اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

چرا شب قدر دقیقا مشخص نیست؟


یکی از آثار عمیق و ماندگار در تفسیر قرآن کریم، مباحث قرآنی سلسله جلسات استاد شهید مرتضی مطهری است که اکنون با نام «آشنایی با قرآن» در دسترس است.
به گزارش مشرق به نقل از جماران، این متفکر شهید در تفسیر سوره مبارکه قدر، انسان و اعمال او را موجب فضیلت یافتن زمان و مکان می‌داند و نه برعکس: زمان‌ها به واسطه انسان کسب فضیلت می‌کنند؛ یعنی همین قدر که زمانی را برای عبادت قرار دادند و مردمی در آن وقت عبادت کردند و انسان در زمانی عبادت می‌کند که دیگران هم عبادت می‌کنند و همه این آهنگهای عبادت با یکدیگر به آسمان بالا می‌رود، این عبادت فضیلت دیگری پیدا می‌کند.

وی حتی شب قدر را نیز شب انسان کامل و به سبب وجود او شبی دارای فضیلت می‌داند: حال بیاییم سراغ لیلة القدر. اولا آیا این شب قدر که از هزار شب بالاتر است یک شب در عالم بوده و آن همان شبی بوده که قرآن بر پیغمبر نازل شد و دیگر شب قدری در عالم نبوده؟ بعضی این طور گفته‌اند. البته از علمای شیعه کسی نگفته. این حرف به دلیل خود آیه قرآن حرف نادرستی است، که عرض خواهیم کرد. بسیاری از اهل تسنن گفته‌اند شب قدر بیش از یک شب بوده، ولی اختصاص دارد به دوره پیغمبر اکرم؛ تا پیغمبر بود شب قدر در هر سالی بود، پیغمبر که رفت شب قدر هم رفت. این هم حرف بی‌حسابی است. پس شب قدر ادامه دارد. قبل از پیغمبر چطور؟ آیا قبل از پیغمبر شب قدر بوده یا نبوده؟ خود پیغمبر فرمود: هر پیغمبری که آمده شب قدر وجود داشته. بله، یک مسئله هست: آیا قبل از اینکه آدم و پیغمبری روی زمین پیدا شود شب قدر بوده یا نبوده؟ این دیگر محل تردید است. به بیانی که عرض [خواهم کرد] شب قدر شب ولیّ کامل است در هر زمانی؛ شب قدر یعنی شب انسان کامل.

حال از خود قرآن چه می‌فهمیم؟ اولا قرآن فرمود: «لَیْلَةُ اَلْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» و نفرمود: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ کانَ خَیْرا مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ» (شب قدر بهتر بود از هزار ماه)‌، در حالی که اگر شب قدر فقط یک شب در زمان گذشته بود باید این طور می‌گفت. بالاتر آنکه بعد از اینکه به صورت ماضی می‌گوید: قرآن را در شب قدر نازل کردیم، یعنی بعد از آنکه نزول قرآن را در یک شب قدر به صورت ماضی بیان می‌کند، به صورت فعل مضارع که دلالت بر دوام و استمرار دارد می‌فرماید: تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکَةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ در این شب فرشتگان و روح به اجازه پروردگارشان به زمین نازل می‌شوند. شبی است که میان زمین و آسمان پیوند و ارتباط برقرار می‌شود، شب برقراری ارتباط میان زمین و آسمان است، آن هم نه یک مَلَک و دو ملک، بلکه ملائکه فرود می آیند و روح فرود می‌آید. می‌فرماید: «فرود می‌آیند» نه «فرود آمدند»؛ کما اینکه در سوره دخان هم فرمود: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» و نفرمود «فُرِقَ» یا «اُفْرِقَ» ؛ یعنی اینجا هم فعل مضارع است: هر امر به هم بسته‌ای از یکدیگر باز می‌شود. این است که ائمه اطهار فرموده‌اند: از اهل تسنن بپرسید قرآن که می‌گوید «در شب قدر ملائکه و روح فرود می‌آیند» به چه کسی فرود می‌آیند؟ آیا ملائکه و روح که فرود می‌آیند به زمین فرود می‌آیند یا بر دل فرود می‌آیند؟ اینها بر دل فرود می‌آیند. نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ. `عَلی قَلْبکَ لِتَکُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ. ملائکه بر قلب انسان فرود می‌آیند. تا انسانی روی زمین نباشد که در این مرحله و دارای آن درجه از کمال باشد که ملائکه بر قلب او فرود بیایند، اصلا فرود آمدن ملائکه معنی ندارد. این مطلب صد در صد درست است. پس شب قدر شب انسان کامل است.

به همین سبب است که شهید مطهری پاسخی بسیار خواندنی در مورد ابهام در تعیین دقیق شب قدر اعلام می‌کند. وی ابتدا نظر رایج و عام را مطرح می‌کند: حال، شب قدر کدام شب است؟ در روایات تعیین نکرده‌اند که شب قدر [دقیقا] کدام شب است و تعمدی در کار بوده. در راز اینکه چرا شب قدر را تعیین نکرده‌اند، علما حرفها زده‌اند. آیا شب قدر شب نوزدهم است یا شب بیست و یکم و یا شب بیست و سوم؟ یکی از تعابیر در روایات این است که در شب نوزدهم یک سلسله مسائل تعیین می‌شود، بعد در شب بیست و یکم اینها ابرام می‌شود و بعد در شب بیست و سوم به مرحله امضا می‌رسد.

اما سپس به نظر بسیار عمیق و قابل تامل خود هم اشاره می‌کند: احتمال دیگر در علت تعیین نکردن شب قدر این است که شب قدرِ هر سال به آن امام تعلق دارد و بستگی دارد به وضع امام در آن سال؛ یک سال ممکن است امام در شب نوزدهم دوره اش را به پایان برساند و در این شب نزول ملائکه بر او بشود، و سال دیگر ممکن است در شب بیست و یکم یا بیست و سوم. علی الظاهر از شب نوزدهم زودتر نمی‌شود و این کار بالاخره یا در شب نوزدهم یا در شب بیست و یکم و یا در شب بیست و سوم صورت می‌گیرد.

10هزار تروریست برای تصرف شهر شیعیان +فیلم(+16)


موفقیت تروریست‌های سوری در دستیابی به شهر "خان‌العسل" از طریق خیانت برخی از عناصر داخل آن صورت گرفت و این عناصر اماکن نظارتی و گذرگاه‌هایی را که باید از آنها مراقبت می‌شد، خالی کردند.
گروه بین‌الملل مشرق - با گذشت چند روز از جنایت های تروریست های مسلح سوری در منطقه خان العسل همچنان ابعاد این کشتار جمعی تروریست‌ها ناشناخته باقی مانده است، تروریست‌های سوری از طریق تریبون‌های رسانه‌ای خود ادعا می کنند تنها 51 نظامی را ترور کرده اند، البته با وجودی که این اقدام هم در قوانین و مشورهای بین‌المللی محکوم است و با اذعان رسمی این گروه‌ها به اینکه این عده در اسارت تروریست‌ها بوده‌اند و بر اساس قوانین بین‌المللی نباید به صورت جمعی کشته می شدند، اما برخی افشاگری ها نشان از آن دارد که ابعاد این فاجعه تروریستی بسیار بیش از اعلام رسمی منابع وابسته به تروریست‌های سوری است.

شیخ "عبدالرحمن علی ضلع" رئیس مرکز مطالعات و بررسی های وحدت اسلامی در بلاد الشام درهمین راستا در گفتگو با پایگاه خبری العهد گفت که تعداد کسانی که در کشتار جمعی خان العسل کشته شده‌اند، بالغ بر 210 شهروند هستند که همگی آنها الان در بیمارستان حلب هستند. این در حالی است که برخی رسانه‌های دیگر این آمار را 100 شهروند اعلام کرده‌اند که در روزهای تلاش تروریست‌ها برای اشغال این منطقه از روز دوشنبه کشته شده‌اند.


وی تاکید کرد که 75 شهروند نیز همچنان در دست تروریست ها هستند و 65 نفر دیگر نیز بر اثر حملات موشکی تروریست‌ ها زیر آوار مانده اند و 75 شهروند نفر دیگر نیز در داخل خان العسل در محاصره تروریست ها قرار گرفته اند.

عبدالرحمن الضلع با نژادپرستانه خواندن این جنایت تروریست ها می‌افزاید که چیزی که رسانه‌ها به آن توجه نمی کنند، این است که 95 درصد مردم خان العسل از شیعیان هستند و به همین علت است که تکفیری ها و تروریست‌ها بدترین جنایت‌ها را در این منطقه انجام می دهند،‌این جنایت ها از پاره کردن شکم زن باردار گرفته تا کشتار کودکان و نظامیان در گوشه و کنار این شهر روی داده است.


وی در مورد عملیات تکفیری‌ها برای تسلط بر این شهر گفت که عناصر جبهه تروریستی النصره از شمال خان العسل به این شهر نفوذ کردند و تروریست‌های دولت شام و عراق نیز از غرب وارد شدند، البته عناصر ارتش آزاد از آنجا که از سه ماه پیش با تروریست‌ های النصرة دچار اختلاف شده‌اند، در این عملیات شرکت نکردند.

حمله توپخانه ای چهار تانک به شهر خان العسل و انفجار انتحاری 4 عنصر سلفی در کارگاه سردخانه های مشتو در این شهرباعث شد تا این محل که نظامیان ترور شده سوری در آن مستقر بودند، به دست تروریست های سلفی بیفتد و جنایتی که بخش هایی از آن در رسانه ها منتشر شد، روی دهد.


خبرگزاری سوریه نیز گزارش داد که تروریست های مسلح جنایت‌های زیادی بر ضد شهروندان خان العسل انجام داده‌اند.

خبرگزاری سوریه با اعلام اینکه آمار کشته شده های شهروندان سوری در خان العسل بیشتر از اعلام تروریست هاست، تاکید کرد که دست کم 123 نفر در این شهر کشته شده اند و تعداد زیادی نیز مفقود شده‌اند، بر اساس این گزارش بیشتر کشته شده‌های خان العسل از شهروندان بی‌گناه هستند.


هتک حرمت و روی هم انداختن جنازه‌های شهدای غیرنظامی و نظامیان سوری، آتش زدن جنازه ها، تجاوز و کشتار اسرا و جنایت های دیگر از مواردی است که خوی وحشیانه تروریست های سوری را ثابت کرده و مدعیان دروغین دموکراسی و مبارزه با تروریسیم را که اقدام به تجهیز تسلیحاتی و مالی این کشورها می‌کنند، رسوا کرده است.


جامعه جهانی در ادامه رویکرد دوگانه خود با وجود اسناد و دلایل متقن در ارتکاب این جنایت نه تنها واکنشی به این اقدامات از خود نشان نمی دهد، بلکه به حمایت‌های بی دریغ خود از عاملان این اقدامات تروریستی ادامه داده و آنها را در ادامه کشتار شهروندان بی گناه سوریه و تخریب زیر ساخت های این کشور یاری می‌دهد.

بر اساس گزارش های موجود موفقیت تروریست‌های سوری در دستیابی به این شهر از طریق خیانت برخی از عناصر داخل آن صورت گرفت و این عناصر اماکن نظارتی و گذرگاه‌هایی را که باید از آنها مراقبت می‌شد، خالی کردند، اما تروریست‌ها بعد از تسلط بر شهر حتی عناصری از ارتش را که با خیانت به دولت این کشور و همکاری با تروریست‌ها زمینه تسلط آنها بر خان العسل را فراهم آورده بودند، کشتند.


جزئیات جنایت های تروریستی ها در کشتار زنان، کودکان و پیرمردها در ورود به این شهر شیعه نشین و علوی نشین که بالغ بر 90 درصد آنها از این دو طیف مذهبی هستند، بسیار فجیع است. بر اساس این گزارش‌های تروریست‌ها با ساطور و چاقو و سرنیزه به جان مردم شهر افتاده و هر کسی را که در مسیر خود با وی روبرو می شدند، بلافاصله می‌کشتند، آنها با یورش به خانه ها، افراد خانواده ها را به بیرون بردند و جوانان را با شلیک مستقیم گلوله به سرشان از بین بردند. تروریست‌ها حتی شکم زنان باردار را پاره کردند و خانه های مردم را به روی آنها ویران کردند و سر برخی شهروندان را نیز از تن جدا کردند؛ آنها تعدادی از غیرنظامیان را زنده زنده به آتش کشیدند. بر اساس این گزارش جنازه های این افراد الان در بیمارستان حلب است، اما رسانه های سوری از انتشار تصاویرآنها منع شده‌اند.

در عملیات تصرف شهر خان العسل دست کم 10 هزار تروریست سوری حضور داشتند.


البته در یکی از عکس‌هایی که از سوی پایگاه خبری تروریست های سوری لحظاتی پیش از اعدام 51 عضو ارتش گرفته و منتشر شده، یکی از نظامیان سوری مشخص است که با روحیه بالای خود دست خود را به علامت پیروزی بالا می برد، این تصویر که روحیه بالای نظامیان ارتش سوریه را نشان می‌دهد، قطعا از دید منتشر کنندگان آن به دور مانده، چرا که با وجود بی رحمی و سنگ‌دلی دشمنان، این اقدام روحیه بالای عناصر ارتش و وفاداری آنها به نظام مقاوم خود را ثابت کرده و نشان می‌دهد که این ارتش می‌تواند با همین مولفه ها توطئه های داخلی و خارجی و جهانی علیه این کشور را از بین ببرد.


تفاوت خمس و زکات با مالیات


عضو هیات رئیسه کمیسیون اقتصادی مجلس، معتقد است: خمس و زکات را مردم با اراده و اختیار به کسانی می‌دهند که محبوب آنها هستند ولی در مالیات نه دهنده اختیاری دارد و نه گیرنده آن محبوبیت و قداستی.
به گزارش مشرق به نقل از خانه ملت، روح الله بیگی ئیلانلو طی یادداشتی به تفاوت‌های  پرداخت مالیات به دولت اسلامی با پرداخت خمس و زکات که برگرفته از کتاب «ارزش‌های اجتماعی در قرآن» وی است اشاره کرد که در ادامه می خوانید.

۱-   برآورد خمس و زکات و تخمین حساب و کتاب آن بر اساس اعتمادی است که به خود پرداخت‌کننده می‌شود هیچ نیازی به بازرسی و نظارت دیگری نیست در حالی که مالیات مبلغی است که دولت تعیین و محاسبه و دریافت می‌کند.

۲- گیرندگان زکات، پیامبر اکرم و جانشینان آن بزرگوار و کسانی هستند که از طرف حضرت اجازه داشته باشند، ولی در مالیات اینگونه نیست.

۳-خمس و زکات باید بر اساس عقیده و ایمان و با قصد قربت و رضای خداوند متعال پرداخت شود. تا آنجا که اگر مسائل عاطفی، ‌اجتماعی، سیاسی، قبیله‌ای یا کسب شهرست و عزت در نظر باشد، گویا حق خداوند پرداخت نشده است ولی در پرداخت مالیات این ایمان و قصد قربت و اخلاص لازم نیست.

۴- خمس و زکات از افرادی گرفته می‌شود که توان مالی دارند، ولی مالیات این‌گونه نیست و گاهی بر پارچه و کاغذ و ماشین و سیگار مالیات بسته می‌شود، خواه مصرف‌کننده فقیر باشد یا غنی.

۵-  خمس و زکات را مردم با اراده و اختیار به کسانی می‌دهند که محبوب آنها هستند ولی در مالیات نه  دهنده اختیاری دارد و نه گیرنده آن محبوبیت و قداستی.

۶-  مالیات نوعا برای هزینه‌های شخصی زندگی خود ماست ولی خمس و زکات برای کمک به دیگران است. توضیح اینکه همان‌گونه که انسان داخل منزل را موزائیک می‌کند، مبلغی به عنوان مالیات می‌پردازد که بیرون خانه او آسفالت شود و همانگونه که درهای داخل منزل را قفل می‌زند، مبلغی مالیات می‌دهد که پلیس بیرون خانه را محافظت کند.

بنابراین انسان دو نوع هزینه دارد: هزینه‌هایی که مستقیما برای داخل منزل تهیه می‌کند و هزینه‌هایی که از طریق دولت برای رفاه و خدمات بیرون منزل به واسطه مالیات دریافت می‌کند، پس مالیات بخشی از هزینه‌های شخصی انسان است.

لذا کسانی که خمس می‌دهند باید مخارج زندگی خود را از درآمد کم کنند و مالیاتی را که می‌دهند جزء مخارج زندگی آنها حساب می‌شود. مثلا اگر شخصی در سال دو میلیون تومان درآمد دارد و یک میلیون تومان خرج زندگی او است و صد هزار تومان مالیات پرداخت می‌کند، این شخص به هنگام حساب سال باید صد هزار تومان را مثل یک میلیون تومان جزء زندگی خود قرار دهد و نهصد هزار تومان را پس‌انداز و سود حساب کند و خمس همان نهصد هزار تومان را بپردازد.

بنابراین زکات و خمس برای خدمت به دیگران است ولی مالیات برای دریافت خدمات دولتی برای خود ماست.

۷- در زمان امامان معصوم (ع) حکومت‌ها از مردم مالیات‌هایی با نام خراج و عشریه می‌گرفتند، ولی باز هم مردم خمس و زکات خود را به امام عزیز می‌دادند و آن بزرگواران می‌گرفتند و نمی‌فرمودند شما که خراج می‌دهید، لازم نیست خمس و زکات بدهید.

۸- حاکم اسلامی و فقیه جامع‌الشرایط می‌تواند در شرایطی میزان مالیات پرداختی مردم را کم و زیاد کند و اکنون ولایت فقیه علاوه بر خمس و زکات، دستور پرداخت مالیات را نیز داده‌اند.

۹-  در تمامی کشورهای دنیا علاوه بر مالیات، صندوق‌های خیریه و موسسات عام‌المنفعه‌ای وجود دارد و تمام خدمات را بر دوش دولت نمی‌گذارند.

نگاهی تحلیلی به سریال نیکیتا+ عکس


در قسمتی از سریال نیکیتا به نام با آتش(With Fire) به شکل غیر مستقیم حادثه بوستون به تصویر کشیده شده است و جالب تر آنکه سبک عملیات تروریستی در سریال نیکیتا مانند واقعه تروریستی بوستون آمریکا به شکل کور و تنها برای هراس صورت گرفته است.
 مشرق؛ برخی اتفاقات مهم جهان و بلاخص رویداد های به وقوع پیوسته در آمریکا را می‌توان قبل از به وقوع پیوستن شان از طریق رصد رسانه های آمریکایی پیش بینی کرد، مواردی نظیر حمله نظامی به عراق و افغانستان و یا واقعه یازده سپتامبر از جمله این موارد است که پیش از وقوع توسط فیلم ها، بازی های رایانه و دیگر رسانه های امریکایی به شکل مستقیم و غیر مستقیم مطرح شده بودند. حادثه تروریستی اخیر بوستون آمریکا نیز از این دایره خارج نمی باشد و با کمی تعمق و تجسس در آن می‌توان به پالس های رسانه های آمریکا و آماده سازی غیرمستقیم مردم برای وقوع چنین رویدادی پرده برداشت.

 
نزدیک به سه ماه قبل در یکی از سریال های آمریکایی به نام "نیکیتا" که هم اکنون فصل جدید آن در حال پخش است، در قسمتی به نام با آتش(With Fire) به شکل غیر مستقیم حادثه بوستون به تصویر کشیده شده است، حال آنکه واقعه تروریستی بوستون چندی پیش روی داد و جالب تر آنکه سبک عملیات تروریستی در سریال نیکیتا مانند واقعه تروریستی بوستون آمریکا به شکل کور و تنها برای هراس صورت گرفته است اما نکته قابل توجه در این ارتباط آماده سازی رسانه ای برای اقناع افکار عمومی است تا سیاست های کلان آمریکا تضمین مناسبی برای اجرا داشته باشند.

 
با نیم نگاهی به سیر رسانه ای آمریکا در موضوعات تروریستی و بویژه سریال نیکیتا روحیه اگرشنیسم(Aggressionism) در ایالات متحده آمریکا را بررسی می کنیم.

رسانه و تروریسم:
مبارزه با ایران اسلامی در طول سال های اخیر در اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی روی داده است اما بخش فرهنگی در حوزه جنگ نرم به دلیل گسترده بودن رسانه ها و وابستگی قریب به اکثر آن ها به امپراطوری یهود بین الملل موجب شده است جنگی تمام عیار و یک طرفه علیه جبهه حق به راه افتد.

 
سال ها است که دستگاه رسانه ای آمریکا با ساخت انواع و اقسام فیلم ها و سریال ها، مسیر مورد نظر خود در راستای هژمونی جهانی را در پیش گرفته است. به تصویر کشیدن تروریسم و مبارزات جهانی ایالت متحده آمریکا با تروریسم، تحت عنوان مسلمانان و یا مسلمانان حامی ایران یکی از اولویت های همیشگی سیاست رسانه ای ایالت متحده آمریکا بوده است. گذشته از کنکاش در منشاء تروریسم و بررسی ابعاد آن که در نوع خود نیاز به مقاله ای جدا گانه دارد می‌توان به روندی آشکار و زیرکانه در تولیدات رسانه ای آمریکا پی برد.

یکی از هنرهای رسانه ای آمریکا القای خواسته های خود در جهت اهداف بلند مدت می‌باشد. علی رغم آنکه آمریکا دشمن درجه یک جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود، اما نمی‌توان بر واقعیت ها سرپوش گذاشت. یکی از هنر های عملیاتی ایالت متحده آمریکا تطبیق دستگاه رسانه ای با سیاست های کلان و راهبردی مراکز مطالعات فکری می‌باشد. در واقع تصمیم گیری های کلان در آمریکا با سیاست های رسانه ای در چارچوبی معین به شکل لازم و ملزوم در حال حرکت می باشند و این امر یکی از علل موفقیت آمریکا در حفظ سلطه جهانی خود محسوب می شود.

اتفاقاتی نظیر تهاجم نظامی به عراق و افغانستان به بهانه حمله تروریستی در یازده سپتامبر و یا دلایلی نظیر وجود القاعده و طالبان و القای خطرناک بودن آنها برای تمدن غرب همگی از مسائلی بوده است که دستگاه رسانه ای هالیوود با پرداختن به آن ها و مقدمه چینی رسانه ای زمینه اقدامات نظامی آمریکا را توجیه کرده است.

 
بدون شک اقناع افکار عمومی یکی از سخت ترین و پیچیده ترین کارها می‌باشد به نحوی که عدم موفقیت در آن موجب شکست در برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت خواهد شد، در این زمینه ایالت متحده امریکا از زبر دستی ویژه ای برخوردار است. در این ارتباط از حادثه یازده سپتامبر به عنوان نمونه ای مناسب می‌توان نام برد، رسانه های امریکا برای آماده سازی افکار عمومی ملت خود و دیگر های جهان حداقل از چند دهه قبل از این واقعه با ایجاد القای نا امنی و احتمال حمله تروریست ها به خاک آمریکا و یا حمله ای سهمگین توسط عنصری خارجی به کشورشان پروژه ی تلقین ناامنی را کلید زدند، رسانه های جهانی و بلاخص سینمایی طی چند دهه با ساخت بیش از ده ها بازی، سریال، فیلم، موسیقی و دیگر ابزارآلات رسانه ای خود تشویشی عمومی را در ذهن مردم آمریکا ایجاد کردند.



مردم غرب نیز که دهه هاست در سیطره رسانه ای یهود بین اللمل به سر می‌برند با اقناع شدن در این مسیر، به ناگاه وعده چند ساله رسانه هایشان مبنی بر وقوع یک حادثه تروریستی بزرگ را با چشمان خود دیدند. در آن روز آمریکا نیاز به هدایت کردن افکار عمومی داشت و بر اساس آن اتفاق بود که پروژه شکست خورده خاورمیانه بزرگ آغاز شد و نظام جهانی در تحولی تاریخی قرار گرفت.

طبق نظر سنجی ها در آن دوره قریب به اکثر مردم آمریکا و اروپا انجام این عمل تروریستی توسط گروه القاعده را باور کرده بودند و حتی هم اکنون بعد گذشت بیش از یک دهه از حادثه یازده سپتامبر و شکاک شدن برخی از مردم به آن حادثه هنوز تعداد بسیار زیادی از عموم مردم آمریکا و اروپا آن حمله را پروژه ای از جانب القاعده می دانند و این فریب همچنان ادامه دارد.

 از سوی دیگر در جمهوری اسلامی ایران مردم بعد از دیدن آن واقعه در اساس وجودی آن شک کردند و حتی آمریکاپرست ترین افراد داخل کشور نمی-توانستند بپذیرند 16 نهاد امنیتی آمریکا در کنار تمامی سرویس های اطلاعاتی آن به 19 تروریست القاعده اجازه دزدیدن هواپیما، حمله به برج های دوقلو و پنتاگون و کشتن هزاران نفر را بدهند. پرداختن به موضوع یازده سپتامبر و بررسی تطبیقی اثرگذاری در افکار عمومی مردم داخل و خارج آمریکا تنها نمونه ای از اثرگذاری رسانه ای ‌می‌باشد که به خوبی سردمداران ایالات متحده آمریکا از قدرت آن استفاده می کنند.

اما روند اقناع رسانه ای همچنان ادامه دارد و ایالت متحده با پیش گرفتن این رویه برای دیگر مقصود های خود برنامه ریزی می کند. حمله تروریستی اخیر در بوستون آمریکا و ایجاد سر و صداهای گسترده در سراسر جهان نیز نشان از طراحی های دیگری از سوی ایالت متحده امریکا دارد، در این ارتباط دستگاه رسانه ای آمریکا بار دیگر با پرداختن به موضوعاتی از این دست و آماده کردن مخاطب داخلی و جهانی خود با پرداختن به موضعی تروریستی شبیه آنچه که در بوستون امریکا رخ داد، پرداخته است. فیلم ها و سریال هایی که در آن مراکز امنیتی و اطلاعاتی آمریکا با حضور منجی وار، علیه تروریست های مسلمان به مبارزه برخواسته و با درایت شان توطئه های جهانی را خنثی می کنند. نیکیتا از جمله سریال های می‌باشد که در طول سه سال گذشته در این زمینه توانسته است مخاطبان زیادی را مشغول خود کند.

سریال نیکیتا از سال 2010 میلادی تا کنون توسط شبکه‌ی تلویزیونی سی‌ دابلیو (The CW Television Network)‏ به پخش در آمده است.

این شبکه آمریکایی در سپتامبر سال ۲۰۰۶ با سرمایه‌گذاری شرکت سی‌بی‌اس (CBS)‏ و شرکت یهودی برادران وارنر (Warner Brothers)‏ شکل گرفت و نام آن از ابتدای حروف دو شرکت اقتباس شد. این شبکه تا کنون با پخش سریال هایی معروف نظیر سوپرنچرال (Supernatural)‏، خاطرات خون‌آشام (The Vampire Diaries)، ‏دختر سخن‌چین (Gossip Girl)، بینندگان زیادی را بدست آورده است.
 
سریال نیکیتا از جدید ترین سریال های این شبکه محسوب می‌شود که تا کنون توسط 12 نویسنده و 12 کارگردان در آن فعالیت کرده اند، اثر گذار ترین فرد در ساخت این سریال کریگ سیلور ( Craig Silverstein) می‌باشد. وی تا کنون نویسندگی بیش از 65 قسمت از این مجموعه را برعهده داشته است و در سابقه سینمایی وی می توان به شرکت در ساخت سریال پر هزنیه و معروف ترا نوا (Terra Nova) در سال 2011 اشاره کرد.

 

بازیگر اصلی این سریال مارگارت دنیس کویگلی (Margaret Denise Quigley ) معروف به مگی کیو در نقش نیکیتا می‌باشد،‌ وی متولد ۲۲ مه ۱۹۷۹ هونولولو در ایالت هاوایی آمریکا است.

 
پدر مگی آمریکایی و مادر وی مهاجر ویتنامی می‌باشد. پدر و مادر وی در زمان جنگ ویتنام با یکدیگر آشنا شدند، مگی در ابتدا به پیشنهاد یکی از دوستانش در سن 17 سالگی در کشور ژاپن در عرصه مدلینگ شروع به فعالیت کرد اما بعد از مدتی به هنگ کنگ رفت و در عرصه بازیگری مورد توجه جکی چان قرار گرفت و او کویگلی را در دو حوزه رزمی و بازیگری تربیت کرد.

 
وی ابتدا در سال 1998 در سریال خانه اژدها(House of Dragon) و سپس در سال 2000 با بازی در فیلم(Gen-Y Cops) به شهرت رسید، و بعد از آن بودکه در دو فیلم نیمه شب منهتن (Manhattan Midnight) و ساعت شلوغی 2 (Rush Hour 2 ) همراه با جکی چان به بازی پرداخت.

      


2001                                                                 2001
اما مخاطبان جهانی او را با فیلم های معروفی نظیر ماموریت غیرممکن 3 (Mission: Impossible III ) و جان سخت 4 (Live Free or Die Hard ) می شناسد.
      

2007                                                     2006

او در سال 2010 با بازی در سریال "نیکیتا" به اوج شهرت خود رسید. کویگلی هم اکنون در لس آنجلس با سه سگش زندگی می‌کند.

شخصیت مگی و عقبه شخصیتی او موجب شده است سازندگان سریال، شخصیت نیکیتا را به وی واگذار کنند.  برگزیدن او برای این نقش را می توان انتخابی هوشمندانه دانست، وی به دلیل دو رگه بودن و داشتن چهره ای بین الملی و آشنا برای مردمان شرقی و غربی و همچنین سابقه فعالیت در عرصه مدلینگ و همکاری با افراد معروفی نظیر جکی چان و حضور در فیلم های جان سخت و ماموریت غیر ممکن به عنوان پیش نیاز و هم سبک سریال نیکیتا شخصیتی بی بدیل برای ایفای نقش نیکیتا است.

سریال حول شخصیت نیکیتا و اتفاقات روی داده برای او به تصویر کشیده شده است. نیکیتا در گذشته و در دوران جوانی توسط یک سازمان مخفی ایالت متحده آمریکا شناسایی شده و طی آموزش های سخت نظامی به یک جاسوس و قاتل تبدیل می شود. در این بین نیکیتا عاشق یک غیر نظامی می‌شود و سازمان مربوطه وی را به قتل می‌رساند، به این جهت نیکتا به مدت سه سال از سازمان دوری می کند و تصمیم به انتقام گیری دارد. روابط نیکیتا با سازمان و یا واحد(نام دیگر سازمان) در طول سریال با دراماتیزه شدن داستان و وجود صحنه های هیجان انگیز و اکشن به خوبی می‌تواند خط تعلیقی مناسب را برای بیننده ایجاد کند.

 
اما موضوعی‌که در رابطه با این سریال مطرح است هدف سازندگان سریال و راهبرد رسانه ای شبکه سی دابلیو می‌باشد. در یکی از قسمتهای فصل جدید، نیکتا همراه یکی از اعضای سازمان به نام مایکل در گیر و دار عملیاتی تروریستی قرار می‌گیرند که بخشی از آن مربوط به آماندا یکی از دشمنان نیکیتا است که با همکاری تروریستی به نام سلیم قصد آشوب و ترور در آمریکا را دارند. در بخشی از سریال فردی مظنون در رابطه با آماندا و سلیم دستگیر می‌شود. در سکانسی از این بخش مظنون به هنگام بازجویی توسط نیکیتا در دیالوگی نقشه تروریست ها در گام اول را بیان می‌کند که در نوع خود بسیار جالب و قابل تعمق است، وی می‌گوید:

«اولین حمله مثل یک عمل خشونت آمیز تصادفی به نظر می‌آید، کوچک و محدود، هدف هم آمریکایی های بی گناه خواهند بود و وقتی خبر را می شنوید که نمی‌توانید جلوی آن را بگیرد»

و درست بعد از این دیالوگ طی عملیاتی تروریستی عده ای کشته می‌شوند. جملاتی که در این قسمت از سریال نیکیتا آمده است به خوبی می تواند ذهن هر مخاطبی را به سمت و سوی حادثه کم هزینه اما پر سر و صدای بوستون سوق دهد، هر چند نوع انجام عمل تروریستی در این سریال شباهتی به حادثه بوستون ندارد و نباید داشته باشد اما زمزمه آن هر چند در دیالگوی چند ثانیه ای به خوبی می‌تواند هراسی را در دل مرم آمریکا ایجاد کند، بلاخص آنکه سالیان سال است که تمامی این شبکه ها مسئله ناامنی و خطر تروریست ها را به مردم خود القاء کرده اند و طبیعی است که این دیالوگ هم در راستای همان سیاست اجرا می‌شود.

بعد از این سکانس سلیم در پیامی به مردم و دولت آمریکا این عمل را حق خود می داند چرا که معتقد است آمریکایی ها در کشورش همین جنایات را کرده اند، وی می گوید:

«چه حسی داره؟ هر آن چه دوست داری در یک لحظه از بین میره. وقتی در آمریکا این اتفاق می افته بهش میگن فاجعه ملی اما وقتی در کشور ما اتفاق بی افته میگن خسارات جانبی و یا تلفات معقول، شما افراد بی‌گناهی رو هدف می‌گیرین بعد می‌گویید دنبال صلح هستین؟ این به اصطلاح صلح شما از خون ما رنگین شده. مردمی را که دوستشان داشتیم از ما گرفتید و حتی فرصت خداحافظی پیدا نکردیم و شما هم پیدا نخواهید کرد.»

در سکانسی دیگر، سلیم در صحبت با آماندا از انگیزه خود می گوید: «وقتی اون گوله سرگردون دختر کوچیکم رو ازم گرفت انگار که از داخل نابود شدم. یادمه که بغلش کرده بودم اونقدر بلند فریاد میزدم که صدای خودم رو نمی‌شنیدم».
 

سلیم، تروریست مسلمانی که در نهایت کشته می‌شود

نکته قابل توجه در این ارتباط نقد سیاست خارجی ایالت متحده آمریکا توسط این سکانس از سریال می‌باشد. به وضوح مشخص است در این بخش از فیلم نقد درون پارادایمی صورت گرفته و سیاست های اشتباه آمریکا در خارج از مرز ها علت حمله تروریست ها معرفی شده است. اما از سوی دیگر نویسنده فیلم به شکلی زیرکانه با به کار بردن عباراتی مانند "گلوله سرگردان"، مرگ دختر سلیم و دلیل کشته شدن وی را تعمدی نمی‌داند و نیروهای مسئول در این باره را تطهیر می کند و در عین حال نوعی دلسوزی را برای مخاطب به خاطر غم از دست دادن دختر سلیم ایجاد می‌کند. سازنده فیلم به خوبی توانسته است به بهانه نقد ترور های احتمالی در آمریکا آن را به سوی افراد مورد نظر خود هدایت کرده و بار دیگر مسئله اسلام هراسی را در راس قراردهد. و جالب تر آنکه مسئول برخورد با این حادثه تروریستی در سریال نیکیتا شخصیتی بین المللی، و دارای چهره ای نیمه شرقی و نیمه غربی است تا بتواند با داشتن وجهه ای جهانی علاوه بر اقناع افکار عمومی در آمریکا و اروپا، افکار عمومی مردم شرق را در دست بگیرد.


 
از نکات دیگر در این قسمت از سریال نیکیتا، حضور آماندا به عنوان زنی تروریست و غیر مسلمان در کنار سلیم قابل توجه است. وی که دشمن نیکیتا است به دلایلی دیگر قصد اعمال تروریستی را دارد، که خود زاویه ای متفاوت از تحلیل های انفجار بوستون را نشان می‌دهد. افرادی که در درون آمریکا خواهان جدایی طلبی، انتقام از شرایط موجود و مانند اینها هستند، این دلایل موجب می شود علیه دولت و مردم اعمال تروریستی انجام دهند، وسازندگان فیلم در این سریال به خوبی توانسته اند خطر اعمال تروریستی از درون خاک آمریکا را به مخاطب خود القاء کنند.

به طور کلی شباهت های موجود در این سریال با واقعه بوستون، نظیر مسلمان بودن هر دو تروریست، ارائه تحلیل هایی مبنی بر دست داشتن عناصر داخلی و دیالوگ های مطرح شده در فیلم که نزدیکی زیادی با واقعه بوستون دارد به خوبی نشان می‌دهد ما بین حادثه بوستون و این قسمت از سریال نیکیتا که دو ماه قبل از حادثه به پخش در آمده است قرابت هایی وجود دارد. اما نکته قابل توجه آن است که اساساً بمب گذاران واقعه بوستون و مقصران این رویداد از اهمیت چندانی برخوردار نیستند، مسئله مهم در این باره، موضوع زنده نگه داشتن ترس و القای ناامنی رسانه ای توسط ایالت متحده آمریکا است. به واقع آمریکا هیچ گاه دوست ندارد مردم کشورش به طور کامل احساس امنیت کنند چرا که در این صورت هژمونی آمریکا مورد تزلزل واقع خواهد شد و دیگر بهانه ای برای تشدید فضای امنیتی و یا لشکر کشی به دیگر کشور های جهان وجود نخواهد داشت. به این دلیل علاوه بر فضا سازی های رسانه ای مبنی بر در کمین بودن تروریست ها، ایالت متحده نیاز دارد در دوره زمانی مشخصی با ایجاد تعمدی این وقایع فضای نا امنی را از القای رسانه ای به عرصه واقعیت بکشاند.

به خوبی مشخص است حادثه بوستون در برابر جنایات روزانه اعوان و انصار آمریکا در منطقه غرب آسیا(خاور میانه) به قدری کوچک و ناچیز است که می‌توان آن را نادیده گرفت اما تفاوت اصلی در این بین قدرت رسانه ای می‌باشد که گردانندگان آن موضوعی نظیر حادثه بوستون را بسیار بزرگ و جهانی جلوه می‌دهند و در برابر مسلمان کشی در بحرین، سوریه و میانمار سکوت می کنند.
      

کشته شدن ده ها هزار مسلمان میانماری با کمترین پوشش رسانه ای   




کشته شدن سه نفر در بوستون آمریکا با حداکثر پوشش رسانه ای

در این باره رئیس جمهور آمریکا در رابطه با حادثه بوستون جمله ای دقیق را بیان کرد: « هر بار بمبی برای آماج گرفتن غیرنظامیان بی‌گناه استفاده شود عملی تروریستی روی داده است» بدون شک این جمله کاملاً درست است، اما متاسفانه روحیه منافقانه در ایالت متحده آمریکا باعث شده این عمل در کشور های اسلامی که بر خلاف جهت آمریکا در حرکت اند تروریستی تلقی نشود. اگر جمله رئیس جمهور آمریکا مد نظر قرار گیرد باید ایالت متحده آمریکا را بزرگ ترین تروریست در تاریخ بشریت معرفی کرد.

در این ارتباط امام امت، حضرت آیت الله خامنه ای (دامت برکاته) در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان ارتش و خانواده‌های آنها چه حکیمانه در تبیین تناقض‌گویی‌های آمریکا فرمودند:

«آمریکا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال کشتار مردم بی‌گناه پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه سکوت می‌کنند اما بعد از چند انفجار در آمریکا، همه دنیا را پر از جنجال می‌کنند. ... جمهوری اسلامی ایران به پیروی از منطق اسلام با هرگونه انفجار و کشتار مردم بی‌گناه چه در بوستون آمریکا و چه در پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه مخالف است و آن‌ را محکوم می‌کند. ... این چگونه منطقی است که اگر کودکان و زنان در افغانستان و پاکستان بوسیله آمریکایی‌ها کشته شوند و در عراق و سوریه نیز تروریست‌های مورد حمایت آمریکا، غرب و صهیونیست‌ها، فاجعه‌آفرینی کنند، اشکالی نداشته باشد اما اگر انفجاری در آمریکا یا یک کشور غربی روی دهد، همه دنیا باید هزینه‌ی آن را بپردازند؟ ... این روحیه و تفکر آمریکا و غرب که خود را تافته‌ی جدا بافته از دیگران می‌دانند، عامل سرنگونی و زوال روزافزون آن‌هاست.»

در این میان سخنان منافقانه‌ی اوباما در ارتباط با تروریسم به عنوان نماینده ایالت متحده آمریکا خود نشان دهنده آن است که مسائل رخ داده در آمریکا تنها بهانه ای برای جنگ افروزی و اگرشنیسم گرایی می باشد، بلکه در برابر سخنان شفاف و عالمانه رهبر انقلاب اسلامی ایران تنها نوعی رسوایی محسوب می شود و اما افسوس از آنکه چه بسیار از انسان های دنیا در چنگال رسانه های یهود جهانی گرفتار می باشند و سخنان حق امام شیعیان جهان به گوششان نمی‌رسد.

رونمایی از شیطان جدید لبنان


علی عثمان جرادی همانند الاسیر و حتی بی محاباتر از او سخن می گوید. علی عثمان جرادی امام مسجد قطیش در مناطق قدیمی صیدا است. او حزب الله را حزب شیطان دانسته است. وی اعلام کرده که هر کس حزب الله را تایید کند کافر است و اقتدا کردن به فردی را که به دولت سوریه یا حزب الله کمک کند حرام دانسته است.
به گزارش مشرق به نقل از ابنا، در حالی که چند هفته ای بیشتر از پنهان شدن احمد الاسیر و شماری از طرفدارانش در صیدا در جنوب لبنان نمی گذرد، هم اکنون سخن از الاسیر جدیدی است که همان موضع و حتی تندتر از او را در برابر دولت های سوریه و لبنان دارد.

نام شخص جدید، علی عثمان جرادی است که جانشین شیخ احمد الاسیر شناخته می شود. در حالی که پس از پنهان شدن شیخ احمد الاسیر، گروههای تکفیری در لبنان منتظر جانشین او بودند،  هم اینک علی عثمان جرادی به عنوان جانشین او شناخته می شود.


علی عثمان جرادی همانند الاسیر و حتی بی محاباتر از او سخن می گوید. وی امام مسجد قطیش در مناطق قدیمی صیدا است.

جرادی حزب الله را حزب شیطان دانسته است. وی اعلام کرده که هر کس حزب الله را تایید کند کافر است و اقتدا کردن به فردی را که به دولت سوریه یا حزب الله کمک کند حرام دانسته است.

امام مسجد قطیش گفته است افرادی که از دولت سوریه و حزب الله حمایت کنند، نباید در قبرستان مسلمانان دفن شوند. وی حزب الله را همانند اسرائیل دانسته و گفته است هر دو  اشغالگرند. علی عثمان جرادی، حسن نصرالله و اسحاق رابین را همانند هم دانسته است.

تنها موردی که این شیطان جدید اعلام نکرده این است که با وجود این همه قاطعیت چگونه کوچکترین مشکلی با دولت اشغالگر قدس که سالهای سال مسلمانان را قتل عام می کند، ندارد و برنامه ای هم برای مبارزه با آن نخواهد داشت!