یادداشت حجتالاسلام پناهیان درباره وقایع یمن
بسم الله الرحمن الرحیم
فراخوانی برای فریاد استغاثه
بر اساس آنچه از متون دینی دربارهٔ آخرالزمان برداشت میشود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامهٔ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنیهای فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بیسابقه وامیدارد و موجب نهایت استغاثهٔ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل میشود.
ما از آغاز انقلاب اسلامی بر اساس فرمایشات و پیشبینیهای امام و رهبری انتظار میکشیدیم که انقلاب ما سرآغاز بیداری و اقتدار امت اسلامی در جهان گردد، امری که به تدریج تحقق یافته است و فراتر از حد انتظار ناباورانه شاهد آن هستیم. ما هم اکنون بسیار بهتر از اول انقلاب علت دشمنیها و کینهتوزیهای استکبار با انقلاب اسلامی ایران را درک میکنیم. امروز که امواج بیداری تمام امت اسلامی، به اقتدار مؤمنان منجر شده است، بهتر از هر زمانی میشود فهمید چرا هشت سال با ما جنگیدند تا یک ملت را نابود کنند که ریشهٔ این بیداری را بخشکانند. اقتدار امروز مؤمنان امید مستضعفان جهان شده است و به اذعان دوست و دشمن طلیعهٔ نابودی مستکبران گردیده است.
اما من همیشه از خودم میپرسیدم، با توجه به اینکه روز به روز شاهد اقتدار بیشتر مؤمنان هستیم آیا شاهد مظلومیت و اضطراری بسیار بیشتر از آنچه تاکنون جاری بوده است نیز خواهیم بود؟ آیا از این حالت دعای عادی برای فرج، به اوج استغاثه، که تصور میشود در آستانهٔ ظهور پدید میآید، خواهیم رسید؟ چگونه و چه بنبستهایی ما را به این اوج استغاثه و نهایت مظلومیت خواهد رساند؟ اگرچه طی این سالها، همواره مبارزهٔ مومنان، بهویژه در دوران دفاع مقدس و سالهای اخیر، با مظلومیتها و محرومیتهای فراوان همراه بوده است، اما بدون آنکه بخواهم فال بد بزنم و منفیبافی کنم، میگفتم مبادا بناست شرایط بسیار سختتری پیش بیاید که بخواهد ما را در اوج اقتدار، به اوج مظلومیت هم برساند.
تصور میکنم امروز آن وضعیت پدید آمده است و ما وارد دوران دشواریهای تازهای شدهایم. اگرچه با آغاز جریان بیداری اسلامی و جنایتهای فراوان تروریستهای خونآشام در منطقه، بهویژه در سوریه و عراق، امت اسلامی وارد دور جدیدی از مظلومیت شده بود، ولی با شروع حرکت یمن در نجات از سلطهٔ ایادی مستکبران و تجلّی بیش از پیش اقتدار مؤمنان، و آغاز پیروزیهای چشمگیر مقاومت علیه تروریستها، هرگونه مدارای جبههٔ کفر پایان یافت. به گونهای که امروز شاهد دو عملکرد بیسابقه در جبههٔ استکبار هستیم: یکی جنایتهای آشکار و دیگری خیانتهای پنهان. امروز حداقل مدارای استکبار با حقوق مردم در جبههٔ حق پایان یافته است، و میخواهند حتی کمترین فرصتی به قدرت یافتن حق ندهند. به حدی که حتی حاضر نیستند ظاهر را حفظ کنند و از طریق فشارهای سیاسی عمل کنند و یا جنایات خود را طبق الگوهای پیشین به وسیلهٔ جریانهای تروریستی انجام دهند. میبینید که تمامی ایادی استکبار بدون هرگونه توافق ظاهر اصلاح بینالمللی چگونه بر سر مردم یمن بمب میریزند. گویی یمن را میدان تمرین هجوم همه جانبه علیه جبههٔ حق یافتهاند.
از سوی دیگر با خیانتهای پشت پرده و انواع تهدیدها و تطمیعها، جبههٔ مقاومت مردمی مقابل تروریستها را در جبهههای عراق و شام به عقبنشینیهای مظلومانه وامیدارند، و جامهای زهر را از هر سو به سوی افراد ذینفوذ در جبههٔ حق روانه ساختهاند. به حدی که هرکجا عقبنشینی یا توقّفی در جریان نابودی تروریستها شاهد هستیم، باید آن را ناشی از فشارهای پنهان و پیدای جریان استکبار بدانیم.
این دو وضعیت بیسابقه، شامل تهدیدهای آشکار و پنهان بینهایت علیه مؤمنان مقتدر، حاکی از غایت مظلومیت امت اسلامی است؛ و اگر ادامه پیدا کند و لطف خدا مدد نکند و دعای حضرت ولی عصر (عج) نباشد، تمام امیدها را به یأس مبدل خواهد کرد و بازگشتی بسیار خونبار برای جبههٔ حق به دنبال خواهد داشت. در این میان دائماً ایران اسلامی مظلوم را متهم و محکوم میکنند، به گونهای که دیگر حتی به دنبال عوامفریبی هم نیستند و از رسوایی خود نمیهراسند.
از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین رو آمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبههٔ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) از سوی دیگر.
جبههٔ باطل در تمامی جبهههای نبرد برای شکستن خطوط مقدم و یورش به مرکز انقلاب جهانی اسلام، یعنی ایران اسلامی لحظهشماری میکند. ما باید در این لحظههای حساس تاریخی با حفظ آمادگی و افزایش روزافزون آن از هر حیث، و کمک به مجاهدان خط مقدم در تمامی جبههها به هر نحو که میتوانیم، به استغاثه برای فرج بپردازیم. این استغاثه ما را لایق فتح خواهد کرد و یک ضرورت برای رشد امت اسلامی است. ما میتوانیم با فریادهای استغاثه تمام اسباب معنوی را برای پیروزی درنهایت غربت و مظلومیت فراهم آوریم. خدا با ماست و اجابت او منتظر به اوج رسیدن دعاهای ماست. اقتدار رزمندگان امت اسلامی نباید ما را مغرور کند، بلکه تنها باید امید و تمنای ما را برای فرج افزایش دهد. مظلومیتهای فراوان نیز نباید یأس و رعبی در ما ایجاد کند، بلکه باید ایمان و استعانت ما را از درگاه پروردگار عالم روزافزون نماید.
بیایید در محافل مذهبی و مساجدمان، همراه با تبیین آنچه هماکنون بر امت اسلامی مظلوم میگذرد، فراتر از آنچه در رسانههای رسمی قابلبیان است، به برگزاری محافل دعا برای فرج اقدام کنیم و رزمندگان جبههٔ حق را با دعاهایمان یاری کنیم و الا باید شاهد قتلعامها و جنایتهای بیشمار در کوچهپسکوچههای شهرهایمان باشیم. همانگونه که تحمل و مدارای جبههٔ کفر در برابر کمترین حقوق امت اسلامی مطلقاً به پایان رسیده است و قصد نابودی مطلق امت اسلامی را نمودهاند، بیایید ما هم تحملمان را برای دوران طولانی غیبت به پایان برسانیم.
علیرضا پناهیان
11 / 1/ 1394
..................
یمن و نقش آن در ظهور ، تاثیر اعتقادات آخرالزمانی بر پیروزیهای درخشان شیعیان یمن
تحولات این روزهای یمن نفس را در سینه دوست و دشمن حبس کرده و همه ی نگاهها را به خود معطوف داشته است ، آیا روزهای سرنوشت ساز منطقه و جهان فرارسیده است؟ آیا پیش بینی روایات عصر ظهور در حال تحقق است؟
به یقین شیعیان به پا خواسته یمن و سران انقلابی آنها که از یک سو طی ماههای گذشته از مرگ عبدالله ، پادشاه عربستان نیروی مضاعف گرفته و از سوی دیگر به نقش افتخارآمیز و تاریخی خود در نهضت جهانی اسلام به خوبی آگاه هستند ، قدرتمند تر از آن هستند که با تهدید و ارعاب دشمنان ترسو و زبون خود پاپس بکشند و میدان را خالی کنند ، فشار و جنگ افروزی دشمنان ، تنها تحقق وعده های روایات عصر ظهور را تسریع خواهد نمود.
از سوی دیگر پیروزی افتخارآمیز انقلاب یمن ، سرمشق و الگوی مناسبی خواهد بود برای ملتهایی که بعد از بیداری اسلامی ، انقلاب آنها مصادره و منحرف شده است ، می توان انتظار داشت بزودی همچون یمن شاهد آغاز و تداوم این انقلابها برای رسیدن به پیروزی باشیم.
بشارت دیگر انقلاب یمن ، بعد ضد صهیونیستی و ضد استکباری پررنگ آن است و ان شاالله با فراگیر شدن سریع آن ، حلقه محاصره صهیونیستهای غاصب تنگ تر و تنگ تر خواهد شد تا زمانی که ارتش های متحد محور مقاومت اسلامی و توده های مردمی برای نابودی مرکز فتنه و فساد در دنیای اسلام و آزادی قدس شریف راهی آن دیار مقدس شوند.
برای درک بهتر تحولات کنونی یمن ، نگاهی خواهیم داشت به روایات عصر ظهور و تحلیل وقایع چندسال گذشته یمن :
یمن و نقش آن در دوران ظهور
روایات
متعددی از اهلبیت علیهم السلام، درباره انقلاب اسلامی و زمینهساز ظهور
حضرت مهدی (ع) در یمن وارد شده است که برخی از آنها صحیح السند میباشد، که
حتمی بودن وقوع این انقلاب را تصریح میکند و آن را درفش هدایت و
زمینهساز قیام حضرت مهدی و یاری کننده آن حضرت توصیف میکند.. حتی برخی از
روایات انقلاب اسلامی یمن را در زمان ظهور، هدایت بخشترین درفشها بطور
مطلق بحساب میآورد و در وجوب یاری رساندن به آن، همانگونه تأکید میکند که
در یاری درفش مشرق ایرانی، بلکه بیش از آن تأکید مینماید و وقت آن را
همزمان با خروج سفیانی در ماه رجب یعنی چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) و
پایتخت آن را صنعا معرفی میکند.
اما نام رهبر آن، در روایات، معروف به یمنی میباشد و روایتی نام وی را
حسن و یا حسین و از نسل زیدبن علی علیهما السلام یاد میکند ولی این روایت
از نظر متن و سند قابل بحث است.
اینک مهمترین روایات مربوط به انقلاب یمنی:
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود:
قبل از قیام قائم وقوع پنج علامت حتمی است: یمنی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان.
و نیز فرمود:
خروج سفیانی و یمنی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز و ترتیب آنها
همچون رشته مهره ها پشت سرهم خواهد بود. پریشانی و سختی از هر سو پدید
میآید و ای بر کسی که با آنها مخالفت و دشمنی کند، در میان درفشها، هدایت
کنندهتر از درفش یمین وجود ندارد، چرا که درفش حق است و شما را بسوی
صاحبتان دعوت میکند. وقتی یمنی قیام کند فروش اسلحه به مردم حرام است. و
آنگاه که خروج کند بسوی او بشتاب که درفش او درفش هدایت است. و بر هیچ
مسلمانی، سر پیچی از او جایز نیست. و اگر کسی چنین کند از اهل آتش خواهد
بود، زیرا که او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت میکند.
از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود:
قبل از این أمر، سفیانی و مروانی و شعیب بن صالح است پس چگونه میگوید این و آن
مجلسی ره گوید: یعنی چگونه محمد بن ابراهیم یا دیگری که خروج میکند
میگوید قائم من هستم و منظور از مروانی یاد شده در روایت، احتمال دارد که
أبقع بوده و یا آنکه اصل او خراسانی باشد که از سوی نسخه برادران اشتباهی
رخ داده باشد.
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود:
خروج این سه تن، خراسانی، سفیانی و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز
اتفاق میافتد. و درفش یمنی از همه هدایت کنندهتر است زیرا که دعوت به حق
میکند.
و از هشام بن حکم نقل شده است که گفت: چون طالب حق خروج کرد به ابوعبدالله
(امام صادق (ع)) گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمنی باشد؟ حضرت فرمود:
خیر، یمنی دوستدار علی است و این شخص از آن حضرت بیزاری میجویدو در همین
روایت آمده است که یمنی و سفیانی همچون دو اسب مسابقه هستند و هر یک
میکوشد که از دیگری سبقت جوید.
و در پارهای از روایات درباره حضرت مهدی (ع) وارد شده است:
او از یمن و آبادی ای به نام کرعه خروج میکند.
بعید نیست که منظور از این شخص همان یمنی باشد که قیام خود را از این
منطقه آغاز میکند، زیرا آنچه در روایات ثابت و متواتر است. این است که
مهدی (ع) از مکه و مسجدالحرام قیام میکند.
در کتاب بشارة الاسلام آمده است:
آنگاه، فرمانروائی از صنعاء بنام حسین یا حسن، قیام میکند و با قیام او
فتنه ها از میان میرود، خجسته و پاک ظاهر میشود و در پرتو او ظلمت از
بین میرود و حق بعد از پنهان شدن، بوسیله او آشکار میگردد.
و اینک، بررسی هایی چند درباره انقلاب و قیام یمنی:
اما نقش آن بطور طبیعی، انقلاب زمینه ساز حضرت مهدی (ع) در یمن که سهم و
نقش عمدهای در مساعدت نهضت آن حضرت و یاری رساندن به انقلاب حجاز دارد.. و
یاد نشدن این نقش در روایات، وجود آن را نفی نمیکند. بلکه ممکن است به
جهت حفظ و زیان نرسیدن به آن باشد و ما بزودی در مبحث نهضت آن حضرت خواهیم
گفت که نیروی انسانیای که در مکه و حجاز قیام میکند تشکیل دهنده سپاه
حضرت مهدی (ع) است، بطور عمده و اساسی از یاوران حجازی و یمنی وی خواهند
بود.
اما نقش یمنیهای زمینه ساز در عراق:
روایات میگوید: یمنی در پی نبرد سفیانی با وی وارد عراق میشود. نیروهای
یمنی و ایرانی جهت رویارویی با سفیانی وارد عمل میشوند و از روایات چنین
ظاهر میشود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی نقش پشتیبانی از نیروهای
ایرانی است، زیرا از لحن أخبار چنین فهمیده میشود که طرف درگیر با سفیانی،
مردم مشرق زمین یعنی یاران خراسانی و شعیب هستند. و گویا یمنیها پس از
یاری رساندن به آنان به یمن باز میگردند.
اما در منطقه خلیج، علاوه بر حجاز، یمنیها نقش اساسی خواهند داشت،گر چه
روایات، آنرا خاطرنشان نساخته اند ولی بطور طبیعی با توجه به روند حوادث
ظهور و جغرافیای منطقه، بایستی فرمانروائی یمن و حجاز و کشورهای حوزه خلیج
در دست نیروهای یمن، پیرو حضرت مهدی (ع) قرار گیرد.
اما بحث
پیرامون اینکه چرا درفش یمنی از درفش خراسانی هدایت بخشتر است؟ در حالی
که درفش خراسانی و درفشهای اهل مشرق بطور کلی به درفش هدایت، توصیف شده و
کشته شدگان آنها شهید محسوب میشوند و خداوند دین خود را بوسیله آنان یاری
مینماید.. با آنکه تعداد نسبتاً زیادی از ایرانیان وزیران و مشاوران حضرت
مهدی (ع) و یاران خاص او خواهند بود، که از جمله آنان فرمانده نیروهای
ایرانی، شعیب بن صالح است که امام مهدی (ع) وی را بسمت فرماندهی کل ارتش
خود بر میگزیند و با آنکه نقش ایرانیان، در زمینه سازی قیام حضرت مهدی
(ع) در تمام سطحها، نقش وسیع و فعالی است وآنگهی آنان با قیام و
فداکاریهای خود، که آغاز نهضت حضرت مهدی (ع)، بوسیله قیام آنان خواهد بود،
برتری خاصی دارند و ما آن را در نقش آنان در دوران ظهور بیان خواهیم کرد.
بنابراین چرا انقلاب یمنی و درفش وی هدایت بخشتر از ایرانیان و درفش
آنهاست؟
ممکن است دلیل آن، این باشد که سیستم اداری که یمنی در رهبری سیاسی و
اداره یمن بکار میبرد صحیحتر و از لحاظ سادگی و قاطعیت به روش اداری
اسلام نزدیکتر باشد. در حالیکه دولت ایرانیان از پیچیدگی و دوباره کاری و
شائبه هایی بر کنار نیست، بنابراین تفاوت بین این دو تجربه فرمانروائی به
طبیعت سادگی و قبیله ای جامعه یمن و طبیعت وراثت تمدن و ترکیب جامعه
ایرانی برمیگردد.
و ممکن است انقلاب یمنی از این رو هدایت بخشتر بشمار آید که سیاست و
دستگاه اجرائی آن قاطع باشد. و نیروهای مخلص و مطیع در اختیار داشته باشد و
پیوسته رسیدگی شدید نسبت به آنها کند، البته این همان دستورالعملی است که
اسلام به اولیاء امور میدهد که با کارمندان و کارگزاران خود عمل نمایند
چنانکه در منشور امیرمؤمنان (ع) به مالک اشتر استاندار و نماینده امام در
مصر میبینیم و همانطور که در صفات حضرت مهدی (ع) آمده است که نسبت به
کارگزاران و کارمندان خود سختگیر و نسبت به بینوایان مهربان میباشد در
حالیکه ایرانیان بر اساس چنین سیاستی عمل نمیکنند، مسئول مقصر، یا
خیانتکار نسبت به مصالح مسلمانان را در ملا عام، جهت عبرت سایرین مجازات
نمیکنند. زیرا میترسند این عمل باعث تضعیف دولت اسلامی که مظهر موجودیت
اسلام است گردد.
و احتمال دارد، درفش یمنی از این جهت هدایت کننده تر باشد که در ارائه
طرح جهانی اسلام رعایت عناوین ثانوی فراوان و ارزیابیها و مفاهیم کنونی (و
مقررات بین المللی) را نمیکند. در حالیکه انقلاب اسلامی ایران معتقد و
ملزم به رعایت آنهاست.
اما آنچه بعنوان دلیل اساسی، پسندیده است این است که انقلاب یمنی اگر
هدایت گری بیشتری دارد به این دلیل است که مستقیماً از رهنمودهای حضرت مهدی
(ع) برخوردار میگردد و جز لاینفک قلمرو و طرح نهضت آن حضرت شمرده میشود،
همچنین یمنی بدیدار حضرتش نائل میشود و کسب شناخت و رهنمود میکند.
مؤید
این امر روایات مربوط به انقلاب یمنیهاست که رهبر انقلاب یمن یعنی شخص
یمنی را میستاید و با این عبارات توصیف مینماید: بسوی حق هدایت میکند و
شما را بسوی صاحبتان میخواند و اینکه برای هیچ مسلمانی سرپیچی از آن جایز
نیست و کسی که چنین کند اهل آتش خواهد بود... اما انقلاب زمینه ساز
ایرانیان در روایات آن بیش از ستایش رهبران آن، ستایش از عموم گردیده است،
مانند یاوران درفشهای سیاه و اهل مشرق و قومی از مشرق بجز، شعیب بن صالح
که با توجه به روایات، نسبت به بقیه فرماندهان درفشهای سیاه، امتیاز و
برتری ویژه ای دارد و پس از آن سید خراسانی و سپس مردی از قم مورد ستایش
قرار گرفته است.
أخبار مؤید این معناست که انقلاب یمنی به نهضت ظهور امام (ع) نزدیکتر است
تا انقلاب زمینه ساز ایرانیان، حتی اگر فرض کنیم یمنی قبل از سفیانی قیام
میکند یا آنکه یمنی دیگری زمینه ساز یمنی وعده داده شده میباشد. در
حالیکه انقلاب ایرانیان بدست مردی از قم که سرآغاز نهضت و قیام حضرت مهدی
(ع) میباشد که آغار آن از مشرق است و فاصله بین شروع انقلاب آنها و بین
خراسانی و شعیب بیست یا پنجاه سال و یا آنچه خدا اراده کند، بطول
میانجامد... و آغاز چنین انقلابی بر پایه اجتهاد و فقها و نمایندگان سیاسی
آنان قرار دارد و از موقعیتی پاک و خالص آنگونه که انقلاب یمنی بطور
مستقیم از ناحیه امام مهدی (ع) رهنمود یافته، بهره مند نیست.
نکته دیگر، درباره اینکه ممکن است یمنی متعدد بوده و دومی، یمنی وعده داده
شده و مورد نظر باشد. روایات گذشته خروج یمنی موعود را با صراحت همزمان با
ظاهر شدن سفیانی، یعنی سال ظهور حضرت مهدی (ع) بیان کرده است. و روایات
دیگری با سند صحیح از امام صادق (ع) وجود دارد که میگوید:
مصری و یمنی قبل از سفیانی قیام میکنند.
بنا به این روایت، بایستی این شخص یمنی اول باشد که زمینه ساز یمنی موعود
خواهد بود، همچنانکه مردی از قم و غیر او از اهل مشرق، زمینه ساز خراسانی
و شعیب که هر دو وعده داده شده اند، خواهند بود.
اما هنگام خروج یمنی اول را تنها این روایت، پیش از سفیانی تعیین میکند.
البته ممکن است اندکی قبل از او و یا سالهای طولانی باشد. والله العالم
مطلب دیگر، خبر کاسر عینه در صنعاء است که عبیدبن زرارة آنرا از امام صادق (ع) چنین روایت نموده است، که گفت:
نزد ابو عبدالله (امام صادق (ع)) در مورد سفیانی سخن گفته شد. فرمود: او
چگونه خروج میکند در حالیکه کاسر عینه در صنعاء هنوز خروج نکرده است.
این خبر از روایات قابل توجه است که در منابع درجه اول همچون کتاب غیبت
نعمانی آمده و شاید سند آن صحیح باشد و احتمال دارد مردی که قبل از سفیانی
ظاهر میشود یمنی اول باشد که زمینه ساز یمنی وعده داده شده است چنانکه
ذکر کردیم و ممکن است چند احتمال در تفسیر کاسر عینه وجود داشته باشد که
بهترین آنها میتواند یک بیان رمزی از ناحیه امام صادق (ع) باشد که معنای
آن جز در وقت خود آشکار نمیگردد.
حسیاسیت شدید دشمنان به تحولات یمن ، جستجوی یمانی در یمن
سازمان اطلاعات وجاسوسی رژیم صهیونیستی مشهور به موساد تحقیقات گسترده ای را در خصوص حکومت امام زمان(عج) و علایم ظهور آخرین منجی به انجام رسانده است.
بر اساس تحقیقات سازمان جاسوسی اسرائیل فردی که در اعتقادات کلیه ادیان آسمانی و ملل جهان از او بعنوان آخرین منجی یاد میشود قطعا همان امام زمان شیعیان است.
همین نتیجه منجر میگردد تا این سازمان جاسوسی به تحقیقات خود با موضوع علایم و چگونگی ظهور امام مهدی(عج) گسترش دهد.
سه نشانه سید خراسانی،سید یمانی و سفیانی از نکات مورد توجه موساد بعنوان علایم مهم ظهور آخرین منجی در تحقیقات انجام گرفته بشمار میرود.
نتایج این تحقیقات اخیرا در دست مقامات آمریکایی ، یمنی و عربستانی نیز قرار گرفته تا با اقدام به موقع مانع قیام سید یمانی در عربستان یا یمن گردد.
از همین رو عربستان باهدف جلوگیری از ظهور امام زمان و قیام سید یمانی پیش ازاین ظهور دست به عملیات جدیدی در میان شیعیان مناطق مختلف زده تا به شناسایی پیش از موعد این قیام دست یابد.
از سوی دیگر این سه کشور با گمان اینکه احتمالا سید یمانی در میان شیعیان انقلابی یمن است دست به کشتار های اخیر در این کشور زدند!
در گزارشی دیگر که چند سال پیش منتشر شد نیروهای اطلاعاتی غربی در یمن مشاهده شده اند که در حال کسب اطلاعات از رهبران شیعی یمن می باشند.
نقش اعتقادات آخرالزمانی در مقاومت و پیروزیهای درخشان شیعیان یمن
همانطوریکه عرض شد شاید بتوان اصلی ترین فاکتور در جنگ فعلی یمن را اعتقادات آخرالزمانی دانست.
انسانها اساساً در جنبه فردی و اجتماعی و بر اساس فطرت در هنگام شدت و اضطرار ، از اعماق جان ، خواستار نجات و حضور منجی می شوند و اگر اخبار گذشته و روایات هم وجود چنین چیزی را تایید کرده و از وقوع حتمی و پیروزی آن سخن گفته باشند ، قطعاً این اضطرار و ترس با نوعی شوق و امید و قدرت و اراده در می آمیزد و قدرتی شگرف ایجاد می کند.
نگاهی به تحولات چند ساله یمن نشان می دهد که بحث ظهور و نقش مردم یمن در زمان ظهور در چند ساله گذشته در بین عوام و خواص ، دوستان و دشمنان ، و در بین شیعیان یمن و رهبران آنها بسیار داغ بوده است ، چند سال پیش دولت یمن سید حسین طباطبایی الحوثی را به اتهام اینکه او ادعا دارد یمانی موعود است و تصمیم به قیام و کودتا دارد ، شهید کرد زیرا ضمن اینکه الحوثی رهبر برجسته و اثر گذاری در بین شیعیان یمن بود نام او هم حسین بود ، همنام یمانی مطرح شده در روایات که حسن یا حسین ذکر شده است.
همانطوریکه عرض شد بحث ظهور و انتظار منجی یکی از مهمترین اعتقادات شیعیان در هر نقطه جهان است علی الخصوص که این اعتقاد در هنگام بروز شدائد و سختیها و گرفتاری همه جانبه انسانها بیشتر بروز می کند ، حال در نظر بگیرید شیعیان یمن در حالی که این خصوصیت عمومی شیعیان را دارند ، اخبار و روایات متعددی درباره نقش برجسته خود در زمان ظهور دریافت می کنند و این اخبار سینه به سینه در بین عوام و خواص منتقل می شود و با شدت گرفتن اوضاع و بروز جنگ به اوج خود می رسد و هرچه اوضاع وخیم تر شود با منطبق دیدن اوضاع با نشانه های ذکر شده امید بیشتری بر نزدیک بودن فرج ذکر شده در روایات ایجاد می گردد و اگر پیروزیهای پی در پی و درخشانی نیز بدست آید که یقین به موعودی بودن شرایط به شدت بالا می رود و بطور مستقیم قدرت و شجاعت و ابتکار عمل در بین رهبران و رزمندگان یمنی را بالا می برد ، بر اینها بیفزائید سنت عمومی الهی را که سرانجام مقاومت و پایداری در هر ملتی پیروزی است و امدادهای غیبی حق تعالی را که مخصوص مجاهدان در راه خداست.
از طرف دیگر شیعیان یمن تاثیر پذیری بسیار بالایی از انقلاب اسلامی شیعیان ایران و حزب الله لبنان و ارادت ویژه ای به ولی امرمسلمین امام خامنه ای و سیدحسن نصرالله داشته و طی سالهای اخیر پیروزیهای چشمگیر جبهه حق علی الخصوص پیروزی طلائی و معجزه آسای حزب الله در مقابل دشمن قدرتمند یهودی و تحولات سوریه و عراق تاثیر فوق العاده ای بر تشکل بخشیدن و سازماندهی رزمندگان شیعه در یمن گذاشته است.
نقش برجسته شیعیان یمن در ظهور
روایات معتبر متعددی بر نقش درخشان شیعیان یمن در تحولات ظهور اشاره دارد ، برخی مفسرین وجود دو یمانی را در هنگام ظهور صحیح تر می دانند ، یمانی موعود که از ناحیه شامات قیام می کند و یمانی دیگری که از خود یمن بر می خیزد ، بسیاری از مفسرین اعتقاد دارند وجود مقدس امام زمان(عج) را بعد از ظهور بیش از 10000 رزمنده همراهی می کنند که از عربستان و اطراف آن هستند که شاید بتوان گفت بخش عمده ای از آنها را شیعیان یمن تشکیل می دهند.
قطعاً فرمانده جوان و دلاور شیعی رزمندگان یمن ، « عبدالمالک الحوثی» نقش برجسته ای در کسب پیروزیهای پی در پی دارد ولی نباید فراموش کرد که مهمترین عامل اثرگذار در این درگیریها اعتقاد راسخی است که در بین عوام و خواص مبنی بر آرمانی بودن شرایط ، منطبق بودن آن بر عصر ظهور و افتخارآمیز بودن نقش بزرگ آنها دارد ، این تفکر مقدس و بزرگ در بین شیعیان لبنان نیز بصورت بسیار قوی و اثرگذار از مردم عادی تا رزمندگان حزب الله تا خواص و تا رهبری برجسته آن جریان داشته و دارد حتی رسانه های منطقه نیز چندباره به این نکته اشاره کرده اند که نزدیک شدن ظهور بر قدرت شیعیان افزوده است.
از طرف دیگر اطلاع دشمنان علی الخصوص رهبران آنها از احتمال وقوع پیش بینی های روایات باعث ایجاد نوعی ترس و اضطراب همراه با وحشیگری ، شدت عمل و دستپاچگی در آنها شده است ،اتحاد همراه با برانگیختگی و ترس سران مرتجع کشورهای منطقه برای مقابله با این قیام همه جانبه شیعیان ، همه و همه حاکی از آن است که مسئله یمن فراتر از جغرافیای کوچک این کشور بوده و تحولات عظیم منطقه ای را در برمی گیرد.
ارتباط قیام شیعیان یمن با قیام یمانی در آستانه ظهور
همان طور که مطلع هستید روایات بسیار موثقی درباره قیام یک رهبر شیعه یمنی در آخر الزمان وجود دارد که با جنبش ایرانیان نیز هماهنگ خواهد بود. از سوی دیگر میدانیم که حوثیها تنها گروه شیعه اثناعشری در یمن هستند که به انقلاب ایران نیز اعتقاد دارند. با توجه به دو موضوع فوق، حال سؤال این است که آیا این امکان وجود دارد که یمانی موعود از میان همین حوثیها باشد؟ یا شیعیان دیگری از درون حوادث جاری سر برخواهند آورد که یمانی موعود، رهبر آنان خواهد بود؟
برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: در حقیقت مسأله تشخیص مصداق در مورد یمانی که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در روایات به او وعده داده شده و این که آیا یمانی در میان حوثیان هست یا نه، جزو امور غیبی است. ما نمیتوانیم به شکل قطعی این مسأله را اثبات یا رد کنیم. البته میتوانیم به قانون مهمی اشاره نماییم که باید همیشه در نظر داشته باشیم. این که ما پیرو اهل بیت علیهم السلام هستیم و به همین جهت باید جنبشهای پدید آمده در ایران، عربستان، عراق و یمن را به شکل ویژه مورد توجه قرار دهیم، چون حرکت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاوران اصلی ایشان در ایران، یمن، عراق و عربستان هستند. همین مسأله باعث میشود تا به جنبش حوثی توجه کنیم.
جنبش حوثی در منطقهای استراتژیک قرار دارد که در دوران ظهور، محور برخی تحولات عظیم خواهد بود. بنابراین نمیتوانیم به این جنبش به چشم حرکات دیگر شیعیان مثلاً در لیبی یا فرانسه بنگریم. شکی نیست که جنبش حوثی، جنبشی پربرکت و یاری شده از جانب خداست، ولی این دلیل، کافی نیست که ادعا کنیم یمانی در این مجموعه قرار دارد.
از گذشته فشارهای شدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران در رابطه با شیعیان یمن در سطح بین الملل وجود دارد که در طی ماههای اخیر تشدید شده است البته رسانههای بینالمللی ایران به شکل رسمی و علنی مظلومیت شیعیان یمن را مطرح میکند. به همین دلیل هم عربستان و مصر پخش برنامههای شبکه العالم را از ماهوارههای عرب ست و نیل ست قطع کردهاند، چون شبکه العالم ـ که متعلق به ایران استـ زبان مظلومیت شیعیان یمن است. جالب این که این تصمیم تقریباً سه روز قبل از هجوم قبلی عربستان علیه شیعیان یمن اجرایی شد.
آینده تحولات یمن چیست؟
باید منتظر ماند و دید سمت و سوی تحولات یمن چگونه خواهد بود ، اما آنچه روشن است این است که این انقلاب وعده داده شده به لطف حق شکست خوردنی نیست ، یقیناً حتی اگر درگیریهای کنونی با وساطت کشورها بطور موقت نیز خاتمه یابد ، تهاجم حماقت آمیز آل سعود به شیعیان یمن و انصارالله این اختیار را می دهد تا در زمان مناسب که اختلافات شاهزادگان سعودی بر سر قدرت تشدید شده و پایه های حکومتی متزلزل گردیده و حرکت مردمی آغاز شود ، پاسخ متقابل و ضربه نهایی را به پیکره منحوس و فرتوت آل سعود وارد آورد و برای یاری نهضت جهانی اسلام وارد سرزمین وحی شود.
................
منابع : عصر ظهور - علامه کورانی
قرارداد صلح بین امام زمان (عج) و غربی ها / عهدشکنی و آغاز جنگ توسط غربیها
بنا بر روایات ، پس از فتح تمام سرزمین های اسلامی و قدس شریف به دست امام زمان(عج) غربی ها با مجهز کردن لشگری بزرگ آماده جنگ با امام زمان(عج) و مسلمانان می شوند اما با وساطت حضرت مسیح(ع) پیامبر مسیحیان که در آن زمان به امر الهی نزول کرده است ، پیمان صلحی میان امام زمان(عج) و کشورهای غربی بسته می شود اما پس از گذشت حدود 2 سال غربی ها پیمان صلح را نقض کرده و با لشگری مجهز به مسلمانان حمله می کنند ...
روایات مربوط به این صلح فراوان است و دلالت دارد بر اینکه این قرارداد صلح و عدم تجاوز و همزیستى مسالمت آمیز بر اساس یک پیمان و قرارداد خواهد بود و بنظر مى رسد که هدف امام (علیه السلام) از این پیمان ایجاد زمینه و فرصت عمل براى حضرت مسیح (علیه السلام) است تا بتواند به روال طبیعى در هدایت ملل غربى گام بردارد و تحولى در عقاید و سیاست آنها در این فرصت بوجود آورد و انحرافات حکومت ها و تمدن هاى غرب را برملا سازد. بطوریکه در روایات مربوط به این قرار داد ملاحظه مى کنیم بین این صلح و صلح حدیبیه که پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) با قریش منعقد کرد شباهت زیادى وجود دارد. در آن صلح، متارکه جنگ به مدت ده سال مورد توافق طرفین قرار گرفته بود و خداوند آن را فتح المبین نامید، اما زمامداران ستمگر قریش این عهد و پیمان را یک جانبه شکستند و از نیات پلید خود پرده برداشتند و همین عمل آنها، انگیزه روى آوردن مردم به اسلام و مجوزى براى سرکوبى قدرت مشرکان و کفر آنها گردید. در این صلح نیز غربیها با مسلمانان پیمان شکنى مى کنند و از خصلت طغیان و تجاوز خود پرده بر مى دارند و بگفته روایات با یک میلیون سرباز منطقه را به جنگ و آشوب مى کشانند و پیکار بزرگى بوجود مى آید که بر اساس توصیف روایات، این نبرد از کارزار آزادى قدس نیز بزرگتر است. از پیامبر(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که فرمود:
((بین شما و روم چهار پیمان صلح برقرار مى گردد که چهارمین آنها بدست مردى از خاندان هرقل است و سالها (دو سال) بطول مى انجامد و مردى از عبدالقیس بنام سئوددبن غیلان پرسید: در آن روز پیشواى مردم چه کسى خواهد بود؟ فرمود: مهدى از فرزندان من است.))(1)
و این دوازدهمین روایت از چهل روایت حافظ ابونعیم درباره حضرت مهدى (علیه السلام) است. از حذیقه بن یمان منقول است که گفت:
((پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: بین شما و بنى اصفر (زردپوستان) صلحى برقرار مى شود که آنها بمدت باردارى زنى (بعد از 9 ماه) به شما خیانت مى کند و با هشتاد لشکر از راه زمین و دریا به شما حلمه ور مى شوند که هر لشکر شامل دوازده هزار سرباز است که بین یافا و عکا فرود مى آیند و فرمانرواى آنها کشتى هایشان را به آتش مى کشاند و به یاران خود دستور مى دهد که از سرزمین و کشورتان دفاع و مبارزه کنید، آنگاه جنگ و کشتار از دو طرف آغاز مى شود. و سربازان و سپاهیان به کمک یکدیگر مى شتابند حتى کسانى که در حضر موت یمن هستند به یارى شما مى آیند. در آن روز خداوند با نیزه و شمشیر و تیر خود آنها را ضربه و آسیب مى رساند و به سبب آن در میان آنها بزرگترین کشتار واقع مى گردد.))(2)
و نیز آمده است:
((کشتى هاى رومیان در حد فاصل صور تا عکا، لنگر انداخته و مستقر مى شوند و آن آرایش جنگى و کارزار بزرگى خواهد بود.))(3) و همچنین آمده که: ((خداوند را دو نوع کشتن در میان نصارى مى باشد یکى از آنها گذشته و دیگرى باقى مانده است.))(4)
و معناى اینکه گفته شد: ((خداوند با نیزه خود و... به آنها آسیب و صدمه وارد مى سازد)) این است که خداوند مسلمانان را به کمک فرشتگان و امدادهاى غیبى خود علیه دشمنان یارى مى فرماید.
و نیز آمده است:
((آنگاه خداوند باد و پرندگان را بر رومیان مسلط مى کند تا پرندگان بالهاى خود را به صورت هاى آنها بکوبند که چشمهایشان از حدقه در آید و زمین بسبب آنها شکافته شود و بعد از آن دچار صاعقه و زمین لرزه مى شوند و در دره و پرتگاهى سقوط مى کنند و خداوند صبر کنندگان را یارى نموده و آنان را پاداش نیک مى دهد همچنانکه یاران محمد(صلى الله علیه وآله) را پاداش بخشید و دلها و سینه هایشان را مالامال از شجاعت و قوت مى گرداند.))(5)
چنین بنظر مى رسد، هدف آنها از پیاده کردن نیروهاى دریایى بین یافا و عکا یا بین صور و عکا چنانکه در این دو روایت ملاحظه مى شود باز گرداندن فلسطین و بخشیدن دوباره آن به یهودیان است که در واقع هدف نظامى (استراتژیک) و مجوز هجوم آنها مى باشد.
و در روایت بعدى آمده است که آنان نیروهاى خود را در طول سواحل عریش در مصر تا انطاکیه در ترکیه پیاده مى کنند. از حذیفة بن یمان نقل شده که گفت:
((پیامبر خدا را پیروزى و فتحى نصیب گردید که همانندش از زمان بعثت از وى رخ نداده بود عرض کردیم: اى رسول خدا این فتح و پیروزى بر شما مبارک باد، با این پیروزى جنگ پایان یافت؟ فرمود: هرگز، هرگز، سوگند به کسى که جانم بدست اوست، اى حذیفه، پیش از آن شش ویژگى وجود دارد... و آخرین جنگ را فتنه روم یاد کرد که آنها به مسلمانان خیانت کنند و با هشتاد لشکر پیمان صلح را نقض کنند و در فاصله بین انطاکیه تا عریش فرود آیند.))(6)
در روایات مربوط به فرود آمدن عیسى (علیه السلام) آمده است که جنگ در آن زمان پایان خواهد یافت و مؤید این مطلب، واقعیت جنگ هاى ما با رومیان (غربى ها) است که پایان نیافته و نخواهد یافت تا حضرت ظهور کند و مسیح (علیه السلام) از آسمان فرود آید و خداوند ما را بر آنها در مرحله طغیان جهانى شان پیروز گرداند.
و در روایت آمده است که:
((در فلسطین دو درگیرى با رومیان اتفاق مى افتد که یکى از آنها ((گل چین)) و دیگرى ((درو)) نامیده مى شود.))(7)
به این معنا که دومى نابود کننده تر از اولى خواهد بود.
روایت بعدى به این معنا اشاره دارد که نبرد مهدى (علیه السلام) با غربى ها جنگى نابرابر است و البته به ظاهر موازنه قدرت در دست و به نفع آنهاست از این رو برخى بزدلان عرب به آنها مى پیوندند و بقیه بى طرف هستند. ابن حماد از محمد بن کعب در تفسیر این آیه: ((شما بزودى بسوى قومى بسیار قدرتمند فراخوانده مى شوید)) آورده است که گفت: رومیان را روز نبردى بزرگ است، و گفت: خداوند اعراب را در آغاز اسلام دعوت به جنگ با کفار نمود، گفتند: ((مال و زن و فرزندان ما را سرگرم و مشغول داشته است)) آنگاه فرمود: شما بسوى قومى بسیار نیرومند فرا خوانده شوید، روز جنگ باز آنها همان گویند که در آغاز اسلام گفتند و این آیه درباره آنها تحقق یابد که ((خداوند شما را به عذابى دردناک کیفر دهد)) و صفوان گفت: ((استاد ما گفت که در آن روز بعضى از اعراب از دین برگشته و مرتد مى شوند و برخى دیگر دچار تردید شده از نصرت و یارى اسلام و سپاه آن خوددارى مى کنند.))
از دین برگشتگان آنانند که از رومیان حمایت مى کنند و روى گردانان از یارى اسلام، همان افراد بى طرف هستند و آنها بدست تواناى حضرت مهدى (علیه السلام) بعد از پیروزى بر رومیان، به عذابى دردناک گرفتار شوند، روایتى را ابن حماد نقل کرده است که اجر شهیدان این جنگ را معادل پاداش شهداى بدر در کنار پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى داند:
((پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: بهترین کشتگان در زیر این آسمان از آغاز خلقت عبارتند از نخستن: هابیل که بدست قابیل ملعون، ظالمانه کشته شد، پس از او پیامبرانى که بدست امت هاى خود شهید شدند در حالیکه براى هدایت آنها مبعوث شده بودند و سخن آنها این بود که پروردگار ما خداست و مردم را به سوى او دعوت مى کردند، سپس مؤمن آل فرعون و آنگاه صاحب یاسین و بعد حمزة بن عبدالمطلب، و بعد کشتگان جنگ احد، آنگاه کشتگان حدیبیه و پس از آن کشته هاى جنگ احزاب و سپس کشتگان حنین و پس از آن کشتگانى که بعد از من بدست خوارج نابکار کشته مى شود بعد از اینها مجاهدان راه خدا... تا آنکه کارزار بزرگ روم اتفاق افتد که کشتگان آن همچون شهداى بدر خواهند بود.))(8)
شاید عبارت کشتگان حدیبیه که در روایت وارد شده است اشتباه و یا اضافه باشد، زیرا منابع تاریخى وقوع جنگ و کشته هایى را در حدیبیه درج نکرده اند.
و در منابع شیعه به نقل از اهل بیت (علیهم السلام) آمده است که با فضیلت ترین شهدا در پیشگاه خداوند یاران سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) و شهدایى مى باشند که یاران امام مهدى (علیه السلام) هستند.
اما زمان هجوم اخیر، سرزمین هاى اسلامى: طبق روایات، مدت پیمان صلح با غربیان هفت سال است اما آنان بعد از گذشت دو سال و به نقل برخى سه سال، خیانت نموده و پیمان شکنى مى کنند، چنانکه در روایت ابن حماد بنقل از ارطات آمده است:
((بین مهدى و فرمانرواى طغیانگر روم پس از کشته شدن سفیانى و به غنیمت در آمدن هستى قبیله کلب، صلحى برقرار مى شود. بگونه اى که بازرگانان شما و آنها به کشورهاى یکدیگر رفت و آمد مى کنند و آنها سه سال به ساختن کشتى هاى خود مى پردازند (نیروى دریائى خود را مجهز مى سازند.) تا آنکه کشتى هاى رومیان در سواحل بین صور تا عکا لنگر مى اندازند و آنجا صحنه کارزار خواهد بود.))(9)
روایتى که گذشت خیانت و نقض پیمان آنها را به مدت باردارى زنى یعنى بعد از نه ماه پس از امضاء قرارداد صلح بازگو مى کند. والله العالم.
پاورقی:
--------------------------------------
(1) بحار، ج 51، ص 80.
(2) نسخه خطى ابن حماد ص 141
(3) نسخه خطى ابن حماد ص 142.
(4) نسخه خطى ابن حماد ص 115.
(5) نسخه خطى ابن حماد ص 124.
(6) نسخه خطى ابن حماد ص 118.
(7) نسخه خطى ابن حماد ص 136.
(8) نسخه خطى ابن حماد ص 131.
(9) نسخه خطى ابن حماد ص 142.
.......
منبع : کتاب عصر ظهور علامه کورانی

از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین روآمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبهۀ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) از سوی دیگر.
یادداشت حجتالاسلام پناهیان درباره وقایع یمنبه گزارش خبرگزاری فارس ، حجت الاسلام پناهیان پس از وقایع اخیر یمن یادداشتی با عنوان «فراخوانی برای فریاد استغاثه» در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
فراخوانی برای فریاد استغاثه
بر اساس آنچه از متون دینی دربارهٔ آخرالزمان برداشت میشود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامهٔ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنیهای فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بیسابقه وامیدارد و موجب نهایت استغاثهٔ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل میشود.
ما از آغاز انقلاب اسلامی بر اساس فرمایشات و پیشبینیهای امام و رهبری انتظار میکشیدیم که انقلاب ما سرآغاز بیداری و اقتدار امت اسلامی در جهان گردد، امری که به تدریج تحقق یافته است و فراتر از حد انتظار ناباورانه شاهد آن هستیم. ما هم اکنون بسیار بهتر از اول انقلاب علت دشمنیها و کینهتوزیهای استکبار با انقلاب اسلامی ایران را درک میکنیم. امروز که امواج بیداری تمام امت اسلامی، به اقتدار مؤمنان منجر شده است، بهتر از هر زمانی میشود فهمید چرا هشت سال با ما جنگیدند تا یک ملت را نابود کنند که ریشهٔ این بیداری را بخشکانند. اقتدار امروز مؤمنان امید مستضعفان جهان شده است و به اذعان دوست و دشمن طلیعهٔ نابودی مستکبران گردیده است.
اما من همیشه از خودم میپرسیدم، با توجه به اینکه روز به روز شاهد اقتدار بیشتر مؤمنان هستیم آیا شاهد مظلومیت و اضطراری بسیار بیشتر از آنچه تاکنون جاری بوده است نیز خواهیم بود؟ آیا از این حالت دعای عادی برای فرج، به اوج استغاثه، که تصور میشود در آستانهٔ ظهور پدید میآید، خواهیم رسید؟ چگونه و چه بنبستهایی ما را به این اوج استغاثه و نهایت مظلومیت خواهد رساند؟ اگرچه طی این سالها، همواره مبارزهٔ مومنان، بهویژه در دوران دفاع مقدس و سالهای اخیر، با مظلومیتها و محرومیتهای فراوان همراه بوده است، اما بدون آنکه بخواهم فال بد بزنم و منفیبافی کنم، میگفتم مبادا بناست شرایط بسیار سختتری پیش بیاید که بخواهد ما را در اوج اقتدار، به اوج مظلومیت هم برساند.
تصور میکنم امروز آن وضعیت پدید آمده است و ما وارد دوران دشواریهای تازهای شدهایم. اگرچه با آغاز جریان بیداری اسلامی و جنایتهای فراوان تروریستهای خونآشام در منطقه، بهویژه در سوریه و عراق، امت اسلامی وارد دور جدیدی از مظلومیت شده بود، ولی با شروع حرکت یمن در نجات از سلطهٔ ایادی مستکبران و تجلّی بیش از پیش اقتدار مؤمنان، و آغاز پیروزیهای چشمگیر مقاومت علیه تروریستها، هرگونه مدارای جبههٔ کفر پایان یافت. به گونهای که امروز شاهد دو عملکرد بیسابقه در جبههٔ استکبار هستیم: یکی جنایتهای آشکار و دیگری خیانتهای پنهان. امروز حداقل مدارای استکبار با حقوق مردم در جبههٔ حق پایان یافته است، و میخواهند حتی کمترین فرصتی به قدرت یافتن حق ندهند. به حدی که حتی حاضر نیستند ظاهر را حفظ کنند و از طریق فشارهای سیاسی عمل کنند و یا جنایات خود را طبق الگوهای پیشین به وسیلهٔ جریانهای تروریستی انجام دهند. میبینید که تمامی ایادی استکبار بدون هرگونه توافق ظاهر اصلاح بینالمللی چگونه بر سر مردم یمن بمب میریزند. گویی یمن را میدان تمرین هجوم همه جانبه علیه جبههٔ حق یافتهاند.
از سوی دیگر با خیانتهای پشت پرده و انواع تهدیدها و تطمیعها، جبههٔ مقاومت مردمی مقابل تروریستها را در جبهههای عراق و شام به عقبنشینیهای مظلومانه وامیدارند، و جامهای زهر را از هر سو به سوی افراد ذینفوذ در جبههٔ حق روانه ساختهاند. به حدی که هرکجا عقبنشینی یا توقّفی در جریان نابودی تروریستها شاهد هستیم، باید آن را ناشی از فشارهای پنهان و پیدای جریان استکبار بدانیم.
این دو وضعیت بیسابقه، شامل تهدیدهای آشکار و پنهان بینهایت علیه مؤمنان مقتدر، حاکی از غایت مظلومیت امت اسلامی است؛ و اگر ادامه پیدا کند و لطف خدا مدد نکند و دعای حضرت ولی عصر (عج) نباشد، تمام امیدها را به یأس مبدل خواهد کرد و بازگشتی بسیار خونبار برای جبههٔ حق به دنبال خواهد داشت. در این میان دائماً ایران اسلامی مظلوم را متهم و محکوم میکنند، به گونهای که دیگر حتی به دنبال عوامفریبی هم نیستند و از رسوایی خود نمیهراسند.
از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین رو آمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبههٔ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) از سوی دیگر.
جبههٔ باطل در تمامی جبهههای نبرد برای شکستن خطوط مقدم و یورش به مرکز انقلاب جهانی اسلام، یعنی ایران اسلامی لحظهشماری میکند. ما باید در این لحظههای حساس تاریخی با حفظ آمادگی و افزایش روزافزون آن از هر حیث، و کمک به مجاهدان خط مقدم در تمامی جبههها به هر نحو که میتوانیم، به استغاثه برای فرج بپردازیم. این استغاثه ما را لایق فتح خواهد کرد و یک ضرورت برای رشد امت اسلامی است. ما میتوانیم با فریادهای استغاثه تمام اسباب معنوی را برای پیروزی درنهایت غربت و مظلومیت فراهم آوریم. خدا با ماست و اجابت او منتظر به اوج رسیدن دعاهای ماست. اقتدار رزمندگان امت اسلامی نباید ما را مغرور کند، بلکه تنها باید امید و تمنای ما را برای فرج افزایش دهد. مظلومیتهای فراوان نیز نباید یأس و رعبی در ما ایجاد کند، بلکه باید ایمان و استعانت ما را از درگاه پروردگار عالم روزافزون نماید.
بیایید در محافل مذهبی و مساجدمان، همراه با تبیین آنچه هماکنون بر امت اسلامی مظلوم میگذرد، فراتر از آنچه در رسانههای رسمی قابلبیان است، به برگزاری محافل دعا برای فرج اقدام کنیم و رزمندگان جبههٔ حق را با دعاهایمان یاری کنیم و الا باید شاهد قتلعامها و جنایتهای بیشمار در کوچهپسکوچههای شهرهایمان باشیم. همانگونه که تحمل و مدارای جبههٔ کفر در برابر کمترین حقوق امت اسلامی مطلقاً به پایان رسیده است و قصد نابودی مطلق امت اسلامی را نمودهاند، بیایید ما هم تحملمان را برای دوران طولانی غیبت به پایان برسانیم.
علیرضا پناهیان
11 / 1/ 1394