقسیم می‌شود، خودداری می‌کنند. زیرا تحمیل تقسیم یمن به شش اقلیم در اوضاع کنونی به معنای «کودتا» علیه دستاوردهای گفت‌وگوهای ملی و توافقنامه صلح و مشارکت ملی و انقلاب مردمی‌است. نکته قابل‌توجه، رویکرد مسالمت‌‌آمیز انصارالله است که عدم قدرت‌طلبی آن را نشان می‌دهد، چنانکه در زمان تشکیل دولت نیز انصارالله سهم خود از وزرا را به جنوبی‌ها داد تا وحدت کشور حفظ شود. در تحولات اخیر نیز انصارالله با وجود توانی که داشت اقدام به کودتا نکرده، بلکه با آن مقابله داشته است.

شبکه «المسیرة» وابسته به جنبش انصارالله، یک نوار صوتی به همراه مدارک مهمی ‌را برملا کرد که از یک نقشه امنیتی برای مقابله با انصارالله و اتحاد قبائل علیه آن، حکایت داشت. طبق این مدارک، که از دفتر «احمد عوض‌بن‌مبارک» رئیس دفتر عبدربه منصور هادی کشف شده بود، بر تجمیع قدرت سیاسی، نظامی‌ و امنیتی برای مقابله با انصارالله و از بین بردن‌شان تأکید شده بود.

طبق این اسناد، باید به وسیله برانگیختن درگیری‌های طائفی و ترساندن مردم از بازگشت سیستم «امامیه» (سلسله امامیه که از زیدی‌های یمن بودند و در سال 1963 فروپاشیدند) انصارالله را از بین برد. رسانه‌های غربی و عربی سعی دارند تلاش انصارالله برای حفاظت از تمامیت ارضی و وحدت یمن را دعوای قدرت بدانند و این گونه وانمود کنند که انصارالله کشور را به سوی جنگ داخلی سوق داده است، اما انصارالله اگر به دنبال قبضه کردن قدرت بود می‌توانست در 21 دسامبر 2014 به این هدف دست یابد.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان

دخالت‌های خارجی

نکته‌ای که در عدم به ثبات رسیدن یمن مشاهده می‌شود، دخالت‌های خارجی در حوزه‌های عربی و غربی است. موقعیت جغرافیایی یمن به‌ویژه هم‌مرز بودن آن با عربستان زمینه‌ساز این دخالت‌ها بوده، چنانکه شواهد گواه آن است همین دخالت‌های خارجی زمینه‌ساز آن بوده تا یمن در جمع 10 کشور اول فقیر جهان باشد.

الف) بازی با مهره القاعده
از نکات مطرح در تحولات اخیر یمن ایفای نقش القاعده است. هر چند که القاعده ریشه‌ای قابل توجه در یمن دارد؛ اما حمایت‌های خارجی از آنها ابعاد جدید بحران‌سازی آنان را به همراه داشته است.

منابع یمنی اعلام کرده بودند که گروه‌های تکفیری با حمایت مستقیم عربستان تلاش دارند تا «امارت القاعده» را در استان مأرب تأسیس کنند و بیش از 10 هزار عنصر مسلح تکفیری از تمام نقاط یمن و ارتش تحت امر «علی محسن الاحمر» افسر سابق و فراری ارتش یمن در اردوگاه‌های «نخلا» و «سحیل» در استان مأرب واقع در مرکز این کشور و نزدیک مرزهای عربستان مستقر شده‌اند.


استان مأرب در مرکز یمن واقع شده است و این استان از نظر منابع نفت و گاز در این کشور مقام اول را دارد و اولین تولیدکننده مشتقات نفت و گاز و برق در یمن است. از سوی دیگر این استان در جوار استان‌های الجوف و حضرموت که استان‌های نفت‌خیز و هم‌مرز عربستان هستند، واقع شده است. پیشتر منابع یمنی اعلام کرده بودند که تمامی ‌رهبران قبایل و نظامیانی که قبلاً به عربستان گریخته بودند با حمایت و سازماندهی عربستان برای پیوستن به تکفیری‌ها در استان مأرب، به یمن بازگشته‌اند.

