به گزارش زاهدان پرس، مجله پرطرفدار پنجره در آخرین شماره خود قسمتی از کارنامه سیاسی مولوی عبدالحمید را مورد بازخوانی قرار داده است که در ذیل بدون دخل و تصرف و صرفا حهت اطلاع خوانندگان منتشر می شود:
پنجره نوشت:
سایت مولوی عبدالحمید با انتشار خبری اذعان داشته است که روز پنجشنبه ۲۸
شهریور ۱۳۹۲، شخص ایشان نامهای رسمی با محتوای تقریبا محرمانه به مقام
معظم رهبری نوشته است. نامه مذکور بهصورت کامل منتشر نشد و تنها به خبر
ارسال آن و بعضی مواردی که از دیدگاه خود ایشان یا گردانندگان سایت مهم
بهشمار میرفت، اشاره شده است. فارغ از موضوع و محتوای نامه، آنچه مهم
است تلاش ایشان برای مطرح شدن در جایگاه رهبری بلامنازع اهل تسنن در کشور
است. در این نامه یکی از مهمترین بندها به صدور حکم اعدام برای ۲۶ نفر
از تروریستهایی که دستشان به خون ملت آغشته است، اشاره شده و با توجه به
شرایط حساس جهانی و بهرهبرداری دشمنان از اختلافافکنی از رهبر فرزانه
انقلاب میخواهد: «اینجانب با اطمینان از درایت و دوراندیشی آن زعیم
عالیقدر و با انگیزه خیرخواهی برای نظام و میهن اسلامی، درخواست دارم با
تدبیر حکیمانه، به هر نحوی که صلاح میدانید از اعدام این افراد جلوگیری
فرمائید؛ زیرا اعدام این جمع اثرات منفی در داخل و خارج کشور بهجا
میگذارد».
این ۲۶ نفری که مولوی عبدالحمید بهدنبال تخفیف مجازات آنهاست چه کسانی هستند؟ اینها تروریستهای تکفیری هستند که برایشان سنی و شیعه هیچ تفاوتی نمیکند و هرکس به آنچه آنها اعتقاد نداشته باشد از نظرشان مهدورالدم و واجبالقتل شمرده میشوند. جالب آنجاست که تشخیص تمام موضوعات، احراز عقیده باطل افراد و نیز اجرای حکم به عهده خودشان است و در دم، خون فرد بیگناه را در کوچه و خیابان میریزند. تروریستهای تکفیری مورد اشاره مولوی عبدالحمید، حتی به عالمانی چون ماموستا شیخالاسلام (نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری) و ماموستا برهان عالی نیز رحم نکرده و با به شهادت رساندن این دو بزرگوار که بحق از منادیان واقعی وحدت در میان علمای اهلتسنن بودند داغ سنگینی بر دلهای مردم غیور کردستان بهویژه اهلتسنن گذاشتند.
بهنظر مولوی عبدالحمید آیا مردم غیرتمدار کردستان رضایت میدهند کسانی که علاوه بر ایجاد ناامنی، شهادت علمای دیار آنها را نیز در پرونده خود دارند، با کمال آسودگی به زندگی نکبتبارشان ادامه دهند؟ آنها حتی به محیطبانان زحمتکش کردستان نیز رحم نکرده و چهار تن از آنان به نامهای کمالحسین پناهی، احمدی، معمر مرغوبیو و مسعود علیخانی را بیهیچ گناهی به شهادت رساندند. آیا تغییر عنوان «تروریستها و تکفیریون» به «زندانیان اهل تسنن» یک مغالطه نامیمون نیست که دقیقا همان دشمنان قسمخورده اسلام و اختلافانگیزان بیان کردهاند؟
از سوی دیگر تقریبا اکثر قریب به اتفاق افراد مد نظر جناب مولوی عبدالحمید به علت اعترافات خودشان نسبت به قتلهای انجامداده، دارای شاکیان خصوصی هستند که این امر وضعیت را جدیتر میکند و جناب مولوی بهجای تلاش برای دفاع از دم مسلمان از قاتلین آنها دفاع میکنند. ایشان بیانات و موضعگیریهای جالب دیگری نیز داشتهاند که برخی از آنها بهصورت خبر فوری در صدر اخبار و تحلیلهای رسانههای بیگانه قرار میگیرد. بهعنوان نمونه، ایشان در دیدار با برخی از محصلین مدارس دینی اهل تسنن که در محل دفتر کارشان برگزار شد طی اظهاراتی قابل تأمل مدعی شدند که بسیج خواهران شرعا درست نیست.
