اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

وظایف سرگروه (کامل)

وظایف سرگروه (کامل)





  • پرده نگار (پاورپوینت)

     (۱۴)

  • برگرفته از www.Morabbee.ir

    مقدمه :
    با توجه به جایگاه مهم و نقش تأثیر گذار سرگروه در پیشبرد اهداف شجره طیبه صالحین، بررسی و تبیین وظایف سرگروه ضروری به نظر می رسد. آشنایی با شرح وظایف،گستره فعالیت و دسته بندی ارتباطات سرگروه می تواند ما را در نیل به خدمت گزاری بهتر و مطلوبتر یاری نماید لذا در ابتدا به دسته بندی وظایف سرگروه اشاره و سپس هر یک را شرح میدهیم.
    ۱-    وظایف سرگروه در ارتباط با پایگاه.
    ۲-    وظایف سرگروه در ارتباط با گروه.
    ۳-    ملاحظات ارتباط با گروه.
    ۴-    وظایف سرگروه در ارتباط با تک تک اعضاء.
    ۵-    ملاحظات ارتباط با اعضاء.
    ۶-    وظایف سرگروه در ارتباط با محل تحصیل یا خدمت.
    ۷-    وظایف سرگروه در ارتباط با خانواده.
    ۸-    وظایف سرگروه در ارتباط با مسجد.
    ۹-    وظایف سرگروه در ارتباط با جامعه.

    ۱- وظایف سرگروه در ارتباط با پایگاه :
    در شجره طیبه صالحین سرگروه به عنوان جزئی از پایگاه مقاومت محسوب می شود که زیر نظر و با هدایت فرمانده پایگاه فعالیت می کند لذا نسبت به پایگاه و ارکان آن وظایفی دارد که در ذیل اشاره می شود :
    ۱/۱- افزایش جذب و جلوگیری از ریزش :
    یکی از وظایف مهم سرگروه صالحین افزایش جذب اعضاء و در عین حال تثبیت افراد جذب شده در حلقه و پایگاه می باشد لذا دقت در اهداف، اصول و روشهای جذب و تثبیت ضروری به نظر می رسد که باید مستقلاً به آنها پرداخت.
    ۲/۱- کادر سازی جهت شورای پایگاه :
    با توجه به اینکه یکی از بهترین روشها جهت استمرار فعالیت اعضاء مسئولیت بخشی به آنها می باشد و از سوی دیگر پایگاه به انسانهای متعهد و علاقه مند جهت پیشبرد امور نیاز دارد، لذا سرگروه به عنوان شخصی که با روحیات، استعداد و توانمندیهای اعضاء حلقه ی خود آشنایی بیشتری دارد باید نسبت به معرفی افراد توانمند متناسب با مسئولیتهای تعریف شده در پایگاه و مسجد اقدام نماید.
    ۳/۱- ارتباط مستمر با مسئول صالحین پایگاه (فرمانده پایگاه):
    این ارتباط نه تنها از نظر سازمانی ضرورت دارد بلکه از نظر پشتیبانی نیز با اهمیت می باشد اطلاع از اخبار و تصمیمات جدیدی که در ارتباط با صالحین اتخاذ می شود،بهره مندی از محصولات ارائه شده توسط استاد صالحین،تأمین اعتبار پذیرایی، هدایا، اردو و … هر یک به نوبه خود مهم می باشند. از طرف دیگر در مواردی که روند اجرایی حلقه دچار مشکلات عدیده شده ارتباط با مسئول صالحین پایگاه می تواند حلال مشکلات باشد.
    ۴/۱- شرکت در جلسات پایگاه در موعد مقتضی :
    پایگاه مقاومت برای انجام هر چه بهتر برنامه های ابلاغی اقدام به برگزاری جلسات و ایجاد هماهنگی و هم افزایی می نماید که نقش سرگروه در اتخاذ تصمیمات صحیح و کاربردی بسیار پر رنگ می باشد. با حضور در جلسات و ارائه نظرات و پیشنهادهای سازنده می توان مسیر تصمیم گیری را هدفمند کرد تا اعضای حلقه بهره بیشتری ببرند.
    ۵/۱- انجام مأموریت های محول شده سازمانی :
    یک سرگروه آگاه و متعهد شخصی است که مأموریتها و وظایف محوله سازمانی را به نحو احسن و بدون کم و کاستی انجام می دهد و آمادگی خود را نسبت به مأموریتهای آتی اعلام می دارد.
    ۶/۱- مستندسازی فعالیتهای گروهی:
    مستندسازی یکی از ابزارهای مهم جهت اطلاع و گزارش به رده های مافوق و همچنین خانواده ها و عموم مردم (ضمن توجه به طبقه بندی و حفاظت اطلاعات) می باشد چرا که زمینه مناسبی جهت جذب بیشتر اعضاء و تثبیت آنها می شود و انگیزه بیشتر رده های مافوق را نسبت به حمایتهای مالی و معنوی فراهم می سازد.
    مستندسازی باید مصور و مکتوب بوده و فعالیتهای مختلف اعضاء حلقه را به نمایش بگذارد.

    ۷/۱- ارائه گزارش به رده های مافوق :
    ارائه گزارش در هر نهاد و سازمانی یکی از مهمترین ارکان اجرای برنامه ها و مکمل آنها می باشد، سرگروه باید پس از اجرای برنامه و مستندسازی آن نسبت به ارسال گزارش مصور و مکتوب به رده های مافوق جهت اطلاع و اتخاذ تصمیمات صحیح اقدام نماید. البته نباید به حدی باشد که حساسیت زا باشد و باعث رقابت منفی در پایگاه شود و از طرفی هم باید مراقب بود گزارشات و تعریف و تمجید بزرگان در اخلاص سرگروه تأثیر منفی نگذارد.
    ۸/۱- توسعه ظرفیت های کاری و فعالیتی پایگاه :
    یکی از وظایف سرگروه شجره طیبه صالحین توسعه ظرفیت اعضای حلقه و در نتیجه توسعه ظرفیتهای پایگاه در راستای اهداف مقدس بسیج می باشد و این توسعه ظرفیتها باید در عرصه هایی مختلف و بصورت متوازن شکل بگیرد بطوری که به تناسب علاقمندی و توانایی و تخصص اعضاء، فعالیتهای پایگاه افزایش یافته و با توجه به نیازهای ضروری مردمِ محل و آسیب های بومیِ محله برنامه ها را افزایش داد.
    ۹/۱- ارائه برنامه گروهی سالیانه به طرح و برنامه پایگاه :
    سرگروه جهت هر چه بهتر برگزار شدن برنامه ها بایستی نسبت به پیشبینی و اعلام برنامه ها به طرح و برنامه پایگاه اقدام نماید که این امر موجب خواهد شد ضمن جمع بندی و تقویت پیشنهادهای جدید نسبت به آن برنامه ریزی دقیق تر و اصولی تر انجام شده و تأمین اعتبار و پشتیبانی آن نیز فراهم شود.
    ۱۰/۱- ترغیب و پیگیری افراد جهت انجام مأموریتهای محول شده به آنها :
    سرگروه برای تثبیت اعضای حلقه خود باید برای هر یک از متربیان به تناسب استعدادها و تواناییشان مسئولیتهایی را واگذار کند و ضمن هدایت و راهنمایی آنها جهت انجام وظیفه محوله آنها را ترغیب کرده و ثمرات انجام شایسته مسئولیت محوله را گوشزد کند و تا حصول نتیجه نیز موضوع را پیگیری نماید.

    ۱۱/۱- ترغیب افراد جهت شرکت در برنامه های عمومی :
    پایگاه درطول سال و با توجه به مناسبتها و ابلاغیه های ارسالی و برنامه ریزی های قبلی اقدام به برگزاری برنامه های عمومی می نماید که مطمئناً حضور سرگروه و اعضای حلقه در این برنامه ها و حتی همکاری در جهت اجرای بهتر برنامه ها ضروری می باشد.سرگروه نیز باید نسبت به ترغیب و ایجاد زمینه همکاری بین اعضای حلقه با سایر مسئولین پایگاه اقدام نماید.
    ۱۲/۱- هماهنگی با سایر قسمت های پایگاه :
    قطعاً هر یک از قسمتها و شورای پایگاه با توجه به سوابق چند ساله بهترین مرکز کسب تجربیات برای سرگروه می باشد که لازمه آن هماهنگی سرگروه با سایر قسمتهای پایگاه است. لذا برگزاری جلسه همفکری در این رابطه و دخیل کردن آنان در برنامه های حلقه مهم می باشد.
    نکته پایانی:
    سرگروه باید بداند که حلقه صالحین جزوی از برنامه های مهم و راهبردی بسیج بوده و در قالب پایگاه اجرا می شود و سرگروه و اعضای حلقه، تافته جدابافته از سایر افراد پایگاه نمی باشند و باید در ارتباط با پایگاه به گونه ای عمل نماید تا اکثر افراد پایگاه، چه شورا و چه اعضای فعال وعادی پایگاه جذب اخلاق و رفتار سرگروه شوند.
    ۲- وظایف سرگروه در ارتباط با گروه :
    سرگروه همانطور که از عنوانش مشخص می شود جایگاهی است که نسبت به گروه تعریف شده و نسبت به آن در نظر گرفته می شود و نقش آن قرار گرفتن در رأس گروه و ایجاد زمینه همکاری و حرکت گروهی به سمت اهداف تعیین شده می باشد. یک سرگروه موفق نسبت به اعضای گروه وظایفی دارد که به شرح ذیل اشاره می شود :
    ۱/۲- برنامه ریزی گروهی :
    یک گروه موفق و پویا گروهی است که تمام اعضاء در آن نقش و مسئولیت داشته و امور گروه را بصورت دسته جمعی پیش ببرند لذا سرگروه باید زمینه برنامه ریزی برای گروه را بصورت برنامه ریزی مشارکتی و گروهی مهیا سازد و پس از هم اندیشی و تضارب آراء نسبت به جمع بندی و مصوب نمودن برنامه ها اقدام نماید.
    ۲/۲- ایجاد میدان رقابت :
    مطمئناً گروهی پویایی و بالندگی خواهد داشت که اعضاء در آن نسبت به یکدیگر در کسب فضایل و پیش برد امور گروه احساس رقابت داشته باشند، در حقیقت ایجاد میدان رقابت معنوی در بین اعضا گروه وظیفه سرگروه بوده و موجبات رشد اسلامی و گروهی را فراهم خواهد ساخت.در این رابطه ترغیب ،تشویق و اهداء جوایز با در نظر گرفتن ملاحظات تربیتی مهم می باشد.

    ۳/۲- نظارت ،کنترل و ارزیابی :
    نظارت و بازخورد گیری جزو مهمترین عوامل موفقیت و رشد گروهی می باشد چرا که توجه به نظارت در حقیقت کشف نقاط ضعف و قوت گروه خواهد بود که زمینه تقویت و اصلاح را مهیا می سازد. با کنترلی صحیح و غیر ملموس میتوان جزئیات رفتاری، اخلاقی و ارتباطی را نسبت به هم زیر نظر گرفت تا ضمن هدایت و تربیت صحیح تک تک اعضا عملکرد و حرکت گروه را نیز بهینه سازی و ارتقا داد.

    ۴/۲- آموزش های اولیه :
    یک سرگروه خوب ضمن در نظر گرفتن تربیت به عنوان رویکرد اصلی در فعالیتهای شجره طیبه صالحین آموزش را نیز به عنوان یک ابزار مهم در خدمت می گیرد لذا با آموزشهای اولیه و ضروری زمینه رشد فردی و گروهی اعضا را مهیا می سازد، برخی از این آموزشها عبارتند از:
    – آموزشهای علمی، معرفتی، بصیرتی و مهارتی بر اساس سرفصلها و منویات شجره طیبه صالحین و البته متناسب با نیازها،شرایط و سطح اعضاء.
    – آشنا نمودن اعضا با اهداف ، کلیات ، وظایف و نقشهای موجود در گروه و حلقه.
    – ایجاد زمینه آشنایی اعضا با یکدیگر و سایر عوامل پیرامونی همچون پایگاه ، مسجد و …
    ۵/۲- برگزاری برنامه های معنوی :
    یکی از مهمترین امور گروه برگزاری برنامه های معنوی جهت ارتقاء روحی و روانی اعضا می باشد و در حقیقت سایر برنامه ها به عنوان مکمل برنامه های معنوی و معرفتی می باشد از جمله می توان به برنامه های قرآنی،تواشیح،زیارت، دعا و مناجات،آشنایی با کلام و سیره اهل بیت (ع) و … اشاره نمود.
    در اینجا نکته بسیار مهمی را باید اشاره نمود و آن بهره مندی و استفاده خود سرگروه از تمامی برنامه ها ، آموزشها و حرکتهاست یعنی سرگروه باید به ارتقاء همه جانبه خود همت بگمارد و سایر مسئولیتها او را از این امر بسیار مهم غافل نکند.
    ۶/۲- کمک نمودن در امر تعلیم و تربیت اعضا گروه :
    سرگروه در امر تربیت اعضا نه یک شخص بی تأثیر است و نه فردی که به جای اعضا تصمیم گیری کند و تعلیم و تربیت تنها با اراده او برنامه ریزی شود بلکه سرگروه با توجه به رویکرد و رسالت تربیتی که به عهده دارد زمینه ساز و تسهیل گر و هدایتگر امور آموزشی و تربیتی است با این نگرش خاص سرگروه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری دارد ولی در عین حال به اراده، اختیار،استعداد،سلیقه، رغبت و نیازهای متربیان توجه دارد و با لحاظ این متغیر هاست که برنامه ریزی و اجرای امور آموزشی و تربیتی را به انجام می رساند.
    ۷/۲- شناسایی ، جذب ، تثبیت و رشد افراد گروه :
    تربیت مراحلی دارد که مربیو سرگروه باید به آن مراحل توجه داشته باشد و برنامه ها و طرح ها را متناسب با آن تدوین نماید یعنی زمانی که افرادی را به حلقه جذب می کند یا می خواهد در حلقه بصورت ثابت نگه دارد و آنها را رشد دهد باید با روش ها و ترفندهای خاص، ویژه و ابتکاری این کار را انجام دهد. توضیح مفصل آن در فرایند و مراحل تربیت ذکر شده است.
    ۸/۲- برگزاری جلسات گروهی :
    سرگروه در راستای برنامه ریزی تربیتی موظف است جلسات و جزئیات برنامه های گروهی را نیز تدوین نماید و تمام اعضای گروه را در این جلسات مشارکت دهد و دقت نماید که مصلحت و رشد گروهی بر فردی اولویت داشته باشد هر چند که اشاره شد تک تک اعضا و استعداد و نیازهایشان مهم هستند و باید با آنها هم اندیشی و همفکری نمود اما در برنامه های گروهی، رشد تمام اعضاء ملاک برنامه هاست.لازم به ذکر است سرگروه دور اندیش در خلال برگزاری جلسات گروهی است که زمینه گروهی شدن و کسب هویت گروهی را ایجاد و اصول و راهکارهای فعالیت در گروه را به اعضا آموزش می دهد.
    ۹/۲- بر پایی اردوها و تفریحات گروهی :
    بی شک تفریح جزو لاینفک تمامی برنامه های تربیتی است.تفریح و سرگرمی اگر هدفمند و با در نظرگرفتن ملاحظات تربیتی برنامه ریزی شود نه تنها اتلاف وقت نخواهد بود بلکه همانند چسب سایر اقدامات و برنامه ها را به یکدیگر متصل خواهد ساخت.یکی از بهترین برنامه های تفریحی که در عین حال جزو بهترین قالبهای آموزشی و تربیتی می باشد اردو است.اردو تجلی گاه بروز باور ها ، استعداد ها ، توانایی ها و تمایلات قلبی متربیان است، در اردو است که سرگروه می تواند بسیاری از مفاهیم و ارزشها را بصورتعینی و کاربردی آموزش دهد و با جان و دل متربیان گره بزند و آنها را عینیت بخشیده و تثبیت نماید.اردوها می توانند از لحاظ زمان بندی،رویکرد،تعداد شرکت کنندگان،موقعیت زمانی و مکانی ،محلهای برگزاری اردو؛ کارکرد های متفاوتی داشته باشند که یک سرگروه آگاه با در نظر گرفتن تمامی آنها بهترین استفاده تفریحی ، آموزشی و تربیتی را از اردو خواهد برد.
    ۱۰/۲- پیگیری جهت تأمین بخشی از هزینه های گروه :
    توجه به مباحث مالی و پشتیبانی گروه نه تنها بی اهمیت نیست بلکه زمینه ساز پیشبرد اهداف عالیه گروه نیز خواهد بود لذا سرگروه با همکاری اعضا نسبت به تأمین بخشی از هزینه های جاری و مورد نیاز گروه اقدام می نماید و در این راستا از قابلیت ها و امکانات مسجد،پایگاه، حوزه مقاومت،خانواده ها،خیرین و مومنین مورد وثوق در محله و مسجد حداکثر استفاده را می برد و در عین حال مراقب آسیب مهمی به نام وابستگی مالی و مادی نگری می باشد.
    ۳- ملاحظات ارتباط با سرگروه :
    با توجه به مطالب اشاره شده در خصوص وظایف سرگروه نسبت به گروه او باید ملاحظاتی را نیز در خصوص روابط موجود مد نظر داشته باشد تا علاوه بر رفع آسیبها و تهدید ها زمینه ساز رشد گروهی و بهره مندی حداکثری از فرصتها نیز شود در ذیل به تعدادی از این ظرافتها و ملاحظات اشاره می کنیم :
    ۱/۳- بستر سازی جهت رقابت مثبت ، رشد همگانی ، محبت جمعی و فعالیت گروهی :
    یکی از ملاحظاتی که سرگروه باید در نظر داشته باشد بسترسازی جهت رقابت مثبت و سبقت در نیل به ارزشها و حسنات است که البته باید تعادل و پرهیز از افراط و تفریط در آن مد نظر گرفته شود.سرگروه باید زمینه توسعه محبت جمعی را فراهم و فعالیتهای گروهی را با رنگ و بوی مهرورزی و محبت توأم نماید. محبت مهمترین بستر رشد گروهی و زمینه ساز هم افزایی،انس و تعلق خاطر اعضا به یکدیگر است.
    ۲/۳- اعضا در این فرآیند خود را غرق در فعالیت های گروه می دانند :
    فرآیند حرکتها و برنامه های تربیتی باید به گونه ای باشد که اعضا خود را غرق در گروه ببینند و از قرارگرفتن در معرض برنامه ها و نقش پذیری و قبول مسئولیت در گروه احساس خوشایند و شاد کامی نمایند.هنگامی که اعضا بصورت اختیاری مصالح گروه را بر مصالح فردی ترجیح دارند می توان دریافت که هویت گروهی شکل گرفته و پایداری گروه متصور است.
    ۳/۳- رعایت اعتدال و عدالت در ارتباطات گروهی :
    حضرت علی (ع) می فرمایند: به سبب عدالت، برکتها دو چندان می شود.با توجه به این حدیث و آیات و روایات متعدد دیگر در خصوص عدالت می توان دریافت که عدالت نه تنها امری واجب است و همگان آن را مطالبه می کنند بلکه زمینه ساز تشدید برکات و تسریع در رشد و ترقی اعضا گروه می باشد لذا سرگروه باید به این مسئله کاملاً توجه و اعتقاد داشته باشد و ضمن عدم افراط و تفریط در ارتباطات، نهایت دقت را در نوع رفتار و صمیمیت با تک تک اعضا داشته باشد تا فرد یا افرادی احساس تفاوت و بی عدالتی را در رفتار سرگروه مشاهده نکنند.

    ۴/۳- در این فرآیند تلاش اعضاء در جهت تقویت برنامه های گروهی خواهد بود :
    به دلیل رویکرد تربیتی شجره طیبه صالحین که در آن نقشها تعادلی ،مشارکتی و هم افزا می باشد اعضا خود را در هدف گذاری، برنامه ریزی و اجرای برنامه ها سهیم می دانند و علاوه بر احساس تعلق و انس به گروه و برنامه های آن ، عاملی جهت بهینه سازی،صرفه جویی و دستیابی به اهداف گروه خواهند بود.
    ۵/۳- رعایت حدود شرعی و عقلی در برقراری ارتباط :
    در اندیشه همه ما شجره طیبه صالحین وسیله و محفلی جهت عبودیت و بندگی بهتر خدای سبحان است و فرد فرد اعضا بخصوص سرگروه باید بشدت مراقب باشند که مبادا گروه و برنامه های آن در تعارض و یا فاصله گرفتن از خداوند تبارک و تعالی باشد که اگر خدای ناکرده چنین شود ما از زمینه مطلوب، استفاده نامطلوب نموده ایم لذا رعایت حدود شرعی و عقلی (هر چه را شرع حکم کرده عقل هم به آن حکم می کند و بر عکس) جدای از وظیفه الهی تمامی اعضا ، هویت بخش واقعی و دژ محکم در برابر خطرات و آسیب های درون گروهی و برون گروهی خواهد بود.
    ۴- وظایف سرگروه در ارتباط با تک تک اعضاء :
    سرگروه ضمن پی گیری  اهداف و برنامه گروه نسبت به تک تک اعضا گروه نیز وظیفه داشته و با ایجاد روابط منطقی و اصولی اهداف گروه و فرد فرد اعضا را توأمان پیش می بردو زیبایی و برکت حرکتهای جمعی در سایه دین، این است که فرد و گروه نسبت به یکدیگر خدمات متقابل ارائه نموده و رشد یکدیگر را بصورت تصاعدی مهیا می سازند. در ذیل به وظایف سرگروه نسبت به تک تک اعضای حلقه اشاره می نماییم:
    ۱/۴- ایجاد انس و الفت در میان اعضا:
    مطمئناً انس میان اعضا زمینه ساز تعلق خاطر و استحکام و پایایی گروه بوده و وظایف و مسئولیت ها را سهل و شیرین خواهد نمود لذا یکی از وظایف سرگروه این است که روابط عاطفی و صمیمی خود را با اعضاء، با اجرای برنامه های شاد و متنوع بیشتر کند تا باعث انس و الفت در میان اعضا گردد.
    ۲/۴- تقویت انگیزه افراد جهت حضور در برنامه های پایگاه :
    سرگروه تحت هر شرایطی گروه و برنامه های آن را ذیل فعالیتهای پایگاه می داند و زمینه حضور اعضا گروه را در سایر برنامه های پایگاه فراهم می سازد و مطمئناً بهترین روش برای این امر اعتقاد و حضور خود سرگروه در برنامه های پایگاه خواهد بود که بستر مناسب انگیزشی و محرک خوبی برای اعضا می باشد تا با الگو قرار دادن سرگروه، در برنامه ها شرکت نمایند.
    ۳/۴-رصد وضعیت فردی اعضاء :
    یک سرگروه متعهد و نکته سنج خود را نسبت به رصد لحظه به لحظه وضعیت اعضا موظف می داند و بصورت غیر مستقیم رفتار و کردار آنها را در گروه، در مسجد، در پایگاه و حتی در خانه، مدرسه و محله رصد می نماید تا با اطلاع از آنها نیاز ها، کمبود ها، رغبتها و توانایی های تک تک اعضا را تشخیص دهد البته نکته مهم این است که این رصد ها باید به شکلی انجام شوند که افراد احساس ناخوشایندی نداشته و سرگروه را دوست، راهنما و حلّال مشکلات خود بدانند.
    ۴/۴- برنامه ریزی فردی :
    با توجه به مطالب اشاره شده سرگروه علاوه بر برنامه های گروهی برای فرد فرد اعضا گروه، بنا به ضرورت و مصالح تربیتی برنامه فردی را نیز در نظر می گیرد که در اصول، بین اعضا مشترک و در اقتضائات، شیوه ها و میزان و مقدار متفاوت می باشدو مجدداً اشاره می کنیم که برنامه ریزی تربیتی امری تعاملی و دوطرفه است و باید متربی در تدوین آن نقش داشته باشد.
    ۵/۴- سعی در رفع مشکلات اعضاء گروه :
    یکی از مهمترین وظایف سرگروه مرتفع نمودن مشکلات و چالشهای پیش روی گروه و اعضای آن با استفاده حداکثری از توانایی ها و استعدادهای خود اعضاء می باشد که البته نسبت به افراد تفاوتها و ظرافت هایی خواهد داشت که نیاز به دقت به بررسی دارند.
    ۶/۴- رشد فردی :
    سرگروه تنها به رشد گروهی نمی پردازد و همزمان با رشد گروه رشد فردی تک تک اعضا را نیز رصد و پی گیری می نماید تا به نسبت مشکل هر فرد نسخه مخصوص آنرا تهیه کند.
    ۷/۴- رفاقت و دوستی با اعضاء:
    دوستی کلیدی است طلایی برای باز کردن درهای بسته ارتباطی بین سرگروه و اعضا و اعضا با یکدیگر. آموزشهازمانی نتیجه بخش خواهد بود که زمینه انگیزشی و پذیرش در متربیان و فراگیران ایجاد شود و راهکار ایجاد این انگیزش نیز رفاقت و دوستی سرگروه و اعضا است که بیشتر در فضای خارج از حلقه ها ودر اردوها برنامه های برون حلقه ای اتفاق میافتد.
    ۸/۴- ارتباط چهره به چهره :
    تأثیری که در ارتباط چهره به چهره وجود دارد در هیچ یک از قالبهای ارتباطی دیگر وجود ندارد.ارتباط چهره به چهره موجب انتقال پیام بصورت واقعی تر همراه با ابراز احساسات،تماس چشمی و رفع موانع ارتباطی خواهد بود.
    ۹/۴- رفع شبهات اعضای گروه :
    هر انسانی علاوه بر آنچه می داند با انبوهی از نادانسته ها و شبهات، مأنوس و همراه است که حلقه های  شجره طیبه صالحین بهترین فرصت و محفلی برای پاسخ یابی به آنها می باشد لذا سرگروه باید زمینه این امر را فراهم سازد تا اعضا تک به تک و گروهی نسبت به پاسخ یابی فعالیت نمایند و سرگروه نقش راهنما داشته باشد و از ظرفیت علمی مربیان ، سرمربیان و اساتید استفاده حداکثری نماید.
    ۱۰/۴- همدردی با اعضا گروه :
    یک سرگروه جامع نگر و خوب علاوه بر جنبه های آموزشی و مهارتی به مسائل انگیزشی و عاطفی نیز توجه کافی دارد و با همدلی اهداف تربیتی گروه را جلو برد و در صورت نیاز با اعضا به همدردی می پردازد.
    ۱۱/۴- تشویق و تذکر به اعضاء :
    سرگروه تشویق و تنبیه(تنبیه به معنای متنبه و متوجه نمودن) را بنا به موقعیت و مقتضای روحی و روانی متربی بکار می گیرد و در هر دو حالت هدفش اعتلا و ارتقاء متربی است و نیازمند دقت و عمل به هنگام و به اندازه از سوی سرگروه می باشد در حقیقت تشویق و تنبیه به مثابه دوروی یک سکه است که اگر دقت کافی نشود نتیجه عکس خواهد داشت.
    ۱۲/۴- توجه به کادرسازی :
    پرورش و تربیت نیروهای متعهد و متخصص برای نظام جمهوری اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است و خروجی شجره طیبه صالحین باید تربیت انسانهای بصیر و مخلص باشد که با روحیه بسیجی انقلاب را از گزندهای سخت و پر پیچ و خم تاریخ عبور دهند و به قله رفیع تمدن اسلامی (با توجه به منویات امام خامنه ای (مدظله العالی)) برساند. به عبارت دیگر تربیت افراد با دو بال تعهد وتخصص بصورت همزمان برای مدیریتهای کلان جامعه.
    ۱۳/۴-پیگیری امور تحصیلی:
    بنا به توصیه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که می فرمایند:«من از جوان سه چیز می خواهم:تحصیل،تهذیب،ورزش» واز طرفی نیاز حکومت اسلامی به توسعه علمی جهت پیشرفت جامعه، لذاتوجه به امور تحصیلی و درسی اعضا گروه که غالباً دانش آموز یا دانشجو می باشند بسیار مهم و ضروری است و زمانی تاثیرگذار خواهد بود که سرگروه نیز در ارتقا علم و دانش خود پویا بوده و اهتمام کافی داشته باشد و اعضای گروه خود را نیز با افزایش یا کاهش معدل درسی تشویق یا متنبه سازد.
    ۱۴/۴-مشاوره فردی:
    بنا به فرموده معصوم(ع) هیچ انسانی بی نیاز از مشاوره نیست،پس سرگروه هم باید به این مساله توجه داشته باشد و از راهنمایی و مشاوره فردی و گروهی (در مواردی که عمومی بوده و مخاطب جمع است) استفاده کند تا مشکلات و اختلالات اعضای گروه را رفع نماید.البته نکته بسیار مهم این است که یک سرگروه باید ابتدا مبانی،اصول و تکنیک های عمومی مشاوره را فرابگیرد و در صورت نیاز، متربیان را به سمت مشاوران متخصص در حوزه های دینی،روان شناختی،تحصیلی،نظامی و… هدایت نماید.
    ۱۵/۴-شناسایی ظرفیتها و استعدادهای اعضا:
    همانطور که اشاره شد سرگروه با شناسایی استعدادها و ظرفیتهای فرد فرد اعضا زمینه رشد و ارتقا فردی و گروهی آنها را فراهم می نماید که در قالب برنامه های متنوع ومتناسب با نیازهای گروه سنی مختلف انجام می شود.
    ۱۶/۴-ایجاد رقابت و مسابقه د رکسب فضائل:
    مطمئناً گروهی پویایی و بالندگی خواهد داشت که اعضاء در آن نسبت به یکدیگر در کسب فضایل و پیش برد امور گروه احساس رقابت داشته باشند، در حقیقت ایجاد میدان رقابت معنوی در بین اعضا گروه وظیفه سرگروه بوده و موجبات رشد اسلامی و گروهی را فراهم خواهد ساخت.در این رابطه ترغیب ،تشویق و اهداء جوایز با در نظر گرفتن ملاحظات تربیتی مهم می باشد البته باید به این نکته اشاره کنیم که باید هم هدف رقابت دینی سالم باشد هم وسیله و قالب رقابت،در یک جمله باید گفت که هم رقابت خوب و الهی و هم خوب والهی رقابت کردن.
    ۱۷/۴-رعایت اعتدال علمی و عملی در برنامه های گروه پرهیز از افراط و تفریط:
    بزرگان دین همواره به اعتدال و هماهنگی علم و عمل تاکید نموده اند از جمله علامه شهید مرتضی مطهری که می فرمایند:«علم و عمل همانند دو بال برای یک پرنده است که باید هم اندازه بوده و هردو با یک سرعت و تناوب حرکت نمایند وگرنه موجب سقوط پرنده خواهد شد»در نتیجه سرگروه باید زمینه این هم آهنگی و پرهیز از افراط و تفریط را فراهم سازد.
    ۱۸/۴-حفظ سلامت و طهارت معنوی فعالیتهای فرهنگی و توجه به حضور خدا در زندگی:
    توجه به طهارت ظاهری و باطنی فرد فرد اعضا یعنی زمینه سازی جهت نزول رحمت و برکات الهی . سرگروه با مراقبت معنوی و پرهیزگاری خود و به واسطه اعمال و رفتاری که از او مشاهده خواهد شد(امام صادق(ع): مردم را با اعمال خود دعوت نمائید) زمینه تزکیه نفس و طهارت معنوی اعضا را مهیا می سازد نکته مهم دیگر اینکه فعالیتهای گروهی و رویکرد برنامه ها نیز باید در این راستا بوده و متناقض با اهداف دینی و طهارت حاصله از آن نباشد.

    ۱۹/۴-نظارت،کنترل و ارزیابی پیوسته در برنامه های گروه :
    کنترل و نظارت،حلقه اتصال در فرآیند برنامه ریزی و اجرای برنامه ها می باشد بصورتیکه انتهای فرآیند را به ابتدای آن وصل مینماید یعنی نکات حاصله از بررسی و ارزیابی برنامه های انجام شده که در انتهای فرایندی می باشد به هدف گزاری و برنامه ریزی که در ابتدای فرآیند می باشد متصل می گردد و بصورت مستمر ادامه می یابد. نبود این بخش گروه را دچار روزمرگی خواهد کرد وفعالیت های گروه را یکنواخت خواهد نمود که این امر کم کم باعث کاهش علاقه متربیان برای همراهی گروه خواهد شد.
    ۲۰/۴- ارائه مشورت در راهکار تربیتی،معرفتی،بصیرتی و نظارت به رشد و تعالی معنوی:
    با توجه به مواردی که در همین بخش و در بند۱۴ اشاره شد(۱۴/۴)، باید دقت شود یکی از وظایف سرگروه ارائه مشورت در ابعاد مختلف تربیتی،معرفتی،بصیرتی و مهارتی می باشدکه مجدداً تاکید می شود نیاز به دقت و آموزش های محتوایی،اصولی و فراگیری تکنیکها و روشها داشته و در مراحل تخصصی به سمت مشاوران متخصص و متعهد هدایت می نماید.

    ۵- ملاحظات ارتباط با اعضاء:
    نکات مهم تکمیلی در ارتباط بین سرگروه و اعضاء وجود دارد که مهم می باشند و باید به آنها توجه نمود که عبارتند از:
    ۱/۵- وظیفه اصلی و ذاتی سرگروه ارتباط با اعضاء است:
    یک سرگروه موفق کسی است که ارتباط را بسیار مهم قلمداد نموده و تمامی آموزشها و برنامه های تربیتی را وابسته به پایداری و تعمیق این ارتباط می داند. شاید این نکته جزو مهمترین وظایف یک سرگروه باشد چون ارتباط دو طرفه برقرار نشود علاقه مندی برای الگو قرار دادن سرگروه از طرف متربی اتفاق نمی افتد و جریان تربیتی متوقف می شود.
    ۲/۵- در آغاز غلبه با دلسوزی و محبت و تداوم آن ،عقلایی و ارزشی شدن ارتباط است:
    با توجه به آموزه های دینی ، محبت همچون کمندی است که قلبها را به سمت انسان می کشدو از سوی دیگر اکثر متربیان در سنین نوجوانی و جوانی هستند و نیازمند توجه ، محبت و درک شدن. با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که در ابتدای ارتباط بین سرگروه و متربیان باید رویکرد و موضع نتیجه گیری با دلسوزی و محبت باشد و پس از گذشت زمان و ورود به مرحله تثبیت ارزشی و عقلایی نمودن ارتباط مدنظر گرفته شود تا تعمیق و تداوم شکل بگیرد.
    ۳/۵- در این نوع رابطه فرد خود را مخاطب اصلی مباحث طرح شده از جانب سرگروه می داند:
    نکته بسیار مهمی که قبلا اشاره شد و مجددا مورد تاکید قرار می گیرد اهمیت توجه سرگروه به رشد و تعالی اعضاء است،سرگروه باید آنقدر نسبت به شخصیت، رفتار و کردار تک تک اعضای حلقه خود آشنا بوده و تسلط داشته باشد تا هنگامی که در حلقه یا خارج از حلقه در یک برنامه جمعی و گروهی مطلبی را ارائه می کند و توضیحی میدهد، هریک از اعضای گروه احساس کند که مخاطب اصلی سرگروه خود اوست. این امر به ویژه در تشویق و تعریف و تمجید از یک رفتار و عمل نشأت می گیرد که متربی احساس کند منظور سرگروه در این صحبت ها فقط اوست. این امر محقق نمی شود مگر اینکه سرگروه به تمام رفتار و عملکرد اعضای حلقه خود تسلط داشته باشد.
    ۴/۵- آغاز کننده این ارتباط سرگروه است:
    یک سرگروه آگاه و دلسوز، خود را آغازگر ارتباط با اعضاء می داند و به این اصل مهم اعتقاد دارد. و با اجرای برنامه های متنوع و شاد و حتی با یک تماس تلفنی یا ارسال پیام کوتاه و… سعی دارد آغازکننده ارتباط با اعضاء باشد. سرگروه بیش از آنکه اعضاء را به خود نیازمند تصور کند، خود را نیازمند ارتباط با آنها می بیند و از طریق خودسازی و دستگیری و یاری اعضاء گروه، زمینه رشد و تعالی خود و گروه را فراهم می سازد.
    ۵/۵- این ارتباط زمانی موفقیت آمیز است که در پایان از طرف اعضاء پیگیری می شود:
    یک ارتباط موفق و کامل ارتباطی است که بصورت تعاملی بین فرستنده پیام (ایجاد کننده ارتباط)و گیرنده پیام (طرف مقابل ارتباط) صورت می پذیرد و در ضمن اگر ارتباطی بصورت صحیح و اصولی آغاز گردد از طرف مخاطب پیام پیگیری می شود لذا سرگروه موظف است مبانی،اصول و روش های  ارتباط صحیح و کامل را فراگرفته و اعمال نماید در غیر اینصورت ارتباط یک طرفه خواهد بود.
    ۶/۵-اگراین ارتباط همیشه از ناحیه سرگروه پیگیری شود،یک طرفه و ناموفق خواهد بود:
    جایگاه سرگروه با جایگاه یک معلم یا سخنرانی متفاوت است چراکه سرگروه رابطه ای دوطرفه وتربیتی با متربیان واعضاداردودر فرایند تربیت بیش از آنکه صحبت کندمی شنودوبیش ازآنکه به امری دعوت کندخود به آن اقدام می کندکه اقدام وپیگیری متربیان رانیز به دنبال خواهدداشت. برای موفقیت در این ارتباط سرگروه می تواند در ابتدای کار مسئولیت هایی را به متربیان واگذار نماید و با پیگیری از آنان کم کم آنها به ارتباط با سرگروه عادت کنند.
    ۷/۵-سرزدن به منازل افراد،تماس تلفنی،پیگیری رفع مشکل فرد از مصادیق این ارتباط است:
    همان طورکه اشاره شدنقش یک سرگروه جامع نگروزحمتکش تنهابه صحبت کردن یاآموزش دادن منحصرنمی شودبلکه سرگروه با متربیان زندگی می کندودر تمامی فرازونشیبی با آنهاهمراه وهمدل است ودر خلال این مسائل است که نکاتی رابه فردیا گروه می آموزد بدین ترتیب سرگروه واعضادرکوره مواجه بامشکلات مختلف پخته می شوند.سرگروه بصورت فردی وگروهی امورمرتبط بااعضارا رصدوپیگیری می کند،ازامورتحصیلی و تفریحی گرفته تامسائل عقیدتی وارزشی؛ البته اکثراًبه صورت غیرمستقیم ودرحد توان ومصلحت.
    ۶-وظایف سرگروه درارتباط بامحل تحصیل یاخدمت:
    سرگروه درراستای پیگیری امورمتربیان نسبت به ایجاد ارتباط با محل تحصیل آنهایامحل خدمت واشتغالشان نه تنها بی تفاوت نبوده بلکه توجه ویژه ای دارد وخودراملزم به رصداین اموروایجادارتباط موثردرآنها می داند چرا که مدرسه، دانشگاه یا محیط کار و اشتغال خواسته یا ناخواسته تأثیر بسزایی در تکتک اعضا دارد و بیتوجهی به آنها چه بسا اهداف و برنامه های تربیتی مورد نظر سرگروه را ابتر خواهد کرد. در ذیل به چند وظیفه سر گروه نسبت به این مراکز اشاره می شود.
    ۱/۶- اهمیت دادن به امور تحصیلی و محل خدمت:
    سرگروه آگاه اعضا را نسبت به رسالت علمی و تحصیلی خود از طریق مختلف آگاه ساخته و اهمیت کسب علم و دانش و مهارتهای لازم جهت خدمت رسانی در آینده شغلی را متذکر میشود البته مجدداً اشاره می شود که این تذکر و توجه بیش از آنکه کلامی باشد رفتاری بوده و در خود سرگروه مشاهده می شود.
    سرگروه محل خدمت را ظرفیت و فرصت قلمداد کرده و به ضرورت خود کفایی و جهادعلمی و عملی عموم مردم بویژه جوانان در سازندگی و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی تأکید می ورزد.
    ۲/۶- ارتباط با معلم ، استاد و یا مسئول محل خدمت اعضاء گروه:
    ارتباطات سرگروه جهت نتیجه بخش بودن امور تربیتی اقتضا می کند که با معلم ، استاد و یا مسئول محل خدمت اعضا نیز برقرار گردد و از طریق استفاده از ظرفیتها و پتانسیل آنها زمینه رشد و تعالی همه جانبه و متوازن اعضا را فراهم نماید. مسلماً شناخت همهجانبه اعضا از ابعاد مختلف سرگروه را در امر تربیت و پرورش استعدادهایش یاری بسزایی خواهد کرد. با توجه به این نکته، ارتباط با معلم و استاد و… که متربی مدت های مدیدی با او فعالیت داشته را در شناخت خصوصیات متربی یاری خواهد کرد. البته نباید به گونه ای باشد که حساسیت زا بوده و نتیجه عکس بدهد. خصوصاً در مواردی که متربی نقطهضعفی داشته باشد.
    ۳/۶- شرکت در برنامه ها و مراسمات ویژه مدرسه ، دانشگاه یا محل خدمت عضو گروه :
    سرگروه جهت اطلاع، رصد وبهره برداری تربیتی از برنامه های در نظر گرفته شده توسط مدرسه ، دانشگاه ویا محل خدمت اعضاء ،حتی الامکان با هماهنگی های قبلی در آنها حضور می یابد؛ این کار علاوه بر ارتباط بیشتر و ایجاد صمیمیت، می تواند نکات مثبت و سازنده وخدای ناکرده نکات منفی و آسیب زا را تشخیص و با در نظر گرفتن جمیع جهات ودر حد اختیارات نسبت به بهره برداری و یا رفع آنها اقدام می نماید. سرگروه باید رفتاری داشته باشد که متربی اصرار و درخواست حضور سرگروهش در برنامه ها و مراسمات را داشته باشد.
    ۴/۶- جذب اعضای جدید :
    اطلاع سرگروه از محل تحصیل یا خدمت اعضا منحصر به پیگیری امور اعضا نمی شود و زمینه است جهت جذب اعضا جدید البته با روش هایی که در مراحل تربیت(مرحله جذب) به آن اشاره شده که باید ضمن صحبت با تکتک اعضای جدید، با رفتار عملی و برنامه های مفرح، افراد جدید جذب شوند نه با پذیرش و ثبت نام و…
    ۵/۶- آشنایی با طرحها و برنامه های تربیتی و فرهنگی جدید و موثر در محل تحصیل یا خدمت اعضا گروه :
    سرگروه باید از تمامی برنامه ها و طرحهایی که در سایر حلقه ها، مساجد و محل تحصیل یا خدمت اعضا گروه انجام می شود اطلاع یافته و از تجربه موفق آنها نهایت استفاده را ببرد. ضمن اینکه آن برنامه ها، فرصت مناسبی جهت شناسایی نظرات جدید و بهروز توانایی ها و استعدادهای اعضا فعلی می باشد.
    ۶/۶- حضور سرگروه در محل تحصیل یا خدمت اعضا گروه ،عزت افرین و افتخار آمیز باشد:
    حضور سرگروه در محل تحصیل یا خدمت اعضا گروه همانند شمشیر دو لبه است از طرفی به دلیل بی دقتی و رویکرد اشتباه می تواند آسیب زا شده و موجبات سر شکستگی ،دفع و بروز مشکلات برای اعضا شود و از سوی دیگر می تواند موجب عزت و افتخار ،جذب بیشتر و رفع برخی چالشها شود.
    ۷/۶- ایجاد انس و رفاقت بیشتر بین سرگروه و اعضا :
    توجه به امور تحصیلی و محل خدمت اعضا توسط سرگروه می تواند زمینه ساز انس هر چه بیشتر و دوستی و رفاقت با او شود ، زمانیکه فرد سرگروه را حساس به کسب علم و دانش و یا کار و اشتغال اعضا می بیند پی به جامع نگری ، اعتدال و توجه او به مسائل پیرامونی می برد و زمینه انس و همدلی بیشتر فراهم می گردد.
    ۷-وظایف سرگروه در ارتباط با خانواده:
    از ارکان بسیار مهم در امر تربیت، خانواده است، خانواده سلول حیاتی جامعه و مورد تاکید دین مبین اسلام می باشد. تحکیم بنیان خانواده زمینه ساز رشد و تعالی تمامی اعضاء خانواده بوده و فرزندان در این محیط گرم و صمیمی است که مزین به بسیاری از فضایل و ارزشها می شوند و خدای ناکرده در صورت غفلت، زمینه آسیب پذیری و تربیت منفی در آنها شکل می گیرد لذا سرگروه باید به اهمیت جایگاه بی بدیل خانواده توجه داشته باشد و امور تربیتی گروه را در خانواده اعضاء ریشه یابی و رصد نماید و از ظرفیت نهاد مقدس خانواده در پیشبرد اهداف تربیتی شجره طیبه صالحین استفاده حداکثری داشته باشد. اینک به چند مورد از وظایف سرگروه در ارتباط با خانواده اشاره می شود:
    ۱/۷- اطلاع رسانی:
    سرگروه موظف است برنامه های تربیتی و اهداف شجره طیبه را به خانواده اعضاء اطلاع رسانی مطلوب نموده و در این پل ارتباطی به شرایط متفاوت خانواده ها از لحاظ فرهنگی، اقتصادی، اعتقادی، تحصیلی و…. توجه داشته باشد. اطلاع رسانی صحیح نقش بسیار زیادی در اعتماد خانواده ها جهت حضور فرزندانشان در حلقه ها خواهد داشت.
    ۲/۷-توجه نسبت به موضوعات و برنامه ها :
    سرگروه تربیتی باید از طریق برگزاری جلسات عمومی و خصوصی، با اولیاء متربیان ارتباط برقرار نماید و آنها را نسبت به جایگاه، نقش، و برنامه های شجره طیبه صالحین توجیه و از نظرات، ملاحظات آنها بهره برداری نماید. لازم به ذکر است که هرچه توجیه بهتر صورت پذیرد خانواده، سرگروه را بیشتر مورد حمایت عاطفی قرار خواهند داد و این سرمایه مناسبی برای موفقیت در برنامه هاست.
    ۳/۷-اقناع :
    همانطور که اشاره شد اعتماد و اطمینان خانواده ها نسبت به سرگروه نقش بسیار مهمی در موفقیت و یا عدم موفقیت وی دارد؛ سرگروه از سویی باید با رعایت اصول اخلاقی و اعتقادی و در نظر گرفتن آداب و نکات تربیتی، به سراغ خانواده اعضاء برود و از سوی دیگر نیز اشراف و توانمندی خود را بصورت غیرمستقیم به خانواده اثبات نماید چرا که این حق طبیعی و انسانی خانواده است که فرزندان و ثمره وجودی خود را در اختیار انسانهایی قرار دهند که خود بهره کافی از تخصص و تعهد داشته باشند. نکته ظریف و در عین حال مهم این است که نوع ارتباط سرگروه با خانواده ها باید به گونه ای باشد که آنها به تدریج نسبت به موضوع و نحوه فعالیت شجره قانع شده و آن را یاور و یار خود در تربیت اسلامی فرزندان حس کنند.
    ۴/۷- مشورت با خانواده ها:
    طبق آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید: «وشاورهم فی الامر» سرگروه باید در مراحل مختلف و با در نظر گرفتن موقعیت نسبت به مشورت با خانواده ها و استفاده از نظرات آنها اقدام نماید. خانواده به لحاظ موقعیت عاطفی، شناخت و دلسوزی کامل نسبت به فرزندان مطمئناً مرجع بسیار مهمی برای مشورت و اتخاذ تدابیر صحیح تربیتی خواهد بود. با یک مشورت ساده با خانواده اعضاء و آگاهی از یک نکته مهم در مورد متربی می تواند حل کننده بسیاری از مشکلات و معظلاتی باشد که خانواده در طول چند سال نتوانسته اند حل کنند
    ۵/۷-همراه نمودن خانواده :
    همراهی و حمایت خانواده از برنامه های شجره نه تنها موجب تقویت جایگاه سرگروه و پیشبرد امور تربیتی می گردد بلکه زمینه مناسبی جهت گسترش برنامه ها و جذب  سایر افراد و دلگرمی و اطمینان سرگروه و سایر متولیان برنامه خواهد بود و در ضمن خود خانواده ها نیز به فراخور ارتباط از مباحث استفاده خواهند برد. در بسیاری از موارد مشاهده شده که بدلیل همراه شدن خانواده با حلقه فرزند خود، باعث تشکیل شدن حلقه مجزا برای خانواده متربیان شده است.
    ۶/۷-پاسخگویی به سوالات و شبهات :
    سرگروه تربیتی در حین اجرای برنامه های خود باید توجه داشته باشد که این امکان وجود دارد با توجه به کمبود اطلاعات و آگاهی بعضی از خانوادهها و تفاوت در نوع نگرش آنها با سرگروه و متولیان برنامه ها سوالات ونکات ابهامی برایشان حادث شود که در صورت عدم وجود توجه سرگروه به این امر موجب تبدیل سوال به شبهه و بعضاً تبدیل به تعارض و مقاومت گردد که البته پایه همه آنها عدم توجیه و در عین حال دلسوزی و تعهد خانواده نسبت به فرزندان می باشد. لذا سرگروه باید به این موارد دقت داشته و سوالات و ابهامات مختلف را از طریق ارتباطات حضوری و غیرحضوری و در فضایی کاملاً تربیتی و با حفظ شأن و منزلت خانواده ها پاسخ دهد.
    ۷/۷- تقویت ارتباط اعضاء با خانواده و بستگان:
    یکی از کارکردها و اهداف شجره طیبه صالحین تحکیم بنیان خانواده و حاکم گردیدن فضای تربیتی و رشد و بالندگی در کانون گرم خانواده است؛ با توجه به این رویکرد مهم، سرگروه باید زمینه ساز انس و توسعه و تعمیق ارتباط اعضاء با خانواده وبستگان خود باشد. این امر علاوه بر تحکیم بنیان خانواده و همچنین تحکیم جایگاه سرگروه ضمناً موجب نفوذ و تاثیر گذاری برنامه های تربیتی در لایه های جدید و حتی سایر اقشار می گردد.
    ۸/۷- جلوگیری از کاهش وابستگی های خانوادگی:
    از مشخصه های دوران نوجوانی و جوانی که اکثر مخاطبان شجره طیبه را تشکیل می دهند افزایش حس استقلال طلبی و کاهش حضور آنها در محیط خانواده است که همزمان می تواند فرصت و یا تهدید محسوب شود؛ فرصت از این منظر که  نوجوان و جوان به سمت استقلال و رشد اجتماعی حرکت نموده و نقش و جایگاه خود را درآینده جستجو می کند؛ و تهدید ازاین منظر که به دلیل توام بودن ناپختگی و آگاهی ها با غرور و زودرنجی، می تواند زمینه ساز آسیب پذیری و انتخاب راههای اشتباه شود. لذا توجه سرگروه به این امر و نقش سازنده و تسهیل امر در ایجاد چسبندگی، سازگاری و احساس وابستگی نوجوان وجوان به خانواده خود، می تواند راهگشا ومهم باشد. نقش سرگروه نه تنها در این سنین بلکه در سایر افراد وخانواده هایشان می تواند موثر تلقی گردد.
    ۸- وظایف سرگروه در ارتباط با مسجد:
    از دیرباز مساجد بعنوان پایگاه اصلی رشد و تعالی معنوی انسان بشمار رفته وجایگاهی بس رفیع والهی داشته و دارد. از ابتدای پیدایش دین مبین اسلام سیره پیامبر اکرم (ص) بر محور قراردادن مساجد به عنوان قلب تپنده جامعه و محل رسیدگی و حل مسائل مسلمین بوده است. نقش تربیتی و اخلاقی مسجد در طول تاریخ بر همگان به اثبات رسیده است، مساجد پایگاه تحولات و تصمیمات الهی، سیاسی و اجتماعی بوده و توده های عظیمی از مردم در طی قرون مختلف با محوریت مسجد و روحانیون نسبت به رشد وتعالی خود، خانواده و جامعه و حفظ و پاسداری از ارزشهای اسلامی و هویت ملی گام برداشته اند. مسجد ظرفیت نامحدود و کارکردهای متعددی دارد که سرگروه شجره طیبه موظف است نهایت توجه و استفاده را از آنها منظور نماید. لذا در این بخش به تعدادی از وظایف سرگروه در ارتباط با مسجد اشاره می شود:
    ۱/۸- شرکت در نماز جماعت مسجد:
    از مهم ترین برنامه هایی که هم کارکرد جذب و هم کارکرد تربیتی دارد نماز جماعت در فضای مسجد است؛ نماز جماعت در برنامه های شجره طیبه صالحین باید محور باشد و سایر برنامه ها پیرامون آن برنامه ریزی و اجرا شود. در حقیقت هنر یک سرگروه این است که طعم شیرین نماز جماعت را به کام متربی بچشاند واگر چنین شود انگیزه شرکت در بسیاری از برنامه ها خود به خود و از درون متربی خواهد جوشید. مطمئناً یکی از کلیدهای اصلی در ایجاد این فرایند حضور موثر و با علاقه و اعتقاد سرگروه در نماز جماعت مسجد است. به همین دلیل است که تأکید بسیاری می شود که حلقه ها متصل به نماز جماعت شود.
    ۲/۸- تبیین احکام و آداب حضور در مسجد برای اعضاء گروه:
    سرگروه تربیتی باید اعضای حلقه را نسبت به احکام و آداب حضور در مسجد آشنا ساخته و خود نیز به آنها عامل باشد، برخی از این آداب عبارتند از: حضور همراه با وقار و آرامش در مسجد، رعایت عفاف و پوشش پاکیزه، زیبا، خوشبو، طهارت جسمی و روحی، ذکر، صلوات و ادعیه، تلاوت قرآن و توجه و تمرکز بر امور اخروی و تعلیم و تربیت؛ پرهیز از حرکات لغو و پرداختن به امور دنیوی (بغیر از رسیدگی و حل امور مومنین). به نظر می رسد دلیل عمده مخالفت بعضی از هیئت امنا برای حضور نوجوانان و جوانان در مساجد و تشکیل حلقه های تربیتی، عدم رعایت احکام و آداب مسجد است که باعث رنجش آنان میگردد.
    ۳/۸- اولویت دادن به برنامه های مسجد:
    همانطور که اشاره شد سرگروه باید برنامه های خود را پیرامون برنامه های اصلی مسجد تدوین و برنامه ریزی نماید و با حضور خود و اعضاء در برنامه های مسجد بصورت موثر و منظم، موجبات بهینه سازی آن برنامه ها را فراهم و ضمناً خودشان نیز تاثیر پذیرفته و استفاده ببرند. آسیب مهمی که باید مراقب آن بود این است که برنامه های پایگاه و حلقه های تربیتی صالحین خارج از مسجد و خدای نکرده در مقابل سایر برنامه های مسجد قرار نگیرد.
    ۴/۸- ارتباط با امام جماعت ودریافت نقطه نظرات:
    امام خامنه ای(مدظله العالی) در این  رابطه می فرمایند: «مساجد یک رئیس طبیعی دارند و آن امام جماعت است اگر شما جوری عمل کنید که آن امام جماعت  تصور کند که دارید شما جای او را تنگ می کنید یا واقعاً جای او را تنگ کنید یک معارضه ای در بطن این کار وجود دارد حواستان باشد! حالا اگر یک وقتی امر دائر شد بین پایگاه فرهنگی و امام جماعت، امام جماعت را مقدم می دانیم. غرض حواستان جمع باشد که نگویند این آخوند گرایی شد و گروهگرایی شد، چون قوام مسجد به آن پیش نمازی است که آنجاست. حالا ممکن است میانشان یک آدمی باشد که خیلی فعال نباشد اما طبیعت کار این است؛ خیلی خوب حالا اگر شما جوری عمل کنید که آقا با شما همکاری کند و تشویق بشود به همکاری، این دیگر نورٌ علی نور است. غرض، حواستان باشد به این نکته توجه کنید این را خواستم بگویم برای اینکه شما با بصیرت حرکت کنید» ۳۱/۲/۷۵
    باتوجه به این رهنمود هوشمندانه و مهم، سرگروه باید برنامه های تربیتی را به اطلاع امام جماعت برساند و ضمن مشورت و دریافت نقطه نظرات، در جهت هم افزایی و خدمت خالصانه گام بردارد.
    ۵/۸- احترام به نماز گزاران مسجد:
    سرگروه واعضای حلقه باید توجه داشته باشند که برنامه های پایگاه جزئی از مسجد و برنامه های آن می باشند لذا نه تنها باید خود را از مومنین و مومنات که درمسجد حاضر می شوند جدا ندانند بلکه نسبت به احترام همدلی و همکاری با آنها نهایت تلاش و اهتمام را داشته باشند. نمازگزاران مسجد جزو افرادی هستند که می توانند فرزندان و منسوبین نوجوان  و جوان خود را به سمت حلقه ها هدایت کنند. بستگی به رفتار و جامع نگری سرگروه دارد که تا چه اندازه با استفاده از حربه خوش اخلاقی و رفتار حسنه، جذب غیرمستقیم بیشتری دارد.
    ۶/۸- ارتباط با هیئت امنا مسجد:
    از دیگر وظایف ارتباطی و تعاملی سرگروه، مرتبط بودن با هیئت امنای مسجد و همکاری در پیشبرد امور مسجد و برنامه های فرهنگی تربیتی است. سرگروه باید ضمن لحاظ نمودن آداب به صورت غیرمستقیم، بر افکار و نگرش هیئت امنا تاثیر تربیتی، فرهنگی و بسیجی داشته باشد. البته لازم به ذکر است این ارتباطات نباید به گونهای رقم بخورد که هیئت امنا در کار سرگروه مداخله و اهداف او را مختل نمایند.
    ۷/۸- کوشش و همکاری درنگهداری از ساختمان و اموال مسجد:
    خدمت در مسجد و حفظ و نگهداری ساختمان و اموال مسجد وظیفه فردفرد مومنین، از جمله اعضای حلقه های تربیتی شجره طیبه صالحین می باشد. نظافت و زیباسازی فضای مسجد، صرفه جویی دراقلام مصرفی، مخدوش ننمودن ساختمان و حتی کمک های مالی به مسجد از جمله این وظایف می باشد.
    ۸/۸-همیاری مالی اعضا دراداره مسجد:
    سرگروه می تواند در صورت امکان و با هماهنگی فرمانده پایگاه، هیئت امنا و امام جماعت، نسبت به زمینه سازی همیاری مالی اعضا در اداره مسجد اقدام نماید. خودکفایی مساجد و مردمی شدن تامین اعتبار با لحاظ  قوانین و پرهیز از افراط و تفریط می تواند موجبات شکوفایی و بالندگی هرچه بیشتر مساجد شود.
    ۹– وظایف سرگروه در ارتباط باجامعه:
    یک سرگروه کل نگر، نسبت به جامعه و نظام حکومت اسلامی و ارکان آن احساس تعهد و وظیفه کرده و در حد وظیفه و توان اقدام می نماید، سرگروه و اعضای حلقه نسبت به اتفاقات و نقاط ضعف و قوت جامعه بی تفاوت نیستند و در راستای اعتلای آن گام بر می دارند. درذیل به برخی از این وظایف اشاره می کنیم.
    ۱/۹- رصد مسائل و چالشهای جامعه:
    سرگروه علاوه بر وظایف خود در قبال گروه و شجره طیبه صالحین، نسبت به جامعه و ارکان شکل دهنده آن نیز حساس و مسئول است. لذا جهت خدمت بهتر نیازمند شناخت مناسب و رصد موضوعات، مسائل و چالشهای جامعه است که باید از طرق مختلف از جمله ارتباط مستقیم با عموم مردم و دستگاه ها و نهادهای مسئول و نیز از طریق رسانه و مطبوعات و مراکز آمار و اطلاعات و تحلیل گر در این زمینه انجام شود.
    ۲/۹- شناسایی و جذب افراد برای حضور در گروه:
    علاوه برفضای های خاصی همانند مسجد، محله، دانشگاه، محل خدمت و… سرگروه نسبت به سایر مراکز و حتی معابر عمومی توجه دارد و در صورت صلاحدید و احراز شرایط آنها در جهت جذب اعضای مستعد اقدام می نماید.
    ۳/۹- بستر سازی جهت رشد و اعتلای جامعه:
    تمامی اقدامات سرگروه و برنامه های تربیتی در راستای رشد و اعتلای جامعه اسلامی تا رسیدن به تمدن اسلامی می باشد، با این دیدگاه خاص شجره طیبه در مهندسی اجتماعی و فرهنگی نقش مهم و سازنده دارد و زمینه ساز نیل به اهداف عالیه نظام می باشد.
    ۴/۹- کادرسازی و پرورش نیروی متخصص و متعهد برای جامعه:
    جامعه اسلامی زمانی زمینه رشد و ارتقاء همه جانبه و متوازی خواهد داشت که از نظر نیرو و کادر متخصص و متعهد، دچار مضیقه و کمبود نباشد، یکی از مهمترین خروجی های شجره طیبه صالحین تامین این نیروهای راهگشا و توانمند می باشد لذا سرگروه با آینده شناسی و نگاه راهبردی می تواند نقش بسیار مهم وسازنده ای در این رابطه ایفا نماید.
    تربیت الگویی
    انسان این برگزیده آفریدهها برای رسیدن بهکمال شایسته خویش باید از کانال تربیت درست بگذرد. تربیت دینی که برآمده از آموزههای مکتب کامل و جامع اسلام است بهترین نوع تربیت در رساندن انسان به بلندای کمال و سعادت ابدی اوست. روشهای مختلفی در باب تربیت پیشنهاد میشود که روش الگویی یکی از بهترین و مؤثرترین روشها است، به ویژه با توجه به وجود الگوهای شایسته در اسلام باید این روش به شیوه درست در امر تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گیرد.
    مفهوم شناسی
    الگو در لغت به معنای طرح، سرمشق، نمونه، مثال، مدل و غیره آمده است، اما در اصطلاح و در علوم گوناگون به معانی متفاوت و البته نزدیک به هم آمده است. در حوزه تعلیم و تربیت، معنای اصطلاحی الگو کاملاً با معنای لغوی آن تطابق دارد و به طرح و نمونه یا مدلی از شکل یا اشیا یا موردی از رفتار اطلاق میشود.(۵)در مورد انسان نیز، الگو به شخصیتی گفته میشود که به دلیل دارا بودن برخی خصوصیات، شایسته تقلید و پیروی است.
    از الگو در عربی به «اُسوه» و «قدوه» تعبیر میشود، از این رو، برای بررسی مفهوم الگو در متون دینی، باید از این دو واژه بهره بگیریم. اُسوه و اِسوه از ریشه اَسا (أ س و) است که در حالت اسمی به معنی قدوه و الگو و در حالت مصدری، به معنی حالت پیروی کردن آمده است.(۸)مفردات راغب أسوه را حالتی میداند که انسان به هنگام پیروی از غیر پیدا میکند.(۹)
    در قرآن کریم، در سه مورد این واژه به کار رفته است(۱۰)که به همان معنای مصدری است. مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه …» می فرماید: «اسوه یعنی قدوه که عبارت است از اقتدا و پیروی کردن و اسوه در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یعنی پیروی و تبعیت کردن از او و از این که با «لقد کان لکم» که ماضی استمراری است تعبیر کرده است، اشاره به آن است که این پیروی تکلیفی ثابت و همیشگی است و معنای آیه این است که یکی از احکام رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)و ایمان آوردن شما به او، این است که هم در گفتار و هم در رفتارش به او تأسی کنید.(۱۱)
    اما در روایات، واژه «اسوه» دست کم به سه معنا به کار رفته است:
    ۱- به معنای مصدری یعنی اقتدا و پیروی که عمده روایات به همین معنا آمده است؛ مانند: «فلک بابی عبدالله الحسین (صلوات الله علیه) اسوه ای اقتداء ای شابهته فی الغربه.»(۱۳)که در این روایت بر معنای مصدری (اقتدا) تصریح شده است.
    -۲به معنای الگو و مقتدی؛ مانند: «و انصح لمن استشارک و اجعل نفسک اسوه لقریب المسلمین و بعیدهم»؛(۱۴)خیرخواهی کن برای کسی که از تو مشورت میخواهد، و خود را الگویی برای مسلمانان دور و نزدیک قرار بده.
    ۳- به معنای سنّت و روش؛ مانند: «کان فی الزمن الاول ملک له اسوه حسنه فی اهل مملکته»؛(۱۵)در گذشته پادشاهی بود که در مملکت داری و برخورد با رعیت، روش و سنّت حسنهای داشت. مؤید این معنا، روایت دیگری است که در آن اسوه و سنّت در کنار هم آمده است: «… فصارت اسوه و سنه.»(۱۶)
    واژه «قدوه» و مشتقات آن، که بیش از دویست مورد در روایات آمده است، همه به معنی تبعیت و پیروی از یک رهبر و امام یا سنت حسنه به کار رفته است؛ مانند: «وَ اقتَدوا بِهُدی نبیّکم فانه افضل الهدی»؛(۱۷)به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید؛ چرا که آن بهترین هدایت است. و نیز: «بِسُنَّتِهِ فَاقتَدوا و الی ربکم به فتوسلوا»(۱۸)به سنّت او (پیامبر) اقتدا کنید و به وسیله او به سوی پروردگارتان توسل بجویید.
    و در قرآن، در دو مورد از این واژه استفاده شده است: یکی در مورد تبعیت از هدایتهای انبیا (علیهم السلام) ؛ مانند: «اولئک الذین هدی الله فبهدیهم اقتده» (انعام: ۹۰)؛ آنها کسانی بودند که خدا آنها را هدایت نمود، تو نیز از هدایت (راه) آنها پیروی نما.
    و دیگری در مورد تبعیت گمراهان از سنّت آبا و اجداد خود؛ مانند: «انا وجدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون» (زخرف: ۲۳)؛ ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و از آثار آنها پیروی میکنیم.
    به هر حال، اسوه در منابع اسلامی دست کم به سه معنای مقتدا، پیروی کردن و اقتدا نمودن، و سنّت و روش آمده است. معادل فارسی آن، الگو و سرمشق است که البته از وسعت معنایی بیشتری برخوردار است؛ زیرا «اسوه» و «قدوه» عمدتا ناظر به الگوهای انسانی است و بیش تر در مورد تربیت و تقویت ابعاد اخلاقی، رفتاری و شناختی انسان به کار میرود. در حالی که واژه«الگو» علاوه بر اینها، به معنی طرح، مدل، نمونه و غیره نیز آمده است که عمدتا در مسائل آموزشی و یادگیری کاربرد دارد.
    و اما روش الگویی، روشی است که اساس آن بر محور الگودهی و ارائه نمونههای عینی و عملی بنا شده است. در این روش سرگروه تلاش میکند نمونه رفتار و کردار مطلوب را عملاً در معرض دید متربی قرار دهد تا شرایط لازم برای الگوبرداری و تقلید برای وی فراهم آید.
    ۵سید داود حسینی نسب و علی اصغر اقدم، فرهنگ واژهها، تعاریف و اصطلاحات تعلیم و تربیت، ص ۶۳۲٫
    ۶باقر ساروخانی، دائره المعارف علوم اجتماعی، ص ۶۴۰٫
    ۷آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، ص ۲۶۰٫
    ۸معجم مقاییس اللغه، ج ۱ ص ۱۰۵ واژه «أسو». و نیز لسان العرب، ج ۱ ص۱۴۷: و الاُسوه و الاِسوه: قدوه و یقال: اِئتس به أی اقتد به وکن مثله … والقوم أسوه فی هذا الامرای حالهم فیه واحده، و التاسی فی الامور: ألاسوه و کذلک المؤاساه.
    ۹الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، واژه «اسوه»
    ۱۰احزاب: ۲۱ / ممتحنه: ۴و۶٫
    ۱۱سید محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۲۸۸٫
    ۱۲زمخشری، تفسیر کشاف، ج ۳، ص ۵۳۱٫
    ۱۳محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۴۵، ح ۸۴٫
    ۱۴همان، ج ۳۳، ص ۵۵۰، حدیث ۷۲۰٫
    ۱۵همان، ج ۱۳، ص ۳۰۲، حدیث ۲۳٫
    ۱۶همان، ج ۱۷ ص ۱۰۴، حدیث ۱۰٫
    ۱۷نهج البلاغه، خ ۱۱۰٫
    ۱۸محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲، ص ۸۵، ح ۱۰٫

    نمادهای فراماسونری به همراه عکس و توضیحات کامل

    نمادهای فراماسونری به همراه عکس و توضیحات کامل

    (بسم الله الرحمن الرحیم)


    در ادامه سعی شده تمامی نمادهای فراماسونرها به همراه عکس و توضیحات کامل آورده شود. نمادگرایی یکی از شاخصه اصلی فراماسون هاست که شاید در بیشتر کارها و فعالیت های خودشان نمادگرایی را انجام میدهند.


    نمونه ای از این نمادها آبلیسک - دست شیطان یا دست شاخدار - گونیا و پرگار - عدد ۶۶۶ - عدد 13 و ... میباشد که در ادامه به توضیح کامل آنها میپردازیم.


    ماسون ها و عقاید شرک آمیز مصر باستان
    ۱. نقوش اهرام ٬ مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژهای ماسونی به چشم می خورد



    ۲. دعاهایی که ماسون ها می خوانند مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه از آنها استفاده می شده است . مثل: مَعَت نِب مِن آ٬ مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ٬ بزرگ است روح فراماسونری.



    ۳.یکی از نمادهایی که در فراماسونری بسیار کاربرد دارد نماد چشم جهان بین است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان می باشد



    ۴. علامت ستاره شش گوش



    این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و.... است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است
    نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :
    « این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد 666 می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد. هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »


    ۵. افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.



     همان طور که ذکر خواهد شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد.



    بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.


    ۶. علامت آنخ


    نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.



    رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)



    ۷. ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk):


    این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.




    و این تنها نمونه ای است از انواع Obelisk در سراسر جهان


    شما میتوانید با جستجوی این کلمه در گوگل ایمیج عکس های بیشتری از آنرا ببینید!


    ۸.گونیا و پرگار(یکی از مهمترین و معروفترین علامات).



    نشان فراماسونری، گونیا و پرگار
    در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است.نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها می باشد.


    ۹.ستاره ی 5 گوشه ی معکوس یا Baphomet.


    نشان دهنده ی بز یا Goat می باشد. در بین شیطان پرستان، بز نماد شیطان است.



    ۱۰. دست شیطان یا دست شاخدار.


    در تفکر ماسون ها و شیطان پرستان، شیطان شاخدار Cornuto است و با حرکت دست خود، شیطان را نمایش می دهند. در این علامت باید روی دست به طرف شما باشد و در نشان دادن با دست چپ انگشت شصت باید باز شود! ولی با دست راست شصت هم بسته است.
    نماد دست شیطان یا دست ماسون نماد فراماسونری




    ۱۱.چلیپای شکسته (صلیب شکسته) یا Swastika:


    علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.




    نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های ماسونی هم کاربرد دارد.در شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در بالای آن علامت صلیب شکسته، و در وسط آن ستاره ی شش گوش مشاهده می گردد که این مطلب ارتباط نازیسم و صهیونیزم را نشان می دهد. (برخلاف ادعای جهان غرب). زیرا هم ستاره ی شش گوش و هم صلیب شکسته مورد تقدیس ماسون ها هستند. در واقع ریشه های نازیسم و یهودیت صهیونیستی یکی است و نه تنها این دو حرکت شوم هیچ تضادی با هم ندارند، بلکه در خدمت یکدیگر نیز قرار دارند. این مسأله خود شاهدی بر رد هولوکاست است. البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است. (ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که هیتلر نیز ماسون بوده است،اما تحرکات نظامی اش برخلاف مصالح فراماسونری بوده و منجر به مقابله ی بقیه ی ماسون ها با وی شده است).


    ۱۲. جمجمه و استخوان( Bones & Skull ).



    ۱۳. عدد 666 نماد دجال یا ضد مسیح (Antichrist) یا شیطان.
    گاهی به صورت FFF هم این عدد را نشان می دهند. چون حرف F، ششمین حرف انگلیسی است.



    نمادهای عددی:


    عدد ۹ : نه(9) عدد الهام بخش دانشمندان و نویسندگان است. فیثاغورث الهه های 9گانه را به سه قسمت به شرح زیر تقسیم کرده بود:
    خداوندان علوم غریبه و مقدس:اورانی(Uranie) ، پولیم نی(Polymnie)، ملپومن(melpomene)
    خداوندان علوم بشری یا صفا و پاکی :کالیوپ(Kalliope)،کیلو(Kilio) ،اوترپ(Euterpe)
    خداوندان علوم عناصر و نباتات و حیوانات یا تعلیم:ترپسکیور(Trpsichore)، اراتو(Erato) ، تالی(Thalie).
    طبیعت 9ماه وقت لازم دارد تا نطفه را در شکم مادر به صورت یک کودک در آورد. در کلیسای مسیح سرود فرشتگان 9 سرود است.بعضی ماسون ها معتقدند زنجیر اتحاد باید نه حلقه داشته باشد. عده ی استادانی که در جست و جوی حیرام بودند 9 نفربود . تعدا ضربه های درجه استادی هم 9 ضربه است.


    ۱۱و مضارب آن مثل ۲۲ و ۳۳! : این عدد (۱۱) مظهر سعی و تلاش و نماینده شدت است. در کتاب ودا امده است:"ای خدایانی که در آسمان یازده نفر،و در زمین یازده نفر، و در میان هوا به تعداد یازده نفر در سعادت جاوید به سر می برید، قربانی ما را قبول کنید.در ماسونری عرض حمایل استاد یازده سانتی متر است یعنی مجموع ستارگان پنج پر وشش پر. در جه ی سی و سوم (33) ماسونری نیز حاصل ضرب در جات سه گانه اصلی بدوی در عدد یازده است. بعلاوه یازده جزو معدود اعدادی است که برعکسش میشود خودش و تغییری نمیتوان در آن ایجاد کرد!


    ۱۴.عدد۱۳ : عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است. در حالی که مسیحیان آن را نحس می دانند. فراماسون ها در بسیاری از نماد های خود، تعداد اجزاء را 13 قرار می دهند. نکته: عدد ۱۳ برای مسلمان نحس نیست این عدد برای ایرانی ها نحس است که دلیل آن بعدا گفته میشود!


    ۱۵. عدد 33 (مهمترین مضرب ۱۱)


    همان طور که گفتیم در فراماسونری، صاحب درجه ی 33 بالاترین قدرت را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در علامت مربوط به یک گروه ماسونی شهر (Memphis) آمریکا (که نام شهر باستانی Memphis مصر را برخود نهاده اند)، عدد 33 بکار رفته است. سن مسیح(علیه السلام) نیز در زمان مرگ سی و سه سال بود.


    چند مثال از نمادگرایی فراماسونرها از عدد ۳۳:


    ۱- در حادثه طبس که در اوایل عمر انقلاب اسلامی ایرا ن به وقوع پیوست نکته پنهانی نهفته است. یک سوال مهم پیش می آید که چرا از این همه نقطه در ایران کویرطبس انتخاب شد؟ در جواب این سوال اید بگوییم که اگر نگاه مختصری به جغرافیای این شهر بیندازیم در کمال تعجب خواهیم دید که طبس بر روی مدار 33 درجه زمین قرار گرفته است.


    ۲- دو نفر از رئیس جمهور های آمریکا به نام های نیکد کلدمن و آبراهام ترور شدند نکته جالب در مورد این ترور اینست که یکی از آنها در سالن تئاتر برروی صندلی شماره 33 ترور شد و دیگری در یکی از شهرهای دیگر آمریکا که آن هم بر روی مدار 33 درجه زمین ترور شد


    ۳- جنگ ونبرد صهیونیست ها با لبنان در روز 32 به پایان رسید اما آنها این جنگ را یک روز دیگر ادامه دادن وبا وجود دادن تلفات دوباره به روز سی وسوم کشیدند وجنگ لبنان معروف شد به جنگ 33روزه لبنان.


    ۴ - بالاترین رتبه و درجه میان فراماسونرها این است که کسی به رتبه 33 برسد اگر کسی به رتبه 33 رسید فرمان ودستورش در همه رده ها قابل اجرا میباشد وباید اجرا بشود


    ۵-حکومت صدام حسین حاکم دیکتاتور عراقی که رئیس حزب بعث عراق در زمانه خود بود یکی از بارز ترین حکومت های دست نشانده ماسونی بود ونکته جالب اینکه سرنگونی این حکومت نیز به دست بزرگترین کشور ماسونی جهان آمریکا بود وطول عمر این حکومت 33 سال بوده است.


    ۶-کشور اسرائیل در محل تلاقی مدار 33 درجه زمین بنا شده است.


    ۷-در بررسی آرم ایالات متحده آمریکا خواهید دید که عقابی که درون این آرم است در هر بالش دارای 33 پراست.


    رابطه شیطان پرستی مدرن، فراماسونری و صهیونیسم بین الملل

    رابطه شیطان پرستی مدرن، فراماسونری و صهیونیسم بین الملل

    پژوهشگر

    لیلا صالحی

    پشتیبان:

    حوزه علمیه فاطمیه (سلام الله علیها )یاسوج

     تابستان 92

    —————————————————————-

    مقدمه:

    فراماسونری موضوعی است که در دنیا به خاطر راه اندازی انجمن های زیرزمینی بیشترین بحث را به خود اختصاص داده است. در این مقاله کوشیده ایم که به بررسی ریشه فراماسونری ، تاریخ و دلایل به وجود آمدن آن، معرفی کابالا و در ادامه به بررسی عقاید و نماد های فراماسونری بپردازیم.  در ادامه  به بررسی شکل گیری فراماسونری در آمریکا و انگلیس و دلایل به وجود آمدن گروه های شیطان پرستی اشاره شده است. تشکیل گروه های شیطان پرستی از جمله مباحثی است که دست های پنهان و آلوده فراماسون ها را به همراه داشته و از جهتی حمایت ها و ارتباط سران صهیونیسم با این گروه ها و هدف مشترک آنها در ضدیت با ادیان الهی نشان حقیقت آشکار بر نسل کشی آنهاست در برقراری نظم نوین جهانی.

    1- ریشه فراماسونری

     نقطه اشتراک اکثریت مورخینی که در مورد فراماسونری قلم زنی کرده اند، این است که منشا سازمان جنگ های صلیبی باز می گردد. در واقع هرچند ماسونری به طور رسمی در اوایل قرن هجدهم ، در انگلستان تشکیل یافته و شناخته شد، اما ریشه های سازمان به فرقه ای از صلیبی ها به نام شهسواران معبد باز می­گردد. شهسواران سرزمین های بیشتری می خواستند، این جمعیت مال پرست و حریص در طول مسیر خود بسیاری از مسلمانان را به امید یافتن طلا و جواهرات قتل عام کردند. آنان سرانجام در سال 1099 به اورشلیم رسیدند. موسسین فرقه دو شوالیه به نام های هوق دپا یو[1] و گادفری[2] دسنت امر بودند. در ابتدا این فرقه تنها نه عضو داشت، اما به تدریج گسترش یافت. آنان خود را «سربازان فقیر معبد سلیمان» می نامیدند اما زائرین مسیحی که از اروپا به فلسطین می­آمدند، تحت کنترل کامل این فرقه بودند و شهسواران معبد با پول آنها در مدت بسیار کوتاهی بسیار ثروتمند شدند. به علاوه آنها برای نخستین بار یک سیستم اعتباری و چک شبیه بانک به کار گرفتند و نوعی نظام سرمایه داری قرون وسطائی را بنیان نهاده و از طریق معاملاتی که بر پایه ربا یا بهره قرار داشت راه بانکداری مدرن را هموار کردند. این فرقه به تدریج از عقاید مسیحیت مرتد شدند و هنگامی که در بیت المقدس بودند، اعتقادات مرموز و غریبی برگزیدند. برخی از آنان طی محاکمه های طولانی به انحرافات خود اعتراف کرده و اعلام داشتند که از عقاید مسیحیت دست برداشته و در اجتماعات خویش به حضرت مسیح(ع) اهانت کرده اند. سرانجام[3]به دستور کلیسا و پادشاه فرانسه، رهبران شهسواران معبد، که استاد اعظم نامیده می شد و سرکرده آنها به نام ژاک دموله [4] اعدام شدند و مابقی به زندان افتادند. در ظاهر فرقه متلاشی گشت اما در واقع از بین نرفت. برخی از شهسواران معبد که گریختند، به اسکاتلند که هنوز در قرن چهاردهم اقتدار کلیسا را به رسمیت نشناخته بود، پناهنده شدند و تحت حمایت روبرت بروس[5] تجدید سازمان کردند. آنها به مهمترین صنف در جزایر قرون وسطی انگلستان یعنی لژبنایان رخنه کردند و سرانجام آنرا تحت کنترل خود در آوردند. با شروع عصر مدرن آنان نام خود را به«لژهای ماسونی»که به معنای لژ بنایان می باشد، تغییر نام دادند. آیین اسکاتلندی قدیمی ترین شاخه فراماسونری است و نام هایی که به بالاترین مقام ها درآیین اسکاتلندی داده می شود همان عناوینی است که سده های پیشین به شوالیه های فرقه شهسواران معبد داده می­شد و تا امروز نیزآنها استفاده می شود. به طور خلاصه شهسواران معبد از بین نرفتند بلکه فلسفه، عقاید و شعائر آنها تحت پوشش فراماسونری همچنان باقی مانده است. (فراماسونری جهانی ص9تاص18 )

    2- کابالا راز فراماسونری                                                  

    کتابی به نام کلید حیرام که توسط دو فراماسون به نام کریستفر نایت و روبرت لوماس نگاشته شده حائی حقایق مهمی در ارتباط با ریشه های فراماسونری است. بر اساس فرضیه آنها ریشه تغییر عقاید شهسواران معبد رازی بود که آنها در معبد سلیمان در بیت المقدس جایی که در خرابه های آن دست به کاوش زده بودند، یافتند. آنها در زیر خرابه های معبد هیرود چیزی کشف کردند که دیدگاه آنان را نسبت به جهان تغییر داد و باعث شد علی رغم اینکه شهسواران قبلا مسیحی بوده اند، مجموعه عقاید و فلسفه ای را بپذیرند که کاملا ًبا مسیحیت تفاوت داشته و آیین هاب بدعت گذارانه و تشریفات جادوی سیاه را انجام دهند؛این چیز «کابالا» بوده است. فرهنگ های لغت آنرا شاخه ای محرمانه و اسرارآمیز از یهودیت می دانند. کابالا ساختاری است که ریشه در الحادی و بت پرستی دارد که قبل از تورات وجود داشته و با نزول آن در میان یهودیان رایج شده است. (همان ص20تا23).

    مرات ازکان یک فراماسون ترک در کتاب خود به نام «فراماسونری چیست و به چه چیز شبیه است؟» کابالا را یک نام کلی برای یک فلسفه رمزآمیز و باطنی با اصول ماورارءطبیعی است که خویشاوندی فوق العاده با دین یهود دارد و از آن به عنوان عرفان یهودی نام برده می شود. مورخ یهودی به نام تئودور ریناخ  کابالا را یک سم بی صدا می نامد که وارد عروق یهودیت گردید و تمام آنرا آلوده کرد. دلیل اینکه او کابالا را یکی از بدترین انحرافات ذهن بشر می نامد، این است که تعالیم آن به شدت با جادوگری ارتباط دارد. هزاران سال، کابالا سنگ بنای هر نوع مراسم جادوگری بود.

    3- عقاید فراماسونری و مصر باستان

    مورخ یهودی به نام فیبر الیوت معتقد است کابالا از مصر باستان آمده است. در مصر باستان مهمترین حامیان رژیم فرعون طبقه کاهنان(ساحران)بودند. بعدها عقاید آنها ریشه کابالا را تشکیل داد. مهمترین عقیده ای که از مصر باستان به فراماسونری مدرن منتقل گشت، این است که جهان با خود و از خود به وجود آمده است و بر حسب احتمال و شانس تکامل یافته است. (همان ص88)

    در اینجا ضروری است که به این نکته اشاره کنیم که یکی از نظام های ملحدی که در قرآن بیشترین اشاره به آن شده مصر باستان است. این سیستم یک نمونه واقعی از نظام شیطانی بوده است. در واقع می توان گفت فراماسونری نماینده مدرن فلسفه فراعنه مصر است.

     

    4- عقاید و اهداف فراماسونری نوین

    اساس فلسفه اومانیسم که ماسونها توجه زیادی به آن دارند، رد ایمان به خدا و پرستش انسان به جای اوست. هدف این سازمان گسترش فلسفه اومانیستی در کل جهان و ریشه کنی ادیان یکتاپرستی است. هدف آنها ساختن جامعه ای است که حتی نامی هم از خدا و دین برده نشود و فقط لذت ها و تمایلات و آرزوها ی نفسانی انسان را ارضا کند. امروزه در خیلی از کشورها  ماسونها تلاش می کنند با مصاحبه های مطبوعاتی، سایت های اینترنتی، تبلیغات و بیانیه های رسانه ای خود را به عنوان سازمانی معرفی کند که صرفا خود راوقف مصالح جامعه کرده است. سازمان هایی مثل روتاری و باشگاه لیون که انواع غیر رسمی فراماسونری هستند، از این جمله اند. ماسونها ادعا می کنند اخلاقیات بدون مذهب می­تواند وجود داشته باشد و باید جهان اخلاقی بدون دین پی ریزی کرد. نیتی که در پشت تمام کارهای عام المنفعه آنان وجود دارد، گسترش این پیام در جهان است. اما این ادعاها فوق­العاده گمراه کننده است. بدون انضباط اخلاقی دین، از خود گذشتگی برای دیگران مفهومی ندارد و انسانها تنها به منافع خویش می اندیشند. ماسونها همواره در این فریبکاری بزرگ نقش رهبری را بر عهده داشته اند. حاصل این فریبکاری خیلی زیان بار است. برنامه بیگانه کردن توده ها از دین که توسط ماسون ها در قرن هجدهم و نوزدهم انجام می گرفت، موجب ظهور ایدئولوژی های بت پرستی نوین مثل نژاد پرستی و فاشیسم و ایدئولوژی های سکولار و خشن چون کمونیسم گردید. اما گروه ها و افراد فراوان دیگری نیز به همین کار مشغولند. ماسون ها آنها را به عنوان «ماسونهای افتخاری»ومتحد خود به حساب می آورند. گروه هایی مثل شیطان پرستان، صهیونیست ها و. . .  .

    به طور خلاصه با نگاهی کوتاه به مجموع آثار ماسونی، می بینیم که این سازمان چیزی نیست جز اومانیسم سازمان یافته، همچنین در می یابیم که هدف آنها برقراری یک نظم اومانیست سکولار در تمام جهان است، آنچه که امروزه از آن  تحت عنوان« نظم نوین جهانی» یاد می­شود.

     

    5- نمادهای اصلی فراماسونری و مفاهیم آنها 

    نمادها در فراماسونری بسیار مهم هستند. فراماسونها مفهوم واقعی فلسفه خود را با نمادها به اعضای خود می آموزند. یک فرد فراماسون که درجه به درجه ارتقاء می یابد، در هر مرحله معنای جدیدی برای هر نماد می آموزد. به این طریق اعضاء گام به گام به عمق فراماسونی نفوذ می کنند. تصورات و طرح های مصریان باستان بارزترین این نمادها هستند. در تمام لژهای فراماسونری و در اکثر مطبوعات ماسونی طرحهای اهرام، ابوالهل و خطوط هیروگلیف را می توان یافت. در واقع فلسفه ماتریالیستی مصر باستان بعد از انقراض این تمدن به حیات خود ادامه داد و یهودیان خاصی آنرا پذیرفتند و در آیین کابالالیستی زنده نگه داشتند. مهمترین این نمادها عبارت اند از:

    5-1 هرم در زیر چشم: معروف ترین نماد فراماسونری در آرم و نشان ایالات متحده آمریکا و همینطور در اسکناس یک دلاری دیده می شود. هرمی که در زیر چشم درون مثلث قرار گرفته، فوق العاده معنی دار است و رهگشای درک فلسفه فراماسونری است. این هرم، نماد ی از خئوپس بزرگترین مقبره فرعون است. در زیرهرم این جمله به زبان لاتین نوشته شده است[6]: «نظم نوین جهان». سنگ فوقانی هرم جدا قرار گرفته است اما به مجرد آنکه نظم نوین جهانی شکل گرفت سنگ فوقانی هم به مابقی هرم ملحق شده و نمادی از تکمیل کار خواهد بود. در این هنگام سلسله مراتب فراماسونری و انجمن های سری که به ساختار هرم می ماند تکمیل می شود و ضد مسیح در رأس هرم جلوس خواهد کرد. (نشانه های پایان ص216تا218)

     پرواضح است که بنیان گذاران آمریکا که این مهر را برگزیدند، ماسون و در نتیجه طرفدار فلسفه اومانیست بوده اند.  

    5-2 ستاره شش پر: نماد معروف دیگر ماسونری، ستاره شش پر است که از روی هم گذاشتن دو مثلث به وجود می آید. این ستاره نماد سنتی یهودیان نیز هست و امروزه در پرچم اسرائیل دیده میشود. گفته می شود اولین بار حضرت سلیمان(ع) از آن به عنوان یک نشان استفاده کرد، بنابراین ستاره شش پر نشان یک پیامبر و یک نماد آسمانی است اما ماسونها عقیده دارند نشانی از بت پرستی مصر باستان است. در قرآن(آیه102سوره بقره) ذکر گردیده که سلیمان پیامبری بود که برخی می­خواستند به او افترا بزنند و او را بی دین و خدا نشناس نشان دهند. فراماسونها این عقیده تحریف شده را به سلیمان پیامبر نسبت می دهند و او را نماینده ی عقاید الحادی مصر باستان می شمارند.  بنابراین در آیین های خود جایگاه مهمی برای او قائل هستند. میکائیل هاوارد مورخ آمریکایی در کتاب خود«توطئه پنهان» می گویید: «از قرون وسطی سلیمان به عنوان جادوگر و کسی که عقاید الحادی را وارد یهودیت کرده است شناخته شد» فراماسون ها معبد سلیمان را به عنوان یک معبد بت پرستی تلقی می کند و به همین دلیل به آن اهمیت می دهد. جعل چنین تصور کفر آمیزی علیه سلیمان پیامبر که یکی از بندگان با ایمان و فرمان بردار خداوند است،  خاستگاه واقعی فراماسونری را نشان میدهد.

    6- فراماسون ها بنیانگذاران آمریکا

    دولت ایالات متحده آمریکا در چهارم جولای 1872 میلادی با همبستگی تنها سیزده ایالت اعلام استقلال کرد. بنیان استقلال کشور آمریکا را فراماسون ها با پیروی از مکاتب یهود و مسیحیت و با الهام از باورها و آیین های فرقه کابالیست پایه گذاری نموده اند. نفوذ باورهای فراماسون ها که بیش از همه متأثراز اعتقادات و آموزش های فرقه کابالیست می باشد، در تدوین قانون اساسی آمریکا و همچنین در تهیه طرح نقوش و تصاویر مهر رسمی اسناد و مدارک دولتی آمریکا و نیز اسکناس تک دلاری که اقتصاد آن کشور بدان وابسته است به روشنی مشاهده می شود. پیش نویس اعلامیه استقلال کشور آمریکا توسط بنیامین فرانکلین سیاستمدار،  نویسنده و همچنین رئیس پیشین لژ فراماسونری ایالت پنسیلوانیا نوشته شده است.  

    تاکنون  شمار زیادی از رؤسای جمهور آمریکا از جمله جورج واشنگتن(نخستین رئیس جمهور) وهمچنین دوازده تن از ژنرالهای بلند پایه وی از اعضای لژهای فراماسونری بوده اند. (اسرار ساختمانی هرم بزرگ گیزا ص313و314)

     

    7- فراماسونها و کشورهای اروپایی

    جرج چهارم، ادوارد هفتم، ادوارد هشتم و جرج ششم پادشاه انگلستان(پدر ملکه کنونی)و همچنین ایدنبورد، همسر ملکه کنونی از جمله انگلیسی های وابسته به فراماسونری می باشند.

    منابع رسمی ماسونی از مازینی[7] به عنوان«استاد اعظم فراماسونری ایتالیا»یاد می کنند. نقش برجسته وی در ابداع و ترویج مفاهیم و اندیشه های خشونت آمیز و عملیات توطئه گرانه و تروریستی جدید بر کسی پوشیده نیست. مازینی با شبکه زرسالاری یهود پیوند تنگاتنگ داشت و در تمامی دوران زندگی سیاسی اش در جهت اهداف این کانون عمل کرد. مازینی رهبر مافیای ایتالیا، پیشگام فاشیسم ایتالیایی و دیکتاتور موسولینی در سده بعد به شمار می رود. (زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران ص371)

     

    8- خدای فراماسونری رمز شیطان پرستی

    خدای ماسونها که در جامه معمار بزرگ ظاهر می شود نامی خاص و ماهیتی ویژه دارد. در آیین تجلیل، معمار بزرگ جهان به صورت«YAH-BUL-ON» نام برده می شود. این نام ترکیبی از سه شخصیت جداگانه است که در یک اسم در آمیخته اند:

    YAH: از یهوه یعنی خدای یهودیان

    BUL: از BAAL خدای زاد و ولد کنعانیان که با «آیین های شهوت آلود و جادوی تقلیدی» تداعی می شود.

    ON: خدای دروغین است که بنابر مندرجات کتاب عهد عتیق، یهوه برای وحدت قوم بنی­اسراییل با وی مبارزه کرد. ولی پس از آن و در حول وحوش صدها سال پس از خلق خدای فراماسونری، شجره شناس قرن 16، جان ویر، BUL را همان شیطان خواند. نامی رمزی برای شیطان پرستی(تشکیلات فراماسونری در ایران ص259تا263)

     

    9- فراماسونری انگلیس و شکل گیری صهیونیسم

    در قرن نوزدهم که عناصر و عوامل فراوان و جدیدی تاریخ اروپا را نقش میزد، یهودی ها به عنوان قوم منحصر به فردی که بر خلاف همه اقوام دیگر در سراسر دنیا پراکنده شده و دولت و سرزمین خاصی نداشتند، به این فکر افتادند که راهی برای خود بیابند. آنها با جریان استعمار، ثروت کلانی اندوخته بودند؛ با ارتباط خود در کشورهای مختلف وارتباط با تشکیلات فراماسونری احساس قدرت می کردند و از بسیاری از جریانات پشت پرده خبر داشتند و چه بسا بسیاری از آنها را خود سازمان می دادند؛ با قدرت پول و سرمایه خصوصا در دنیای مادی و اقتصادی اروپای قرن نوزده،  آنها می توانستند بازیگران قدرتمندی باشند؛ با عقب نشینی کلیسا و برخاستن موانع فرهنگی و اخلاقی، امکان ترویج اندیشه های خود را یافته بودند و با در اختیار گرفتن روزنامه ها و محافل فکری و فرهنگی امکان تأثیرگذاری را یافته بودندو همه اینها ، آنان را به این فکر انداخته بود که می شود به آرزوی دیرینه دولت یهودی جامع عمل پوشاند. (سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران ص44)

    سران صهیونیسم به این نتیجه رسیده بودند که بریتانیا بهترین کشور برای صدور مجوز تأسیس دولت یهودی در فلسطین و عقد قرارداد با اوست. آنها سرانجام در سندی تحت عنوان اعلامیه بالفوربه تاریخ دوم نوامبر 1917میلادی به رؤیای خویش دست یافتند. در این اعلامیه دولت انگلیس به سازمان جهانی صهیونیسم تعهد داد که از ایجاد وطن ملی یهود در فلسطین حمایت کرده و تمام توان و امکانات خود را برای تحقق این هدف به کار گیرد. صهیونیست ها در کمتر از پنج سال مجوزی را که از انگلیسی ها گرفته بودند تبدیل به سندی بین المللی کردند. (ده فرمان جنبش صهیونیسم ص30)

    از آن پس انگلستان تمام تعهداتش را در قبال صهیونیست ها به مرحله اجرا گذاشت و نه تنها اجازه داد که آنان با آزادی عمل هر بلایی که می خواهند بر سر کشور و ملت فلسطین بیاورند، بلکه آنان را در این راه تشویق نموده و حتی با از بین بردن مشکلات و موانع منطقه ای و بین المللی راه را برای صهیونیست ها هموار ساخت و آنان را در کنف حمایت خود قرار داد.

     

    10- آمریکایی های فراماسون و صهیونیسم بین الملل

    در جریان جنگ دوم جهانی پس از حمله هیتلر، دیگر انگلستان، انگلیس سابق نبود و اگر حمایت های آمریکا نبود، صهیونیست ها نمی توانستند کمر راست کنند. به این ترتیب نگاه صهیونیست ها از لندن به سمت واشنگتن معطوف گشت. اگر اعلامیه بالفور سمبل اتحاد شیطانی میان صهیونیسم و استعمار پیر انگلستان بود، توافقنامه بالتیمور 1942 سمبل توافق اهریمنی دو جریان صهیونیسم بین الملل و فراماسونری آمریکا قلمداد می شد. امروزه با گذشت بیش از نیم قرن از اعلامیه بالتیمور، تاییدیه آمریکا همچنان مهمترین و قویترین عامل حفظ صیانت و بقای رژیم صهیونیستی به شمار می رود و این رابطه جهنمی به اشکال گوناگون ادامه دارد. در بعد مالی به وسیله وام، کمک بلاعوض و بودجه های ویژه اضطراری آن هم از حساب دولت مسیحی ایالات متحده به ملت یهود. در زمینه نظامی پیشرفته ترین سلاح ها را در اختیارش گذارده تا همچنان قدرت برتر منطقه به ویژه دربرابراعراب باقی بماند. در سیاست و قانون، تمام خطاها، اشتباهات، جنایات و تجاوزاتش را توجیه کرد و در محافل بین المللی، اسراییل و اعمالش را مورد حمایت خود قرار داد. اما در بعد تبلیغات تا آنجا پیش رفت که صهیونیست ها توانستند در ذهن و افکار عمومی تمام ملل جهان نفوذ کرده و آن را تحت الشعاع قرار دهند. (همان ص32)

    جان فاستر دالس، وزیر خارجه دولت آیزنهاور طی نطقی در برابر انجمن صهیونیستی«بنای برث» اظهار داشت: تمدن مغرب زمین در ماهیت اومانیستی خود بر اساس عقاید یهود بنا شده است، ازاینرو دولت های غربی باید متوجه باشند که بر آنان لازم است با عزم جازم از این تمدن که پشتوانه اش اسراییل است، دفاع کنند. (الصلیبیون الجدد ص82)

    رابطه تنگاتنگ فراماسون ها با صهیونیست ها تا حدی است که متن سخنرانی ها و اظهارات بوش توسط کشیش صهیونیست مایکل گرسون تنظیم و نگاشته می شد. (یهود وصهیونیسم ص716)

    آلیا عزت بگوویچ رئیس جمهور سابق بوسنی هرزگوین و یکی از اندیشمندان جهان اسلام معتقد است که فلسفه ماسونی که بشارت دهنده رنسانس انسانی برمبنای شالوده علمی می باشد خود، پوزیتویستی و یهودی است. در صورتی که رابطه درونی و بیرونی پوزیتویسم، ماسونگری و یهودیت مورد کنکاش قرار گیرد؛بسیار جالب توجه است که چنین بررسی تنها ناظر بر بعد فکری و نظری موضوع نبوده بلکه می تواند مبین تاثیرات و ارتباطاط متقابل آنها با یکدیگر باشد. (پروتستانیزم[8]، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی ص51)

    در فراماسونری دنیایی انسان محور و به تعبیر درست تر یهودی محور پیش بینی می شود. بنابراین صهیونیسم خداباوری نیست؛ بلکه دیدگاهی مبتنی بر برتری و حاکمیت یهودیان است. آنچه مهم است حفظ یهودیان، برتری یهودیت و دفاع از یهودیت است نه خداباوری که در دین یهودیت مهم است.

    از آغاز تأسیس رژیم صهیونیستی، این رژیم همواره با کمک های پی در پی و بی دریغ اقتصادی ایالات متحده، توانسته است موجودیت خویش را حفظ کند. وابستگی اسراییل به حمایت های همه جانبه ایالات متحده، برای این رژیم چنان بنیادی و حیاتی است که کارشناسان اقتصادی و ناظران سیاسی غرب، تاکید می کنند چنانچه ایالت متحده از کمک مالی و حمایت این رژیم دست بردارد، سرنوشت محتوم رژیم صهیونیستی، چیزی جز ورشکستگی و نابودی نیست. (یهود وصهیونیسم ص720)

    سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که؛ دلیل حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی چیست؟

    نویسندگان یهودی کتاب جامعه اسراییل تحت عنوان نقش اسراییل در آسیا و آفریقا تاکید دارند که نخستین رابطه اسراییل با امپریالیزم، نقشی است که اسراییل به عنوان سگ زنجیری امپریالیزم در خاورمیانه دارد و برای انجام این منظور به اسراییل کمک مالی و امتیاز داده می شود. (جامعه اسراییل ص29)

    در واقع اسراییل به منظور پاسداری از منافع غرب نقش ژاندارم را در خاور میانه برای آمریکا بازی می کند. از طرفی یهودیان از مقتدرترین و سازمان یافته ترین تشکل های سیاسی ایالات متحده به شمار می آیند، به طوری که لی اوبرین نویسنده آمریکایی میگوید:در سالنامه یهودیان آمریکایی، بیش از دویست یهودی لیست گردیده که این موضوع نشان می دهد یهودیان، سازمان یافته ترین گروه در میان اقلیت های آمریکایی می باشند. کنیسه ها، مراکز مخصوص جوانان، جوامع و آژانس های ارتباطی، مؤسسات جمع کننده کمک های  مالی، گروه های فرهنگی و آموزشی، مجامع و لژهای برادری نمونه هایی از این مؤسسات است. (سازمان های یهودی آمریکا ص16) این امر باعث شده است که نامزدهای ریاست جمهوری در فعالیت های خود به طور جدی و اساسی به این قوم نظر داشته و پس از ایستادن بر سکوی پیروزی و ورود به کاخ سفید خود را مدیون این جماعت می شمارند. (یهود و صهیونیسم ص685)

    کثرت این یهودیان در کاخ سفید چنان است که عده ای آن را به«معبد یهودی»تشبیه کرده اند[9].

    از سوی دیگرهم اینک 20% از میلیونرهای آمریکایی و 140 نفر از چهارصد ثروتمند برجسته این کشور از یهودیان هستند. البته یکی از دلایل حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی همین مطلب است که اقتصاد آمریکا بر پاشنه ثروت یهودیان صهیونیستی می چرخد. (همان ص628)

     

    11- پروتکل های دانشوران صهیون

    صهیونیست ها در سال 1897 در شهر بال سوئیس انجمنی برگذار کردند در آن پایه های برنامه تسلط بر جهان ریخته شد. آنها صورت جلسه هایی از بخش های گوناگون مجمع جمع کرده و نام آنها را پروتکل گذاردند. پروتکل ها برای این است که با مریدهای خاص خود ارتباط برقرار کنند و از این انجمن های سری حفاظت کنند. پروتکل هل دارای 24 عدد می باشد و بیشتر شبیه آموزش و آیین هاست تا صورت مجلس. (پروتکل دانشوران صهیون ص16)

    با بررسی و مطالعه این پروتکل ها می توان به اهداف مشترک صهیونیست ها و فراماسون ها وراز ارتباط آنان پی برده و دلیل حمایت و پی ریزی فرقه هایی مانند شیطان پرستی از طرف آنها کاملا روشن می شود. در اینجا به خلاصه ای از برخی پروتکل های مرتبط با موضوع اشاره ای می کنیم.

    پروتکل اول: حق در زور است، قدرت فراماسون یهود شکست ناپذیر است. مشروبات قوی، کهنه پرستی و خوشگذرانی اصول و قواعد حکومت صهیونیسم و فراماسون است.

    پروتکل سوم: ارتش فراماسون های یهود، هدف اساسی برنامه آینده مدارس ملی فراماسون ها هستند.

    پروتکل پنجم: راه های تصرف قدرت فراماسونری، ما ایمان مردم را نسبت به خدا ضعیف می کنیم . برای آنکه بر افکار عمومی مسلط شویم باید مردم را در حالت گیجی و سرگردانی نگه داشته و آداب و رسوم آنها را طوری افراطی کنیم که مردم در این هرج و مرج نتوانند کاری انجام دهند و از برقراری تفاهم میان خود عاجز شوند.

    پروتکل نهم: پیاده کردن خط مش فرقه فراماسونری، کلمه رمز فراماسون، ایجاد دیکتاتوری فراماسونری. ما به درون سیستم قانون گذاری، انتخابات و نیز مطبوعات و از همه مهمتر سیستم تعلیم و تربیت رفته و فرضیه هایی که می دانیم غلط است به ملت ها تلقین می کنیم و آنها را در جهت منافع خویش سوق می دهیم.

    پروتکل دهم: رؤسای جمهور مخلوقات فراماسونری هستند، پشکیل حکومت استبداد فراماسونری، تزریق بیماری ها و ایرادات دیگر فراماسونری پروتکل پانزدهم:چند برابر کردن لژهای ماسونی، فراماسونری راهنمای تمام جمعیت های سری، ترویج فحشا(پروتکل دانشوران صهیون ص31تاص99)

     

    12- چگونگی شکل گیری شیطان پرستی نوین

    بعد از جنگ جهانی دوم به ویژه در پنجاه سال اخیر در حکومت های اروپایی و آمریکا جریان فکری به نام معنویت و شناخت دینی

    شکل گرفت. قدرت های سکولار که از دیر باز به نام های مختلف با دین مبارزه می کردند، امروزه دریافتند روش های گذشته منسوخ شده ودیگر پاسخگو نمی باشد و برای مبارزه با دین به سلاح ها و روش های دیگری نیاز است.  لذا آنها مراکز پژوهشی گسترده ای را برای دریافت راهکارهای مناسب جهت سلطه بر جهان به ویژه جهان اسلام راه اندازی کرده اند. بخشی از آنچه که از این مراکز به عنوان نسخه مقابله با دین گرایی مردم بیرون آمده، عبارت است از:ایجاد گروه ها و فرقه های جادوگری، خرافه پرستی و شیطان پرستی با هدف انحراف فکری و دینی مردم.

     

    13- صهیونیست مبلغ عقاید مشترک فراماسونری و شیطان پرستی نوین 

    شیطان پرستی نوین بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان را در طبیعت و وجود هر انسانی می داند و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و اهریمنی درونی که با اعمال جنسی آرام و ارضا می شود. آنها جسم پرست هستند و معتقدند انسان باید کامل ترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. یکی از ابعاد اعتقادی شیطان پرستان و فراماسون ها  که به صورت مشترک آنرا مورد حمله قرار می دهند، مسأله معاد است. آنها جهان آخرت را انکار کرده و به جای آن تناسخ را مطرح می کنند. با ایجاد شبهه و سست کردن ایمان به آخرت، عقایدی مثل شهادت، جهاد، مبارزه در راه خدا بی معنی خواهد بود. از آنجا که رژیم صهیونیستی این مسائل را مانعی بزرگ بر سر راه اهداف استعماری خویش خصوصا در مسئله فلسطین می بیند؛از اینرو برای ترویج عقاید شیطان پرستی و صرف هزینه های هنگفت برای گسترش و نفوذ آن در بین تمام ملت ها از هیچ تلاشی مضایقه نمی کند.   موضوع قابل توجهی که در قوانین کلی شیطان پرستی مدرن وجود دارد این است که همه آنها به نحوی نقطه مقابل قوانین موجود در دین الهی و در حقیقت همان ضد مذهب است و نه مذهبی مجزا و تنها لجبازی انسان است در مقابل یک سری قوانین باز دارنده و امر کننده به نام دین. (جهان تاریک ص43)

     

    14- صهیونیسم مروج موسیقی شیطان پرستی

    به نوشته کتاب مقدس شیطان قبل از هبوط در مقام مسئول امور موسیقی آسمان بوده است. سوالی که پیش می آید این است که چرا موسیقی متال، راک ومانند آنرا مروج شیطان پرستی می دانند؟موضوع پیام آهنگ های این موسیقی ها اساسا کفربه خدا و انبیای الهی و نفی عدالت و محبت خداست. البته موضوعات دیگری هم مثل دعوت به زنا، خشونت، سکس، مواد مخدر، خودکشی، قتل و . . . در این آهنگ ها موج می زند. (همان ص122) اکنون موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی Yidish یهودیان گرفته شده در همه زوایای ذهن جوانان رخنه کرده، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا برتر می دانند. به گزارش خبرگذاری فارس یکی از افراد مؤثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران، طی اعتراف خود اعلام کرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که در کشور امارات حضور دارند، شبکه اصلی هدایت گروه های هوی متال را در ایران در دست دارند و به حساب های ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت می شود، در سال گذشته حدود «هشت میلیارد دلار آمریکایی»واریز شده است که بین گروه های شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع می گردد. (جهان تاریک ص99)

    سردمداران صهیونیسم و بزرگان فراماسونری برای اینکه به اهداف خود در جهان دست یابند  و مردم خصوصا جوانان را از دین دور کرده به سمت اهداف خود پیش برند؛با حمایت از این گروه های موسیقی شیطان پرستی برای  رواج آنها در همه جای جهان از هیچ تلاش و هزینه و. . . کوتاهی نمی کنند.

     

    15- فراماسون ها احیاگر و صهیونیست ها حامی شیطان پرستی

     در اوایل قرن 19 برای چندمین بار گروه های شیطان پرستی توسط فراماسون های اروپا، در شهر لندن به عنوان مراکز شیطان پرستی راه اندازی و فعال شد. تشکیل باشگاه آتش-جهنم از جمله آنهاست و استفاده از مواد مخدر و انجام مراسم مبتذل از جمله فعالیت های این گروه ها بود. در قرن 20 و21 به ویژه در پنجاه سال گذشته احیای جادوگری و شیطان پرستی این بار با همپیمانی صهیونیست ها و فراماسون ها با هدف مقابله با دین در تمام کشور ها آغاز شده و با همه توان اقتصادی، فنی و هنری به میدان آمده اند چراکه شکست اردوی ضد دینی خود را با گرایش روزافزون مردم تمام کشورها به ویژه مردم غرب به دین حس کرده بودند. سرمایه داران صهیونیستی از دههی 1960. م به بعد حمایت از گروه های شیطان پرستی و تشکیل گروه های جدید شیطان پرستی را به طور جدی در دستور کار خود قرار داده و موفق شدند در شهر فرانسیسکو کلیسای شیطان را تاسیس کرده و انجیل شیطان بنویسند. بنیان گذار این کلیسا یک یهودی از خاندان لوی به نام آنتوان لوی است ، در آنجا مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد.  صنعت سکس که در ردیف سودآورترین تجارت های جهانی است به همراه صنایع مشروب سازی، قاچاق مواد مخدر، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است. و اینک صهیونیسم جهانی با ترویج شیطان پرستی  با اسطوره سازی و با ارائه مطالب گمراه کننده سعی در تحقیر جوانان و برده داری نوین دارد. (جهان تاریک ص94و95)

    امروزه در کشور آمریکا شیطان پرستی در شمار مذاهب رسمی است وآنان از پرداخت مالیات هم معاف می باشند. حتی شیطان پرستی دارای دانشکده ویژه خود می باشد تا جایی که صدها دانشجو در رشته علوم شیطان پرستی و جادوگری تحصیل می کنند. (همان ص589)

    بر اساس بررسی های به عمل آمده حدود 30% از انجمن های سری جهان، یهودی اند.  در ایالات متحده با آنکه یهودیان از3% جمعیت تجاوز نمی کنند ولی 20%الی50% از طرفداران و مبلغان ادیان و مسلک های ساختگی مانند شیطان پرستی، فراماسونری و بهائیت؛یهودی اند. (الیهودی العالمی ص45)

     

    16- شیطان پرستی در هالیوود با حمایت صهیونیسم

    یکی از مهمترین محورها برای رسیدن به اهداف صهیونیست ها، تهاجم به فرهنگ ملت ها و مبانی اعتقادی آنهاست که با تسلط بر رسانه های ارتباطی به خصوص سینما و گنجاندن خرافات دینی در قالب مسائل شیطانی و شیطان پرستی در کمپانی های بزرگ فیلم سازی مانند هالیوود که با سرمایه و مدیریت صهیونیست ها هدایت می شود، تولید و به بازار جهانی عرضه می شود. (چکیده مقالات همایش ملی جنگ نرم)

    برداشت های جدید از کتاب مقدس مبتنی بر آزاد شدن شیطان پس از هزاران سال از زنجیر و خروج از چاه بی انتها(عهد جدید، مکاشفه، باب بیستم)پایه های فکری تولیدکنندگان هالیوودی را تشکیل داده و زمینه های به تصویر کشیدن شیطان را در رسانه های غربی به وجود آورده است. به عنوان مثال با تولید و پخش گسترده مجموعه هایی همچون هری پاتر، با پررنگ نشان دادن جشن های هالووین[10] و. . . گرایش به آیین های خرافی و شیطان پرستی و علاقه به جادوگری  در حال گسترش است.

    گروه ها و فرقه های شیطان پرستی اعم ازگروه های موسیقی شیطانی و یا فرقه های دیگر علائم مختلفی دارند؛مانند:بز مندس(بز شاخدار)، ستاره پنج ضلعی وارونه، ستارهشش رأس، عدد وحش یا 666 یا fff به عنوان ششمین حرف انگلیسی، اسکلت، صلیب وارونه، چشم لوسیفر و ده ها علامت و نشان دیگر. ذکر آنچه ضروری به نظر می رسد مشابهت و مشترک بودن بسیاری از این علائم و نشانه ها بین صهیونیست ها و فراماسون ها و حکومت و دولت آمریکا است. به عنوان مثال چشم لوسیفر یا چشم شیطان که در بین شیطان پرستان نماد قدرت و حکومت است، علامت معروف فراماسونری محسوب شده و در سردر لژهای فراماسونرها دیده می شود. همین علامت در بالای بز مندس، نماد شیطان پرستان و نیز روی دلار آمریکا ملاحظه می شود.

    علامت ستاره شش گوش در افکار عمومی به عنوان نماد یهودی ها شناخته شده و به آن ستاره «داوودی» یا «مهر سلیمان» نیز می گویند. شیطان پرستان این علامت را قویترین علامت خود می دانند. ستاره شش گوش از6ضلع، 6زاویه و 6مثلث کوچک ساخته شده که معرف عدد 666 می باشد و در بین شیطان پرستان عدد ویژه ای است.

    اشتراک این علائم بین صهیونیست ها، فراماسونرها و شیطان پرستان[11] این مفهوم را القا می کند که همگی آنها در هدف مشترک بوده و در ضدیت با دین و خداپرستی ملت ها با یکدیگر همپیمان هستند.

     


    نتیجه گیری

    هدف فراماسون ها گسترش فلسفه امانیستی در کل جهان و ریشه کنی ادیان یکتاپرستی است وآنها خواهان ساختن جامعه ی جهانی هستند که در آن حتی نامی از خدا و دین برده نشود و فقط لذت ها و آرزوهای نفسانی انسان را ارضا کند. از طرفی صهیونیسم بین الملل رویای تسلط کامل بر جهان را در سر داشته و مدعی تشکیل حکومت واحد جهانی می باشد و در این راه موانعی مانند دین را در مقابل خود می بیند؛لذا آنها مراکز پژوهشی گسترده ای را برای دریافت راهکارهای مناسب جهت سلطه بر جهان به ویژه جهان اسلام راه اندازی کرده اند. بخشی از آنچه که از این مراکز به عنوان نسخه مقابله با دین گرایی مردم بیرون آمده، عبارت است از:ایجاد گروه ها و فرقه های جادوگری، خرافه پرستی و شیطان پرستی با هدف انحراف فکری و دینی مردم. در واقع می توان شیطان پرستی را زاییده همکاری مشترک فراماسونری و صهیونیسم بین الملل در مبارزه با دین و خدا برای رسیدن به اهداف مشترکشان نامید. لذا درعصر کنونی  که بیش از هر زمانی جبهه شیطان، صاحب قدرت و تزویرو امکانات شده است و فیلم ها، آهنگ ها، سایت ها، وبلاگها و ابزارهای متعددی، جوانان را به فساد و تباهی دعوت میکند؛بر ماست که به کارگیری خرد و بصیرت، رجوع به فطرت و وجدان پاک بشری و دقت و مطالعه بیشتر با این اندیشه ها مواجه شویم تا اسیر تباهی نشویم. برای مسلح شدن درمقابله با این امواج ترجمه آثار، تالیف کتب، تهیه گزارش و فیلم وبالا بردن سطح آگاهی های مردم خصوصا جوانان و نوجوانان از اهم نیازهاست.

    تصاویر:

    1- سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ،  ‌بز مندس Mendes (همان ba’al بعل خدای باروی مصر باستان)،  ‌بافومت،  خدای جادو،  scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یکی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته می‌شود که مسیح مانند بره‌‌ای برای گناهان بشر کشته شد .  همانطور که در توضیح نمادهای اول اشاره شد ، ‌این نماد تصویر کاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام.

    Uned - Copy - Copy (3)

    Uned - Copy.jpg1 

    2- (Anti justice) : با توجه به اینکه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک انتخاب کرده‌اند همچنین گفتنی است که فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمودند.  

     Uned

    3- چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفکری نیز به کار می‌رود . اما شیطان‌پرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم ” ‌چشم شیطان ” است و ” بر همه جا نظارت و اشراف دارد ” .  این علامت در پیشگویی، ‌ جادوگری،  نفرین‌گری و کنترل‌های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می‌گیرد . گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکایی به کار رفته است .  

    Uned - Copy - Copy

    Uned - Copy

    4- :666 یک سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروه‌های هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان‌پرستان تلقی می‌شود و براساس مکاشافات 13:18 « . . .  پس هر کس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد ، زیرا که عدد انسان است و عددش 666 است .  » .  

     

    Uned - Copy - Copy (2)

    Uned - Copy - Copy (4)

    5- از نماد های فراماسونی ، سر بز نماد گره های شیطان پرست.

     th (1)

    6- ستاره داوود،  نشان صهیونسیست ها و نماد گرو های شیطان پرست.

     th

     

    7- نماد ماسونی ، مار نمادی است از مسیر تدریجی اسرائیل به سمت حکومت مطلقه جهانی، ، سر مار نشان از رهبران ، آشنا به اسرار (کابالیست ها) صهیونیسم است.

    Uned - Copy - Copy (5)

    ——————————————————————————————

    ومن الله التوفیق

    لیلا صالحی

    پایان

    هشدار:

    * لطفاً مطالب سایت را بدون ذکر منبع کپی نکنید.

    ** تمامی حقوق این مقاله متعلق به نویسنده /پشتیبان ومبلغان سایبری می باشد.هرگونه کپی برداری واستفاده به اسم شخص دیگر(تغییر نام نویسنده)شرعاً وقانوناَ جایز نمی باشد.

    فهرست منابع کلی:————————————————–

    1-قرآن کریم

    2-کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)انجمن پخش کتب مقدس، لندن:1969

    3-العاصی الطویل، یوسف، الصلیبیون الجدد، مکتبه، مدبولی، القاهره:1997/م

    4-اوبرین، لی، سازمان های یهودی آمریکا، ترجمه ع. ناصری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، چاپ دوم، تهران:1375

    5-حنگبی، حیم، جامعه اسراییل، ترجمه علی کشتگر، انتشارات شبگیر، تهران:1351

    6-دبیر خانه دائمی همایش ملی جنگ نرم، چکیده مقالات همایش ملی جنگ نرم، انتشارات علیاء، چاپ اول، تهران:1389

    7- شریفی، احمدحسین، جنگ نرم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم:1389

    8-شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی-استعمار بریتانیا و ایران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، جلد پنجم، چاپ سوم، تهران:1387

    9-صایغ، انیس، ده فرمان جنبش صهیونیسم، انتشارات العمی، چاپ دوم، تهران:1384

    10-صاحب خلق، نصیر، پروتستانیزم,پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی، موسسه انتشارات و تبلیغات هلال احمر، چاپ پنجم، تهران:1387

    11-علوی طباطبایی، سید ابوالحسن، هالیوود و فرجام جهان، انتشارات هلال، چاپ دوم، تهران:1387

    12-فاطمیان، علی، نشانه های پایان، سازمان چاپ و انتشارات

    13-فورد، هنری، الیهودی العالمی، ترجمه علی الجوهری، دارالفضیله، القاهره:2001/م

    14-کریمی، حمید، جهان تاریک، انتشارات بوستان کتاب، چاپ سوم، قم:1389

    15-کریمیان، احمد، یهودوصهیونیسم، موسسه بوستان کتاب، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، چاپ سوم، قم:1389

    16-کشی افشار، حسین، اسرار ساختمانی هرم بزرگ گیزا، انتشارات دانشگاه تهران

    17-لامبن، ژرژ، پروتکل سران صهیون، ترجمه شهلا المعی، انتشارات العمی، چاپ اول، تهران:1388

    18-مجله سراب، ضمیمه روزنامه جام جم، مدیر مسئول بیژن مقدم

    19-موسسه هطالعات و پژوهش های سیاسی، سازمان های یهودی و صهیونیستی، چاپ سوم، تهران:1387

    20-میر، حسین، تشکیلات فراماسونری در ایران

    21-هارون یحیی، فراماسونری جهانی، ترجمه دکتر سید داوود میر ترابی، انتشارات العمی، چاپ چهارم، تهران:1389

     منابع مطالب:…………………………….

    [1] -Hugh de payens

    [2][2] -godfery de st. omer

    [3]- سال 1314|م

    [4] -Jacques de molay

    [5] -Robert the Bruce

    [6] -NOVUS ORDO Seclorum

    [7] -Giuseppe Mazzini(1805-1872)

    [8] -نهضت اصلاح دینی قرن 16 اروپا

    [9]- ر. ک:هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه علی الجوهری، ذیل صفحات106و108

    [10]- یکی از مراسم شیطان پرستان که بین مردم آمریکا و انگلیس رایج بوده و همه ساله در شب 31 اکتبر کودکان و نوجوانان لباس های ترسناک شیطانی و جادویی به تن کرده و در طول شب در کوچه و بازار مردم را می ترسانند.

    [11]- ر. ک: حمید کریمی، جهان تاریک، صفحات103 تا120