اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اکبر عبدی و آینده فرزندان ما در آلانیای ترکیه!

به بهانه مهاجرت بازیگر سرشناس
تصور کنید تلویزیون ایران در حال پخش یکی از سه گانه های اخراجی های ده نمکی باشد که اکبر عبدی هم در آنها بازی می کند و هم زمان یک شبکه ماهواره ای به ما می گوید آینده فرزندان مان را در یکی از شهرستان های آن سامان تامین کنیم!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- به بهانه تایید خبر مهاجرت اکبر عبدی بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ایران به ترکیه - احتمالا به منظور تبلیغ برای بنگاه معاملات املاک که مردم را به سرمایه گذاری در آلانیا و به قول بعضی ها آنالیا دعوت می کند- چند نکته را می توان یادآور شد.

اما ابتدا لازم است تصریح شود که انتخاب شغل و محل زندگی حق هر شهروند - اعم از عادی و مشهور- است و قوانین کشور نیز منعی در این باره ندارد مگر آن که در این مورد خاص همکاری با شبکه های ماهواره ای تفسیر و بعدتر محدودیت هایی برای آقای عبدی قایل شوند هر چند که به نظر می رسد او خود را تنها از فعالیت بازیگری و نه تهیه کنندگی و پشت دوربین بازنشسته کرده باشد و از این حیث نگرانی ندارد.

اکبر عبدی (نفر وسط) در آلانیای ترکیه 
اکبر عبدی و آینده فرزندان ما در آلانیا!

نکته دیگری نیز که باید مورد توجه قرار گیرد همان توضیح یا توجیه خود اوست که گفته این تصمیم را به خاطر سلامتی اش گرفته چون با بیماری دیابت و اخیرا ناراحتی از ناحیه کلیه دست به گریبان است.

هر چند در مورد اخیر شاید برخی بگویند می توانست در لواسان یا شمال ایران یا هر نقطه خوش آب و هوای دیگر نیز اقامت گزیند و از خدمات پزشکی بهره برد و این دلیل را کافی ندانند و بگویند نمی توان پذیرفت سطح پزشکی آن منطقه از ترکیه و نه استانبول و آنکارا از تهران بالاتر باشد.

بنا بر این می توان حدس زد انگیزه غالب، قرار و مداری با همان بنگاه معاملات ملکی ترکیه ای بوده که یا ابتدای کار ملک و املاکی به اکبر خان عبدی داده و در هفته های اخیر به تبلیغات خود در یک شبکه ماهواره ای پربیننده فارسی زبان شدت بخشیده و کار را به جایی رسانده اند که کودکی از والدین خود می پرسد:

«آیا به فکر آینده فرزند خود هستند؟» و به بیننده القا می کند که با خرید ملک در آلانیای ترکیه یا همان آنالیا به قول برخی و بر وزن آنتالیا آینده فرزندشان را تامین و تضمین می کنند!

خود او البته شایعه اهدای خانه از جانب آن بنگاه را رد کرده و از توصیه یک دوست قدیمی سخن گفته و این که ملک راخریداری کرده است.

 این که این تب نیز چندی بعد مانند تبلیغات سال های گذشته دوبی فرو می نشیند و عده ای احساس رضایت و برخی از خسارت شکوه می کنند و چه بسا در این میانه بعضی نیز مبادرت به کلاه برداری کنند موضوع این گفتار نیست و تنها با تاکید بر اکبر آقای عبدی همان چند نکته ای را که مد نظر بود یادآور می شوم:


اکبر عبدی و آینده فرزندان ما در آلانیا!

1- بعید به نظر می رسد اکبر عبدی در آن سامان تنها استراحت کند و از پیشنهاد کار وسوسه نشود هر چند شاید بازیگری را ادامه ندهد. همین حالا هم شنیده شده قصد دارد وارد عرصه تهیه فیلم و سریال شود و شاید با پروژه «مشهدی عباد» شروع کند.

  این اتفاق البته سبب خواهد شد سایت ها و شبکه هایی که در حال حاضر لحن محترمانه ای درباره او اتخاذ کرده اند الفاظ تازه ای را به استخدام گیرند و از کشف ابعاد تازه ای از یک توطئه رسانه ای خبر دهند و شاید برای بازگرداندن او بکوشند.
 
 2 - در سال های قبل هر گاه بازیگری مشهور کوچ می کرد و زندگی از نوعی دیگر را برمی گزید تلویزیون از پخش مجدد فیلم هایی که او در آنها بازی کرده بود خودداری می ورزید یا آن صحنه ها را کوتاه می کردند. مشهورترین مثال در این باره فیلم های بهرام بیضایی است که به خاطر بازی سوسن تسلیمی گرفتار همین وضع شد.