فارغ از موضعگیریهای علنی ایشان در حوادث سال ۸۸ و نقش و عملکرد بسیج در آن سالها، شنیدن این عبارات جالب است که: «مسئلهای که باعث پریشانی بنده شده است و میخواهم در همین موضوع نامهای به مراجع بنویسم، مسئله بسیج خواهران است. بسیج خواهران شرعا درست نیست. این مسئله سیاسی نیست بلکه یک مسئله علمی و فقهی است. در دوران استالین، با ادعای مساوات بین زن و مرد، به دست زنان بیل و کلنگ دادند و آنها را سوار بر تراکتور کرده و مانند مردان از آنها در کارهای کشاورزی کار گرفته میشد که البته زنان به این اقدام اعتراض کردند که این چه مساواتی است؟! خداوند زن را برای کاری درست کرده و مرد را برای کاری دیگر. لذا اعتقاد ما این است که زنان برای جنگ آفریده نشدهاند».
ایشان در ادامه سخنان خود، مطالبی میگویند که طبق معمول به سرعت در رسانههای بیگانه تیتر و برجسته میشود، با کوبیدن بر طبلی که صدای تفرقه میدهد: «ما در مورد بسیح برادران حرف و اعتراضی نداریم. اگر چه ما بارها گفتهایم که فقط به بسیج کردن برادران راضی نیستیم و رضایت ما زمانی است که مردم ما در نیروهای مسلح استخدام شوند زیرا ما میخواهیم به وطن خودمان خدمت کنیم و در این راه بمیریم. خلاصه اینکه همه اینها سیاستهای تبعیضآمیزی هستند که انشاءالله به پایان خواهند رسید و من به شما نوید میدهم که خداوند این سیاستهای نادرست را از بین میبرد».
ایشـــان در موضـعگیری دیگری بدون اشاره بهنحوه قاچاق مواد مخدر و شهدای بیشماری از مناطق مظلوم و محروم سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمان و… در فتوایی دیگر مدعی شده که مجازات اعدام برای قاچاقچیان مواد مخـدر کـاری غیراسلامی است. ایشان در جلسه تفسیر قرآن مسجد مکی میگوید: «در کشور ما اگر کسی سلاح بههمراه داشته باشد یا مواد مخدر از قبیل تریاک و هروئین و… حمل کند، اعدام میشود. گستردهترین اعدامها مربوط به مواد مخدر است، درحالیکه این مجازات اسلامی نیست!» نکته جالب اینکه برخی تلاش میکنند تا در بین مردم منطقه این موضوع را جا بیندازند که برخی مدیران این مدارس برای توجیه این مسئله فتوا دادهاند که با پرداخت قسمتی از سود حاصل از قاچاق به مدارس دینی بقیه اموال آنها حلال خواهد شد!
شاید آنچه بیش از هر چیزی درباره شیخالاسلام مورد تاسف باشد این است که از مواضع، دفاعیات، حمایتها و… که توسط دشمنان ملت، قاتلین، قاچاقچیان، جریانهای معارض سیاسی و… از ایشان به وقوع میپیوندد، همواره سیاست سکوت و در بخش قابل ملاحظهای هم همراهی را برگزیدهاند. مجموع اظهارات عوامل ضدانقلاب در رسانههای ضد انقلاب و برخی شبکههای وهابی مانند العربیه درباره عبدالحمید نشان میدهد که او به نقطه امید غرب و وهابیت در جنوب شرق کشور تبدیل شده است و ضد انقلاب برای لحظه به لحظه سخنان وی در خطبههای او در مسجد مکی زاهدان در حال برنامهریزی است. همچنان که بارها این رسانهها و حتی برخی رسانههای بینالمللی با استناد به اظهارات مولوی عبدالحمید، جمهوری اسلامی را متهم به ظلم و تبعیض نسبت به اهلتسنن و اقلیتها کردهاند.
یکی از شناخته شدهترین حامیان ایشان، عبدالستار دوشوکی است. وی در اوایل سال ۱۳۶۰ از ایران فرار و به انگلیس مهاجرت کرد. وی در انگلستان مورد توجه دستگاه جاسوسی انگلیس قرار گرفت و سازمان جاسوسی mi۶ با قرار دادن تسهیلات فراوان برای وی، زمینه تحصیل دوشوکی را در دانشگاه لیز انگلیس تا مقطع دکتری پزشکی فراهم کرد.
وی سپس با کمکهای دولت انگلیس جبهه متحد بلوچستان را در لندن راهاندازی کرد و طی دو دهه اخیر تلاش کرده است که از درون سیستان و بلوچستان برای ایجاد جریانهای تجزیهطلب یارگیری و شبکهسازی اجتماعی کند. عبدالستار دوشوکی که همواره از مواضع مولوی عبدالحمید و اتهامات وی به جمهوری اسلامی در رسانههای ضد انقلاب حمایت میکند طی اظهاراتی قابل تأمل در اینباره گفته است: «تنها صدایی که در میان اهل تسنن منعکس میشود، صدای مولوی عبدالحمید است. در برخی از مناطق سنینشین، علما و امامان جمعه را مجبور کردهاند مواضع جمهوری اسلامی را میان پیروان اهل تسنن تبلیغ و تکرار کنند ولی استثنایی که هست این است که مولوی عبدالحمید همیشه از حقوق ضایع شده مردم اهل تسنن دفاع کرده و تاکنون مثل امامان جمعه دیگر حرفهایی را که از تهران دیکته میشود، بیان نکرده است».
وی همچنین برای پیشبرد برنامههای دولت انگلیس در جنوب شرق ایران، مرکز مطالعات ملی بلوچستان را راهاندازی کرد و از این طریق تلاش کرد برخی دانشجویان ایرانی محصل در دانشگاههای انگلیس را جذب کند. عبدالستار دوشوکی یک پای ثابت برنامههای تلوزیونی بیبیسی فارسی و رادیو فردا در حوزه اهلتسنن و قومیتها و اقلیتها و فعالین شناختهشده اپوزیسیون میباشد.
عبدالحمید در موضعگیری دیگری در دولت قبل و پس از سفر موفقیتآمیز دولت به استان سیستان و بلوچستان و تصویب ۲۲۰ مصوبه مهم برای پیشرفت و توسعه این استان در سخنانی بسیار مشکوک مدعی میشوند که اختلافات مذهبی در سیستان و بلوچستان در قبل از انقلاب نبوده و این مسائل بعد از انقلاب شکل گرفته است! معتقدیم مهمترین خدمتی که نظام جمهوری اسلامی و دولت میتواند انجام دهد، رفع تبعیضات است.
ایشان در جای دیگر در موضعی بر خلاف موضع رسمی جمهوری اسلامی و بیانات صریح رهبر معظم انقلاب با اشارهای که البته اصل آن محل تردید است، با رسمیت یافتن مخالفان رژیم بشار اسد از سوی اکثر کشورهای جهان [آمریکا]، از مقامات جمهوری اسلامی خواست در زمینه کنارهگیری بشار اسد پادرمیانی کند.
در میزان تسلط ایشان بر امور و قدرت تحلیل آینده توسط ایشان، دقت در این عبارات قابل توجه است؛ «در رابطه با تحولات سوریه بنده از این تریبون مختصر توصیه خیرخواهانهای داشتم و آن اینکه با توجه به اینکه بخش اعظم خاک سوریه در کنترل مخالفان بوده و اکثریت قریب به اتفاق دنیا، مخالفان آقای بشار اسد را به رسمیت شناختهاند، روزهای زیادی به پایان حکومت فعلی نمانده است؛ لذا توصیه بنده به مقامات جمهوری اسلامی آن است که برای جلوگیری از خونریزی و قتل عام بیشتر زنان و کودکان در سوریه، پادرمیانی کرده و خواستار کنارهگیری آقای بشار اسد و توقف کشتار و تخریب بیشتر زندگی مردم سوریه از سوی وی شوند». همه اینها زمانی قابل توجه است که با وجود جنایت بیسابقه خاندان آلسعود در بحرین تاکنون مولوی عبدالحمید حاضر به محکوم کردن حکومت دیکتاتور عربستان سعودی نشده است.
در کنار هم قرار دادن موارد فوق در کنار این مسئله قابل توجه است که، مولوی عبدالحمید در سالهای اخیر بارها بهعنوان تیتر اول رسانههای تکفیری و تروریست منطقه در آمده بود. در بهمنماه سال گذشته تبدیل به تیتر یک روزنامه دولت میشود. پس از حماسه پر شکوه ملت ایران در ۲۴ خرداد، گروههای زیادی ادعای سهمخواهی به بهانه حمایت از آقای حسن روحانی نمودند و خود را عامل اصلی رای آوردن ایشان جلوه دادند. در این بین نکته شاخص، سهمخواهی مولوی عبدالحمید از دولت یازدهم است. مولوی عبدالحمید در این مدت از هیچ تلاشی برای پیوند دادن خود با دولت مضایقه نکرده؛ بهطوری که گفته میشود حتی به تهران سفر و با رئیسجمهور دیدار کرده است. اما سوالی که بیپاسخ مانده است نسبت مولوی عبدالحمید افراطی با اعتدال چیست؟
سال گذشته یکی از سایتهایی که خود را منتسب به ایشان میداند و سنگ اصلاحطلبان استان را به سینه میزند با انتشار خبری در ۱۳ فروردین اعلام کرد: «بعد از حرف و حدیثهای فراوان و ارائه دیدگاههای موافق و مخالف، سرانجام هیئت دولت امروز ۱۳ فروردین، تقسیم استان سیستان و بلوچستان به سه استان مجزا را تصویب کرد. براساس مصوبه هیئت دولت، استان سیستان و بلوچستان به سه استان سیستان، بلوچستان و ایرانشهر تقسیم میشود». این در حالی بود که چند هفته قبل از آن برای اولینبار مولوی عبدالحمید، از تقسیم استان سیستان و بلوچستان سخن گفت و خوراک تازهای برای رسانههای ضد انقلاب و طرفداران تروریستها ایجاد کرد. در همین حال طرفداران مولوی عبدالحمید نیز در پی مواضع سوال برانگیز وی با انتشار پیامکهای گسترده تلاش کردند حتی در میان عموم مردم نیز در اینباره تردیدها و شبهاتی را منتشر و بر تحریک افکار عمومی بیفزایند.
همه آنچه در بالا ذکر شده و مواضع دیگری که نظیر آنها کم نیستند، ما را بر آن میدارد که در ماجرای اخیر نسبت به عملکرد جناب مولوی دقت نظر بیشتری داشته باشیم و فارغ از جایگاه علمی ایشان در میان اهل تسنن، ورود ایشان به عرصههای مدیریتی و سیاسی را با دقت بیشتری زیر نظر داشته باشیم.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که نگاه ما به مولوی عبدالحمید از دید یک فرصت برای اتحاد بیشتر اقوام و مذاهب ایرانی است و از اینکه عدهای تلاش کنند تا ایشان را مصادره نمایند ناراضی هستیم و توقع داریم این ظرفیت با تمام توان در خدمت منافع ملی باشد./زاهدان پرس