القاعده یمن با موافقت دستگاه‌های امنیتی برخی کشورهای منطقه و همچنین آمریکا تشکیل شد، هنگامی ‌که نیروهای مردمی ‌به مقابله با این گروه‌ها پرداختند، دستگاه‌های امنیتی منطقه‌ای و بین‌المللی از این تحرکات ناخرسند شدند، زیرا آنان خواهان باقی ماندن و ادامه فعالیت این گروه‌ها بودند.

دشمنان انقلاب مردم یمن در حالی به دنبال استفاده از القاعده علیه مردم بودند که گروه‌هایی از کمیته‌های مردمی ‌وابسته به جنبش انصارالله از استان‌های ابین، لحج و شبوه با هدف ممانعت از ورود افراد مسلح مشکوک وارد عدن در جنوب این کشور شدند.
سخنگوی رسمی‌ جنبش انصارالله یمن، تأکید کرد، این جنبش اسنادی را در دست دارد که نشان می‌دهد القاعده در یمن از سوی برخی کشورهای منطقه‌ای و غربی حمایت می‌شود. «محمد عبدالسلام» گفت: بعضی جریان‌های سیاسی در یمن با گروه‌های تروریستی در ارتباط هستند.

حلقه تکمیلی این طراحی اقدام سرکرده گروه تروریستی القاعده در یمن بود که در نواری ویدئویی مسئولیت حمله به نشریه فکاهی شارلی ابدو را به عهده گرفت. در حملات تروریستی به دفتر نشریه شارلی ابدو در فرانسه حداقل 17 نفر کشته شدند. منابع خبری از طرح فرانسه و آمریکا برای بمباران مواضع القاعده در یمن خبر دادند که در اصل بهانه‌ای برای بمباران کمیته‌های مردمی‌ برای تقویت القاعده بوده است. این طراحی عیناً در سوریه و عراق نیز اجرا شده و ائتلاف به اصطلاح ضد داعش اقدام به ارسال سلاح برای داعش نموده و حتی آنها را از کمین ارتش عراق و سوریه رهانیده است.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
ب) دخالت‌های سیاسی و اقتصادی
وابستگی اقتصادی یمن به خارج و نیز عدم استقلال مقامات دولتی موجب شده تا کشورهای عربی در قالب شورای همکاری خلیج‌فارس و کشورهای غربی به‌صورت مستقل و یا در چارچوب شورای امنیت علیه ملت این کشور اقدام کنند؛ مسئله‌ای که مخالفت مردم را به همراه داشته است و با رویکرد به جریان‌های مردمی ‌نظیر انصارالله پایان این وابستگی‌ها را خواستارند.
در همین چارچوب اسکای‌نیوز گزارش داد که وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در بیانیه مداخله‌جویانه خود اعلام کردند که آنچه در یمن رخ داد کودتا علیه دولت قانونی این کشور است.

بسیاری معتقدند که بحرانی که امروز در یمن جریان دارد، پاسخ انصارالله در واقع به کودتای خاموش کشورهای غربی و عربی است و رئیس‌جمهور یمن به جای هماهنگی با گروه‌های مردمی‌چون انصارالله همچنان با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس همچون عربستان و امارات که به دنبال تجزیه یمن هستند، همکاری دارد. هدف این کشورها از بین بردن دستاوردهای انقلاب 21 سپتامبر و اصرار برای تقسیم است که از این طریق به‌گمان خودشان شیعیان حوثی به دریا راه نداشته باشند و سهمی ‌هم از مناطق نفت‌خیز کشور عایدشان نشود پس از حرکت اخیر مردم یمن به رهبری انصارالله حالا عربستان دیگر به این نتیجه رسیده است که یمن متحد نمی‌تواند تأمین‌کننده منافع ریاض باشد و به‌دنبال سوق دادن یمن به سوی جنگ داخلی و تجزیه است.

ژنرال علی محسن الاحمر از زمان سرنگونی علی عبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن تاکنون در عربستان به سر می‌برد و به‌تازگی برای مقابله با انصارالله، وارد شمال یمن شده است. علی محسن الاحمر که در جنگ‌های 10 سال گذشته علیه انصارالله شرکت مستقیمی ‌داشت، به نیابت از عربستان در کشتار انصارالله یمن نقش داشت.


صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
سازماندهی نیروهای نظامی‌ وابسته به وهابی‌ها در یمن و گفت‌وگو با سران قبایل تعز، مارب، اب و ذمار برای مقابله مسلحانه با جنبش انصارالله، بخشی از مأموریت علی محسن الاحمر علیه انصارالله تلقی می‌شود. سران قبیله حاشد و قبایل تعز، اب و حضرموت که مستقیماً از عربستان سعودی کمک مالی دریافت می‌کنند، آمادگی خود را برای مقابله نظامی ‌با انصارالله اعلام کردند.

وابستگی دولتمردان یمن به خارج زمانی آشکارتر می‌شود که «عبد ربه منصور هادی» رئیس‌جمهور یمن تعدادی از مشاوران خود را برای رایزنی درباره اوضاع جاری این کشور به عربستان سعودی فرستاد. فارس السقاف، مشاور رئیس‌جمهور یمن با اعلام این خبر از اقدامات جدید عربستان در صحنه میدانی یمن خبر داد. در همین رابطه خالدبن‌بندر، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان وارد واشنگتن شد و برخی از منابع یمنی فاش کردند که خالدبن‌بندر در این سفر در مورد اوضاع داخلی یمن با مقامات آمریکایی رایزنی کرده است.

در چارچوب دخالت خارجی در امور یمن نکته قابل‌توجه آنکه جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز در سخنانی از عبدربه منصور هادی حمایت کرده و کمیته‌های مردمی‌ و انصارالله را گروه‌های تروریستی و مخل امنیت دانسته است. شورای امنیت سازمان ملل نیز پیش‌نویس بیانیه‌ای که انگلیس درباره یمن تهیه کرده بود را به تصویب رساند که محور آن را مقابله با مطالبات مردم به بهانه امنیت تشکیل می‌داد. پیش از این نیز کشورهای غربی با ادعای مقابله با تروریسم نام برخی اعضای انصارالله را در لیست سیاه قرار داده بودند.

در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که بحران کنونی یمن برگرفته از سیاست‌های دولتمردان غیر مردمی ‌است که منافع دیگر کشورها را به منافع ملت برتری داده‌اند. در این میان کمیته‌های مردمی ‌با محوریت انصارالله که از پایگاه مردمی ‌بالایی برخوردار است و کارنامه‌ موفقی در حمایت از حقوق مردم دارد، برآنند تا ضمن مقابله با دخالت خارجی آرمان‌های انقلابی خود را پیگیری کنند. حفظ یکپارچگی کشور و مقابله با فساد و وابستگی خارجی دولتمردان از جمله این اقدامات است.

نگاه مردمی‌ و ملی انصارالله زمانی آشکارتر می‌شود که این جنبش با وجود توان نظامی ‌و مردمی ‌از سرنگون‌سازی دولت عبدربه منصور هادی خودداری کرده و مانع جنگ داخلی در کشور شده‌ است و تنها مطالبه آنها اجرای توافقنامه سپتامبر در قالب صلح و مشارکت است که محور آن را حضور تمام گروه‌های سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها و عدم وابستگی به خارج تشکیل می‌دهد. امروز مردم یمن انصارالله را ضامن منافع و حقوق خود می‌دانند و این پایگاه مردمی ‌است که زمینه‌ساز نقش‌آفرینی فعال انصارالله شده که خشم و هراس دشمنان انقلاب مردمی ‌یمن را به همراه داشته و برای مقابله با آن به هر ترفندی از جمله استفاده از القاعده و حتی تجزیه یمن چنگ می‌زنند.

