اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

پدری که دخترش را برای "جهاد نکاح" آماده می کرد

پدری که دخترش را برای "جهاد نکاح" آماده می کرد


روان گفت که حتی مادرش نیز او را تهدید می کرد که در صورت گفتن این موضوع به دیگران او را خواهد کشت، این در حالی بود که مادر وی نیز برای جهاد نکاح به روستاهای مجاور رفته بود.

به گزارش شیعه آنلاین، وب سایت "الخبر" نوشت: یک دختر نوجوان از اجبار به تجاوزهای مکرر از سوی شیبه نظامیان سوری در قالب جهاد نکاح پرده برداشت.

تعدادی از فعالان فیس بوک به تازگی قطعه‌ای ویدیویی را منتشر کردند که متعلق به "روان قداح" دختر نوجوان 16 ساله سوری است. وی در این قطعه ویدیویی جزئیات مصیبت وارد شده بر خود و اجبار از سوی پدرش برای شرکت در جهاد نکاح را تشریح می‌کند.

این دختر نوجوان می‌گوید که در ابتدای حوادث سوریه از سوی پدرش به تنهایی در اتاقی زندانی شد،‌ پدرش شورشیان سوری را به خانه دعوت کرده بود تا روابط جنسی با وی داشته باشند، او در این اتاق به تناوب و مکررا از سوی تروریست‌ها مورد تجاوز وحشیانه جنسی قرار گرفته است.

وی می گوید که هنگامی که موضوع را برای پدرش بازگو می‌کرد، او مدعی می شد که این نوعی جهاد است، پدر این دختر حتی از مداوای وی نیز خودداری می کرد و تنها می‌گفت که این اقدام در کارهای خیر تو ثبت می‌شود و باعث ورود تو به بهشت خواهد شد.

این دختر یک ماه به همین وضعیت زندگی کرد، او بارها به فکر فرار افتاد، اما هر بار از اینکه به دست عناصر مسلح به قتل برسد، می‌ترسید و از این فکر منصرف می‌شد.

روان گفت که حتی مادرش نیز او را تهدید می کرد که در صورت گفتن این موضوع به دیگران او را خواهد کشت، این در حالی بود که مادر وی نیز برای جهاد نکاح به روستاهای مجاور رفته بود.

علامه عسکری؛ مرزدار مکتب اهل بیت(ع)


علامه عسکری را به دلیل شیوه نوین در دفاع از مبانی تشیع و راه‏اندازی چندین مرکز اسلامی به حق «مرزدار مکتب اهل بیت(ع)» نامیده‏اند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، در هجدهم جمادی‌الثانی 1332 هجری قمری همزمان با بهار 1293 شمسی در شهر سامرا و در خانواد‌ه‌ای روحانی و ایرانی‌تبار پسری به دنیا آمد که نامش را مرتضی گذاشتند؛ او خود در این باره می‌گوید: «سلسله نسب ما به حضرت امام محمّدباقر(ع) بر مى‏گردد و جد اعلاى ما از مدینه به سبزوار مهاجرت کرده است. مرحوم علامه مجلسى اجداد ما را از سبزوار به ساوه دعوت و آنها را به عنوان شیخ‏الاسلام آنجا تعیین می‏کند. جد ما مرحوم سید اسماعیل شیخ الاسلام از ایران به نجف مهاجرت کرد و فرزندش که پدرم باشد از نجف به سامرا رفت».
 
شرح این دوره از زندگی علامه عسکری از زبان خودش شنیدنی است: «با اینکه در طفولیت یتیم شدم در ده سالگى که مرا به طلبگى سپردند، خواندن و نوشتن به زبان عربى و فارسى را به خوبى مى‏دانستم. از همان آغازِ کتابخوانى، به مطالعه کتاب‌هاى سیره و تاریخ پیامبر(ص) و اصحاب و فتنه‏هاى صدر اسلام و سفرنامه‏‏ها مثل سفرنامه ابن‏ جُبیر و ابن‏ بطوطه و سفرنامه‏‏هاى اروپائیان به مشرق زمین علاقه داشتم و داستان استعمار استعمارگران را نسبت به کشورهاى اسلامى دنبال مى‏‏کردم مثلاً رساله دخانیه را که نوشته یکى از شاگردان میرزاى شیرازى بود در حالى که هنوز خطى بود در کتابخانه جدم خواندم».
 
پس از آن علامه عسکری در سن 18 سالگی عازم ایران و شهر قم شد تا در سطوح عالی حوزوی مشغول به تحصیل شود.
 
سید مرتضی در قم از محضر اساتید برجسته‌ای همچون امام خمینی(ره)، آیت‌الله مرعشی نجفی و میرزا خلیل کمره‌ای بهره برد و پس از آن برای تحصیل فقه استدلالی نزد آیت‌الله اشتهاردی حاضر شد.
 
در سال 1384 قمری و زمانی که دولت بعث فشارهای شدیدی بر علما از جمله علامه عسکری اعمال می‌کرد، وی ابتدا به لبنان و پس از آن به ایران مهاجرت کرد و مجمع علمی اسلامی را در سرزمین مادری خود به راه انداخت.
 
آثار و فعالیت‌ها

 
القرآن الکریم و روایات المدرستین، صلاة ابی بکر آخرین نماز پیامبر، عقائد اسلام من القرآن الکریم، حدیث کسا در کتب خلفا و اهل البیت، عبدالله بن سبا و اساطیر اخری (ترجمه‌شده به نام عبدالله بن سبا و دیگر افسانه‌های تاریخی)، یکصد و پنجاه صحابی دروغین، علی مائده الکتاب والسنه، معالم المدرستین، نقش ائمه در احیاء دین و بسیاری جزوات پاسخ به شبهات از جمله آثار علامه سید مرتضی عسگری به شمار می‌روند. آثار وی در حال حاضر به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است.
 
از جمله فعالیت‌های علمی بسیار شاخص علامه عسکری در زمینه قرآن‌پژوهی است که با نگارش کتاب «قرآن کریم و روایات مدرستین» به اوج خود رسید. این کتاب در حقیقت نقدی است بر کتاب «فصل الخطاب» محدث نوری. علامه عسکری خود در این زمینه گفته است: «حاجی نوری کتابی داشت به نام فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب این کتاب چاپ سنگی و کسی آن را نخوانده بود. احسان ظهیر اسم آن را گذاشت الشیعه والقرآن این را من جواب دادم در سه جلد. جلد سومش بیش از 1000 صفحه است. کتاب فصل الخطاب بسیار بزرگ است با خط نوشته شده، ایشان در مورد سنی‌ها نوشته من همه را جواب دادم. هم مال سنی‌ها را و هم مال شیعه‌ها را. نگفتم سنی‌ها این طور می‌گویند. نوشتم این نسبت‌ها به صحابه دروغ نوشته شده و ثابت کردم. پس این طور نیست که جواب داده نشده باشد، علما جواب داده‌اند؛ آیت‌الله مکارم و آیت‌الله سبحانی جواب می‌دهند، بنده هم جواب می‌دهم».
 
روش علمی
 
نگرش تازه به منابع حدیثی و تاریخی و پایه‌گذاری مکتب فکری جدیدی در عرصه پژوهش‌های علمی همراه با مشی عالمانه، شیوه اصلی کار علامه عسکری را تشکیل می‌داد. وی به مدد همین روش توانست آثاری بسیار گرانبها را به مجامع علمی اسلامی عرضه کند.
 
طرح موضوعات ابتکاری شناساندن مکتب خلفا و مکتب اهل بیت(ع) با تکیه بر طرح مسائلی چون وحی قرآنی و وحی بیانی، مقایسۀ تطبیقی دو مکتب از طریق استناد به معتبرترین مصادر و منابع مورد قبول شیعه و سنّی جزء ابتکارات علامه عسکری بود و همین امر سبب شد بسیاری از موضوعات اختلافی تاریخی برای همیشه حل شوند.
 
علامه عسکری با تحقیقات نوین خود در حوزه‌ی قرآن، حدیث و تاریخ، تحولی در این زمینه‌ها به وجود آورد؛ آثار این دانشمند بزرگ شیعه چراغ راه شیفتگان مکتب اهل بیت(ع) در ظلمت‌سرای تاریخی است که به وسیله تاریخ‌نگاران یک سویه‌نگر و بعضاً دروغ‌پرداز به نام اسلام نگاشته‌ شده‌اند از همین رو عنوان «مرزدار مکتب اهل بیت(ع)» در مورد وی به کار می‌رود.
 
شاید بهتر باشد شیوه علامه را از زبان خودش بشنویم که می‌گوید: «هر تحقیقى براى نگارش یک تاریخ صحیح از صدر اسلام یعنى از آغاز دعوت تا پایان عصر ائمه و بخصوص شکل‏گیرى تشیع و مکتب اهل بیت(ع) به یک گردنه‏اى از احادیث و روایات مشهور و مقبول در نزد قاطبه مسلمان‌ها و مورخان و سیره‏نویسان و محدّثان مى‏رسید که این روایات از نظر من اعتبار و علمیّت و استناد لازم را نداشتند و از یک دستِ تحریفگر در تاریخ اسلام خبر مى‏دادند، دستى که مکتب اهل بیت(ع) را به حاشیه رانده بود، پرده‌بردارى از این واقعیت بناهاى رفیعى را که برخى مورخان بزرگ اهل سنت و نظیر طبرى برافراشته بودند، متزلزل کرد؛ اینجا بود که زحماتم نتیجه داد و نگاه‌ها را متوجه مکتب اهل بیت(ع) و حوزه شیعه کرد. کتاب‌هایى مانند عبداللَّه بن سباء، صد و پنجاه صحابى ساختگى، احادیث عایشه، بارها در قاهره و بیروت با اجازه و بدون اجازه من چاپ شدند. علما و اساتید اهل سنت بر آنها مقدمه یا نقد نوشتند و به زبان‌هاى مختلف هم ترجمه شدند و تصور مى‏کنم به خواست خدا تأثیرى بر جریان تفکر اسلامى داشته‏اند».
 
تاسیس مراکز اسلامی
 
علامه سید مرتضی عسکری علاوه بر سال‌ها تحصیل و تدریس علوم اسلامی در رشته‌های گوناگون و نگارش کتاب‌های فراوان علمی و تاریخی، مراکز اسلامی و دین‌پژوهی زیادی را نیز تاسیس کرد که از آن جمله می‌توان به «حزب الدعوة الاسلامیة» در عراق با همکاری شهید سیّد محمّد باقر صدر و نیز تأسیس «کلیة اصول الدین» (دانشگاه اصول دین) در این کشور اشاره کرد.
 
راه‌اندازی دانشکده اصول‌ دین در ایران که اکنون در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در سه شهر قم، دزفول و تهران به پذیرش دانشجو مشغول است، از دیگر اقدامات علامه عسکری محسوب می‌شود.
 
مباحثه با علمای سایر مذاهب
 
علامه عسکری در کنار همه فعالیت‌های علمی خود هیچ‌گاه از مباحثه مستدل و منطقی با علمای سایر مذاهب اسلامی غافل نشد و در این سنگر هم از مکتب اهل بیت(ع) دفاع کرد.
 
مباحثه با بن‏ باز مفتى بزرگ عربستان‏، مباحثه با دانشمند بزرگ اهل سنت ابوالعلى مودودى‏، مباحثه با امام جمعه رقّه‏، مباحثه با یکى از علماء اهل سنت‏ و مباحثه با مبشر و مبلغ مسیحى در بغداد از جمله این موارد هستند.
 
علامه سید مرتضی عسکری سرانجام در 25 شهریورماه سال 1386 و پس از یک عمر تلاش خستگی ناپذیر در سن 93 سالگی در بیمارستان میلاد تهران درگذشت و پیکر مطهرش در جوار بارگاه نورانی کریمه اهل بیت(ع) در قم به خاک سپرده شد.
 
قرار است مراسم سالروز ارتحال این دانشمند بزرگ، امشب بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد اعظم قم برگزار شود.

گناهانی که زبان انجام می دهد؟


هر کاری زحمت دارد ولی زبان بی زحمت ترین عضو است و هیچ وقت درد نمی گیرد ولی درد می آورد.
به گزارش مشرق به نقل از فرهنگ نیوز: فیض کاشانی گفته که از زبان بیست گناه صادر می شود. هر کاری زحمت دارد ولی زبان بی زحمت ترین عضو است و هیچ وقت درد نمی گیرد ولی درد می آورد. داریم :انسان پشت زبانش پنهان است. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. داریم: مصلحت انسان در این است که زبانش را کنترل کند.  اگر خطبه های نماز جمعه کوتاه بشود اثرش بیشتر می شود. از امام پرسیدند که چرا نماز جمعه دو رکعت است. امام فرمود : چون دوتا خطبه در نماز جمعه داریم ،خداوند دو رکعت نماز را کم کرده است که به مردم فشار نیاید.
 
گناهان زبان عبارتند از:
 
غیبت .وقتی پشت کسی حرفی را بزنید،این غیبت حساب می شود حتی اگر به خودش هم گفته باشید. اگر در جلوی طرف حرفی را زده اید خوب است ولی این مجوزی نیست که پشت سرش هم آن حرف را بزنید.
 
کتمان شهادت یعنی سکوت بیجا. گاهی می دانید که طرف مواد مخدرمی فروشد ولی می گویید: به ما ربطی ندارد. او فامیل ماست و اگر ما بگوییم نانش قطع می شود. می دانید با این موادمخدر چند نفر معتاد شده اند؟ اگر کسی حرف حق را نزند او هم گناه کرده است.
 
حرف دروغ و باطل: در سوره قلم در مورد سخن چینی آیه داریم. گاهی فردی حرف باطلی می زند و شما می گویید :صحیح است .اگر همه ی مردم به باطل رای بدهند باطل حق نمی شود. مشورت معنایش این نیست که کدام اکثر هستند بلکه معنایش این است که کدام بهترهستند. مشورت از شورمی آید. یعنی حرف حق را از باطل جدا کن. پس اکثریت دلیل بر حقانیت نیست.
 
در اتاقی پنج نفر هستند. چهار نفر سیگاری هستند با نگاه دموکراتیک چون چهار نفر سیگاری هستند باید نفری که سیگار نمی کشد را بیرون کنند. اما اسلام می گوید که چون حق با هوای سالم است باید آن چهار نفر بیرون بروند. پس برای ما معیار حق است. حق خودش معیار دارد. در اسلام مرد سالاری و زن سالاری نداریم ،ما حق سالار داریم. یک وقت همه درست می گویند و یک وقت همه اشتباه می گویند .ممکن است که در مجموعه ی باطل حقی هم باشد مثلا فردی را اشتباه زندان کرده باشند. ممکن است که فردی مظلوم باشد ولی ظالم هم باشد یعنی وقتی به مظلوم فشار می آید او هم به دیگری ظلم می کند. همراهی با باطل ،خشونت و لجاجت همه گناه است. بدعت هم یکی دیگر از گناهان زبان است. گاهی فردی می گوید: انشاءالله نمازت درست است. ما خیلی راحت حکم غلط و درست می دهیم بدون اینکه تخصص این کار را داشته باشیم. آیا شما به بیمار می گویید که این قرص ها را بخور ،انشاءالله خوب می شوی؟
 
گاهی سر سفره می گویند که این بچه است و نمی فهمد، این درست نیست. داریم که اگر پدر و مادری در جلوی چشم بچه ای که در گهواره است آمیزش جنسی کند، اگر بچه دختر باشد زناکار و اگر پسر باشد زناکننده بار می آید. پس نگاه اثر دارد. اگر بچه نمی فهمد چطور می گویند: وقتی نوزاد به دنیا آمد ،در گوش راست او اذان بگویید؟ حتی مرده می فهمد و الا به او تلقین نمی کردند. به مرده می گویند که بشنو، اگر فرشته آمد بگو :خدا و پیامبر و قرآن را قبول دارم. قرآن می گوید که هستی تسبیح می گوید، تو نمی فهمی. ما سمیع ایم و بصیرایم و خوش ایم ،باش ما نامحرمان ما خاموشیم.
 
قرآن می فرماید :وقتی لب تکان می خورد دو فرشته عتید و رقیب می نویسند. در روز قیامت پرونده باز می شود و می فرماید :خودت بخوان بگو تو را چکار کنیم و انسان اقرار می کند. انسان وقتی پرونده را باز می کند می گوید: این چه پرونده ای است؟ ریز و درشت را نوشته است.
 
ما حرف زدن را جزواعمال خودمان نمی دانیم و ِالا مواظب حرف های مان بودیم. مشکل اصلی ما این است که قبل از حرف زدن فکر نمی کنیم. ما می خواهیم از قافله عقب نمانیم. یعنی می بینیم همه یک حرفی می زنند، ما هم حرف بی خودی می زنیم.
 
از گناهان دیگر زبان نفاق است. یعنی حرفی را می زنیم که در دلمان نیست. پیرمردی مُرد و مرید یکی از آیت الله ها بود. یکی از اعضای دفتر نوشت: خبر فوت را به آیت الله دادیم ایشان بشدت ناراحت شدند. و تسلیت گفتند. وقتی آقا می خواست این نوشته را امضا کند. گفت :من بشدت ناراحت نشدم. ایشان در سن ۹۵ سالگی فوت کرده اند و این عمر طبیعی اش بوده است. دروغ نوشتن هم مثل دروغ گفتن است. بشدت ناراحت شدم را عوض کردند و نوشتند آقا ناراحت شدند. آقا گفت :من ناراحت هم نشدم. آقا گفت بنویسید: خدا او را رحمت کند و به شما صبر بدهد. گاهی ما لجبازی می کنیم و می گوییم که او باید به من سلام کند یا رئیس اداره باید برای من بنویسید. گاهی شما می توانید کار را درعرض ده دقیقه انجام بدهید. گاهی مادر شوهر حرفی می زند شما آن حرف را قورت بدهید تا زندگی تان بهم نخورد.
 
گاهی اوقات یک حرف هزاران مسئله را بالا و پایین می کند. مادری در شب عروسی از پسرش پرسید که مرا بیشتر دوست داری یا عروس را. این مادر تا آخر عمر یادش بود که پسرش گفته عروس را بیشتر دوست دارد. چرا مادر این سوال را می پرسید؟ گاهی اوقات سوالات بی خود است و جواب ها فتنه می شود. همه ی سوالات را نباید جواب داد. فرعون از حضرت موسی پرسید که پدر من کجاست؟(مثلا می خواست که موسی بگوید روزگار پدر تو سیاه است) موسی دید که اگر بخواهد به این سوال جواب بدهد در آن فتنه است بنابراین گفت :ما چه کار به پدر تو داریم. خدا می داند که آنها کجا هستند. پس نباید همه ی سوالات را جواب داد. در رژیم شاه ،ساواک من را احضار کرد. از بچه ها پرسیدم که بروم یا خیر؟ به من گفتند :برو ولی جواب منفی بده. سعی کنیم زود قول ندهیم. زیرا ممکن است که قول های ما عملی نشود. چون همه چیز دست ما نیست.
 
پدر من بازاری بود و وقتی من طلبه شدم خیلی ها او را توبیخ کردند و گفتند کارت اشتباه بود که او را دنبال آخوندی فرستادی، باید او را دنبال تجارت می فرستادی. وقتی من در نجف بودم پدرم پولی فرستاد که من به مکه بروم. زیرا داریم کسی که به مکه برود فقیر نمی شود. ما نان خشک همراه خودمان به سفر می بردیم زیرا سفر با ماشین زیاد طول می کشید. وقتی داشتم چهل تا نان می خریدم خواستم یک نان هم برای شام بخرم ولی با خودم گفتم کسی که چهل تا نان دارد گرسنه نمی خوابد. همان شب خواستم یکی از نان ها را بعنوان غذا بخورم. نان ها را دراتاق بغلی گذاشتم که خشک بشود. وقتی خواستم نانی برای شام بردارم صاحب اتاق در را بسته و رفته بود. شام نداشتم و گرسنه بودم. از اتاق های دیگر مقداری نان خشک و مانده گرفتم و خوردم. با خودم گفتم که اشتباه من بود که گفتم حالا که چهل تا نان دارم گرسنه نمی خوابم. خدا خواست که من با داشتن چهل تا نان، گرسنه بمانم.
 
