اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

واکنش دانشجویان به آزادی آشوبگران 88 در حضور روحانی


مراسم گرامیداشت 16 آذر - روز دانشجو - با شعارهای دانشجویان موافق و مخالف همراه بود و حاشیه هایی متعددی را به همراه داشت.
به گزارش مشرق، تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی ازهمان ساعات نخست مملو از دانشجویان شد.

برخی از دانشجویان پلاکاردهایی در دست داشتند که خواسته هایشان را روی آن نوشته بودند.

«دانشجو می‌میرد ، ذلت نمی‌پذیرد»، «اعتدال اعتدال ،روحانی پاینده باد» ، «مرگ بر آمریکا» ، «مرگ بر اسرائیل» ، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «فتنه‌گر منافق اعدام باید گردد» از جمله شعارهایی بود که دانشجویان سر دادند.

در ابتدای این مراسم نیز کلیپی با عنوان «نوسفر» ساخته دهباشی که از دعاها و سخنان دکتر روحانی در مراسم تنفیذش انتخاب شده، پخش شد که در پایان آن همه دانشجویان حاضر در سالن شعار «یار دبستانی» را خوانند.

در این مراسم «رضافرجی دانا» وزیر علوم، تحقیقات و فناوری،«سید حسن قاضی زاده هاشمی» وزیر بهداشت، «محمد نهاوندیان» رییس دفتر رییس جمهوری و حجت الاسلام و المسلمین «محمدیان» نماینده ولی فقیه در دانشگاه نیز حضور داشتند.

یکی از حواشی های سخنرانی روحانی مربوط می شد به موضوع حصر سران فتنه و شعارهایی که دانشجویان در حضور روحانی سر دادند. بخشی از دانشجویان با مطالبه آزادی زندانیان و مجرمان امنیتی سال 88 شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر دادند که با واکنش سایر دانشجویان حاضر در این مراسم همراه بود ،  دانشجویان با سر دادن شعار «فتنه‌گر منافق اعدام باید گردد» مخالفت خود را با آژادی زندانیان امنیتی سال 88 نشان دادند.

مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از دیگر شعارهایی بود که در تالار ابوریحان هنگام سخنرانی روحانی به گوش می‌رسید. اما شعاری که همه دانشجویان اعم از موافق و مخالف در هنگام سخنرانی روحانی سر دادند، شعار  «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» بود که به دانشجویان را برای لحظاتی همصدا کرد.

دکتر روحانی در بین سخنان خود خطاب به دانشجویان که شعار سرمی دادند گفت: «خوبیش این است که شعارهای دوطرف هر دو زیباست.»

 رییس‌جمهور در واکنش به این شعارها بر لزوم همدلی بین اقشار و سلیقه‌های مختلف کشور تاکید کرد و در ادامه گفت: "همگان باید تحمل خود را در برابر دیدگاه‌های مخالف بالا ببریم".

تمجید از موسوی، کروبی و آقاسلطان با حضور مشارکتی‌ها


حاشیه‌های مشرق از دانشگاه تهران؛
شکوری‌راد گفت: از "یوسف ما" طلب توبه نکنید؛ او توبه نخواهد کرد و این را بدانید که هر روز بر قیمت و عیارش افزوده خواهد شد.
گروه سیاسی مشرق - انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران امروز طی مراسمی به مناسبت 16 آذرماه، میزبان دو نماینده متحصن مجلس ششم؛ محمدرضا خاتمی، دبیر کل جبهه منحله مشارکت و علی شکوری‌راد، سخنگوی این جبهه بود.

مسؤولان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که احتمال تحرکات ساختارشکنانه و هتاکی را در این مراسم داده بودند از ورود هرگونه خبرنگار و عکاس به تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه، ممانعت کردند و تنها به خبرنگاران رسانه‌های حامی خود اجازه ورود دادند.


از ابتدای مراسم، شال‌های سبزرنگ و پلاکاردهایی در حمایت از فتنه‌گران و آشوب‌گران سال 88 در میان حاضران توزیع می‌شد تا جو غالب این مراسم به سمت و سوی آزادی آشوبگران و رفع حصر سران فتنه برود.

پلاکاردهایی تحت عنوان "سلام بر موسوی! درود بر خاتمی!"، "موسوی و کروبی آزاد باید گردند!"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد!" و "جای رفقای‌مان که در زندان هستند خالی است!" در دست دانشجویان دیده می‌شد.

یکی از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان مطالبی را در مورد تاریخ آغاز جنبش دانشجویی در سال 1332 قرائت کرد و با درود فرستادن به اصحاب فتنه 88 سخنرانی خود را به پایان رساند.


وی با نام بردن از مجرمان امنیتی سال 88 از قبیل محسن میردامادی، بهزاد نبوی، مصطفی تاج‌زاده آنها را به عنوان "عزیزان این مرز و بوم" معرفی کرد و سپس از "ندا آقاسلطان" و "سهراب اعرابی" به عنوان "شهدای جنبش سبز" نام برد.

این فعال دانشجویی که سخنانی آکنده از کنایه علیه نظام جمهوری اسلامی ایراد کرد، از مرحوم آیت‌الله منتظری به عنوان "اسوه اخلاق" نام برد و "مهدی بازرگان" را به عنوان "پدر آزادی‌خواهان" معرفی کرد.

وی در ادامه از آیت‌الله "یوسف صانعی" به عنوان "مرجع سبز کشور ایران" نام برد و سلام و درود جنبش سبز را به مراجعی که آنان را "حامیان جنبش سبز" خواند، رساند.

این فعال دانشجویی در ادامه با بیان اینکه مطالبه اصلی‌شان آزادی سران فتنه و آشوبگران سال 88 است، گفت: «درود ما بر سید عزیزمان میرحسین موسوی.»

سخنان این فعال دانشجویی با تکرار شعارهای پیاپی دانشجویان که از وی حمایت می‌کردند پایان یافت.

در این مراسم همچنین نماهنگی برای دانشجویان پخش شد که به صورت مداوم تصاویر میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی را نمایش می‌داد.

پس از سخنرانی این فعال دانشجویی نوبت به "علی شکوری راد" از متحصنان مجلس ششم و از بازداشت‌شدگان فتنه 88 رسید تا سخنان خود را در حمایت از آشوبگران پس از انتخابات 88 عنوان کند.

شکوری راد در ابتدا با اشاره به سخنان اخیر آیت‌الله جنتی در خصوص سران فتنه 88 و لزوم مجازات آنها توسط نظام جمهوری اسلامی، گفت: «خطیب جمعه‌ای که بدون حکم دادگاه برای رهبران جنبش سبز حکم اعدام می‌دهد، آیا مسلمان است؟»

این سخنان با تشویق و سوت و کف حاضران همراه شد.

وی در ادامه گفت: «اگر در سخنرانی‌ها عنوان می‌کنند که مردم جواب ما را در راهپیمایی 9 دی دادند، باشد ایرادی ندارد ولی بگذارند ما نیز امکان تجمع داشته باشیم.»

شکوری‌راد گفت: از "یوسف ما" طلب توبه نکنید؛ او توبه نخواهد کرد و این را بدانید که هر روز بر قیمت و عیارش افزوده خواهد شد.

سخنان شکوری راد با شعارهای پیاپی دانشجویان در حمایت از اصحاب فتنه همراه بود.

در پایان سخنرانی وی، چند مرتبه شعار "مرگ بر دیکتاتور" نیز از سوی اقلیتی از دانشجویان سر داده شد که با مخالفت برخی دانشجویان همراه شد و ادامه پیدا نکرد.

پس از شکوری راد نوبت به دیگر سخنران این مراسم رسید تا حمایت و مطالبه خود را از دولت یازدهم برای آزادی اصحاب فتنه اعلام کند، محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب منحله مشارکت و از دیگر متحصنان مجلس ششم سخنرانی خود را آغاز کرد تا هدف برگزاری این مراسم را به نوعی بیان کند.

محمدرضا خاتمی در سخنرانی خود سال‌های گذشته را "سال‌های قربانی‌شدن مردم ایران" دانست و گفت: «در سال‌های گذشته همه مردم از دروغ و تقلب و اتهام خسته شده‌اند!»

وی در ادامه با بیان اینکه «ما حامیان چشم و گوش بسته دولت یازدهم نیستیم»، تأکید کرد: «ما خواستار آزادی و رفع حصر از سران جنبش سبز هستیم.»

در اواخر سخنرانی خاتمی، عده‌ای از دانشجویان که از طولانی‌شدن مراسم خسته شده بودند تالار فردوسی را ترک کردند.

گره‌زدن پرچم سبز به بنفش/ شعار افراطیون برای شکست حصر فتنه‌گران/ هو کردن شعار مرگ بر آمریکا + فیلم


حاشیه‌های مشرق از دانشگاه شهیدبهشتی؛
گروه سیاسی مشرق – در سالروز 16 آذر، حجت‌الاسلام "حسن روحانی" برای دومین بار در جمع دانشجویان حاضر شد که این حضور حاشیه‌هایی در حین سخنرانی و بعد از سخنرانی رئیس جمهور در پی داشت که خبرنگار مشرق به گوشه‌هایی از آن اشاره می‌کند.

روحانی در هنگام ورود به سالن مرکز همایش‌های بین‌المللی ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی جهت سخنرانی در جمع دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی با تشویق حضار مواجه شد، در هنگام ورود رئیس‌جمهور دانشجویان حاضر در سالن با شعارهای "سلام بر روحانی، درود بر خاتمی"، "مرگ بر آمریکا"، "روحانی زنده باد! هاشمی پاینده باد!"، "روحانی مچکریم" از رییس جمهور استقبال کردند.

هنگام سردادن "شعار مرگ بر آمریکا"، تعدادی از دانشجویان داخل سالن، اقدام به هو کردن این شعار کردند که بلافاصله تبدیل به شعار "روحانی مچکریم" شد.

در این لحظه برخی دانشجویان "شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد" و "موسوی و کروبی آزاد باید گردند" سر دادند و در مقابل نیز تعدادی دیگر از دانشجویان شعار "فتنه‌گر منافق اعدام باید گردد" سر دادند.

رییس‌جمهور بلافاصله در واکنش به این شعارها با بیان اینکه "دولت به همه وعده‌هایی که به مردم داده، پایبند است"، گفت: ما برای دستیابی به اهداف‌مان نیاز به ایجاد اجماع داخلی داریم. ما نیازمند اجماع و همدلی هستیم و البته ایشان مشخص نکردند کدام قسمت از وعده‌هایی که به مردم داده‌اند را مد نظر قرار داده‌اند.

انتهای جلسه روحانی، سه گروه شدن دانشجویان

گزارش خبرنگار مشرق حاکی از آن است که بعد از اتمام جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان با رئیس جمهور، دانشجویان در خارج از سالن محل سخنرانی، به سه گروه تماشاچی، حامی فتنه و مخالف فتنه تقسیم شدند و اقدام به سردادن شعارهای مختلف کردند.

دانشجویان حامی فتنه به صورت نمادین با گره‌زدن پرچم سبز با پرچم بنفش (رنگ انتخاباتی حسن روحانی) شعارهایی نظیر "شعار ما روشنه! حصر، باید بشکنه!"، "روحانی زنده باد! خاتمی پاینده باد" پرداختند.

گره خوردن پرچم بنفش با پرچم سبز (دانلود)

مشرق

شعارهای هنجارشکنانه حامیان فتنه(دانلود)
مشرق


شعارهای دانشجویان مخالف فتنه(دانلود)

مشرق

در گوشه دیگری از فضای دانشگاه، جمع دیگری از دانشجویان مخالف فتنه، شعارهایی از قبیل "مرگ بر آمریکا"، "وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد" فتنه‌گر عاشورا اعدام باید گردد"، "شهید شهریاری! راهت ادامه دارد" می‌دادند.


در ادامه دانشجویان با در دست‌داشتن پرچم سبز، همراه با کف و جیغ، شروع به خواندن سرود "یار دبستانی" کردند و در سوی دیگر، قسمتی از دانشجویان با خواندن نوحه "این فتنه‌گران راه عزادار تو بستند، علمدار کجایی؟/ در ظهر عزا، حرمت ارباب شکستند، علمدار کجایی؟"، جواب کف و جیغ دانشجویان حامی فتنه را دادند.

سرود یار دبستانی همراه با کف و سوت (دانلود)
مشرق


نوحه خوانی دانشجویان مخالف فتنه (دانلود)

مشرق

بر اساس گزارش خبرنگار مشرق، تعداد دانشجویان تماشاچی بیش از دو دسته شعاردهنده بود و بیشتر تماشاچیان و به خصوص خبرنگاران و عکاسان، اقبال بیشتری به تماشای دانشجویان حامی فتنه داشتند که این مسئله مورد اعتراض دانشجویان دیگر واقع شد.

در ادامه شعارها، دانشجویان خانم مخالف فتنه که تعدادشان از دانشجویان آقا بیشتر بود، با شعار "الله اکبر" مخالف خود را با شعارهای هنجارشکنانه اعلام کردند.

در سوی دیگر، دانشجویان موافق فتنه درباره اینکه به سمت خارج از دانشگاه و زندان اوین حرکت کنند یا در داخل دانشگاه به شعارهای خود ادامه دهند، به این تصمیم رسیدند که در فضای دانشگاه علیه ریاست آقای طهرانچی شعار بدهند و اعلام کنند "رئیس انتصابی نمی‌خوایم نمی‌خوایم" و همچنین شعار یار دبستانی من را همراه با کف زدن، خواندند.

نشستن دانشجویان حامی فتنه و خواندن سرود یار دبستانی مقابل رئیس دانشگاه شهید بهشتی (دانلود)
مشرق

دانلود نرم افزار شناخت امام حسین علیه السلام


دانلود نرم افزار شناخت امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم






دلم سر به هامون رها می پسندد / سرم بالش از صخره ها می پسندد؛

بلی مبتلای بلا چون نباشم / که او البلاء للولا می پسندد؛

نوای نی از نینوا خیزد آری / در این نینوا ، نی نوا می پسندد؛

چه دستی برآری چه پایی فشانی؟ / تورا دوست بی دست و پا می پسندد...




نرم افزار شناخت امام حسین علیه السلام


اثری دیگر از تالار مهدوی ANTi666.ir تقدیم به مخاطبان و مشتاقان شناخت حقیقی آن حضرت




موضوع این نرم افزار ارائه مطالبی پیرامون زندگانی امام حسین و روز عاشوراست.

از دیگر امکانات برنامه میتوان به دو مجموعه گلچین از بهترین مداحی ها و یک گالری عکس اشاره کرد.

حجم مجموعه ی کامل ارائه شده حدود
285 مگابایت هست که شامل تمام فایل های مداحی در داخل مجموعه می شود.

اما حجم برنامه اصلی حدود
9 مگابایت هست.


دانلود نرم افزار _ لینک مستقیم نسخه ی کم حجم



نرم افزار _ با حجم بالا ::: دانلود به صورت یکجا :::



دانلود نرم افزار با حجم بالا:

در 15 قسمت 20 مگابایتی:
(پس از دانلود کلیه فایل ها، آنها را در یک فولدر قرار داده و extract نمائید)


قسمت اول / قسمت دوم / قسمت سوم / قسمت چهارم / قسمت پنجم
قسمت ششم / قسمت هفتم / قسمت هشتم / قسمت نهم / قسمت دهم
قسمت یازدهم / قسمت دوازدهم / قسمت سیزدهم / قسمت چهاردهم / قسمت پانزدهم







موفق باشید ان شاء الله


در پناه خدا

ماجراهای عجیب استبصار یک مولوی وهابی که 45 روز در جمکران کارتن خواب شد! + فیلم


ماجراهای عجیب استبصار یک مولوی وهابی که 45 روز در جمکران کارتن خواب شد! + فیلم


این روزها که خبرهای متفاوتی از جنایت وهابی‌ها در کشورهای مختلف به گوش می‌رسد، آشنا شدن با برخی ویژگی‌های این قوم خالی از لطف نیست. مخصوصاً اگر این آشنایی در قالب خواندن برشی از زندگی یک مولوی وهابی باشد که البته حالا یک شیعه تمام عیار است.

به گزارش رجانیوز، «سلمان حدادی» یک مولوی وهابی بود؛ کسی که خودش می‌گوید بین 500 تا 1000 فرد سنی مذهب را وهابی کرده است. اما یک بار نشستن در مجلس عزای سیدالشهدا کار را بجایی می‌رساند که همان مبلغ وهابی شیعه شود و در این مسیر سختی‌هایی ببیند که تحمل یکی از آنها برای ما قابل تصور نیست. خواندن زندگینامه سلمان حدادی را از دست ندهید.

آموزش تبلیغ وهابیت در 5 دقیقه

سلمان سال 61 در سنندج بدنیا آمد. مادرش اهل سوریه و شیعه بود اما پدرش نه. اسمش را به اصرار مادرش که سیراب از محبت امیرالمومنین بود سلمان گذاشتند. خودش می‌گوید همیشه از اینکه اسمم سلمان و مادرم شیعه بود شرمنده بودم.

«با تشویق پدرم در دوران راهنمایی، در کنار درس های مدرسه، تحصیل دروس حوزوی را هم شروع کردم و ادامه دادم. بعد از اتمام دبیرستان، 3 سال دوره ی تکمیلی حوزه را به زاهدان و مسجد مکی رفتم و پس از مولوی شدن، 4 ماه هم به رایوند پاکستان، برای آموزش یک دوره کامل نحوه ی تبلیغ و جذب رفتم. پس از برگشت از پاکستان، امتحان کنکور دادم و در دانشگاه کرمانشاه در رشته استخراج معدن قبول شدم. در پاکستان به طور تخصصی در 20 جلسه یاد می دادند که چگونه فردی را در عرض 5 دقیقه به وهابیت جذب کنیم این آموزش را نزد آقایی به نام ابراهیم نژاد می دیدیم.»

گفت یکبار هیئت!

در همانجا دوستی پیدا می‌کند به نام مهدی. مهدی شیعه بود و سلمان در عین رفاقت تلاش می‌کرد او را وهابی کند. کلی کتاب به او می‌دهد و در عوضش مهدی هم یکبار او را به مجلس عزای سیدالشهدا دعوت می‌کند. سلمان با همان لباس و ظاهر مولوی‌های وهابی و بعد از کلی این پا و آن پا کردن می‌رود به هیئت.

«یک گوشه ای با خشم مجبور شدم که بنشینم. دیدم سید بزرگواری منبر رفت (نماینده ولی فقیه در کرمانشاه بود) و در حین صحبت هایش گفت: کدام یک از شما حاضرید به خاطر خدا و اسلام جانتان را بدهید و بعدش هم مطمئن باشید زن و بچه تان به اسارت می روند؟ در آن زمان سیدالشهدا(علیه السلام) چه دید که حاضر شد، جانش گرفته شود و اهل و اولادش به اسارت روند؟ چرا امام حسین(علیه السلام) دست به چنین کار بزرگ زد؟

هر چی فکر کردم دیدم که در شخصیت های محبوب من، شخصیتی مثل امام حسین(علیه السلام) پیدا نمی شود که حاضر باشد به خاطر اسلام، دست به چنین کار بزرگ و خطرناکی بزند! این سوال مهمی بود که برایم ایجاد شد.»

چراغ‌ها را که خاموش کردند و مشغول سینه زدن شدند، او شروع کرد به گریه کردن. آنقدر که لباسهایش خیس شد. برای غربت و مظلومین غریب کربلا گریه می‌کرد. از اینکه در وهابیتشان نگذاشتند امام حسین را بشناسد افسرده شده بود.

تحقیق و پژوهش حتی در شیطان پرستی

از هیئت که بیرون می‌آید چهار سال جدیدی در زندگی‌اش شروع می‌شود. چهار سالی که به مطالعه و پژوهش درباره تمام مذاهب اهل سنت، مسیحیت، زرتش و حتی شیطان پرستی می‌انجامد. اما تعارضات موجود در این مکاتب و فرقه‌ها او را راضی نمی‌کند.

«گذشت و خیلی با احتیاط فرقه‌های شیعه را بررسی کردم تا اینکه برای شناخت بهتر شیعه دوازده امامی، رهسپار قم شدم. به دفتر آیت الله بهجت رفتم و سوالات و شبهاتی که داشتم از آنجا پرسیدم و آنها هم با صبر و حوصله و محبت بسیار به من پاسخ دادند.

بعد از آنان خواستم کتابی به من معرفی کنند تا درباره‌ی شیعه بیشتر تحقیق کنم. آنها کتاب المراجعات و شبهای پیشاور را به من معرفی کردند. آن کتاب ها را تهیه کردم و شروع کردم به خواندنشان.

مطالب آن دو کتاب را که می خواندم برای اینکه ببینم مطالبی که از کتاب های اهل سنت نقل می کنند صحیح است یا نه، فورا مراجعه می کردم به کتاب‌ های اهل سنت یا به نرم افزار المکتبه الشامله و با کمال تعجب می‌دیدم مثل اینکه این روایات، واقعیت دارد. برای من سوال پیش آمده بود که چرا بعد از این همه سال، این روایات دور از چشم ما بوده و ما ندیدیم؟‌»

در مباحثه که کم اوردند پای ماکسیما را وسط کشیدند!

خواندن این کتاب‌ها شش ماه طول می‌کشد. کم‌کم حقانیت شیعه با استناد به خود کتابهای اهل سنت برایش مسجل می‌شود. اما هنوز شیعه نشده است. تردید دارد. خودش میگوید تعصبات اجازه نمی‌داد. به سختی‌هایی که پیش رویش بود فکر می‌کند.

«بالاخره شیعه شدم و بعد از شیعه شدنم یک دفترچه هایی را چاپ کردم که تحت این عنوان که "آیا شیعه حق است؟" و در آن دلائلی از کتاب‌های اهل سنت که ثابت می کرد مذهب شیعه، مذهب صحیح است آوردم و پخش کردم. یک نفر این دفترچه را برد و به پدرم داده بود. و گفته بود: این را پسر شما چاپ کرده است.

پدرم به من گفت: سلمان شیعه شده ای؟ من هم جرات نکردم بگویم: آره. تقیه کردن را هم بلد نبودم.

گفتم: اگر خدا قبول کند .

گفت: نه گولت زدند .

گفتم. من یک عمری به مردم می گفتم شما گول شیعه را نخورید حالا شما به من می گویید گول خورده‌ای؟‌»

بحث کردن با پدر و خیلی از اهل سنت شش ماه طول می‌کشد. همه را در مناظره‌ها شکست می‌دهد. حتی چند نفری هم شیعه می‌شوند. پدر وقتی در بحث نمی‌تواند مقاومت کند به تطمیع رو می‌آورد. می‌گوید زانتیای زیرپایت را ماکسیما می‌کنم اما حرف از شیعه نزن. حتی میگوید شیعه بمان اما شیعه را تبلیغ نکن. وقتی سلمان قبول نمی‌کند، راه دیگری در پیش می‌گیرند. راهی که به آوارگی سلمان و همسرش ختم می‌شود.

چیزی شبیه گوشه ذره ای از ماجرای کوچه بنی‌هاشم

شش ماه آزار و اذیتها را تحمل کرد. می‌خواست راهی تهران شود تا کاری گیر بیاورد و خانه‌ای اجاره کند و بعد بیاید دنبال همسرش. همسری که شیعه شده بود و باردار بود. از خانه که بیرون می‌رود میبیند پدرش با چند نفر سر کوچه ایستاده‌اند. مثل اینکه خبر داشتند مرغ دارد از قفس می‌پرد.

همسرم گفت من تا سر کوچه با تو می آیم .

گفتم: نه، همین جا بمان. ولی اصرار کرد و با من آمد .

به سمتشان رفتم .مانع عبور من شدند. آنها 5 ، 6 نفری بر سرم ریختند و یکی شان با چوب دستی که در دست داشت محکم بر سرم کوبید و من بر اثر آن ضربه آنجا افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم و بواسطه آن ضربه لکنت زبان گرفتم.

خانمم که قصد داشت از من دفاع کند، جلو آمده بود تا مانع آنها شود، که یکی از آنها با لگد به او زد ، و بر اثر آن ضربه، بچه اش را که 4 ماهه بود سقط کرد ولی خدا رو شکر، من آن صحنه را ندیدم.»

یاد مظلومیت امام علی می‌افتد و به یاد ماجراهای کوچه بنی‌هاشم می‌سوزد.

جرم شیعه بودن بالاتر از هزاران قتل است!

سه روز بعد وقتی در بیمارستان بهوش می‌آید دست زنش را می‌گیرد و با همان حال و روز فرار می‌کنند. می‌روند ارومیه پیش یکی از دوستان سلمان تا شاید کمکش کند. او وقتی می‌فهمد سلمان شیعه شده است میگوید اگر هزار قتل انجام داده بودی کمکت می‌کردم اما حالا که شیعه هستی، نه!

جالب بود که این رفیق سنی متعصب اصلاً از دین و مذهب چیز درست و حسابی نمی‌دانست. عمر و ابوبکر را نمی‌شناخت اما بخاطر تبلیغات مسموم وهابیت چنین تفکری پیدا کرده بود.

«آنجا بود که از خانه اش بیرون رفتم و برای اولین بار در طول عمرم، با همسر مریضم که بچه اش را سقط کرده بود در خیابان خوابیدیم .

با مقدار پولی که داشتیم، خودمان را به قم رساندیم و چون هیچ کس را در قم نمی شناختیم و جایی برای ماندن نداشتیم، مدت 45 روز در جمکران ماندیم. گرسنگی می کشیدیم ولی وقتی یاد گرسنگی و آوارگی و پای برهنه ی اهل بیت امام حسین (علیه السلام) می افتادم تحملش برایمان آسان می شد.»

ما شیعه ها اینقدر بی غیرت نیستیم که ناموسمان توی خیابان بخوابد

سال 85 بود. 45 روز در جمکران، بدون پول و جا و غذا. تکه کاغذی پیدا می‌کند و نامه‌ای به امام زمان می‌نویسد. می‌گوید آقاجان ما بخاطر شما همه چیز را رها کردیم و آمدیم اینجا. می‌گوید هرجوری بود روزی یک وعده غذا برایمان جور می‌شد. یا هیئتی می‌آمد یا نذری می‌دادند. تا اینکه...

«شبها روی کارتون می خوابیدم مدت ها که گذشت یکی از انتظامات جمکران که ما را چند روزی زیر نظر داشت، آمد و گفت: کارت شناسائی تان را ببینم! شما کی هستید؟

کارت شناسایی را نشانش دادیم . وقتی اسم سنندج را دید گفت: شما اینجا چه کار می کنید؟‌

با لکنت زبان شدیدی که در اثر ضربه به سرم وارد شده بود، بهش گفتیم: ما شیعه شده ایم.

گفت: کار بدی نکرده اید آیا قم جایی را دارید؟

خجالت کشیدم بگویم نه، گفتیم یک جایی داریم . رفت و 20 دقیقه بعد برگشت و گفت: 30 هزار تومان شما را بس است تا به شهر خودتان برگردید؟

گفتم: من پول نمی خواهم!

گفت: ما شیعه ها اینقدر بی غیرت نیستیم که ناموسمان توی خیابان بخوابد و بی تفاوت باشیم .
پول را به من داد و بعد از دو ماه و خورده ای توانستم با آن پول به حمام بروم و موهای سرم را کوتاه کنم.»

وقتی امام رضا بطلبد

می‌روند حرم کریمه اهل بیت. متوسل می‌شوند به بی‌بی معصومه. یکی از خادم‌ها راهنمایی می‌کند که بروند دفتر مراجع و کمک بخواهند.

«اول دفتر آقای مکارم شیرازی رفتم . بعد دفتر مقام معظم رهبری رفتم. آقایی آنجا نشسته بود. تا آمدم جریان را تعریف کنم خانمم شروع به گریه کرد و من داستان را تعریف کردم.

او وقتی وضعیت ما را دید خیلی به ما محبت کرد و گفت: اگر می خواهید قم بمانید جایی برای شما بگیرم .
گفتم: نه می خواهیم برگردیم ارومیه و در مدارس آنجا ، کار پیدا کنم .

گفت: باشه و یک مقداری پول به ما داد و ما از آنجا خارج شدیم.»

بیرون که می‌آیند هوای زیارت برادر حضرت معصومه به سرشان می‌افتد. بجای ارومیه می‌روند مشهد، پابوس امام رضا. زیارت دو سه روزه تبدیل می‌شود به مجاورت سه چهار ساله.

فرزند خواستم و کربلا، هر دو جور شد

همسرش بر اثر سختی‌ها نحیف شده و افسردگی گرفته بود. به صورت غیر رسمی طلبه حوزه علمیه مشهد می‌شود. بعد از آن برمی‌گردند قم و به کمک یکی از دوستان خانه‌ای می‌گیرند. ماجرای کربلا رفتنشان هم خواندن دارد.

«در سال 89 در مراسم عید حضرت زهرا ، دو چیز خواستم یکی ، یک بچه و دیگری زیارت کربلا . هفته‏ی بعدش یک نفر هیئتی، مرا دید و گفت: دیشب خواب دیدم که شما و خانمت در حسینیه برای عزاداران امام حسین(علیه السلام) چایی می ریزید. خوابش را اینگونه تعبیر کرد باید شما و خانمت را به کربلا بفرستم. او یک بانی پیدا کرد و ما را به کربلا فرستاد. چند وقت بعد از سفر کربلا، متوجه شدیم که بچه ی تو راهی داریم. اولش باورمان نمی شد، سالها از اون ضربه ای که به پهلوی خانمم وارد شده بود می گذشت و احتمال نمی دادیم که او دوباره حامله شود.»

سفینه النجاه بودن سید الشهدا به دادم رسید

بغیر از سلمان یکی از خواهرها و یکی از برادرهایش هم شیعه شده‌اند و همگی از خانواده طرد. خودش می‌گوید گریه آن شبش در هیئت رنگ و بوی عجیبی داشت.

«آن گریه واقعا یک گریه ی خاصی بود یک لطف بود آن شب به قدری گریه کردم که تمام لباسم خیس شد. همان سفینة النجاة بودن حضرت سیدالشهدا آن شب تأثیر خودشان را روی من گذاشت.

به نظرم آن 4 سالی هم که خواندم و مطالعه کردم و طول کشید برای این بود که پایه های من قوی شود که در هر مناظره ای همه را شکست دهم که وقتی یک مسیحی می آید و به من چیزی می گوید من به او نخندم و هیچ شبهه ای برای من هیچ گاه بوجود نیاید.»

سلمان حدادی حالا همه وقتش را گذاشته است برای تلاش در مسیر خدمت به مذهب تشیع و معارف اهل بیت. راه سختی بود اما حتما ارزشش را داشت. ارزشی که شاید ماهایی که از ابتدا شیعه بوده‌این هیچ وقت آن را درک نکنیم.

دانلود فیلم:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=165697