منبع: صبح صادق
10 چالش اساسی شاه جدید؛
اگر چه اطرافیان ملک سلمان مصمم به اعمال سیاست مشت آهنین در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم هستند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه سرزمین شن‌ها قرار دارد.
از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
گروه بین‌الملل مشرق - مرگ عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه خاندان آل سعود در عربستان سعودی گر چه در مدت طولانی بیماری وی قابل پیش‌بینی بود، اما پیامدها و چالش‌های این تحول بنیادین تا قبل از چیده شدن پازل جدید قدرت در این کشور نسبتاً مبهم بود. شاید بتوان گفت تصمیم شتابزده ملک سلمان بن عبدالعزیز در عزل و نصب‌های متعدد قبل از مراسم خاکسپاری شاه سابق نقش عمده‌ای در تبیین افق پیش روی عربستان سعودی در دوره پس از ملک عبدالله داشت.

آنچه از اولین عزل و نصب‌های شاه جدید عربستان قابل مشاهده بود، اینکه طبق روال گذشته در این کشور اولویت جانبداری از پادشاه جدید در رأس مؤلفه‌های انتخاب افراد جدید در سمت‌های حساس داخلی قرار دارد و در این میان توجه به تخصص‌ و میزان کارآیی و لیاقت افراد در رده‌های بعدی قرار دارد. 

گرچه ملک سلمان و اطرافیان وی مصمم هستند سیاست مشت آهنین را در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم این کشور برای مستحکم کردن پایه‌های قدرت خود دنبال کنند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه مملکت شن‌ها قرار داشته باشد. با نگاهی اجمالی به محیط عربستان سعودی در ابعاد داخلی و بین‌المللی و همچنین ساختار جدید قدرت در این کشور می‌توان چالش‌های مرحله "پسا عبدالله" را در موارد زیر برشمرد.   
اول: تشدید جنگ قدرت در عربستان سعودی:

گرچه سران سعودی با چینش سریع هرم قدرت در عربستان به دنبال تبیین این نکته بودند که مرگ پادشاه جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی ایجاد نکرد، اما نگاهی دقیق‌تر به معادله‌ رقابت‌های سیاسی برای تصدی پست‌های مهم نشان می‌دهد، دوره جدید مرحله تشدید رقابت نفوذ در خاندان حاکم سعودی است. مؤلفه اصلی این درگیری در رویارویی متعب بن عبدالله فرزند شاه فقید با محمد بن نایف نمایندگان دو جریان رقیب در خاندان حاکم موسوم به سدیری ها و خانواده عبدالله است.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
متعب بن عبدالله
بن نایف که بیشتر از متعب از حمایت آمریکا برخوردار است، با انتخاب به عنوان جانشین ولیعهد گام مهمی در رسیدن به تاج ‌و تخت پادشاهی برداشته است. این در حالی است که متعب که بازوی قدرت نظامی و گارد شاهنشاهی را نیز در اختیار دارد، معتقد است هر ساختار بندی در خاندان حاکم که حق وی در وراثت قدرت را به رسمیت نشناسد، درگیری بین شاخه‌های خاندان حاکم را به حالت انفجار می‌رساند. این جریان حساب ویژه‌ای روی بیماری شاه جدید عربستان و جانشینی ولیعهد جدید باز کرده که می تواند مقدمه ای برای رسیدن متعب به پادشاهی باشد.

از سوی دیگر حضور مقرن بن عبدالعزیز در میان سه مرد قدرتمند عربستان از دیدگاه سدیری ها "وصله ناجور" به شمار می‌رود، ملک سلمان که با حکم الزام آور شاه قبلی مجبور به پذیرش ولایت عهدی مقرن بن عبدالعزیز شده است، در رأس خاندان سدیری سناریوهایی برای براندازی وی کلید زده است، مخالفان مقرن وی را یک کنیز زاده معرفی کرده و معتقدند او از نفوذ بالایی در خاندان حاکم برخوردار نیست و با مجموعه ای از اقدامات می توان وی را به راحتی کنار زد. بر اساس این سناریو امیر احمد بن عبدالعزیز وزیر کشور سابق عربستان که در زمان ملک عبدالله از قدرت کنار گذاشته شد، محتمل‌ترین گزینه برای جانشینی مقرن به شمار می رود. 

