اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

نگاهی به سیر تاریخی ممنوعیت حجاب

نگاهی به سیر تاریخی ممنوعیت حجاب

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و …

13910311000052_PhotoA

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و شرکت‌های غربی درآوردند.

بخشنامه ممنوعیت حجاب برای رسیدن به تصویب رضاشاه، در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیررسمی قانون «کشف حجاب» به تمام ولایات ایران ارسال شود. رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر «کشف حجاب» تأکید کرد.

ممنوعیت حجاب پیامدهاى منفى و زیان‌بار فراوانی داشت؛ ازجمله آنها می‌توان به رواج معاشرت‏هاى آزاد دختران و پسران و زنان و مردان اشاره کرد که مفاسد جبران‏ناپذیرى را در پى داشت. درواقع «کشف حجاب» مفاسد را گسترده‏تر و علنى‏تر ساخت و به گونه‏اى، زشتى آن را از بین برد و شکلى عادى به آن داد.

ماجرای ممنوعیت حجاب به قدری زشت و زننده بود که هیچ زن محجبه‌ای در کوچه و خیابان امنیت نداشت. پاسبان‌ها و مأموران حکومتی هر زن باحجابی را که در معابر می‌دیدند تعقیب می‌کردند و گاه تا داخل خانه می‌رفتند تا چادر و روسری را از سر او بکشند. عده‌ای از زنان مضروب شدند، بعضی بچه‌های‌شان سقط شدند و عده بسیاری خانه‌نشین شدند.

ارعابی که رضاخان با قلدری و دیکتاتوری و پشت‌گرمی به استعمارگران، در دل مردم ایجاد کرده بود جای هیچ قیام و فریادی را نگذاشته بود و دستگاه حکومتی او هر ندای ظلم‌ستیزی را به بدترین شکلی در گلو خفه می‌کرد. قیام مسجد گوهرشاد، اعتراض مرحوم شیخ محمدتقی بافقی و هجرت تعدادی از روحانیان ازجمله این اعتراض‌ها بود.

در گفت‌وگو با دکتر موسی حقانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، ابعاد ممنوعیت حجاب را بررسی کرده‌ایم. نگاهی به وضعیت زنان در فردای ۱۷ دی یکی از محورهای این گفت‌وگو بود.

جناب آقای حقانی موضوع «کشف حجاب» پس از هفتاد و چند سال هنوز جای بحث دارد. نمی‌توان گفت که تنها با دستور رضاشاه کشف حجاب اجرا شد؛ داستان ممنوعیت حجاب از کجا آغاز شد؟

نمی‌توان گفت که رضاخان آغازکننده این پدیده در کشور بود، از زمانی که با غربی‌ها روبه‌رو شدیم، آن هم رویارویی گسترده فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، الگوی زیست غربی‌ها رفته‌رفته در کشور ما مطرح شد. ایرانی‌ها در پی ارتباط با وابستگان بازرگانی و تجار با نوع زیست بانوان غربی آشنا شدند.

موضوع بعدی برنامه‌ریزی جدی برای ساختارشکنی اجتماعی و فرهنگی در کشورهای اسلامی مانند ایران بود. در ایران، زنان و بانوان مسلمان یکی از اهداف تهاجم فرهنگی بودند. وقتی زن در پوشش حجاب قرار دارد، در فضای خاصی به سر می‌برد که آن فضا با تهاجم فرهنگی و برنامه غربی‌ها برای اجرا در کشورهای اسلامی، سازگار نیست. زن با حجاب پاسدار حریم خانواده است، اما وقتی به خروج از حجاب تشویق می‌شود، به دلیل نوع زیست کشورهای غربی، خودبه‌خود یک تکان جدی و ساختارشکنانه بر فرهنگ حاکم بر جامعه ایران و نوع سلوک زنان وارد می‌گردد.

اگر زن از حریم حجاب خارج شود، پیامدهای اجتماعی و اخلاقی خواهد داشت؛ زیرا نوع زندگی نیمی از افراد جامعه مورد تهاجم در ایران را دچار تغییر و تحول می‌کند. وقتی چادر کنار می‌رود، بی‌حجابی و بدحجابی جانشین آن می‌شود، استفاده از لوازم آرایشی و نوع پوشاک جدید متناسب با وضعیت جدید، ابتدایی‌ترین اتفاقاتی است که رخ می‌دهد.

استعمار وقتی وارد کشورهای اسلامی شد متوجه گردید نیمی از جمعیت این کشورها، یعنی زنان، با پوشش حجاب در جامعه حضور می‌یابند و وظایف خود را انجام می‌دهند. همین مسئله مانع رسوخ فرهنگ غربی در جوامع اسلامی می‌شد؛ زیرا زمانی که مادر خانواده، که سهم اصلی را در تربیت فرزندان خانواده دارد، و مقید به حجاب و قواعد اسلامی و دینی باشد، این روحیه را به فرزندان خود منتقل می‌کند و این فرصت چندانی برای نفوذ مجال تفکر غربی باقی نمی‌گذارد. این‌گونه بود که غرب تصمیم گرفت این سنگر را فتح کند و از بین ببرد و بنابراین به برنامه‌ریزی گسترده برای مبارزه با حجاب دست زد.

تأثیر فرقه‌های نوظهور در عصر ناصرالدین‌شاه قاجار را در این مسئله چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فرقه‌های نوظهور در کشف حجاب تأثیر داشتند؛ زیرا هدف اصلی آنها ساختارشکنی فرهنگی، دینی و اجتماعی در ایران بود. یکی از این فرقه‌های ضاله، بابیت بود. هنگامی که علی‌محمد باب، رهبر این فرقه، در قلعه چهریق در زندان به سر می‌برد، پیروان و طرفداران او در دشت «بدشت» نزدیک شاهرود جمع شدند. آنها قرار بود در دشت «بدشت» به نوعی ساختارشکنی اساسی و جدی دست زنند؛ ازهمین‌رو زنی به نام قرهالعین در این اجتماع بابیان، برای نخستین‌بار در بین مردان با لباس نامناسب و بدون حجاب حضور یافت.این اقدام قرهالعین باعث پیدایش شکاف در بین طرفداران باب شد. بعضی از افرادی که دچار تبلیغات مسموم و فریفته شده بودند، با این وضعیت آگاه شدند و از این فرقه جدا گردیدند، اما عده‌ای دیگر به تداوم فعالیت تمایل بیشتری پیدا ‌کردند.پس از این اتفاق بود که در کشور ما تهاجم به حجاب به شکل‌های گوناگون بیشتر شد.

روشنفکران و نویسندگان نیز در این میان مؤثر بودند؟

روشنفکرانی مثل آخوندزاده به حجاب حمله کردند در آثار آنها مسئله حجاب مطرح شد. آنان درصدد غربی کردن جامعه ایران بودند. در عصر ناصرالدین‌شاه و مشروطه بقایای بابیان اولیه در دو گروه «ازلی» و «بهایی» فعالیت خود را ادامه دادند. اینها نیز در زمینه حجاب‌ستیزی فعالیت‌های گسترده‌ای کردند که از میان آنها می‌توان به خانواده دولت‌آبادی اشاره کرد. در این خانواده، که از گروه ازلی بودند، پدر با قوت از کسوت روحانیت بیرون ‌آمد و دختر هم با قوت از کسوت حجاب، و این را با صراحت اعلام کردند.

نام صدیقه دولت‌آبادی را در این زمینه فراوان شنیده‌ایم. او در تکاپوها برای کشف حجاب با بیان اینکه زنان باید باسواد گردند و با مظاهر دنیای جدید آشنا شوند و نیز مشارکت بیشتری در اجتماع داشته باشند، بدون حجاب وارد اجتماع شد.اما هدف اصلی در همه این‌گونه اقدام‌ها، ترویج و گسترش فرهنگ برهنگی در جامعه ایران بود تا ساختارشکنی در جامعه روی دهد.

شاعران و نویسندگان در مسئله کشف حجاب چه سهمی داشتند؟

جریان روشنفکری در عصر قاجار و به‌ویژه پس از انقلاب مشروطه فرصت بیشتری یافتند تا در زمینه تغییر ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کشور تلاش کنند. در دوره مشروطه هجوم گسترده علیه موضوع‌های دینی در بعضی از نشریات آغاز گردید. در این میان به حجاب نیز حمله شد. افرادی که در سلک اسلام نبودند، مانند مادام یپرم، همسر یپرم‌خان ارمنی، هم با همکاری صدیقه دولت‌آبادی برای حجاب‌زدایی در ایران فعالیت کردند.تمام ساختارشکن‌ها بر سر مسئله حجاب‌زدایی از بانوان اتفاق نظر داشتند و پیروان فرقه ضاله بابیه، ازلیه، بهائیه و بعضی از روشنفکرانی که اصلاً اعتقادی به هیچ مسلکی نداشتند در این زمینه فعالیت می‌کردند.

علی‌اکبر سیاسی، در مقام نویسنده‌ای که روزنامه «ایران جوان» را منتشر می‌کرد و کانون ایران جوان را راه‌اندازی کرده بود، آشکارا به زنان چادری حمله و اهانت می‌کرد. عارف قزوینی، میرزاده عشقی و… هم علیه چادر و حجاب شعر سروده‌اند. بدین ترتیب و متأسفانه جوی علیه حجاب در کشور شکل گرفت و عده‌ای دانسته و عده‌ای دیگر ندانسته و تحت‌تأثیر هوا و هوس وارد این عرصه می‌شدند.

درواقع برنامه ازپیش‌تعیین‌شده‌ای برای نابودی حجاب در ایران، به‌منزله اقدام اولیه و آغازین برای سقوط خانواده و برهنگی زنان، طراحی شده بود که روشنفکران، شاعران و نویسندگان هم به پیشبرد آن کمک می‌کردند. البته علی‌اکبر سیاسی، آگاهانه و با برنامه در این زمینه فعالیت می‌کرد. بعدها حزب ایران جوان متعلق به علی‌اکبر سیاسی با کانون ایران نو تیمورتاش ائتلاف کرد و در نتیجه ادغام آنها باشگاه ایران راه‌اندازی ‌شد. باشگاه ایران طی سال‌های ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷ تأسیس شد که سال‌ها پیش از تصویب و اجرای قانون ممنوعیت حجاب بود.

در این باشگاه زنان بعضی از اعضا و نیز سران حکومتی بدون حجاب حضور پیدا می‌کردند و تا صبح با مردها به عیاشی، رقص و پایکوبی و باده‌نوشی مشغول می‌شدند. اینها مقدماتی است که از صدر قاجار آغاز شد، با مشروطه سرعت گرفت و با ورود به دوره رضاخان، که با مشت آهنین و دیکتاتوری قدرت گرفته بود بحث کشف حجاب با شدت بیشتری مطرح شد.

در صحبت‌های خود به موضوع هدف قرار دادن دین اشاره کردید، چرا در آن دوران دین‌زدایی محور قرار گرفته بود؟ چه چیزی از دین‌زدایی عاید استعمار می‌شد؟

وقتی دین را مطرح می‌کنیم، جنبه وحیانی بودن آن مطرح است. وقتی یک طریقت و مسلکی مبتنی بر وحی و دستورات الهی باشد، برای انسان قواعد و چهارچوبی را قرار می‌دهد که انسان باید براساس آنها زندگی کند. در دین، پاک، نجس، حلال، حرام، امر به معروف و نهی از منکر و… مطرح است و باعث می‌شود استعمار غرب به اهداف خود نرسند.

ازهمین‌رو استعمار غرب برای نابودی این مانع دو روش را سرلوحه کار خود در ایران قرار داد: ۱٫ روش نسخ ۲٫ مسخ. در روش نسخ اعلام می‌کند که دین اساساً نسخ شد و عصر دین‌داری به پایان رسید و بشر به دین نیازی ندارد. در آن زمان آنها این موضوع را در قالب‌های گوناگونی مطرح می‌گردند.

سران دو فرقه ضاله بابیت و بهائیت پس‌از طرح آیین خود گفتند که دین اسلام نسخ شده و دوره اسلام به سر رسیده است. سپس چهارچوب‌ها را نیز به هم زدند، حدود محارم را از میان برداشتند، پاک، نجس، حلال و حرام را نادیده گرفتند و مرزبندی‌ها را به هم ریختند.سیاست نسخ از اساس دین اسلام را منکر، و مدعی روش و دین جدیدی می‌شود که به هیچ روی جنبه وحیانی و الهی ندارد. اما در سیاست بعدی، یعنی مسخ، وارونه جلوه دادن تعالیم دینی مدنظر است که در قالب مسائل خرافی یا با اظهار اینکه باید روایتی امروزی و مدرن از دین اسلام داشته باشیم، مفاهیم آن را مسخ می‌کنند و در این میان حجاب را نیز کنار می‌زنند.

وجود دین وحیانی در هر جامعه‌ای می‌تواند مانعی بر سر راه سلطه‌گری و ازهم‌گسیختگی جامعه باشد. در اروپا از طریق پروتستانتیسم، صلابت دین کاتولیک را گرفتند. براساس روایتی، پروتستان نسخه یهودی‌شده مسیحیت است. این آیین جدید راه را برای بسیاری از اقدامات و تحرکات فراهم کرد.

آنها به دنبال اجرای همین طرح در ایران بودند؛ آخوندزاده، که اعتقادی به دین نداشت، می‌گفت: باید به پروتستانتیسم اسلامی دست بزنیم. بعدها افراد دیگری نیز این چنین موضوع‌هایی را مطرح کردند که هدفی جز رنگ کردن احکام، شعائر و منویات دین نداشتند و از سر نوعی وادادگی و دلبستگی به غرب این مسئله را بیان می‌نمودند. دین یگانه سنگری است که سد راه استعمار در ورود به کشورهای اسلامی است. در غربی شدن جوامع نیز فقط ظواهر مطرح است و قرار نیست کشورها در قلمرو علم و تکنولوژی پیشرفت کنند، بلکه باید همیشه وابسته باقی بمانند.

رضاخان، تدریجی و گام به گام سیاست کشف حجاب را پیش برد، این سیر تدریجی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رضاشاه برای نابودی تشیع، اسلام و سنت‌ها در کشور ایران، بر سر کار آمد. پاسخ این پرسش را که چرا رضاخان برای این کار انتخاب شد، در تعاریفی می‌توان جست که استعمار از نوع حکومت مطلوب در ایران پس‌ از سقوط محمدعلی‌شاه در دوره احمدشاه داشت. رضاخان از نظر فرهنگی فرد مشهوری نبود و درک فرهنگی بالایی نداشت. او نظامیِ قلدری بود که در حوزه نظامی‌گری نیز با پشتیبانی بعضی از کانون‌های پنهان مراتب رشد را طی کرد.

از سال ۱۲۹۳، یعنی شش سال پیش از کودتا در ایران، استعمار به این دیدگاه رسید که برای اصلاح ایران ــ از منظر آنان ــ باید دیکتاتوری منور این کشور روی کار آید و ما باید با استفاده از مشت آهنین مسائل ایران را سر و سامان بدهیم. این عین جمله مجله کاوه (مجله‌ای به زبان فارسی که در برلین از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ ه‌ق منتشر می‌شد و مؤسس آن حسن تقی‌زاده بود.) است. در دوره قاجار و مشروطه خیلی تلاش کردند ایران را آن‌چنانکه مدنظرشان است شکل دهند. بر این اساس باید ساختارها کاملاً دگرگون و غربی می‌شد، اما در آن دوره موفق نشدند چنین کنند؛ زیرا مخالفت روحانیان و مردم ایران از این کار جلوگیری کرد. این‌گونه بود که آنها به فکر این افتادند که با یک دولت مقتدر نظامی تغییرات مدنظر را در ایران به اجرا درآورند.

در منابع تاریخی آمده است که فردی به نام آشتیانی‌زاده، از نمایندگان مجلس، از حبیب‌الله رشیدیان، که یکی از چهره‌های معروف وابسته به انگلیس بود، شنیده بود که پیش از کودتا، اردشیر جی، سرجاسوس انگلیس در ایران، به عین‌الملک، پدر هویدا، که در دوران پهلوی دوم به مدت سیزده سال نخست‌وزیر بود، مراجعه کرد و گفت: برای امر مهمی در ایران به فردی نیاز داریم که دو ویژگی داشته باشد: ۱٫قزاق باشد؛ ۲٫شیعه اثنی عشری خالص نباشد. او سه بار موضوع شیعه اثنی عشری خالص نبودن را تکرار کرد. این مطلب نشان می‌دهد که قرار بود فرد نظامی قلدری بر سر کار بیاید که با مبانی تشیع اثنی عشری در ایران درگیر شود.

رضاخان به‌شدت از ناحیه روشنفکران غرب‌گرا تحت فشار بود تا اصلاحات مدنظر آنها را به اجرا درآورد. هوشیاری و هوشمندی موجود در رفتار رضاخان و نیز توصیه دیگران به او، وی را به این نتیجه رسانده بود که نمی‌شود یک‌باره در ایران به تغییرات مدنظر دست زد، ازهمین‌رو رضاخان یک سیاست پلکانی و همراه مماشات را برای انجام دادن کارهای اصلی و جدی درپیش گرفت. او که نخست فرمانده نظامی کودتا بود، به مقام وزارت جنگ و بعد نخست وزیری دست یافت. سپس کوشید حکومت قاجاریه را با طرح جمهوریت سرنگون کند، اما موفق نشد.

حالا به زمان نیاز داشت تا پادشاه بعدی ایران شود. تمام کوشش رضاخان از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ این بود که مخالفان خود را از سر راه بردارد و زمینه را برای رسیدن به تخت سلطنت آماده کند. در سال ۱۳۰۴، که این اتفاق روی داد، شاه جدید به تدریج روی اصلی خود و کودتا را، که همان نابودی تشیع و اسلام در ایران بود، را به نمایش گذاشت. بدین ترتیب درگیری‌ها از سال ۱۳۰۵ به آهستگی آغاز شد؛ قیام حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی در مخالفت با سیاست‌های رضاخان در سال ۱۳۰۶ روی داد. ضرب و شتم بافقی هم به دلیل اعتراض او به نوع حجاب دختران و همسر رضاشاه در زمان حضور در حرم حضرت معصومه(س) است.

وقتی رضاشاه با چکمه به حرم حضرت معصومه(س) رفت، این پیام را به مردم داد که دیگر دوره تظاهر او به دین‌داری پایان یافته است.از آن پس، او به تغییراتی صوری با عنوان مدرنیزاسیون دست زد که از میان آنها می‌توان به قانون متحدالشکل کردن لباس مردها اشاره کرد که خود زمینه‌های کشف حجاب را فراهم کرد.کشف حجاب هم نخست به صورت علنی و قانونی اجرا نشد، بلکه با حمایت از زنان بی‌حجاب و اقدامات ساختار شکنانه باشگاه‌ها و کلوب‌ها زمینه اجرای قانونی آن فراهم شد و رضاخان پس از بازگشت از ترکیه در سال ۱۳۱۳ مصمم گردید بساط حجاب را در ایران جمع کند.

رضاشاه در ایران، در حالی قانون کشف حجاب را اجرا می‌کرد که ایران تنها کشوری بود که به این اقدام دست می‌زد و افغانستان و ترکیه با چنین گستره‌ای سیاست کشف حجاب را دنبال نکردند. این قانون مصوبه مجلس بود یا فرمان رضاشاه؟

کشف حجاب دستور رضاشاه بود که به دولت حکم شد و دولت نیز به وزارت کشور ابلاغ کرد تا آن را در سراسر کشور اجرا کند. بااین‌حال این اقدام حلقه‌ای از سلسله تحولاتی تلقی می‌شد که در منطقه رخ ‌داد. با فروپاشی امپراتوری عثمانی در ترکیه تحولات گسترده‌ای روی داد و آتاتورک به طور جدی با نهادها و نمادهای دینی درگیر شد. رضاشاه نیز که برای کشف حجاب از پیش انگیزه داشت، پس از بازدید از ترکیه به اجرای آن مصمم‌تر شد و ازهمین‌رو به وزرای خود دستور داد که با زنان و دخترانشان، آن هم بدون ‌حجاب، در جشن‌هایی حاضر شوند که به مناسبت کشف حجاب در ایران می‌شد تا این الگویی شود برای همه کارمندان دولت و طبقات پایین جامعه.

شایان ذکر است که در افغانستان این مسئله زودتر از ایران اجرا شد و امان‌الله به گونه‌ای جدی به نابود کردن بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه خود به منظور غربی شدن دست زد.در ترکیه نیز، اگرچه آتاتورک با نهادهای دینی در ترکیه به‌شدت مقابله کرد، اجرای ممنوعیت حجاب به شدت ایران نبود.

اقداماتی که رضاشاه و دولت او بعد از ممنوعیت حجاب انجام دادند، چه بود؟

رضاخان مصمم به ترویج بی‌حجابی در ایران بود، به همین دلیل نیروهای خود را به همه شهرها، روستاها و شهرستان‌ها اعزام کرد و دستور داد که از تردد زنان باحجاب و حتی سوارشدن آنها به اتوبوس، رفتن‌شان به قبرستان و حمام عمومی جلوگیری شود. این قانون با خشونت در سراسر ایران اجرا شد و نیروهای امنیه به دوردست‌ترین روستاها رفتند و زنان باحجاب را تعقیب کردند و چادر از سرشان ‌کشیدند. آنها این چادرها را در یک بلندی به آتش می‌کشیدند، گویی که فتحی انجام داده بودند

زنان باحجاب در خیابان ضرب و شتم شدند و همسرانشان تحت تعقیب قرار می‌گرفتند. کارهای تبلیغاتی مانند برپایی جشن‌های کشف حجاب نیز انجام شد. اگر به عکس‌های این جشن‌ها نگاه کنید، متوجه خواهید شد که همه به اجبار در این جشن‌ها حاضر شده ‌بودند. زنان مظلوم، یقه پالتوهایشان را بالا و کلاهشان را تا پایین سر می‌کشیدند تا بدین وسیله حجاب خود را رعایت کنند. برای مقابله با این کار پس از مدتی بخشنامه ‌شد که زنان حق ندارند یقه پالتو را بالا و کلاه را پایین بکشند. در اسناد کشف حجاب به این موضوع اشاره شده است که برای نماز خواندن به چادر نیاز است و برای رفع این مسئله اجازه پوشیدن چادر برای چند دقیقه نماز داده شده است. افزون براین در این اسناد سؤال شده است که آیا زنان می‌توانند با روسری به مجالس ختم بروند، اما در پاسخ اجازه چنین کاری به هیچ روی داده نشده است.

در نگاهی کلی، این‌گونه به نظر می‌رسد که پس از ۱۷ دی و اجرای قانون ممنوعیت حجاب، جامعه مقاومت چندانی نسبت به این مسئله نشان نداد و مردم بی‌تفاوت از کنار آن گذشتند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

برعکس، مقاومتی گسترده علیه ممنوعیت حجاب در سطح جامعه شکل گرفت. اگرچه این مخالفت به شکل قیام گوهرشاد، که شش ماه پیش از اجرای کشف حجاب رخ داد، نبود می‌توان آن را نوعی مقاومت منفی و گسترده تلقی کرد که حتی خانواده وزرای رضاشاه را نیز دربرمی‌گرفت. این خانواده‌ها گروه‌های اولیه برای ترویج بی‌حجابی بودند. صدرالاشراف، وزیر دادگستری رضاشاه، اظهار کرده است که رضاشاه چندین بار از او خواسته بود تا همسر و دخترانشان را بدون حجاب در جشن‌ها حاضر کند.

صدرالاشراف هم در پاسخ می‌گفت: اگر اجازه دهید فعلاً مدیران و کارمندان این اقدامات را انجام دهند، بعد نوبت ما هم می‌رسد و به این روش مدام از انجام دادن این کار طفره می‌رفت، اما یک روز رضاشاه به او گفت که حتماً باید این کار را انجام دهد. صدرالاشرف نیز به همسرش گفت که باید طبق دستور رضاشاه عمل کند. همسرش در پاسخ به او گفت: خودم را می‌کشم. اما فشار رضاشاه بر او به قدری افزایش یافت که صدرالاشرف به همسرش گفت که اگر چنین نکند رضاشاه او را خواهد کشت. این‌گونه بود که همسر و دختران وزیر دادگستری حاضر شدند بی‌حجاب در جشن حضور یابند. اما همسر صدرالاشرف از فردای آن روز به دلیل فشار روحی و روانی بیمار شد و تا یک سال بعد، که جنازه‌اش از خانه خارج شد، هیچ‌گاه در مجامع عمومی و خیابان‌ها حاضر نشد.

در خانواده‌های دیگر نیز وضع به همین شکل بود؛ برای نمونه یکی از نظامیان، اسلحه خود را در منزل گذاشته بود تا اگر برای کشف حجاب به منزلش آمدند، زن و دخترانش خود را بکشند. یکی از کارمندانی نیز که به‌شدت تحت فشار رئیس اداره خود قرار گرفته بود تا همسرش را بی‌حجاب به جشن آورد، وصیت‌نامه خود را نوشت و با خوردن تریاک خودکشی کرد تا زیر بار این ننگ نرود.

بعضی از مردم هم دیوارهای خانه‌های خود را سوراخ کرده بودند تا بتوانند از آن برای رفتن به حمام استفاده کنند و از آخرین منزل در کوچه به ابتدای کوچه و حمام برسند. نقل است هنگام تبعید رضاشاه، وقتی او در خیابان‌های تهران به سمت تبعیدگاه می‌رفت، زنان چادر سر کردند و به خیابان آمدند و شروع به راه رفتن کردند.

بر اساس این توضیحات آیا کشف حجاب و قانونش شکست خورد؟

این‌گونه نبود که سیاست کشف حجاب در ایران هیچ توفیقی نداشته باشد؛ زیرا بخشی از جامعه ایران و زنان ایرانی تحت‌تأثیر این تبلیغات قرار گرفتند.در آن سال‌ها فشار برای کشف حجاب وجود داشت و از سوی دیگر نیز برای برگزاری مراسم و شعائر اسلامی نیز فشارهایی وارد می‌شد. بدین ترتیب در دوره‌ای، بخشی از زنان ایرانی، نه تنها با تعالیم اسلامی درباره حجاب و دین آشنا نمی‌شدند، بلکه زمینه را برای کنار گذاشتن حجاب فراهم می‌دیدند. در دوره محمدرضا شاه هم که پدیده بی‌حجابی نه به اجبار ــ مانند دوره رضاشاه ــ بلکه با تبلیغات از طریق نشریات، نمایشنامه‌ها، فیلم‌های سینمایی، برنامه‌های تلویزیون و… به جامعه تزریق می‌شد.

سم بی‌حجابی و تفکر غربی در بخشی از زنان ایرانی مؤثر افتاد. هرچند این گروه از زنان بخش عمده‌ای از جامعه را دربرنمی‌گرفتند، پس از پیروزی انقلاب و به‌ویژه در سال‌های ابتدایی آن، تحول و انقلاب درونی در آنها روی داد، به‌گونه‌ای که این زنان داوطلبانه از حجاب استقبال کردند.

بعد از ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ و کشف حجاب، زن ایرانی بر سر دوراهی حفظ اصالت خود یا تن دادن به خواسته‌های حکومت و بی‌توجهی به حجاب قرار گرفت. این موضوع مشکل هویتی را برای زن ایرانی ایجاد کرد. تحلیل شما چیست؟

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و شرکت‌های غربی درآوردند. بدن زن محرک و مشوقی برای فروش کالا گردید. از جسم‌ او هم برای تولید استفاده شد، درحالی‌که کمترین حقوق به زنان کارگر پرداخت می‌شد. شخصیت، جنس و ویژگی‌های او نیز وسیله‌ای گردید برای تبلیغ و ترویج کالاها و محصولات غربی.

پهلوی‌ها به گفته‌های خود مبنی بر آزادی زنان باور نداشتند و این وضع به‌گونه‌ای بود که وقتی تعدادی از نمایندگان زن در مجلس سخن می‌گفتند، نمایندگان مرد، آنها را مسخره می‌کردند و به حساب نمی‌آوردند. ازهمین‌رو معتقدم که آزادی زنان به معنای واقعی کلمه را با انقلاب اسلامی به ارمغان آورد.

با توجه به ریشه‌دار بودن اسلام در هویت و فرهنگ ایرانی، آینده حجاب را در کشورمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما از نظر هجمه‌ای که علیه جامعه ما و به‌ویژه زنان و دختر ایرانی وجود دارد در وضعیت خطرناک و دشواری به سر می‌بریم. براین اساس اگر در مسیر تعمیق بینش دینی مردم حرکت نکنیم و در این زمینه به الگوسازی دست نزنیم، یعنی حالت انفعالی داشته باشیم و دست روی دست بگذاریم، فرهنگ غربی با استفاده از امکانات خود به جامعه و خانواده ما نفوذ می‌کند؛ زیرا موانع طبیعی ارتباطات فرهنگی در حال از بین رفتن است و اینترنت پرسرعت در سراسر ایران گسترش یافته است.

باید با برنامه‌ریزی گسترده، به تولید الگوهای پوشش اسلامی دست زنیم و از ظرفیت زنان در این زمینه بهره ببریم. برای تعمیق بینش دینی جامعه هم باید از همه ابزارها، به‌ویژه هنر و رسانه استفاده کنیم.باید الگوهای موفق در عرصه حجاب را در فیلم، کارتون و بازی‌های رایانه‌ای تبلیغ و ترویج نماییم و جلوی موج مهاجم را، که برای نابود کردن هست و نیست ما فعالیت می‌کند، بگیریم. ظرفیت زنان و دختران برای مقابله با تهاجم فرهنگی به مراتب بیشتر از مردان است و باید از این ظرفیت نهایت بهره را ببریم. واقعاً بعضی از فیلم‌ها و سریال‌ها نه تنها مشوق حجاب نیستند، بلکه مخرب‌اند و الگوهای نامطلوب ارائه می‌دهند. باید به شکل گسترده و «جهادی فرهنگی» در زمینه ترویج فرهنگ حجاب حرکت کنیم و جلوی شیوه‌های سلیقه‌ای را بگیریم.

بعضی از افرادی که به صورت بدحجاب در جامعه ظاهر می‌شوند، تعمدی برای بدحجابی ندارند؛ واقعاً این دانش به آنان منتقل نشده است. از طرفی وضعیت نامطلوب اجتماعی هم به آنان فشار می‌آورد؛ برای مثال دختری که برای تحصیل در دانشگاه، از روستا به تهران می‌آید متوجه تفاوت محیط پیرامون خود با وضعیت محل سکونتش می‌شود و تحت فشار آن محیط به سمت بدحجابی می‌رود؛ بنابراین معتقدم اگر فضا را تغییر دهیم، این گسترش موج در جاهای دیگر، متوقف می‌شود.

اولین فیلم جنسی را چه کسی ساخت

اولین فیلم جنسی را چه کسی ساخت

به گزارش باحجاب، به نقل از فارس،  از سال ۱۹۶۰میلادی که ماهواره اختراع شد تاکنون حدود ۲۰ هزار شبکه ماهواره‌‌ای در جهان فعال است که حدود ۳۰۰۰ شبکه در ایران از طریق دیش و ریسیورهای معمولی قابل دریافت هستند. ماهواره‌‌ها به دلیل دسترسی آسان عموم مردم در تمامی کشورها به عنوان ابزاری قوی در دست سلطه‌‌گران غربی قرار گرفته است.

برنامه‌های تفریحی و سرگرم‌ کننده ماهواره در دراز مدت باعث یکسان‌سازی سلیقه قشرهای عظیم جامعه و ایجاد شکاف‌های جدید طبقاتی و تعمق آنها می‌شود و استفاده نامحدود و غیر هدفمند از آن می‌تواند آثار زیانباری بر مردم و خانواده‌ها داشته باشد.

از پیامدها و معضلات برنامه‌های ماهواره‌ای می‌توان به افول فرهنگ، رنگ‌باختگی ارزش‌های انسانی و باورهای مذهبی و نمادهای ملی و میهنی، رشد روزافزون بی‌سوادی عمومی به علت تماشای بی‌حد این برنامه‌ها، عدم تمرکز و تفکر نسبت به موضوعات و مطالب مختلف، کاهش داد و ستدهای عاطفی و اجتماعی در روابط انسان‌ها با یکدیگر، و در نتیجه خطر سقوط فرهنگ اجتماعی اشاره کرد.

به همین جهت گفت‌وگوی مشروحی با حجت‌الاسلام جواد نصرالله پور کارشناس مسائل رسانه‌ انجام دادیم که بخش دوم و پایانی آن از نظر می‌‌گذرد.

رابرت مرداک، مدیر شبکه فارسی‌وان کیست؟

در رابطه با رابرت مرداک و شبکه فارسی‌وان بیشتر توضیح دهید.

رابرت مرداک یک یهودی استرالیایی‌الاصل است که به سلطان شبکه‌های رسانه‌ای غرب مشهور است. وی ۶۰ شبکه تلویزیونی به ۱۳ زبان دنیا دارد و مسؤلیت پشتیبانی و سیاست‌گذاری یکصد روزنامه و مجله مشهور مثل دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال، تایمز، سندی تایمز، نیویورک تایمز، و همچنین شبکه‌های خبری فاکس نیوز و اسکای نیوز را بر عهده دارد.

رابرت مرداک بارها متهم به دخالت در امور داخلی کشورها از طریق همین امپراتوری رسانه‌ای شده است که شاید مهمترین کارکرد او اثرگزاری بر افکار عمومی و هدایت افکار عمومی آمریکا از طریق شبکه فاکس نیوز در جنگ آمریکا علیه افغانستان باشد.

مرداک که در عین حال بر شبکه‌های خبری تمرکز دارد در تهیه برنامه‌های غیر اخلاقی هم فعالیت زیادی دارد که هدف آن ترویج بی بند وباری و بی تعهدی و بی حیائی و بی غیرتی است.

وی از طریق تأسیس ده‌ها شبکه و سایت غیر اخلاقی و مستهجن این اهداف را دنبال می‌کند و مفاهیمی مثل بی‌بندو باری، خیانت، نفی هرگونه مذهب و دین را ترویج می‌کند.

هدف فارسی‌وان ترویج مسائل غیر اخلاقی و خیانت است

شبکه فارسی ‌وان مستقم و یا غیر مستقیم هدف اصلیش ترویج مسائل غیر اخلاقی و خیانت است همانطور که مشاور ارشد این شبکه و مدیر هماهنگی آن آقای کمیل مستشار که اهل افغانستان است و قبلاً چند سال کاردار سفارت افغانستان در ایران بوده می‌گوید عجله‌ای برای رسیدن به اهداف نداریم و آرام آرام باعث دگرگونی در فرهنگ جامعه می‌شویم.

مثلاً برای اینکه مخاطب را نگه دارد حتی از تبریک گفتن عید فطر و غدیر و تسلیت گفتن ماه محرم هم ابائی ندارد اما در محتوای برنامه‌هایش آرام آرام مفاهیم اعتقادی و دینی و مذهبی و ملی ایرانیان را به تمسخر می‌گیرد.

مهمترین سوغات این شبکه برای مخاطبان بی‌بند وباری و خیانت و شهوترانی است که در قالب دیالوگ‌های زیبا و جذاب و بازیگران خوش‌چهره و داستان‌های به ظاهر جذاب به مخاطب عرضه می‌کند و هدف این برنامه‌ها متلاشی کردن خانواده‌هاست.

بنیاد بسیاری از خانواده‌ها در غرب پاشیده شده است. طبق گزارشات نهادهای بین‌المللی ۵۰ درصد خانوده‌ها در غرب تک والدین هستند ولی جامعه ایران هنوز خانواده محور است لذا این نقطه قوت جامعه ما ر ا هدف قرار داده‌اند. یعنی تخریب  بنیان و اساس خانواده ایرانی یک هدف است  و آنها متوجه شده‌اند که سد ورود فرهنگ غرب به ایران باورهای مذهبی و اعتقادات دینی، غیرت و حیای دینی و محوریت خانواده است. فارسی‌وان در واقع بخشی مهمی از حمله رسانه‌های غرب علیه کشور ماست.

مهمترین مضامین سریال‌های فارسی‌وان

۱- ترغیب به داشتن روابط عاشقانه

۲- متقاعدکردن زنان به رسیدگی بیشتر به تن و ظاهر خود برای جلب توجه مردان

۳- برجسته کردن مسائل جنسی در زندگی

۴- زیر سؤال بردن مستقیم و غیر مستقیم ازدواج و ایجاد تردید در مورد اهمیت و ارزش ازدواج

۵- طرح سؤال و شبهه و تردید مکرر در مورد دیدگاه‌های افراد مقید به ازدواج و زندگی مشترک

۶- نمایش مکرر مشروب‌خواری و یاوه‌گویی‌های هنگام مستی و عادی‌سازی آوردن مشروب بر سر سفره

۷- بیان راه‌های دوست شدن با جنس مخالف

۸- عادی‌سازی رابطه‌های خارج از چهارچوب خانواده

۹- خیانت و عدم وفاداری مردان و زنان متأهل به همسران خود که بعضاً با نیت انتقام صورت می‌گیرد مثل سریال خانه مارو و ویکتوریا.

لذا بیشتر از %۱۲ سریال‌ها موضوعش خیانت است، %۲۲ سریال‌ها موضوعش روابط جنسی قبل از ازدواج است در %۴ فیلم‌ها سقط جنین است، در %۱۵ فیلم‌ها فرزند نامشروع داشتن نمایش داده می‌شود، در%۱۲ درصد فیلم‌ها یکی از بازیگران قبل از ازدواج باردار می‌شود.

هدف از تهیه و پخش این برنامه‌ها این است که قبح این مسائل شکسته شود و همیشه پیشتاز این فبح‌شکنی و حریم‌ شکستن یهودی‌ها بوده‌اند.

اولین فیلم جنسی را چه کسی ساخت

اولین فیلم مبتذل جنسی را یک یهودی ساخت، بازیگر صحنه مستهجن آن هم یک یهودی بود، و بعد از این مسأله دیگر قبح آن شکسته شد و صدها فیلم مبتذل ساخته شد. نقش اول ۸۷ درصد از فیلم‌ها و سریال‌های فارسی‌وان «زن» است، خود این مطلب گرایش‌های اینها را نشان می‌دهد که کجا را نشانه گرفته‌‌اند!

ناکارآمد نشان‌دادن حکومت دینی توسط بی‌بی‌سی فارسی

هدف انگلیس از راه اندازی شبکه بی‌بی‌سی فارسی چه بود؟

اینکه چرا رسانه دولتی انگلیس در سال ۱۳۸۷ یک شبکه فارسی زبان به‌نام بی‌بی‌سی فارسی را تأسیس کرد نکته مهمی است. آیا آنها دلشان به حال ما ایرانی‌ها می‌سوزد؟ یا دنبال منافع خود هستند؟ آنچه در برنامه‌های این شبکه و در واقع خروجی این شبکه است را در ۸ محور عرض می‌کنم:

۱- گسترش و تقویت فمینیسم در مقابل نگاهی که اسلام و ایرانی به زن دارد

۲- ترویج عرفان‌های کاذب و مذاهب قلابی مثل بهائیت

۳- تغییر سبک زندگی مردم به سمت فرهنگ لیبرال غربی

۴- گسترش اندیشه و فکر سکولاریزم و جدایی دین از سیاست

۵- ترویج جریانات روشنفکری غربی و روشنفکران ایرانی متمایل به غرب

۶- ترویج نوعی لاابالی‌گری و اباحه‌گری مخصوصاً در مسائل جنسی

۷- سعی در ناکارآمد نشان دادن حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه

۸- دمیدن در آتش اختلافات قومی و مذهبی در کشور

مهمترین رویکرد شبکه بی‌بی‌سی القای غیر مستقیم اهداف به مخاطبان است. القای غیر مستقیم یک مطلب از طریق تکرار زیاد آن یا تحریک غیر مستقیم مخاطب علیه نظام و گاهی برجسته‌سازی نقاط ضعف، همراه با نادیده گرفتن نقاط قوت، شرطی‌‌سازی و تلقین و تخدیر ذهن مخاطب از جمله روش‌های بی‌بی‌سی است.

به عنوان نمونه بعضی از برنامه‌ها و سوژه‌هائی که در چند سال اخیر در برنامه‌های بی‌بی‌سی فارسی به آن پرداخته شده است به این شرح است:

۱- نظارت استصوابی شورای نگهبان از نظر شما؟

۲- آیا ایران به اصلاحات نیاز دارد؟

۳- فارغ از هر محدودیت رئیس جمهور اید‌ال شما کیست؟

۴- حجاب محدودیت است یا مصونیت؟

۵- احساسات ضد همجنس‌گرایی در جامعه شما چگونه است

۶- چقدر بر ریخت و پاش مسئولان نظارت دارید؟

۷- کارنامه اقتصادی دولت نهم و دهم از نظر شما؟

۸- نگرانی از تقلب در انتخابات سال ۸۸

۹- ناآرامی‌ها در ایران، نظرات و مشاهدات شما؟

۱۰- جمهوری اسلامی ۳۰ سال پس از تأسیس

۱۱- آیا زن مکلف به همسبستری است؟

۱۲- روز سپاه بررسی عملکرد سپاه پاسداران

۱۳- ازدواج در خارج از کشور

پشت صحنه بی‌بی‌سی، صهیونیزم است

بی‌بی‌سی فارسی یک رسانه معمولی خبری که اخباری از ایران و جهان بیان کند نیست که وقتی به خیلی‌ها می‌گوییم که پشت پرده بی‌بی‌سی صهیونیزم است و اهداف ضد ایرانی و ضد اسلامی دارند می‌گویند شما همه چیز را سیاسی می‌کنید و همه چیز را سیاه می‌بینید و بد بین هستید در این برنامه‌‌هایی که تیتر آن ذکر شد و ده‌ها نمونه دیگر آن که در سایت بی‌بی‌سی فارسی موجود است مشاهده می‌شود که تخریب نظام، رهبری، و ارگان‌های انقلاب، زیر سؤال بردن احکام اسلام مثل حجاب،غیرت، حیاء، ترویج همجنس‌گرایی، توهین به مسؤلین نظام، نادیده گرفتن خدمات و پیشرفت‌های شگفت‌انگیز جمهوری اسلامی بعد از انقلاب در این برنامه‌ها موج می‌زند.

در یکی از برنامه‌های بی‌بی‌سی فارسی سؤال را به صورت کاملاً هدفمند می‌پرسد:

۱- به برآورد شما چند در صد مردم ایران نماز می‌خوانند؟

۲- شما چه استدلالی دارید که توجیه کند که چرا می‌شود ادعای مسلمانی داشت و نماز هم نخواند؟ مطرح کردن این سؤال شبهه افکن بدون اینکه کارشناس دینی آن را بررسی کند قطعاً ذهن مخاطب را به همان سمتی می‌برد که گردانندگان صهیونیزم بی‌بی‌سی می‌خواهند.

در برنامه‌ای دیگر این سؤال را می‌پرسند: تصور کنید صدا و سیمای ایران تبدیل شود به یک رسانه حرفه‌ای و معتبر خبری دنیا و مخاطبان زیادی هم در کشورهای مختلف داشته باشد آیا شما به عنوان یک شهروند ایرانی راضی می‌شوید که چنین صدا و سیمایی در کشورها اخبار را بی‌طرف پخش کنید؟ یا توقع دارید تابع منافع دولت ایران در کشور مخاطب باشد؟

در واقع مستقیماً می‌گوید بی‌بی‌سی تابع انگلیس است و غیر مستقیم بی اعتباری صدا و سیمای ما را در ذهن مخاطب القاء می‌کند و چقدر ساده لوحانه است که ما خیال کنیم کشور انگلیس که چندین کودتا را علیه ما مدیریت کرده است و هشت سال از حامیان اصلی صدام و حزب بعث علیه ما بوده و حامی اصلی گروهک منافقین و قاتلان ملت ایران است بخواهد با هزینه‌های میلیاردی از روی دلسوزی و به قصد اطلاع رسانی برای ملت ایران، شبکه‌ای را راه‌اندازی کند.

بی‌بی‌سی سعی می‌کند خود را بی‌طرف جلوه دهد

یکی از سیاست‌ها و روش‌های بی‌بی‌سی فارسی این است که سعی می‌کند با روش‌های مختلف مخاطب را قانع کند که بی‌طرف است و هیچ ارتباطی با دولت انگلیس ندارد و متأسفانه با روش‌های روانشناسانه و حرفه‌ای عده‌ای این بی‌طرفی را پذیرفته‌اند نکته دیگر اینکه بی‌بی سی مثل صدای آمریکا مستقیم به نظام نمی‌تازد و غیر مستقیم با ظرافت و در لابه‌لای ده‌ها خبر راست، مطالب خود را علیه نظام القاء می‌کند تا مخاطب احساس سیاسی بودن شبکه نکند.

مسأله دیگر این است که بی‌بی‌سی اعتقادات و سنت‌های مذهبی و ایرانی را مستقیماً رد نمی‌کند بلکه از روش‌های غیر مستقیم و حرفه‌ای بهره می‌برد مهمترین رویکرد بی‌بی‌سی فارسی حرکت در چهارچوب سیاست‌های براندازی نرم انگلیس و غرب علیه ایران است بی‌بی‌سی به دنبال چهره‌های روشنفکری سکولار و بعضاً کسانی است که در فتنه ۷۸ و ۸۸ مشارکت داشته‌اند.

گسترش شبهات اعتقادی توسط بی‌بی‌سی

یکی دیگر از روش‌های بی‌بی‌سی برای رسیدن به اهداف ضد نظام، این است‌ که انواع شبهات اعتقادی و فرهنگی را در جامعه گسترش می‌دهد. به ‌عنوان مثال جملاتی را که مجری در ابتدای یکی از برنامه‌ها می‌گوید این است:

«به‌ نام خدا، خدای مهربان، خدای بخشنده، خدایی که می‌آمرزد و می‌بخشد اما در عین حال اگر ببیند که شما نمی‌بینید که چه خدای خوبی است شاید شما را سخت مجازات کند، پس چهره خدا هم ‌می‌تواند خندان باشد هم دلخور و شاید هم خدا برای شما یک نیرو باشه، یک نیروی بی چهره، تصوری که شما از خدا دارید چیه؟ من سیاوش اردلان هستم بدون شک مخلوق خدا هستم شاید. چه جور خدایی؟ نوبت شماست بگید»

ببینید کاملاً حساب شده تخم شک و تردید را در ذهن مخاطب می‌‌اندازد.

در یک برنامه مستند بی‌بی‌سی گزارشگر بی‌بی‌سی از لندن گزارش تهیه کرده است که روی حدود ۲۰۰ اتوبوس قرمز در لندن جمله‌ای را نوشته‌اند که: «احتمالاً خدایی وجود ندارد دیگر نگران نباشید و از زندگی لذت ببرید».

بعد مجری بی‌بی‌سی می‌رود پیش مسؤل انجمن اومانیست بریتانیا که یک انجمن الحادی و منکر خداست و او می‌گوید این تبلیغات با کمک‌های مردمی و برای مقابله با تبلیغات تند مسیحی است. مسئول این مؤسسه می‌گوید یک سایت مسیحی نوشته هرکس به خدا اعتقاد نداشته باشد در آتش جهنم می‌سوزد، ما برای مقابله با این دیدگاه افراطی این جملات را نوشتیم تا حدود ۳۰ درصد جمعیت ملحد لندن احساس ناآرامی نکنند و بدون اعتقاد به خدا و دین، آرام زندگی کنند.

راهکارهای مبارزه با تهاجم فرهنگی شبکه‌های ماهواره‌ای

برای مقابله با موج سنگین تهاجم رسانه‌ای غرب چه راهکار‌هایی وجود دارد؟‌

برای مقابله با این تهاجم چند راهکار وجود دارد:

۱- قرآن می‌‌فرماید «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم» یعنی اگر دشمن از هر جا و هر نوع تعدی و تجاوز کرد پاسخی از همان جنس به او بدهید البته به شرط اینکه صدا و سیما منفعل عمل نکند که بخواهد با ساخت برنامه‌‌های سبک و بعضاً با محتوای غیر فرهنگی و حتی ضد فرهنگی و شبیه کردن برنامه‌ها به برنامه‌های ماهواره، به رقابت با آنها برخیزد.

۲- مهمترین کار این است که از دانش نیروهای ارزشی و اهل هنر و قلم و صاحبان فکر و ایده اسلامی استفاده شود و محصولاتی متناسب با سبک زندگی ایرانی اسلامی تولید شود.

۳- تحلیل کارشناسانه فیلم‌ها، سریال‌ها و مستندها و خبرپراکنی‌ها و افشای عالمانه اسرار پشت پرده شبکه‌های ماهواره‌ای، در این راستا باید از روانشناسان و متخصصین امور رسانه دعوت شود و ضررهای این شبکه‌ها با استدلال علمی گفته شود و به قدری اطلاع رسانی شود تا ذهن مردم قانع گردد. (این خیلی مهم است)

۴- تقویت بنیه دینی و اعتقادی جوانان و بچه‌ها در مدارس، دانشگاه‌ها و مساجد و تبلیغ و ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی در همه عرصه‌ها

۵- آشنا کردن خانوده‌ها با احکام شرعی درباره ماهواره مثل احکام نگاه کردن و حرمت تحریک شهوت از راه نگاه و شنیدن سخنان و دیدن صحنه‌های محرک با کمک رسانه ملی و روحانیت

۶- ارگان‌های فرهنگی و هنری مثل صدا و سیما، ارشاد، سازمان تبلیغات، آموزش و پرورش، آموزش عالی، بسیج و روحانیت در غنی‌سازی و سالم‌سازی اوقات فراغت فرزندان ایران اسلامی ‌تلاش کنند و تفریحات سالم و شادی‌های سالم برای مردم ایجاد کنند.

۷- برای ازدواج آسان و برداشتن هزینه‌ها کمرشکن و آموزش جهت استحکام ازدواج‌ها برنامه‌ریزی شود.

۸- حل این مسأله به یک عزم ملی نیاز دارد که باید همه دلسوزان فرهنگی با کار جهادی و غیرت دینی و ایمان برای جلوگیری از آسیب‌ها بسیج شوند.

۱۱آسیب‌ شبکه‌های ماهواره‌ علیه خانواده

۱۱آسیب‌ شبکه‌های ماهواره‌ علیه خانواده

به گزارش باحجاب،به نقل از فارس، از زمانی که ماهواره اختراع شد تاکنون حدود ۲۰ هزار شبکه ماهواره‌‌ای در جهان فعال است که حدود ۳۰۰۰ شبکه در ایران از طریق دیش و رسیورهای معمولی قابل دریافت هستند. ماهواره‌‌ها به دلیل دسترسی آسان عموم مردم در تمامی کشورها به عنوان ابزاری قوی در دست سلطه‌‌گران غربی قرار گرفته است.

برنامه‌های تفریحی و سرگرم‌‌کننده ماهواره در دراز مدت باعث یکسان‌سازی سلیقه قشرهای عظیم جامعه و ایجاد شکاف‌های جدید طبقاتی و تعمق آنها می‌شود و استفاده نامحدود و غیر هدفمند از آن می‌تواند آثار زیانباری بر مردم و خانواده‌ها داشته باشد.

از پیامدها و معضلات برنامه‌های ماهواره‌ای می‌توان به افول فرهنگ، رنگ‌باختگی ارزش‌های انسانی و باورهای مذهبی و نمادهای ملی و میهنی، رشد روزافزون بی‌سوادی عمومی به علت تماشای بی‌حد این برنامه‌ها، عدم تمرکز و تفکر نسبت به موضوعات و مطالب مختلف، کاهش داد و ستدهای عاطفی و اجتماعی در روابط انسان‌ها با یکدیگر، و در نتیجه خطر سقوط فرهنگ اجتماعی اشاره کرد.

به همین جهت گفتگوی مشروحی با حجت‌الاسلام جواد نصرالله‌پور کارشناس مسائل رسانه‌ انجام دادیم که بخش اول آن از نظر می‌‌گذرد.

به عنوان اولین سؤال بفرمایید بیشترین مخاطبان شبکه‌های ماهواره‌‌ای از چه گروه‌هایی از جامعه هستند؟

شاید تا چند سال پیش، بیشتر ماهواره‌‌ها روی جوانان و یا ناراضیان سیاسی تمرکز داشتند اما در سال‌های اخیر با تأسیس شبکه‌هایی مثل بی‌بی‌سی، من و تو، صدای آمریکا و فارسی‌وان با هزینه‌های بسیار زیاد، نسل جدیدی از شبکه‌های ماهواره‌‌ای را تأسیس کردند که با نوع قدیمی آن متفاوت است. در شبکه‌های قدیمی بسیار سطحی و شعاری کار می‌کردند اما شبکه‌های جدید اولاً خط و مشی هماهنگی با هم دارند و ثانیاً استراتژی کاملاً مشخصی دارند و آن این است که مخاطب رسانه‌های داخلی و رسانه ملی را کم می‌کنند و از طرفی دیگر مخاطب آنها فقط مخالفین سیاسی و جوانان نیست بلکه مخاطب آنها بیشتر زنان، خانواده‌ها و اقشار عادی جامعه هستند و سعی می‌کنند با روش‌های غیر مستقیم در لابه‌لای برنامه‌های سرگرمی، سیاسی، فیلم و سریال بر ذهن مخاطب و رفتار او تأثیر بگذارند.

دلایل استقبال از شبکه‌های ماهواره‌ای

به نظر شما چرا طیف گسترده‌ای از مردم به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای اعم از خبری و یا شبکه‌های فیلم و سریال و سرگرمی‌ رو می‌آورند؟

این مسأله دلایل متعددی دارد.

دلیل اصلی و مهم آن نیاز مخاطب است که شاید در شبکه‌های داخلی پاسخ مناسبی برای نیازش پیدا نکرده است.

گاهی در بعضی ایام سال برنامه‌های صداو سیما جذابیت لازم را ندارد و اگر مخاطب به خاطر تبلیغات دشمن یا هر دلیلی خیال کند که اخبار و یا فیلم و سریال و مستندهای شبکه‌های داخلی برایش کافی نیست قطعاً سراغ جای دیگری خواهد رفت. البته گاهی ممکن است نیاز کاذب باشد اما رسانه‌های غربی با روش‌های مدرن رسانه‌ای و خبری برای مخاطب از طرفی نیاز سازی می‌کنند و از طرفی اعتماد را جلب می‌کنند.

بنابراین باید بررسی شود که چرا چنین نیازی به وجود آمده و با آگاهی دادن به خانواده‌ها آنها را قانع کنیم که برنامه‌های ماهواره‌ای بر غیرت و عفت و حفظ نظام خانوادگی آنها و مسائل دینی فرزندان آنها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی آنها آثار منفی دارد.

یکی دیگر از علت‌های گرایش مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای تنوع موجود در این شبکه‌هاست و تنوع طلبی خصلت ذاتی انسان است. یک مخاطب به راحتی می‌تواند با یک دیش و رسیور صدها شبکه را در اختیار داشته باشد.

علت دیگر این است که بعضی خط قرمزها که رسانه‌های داخلی باید رعایت کنند شبکه‌های خارجی رعایت نمی‌کنند چون نه مجبورند و نه برای عفت و حیای خانوده‌های ما دل می‌سوزانند. «رابرت مرداک» صهیونیست ضد شیعه که مؤسس شبکه فارسی‌وان است قطعاً از روی دلسوزی و محبت به خانواده ایرانی شبکه راه نمی‌اندازد اما به هر حال این مسأله برای بعضی‌ها جذابیت دارد.

جمع کردن دیش، کافی نیست و باید کار فرهنگی کرد

دلیل دیگر گرایش به ماهواره این است که ما به جای کار فکری و فرهنگی و کار اقناعی روی ذهن مخاطب و بیان ضررهای مسأله و آسیب شناسی برنامه‌های ماهواره‌ای به روش ممنوعیت ایجاد کردن و جمع‌آوری دیش‌ها اکتفا کردیم که متأسفانه اجرای ناقص این طرح هم هیچ اثر مثبتی نداشته است و گاهی اوقات ممنوعیت‌ها جذابیت هم ایجاد می‌کند.

به نظر می‌رسد در کنار اجرای درست و کامل و بدون تبعیض قانون باید بیشتر روی کار فرهنگی و اقناع ذهن مردم کار کرد.

یک دلیل دیگر این است که در کشور ما هنوز ارگان‌های فرهنگی نتوانسته‌اند بحث اوقات فراغت فرزندان را چه در تابستان و ایام تعطیل و چه اوقات فراغت ایام تحصیلی را پر کنند همچنین فضاهای ورزشی، تفریحی، سرگرمی و هنری فراوان و ارزان و قابل دسترس و جذاب ایجاد نشده است اما در ماهواره مثلا ۴۰ شبکه کودک، ۳۰ شبکه ورزشی،۱۲۰ شبکه موسیقی و شعر و صدها شبکه علمی و فرهنگی، هنری، مد و لباس، سرگرمی، ۵۰۰ شبکه سینمایی و ۲۰۰ شبکه سریال، مخاطبان را جذب می‌‌کنند.

یک علت دیگر، مسأله بیکاری و تنهایی است کسی که در طول روز برنامه‌ای منظم برای خودش و خانواده و همسر و فرزندانش ندارد زمینه ورود تفکرات و کارهای شیطانی را فراهم می‌کند و در کنار بیکاری، تنهایی هم عامل مهمی است خیلی از زن و شوهرها که فرزند هم ندارند و خانم هم بیکار است برای پر کردن اوقات فراغت خود به ماهواره رو می‌‌آورند خانواده‌ها باید به کمک مسجد، روحانیت، کانون‌های فرهنگی سالم، ورزش و غیره اوقات فراغت فرزندان را پر کنند و از بیکاری و تنهایی آنها جلوگیری کنند.

تهاجم فرهنگی، ایران ستیزی و اسلام ستیزی

* یکی از اقدامات شبکه‌های ماهواره‌ای علیه کشورمان تهاجم فرهنگی و ایران ستیزی است…

بله، سال‌ها پیش مقام معظم رهبری فرمودند دشمن در تدارک تهاجم فرهنگی است و بارها با تعبیراتی مثل شبیخون، فتنه فرهنگی، ناتوی فرهنگی و جنگ نرم، هشدار دادند که متأسفانه آنطور که شایسته بود توجه نشد.

دشمن از هر ابزار و رسانه‌ای برای هجوم به فرهنگ ما استفاده می‌کند و با برنامه‌های ماهواره‌ای و ساخت مستندها و فیلم‌ها و سریال‌هایی مثل فیلم ۳۰۰، آرگو، سنگسار ثریا، بدون دختر هرگز، یا فیلم‌های ضد اسلامی و ضد شیعه مثل شمشیر اسلام، محاصره، فتنه و فیلم‌‌های شرم‌آور علیه رسول خدا و قرآن می‌‌خواهد جوان ایرانی را از ایرانی بودن و مسلمان بودن خود متنفر و پشیمان کند و هویت جوان ایرانی را بگیرد و او را به سبک زندگی غربی متمایل کند.

یکی از اهداف ماهواره‌ها این است که با تهی کردن جامعه ایرانی از فرهنگ اصیل ایرانی، اسلامی، جامعه ایران اسلامی را از درون، دچار فروپاشی کند و کاری را که در جبهه نظامی و جنگ سخت نتوانست با بمب و موشک انجام دهد، در جبهه فرهنگی و جنگ نرم با کمک رسانه‌ها و فیلم‌ها و از طریق بی هویت کردن جوانان انجام دهد.

تحقیر سنت‌های ملی و تعظیم فرهنگ بیگانه، تخریب هویت ملی و تغییر و تخریب مفاهیمی مثل آزادی بیان، حقوق بشر، آزادی عقیده و … تهی شدن ادبیات و زبان ایرانی از زیبایی‌های خود، ترویج مدگرایی و ارائه مدهای آرایشی و پوششی نابهنجار، گسترش فرهنگ مصرف و مصرف‌گرایی، نشان دادن جلوه خرافی از دین، الگو قرار دادن بازیگران، خواننده‌ها و فوتبالیست‌ها برای جوانان، زیر سؤال بردن فرهنگ جبهه و ایثار و شهادت و انتخابات همه بخشی از هجوم همه جانبه دشمن غربی از طریق رسانه‌ها به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است.

آسیب‌های شبکه‌های ماهواره‌ای

چه آسیب‌هایی از طریق تماشای شبکه‌های ماهواره‌ای متوجه خانواده‌ها و جوانان می‌شود؟

ماهواره یک رسانه قدرتمند است و به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردی که دارد همچنانکه می‌تواند در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جوامع اثر مثبت داشته باشد، برنامه‌های تخریبی و فاسدی هم  دارد و می‌تواند بر فکر و اندیشه و اعتقادات و رفتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی، خانوادگی و سبک زندگی مردم اثر منفی داشته باشد و استفاده نامحدود و غیر هدفمند آن می‌تواند آثار زیانباری بر جوانان، زنان و خانواده‌ها داشته باشد.

مهمترین خطر ماهواره، بحث جهانی سازی فرهنگی است که گردانندگان امپراطوری رسانه‌ای غربی به دنبال نابود کردن حوزه فرهنگ‌های سنتی ملت‌ها و مسلط کردن سبک زندگی و فرهنگ آمریکایی بر همه مردم دنیا به نام جهانی سازی هستند.

از میان ده‌ها اثر تخریبی و آسیبی که برنامه‌های ماهواره‌ای دارد بنده به ۱۱ مورد اشاره می‌کنم:

۱- ترویج خشونت

یکی از مهمترین و آشکارترین آسیب‌های فیلم‌ها و برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای و بازی‌های رایانه‌‌ای خشن غربی، افزایش خشونت در جامعه است.

همین چند وقت پیش رسانه‌ها خبری را منتشر کردند که جوانی تحت تأثیر برنامه‌های ماهواره خواهر زاده کودک خود را به قتل رساند. در برنامه‌های این شبکه‌ها صحنه‌های خشن بدون توجه به سن مخاطب نمایش داده می‌شود و مسلماً افراد چه بخواهند و چه نخواهند  این برنامه‌ها در ضمیر ناخود آگاه آنها تأثیر می‌گذارد گاهی خصوصاً در فیلمهای سه بعدی چنان هنرمندانه صحنه‌ها را ساخته‌اند که افراد انگار که آموزش خشونت می‌بینند و در صحنه‌های مشابه آن صحنه، ناخودآگاه رفتاری مشابه آن را انجام خواهند داد.

۲- سست شدن بنیاد خانواده

متأسفانه ورود بدون کنترل ماهواره در خانواده‌ها را به تعبیری می‌توان ورود یک فرد نامحرم و لاابالی و دوست ناباب برای بچه‌ها و خانواده تشبیه کرد که به دنبال اختلاف بین زن و شوهر است و به ناموس او چشم طمع دارد، و دین آنها را می‌گیرد، اعتقادات آنها را ضعیف می‌کند، مرزهای حیا و غیرت را می‌شکند، حقایق سیاسی و اجتماعی را وارونه جلوه می‌دهد، وقت آنها را می‌دزد و آنها را به همدیگر بد بین می‌کند. خرید ماهواره برای منزل ورود چنین افرادی به منزل است.

مجاز شمردن خیانت زن به شوهر و عادی سازی روابط با جنس مخالف، عادی سازی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج، زشتی‌ زدایی از حاملگی بدون روابط قانونی و ازدواج، اهانت به والدین و بی توجهی به آنها، نفوذ جادو و تلسم در زندگی؛ همه نشان می‌دهد که شبکه‌های ماهواره‌ای بطور هدفمند عفت و غیرت و روابط خانوادگی سالم را نشانه گرفته است.

۳- زیاد شدن آمار دختران فراری

یکی از کارکردهای سریال‌ها و فیلم‌های پخش شده در ماهواره این است که القا می کنند که آزادی دختران در خارج از خانه است. یعنی دختران جوانی که به صورت سنتی در خانه با محدودیت‌هایی روبه رو هستند که مقداری از آن هم ضروری و لازم است، اینها را دچار حس زندانی بودن در خانه می‌کنند.

در فیلم‌ها دختران موفق را کسانی نشان می‌دهند که خارج از خانه آزاد هستند و دخترانی که داخل خانه هستند را نا موفق و افسرده نشان می‌دهند و کم کم این حالت که معمولاً هم از طرف خانوده‌ها مدیریت نمی‌شود به عقده و افسردگی منجر می‌شود و خدای ناکرده به فرار و رویگردانی جوان از خانواده کشیده می‌شود و فرزندی که از طرف خانواده جدا شد انواع آسیب‌ها و انحرافات در انتظار اوست.

۴- اختلافات خانوادگی و شکستن حریم‌های خانواده

یکی دیگر از خطرهایی که سریال‌های ماهواره‌ای دارند این است که در بسیاری از این فیلم‌ها افراد با انزوا طلبی و حتی مقابله با افراد خانواده و حتی خیانت به خانواده می‌توانند به موفقیت برسند.

این فضا کم کم خانواده را به سمت بدبینی‌ها و کم اهمیت شدن نقش پدر، ایجاد اختلاف بین زوجین و دور شدن فرزندان از خانواده می‌کشاند وقتی پدر و مادری با دختر و پسر جوانشان فیلمی را می‌بینند که یک معاشقه و لو خفیف صورت می‌گیرد این مسأله پرده‌های حجاب و عفاف را از بین می‌برد و فقط خدا می‌داند که در خانواده‌هایی که قبح این مسائل بشکند چه اتفاق ناگواری می‌تواند به ‌دنبال داشته ‌باشد.

۵- بد حجابی و زنان خیابانی

وقتی همه افراد خانواده بدون کنترل و محدودیت پای برنامه‌های ماهواره می‌نشینند که برای خانواده مناسب سازی نشده و بی حجابی و بی حیائی در آن موج می‌زند و هیچ حریمی در روابط زن و مرد نیست کم کم حجاب به عنوان یک ارزش تلقی نمی‌شود و زنان و دختران خانواده با کم حجابی یا بد حجابی در جامعه ظاهر می‌شوند و زمانی که کم کم بد حجابی زیاد شد و چشمان هوس باز هم با نگاهشان این روند را تشویق کردند جامعه به فضای خود نمائی برای مردان نا محرم تبدیل می‌شود و کم کم رابطه‌های دور از خانواده و زنان خیابانی و روابط پنهانی مردان و زنان متأهل زیاد می‌شود. در چند سال اخیر آرایش‌های بسیار زننده زنان متأهل و دختران جوان  که ایران را رکورد دار مصرف لوازم آرایشی بهداشتی جهان کرده است و بروز رفتارهای دوستانه و بیان کلمات دوستانه به نامحرمان در جامعه به شدت زیاد شده است.

۶- تبلیغ تنوع‌طلبی و هوس‌بازی

آنچه در شبکه‌های ماهواره‌ای به ویژه شبکه من و تو و فارسی‌وان مشاهده می‌شود این است‌ که بازیگران فقط به دلیل زیبایی‌شان جلوی دوربین هستند و در تمام برنامه زیبایی‌های صورت و اندام او نمایش داده می‌شود و احساسات جنسی و شهوت مخاطب را به صورت غیر مستقیم تحریک می‌کند و مخصوصاً آقایان را تحریک می‌کند که برای تفریح و تنوع هم که شده دنبال این مسائل باشند و حتی اگر دنبال این مسائل هم نروند ذهنشان درگیر خواهد شد.

کمترین اثر این مسأله این است که روابط زن و شوهرها کمرنگ شده و رضایت جنسی از همدیگر نخواهند داشت و یک ناآرامی و نا امنی روانی و بی‌اعتمادی به همدیگر در افراد خانواده ایجاد خواهد شد و کم کم فرزندان تحت تأثیر این برنامه‌ها پدر و مادر اصیل و سنتی و مذهبی خود را بی کلاس و عقب افتاده می‌دانند و خانواده دچار بحران خواهد شد.

۷- افزایش خریدهای کاذب و بی برنامه در زندگی، فاصله گرفتن از ساده زیستی و تمایل به زندگی لوکس و اشرافی

۸- تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی

شبکه‌های متعدد در زمینه تبلیغ وهابیت تکفیری و بر علیه شیعه، ترویج مسیحیت تبشیری، ترویج مذاهب خرافی مثل شیطان پرستی و تبلیغ حزب صهیونیستی بهائیت، تبلیغ سکولاریزم و القای شخصی بودن دین، ایجاد شک و تردید حتی در مسلمات دین اسلام فعالیت می‌کنند.

۹- نهادینه کردن بی‌غیرتی

یکی از ویژگی‌های مهمی که اسلام و دیگر ادیان آسمانی حتی کسانی که اهل دین‌داری نیستند برای یک مرد ارزش می‌دانند غیرت است و تقریباً همه مردان جامعه ما روی ناموس خود حساسیت دارند و ناموس یکی از ویژگی‌های آشنای فرهنگ ماست.

یکی از موانع اصلی انحراف و یکی از سدهای محکم فرهنگی جامعه ما در برابر فساد و انحراف همین غیرت است.

اگر مردی حساسیت خود را نسبت به ناموس از دست بدهد می‌تواند زمینه ساز انحراف بشود چرا الان بعضی از مردان جامعه ما هیچ حساسیتی نسبت به آرایش و پوشش‌های زننده همسران و دختران و نوامیس خود ندارند؟

این موضوع مهمی است آیا این مردان نمی‌دانند که مردانی که از چشمان خود مراقبت نمی‌کنند چگونه و با چه نگاه لذت جویانه‌ای به ناموسشان نگاه می‌کنند؟

پس چرا با علم به این مسأله باز هم جلوگیری نمی‌کنند و شاید هم خودشان همسرشان را به  این نوع پوشش دعوت می‌کنند؟

این به خاطر ضعف غیرت است و آن ویژگی مردانه است که این ویژگی زنانه را حفظ می‌کند و غرب در شبکه‌های ماهواره‌ای به‌ ویژه در فارسی وان و من و تو به شدت بر این مسأله با حساسیت تمرکز دارد که غیرت مردان ما را ضعیف کنند چون آنها می‌دانند تا غیرت مردان باشد عفت و حیای زن لکه‌دار نمی‌شود.

۱۰- اعتیاد به ماهواره

متأسفانه اعتیاد به ماهواره مثل اعتیاد به مواد مخدر به یکی از بیماری‌ها و بحران‌های عصر ما تبدیل شده است و ارزش‌های اخلاقی و خانوادگی را تهدید می‌کند.

۱۱- بلوغ زود‌رس

دیدن برنامه‌‌های برخی شبکه‌های ماهواره‌‌ای موجب بلوغ زودرس بچه‌ها می‌شود. اگر فرزندان ما صحنه‌های مبتذل و رقص و صحنه‌های تحریک کننده را ببینند و شرایط ازدواج برای آنها فراهم نباشد سعی می‌کنند عطش خود را از راه دیگری فرو بنشانند کم کم زمینه خود ارضایی یا ارتباط‌های غیر اخلاقی برای آنها فراهم می‌شود.

* تأثیر شبکه‌های ماهواره‌ای را بر سبک زندگی مردم چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مسأله سبک زندگی با مسائل سیاسی عجین شده است. به دلیل اینکه اگر در کشوری یک سیستم سیاسی بتواند بر سیستم دیگری پیروز شود، قطعاً فرهنگ و سبک زندگی خود را هم به جامعه و سیستم تحمیل می‌کند و وقتی یک شبکه ماهواره‌ای یا سایت اینترنتی یا نشریه و رسانه از طریق یک کشور اداره می‌شود قطعاً از آن سیستم و منافعش حمایت می‌کند و به دنبال اهداف او حرکت خواهد کرد، مثلاً وقتی که دولت انگلیس شبکه بی‌بی‌سی فارسی را با هزینه میلیاردی به زبان فارسی تأسیس می‌کند خیلی ساده‌لوحانه است اگر خیال کنیم به خاطر دلسوزی برای مردم ما اینکار را کرده است لذا هر کشوری و نظامی و مردمی باید به دنبال منافع و اهداف خودشان باشند.

ما زمانی می‌توانیم سبک زندگی و هویت ایرانی و اسلامی خو را حفظ کنیم که با بالا بردن آگهی و رشد فکری و اعتقادی مردم، خود خانواده‌ها را مسئول حفظ هویت خود و بچه‌هایشان کنیم.

از زمانی که تلویزیون اختراع شد و در تمام جهان پخش شد سبک زندگی مردم عوض شد مالکان این شبکه‌ها و افرادی مثل رابرت مرداک مؤسس فارسی‌وان که ده‌ها شبکه و خبرگزاری دارد دنبال این هستند که در راستای اهداف اندیشه لیبرالیستی خود یک همسان سازی فرهنگی ایجاد کنند و الگوی خاصی در زندگی از خوردن، پوشیدن، آرایش، ارتباطات، سلیقه‌ها و رفارهای اجتماعی سیاسی ارائه دهند یعنی تقریباً الان اکثر مردم دنیا آنطوری رفتار می‌کنند که گردانندگان این شبکه‌ها می‌خواهند.

ما تأثیر ماهواره را بر روی شیوه همسرداری، تربیت فرزندان، مراسم عروسی، لباس، مد، آرایش، روابط اجتماعی، و حتی بازار می‌توانیم مشاهده کنیم.

یکی از سیاستمداران غربی می‌گوید ما اگر نتوانستیم دیوار بلند چین را برداریم اما رسانه‌های ما توانستند این سد را بشکنند و مظاهر زندگی غربی مثل نوع غذا، موسیقی غربی، رفتارهای اجتماعی را در کشور چین گسترش دهند.

پدیده ای که باید در نطفه خفه شود”همخانگی”!

پدیده ای که باید در نطفه خفه شود”همخانگی”!

ازدواجی که هیچ جا ثبت نمی شود، و بر اساس رضایت و علاقه طرفین شکل گرفته و تا پایان علاقه اعتبار دارد، نه حرفی از مهریه و نفقه به میان می آید و نه دخالت ها و هزینه های سنگین زندگی مشترک، اما آیا این همه ماجراست؟

ازدواج سفید

ازدواج سفید چیست؟

 

هم باشی نوعی از زندگی است که به زندگی زناشویی بدون ازدواج معروف است، که در آن دختر و پسر بدون ازدواج رسمی باهم زندگی می‌کنند. پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.

در این نوع ازدواج عقد یا صیغه ای بین دو طرف صورت نمی گیرد. این نوع ازدواج می تواند روابط جنسی را در پی داشته باشد و یا نه.

این نوع ازدواج فقط محدود به جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم درحال تجربه این شیوه از زندگی هستند. در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد، آنان طلاق می‌گیرند، سپس به این روش با یکدیگر زندگی می‌کنند و در مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی‌شوند!

 

ازدواج سفید

برخی «ازدواج سفید» را که به معنای «هم‌باشی»(cohabitation) هست ، برقراری رابطه جنسی بدون ثبت پیوند ازدواج در نظر گرفته‌اند.

دکتر امیدعلی احمدی جامعه‌شناس می گوید : این ازدواج که در غرب رایج است و به معنای «هم‌باشی» نیز شناخته می‌شود، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.

مهدی بیاتی روانشناس نیز معتقد است زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی‌توان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود.

زندگی مشترک بدون ازدواج با زندگی مشترک همراه با ثبت رسمی ازدواج تفاوت‌هایی دارد که برخی از آن ها به‌شرح ذیل می‌باشند:

*زوجین از همدیگر هیچگونه دارایی را به ارث نمی‌برند.

*در رابطه مشترک بدون ازدواج رسمی، در صورت فوت یکی از زوجین به دیگری بازنشستگی افراد بیوه تعلق نمی‌گیرد.

*زوجینی که دارای ازدواج رسمی نیستند، نمی‌توانند نام خانوادگی همدیگر را داشته باشند.

این نوع ازدواج در بیشتر کشورهای اروپایی و امریکایی رواج دارد، اما با وجود تعداد محدود این نوع ازدواج در کشوری با شاخصه‌های فرهنگی اسلامی نگران کننده است. جامعه امریکا افراد را ترغیب می‌کند تا بر حال متمرکز شوند و برای امروز زندگی کنند؛ اما ازدواج رسمی نشانه تاکید بر آینده است.

 

ازدواج سفید

 

«ازدواج سفید» از کدام کشور و چگونه شروع شده؟

 

جاوید ثمودی دکترای روانشناسی کاربردی می گوید : ازدواج سفید پدیده نامتعارف و ناآشنایی است که به تازگی در ایران نیز رواج یافته است البته این پدیده نخستین بار در آمریکا و در پی جنبشی پدیدار شد که “جنبش آزادی زن” نام داشت.

او در این خصوص گفت: این جنبش ظاهرا با هدف ایجاد تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا انجام شد و هدف آن برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای زنان بود.

ثمودی ادامه داد: اما آنچه واقعا اتفاق افتاد پدیده‌ای بود که بعدها “انقلاب جنسی” نام گرفت و نتیجه آن رواج رفتارهای نابهنجار و بی‌بند و باری‌هایی بود که به غلط آزادی زنان نام گرفت.

تا پیش از ۱۹۷۰، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوج‌های ازدواج‌ نکرده‌ای که با یکدیگر زندگی کرده‌اند، از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحله‌ای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شده‌است. آمارها نشان می‌دهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوه‌های رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوج‌های آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف می‌گذرانند. در سال ۱۹۹۴، حدود ۳/۷ میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کردند و نزدیک به اواخر دهه ۱۹۹۰، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد زوج‌ها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر می‌گذراندند.

اکنون نظر عامه امریکایی‌ها زندگی مشترک قبل از ازدواج را یک ایده خوب می‌داند و هم خانگی به عنوان یک فرهنگ معرفی می‌شود. عامه بر این عقیده‌اند که هم خانگی به عنوان یک دوره امتحان برای مشاهده اینکه آیا رابطه خوب عمل می‌کند یا نه، مفید است. جامعه‌شناسان معتقدند همه‌گیر شدن این موضوع یک تأثیر مهم و طولانی‌ مدت بر ساختار جامعه امریکایی دارد. در کشورهای غربی این نوع زندگی را به شیوه های مختلفی تبلیغ می کنند تا آن را رواج دهند.

اما با این وجود مطالعات روی آمارها نشان می‌دهد ازدواج‌هایی که زوج قبل از آن با هم هم‌خانه بوده‌اند نسبت به ازدواج‌هایی که زوج چنین سابقه‌ای نداشته‌اند، بیش از ۵۰ درصد بیشتر با خطر طلاق مواجه است. به عبارتی دیگر بر خلاف باور عامه حتی در امریکا هم‌خانگی پیش از ازدواج نمی‌تواند دلیلی برای استحکام خانواده در آینده باشد.

 

ازدواج سفید

 

همخانگی مجردهای غریبه

 

یکی از راه های رواج هم باشی می تواند هم خانگی  باشد. در یکی از سایت هاکه مجوز هم دارند؛ با تبلیغ همخانه شدن جوان ها می تواند عامل بروز ازدواج سفید در جامعه باشد.

پل‌های هوایی و دیوارهای شهر می‌توانند وسیله اطلاع رسانی درباره نیاز به همخانه و تقسیم وجه اجاره یک خانه باشد، گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار این آگهی‌هاست.

تقسیم اجاره و پول پیش نخستین توجیهی است که با دیدن آگهی‌های همخانگی به ذهن می‌رسد. فشار گرانی مسکن می‌تواند توان مالکیت یک واحد آپارتمان را سلب کند‌ اما نیاز اولیه سکونت را نه. نیازی که با سکونت در شهری دیگر یا تمایل به جدایی از خانواده به دلایل مختلف سر بر آورده و راه‌حل‌های موقتی باید به تامین آن کمک و گریزی پیدا کنند.

اغلب آگهی‌دهندگان دانشجویان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد دیگری برای تقبل بخشی از هزینه‌ها نیاز دارند‌ اما در این میان شرایط خاص هم میان آگهی‌دهندگان کم نیست. کسانی که حاضرند از بخش زیادی از سهم پرداختی همخانه یا حتی تمام این سهم بگذرند و با او زندگی کنند. اغلب این افراد جنسیت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکرده‌اند و با یک تماس می‌شود فهمید به همخانگی با جنس مخالف تمایل بیشتری دارند.

 

ازدواج سفید

 

تفاهم اخلاقی به جای اجاره

 

در یکی از این آگهی‌ها آمده: «سلام، ٣٨سالمه، چهارراه پارک وى یک آپارتمان دو خوابه ١١٠مترى شیک با همه امکانات دارم. مدیر یک کارگاه تولیدى هستم. سیگارى نیستم. اهل ورزش و تفریح هستم. سالم زندگى می‌کنم. دنبال یک آقا یا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم. نیاز به اجاره ندارم. لطفا در صورت تمایل مشخصات خودتون رو ایمیل بفرمایید، سپاسگزارم»

در میان آگهی‌دهندگان اغلب خانم‌ها با تاکید در آگهی ذکر می‌کنند که فقط خانم‌ها تماس بگیرند. با این حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نیاز به سکونت دارند، حاضر به همخانه شدن با آقایان هستند.

 

ازدواج سفید

 

 

چه کسانی تن به «زیست سیاه» می‌دهند؟

 

آنان افرادی

«دارای اعتماد به نفس پایین»،

«وابسته»، «مسئولیت‌گریز»،

 «کم مهارت»

و اغلب  «فاقد شجاعت اجتماعی»

هستند.

 

ازدواج سفید

«هم باشی» راهی برای فرار از مسئولیت است. یکی از بزرگترین علت‌هایی که خانواده‌ها به «هم باشی» تن در می‌دهند به این خاطر است که از بار مسئولیت خود کم کنند: «در «هم باشی» به خاطر اینکه هیچ کجا سندی مبنی بر زن و شوهری ثبت نشده است به همین خاطر خیلی راحت این دختر و پسر می‌توانند رابطه خود را پایان بدهند بدون اینکه اتفاقی افتاده و کسی از کسی انتظار و توقعی داشته باشد به همین خاطر در این دوره و زمانه چه چیزی بهتر از این اتفاق؟» این نوع ازدواج بیشتر به خاطر رسیدن به منفعت صورت می گیرد. و بعد از برطرف شدن نیاز از هم جدا می شوند.

 

ازدواج سفید

 

ازدواج سفید در ایران و چرایی پیدایش آن

 

این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛

عوامل متعددی چون

استقلال نسبی جوانان،

بالارفتن سن ازدواج،

گریز از مراسم سنتی ازدواج،

تهاجم فرهنگی،

کمرنگ شدن باورهای مذهبی و اخلاقی،

سنت‌های غلط ازدواج،

هزینه‌های کمرشکن اقتصادی،

تنوع‌طلبی جوانان،

ترس از طلاق و ناهمخوانی اخلاقی جوانان،

قوانین و شرایط دشوار و زائد عقد و طلاق

سبب گرایش جوانان به ازدواج سپید شده است.

عامل مهم دیگر که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، این است که با این شیوه قانون خانواده و شرایط حاکم بر آن دور زده می‌شود! این مسأله برای افرادی که ازدواج کرده‌اند و سپس طلاق می‌گیرند اهمیت بیشتری دارد.

فاصله میان رسیدن به بلوغ جنسی و تشکیل خانواده زوجینی، هر روز بیشتر می‌شود. به عنوان مثال اگر سن رسیدن به بلوغ جنسی و سن ازدواج را بر اساس آماره‌های موجود به ترتیب ۱۳ و ۲۸ سال بگیریم، به یک شکاف ۱۵ ساله میان رسیدن به بلوغ جنسی و ازدواج خواهیم رسید. شیوع پدیده زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز نتیجه ی  همین شکاف ۱۵ ساله است.

 

علت گرایش افراد به ازدواج سفید

 

◄بالا رفتن سن ازدواج: ازدواج در ایران بنا به دلایل مختلفی همچون پیدایش فرهنگ مدافع ازدواج در سن بالا، مسائل اقتصادی همچون بیکاری، بالا رفتن هزینه های زندگی و هزینه مراسم ازدواج، مجموع عللی مربوط به خود ازدواج مثل بالارفتن مهریه و… باعث شده است که ازدواج برای جوانان بسیار دشوار شود و از این جهت برخی از آن ها برای برآورده کردن نیاز های جنسی و عاطفی خود به سایر راه ها روی بیاورند.

 

ازدواج سفید

◄گسترش مخاطبان شبکه های ماهواره ای و فیلم های خارجی در شبکه خانگی: استفاده از ماهواره و گسترش مخاطبان آن در بین جامعه ایران که آن نیز هم سطح گسترش فعالیت شبکه های فارسی زبان است، باعث ترویج زندگی به سبک آمریکایی است. در قالب این دسته از طریق مجموعه های تلویزیونی مختلف هم خانگی دختر – پسر نه تنها آسیب زا بلکه دارای جذابیت ها مختلف، شادابی و در نهایت مفید نمایش داده می شوند. این زندگی ها را برای جلب نظر مردم زیبا نشان می دهند ولی در واقع مانند سرابی پوچ و بی هدف است.

 

 ◄افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به خارج از کشور: افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به کشورهای خارجی و دیدن جذابیت ها و زرق و برق های موقتی ناشی از این سفرها، باعث نوعی تسلیم شدن روانی در برابر فرهنگ غالب در این کشور ها می شود و بدنبال آن نیز این ناهنجاری اخلاقی در کنج ذهن بعضی از توریستهای ایران بالاخص جوانان جا می گیرد.

 

ازدواج سفید

◄آمار بالای مهاجرت ایرانیان به کشور های غربی: بخشی از ایرانیان که به خارج از کشور مهاجرت کردند کم کم جذب فرهنگ جوامع مقصد شده و به تدریج با رفت و آمدهای خود به ایران باعث تزریق این دسته از عیاشی های اخلاقی به جامعه ایران شدند، در این بین دانشجویانی که برای تحصیل به خارج از کشور رفتند بیشترین نقش را دارند. این دسته اخیر از آنجا که غالباً مجرد هستند، لاجرم زوجی برای خود خواهند یافت که با توجه به فرهنگ غرب که اکثر آشنایی ها در نخست در قالب هم خانگی است، این زوج یابی دانشجویان ایرانی در غرب نیز در اکثر موارد در قالب هم خانگی است. و به این دلیل که بخش قابل توجهی از دانشجویان بعد از تحصیل به ایران باز می گردند محتمل است که این معضل اخلاقی را نیز با خود خواهند آورد.

 این اثر گذاری در ایران ریشه طولانی دارد. برای مثال می توان به دوران قاجار اشاره کرده که افرادی معلوم الحال با اثر پذیری از غرب در داخل ایران شروع به تاختن علیه کیان اخلاقی و مذهبی جامعه کردند.

 

ازدواج سفید

 ◄افزایش فعالیت فمینیسم: تفکر فمینیستی که یکی از اصول آن بی قید و تعهد بودن زن است در ذات خود معضل هم خانگی را دارد، زیرا که این تفکر همانطور که گفته شد خود را مدافع آزادی زنان می دانند، آزادی ای که به تعبیری همان فرار از قیود خانوادگی و تعهدات زناشویی است.

◄تحصیل دختران دانشجو دور از خانواده خود: تحصیل دختران در شهری دور از محل سکونت خانواده، بالاخص در مواردی که دختران از شهرستان های کوچک به کلان شهرهای همچون تهران می آیند، باعث به وجود آمدن تعارضات فرهنگی می شود که در نهایت در پاره ای از موارد تعارضات اخلاقی به بار خواهد آورد.

 

ازدواج سفید

◄گسترش فعالیت های دین ستیزانه: در جامعه فعلی ایران، مجموعه عواملی همچون گسترش شبکه های ماهواره، گسترش فعالیت مبلغین مذاهب دیگر در قالب مواردی همچون کلیسای خانگی و افزایش فعالیت روشنفکر نماها، تبلیغات علیه اعتقادات اسلامی و کیان اخلاقی جامعه عده ای را جذب خود کرده که باعث از معیار افتادن ارزش های اخلاقی همچون ازدواج، رابطه دو جنس مخالف بر پایه عقود شرعی و … شده است.

 

ازدواج سفید

مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای علتی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.

دکتر امان‌الله قرایی مقدم جامعه‌شناس معتقد است تجردگرایی دختران، کمرنگ شدن اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم، الگوبرداری از ماهواره و رسانه‌های بیگانه بویژه سریال‌های ساخت ترکیه و امریکای جنوبی از جمله عوامل رشد پدیده موسوم به «ازدواج سفید» می داند. بی اعتنایی به نظام خانواده، عدم مسئولیت پذیری دختران و پسران برای زندگی اجتماعی و جامعه پذیر کردن آنها، نبود امکانات برای ازدواج از جمله مسکن و بیکاری می‌تواند در شکل گیری چنین روابطی تاثیر گذار باشد. از دید وی این رابطه تنها تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که دختر زیبایی دارد، در حقیقت این زنان تبدیل به روسپی می‌شوند.

 

ازدواج سفید

 

ازدواج سیاه دارای چه آثار و پیامدهایی است؟

 

معضل هم خانگی همانطور که مجموع علل مختلفی دارد، مجموعی نتایج و تبعات مخصوصی را به همراه دارد که در ذیل بیان می شود.

۱- دور ساختن طرفین از «شروع جدی زندگی» است. این سبک زندگی به سرابی می‌ماند که اندک زمانی می‌تواند دختر و پسر را دلخوش کند. لیکن دلخوشی دیری نمی‌پاید چون خیلی زود «محک تجربه و زندگی» به میان می‌آید و واقعیات عیان می‌شوند.

 

ازدواج موقت

۲- برای دختران «احساس فریب خوردگی» است. اکثر دختران در ذهن خود، خویش را برای یک زندگی دائمی مهیا می‌کنند. به همین خاطر وقتی روابط به هم می‌خورد باورهای آنان به هم می‌ریزد و آنان احساس فریب خوردگی می‌کنند.

 

ازدواج سفید

۳- خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری برای دوطرف است.

۴-عدم وجود امنیت روانی از ویژگی های مهم هم باشی به خصوص برای دختران و زنان است و از آنجا که ساختار خلقت و شخصیت زنان بسیار هیجانی، لطیف و بر اساس ظرائف و پیچیدگی های خاص آن ها طراحی شده اینگونه روابط تأثیر مخرب و فاجعه آمیزی بر ذهن و روان آن ها بر جای می گذارد. و ممکن است مرد به راحتی او را رها کند و با زن دیگری اینطور زندگی داشته باشد.

 

ازدواج سفید

۵- برای فرزندان و بارداری های احتمالی هیچ پیش بینی ای انجام نگرفته و همین امر خود بر میزان فرزندان و کودکان نامشروع و همچنین بر آمار سقط های غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن می افزاید.

۶-از دست دادن حمایت والدین یک ترس اساسی برای زوج‌های دارای زندگی زناشویی بدون ازدواج است.

 

ازدواج سفید

۷-اگر بعد از چند ماه زندگی مشترک پسر دختر را رها کند و برود، این دختر شانس کمتری برای یک ازدواج مناسب خواهدداشت.

 

سوء استفاده این دسته از زوج ها از یکدیگر: زوج‌هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از زوج‌های ازدواج کرده از همدیگر سوء استفاده می‌کنند. تحقیقات زیادی نشان می دهد که حملات جسمی در بین زوج‌های هم‌خانه نسبت به زوج‌هایی که ازدواج کرده‌اند بسیار رایج‌تر و شدیدتر است. مردان معمولاً به این دلیل هم‌خانگی را انتخاب می‌کنند که با آسودگی از رابطه برخوردار شوند در حالی‌که زنان با این امید هم‌خانه می‌شوند که رابطه‌شان به ازدواج منجر شود. هم خانگی رابطه‌ ای را می‌سازد که در آن مرد بیشتر احتمال دارد که در موقعیت قدرت بر زنی قرار گیرد که از رابطه‌اش بیشتر از آنچه که هست انتظار دارد. این موضوع برای زنی که هم‌خانگی را انتخاب کرده در موقعیت خطرناکی قرار می‌دهد.

 

ازدواج سفید

 

 

مشکلات روانی: آن هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برند. زن ازدواج نکرده‌ تحریک‌پذیرتر، مضطرب‌تر، نگران‌تر و افسرده‌تر از زن ازدواج کرده است. در حقیقت این دسته از زنان در دراز مدت دچار حس پوچی و نا امیدی می شوند، این زنان پس از مدتی هم جنس های خود را می بینند که رو به رابطه جدی و تعهد آور با ضمانت های شرعی و اخلاقی می آورند، در صورتی که رابطه ی که خودشان در آن قرار دارند، هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد و وحشت اینکه هم خانه شان به راحتی آنان را رها کند، همواره با این دسته از زنان هست.

پیدایش مسائل و مشکلات مختلف پس از ازدواج: فعالیت جنسی زودهنگام و بدون قید و بند منجر به مشکلات شدید رفتاری می‌شود. این دسته از روابط جنسی که در اغلب موارد همراه با افسار گسیختگی جنسی است، باعث می شود که فرد در دراز مدت سلایق جنسی نامعقول و نامعمولی پیدا کند، که نتیجتاً نمی تواند برآورده کردن آن را از کسی که نقش همسر واقعی او را در آینده خواهد داشت، انتظار داشته باشد. این مسئله خود باعث سرکوب های جنسی و مشکلات روانی- عاطفی پس از آن می شود.

 

ازدواج سفید

 

بالابردن آمار طلاق: آن هایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند بعد از ازدواج میزان جدایی و طلاق بیشتری دارند.

 

ازدواج سفید

کم کردن اشتیاق به ازدواج: آن هایی که هم‌خانه هستند کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده‌ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج‌های هم‌خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می‌شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم‌خانه داشته‌اند.

 ترویج خیانت: آن هایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند. زیرا که آن هایی که هم‌خانه هستند به جای یک رابطه پایدار ماجرای عاشقانه ی زودگذری دارند. نتیجتاً این دسته از روابط باعث می شود که افرادی که وارد آن می شوند نتواند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت، متعهد ببینند.

فراهم شدن زمینه گسترش همجنس گرایی: در حقیقت با توسعه هم خانگی سایر قبح های اخلاقی نیز فرو خواهند ریخت، که باعث پدید آمدن سایر معضلات اخلاقی همچون هم جنس گرایی در سطح یک جامعه می شود.

 

ازدواج سفید

پدید آمدن نسل فرزندان نامشروع و تبعات اجتماعی ناشی از آن: در حقیقت همانطور که یکی از آثار هم خانگی رابطه جنسی بی قید و بند ناشی از آن است، محتمل است که فرزندان نامشروعی نیز پدید  آیند، معضلی که با گسترش هم خانگی در لایه های جامعه، در دراز مدت باعث ایجاد نسلی از فرزندان نامشروع خواهد شد. پیدایش این دسته از نوزادان در دراز مدت، پیدایش نابهنجاری های اجتماعی و نا امنی های جنایی را به همراه دارد. تحقیقات در مناطق مختلف جهان نشان می دهد که بخشی قابل توجهی از مجرمین خطرناک از این دسته فرزندان هستند.

 

ازدواج سفید

علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»

در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.

در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

 

ازدواج سفید

 

 

ازدواج سفید چه حاصلی دارد؟

 

ازدواج رسمی تغییرات رفتاری ایجاد می‌کند — هم در زوج و هم در اطرافیان آنها – که هیچ آثاری از‌ آن در هم باشی دیده نمی‌شود: دو طرف می‌توانند به هم اعتماد کنند، بچه‌ها و والدین دو طرف می‌توانند در این رابطه سرمایه‌گذاری عاطفی و مالی کنند، و از این قبیل. اما نتایج تجربی این تغییرات رفتاری چیست؟

قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید درک کنیم که زوج‌ها در ازدواج سفید، بخصوص آنهایی که هیچ برنامه‌ای برای ازدواج رسمی ندارند، حتی قبل از شروع هم‌خانگی‌شان هم با زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند فرق دارند. زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد و احتمال موفق شدن آن را کمتر می‌کند. در زیر ازدواج رسمی و ازدواج سفید را از جوانب مختلف مقایسه می‌کنیم.

 

خشونت خانگی

 

طی گزارش یک تحقیق مشخص شده است که بچه‌های زیادی در سراسر جهان در نتیجه هم باشی به دنیا می‌آیند، فقط بخاطر اینکه مادران بسیاری از ترس خشونت‌های خانگی و کودک‌آزاری تن به ازدواج رسمی نداده‌اند. آیا این ترس منطقی است؟ اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونت‌ها در هم باشی نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونت‌های فیزیکی تبدیل شده است در هم باشی دو برابر ازدواج‌های رسمی بوده است. یکی از علت‌های آن این است که این زوج‌ها به طور متوسط جوان‌تر هستند و تحصیلات پایین‌تری دارند.

اما این مسئله که زوج‌هایی که وارد هم باشی می‌شوند قصد تبدیل آن به ازدواج رسمی را دارند یا نه اهمیت بسیاری دارد. نامزد‌هایی که با هم زندگی‌ می‌کنند هم درست مثل زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند تمایل کمتری به مشاجرات خشونت‌آمیز نشان می‌دهند. زنانی که با مردی که هیچ تصمیمی برای ازدواج رسمی با آنها ندارد هم‌خانه می‌شوند تا حد زیادی در معرض خشونت قرار دارند. سلامت زنانی که ازدواج رسمی می‌کنند به مراتب بالاتر از دسته‌ای است که فقط با مردی هم‌خانه می‌شوند. برخی محققان اعتقاد دارند که تعهد در رابطه و به طرف ‌مقابل خشونت را کاهش می‌دهد.

 ازدواج سفید

رابطه جنسی:

 

رابطه‌جنسی یکی از مهمترین اصول در معامله هم باشی است. طبق تحقیقی که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، زوج‌هایی که زنگی هم باشی دارند به طور متوسط هفت مرتبه در ماه و تقریباً یک مرتبه بیشتر از زوج‌هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند، با هم رابطه‌جنسی دارند. اما احتمال اینکه زوج‌هایی که هم باشی کرد‌ه‌اند فقط با همسر خود ارتباط جنسی برقرار کنند بسیار کمتر از زوج‌هایی است که ازدواج رسمی داشته‌اند، هرچند اکثر آن ها می‌گویند که از طرفشان چنین انتظاری دارند. در یک تحقیق مشخص شد که آمار زنانی که در ازدواج رسمی به شوهرانشان خیانت می‌کنند ۴ درصد، آن ها که در ازدواج سفید این کار را می‌کنند ۲۰ درصد و آن ها که در روابط دوستی این کار را می‌کنند ۱۸ درصد است. طبق آمار زنان پس از ازدواج رسمی تغییر رفتاری قابل‌توجه داشته و تمایل آن ها برای برقراری ارتباط جنسی با مردی جز همسرشان بسیار پایین می‌آید.

 

کارهای خانه

 

زنانی که با مردی زندگی می‌کنند باید خانه داری بسیار بیشتری نسبت به زنانی که تنها یا با زنان دیگر زندگی می‌کنند انجام دهند. در تحقیقی که اخیراً انجام گرفته است مشخص شد که با در نظر گرفتن وجود فرزندان و شخصیت همسرانشان، زنان ازدواج‌کرده ۱۴ ساعت بیشتر از مردان ازدواج‌کرده به کار خانه مشغولند و این آمار برای زنانی که بدون عقد رسمی با مردی زندگی می‌کنند ۱۰ ساعت است. بسیاری از اقتصاددانان نیز عنوان می‌کنند که مردان با صرف زمان بیشتر برای کار بیرون از خانه و کسب درآمد و تقسیم آن با همسرانشان، زحمات همسر خود در خانه را جبران می‌کنند اما این در حالی است که در ازدواج سفید، مرد که بیرون از خانه کار می‌کند، تعهدی برای تقسیم درآمد خود با زن ندارد و این یعنی زنانی که ازدواج سفید کرده‌اند، بدون هیچ مزد دریافتی در خانه زحمت می‌کشند.

 

ثروت:

 

مرد و زنی که ازدواج رسمی می‌کنند، نه تنها سرنوشتشان بلکه اموالشان نیز به هم گره می‌خورد. آمار و ارقام نشان می‌دهد که آن دسته از زوج‌هایی که به جای ازدواج رسمی و قانونی، ازدواج بدون عقد رسمی را انتخاب می‌کنند، در طول زمان ثروت کمتری را اندوخته می‌کنند زیرا اغلب تحت حمایت مالی خانواده‌ها قرار نگرفته و درآمدهای کسب‌شده از هر دو طرف نیز برای خانواده هزینه یا پس‌انداز نمی‌شود و این می‌تواند برای بچه‌هایی که ممکن است از چنین والدینی به دنیا بیایند، جای نگرانی داشته باشد.

 

سلامت احساسی:

 

ذات ازدواج برای طولانی‌مدت است. زوج‌های ازدواج‌کرده زندگی زناشویی خود را بسیار محکم‌تر و باثبات‌تر از زوج‌هایی می‌بینند که ازدواج سفید کرده‌اند. و زمانی که دو طرف تصور کنند که احتمال شکست ارتباط‌شان وجود دارد، تاثیری بسیار منفی بر روحیه آن ها خواهد داشت. نتیجه آن: سلامت روانی در زوج‌هایی که ازدواج سفید کرده‌اند درمقایسه با آن هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند بسیار ضعیف‌تر است. این زوج‌ها به مراتب افسرده‌تر بوده و سطح رضایت از زندگی بسیار پایین‌تری نیز دارند. این که زندگی آن ها ممکن است خیلی زود بر هم بخورد، فشار عصبی سنگینی هم بر مرد و هم زن خواهد داشت و به همین دلیل است که علائم افسردگی به شدت در این افراد به چشم می‌خورد.

 

طلاق و جدایی:

 

معمولاً همه تصور می‌کنند که با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان می‌دهد که ازدواجشان به چه شکل می‌تواند باشد و با اطلاعاتی که از چنین زندگی آزمایشی از همدیگر به دست می‌آورند می‌توانند انتخاب درست‌تری داشته باشند. آمار نشان می‌دهد که دلیلی که اکثر این زوج‌ها برای هم باشی  ارائه می‌دهند این است که بفهمند به اندازه کافی با هم سازگار هستند که ازدواج کنند یا خیر.

شاید تعجب‌آور باشد که بدانید برخلاف باور عموم، احتمال طلاق و شکست رابطه در زوج‌هایی که قبل از ازدواج رسمی با هم زندگی می‌کرده‌اند بسیار بالاتر است. دلیل آن می‌تواند این باشد که زندگی زیر یک سقف بدون عقد ازدواج رفتار دو طرف را طوری تغییر می‌دهد که باعث می‌شود در ازدواج کمتر متعهد شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که آن هایی که تصمیم به ازدواج سفید می‌گیرند ویژگی‌هایی دارند که راضی به ازدواج سفید می‌شوند و همین مسئله نشان می‌دهد که به درد ازدواج نمی‌خورند.

ازدواج سفید

این آمار و ارقام به وضوح نشان می‌دهد که همزیستی بی‌تعهد در مقایسه با ازدواج قانونی، از لحاظ اجتماعی توافقی پست به شمار می‌رود. زوج‌هایی که بدون هیچ برنامه مشخص برای ازدواج با هم زندگی می‌کنند، معامله‌ای کاملاً متفاوت با آن ها که ازدواج یا نامزد می‌کنند بین هم دارند. تنها وجه اشتراک آن ها با زوج‌های قانونی، ارتباط جنسی و زندگی کردن زیر یک سقف است. مردانی که تن به هم باشی می‌دهند معمولاً وفاداری نسبت به طرف خود نداشته و زنان نیز هیچ قطعیتی به آینده خود و فرزند احتمالی‌شان ندارند. بچه‌هایی که در چنین خانه‌هایی به دنیا می‌آیند نسبت به بقیه بچه‌ها عملکرد بدتر و ضعیف‌تری دارند. چنین ازدواجی فایده‌ای برای هیچ کس ندارد، نه زن، نه مرد و نه بچه‌ها.

مشخص است که زنان و مردانی که تصمیم به چنین زندگی زناشویی می‌گیرند، تفاوت عمده‌ای با آن ها که ازدواج رسمی را پیش می‌گیرند، دارند. همین موجب بالاتر بودن میزان جدایی آن هاست. اما تاثیرات منفی هم باشی فقط به این محدود نمی‌شود. چنین زندگی زناشویی فرد را دچار مشکلات سلامت احساسی کرده و او را از جامعه، مذهب و خانواده دور خواهد کرد.

مهدی بیاتی روانشناس می گوید: زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم شود و او به زن دیگری گرایش پیدا کند.

مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای موجب کاهش فرزندآوری می‌شود، علاوه بر آن سطح زندگی افراد تغییر می‌کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و ممکن است حتی شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب‌هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند.

دکتر علی‌اصغر نژادفرید روانشناس می‌گوید: فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می‌شود، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی‌شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. بارداری‌های ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سپبد است.

گلپایگانی می گوید: مردمی که این نوع زندگی را برمی‌گزینند، نسل حلال‌شان از بین می‌رود و حرام‌زاده می‌شوند.

دکتر سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا می گوید:نیازی به حجت نیست افرادی که تن به ازدواج سیاه می‌دهند دنیایی سرشار از تعارض، کشمکش و مسائل حل نشده دارند به همین خاطر، در اندک زمانی پس از شروع زیست مشترک، روابط آن ها به کشمکش و درگیری می‌انجامد.

 

ازدواج سفید

 

 

نظرات افراد در مورد ازدواج سفید

 

ازدواج سفید

 ازدواج سفید

 ازدواج سفید

ازدواج سفید

 

رواج دهندگان ازدواج سفید

 

پخش مستند ازدواج سفید از بی بی سی

به گزارش ایسنا، افشین علاء – شاعر – به سیاستگذاری‌ها و رویکردهای برنامه‌سازان بی بی سی اعتراض کرده است. چندی پیش بی بی سی فارسی برنامه‌ای پخش کرده با موضوع رواج «ازدواج سفید» در ایران،‌ تبدیل آن به یک واقعیت فراگیر- و حتی لازم و نامذموم- تلاش موذیانه‌ای است که گویا رسانه‌هایی همچون بی. بی. سی‌، برای تحقق آن از هیچ شیطنتی دریغ نخواهند کرد!
این رسانه دروغی به بزرگی فراگیر شدن ازدواج‌های به اصطلاح سفید در ایران را برای مخاطب به خبری بدیهی و مسلم تبدیل کند. آن هم نه با دشنام و شعار‌، که حتی با جانبداری‌های رندانه مجریان برنامه‌ها مرز برخی واقعیت‌های ایران در مقابل اصرار کارشناسان و مهمانان برنامه که غالبا با استناد به شواهد سفسطه‌آمیز‌، حرف خود را به کرسی می‌نشانند.

در یک برنامه ی تلویزیونی بحث آزادی می‌گذارند و کارشناسانی را به مصاحبه وا می‌دارند و در فضایی ظاهرا بی‌طرف و علمی‌، نتیجه دلخواه خود را به مخاطب الغا می‌کنند. اتفاقی که در برنامه ازدواج سفید،‌ شاهد آن بودیم. در این برنامه‌، مجری سعی می‌کرد بگوید هنوز خانواده‌های ایرانی- بویژه حکومت ایران- در برابر این گونه گرایش‌ها موضع شدیدی دارند و بعید است که به‌زودی شاهد رواج آن باشیم اما آقای به ظاهر کارشناسی که مهمان برنامه بود‌، چنان با جانبداری از این گونه ازدواج‌ها و رواج آن در نسل جدید و پیشرو ایرانی!‌ حرف می‌زد که خانم مجری هم چاره‌ای جز تسلیم نداشت! به حدی که حتی سیر صعودی ازدواج‌های سفید را شاخصی برای توسعه یافتگی فرهنگی نسل جوان ایرانی بدانند!‌

کشورهای غربی از رواج ازدواج سفید سخن می گویند تا دامن زننده ی آن باشند و این هم باشی را به صورت نامشخصی در جامعه اسلامی تزریق کنند.

این نسل جوان است که، در برابر مجوز صادره از سوی غربیان برای تن دادن به این‌گونه رفتارهای غیر اخلاقی غیورانه ایستادگی خواهد کرد.

جوانان مظلومی که در داخل‌، نگران گشت‌ها و بندها هستند و از خارج‌، در معرض چراغ سبز بیگانگان برای تن دادن به رذایل اخلاقی همچون ازدواج بدون آداب شرعی و قانونی و از همه تلخ‌تر، شکسته شدن حریم مقدس هر دختر پاکدامنی هستند.

کشورهای اروپایی و آمریکا می خواهند مفهوم خانواده را در ایران از بین ببرند، جوانان را هرزه و مسوولیت ناپذیر بار بیاورند و رابطه جنسی را نامحدود کنند و انرژی جوانان را برای پیشرفت اسلام نابود کنند.

 

ازدواج سفید

 

 

راهکارهای پیشگیری از ازدواج سفید

 

درست است که این معضل اخلاقی در حال حاضر در کشور ما حضور چندانی ندارد؛ اما از آنجا که گسترش این فساد همان طور که گفته شد تبعات منفی بدنبال خواهد داشت، می بایست در همین ایامی که هنوز این فساد اخلاقی دارای پایگاه اجتماعی نشده است، آن را دفع کرد. مقابله با این فساد راه حل های مختلفی دارد که در بردارنده تمام ابعاد فرهنگی، اقتصادی و… می شود، در ذیل سعی می شود پاره ای از این راه حل ها توضیح داده شوند:

وضع قوانین جدید پیرامون مدیریت ساختمان ها: فساد هم خانگی، فسادی است که در یک مکان فیزیکی امن به نام خانه میسر می شود، با توجه نوع مناطقی که این فساد در آن رو به توسعه است، به شکلی که می شود گفت این فساد در آپارتمان ها و برج ها بیشتر است، خود این موضوع مزیتی جهت مهار این بحران اخلاقی است. در حقیقت با وضع یک مجموع قوانین آپارتمان نشینی پیرامون اینکه مدیر ساختمان موظف است وضعیت تأهل زوجین را قبل از اسکان پی گیری کند، می توان سدی بزرگ در روبروی این بحران در حال ظهور قرار داد.

 

ازدواج سفید

 

وضع قوانینی جهت بومی سازی تحصیل در محل زندگی برای دختران:همان طور که گفته شد، تحصیل دختران شهرستانی در کلان شهرها به خودی خود، باعث پیدایش تعارضات اخلاقی و در بستر آن، سوء استفاده از این دختران می شود. پس بهتر است که قوانین جدیدی جهت بومی سازی تحصیل و سهمیه دادن به دختران در محل تحصیل شان وضع شود.

 

ازدواج سفید

ایجاد راه کارهای اقتصادی جهت سهولت ازدواج: ازداوج و تجملات آن با توجه فرهنگ جامعه ایرانی، نیازمند یک توانایی مالی ابتدایی است که دولت ها می توانند با اتخاذ راه کارهایی همچون وام ازدواج، تخصیص بخشی از مسکن مهر به دختران و پسرانی که نامزد هستند و مواردی از این دست، سبب شوند از این راهکار شرعی جهت تخفیف و تعدیل نیازهای مختلف جوانان استفاده شود تا از روی آوردن آنان به روش های خلاف اخلاقی هم چون هم خانگی جلوگیری به عمل آید.

 

ازدواج

 

آگاه سازی معایب هم خانگی در مدارس و دانشگاه ها: فساد هم خانگی برای مرتکبین آن پیامدهایی در زندگی آتی شان به همراه خواهد داشت، بهتر است در دوران تحصیل در دانشگاه ها و دبیرستان در قالب کلاس هایی هم چون پرورشی و شکوه همسرداری(تنظیم خانواده سابق) از معایب و پیامدهای منفی این سبک غلط زندگی برای دختران و پسران سخن گفته شود.

برخورد تأمینی و کیفری علنی با مرتکبین فساد هم خانگی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فتح مکه، به جای این که نیروهای تحت امرشان را به شهر بفرستند، وحشت را به دل کفار مکه انداختند و آن را وادار به تسلیم کردند. در حقیقت همین سیاست “النصر بالرعب” می تواند یکی از عوامل غلبه بر این فساد و بی عفتی در حال ظهور باشد.

 

ازدواج سفید

 

نتیجه

 

در زندگی هم باشی هیچ شرط قانونی و ثبت اداری وجود ندارد و زن و مرد در هر لحظه که بخواهند با هم همخانه شده و هر لحظه که مایل نباشند از رابطه خارج می شوند که چنین شیوه ای از ارتباط با جنس مخالف نه تنها بر اساس معیارهای اخلاقی جامعه ما نیست بلکه مخالف با متن صریح قرآن و احادیث مذهبی ماست که همواره جوانان را به پاکدامنی، خویشتن داری و ازدواج حقیقی تشویق می کند.

در روایات بر اهمیت ازدواج و پی‌آمدهای مثبت آن بسیار تأکید شده است. دلیل چنین اهمیتی را در این عوامل باید جست و جو کرد: دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا، جبران کمبودهای طبیعی زن و مرد، نزدیک‌تر شدن به کمال الهی، دست یابی به آرامش روحی.

بنابراین، هنگامی که دختر و پسر به رشد عقلی و جسمی رسیدند، باید ازدواج کنند. رها کردن این سنت الهی یا رعایت نکردن زمان مناسب آن، پی آمدهای روحی نامطلوبی برای زن و مرد دارد. از این رو، پیشوایان دینی، ما را از آن نهی کرده‌اند.

پیامبراکرم(ص) می فرمایند: هر جوانی که در دوره جوانی خود ازدواج کند ، شیطان فریاد بر آورد که : وای بر او دین خود را از گزند من حفظ کرد .(کنز العمال . ح۴۴۴۴۱)

 ازدواج سفید

زمانی که زیبایی، شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم می شود و او به زن دیگری گرایش پیدا می کند. در این نوع رابطه سیاه، زنان آسیب جدی روحی و اجتماعی  می بینند. ممکن است از خانواده خود طرد شود و گذشته شوم او نگذارد به ازدواج دیگری فکر کند. او شانس ازدواج و بارداری خود را از دست می دهد. و اگر فرزندی از ازدواج سیاه اش شکل گرفته باشد بدون نشان است و عاقبت اش هم ناپیداست. در واقع این نوع ازدواج نوعی سو استفاده از جنس لطیف و زیبای یک بانوست. بانوان باید برای خود ارزش زیادی قایل باشند و تن به هرکاری ندهند و با دست خود زندگی خود را تباه نسازند.

بنابراین اگر گمان می‌کنیم که این نوع ازدواج برای جامعه مفید نیست، و عوارضی دارد، بیش از هر اعتراضی باید نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. ازدواج سفید تهدیدی انکار ناپذیر و خطرناک برای از بین بردن کانون خانواده ها و حذف سبک زندگی اسلامی در ایران می باشد که باید خانواده ها و مسئولین فرهنگی جامعه در کنار هم به انجام کار فرهنگی و شفاف سازی و روشنگری در خصوص مخاطرات این پدیده شوم فرهنگی اجتماعی گام بردارند.

در نهایت باید متذکر شد که این فساد در حال حاضر جمعیت اندکی را به خود مبتلا کرده است و مناطقی که این معضل اخلاقی در آن حضور دارد، مشخص است. پس بهتر است قبل از اینکه این ویروس اخلاقی پخش شود و یا به عبارتی هم چون بعضی از معضلات اخلاقی مانند روابط دختر- پسر که تقریباً در لایه های مختلف جامعه حضور دارد، محسوس شود، در همین ابتدای امر با یک سلسله برخورد های قهر آمیز، فرهنگ سازی و قانون گذاری از شیوع بیشتر این قسم بی عفتی در جامعه اسلامی ایران جلوگیری گردد.

 

ازدواج

روایاتی تامل برانگیز در مدح مردم آخرالزمان / عجیب ترین و بزرگ ترین مردم

مهدویت در آدینه ها ؛

روایاتی تامل برانگیز در مدح مردم آخرالزمان / عجیب ترین و بزرگ ترین مردم

باید توجه داشت که این گونه روایات مشوّقی برای شیعیانی است که در زمان غیبت اعمال وکردارشان مطابق با دستورات اهل بیت (ع)بوده‌ است
به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، در مطلبی با عنوان "احادیثی تکان دهنده درباره آخرالزمان از پیامبر اکرم(ص)" به احادیثی که در مزمت و ابتلائات مردم آخرالزمان بود ، پرداختیم اما در این مطلب به بررسی و مطالعه احادیثی که در مدح مردم آخرالزمان است ، می پردازیم.در این احادیث مشخص می شود که مردم آخر الزمان از مردم زمان پیامبر یا معصومین دیگر برتری دارند و با وجود ندیدن امام و پیامبر و معجزات آنان به ایشان ایمان دارند .
 
*عجیب ترین و بزرگ ترین مردم
 
پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: یا علىّ ! عجیب‏ترین مردم از جهت ایمان، و عظیم ترین ایشان از جهت یقین گروهى هستند که در آخر الزمان زیست می‌کنند، زیرا ایشان به دیدار پیامبر نرسیده اند، و حجّت از ایشان غائب است، ولى ایشان به نوشته ‏اى(کتاب‌های روایات معصومین) ایمان آورده‏ اند.
من لا یحضره الفقیه ، شیخ صدوق(381 هق ) ، ج 4 ، ص 366 
 
*برادران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در آخرالزمان
 
ابو بصیر و او از امام محمد باقر علیه السّلام‏ روایت نموده که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روزى در جمعى از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟  فرمود: نه! شما اصحاب من می باشید، برادران من مردمى در آخر الزمان هستند که به من ایمان مى‏ آورند، با این که مرا ندیده ‏اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آن که از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکى از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و یا مانند کسى است که پاره ‏اى از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغ هاى شب تار می باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تارى نجات می دهد.
بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 52 ، ص 124
 
*مردم آخرالزمان دقیق و ژرف اندیش
 
 به این روایتی که به دقّت و تعمّق مردم آخر الزمان اشاره دارد توجّه نمائید:
از امام چهارم علیه السلام‌ راجع به‌ توحید پرسش شد، فرمود: خداى عزّوجلّ دانست که در آخر الزمان مردمى محقِّق و موشکاف آیند.از این رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ‏ بِذَاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر که براى خداشناسى غیر از این جوید هلاک است.
توحید صدوق، ص 283، باب40، باب أدنى ما یجزئ من معرفة التوحید
 
رافضه در آخرالزمان:
 
 امیر المؤمنین علیهم السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله به من فرمود: شبى که مرا به آسمانها بردند قصرهایى دیدم که از یاقوت سرخ و زبر جد سبز و درّ و مرجان و طلاى خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو و خاکش از زعفران، و داراى میوه و نخل خرما و انار بود، و حوریه‏ و زنهاى زیبا و نهرهاى شیر و عسل که بر روى درّ و جواهر مى‏ گذشت و در کنار آن دو نهر خیمه ‏ها و غرفه‏ هایى بنا شده بود و در آنها خدمتکارها و پسرانى بودند، و فرشهایش از استبرق و سندس و حریر بود و طنابهایى در آنها بود؛ گفتم: اى حبیب من جبرئیل این قصرها از آن کیست؟ و قصه آنها چیست؟
 
جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت على است، و ایشان را در آخر الزمان به نامى که دیگران را آزار دهد بخوانند، آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتى که این نام براى آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده ‏اند، و سواد اعظم اینانند، و اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن پس از اوست، و براى شیعیان برادرش حسین پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على پس از اوست، و مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على بعد از او؛ و براى شیعیان فرزندش حسن بن على پس از او، و براى شیعیان فرزندش محمد المهدى پس از اوست.
 
اى‏ محمد اینان امامان پس از تو نشانه ‏هاى هدایت و چراغهاى روشن در تاریکى ‏ها هستند، شیعیانشان تمامى فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دورى کرده ‏اند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروى کرده ‏اند، آنها را در زمان زندگى‏شان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند، در صدد یارى آنهایند و به دوستى آنها اعتماد کنند، رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است.
دلائل الامامة ، محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) ، ص 476.
 
البته باید توجه داشت که این گونه روایات مشوّقی برای شیعیانی است که در زمان غیبت امام زمانشان اعمال و کردارشان کاملاً مطابق و منطبق با دستورات اهل بیت علیهم السلام بوده‌ و مطیع اوامر آن بزرگواران هستند و نباید این گونه روایات موجب عجب و غرور آنها گردد.

برگرفته از موسسه تحقیقاتی ولیعصر