راهداری چهارشنبه گذشته در فرهنگسرای مشق تهران برای اولین بار
به اموزش شرطی شدن و تغییر اقدام کرد که مورد استقبال فراوان قرار گرفت.
در مقاله ی قبل با نام «روانشناسی تنبل ها!» مطالبی راجع به خصوصیات افراد تنبل و منشاء برخی از سهل انگاری ها بیان کردیم و اکنون نوبت به ارائه ی راهکار برای دور کردن تنبلی از زندگی مان می رسد با ما همراه باشید:
1-به خود پاداش بدهید.
بزرگترین نیروی انگیزه بخش در جهان، شور و هیجان و رضایت از کاری است که انجام میدهید. اگر احساس کنید که پاداش تلاش خود را میگیرید انگیزهای برای کار بیشتر به دست میآورید؛ اما اگر کاری که میکنید هرگز به قدر کافی خوب نباشد ، زندگی، فعالیتی کسلکننده و بینشاط میشود. اشخاص موفق و مفید اغلب به دلیل کاری که میکنند به خود امتیاز میدهند و احساس هیجان دارند.
2- قاطعیت نشان دهید.
خیلیها به علت نداشتن قاطعیت و موافقت کردن با انجام کارهایی که علاقهای به انجام آن ندارند، مسامحه میکنند. البته همه ما در مواقعی برای کمک به دیگران تن به انجام کارهایی میدهیم که به آن علاقهای نداریم، اما اگر احساس کنید شما باید همیشه آری بگویید و همه را راضی کنید ، میتواند مسالهساز شود. ممکن است بیش از حد خود را متعهد کنید و به جای آن که برخوردی صادقانه داشته باشید ، تن به مسامحه دهید و آنوقت کار مهم تری را با تاخیر انجام دهید.
3- از کلمه باید استفاده نکنید.
تنبلها بیشتر به خود میگویند: باید آن نامهها را بنویسم ، باید شروع کنم. عبارتهای بایددار معمولا موثر نیستند، زیرا احساسی از گناه تولید میکند و در نتیجه شرایطی فراهم میکنند که شما از انجام آن خودداری میکنید. در همان لحظه که به خود میگویید : «باید این کار را بکنم» احتمالا این اندیشه را در سر دارید ...«اما حالا به انجام آن مجبور نیستم، تا فرصتی دیگر صبر میکنم.» گاهی اوقات هر چه بیشتر به خود بگویید که باید کاری صورت دهید، انجامش به همان اندازه دشوار میشود.
4- مثبت فکر کنید.
وقتی به کاری که از انجامش طفره رفتهاید فکر میکنید ، احتمالا ناراحت میشوید و ترجیح میدهید کار دیگری بکنید. علتش این است که به خود پیامهای منفی میدهید و در اثر آن خود را گناهکار و شکست خورده میبینید. میتوانید برخورد با این افکار منفی را بیاموزید تا تحت تاثیر آنها قرار نگیرید. این افکار را یادداشت کنید. کار بسیار مهمی است.
اجازه بدهید تکرار کنم. علت طفرهروی شما از کار این است که درباره آن به طرزی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه فکر میکنید. وقتی از کاری اجتناب میکنید، همیشه درباره چیزی خود را فریب میدهید.اگر انام کاری برایتان سخت است ، نگرش خود را نسبت به انجام آن تغییر دهید .
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید،کاری بکنید به جای این که لحظات خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکتبار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عملکننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.
5- وقت مشخصی را تعیین کنید.
(مثلا چهارشنبه از ساعت 10 تا 15/10 دقیقه) و این وقت را منحصرا به انجام کاری که به تعویق انداختهاید اختصاص دهید. خواهید دید که همین 15 دقیقه کوشش، کل مشکل تعلل ورزی شما را از میان برمیدارد.
در به عهده گرفتن کاری که از آن پرهیز دارید شجاع باشید.یک عمل شجاعانه میتواند همه ترسهای شما را از میان ببرد. دیگر به خود نگویید عملکردتان باید خوب باشد. به خاطر داشته باشید که نفس عمل کردن بسیار مهمتر است.
کلمات ای کاش، آرزو و شاید را از فرهنگ لغات خود حذف کنید.این کلمات ابزار به تعویقاندازی کارها هستند. هر وقت این کلمات وارد ذهن شما میشوند ، جملات تازهای را جانشین آنها کنید. مثلا جمله «امیدوارم کارها رو به راه شوند» را به جمله «آن کار را عملی خواهم کرد» تبدیل کنید و این یکی را به زبان آورید.
6- نگاه دقیقی به زندگی خود بیندازید.
ببینید اگر میدانستید فقط 6 ماه دیگر زنده خواهید بود، آیا همین روشها و همین کارها را انتخاب میکردید؟ اگر نه بهتر است کارهایی که «میخواهید» انجام دهید، زیرا به طور نسبی هر چه دارید همین است. اگر ابدیت زمان را در نظر بگیریم، 30 سال یا 6 ماه فرقی با هم ندارند. زندگی شما لحظهای بیش نیست و تاخیر در هر کاری بیمعنی است.
7-زمان حال را با دقت بررسی کنید.
ببینید اکنون از چه چیزی اجتناب میکنید و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگی مثبت و سازنده کنید. به تعویق اندازی موجب نگرانی نسبت به امری در آینده میشود و این نگرانی جانشین زمان حال شما میشود. اگر آن امر به صورت «اکنون» در آید نگرانی نسبت به آینده طبعا باید از بین برود.
اگر دلتان میخواهد دنیا تغییر کند، شکوه و شکایت نکنید،کاری بکنید به جای این که لحظات خود را با انواع نگرانیهای اختلالآمیز نسبت به کارهای معوق مانده بگذرانید، با این نقطه ضعف فلاکتبار مبارزه کنید و پیوسته در لحظه حال زندگی کنید. یک فرد عملکننده باشید، نه آرزوکننده، امیدوار یا انتقادکننده.
رفتار شرطی را می توان به وسیله تقویت، محکم و قوی نمود و یا با عدم تقویت آنها را ضعیف کرد. به نظر ((کلارک هال)) کم شدن سائق اساس تقویت رفتار است. همانطور که قبلا ذکر شد، سگ پاولف هنگامی که زنگ چندین مرتبه نواخته شد ولی غذا به اونرسید، از نشان دادن عکس العمل خودداری کرد. در نتیجه رفتار شرطی موقعی ادامه خواهد یافت که فرد هدفی دربر داشته باشد. با در نظر داشتن احتیاج اولیه انسان برای ایمنی، جای تعجب نیست که فرد در مقابل انگیزه ای که تداعی کننده خطر است، عقب نشینی نموده یا پا به فرار بگذارد.
اگر در اثر یادگیری جدید شخص ببیند که آنچه از آن هراس داشت دیگر خطرناک نیست، رفتار وحشت زده خود را عوض می کند.
اغلب افراد بزرگسال ترسهای دوران کودکی خود را در نتیجه یادگرفتن اطلاعات جدید از دست می دهند. بدین معنی که آنان قادرند رفتارهای جدیدتری را در عوض رفتارهای قدیمی قرار دهند، زیرا فهمیده اند رفتارهای قبلی احتیاجات آنها را ارضاء نمی کند.
از طرف دیگر بعضی از افراد به رفتارهای شرطی غیر عادی خود ادامه می دهند، زیرا این رفتارها تنها طرقی است که آنان در ارضاء احتاج خود می شناسند. شرطی کردن رفتارها یکی از مراحل بسیار مهم یادگیری است ولی نمی توان تمام انواع آموختن را بر اساس ان تشریح نمود.
افراد فقط مانند ماشین، به عوامل خارجی عکس العمل نشان نمی دهند، بلکه آنها بر اساس آنچه یاد گرفته اند، با محیط خود رو به رو می شوند. به عبارت دیگر افراد فقط بازیچه عوامل شرطی یادگیری نیستند بلکه خود بر این عوامل تا حدی کنترل دارند و در حقیقت مسائل زندگی را حل می کند.
تأمین مخارج مالی این پروژه عظیم بر عهده اتحادیه اروپا است و هدف اصلی آن ایجاد یک شبیه سازی هوشمند رایانه ای از مغز انسان خواهد بود. پروژه ای که به احتمال زیاد در خلل آن شاهد تشکیل یک پایگاه اطلاعاتی بزرگ متشکل از هزاران مقاله در ارتباط با مغز و اعصاب به صورت سالانه خواهیم بود.
فارنت: به تازگی شاهد کلید خوردن پروژه علمی جالب توجهی هستیم که سعی در تشخیص عملکرد کلی مغز انسان دارد، پس شاید شاهد این باشیم که هرمنوتیک این بار با روشی بسیار مستدلتر به پیشرفت خود ادامه دهد. یک پروژه علوم اعصاب با چشم انداز ده ساله و بودجه ای معادل یک میلیارد پوند که هدف آن بررسی تحول درک مغز انسان استو در آن دانشمندان بیش از 135 کشور جهان (بیشتر اروپا) در قالب یک گروه برای این پروژه، که به پروژه مغز انسان یا HBP نیز معروف است، تلاش خواهند کرد.
تأمین مخارج مالی این پروژه عظیم بر عهده اتحادیه اروپا است و هدف اصلی آن ایجاد یک شبیه سازی هوشمند رایانه ای از مغز انسان خواهد بود. پروژه ای که به احتمال زیاد در خلل آن شاهد تشکیل یک پایگاه اطلاعاتی بزرگ متشکل از هزاران مقاله در ارتباط با مغز و اعصاب به صورت سالانه خواهیم بود.
شناخت
پروفسور هنری مارکرام، رئیس موسسه پلی تکنیک لوزان و مدیر پروژه HBP طی مصاحبه ای اعلام کرد: «پروژه مغز انسان در حقیقت یک تلاش جمعی برای ساخت یک فناوری رایانه نوین خواهد بود که به ما این امکان را میدهد تا تمامی اطلاعاتی که ما در طول سالیان متمادی از طریق مغز خود دریافت و ذخیره کردهایم را به صورت رایانه ای جمعآوری کنیم. ما در ابتدای امر تلاش خواهیم کرد تا بفهمیم چه چیزی مغز انسان را منحصربهفرد ساخته است، باید مکانیسم بسیار جامعی در پس شناخت و رفتار مغز انسان وجود دارد و ما سعی میکنیم با دستیابی به این مکانیسم و عینی سازی تشخیص بیماریهای مغز هم در حوزه پزشکی پیشرفتهایی را صورت دهیم و هم فناوری جدیدی را بر اساس نوع عملیاتهای محاسباتی مغز انسان به دنیا معرفی کنیم.».
دانشمندان درگیر در پروژه HBP اتفاق نظر دارند که در حال حاضر رایانه های موجود برای شبیه سازی عملکرد پیچیده مغز انسان پاسخگو نیستند ولی امیدوارند که بعد از گذشت یک دهه سوپر کامپیوترهایی که امروزه با سرعت مناسب در حال پیشرفت هستند بتوانند برای شبیه سازی اولین پیش نویس این پروژه بزرگ به آنها کمک کنند. از این مسئله که بگذریم مانع دیگر میزان بسیار بالای اطلاعات تولیدی در پروژه است که با گسترش خود نیازمند یک حافظه محاسباتی بسیار عظیم خواهد بود.
پیچیدگی
پروژه HBP از نظر ساختار کلی و به دلیل قرار گرفتن در حوزه علوم اعصاب بسیار شبیه به پروژه ژنوم انسانی است که در آن هزاران دانشمند در سراسر جهان دههها مشغول به کار بودند و با صرف بودجه ای چند صد میلیون دلاری در نهایت موفق شدند توالی کد ژنتیکی انسان را به دست آورند. اما تفاوت عمده پروژه مذکور با پروژه HBP این است که در پروژه ژنوم انسانی دانشمندان در نهایت با نقشه برداری از هر سه میلیارد جفتِ باز موجود در هر سلول بدن انسان موفق به ترسیم کد ژنتیکی اصلی ما شدند اما در تحقیقات مربوط به HBP شکی وجود ندارد که دانش انسانی فعلاً قادر به نقشه برداری و ترسیم نمایه ای هرچند پیچیده از کل مغز انسان نیست. در یک کلام این پروژه بسیار پیچیده است.
مغز انسان حدود 100 میلیارد نورون یا سلول عصبی و بیش از 100 تریلیون اتصالات سیناپسی دارد. ولی با این وجود پیچیدگی کار سنگ مهمی جلوی راه این پروژه نیست، زیرا هدف اصلی پروژه HBP چیز دیگری است و آن ایجاد چندین نوع شبیه سازی رایانهای از مغز انسان است.
به طور همزمان دانشمندان دانشگاه منچستر در حال ساخت یک مدل هستند که قادر خواهد چیزی حدود 1 درصد از عملکرد کلی مغز انسان را شبیه سازی و تقلید کند. مدیریت این پروژه که به پروژه SpiNNaker معروف است را استیو فربر یکی از پیشگامان صنعت رایانه در جهان که نقش کلیدی در ساخت میکروکامپیوتر بیبیسی نیز داشته بر عهده دارد.
وی در مصاحبه اخیر خود گفت: «من زندگی حرفه ای خود را صرف ساخت رایانههای معمولی کردهام و هر ساله شاهد رشد چشمگیر آنها در تمامی حوزه خصوصا در حوزه عملکرد بودم اما باید اعتراف کرد که رایانهها هنوز هم نمیتوانند کارهایی را که یک انسان به طور غریزی انجام میدهد شبیهسازی و تقلید کند. برای مثال شما میتوانید اطفالی را در نظر بگیرید که به سادگی هرچه تمام قادر به شناسایی مادر خود هستند ولی نوشتن برنامه ای که یک رایانه را قادر به شناخت فردی خاص کند عمل بسیار پیچیده و وقت گیری است.».
رایانههای نورومورفیک
دانشمندان بر این باورند که باز کردن قفل این اسرار میتواند کمک شایان توجهی به یک جهش بزرگ در حوزه فناوری اطلاعات داشته باشد. با ساخت رایانههای به اصطلاح نورومورفیک در آینده، دستگاهها قادر خواهند بود همانند یک مغز مطالب را دریافت کرده و از آنها استفاده کنند.
پروفسور مارکرام در همین زمینه اضافه کرد: «با استفاده از دانش تولیدی در پروژه HBP ما میتوانیم چیپهای رایانهای تولید کنیم که با به همراه داشتن مهارتهای تخصصی و درک مغز یک انسان قادر خواهند بود مجموعه بسیار بزرگ و پیچیده از دادهها را دریافت و به سادگی هرچه تمامتر تجزیه و تحلیل کنند.».
از فواید دیگر این مغزهای دیجیتال میتوان به امکان مقایسه مغز سالم و بیمار در مدلهای کامپیوتری اشاره کرد.
مغز در برابر رایانه
رایانهها در انجام کارهای ساده عملکرد فوقالعاده ای دارند و میتوانند حتی محسابات ریاضی را بسیار سریعتر از مغز یک انسان انجام دهند ولی مغز یک انسان بالغ در زمینه انجام اعمال مرتبط با ادراک و یادگیری تا حدی خیلی زیادی بر یک رایانه برتری دارد. سوپرکامپیوترها هر ساله سریعتر از قبل در حال رشد اند. بزرگترین سوپرکامپیوتر موجود سرعت پردازشی دارد که با مقیاس پتافلاپ سنجیده میشود (یک فلاپ برابر با هزار تریلیون عملیات اعشاری در هرثانیه است).
سوپرکامیپوتر چینی «تیانهه 2» که بزرگترین سوپرکامپیوتر موجود در جهان نیز نام دارد سرعت پردازشی معادل 34 پتافلاپ در هر ثانیه دارد که در شرایط خاص تا 100 پتافلاپ در ثانیه نیز قابل افزایش است. اما تنها برای شروع به کار پروژه HBP و ساخت یک مدل بسیار ساده از عملکرد واقعی مغز دانشمندان نیاز به رایانهای با قدرتی 10 برابر بیشتر از تیانهه 2 دارند، رایانهای که اگر ساخته شود مقیاس اگزافلاپ را به خود اختصاص خواهد داد.
تصور میشود اولین رایانه اگزافلاپ دنیا تا چند سال آینده با قابلیت پردازش میلیاردها میلیارد اطلاعات در طول یک ثانیه تا چند سال دیگر ساخته خواهد شد. اما استفاده از چنین رایانه ای برای انجام محسابات به انرژی خروجی از یک ایستگاه برق قدرت نیاز دارد، برعکس مغز انسان که همان اعمال را تنها با 30 وات انرژی انجام میدهد.
بیماریهای مغز
یکی از اهداف کلیدی پروژه ای که تا به این جا درباره آن با شما صحبت کردیم رسیدن به یک درک علمی بالاتر از بیماریهای مغز انسان است. دانشمندان در حین انجام تحقیقات خود در تلاشند تا یک نقشه راهبردی از اختلالات عصبی انسان و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر را بنا کنند. تیم پروژه HBP معتقد است که یافته های آینده آنها میتواند راهگشای مناسبی برای شناخت بهتر بیماریهای مغز و درمان آنها باشد.
هزینه های عظیم سالانه HBP در همین شروع کار سیلی از انتقادات را متوجه اتحادیه اروپا کرده است که به خودی خود شبهاتی را نیز در نیل به اهداف این پروژه به وجود میآورد. منتقدین از این هراسان اند که مبادا با خرج چنین سرمایه عظیمی دانشمندان تیم HBP نتوانند نهایتاً به اهداف ترسیم شده خود در طول یک دهه دست یابند.
اما پروفسور استیو فربر بر این باور است که همین حالا بهترین زمان برای آغاز یک تلاش است. وی در همین زمینه گفت: «دلایل بسیاری برای ایجاد شک و تردید از این که آیا پروژه میتواند عملکرد کلی مغز انسان را ترسیم کند یا خیر، وجود دارد. ولی ما به کار خود ادامه میدهیم چرا که حتی اگر نتوانیم نهایتا در طول بازه زمانی درخواستی به اهداف اصلی خود برسیم، مطمئناً در طول همین زمان پیشرفتهای خوبی را در زمینه های پزشکی، محاسباتی و اجتماعی صورت خواهیم داد.».
به احتمال قریب به یقین برای شما اتفاق افتاده که بایستی کاری را انجام بدهید ولی مغز شما به شما پیشنهاد انجام یک کار دیگر را بدهد و یا اصولاً مغز شما آن حس و حال انجام کار را به شما ندهد! در اینجا باهم 10 روشی را که میشود مغز انسان را فریفته و به کار مورد نظر وادار کرد با یکدیگر مرور میکنیم.
فارنت: به احتمال قریب به یقین برای شما اتفاق افتاده که بایستی کاری را انجام بدهید ولی مغز شما به شما پیشنهاد انجام یک کار دیگر را بدهد و یا اصولاً مغز شما آن حس و حال انجام کار را به شما ندهد! مغز انسان اتاق فرمان تمام بدن انسان است و در اینجاست که تمام دستورات اجرایی صادرشده و به بقیه اجزای بدن مخابره میشود.
البته در پیچیده بودن مغز انسان شکی نیست ولی با این وجود در اینجا باهم 10 روشی که میشود مغز انسان را فریفته و به کار مورد نظر وادار کرد و یا اگر دقیقتر بگوییم 10 روشی که میشود با آن جلوی مغز خود قد علم کرد را با یکدیگر مرور میکنیم.
10- به برنامههای سالم و غیر مضر بچسبید تا دچار هوسهای نهان در ضمیر ناخودآگاه خود نشوید
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد مغز انسانها توانایی ذخیره فوقالعاده اطلاعات ورودی به مغز از طرق حواس پنجگانه است و نکته جالب درباره این توانایی در قدرت ذخیره بالای اطلاعات نیست بلکه در ذخیره کردن این اطلاعات در قسمت ناخودآگاه مغز انسان است؛ به گونهای که در اکثر مواقع شاهد آن هستیم که بدون اینکه انسان از تجربه گذشتهاش چیزی به خاطر داشته باشد بدن او به صورت خودکار به آن خاطره که میتواند موارد زیادی را شامل شود (از مزه یک غذا گرفته تا ترس از ارتفاعی که همگی میتواند ریشه در کودکی فرد داشته باشد ولی فرد آن خاطرات را به یاد نداشته باشد) واکنش نشان میدهد؛ به این فرایند بازخوانی اطلاعات، شرطیسازی گفته میشود.
حال برای استفاده از این ویژگی علیه مغز چه باید کرد؟ در اینجا بایستی از این روش برای شرطیسازی خود در راستای دلخواه استفاده کرد؛ مثلاً میشود هر وقت که کار دلخواه و دلچسبی را انجام دادیم بلافاصله یک لیوان شیر بخوریم که این عمل باعث شرطی شدن ما نسبت به شیر در راستای دلخواه میشود. در کل قاعده بازی به این صورت است که هرچه بیشتر به مغز خود به خاطر کارهای خوب پاداش دهی کمتر مغزت به خاطر پاداش تن به کارهای بد میدهد.
9- به زندگی با دیدی جدید نگاه کنید
همه ما در زندگی این موضوع را مرتب پیش خود تکرار میکنیم که هر چیزی روزی به درد ما میخورد که نتیجه این دیدگاه درخواست غیرارادی مغز انسان برای حفظ عادات و اطلاعات غیرضروری و بعضاً مضر است، حال اگر ما این دیدگاه خود را تغییر داده و مرتب پیش خود این جمله طلایی را تکرار کنیم که “جدید همیشه بهتر است” میتوانیم شاهد تغییرات شگفتانگیزی درون خود باشیم زیرا با این طرز فکر عملاً به مغز خود القا میکنیم که بایستی عادات و افکار قدیمی را رها کرد و به سمت دنیای مرموز و پر رمز و راز خارج حرکت نمود. یک راهکار مناسب این است که با خود بیاندیشیم اگر همه چیز را یکباره از دست دهیم چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزهایی را دوباره میخرید و از چه چیزهایی میگذرید؟ به این ترتیب میتوانید از شر افکار و اشیای اضافه خلاص شوید.
8- روز خود را طولانیتر کنید تا نگران این باشید که چه بایستی در روز بکنید
درست است که میزان خلاقیت و مفید بودن در روز برای شما مهم است ولی مغز انسان به دلیل جاهطلبی خود هرگز از برنامه روزمره راضی نخواهد بود و تماماً اینگونه به نظر میرسد که گویا زمان برای شخص بسیار کم است و این موضوع باعث ایجاد نوعی عذاب دایم برای شخص خواهد شد.
خوشبختانه برای حل این مشکل دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که هرچه اطلاعات برای پردازش برای مغز انسان بیشتر باشد تشخیص گذر زمان نیز برای مغز انسان دشوارتر خواهد شد در نتیجه انسان فکر میکند که زمان به کندی میگذرد و احساس میکند که زمان بیشتری در طول روز در اختیار او قرار گرفته است. پس برای طولانی کردن روز خود بایستی تا جایی که میتوانید به یادگیری و تجربه کردن اتفاقات، افراد، اطلاعات و … جدید بپردازید.
7– کارها را سریعاً انجام دهید و زیاد از حد به عواقب فکر نکنید!
مغز انسان به گونهای طراحیشده که مرتب از چگونگیها سؤال میکند و عواقب کار را زیرورو میکند، صد البته که این مطلب ناراحتکننده نیست ولی اگر به این موضوع دقیقتر نگاه کنیم شاهد آن هستیم که مغز انسان به گونهای در این زمینه عمل میکند که موجبات فراموشی اصل مطلب و در نتیجه عقب افتادن کار میشود لذا توصیه ما این است که این موارد را خیلی مدنظر قرار نداده و بیشتر به اصل مطلب توجه کنیم.
6- هزار دوست اندک و یک دشمن زیاد
بسیاری از اوقات شاهد آن هستیم که در روابط اجتماعی خود دچار یکسری مشکلات قضاوتی میشویم بدین صورت که به دلایل نامعلومی از شخصی بدمان میآید که ریشهیابی این قضیه به مسئله شرطی شدن فرد نسبت به یک شخصیت و یا رفتار خاص و یا حتی گاه یک تکه کلام خاص یا اسم خاص برمیگردد.
در نتیجه توصیه میشود که با استفاده از اولین تاکتیک گفتهشده این مشکل را حل کرد. در اینجا توصیه ما به شما این است که تا جایی که میشود خود را با آن فرد درگیر کرده و اوقات بیشتری را با او گذرانده زیرا این امر موجبات ظاهر شدن دیگر ویژگیهای فرد شده که ممکن است در تغییر نگرش شما نسبت به او کارساز باشد. حال اگر دریافتید که قضیه برعکس است و اوست که به اشتباه از شما فراری است میتوانید با درخواستهای مکرر از او در ایجاد این رابطه اجباری و در نتیجه بهبود این دیدگاه کمک کنید.
5– بر روی نکات مثبت تمرکز کنید تا بر روی نکات منفی
آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که یک واقعه کوچک تمام روز شما را خراب کند و به اصطلاح عامیانه به شما ضد حال بزند؟ نکته ناخوشایندی که در رابطه با مغز انسان وجود دارد این است که تأثیر اتفاقات بد بر روی آن بیش از اتفاقات خوب و شیرین است. همین امر باعث تمرکز بیشتر مغز بر روی نکات منفی میشود؛ در راستای از بین بردن این تمرکز منفی که خودبهخود کیفیت زندگی را پایین میآورد بایستی سعی شود که به مسایل مثبت اندیشید و کمتر به مسایل منفی نگریست و آن را واکاوی کرد. البته به تجربه شخصاً اعتراف میکنم که این امر کار بسی دشوار است ولی با تمرین و تکرار آثار زیبای آن را در زندگی خود شاهد خواهید بود. حال به تجربه میتوان به شما عزیزان گفت که راه حل این قضیه و یا اگر بهتر بگوییم کلید طلایی این قضیه در این است که اتفاقات بد زندگی را اتفاقات تعیینکننده و تمامکننده زندگی خود ندانیم و همیشه امیدوار به آینده باشیم زیرا هیچ کس از آینده خود خبر ندارد.
4- واقعبینانه تصمیم بگیرید نه خوشبینانه
تحقیقات بسیاری در زمینه پایههای تصمیمگیری انسان انجامشده که نتیجه آنها باعث حیرت شما میشود،تحقیقات نشان میدهد که مغز انسان همیشه در راستای آیندهای خوش حرکت میکند در نتیجه تصمیمی که میگیرد بر اساس این پیشبینی است که آینده به کام انسان خواهد بود. نتیجه تصمیمات گرفتهشده همگی بر پایههای خوشبینی هستند؛ مثلاً برای همین است که همه فکر میکنند در قرعهکشی برنده میشوند و یا مثلاً سیگاریها فکر میکنند که دیگران بر اثر سیگار کشیدن میمیرند و برای آنها مشکلی پیش نمیآید.
در نتیجه برای غلبه بر این واقعیت ذهنی بایستی همواره واقعبینانه تصمیم بگیریم و در همین راستا بایستی توجه داشته باشیم که زمانی که میخواهیم تصمیمگیری کنیم بایستی مطلب مورد نظر را خوب واکاوی کنیم. علاوه بر آن بایستی خود را در همه موقعیتهای احتمالی قرار دهیم تا بتوانیم با پیامدهای احتمالی روبرو شویم و در نتیجه بر اوضاع مسلط گردیم.
3- به جای آتش زدن به مال خود آن را پس انداز کنید
حتماً تا به حال با افرادی سروکار داشتهاید که میگویند نمیتوانند پول خود را پس انداز کنند و تا آن را به دست میآورند بلافاصله خرجی میکنند و جالب است که بدانید بیشتر این افراد پول خود را در راستای اهداف کم ارزش و بعضاً بیارزش خرج میکنند، حال سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این موضوع ارتباطی با مغز انسان دارد؟ پاسخ مثبت است، به دلیل توانای پایین مغز انسان در بازخوانی غیرارادی صحیح تمام خاطرات مخصوصاً دوران بیپولی و یا دوران سخت به دست آوردن پول انسانها به محض به دست آوردن پول آن را آتش زده و ناگهان شاهد دستان خالی خود هستند! لذا توصیه ما به این افراد این است که تا میتوانند به خود دوران بیپولی و دوران به دست آوردن پول را یادآوری کنند تا از اسراف و نابودی بیمورد اموال خود جلوگیری کرده و آن علف خرس (!) را در جای درست و مناسب آن با حداکثر بازدهی مصرف نمایند البته ایجاد حساب پس انداز نیز تا حد زیادی در این راستا میتواند کارساز و مشکلگشا باشد مشروط بر اینکه نتوان بدون پشتوانه صحیح فکری به آن حساب دستدرازی کرد.
2- شاد باشید
مغز انسان به گونهای طراحی شده است که میتواند آینده را ترسیم کند البته همگان بر ساختگی بودن آن آینده واقف هستید زیرا از آینده واقعی کسی خبر ندارد، حال که مغز ما چنین توانایی دارد بایستی از آن در راستای شاد زیستن نهایت استفاده را برد و نبایستی به گذشته تاریک فکر کرد و مرتب غصه آن را خورد؛ چرا که با ترسیم آیندهای هر چند خیالی برای لحظاتی هم که شده میتوان شاد زیست و از طرفی شاهد هستیم که همین لحظات خیالی هم میتواند الهامبخش و در نتیجه انگیزهبخش به زندگی ما شود که این از برکات ذهن انسان است که باید به صورت بهینه حداکثر بهره را از آن برد.
1– همواره در نظر داشته باشید که دنیا بر محوریت شما نمیچرخد
مغز انسان به گونهای عمل میکند که تمایل شدید به خود محوریت و خودرأیی دارد و نه تنها در این راستا گهگاه دچار مشکل میشود بلکه تمام پروسه تصمیمگیری را به خطر میاندازد و باعث انحراف شما از واقعیات میشود. حال آن که دیده میشود که فردی تصمیم اشتباهی میگیرد و یا مثلاً دچار بنبستی در مسیر حرکت خود میشود و در کل آن گونه که پیشبینی میکند نمیتواند برنامهاش را به جلو ببرد در نتیجه تقصیر این انحرافات و عقبماندگیها را به گردن دیگران و یا متأسفانه بدشانسی میاندازد و در کل از واقعیت که محور قرار دادن خود است طفره میرود، در زمینه شانس و اقبال باید بگوییم که تماماً ساخته ذهن ناقص بشریت است وگرنه تمام اتفاقات دنیا همگی بسته به دید ما دارد؛ چیزی تحت عنوان بدشانسی و یا خوششانسی وجود ندارد و صرفاً آنها طرز فکر و دیدگاه ما به واقعیات هستند. در کل برای مقابله با این مورد خودمحوری مغز هیچ راه حلی وجود ندارد جز تلاش بر دیدن واقعیات محض و بس.
می توانید عملاً قدرت فوق العاده تمرکز را دریابید؛ وقتی که واقعاً مصمم هستید و خالصانه سعی در پیشرفت درستان یا قبول شدن در امتحانی را دارید یا وقتی که در حال انجام دادن یکی از بازی های مورد علاقه خود هستید، قدرت تمرکز در اختیار شماست.
این
نوع تمرکز، در اثر نیاز و یا خواسته ای از شما افزایش می یابد. با افزایش
اصولی و سیستماتیک تمرکز، می توانید آن را به تسلط خود درآورده و از توانا
بودن در بکارگیری آسان مهارت تمرکز بدون هیچ تقلایی، اطمینان حاصل کنید.
تمرکز عالی و واقعی در طی یک پروسه کند و حلزونی از طریق کارهای روزمره و
فقط با انجام تمامی تمرینهای آن، پرورش پیدا می کند. برای حصول چنین
تمرکزی، باید از روشی منطقی و عملی استفاده کرد.
وقتی
شروع به یادگیری تمرکز می کنید، باید مکان مناسبی را بیابید که بتوانید در
آنجا تنها باشید و مزاحمتی برایتان ایجاد نشود. اگرمی توانید چهار زانو
روی زمین یا روی صندلی بنشینید. طوری بنشینید که ستون فقراتتان صاف باشد.
چند نفس عمیق و آرام بکشید و بدن خود را ریلکس و شل کنید. در ذهن خود همه
ماهیچه ها و همه بخشهای بدن را مرور کرده و آرام کنید.
تمرینهای زیر در بهبودی مهارت تمرکز، به شما کمک می کند:
تمرین اول:
طرحی
را در ذهن خود روشن و واضح کنید و ببینید که چقدر می توانید ذهن خود را بر
آن متمرکز نگاه دارید. خوب است که در ابتدای کار ساعتی داشته باشید و زمان
را پیگیری کنید.
فرض
کنید که می خواهید سلامتی را به عنوان یکی از بهترین نعمتهای این دنیا به
تصور در آورید. اجازه ندهید که هیچ طرح دیگری به ذهنتان سرک بشکد. اگر در
لحظه ای، طرح دیگری مزاحمت ایجاد کرد، آن را از ذهن خود دور کنید. عادت
کنید که بر این طرح به مدت ده دقیقه در روز تمرکز کنید. آنقدر تمرین کنید
تا بتوانید در هنگام تمرکز، فکر چیزهای دیگر را از ذهن حذف کنید. ممکن است
نیاز داشته باشید که این تمرین را مرتباً در ده روز یا بیشتر اجرا کنید تا
بتوانید مهارتهای تمرکزی را کم کم ملکه ذهن خود کنید.
تمرین دوم
کتابی
را بر دارید و کلمات هر پاراگراف را بشمارید. برای بار دوم کلمات را
بشمارید تا مطمئن شوید که تعداد آن را درست شمرده اید. اول با شمردن کلمات
یک پاراگراف شروع کنید و وقتی که آسان تر شد، همه کلمات صفحه را بشمارید.
این کار را بطور همزمان بصورت ذهنی و فقط با چشمانتان انجام دهید.
جسم
ساده ای مانند قاشق، چنگال و یا لیوانی را بر دارید. به آن تمرکز کنید و
شی را از هر طرف بدون بیان توصیفی از آن، نگاه کنید؛ یعنی هیچ کلمه ای در
ذهنتان نباشد. فقط به شی بدون فکر کردن به کلمات نگاه کنید.
تمرین سوم
یک
نقشه هندسی کوچک بکشید که سایزی حدود سه اینچ (7.6 سانتی متر) داشته باشد و
به شکل یک مثلث، مربع یا دایره باشد. آن را با هر رنگی که دوست دارید
بکشید و بر آن تمرکز کنید. فقط به نقشه نگاه کنید. هیچ کلمه ای را در ذهن
نیاورید، انگار فقط نقشه وجود دارد. نقشه روبروی خود را نگاه کنید و سعی
کنید که چشمانتان را خسته نکنید.
تمرین چهارم:
به
درون خود تمرکز کنید. دراز بکشید و مصرانه ماهیچه های خود را شل کنید. به
ضربان قلب خود تمرکز کنید. به چیز دیگری توجه نکنید. تصور کنید که این عضو
فوق العاده بدن شما چگونه خون را به دیگر بخشهای بدنتان پمپاژ می کند. سعی
کنید بطور واقعی تجسم کنید که خون چگونه مخزن فوق العاده خود را ترک کرده
وبه داخل جریانی که مستقیماً به سوی انگشتهای پای شما پایین می رود، جاری
می شود. باز هم جاری شدن خون را از بازوها به نوک انگشتان خود تصور کنید.
بعد از کمی تمرین، می توانید واقعاً بوسیله فکر خود، عبور خون را احساس
کنید.
تمرین پنجم:
تمرکز
خود را مشاهده کنید. بر روی صندلی بنشینید و ساعتی را که ثانیه شمار دارد،
بر روی میز قرار دهید. در حین اینکه ثانیه شمار نزدیک می شود، آن را با
چشمان خود دنبال کنید. این کار را حدود پنج دقیقه انجام دهید و به هیچ چیز
جز ثانیه شمار ساعت فکر نکنید؛ اگر بتوانید هر فکر یا طرح دیگری را که در
جریان آگاهی شما قرار می گیرد تابع این تصور کنید، می تواند تمرین بسیار
خوبی برای زمانهایی باشد که فقط چند دقیقه برای سپری کردن دارید. انجام این
کار خصوصاً با عقربه ثانیه شمار، دشوار است اما با افزایش قدرت خواستن که
برای موفقیت در این کار لازم است، به ارزش آن دست می یابید. سعی کنید که تا
جایی که می توانید در طی این تمرینها آرام بمانید.
تمرین ششم:
چشمهای
خود را ببندید و رقم یک را در جلوی خود تصور کنید و وقتی که توانستید آن
را واضحاً ببینید، در ذهن خود بگویید "یک". اجازه دهید که یک ناپدید شود و
شروع به تصویرسازی رقم دو کرده و وقتی آن را دیدید، در ذهن خود بلند بگویید
"دو". اگر می توانید، این پروسه را تا عدد صد ادامه دهید.
تمرین هفتم:
یک
شی مانند یک شیرینی نیمه خورده شده ، سکه یا خودکاری را در روشنی نگه
دارید و سعی کنید که هر یک از ماهیچه های بدن خود را شل کرده و بر جسم
تمرکز کنید. سعی کنید که به شکل، رنگ و جنس آن فکر کنید و فرم آن را بخاطر
بسپارید. سپس چشمان خود را ببندید و سعی کنید که آن را در ذهن خود
تصویرسازی کنید. اگر نتوانستید، چشمانتان را دوباره باز کنید و از اول شروع
کنید.
تمرین هشتم:
هر
صبح وقتی که تلاش می کنید خواب خود را بخاطر بیاورید، گزارشی از خواب خود
بنویسید و در شب، قبل از اینکه بخواب بروید، روزی که بر شما گذاشته را
ارزیابی کنید. این تمرین در بخاطر آوردن و وضوح رویاهایتان به شما کمک می
کند.
تمرین نهم:
نقطه
ای را بر روی دیوار اتخاب کنید و به آن نگاه کنید، البته خیلی روی آن
متمرکز نشوید. همه افکار را از ذهنتان پاک کنید و با تمام تلاش خود بر
تنفستان تمرکز کنید. تا جایی که می توانید ادامه دهید.
تمرین دهم:
در
هنگام مطالعه، کسی فکر نمی کند که بتواند در آن لحظه افکارش را بر موضوع
متمرکز کند. هر کسی باید خود را طوری آموزش دهد که بتواند واضحانه تصور
کند. یک تمرین استثنایی برای این منظور، این است که موضوعی را در روزنامه
خوانده و ببینید که تا چند کلمه می توانید ادامه دهید. خواندن موضوعی در
روزنامه به منظور گرفتن مطلب اساسی، نیازمند به تمرکز مرزی است. اگر
توانایی نوشتن آنچه را که خوانده اید ندارید، می توانید بفهمید که تمرکزتان
ضعیف است. اگر مایل باشید می توانید بجای اینکه آن را بنویسید، سعی کنید
آن را بصورت ذهنی حفظ کنید. به اتاق بروید و اگر در حال صحبت با کسی بوده
اید، صحبت خود را قطع کنید. شما خود خواهید توانست که از تمرینهای با ارزشی
مانند این تمرینها، در توسعه تمرکز و پرورش قدرت تصور استفاده کنید.
نتایج پرورش تمرکز:
تسلط بر افکار
آرامش فکر
اعتماد به نفس
قدرت درونی
قدرت خواستن
مهارت متمرکز کردن فکر
حافظه بهتر
مهارت انتخاب تصمیمات و ادامه دادن آنها
عملکرد بهتر در زندگی روزانه، چه در خانه و چه در کار
مهارت در مطالعه کردن و درک بی درنگ
جلوگیری از متوقف شدن با افکار وطرحهای گذرا از ذهن
رهایی از افکار غیرضروری و آزاردهنده
توانایی اینکه هر وقت مایلید بتوانید چیزی را که می خواهید تصور کنید
شادی درونی
کمک به پیشرفت توانایی های ذهنی
تصویرسازی و تخیل هدایت یافته ی خلاقانه تر، موثرتر و قدرتمندتر
تعمق صحیح
روشن بینی معنوی
تمام
تلاش خود را بر تمرینها بگذارید. چیز دیگری را در نظر نگیرید. سعی کنید که
به خواب نروید یا موضوعهای دیگری را تصور نکنید و در ذهن به تصویر نکشید.
در لحظه ای که می بینید که عملاً به اندیشیدن درباره چیز دیگری مشغول شده
اید، تمرین را متوقف کرده و از اول شروع کنید. وقتی در انجام آن ماهر شدید،
زمان را بیشتر کنید و در صورت امکان، بخش دیگری را در روز به آن اختصاص
دهید. در ابتدای کار خیلی تلاش نکنید. ممکن است که فکر کنید تمرینها خیلی
آسان و ساده است و سعی کنید که همه آنها را یک باره انجام دهید. اما بهتر
است که با سرعت حلزونی شروع به کار کنید، از مغزتان زیاد کار نکشید و به آن
فشار نیاورید. سعی کنید که قبل از شروع تمرین بعدی، تمرین قبلی را کامل
اجرا کنید.
اگر
این تمرینها به نظرتان خیلی سخت می رسد، یا افکار برای شما مزاحمت ایجاد
می کند و باعث می شود که به چیزهای دیگری فکر کنید نگران نشوید. هر کسی در
طی راه با سختی ها مواجه می شود. کسانی موفق می شوند که ادامه می دهند و
هرگز تسلیم نمی شوند. اگر علیرغم سختی ها و پریشانی ها سماجت بخرج دهید،
تاج موفقیت بر سر تلاشهای شما قرار خواهد گرفت.
بعضی از افراد در انجام کارها امروز وفردا میکنند وآن را انجام نمیدهند علت اصلی آن تنبلی وبیحالی است مثلا دانش آموز در درس خواندن تنبلی میکند ودر س نمیخواند .
برای درمان تنبلی افراد، ابتدا باید علت و ریشه تنبلی را شناخت وسپس به درمان آن پرداخت .
علل وریشه های سستی وتنبلی افراد:
1-خود کم بینی :گاهی علل سستی افراد خود کم بینی است . خود کم بینی هم ریشه در عواملی دارد از جمله عوامل فردی وشخصیتی وعوامل محیطی واجتماعی که همه با هم دست به دست هم میدهند وفرد نسبت به خود احساس خود کم بینی میکند .عوامل فردی مثلا از خود توقع دارد که کاری را به انجام رساند وقتی نمیتواند به انجام برساند وناقص انجام میدهد خود کم بین میشود .
عوامل محیطی پدران ومادران میخواهند از روی دلسوزی فرزندان از نوابغ روزگار باشند اما شیوه برخورد را نمیدانندوبه همین دلیل پیوسته اورا با دیگران مقایسه میکنند واورا تحقیر میکنند وچون فرزند نمیتواند به خواستهای بلند پروازانه پدر ومادر جامه عمل بپوشاند رفته رفته در خود احساس خود کم بینی میکند .
2-عدم آینده نگری :
برخی ها قادر به دیدن آینده نیستند وتنها به فکر حال هستند وفکر میکنند همه چیز برای حال آفریده شده است وفردایی وجود ندارد هرچند باید حال را غنیمت شمرد ولی باید برای آینده هم برنامهای داشته باشد و نتیجهی آن چیزی جز مادیگرایی نیست.
3-توقع بیش از حد از خود:
بعضی ها بیش از حد از خود توقع دارند در نتیجه هرگز کار را نمیتوانند به سامان برسانند.
امام علی (ع): به راستی که زیان کارترین مردم در معامله وناامید ترینشان در تلاش وکوشش، کسی است که تن خود را در راه بدست آوردن آرزوهای خود فرسوده است به خواسته های خود نرسیده است چنین کسی با حسرت از این جهان رخت بر می_بندد ودر آخرت هم گرفتار نتیجه کرده_های خویش است
4- آموزش و یادگیری تنبلی :
کودک انسان هر گاه از چیزی نفرت داشته باشد ویا بدش بیاید با جیغ کشیدن وفریاد زدن نا خوشنودی خویش را از آن ابراز میدارد .اما هرچه بر او زمان میگذرد وبه تدریج بزرگتر وبر تجارب او افزوده میشود و شیوه برخوردبامسائل را تغییر میدهد مثلا به جای فریاد کشیدن همواره قول میدهد ولی آنرا انجام نمیدهد.
5-لذت جویی وراحت طلبی:
بسیاری از تنبلی ها نتیجه لذت جویی آنی است مثلا در شب امتحان به جای اینکه به فکر درس خواندن باشد به شب نشینی وتفریح میپردازد چون از این لذت آنی خوشش میآید.
6-افسردگی:
یکی از عوامل تنبلی افسردگی است ، روبرو شدن با مردم برای انسان افسرده کسالت آور وخسته کننده است.
اگر انسان در برابر دیگران احساس مسئولیت نکند وتنها به فکر خود باشد، در مسئولیتی که به عهده دارد تنبلی وسستی میکند.
8-هم نشینی ودوستی باافرادتنبل:
تنبلی وسستی یک بیماری مسری است واز شخصی به شخص دیگر سرایت میکند از این رو اگر دوست انسان تنبل وسست باشد این تنبلی وسستی، او در انسان اثر میگذارد .
9-بی نظمیوبی برنامهگی:
یکی از عوامل تنبلی وسستی بی نظمیوبی برنامه گی است نداشتن برنامه معین ومشخص در زندگی وبی توجهی به تدبیر وطراحی برای آینده ، کارهایی با حجم بسیار کم در نظر شخص به صورت انبوهی از کارهای انجام نشده مجسم میکند .این حالت باعث میشود تا شخص خود را نا توان از انجام آن کار ببیند ودر انجام آن تنبلی وسستی میکند
10-پذیرش کارهای طاقت فرسا:
گاه انسان به کاری مبادرت میکند خودش ایجاد که از توان او خارج است و چون نمیتواند آن را به انجام برساند زمینه تنبلی وسستی را در او ایجاد میکند.
11-گاهی از ترس قضاوت دیگران تنبلی میکند:
میترسد از اینکه نتواند کار را به خوبی انجام دهد و دیگران اورا بی عرضه وبی دست وپا بنامند .
12-تجربه نکردن لذتِ تلاش وکوشش.
بعضی ها چون لذت تلاش و کوشش را تجربه نکرده اند و نمیدانند که تلاش و کوشش چه لذتی دارد همواره تنبلی میکنند .
نسخه راههای درمان تنبلی وسستی:
1-پرورش روحیه عزم وطلب جدی:
با در نظر گرفتن این آیه که خداوند نعمتهایش را تغییر نمیدهد مگر زمانی که فردخودش اراده تغییر داشته باشد :
قرآن کریم دراین زمینه میفرماید :
« ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یکُ مُغَیراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِم
این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمىدهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند
شخص تنبل راههایی برای اینکه کار خود را توجیه کند دلایلی را نقل میکند هرچند خودش هم میداند که دلایلش قانع کننده نیست .
چنانچه خداوند میفرماید :
الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ
انسان بر نفس خویش بینا است ،اگر چه عذر هایی را بتراشد.
شخص تنبل برای درمان خویش بیش از هر چیز باید از عامل تقویت و ماندگار شدن تنبلی خود، یعنی توجیه گرایی، اجتناب ورزد وخود را گول نزند.
راه های پرهیز از توجیه گرایی :
الف - برای موجه جلوه دادن تاخیر در انجام کار ، دلایل گوناگون را دستاویز برای دفاع از خود قرار ندهد.
ب - توجیه دیگران برای فرار از وظیفه را نپذیرد ، تا تنبلی در خود او ودیگران تقویت نشود .
ج - به آدم تنبل واهمال کار گوشزد شود که ما در برابر برنامه ریزی نادرست او هیچ مسئولیتی نداریم و حتی نمیخواهیم توجیهات او را بشنویم.
د - باید به توجیهگر آگاهی دادکه توجیه کردن اشتباه،خود اشتباه دیگری است.
4- دست زدن به اقدام ونترسیدن از عدم نتیجه گیری : اینکه باید به خود باوراند که ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم .
5- جریمه
برای هر بارانجام ندادن کارجریمهای برای خود قرار دهد .
مثلا: یک نفر را میهمان کند ،یا اتاق را تمیز کند،یا به دیگران بیش از حد معمول ،پرداخت مبلغ معینی صدقه پرداخت کند. کمک به کارهای خانه.
اگر در تنبیه کردن به خود اعتماد ندارد دیگری را در جریان کار گذارد ویا مثلا پول خود را نزد او به امانت بسپارد تا هنگام تخطی از قرار خود ،آن شخص پول را به صندوق صدقات واریز کند.
6- تغییر محیط:
گاهی برای رفع تنبلی وسستی افراد باید محیط را تغییر داد .مثلا بسیاری از شاگردان در اطاق بسته نمیتوانند کتاب بخوانند وبعضی در باغ وبستان نمیتوانند کتاب بخوانند....
7- یافتن دوست منضبط:یکی از راههای از بین بردن تنبلی پیدا کردن دوستان با برنامه منضبط است دوستانی که از جهات مختلف با او هم سنخ وهم سلیقه باشد.
8- کاهش توقعات از خود: باید از توقعات خود کاهش داد وبه اندازه توان واستعداد وامکانات موجود از خود انتظار داشت .
9- وادار کردن خود به انجام کار با استفاده از زور:
توفیق اجباری نسبت به کاری جلب اختیاری به همراه دارد . انسان اگر پیوسته به کاری همت گمارد بالاخره در انجام آن موفق خواهد شد.
امام علی (ع):
مَن قَرَعَ بابا ولجّ ولج.
هر که پیوسته دری را بکوبد ناگزیر آن در برویش باز میشود
10- گاهی تنبلی میکند و وارد کاری نمیشود تا مورد قضاوت منفی دیگران قرار نگیرد.