علاوه بر اینها انتقال قدرت از نسل دوم به نوادگان عبدالعزیز به صورت طبیعی می‌تواند با چالش‌ها و زلزله در عرصه‌های رقابت قدرت در محافل حاکم سعودی همراه باشد، چرا که جریانی که در این مرحله قدرت را در دست بگیرد، دیگر عامل بازدارنده‌ای مانند منشور انتقال قدرت عبدالعزیز را در برابر خود نخواهد دید و می تواند سلطنت را در بین فرزندان شاه موروثی نماید و دست دیگر جریان‌ها به کلی از حاکمیت قطع شود.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
مقرن بن عبدالعزیز
دوم: افت قیمت نفت و اقتصاد ورشکسته عربستان

با وجود اینکه سیاست‌های عربستان در جنگ نفتی با رقبای خود یکی از مهم‌ترین عوامل افت قیمت نفت در بازارهای جهانی به شمار می‌رود، اما خسارت‌های گسترده ناشی از این کاهش قیمت به یکی از چالش‌های اساسی در اوضاع اقتصادی این کشور تبدیل شده است. گرچه عربستان تولید نفت خود را به بالاترین حد در سال‌های اخیر رسانده است اما افت شدید قیمت‌ها، خسارت دهها میلیارد دلاری برای ریاض به دنبال داشته که اقتصاد این کشور از مهار این رقم ناتوان است. کسری بودجه 38 میلیارد دلاری که مقامات رسمی عربستان سعودی آن‌ را اعلام کردند، مؤید این مطلب است.

به این ترتیب میانگین فقر و بیکاری در کشور نفت‌خیز عربستان که حتی پیش از این نیز شاخص های نگران کننده‌ای داشت، بدتر شده و طبق آمارهای موجود طبقه متوسط در جامعه سعودی در حال اضمحلال است و مولفه‌های جامعه دو قطبی شامل ثروت‌های خیالی و فقر مطلق در این کشور نمایان شده است.

شاه جدید عربستان نگران این موضوع است که افکار عمومی همزمانی بحران اقتصادی این کشور با به قدرت رسیدن او را درک نکرده و افت استانداردهای رفاه اجتماعی و خدماتی در این کشور را با ساختار جدید قدرت مرتبط بدانند. 

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
سوم: سیاست خارجی ثابت و بحران‌های پیرامونی

گرچه تحلیلگران مسائل بین‌المللی اعتقاد دارند مبانی سیاست خارجی عربستان سعودی و مواضع این کشور در قبال پرونده‌های منطقه‌ای در سایه تغییر ساختار قدرت در عربستان سعودی دستخوش تغییر نخواهد شد، اما اوضاع ژئوپلتیک منطقه خبرهای خوبی برای عربستان سعودی ندارد. اوضاع امنیتی در شبه ‌جزیره عربستان دائماً در حال تغییر است و حضور قدرتمند جریان حوثی در عرصه سیاسی یمن زنگ خطر را در مرزهای جنوبی این کشور به صدا در آورده است.

انقلاب مردمی و مسالمت‌آمیز بحرین با وجود تمام تلاش‌های عربستان و غرب همچنان راه خود را دنبال می‌کند
و افکار عمومی منطقه هنوز هم به دنبال یافتن دلیلی برای اشغالگری نیروهای خارجی موسوم به سپر جزیره در بحرین هستند. طناب سوریه به گونه‌ای دور سیاست‌های ریاض پیچیده است که هر اندازه عربستان آن را می‌کشد، حلقه گزینه‌های پیش روی این کشور در عقب‌نشینی آبرومندانه از مطالبات مداخله‌ جویانه در سوریه تنگ‌تر می‌شود. انزوای گروه‌های مورد حمایت عربستان در کشورهای مختلف منطقه از عراق گرفته تا لبنان و یمن تشدید شده و گروهک تروریستی داعش با تشدید فشارها در عراق به مرزهای عربستان نزدیک شده است.

روند مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی شامل مذاکرات ایران و آمریکا در موضوع فعالیت‌های هسته‌ای و تلاش روسیه برای حل‌وفصل سیاسی بحران سوریه از طریق گرد آوردن مخالفان و حامیان دولت دور میز گفتگوها از دیگر چالش‌های به ارث رسیده از دوران سلطنت ملک عبدالله برای شاه جدید است.
از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
چهارم: عربستان و مقوله تروریسم

گرچه مرگ عبدالله بن عبدالعزیز بهترین زمان برای تغییر سیاست‌های تبلیغاتی ریاض در مورد پدیده تروریسم است، اما به نظر می‌رسد ساختارهای داخل عربستان برای این تغییر ریشه‌ای آماده نیست. بنابر این ملک سلمان باید به دنبال راهکاری برای حل تناقضات ناشی از حمایت‌های شبه رسمی این کشور از گروه‌های تروریستی منطقه و حضور در ائتلاف بین‌المللی ضد تروریستی و ضد داعش پیدا کند.

روزنامه ال پائیس اسپانیا در این زمینه می نویسد: دولت ریاض پشتیبان سیاست های آمریکا در منطقه است و به گروه ائتلاف به سرکردگی آمریکا پیوسته تا به بمباران مواضع تروریست های داعش بپردازد، اما این حمایت می تواند بر ضد عربستان در داخل کشور تمام شود، زیرا بخشی از مردم خود را به ایدئولوژی افراطیون نزدیک‌تر می دانند تا به لیبرالیسم آمریکایی.


این روزنامه می افزاید: ملک سلمان باید جنگ در منطقه، تهدید گروه افراطی داعش و روابط پر تشنج با واشنگتن را مدیریت کند.

پنجم: تقابل با جریان‌های افراطی و محافظه‌کار داخلی

مشی متجدد و میانه روی ملک سلمان یکی از نکات اشتراک وی با پادشاه سابق عربستان است، از این منظر می‌توان گفت رقابت و درگیری بین دو جریان حاکمیت سیاسی و قدرت شیوخ افراطی و موسسات مذهبی در دوره پادشاهی جدید عربستان نیز ادامه پیدا خواهد کرد، البته با حضور اشخاصی نظیر محمد بن نایف که از گروه‌های نزدیک به جریان‌های دینی وهابی است، انتظار می رود موسسات دینی موقعیت بهتری نسبت به گذشته در داخل عربستان سعودی پیدا کنند. ماهیت این رقابت‌ها در زندگی اجتماعی شهروندان سعودی به ویژه در زمینه آزادی‌های فردی و اجتماعی و حقوق بشر تأثیر بسزایی دارد.

ششم: ساختار فروپاشیده شورای همکاری خلیج فارس

یکی دیگر از مشکلاتی که از دوران پادشاهی ملک عبدالله به ارث گذاشته شده، اوضاع نابسامان و فرو پاشیده شورای همکاری خلیج‌ فارس است. کشورهای این شورا بجز امارات و بحرین سیاست‌های استبداد مآبانه ریاض در تحمیل دیدگاه های خود به اعضای شورا را رد می کنند و همین موضوع مشکلات متعددی را فرا روی این شورا قرار داده است، مشکلاتی که اعضای شورا هر از چندگاهی با برپایی نشست در سطوح مختلف و گرفتن عکس یادگاری به دنبال مخفی نگه داشتن آن هستند.

اختلافات عربستان با قطر یکی دیگر از ابعاد این مشکل است
که البته اخیراً پیشرفت‌هایی در زمینه آشتی بین دو کشور به دست آمده است، این در حالی است که برخی تحلیلگران نسبت به ماهیت واقعی این آشتی نیز تردید دارند.

هفتم: اعلام موضع در قبال رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی با صحنه آرایی خاص تحولات منطقه‌ای طی سال‌های اخیر موفق شد عربستان سعودی و برخی دیگر از رژیم‌های عربی که از سرایت موج انقلاب‌های مردمی می‌ترسیدند را به عادی‌سازی روابط با خود بکشاند، این روند تأثیر منفی در سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال مسائل منطقه‌ای به ویژه آرمان فلسطین داشته است. اوج بی‌توجهی رژیم آل سعود به مصیبت‌های ملت فلسطین در جنگ 51 روزه گذشته ملموس بود که با وجود کشتار وحشیانه ملت فلسطین از سوی صهیونیست‌ها، هیچ موضع در خور توجهی از سوی مقامات ریاض صادر نشد.