  یا فیلم های پیش از انقلاب مسعود کیمیایی به سبب حساسیتی که بر روی بهروز وثوقی وجود داشت. حالا این سوال مطرح است که با ده ها فیلم که اکبر عبدی در آن ها بازی کرده چه خواهند کرد؟ خصوصا با نقش هایی که در فیلم های کارگردان مورد علاقه و تبلیغ تلویزیون – اخراجی ها- ایفا کرده است؟ آیا این فیلم ها دیگر پخش نمی شود یا به روی خودشان نمی آورند و پخش می کنند؟

3- وزیر محترم ارشاد در مصاحبه ای با روزنامه آفتاب یزد در اواخر سال گذشته (یکشنبه 24 اسفند 93) درباره پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و در مقام نوعی توجیه یا دلیل آوری گفته بود: «برخی از اعضای این انجمن در خارج از ایران فعالیت می کنند».

  این در حالی است که به موجب اساسنامه این نهاد صنفی نه تنها فعالیت در خارج از کشور که اقامت طولانی مدت نیز عضویت را منتفی می کند چرا که هدف از فعالیت انجمن های صنفی کارگری دفاع از حقوق صنفی افراد در مقابل کارفرمایان است و طبعا روزنامه نگاری که در خارج از کشور زندگی می کند از چارچوب قانون کار ایران خارج شده و دیگر عضو به حساب نمی آید. فارغ از این که فعالیت رسانه ای داشته باشد یا نداشته باشد.

  اکنون آیا با همین منطق  نمی توان پرسید آیا با توجه به اقامت اکبر عبدی در خارج از کشور- که تنها اقامت هم نخواهد بود و به زودی شاهد فعالیت های تبلیغی وی نیز احتمالا خواهیم بود- خانه سینما نیز باید پلمب شود؟!

  پرسشی که البته هیچ کس مطرح نخواهد کرد زیرا مشخص است تصمیم یک عضو یا چند عضو یک سندیکا یا نهاد را به سرنوشت آن نهاد تعمیم نمی دهند یا شاید از این رو بر روی روزنامه نگاران حساسیت وجود دارد که با افکار عمومی سر و کار دارند و می توانند تولید فکر کنند حال آن که بازیگر ازخود چیزی ندارد و تنها آنچه کارگردان خواسته را به اجرا در می آورد و فکری را تولید نمی کند.

4- یک فیلم متعلق به کارگردان آن است ولاغیر. تهیه کننده هم البته به لحاظ مادی صاحب آن است اما فیلم را با کارگردان می شناسند و باید شناخت نه با بازیگر. یک بار مسعود کیمیایی به طعنه گفته بود بهروز وثوقی در آمریکا چنان از فیلم هایی که در آنها بازی کرده صحبت می کند و هیچ اشاره ای به من نمی کند که انگار کارگردان آنها خودش بوده و نه بازیگرشان و همه را به اسم خود سند زده در حالی که هر فیلمی متعلق به کارگردان و سازنده آن است.

  با این منطق فیلم هایی که اکبر عبدی بازی کرده نباید با مشکل و مانع پخش مجدد رو به رو شود زیرا او تنها بازیگر آنها بوده ولو نقش اول و ولو مردم فیلم را با نام بازیگر بشناسند. کما این که آنتونی کویین هم نقش عموی پیامبر را بازی کرده و هم نقش عمر مختار را و هم در ده ها فیلم دیگر بازی کرده و قضاوت درباره بازی او محدود به همان فیلم است.ضمن این که مگر اقامت در کشوری دیگر به لحاظ قانونی جرم است که بخواهیم بچه ها را از «بازم مدرسه م دیر شد» محروم کنیم؟
 
 5- در برنامه های تلویزیونی به جای دعوت از متفکران و شاعران و نویسندگان از بازیگران دعوت می کنند. مثل شبکه های ماهواره ای که هنرمند را در خواننده موسیقی پاپ محدود کرده اند شبکه های داخلی هم وقتی می گویند هنرمند منظورشان بازیگر سریال است و انگار نه انگار این مملکت شاعر و نویسنده و کارگردان هم دارد.