ما نباید بگوییم که در کامپیوتر نشان می دهد که هواپیما فلان ساعت می نشیند پس نیازی به خدا نیست. زیرا محاسبات دقیق نیست. گاهی در وزارتخانه ای با دوهزار تا کامپیوتر یک کشتی آهن گم می شود و گاهی در میدان تره بار که یک کامپیوتر هم ندارند حتی یک گونی سیب زمینی هم گم نمی شود.
 
ما باید بدانیم حرف هایی که می زنیم جزو اعمال ماست و در جایی ثبت می شود. قرآن می فرماید: ما آثار عمل شما را هم می نویسیم. گاهی ما یک کلمه می گویم ولی سرنوشتی را عوض می کنیم. ما خیلی راحت حرف می زنیم، در مورد ایرانی ها، امریکایی ها، کاشانی ها و... راحت حرف می زنیم. زبان از همه ی اعضای بدن کوچکتراست ولی از همه اعضا پرخطرتر است.

سرنوشت مسیحیان در عصر ظهور


حضرت مهدی(عج) هیچ کسی را مجبور به پذیرش دین اسلام نمی­کند، بلکه فقط دستورهای ناب آن را اجرا کرده و در معرض دید همگان قرار می‌دهند تا بر پایه سنت الهی، هر کس با درایت و تحقیق و آگاهی کامل به این مسیر صحیح، رهنمون شود.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، حضرت مهدی(عج)، حکومتی الهی و فراگیر با حاکمیت دین مبین اسلام، در سرتاسر کره زمین تشکیل می‌دهد، در اینجا، این پرسش مطرح می‌شود که آیا همه اهل کتاب(1) به آیین اسلام می‌گروند؟ آیا در عصر ظهور هم، عده‌ای از اهل کتاب، دست از آیین خود بر نداشته و همچنان بر دین خود، پافشاری خواهند کرد؟ اگر مسیحیان و یهودیان در عصر ظهور باقی باشند، چگونه خواهند بود؟ آیا ملزم به ترک دین و آیین خود خواهند شد، یا بر عقیده خود می‌توانند باقی باشند؟ در صورت بقاء، آیا در دولت مهدوی از آزادی کامل برخوردار خواهند بود یا در محدودیت قرار خواهند گرفت؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است که یکی از آن‌ها نظریه «بقای اهل کتاب در زمان حکومت مهدوی» است که توسط حجت‌الاسلام موسی جوانشیر کارشناس ارشد مهدویت و نویسنده کتاب «اصطلاحات مهدوی» بررسی شده که در ادامه می‌آید:
 
در تبیین این دیدگاه، لازم به توضیح نکاتی است:
 
1-آزادی و اختیار انسان‌ها
 
انسان‌ها در انتخاب دین و آیین مختارند و اجبار آنان به پذیرش عقیده و مذهب، تأثیری در نجات و رستگاری آن‌ها ندارد. در میدانِ اختیار است که انسان‌ها، امتحان پس داده و مستحق عذاب و عقاب می‌شوند. خداوند متعال، بشر را آزاد گذاشته تا با عقل و درایت خدادادی خود، راه هدایت و رستگاری را برگزینند، آیات قرآن(2) نیز مؤید این مطلب است. آیت‌الله جوادی آملی نیز در این ‌مورد می‌نویسد: «اصولاً دین مجموعه‌ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی‌توان آن‌ها را بر کسی تحمیل کرد. اگر اصول و مبادی دیانت برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمرو جانش پای نمی‌نهد».(3)
 
بر این اساس، تحمیل عقیده و ایمان از امور ناممکن بوده و تحقق خارجی نخواهد داشت و کاری بی‌ثمر است؛ بنابراین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، دین اسلام را برای همگان ـ حتی کفار ـ فقط بیان می­کند، ولی کسی را مجبور به پذیرش آن نمی‌کند.
 
2-عدم اجبار و اکراه در پذیرش دین
 
قرآن کریم به روشنی، اکراه و اجبار در دین را رد و نفی می‌کند. در شأن نزول آیه شریفه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ...»(4) آمده است: مردى از انصار که نامش «ابوالحصین» بود، دو پسر داشت. پسران او تحت تبلیغ تجّار شامی قرار گرفته و نصرانی شده بودند. «ابوالحصین» از پیامبر(ص) خواست آن‌ها را به اسلام برگرداند، اما پیامبر(ص) موافقت نکرد و فرمود: «خداوند آن دو پسر را [از رحمتش] دور کند که آنان اولین دسته‏اى هستند که پس از هدایت به اسلام، کافر شدند». ابوالحصین از اینکه پیامبر اکرم(ص) به دنبال آن‌ها نفرستاد ناراحت شد؛ تا اینکه آیه فوق نازل شد.(5)
 
از آنجا که حضرت مهدی(عج) در پی اجرای آیات قرآن کریم هستند بنابراین هیچ کسی را مجبور به پذیرش دین اسلام (اگر چه حق است) نمی­کند، بلکه فقط دستورهای ناب آن را اجرا کرده، در معرض دید همگان قرار می‌دهند تا بر پایه سنت الهی، هر کس با درایت و تحقیق و آگاهی کامل به این مسیرِ صحیح، رهنمون شود.
 
3-اهل کتاب در عصر ظهور

 
از مجموع آیات و روایات مهدوی پیداست که اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) در عصر ظهور، حضور دارند و از دولت کریمه مهدی(عج) بهره‌مند می‌شوند.
 
*آیات
 
سه آیه از قرآن کریم بر حضور اهل کتاب تا روز قیامت دلالت دارد.
 
«و در میان آن‌ها عداوت و دشمنی را تا روز قیامت افکندیم».(6)
 
«و از کسانی که ادعای نصرانیت [و یاری مسیح] داشتند [نیز] پیمان گرفتیم، ولی آن‌ها قسمت قابل ملاحظه‌ای از آنچه به آنان تذکر داده شده بود را به دست فراموشی سپردند، بنابراین در میان آنها تا قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم».(7)
 
«و یاد کن هنگامی را که پروردگارت اعلام داشت که تا روز قیامت بر آنان کسانی را خواهد گماشت که بدیشان عذاب سخت بچشانند».(8) تعبیر «تا روز قیامت» در آیات فوق، به خوبی دلالت می‌کند اهل کتاب در عصر ظهور هم حضور خواهند داشت.
 
*روایات
 
-دریافت جزیه از اهل کتاب
 
از امام صادق(ع) پرسیده شد: رفتار حضرت قائم(عج) با اهل ذمه چگونه خواهد بود؟ فرمود: با آن‌ها از درِ مسالمت وارد خواهد شد، همچنان که رسول خدا(ص) با آن‌ها سازش کرد. اهل ذمه به آن حضرت جزیه می‌پردازند و در هنگام پرداخت آن [مانند یک اقلیت] کوچک شمرده می‌شوند».(9)
 
-قضاوت مهدی(عج) در میان اهل کتاب
 
امام باقر(ع) فرمود: «مهدی(عج) را از آن رو مهدی (هدایت شده)، نامیده‌اند که به چیزی پنهان راه می‌یابد، او تورات و دیگر کتاب‌های آسمانی را از غاری در انطاکیه [از قدیمی‌ترین شهرهای شام] بیرون می‌آورد و در میان اهل تورات با تورات و میان اهل انجیل(مسیحیان) با انجیل و در میان پیروان زبور با زبور و برای اهل قرآن با قرآن قضاوت می‌کند».(10)
 
بنابراین، آیات و روایات، حضور اهل کتاب و اقلیت‌های مذهبی را در عصر ظهور امام زمان(عج) تأیید می‌کند.
 
همچنین، بنا بر روایاتی،(11) سیره حضرت مهدی(عج)، همچون سیره پیامبر مکرم اسلام(ص)، معرفی شده است.
 
پس، حضرت مهدی(عج) نیز طبق روش پیامبر اسلام(ص)، از اهل کتاب جزیه خواهند گرفت تا آن‌ها هم در سایه حکومت عدل او به زندگی خود ادامه دهند.

چند تا سوال داشتم که انشاءالله مولوی های اهل سنت بیایند و پاسخ بنده را بدهند.


چند تا سوال داشتم که انشاءالله مولوی های اهل سنت بیایند و پاسخ بنده را بدهند.


لطفا به این سوالات پاسخ بدهید.ممنون میشیم.

1- صحیح مسلم کتاب  فضائل الصحابه باب فضائل علی بن ابیطالب(ع) آمده:معاویه به سعدابی وقاص دستور داد تا به علی ع فحش بدهد،اما او این کار را نکرد(عکس کتاب) و در  المستدرک حاکم حدیث 4679 هست: که پیغمبر (ص)فرمود: هرکس به علی(ع) فحش بدهد به من فحش داده  است(عکس کتاب).خب ،شما چرا به کسی که به رسول خدا ص فحش می داده،خال المومنین،امیرالمومنین،امیر و ... گفته و او را تکریم می کنید؟


2- در صحیح مسلم کتاب فضائل الصحابه باب فضائل عبدالله بن سلام چنین آمده که: نبی مکرم(ص) به احدی از صحابه، بشارت بهشت نداده است، جز عبدالله بن سلام.(عکس کتاب) شما چرا همه صحابه رو عادل و بهشتی می دانید و می گویید بی چون و چرا در بهشتند؟


3- صحیح بخاری جلد 8، صفحه 127، حدیث 7223،نقل کرده است که پیامبر اکرم  فرمود:یکون إثنا عشر أمیرا ... کلهم من قریش.خلفاء بعد از من، 12 نفر هستند و همه‌شان از قریش هستند. و در صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 3، حدیث 4598 هم همین حدیث آمده است.خب ما شیعیان که پیرو سنت نیستیم،شما که اهل سنت! هستید،به ما بگویید،منظور رسول خدا ص از این12 نفر چه کسانی هسند؟


4-صحیح بخاری، ج 1، ص 141، کتاب الصلاة، باب تضییع الصلاة عن وقتها روایتی آمده که:زهری می‏گوید: در دمشق وارد بر انس شدم در حالی که می‏گریست. گفتم: چرا گریه می‏کنی؟ گفت: «لا اعرف شیئا ممّا ادرکت إلاّ هذه الصلاة وهذه الصلاة قد ضیّعت.هر چیزی که از سنت های رسول الله  می دانستم، همه را از بین بردند جز نماز که این نماز هم ضایع و نابود شد...وقتی انس بن مالک خدمتکار رسول خدا می گوید:صحابه سنت رسول الله رو نابود کردند و حتی به نماز هم رحم نکرده اند،چرا شما اینهمه آنان را بزرگ می کنید و رضی الله رضی الله دور اونها می کنید و قربان صدقه آنها می روید؟ پ


5-صحیح بخاری، ج 4، ص 122، فضل الجهاد والسیر، باب إذا قالوا: صبأنا ولم یحسنوا اسلمنا، نقل کرده:زُهری از سالم و او از بدرش نقل می کند که: پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد. آنها نمی‏توانستند بگویند «اسلمنا» گفتند: «صبانا» خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری را سپرد و گفت که اسیر خود را بکشید. من گفتم به خدا قسم من اسیر خود را نمی‏کشم و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند. موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم حضرت دوبار گفت: خدایا! من از آنچه که خالد انجام داد به سوی تو بیزاری می‏جویم.(عکس کتاب)خب،وقتی رسول خدا از عمل یک نفر که چنین جنایتی انجام داده،به سوی خدا بیزاری می جوید،شما چرا به او رضی الله عنه می گویید؟چرا رسول خدا به جای بیزاری جستن از او،رضی الله عنه تعارفش نکرد؟یعنی شما از رسول خدا بهتر می فهمید؟


6- صحیح البخاری: ج 3، ص383، کتاب النکاح، باب الوصاة بالنساء. نقل کرده:«کنّا نتّقی الکلام و الإنبساط إلى نسائنا على عهد النّبیّ صلَّى اللّه‏ علیه و سلَّم، هیبة أن ینزل فینا شیء، فلمّا توفّی النّبیّ صلَّى اللّه‏ علیه و سلَّم تکلّمنا و انبسطنا»..عبداللّه‏ بن عمر مى‏گوید: در زمان پیامبر اکرم از تندخویى، بدرفتارى و کوتاهى در حق همسرانمان مى‏ترسیدیم، زیرا ترس آن را داشتیم که در صورت بدرفتارى با همسرانمان، از سوى خداوند آیه ‏اى در شأن ما نازل شود، اما پس از رحلت پیامبر اکرم رفتار ما با همسرانمان تغییر کرد، (زیرا مطمئن بودیم آیه‏ اى نازل نخواهد شد)(عکس کتاب).کسانی که خودشان اعتراف می کنند که بعد از رحلت رسول خدا به نفاق روی آورده اند،و احکام دین خدا را زیرپا گذاشتند،چرا شما این همه آنها را بزرگ می کنید؟


7- در کتاب «تاریخ المستبصر» نوشته شیبانى (متوفاى 690 هجرى قمرى)آمده که :لأنّ الحنابلة یقولون فیما بینهم: لایکون الحنبلی حنبلیّاً حتّى یبغض علیّاً سویا». هر کس ادعاى پیروى از مذهب حنابله را دارد، باید مقدارى بغض و کینه نسبت به حضرت على رضى ‏الله‏ عنه در دلش وجود داشته باشد.ابن‏ مجاور شیبانى، تاریخ المستبصر: ج 1، ص 101، بنا بر مکتبه شامله(عکس کتاب)مگر خودتان نقل کرده ایید که رسول الله ص فرموده است: علی ع را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمنی و بغض ندارد؟مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح خود چنین می گوید :قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.علی علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .(صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78 .این رو بفرمایید توضیح بدید!


8-در منابع متعدد اهل سنت چنین آمده که: عایشه می گفت: به خدا قسم همچون زنى که از هووى خویش نفرت دارد، از على نفرت داشتم.«واللّه‏ ما کان بینی و بین علیّ فی القدیم إلاّ ما یکون بین المرأة و أحمائها».طبرى، تاریخ الأمم و الملوک: ج 3، ص 60 ـ 61، حوادث سال 36و ابن‏ کثیر، البدایة و النهایة: ج 7، ص 257، حوادث سال 36 و ابن‏ اثیر جزرى، الکامل فی التاریخ: ج  2، ص 348، حوادث سال 36(عکس کتاب ها)مگر رسول الله ص نفرموده است: علی ع را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمنی و بغض ندارد؟قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.علی علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .(صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78


9-علمای شما یک بار درست و حسابی قضیه وهابیت رو برای ما روشن نکردند که آیا اونها رو فرقه ضاله می دونند یا نه!! بلکه همیشه میگن:چیزی به نام وهابیت وجود  نداره...باشه آقا قبول ...بن باز،مفتی سابق عربستان گفته:حق این است که گنبد رسول الله ص خضراء باید ویران شود(عکس سایت بن باز)خب چه کسی  این گنبد رو ساخته؟ ساخت حرم و گنبد،بالاخره بدعت و شرک هست یا نه ؟! خب کی اون رو ساخته؟ ما یا شما؟آیا قبول می کنید که گذشتگان شما بر شرک و بدعت مرده اند؟


10- صحیح بخاری  مسلم نقل کرده اند که:رسول خدا فرموده:موقع صلوات،بر من و ال من باید صلوات بفرستید «قیل یا رسول الله! اما السلام علیک فقد عرفناه، فکیف الصلاة علیک، قال(ص) قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی آل ابراهیم.صحابه به رسول خدا گفتند:ما بلدیم که به شما سلام کنیم،به ما بگویید چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟فرمود:بگویید اللهم صل علی محمد و علی ال محمد../صحیح البخاری ج 3، ص280، کتاب التفسیر، باب10، حدیث 4797 و ج4، ص164، کتاب الدعوات حدیث 6358 و ...خب شما بفرمایید بگویید:چرا علمای شما در صلوات فرستادن می گویند: صل الله علیه و سلم؟! چرا ننگشان می آید بر آل محمد صلوات بفرستند؟ بالاخره شما پیرو سنت کی هستید؟


11-ابن تیمیه که سایتهای شما از اون به شیخ الاسلام تعبیر می کنند،با اون همه دشمنی و بغضش با اهل بیت در منهاج السنه خودش می گوید: جعفر بن محمد(امام صادق ع) یکی از ائمه دین است به اتفاق همه علمای اهل سنت.ابن‏ تیمیّه در این رابطه مى‏نویسد:«فإنّ جعفر بن محمد من أئمة الدین باتفاق أهل السنة».منهاج السنه ج2ص245.(عکس کتاب). خب پس چرا در فقه اهل سنت،به نظرات و آرا امام صادق ع ،استناد نشده؟


12- اهل سنت در منابع متعدد خود،آورده اند که رسول خدا ص به امیرالمومنین علی ع،فرمود: علی بن ابیطالب،صدیق اکبر است و او فاروق این امت است!«هذا أوّل من آمن بی و أوّل من یصافحنی یوم القیامة و هذا الصدیق الاکبر و هذا فاروق هذه الأمّة یفرق بین الحق و الباطل»«به درستی که علی اول کسی است که به من ایمان آورده و اول کسی است که روز قیامت با من مصافحه می کند. و این علی، صدیق و راستگوی بزرگ است و او فاروق این امت است که حق و باطل را جدا می کند.المعجم الکبیر، ج 6، ص269؛ مناقب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، ج 1، ص267؛ مجمع الزواید، ج 8، ص102؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص41(عکس کتاب ها) خب شما به چه دلیل به ابوبکر و عمر،صدیق و فاروق می گویید؟


13- طبق فتواى ابوحنیفه(امام اهل سنت) اگر شخصى زنى را براى زنا کردن اجاره کند، زنا شمرده نمى‏شود و حد زنا ندارد..«قد ذهب إلى هذا أبوحنیفة و لم‏یر الزنا إلاّ ما کان مطارفة و أمّا ما کان فیه عطاء أو استئجار فلیس زنا و لا حدّ فیه».ابن‏ حزم، المحلى: ج 11، ص 250، مسأله 2213..(عکس کتاب)خب با این حساب مشکل خانه های فساد که در آن زنا میکنند چه هست؟اونها هم زنا می کنند و پولش رو می دهند!! ابوحنیفه امام شما،این فتوا را طبق کدام ایه و سنت و کدام عقل  داده است؟


14-طبری مورخ معروف اهل سنت عقیده داشت که احمدبن حنبل امام اهل سنت فقط ناقل احادیث بوده و اصلا فقیه نبوده است!!ابن‏ اثیر جزرى در تاریخ خود مى‏نویسد:«أنّ الطبری جمع کتاباً ذکر فیه اختلاف الفقهاء، لم‏یصنف مثله، و لم‏یذکر فیه أحمد بن حنبل. فقیل له فی ذلک، فقال: لم‏یکن فقیهاً، و إنّما کان محدثاً، فاشتدّ ذلک على الحنابلة و کانوا لایحصون کثرة ببغداد، فشغبوا علیه». طبرى کتابى نوشته و اختلاف نظر فقها در مسائل مختلف را در آن جمع‏آورى کرد، اما چون احمد بن حنبل را فقیه نمى‏دانست، هیچ اشاره‏ اى به نظرات احمد بن حنبل نکرد. هنگامى که علت این کار را از وى پرسیدند، پاسخ داد: به نظر من احمد بن حنبل فقیه نبود، بلکه صرفا یک محدث و ناقل حدیث بود.حنابله بغداد از موضع و نظر طبرى درباره احمد بن حنبل ناراحت شدند و او را مورد آزار و اذیت قرار دادند.ابن ‏اثیر جزرى، الکامل فی التاریخ: ج 7 ص 9، حوادث سال 310 هجرى قمرى، ذکر وفاة محمد بن جریر الطبری.دارالکتب العلمیه(عکس کتاب)+ (مطلب کامل و عکس های بیشتر)اگر این این طور است که احمد بن حنبل فقیه نبوده، چرا آقایان اهل سنت و  وهابیون تکفیری این شخص را امام خود می دانند و در مسائل فقهی از او پیروی می کنند؟


15- رسول خدا به علی فرمود:أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی »تو ای علی ،خلیفه بعد از من بر تمام مومنین هستی.السنة ، اسم المؤلف:  عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی الوفاة: 287 ، ج 2 ص 565 ، دار النشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1400 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی .البانی هم ذیل این روایت گفته: روایت حسن است(عکس کتاب)+(مطلب کاملتر و عکس های بیشتر)رسول خدا فرموده: علی خلیفه بعد از من بر کل مومنین است.و البانی هم مهر تایید به این حدیث زده و هیچ راه فراری ندارید...چرا قبول نمی کنید؟


16-پرستش قاطر از نظر ابوحنیفه،به قصد تقرب به خدا،هیچ اشکالی ندارد!! این مطلب را ابن حبان در المجروحین ج2 ص 413 چاب عربستان سعودی شماره 1125 شرح حال ابوحنیفه آورده است.دقت کنید:أخبرنا الثقفى قال: حدثنا أحمد بن الولید الکرخی قال: حدثنا الحسن بن الصباح قال: حدثنا محفوظ بن أبى ثوبة قال: حدثنى ابن أبى مسهر قال: حدثنا یحیى ابن حمزة وسعید بن عبد العزیز قالا: سمعنا أبا حنیفة یقول: لو أن رجلا عبد هذا البغل تقربا بذلک إلى الله جل وعلا لم أر بذلک بأسا.(عکس کتاب) خب ابوحنیفه طبق کدام ایه و سنت این فتوا را داده؟


17- در المصنف عبدرزاق  از زبان جناب عمر چنین آمده است:والله ما شککت منذ اسلمت  الا یومئذ... به خدا قسم هیچ روزی مثل امروز صلح حدیبیه،(در نبوت محمد) شک نکرده بودم.المصنف عبدالرزاق ج5 ص 339(عکس کتاب)دیگر منابع:صحیح ابن حبان ج 11 ص224- موسسه الرساله.المعجم الکبیر ج 20 ص 14- مکتبه ابن تیمیه.الدر المنثور ج6 ص77- دارالمعرفه.تاریخ مدینه دمشق ج 57 ص 229- دارالفکراهل سنت بفرمایید پاسخ بدید،این شخصی که تا این حد ایمان ضعیفی داشته که با هر بگو مگویی،به نبوت حضرت محمد ص شک می کرده،چرا اینقدر او را بالا برده ایید؟


18-منابع بزرگان شما نقل کرده اند:اهل کتاب(یهود) اولین کسانی بودند که عمر بن خطاب را فاروق نامیدند!محمد بن سعد در الطبقات الکبرى (الکبیر) در صفحه 250  می نویسد :قال بن شهاب بلغنا أن أهل الکتاب کانوا أول من قال لعمر الفاروق وکان المسلمون یأثرون ذلک من قولهم ولم یبلغنا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم ذکر من ذلک شیئا .ابن شهاب گوید : این گونه به ما رسیده است که اهل کتاب نخستین کسانی بودند که به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و این لقب را در باره عمر استعمال کردند  و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله هیچ مطلبی در این باره به ما نرسیده است(عکس کتاب) .منابع دیگر شما:کتاب معتبر البدایة والنهایة جلد 7 صفحه 150  (بنابر مکتبه شامله)(عکس کتاب) شما که به پیروی از یهودی ها،به عمر می گویید: فاروق فاروق،دیگر چرا خودتان را اهل سنت پیامبر ص می دانید و اسم خودتان را گذاشته ایید:اهل سنت؟!!! اگر بگویید:اهل یهود،بهتر و بیشتر به شما نمی آید؟

19-.در صحیح بخاری شما در چندجا هست که همه انصار و گروهی از مهاجرین از جمله برادر رسول الله علی بن ابیطالب علیه السلام و زبیر و همراهان آنان،با خلافت ابوبکر مخالف بودند.دقت کنید:..6328 - حِینَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا ...هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه (و آله)سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند...صحیح بخاری ج4 ص258 چاپ المکتبه السلفیه قاهره (عکس کتاب) اینکه شما می گویید:همه مردم به اتفاق و با رضایت کامل،با ابوبکر بیعت کرده اند،آیا این یک دروغ نیست؟اگر دروغ نیست،پس چیست؟

20- در صحیح بخاری و مسلم (صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن) آمده است که عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است:

...فَأَرْسَلْنَ زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَکَ یَنْشُدْنَکَ اللَّهَ الْعَدْلَ فی بِنْتِ بن أبی قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِیَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حتى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لَیَنْظُرُ إلى عَائِشَةَ هل تَکَلَّمُ؟ قال: فَتَکَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ على زَیْنَبَ حتى أَسْکَتَتْهَا قالت فَنَظَرَ النبی صلى الله علیه وسلم إلى عَائِشَةَ وقال إِنَّهَا بِنْتُ أبی بَکْرٍصحیح البخاری  ج 2   ص 231 ش 2581 کتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ.همسران پیامبر (صلى الله علیه وآله) زینب بنت جحش (همسر پیامبر) را فرستادند .او به نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و به درشتی سخن گفت ! و افزود که زنان تو از تو می‌خواهند که عدالت را بین زنان اجرا کنی ! و صدای خویش را بالا برد ! و سپس سخن خود را به سوی عائشه متوجه کرده در حالی که او نشسته بود ، به عائشه دشنام داد ! و کار را به جایی رساند که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : آیا پاسخ می‌دهی ؟عائشه آن‌قدر پاسخ ناسزاهای  زینب را داد که او مجبور به سکوت کرد !پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : او دختر ابوبکر است !!! (عکس کتاب)واینجا

ابن حجر عسقلانی هم بعد از نقل روایت می‌نویسد :لکن روى النسائی وابن ماجة مختصرا من طریق عبد الله البهی عن عروة عن عائشة قالت دخلت على زینب بنت جحش فسبتنی فردعها النبی صلى الله علیه وسلم فأبت فقال سبیها فسببتها حتى جف ریقها فی فمها.فتح الباری ج 5 ص 152.نسائی و ابن ماجه از عائشه نقل کرده‌اند که گفته است: نزد زینب رفته بودم که وی مرا ناسزا گفت ، با این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) او را نهی کرد ولی او دست برنداشت.حضرت به من فرمود : تو هم او را ناسزا بگو! من آن چنان او را ناسزا گفتم که آب دهن او در گلویش خشک شد.!!

یا ابن سعد در طبقات کبری آورده است :أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا محمد بن عبد الله بن جعفر عن بن أبی عون قال قالت عائشة کنت أستب أنا وصفیة فسببت أباها فسبت أبی وسمعه رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال یا صفیة تسبین أبا بکر یا صفیة تسبین أبا بکرالطبقات الکبرى  ج 10   ص 79 ، مکتبه خانجی.قاهره عائشه گفته است که من و صفیه به یکدیگر دشنام می‌دادیم ! من به پدر او دشنام دادم ؛ او نیز به پدر من دشنام داد ! رسول خدا (صلى الله علیه وآله) سخن او را شنیده و فرمودند : ای صفیه ! به ابوبکر دشنام می‌دهی‌؟! (عکس کتاب)مطلب کامل تر در اینجـــــــــــــا
 این رو بفرمایید توضیح بدید.

21- اهل سنت نقل کرده اند که:هرکس بغض ابوبکر و عمر را داشته باشد،فرشتگان آسمان او را لعن می کنند...إن فی السماء الدنیا ثمانین ألف ملک یستغفرون الله عز وجل لمن أحب أبا بکر وعمر وفی السماء الثانیة ثمانین ألف ملک یلعنون من أبغض أبا بکر وعمر ...در آسمان دوم هشتاد هزار ملک هستند که لعن می کنند کسانی را که غضب دارند به ابوبکر و عمر .الکامل عبد الله بن عدی  ج 2 ص 341 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان.تاریخ بغداد  ج 7  ص 395  وهذا الإسناد صحیح ورجاله کلهم ثقات و تاریخ مدینة دمشق ج 30 ص 148 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان و... مطلب کامل تر در اینجا

اما یکی از آن کسانی که بغض ابوبکر و عمر را داشته است،سرور زنان اهل بهشت،صدیقه کبری حضرت فاطمه(س) هست. فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر غضبناک شد و از وى روى گردان شد و این غضب ادامه داشت تا از دنیا رفت.صحیح بخاری کتاب ابواب خمس.باب فرض الخمس...وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها...حضرت فاطمه س،تا 6 ماه بعد از پیغمبر زنده بود،وقتی از دنیا رفت،شوهر او،علی علیه السلام،شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد،و خودش بر فاطمه س نماز خواند.بخاری ج5ص83 کتاب المغازی،باب غزوه خیبرحال سوالی که علمای مکتب سقیفه باید پاسخ بدهند این است که: آیا فرشتگان،سرور زنان اهل بهشت را لعن و نفرین می کنند؟

22-ابن کثیر،عالم بزرگ اهل سنت در کتاب معتبر البدایه و النهایه می گوید:اکثر پادشاهان و امیران و تاجران و عوام و کاتبان و فقیهان و قاضیان اهل سنت،گرفتار عمل قوم لوط هستند...وهی فاحشة اللواط التی قد ابتلى بها غالب الملوک والأمراء والتجار والعوام والکتاب والفقهاء والقضاة ونحوهم إلا من عصم الله منهم این کار ، لواط است که اکثر پادشاهان و امیران و تاجران و عوام و کاتبان و فقیهان و قاضیان و امثال آنها به آن گرفتار شده‌اند ، جز گروهی که خداوند آنها را حفظ کرد ! البدایه و النهایه ج7 ص2461 دارصادر بیروت عکس کتاب و مطلب کامل تر در اینجا

آیا این حقیقت دارد؟بفرماید پاسخ بدید.

23-در منابع معتبر اهل سنت،از جمله عمده القاری شرح صحیح بخاری،آمده است که عمربن الخطاب دستور داد که کسی حق ندارد اسم فرزند خود را محمد ـــ ص ـــ بگذارد،و هرکس هم اسمش محمد هست،باید آنرا تغییر دهد...وکان عمر رضی الله تعالى عنه کتب إلى أهل الکوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذکر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم فی ذلک فترکهم...عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام پیامبر نگذارد و به مردم مدینه امر می کرد که هر کس نامش به نام محمد است باید نامش را تغییر بدهد.عمده القاری شرح صحیح بخاری ج15 ص54 دارالکتب العلیمه کتاب خمس  مطلب کامل تر در اینجا

چه ننگی در اسم پیغمبر خداص بوده که خلیفه دستور داده کسی حق ندارد اسمش را محمد بگذارد؟

24-در صحیحترین منبع حدیثی اهل سنت یعنی صحیح بخاری روایتی آمده که در آن گفته شده:خداوند به دو نفر می خندد...

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یُوسُفَ أَخْبَرَنَا مَالِکٌ عَنْ أَبِی الزِّنَادِ عَنْ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ یَضْحَکُ اللَّهُ إِلَى رَجُلَیْنِ یَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ یَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُ هَذَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلُ ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَى الْقَاتِلِ فَیُسْتَشْهَدُ.خدا به دو نفر می‏خندد: یکى کسى است که در راه خدا جهاد می‏کند و شهید می‏شود و دیگرى قاتل او که بعدا مسلمان شده و شهید می‏شود و هر دو به بهشت می‏روند.صحیح بخارى، کتاب الجهاد والسیر، باب الکافر یقتل المسلم مطلب کامل تر دراینجا 

میشه بفرمایید کجای این مطلب خنده دار است که خدا می خندد؟اصلا وقتی قرآن میفرماید:خداوند مثل و مانند ندارد،چطور شما میگویید می خنند؟آیا مطمئنید هرکس از صحیح بخاری پیروی کند،سعادت می یابد؟

25-وهابی‌ها ، شیعیان را به خاطر توسل به انبیاء و اولیای الهی مشرک می‌دانند و این کار را قبر پرستی می‌دانند؛ اما بنابر منابع معتبر اهل سنت،اگر توسل به قبر شرک باشد؛ اولین کسی که مشرک می‌شود، عائشه دختر ابوبکر است...

دارمی در سنن خود می‌نویسد:بَاب ما أَکْرَمَ الله تَعَالَى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ مَوْتِهِ 93 -  حدثنا أبو النُّعْمَانِ ثنا سَعِیدُ بن زَیْدٍ ثنا عَمْرُو بن مَالِکٍ النُّکْرِیُّ حدثنا أبو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا فَشَکَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت: انْظُرُوا قَبْرَ النبی صلى الله علیه وسلم فَاجْعَلُوا منه کووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّیَ عَامَ الْفَتْقِ.

باب کرامت‌هایی که خداوند به پیامبرش بعد از وفات آن حضرت داده است:اوس بن عبد الله می‌گوید : مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند؛ پس به عائشه شکایت کردند، عائشه گفت: به قبر رسول خدا (ص) رو بیاورید، و پنجره‌هایی از آن به سوی آسمان بگشایید؛ به طوری که بین قبر آن حضرت و آسمان سقفی نباشد. راوی گوید: مردم همین کار را انجام دادند ؛ پس باران فراوانی بارید؛ تا جایی که گیاهان رویید و شترها آن قدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند، به حدی که آن سال را سال ترکیدن نامیدند .سنن الدارمی ، ج 1، ص227،دار المغنی للنشر والتوزیع مطلب کامل تر در اینجا آیا اهل سنت و  وهابی‌ها حاضرند عائشه را قبر پرست و مشرک معرفی کنند؟

26-ابن تیمیه آورده است:ابن عباس از رسول الله نقل می کند که:رأیت ربّی عزّ وجلّ، شابّ أمرد وفرده جعد قطط، فی روضه خضرا...خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) …بیان التلبیس الجهمیه ج7ص290 عکس کتاب  و مطلب کامل تر

اگر این مطلب درست هست که خدا موهایش فرفری است،پس قرآن اشتباه کرده که گفته:خدا مثل و مانند ندارد.درسته؟ اگر هم ابن تیمیه کذاب تشریف دارند،چرا علمای اهل سنت و سایت های ایشان،یک کذاب را شیخ الاسلام خطاب می کنند؟

27 -در صحیح بخارى و دیگر صحاح اهل سنت آمده است که عائشه، حتى دوست نداشت که نام امیرمؤمنان ع را ببرد!! دقت کنید:2588- حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى قَالَ أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِىُّ - صلى الله علیه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ یُمَرَّضَ فِى بَیْتِى فَأَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِى وَهَلْ تَدْرِى مَنِ الرَّجُلُ الَّذِى لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ.عبید الله بن عباس از عائشه نقل کرده است که: وقتى بیمارى رسول خدا (ص) شدت گرفت، از همسرانش اجازه گرفت که در خانه من دوران نقاهت را بگذراند و آن‌ها اجازه دادند؛ پس در حالى که پاهاى حضرت بر زمین کشیده مى‌شد، و دو مرد که یکى از آن‌ها عباس و دیگرى مردى دیگرى بود، خارج شد..عبید الله گفت: من سخن عائشه را براى ابن عباس نقل کردم؛ پس ابن عباس گفت: آیا مى‌دانى آن مردى که عائشه نامش را نبرد چه کسى بود؟ گفتم خیر. گفت: او على بن أبى طالب بود.صحیح بخاری ج2 ص234 المطبعه السلفیه عکس کتاب و مطلب کامل تر

سوال:وقتی عایشه،از بردن اسم برادر رسول خداص و داماد او،نفرت داشته و بدش می آمده،چرا شما می گویید که بین او و علی ع هیچ کدورتی نبوده و حتی جنگ جمل را هم تعدادی فتنه گر آغاز کرده و  عایشه فقط برای سیزده به در به بصره رفته است؟

28-در کتاب صحیح بخاری(صحیح ترین کتاب بعد از قرآن در نزد اهل سنت) روایت جالبی هست که نشان می دهد خداوند،بند تمبان دارد.امیدوارم بدون تعصب مطالعه بفرمایید

4830  -  حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ مَخْلَدٍ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ قَالَ حَدَّثَنِی مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی مُزَرِّدٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْهُ قَامَتْ الرَّحِمُ فَأَخَذَتْ بِحَقْوِ الرَّحْمَنِ فَقَالَ لَهُ مَهْ قَالَتْ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنْ الْقَطِیعَةِ قَالَ أَلَا تَرْضَیْنَ أَنْ أَصِلَ مَنْ وَصَلَکِ وَأَقْطَعَ مَنْ قَطَعَکِ قَالَتْ بَلَى یَا رَبِّ قَالَ فَذَاکِ...  از پیامبر روایت شده: وقتی خدا  همه خلق را آفرید . رحم بلند شد و ایستاد و محکم بند تمبان خدا گرفت! و خدا به او گفت: که چرا بند تمبان مرا گرفتی!؟ رحم گفت: من از قطع رحم به تو پناه میبرم.خدا به او میگوید: آیا راضی نیستی که هرکه قطع رحم کند من با او قطع میکنم ؟ رحم گفت: راضی شدم و بند تمبان خدا را رها کرد.صحیح بخاری ج3ص292 مکتبه سلفیه کتاب التفسیر سوره محمدص آیه (( وتقطعوا ارحامکم)) عکس کتاب و مطلب کامل تر مطمئنید این توحید،همان توحید محمد رسول الله ص هست؟

29-ابوالقاسم اصفهانى این مطلب را از زبان رسول خدا ص نقل کرده‌:وقال : النساء شر کلهن وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن  .پیامبر ص فرمودند: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بى‌نیازى از آنها کم است.محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2 ص 218 دارمکتبه الحیاه یا

امام شافعی زنان را شیطان می دانستلغنا أن الشافعی رأى امرأة فقال :إن النساء شیاطین خلقن لنا * نعوذ بالله من شر الشیاطین/ فقالت :إن النساء ریاحین خلقن لکم * وکلکم یشتهی شم الریاحی.از شافعى چنین رسیده که زنى را دید سپس گفت : زنان شیطان هایى هستند که براى ما مردان خلق شده ، خدایا ما از شر شیاطین به تو پناه مى‌بریم .زن نیز در جواب وى گفت : زنان گل و ریحان‌اند که براى شما مردان خلق شده‌اند ، در حالیکه شما مردان همه عاشق بوى گل و ریحان هستید .الأسنوی الأموی طبقات الشافعیة، ج1 ، ص298،

یا زن، سگ سیاه و الاغ نماز را باطل می‌کنند حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا إسماعیل بن عُلَیَّةَ ح قال وحدثنی زُهَیْرُ بن حَرْبٍ حدثنا إسماعیل بن إبراهیم عن یُونُسَ عن حُمَیْدِ بن هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن أبی ذَرٍّ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إذا قام أحدکم یُصَلِّی فإنه یَسْتُرُهُ إذا کان بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإذا لم یَکُنْ بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإنه یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْأَةُ وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ  .پیامبر ص فرمودند : زمانى که یکى از شما براى نماز ایستاد اگر در جلویش چیزى مثل عصا بود نمازش را مى‌پوشاند زمانى که بین او دستانش امثال عصا نبود پس در این هنگام نمازش را الاغ ، زن و سگ سیاه باطل مى‌کند  .صحیح مسلم، ج1، ص232 کتاب الصلاه باب قدر ما یستر المصلی مطلب کامل تر با عکس کتاب ها

آیا این توهین به مقام زن نیست؟

30-  با سند‌ معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است که رسول خداص، قرآن و اهل بیت ص را جانشین(خلیفه) بعد از خود معرفی کرده اند.(دقت کنید که رسول الله ص آنها را خلیفه بعد از خود معرفی کرده)
«إِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمُ الْخَلِیفَتَیْنِ کَامِلَتَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»من در میان شما دو جانشین می‌گذارم که کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
آلبانی،او که علمای اهل سنت از او با عنوان بخارى دوران یاد کرده‌اند، این روایت را «صحیح» دانسته است:ناصر الدین البانى اگر روایتی را صحیح بداند،یعنی تمام پل ها را رد کرده است. إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .( صحیح )ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی . عکس کتاب  و مطلب کامل تر

سوال:آقایون مولوی ،آیا رسول الله ص باید بیاید درب خانه تک تک شما را بزند و به شما رو بندازد تا قبول کنید؟چرا این روایت صحیح را از رسول الله ص قبول نمیکنید؟آیا جوابی هم برای خدا آماده کرده ایید؟اصلا نکنه آلبانی کذاب تشریف دارند که گفته روایت صحیح است و ما نمیدانیم؟

31- ای علمای اهل سنت،شما ادعای محبت اهل بیت(ع)را دارید،سوال اینجاست،آیا اینکه عمربن سعد لعنه الله علیه،قاتل اما حسین(ع)نوه پیامبر خداص را فردی ثقه می دانید،این نشان دهنده آن نیست که شما دراین محبت خود به اهل بیت ع،دروغگو تشریف دارید؟.( 1343 ) عمر بن سعد بن أبی وقاص مدنی ثقة کان یروی عن أبیه أحادیث وروى الناس عنه وهو الذی قتل الحسین معرفة الثقات العجلی ج2 ص167 و تهذیب الکمال المزی ج21 ص357 و تهذیب التهذیب ج7 ص 396 تصویرکتاب

32- ای علمای اهل سنت،شما در ماه رمضان جمع می شوید و شب ها نمازی به جماعت میخوانید که اسمش را هم تراویح گذاشته ایید!جالب این جاست که مخترع این نماز،یعنی عمر،می گوید:بابا این نماز،بدعت هست!آقای عینی هم در عمده القاری شرح صحیح بخاری میگوید:عمر بن خطاب، نماز تراویح را بدعت خواند؛ زیرا رسول الله (صلی الله علیه و سلم) هم‌چنین سنتی نداشته است و هم‌چنین در زمان أبوبکر هم نبوده است.إنما دعاها بدعة، لأن رسول الله صلی الله علیه و سلم لم یسنها لهم و لا کانت فی زمن أبی بکر رضی الله تعالی عنه. عمدة القاری للعینی، ج11، ص126 .حال سوال اینجاست:ای اهل سنت،شما را چه شده! آیا شما را برق گرفته؟چه شده که این چنین ،بدعت را پذیرفته و به آن عمل میکنید؟

متن روایت بدعت تراویح در بخاری:عن عبد الرحمن بن عبد القاری أنه قال: خرجت مع عمر بن الخطاب رضی الله عنه لیلة فی رمضان إلی المسجد، فإذا الناس أوزاع متفرقون، یصلی الرجل لنفسه و یصلی الرجل فیصلی بصلاته الرهط، فقال عمر: إنی أری لو جمعت هؤلاء علی قارئ واحد لکان أمثل، ثم عزم فجمعهم علی أبی بن کعب، ثم خرجت معه لیلة أخری و الناس یصلون بصلاة قارئهم، قال عمر: نعم البدعة هذه عبد الرحمن بن عبد القاری می‌گوید: بعضی‌ها فرادی نماز می‌خواندند بعضی‌ها هم ـ 3، 4 نفره ـ پشت سر یک نفر نماز می‌خواندند. عمر گفت: اگر همه را بر یک امام جماعت جمع کنم، نمونه‌اش بهتر و زیباتر است. سپس أبی بن کعب را امام جماعت آنها قرار داد. سپس شب دیگری با عمر به مسجد رفتم و دیدم که مردم به امام جماعت أبی بن کعب، نماز تراویح می‌خوانند. عمر گفت: این بدعت خوبی است

33- آیا درست است که شما به این خاطر در نماز دست روی دست می گذاریدتا شلوارتان نیافتد؟آقای عینی در عمده القاری شرح صحیح بخاری میگوید:« وَ نَحنُ نَقوُلَُ ألوَضعُ تَحتَ السُّرَ? أَقرَبُ إلی التَّعظِیمِ وَ أَبعَدُ مِنَ التَّشَبُّهِ بِأَهلِ الکِتَابِ وَ أَقرَبُ إِلی السِّترِ العَورَ? وَ حِفظِ الإِیزَارِ عَنِ السُّقوُطِ : ما اگر زیر ناف میگذاریم چند دلیل داریم ، برای تعظیم بهتر است و از تشبه به اهل کتاب هم دوری میکنیم ، برای حفاظت از عورت نزدیکتر است ( حال سر نماز چه کسی به عورت ایشان کار دارد ما نمی داینم ؟! ) برای حفاظت از اینکه شلوارمان نیافتد بهتر است »عمده القاری شرح صحیح بخاری ـ جلد 5 ـ صفحه 408 دارالکتب العلمیه (عکس کتاب)

34- آیا صحیح است که بزرگان شما از جمله امام شافعی میگفتند:فرزندی شوم تر و پلیدتر از ابوحنیفه در اسلام به دنیا نیامده است؟خطیب بغدادی که از شخصیت‌های برجسته شماست، در تاریخ بغداد باسناده صحیح نقل می کند:.. قال سمعت الأوزاعی وسفیان یقولان ما ولد فی الإسلام مولود أشام علیهم - وقال الشافعی شر علیهم - من أبی حنیفة...اسناده صحیح رجاله ثقات.اوزاعی و سفیان می گفتند:در اسلام، فرزندی شوم تر-شافعی میگفت:شر تر- از ابوحنیفه به‌ دنیا نیامده است عکس کتاب

35- آیا درست است که امام مالک،شهری  که نام ابوحنیفه در آن برده شود را شایسته سکونت نمیداند؟خطیب بغدادی در تاریخ بغداد باسناده صحیح،آورده:ولید بن مسلم از مالک،امام مالکی ها نقل می‌کند:قال لی مالک: ایذکر أبو حنیفة ببلدکم؟ قلت: نعم. قال: ما ینبغی لبلدکم أن تسکن.مالک بن أنس به من گفت: آیا در شهر شما، نام ابوحنیفه برده می‌شود؟ گفتم: بله. گفت: شهری که نام ابوحنیفه در آن برده می‌شود، شایسته سکونت نیست.تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج15ص 551 دارالغرب الاسلامی عکس کتاب

36- آیا درست است که ابو محمد دولابی از علمای بزرگ شما ، از سینه خود به کودکان شیر می‌داد؟ابو محمد یافعی از دانشمندان نامدار شما، در شرح حال ابومحمد دولابی می‌نویسد که این آقا می‌توانست از سینه‌ خود به کودکان شیر بدهد...وفی السنة (إحدى وعشرین وسبع مائة) المذکورة توفی صاحب الیمن شیخ القراءات ومعدن البرکات مقرئ حرم الله تعالى ومحقق قراءة کتاب الله عز وجل الشیخ الکبیر السید الشهیر أبو محمد عبد الله المعروف بالدلاوی رضی الله تعالى عنه ونفع به کان من ذوی الکرامات العدیدات والمناقب الحمیداتیقال إنه ممن سمع رد السلام من سید الأنام علیه وعلى آله أفضل الصلاة والسلام ورأیته یطوف فی ضحى کل یوم أسبوعاً بعد فراغ الطلبة من القراءة علیه وکان قد انحنى انحناء کثیراً فإذا جاء إلى الحجر الأسود زال ذلک الانحناء وقبله وکان یعد ذلک من کراماته.ومنها أنه کان عنده طفل غابت أمه عنه فبکى فدر ثدیه باللبن فأرضع ذلک الطفل حتى سکت وله کرامات أخرى کثیرة شهیرة.

در سال یاد شده (721هـ)، صاحب الیمین، استاد قرائت‌ها، معدن برکات، قاری حرم خدا ، استاد بزرگ، سید نام‌دار، ابومحمد معروف به دولابی از دنیا رفت . او صاحب کرامت‌های زیاد و مناقب پسندیده‌ای بود .گفته شده که او از کسانی است که پاسخ سلام خود را از رسول خدا صلی الله علیه شنیده ، دیدم که او هر روز در هنگام برآمدن آفتاب ، بعد از پایان درس قرائت برای طلبه‌ها، هفت بار طواف می‌کرد.  قد او بسیار خمیده بود، هر وقت به حجر الأسود می‌رسید، این خمیدگی از بین می‌رفت و حجر الأسود را می‌بوسید.این مطلب از کرامات او شمرده شده است.یکی از کرامات او این بود که : کودکی در نزد او بود که مادرش غائب شده بود، کودک گریه کرد؛ پس سینه‌های ابو محمد دولابی پر از شیر شد و آن کودک را شیر داد تا این که ساکت شد . او کرامت‌های زیاد و مشهور دیگری نیز داشت. مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج4، ص200، ناشر: دار الکتب العلمیه عکس کتاب

37- شما میگویید که امام مهدی(ع)هنوز به دنیا نیامده! در حالی که بسیاری از بزرگان شما گفته اند که امام مهدی(عج)فرزند امام حسن عسکری(ع)به دنیا آمده است.مانند ذهبی،ابن اثیر،صفدی،فخر رازی،ابن حجر هیثمی و دیگران.حال چگونه شما می گویید که مهدی(ع)هنوز به دنیا نیامده است؟

ذهبی: شمس الدین ذهبى، دانشمند برتر علم رجال اهل سنت، در چند کتاب خود به ولادت آن حضرت تصریح کرده است.در تاریخ الإسلام سال تولد آن حضرت را 258 یا 256 دانسته و مى‌گوید: أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر . وهو والد منتظر الرافضة...وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین ، وقیل : سنة ست وخمسین . .ابو محمد هاشمى حسینى، یکى از ائمه شیعه است که آن‌ها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مى‌گویند؛ چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا «عسکر» مى‌گویند، او (امام عسکری) پدر همان کسى است که رافضه منتظر او  هستند... .اما فرزندش م ح م د بن الحسن که رافضى‌ها او را قائم، خلف و حجت مى‌نامند، در سال 258 به دنیا آمده است، برخى گفته‌اند که در سال 256 به دنیا آمده.. .الذهبی تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج19، ص113، دار الکتاب العربی عکس کتاب

ابن اثیر:وفیها توفی الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) ، وهو أبو محمد العلوی العسکری ، وهو أحد الأئمة الإثنی عشر على مذهب الإمامیة ، وهو والد محمد الذی یعتقدونه المنتظر بسرداب سامرا ، وکان مولده سنة إثنتین وثلاثین ومائتین.در سال 260هـ حسن بن على ... علیهم السلام از دنیا رفت، او ابو محمد علوى عسکرى و پدر یکى از ائمه دوازدگانه بر مبناى اعتقاد شیعه است، او پدر م ح م د است که شیعیان اعتقاد دارند او منتظر و در سرداب سامرا است . امام عسکرى در سال 232 به دنیا آمده است .الکامل فی التاریخ، ج6 ص249 ـ250دار الکتب العلمیةعکس1 و عکس2

مطلب کامل تر در این لینک http://14mah.parsiblog.com/Posts/109

38- آیا درست است که در مذهب مالکی،اگر زن به سگ زنا بدهد،حد نمی زنند؟ ابن حزم اندلسى در این باره مى‌نویسد:وأما الزِّنَى فإن الْمَالِکِیِّینَ یَحُدُّونَ بِالْحَبَلِ وَلَعَلَّهُ من إکْرَاهٍ وَیَرْجُمُونَ الْمُحْصَنَ إذَا وطىء امْرَأَةً أَجْنَبِیَّةً فی دُبُرِهَا أو فَعَلَ فِعْلَ قَوْمِ لُوطٍ مُحْصَنًا کان أو غیر مُحْصَنٍ. وَلاَ یَحُدُّونَ واطىء (واطئ) الْبَهِیمَةِ وَلاَ الْمَرْأَةَ تَحْمِلُ على نَفْسِهَا کَلْبًا وَکُلُّ ذلک إبَاحَةُ فَرْجٍ بِالْبَاطِلِ وَلاَ یَحُدُّونَ التی تزنى وَهِیَ عَاقِلَةٌ بَالِغَةٌ مُخْتَارَةٌ بِصَبِیٍّ لم یَبْلُغْ وَیَحُدُّونَ الرَّجُلَ إذَا زَنَى بِصَبِیَّةٍ من سِنِّ ذلک الصَّبِیِّ.

اما زنا: مالکى‌ها (زن بى‌شوهرى را) که حامله شده، حد مى‌زنند؛ هرچند که شاید مجبور به این عمل شده باشد، و مرد همسر دار را که با زن اجنبى از پشت نزدیکى کند سنگسار مى‌کنند؛ همچنین اگر عمل قوم لوط را انجام دهد؛ چه همسر دار باشد یا نباشد .اما اگر با حیوانات نزدیکى کند، حد نمى‌زنند؛ همچنین زنى را که به سگ زنا مى‌دهد، حد نمى‌زنند و همه آن‌ها را حلال کردن فرج براى امر باطل مى‌دانند. و نیز اگر زن عاقل، بالغ و مختارى به کودکى زنا دهد، حد نمى‌زنند؛ اما اگر مردى با دختر خردسال که همسن این کودک (که زن بالغ و ... به او زنا داده) باشد، حد مى‌زنند.إبن حزم الظاهری، المحلی، ج11، ص155ـ156، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت. عکس کتاب

39- آیا درست است که بزرگان شما گفته اند:هرکس حنبلی مذهب نیست،اصلا مسلمان نیست؟آقای ابو حاتم خاموش،این مطلب را گفته است.ذهبی در تذکره الحفاظ و سیر و همچنین تاریخ الاسلام خود آورده است که آقای ابوحاتم بن خاموش فرموده است:فکل من لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم.هر کس در دنیا، حنبلی مذهب نباشد، مسلمان نیست.تذکرة الحفاظ للذهبی، ج3، ص1187 - تاریخ الإسلام للذهبی، ج29، ص303 و ج33، ص58 - سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج17، ص625 .عکس کتاب ابوحاتم  خاموش کیست:ذهبی درباره او می گوید:الامام - المحدث - الحافظ - الواعظ الملقب بخاموش.وکان شیخ اهل الری فی الزمانه.. سیراعلام النبلاءذهبی ج17 ص 624 (عکس کتاب)

40- آیا تمامی انصار و گروهی از مهاجرین با خلافت ابوبکر مخالف بودند؟در صحیح بخاری شمادر چندجا هست که همه انصار و گروهی از مهاجرین از جمله برادر رسول الله علی بن ابیطالب علیه السلام و زبیر و همراهان آنان،با خلافت ابوبکر مخالف بودند.دقت کنید:..6328 - حِینَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا ...هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه (و آله)سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند...صحیح بخاری ج4 ص258 چاپ المکتبه السلفیه قاهره عکس کتاب 

سوال:پس چرا بعضی از علمای شما میگویند:همه مردم به اتفاق ابوبکر را انتخاب کردند؟آیا این یک دروغ و نیرنگ نیست؟

41- آیا فرشتگان آسمان،لعنت می کنند کسانی را که بغض ابوبکر و عمر را داشته باشند؟شما نقل کرده ایید که...إن فی السماء الدنیا ثمانین ألف ملک یستغفرون الله عز وجل لمن أحب أبا بکر وعمر وفی السماء الثانیة ثمانین ألف ملک یلعنون من أبغض أبا بکر وعمر ...در آسمان دوم هشتاد هزار ملک هستند که لعن می کنند کسانی را که غضب دارند به ابوبکر و عمر .الکامل عبد الله بن عدی  ج 2 ص 341 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان.تاریخ بغداد  ج 7  ص 395  وهذا الإسناد صحیح ورجاله کلهم ثقات و تاریخ مدینة دمشق ج 30 ص 148 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان و...

اما یکی از آن کسانی که بغض ابوبکر و عمر را داشته است،سرور زنان اهل بهشت،صدیقه کبری حضرت فاطمه(س) هست.بخاری در چند جای از کتاب خود آورده است که:سیده النسا اهل الجنه،از ابوبکر غضبناک بوده و تا آخرین لحظه حیات خود،با او کلمه ایی حرف نزده است.و حتی اجازه نداده است که ابوبکر در تشییع جنازه ایشان حاضر شود.دقت کنید:
 فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر غضبناک شد و از وى روى گردان شد و این غضب ادامه داشت تا از دنیا رفت.صحیح بخاری کتاب ابواب خمس.باب فرض الخمس...عکس کتاب وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها...حضرت فاطمه س،تا 6 ماه بعد از پیغمبر زنده بود،وقتی از دنیا رفت،شوهر او،علی علیه السلام،شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد،و خودش بر فاطمه س نماز خواند.بخاری ج5ص83 کتاب المغازی،باب غزوه خیبر عکس کتاب

: آیا فرشتگان آسمان،سرور زنان اهل بهشت،دختر پیامبرص را لعن و نفرین می کنند؟

42- آیا عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است؟ در صحیح بخاری و مسلم (صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن) آمده است که عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است.دقت کنید:

...فَأَرْسَلْنَ زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَکَ یَنْشُدْنَکَ اللَّهَ الْعَدْلَ فی بِنْتِ بن أبی قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِیَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حتى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لَیَنْظُرُ إلى عَائِشَةَ هل تَکَلَّمُ؟ قال: فَتَکَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ على زَیْنَبَ حتى أَسْکَتَتْهَا قالت فَنَظَرَ النبی صلى الله علیه وسلم إلى عَائِشَةَ وقال إِنَّهَا بِنْتُ أبی بَکْرٍصحیح البخاری  ج 2   ص 231 ش 2581 کتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ.همسران پیامبر (صلى الله علیه وآله) زینب بنت جحش (همسر پیامبر) را فرستادند .او به نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و به درشتی سخن گفت ! و افزود که زنان تو از تو می‌خواهند که عدالت را بین زنان اجرا کنی ! و صدای خویش را بالا برد ! و سپس سخن خود را به سوی عائشه متوجه کرده در حالی که او نشسته بود ، به عائشه دشنام داد ! و کار را به جایی رساند که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : آیا پاسخ می‌دهی ؟عائشه آن‌قدر پاسخ ناسزاهای  زینب را داد که او مجبور به سکوت کرد !پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : او دختر ابوبکر است !!! عکس کتاب

همچنین عایشه میگوید من و صفیه به یکدیگر فحش می‌دادیم ! من به پدر او فحش میدادم ؛ او نیز به پدر من فحش می داد !:أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا محمد بن عبد الله بن جعفر عن بن أبی عون قال قالت عائشة کنت أستب أنا وصفیة فسببت أباها فسبت أبی وسمعه رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال یا صفیة تسبین أبا بکر یا صفیة تسبین أبا بکرالطبقات الکبرى  ج 10   ص 79 ، مکتبه خانجی.قاهره عکس کتاب