یکی از موضوعاتی که شاه جدید در سایه تنش‌ها و جنایت‌های روز افزون صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی باید به آن پاسخ دهد، اعلام موضع و مرزبندی رسمی و صریح در قبال دشمن صهیونیستی است که لازمه آن پایان دادن به همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی با این رژیم است، البته این در صورتی است که ملک سلمان به کسب جایگاه در نزد افکار عمومی ملت‌های منطقه و جهان اسلام و نقش تاثیر گذار و مستقل در تحولات منطقه توجه نشان دهد.  

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
هشتم: تلاش برای بهبود مناسبات با آمریکا

یکی از چالش‌های فراروی ملک سلمان، تعیین راهبرد مناسبات عربستان سعودی با آمریکا در سایه تیرگی نسبی روابط دو جانبه در نتیجه برخی مواضع منطقه‌ای واشنگتن از جمله مخالفت با ورود مستقیم به جنگ سوریه و ادامه مذاکرات هسته‌ای با ایران است. ریاض همچنین از عقب‌نشینی واشنگتن در آنچه لزوم براندازی بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نامیده، خشمگین است.

البته تعیین محمد بن نایف از نزدیک‌ترین مهرهای سعودی به آمریکا به عنوان جانشین ولیعهد نشان می‌دهد که ملک سلمان تمایلی به ادامه چالش با آمریکا ندارد و به دنبال اجرای مطالبات این کشور در ابعاد سیاست داخلی و بین‌المللی است. این روند می‌تواند با تغییرات جزئی در مواضع ریاض نسبت به برخی پرونده‌های منطقه‌ای از جمله سوریه همراه باشد.

نهم: بیماری شاه جدید عربستان

گزارش‌های غیررسمی از وضعیت جسمانی شاه جدید عربستان نشان از آن دارد که وی علاوه بر بیماری‌های قلبی و بیماری های مربوط به پیری، دچار آلزایمر است، مجله فارین پالیسی در این زمینه می نویسد دو سال پیش «بروس ریدل»، تحلیلگر سازمان سیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شاهزاده سلمان بیمار است و بر اساس برخی گزارش‌ها شایسته تصدی منصب پادشاهی نیست، اما معاونانش که در این مدت تصمیم سازان در سایه مسایل مربوط به وی بوده اند، این اخبار را رد می‌کنند.


به نظر می رسد ملک سلمان به علت بیماری، سن بالا و اینکه در ولیعهدی فرد موفقی نبود، امور عربستان را به فرد دیگری واگذار کند که در این زمینه هم مشکلاتی وجود دارد، چرا که او روابط دوستانه‌ای با مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد جدید عربستان ندارد و به علت فقدان اصالت خانوادگی او را شایسته این منصب نمی‌داند.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
دهم: فقدان شخصیت کاریزماتیک در منصب پادشاهی

ملک عبدالله با تجربه عملی 20 ساله به عنوان شخصیت اول تصمیم گیری در کشور شخصیتی با نفوذ به شمار می رفت، سابقه طولانی 52 ساله وی در مناصب حساس کشوری و حضور 32 ساله او در پست ولیعهدی و سلطنت و قاطعیت بالا از وی یک چهره کاریزماتیک ساخته بود، این در حالی است که ملک سلمان توانایی و تجربه ملک عبدلله را ندارد و باید دید با وجود بیماری اش، وضعیت حاکمیتی عربستان به چه سمت و سویی خواهد رفت.

همچنین تصمیمات جدید شاه عربستان برخی قبایل پرنفوذ این کشور را به مخالفت با وی سوق خواهد داد، از جمله این قبایل آل التویجری است که خالد التویجری نماینده آن ها از تمامی سمت های رسمی خود در ریاست دفتر پادشاهی و ریاست گارد شاهنشاهی و دبیری هیئت بیعت برکنار شده و به نوشته مجتهد فعال افشاگر سعودی فراری شده است. این خاندان اهرم های متعددی از جمله در ابعاد اقتصادی در اختیار دارد که ممکن است از آن ها بر ضد شاه جدید بهره بگیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد