اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

تروریست‌هایی که آزادانه عملیات می‌کنند +تصاویر


ناگفته‌هایی از پایتخت دوم لبنان؛
با وجود شناخته شده بودن سران تروریست های مسلح در لبنان، دولت این کشور تحت فشار جریان های وابسته به سعودی همواره از اعطای اختیار کامل به ارتش برای مقابله با تروریست‌ها امتناع می‌ورزد و کنترل مقطعی در شهر را دنبال می‌کند.
گروه بین‌الملل مشرق - اقدامات تروریستی و ایجاد فضای رعب و وحشت در پایتخت دوم لبنان ناشی از منافع بین المللی و داخلی برای عده‌ای از تروریست‌ها در سطحی سازمان یافته و هدفمند دنبال شده و اتفاقی نیست، هجدهمین دور از درگیری‌ها در طرابلس در حالی با دخالت ارتش به آرامش شکننده و نسبی در طرابلس رسیده است که هیچ کس از آغاز این دور از درگیری‌ها غافلگیر نشده و هیچ کس تصور نمی کند سریال درگیری‌های مقطعی در طرابلس و کشته و زخمی شدن دهها نفر در هر دوره به همراه وارد شدن خسارت‌های میلیونی، با این دور از درگیری‌ها به پایان رسیده باشد.

افکار عمومی لبنانی‌ها اگر در اولین درگیری‌ها درک درستی از عوامل  پشت پرده این اتفاقات نداشته و مسببان این ناآرامی‌ها و کشتار را نمی‌شناختند، حالا دیگر علاوه بر عادت کردن به این روال، با عوامل پشت پرده آن نیز آشنا هستند، آنها می‌دانند که آنچه در طرابلس روی می‌دهد، انعکاس خشم عربستان سعودی و مزدوران داخلی این کشور از شکست‌های منطقه‌ای متوالی است. مردم لبنان می‌دانند طرابلس به صحنه انتقام‌گیری سعودی‌ها از دولت سوریه و ایران و حزب‌الله لبنان تبدیل شده و این کشور می‌کوشد به جای تمام شکست‌های خود یک پیروزی به دست آورد.

ارتباط نزدیک ناآرامی‌های طرابلس با شکست‌های راهبردی تروریست‌های مسلح در سوریه دلیل دیگری بر این مدعاست. وقوع درگیری‌ها در طرابلس که در دفعات پیش اندکی پس از پیروزی دولت سوریه در القصیر یا شکست در آغاز لشگرکشی خارجی به سوریه روی داد؛ این بار هم بعد از اینکه عملیات نظامی بزرگ تروریست‌ها با همراهی عربستان، اردن، آمریکا و اسرائیل برای رفع محاصره غوطه شرقی ناکام ماند، بار دیگر سناریوی تکراری درگیری های مسلحانه و کشتار غیرنظامیان از سوی تک تیراندازان طرابلس رقم خورد.

ابعاد شکست‌های ریاض البته منحصر در سوریه نمی‌شود، توافق هسته‌ای ژنو بین ایران و کشورهای 1+5 با وجود تلاش طرفین در اطمینان بخشی به ریاض و سایر کشورهای عربی منطقه، وحشت را در اردوگاه سعودی ها ایحاد کرده است. عبدالله العسکر رئیس کمیسیون روابط خارجی در مجلس شورای عربستان در این رابطه گفته است که امضای این توافق خواب آرام را از چشم ساکنان منطقه خواهد گرفت، البته وی توضیح نداد که خود این توافق قابلیت ناآرام کردن منطقه را خواهد داشت یا اینکه خشم سعودی ها از این توافق است که خواب آرام را از ساکنان منطقه می‌گیرد.


العسکر در ابراز ترس و نگرانی سعودی ها در این عبارت‌ها صداقت داشت، اما سعی کرد این خشم و نگرانی را که منحصر در عربستان و رژیم صهیونیستی است، به سایر کشورها نیز تسری دهد، همان اقدامی که ولید بن طلال شاهزاده میلیاردر سعودی انجام داد و مدعی شد که مسلمانان اهل تسنن و کشورهای عربی از جمله عربستان در صورت حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران برای توقف برنامه هسته ای این کشور از این حمله استقبال خواهند کرد.


سران فتنه‌انگیزی های طرابلس

نکته قابل توجه اینجاست که موسسات دولتی و شهروندان لبنانی‌ با اطلاع از تمامی ابعاد این دخالت‌‌ها و شناسایی عوامل و سران فتنه‌انگیزی های طرابلس قادر به انجام کاری برای توقف این ناآرامی‌ها و بازداشت و سرکوب تروریست‌های مسلح نیستند. در زیر اسامی و عملکرد دقیق تعدادی از فرماندهان محورهای طرابلس را می‌بینید که عوامل اصلی و فرماندهان تروریست‌های مسلح در طرابلس هستند.


سرلشکر اشرف ریفی

سرلشکر اشرف ریفی مدیر کل سابق نیروهای امنیت داخلی و از افسران بازنشسته و وابسته به جریان المستقبل محسوب می‌شود. وی هم اکنون رهبری یک سازمان جدید شبه نظامی به نام «آزادگان طرابلس» را بر عهده دارد، این گروهک، گروهی است متشکل از جنگجویانی که در درگیریهای باب التبانه مشهور شدند، عربستان سعودی پشتیبانی مالی این سازمان است و بندر بن سلطان مدیر استخبارات عربستان، بر کار این سازمان نظارت مستقیم می کند.


سرلشکر ریفی برای تشکیل سازمان متبوعش با دو نماینده مجلس یعنی "معین المرعبی" و "خالد ضاهر" هماهنگ است، از جمله مسؤولین محورها که مستقیماً با ریفی در تماس بوده‌اند، می توان به این اشخاص اشاره کرد: "محمد خ"، "سمیر م"، "عماد ر"، "حاتم ج" و "ابومصعب" در محلة القبة، ونیز "زیاد ص" معروف به زیاد علّوکه، "طلال ع"، "ابو دعاس" و چند گروه کوچک که در محورهای باب التبانه فعالیت می کنند.


سرهنگ عمید حمود

وی از افسران سابق است که نامش اندکی قبل از بازنشستگی ریفی یکی از مسؤولان نظامی المستقبل، بر سر زبانها افتاد. عمید حمود افتخار می کند که در سال 2008 و در خلال حوادث ماه می، لباس نظامی را از تن بدر کرده است. افراد تحت فرماندهی حمود عبارتند از: ربیع ضاهر ( برادر خالد ضاهر نماینده پارلمان )، محمد خلف، مازن محمد و عامر اریج. همچنین سه افسر بازنشسته و وابسته به جریان المستقبل، دستیاری حمود را بر عهده دارند.


حمود در قاچاق اسلحه و عضو گیری از جوانان به منظور جنگ در سوریه، مشارکت داشته است. وی همچنین در حوادث باب التبانه و درگیری ها و تک تیراندازی هایی که قبلاً در بیروت رخ داد مشارکت فعال داشته است.


زیاد علوکی

علوکی فرمانده محور حارة البرانیة یعنی منطقه تحت امر سرلشکر اشرف ریفی است. این محور تا « طلعة السیدة » در جنوب جبل محسن ادامه دارد و در آن بیش از 150 جنگجوی تحت امر علوکی حضور دارند. وی با عامر اریح متحد شده و شایع است که سرلشکر ریفی می تواند زیاد علوکی را تحت فشار قرار دهد.

زیاد علوکی مسؤول تک تیراندازی هایی است که در درگیری اخیر میان باب التبانه و جبل محسن، علیه ارتش به وقوع پیوسته است. وی اخیراً تصریح کرده که زمینش را برای خرید اسلحه، فروخته است و گفته که اگر حمایت لازم از ما صورت گیرد چیزی به نام جبل محسن باقی نخواهد ماند.


حسام صباغ

وی اهل شهر باب التبانه ودارای دو ملیت استرالیایی و لبنانی است. صباغ فرمانده چند محور و نه یک محور مشخص است، وی 300 نیروی سلفی در اختیار دارد که در چندین محور فعالیت می کنند. منقطه نفوذ این نیروها بین دو منطقه « طلعة العمری » و « طلعة السیدة » متمرکز است. حسام صباغ به اتهام عضویت در سازمان القاعده از سوی هر دو دولت ( لبنان و سوریه ) تحت تعقیب است. وی در اعزام جوانان لبنانی به سوریه و عراق برای حضور در درگیری ها مشارکت داشته است.


عامر اریش

وی فرمانده دو محور منکوبین و ملّولی است و جنگجویان تحت امر وی نزدیک به 60 نفر هستند. اهل شهر باب التبانه ودارای دو ملیت استرالیایی و لبنانی است. اریش فرمانده چند محور و نه یک محور مشخص است. وی نیز در اعزام جوانان لبنانی به سوریه و عراق برای حضور در درگیری ها مشارکت داشته است.


سعد مصری

مصری فرمانده محور « ستارکو » بوده و شغل سبزی فروشی را از پدر به ارث برده است. مصری تعدادی نیرو متجاوز از صد نفر در اختیار دارد که در میان آنها تعدادی سلفی نیز وجود دارد.


شخصی ملقّب به « حبَیبو »

نام واقعی این فرد همچنان ناشناخته است، وی به علت اینکه اهل منطقه شعرانی بوده و بزرگ شده همانجاست. فرماندهی محور شعرانی 1 را به او سپرده‌اند.  تعداد جنگجویان تحت امرش نیز مشخص نیست.


شادی جباره

وی فرمانده‌ای سلفی است که از سابقه طولانی و تجربه نظامی برخوردار است. وی فرمانده محور بعل الدراویش به عنوان یک محور بسیار مهم و تو در توست. جباره قبلاً به اتهام تروریسم بازداشت شده اما در دادگاه تبرئه شده است. تعداد جنگجویان تحت امرش به 40 تن می رسد که همگی وابسته به جریان سلفی هستند.


سمیر مصری

سمیر فرمانده محور نزدیک به منطقه شعرانی و پادگان نظامی طرابلس است. او 200 جنگجوی تحت امر دارد. وی مردی ثروتمند است که از حکومت سوریه کینه به دل دارد.


جولان طبوش و محمد جندح

این دو فرماندهی مشترک محور « ستارکو – 2 » در منطقه تبانه را به عهده دارند. تعداد جنگجویان تحت امرشان از بیست تن فراتر نمی‌رود و در نشستهای فرماندهان محورها شرکت می‌کنند.


ابو عبدالقادر، ابو حزیکی و ابو علی

این سه نفر فرماندهان محور شعرانی 2 هستند. آنها عضو جریان سلفی هستند و از وضعیت مالی خوبی برخوردار بوده و از نظر سیاسی و معنوی از حمایتهای شیخ داعی الإسلام شهال و شیخ بلال دقماق بهره می برند. تعداد جنگجویان این محور به حدود 70 نفر می رسد.


عوامل ناتوانی لبنانی‌ها در سرکوب فتنه

بی‌توجهی مقامات امنیتی به بازداشت عوامل اصلی اقدامات تروریستی لبنان درحالی ادامه دارد که بیشتر عوامل و سران فتنه‌ طرابلس شناخته شده و اطلاعاتی از آنها از طریق رسانه‌های این کشور در اختیار مردم قرار داده شده است. با این وجود بسیاری از آنها آزادانه در میان مردم تردد می‌کنند و کسی جرأت تعرض به آنها را ندارد. دلایل این ناتوانی را باید در موراد زیر جستجو کرد.


الف: نفوذ مالی و اطلاعاتی عربستان سعودی

حضور جریان المستقبل در لبنان و وابستگی‌های اقتصادی و سیاسی آن به عربستان سعودی بر کسی پوشیده نیست، عامل اصلی تبدیل شدن لبنان به حیات خلوت عربستان سعودی همین است؛ این گروه که با وجود محبوبیت اندک مالی به فضل قانون ناعادلانه انتخابات در این کشور کرسی‌های قابل توجهی از مجلس نمایندگان را به خود اختصاص می‌دهد؛ زیر نظر سعد حریری اداره می‌شود که از دو سال پیش و از زمان کنار گذاشته شدن از قدرت در عربستان ساکن شده و گاهی نیز برای سفرهای تفریحی به فرانسه می رود و چند ماهی را در آنجا اقامت می‌کند.

با حمایت همین گروه است که فرماندهان محورهای طرابلس که عامل اصلی اقدامات تروریستی در این کشور به حساب می آیند، بدون مشکل به تردد در لبنان ادامه می‌دهند و حتی برخی نمایندگان پارلمان نیز به صورت نیمه علنی در تغذیه اطلاعاتی و مالی این تروریست‌ها دست دارند.


با وجود گذشت نزدیک به 9 ماه از خلأ نخست‌وزیری در این کشور، مانع تراشی‌های 14 مارس که با حمایت علنی عربستان سعودی از مطالبات آن دنبال می‌شود، مانع اصلی ناکام ماندن تلاش های سران سیاسی بیروت در تشکیل کابینه است.

یکی از انگیزه های این جریان برای ایجاد ناآرامی‌ها در طرابلس تلاش برای خارج کردن این منطقه از کنترل ارتش است که زمینه را برای تبدیل کردن آن به پایگاه لوجستیک تروریست های سوریه و امتداد خطوط قاچاق عناصر تروریستی و سلاح به سوریه فراهم کند.

انگیزه دیگر 14 مارس ایجاد سلاح مخرب داخلی در برابر سلاح حزب الله برای معامله‌ای است که به زعم آنها می‌تواند زمینه های لازم برای خلع سلاح حزب‌الله لبنان را فراهم کند.

در این راستا میشل معوض یکی از هواداران این جریان در میتینگی تبلیغاتی برای 14 مارس علاوه بر اینکه تروریست های داعش و جبهه النصره را با ارتش سوریه و داوطلبان مردمی دفاع از این کشور مقایسه کرده، از انگیزه جدید تروریستها برای حمایت‌های غیر علنی از تروریست های طرابلس سخن گفت و از گفتمان جدید 14 مارس برای معامله سلاح تروریستی طرابلس با سلاح مقاومت در لبنان خبر داد. این جریان بدون توجه به اینکه سلاح حزب‌الله به سوی اسرائیل برای دفاع از کشور نشانه رفته، اما سلاح تروریست های طرابلس، لبنانی های بی گناه را هدف قرار می دهد، مدعی هستند که با حذف این سلاح‌ها باید تسلیحات لبنان منحصرا در اختیار ارتش قرار گیرد.


ب: رخنه گسترده جریان‌های آشوب‌طلب در نیروهای امنیتی

نگاهی به طرح سه ماده‌ای نبیه بری رئیس پارلمان لبنان نشان می‌دهد که چینش نیروهای امنیتی مستقر در شمال لبنان یکی از عوامل اصلی بروز ناآرامی‌ها در این منطقه است، نبیه بری در یکی از بندهای طرح خود تصریح کرده که باید ساختار نیروهای امنیتی مستقر در طرابلس تغییر کند تا امکان پایان دادن به این درگیری‌ها فراهم شود. واقعیت این است که بخش زیادی از بدنه و حتی سران نیروهای امنیتی لبنان وابسته به 14 مارس است و بنا بر دلایلی که ذکر شد، این جریان منافع خود را در تشدید درگیریها در طرابلس می‌بیند.


ج: خلأ قدرت و ناتوانی دولت در اتخاذ تصمیم‌های بزرگ

دولت پیشبرد امور همواره متولی پیشبرد مسایل عادی و روزمره است  به علت نداشتن نمایندگی مردمی توان اتخاذ تصمیم های مهم  و اولویت های اساسی کشور را ندارد، علاوه بر اینکه با توجه به ساختار دولت، حتی اگر این اختیار نیز در دست دولت نجیب میقاتی باشد، وی در مدت باقیمانده از سمت خود منافعی در اتخاذ تصمیم های سخت و تلاش برای فروکش کردن غائله طرابلس که قطعا در صورت اجرا هزینه‌های زیادی برای میقاتی خواهد داشت، ندارد.

در همین راستا دولت لبنان تحت فشار جریان های وابسته به سعودی همواره از اعطای اختیار کامل به ارتش برای مقابله با تروریست‌ها امتناع می‌ورزد و کنترل مقطعی و آرامش نسبی در شهر بدون برخورد قاطع با تروریست ها و افراد مسلح را دنبال می‌کند.


د: استقرار گسترده تروریست‌های القاعده در لبنان

‌منابع امنیتی لبنان از وجود دست کم 15 هزار نفر از عناصر القاعده در این کشور خبر می‌دهند. منابع اطلاعاتی تاکید کردند که انفجاری که سفارت ایران در لبنان را هدف قرار داد، نشان از صحت اطلاعات موجود است. این اطلاعات نه از روی پذیرش مسئولیت این انفجار از سوی گردان‌های عبدالله عزام بلکه از سوی گزارش‌های امنیتی است.

این تروریست ها در بخش های طرابلس، عکار و عرسال مستقر شده اند و اکثریت قریب به اتفاق آنها از عناصر وابسته به جبهه النصره و دولت اسلامی عراق وشام معروف به داعش است، این گروهها آموزش های لازم را در ساختار این سازمان های تروریستی می‌بینند و در صورت لزوم آماده اجرای عملایت متعدد در لبنان هستند.

گزارش‌های رسیده نشان می‌دهد محمد الجولانی رهبر النصره با یکی از سران ارشد داعش دیدار کرده و در این دیدار مقرر شده عملیات بی‌سابقه تروریستی در سوریه و لبنان انجام شود.

با وجود اینکه انتقال بحران سوریه به لبنان از مدت‌ها پیش در دستور کار عوامل تروریستی لبنان و جنبش منطقه‌ای تروریست‌های وهابی قرار دارد، اما عملکرد حکیمانه حزب‌الله لبنان، اقدامات نبستا خوب ارتش با وجود تمام محدودیت‌ها و سنگین شدن وزنه دولت سوریه در عرصه میدانی، مانع از موفقیت آنها در دستیابی به این هدف خطرناک شده است. البته با بسته شدن قریب الوقوع پرونده بحران در سوریه با شکست تروریست‌ها، تحولات سیاسی و امنیتی لبنان نیز با افقی روشن مواجه خواهد شد و تنها مشکل باقی مانده برای دولتمردان جدید این کشور، معضل استقرار تعداد زیادی از نیروهای القاعده در این کشور است که می‌تواندبرای لبنان و منطقه خطرآفرین باشد.

تصاویر کمتر دیده شده از ترور انور سادات


"انور سادات" رئیس جمهور اسبق مصر در ۶ اکتبر ۱۹۸۱در قاهره به دست خالد احمد شوقی الاسلامبولی، کشته شد.

دود رجزخوانی برای مناظره به چشم چه کسانی می‌رود؟


واکنش‌ها به درخواست یک مناظره؛
فارغ از نکات مثبت و منفی مناظره میان دو رئیس جمهور برای تنویر افکار عمومی، به نظر می‌رسد، دود این جنجال های سیاسی در وهله اول به چشم مردم و ملت ایران خواهد رفت و بعد از آن، سبب ناکارامدی دولت و دلتمردان خواهد شد.

گروه سیاسی مشرق - بعد از گزارش صد روزه دولت که در آن انتقادات زیادی نسبت به عملکرد 8 ساله دولت احمدی نژاد صورت گرفت، رئیس جمهور سابق کشور در نامه‌ای، حسن روحانی را به مناظره درباره عملکرد دولت‌های نهم و دهم دعوت کرد تا از عملکرد خویش و یارانش در مناظره ای با حضور روحانی دفاع کند.

همزمان این خبر با واکنش و بازتاب داخلی زیادی مواجه شد به طوری که روزنامه های صبح امروز کشور تیتر نخست خود را به این موضوع اختصاص دادند و یادداشت ها و تحلیل های فراوانی در این خصوص منتشر کردند.

»
احمدی‌نژاد، حسن روحانی را به مناظره دعوت کرد» این خبری بود که صبح روز سه شنبه در رسانه های خبری منتشر شد.در بخشی از این نامه که در اختیار خبرگزاری‌ها قرار گرفت آمده: «به احترام تقاضاهای بی‌شمار گروه‌های مختلف مردم و ازجمله صاحبنظران سیاسی و اقتصادی، لازم دیدم که از جنابعالی دعوت نمایم تا در فضایی کاملا دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی ابهامات را رفع و حقایق ناب را آنطور که هست مورد تصدیق و تاکید قرار دهیم تا از فرصت برداشتن گام‌های بلند و استوار در مسیر روبه‌جلوی کشور دریغ نشود.» احمدی نژاد دلیل تقاضای مناظره را گزارش صدروزه رییس‌جمهوری دانست و مدعی شد این گزارش «بر پایه انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه به دولت‌های نهم و دهم شکل گرفته بود

درخواست احمدی نژاد اما با واکنش تند اکبر ترکانمشاور عالی رئیس جمهور همراه شد. ترکان با بیان اینکه دولت یازدهم از مناظره و پاسخگویی محمود احمدی نژاد نسبت به عملکرد خود استقبال می کند، عنوان کرد: «شرط این مناظره آن است که رئیس دولت دهم راستگو باشد.» وی در ادامه با تاکید بر اینکه ما از پاسخگویی رئیس دولت دهم استقبال می کنیم، عنوان کرده است : «حسن روحانی و محمود احمدی نژاد در یک سطح قرار ندارند که بخواهند با هم مناظره کنند اما به هر حال، ما از پاسخگویی رئیس دولت دهم استقبال می کنیم.»[1]

ترکان طی مصاحبه ای دیگر با خبرگزاری فارس، با بیان اینکه احمدی‌نژاد دیگر رئیس‌جمهور نیست گفت: «پیشنهاد می‌کنم روسای سابق جمهوری با یکدیگر مناظره کنند.» وی در ادامه عنوان کرده است: «برادرانه به آقای احمدی‌نژاد پیشنهاد می‌کنم که از پیشگاه ملت معذرت‌خواهی و از پیشگاه خدا طلب مغفرت کند زیرا خسارت‌های فراوانی به کشور در حوزه اقتصاد، سیاست و اعتماد مردم به دولت وارد کرده است».

محمد رضا صادق مشاور رئیس‌جمهور دومین نفری بود که از سوی دولت یازدهم نسبت به این اقدام واکنش نشان داد. وی با بیان اینکه مردم به اندازه کافی دست به گریبان مشکلات متعدد هستند، افزود: پیش از این دولت، درگیر "بگم‌بگم‌ها" و "بگو بگوها" بوده است، اما دولت یازدهم به دنبال رفع مشکلات و درمان دردهای ملت است.

حمید بقایی معاون اجرایی محمود احمدی‌نژاد در دولت دهم، نفر بعدی این جنجال های رسانه ای بود که طی مصاحبه ای به اظهارات تند ترکان و محمدرضا صادق واکنش نشان دادو گفت: «اینکه آقای صادق تند صحبت می‌کند و آقای ترکان نیز بی‌ادبانه صحبت می‌کند، نمی‌دانم چنین رفتارهایی را چه بنامم، این واکنش از مجموعه‌ای که معتقد به تدبیر و اعتدال و اینگونه حرف‌هاست، جای تعجب دارد. آنها نشان می‌دهند که به شعارهایی که داده‌اند پایبند نبوده‌اند.»[2]

اما موضوعی که در این گزارش مورد بررسی قرار می گیرد واکنش رسانه‌ها و روزنامه های صبح امروز کشور به این درخواست مناظره است که در ادامه می خوانید؛

خبرگزاری مهر شب گذشته طی گزارشی نوشت: بازگشت دوباره به میدان مبارزه طلبی. رئیس جمهور سابق ایران، امروز پس از مدت ها دوباره تیتر اول خبرها شد . این بار اما نه با افشاگری و نمایش فیلم و تهدید به بازکردن پرونده، بلکه با درخواست مناظره از رئیس جمهور دولت یازدهم و پاسخ به گزارش حسن روحانی که در آن به زعم محمود احمدی نژاد «انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه» انجام شده است.

احمدی نژاد که در مناظره های قبلی با رقبا و منتقدان سیاسی اش، شیوه ای خاص برای مناظره در پیش می گیرد، این بار رئیس جمهور دولت یازدهم را به مناظره فراخوانده است. آیا روحانی پیشنهاد احمدی نژاد برای مناظره را خواهد پذیرفت؟[3]


شکاف در جامعه نتیجه مناظره احمدی نژاد – روحانی

سایت خبری جهان نیوز طی یادداشتی تحت عنوان "چه کسی برنده مناظره بین احمدی نژاد و روحانی است؟" نوشت: «احمدی نژاد و روحانی هر دو نشان داده اند که توانایی غلبه کردن بر رقیب سیاسی خود را در عرصه کلام و ادعا دارند و این توانمندی! را بویژه در انتخابات دو دوره اخیر ریاست جمهوری به اثبات رسانده اند. مطمئنا در صورت رویارویی این دو رئیس جمهور، هر کدام خواهند توانست هواداران خود را راضی نمایند و احتمالا پس از برپایی مناظره هر دو گروه تحلیل خواهند کرد که پیروز مناظره بوده اند بی آنکه کمترین تاثیر مثبت را برروی هواداران طرف مقابل داشته باشند و این یعنی تشدید دو قطبی و شکاف در جامعه و سست کردن زمینه های اتحاد مردم. موضوعی که دقیقا دشمنان این مرز و بوم برای رسیدن به آن، سالها برنامه ریزی و دسیسه چینی کرده اند.

در ادامه این یادداشت آمده است: آری پیروز واقعی این مناظره و نظایر آن، دشمنان انقلاب و بازنده اصلی مردم کشورعزیزمان ایران هستند که ذائقه آنها در چند سال اخیر اندکی تغییر کرده و سیاسیون برای موفقیت در عرصه های انتخاباتی راهی بهتر از تحریک احساسات آنها پیدا نکرده اند. مقوله ای که از آن به عنوان یکی از آفتهای دموکراسی نام برده می شود و مادامی که سطح آگاهی مردم بالا نرود علاجی برای آن ایجاد نخواهد شد! [4]

مجادله آماری دو رئیس جمهور

روزنامه تهران امروز نوشت: محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور سابق به حسن روحانی رئیس‌جمهور کشور نامه‌ای نوشته و خواستار مناظره بر سر عملکرد دو دولت شده است. نامه احمدی‌نژاد پس از آن نوشته شد که اخیرا حسن روحانی طی گزارشی تلویزیونی عملکرد دولت احمدی‌نژاد را زیرسوال برد و گفت که اوضاع فعلی اقتصادی کشور دارای گرفتاری‌های متعددی است که نتیجه عملکرد دولت قبلی است. بدهی 200 هزار میلیارد تومانی، بیکاری گسترده، تورم بالای 40 درصد و رکود گسترده صنایع تولیدی از جمله مواردی بود که روحانی در گزارش تلویزیونی خود بدان اشاره کرد. بیان چنین آمارهایی با واکنش دولتمردان سابق مواجه شد. از جمله علی‌اکبر جوانفکر، حمید بقایی و شمس‌الدین حسینی از اطرافیان احمدی‌نژاد واکنش تندی به این گزارش نشان دادند و متعاقبا احمدی‌نژاد هم با نگارش نامه‌ای به روحانی اعتراض رسمی خود را اعلام کرد. نامه احمدی‌نژاد با واکنش فوری چند مقام دولت یازدهم هم مواجه شده است. از جمله اکبر ترکان و محمدرضا صادق دو مشاور روحانی عکس‌العمل نشان داده و خواستار پاسخگویی دولت احمدی‌نژاد در محکمه شده‌اند.

روحانی عامداً به نقادی از احمدی نژاد پرداخت

سایت خبری فردانیوز نوشت: روحانی عامدا به نقادی تند احمدی نژاد پرداخت تا واکنش او را بر انگیزد. روحانی می خواست احمدی نژاد به سخن در آید تا او بتواند موج منفی ای را که علیه احمدی نژاد در جامعه طی سه سال گذشته ایجاد شده هم استمرار بخشد و هم با ایجاد منازعه با احمدی نژاد موقعیت خود را در میان اقشاری که به او رای داده اند تثبیت کند. بی شک او انتظار واکنش احمدی نژاد را داشت. روحانی می خواست احمدی نژاد به سخن در آید تا او بتواند موج منفی ای را که علیه احمدی نزاد در جامعه طی سه سال گذشته ایجاد شده هم استمرار بخشد و هم با ایجاد منازعه با احمدی نژاد موقعیت خود را در میان اقشاری که به او رای داده اند تثبیت کند. بی شک او انتظار واکنش احمدی نژاد را داشته است و دست پر به میدان خواهد آمد.

زیباکلام: مناظره برای احمدی نژاد یک پیروزی تبلیغاتی است

صادق زیباکلام طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: آقای دکتر احمدی‌نژاد یقینا در تحریر نامه به آقای روحانی و تقاضای مناظره با ایشان به دنبال اهداف و انگیزه‌های مشخصی بوده‌اند. از یک سو ایشان می‌خواهند این پیام را القا کنند که آنچه آقای روحانی به دولت ایشان و عملکرد 8ساله‌شان نسبت می‌دهد حقیقت نداشته و برای اثبات نادرست بودن آن حاضرند با ایشان مناظره کنند. اگر چنانچه آقای روحانی نپذیرند (که علی القاعده این‌گونه خواهد بود)، در آن صورت آقای احمدی‌نژاد پیروزمندانه ادعا خواهند کرد که «دیدید من درست می‌گفتم و حرف‌های روحانی پایه و اساسی نداشت و ایشان حاضر نشدند رو در رو با بنده آن مسائل را مطرح کنند».

اگر هم آقای روحانی بپذیرند که باز آقای احمدی‌نژاد پیروزی دیگری به دست آورده‌اند. در مقابل آقای روحانی در تلویزیون ظاهر خواهند شد و یک مانور تحقیقاتی به نفع خودشان به راه می‌اندازند. صرف‌نظر از آنکه آقای احمدی‌نژاد در مناظره چه بگویند و آقای روحانی چه پاسخ دهند، و مردم حق را به کدام‌یک بدهند، اساسا صرف ظاهر شدن آقای احمدی‌نژاد در تلویزیون و به چالش کشیدن دکتر روحانی فی‌النفسه برای ایشان یک پیروزی تبلیغاتی بسیار مهم خواهد بود.[5]


دعوت به مناظره!

روزنامه وطن امروز نوشت: رئیس‌جمهور در آن برنامه که سه‌شنبه هفته قبل از تلویزیون پخش شده بود، بخش عمده‌ای از اظهاراتش را به نقد عملکرد اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی دولت‌ سابق اختصاص داده بود. طی روزهای گذشته نیز بسیاری از رسانه‌ها، نمایندگان مجلس و همچنین صاحبنظران سیاسی از سخنان روحانی در این برنامه به‌جای ارائه گزارش عملکرد دولت، انتقاد کرده و خواستار تجدیدنظر رئیس‌جمهور در برنامه بعدی اینچنینی شده بودند. با این حال این انتقادات مانع درخواست مناظره احمدی‌نژاد نشد.[6]

ترمیم خرابی‌ها اولویت‌دارتر از مناظره

سید مهدی طباطبایی طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: در چندسال اخیر که از ناحیه تحرکات برخی افراد غافل یا مغرض، فضای کشور و مسایل میان قوا به تنش کشیده می‌شد، از سوی چهره‌های باسابقه نظام یادآوری شد که هر سخن و هر روشی که تشنج یا اضطراب در جامعه ایجاد کند سم مهلک است و از ناحیه هر کس و به هر شکل و صورتی رخ دهد، باید متوقف شود. در شرایط فعلی که دولت جدید، کشور را با انواع بیماری‌های اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی تحویل گرفته است و تلاش و مساعی خود را برای بهبود وضعیت مردم به کار بسته، طرح مباحثی مانند «دعوت به مناظره»، محلی از اعراب ندارد. نگارنده با اطلاعی که از سوابق احمدی‌نژاد داشتم پیش‌بینی می‌کردم در مقابل انتقاداتی که از عملکرد وی و دولتش در هشت‌سال گذشته به عمل می‌آید، به شکلی واکنش نشان دهد. البته پاسخ‌دادن و روشنگری، امری پسندیده است. اما روش گذشته وی نشان می‌دهد که در اینگونه فرصت‌ها به‌جای روشن‌شدن حقیقت، به‌دنبال حذف یک سلسله واقعیات است.[7]


وقت محاکمه است نه مناظره!

روزنامه آرمان روابط عمومی با درج عکس بزرگی از احمدی نژاد در صفحه اول روزنامه خود نوشت: «وقت محاکمه است نه مناظره» در ادامه این مطلب آمده است : «بالاخره سکوت احمدی‌نژاد شکست و... خیلی غیرقابل پیش‌بینی نبود که احمدی‌نژاد در برابر اظهارات روحانی و آنچه از عملکرد دولت دهم در گزارش 100 روزه ارائه داد، سکوت نکند. او دیروز از دکتر روحانی درخواست کرد تا در مناظره‌ای با او درباره عملکرد دولت دهم بحث کنند. با انتشار این خبر اولین موضوعی که در ذهن افکار عمومی جرقه زد مربوط به دادگاهی بود که هفته قبل برای رسیدگی به 9 شکایت علیه احمدی‌نژاد برگزار شد و رئیس‌جمهور سابق حاضر نشد با حضور در این دادگاه از اتهاماتی که متوجه او شده است دفاع کند و حالا انتظار دارد در مقابل روحانی بنشیند و از دولت خود دفاع کند. برخی هم این موضوع را مطرح کردند که چرا احمدی‌نژاد در دوران حضورش در ریاست‌جمهوری به کمتر کسی اجازه داد تا به دفاع از خود در برابر انتقادات بپردازد. فارغ از این موضوع در طی 8 سال حضور احمدی‌نژاد در مصدر ریاست‌جمهوری افراد زیادی بودند که خواستار برگزاری مناظره با او بودند که هیچ کدام پاسخ مثبت دریافت نکردند و در انتهای گزارش به بخشی از این درخواست‌ها برای مناظره با احمدی‌نژاد اشاره شده است[8]


سخنی با رؤسای جمهور
سابق و فعلی

فارغ از نکات مثبت و منفی مناظره میان دو رئیس جمهور برای تنویر افکار عمومی، به نظر می‌رسد، دود این جنجال های سیاسی در وهله اول به چشم مردم و ملت ایران خواهد رفت و بعد از آن، سبب ناکارامدی دولت و دلتمردان خواهد شد.

شاید بهتر باشد آقای احمدی نژاد  نسبت به گذشته خود درباره جواب به منتقدین با الفاظ غیر محترمانه و ... بیشتر فکر کنند و به یاد بیاورند با کسانی که به دنبال مناظره درباره مسائل تخصصی با ایشان و دیگر دولتمردان بودند، چگونه برخورد و به آنها پاسخ داده شد. درباره این مسئله نیز تأملی کنند که مناظره‌های قبلی ایشان چه میزان برای مردم و کشور مفید واقع شده است؟
از سوی دیگر، آقای روحانی نیز باید به اطرافیان خود گوشزد کنند که از الفاظ غیر محترمانه درباره رئیس جمهور سابق پرهیز شود و همچنین از سخنان نسنجیده و غیر معقول اجتناب شود؛ زیرا اینگونه الفاظ سبب تحریک نخبگان و فعالان سیاسی و مردم خواهد شد، دولتمردان یازدهم از دشمن تراشی و ایجاد دشمن فرضی برای فرار از انتقادات باید پرهیز کنند و به فکر مشکلات داخلی و اقتصادی مردم باشند.





بانوی اول سوریه کیست؟ + تصاویر


در زندگی خصوصی و بعد فردی می‌توان حمایت اسما اسد از همسرش که هم اکنون در خط اول جبهه مقاومت در حال مبارزه با صهیونیسم اسلامی و پشتیبانانش است را ستود. آن هم در زمانی که بانوان اول سایر کشورهای منطقه در کنار همسران مستبدشان در مقابل اسلام و مسلمانان ایستاده و حقوق ملت خویش را پایمال می کنند.

گروه جنگ نرم مشرق- سوریه عنوان کشوری در جنوب غربی آسیا است. جمهوری عربی سوریه از جمله کشورهای برجامانده از امپراطوری عثمانی در ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع شده است. سوریه از شمال با ترکیه، از شرق با عراق، از غرب با لبنان و دریای مدیترانه و از جنوب با اردن و فلسطین اشغالی همسایه ‌است.


این کشور بالغ بر 180 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و بندرهای مهم آن عبارتند از لاذقیه، طرطوس و بانیاس.

سوریه در کنار اردن، لبنان و فلسطین محدوده سرزمین تاریخی شام را تشکیل می دهند. سرزمینی که جایگاه ویژه ای در بین ادیان ابراهیمی داشته و قدمت آن را تا پنج هزار سال نیز تخمین زده اند و هنوز نیز آثار فراوانی از فرهنگ و تمدن های مختلف در این نواحی باقی مانده است.

جمعیت سوریه ۲۲٬۷۱۷٬۴۱۷ نفر است. حدود ۷۴ درصد جمعیت سوریه را مسلمانان سنی، ۱۳ درصد را علویان شامل شیعه دوازده ‌امامی و اسماعیلی، ۱۰ درصد را مسیحیان و ۳ درصد را دروزی ها و سایر مذاهب تشکیل می‌دهند. اکثریت مطلق قومی در سوریه در اختیار اعراب قرار دارد. اعراب سوری در کنار یک میلیون آواره عراقی و پانصدهزار آواره فلسطینی تقریباً 90 درصد جمعیت سوریه را پوشش داده اند، پس از اعراب، کردها با 9 درصد قرار دارند. ارمنی‌ها، ترک‌ها و یهودیان مجموعاً کمتر از ۱٪ جمعیت سوریه را تشکیل می دهند.

مذهب سنی، مذهب رسمی کشور سوریه است. جمعیت اهل سنت تنها در دو استان اکثریت را تشکیل نمی دهد، در استان سویداء که دروزی‌ها اکثریت مطلق را دارند و در لاذقیه که در اختیار علوی‌ها قرار دارد. در استان حسکه نیز جمعیت کردهای سنی بیش از عرب‌های سنی است.

اگرچه سنی ها در پست های مختلفی در سراسر کشور حضور دارند و به علاوه در کمیته مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور در اکثریت هستند اما در طول چند دهه گذشته ارتش و ریاست جمهوری در اختیار علویان بوده است، چرا که هم خانواده اسد و هم بیشتر افسران عالی رتبه نظامی و امنیتی به علویان سوریه تعلق دارند.

زنان سوریه

در سه سال گذشته مردم سوریه در معرض تهدیدها و فشارهای زیادی از جانب بیگانگان قرار گرفته و به نوعی عهده دار یک جنگ نیابتی بین نیروهای جبهه  مقاومت اسلامی مستقر در لبنان، سوریه، فلسطین و در رأس آن ها جمهوری اسلامی ایران و حکومت های عربی، رژیم صهیونیستی و غرب به سرکردگی امریکا شده اند. از تحریم های اقتصادی گرفته تا دخالت های نظامی وضع اسف باری را برای زنان و کودکان سوریه رقم زده است.

 مردم سوریه سال گذشته سردترین زمستان 20 سال اخیر خود را در حالی که بسیاری از آنها به جز لباسی که بر تنشان بود، چیزی نداشتند، سپری کردند. چندین هزار کودک آواره شده و به کشورهای دیگر فرار کرده اند و امکان قربانی شدن آنها توسط باندهای قاچاق انسان، فحشاء و فروش اعضای بدن بسیار زیاد است. مردم برخی مناطق در محاصره قرار داشته و آذوقه مناسبی ندارند.

بیش از 740 هزار کودک سوری در میان آوارگان قرار دارند. وضع معیشت مردم به گونه ای است که نهادهای بین المللی گزارش داده اند کودکان در بعضی نواحی با برگ درختان خود را سیر می کنند. تمام مشکلات و سختی های مردم سوریه در حالی است که آنها به آرمان های مقاومت وفادار مانده و پس از سه سال حاضر به تسلیم نظام حاکم با وجود اشتباهاتی که در گذشته داشته است، نیستند.

تأسف بار اینجاست که رسانه های جمهوری اسلامی نتوانسته و یا بعضاً نخواسته اند ابعاد واقعی این جنگ را برای عموم مردم تبیین کنند، به طوری که هم اکنون بسیاری از افراد جامعه، بحران سوریه را یک جنگ داخلی و نتیجه اعتراض مردم سوریه و نه رویارویی جبهه مقاومت با تمام دشمنانش اعم از وهابیون و سلفی ها، یهود، نظام سرمایه داری غرب و دولت ها و جریان های سازش کار و منادی اسلام امریکایی می دانند. تعدادی  از مردم ایران اطلاع ندارند که مردم و کودکان سوری به نیابت از مردم و کودکان ایران و لبنان و فلسطین در حال گذراندن سختی های طاقت فرسا می باشند.

با توجه به شرایط پیش آمده در سوریه و از دست رفتن امنیت، زنان این کشور به یادگیری فنون نظامی و دفاع در برابر معارضین پرداخته اند.

نخستین بار در شهر حمص پادگانی برای آموزش نظامی زنان سوری راه اندازی شد. زنان داوطلبی که بین ۱۸ تا ۵۰ سال سن داشته باشند آموزش هایی نظیر استفاده از کلاشینکف، مسلسل، نارنجک، حمله به ایست های بازرسی مخالفین، کنترل ایست های خودی و انجام عملیات و تاکتیک‌های نظامی را فرا می گیرند.

زنان سوری از هر مذهب، طبقه و گروه اجتماعی برای مشارکت در دفاع از وطن خود اقدام می کنند، برخی از آنها در کنار فعالیت های روزمره ی خود، شب ها را در ایست های بازرسی می گذرانند.

بانوی اول سوریه

بانوی اول سوریه اسماء اخرس الاسد است؛ او امروزه عامل برگزاری طرح هایی برای توسعه روستایی و نیز تعدادی از رویدادهای فرهنگی این کشور قلمداد شده و در این راستا اقدامات قابل توجهی در امور خیریه و عام المنفعه انجام می دهد

با این همه حضور پررنگ بانوی اول سوریه اسماء اخرس الاسد در دهه گذشته در دیدار و ارتباط با بانوان اول منطقه و جهان، نقشی ویژه و خاص بوده است.

در مجموع امروزه خانم اسماء اخرس الاسد به عنوان یک پل ارتباطی میان دولت و طبقات مختلف جامعه به ایفای نقش پرداخته و در این راستا گستره اقدامات خانم اسد از حمایت از آثار باستانی سوریه گرفته تا پشتیبانی از تحصیل کودکان معلول را شامل می شود.

همچنین اسماء اخرس الاسد در ماه های اخیر به عنوان بانوی اول سوریه، ملاقات با خانواده های فدائیان ارتش و قربانیان جنگ داخلی را جزء برنامه های ثابت خود قرار داده است.

بررسی کلی

در برهه کنونی سوریه نیازمند حضور یک بانوی مقتدر در عرصه سیاسی کشور است. بانویی که نه صرفاً به عنوان یک بانوی خوش پوش بلکه به عنوان یک عنصر توانمند به عنوان نماینده جامعه مسلمان و آزاده سوریه در عرصه روابط بین الملل و همین طور تحولات داخلی سوریه به ایفای نقش بپردازد.



 نباید فراموش کرد او زنی است که توانسته به همسرش در تحمل فشارهای سیاسی و اقتصادی سیزده سال گذشته به خصوص بحران داخلی اخیر کمک کند.

 در زندگی خصوصی و در بعد فردی می توان حمایت او از همسرش که هم اکنون در خط اول جبهه  مقاومت در حال مبارزه با صهیونیسم اسلامی و پشتیبانانش است را ستود، آن هم در زمانی که بانوان اول سایر کشورهای منطقه در کنار همسران مستبدشان در مقابل اسلام و مسلمانان ایستاده و حقوق ملت خویش را پایمال می کنند.

اسماء اسد بدون آنکه ظاهری اسلامی داشته باشد، به دفاع از کشورش و آرمان مقاومت پای بند است، در حالیکه اغلب بانوان اول و یا بانوان سطوح بالای کشوری در کشورهای مسلمان با داشتن پوشش اسلامی و بعضاً حجاب کامل به ترویج اسلام امریکایی پرداخته و با برخی مسلمات اسلام مخالفت می نمایند.

مردم سوریه که مهم ترین طرف بحران این کشور هستند نیز ثابت کرده اند با وجود تمام مشکلات اقتصادی، عقب ماندگی ها و تبعیض های موجود که هم نظام حاکم و هم فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب در بروز و تداوم آنها دخیل بوده اند، حاضر نیستند سرسپرده کشورهای بیگانه اعم از عربی یا آنگلاساکسون باشند.

آنچه برای مردم سوریه اهمیت مضاعف دارد عزت و و سربلندی کشورشان و ظلم ستیزی حاکمان کشور و آلت دست قرار نگرفتن زمامداران به دست ابر قدرت ها است بنابراین حداقل انتظار از رئیس جهمور و همسر او این است که پس از پشت سر گذاشتن بحران داخلی بیش از پیش به فکر اصلاح ساختارها و وضع معیشت مردم کشورشان باشند.


مطالب مرتبط

چرا قبر حر خارج از کربلاست؟+عکس


حر بن یزید ریاحی، نخستین کسی بود که راه را بر سفیران کربلا بست، ولی در پایان کار به اوج عزت و شرافت، یعنی شهادت در راه حسین(علیه السلام)، دست یافت و خود را برای همیشه در صف آزاد مردان و احرار قرار داد و قبر و نامش را در تاریخ جاودانه کرد.

به گزارش مشرق به نقل از فرهنگ نیوز، پیکرآن آزاد مرد را قبیله اش، بن ریاح، از میدان جنگ خارج کرد و در روستایی در 7 کیلومتری شمال غربی کربلا به خاک سپرد. همان جا که امروزه به سبب وجود قبر او به « روستای حرّ » معروف است. آستان مبارک آن شهید در 370 ق به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در 914 ق شاه اسماعیل صفوی، که خود به زیارت این آستان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. این بنا یک بنای ساده در میان صحرا است که به صورت یک چهار دیواری آجری و قلعه ای مستحکم به دستور مادر آقاخان محلاتی ساخته شده است. این مزار صحن و گنبدی با کاشی آبی و ضریح نقره ای دارد. ناصر الدین شاه، که آن جا را زیارت کرد، در آن دوران از خرابی و وضع نامطلوب و نگه داری بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاکم کربلا، گلایه کرده و برای تعمیر و نگه داری بهتر آن سفارش هایی کرده بود.

بنا بر این گزارش، در 1330 ق تعمیراتی در آن آستان انجام گرفت و ایوانی در آن تعبیه شد. کتیبه بالای این ایوان نشان دهنده بانی و تعمیر کننده آن است: « قد عمر هذا المکان بهمة آقا حسین خان شجاع السلطان همدانی دام ظله الفانی سنه 1330 ق ». در قسمت شرقی صحن، حجره هایی در دو طبقه جهت سکونت زائران ساخته شده و هنرمندان ایرانی در 1396 ق، حرم را آینه کاری کردند.


 حکایت شاه اسمعیل و تازگی زخم

در کتاب‌ «تنقیح‌ المَقال‌» مامَقانی‌ نقل‌ می کند از حائری‌ از سیّد نعمة‌ الله‌ جزائری‌ در کتاب‌ «أنوار نعمانیّه‌» که‌ او میگوید: ‎ جماعتی‌ از مردمان‌ معتمد و موثّق‌ برای‌ من‌ نقل‌ کردند که‌ چون‌ شاه‌ إسمعیل‌ بغداد را به‌ تصرّف‌ خود درآورد برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّد الشهداء علیه‌ السّلام‌ به‌ کربلا آمد و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّبن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ می زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند. چون‌ قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ هیئت‌ و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ است‌ خوابیده‌ است‌، و بر سر او دستمالی‌ دیدند که‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود.
 شاه‌ اسماعیل‌ در کتب‌ تاریخی خوانده‌ بود که‌ در واقعه‌ کربلا که‌ سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌، برای‌ باز کردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصمیم‌ گرفت‌. چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد بطوریکه‌ از آن‌ خون‌ قبر پُر شد و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ باز ایستاد و چون‌ دوباره‌ باز کردند خون‌ جاری‌ شد. و هر چه‌ کردند که‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غیر از همان‌ دستمال‌ بندبیاورند و از جریانش‌ جلوگیری‌ کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که‌ این‌ قضیّه‌ موهبت‌ الهی‌ است‌ که‌ نصیب‌ حرّ شده‌ است‌. شاه‌ إسمعیل‌ دستور داد قبّه‌ای‌ بر مزار او بنا کردند و خادمی‌ را بر آن‌ گماشت‌ تا آن‌ بقعه‌ را خدمت‌ کند