از غدیر که دور بشوی ...
هشتم شوال سال 1344 قمری فرقه صهیونیستی وهابیت، در اقدامی سیاه و نفرت انگیز دست به تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) و مکانهای محترم و مقدس دیگری همچون مزارهای مطهر حمزه سید الشهدا، مادر خلد آشیان حضرت امیر(علیه السلام)، ابراهیم فرزند گرامی حضرت رسول، حضرت عبدالمطلب، خدیجه کبری و... در مکه و مدینه کردند.
تکان دهنده تر آنکه این فرقهی ضاله در ادامه این اقدامات جهنمی خویش تصمیم به بمب گذاری و تخریب گنبد شریف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می گیرد که به قدرت خداوند متعال، وهابی اقدام کننده به دلیل نامشخصی (صاعقه و یا...) روی همان گنبد هلاک شده و پیکرش به نحو معجزه آسایی در همان بالا و به گنبد طوری چسبیده که قابل جداسازی نبوده است، لذا روی جسد آن شخص را پوششی ایجاد کرده و آن بینه پس از گذشت نزدیک به 9 دهه هنوز هم قابل رویت است.
نويسنده كتاب « غدير من» گفت: كتاب غدير من، براي تمام اقشار جامعه نوشته شده است و به گروه يا سن خاصي تعلق ندارد، زیرا همه در برابر اين واقعه بزرگ تاريخي مسئوليت دارند.
محمدباقر انصاري در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اظهار داشت: اين كتاب جديدترين شيوههاي تبليغ غدير در عصر ارتباطات را با الهام از روشهاي ابلاغي پيامبر اكرم(ص) براي همگان بيان ميكند.
وي با اشاره به اين كه انتشار كتابهاي غدير در طول بيست سال گذشته به اوج خود رسيده و به يك ركن اعتقادي تبديل شده است، اعجاز واقعه غدير و گستره تبليغ بيسابقه رسول اكرم(ص) در آن رويداد عظيم تاريخي را از انگيزههاي تأليف خود برشمرد و عنوان كرد: جمع كردن 120 هزار نفر در واقعه غدير به عنوان حادثهاي كه كمتر رخ ميدهد و اتفاقاتي كه در آن زمان روي داد، از ديگر عوامل پرداختن به اين موضوع است.
وي نگارش اين اثر را حاصل بيش از بيست سال پژوهش در زمينه غدير دانست و گفت: در نگارش اين كتاب بالغ بر پنج هزار منبع اسلامي و تاريخي استفاده شده است.
پژوهشگر غدير در پايان متذكر شد: واقعه غدير، آن قدر بزرگ و وسيع است كه هربار ميتوان از زاويهاي خاص آن را بررسي كرد و نكته جديدي را از آن دريافت.
اين كتاب دربردارنده چهار فصل با عناوين «امروز ما غدير»، «پيش برنامه»، «ميان برنامه» و «پس برنامه در تبليغ غدير» است.
چاپ اول كتاب «غدير من» از سوي انتشارات دليل ما در شمارگان 3000 نسخه، 60 صفحه و بهای 7000 ريال روانه بازار كتاب شده است.
منبع: تبیان
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد
موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود« الیوم اکملت لکم»
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
به ادامه مطلب مراجعه کنید.
با تشکر از گروه فرهنگی تطهیرا
غدیر، یعنی دل سپردن به امام...
یکی از صحنه های بسیار زیبا در غدیر، سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله در رابطه مهدی موعود ، آقای این عصر و زمان ما بود.
خبر دادن از مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) براي آن مردمي كه قبول ولايت امير المؤمنين(علیه السلام)
برايشان سنگين بود، بيانگر آينده نگري اسلام و برنامه بلندمدت دين الهي
براي مسلمان است. اگرچه برخي با آنکه آن روز با علي بن ابي طالب عليه
السلام بيعت کردند؛ پيمان شکستند. ولي حقايق در طول زمان براي نسلها روشن
گشت و از آنجا كه كارها به دست خداوند است، روزي امر اهل بيت عليهم السلام
ظاهر می شود. آن روز، جهان به دست جانشينان واقعي پيامبر صلي الله عليه و
آله و سلم سپرده ميشود و انتقام آنچه در طول قرن ها برايشان رفته است،
گرفته می شود.
در خطبۀ غدير 25 جمله درباره حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است كه آنها را در شش عنوان ميتوان خلاصه كرد:
به ادامه مطلب مراجعه کنید.
امرو عید فطر هست و 30 روز ماه رمضون به یه چشم به هم زدن گذشت!!.
امروز اول ماه شوال هست و طبق گاه شمار قمری ، ماه بعدی ذی القعهده و ماه بعدی ذی الحجه هست. و اگه روزها رو بشماری میشه 75 روز مانده به عید بزرگ شیعیان یعنی غدیر... سعیم رو می خوام بکنم، هر روز مطلب نابی از غدیر تو وبلاگم بزارم، دوستان هم اگر دیدند و راضی بودند. می توانند در وبلاگ خودشون ازش استفاده کنن.
واما مطلب امروز یه شعر بسیار زیبا...
با آن که کویر پر ز خارستان بود
انگار که هر تَرَک، نگارستان بود
هر چند که با دو گل، بهاری نشود
یک دشت از این دو گل، بهارستان بود
الغدیر
علامه شیخ عبدالحسین احمد امینى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى
الغدیر جلد ۱ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۲ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۳ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۴ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۵ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۶ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۷ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۸ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۹ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۱۰ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۱۱ | علامه امینى (ره) |
الغدیر جلد ۱۶ | علامه امینى (ره) |
با توجّه به سفارشها و تأکیدهای پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه طاهرین علیهم السلام درباره برگزاری مجالس عزاداری برای امام حسین علیه السلام می توان دریافت که در این سفارشها فلسفه ای نهفته است که آگاهی به آن می تواند عزاداریهای ما را با اهداف پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام همسو و هماهنگ گرداند و لازمه این آگاهی یافتن به شرایط بحرانی همان قرن اول هجری است که بر جامعه اسلامی تحمیل شد و تا قرنها طول کشید، چنان که طبقه حاکمه و در کنار آنها عالم نمایان حقْ گریز می کوشیدند برای مطامع خود اسلام را از درون و برون تهی و بی خاصیت کنند و در این راه، مجال و فضا را بر حافظان حقیقی دین تنگ کردند و همه امکانات را از آنها دریغ نمودند. لذا مراسم سوگواری عاشورا از بهترین و مؤثرترین عواملی بود که می توانست در آن شرایط حساس اسلام را از دستبرد غارتگران مسلح نجات بخشد و بارقه امیدی به دلهای طالبان حق بتابد. بنابراین تشیع برای حفظ خود وابسته به مراسم عزاداری عاشورا شد، چنان که نمی توان تشیع را بدون عاشورا تصور کرد.
عاشورا از یک سو شیعیان و طالبان حق را دور هم گرد می آورد و از سوی دیگر مبانی تشیع را به آنها می آموخت و جرئت مبارزه و روحیه فداکاری برای حفظ اسلام به آنها می داد. چنان این مراسم با شیعه عجین شد که یکی از مهم ترین نشانه های شناخت آنان گردید، به طوری که با فرا رسیدن ایام عاشورا در هر شهر و کوی و برزنی که شیعیان زندگی می کردند شکل آنها به طور کلی تغییر می کرد و چهره غم و ماتم به خود می گرفت. شهرهای شیعه نشین ایران از جمله قم، ری و سبزوار چنین وضعی داشت، تا اینکه در قرن چهارم هجری آل بویه شیعه مذهب، مراسم عزاداری را که علامت و مشخصه بارز شیعه بود، با جدیّت تمام در قلمرو خود به ویژه بغداد رسمی اعلام کردند و گر چه با مخالفت بعضی از فرق سنی به ویژه حنابله روبه رو شدند، این مراسم را تا پایان حکومتشان یعنی تا نیمه قرن پنجم برگزار کردند. چنان این مراسم به صورت فرهنگ عامه درآمد که در قرون بعدی سایر مسلمانان هم که دوستدار پیامبر و اهل بیت او بودند تعلق خاطر ویژه ای نسبت به واقعه کربلا پیدا کردند و آنها هم مانند شیعیان در ایام محرم برای خامس آل عبا عزاداری می کردند و رفته رفته سوگواری برای امام حسین علیه السلام به صورت فرهنگ ایرانی درآمد، چنان که نه تنها مسلمانان، بلکه پیروان سایر ادیان مثل یهودیان و مسیحیان نیز که در ایران زندگی می کردند ارادتمند امام حسین علیه السلام و یارانش شدند.
بدین سان مراسم عزاداری نه تنها در شرایط بحرانی با تمام وجود از اسلام پاسداری نمود، بلکه رفته رفته فضایی ایجاد کرد که مسلمانان به ویژه مسلمانان ایران، نخست دوستدار اهل بیت شدند و با گذشت زمان از معتقدان به خط امامت و ولایت گشتند؛ از این رو بود که سلاطین صفوی و نظریه پردازان مذهب تشیع برای رسمی کردن مذهب شیعه در ایران از آن بهره کافی گرفتند.
به گواهی تاریخ، عزاداران حسینی همواره با مشقت ها و مصیبت های زیادی مواجه می شده اند. آن ها در اغلب بلاد با تهدیدها و تهاجمات شدیدی رو به رو بوده اند. البته این ناامنی ها هنوز هم در برخی کشورها وجود دارد.
به عنوان نمونه همه ساله در کشورهای پاکستان ، افغانستان ، عراق و بعصی از کشورهای عربی ، شاهد کشته شدن بسیاری از عزاداران سید الشهدا علیه السلام به دست تفرقه افکن وهابیان هستیم. با این همه در شرایط کنونی ، افکار عمومی با این آزار و اذیت مخالفت و از آن ناخرسند است.
امروزه دشمنان تشیع به حمله ای خطرناک تر از ریختن خون شیعیان دست زده اند و آن، از بین بردن ارزش های شیعی است . آن ها برای از بین بردن این ارزش ها به تمامی شعائر شیعه می تازند و به بزرگترین پرچم مظلومیت تشیع ، یعنی عاشورای حسینی نیز، دست درازی می کنند.
اولین قدم در از بین بردن نهضت حسینی ، از بین بردن نمادها ، شعارها و حمله فکری به خیل عظیم عزاداران حسینی است. این دشمنان (و متاسفانه گاهی دوستان جاهل) به اسم خرافه زدایی و مبارزه با تحریف و بدعت - که عنوان های بسیار فریبنده ای است - در صدد محو مصادیق کهن عزاداری برآمده اند، در حالی که این شیوه ها مورد تایید همه علما و فقهای شیعه و حتی اهل تسنن بوده اند.
در سال های اخیر ، محرم تبدیل شده است به هنگامه ی هجوم شبهات . گویی شیطان به هر دری می زند تا از گشوده شدن این باب رحمت الهی جلوگیری کند و با استفاده ار ابزار مختلف اطلاع رسانی از جمله روزنامه ها ، مجلات، کتاب ها و ... مطالب ناصحیح را به مردم القا می کند.گاهی نیز با دروغ های بزرگ افکار عمومی را به خود جلب می کند.
حال ما بر آن شدیم که به انداره توانمان به برخی از این شبهات پاسخ دهیم ... باشد که مورد قبول مادر کبود رو و کبود پوش امام زمان علیه السلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام قرار گیرد.
این عید غدیری که بی خیال وبلاگ بودم و اصلا فراموش کردم، اما انشالله اگه زنده بودم، قصد دارم تا عید غدیر بعدی، کاری کنم کارستون،
برای امروز هم lمی خوام یک مطلب بسیار زیبا در ارتباط با یاری امام زمان بنویسم، برای دیدن مطلب کامل هم فراموش نکنید، ادامه مطلب مبارک را فشار دهید! :))
پنج راه یاری امام عصر علیه السلام :
١. اولین شیوه یاری امام عصر: دعوت از دیگران جهت بهره مند شدن از برکات امام زمان علیه السلام. هرشیعه
ای که نعمت وجود امام عصر را درک کرده و حلاوت عنایات او را چشیده باشد،
می تواند وجود این نعمت را به دیگران خبر دهد و از آنها دعوت کند که با
توسل به امام زمان علیه السلام از عنایات اوبهره مند گردند.ارجاع دیگران به
امام زمان علیه السلام برای رفع نیاز های مادی و معنویشان کاری بسیار
ساده است.این کار زمینه قدرشناسی امت از امام علیه السلام رافراهم می آورد
و در غربت زدایی از این مولای کریم بسیارمؤثر است، از این رو به نوبه خود
نوعی یاری امام عصر به شمار می آید.
قصه آن چاه پر از آب
یــارب از ابـرهـدایـــت بـرسان بـارانی
پیـشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم
خدای متعال میفرماید:
«چه بسیار... چاهی که وانهاده شده و چه بسا قصر بلندی که چنین است. »
خداوند در این آیه شریفه به محروم شدن برخی از مردم از نعمتهای خویش اشاره میکند و بیان میدارد که در پی محروم شدن خطاکاران از نعمت های الهی، بسیاری از این موهبتها در طول تاریخ بدون استفاده مانده است؛ فی المثل چاههای پرآبی که دیگر رهگذری آنها را پیدا نمیکند، بر سرآنها نمی آید، دلوی در آن ها نمی افکند وعطشی فرونمی نشاند؛ و قصرهای بلندی که چشم ها را مینوازند (و مانند چاهها مخفی نمانده اند) اما با این حال کسی در آنها سکونت نمی کند و در سایه ی آنها آرام نمی گیرد!
در این کلام خدا حکایت از دو چیزهست. اول حکایت از محرومیت مردم ستمکار از نعمتهای خدا و دوم حکایت از مهجور، غریب و بی استفاده ماندن آن نعمتها.
در روایات اهل بیت آمده که: «منظوراز "چاهی که وانهاده شده" امامی است که سکوت اختیار می کند و مقصوداز "قصر بلندی" که خدا به آن اشاره فرموده امامی است که سخن خود را ابراز مینماید.»
*** برای مشاهده هر کدام از قسمت های زیر بر روی آن کلیک کنید.
شخصی به
نام رمیله میگوید: درزمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام سخت بیمار شدم تا آن که در
روز جمعه قدری احساس سبکی کردم.
با خود گفتم: بهترازهرچیز این است که آبی بر روی خود
بریزم و بروم پشت سر امیرالمؤمنین نماز بخوانم. همین کار راکردم، آنگاه به مسجد رفتم.
وقتی آن حضرت بالای منبر رفتند حال من دوباره سخت شد. وقتی امیرالمؤمنین ازمسجد برگشتند
و داخل دارالحکومه شدند، من هم همراه ایشان داخل شدم. ایشان به من فرمودند: ای رمیله،
دیدم به خودت می پیچیدی! عرض کردم:بلی. جریان بیماری خود را برای ایشان تعریف کردم
و انگیزه حضور خود را در نماز بیان داشتم. ایشان فرمودند:
«ای رمیله، هیچ مؤمنی بیمار
نمی شود، مگراین که ماهم به خاطر بیماری او بیمار میشویم، وغمگین نمیشود مگر این که
ما هم درغم او غمگین می شویم، و هیچ دعایی نمی کند مگر آن که به دعای او آمین میگوییم،
و سکوت نمیکند مگرآن که ما برایش دعا میکنیم.»
عرض کردم:ای امیرمؤمنان، فدایت گردم؛
این گفته شما حتما مربوط به کسانی است که با شما دراینجا (دارالحکومه) هستند.(یعنی
کسانی که شما آنها رامی بینید و از حالشان با خبرید) پس در مورد آن کسانی که در دیگر
جاهای زمین هستند چطور؟
امام در جواب فرمودند:
اگر تمام جهان را دهم به یک سر مویت
قسم به حلقه زلفت غرامت است غرامت
بیا به سنگ محبتت نشانه گیر سرم را
اگر شکست سر من سر تو باد سلامت
گر صدهزار بال بروید ز پیکرم
تنها به گرد کوی تو پرواز می کنم
بگذار خمیده شود قدّم از قراق
سر را از این طریق سرافراز می کنم
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.
چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.
در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]
درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)
- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)
- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.
خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)
امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.
در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.
این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.
پی نوشت :(1) در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده كه قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند كه آن را بعل می نامیدند / (و در كتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت كرده كه درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از كتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده / و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است كه ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان كه در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده /
دست حق بر افراشته شد و ناله باطل در آسمان ها پیچید....
و تو ای غدیری راه حق را بپیما و از باطل جدا شو...
معلم: خوب بچهها هفته قبل گفتم که یک انشاء بنوسید راجع به «وحدت». کی آماده است؟
بچه وهابی: من آمادهام.
معلم: خوب شروع کن.
بچه وهابی: بنام الف لام لام هاء.
موضوع انشاء: وحدت
ما یک روز وحدت داشتیم. آن روز ما کلی وحدت کردیم. اصلا تمام روزمان به وحدت گذشت.
صبح رفتیم نماز. در مسجد یک رافضی جرآت کرده بود بیاید در صف ما. ما هم با کارد و قمه با او وحدت کردیم.
بعد از نماز همراه پدر و عمویم رفتیم به یک جلسه. جلسهای راجع به فرق اسلامی. ما در آن جلسه با تمام فرق وحدت کردیم و آنها را به کافر محارب و کافر حربی و کافر مهدورالدم تقسیم کردیم. خیلی جلسه وحدت آمیزی بود. در این جلسه تصمیم گرفتیم که برای وحدت هر چه بیشتر تیان.تی بیشتری از آمریکا وارد کنیم.
ولی وحدت واقعی بعد از آن جلسه آغاز شد. ابتدا در یک مسجد شیعیان کلی وحدت کردیم و آن را با خاک یکسان کردیم. سپس در حرکتی وحدت آمیز چند پیرزن زائر را زنده در آتش سوزاندیم.
سپس شروع به توزیع سمومی وحدت آمیز در آب ساکنان یک روستای شیعه کردیم.
راستی در بین راه هم با یک اتوبوس وحدت کردیم و آن را به رگبار بستیم.
بعد از آن با حدود 500 نفر شیعه در یکی از محلات بغداد وحدت کردیم و محله آنها را به خاک و خون کشیدیم.
اوج حرکت وحدت آمیز ما حمله انتحاری برادرم به به یک حسینیه بود. آخ. نبودید آنجا. برای آنکه پایه های وحدت را هرچه بیشتر تحکیم کنیم به مجروحان آن حمله در بیمارستان هم حمله کردیم.
خلاصه دیگر داشتیم کم کم از وحدت خسته میشدیم که چند کودک و نوجوان رافضی دیدیم. سر آنها را بریدیم تا دنیا بداند که ما اهل وحدت هستیم.
شبانگاهم رفتیم در یک اینترنت کافه هر چی فحش از بچگی والدین ما به ما گفته بودند را برای شیعیان نوشتیم تا در مسیر ای-وحدت (وحدت الکترونیکی) نیز گامی برداشته باشیم.
این بود روز وحدت آمیز ما.
معلم: عجب. راستی بچه وهابی این کمبرند چیه زیر لباست پنهان کردی؟؟
بچه وهابی: آخ. ببخشید. این کمبرند وحدت است. یادم رفته بود باید با شما هم وحدت کنم:
با تشکر از وبلاگ ولی عصر عج
و آنان که راه برکه را گم کردند ، از قافله صراط مستقیم دور ماندند...
غدير دريايى از معارف است. فقه، فرهنگ، كلام، اخلاق و تفسير، همه را دارد؛ ولى دريغ كه گوهرهايش تا كنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدير گاه دانههاى گرانبهايى را به ساحلنشينانش ارزانى داشته است.
خدا قوت سربازان امام زمان علیه السلام...
خبرگزاري فارس: دادستان عمومي و انقلاب زاهدان جزئيان بيشتري از نحوه و زمان دستگيري عبدالمالك ريگي بيان كرد.
محمد مرزيه دادستان عمومي و انقلاب زاهدان در گفتگو با خبرنگار حقوقي خبرگزاري فارس با اشاره به دستگيري "عبدالمالك ريگي " سركرده گروهك تروريستي موسوم به جندالله گفت: دستگيري ريگي با برنامهريزي اطلاعاتي و امنيتي در اوايل صبح امروز سهشنبه صورت گرفت.
وي افزود: دستگيري ريگي با اقدامات اطلاعاتي كه مدتها در حال انجام بود، به سرانجام رسيد و در حال حاضر نيز وي وارد خاك ايران شده است و تحويل مقامات امنيتي و قضايي خواهد شد.
دادستان عمومي و انقلاب زاهدان در ادامه تاكيد كرد: عمليات دستگيري عبدالمالك ريگي عملياتي غافلگيرانه بود و وي در حال حاضر در اختيار نيروهاي اطلاعاتي است.
ترورهاي متعدد از جمله ترور برخي مقامات سپاه پاسداران، قاچاق مواد مخدر،آدم ربايي و ايجاد آشوب در منطقه از جمله اقدامات اين تروريست است.
شاید برای شما سایت ویکی پدیا ، سایت آشنایی باشد و حتما می دانید که تنها سایتی است که مقاله های آن کاملا بی طرفانه است ، گفتم بهتر است برای اولین مطلبم سقیفه بنی ساعده را از قول سایت ویکی پدیا بنویسم که کاملا بی طرف است:
سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گرد میآمدند.
نام سقیفهٔ بنیساعده (به عربی: سقيفة بني ساعدة) در میان مسلمانان معروف و مشهور است، به این دلیل که بلافاصله پس از فوت پیامبر اسلام در آن محل عدهای از اصحاب وی، ابوبکر ابن ابیقحافه را به عنوان خلیفه اول انتخاب کردند.
بعد از فوت پیامبر اسلام در تاریخ دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجری تعدادی از اصحاب قبل از اینکه به کفن و دفن پیامبر اسلام بپردازند، در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا برای خود خلیفهای انتخاب کنند و این علی بن ابیطالب بود که همراه با چند نفر دیگر در کنار پیکر پیامبر اسلام باقی مانده و به تجهیز او مشغول بود.
عبدالفتاح عبدالمقصود (از عالمان معاصر اهل سنت) در کتاب خاستگاه خلافت ص ۳۰۷ مینویسد: وقتی عمر بن خطاب، خبر اجتماع اصحاب پیامبر اسلام را به ابوبکر میرساند، ابوبکر از کنار علی – که در آن وقت هر دو در کنار جسم پاک محمد بودند – بیرون میرود و خانه پیامبر را ترک میگوید و هیچ اشارهای به آنجا که میخواهد برود، نمینماید [۱] و با عمر به سوی سقیفه بنی ساعده میرود.
پس از وفات پیامبر اسلام در حالی که تکلیف جانشین پس از ایشان مشخص بود و علی از طرف خداوند برای این منصب برگزیده شده بودند، و مردم در غدیر با وی بیعت کرده بودند، انصار در سقیفهٔ بنی ساعده مجتمع گشتند تا برای خود رهبر و جانشین رسول خدا تعیین کنند عدهای از مهاجرین از جمله ابابکر و عمر و ابوعبیده جراح که از این اجتماع مطلع گشتند به سرعت خود را به آنجا رساندند در اجتماع سقیفه که با حضور تعدادی از مهاجرین و انصار تشکیل شده بود، سخنگوی گروه مهاجرین همین سه نفر بودند و سخنگوی گروه انصار سعد ابن عباده رئیس قبیلهٔ خزرج وحباب بن منذر از اوسیان بودند.
بحث بر سر خلافت بالا گرفت و ابتدا هر گروه فضیلتی از خویش بیان میکرد و خود را از گروه دیگر به امر خلافت محقتر میدانست، اما بعد از آن که این کار نتیجه نداد ابوبکر از هر دو گروه خواست تا از اختلاف دوری کنند و برای اینکه نشان دهد خود را دلسوز مسلمانان میداند، به عمر و ابوعبیده اشاره کرد و از جمع خواست تا با یکی از آن دو بیعت کنند. در این لحظه عمر و ابوعبیده که به خلافت ابوبکر راضی بودند خطاب به او گفتند که با وجود شخصی چون تو بر ما سزاوار نیست که خلیفهٔ مسلمین شویم. سپس ابوبکر بدون این که سخنی بگوی دستش را دراز کرد. ولی برخلاف تصور، پیش از آنکه عمر و ابوعبیده دست او را به نشان بیعت بگیرند، فردی از انصار به نام بشیر بن سعد، دست ابوبکر را فشرد و بعد از او عمر و ابوعبیده با ابوبکر بیعت کردند. در این هنگام اسید ابن حضیر که رئیس قبیلهٔ اوس بود و هنوز دشمنیهای دیرین خود با رئیس خزرجیان یعنی سعد ابن عباده را در دل داشت، رو به افراد معدود قبیلهٔ خویش کرد و به آنها گفت تا با ابوبکر بیعت کنند زیرا اگر این کار را انجام ندهند سعدابن عباده خلیفه میشود و این به ضرر قبیلهٔ اوس است. سپس ابوبکر در حالی که عمر و ابوعبیده و گروهی از اوسیان دور او را گرفته بودند رو به مسجد رسول خدا آورده و سعد ابن عباده که با ابوبکر بیعت نکرده بود و بسیار آسیب دیده بود به منزل خویش رفت. بنی اسلمیان که از قبایل فقیر آن منطقه بودند به مدینه امدند و با وعدههایی که خلیفه دوم و همراهانش به آنها داده بودند به یاری ابوبکر و موافقان او امدند و هرکس که حاضر به بیعت با او نمیشد را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
شیعیان اعتقاد دارند که ماجرای سقیفه در مخالفت با دستور رسول خدا که قبل از فوتش علی را به عنوان خلیفه بعد از خودش تعیین کرده بود اتفاق افتادهاست.در واقع در نظر شیعه جریان سقیفه چیزی بیشتر از یک کودتا نیست.
منابع
آن نامردمان که حق را توان دیدن نداشتند... در بنی ساعده جمع شدند و سقیفه را به وجود آوردند... سقیفه ای که از آن کربلا به وجود آمد، در کربلا بود که حضرت زینب سلام الله علیها بانگ بر آوردند که :
بأبی من أضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا.
پدرم فدای آن کسی که سپاهش روز دوشنبه قربانی و غارت شد.
وا حزناه! وا کرباه! الیوم مات جدی رسول الله.
امروز جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت.
لهوف سید بن طاووس، ص۷۸
اگر خداوند توفیق دهد قصد آن دارم، از امروز کار جدیدی را برای حضرت زهرا و امیرالمومنین سلام الله علیها شروع کنم... فردا منتظر اولین مطلب من باشید...
امام صادق (علیه السلام) در قسمتی از زیارت اربعین میفرمایند:
"... و (او) در راه تو جان خویش را بذل نمود تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات بخشد ..."(1)
جابر بن عبدالله انصاری، صحابهای والا مقام است در میان اصحاب رسول خدا و عاشقی دلداده است، در میان خیل عشاق امام سید الشهدا، و برای فخر و مباهات او همین مدال افتخار کافیست که نخستین زائر قبر امام حسین (علیه السلام)، اوست و هنگامه این وصال نیز چهلمین روز شهادت شهدای کربلاست.
چه زیباست حکایت دلدادهای که یار خویش را باز یابد و چه خوش است نوای بلبلی که کنار گل سرخ خویش نغمهسرایی آغاز کند و چه نیکو منظرهایست، وصال در پس هجران ...
امروز ۲ دقیقه پشت چراغ قرمز منتظر بودم...
امروز خیلی دیر از خواب پا شدم...
امروز می خواستم نمازم را سر وقت بخونم اما نشد..
امروز یادم آمد که تا اربعین حدود ۱۰ روز مونده...
امروز یادم آمد که دارم محرم و صفر را از دست میدم...
و اما غدیر...
امروز تازه یادم اومد که چقدر برای غدیر کم کار کردم...
عیبی نداره... این چند روز مونده به اربعین برای غدیر کار میکنم...
دیروز روز نامه خراسان می خواندم که دیدم این خبر را از قول روزنامه جمهوری مطرح کزده، گفتم چه بهتر که من هم این خبر را در وبلاگ برای شما بزارم...
روز نامه جمهوری اسلامی: منابع خبری از ورود مفتی های وهابی طی پوشش های برخی از اصناف برای تبلیغ در برخی استان ها از جمله تهران خبر می دهند. این افراد ضمن اجاره اتومبیل ماهانه یک میلیون تومان به عنوان دستمزد دریافت کرده و به برخی از افراد کم بضاعت برای گرویدن به وهابیت مبلغ ماهیانه 250 هزار تومان وعده داده شده است.
راستی امتحانات من شروع شده و خیلی دیر میام...
I'm Sorry