  اکبر عبدی نیز در بسیاری از این برنامه ها شرکت می کرد و حالا ممکن است همان استفاده ای که در داخل صورت می پذیرفت در شبکه خارجی انجام شود. این اتفاق باید سبب شود که تلویزیون ایران دایره را باز کند و خیال نکند دیگران همه مساله دارند چون ممکن است یک روز چشم باز کنند و با خبر مهاجرت بازیگر سریال های مورد علاقه شان یا با تصویر خانم مجری خود در حالی که تصویر صورت مشت خورده را با ادعای اصابت از جانب مجری – همسر سابق در شبکه های اجتماعی منتشر کرده رو به رو شوند. به جای آن که تنها بازیگران میهمان باشند پای شاعران و نویسندگان و فیلسوفان را هم باز کنید تا در مواقعی این گونه دچار مشکل نشوید.

6- هنگام تحریر این متن خبر آمد که میلاد بیگی تکواندوکار ایرانی که سال پیش به عضویت تیم ملی بزرگسالان در آمده بود با تغییر تابعیت به عضویت تیم ملی تکواندوی جمهوری آذربایجان درآمده است.در کارنامه او عضویت در تیم ارتش ایران هم دیده می شود.

  اگر در صحنه ورزش شاهد تغییر تابعیت هم هستیم در سینما و هنر خوش بختانه این اتفاق نمی افتد. با این حال نمی توان گفت اکبر عبدی آخرین بازیگری خواهد بود که می کوچد و شاید دیگران نیز همین راه را ادامه دهند. دلایل متفاوتی می توان برای این تصمیم بر شمرد: آنها که از بیکاری های پیاپی خسته می شوند و شغل دیگری هم ندارند، یا دوست دارند بیشتر دیده شوند و احساس می کنند در شبکه های ماهواره ای این اتفاق می افتد، یا کار می کنند و کار می کنند تا پولی گرد آورند و فکری برای دوران گمنامی و بازنشستگی کنند و پیشنهاد ملک و اقامت، برخی را و البته تنها معدودی را وسوسه می کند.

7- به تصمیم گیرانی که از مهاجرت یک هنرمند به کشور همسایه آزرده خاطر شده اند و می گویند چرا پیش خودمان نیامد تا ببینیم چه مشکلی دارد یا انگیزه اش چه بوده می توان یادآور شد همین حالا هم مشهورترین چهره موسیقی دستگاهی ایران در دهه هشتم عمر خود امکان برگزاری کنسرت در داخل کشور را ندارد و ناگزیر است در ترکیه برنامه برگزار کند و در تهران بلیت می فروشند.

  آیا همان گونه که از اقامت دایمی هنرمند بازیگر در ترکیه ناخرسند می شوند از این که محمد رضا شجریان به رغم میل خود ناگزیر است در ان سامان برنامه اجرا کند نیز ناخرسند می شوند تا تدبیری بیندیشند و موانع داخلی را بر چینند؟

8- قضیه اما فراتر از این است که اکبر عبدی مهاجرت کرده و رفته است. خیلی های دیگر مانند بازیکنان مشهور فوتبال نیز رفته اند یا می روند. دغدغه نویسنده این سطور و خیلی های دیگر همان پرسش است که در تبلیغات آن بنگاه معاملات املاکی و در لابه لای سریال های پر بیننده ترکیه ای می شنویم که فرزندی می پرسد: آیا آینده من برای شما مهم است؟!

  آیا واقعا آینده را باید در یکی از شهرهای کشورهای همسایه جست و جو کرد؟! این همه اصرار برای بها دادن به همه اندیشه ها و توسعه و مردم سالاری و فعالیت آزادانه نهادهای مدنی و صنفی برای همین است که با چنین پرسش هایی رو به رو نشویم یا وقتی شدیم با صدای بلند پاسخ دهیم: بله! مهم است و آینده را در همین سرزمین رقم می زنیم و البته از جاهای دیگر دنیا برای سیر و سفر و تماشا لذت می بریم. یعنی امیدواریم که بتوانیم چنین پاسخی بدهیم و خودمان و شنونده هم قانع شویم.

  اینها همه به کنار. تصور کنید تلویزیون ایران در حال پخش یکی از سه گانه های اخراجی های ده نمکی باشد که اکبر عبدی هم در آنها بازی می کند و هم زمان یک شبکه ماهواره ای با اشاره به این بازیگر و در قالب تبلیغ یک بنگاه معاملات ملکی به ما می گوید آینده فرزندان مان را در یکی از شهرستان های ترکیه تامین کنیم. چه احساسی به ما دست می دهد و به آنها که فضای هنری را تنگ و تنگ تر می پسندند چه احساسی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد