اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

شکست پروژه مرجع سازی لس آنجلسی


شکست پروژه مرجع سازی لس آنجلسی

یکی از این سناریوها نفوذ بین روحانیت و تربیت افرادی همانند محمدعلی باب ها و محمدبن عبدالوهاب ها برای ضربه زدن به اسلام است. کاری که بارها انگلیس انجام داده و اکنون آمریکا به دنبال پیاده کردن آن است.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، جمله ی مشهوری است که می گوید:« برای ضربه زدن به دین از دین استفاده کن» گویا همین جمله قرن ها در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفته است. سناریویی که همانند دیگر سناریوهای دشمنان اسلام، ساده و ابتدایی به نظر می رسد اما ساده انگاشتن سناریوهای دشمن عین ساده لوحی است.

یکی از این سناریوها نفوذ بین روحانیت و تربیت افرادی همانند محمدعلی باب ها و محمدبن عبدالوهاب ها برای ضربه زدن به اسلام است. کاری که بارها انگلیس انجام داده و اکنون آمریکا به دنبال پیاده کردن آن است.

از این رو از چندی پیش به معرفی شخصی به نام حسن اللهیاری کرد. شیطان بزرگ در اولین اقدام، شبکه ای ماهواره ای با ۲ زبان برای وی راه اندازی کرد و اللهیاری با طیب خاطر و بدون دغدغه روی آنتن آمریکا قرار رفت تا ترویج شیعه(!!) کند.

پرواضح است اسلام مورد نظر و حمایت آمریکا چگونه اسلامی است. در واقع آمریکا در حرکتی زیرکانه به بهترین شکل، سعی در تخریب شیعه و اسلام ناب نمود.

اللهیاری در این شبکه مدام اقدام به توهین و سب خلفای اهل سنت نموده و بعضا از الفاظی بسیار رکیک در مورد آنها استفاده می کند. نکته این است که با توجه به رابطه بسیار خوب عربستان با آمریکا، آیا تعطیل کردن این شبکه از سوی عربستان بیشتر از یک تماس تلفنی هزینه دارد؟!! یا اینکه حذف فیزیکی اللهیاری برای افراطیون القاعده چقدر زمان می خواهد؟!!

اما در این پروژه، اللهیاری برای ضربه زدن به اسلام ناب نباید تنها به سب و توهین به خلفای اهل سنت بسنده می کرد، بلکه باید با صدور فتاوای هدفمند، ضربه دیگر و چه بسا محکم تری وارد می ساخت. فتاوایی نظیر: جایز بودن معامله با اسرائیل و از سوی دیگر حرام بودن معامله با برادران اهل سنت، جایز بودن لعن خلفاء، عدم جواز کمک به مردم فلسطین، از جمله موارد عجیب و خلاف مبانی اسلام که از سوی وی صادر شده است.

 

در این پازل آمریکایی اکنون زمان شخصیت سازی برای اللهیاری است. ایجاد شخصیتی کاذب که به این باور برسد خودش را با نفوذتر از مراجع حال حاضر ایران و عراق بداند!

لینک دانلود

اما کار به اینجا ختم نشد، اللهیاری پس از مدتی پا را فراتر گذاشته و خودش را نسبت به بسیاری از علمای تاریخ اسلام عالم تر اعلام کرد!

لینک دانلود

این سوال به ذهن می رسد که آیا جناب اللهیاری از علمایی نظیر: شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ کلینی، علامه حلی، شیخ بهایی، شیخ انصاری، سید مرتضی، علامه مجلسی، شهید اول، شهید ثانی و امام خمینی(ره) و … عالم تر است؟!

البته داستان به اینجا ختم نمی شود. چنین شخصیتی باید مانند مراجع عمل کند. وقتی آقای طلبه نما به باورهای کاذب فوق رسید اقدام به راه اندازی سایتی جهت اخذ وجوهات با شماره تلفن: ۰۰۱۶۶۱۴۱۴۰۰۰۹ و پرداخت شهریه نمود.

اما این اقدام وی موجب عکس العمل های منفی از سوی مومنین و طلاب و علمای ایران و عراق شد. اللهیاری هم بلافاصله سایت مذکور را از دسترس خارج کرده و در شبکه عربی زبان خود انتساب این سایت به خودش را رد کرده و اقدامی از سوی دشمنانش دانست.

تکذیبیه ادعای مرجعیت/لینک دانلود

اما باز هم چند نکته وجود دارد:

۱٫ جناب اللهیاری اگر سایت متعلق به شما نبود چرا بلافاصله بعد از واکنش مردم تعطیل شد؟

۲٫ جناب اللهیاری، اساسا وقتی در این سایت شماره تلفن خود شما جهت اخذ وجوهات شرعی وجود دارد، چگونه می توانید انتساب آن را به خودتان رد کنید؟

۳٫ جناب اللهیاری بر فرض جعلی بودن این سایت، پاسخ شما برای ادعاهای بسیار فراتر از مرجعیت و… در شبکه تان چیست؟

۴٫ جناب اللهیاری، اگر شما طلبه اید (؟!)به نظر شما کدام طلبه جوان به خود اجازه می دهد که خود را از علمای حال حاضر بلکه از بسیاری از علمای تاریخ اسلام بالاتر بداند؟!

۵٫ جناب اللهیاری، به نظرتان عجیب نیست که تبلیغ تان را در شبکه های فارسی زبان می کنید و تکذیبیه تان را در شبکه های عربی زبان؟!


فکر بسته ای به نام اللهیاری

در روزهایی دور تر از امروز میرزای شیرازی برای مخالفت با استعمار انگلیس کثیف حکم تحریم توتون وتنباکو را به شرح زیر به ایران فرستاد.

الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان – سلام الله علیه – است. و در مدت بسیار کوتاهی این فتوا در سراسر ایران پخش گردید.

تمامی مردم به اطاعت از مرجع تقلیدشان تمامی توتون ها را دور ریخته و تمام قلیانها و وسایل استعمال تنباکو را شکستند و از بین بردند و به این وسیله بود که استعمار گران انگلیسی را شکست دادند. بعد از شکست انگلیس، بعضی از مردم و علما، نزد میرزای شیرازی رفته و به خاطر پیروزی نهضت، به او تبریک می گفتند.

میرزا با شنیدن تبریکات به گریه افتاد. هنگامی که علت گریه را می پرسیدند، پاسخ می داد: از این پس، دشمنان به فکر مبارزه با روحانیت می افتند، زیرا کانون خطر را شناختند.

میرزای شیرازی خوب فهمیده بود که قرار است انگلیس بعد ها چه فتنه ای بکند و امام بزرگوار ملت نیز خوب به این نکته اشاره کرد که آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده از هیچ قشری ضربه نخورده! (امام خمینی رحمت الله علیه).

آری بعد از آن بین فرق مختلف اسلام جدایی بیشتری انداخته شد و بهاییت و وهابیت رشد بسیاری کرد و بد نیست بدانید تا سال ۲۰۲۱ برنامه بهایی شدن حداقل ۳۰% ایرانی ها ریخته شده است، بدان معنا که اخلاق و رفتار شما مشابه بهاییان خواهد شد اما به نام شیعه!

شیخ حسن اللهیاری روحانی نمایی اهل افغانستان است که هم اکنون مقیم آمریکاست. چند سال پیش در قم با حمایت آمریکایی ها شبکه ای به نام اهل بیت را تأسیس کرد که بعداً اسناد آن رو شد. قم و اسم شبکه (اهل بیت) را از آن جهت انتخاب کرده بودند که باعث بدنامی شیعه شوند و شیعه را در اذهان اهل سنت خراب کنند. شبکه اهل بیت، در دوره فعالیت خود برای برجسته ساختن اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی، همسو با سیاست های استکبار و انجمن حجتیه مطالبی را تهیه می کرد.

بعد از مدتی دفتر این شبکه در قم تعطیل شد. بعد از تعطیلی این شبکه عوامل آن ضمن جسارت به علمای اسلام و نیز مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، مدعی شدند که رویکرد نظام حمایت از اهل سنت و تضعیف مکتب اهل بیت (سلام الله علیهم) است. عوامل انجمن حجتیه نیز با انتقاد از آنچه آزادی عمل اهل سنت در ایران نامیدند از ضرورت حمایت از شبکه اهل بیت سخن گفتند.

بعد از روشدن دست این شبکه و معلوم شدن نقش آمریکا در حمایت از آن، (علی رغم ادعاهای این شبکه) هیچ مرجعی حاضر به حمایت از این افراد نشد. عوامل این شبکه مدعی بودند که از طرف بیت آیت الله محقق کابلی حمایت می شوند؛ با این حال دفتر ایشان هر گونه کمک مالی به این شبکه را حرام اعلام کرد.

حجت الاسلام نبوی معاون تبلیغات حوزه علمیه قم طی نشستی از گرد آوری اسنادی مبنی بر حضور آمریکایی ها در پشت پرده این شبکه ماهواره ای خبر داد و گفت: هدف این شبکه که به نام دفاع از شیعه و گسترش علوم اهل بیت (علیهم السلام) راه اندازی شده است، بد جلوه دادن شیعه بود.

اللهیاری اهل تسنن را بدعت گذار و آنان را فرقه عمریه و بکریه می خواند و فحاشی های زننده ای نسبت به آنها روا میدارد تا جایی که به شیخ بی ادب مشهور است. او حتی پا را فراتر از این می نهاد و به مراجع توهین کرده و حتی افرادی همچون مرحوم آیت الله بهجت و آیت الله مکارم شیرازی را نیز عادل نمی داند و اخیراً مدعی شده است که مراجع قم قدرت طلب اند و به دنبال ریاست هستند و هوای نفس بر عقل آنان غلبه کرده است و امام زمان (عج) بعد از ظهور سر خیلی از آن ها را خواهد برید.

اوج ادعاهای او جایی است که مدعی می شود که اعلم و افضل از تمام علمای عصر غیبت است.

ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی، تأیید شعار نه غزه نه لبنان به این بهانه که اول بقیع را باید آزاد کرد، ایجاد فاصله بین شیعیان و مرجعیت معظم شیعه، جایز ندانستن برپایی حکومت در عصر غیبت و توهین به ولایت فقیه، خط سیری ست که آشکارا در این شبکه دنبال می شود. مرکز پخش این شبکه در حال حاضر در ایالات متحده آمریکا قرار دارد.



http://www.fetan.ir

شیعه مورد حمایت لندن و امریکا چگونه پروژه تفرقه را کلید زد؟

ثائر الدراجی بر اساس فایل های ویدیویی که در اینترنت نیز وجود دارد ارتباط وسیعی با شبکه های بدنام مدعی شیعی ‎گری در لندن و نیویورک داشته است. هدف اصلی این شبکه ها تولید برنامه هایی با محتوای توهین به اهل سنت و پررنگ کردن اختلافات میان مسلمانان و ضدیت با اسلام سیاسی است به همین دلیل از سوی کشورهای میزبان مورد حمایت قرار می گیرند.

در حالی که واکنش ها به اقدام گروهی تندرو در توهین به اعتقادات اهل سنت در عراق ادامه دارد رجانیوز به اطلاعاتی دست یافته است که نشان می دهد برنامه ویژه ای برای برهم زدن وحدت مسلمانان در آستانه مراسم حج ابراهیمی از سوی سرویس های امنیتی برخی از کشورهای غربی کلید خورده است.یاسر الدراجی

 انتشار ویدئویی از شخصی به نام «ثائر الدراجی» که به اصحاب پیامبر (ص) ناسزا می‎گوید و عده ای نیز وی را همراهی می کنند با استقبال گسترده برخی جریان های ضد وحدت و شبکه‎های وهابی مواجه شده است.

پس از انتشار این ویدئوها دور جدیدی از فشار بر شیعیان به ویژه در برخی از شهرهای عراق آغاز شده است.

در چنین شرایطی آیت الله سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان با صدور فتوایی این اقدام را به شدت محکوم کرد و آن را مخالف اخلاق و سیره اهل بیت (ع) برشمرد.

 «نوری مالکی» نخست وزیر عراق هم با محکوم کردن این اقدام دستور بازداشت عاملان را صادر کرد.

نظر آیت الله سیستانی درمورد توهین به صحابه+عکس

هفته گذشته و در سالروز شهادت امام جواد (ع)چند جوان به سرکردگی  ثائر الدراجی علیه شخصیت های مورد احترام اهل سنت در منطقه سنی نشین «الاعظمیه» بغداد شعار سر دادند.

فیلم اظهارات الدراجی و شعارهای همراهان او به صورت گسترده در شبکه های وهابی و همچنین از سوی برخی از شیعیان مخالف وحدت مسلمانان در شبکه های اجتماعی منتشر شد.

انتشار گسترده این فیلم توسط شبکه های وابسته به قطر و عربستان و بحث های صورت گرفته در شبکه های اجتماعی ، تلاش تازه ای از سوی دشمنان برای اختلاف افکنی میان مسلمانان و بهره برداری از آن در زمان برگزاری مراسم حج است.

موضوعی که با روشن شدن رابطه ثائر الدراجی با برخی از شبکه های انگلیسی مسلک شیعی و مخالف اسلام سیاسی، نشان از برنامه ریزی سرویس های غربی برای تحت شعاع قرار دادن وحدت مسلمانان دارد.

ثائر الدراجی بر اساس فایل های ویدیویی که در اینترنت نیز وجود دارد ارتباط وسیعی با شبکه های بدنام مدعی شیعی ‎گری در لندن و نیویورک داشته است.

هدف اصلی این شبکه ها تولید برنامه هایی با محتوای توهین به اهل سنت و پررنگ کردن اختلافات میان مسلمانان و ضدیت با اسلام سیاسی است به همین دلیل از سوی کشورهای میزبان مورد حمایت قرار می گیرند.

در ویدئویی که در چند ماه پیش در سایت یوتیوب منتشر شد، ثائر الدراجی  در تماس با شبکه ماهواره ای فدک وابسته به یاسر الحبیب گفته است که توهین به نماد به اعتقادات اهل سنت باید در قول و عمل به ظهور برسد . وی در این گفتگو به اظهارات یکی از روحانیونی که هم اکنون در قم ساکن است اشاره داشته و بر اساس این اظهارات نتیجه می گیرد که توهین آشکار به اهل سنت جز اعتقادات شیعه است و باید صورت گیرد.

یاسر الحبیب روحانی جوان کویتی است که به دلیل اقدامات ساختارشکنانه خود مورد توجه کشورهای غربی و شبکه های وهابی قرار گرفت. وی پس از آنکه به دلیل توهین به اهل سنت از سوی دولت کویت دستگیر شده بود ، پس از تحمل سه ماه زندان با فشار وزارت امور خارجه آمریکا و نهادهای حقوق بشری غربی از زندان بیرون آمد و به انگلیس پناهنده شد. شیخ مدعی شیعه گری کویتی که متولد سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۵ شمسی ) در آنزمان ۲۵سال بیشتر سن نداشت.

وی پس از سکونت در لندن حیطه فعّالیت های خود را به شدّت گسترش داد. روزنامه ای با نام shianewspaper به طبع رساند و حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه انداخت. بعدتر اما برای آن که سخنان فتنه گرانه اش بهتر شنیده شود، شبکه ماهواره ی «فدک» را نیز با حمایت انگلیسی ها تأسیس نمود و در سال ۲۰۱۰ نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه ای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسّسه رسانه ای، شبکه ماهواره ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی قرار داد.

اما یکی از اقدامات او که با استقبال وهابیون مواجه شد ، پخش برنامه ای در تلویزون فدک به مناسب فوت عایشه بود. یاسر الحبیب در اظهاراتی که در سایت رسمی او منتشر شده، گفته: «جشن گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه این که روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می رود.»

یاسر الحبیب

یاسر الحبیب

سایت وی نیز در باره جشنی که به مناسبت فوت همسر پیامبر برگزار شده بود، گزارش می دهد: «لازم به ذکر است که شبکه ماهواره ای “فدک” این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این که در بالای صفحه شبکه نیز شعار “الله اکبر … عایشه فی النّار” برای اوّلین بار در تاریخ شبکه های تلویزیونی قرار داده شد و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید».

پخش این فیلم به صورت همزمان توسط دو گروه در اینترنت منتشر شد. وهابیون و برخی از شیعیان مخالف وحدت.

در این بین شبکه های خبری و روزنامه های وابسته به قطر و عربستان نیز با پوشش گسترده این مراسم شرایط را برای فشار بیشتر به شیعیان آماده کردند.

سایت خبری شیعیان عربستان (راصد)، واکنش «شیخ عبدالعزیز آل‌‏الشّیخ» مفتی اوّل سعودی را چنین گزارش می دهد: «بعد از اسائه‏ ادب یاسر الحبیب به أم‌‏المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است». وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی‏ شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آل‏‌الشّیخ ادامه داد: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل‏ سنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته‌‏های یاسر الحبیب متوجّه شده‌‏اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته‌‏اند.»

نهایتآً این دست موضع گیری ها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، استفتائی را از سوی جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه منطقه احساء عربستان، در پی داشت. و این چنین بود که مقّام معظّم رهبری در پاسخ فرمودند: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم – حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله می شود.»

فتوایی که از شبکه ماهواره ای «الجزیره» گرفته تا روزنامه “الانباء” کویت، سایت پرمخاطب “محیط”، روزنامه های “السّفیر” لبنان و “الحیات” چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و … به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.

با این حال به نظر می رسد پروژه الدراجی، پروژه تبلیغاتی یاسر الحبیب ۲ را کلید زده است.

ثائر الدراجی همچنین در ماه های اخیر با شبکه اهل بیت که متعلق به فردی به نام حسن اللهیاریاست تماس داشته و تقریبا به عنوان یک کارشناس اظهار نظر می کرده است .

الهیاری فردی افغانی است که چند سال پیش در قم مبادرت به تاسیس یک شبکه ماهواری کرد که به دلیل مشی انحرافی وی دفتر این شبکه در قم تعطیل شد. اللهیاری پس از پلمپ دفترش به آمریکا پناهنده شد و با کمک مالی چند نهاد آمریکایی شبکه اهل بیت را تاسیس کرد.

اللهیاری - الله یاری

اللهیاری – الله یاری

این شخص ارتباط نزدیکی با همان فردی دارد که ثائر الدراجی اقدامات ساختارشکنانه خود را به استناد از اظهارات او انجام میداد. ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی ، ایجاد فاصله بین شیعیان و مرجعیت معظم شیعه ، توهین به مقامات جمهوری اسلامی ، دشمنی با جمهوری اسلامی ، دفاع از آمریکا به بهانهٔ آزادی بیان در آن کشور” از جمله مختصات فکری اللهیاری است.

این شبکه نیز همانند شبکه فدک سعی در ایجاد فتنه انگیزی میان مسلمانان دارد.

این درحالی است که رهبر معظم انقلاب یک ماه پیش در دیدار کارگزاران حج با اشاره به برنامه دشمنان برای تفرقه افکنی میان مسلمانان فرمودند:

«خوب فهمیدند که اگر در دنیاى اسلام مذاهب اسلامى گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتى خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یک طرف گروه‌هاى تکفیرى را به راه مى‌اندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیارى از فِرق اهل سنّت را هم تکفیر کنند؛

از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که براى این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روى آتش بریزند؛ که مى‌بینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعى و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعى که از لندن و از آمریکا بخواهد براى دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد. رهبران دینى تشیّع و بخصوص بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، امام بزرگوار و دیگران، این همه تأکید میکنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامى و برادرى مسلمانان با یکدیگر، آن‌وقت یک عدّه‌اى – کاسه‌ى داغ‌تر از آش – دنبال آتش‌افروزى، دنبال ایجاد درگیرى و اختلاف [هستند]. این همان چیزى است که دشمن میخواهد؛ این همان چیزى است که دشمنان دنیاى اسلام که نه شیعه‌اند، نه سنّى‌اند، نه این را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اینها را باید بفهمیم، اینها را باید توجّه کنیم.»

http://www.fetan.ir


وهابی‌ها می‌خواهند یاسرالحبیب‌ها و اللهیاری‌ها ویترین شیعه باشند

رسانه و تولید فرهنگی ضعیف ما بویژه به زبان عربی و فعالیت جاهلان و تندروها و مزدوران غرب که بعضا به شکل مداح ، روحانی و کارشناس دینی در شبکه‌های ماهواره فعالیت دارند، باعث شده است نما و ویترین شیعه را در کشورهای عربی امثال یاسر الحبیب‌ها و اللهیاری‌ها تشکیل دهند. البته رسانه‌های غربی و وهابی هم سعی کردند تا اینها را به‌ عنوان شیعه معرفی کند

حجت‌الاسلام محمد باقر اسدی مدرس مکالمه عربی و ترجمه درحوزه و دانشگاه و مراکز تربیت مبلغ، به‌ عنوان مترجم یا پژوهشگر با چند موسسه تحقیقاتی در قم و چند موسسه مستندسازی در تهران در زمینه جهان عربی و اسلام همکاری دارد.

در زمینه آموزش اینترنتی زبان عربی و ارایه منابع آموزش مکالمه عربی در اینترنت فعالیت می‌کند از ۴ سال پیش سایت «عربی برای همه» را به‌طور شخصی ایجاد کرده که یکی ازبزرگ‌ترین سایت‌های آموزش عربی درسطح جهان است وبالای ۳۰۰۰ بازدید روزانه دارد همچنین انجمن اینترنتی مکالمه عربی را راه‌اندازی نموده که ۵۰۰۰ نفرعضو از داخل و خارج ایران دارد. درحال حاضر نیز به تدریس مکالمه عربی و ترجمه در دانشگاه ادیان و مذاهب قم، مرکز تربیت مبلغ و تبلیغ بین الملل مشغول است. متن گفتگوی پایگاه ۵۹۸ با استاد زبان عربی کشور در ادامه می آید.

دوسال از بیداری اسلامی در منطقه می‌گذرد، ‌انقلاباتی که متاثر از انقلاب اسلامی ایران هستند اما دشمن برای به انحراف کشاندن آن‌ها برنامه‌ریزی و هزینه زیادی کرده است به‌خصوص در حوزه فرهنگی، برآورد شما در این‌باره چیست؟

شکی نیست که غرب و مخصوصا آمریکا به دنبال سوء‌ استفاده از این انقلاب‌های مردمی در جهت حفظ منافع خود است، با این‌ که این انقلاب‌ ها برای آن‌ ها امری غافل‌گیر کننده بود و موجب دست پاچگی آنان شد ولی بلافاصله دست به‌ کار شدند و قبل از همه چیز مراکز تحقیقاتی‌ شان بررسی این بیداری و علل آن را آغازکرد که با حضور درمیان مردم، نخبگان سیاسی و فکری رویکرد حاکم برافکارعمومی این کشورها را شناسایی کردند.

به عنوان مثال یک نظرسنجی گسترده میان مردم مصر انجام شد که نتایج آن درمجله «فارن پالیسی» تاریخ ۱۰ مارس سال گذشته منتشر شد. در این نظر سنجی ۸۷٫۴ درصد از شرکت کنندگان اظهار کرده‌اند که می‌خواهند اسلام منبع قانونگذاری در مصر باشد، حدود دو درصد با این طرح مخالفت کرده بودند و بقیه گزینه «نمی دانم» را انتخاب کرده بودند. این برای آمریکا و غرب زنگ‌خطر بود، زیرا از آن می‌هراسیدند که این انقلاب‌ها مانند انقلاب ایران به‌بارنشینند. برای آنها اثبات شد که این انقلاب‌ها برخاسته از اراده ملت‌ها بود و تلاش می‌کرد که عزت کشورهای عربی را بازگرداند، عزتی که در نتیجه مزدوری حکام این کشورها برای غرب و ناتوانی برابر اسرائیل پایمال شده بود البته مشکلات اقتصادی و اجتماعی را هم نمی‌توان نادیده گرفت ولی اینها فتیله انقلاب را آتش زد و شعارهای مردمی و نظرسنجی‌ها و انتخابات نشان داد که هدف چیزی فراتر ازمسایل اقتصادی و اجتماعی است. به‌همین خاطر غرب ابتدا تلاش کرد وضعیت موجود را حفظ وبا حمایت از احزاب لیبرال وموافق با آمریکا در این کشورها ازسرنگونی هم پیمانانش جلوگیری کند که با توجه به قدرت انقلاب‌ها واصرارمردم برتغییرنظام بی‌فایده جلوه می‌کرد. بخصوص اینکه اصرار بیش از حد غرب برابقای این رژیمها وجهه آنها را میان ملل این منطقه تخریب می‌کند و این به معنای افزایش قدرت و محبوبیت جریان‌های ضد آمریکایی در منطقه بود که عمدتا اسلام‌گرا بودند.

لذا غرب به مرحله دوم نقشه خود رفت و آن گفت‌وگو با اسلام‌گراها و درصورت نیاز اعمال فشار برای حفظ منافع غرب بود. ازطرف دیگرهمپیمانان آمریکا درمنطقه و خصوصا عربستان و قطر دست به‌کار شدند و با حمایت مالی از اسلام‌گرایان این کشورها کنترل آنها را به دست گرفته و آنها را به سمتی که می خواستند سوق دادند. مثلا در تونس پول‌های هنگفتی را خرج کرد ند تا جنبش‌های اسلامی را مهار کرده وتحت کنترل قراردهند، آن‌قدر آنها را مورد فشار و تهدید قراردادند و افکارعمومی را علیه آنها شوراندند که حرکت‌های اسلامی تونس از اصل قانونگذاری برمبنای اسلام که رهبرانشان سال‌ها بخاطر آن مبارزه کردند و کتاب تالیف کردند و زندانی شدند، کوتاه آمدند! به نظرم این انقلابها توانست هدف نخستش را که سرنگونی دیکتاتورها بود محقق کند ولی به اهداف بعدی نرسید، وغرب و مزدورانش بر این انقلاب‌ها سوار شدند. دو هفته بعد از پیروزی انقلاب در تونس اولین کسی که به تونس آمد فیلتمان بود، حتی سید حسن نصر الله از لبنان فریاد زد که ای تونسی‌ها مواظب باشید، این فیلتمان بدبختی را برای شما به دنبال دارد! بعد از آن وزیر امورخارجه آمریکا به تونس آمد به بهترین شکل از او استقبال شد و شبکه‌های ماهواره‌ای را در اختیار او قرار دادند ولی همین‌که مقام معظم رهبری درخطبه نمازجمعه گفتند به ملت تونس بخاطر انقلاب مبارکش تبریک می‌گویم، اعلام شد این دخالت درامور داخلی تونس است! نمونه این موضوع درمصر ولیبی هم کم وبیش نمایان است.

اگربخواهیم از علل فرهنگی این تحریف در جریان بیداری کشورهای عربی صحبت کنیم قطعا باید ازنقش رسانه‌های غربی و هجمه‌های رسانه‌ای علیه اسلام و اهداف بیداری اسلامی و جریان‌های اسلام‌گرا غافل نباشیم. رسانه‌های غربی ازهمان لحظه که شعار«الله اکبر» درکشورهای عربی طنین‌انداز شد، با تشبیه شعارها حتی چهره ظاهری انقلابیان به شعارها وچهره اعضای طالبان و القاعده، افکار عمومی جهان را دچار این هراس کردند که به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در این کشورها به معنای برپا شدن نظامی طالبانی و القاعده‌ای و تخریب این کشورها است. حتی بسیاری ازمردم این کشورها مخصوصا تونس که جریان‌های سکولار با سابقه‌تری دارد تحت تاثیراین تبلیغات هستند. هجماتی که درطول این مدت علیه اسلام وجریان‌های اسلام‌گرا صورت گرفته درهمین راستا بوده است. به‌عنوان مثال فیلم موهن « معصومیت مسلمانان» چهره‌ای خشن از اسلام نشان می‌دهد که اسلام وحکومت اسلامی اززمان پیامبر تاکنون چیزی جز قتل، عقب‌ماندگی، انحراف و فشار براقلیت‌ها نیاورده است، نقشه‌ای صهیونیستی آمریکایی برای خنثی کردن جریان بیداری اسلامی و جلوگیری از رسیدن آن به اهداف واقعیش؛چراکه به مردم حتی بخشی ازمسلمانان که آگاهی کمی نسبت به اسلام دارند این‌گونه تلقین می‌کنند که اگر اسلام به حکومت برسد همان کاری را با شما بویژه اقلیت‌ها خواهد کرد که در این فیلم می‌بینید، درنتیجه باید ازموفقیت جریان‌های اسلام‌خواه جلوگیری کنید.

هم‌زمان سفارتخانه‌ها، موسسات دولتی وغیردولتی غربی هم با تمام توانشان آغازبه فعالیت فرهنگی کرده‌اند که از مهم‌ترین آنها برگزاری همایش‌هایی سیاسی، اجتماعی وحمایت ازسازمان‌های مردم نهاد همسو دراین کشورهاست. به‌عنوان مثال نوامبر سال ۲۰۱۱ اولین همایش زنان لیبی درطرابلس با حمایت مادی و معنوی اتحادیه اروپا وحضور نمایندگانی ازآنها برگزار شد؛ البته منظورم این نیست که این همایش‌ها کلا منفی بوده؛ چراکه نکات مثبت زیادی هم داشته‌اند، بلکه منظور فعالیتی است که آنها انجام می‌دهند وبرای آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند و نخبگان اقشارمختلف را دورهم جمع کرده و سعی می‌کنند ازطریق آنها برجامعه تاثیرمی‌گذارند ویا برگزاری دوره‌های آموزشی خبرنگاری و روزنامه‌نگاری برای دانشجویان وفارغ‌التحصیلان رشته ارتباطات وعلاقمندان است. موسسات غربی با کمک برخی موسسات رسانه‌ای درکشورهای حاشیه خلیج فارس وبرخی شبکه‌ها مانند شبکه الجزیره والعربیه این دوره‌ها را دراین کشورها برگزار می‌کنند می‌بینید که آنها دقیقه دستشان را روی نقاط تاثیرگذار قرار داده‌اند.

از قرار کنار این فعالیت‌ها، تهاجم گسترده و همه جانبه‌‌ای علیه ایران وتشیع به‌راه انداخته‌اند.

بله هدف آن‌ها دور کردن این ملتها ازانقلاب اسلامی و مذهب اهل‌بیت(ع) است متاسفانه برخی جریان‌های تندرو شیعه‌نما هم آب در آسیاب این‌ها می‌ریزند. اقدامات آنها باعث شده غرب فعالیتشان را گسترش می‌دهد ولی کوچکترین فعالیت فرهنگی حتی یک تبریک ونصیحت معمولی ازطرف ایران، توسعه‌طلبی وترویج تشیع تلقی می‌شود و توسط مسئولان و علما حتی مردم که تحت‌تاثیراین تبلیغات هستند با آن مقابله می‌شود. این نتیجه ایران‌هراسی و شیع‌هراسی است که مثلث غرب و صهیونیسم، و شیعه نماهای تندرو، و جریانهای تندرو وهابی آن را ایجاد کرده و به آن دامن می‌زند حتی کسانی که در مورد انقلاب ایران وامام خمینی و تمجید آن‌ها تالیف داشته‌اند و از دوستداران انقلاب محسوب می‌شوند، پس از به قدرت رسیدن دیگر جرات نمی‌کنند ازایران و انقلاب اسلامی حرفی بزنند. نقشه آنها درتونس زیرکانه بود، اول کارگاه‌ها و کارخانه‌ها را آتش زدند و زندانی‌های مجرم را آزاد کردند تا درشهر منتشر فساد به‌پا کنند.

کارخانه‌ها تعطیل شدند و سرمایه گذارها فرار کردند، مردم بیکار و گرسنه شدند، سرقت افزایش یافت، امنیت مختل شد و مردم دچار وحشت شدند. بعد ازآن فرانسه وآمریکا آمدند وگفتند ما به تونس کمک می‌کنیم ومردم تسلیم آنان شدند. رهبرما این نقشه آنها را درک کرده و گفتند مواظب حرف‌های فریبنده آنها باشید به شما حرفهای فریبنده‌ای می‌زنند تا برشما مسلط شوند. واقعا هم این‌گونه شد. وقتی انقلابی‌های آزاده به سفارت اسرائیلی حمله کردند با آنان چگونه رفتار شد؟ زندانی شدند. اما در ایران وقتی که مردم به سفارت آمریکا حمله کردند امام خمینی آن را مبارک دانست که انقلاب همین است وبه مردم تبریک گفت. درمصرهم این اشخاص را زندانی کردند وازاسرائیل عذرخواهی کردند. تفاوت اینجاست البته گروهی از آزادگان هستند که این بیداری اسلامی درمیان آنان زنده است، کسانی که ترس را کنار گذاشته و گفتند هیهات منا الذلة واین جریان گسترده‌تر خواهد شد .

مهم‌ترین شاخصه هرانقلابی دیدگاه‌هایی است که حول مسایل فرهنگی می‌چرخد وبه نوعی قالب حرکت‌های انقلابی را شکل می‌دهد به نظرشما تا به امروز این فعالیت‌های فرهنگی در کشور ما برای کشورهای انقلابی منطقه به چه صورت بوده است؟

فعالیت‌هایی که تا کنون انجام شده کم نیست ولی درعین حال کافی نیست. یک سری فعالیت‌ها در زمینه تالیف،ترجمه و تبلیغات اینترتی گسترده درحال برنامه‌ریزی و پیاده شدن است البته تا زمانی‌که که مشکل شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی حل نشود بیشتر این انرژی‌ها هدر می‌رود. درنتیجه تعدادی ازموسسات هم در اقدام بسیار مفیدی از جوانان و نخبگان این کشورها دعوت می‌کنند و آن‌ها را از نزدیک با ایران و انقلاب اسلامی آشنا می‌کنند که همین نزدیکی و آشنایی بسیار سودمند خواهد بود.به‌نظرم مساله صدور انقلاب و ترویج افکار انقلاب اسلامی درکشورهای عربی باید از طریق وحدت و تقریب بین مذاهب صورت گیرد. باید تندروها را ازاین میدان طرد کرد، علمای ما باید مانند مقام معظم رهبری و سید حسن نصرالله از این جریان‌ها اعلام برائت کنند و آن‌ها را مرتبط با تفکر اصیل شیعه ندانند و این کارباید با تاکید بیشتری ازسوی رسانه‌های ما انجام شود.

شیعه‌هراسی وایران هراسی باعث شده که ما نتوانیم با مساجد و مراکز مردمی کشورهای عربی که قلب تپنده فعالیت‌های مردمی بود ارتباط داشته باشیم چون متهم به اهانت به مقدسات آنها هستیم و این جلوی بسیاری ازفعالیت‌های مفید برای جلوگیری ازمنحرف شدن بیداری اسلامی را می‌گیرد.

فعالیت‌های ما بیشترمنحصربه فعالیت‌های سایبری و برگزاری همایش در ایران وتالیف کتاب و نوشت مقاله وحضورکم رنگ نخبگان در این کشورها بوده است. ولی باید درمیان مردم حضور داشته باشیم و آن‌جا فعالیت فرهنگی و آموزشی انجام دهیم. کاری که الان غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس انجام می دهند.

با این تفاصیل برای مقابله با موج سلفی‌گری در کشورهای منطقه که با شدت و حدت تمام درحال فعالیت هستند چه باید کرد؟

اول باید از خودمان شروع کنیم، یعنی از جامعه اسلامی متشکل از شیعه و سنی و سایرفرقه‌ها، باید تندروی‌ها را کناربگذاریم، تندروی‌ها و اختلافاتی که جز برافروختن آتش فتنه فایده‌ای ندارد باید کنار گذاشته شود. این‌جا باید به یک مساله مهم توجه کرد آن این‌که تعصب وتندروی در مذاهب اسلامی امری مردود است و اصل مذاهب اسلامی آن را نمی‌پذیرند. این تندروی‌ها به هیچ یک ازمذاهب اصیل اسلامی ارتباط ندارد حتی می‌توان گفت تندوری یک مذهب انحرافی است، زیرا تندروها آیات و روایات را بر مبنای دیدگاه‌های خود قرار می‌دهند البته بنده با این نظرمخالفم که همه آنها از روی نادانی این کار را انجام می‌دهند و نمی‌فهمند، نه، آنها می‌فهمند اما تنها زبان مرگ و خونریزی و انتقام وتفرقه بین مسلمان و به حاشیه راندن دیگران وقتل گروهی و فردی مردم را می‌فهمند. مطمئنا خیلی از آنها مزدور صهیونیست‌ها و غرب هستند و برای این کار از آنها پول می‌گیرند.مذهب آنان یک راه انحرافی است که جدای از راه و شیوه امامان همه مذاهب اسلامی است، از جمله مذاهب پنج گانه یعنی مذهب ابو حنیفه و امام جعفر صادق(ع)وشافعی و مالکی و احمد بن حنبل و همچنین ظاهریه و اباضیه و….اصل همه این مذاهب عاری ازاین‌گونه تندروی‌ها هستند.

ائمه این مذاهب با هم رابطه شاگرد و استادی داشتند وهمدیگر را تعریف و تمجید می کردند. آنهایی که معاصر با امام جعفر صادق بودند می‌گفتند که کسی را عالم‌تر و با تقوا‌تر از او نمی‌شناسند؛ بنابراین، تندورها وابسته به هیچ یک از مذاهب اسلامی نیستند، بلکه خودشان مذهب جداگانه‌ای به شمار می‌روند و با پیش‌فرض‌های خودشان متون قرانی و روایی را تفسیر می‌کنند و تکیه گاه آنها جز حدس و گمان نیست و با همین فهم خطایشان ازقرآن و روایات جواز کشتار مردم مسلمان و مومن را صادر می‌کنند. پیامبر فرموده است:«هرکس که مانند ما نمازبخواند و به سوی قبله ما رو کند و ذبایح ما را بخورد مسلمان است واین چنین مسلمانی درامان خدا و پیامبر است پس عهد و امان خدا را نشکنید. شکستن عهد و امان خدا خیانت به خداست.» ازنظرم این قتل‌ها و ترورها یکی از انواع خیانت است که خدا و رسولش از آن نهی کرده‌اند زمانی‌که می‌گوید عهد و امان خدا را نشکنید.

با ریختن خون بی‌گناهان به آنان خیانت نکنید؛ پس اولا آنها مذهبی انحرافی و جدای ازمذاهب اسلامی‌اند ثانیا آنها ازطرف برخی طرف‌های سیاسی داخلی وخارجی حمایت می‌شوند، یعنی هم ازطرف برخی طرف‌های سیاسی درکشورهای ما حمایت می‌شوند وهم ازطرف گروه‌های ماسونی وصهیونیستی که هدفشان ایجاد فتنه و تفرقه بین مسلمانان است اما خداوند فرموده است: هر زمان آتشى را براى جنگ افروختند خدا آن را خاموش کرد و خدا آتش این فتنه را با نورعقل علما و انسان‌های آگاه خاموش می‌کند و به برکت علما و انسانهای آگاه جلوی این خطر که به امت ما هجوم می‌آورد گرفته می‌شود.

پیامبر افراط و تندروی را رد کرده است پیامبری که طبق قرآن از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید، فرمود:هلک المتنعطون,هلک المتنطعون ,هلک المتنتطعون. ( متعصبان هلاک می‌شوند) راوی گفت پیامبر این را سه بارگفت، از پیامبرسوال شد: متنطعون چه کسانی هستند؟ پیامبرفرمود: آنان همان تندروهایی هستند که در دین غلو می کنند. اینان با مسائل فقهی با تعصب بیجا مواجه می‌شوند و گروه‌های دیگر را که با او در مسائل فکری و فقهی مخالفند به کفر متهم می‌کنند، سپس دلایلی از آیات و روایات می‌آورند که: قاتلوا الکفار و قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّةً ، با اینکه این آیات اشاره به مشرکان و کفاری دارد که علیه مسلمانان شمشیر کشیدند وتوطئه چیدند وسال‌ها آنها را شکنجه کردند. در حقیقت با این‌که سلفی‌گری به معنای بازگشت به میراث گذشتگان و متون اصیل اسلام است ولی در موارد بسیاری عکس این قضیه را شاهدیم.آنها درخیلی موارد کاملا برخلاف آنچه درقرآن، سنت، کتبشان و عمل صحابه هست عمل می‌کنند، برای همین در قدم دوم باید با نشر برداشت واقعی اهل بیت ازقرآن و سنت شریف پیامبر، جلوی برداشت‌های متحجرانه و تکفیری را بگیریم.

یاسر الحبیب و اللهیاری

یاسر الحبیب و اللهیاری

 

چرا درکشور مصر که به اهل بیت علاقه زیادی وجود دارد اما با گسترش تشیع و فرهنگ شیعی مخالفند؟

علت اصلی این مساله ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی دراین کشورهاست. رسانه و تولید فرهنگی ضعیف ما بویژه به زبان عربی و فعالیت جاهلان و تندروها و مزدوران غرب که بعضا به شکل مداح ، روحانی و کارشناس دینی در شبکه‌های ماهواره فعالیت دارند، باعث شده است نما و ویترین شیعه را در کشورهای عربی امثال یاسر الحبیب‌ها و اللهیاری‌ها تشکیل دهند. البته رسانه‌های غربی و وهابی هم سعی کردند تا اینها را به‌ عنوان شیعه معرفی کند، بنابراین برنامه‌های جاهلان و تندروها در دو نوع شبکه پخش می‌شود یکی شبکه‌های خودشان و دیگری شبکه‌های وهابی. الان چند نفردرجهان عرب و جهان اسلام علما وکارشناسان اهل علم و معرفت شیعه را می‌شناسند؟ چند نفرعلامه جوادی یا علامه مصباح را می‌شناسند؟ چند نفر با افکارشهید صدر آشنا هستند؟ چند نفرمیان اهل سنت کتابهای شهید صدر را خوانده‌اند؟ مطمئنا تعدادشان اندک است. من با خیلی ازمصری ها که صحبت کرده‌ام می‌گفتند حتی اسامی این علما وخصوصا علمای فارسی زبان را هم نشنیده‌اند.

درمقابل تقریبا همه آنها جاهلان و تندروها را می‌شناسند و تفکرشیعه را ازطریق آنها می‌شناسند. اگرکسی تفکرشیعه را ازطریق شهید صدربشناسد می‌شود دکتر تیجانی. ولی اگر ازطریق این تندروها بشنود می‌شود وهابی تکفیری‌ای که نه تنها با تشیع مخالف است بلکه قتل شیعیان را واجب می‌داند. چون فکر می‌کند همه شیعه‌ها جزفحش واهانت به طرف مقابل ندارند کسانی که به جای گفت‌وگو ازطریق حکمت وموعظه حسنه ومجادله به نحو احسن، احساسات دیگران را جریحه دارمی‌کنند وضد قرآن عمل می‌کنند.

سال‌های زیادی است که غرب به اشکال مختلف برای اسلام‌زدایی درکشورهای منطقه به‌خصوص مصر سرمایه‌گذاری زیادی کرده است با این حال چرا انقلاب‌های منطقه رویکرد اسلامی دارد حتی اگر این حرکت‌ها به سمت سلفی‌گری باشد که با عقل ومنطق نمی‌خواند؟

رویکرد اسلامی دارد چون مردمش اسلام را دوست دارند و از سکولارها جزخیانت و وطن فروشی ندیده‌اند. سکولارهای کشورهای عربی حتی به دموکراسی و آزادی که شعاراصلی سکولاریسم و لیبرالیسم است پایبند نبوده‌اند. درنتیجه چه امیدی می‌توان به آن‌ها داشت؟ نه به درد دنیای مردم خورده‌اند و نه آخرتی برای آن‌ها گذاشته اند. سکولاریسم درغرب حداقل امور مادی مردم را تامین کرده ولی درکشورهای عربی هیچ دستاوردی ندارد. درمقابل، آنها می‌بینند که ایران و حزب‌الله با وجود همه مشکلاتی که هست و کسی منکر آن‌ها نیست، هم از نظر مادی وهم ازنظرسیاسی، علمی و فرهنگی حرفی برای گفتن دارند.

دیگر این‌که درنتیجه خیانتهای حکومتهای سکولار حاکم، مردم به سمت جریان مخالف با این حکومتها متمایل شدند وچون بخش عمده مخالفان این حکومتها را اسلام‌گراها تشکیل می‌داده‌اند طبیعتاآنها اسلام‌گراها را انتخاب می‌کنند. البته عوامل دیگری هم می‌توان برای این مساله ذکر کرد ومهم‌ترین آنها اسلام دوستی مردم واعتماد کامل آنها به قوانین و احکام دین است و این‌که دین تنها راه سعادت دنیوی و اخروی فرد وجامعه است. این امر وظیفه سیاستمداران اسلام‌گرا و علمای سنی و شیعه را سنگین‌تر می‌کند نباید کاری کنند که این اعتماد خدشه‌دار شود.

ظاهرا فیلم موهن براساس یک‌سری کتب تاریخی نوشته شده که به غیراز توهین، ساخت بسیار ضعیفی هم داشته است آیا چنین فیلمی می‌تواند بر مخاطب اثرمنفی بگذارد ؟

اکثریت قریب به اتفاق محتوای این فیلم ساخته و پرداخته ذهن نویسنده آن است. برخی از آنها تحریف و زشت نمایاندن اتفاقات ساده با غرض‌ورزی و دروغ‌گویی تمام است و مقدار اندکی از آن هم درروایات جعلی کتاب‌های تاریخی و روایی سنی وشیعه آمده است. روش بسیاری از نویسندگان کتاب‌های روایی و تاریخی مانند تاریخ طبری این بوده که هر روایتی را از هرکسی می‌شنیدند ثبت می‌کردند با اذعان به این‌که ممکن است آن روایت جعلی باشد. به‌همین خاطر گاهی روایتی را از یک منافق یا کسی که با اسلام دشمنی داشت می‌شنیدند و برای اینکه کتاب‌شان جامع باشد آن را ذکر می‌کردند. در برخی موارد خود آن‌ها و درغیراین‌صورت سایرعلما به جعلی بودن این روایات تصریح کرده‌اند ولی با این حال می‌بینیم که دشمنان از این روایات سوء‌استفاده می‌کنند. خیلی ازآنها بخاطرعدم آشنایی با اسلام، از این روایات اطلاع نداشتند. این خود مسلمانان بودند که در دعواهای بین مذهبی برای عیب‌جویی ازکتب طرف مقابل این روایات جعلی کتاب‌های آنها را ذکر می‌کنند و با این کار روایات جعلی موهن را در اختیار دشمنان شیعیان و اهل سنت قرار می‌دهند. فیلم ازنظر تولید آن‌قدر ضعیف بود که حتی افراد غیرمتخصص درفیلم‌سازی هم به ضعف آن پی‌بردند. بدون شک همان‌طورکه عرض کردم هدف ازساخت فیلم، گسترش اسلام هراسی و ترساندن مردم از گروه‌های اسلام‌گرا بود.

البته نه فقط به طورمستقیم، چون تاثیرمستقیم فیلم بخاطرنداشتن قدرت اقناع مخصوصا برای جوامع اسلامی کم بود. به نظرم آنها روی واکنش‌های خشونت‌آمیز به این فیلم بیشتر حساب باز کرده بودند تا تاثیرآن در قبولاندن این اکاذیب به مردم. هدف آن‌ها این بود که واکنش مسلمانان به این فیلم به خشونت علیه غیرمسلمانان منجر شود تا آن وقت بگویند این همان خشونت و تروریسم اسلامی است که ما ازآن صحبت کردیم. وقتی آنها دیدند مسلمانان اعتراض خود را در قالبی مسالمت‌آمیزبیان می کنند، خودشان سعی کردند آن را به خشونت بکشانند حتی مساله کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی هم از نقشه‌های خودشان است، آمریکایی که بخاطر رسیدن به هدفش دو برج تجارت جهانی و افراد داخل آن را قربانی می‌کند تا به بهانه آن به جهان اسلام هجوم بیاورد، به‌راحتی می‌تواند یک سفیر خود را بکشد وعلیه مسیحیان کشورهای عربی خشونت و قتل کشتار راه بیاندازد تا این کشورها را از دست ندهد.

ساخت سریال‌هایی چون عمر فاروق یا امام حسن و امام حسین درکشورهای عربی به نظر شما چه هدفی را دنبال می‌کند؟ چرا این نوع آثاردر اوج بیداری اسلامی اتفاق می‌افتد؟

طرح این آثارازسالها قبل ریخته شده بود، قبل ازانقلابهای بیداری اسلامی. ولی ازآنجایی که ساخت فیلم چند سالی طول می‌کشد، تولید آنها، هم‌زمان با جریان بیداری اسلامی به پایان رسید و دراین دوره پخش شد. آنها پس ازمشاهده تاثیر گسترده فیلم‌ها و سریال‌ها، چه فیلم‌های ایرانی وچه غیرایرانی، متوجه شدند که فیلم می‌تواند تاثیری درجامعه بگذارد که کتاب ومنبرنمی‌گذارد. مطمئنا آنها با توجه به این‌که فیلم‌های ساخته شده درایران وسایرکشورها بعضا با عقاید آنها سازگار نبود و دید آنها را به گذشته و حال زیر سوال قرار می‌داد، این فیلم‌ها را تولید کردند. در فیلم حسن وحسین سعی دارند همان مساله شیعه‌هراسی را گسترش دهند و این‌گونه تلقین کنند که منشأ تشیع یک یهودی به نام عبدالله بن سبأ است.

ازطرفی بنی‌امیه مخصوصا معاویه ویزید را تبرئه کنند و جنایت‌های آن زمان بی‌گناه جلوه دهند که البته این تبرئه صرفا تبرئه یک یا چند شخص نیست، بلکه تبرئه یک مکتب و روش سیاسی است که از آن با نام مکتب و روش اموی یاد می‌شود، همان روش ومکتبی که هم اکنون حکام کشورهای عربی خلیج فارس سردمداران آن هستند. در واقع کسی که روش حکومتی بنی‌امیه را بپذیرد مطمئنا حکام مستبد خلیج فارس را هم خواهد پذیرفت و آن‌ها را اولی الأمر خواهد دانست. درعین حال، برای حفظ این حکام و روش امویشان باید مردم را ازمکتب مخالف آن که همان مکتب انقلابی شیعه است هراساند و این دو مساله، یعنی تبرئه منهج اموی و هراساندن ازمنهج علوی که تخت پادشاهان را تهدید می کند، دقیقا دراین سریال‌ها مشهود است. علاوه براین انگیزه‌های اقتصادی را هم نباید نادیده گرفت، هرکس با شبکه‌های ماهواره‌ای عربی آشنا باشد دقیقا می‌داند که این شبکه‌ها برای جذب بیننده، مخصوصا درماه رمضان چه کارها که نمی‌کنند.

http://www.fetan.ir


مخالفت حسن اللهیاری با قران در هنگام گفتگو با مخالفان

شخصیت مجری شبکه اهلبیت (ع) :

* ۱- فحاشی به مخاطب. ۲- بی ادبی و تحقیر تلفن کنندگان و احمق و بیسواد خواندن آنان. ۳- تمسخر مخاطبان و خنده های بی معنی و سبک بر آنان. ۴- قطع کردن تلفن هایی که نظر مخالف دارند. ۵- پخش کامل تلفن های که تملق می گویند و او را آیه الله خطاب می کنند. ۶- هوچی گری در بحث های منطقی و تبدیل آن به بحث های جدلی. ۷- هتاکی به مراجع تقلید شیعه و ذریه حضرت زهرا(س).

* حال به نحوه تعامل و گفتگوی با مخالف از منظر قرآن توجه نمایید: قرآن در مقام نکوهش از کافران، مشرکان و منافقان تعابیر مختلفی را به کار برده است؛ اما هرگز از تعابیر زشت، ناروا، سبّ و دشنام استفاده نمی کند. بلکه از مومنان می‌خواهد که مشرکان را دشنام ندهند: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ؛ ( و آنهایی را که جز خدا می‌خوانند دشنام ندهید که آنان از روی دشمنی به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد). در قرآن از هیچ قوم و ملیتی بخاطر رنگ، زبان، قومیت و ملیت نکوهش نشده و ملاک ارزش و برتری انسان‌ها تقوای آنان دانسته شده است. آن جا که می‌فرماید: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.»

در آیه ی: «الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ؛ (بادیه نشینان عرب، در کفر و نفاق سخت تر، و به اینکه حدود آنچه را که خدا بر فرستاده‌اش نازل کرده، ندانند، سزاوارترند. و خدا دانای حکیم است.) که شدیدترین لحن را در نکوهش بادیه نشینان دارد. مفسرین می گویند: آیه ناظر به قضیه خارجیه است، یعنی به گروهی خاص از بادیه‌نشینانِ عصر نزول بخاطر برخی جهالت‌ها اشاره دارد نه به همه بادیه نشینان در زمان های مختلف.

دعوت قرآن به نرمخویی در دعوت مخالفان به پذیرش حق، در سیره پیامبران نیز مشهود است. خداوند سبحان خطاب به موسی و هارون آن هنگام که برای هدایت فرعون برانگیخته شدند، می فرماید: إذهَبا إلی فِرْعَوْنَ إنَّهُ طَغی فَقولا لَهُ قَوْلا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أوْ یَخْشی؛ ( به سوی فرعون بروید که او به سرکشی برخاسته، و با او سخنی نرم گویید، شاید که پند پذیرد یا بترسد). چنین برخوردی با دشمن لجوجی همچون فرعون نشان گر نهایت لطف و عنایت در باره سرکشانِ نادان است. یا در ماجرای برخورد حبیب نجّار با مشرکان چنین آمده است: وَما لِیَ لا أعْبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَإلَیْهِ تُرْجَعون أأتَّخِذُ مِنْ دونِهِ آلِهَةً إنْ یُرِدْنِ الرَّحْمانُ بِضُرٍّ لاتُغنِ عَنّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَلایُنْقِذونِ إنّی إذاً لَفی ضَلال مُبین إنّی آمَنْتُ بِرَبِّکُم فَاسْمَعونِ؛ ( آخر چرا کسی را نپرستم که مرا آفریده است و شما به سوی او بازگشت می‌یابید؟ آیا به جای او خدایانی را بپرستم که اگر ‏‏رحمان بخواهد به من گزندی برساند، نه شفاعتشان به حالم سود می‌دهد و نه می‌توانند مرا برهانند؟). گفتگویی لطیف و در نهایت ملاطفت و مهربانی در این آیه منعکس شده و مشرکان را در قالب گفتگوی با خود، مورد نکوهش قرار می‌دهد تا بر اخلاص در دعوت تاکید بیشتری داشته باشد.
زیرا در این آیه فطرتی که مبدأ آفرینش را در می‌یابد و ریشه خلقت خود را به خوبی می‌شناسد، مورد پرسش قرار می‌گیرد که با وجود چنین باوری چه چیزی او را از رهپویی در مسیر راست و درستی که خود در وجودش آن را لمس کرده و او را به سوی خدا می‌کشاند و به خالقی واحد و بی‌شریک منتهی می‌سازد، دور کرده است؟! «إنّی إذاً لَفی ضَلال مُبین» باری، با چنین اذعانی از درون نفس، پس باید بر ضلالت آشکار خود مهر تایید زند! این را باید نوعی خود آگاهی صادقانه دانست که به این اقرار انجامیده است: «إنّی آمَنْتُ بِرَبِّکُم فَاسْمَعونِ؛ من به پروردگار شما ایمان آورده ام و این اعتراف مرا بشنوید.» حبیب نجّار از آنان می‌خواهد که این ندای باطنی اش را بشنوند و این همان آواز فطرت است که از هر تهدیدی قوی‌تر و از هر تکذیبی کوبنده‌تر است. آنان باید به این اعتراف خود آگاهانه که از درون هر انسان آزادی برخاسته و از هر گونه هوا و هوس‌های زود گذر عاری است، گوش فرا دهند.

پیامبر(ص) نیز با لطف و مدارا با دشمنان خود برخورد می‌کرد: قُل مَن یَرْزُقُکُم مِنَ السَّماواتِ وَالاْرْضِ قُلِ الله وَإنّا أو إیّاکُمْ لَعَلی هُدی أو فی ضَلال مُبین؛ بگو: «کیست که شما را از آسمان‌ها و زمین روزی می‌دهد؟» بگو: «خدا و در حقیقت یا ما، یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم.» این نهایت انصاف، عدالت و ادب در جدل و گفتگو است که پیامبرِ کریمی در مرحله دعوت به حق به مخالفان خود که می‌کوشد تا آنان را از گمراهی نجات دهد، بگوید: به ناگزیر یکی از ما بر مدار هدایت و دیگری بر مدار گمراهی است و از تعیین هدایت یافته و گمراه شونده اجتناب کند تا از این طریق با آرامش و بی‌آن‌که با درشتخویی همراه شود یا تمایل خود را به ادامه مجادله و ستیزِ در گفتگو نشان دهد، مخاطب را به تدبر و تفکر را بر انگیزاند! چرا که او هدایتگر و معلم آنان است که هدایت و ارشاد آنان را می طلبد، نه خوار کردن و زمین زدن آنان را! در جای دیگر نیز، مخالفان نادانش را که به او افترا می‌زدند، با لطیف ترین تعبیر مورد خطاب قرار می دهد: قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَما أدری مایُفْعَلُ بی وَلابِکُم إنْ أتَّبِعُ إلاّ مایوحی إلَیَّ وَما أنا إلاّ نَذیرٌ مُبین؛ بگو: «من از پیامبران، نودرآمدی نبودم و نمی‌دانم با من و با شما چه معامله‌ای خواهد شد. جز آنچه را که به من وحی می‌شود، پیروی نمی‌کنم؛ و من جز هشداردهنده‌ای آشکار ‏نیستم.»

یا در جای دیگر می فرماید: وَإذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّنات قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلْحَقِّ لَمّا جاءَهُم هذا سِحْرٌ مُبینٌ أم یَقولونَ افْتَراهُ قُل إنِ افْتَرَیْتُهُ، فَلا تَمْلِکونَ لی مِنَ اللهِ شَیْئاً هُوَ أعْلَمُ بِما تُفیضونَ فیهِ کَفی بِهِ شَهیداً بَینی وَبَیْنَکُم وَهُوَ الْغَفورُ الرَّحیم؛ (و چون آیات روشن ما بر ایشان خوانده شود، آنان که چون حقیقت به سویشان آمد منکر آن شدند، گفتند: «این سحری آشکار است.» یا می‌گویند: «این ‏‏(‏‏کتاب) را بربافته است.» بگو: «اگر آن را بربافته باشم، در برابر خدا اختیار چیزی برای من ندارید. او آگاه‌تر است به آنچه ‏‏در آن فرو می‌روید. گواه بودن او میان من و شما بس است، و اوست آمرزنده مهربان.) این نمونه آشکاری از جدال احسن پیامبر است که با مخالفان نادان با رفق و مدارا رفتار کرد و در فضایی آرام و مهربانانه، عقل آنان را به داوری گرفت. این پرسش که آیا آنان قرآن را افتراء پیامبر(ص) به خداوند می‌دانند، استفهام انکاری است. زیرا بسیار بعید است که آنان این سخن را پس از آشکار شدن حق نزد آنان گفته باشند! در این جا با نرمی و ملایمت سخن پیامبر اکرم، پاسخ این نسبت ظالمانه داده شده است که اگر من بر خداوند افترا بسته باشم با چنان عقوبتی مواجه خواهم شد که حتی شما نمی‌توانید مانع آن شوید. این پاسخی منطقی است که مخاطبان اگر عقول خود را بکار اندازند، آن را در می‌یابند! و در آیه ی: «أم یَقولونَ افْتَراهُ؟ قُل إنِ افْتَریتُهُ فَعَلیَّ إجرامی وَأنا بَریءٌ مِمّا تُجْرِمون؛ می فرماید: یا (‏‏در باره قرآن) می‌گویند: «آن را بربافته است.» بگو: «اگر آن را به دروغ سر هم کرده‌ام، گناه من بر عهده خود من است، و من از جُرمی که به من نسبت می‌دهید برکنارم.» این است منطق قران در به چالش کشیدن مخالف، پاسخی منطقی، مودبانه و در عین نرمی و ملاطفت!

بر همین اساس، پیامبر فرمان می‌گیرد تا در خطاب با مردم و نیز در مقابل دشنام و ناسزای مخالفان، به نرمی و ملایمت رفتار کند. این سلوکی حکیمانه است که از پیامبر کریمی شایسته است. نیز مومنان را از درشتی در خطاب با مردم از هر گروهی که باشند اعم از کافران و مشرکان، برحذر می‌دارد، تا سخنان ناشایست بر زبان آنان جاری نشود. از مومنان می خواهد تا ادب، وقار و جایگاه رفیع خود را حفظ کنند و به بت های مشرکان دشنام ندهند، زیرا چه بسا ممکن است این کار آنان را به دشنام خداوند وا دارد در حالی که آنان عظمت قدر الاهی و بلندای مقام خداوند را نمی‌دانند و دشنام بت‌های پست و حقیر آنان، بهانه به دست مشرکان برای دشنام خداوند بزرگ مرتبه دهد. این فرمان نیز از ادبی حکایت دارد که شایسته مومنی است که به دین خود اطمینان دارد و به باور حق خود دل بسته و دارای قلبی آرام است که به امور بی‌فائده هیچ اعتنایی ندارد. زیرا دشنام بت‌های مشرکان زمینه هدایتشان را فراهم نمی‌آورد، بلکه به عکس به دشمنی آنان با حق خواهد افزود. با این حال مومنان را با چنین کاری که فائده‌ای بر آن مترتب نیست، چه کار؟!

حال خود قضاوت کنید و رفتار حسن اللهیاری را با دستورات قران و سیره نبوی(ص) مقایسه نمائید تا فرق بین شیعه واقعی و یک سفیه متشیع سبک مغز را دریابید.


«BBC» نگران وحدت مذاهب اسلامی!

اللهیاری - یاسر الحبیب

به گزارش فتن به نقل از جام نیوز، شبکه بی بی سی (BBC) بنگاه خبرپراکنی انگلیس، اقدام به پخش مستندی با عنوان “آزادی برای نفرت پراکنی” کرد.

به ادعای سازندگان، مستند یادشده در جستجوی علل شکل گیری شبکه های فرقه گرای مذهبی در جهان اسلامی است و مجموعه سازنده این مستند، در مدت شش ماه به بررسی چندین شبکه ماهواره ای اسلامی پرداخته اند.

عوامل بی بی سی -به ادعای خودشان- در این مدت به شش شبکه افراطی شیعه و سنی دسترسی پیدا کرده و پیرامون فعالیت ها و اثرات آن ها بر جوامع اسلامی، تحقیق کرده اند.

اما در این مستند، باید تمایزی میان گفتگوهای انجام شده و راوی بی بی سی قائل بود که با هنرمندی تمام سعی در القای مطالب مورد نظر رسانه دولتی انگلیس به مخاطبان خود دارد.

در ابتدا راوی بی بی سی اینگونه عنوان می کند که پس از شکل گیری بهار عربی (بیداری اسلامی) و تغییر نظام سیاسی در برخی کشورهای اسلامی، فضای آزاد سیاسی عامل گسترش رسانه های فرقه گرا در کشورهای اسلامی شد.

راوی بی بی سی به صورت عامدانه از مداخلات سیاسی-نظامی کشورهای استعماری چون امریکا و انگلیس سخن نمی گوید و می کوشد انگیزه های فرقه ای را عامل انحصاری بحران و ناامنی در سوریه و عراق جلوه دهد.
در حالی که بر ناظران آگاه پوشیده نیست که آنچه در سوریه و عراق جریان دارد، تنها در پوشش فرقه ای صورت می پذیرد و در ورای این نقاب مذهبی، ردپای دولت های استعماری به خوبی قابل مشاهده است.

از میان شبکه ها و افرادی که در این مستند مورد توجه قرار گرفته اند می توان به افرادی چون “حسن اللهیاری” ، “یاسر الدراجی” ، “سیدحسن موسوی” ، “یاسر الحبیب” ، “شیخ محمد بن عبدالملک زغبی” ، “محمد صابر” ، “خالد العصیمی” ، “شیخ ابوالمنتصر البلوشی” و شبکه های ماهواره ای «اهل بیت» ، «الانوار۲» ، «فدک» ، «صفا» ، «وصال فارسی» و «الخلیجیه» اشاره کرد.

سناریونویس این مستند سعی دارد با نشان دادن گذشته آرام فرقه ای در کشورهایی که دوره سیاسی جدیدی را سپری می نمایند، به توجیه عملکرد دیکتاتورهای سابق این کشورها -که مورد حمایت لندن و واشنگتن بوده اند- بپردازد.

این مستند می کوشد حاکمان فعلی را بدون جرأت و جسارت برخورد با شبکه های فرقه گرا معرفی کرده و یا در صدد توسعه اینگونه رسانه ها نمایش دهد و با تأکید بر گرایشات سکولاریستی دیکتاتورهای ساقط شده، اینگونه القا کند که آن ها هوشمندانه از هرگونه بروز و ظهور اجتماعی دین جلوگیری به عمل می آورده اند.

این همان پیامی است که راوی بی بی سی سعی در القای آن به ذهن مخاطب دارد که: «در درون پیام مذهبی و دینی، یک بمب و عملیات انتحاری نهفته است و پیام های دینی از پیام های سیاسی در برافروزی آتش خشونت، خطرناک ترند.»[!]

عدم قانون گذاری صحیح و بازدارنده در جوامع اسلامی و خصوصا کشورهایی چون مصر و عراق، یکی از اصلی ترین دلایل فعالیت این شبکه ها از سوی راوی بی بی سی عنوان می گردد. کشورهایی که با حمایت و دخالت مستقیم امریکا و انگلیس و برخی دولت های غربی، دستخوش تحولات سیاسی گشته و فشار ابرقدرت ها برای تغییرات سیاسی در آن ها کاملا مشهود است.

تولیدکنندگان مستند “آزادی برای نفرت پراکنی” به دنبال کشفی مهیج هستند. آن ها می کوشند حامیان مالی اصلی برخی از این شبکه های ماهواره ای را پیدا کنند. از این رو به کویت سفر کرده و با استناد به اسناد “ویکی لیکس” با افرادی که سابقه حمایت از فعالیت های تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران را در پرونده دارند، مواجه می شوند.

راوی مستند بی بی سی با نام بردن از یک بازرگان ثروتمند کویتی (خالد العصیمی) سعی دارد به جویندگان ریشه فتنه های مذهبی، آدرس کویت را بدهد؛ فارغ از اینکه نقش مستقیم سرویس های اطلاعاتی و امنیتی انگلیس و امریکا در برافروختن آتش اختلافات مذهبی در جهان اسلام چیست؟!

راوی مستند در این راستا می گوید: «کویت کشوری کوچک و نفت خیز است که نظام سلطنتی باثبات دارد، با اکثریت سنی و اقلیت قدرتمند شیعه، اما افرادی که حامی مالی شبکه های فرقه گرا هستند در کویت زندگی می کنند.»

وی می افزاید: «چیزی که باعث می شود کویت نقش محوری در حمایت مالی از حرکات فرقه گرایانه داشته باشد، موقعیت استراتژیک این کشور می باشد. کویت درست بین دو قطب یا شاخه اصلی اسلام قرار گرفته است.»

راوی بی بی سی در تبیین آدرس غلط خود می افزاید: «کویت بین ایران شیعه با هشتاد میلیون جمعیت و عربستان سعودی و حامی اصلی اسلام سنی و مهمترین مرکز برای جریان های بنیادگرا قرار دارد و به فاصله اندکی از این کشور، عراق قرار دارد که به کشتارگاه دو فرقه تبدیل شده است.»

بی بی سی با سرپوش گذاشتن زیرکانه بر این واقعیت که سیاست های عربستان سعودی در منطقه، به درگیری های طائفه ای و مذهبی انجامیده، اینچنین القا می کند که تقابل اسلام شیعی و سنی بین ایران و عربستان و قرار گرفتن زمین درگیری در عراق و سوریه، ماحصل برخورد این دو قطب است و آتش جنگ فرقه ای، ارمغان ایران و عربستان برای مردم این دو کشور است.

رویکرد تحریف آمیز رسانه دولتی انگلیس در حالی است که نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران -که همواره منادی وحدت مذاهب اسلامی و حتی گفتگوی ادیان الهی بوده است- در مقابله با فرقه گرایی و افراطی گری، بر همگان آشکار می باشد.

دانلود ویدیو/ کلیپی از مستند “آزادی برای نفرت پراکنی” تولید شده در بی بی سی

در ادامه، راویان مستند بی بی سی به صورت تلویحی و گذرا هشدار هوشمندانه ای هم به دولت متبوع خود می دهند؛ آنجا که از کشور انگلیس به عنوان مکانی امن برای فعالیت شبکه های فرقه گرا یاد می کنند.

تهیه کنندگان مستند “آزادی برای نفرت پراکنی” البته با نمایش دادن فعالیت شبکه ماهواره ای “فدک” (با مدیریت روحانی بدنام شیعی، یاسر الحبیب) در کنار شبکه ماهواره ای “وصال فارسی”  (تحت مدیریت شیخ تندرو و هتاک، ابوالمنتصر البلوشی) که هردو از لندن ضبط و پخش می شوند، وجهه بیطرفانه ای از بی بی سی برای مخاطبان به تصویر بکشند.

اما آیا به واقع “بی بی سی” به عنوان رسانه رسمی دولت استعمارگر انگلیس، بیطرفانه نگران وحدت مذاهب اسلامی است؟!

این همان سؤالی است که ذهن مخاطبان باهوش این مستند را به خود مشغول می کند.

پاسخ این سؤال را می توان در انتهای مستند یافت؛ وقتی که راوی و گزارشگر این مستند با “خالد محمود” نماینده مسلمان پارلمان انگلیس گفتگو می کند.

وی با ابراز ناخرسندی از محیط امنی که دولت انگلیس برای فعالیت شبکه های فرقه گرا فراهم کرده است، می گوید: «من نگران فعالیت شبکه های تلویزیونی فرقه گرا در انگلیس هستم. باید مانع گسترش و ادامه فعالیت اینگونه شبکه ها در انگلیس شد، وگرنه آتش درگیری های فرقه ای به انگلیس کشیده خواهد شد و امنیت ملی ما به خطر خواهد افتاد.»

این همان دم خروسی است که بالاخره از زیر جامه بی بی سی خودنمایی می کند. در حقیقت حاکمان رژیم سلطنتی انگلیس دغدغه مسلمانان را ندارند، بلکه از رسیدن دامنه آتشی که خود گسترانیده اند به درون مرزهایشان در هول و هراس افتاده اند.

ابهام اساسی اینجاست که چرا نقش دولت های امریکا و انگلیس در اشغال نظامی عراق و افغانستان و همچنین حمایت آن ها از تروریسم تکفیری در سوریه، برای مستندسازان بی بی سی بی اهمیت است؟

چرا در این مستند که به درگیری فرقه ای و مذهبی اختصاص دارد، از حضور ۲۰۰ شبه نظامی انگلیس و عده زیادی از تروریست های بین المللی در سوریه سخنی به میان آورده نمی شود؟

چرا به قرن ها سیاست تفرقه جویانه دولت انگلیس در میان امت اسلامی هیچ اشاره ای نشده است؟

و ده ها سؤال دیگر که در اذهان عمومی امت اسلامی نسبت به سیاست های خصمانه دولت انگلیس وجود دارد…

و صدالبته علاوه بر تحرکات روباه پیر استعمار و بنگاه سخن پراکنی آن، هر “دوربین-صدا-حرکت”ی که در راستای تضعیف وحدت و «دامن زدن به اختلافات مذهبی باشد، تیز کردن شمشیر دشمن است.»

استفتاء از حضرت آیه الله العظمی الحائری پیرامون شبکه اهل بیت

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی سیدنا محمد و اله الطاهرین
المعصومین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
حضرت آیه الله العظمی حاج سید کاظم الحائری دام ظله العالی
سلام علیکم
با احترام احتمالا اطلاع دارید که مدتی است یک شبکه ماهواره ای به نام شبکه اهلبیت علیهم السلام در امریکا شروع به فعالیت نموده و برنامه های آن بر محور مسائل ذیل الذکر تمرکز یافته است:
به اختلافات شیعه و سنی به صورت جدلی می پردازد و سعی دارد احادیث غیر معروف را برجسته نماید.
مطاعن خلفا و عایشه را به صورت مبالغه آمیزی توضیح می دهد مخصوصا مسائل غیر اخلاقی و اعمال شنیع را که در بعضی روایات آمده است.

مجری برنامه ها، یک معمم جوان به نام حسن اللهیاری است. (او تبعه افغانستان و مقیم امریکاست).
اعتقادات و افکار حسن اللهیاری به شرح ذیل بیان می شود:
- تضعیف اهل سنت با ادبیات ابتذال و مستهجن.
- تضعیف و توهین به مرجعیت شیعه از جمله: امام خمینی، آیه الله فاضل لنکرانی، آیه الله جوادی آملی، آیه الله خامنه ای، آیه الله ناصر مکارم شیرازی و…
توضیح: او امام خمینی را فقیه نمی داند و گاه با تمسخر می گوید که او مسائل بدیهی فقه را نیز نمی فهمد. از آیه الله ناصر مکارم شیرازی به نام شکر فروش نام می برد. آیه الله جوادی آملی را بیسواد و … می داند. به آیه الله خامنه ای زشت ترین رذائل اخلاقی را نسبت می دهد که زبان شرم دارد. شبکه وابسته به آیه الله شیرازی را متهم به جذب مقلد و اخذ وجوهات شرعی می کند. واقعا جای سوال دارد که چگونه یک طلبه و معمم چنین کلمات رکیک و زشتی را بر زبان جاری می کند و مکرر از حضرت ولی عصر ارواحنافداه و اهلبیت(ع) دم می زند؟
- توهین به دیگر علما از جمله حسن زاده املی و… می گوید خاک برسر طلبه ها که پیش این علما درس می خوانند. طلبه های احمق و …
- توهین به حوزه های علمیه و روحانیت به صورت کلی. آنان را یکی از مشکلات اصلی امام زمان(عج) و ظهور آن حضرت می داند و آنها را مواجب بگیر می خواند. به صورت کلی علما و طلاب را به دو دسته تقسیم می کند: یا کسانی که وابسته به حکومت ایران هستند و یا کسانی که ترسو هستند و جرات حرف زدن ندارند؛ فقط اوست که یک تنه در مقابل همه مخالفین اهلبیت و امام زمان(ع) ایستاده است. قائل به نقش مرجعیت شیعه نسبت به ظلم ستیزی در قبال حکومت های جور و ستمگر نیست و مردم را
دعوت به صبر و دعا برای ظهور می کند.
- مخالفین خود را جماعت دجالیه می خواند که منظور بزرگان شیعه و طلاب حوزه های علمیه هستند.
- او خود را مجتهد می داند در حالی که مراجع و علمای برجسته او را نمی شناسند و تائید نمی کنند.
- بی ادبی و هتاکی را به نهایت رسانده و با ادبیات مستهجنی با موافق و مخالف صحبت می کند.
- عوام فریب است و کسانی که او را مجتهد می خوانند تحسین می کند و تا اخر تلفن های انها در شبکه پخش می شود در حالی که دیگر تلفن ها با هتاکی، به سرعت قطع می شود.
- در ضمن آیه الله محقق کابلی قبلا به این شبکه اجازه بخشی از سهم امام علیه السلام را داده بودند که پس از روشدن نیات واقعی آنها اجازه خود را لغو نموده و آن را مجزی نمی دانند، بلکه دادن وجوهات به آنها را از مصادیق تعاون بر اثم و عدوان می دانند. همچنین معلوم نیست گردانندگان این شبکه هزینه حداقل چند صد هزار دلاری سالانه این شبکه را از کجا تامین می کنند.

سوال:
لطفا پس از سوال از موثقین، بفرمائید محتوی برنامه های این شبکه مورد تائید است؟
آیا نحوه بیان حسن اللهیاری را در معرفی مکتب اهلبیت تائید می فرمائید؟
آیا می توان به شبکه موسوم به اهلبیت و حسن اللهیاری از وجوهات شرعیه کمک کرد؟
السلام علیکم و علی جمیع اخواننا المومنین و رحمه الله و برکاته

الاحقر سید احمد حسینی خراسانی
وکیل شرعی آیه الله العظمی سیستانی و آیه الله خامنه ای (دام ظلهما)

جواب:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
هرگونه سخنى و یا برنامه اى که موجب تفرقه و دشمنى بین مذاهب اسلامى و یا موجب اختلاف و تشتت صف و وحدت مسملین شود و یا موجب توهین به مرجعیت معظّم شیعه باشد، جایز نمى باشد و صاحب آن سخن و یا برنامه دانسته یا ندانسته مؤید استعمار می باشد.

المکتب – قم المقدسة


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد