اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

ظرفیت اربعین در ایجاد زمینه های تحقق امت واحده اسلامی

 


اربعین
اربعین ازجمله مناسک و آئین های اجتماعی است که به رغم ماهیت درون مذهبی آن، به دلیل فرادینی و فراملیتی بودن قیام عاشورا ظرفیتهای بسیاری را در زمینه سازی تحقق امت واحده دارد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-وحیده صادقی: راهپیمایی و زیارت اربعین ظاهرا آئین و منسکی دینی و درون مذهبی است، اما توجه به ابعاد و اعماق آن، ذیل حرکت تاریخ ساز سیدالشهدا(ع) در محرم ۶۱ قمری، مواجهه ای دیگر با اربعین را می طلبد؛ اربعین و آئین های ذیل آن را باید با نگاه کلان تاریخی و تمدنی تحلیل و ظرفیتهای آن را استحصال کند. مناسک دینی، مانند حج و اربعین، گنجینه ای عظیم اند که هر چند به ابعاد عبادی و معرفتی آن کمابیش توجه شده است، به ابعاد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن و جایگاه و ظرفیتهای آن در مسیر تحقق تمدن اسلامی و تعمیق معارف دینی در جان مسلمانان توجه زیادی نشده است. اربعین از این منظر دیگر نه صرفا یک آئین مذهبی و درون دینی، بلکه آئینی انسانی(فراملیتی، فرامذهبی و حتی فرادینی) است که ظرفیتهای پیدا و پنهان آن می تواند در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن رقیب قرار گیرد.

در این زمانه تمدن لیبرال دمکراسی با داعیه تمدن پایان تاریخ به دنبال جهانی سازی خود است و در مسیر جهانی سازی مهمترین چالش خود را اسلام تمدنی می داند. از طرف دیگر با بیداری اسلامی بار دیگر زمینه تحقق امت اسلامی پدید آمده است و پر واضح است در عصر حاضربرای پویایی و بالندگی این امت و مقابله تام و تمام با جهان کفر و الحاد، راهی جز پیمودن مسیر تحقق تمدن اسلامی با همه لوازم تمدنی آن پیش روی امت اسلامی نیست. از این رو لازم است با رویکرد تمدنی همه آموزه ها و ظرفیتهای جهان اسلام بازخوانی و نقشه ای جامع جهت تحقق تمدن اسلامی طراحی شود تا حرکت و پتانسیل جهان اسلام در مسیر واقعی خود قرار گیرد.

ظرفیت اربعین در شکل گیری نظام گرایشهای تمدنی

تمایلات، عاظفه ها و احساسات از عناصر مهم ذیل ارکان تمدن اسلامی اند که انسانها، در حیات اجتماعی خود بدان پای بندند. هر جامعه ای، متناسب با حس زیباشناسی خود، به موضوعات و مسائلی گاه علاقه روحی و میل و کشش درونی پیدا می کند و گاه از موضوع و مطالب دیگری متنفر و گریز دارد که همین تمایلات با تعامل با اندیشه هاست که مبدأ ابراز رفتارها می شود. از محوری ترین و مهم ترین کارکردهای اربعین، جهت دهی و شکل دهی به تمایلات مؤمنانه و ایجاد محبت و همدلی بین امت اسلامی به منزله عنصر مهم و اساسی در شکل گیری تمدن اسلامی است. بر این اساس می توان تمایلات اجتماعی را یکی از عناصر مهم در شکل گیری تمدن اسلامی برشمرد و این ادعا با مطالعه تاریخی به خوبی قابل اثبات است، زیرا یکی از نقاط اساسی عزیمت هر شکل تمدنی به شکل دیگر، تغییر در تمایلات، عاطفه ها و زیباشناسی اجتماعی است.

آموزه های عاشورایی، که در همه آئین های مرتبط با آن قابل مشاهده است، این نظام تماسلات را مدیریت می کند و او را از تمایلات دنیوی به سوی تمایلات متعالی و الهی سوق می دهد. بریدن از همه تعلقات دنیوی و شکل گیری رفتارهایی که صرفا در ایام اربعین در سرزمین عراق در مواجهه بین زائران و خادمان زائران شکل می گیرد، به خوبی حکایت از این نقش و جایگاه اربعین دارد.

توجه به این نکته لازم است که گرایشها و تمایلات اجتماعی نظام مند هستند و همین نظام مندی باعث تفاوت جوهری نظامهای اجتماعی متفاوت است. آنچه در نظام مندی این تمایلات مهم است، توجه به تمایل محوری در شکل گیری و هدایت دیگر تمایلات و گرایشهاست. اگر جامعه به دنبال توسعه و تکامل روحیه خداپرستی باشد، بالطبع توسعه و تکامل آن جامعه در همه ابعاد به گونه ای خاص صورت می پذیرد و هرگز با شاخصه های مادی قابل سنجش نیست.

حال آنکه اربعین با خود گرایش و تمایل به ایثار و انفاق و گذشتن از منافع مادی و کسب اجر الهی و خشنودی اولیای الهی را به همراه دارد و رفتارها بر این اساس شکل می گیرد. در مواجهه با اربعین، نظام زیباشناختی جدیدی بر محوریت قیام أباعبدالله(ع) شکل می گیرد و بر همین اساس هنرهای تجسمی و ادبایت ما را تحت الشعاع خود قرار می دهد و بشر دل داده به افق ناسوتی حیات و زندگی سوداگرانه را متوجه افق ملکوتی و جنبه های متعالی زندگی می کند. در این میان دیگر روح نظام سرمایه داری که با محوریت خوش گذرانی و ثروت جویی و کسب درآمد است، مخدوش می شود و نظام متعالی رخ می نماید که محوریت آن با انفاق و ایثار و کرامت انسان و عشق به بهترین بندگان خدا شکل می گیرد.

ظرفیت اربعین در شکل گیری نظام اندیشه های تمدنی

اندیشه های تمدنی براساس نظام گرایشها و باورهای دینی و عقلانیت معرفتی برآمده از معارف وحیانی در قالب علم شکل می گیرد. اربعین به مثابه کنگره ای برای گرد هم آمدن اقشار مختلف اجتماعی، که در پاره ای از موارد حتی فراتر از چارچوب مذهب شیعه و دین اسلام می رود، می تواند ظرفیتهایی را که در شکل گیری اندیشه های تمدنی در بر داشته باشد. این کنگره از سویی محملی برای انتقال معارف دینی و اجتماعی(سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) است و می تواند به تولیدات اندیشه ای در لایه های بنیادین، راهبردی و کاربردی منجر شود و از سوی دیگر عرصه ای فراخ و پرمسئله در ابعاد مختلف علوم انسانی است. ظرفیتهای اندیشه ای و دانشی که در اربعین و با توجه به پیچیدگی‌ها و درهم تنیدگی جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بروز و ظهور می کند.

از منظری دیگر، اربعین از حیث جغرافیای در منطقه ای واقع شده که در ادوار تاریخ و تمدن اسلامی مهد دانش بوده است؛ از نظامیه بغداد گرفته تا حوزه های علمیه هزار ساله شیعه. عراق در سالیان متمادی و طولانی مهد تولید و تبیین و ترویج معارف اهل بیت(ع) بوده است و دانشمندان بسیاری در ابعاد مختلف دانشی در بستران تربیت شده اند. ضمن اینکه عراق در مواجهه ای تمدنی یکی از سرزمینهای تمدنی مهم در طول تاریخ بشر است که برنامه ریزی برای انتقال این معارف تمدنی و دانشی همه و همه می تواند به استحصال ظرفیت‌های تمدنی راهپیمایی اربعین منجر شود.

علاوه بر اینکه کنگره اربعین این ظرفیت را دارد تا نقش مهمی در برشوراندن تفکر در مسیر پیاده‌روی ایفا کند و ضمن اینکه مشاهدات و تأملات چند روز پیاده‌روی باعث افزایش تراکم معرفتی و اندیشه‌ای و تقویت عقلانیت معرفتی و اخلاقی و اجتماعی در تعاملات اجتماعی با اندیشه ها و گرایشهای مختلف باشد. قطع تحقق این مهم به سیاستگذاری و برنامه ریزی در نهادهای متولی احتیاج دارد.

تمایلات عاطفی و شور حسینی موجود در بستر اربعین هیچ گاه موجب غفلت از بارقه های اندیشه ای و عقلانیت مستور در عظمت عشورا و اربعین حسینی نیست، زیرا محور این پیاده روی و حرکت به سمت محور و مرکز عالم در این ایام برآمده از یک آگاهی و عقلانیت تاریخی و تمدنی است. اربعین با این نگاه است که محور وحدت و ترویج و معارف دینی و انتقال اندیشه های ناب اسلامی می شود. با این رویکرد است که بدعتها شناخته و کنار گذاشته می شود و پیام قیام سیدالشهدا(ع) از این بستر به اقصی نقاط عالم انتقال می یابد و فطرتهای بیدار پذیرای آن می شوند.

توجه به این بعد از اربعین در این زمان ضرورتی بیش از پیش پیدا می کند. رسیدن به اندیشه تمدنی و تولید نرم افزارهای مناسب شکل دهی تمدن اسلامی نیازمند آن است که هم فکری وسیع و عمیقی در امت اسلامی شکل بگیرد. دو موسم اربعین و حج، به دلیل ایجاد هم دلی و فراهم کردن زمینه های وسیع تعاملات اندیشه ای، می تواند زمینه مناسبی برای ایجاد این امر مهم باشد و کانون اصلی و مرکزی ایجاد هم فکری شود. باید از این فرصت طلایی به نحو أحسن و بهینه استفاده کرد.

همایشها و جلسات عمومی باید به صورت دقیق برنامه ریزی شود و از همه توان و ظرفیت فکری جهان اسلام با محوریت قیام عاشورا و أباعبدالله الحسین(ع) در شکل دهی امت اسلامی استفاده شود. پرواضح است که این فعالیتها فقط نباید به این ایام خلاصه شود، بلکه کارها باید مستمر، عمیق و کاربردی و ناظر به تحقق تمدن نوین اسلامی باشد.

ظرفیت اربعین در شکل گیری سبک زندگی اسلامی

کارکرد تمدنی دیگر اربعین جهت دهی به سبک زندگی اسلامی و نزدیک کردن فرهنگهای مختلف به فرهنگ اصیل اسلامی است. اربعین می تواند مؤثرترین عامل مبادله فرهنگی و فکری و محلی برای هم افزایی عناصر سازنده سبک زندگی و فرهنگ اصیل اسلامی در همه زمینه های زندگی باشد. نمایندگان و رهبران مذاهب اسلامی باید با استفاده از این فرصت آثار، اخبار و سیره پیامبر خدا را در زمینه های مختلف اعتقادی، سیاسی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی بازگو کنند تا در این فرصت زندگی جمعی، که در همه ساحات زندگی اشتراک به وجود می آید، الگوهای خوب تربیتی شکل بگیرد و از بدعتها گذر و تقید به سنتهای حسنه بیشتر شود.

رسوخ سبک زندگی غربی در جهان اسلام و بیگانه شدن از سیره نبوی از موانع جدی بر سر راه تحقق امت اسلامی است. از مشخصه های بارز هر امتی تحقق سبک زندگی است و اسلام به منزله دینی جامع، خود منادی سبک زندگی خاص خود است. برای بررسی دقیق این ظرفیت مهم اربعین و مناسکی از این دست، تحقیقی مبسوط و مفصل لازم است، اما در حد مجال و مقال برخی از ابعاد مهم اربعین در نمایش الگوهای متعالی سبک زندگی اسلامی را تیتروار بیان می کنم:

کارکردهای آرامش بخشی، ایجاد شادابی و نشاط، اطمینان و اعتماد به نفس از جمله ابعاد روان شناختی مناسک دینی اند. همچنین مناسک اصیل دینی می تواند در تحکیم اخلاقیاتی نظیر دستگیری از نیازمندان، وجدان کاری، رعایت وابستگی های خانوادگی، عفت و پاکدامنی و ... بسیار مؤثر باشند.

در نتیجه رواج سیالیت در مناسک دینی و پیامدهای آن را می توان از این بعد نیز ارزیابی کرد. تقویت ایمان، تکامل شخصیت، تغییر در رفتار و منش، تولدی دوباره، گذار از مادیات به معنویات، میل به نیکوکاری، احترام به هم نوع، شادکامی، آمرزش گناهان، توشه آخرت، رضایت و خشنودی خدا، تقویت دین، یاد خداوند، لغو امتیازات، افزایش تعاون و امدادرسانی، تولید سرمایه اجتماعی، تقویت پایه فرهنگ جامعه پذیری و قوام جوامع، همبستگی اجتماع فراملی و فرامذهبی، افزایش آگاهی اجتماعی، تقویت باورهای دینی از جمله ظرفیتهای آن در حوزه تعاملات اجتماعی اند.

ظرفیت اربعین در ایجاد زمینه های تحقق امت واحده اسلامی

عبادات و فرایض، افزون بر جنبه فردی و تأثیری که در دگرگونی روحی، فکری، اخلاقی و رفتاری افراد بر جای می نهند، به نوعی با مسائل اجتماعی و حقوق جمعی نیز در ارتباط اند. اربعین در این میان ازجمله مناسک و آئین های اجتماعی است که به رغم ماهیت درون مذهبی آن، به دلیل فرادینی و فراملیتی بودن قیام عاشورا ظرفیتهای بسیاری را در زمینه سازی تحقق امت واحده دارد.

نکاتی در پایان

اربعین، ظرفیت تمدنی عظیمی است که از رهگذر حرکت عظیم سیدالشهدا(ع) برای آزادگان جهان بر جهان برجا مانده و مواجهه ساده اندیشانه و به سان یک منسک فردی با یک حرکت جمعی صرفا معنوی دست ما را از بهره گیری ظرفیتهای آن کوتاه می کند. عناصر تمدن ساز دین، عقلانیت، علم و اخلاق و معنویت در بستر آن زمینه تحقق و پویایی می یابند، نظام گرایشها و اندیشه ها و رفتارها در بستر آن جهت دهی می شوند و از حرکتی متدانی به سوی جهانی متعالی سوق می یابند. وحدت و امنیت و ثبات و قدرت ذیل آن برای جامعه شکل گرفته بر محور حسین بن علی(ع) ارمغان دیگری است که از مواجهه تمدنی با اربعین حسینی به دست خواهد آمد.

قطعا با این رویکرد باید به تهدیدشناسی و آسیب شناسی این کنگره عظیم پرداخت و سیاست ها و برنامه ها را بازبینی، اصلاح و ترمیم کرد. در حوزه حاکمیتی نیز باید سیاستگذاری و برنامه ریزی ها در حوزه امنیت، پشتیبانی، رفاهی، سلامت و بهداشت، حمل و نقل و رسانه و تبلیغ بازخوانی شود.

در آسیب شناسی نهادی باید نقش و جایگاه نهادی مؤثر در این کنگره ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادهای دینی و تبلیغی (از حوزه های علمیه و مراجع)، نهادهای رسانه ای، نهادهای پشتیبانی، امنیتی و خدماتی، نهادهای سیاسی و دیپلماتیک و نهادهای اقتصادی بازخوانی و بازطراحی شوند.

آگاهی سازی عمومی از طرق مختلف و با استفاده از ابزارهای رسانه ای متنوع، از جمله منابری که در اختیار عالمان دینی و مداحان اهل بیت(ع) است. مکتوباتی که می تواند در قالبهای ترویجی و تبیینی به آگاهی سازی اقشار بپردازد، بهره برداری از هنرهای تجسمی، بهره برداری از ادبیات داستانی و اشعار آئینی، استفاده از قالب فیلم و سریال و روی آوردن به مستندسازی های جذاب با محتواب مناسب می تواند مفید واقع شود.

ویژگی مهم اربعین در عصر ما مردم نهاد بودن آن است. راهپیمایی اربعین حرکت تاریخی خودجوش، طبیعی و مردمی بر پایه معارف حسینی است و مدیریت اصلی عرصه‌های نرم و سخت آن برعهده مردم است. از این رو شناخت پیچیدگی‌های آن آگاهی‌سازی عمومی نسبت به آنها در حوزه های بینشی، گرایشی و رفتاری و سیاست‌گذاری معقول نهادهای رسمی و دولت‌ها می‌تواند در بهره برداری از ظرفیتهای تمدنی این کنگره عظیم، مفید و اثربخش باشد.

علل وجوب پیاده روی اربعین
حجت الاسلام ابوالقاسمی گفت: "تا پیش از این نگاه غربی ها به پیاده روی اربعین نگاهی عمیق نبود در واقع تصورشان انجام یک آئین مذهبی بود ولی اکنون این گونه نیست، آنها دریافته اند که پیاده روی اربعین یک ظرفیت برای نمایش قدرت نرم شیعیان به جهانیان است. "

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری البرزبان, امام حسین (ع) در مسیری خدایی قدم گذاشت زیرا واقعه عاشورا، انقلابی الهی بود، انقلابی که در آن حریت‌ و عزت‌ موج می زند به عبارت دیگر پرچمی‌ که‌ از سوی اباعبدالله الحسین برافراشته شد، پرچمی بود که هنوز بعد از قرن ها آزادیخواهان‌ و عزت‌ جویان‌ را برای حرکت در مسیر آزادی و عزت مصمم تر می سازد.

امروز قرن ها از واقعه عاشورا می گذرد اما هنوز جمع کثیری از شیعیان و دلدادگان مکتب حسینی برای زیارت بارگاه این حضرت، با پای پیاده دل به جاده می سپارند و دریایی از اخلاص و ارادتشان را به پیشگاه آن امام همام ابراز می کنند.

در همین زمینه حجت الاسلام ابوالقاسمی از کارشناسان مذهبی در رابطه با مسئله قیام امام حسین (ع) و علل انجام پیاده روی اربعین و گسترش شور و شعور حسینی در جهان اسلام با ما به گفتگو پرداخته است.

اربعین؛ شاه بیت عزاداری های ماه محرم را تشکیل می دهد

*چرا پیاده روی اربعین انجام می شود و افراد زیادی با شوقی وصف ناپذیر با پای پیاده به زیارت امام حسین (ع) می روند؟

پیاده روی اربعین شاه بیت عزاداری های ماه محرم را تشکیل می دهد و طی سالیان اخیر ملت های مختلف جهان که متعلق به سایر ادیان هستند نیز از طریق دنبال کردن اخبار در رسانه های دیداری و شنیداری این مسئله را دنبال می کنند و بسیاری از آنها از این موضوع متعجب هستند و باورشان نمی شود که شیعیان جهان اینگونه با اتحاد و یکپارچگی با پای برهنه و پیاده به شوق زیارت بارگاه اباعبدالله الحسین (ع) روزها و هفته ها از همه چیز و همه کس دست می شویند و عاشقانه به زیارت می روند. این مسئله در نوع خود جالب و تحسین برانگیز است. قطعا بسیاری از ملت های مختلف جهان به همین خاطر و با دیدن همین صحنه های عشق و دلدادگی عاشق سرور و سالار شهیدان شده اند و در رابطه با ایشان به مطالعه و تحقیق پرداخته اند، حتی بسیاری از آنان به دین اسلام روی آورده اند و مسلمان شده اند، در واقع  یکی از هدف های این پیاده روی نیز همین مسئله است، اینکه بتوانیم افراد گوناگون در سایر ادیان را متوجه قیام کربلا، حادثه عاشورا و به طورکلی مکتب حسینی کنیم. شیعیانی که در این مسیر قدم برمی دارند هم صواب زیارت را می برند و هم صواب تبلیغ دین اسلام و باورهای حسینی در سطح جهان را از آن خود می کنند. در حقیقت شیعه واقعی باید چنین خصیصه هایی داشته باشد.

شناخت عمیق حسین بن علی (ع) در  قالب بزرگترین اجتماع شیعه

مهمترین خاصیت و ویژگی شیعه همین هوشیاری و بصیرت و آگاه کردن دیگران است. زائری که از همه دلبستگی ها و تعلقات زندگی دست می شوید و اراده می کند که برای چند روز و یا چندهفته دل به جاده بزند و مولایش را در قالب بزرگترین اجتماع شیعه عمیق تر بشناسد، بزرگترین نعمت و فرصت برای یک جامعه است و حتی این ظرفیت را دارد که در جامعه خود به حرکت های بزرگ و ماندگار دست بزند.

پیاده روی اربعین موجب اتحاد و اجتماع شیعیان جهان می شود

زائران حسینی تمامی خطرات و سختی های راه را به جان می خرند زیرا سفر در این مسیر نورانی، حلاوت و شوری خاص دارد و قابل توصیف نیست. از سوی دیگر پیاده روی اربعین انجام می شود چون موجب اتحاد و اجتماع شیعیان جهان می شود و به نوعی محور وحدت است. به همین خاطر است که همه ساله تعداد زیادی از شیعیان این مسیر را طی می کنند و به زیارت سرور و سالار شهیدان می روند، البته اگر بخواهیم از منظر دیگری به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که وقتی شیعیان یکپارچه و متحد در این مسیر گام برمی دارند، قدرت نرم جهان تشیع ارتقاء پیدا می کند و بهتر می توانند در جهت خواسته شهید کربلا که حفظ اسلام و مقابله در برابر تهدیدها و دشمنی های دشمن است، حرکت کنند.

تا پیش از این نگاه غربی ها به پیاده روی اربعین نگاهی عمیق نبود در واقع تصورشان انجام یک آئین مذهبی بود ولی اکنون این گونه نیست، آنها دریافته اند که پیاده روی اربعین یک ظرفیت برای نمایش قدرت نرم شیعیان به جهانیان است. بدون شک هدف از انجام این کار یک پیاده روی ساده نیست بلکه وسیله ای برای نمایش اقتدار نظام شیعه است. بسیاری از ملت های جهان با مشاهده این مانور اقتدار آمیز می توانند به فرهنگ و مکتب حسینی بپیوندند و راهی که این امام در آن گام برداشت را به خوبی بشناسند. این پیاده روی به کشورهای مستکبر و حامیان زر و زور نشان می دهد که شیعیان بیدار و هوشیار هستند و اجازه نمی دهند تا آنان هرکاری که دوست دارند با ملت های مظلوم و ستمدیده انجام دهند و خون آنها را در شیشه کنند، مسئله پیاده روی اربعین بیش از بیش نشان می دهد که راه و مکتب امام حسین (ع) زنده و جاودان است.

«شیخ انصاری» با پای پیاده به زیارت کربلا رفت

*پیاده روی اربعین برای نخستین بار در طول تاریخ چگونه اتفاق افتاده است؟

امام صادق (ع) می فرمایند: «کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است». این روایت را عنوان کردم تا به این مسئله اشاره کنم که پیاده روی اربعین دارای عقبه است. آن طور که در کتب تاریخی به آن اشاره شده، شیخ انصاری نخستین فردی بوده است که با پای پیاده به زیارت کربلا رفته است و باز به این نکته اشاره شده که این مسئله بعد از شیخ انصاری مورد بی توجهی قرار گرفته و فراموش شده است، تا اینکه دوباره در زمان عالمی بزرگ به نام شیخ نوری این مسئله مورد توجه قرار گرفته است، البته ایشان به همراه افراد دیگری از آشنایان و دوستان به این سفر رفته است اما به هر حال به خاطر کسانی که از آنها نام بردم، امروز پیاده روی اربعین نه تنها به عنوان یک فرهنگ اسلامی بلکه به عنوان یک جریان اثرگذار ادامه پیدا کرده است.

*رمز و راز عزت حسینی در جامعه امروز چیست؟ در واقع چگونه می توان عزت حسینی را در جامعه اسلامی گسترش داد؟

قطعا رمز و راز عزت حسینی و تحقق این مسئله در جامعه اسلامی به حرکت خستگی ناپذیر در مسیر گفتمان مقاومت و جهانی کردن احکام الهی اسلام در سطح جهان بازمی گردد، همان طور که می دانید، حکومت یزید عدالت کش بود و در جهت حرام و حلال خدا عمل نمی کرد، یزید با تکیه بر زور می خواست تا امام خلافت او را به رسمیت بشناسد اما امام حکومت او را به رسمیت نشناخت و به همین خاطر دستگاه حکومت فشارهای فراوانی را بر حضرت وارد آوردند به دنبال این مسئله امام حسین (ع) کوتاه نیامد.

لزوم حرکت در مسیر عزتمندانه امام حسین (ع)

در رابطه با این مسئله در کتاب شهید جاوید آمده است: «آن حضرت برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود اقدام کرد. امام ایستادگی و مقاومت کرد و هرگز زیربار حکومتی زورگو و نادرست نرفت زیرا ایمان حضرت به اسلام یک ایمان ریشه دار بود که تا اعماق قلب و روح آن حضرت نفوذ پیدا کرده بود و سر رشته آن به ریشه جانش بسته شده بود. به عقید امام حسین (ع) جهان انسانیت از مواهب اسلام بی نیاز نیست و باید مکتب اسلام جهانگیر شود و بشریت را به سوی یک زندگی کامل و انسانی رهبری نماید بنابراین هرکاری که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به اسلام ضربه بزند و از پیشروی آن جلوگیری نماید یک گناه بزرگ و نابخشودنی است»؛ لذا مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا حسین (ع) عزتمند باشد ما نیز امروز باید با تاسی و پیروی از سیره و روش ایشان اینگونه عمل کنیم و تحت هیچ شرایطی با حکومت های ستمگر وارد گفتگو نشویم و از آرمان های انقلابی خود دست برنداریم. این ها که به آن اشاره شد، اگر از سوی سردمداران حکومت رعایت شود، آنگاه شاهد تحقق کامل عزت حسینی در جامعه هستیم در غیر این صورت نمی توانیم مسیر عزتمندی را طی کنیم. اگر این موارد را نادیده بگیرم و دچار غفلت شویم، سرنوشت ما نیز همچون بسیاری از ملت ها نابودی است لذا باید با آگاهی رمز و راز عزت حسینی را در جامعه ترویج کرده و آحاد افراد جامعه را برای حرکت در این مسیر ترغیب کنیم، بی تردید یکی از راه های ترغیب افراد جامعه، همین تکیه و تاکید بر شعارهای ضداستکباری است، نباید بگذاریم این شعارها حذف شود زیرا با این اقدام خودمان نیز حذف و نابود می شویم.

*هدف سرور و سالار شهیدان از قیام چه بود؟

بدون تردید هدف امام حسین (ع) از قیام دفاع از اسلام بوده است، ایشان می فرمایند: «سنت اسلام مرده و بدعت های ضد اسلام جای آن را گرفته است»،  این سخن حضرت نشان می دهد که ایشان به دنبال از بین بردن بدعت های ضد اسلام و زنده کردن اسلام حقیقی بوده اند. البته ایشان در جای دیگری هدف خود را از قیام شفاف و روشن کرده و فرموده است: «ای مردم، رسول خدا (ص) فرموده است: کسی که ببیند زمامدار ستمگری به حقوق الهی و احکام دینی تجاوز می کند و پیمان خدا را می کشند و با سنت رسول خدا (ص) مخالفت می ورزد و با بندگان خدا براساس ظلم و گناه رفتار می نماید و برای تغییر روش چنین زمامدار ستمگری به گفتار یا کردار اقدام نکند، حقا خداوند او را به همان جایی می برد که آن ستمگر را می برد، آگاه باشید این عمال حکومت پیروی شیطان را بر نامه خود قرار داده و اطاعت خدا را ترک کرده و فساد را ظاهر ساخته و رواج داده اند و حدود و مقررات دین را تعطیل نموده اند». این خطبه به خوبی نشان می دهد که امام حسین (ع) با چه هدفی و برای چه قیام کرده است. در واقع این حضرت برای برقراری حدود الهی، مقابله با ظلم و برچیدن بساط فساد و ستمگری دست به قیام زد زیرا می خواست تا قوانین و مقررات الهی در جامعه اسلامی حکم فرما باشد.

*به طور کلی فردی که اراده اش منبعث از قدرت الهی و برگرفته از توان خدایی است چه ویژگیهایی دارد؟

اراده منبعث از قدرت الهی و برگرفته از توان خدایی، دارای رویکرد حق پذیری و حق طلبی و عدالت خواهی است. کسی که برمبنای اراده خداوند در زندگی گام برمی دارد در جای خود مرد سیاست است و در جایی که لازم است، مرد جنگ و مرد علم است. چنین فردی تنها به عبادت و ذکر گفتن نمی پردازد بلکه برای حل مشکلات جامعه و کمک به مظلومان پیش قدم است، قطعا این کارها هم در نزد خداوند نوعی عبادت است و اجر و ثوابی فراوان دارد.

*پیام قیام کربلا چیست و چگونه می تواند محور اتحاد و اجتماع انسان­ها باشد؟

پیام قیام کربلا ایستادن بر سرآرمان هاست، آرمان اباعبدالله الحسین (ع) حرکت در مسیر خدا و برافراشتن پرچم اسلام بود لذا پیام قیام کربلا تغییر حکومت ظلم، تشکیل حکومت اسلامی و زنده نگه داشتن قوانین زنده و مترقی اسلام است، معاویه برپایه استبداد و استثمار حکومت می کرد، بعد از او یزید که فردی بی تجربه و عیاش بود، قدرت را بدست گرفت و برمبنای ظلم و تجاوز، مقررات اسلام را نادیده گرفت به همین خاطر امام حسین (ع) هرگز حاضر نشد، حکومت ضدعدالت و ضدآزادی یزید را بپذیرد و او را به عنوان رهبر جامعه اسلامی قبول کند. حسین بن علی (ع) به خاطر حمایت از قرآن در پیش چشم خانواده اش با شمشیر استبداد کشته شد، این ها پیام قیام کربلاست و نباید از آن غافل شد، امروز نیز این پیام زنده است و بسیاری از کشورهای جهان اسلام آن را آویزه گوش خود کرده اند. پاسداری از این پیام و حرکت در مسیر آن می تواند اسباب اتحاد و اجتماع انسانها را فراهم کند.

منبع:سراج۲۴


هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند


اربعین امام حسین (ع)

ریشه این همه اهمیت شیعیان و بزرگان دین در مورد اربعین شهادت امام حسین علیه السلام چیست؟ این مراسم از چه زمانی شروع شده است؟ و چرا برای دیگر معصومین، اربعین گرفته نمی شود؟ آیا اربعین امام حسین علیه السلام برگرفته از چهلم گرفتن برای اموات است. و یک بزرگداشت عادی همانند بزرگداشت برای افراد دیگریست که از دنیا رفته اند؟ هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ 

بقیه در

1. سیره امامان و بزرگان دین

روز چهلم شهادت امام حسین علیه السلام که همان روز بیستم صفر می باشد از همان اولین سال واقعه کربلا 61 قمری روز تجدید غم و اندوه شیعیان و ارادتمند به خاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است. عمل بزرگان دین، برای متدینین با اهمیت است به گونه ای که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم دینی است که به چه چیز بهاء می دهند تا آن را انجام دهند و از چه چیز مردم را باز می دارد تا سراغش نروند. اگر عملی را عالمی تأیید کرد و یا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد این بعنوان یک سیره حسنه در بین مردم متدین جا افتاده و دنبالش را می گیرند. اربعین هم از این امر مستثنا نیست. در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.

2. زیارت مخصوصه در روز اربعین

یکی از مهمترین علل جایگاه ویژه اربعین در میان شیعیان، همین روایت امام حسن عسکری علیه السلام بر فضیلت این روز است که زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند.

تهذیب: از حضرت ابى محمد حسن بن على عسکرى علیه السّلام، روایت است که فرمود: نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشترى در دست راست کردن، پیشانى به خاک مالیدن، و با صداى بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* گفتن. (1)

مأثور از امام و روایت شده چنین‏         کاین پنج خصلت است علامت بمؤمنین‏

اول نماز پنچه و یک رکعت و دوم‏          انـگـشـتــر عقـیـق نـمـودن یـد یـمـیـن‏

سـوم بلند گفتن بسم‏ اللَّه‏ صلاة         چهـارم بـخـاک بهـر خـــدا سـودن جـبین‏

پنجم که حق نصیب کند جمله مرد و زن‏       بـوسـیـدن مزار حسـیـــن روز اربـــعـیــن‏ (2)

 بخاطر همین بسیاری از شیعیان از اقصا نقاط جهان سعی دارند در اربعین خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهایی هم که شرائط سفر ندارند آرزوی چنین زیارتی در دل دارند.

ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد

3. عظمت مصیبت شهادت امام حسین صلوات الله علیه

اما چرا در بین ائمه علهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده و باز در بین زیارات در طول سال زیارت اربعین جایگاه ویژه ای پیدا کرده است؟ باید گفت: به علت شدت مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام مصیبتی بوده که نه سابقه ای داشته و نه لاحقه ای. بنابراین فرق این مصیبت با مصائب دیگر روشن است همانگونه که امام مجتبی علیه السلام به برادرش فرمود: لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏. (3) از طرفی قیام امام حسین صلوات الله علیه باید زنده می ماند تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوی یاد حضرت سیدالشهداء بر سر زبانها باشد.

در این راه حتی از ابزار گریه و عزاداری به نحو احسن استفاده بردند. گریه های امام سجاد علیه السلام شاهد بر این مدعی است. و این که یکی از راههای زنده ماندن یاد و هدف قیام امام حسین(علیه السلام) زیارت حضرت است چه از دور و چه از نزدیک.

و اما چرا اربعین؟ زیرا اولین زیارت در روز اربعین صورت گرفت. البته قبل از آن هم بطور مخفیانه زیارت محقق شده بود اما بصورت آشکارا و رسمی ظاهرا این اولین زیارت بوده است. به عنوان نمونه گزارش زیارت شهدای کربلا قبل از دفن شدن که توسط ابن نما تاریخ نویس قرن نهم در کتابش مثیر الأحزان ذکر شده آورده می شود:      

و رویت إلى ابن عائشة قال‏ مر سلیمان بن قتة العدوی مولى بنی تمیم بکربلاء بعد قتل الحسین ع بثلاث فنظر إلى مصارعهم فاتکأ على فرس له عربیة و أنشأ-

مررت على أبیات آل محمد
فلم أرها أمثالها یوم حلت‏
أ لم تر أن الشمس أضحت مریضة
لفقد حسین و البلاد اقشعرت‏
و کانــوا رجـاء ثم أضـحوا رزیــــة
 لقد عظمت تلک الرزایا و جلت‏ (4)

 

اربعین حسینی

آورده‏اند که «سلیمان عدوى» در سومین روز شهادت حسین علیه السلام و یاران فداکارش بر کربلا گذر کرد و پس از تماشاى آن پیکرهاى به خون خفته و گلهاى پرپر شده مرثیه‏اى جانسوز بدین مضمون سرود:

مررت على أبیات آل محمّد          فلم ارها امثالها یوم حلّت‏

بر خانه‏ها و سراپرده خاندان محمد صلى الله علیه و آله گذر کردم و آنها را بسان روزگار پر افتخار

پیامبر آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم.

مگر نمى‏نگرى که خورشید جهان افروز در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش رنگ پریده و بیمار است، و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه در آمده و دگرگون شده است.

فرزندان ارجمند پیامبر همواره مایه امید و پناهگاه مردم بودند، اما اینک فاجعه و مصیبتى بر آنان رفته است که از همه مصیبت‏ها اندوهبارتر است‏.(5)

بنابراین ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد. (6) در پایان به ذکر یک روایت اکتفا می شود:

حسن بن على بن فضّال، از ابو ایّوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام‏ ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود: شیعه ما را به زیارت حسین بن علی علیه السلام امر کنید، زیرا که زیارت‏ او ویرانى و غرق و آتش‏سوزى و خورده شدن توسط درندگان را دفع میکند، و زیارت‏ او بر کسى که به امامت حسین از جانب خداى عز و جل معترف باشد فرض است. (7)


سید روح الله علوی

بخش عترت و سیره تبیان

پی نوشت ها:

1. درر الأخبار با ترجمه‏، سید مهدى و  سید على رضا حجازى و محمد عیدى خسروشاهى‏، ص : 693

2.گنج حکمت یا احادیث منظوم‏، باقرى بیدهندى ص: 283

3. أمالی الصدوق‏، شیخ صدوق‏ ، المجلس الرابع و العشرون، ص 116

4. مثیر الأحزان‏، ابن نما حلى‏، ص: 111

5.در سوگ امیر آزادى-گویاترین تاریخ کربلا، على کرمى‏، ص 364 و 365

6. رجوع شود به کامل الزیارات ابن قولویه، وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل و نیز بحار الانوار

7.من لا یحضره الفقیه- ترجمه غفارى‏، ج‏3، ص:494

منبع:http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamhossein/2011/1/24/152972.html

دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟

اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته، میان شیعه و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است؛ سنتی که تا به امروز در کربلای عراق با قوت برپاست و هر ساله شاهدیم که میلیون ها شیعه، از همه جای دنیا در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) گرد می آیند و به عزاداری می پردازند. سئوال این است که دلیل و یا دلایل بزرگداشت سیدالشهداء(ع) در این روز چیست؟ آیا «اربعین» ریشه در مستندات روایی و تاریخی ما دارد؟

درآمد

کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی است، از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه(از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است. روز بیستم صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد. در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است. وی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت امام صادق(ع) آورده است: «السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله و نجیبه، السلام علی صفی الله و ابن صفیه...».

این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم، درباره اربعین آورده است. طبعا براساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانستند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و هر ساله شاهدیم که میلیون ها شیعه در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.

در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد:

1. عدد چهل

نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه می کند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم:

اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد به لحاظ عدد بودن نقش خاصی، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یا چهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن رواست که برخی از فرقه های مذهبی، به ویژه آنها که تمایلات «باطنی گری» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان، متأثر از اندیشه ای درباره اعداد یا نوع حروف بوده و هستند.

در واقع بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده می تواند براساس یک محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کابرد دارد و بدون یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، دهها مورد در کتابهای دعا، عدد «صد» به کار رفته که مثلاً فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود. همین طور سایر اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته، گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می شود. تنها چیزی که درباره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، درباره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از این هر چه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.

مرحوم اربلی، از علمای بزرگ امامیه، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و برج های دوازده گانه برای اثبات امامت ائمه اطهار(ع) استناد کرده اند اظهار می دارد، این مسأله نمی تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی ها، می توانند دهها شاهد مثل هفت آسمان ارائه دهند که عدد هفت مقدس است، کما این که این کار را کرده اند.

2. عدد «اربعین» در متون دینی

یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر «اربعین» است که در بسیاری از موارد به کار می رود؛ یک نمونه آن این است که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته می شود که عدد چهل در سن و سال انسان ها، نشانه بلوغ و رشد فکری است؛ گرچه گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند. از ابن عباس، به نقل از پیامبر(ص ) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد.[1] در نقلی آمده است که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود، پس از آن در پی آخرت خواهند رفت. [2]

در قرآن آمده است که «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شد؛ «وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»[3]. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود[4]. درباره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند.[5]

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان «اربعین» با انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقل ها از پیامبر اسلام(ص) آمده که اگر کسی از امت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینیش از آنها بهره ببرد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.[6]

در نقل دیگری آمده است که امیرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می کردند، در برابر دشمنانم می ایستادم[7]. مرحوم کفعمی نوشته است: زمین هیچ گاه از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، خالی نمی شود[8]. درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علقه می شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا زمان تولد، در نقل های کهن به کار رفته، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.

در نقلی از پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند؛ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ» [9]. روایات به این مضمومن فراوان وجود دارد. چله نشینی برخی از فرقه ها، درست یا غلط، از همین باب بوده است. علامه مجلسی در بحارالانوار در این باره که برگرفتن چله نشینی از حدیث مزبور نادرست است، به تفصیل سخن گفته است.

در روایت است کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در روایت است، کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند. نیز در روایت است، کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود[10].

اینها تنها نمونه ای از نقل های بسیاری بود که عدد «اربعین» در آنها به کار رفته است.

3. اربعین امام حسین(ع )

باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست؟ چنان که در آغاز اشاره شد، مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام حسن عسکری(ع ) است. که فرموده است: نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1.خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل ) 2. زیارت اربعین 3. انگشتری در دست راست 4.وجود آثار سجده بر پیشانی 5. بلند خواندن «بسم الله»در نماز.

این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع ) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.

اما این که منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز، به دو اعتبار نگریسته شده است: نخست، روزی است که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم، روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا(ص ) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(ع ) را زیارت کند. شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار (علیهم السلام) است، اشاره به روز اربعین کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع )، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع ) وارد کربلا شد.

کهن ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی ازشاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است. شیخ طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر، روز شهادت زید بن علی بن الحسین(ع ) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال 64 هجری است، می نویسد: بیستم ماه صفر(چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین(ع) از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص ) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین(ع ) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است[11]. در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامی است که روز بالا آمده است.

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند[12]. همین طور در ترجمه فارسی «الفتوح ابن اعثم» و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است[13]. برخی استظهار کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند[14]. به هرروی، زیارت اربعین از زیارت های مورد وثوق امام حسین(ع ) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.

4. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره شد که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را، زمان بازگشت اسرا از شام به «کربلا» می داند. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال، علامه مجلسی پس از نقل هر دو، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها(به لحاظ زمانی ) بعید می نماید[15]. ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود، «زاد المعاد»، هم عنوان کرده است. با این حال، در متون بالنسبه قدیمی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی گردد. این نکته را هم باید افزود، منابعی که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان منابعی مستند و مستقل، یاد شوند؛ کتاب هایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع، خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند، نمی توانند مورد استناد قرار گیرند[16].

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی، که نوشته است: در نخستین روز ماه صفر «أدخل رأس الحسین (علیه السلام) مدینة دمشق، فوضعه یزید (لعنة الله) بین یدیه و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول:

لست من خندف ان لم أنتقم

من بنی أحمد، ما کان فَعَل

لیْت  أشیاخی ببدرٍ شهدوا

جَزَع الخزرج من وقع الاسل

فأهلّوا و استهلّوا فرحا

ثم قالوا: یا یزید لاتشل

قد قتلنا القرن من أشیاخهم

و عدلناه ببدر، فاعتدل»[17]

بیرونی، روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان مبارک امام حسین(ع) می زد.

دوم سخن عماد الدین طبری در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در 16 ربیع الاول یعنی 66 روز پس از عاشورا می داند؛ که این نقل طبیعی تر می نماید.

5. میرزا حسین نوری و اربعین

علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه ها و نقل هایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهراً وی در دوره اخیر، نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل نموده که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است[18].

داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف»، خبر بازگشت اسراء را به کربلا در اربعین، نقل کرده است. در آنجا منبع این خبر گزارش نشده و گفته می شود که وی در این کتاب، مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده، مطرح کرده است. اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح می گوید اسرار روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیر آن، که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته اند، مورد تردید قرار می دهد. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشتن صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است، بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمی توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند. ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می کند[19].

این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.

اما درباره اعتبار اربعین در بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش ویژه امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد»، در خبر بازگشت اسرا، هرگز اشاره ای به بازگشت اسرا به عراق، ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه، هم اشاره ای در «مقتل الحسین» خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلا هم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از این خبردیده نمی شود. روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.

خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود محدث نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا، نادرست دانسته است[20]. در دهه های اخیر، مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب «بررسی تاریخ عاشورا» بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است[21]؛ همین طور استاد شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.

6. شهید قاضی طباطبائی و اربعین

شهید محراب مرحوم آیت الله حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی (رحمت الله علیه )، کتاب مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء» درباره اربعین نوشته که اخیراً هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است. هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرا از شام به کربلا، در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی در باره کربلاست که بسیار مفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفّق نبوده است.

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، و از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت ها ومسیرها و زمان هایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده است. دراین نمونه ها آمده که مسیر کوفه تا شام و به عکس، از یک هفته تا ده، دوازده روز طی می شده؛ بنابر این، ممکن است که در چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر سخن ابوریحان بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(ع ) روز اول ماه صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.

باید به اجمال گفت: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتاب های معتبر تاریخ آمده است یا نه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی، تجاوز نمی کند! به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکرده اند، بلکه به عکس  آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(ع ) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شدند.

آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع ) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(علیهم السلام) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع ) بهره می گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع ) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.

متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن مضامینی عالی، شیعیان را از زیارت حضرت در این روز برخوردار می کند. اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز در روایات بی شماری، از علائم شیعه بودن عنوان شده است.

زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل از صفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع ) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است.... [22] این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین(ع) از این قیام است، دارای اهمیت ویژه می باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین (ع ) از این نهضت آمده است: «... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة. .. و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی؛ خدایا، امام حسین(ع ) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی و سرگشتگی و ضلالت در راه تو داده، در حالی که مشتی فریب خورده، که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده، آن حضرت را به شهادت رساندند.»

دو نکته کوتاه

الف) آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین(ع ) در کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه آمده، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام حسین(ع )، یادآور شده است. [23]

ب) ابن طاوس یک اشکال تاریخی نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین(ع ) روز دهم محرم به شهادت رسیده باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می شود نه بیستم. در پاسخ گفته شده است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین(ع ) به شهادت رسیده، بیست و نه روز بوده است. اگر ماه کامل بوده، باید گفت که روز شهادت را به شمارش نیاورده اند.[24]

پی نوشت ها:

[1]. ارشادالقلوب، ج 1، ص 185، باب 51.

[2]. مجموعه ورام، ص 35.

[3]. اعراف: 142.

[4]. مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.

[5]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 239.

[6]. بحارالانوار، ج 2، ص 53، ح 3.

[7]. الاحتجاج، ص84.

[8]. بحار الانوار، ج 53، ص 200.

[9]. بحار الأنوار، ج 67، ص: 213.

[10]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 217.

[11]. مصباح المتهجد، ص 787.

[12]. نزهة الزاهد، ص 241.

[13]. الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص 916.

[14]. لؤلؤ و مرجان، ص 154.

[15]. بحار ج 101، ص 334 335.

[16]. دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، ابوالحسن شعرانی، ص 269.

[17]. الاثار الباقیه، ص 422.

[18]. لؤلؤ و مرجان، ص 152.

[19]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 101.

[20]. منتهی الامال، ج 1، صص 817 818.

[21]. بررسی تاریخ عاشورا، صص 148 149.

[22]. مصباح المتهجد، ص 788 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 113.

[23]. اربعین شهید قاضی، ص 386.

[24]. بحار الانوار، ج 98، ص 335.


دلیل این همه سفارش برای زیارت اربعین چیست؟
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۵۸
آنها می خواستند همه ماجرا در کربلا تمام شده و با کشته شدن امام و یارانش همه چیز به فراموشی سپرده شود. علت العلل همه این سفارش ها یک مطلب است و آن اینکه مسئله امام حسین(ع) یک مسئله شخصی و محدود به زمان خاصی نبود و نیست.

حجت السلام مهدی اسماعیلی، کارشناس علوم حدیث در رابطه با دلیل سفارش های فراوان برای زیارت اربعین به شبستان گفت: در رابطه با سفارش و توصیه ها نسبت به زیارت اربعین ابتدا می بایست به سه نکته توجه کرد. اول توجه به شخصیت معنوی و الهی امام حسین (ع) و شناخت شخصیت ایشان و اینکه آن بزرگوار چه جایگاهی در اسلام، میان اصحاب و نزد پیامبر و خانواده داشته است؟ این شناخت می تواند در این زمینه راهگشا باشد.

ما تا زمانی که شخصیت معنوی حضرت را نشناسیم طبعا مسایل دیگر هم برای ما چندان روشن نخواهد بود. یکی از عوامل توجه ائمه به مسئله عزاداری برای امام حسین (ع) و یا زیارت ایشان، شخصیت بزرگ آن حضرت است. انتساب حسین بن علی (ع) به خاندان پیامبر به عنوان جد اعلای ایشان و پدر بزرگوارش امیرالمومنین و مادر گرامی اش حضرت زهرا (س) که بستر پرورش حقیقی ایشان را فراهم آورد، همه دست به دست هم می دهد و از ایشان شخصیتی می سازد که در عالم بی نظیر است. به عبارت دیگر شخصیت خود ایشان جایگاه والایی در تاریخ اسلام دارد چه از نظر اصالت خانوادگی و چه از نظر شخصیتی مستقل که خود ایشان داشته است.

وی تصریح کرد: این مسئله حائز اهمیت و در روایات نیزکاملا مشهود است. مرحوم صدوق روایتی نقل می کند از «ابی بن کعب» یکی از اصحاب رسول خدا(ص) که من خدمت رسول خدا(ص) بودم و در این حال حسین بن علی (ع) وارد شد. رسول خدا خطاب به او فرمود: «مرحبا بزینة السماوات والارض؛ خوش آمدی ای کسی که زینت آسمان ها و زمین هستی» من عرض کردم یا رسول الله مگر شما خود اینگونه نیستید؟ پیامبر فرمود:« إنَّ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ فی السَّماءِ أکبَرُ مِنهُ فی الأرضِ َو ... همانا حسین بن علی (ع) در آسمان شناخته تر از زمین است...» بنابراین جایگاه ابا عبدالله (ع) نزد پروردگار بسیار والا و ارزشمند است.

نکته دوم شناخت اهداف بزرگ امام حسین (ع) از قیام عاشوراست که باید مورد دقت قرار بگیرد و دقیقا در همین زیارت اربعین به آن اشاره شده و در روز اربعین خوانده می شود. در این زیارت نامه پس از درود و سلام به امام به عنوان میراث دار انبیای بزرگ الهی بلافاصله به هدف نهضت ایشان اشاره می شود « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» مخاطب ما در این زیارت نامه شخص امام حسین (ع) است که خون مقدس خود را در این راه نثار و تمام وجودش را فدا کرد و هدف از این نثار جان، جهل زدایی و خارج کردن مردم از حیرتی بود که دچار آن شده بودند.

حجت الاسلام اسماعیلی افزود:علل انقلاب امام حسین (ع) فراوان است اما علت اصلی که شخص امام نیز در کلام مشهورشان به آن اشاره می کنند این است «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ» حضرت به عنوان یک مصلح بزرگ که پا جای پای انبیای الهی گذاشته است نهضت خود و هدفش از این نهضت را معرفی می کند و هدفی که حضرت به آن اشاره می کنند نجات مردم از نادانی و رساندن آنها به بصیرت و آگاهی است.

این اهداف بسیار مقدس اند اما چیزی که بیش از هر علت دیگری باید در رابطه با دلیل سفارش ها و توصیه های مکرر برای زیارت اربعین به آن توجه کرد مسئله «ترس دشمن از گسترش افکار و ایده های امام» است. علت اینکه سیدالشهدا (ع) و یارانش را به شهادت رساندند خاموش کردن ندایی بود که از عمق وجود امام سرچشمه می گرفت. دشمن به دنبال از بین بردن هدفی بود که امام آن را تعقیب می کردند یعنی اسلام ناب و حقیقی.

به عبارت دیگر دشمن می خواست اسلام واقعی را که همان هدف والای امام (ع) بود از بین ببرد و این اسلام حقیقی در وجود، افکار و اندیشه های ابا عبدالله (ع) متبلور بود. دشمن از این ترس داشت که اگر این اندیشه ها باقی بماند حتی پس از شهادت امام حسین (ع) و پایان ماجرای کربلا آنها آرامشی نخواهند داشت و توده های مردم با آگاهی از این اندیشه ها عرصه را بر آنها تنگ خواهند کرد.

وی تاکید کرد: مسئله اول در این همه اهمیت دادن به زیارت امام حسین علیه السلام و بخصوص زیارت اربعین، شخصیت معنوی و الهی امام، موضوع دوم توجه به هدف بزرگ سیدالشهدا (ع) در این نهضت و مسئله سوم ترس حکام و غاصبان خلافت و حکومت از گسترش اهداف سیدالشهدا (ع) است. مطلبی را که باید مدنظر داشته باشیم این است که مسئله زیارت سیدالشهدا چیزی نیست که پس از شهادت ایشان ائمه به آن اشاره کرده باشند. ما در روایات داریم که شخص رسول خدا هنگامی که خبر شهادت امام حسین (ع) را از جبرییل شنید، گریست و در همان زمان فرمود: «گروه اندکی از پیروان من محل دفن و قبر فرزندم حسین را زیارت خواهند کرد».

بنابراین توصیه به زیارت سید الشهدا برای نخستین بار از زبان شخص رسول خدا (ص) و سپس از طریق سایر ائمه بیان شده است و بیشترین سفارش ها را در این رابطه از امام باقر و امام صادق (ع) داریم. اما دلیل این همه سفارش چیست؟ و چرا نسبت به زیارت اربعین تا این حد توجه و تقید وجود دارد؟

موضوعی که پیش از این نیز اشاره شد موضوع ترس حکام از گسترش افکار امام بود. آنها می خواستند همه ماجرا در کربلا تمام شود و با کشته شدن امام و یارانش همه چیز به فراموشی سپرده شده و تمام امور در اختیار آنها قرار بگیرد. علت العلل همه این سفارش ها یک مطلب است و آن اینکه مسئله امام حسین یک مسئله شخصی و محدود به زمان خاصی نبوده بلکه مربوط به کل اسلام است.

جمله معروفی در این رابطه از بزرگان نقل می شود که می فرمایند «الاسلام؛ محمدی الحدوث و حسینی البقاء» اساس و تولد اسلام به دست پیامبر بود و بذر آن توسط رسول گرامی اسلام کاشته شد اما رشد و نمو و بقای آن با خون سیدالشهدا تضمین گردید. در حقیقت علت و عامل مبقیه اسلام را در این جمله سیدالشهدا (ع) معرفی کرده اند و اگر ائمه ما نسبت به زیارت امام حسین (ع) توجه نمی کردند دشمن به خواسته خود می رسید و رسالتی که خداوند بر عهده انبیا قرار داده بود که همانا امر خطیر نجات مردمان از شرک، اختلاف، خونریزی و احیای فضایل و کرامات انسانی بود، ابتر می ماند.

در حالی که همه این موارد در این نهضت نهفته بود و در صورتی که توصیه و سفارش های اکید نسبت به زیارت حضرت ابا عبدالله (ع) وجود نداشت این نهضت در طول تاریخ فراموش می شد همچنان که نهضت های فراوانی وجود داشتند که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شدند و امروز کسی از آنها سراغی نمی گیرد.

حجت الاسلام اسماعیلی گفت: جمله ی معروفی از علامه امینی نقل است که وقتی علمای اهل تسنن از ایشان سوال کردند که شما چرا تا این حد برای امام حسین و عاشورا و کربلا توجه ویژه مبذول می دارید؟ کتاب می نویسید، عزاداری می کنید و ...؟ مرحوم علامه فرمودند: ما در جریان غدیرخم کلاه بر سرمان رفت، وقتی حادثه غدیر رخ داد بزرگان شیعه به دنبال آن نبودند که از همان سال اول هر ساله در روز و موعد مقرر این رویداد را جشن بگیرند و گرامیداشت آن را به عنوان یک سنت، پایه گذاری کنند. اما در جریان کربلا دیگر اجازه ندادیم که دوباره کلاه بر سرمان برود، بنابراین با توجه به این ابعاد می توان فهمید که نکات دقیقی در سفارش برای زیارت اربعین و توصیه های موجود در این رابطه وجود دارد.
اعمالی که در روز اربعین سفارش شده است.
 به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران قم؛ در این روز زیارت امام حسین(ع‌) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام حسن عسکری (ع‌) روایت ‌شده که فرموده اند: مومنان ما پنج علامت دارند: 1)خواندن 51 رکعت نماز در شبانه‌روز 2) نمازهای واجب و نافله و نماز و شب 3) به دست کردن انگشتری دردست راست‌4) برآمدن پیشانی از سجده‌5) بلند خواندن بسم الله الرحمن ‌الرحیم در نماز است.

اعتبار اربعین امام حسین (ع‌) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی ‌وفاداران به امام حسین (ع‌) شناخته شده بوده است‌.
کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول آن عالم وارسته است از روایات ‌فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌. در این کتاب در باره ماه « صفر» آمده است: نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.‌

روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم حسین بن علی (ع‌) یعنی کاروان ‌اسرا، از شام به مدینه بازگشتند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت ‌قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن ‌حضرت را زیارت کرد.
 
عدد اربعین درمتون دینی

یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌.
یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا (ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری و عقلی است‌.
 گفتنی است برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند. از ابن عباس (به نقل از پیامبرگرامی اسلام) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است ‌که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌. (مجموعه ورام‌، ص 35)
در نقلی آمده است :که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می ‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند.‌

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این نقلها آمده است که اگر کسی از امّت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابر دشمنانم می‌ایستادم‌. الاحتجاج‌، ص (84)

اربعین امام حسین (ع)

علت بزرگداشت اربعین چیست‌؟ مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع‌) است‌.
اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌.
نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.

دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است‌، اشاره به روز اربعین‌کرده و نوشته است‌: این روزی است که حرم امام حسین (ع‌)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین (ع‌) وارد کربلا شد.

کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌.
 
شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت ‌مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده ‌است.‌

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم ‌این ماه بود که حرم محترم امام حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة‌الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌‌) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌این مطلب آمده است‌. برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ‌طوسی‌، بر آن است که روز اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 154) به هر روی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد وثوق امام حسین (ع‌) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.
 
بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای ‌کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌، علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید.
 
(بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و « مثیرالاحزان » آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلا ست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

باید توجه داشت که این دو کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون ‌کهن‌تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌عنوان یک منبع مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269) نمی‌توانند مورد استناد قرار گیرند.

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:
در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق‌، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه‌و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:
لست من خندف ان لم أنتقم‌
من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌
لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌
قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌
و عدلناه ببدر، فاعتدل(الاثار الباقیه‌،ص 422)

وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ میداند که طبیعی‌تر می‌نماید.
 
میرزا حسین نوری و اربعین‌

علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضه‌ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی ‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.

ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌.( لؤلؤ و مرجان‌،ص 152)

داستان از این قرار است که سید بن طاوس در « لهوف » خبر بازگشت اسراء را به‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده‌، درآن مطرح کرده است‌.
اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌ می ‌گوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو موردتردید می‌کند.
 
تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد.

 در خبر مربوط به‌بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند . ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می‌کند.(اقبال الاعمال، ج 3 ، ص 101)

این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.

اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌ای به این که‌اسرا به عراق بازگشتند ندارد.
همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هم‌اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمی‌شود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.

خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌. (منتهی الامال‌، ج 1،صص 817 ـ 818) در دهه‌های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌. (بررسی تاریخ‌عاشورا، صص 148 ـ 149) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
 
شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌

شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه‌، کتاب‌ مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» درباره اربعین ‌نوشت‌که اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.

هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌به کربلا در نخستین اربعین‌، بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات حاشیه‌ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است‌. اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق‌ نبوده است‌.

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به   بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند.
 
دراین نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (ع‌) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.

باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع‌) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.

آنچه می ‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (ع‌) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (ع‌) بهره می‌گرفتند، آن‌روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین (ع‌) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.

متن زیارت اربعین هم از سوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.

اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز درروایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.

زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق (ع‌) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186

این زیارت‌، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که ‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین‌(ع‌) از این نهضت آمده است‌:"... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی‌".

خدایا، امام حسین (ع‌) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت ‌خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.
 
 دو نکته کوتاه:
نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع‌) در کتاب کامل الزیارات ‌ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌حسین (ع‌) یادآور شده است‌.(اربعین شهید قاضی،ص 386)
 
دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسیده‌ باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع‌) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده ‌اند.(بحارالانوار، ج 98، ص 335)
 
علل بزرگداشت اربعین حسینی
 
هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.
 
اربعین امام حسین
 
ریشه این همه اهمیت شیعیان و بزرگان دین در مورد اربعین شهادت امام حسین علیه السلام چیست؟ این مراسم از چه زمانی شروع شده است؟ و چرا برای دیگر معصومین، اربعین گرفته نمی شود؟ آیا اربعین امام حسین علیه السلام برگرفته از چهلم گرفتن برای اموات است. و یک بزرگداشت عادی همانند بزرگداشت برای افراد دیگریست که از دنیا رفته اند؟ هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟
 
سیره امامان و بزرگان دین 
روز چهلم شهادت امام حسین علیه السلام که همان روز بیستم صفر می باشد از همان اولین سال واقعه کربلا 61 قمری روز تجدید غم و اندوه شیعیان و ارادتمند به خاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است.
عمل بزرگان دین، برای متدینین با اهمیت است به گونه ای که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم دینی است که به چه چیز بهاء می دهند تا آن را انجام دهند و از چه چیز مردم را باز می دارد تا سراغش نروند.
اگر عملی را عالمی تأیید کرد و یا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد این بعنوان یک سیره حسنه در بین مردم متدین جا افتاده و دنبالش را می گیرند.
 
 اربعین هم از این امر مستثنا نیست. در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.

 
زیارت مخصوصه در روز اربعین
 
یکی از مهمترین علل جایگاه ویژه اربعین در میان شیعیان، همین روایت امام حسن عسکری علیه السلام بر فضیلت این روز است که زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند.
 
تهذیب: از حضرت ابى محمد حسن بن على عسکرى علیه السّلام، روایت است که فرمود: نشانه‏هاى مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشترى در دست راست کردن، پیشانى به خاک مالیدن، و با صداى بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* گفتن.
 
مأثور از امام و روایت شده چنین‏                کاین پنج خصلت است علامت بمؤمنین‏
 
اول نماز پنچه و یک رکعت و دوم‏                انـگـشـتــر عقـیـق نـمـودن یـد یـمـیـن‏
 
سـوم بلند گفتن بسم‏ اللَّه‏ صلاة                     چهـارم بـخـاک بهـر خـــدا سـودن جـبین‏
 
پنجم که حق نصیب کند جمله مرد و زن‏       بـوسـیـدن مزار حسـیـــن روز اربـــعـیــن‏
 
 بخاطر همین بسیاری از شیعیان از اقصا نقاط جهان سعی دارند در اربعین خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهایی هم که شرایط سفر ندارند آرزوی چنین زیارتی در دل دارند.
 
ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد.
 
عظمت مصیبت شهادت امام حسین صلوات الله علیه 
اما چرا در بین ائمه علهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده و باز در بین زیارات در طول سال زیارت اربعین جایگاه ویژه ای پیدا کرده است؟ باید گفت: به علت شدت مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام مصیبتی بوده که نه سابقه ای داشته و نه لاحقه ای. بنابراین فرق این مصیبت با مصائب دیگر روشن است همانگونه که امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش فرمود: لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏. (3) از طرفی قیام امام حسین صلوات الله علیه باید زنده می ماند تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوی یاد حضرت سیدالشهداء بر سر زبانها باشد.
 
در این راه حتی از ابزار گریه و عزاداری به نحو احسن استفاده بردند. گریه های امام سجاد علیه السلام شاهد بر این مدعی است. و این که یکی از راههای زنده ماندن یاد و هدف قیام امام حسین(علیه السلام) زیارت حضرت است چه از دور و چه از نزدیک.
 
و اما چرا اربعین؟ زیرا اولین زیارت در روز اربعین صورت گرفت. البته قبل از آن هم بطور مخفیانه زیارت محقق شده بود اما بصورت آشکارا و رسمی ظاهرا این اولین زیارت بوده است. به عنوان نمونه گزارش زیارت شهدای کربلا قبل از دفن شدن که توسط ابن نما تاریخ نویس قرن نهم در کتابش مثیر الأحزان ذکر شده آورده می شود.
 
  اربعین حسینی

آورده‏اند که «سلیمان عدوى» در سومین روز شهادت حسین علیه السلام و یاران فداکارش بر کربلا گذر کرد و پس از تماشاى آن پیکرهاى به خون خفته و گلهاى پرپر شده مرثیه‏اى جانسوز بدین مضمون سرود:               مررت على أبیات آل محمّد          فلم ارها امثالها یوم حلّت‏
 
بر خانه ‏ها و سراپرده خاندان محمد صلى الله علیه و آله گذر کردم و آنها را بسان روزگار پر افتخار پیامبر آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم.
 
مگر نمی ‏نگرى که خورشید جهان افروز در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش رنگ پریده و بیمار است، و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه در آمده و دگرگون شده است.
 
بنابراین ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد، در پایان به ذکر یک روایت اکتفا می شود:
حسن بن على بن فضّال، از ابو ایّوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام‏ ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود: شیعه ما را به زیارت حسین بن علی علیه السلام امر کنید، زیرا که زیارت‏ او ویرانى و غرق و آتش‏سوزى و خورده شدن توسط درندگان را دفع میکند، و زیارت‏ او بر کسى که به امامت حسین (ع) از جانب خداى عز و جل معترف باشد فرض است.
 
علل بقای عزای حسینی در قرون متمادی چیست
قم فردا: پیوند قلبی عزاداران با حماسه حسینی، نفوذ پیام‌ها و درس‌های آن حماسه در عمق جان و روح مردم نشان می‌دهد که این پیوند عمیق ناشی از آن است که عزاداری برای امام حسین(ع) همواره با گریه همراه بوده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، «عزا» در لغت به معنای شکیبایی بر هر آنچه از دست می‌رود و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است. در عربی «عزیت فلانا» یعنی او را دل داری و تسلا دادم و «احسن الله عزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیکو دهد.

براین اساس، عزاداری مراسمی است که برای دلداری دادن و آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می‌شود. برای این منظور، از راه‌های مختلفی بهره می‌برند. مانند اعلام همدردی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با او، شنیدن غم و غصه‌های شخص مصیبت زده، یادآوری داغ‌های دیگران به ویژه داغ‌های بزرگان دینی و تاریخی.

در جوامع مختلف ، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی و با آدابی مخصوص برگزار می‌شود و روی هم رفته تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.

افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل گذشت زمان و فراموشی نیز به یاری فرد داغ دیده می‌اید و اندک اندک او را از فشارهای روانی ناشی از مصیبت می‌رهاند. به همین دلیل کم کم مراسم عزاداری نیز متوقف می‌شود و در نهایت برای بزرگداشت و یادبود، مراسمی برپا می‌شود. این مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملی و دانشمندان، حتی پس از گذشت سال‌های دراز از مرگشان امری رایج است.

در نگاه نخست به نظر می‌رسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) از نوع اخیر است اما در واقع شخصیت امام حسین(ع) چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که مراسم عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یادبود و بزرگداشت افراد که معمولا خشک و بی هیجان است همانندی ندارد.

پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا شرکت کنندگان در مراسم عزاداری امام حسین(ع) در واقع خویش را مصیبت زده و داغدار آن حادثه بزرگ می‌یابند و با شرکت در این مراسم یکدیگر را و نیز صاحب اصلی مصیبت (حضرت بقیة الله را تسلا می‌دهند) گواه بر این سخن آن است که عزاداران امام حسین(ع) به یاد مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیوه می‌کنند و گاهی هم بی تاب می‌شوند البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) دارد.

ناگفته پیداست که برپایی عزاداری برای امام حسین، افزون بر تسلا بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم سبب می‌شود نام و یاد حسین(ع) و حماسه عظیم او همواره زنده بماند، به ویژه آنکه عزاداری برای امام حسین(ع) در قالب مردمی‌ترین رسم‌های اجتماعی میان مسلمانان انجام می‌شود و همگان در هر سن و از هر صنف با حضور در آن پبام‌ها و درس‌های حماسه حسینی را با دل و جان دریافت می‌کنند.

دراینجا با تأکید بر پیوند قلبی عزاداران باحماسه حسینی، و نفوذ پیام‌ها و درس‌های آن حماسه در عمق جان و روح ایشان باید اذعان کرد که این پیوند عمیق ناشی از آن است که عزاداری برای امام حسین(ع) همواره با گریه همراه بوده است.

روایات نقل شده از معصومان بیانگر آن است که آنان خود به یاد مصائب و مظلومیت امام حسین(ع) می‌گریستند و از اصحابشان می‌خواستند که آنان نیز این گونه رفتار کنند و برای تشویق آنان پاداش‌های عظیم گریه بر حسین(ع) را بیان می‌کردند.

همین رهنمودهای معصومان مشوق مردم به برپایی عزاداری برای امام حسین(ع) بوده و در تداوم و بقای آن و نیز تبدیل شدنش به یک رسم و سنت اجتماعی نقش محوری داشته است.

منبع: مقتل جامع سیدالشهدا جلد دوم. گروهی از تاریخ پژوهان

یکی از مهم ترین محورهای حیاتی فرهنگ شیعه که همواره با این نشانه در طول تاریخ شناخته می شوند، زیارت اربعین است. چنان که امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) در این زمینه می فرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ‏ خَمْسٌ‏ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ[1] نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم
«.

با تأمل در فرازهایی از زیارت اربعین که دارای محتوایی ظریف با مضامینی عالی است، و امروزه می تواند بهترین و کاربردی ترین درس ها را برای ما داشته باشد، به راز اهمیت آن می توان پی برد
:

الف: احیای فرهنگ شهادت

م
رگ اگر مرد است گو نزد من آی                      تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان                           او ز من جسمی بگیرد رنگ رنگ
[
2
]
نخستین نکته زیارت اربعین، یادآوری این واقعیت است که راه سید الشهداء (صلوات الله علیه)، کوی سرخ شهادت و به دنبال آن، رسیدن به خوشبختی، رستگاری و سعادت جاودان است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَد أَنَّه‏ ... أَکْرَمْتَهُ‏ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَة [3] بارالها! گواهی می دهم که او را به وسیله شهادت گرامی داشتی و به او سعادت عطا فرمودی
«.
در واقع روحیه شهادت طلبی، مقاومت آگاهانه و هوشمندانه و دوری از تن پروری و تعلقات زودگذر مادی است که به یک جامعه عزت می دهد و انسان را به درجات والای معنوی می رساند و پیروان راه سالار شهیدان(ع)، اگر در پاسداری از آرمان ها، ارزش ها و اهداف مقدس خویش شهادت را انتخاب کنند، بی گمان در دنیا و آخرت گرامی و کامیاب خواهند بود
.

ب: هدف قیام و شهادت
مهم ترین بخش زیارت اربعین، بیانگر هدف بزرگ قیام و شهادت آن حضرت(ع) است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة [4] کسی که نهایت تلاش را در دعوت مردمان برای هدایت به کاربرد و برای آنان به هر نحو ممکن خیرخواهی کرد تا آن جا که در نهایت خون خویش و جان عزیزش را برای بیداری مردم از نادانی و گمراهی فدا کرد». در این فراز، هدف سیدالشهداء (صلوات الله علیه)، در سطحی بسیار فراتر از علل و عواملی معرفی می شود که معمولاً از آن ها به عنوان اهداف قیام عاشورا یاد می شود
.
در زیارت اربعین، امام حسین (علیه السلام) به عنوان «منجی بشریت» معرفی شده است؛ چرا که تنها سخن از نجات مردم زمان خود یا امت اسلام نیست، بلکه سخن از بندگان خداست که شامل تمامی انسان ها، مسلمان و غیر مسلمان در تمامی اعصار می شود
.
آری! هدایت انسان‌ها و نجات آن‌ها از گرداب جهل و فساد اخلاقی و دست آنان را گرفتن و در مسیر ترقی و کمال معنوی سوق دادن، یکی از فلسفه‌های وجودی معصومین (صلوات الله علیهم) می‌باشد
.

امیر المومنین(صلوات الله علیه) در تشریح بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «فَهَدَاهُمْ‏ بِهِ‏ مِنَ‏ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَة [5] پس خدای سبحان، مردم را به وسیله آن حضرت(ع)، از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید
«.
در همین زمینه امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون [نحل/16] و (نیز) علاماتى قرار داد و آن‌ها بوسیله ستارگان هدایت مى‏ شوند»، می فرمایند: «النَّجْمُ رَسُولُ اللَّه، وَ الْعَلَامَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ [6] ستاره، رسول خدا و علامات همان ائمه (صلوات الله علیه) هستند
«.
خون مبارک سید الشهداء (صلوات الله علیه) بر روی زمین ریخت تا انسانیت را از جهل برهاند و آنان را به افرادی آگاه و هوشیار تبدیل کند. جهالتی که در زمان آن حضرت(ع) بر دو پایه «شهوت» و «غضب» استوار بود و امروزه نیز شاهد همان جهالت، منتها به شکل مدرنش و بر پایه همان دو عنصر هستیم
.

بزرگداشت قیام حسینی در قالب مجالس روضه، عزاداری و پیاده روی اربعین دقیقا برای زدودن این رذیلت های اخلاقی است؛ برای این است که جهل و حقارت بشر را از بین ببرد و دست حاکمیت یزیدیان زمان را کوتاه کند


ج: خصوصیات قاتلین کربلا
در فرازهایی از زیارت اربعین علل و عوامل انسان شناسانه کشته شدن سالار شهیدان(ع) تبیین می شود و توضیح داده می شود که مردم در اثر کدام یکی از رذایل اخلاقی، دست به این جنایت بزرگ زدند
.
از نگاه این زیارت، کسانی که امام و رهبر خود را کشتند، عبارت بودند از: دنیا طلبان، آخرت فروشان، هوا پرستان و پیروان حاکمان نفاق پیشه
:
»
وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ‏ مَنْ‏ غَرَّتْهُ‏ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاق [7] کسانی که دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند، و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند، و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف افکنی و نفاق بودند
«.

هشدار زیارت اربعین این است که انسان باید بصیرت خویش را بالا ببرد و در بُعد اخلاقی، از عواملی چون دنیا طلبی، هوا پرستی و در بُعد سیاسی، از گرایش به رهبران غیر الهی و اطاعت از آنان، دوری گزیند تا از مهم ترین علل سقوط خود و جامعه جلوگیری کند
.
بنابراین، در زیارت اریعین به شهادت طلبی، نجات انسان ها از جهالت به عنوان هدف قیام امام(ع) و همچنین به عواملی مانند دنیاطلبی، فروختن آخرت، تبعیت از هوای نفس و حاکمان منافق به عنوان خصوصیات جنایت کاران حادثه عاشورا اشاره می شود
.

پی نوشت
: ها
[1].
شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعة، ج14، ص 478، ناشر: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام‏)، مکان چاپ: قم‏، 1409 ق.‏
[2].
دیوان شمس، مولوی غزلیات، غزل شماره 1326
.
[3].
طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص113، ناشر: دار الکتب الإسلامیه‏، مکان چاپ: تهران‏، 1407 ق‏
.
[4].
همان
.
[5].
شریف الرضى، محمد بن حسین‏، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 44، ناشر: هجرت‏، مکان چاپ: قم‏، 1414 ق‏
.
[6].
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، کافی (ط- دار الحدیث)، ج1، ص 512، ناشر: دار الحدیث‏، مکان چاپ: قم‏، ق 1429
.
[7].
طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص113، ناشر: دار الکتب الإسلامیه‏، مکان چاپ: تهران‏، 1407 ق‏
.



جنگ نرم

جنگ نرم در مقابل جنگ سخت عبارتست از هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.
براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.
جنگ نرم، ابتدا توسط کمیته خطر و در زمان جنگ سرد در دهه 1970 و با همفکری مدیران سابقه‌دار و اساتید برجسته علوم سیاسی سازمان سیا و پنتاگون طراحی و تأسیس شد.
به همراه اصلاحات گورباچف، ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی شوروی سابق (پروسترویکا) این کمیته با حذف جنگ سخت، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون می دانست. سیاستمداران پنتاگون و سیا با راهبردهای دکترین مهار و جنگ رسانه‌ای موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آوردند.
جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وسعت سرزمینی، ازدیاد جمعیت، برخورداری از امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه به قدرتی بی ‌نظیر تبدیل شده است و به همین دلیل کارشناسان سیاسی کشورهای غربی معتقدند که دیگر نمی‌توان با حمله نظامی آن را نابود کرد بنابراین تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، جنگ نرم و به کارگیری تکنیک‌های عملیات روانی است. درحال حاضر اجرای پروژه جنگ نرم علیه ایران ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان می باشد که به نظر سران کاخ سفید، مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن، کشور ایران است.

راهکارهای آمریکا در جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که علیه جمهوری اسلامی ایران به راه افتاده است به شکل های مختلف مانند نابسامانی اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمان‌های غیردولتی، جنگ رسانه‌ای، عملیات روانی برای ضعیف جلوه دادن دولت و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می‌شود.عوامل براندازی نیز از زمینه‌های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده و سعی در ایجاد نارضایتی بین افکارعمومی را دارند.
از جمله این راهکارها در اجرای پروژه بهره برداری از وجود تنوع قومی و قبیله ای در ایران، دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و ایجاد شبکه‌های رادیو تلویزیونی فارسی زبان را می توان نام برد.

دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران
قدرت نرم، توانایی‌های یک کشور در به کارگیری ابزاری مانند فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی جامعه است که به طور غیر مستقیم بر دیگر توانایی ها و رفتارهای موجود در کشور تأثیر می گذارد. هدف قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش‌های عمومی را شامل می‌شود. هدف قدرت نرم، افکارعمومی است ابتدا در خارج و سپس داخل کشور. وسایل ارتباط جمعی دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی‌کنند بلکه خود، واقعیت‌ها را می‌سازند. آنها به مدیریت افکارعمومی نمی اندیشند، بلکه رسانه‌ای را موفق می دانند که بتواند با افکارعمومی حرکت کرده و خود را سازگار با آنها نشان دهد.
از مهم ترین عوامل در اختیار گرفتن قدرت نرم می توان به حرکت آرام و مداوم در جهت تسخیر افکارعمومی توسط رسانه‌های همراه و همگام با مردم اشاره کرد.

ناتوی فرهنگی؛ چهره‌ای دیگر از جنگ نرم
پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان یافتن جنگ سرد، آمریکا احساس کرد رقیب خاصی در دنیا ندارد به همین دلیل تلاش کرد تا سلطه خود را در عرصه‌های مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر کشورهای جهان تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود و از این زمان به بعد عملاً ناتوی فرهنگی موجودیت یافت. دلایل روی اوردن آمریکا به ناتوی فرهنگی عبارتند از:
- گستره ناتوی فرهنگی فکر، اندیشه و فرهنگ ملت‌هاست، لکن گستره ناتوی نظامی مرزهای جغرافیایی یک یا چند کشور است.
- سیاست ناتوی فرهنگی به دست آوردن باورها و اعتقادات ملت‌ها ست ولی هدف از حمله نظامی تصرف زمین و کسب منابع و مراکز مهم اقتصادی است.
- در کارکرد نظامی و جنگ سخت، تلفات و خرابی‌ها محسوس و ملموس است ودر ضمن با هزینه کردن، قابل بازسازی است، ولی در ناتوی فرهنگی ویرانی‌ها و آسیب‌ها نامحسوس است، و به آسانی بازسازی نمی‌شود.
- کارکرد ناتوی فرهنگی بلندمدت، کم‌دردسر و کم‌هزینه‌، اما ناتو ی نظامی کوتاه‌مدت، پردردسر و پرهزینه‌تر است.
- تلفات انسانی به ویژه در جبهه دفاع مقدس، تحت عنوان شهادت، با ارزش و ماندنی است ولی در عرصه فرهنگی ذهن‌ها و اندیشه‌ها آسیب می‌بیند.
یکی از اهداف ناتوی فرهنگی به حاشیه کشاندن فرهنگ دینی، ملی جوامع است تا با حاکم کردن خواسته‌های خود، اداره امور جهان را به دست گیرند.

نقشه های آمریکا برای عملیاتی ساختن جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی
- القای غیرصلح‌آمیز بودن فناوری هسته ای ایران
- سرمایه‌گذاری و ایجاد رسانه‌های دیداری و شنیداری، شبکه های تبلیغاتی جهت ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان به عنوان مثال تولید و پخش فیلم ضدایرانی 300
- ایجاد فضای رسانه‌ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … به عنوان کشور حامی تروریسم
- سازماندهی نارضایتی در مورد موضوعات حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی توسط برخی مطبوعات و احزاب داخلی ایران
- راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی جهت اجرای جنگ رسانه‌ای
- تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی ایران و ایجاد فضای وحشت‌زا، وجود بحران اقتصادی و مشکلات ناشی از آن
- سوءاستفاده از اجرای برخی طرح ها مانند طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان
- ایجاد تقابل‌ بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و اینکه در نهایت کدام گروه پیروز و یا شکست می‌خورد.

جنگ رسانه‌ای امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
جنگ رسانه‌ای یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های جنگ نرم و جنگ‌های جدید است. جنگ رسانه‌ای تنها جنگی است که حتی در شرایط صلح نیز به صورت غیررسمی ادامه پیدا می کند و هر کشوری با استفاده از رسانه ها برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش بهره‌برداری می‌کند. جنگ رسانه‌ای ظاهراً میان رادیو و تلویزیون‌ها، خبرگزاری‌ها، شبکه‌های خبری و سایت‌های اینترنتی جریان دارد و مقوله‌ای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخش‌های نظامی، سیاسی، امنیتی، رسانه‌ای و تبلیغاتی یک کشور را می‌طلبد.
پروژه \" ناتوی فرهنگی\" که مقام معظم رهبری آن را مورد تاکید و توجه قرار دادند، مشتمل بر خط تهاجمی دشمن و تلاش آنان برای ورود به عرصه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای است تا به سیاه نمایی علیه ایران بپردازند. هدف اصلی ناتوی فرهنگی از هم پاشیدن وحدت و پیوند ناگسستنی ملتی است که سه دهه با تمام فشارها و کاستی‌ها، صبر و مقاومت پیشه کرده است.
برای مقابله با جنگ نرم، داشتن استراتژی مهم تر از داشتن قدرت است، بنابراین لازم است در دو حوزه داخلی و بین‌المللی، نقش هر یک از نهادهای دولتی مشخص و تبیین گشته و تقویت توانمندی‌ سازمان‌های امنیتی تقویت شود.

راه های دیگر برای مقابله
- اجرای طرح‌های توسعه‌ای مناطق محروم و مرزی در ابعاد مختلف مانند فقر، ناامنی، تورم، بیکاری، ترافیک و …
- گسترش آزادی‌های مدنی در چارچوب قانون اساسی همراه با هوشیاری لازم جهت جلوگیری از تهدیدات احتمالی
- تقویت زیرساخت‌های فرهنگی و آموزشی
- کنترل و نظارت بر سازمان های غیردولتی
- افزایش ظرفیت‌های سازمان‌های امنیتی کشور با ماهیت تهدیدات نرم
- کارآمدتر نمودن نظام اداری کشور
- به کارگیری نخبگان در نهادهای دولتی و سیاسی با هدف جلوگیری از جذب آنان توسط جبهه معاند نظام

وظیفه ما در مواجهه با جنگ نرم
امروز استفاده از قدرت نرم برای تأمین منافع ملی و تمامیت ارضی کشور، ضرورت است و مراقبت از کشور در برابر تهدید نرم حیاتی است.
استفاده از قدرت نرم علیه تمامیت ارضی، استقلال و هویت ملی کشور تنها در شرایط ضعف نظام اتفاق
نمی افتد بلکه در «پیروزی های خیره کننده» دیده می شود. از این رو رهبرمعظم انقلاب اسلامی برای خنثی کردن تهدیدهای دشمن، دانشجویان، اساتید دانشگاهها و هنرمندان را به میدان فراخوانده اند.
در جنگ نرم، دشمن از ادبیات خاص یعنی \" تاریک نشان دادن آینده \" استفاده می کند و با ایجاد شک و تردید در اصول و دستاوردها تلاش می کند تا مردم را دچار ترس و اضطراب کند و نیروهای اصلی را خسته نماید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، برای خنثی شدن این ترفند به اساتید دانشگاهها فرمودند: \" لازم نیست شما از افراد نام ببرید ولی لازم است که به دانشجویان امید بدهید تا دستاوردهای بزرگ کشورشان را کوچک نبینند.\"
در جنگ نرم، از «احساسات» و «مظلوم گرایی» به عنوان چاشنی اقدامات خطرناک استفاده می شود. در این میدان آن دسته از نیروهای جوان که به دلیل برخورداری از هوشیاری سیاسی دست فتنه گران را می خوانند، وظیفه ای مهم بر عهده دارند. رهبر معظم انقلاب با تأکید بر رسالت دانشجویان با عنوان \" افسران جوان\" و اساتید دانشگاه با عنوان \" فرماندهان خودی جبهه نرم \" مسئولیت آنان را یادآور شدند.
جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ با واقعیت های تردیدناپذیر است. در این جنگ نرم، کافی است که هواداران جبهه حق بیدار باشند و بیکار ننشینند چرا که زبان حق همیشه مؤثرتر از زبان باطل است.

رهنمودهای مقام معظم رهبری

الف) در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در سخنان مهمی ضمن برشمردن نقاط قوت و امیدآفرین نظام اسلامی و جایگاه مستحکم آن، به برنامه ریزی پیچیده و گسترده دشمن در شرایط کنونی اشاره کردند و با تبیین ابعاد گوناگون و خطوط اصلی طراحی مخالفان نظام جمهوری اسلامی در جنگ نرم، لزوم هوشیاری، بصیرت، و شجاعتِ خواص و نخبگان و حفظ وحدت را مورد تأکید قرار دادند.

ایشان با اشاره به تغییر طراحی های مخالفان نظام به موازات استحکام و عمق بیشتر ریشه های نظام اسلامی افزودند: نظام اسلامی تجربه سی ساله مقابله با چالش های مختلف را دارد اما با توجه به پیشرفتهای نظام و پیچیده تر شدن دستاوردهای آن، توطئه ها و طراحی های مخالفان نیز پیچیده تر شده است که باید ابعاد و جوانب مختلف آن شناخته شود تا بتوان بر آنها غلبه کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای احتمال جنگ نظامی را در شرایط کنونی بسیار ضعیف ارزیابی و خاطرنشان کردند: در مقطع فعلی دشمن با یک جنگ روانی که جنگ نرم نامیده می شود به مقابله با نظام اسلامی آمده و در این جنگ هدف اصلی دشمن تبدیل نقاط قوت و فرصت های نظام به نقاط ضعف و تهدیدها است.
ایشان تأکید کردند: مخالفان نظام در جنگ نرم با استفاده از ابزارهای فراوان تبلیغاتی و ارتباطاتی، ایمانها، معرفت ها، عزم ها، و پایه ها و ارکان یک نظام و کشور را مورد تهاجم قرار می دهد که مقابله با آن نیازمند حضور هوشیارانه، آگاهانه، و همراه با تدبیر در وسط میدان است که البته چنین حضوری، کمک الهی را نیز درپی خواهد داشت.
ایشان زمینه های امید در کشور را فراوان دانستند و افزودند: زیرساختهای مستحکم و آمادگی کشور برای یک حرکت جهش وار، پیشرفتهای چشمگیر علمی، تجربه سی ساله نظام، نسل جوان پرانرژی، تحصیل کرده و دارای اعتماد به نفس، و سند چشم اندازی که حرکت پیشرفت کشور را تا سال 1404 مشخص کرده، همه قله های برجسته ای هستند که معارضان جمهوری اسلامی می خواهند با القای سیاه نمایی و بن بست، آنها را به نقاط ضعف و یأس تبدیل کنند.

رهبر انقلاب اسلامی، تلاش برای ایجاد تفرقه در سطوح مختلف را یکی دیگر از خطوط اصلی دشمن در جنگ نرم برشمردند و تأکید کردند: امروز نشانه های وحدت عمومی و همدلی مردم قابل مشاهده است که نمونه های بی نظیر آن، حضور مردم در نمازهای جمعه ماه مبارک رمضان، حضور گسترده در راهپیمایی روز قدس و حضور با عظمت در نماز عید فطر در سراسر کشور است. همه باید در مقابل این وحدت سرتعظیم فرود آورند و در جهت تحکیم آن تلاش کنند.

ب) در دیدار با شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ، هنر و ادب
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی حوادث اخیر قبل و بعد از انتخابات در کشور را مانند یک رزمایش، موجب آشکار شدن نقاط ضعف و قوت و در مجموع یک نعمت بزرگ دانستند و با تشریح وظیفه سنگین اهالی فرهنگ و هنر در این قضایا خاطرنشان کردند: یک انسان هنری و فرهنگی وظیفه سنگین و خطیر بازگویی حقیقت و «تبیین و تبلیغ» را برعهده دارد و باید برای درک حقیقت تلاش و مجاهدت کند چرا که در حوادث فتنه‌گون، شناخت عرصه و اطراف آن و تشخیص «مهاجم و مدافع» و «دوست و دشمن» دشوار است.

ایشان بصیرت را لازمه تشخیص و شناخت عرصه و میدان دانستند و افزودند: اهل فرهنگ و ادب گوشه‌ای از حرکت عظیم و مستمر انقلاب اسلامی هستند که باید آنچه را به عنوان حقیقت می‌فهمند با فصاحت و بلاغت، بیان کنند چرا که با شیوه سیاستمداران نمی‌توان در عالم فرهنگ حرکت کرد بلکه باید با تبیین و رساندن حقایق، گره‌گشایی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی جنگ نرم را واقعیت امروز دانستند و با اشاره به تذکرات و سخنان بیست سال گذشته‌شان خاطرنشان کردند: وقتی انسان، تجهیز، صف‌آرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای نظام اسلامی را می‌بیند وجود این جنگ نرم را باور می‌کند هرچند ممکن است عده ای اینها را نبینند.
ایشان افزودند: در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.

منابع

سازمان تبلیغات اسلامی
- موسسه فرهنگی تبیان
- روزنامه کیهان
- خبرگزاری رجا نیوز
- پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری

نگاهی به شش فیلم ضدایرانی+تصاویر

نگاهی به شش فیلم ضدایرانی+تصاویر

نویسنده : رزمنده سایبری

موضوع : جنگ نرم

بایگانی نظرات


اسلام و به طور ویژه جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام از زمانی که خود را از زیر خیمه استکبار بیرون کشید و عَلم استقلال و عدالتخواهی را بالا برد، جدا از جنگ فیزیکی و سخت صهیونیسم، هدف سینمای غرب و به عنوان مشخص «هالیوود» هم قرار گرفت و همگان شاهد بوده اند که تاکنون دهها فیلم و سریال با میلیون ها دلار هزینه علیه ایران اسلامی ساخته و اغلب به صورت رایگان در سطح جهانی توزیع شده است. اگرچه متولی اصلی برخی از این فیلم ها هالیوود نبوده اما حمایت ویژه آمریکا از آنان بر ناظران روشن بوده است.

به گزارش جهان، در همین راستا می توان به شش فیلم ضدایرانی اشاره کرد که اطلاعات سطحی کارگردان و نویسنده درباره جامعه ایران و تحریف واقعیات ویژگی مشترک همه آنهاست. 



۱- بدون دخترم هرگز: خانمی آمریکایی که به همراه همسرش به ایران می آید و سپس دیگر نمی تواند برگردد و بعد با زجر تمام فرار می کند. به نوشته سایت MovieMag داستان فیلم کاملا یک طرفه بود، اقرار در فیلم به وفور یافت می شد، خانواده ی ایرانی در این فیلم علاقه ای به زندگی طبیعی نداشت و دائما از باید و نباید ها و بد بودن صحبت می کرد (در این فیلم بد و خوب وجود نداشت و در کل ایرانیها بد بودند ). مردان ایرانی همه متجاوز بودند ! و... البته اطلاعات اندک دینی نویسنده فیلم، مهمترین دلیلی شد که این فیلم را نه در آمریکا بلکه در هیچ جای دنیا قبول نکنند. «بدون دخترم هرگز» یکی از فیلمهایی است که در خود آمریکا که مردمش معمولا هیچ چیز درباره دنیا نمی دانند هم با استقبال کمی مواجه شد زیرا معتقد بودند که فیلم واقعی نیست.





۲- ۳۰۰:
«۳۰۰» به جز یک اکشن سه بعدی، چیز دیگری برای ارائه نداشت. اما چیزی که ما ایرانیان را شگفت زده کرد، تصویری بود که از ارتش ایران در زمان جنگ با اسکندر یونانی نشان داده می شد. در این ارتش همه جور موجود و هیولایی به چشم می خورد. سربازان سیاه پوست که مشخص نیست در آن زمان در کجای ایران زندگی می کردند! و البته خود خشایارشاه که خود را خدا می خواند! همه ما می دانیم که ایرانیان در زمان وقوع این جنگ یکتاپرست بودند(زرتشتی) و هیچگاه خشایارشاه خود را خدا ننامید اما او در این فیلم بارها این جمله را تکرار می کند.

 




۳- سنگسار ثریا: فیلمی عجیب و غریب که حتی مکان وقوع داستانش هم به درستی مشخص نبود. این فیلم درباره زنی به نام ثریا بود که به دلیل اعتقاد بر باورهایش و ایستادگی در برابر شوهرش، از طرف وی به ارتباط نامشروع با مردی دیگر متهم شد و آخرش هم سنگسار می شود! انسانهایی که در فیلم «سنگسار ثریا» حضور دارند کوچکترین شباهتی به یک انسان ایرانی ندارند و مشخص نیست که سازندگان چگونه به چنین موجوداتی نام ایرانی داده اند. موضوعات ریز و درشت در فیلم «سنگسار ثریا» یکی پس از دیگری به صورت اشتباه به مخاطب ارائه می شود و تماشاگر ناآگاه هم چاره ایی به جز توهین بر مردم ایران نمی بیند! این فیلم در زمان اکران به شدت تحویل گرفته شد و همانطور که انتظار داشتم، کلی هم بد و بیراه نصیب ایرانیان به دلیل فرهنگ وحشی صفتشان کرد!. همانطور که گفم قانون سنگسار در کشور ایران وجود دارد و بحث های بودن یا نبودنش هم دنبال می شود، اما اینکه با استفاده از این موضوع فیلمی سرتاسر اشتباه ( غارت منزل زنی که مرده توسط اهالی ده! ) ساخته شود، موضوعی است که قلب ایرانیان را آزرده می کند.






۴- اسکندر:
الیور استون کارگردانی است که به دلیل مطالعه و پرداختن به جزییات به شهرت رسیده است. از او فیلم «جان اف کندی» را بخاطر داریم که با وسواس زیاد ساخته شده بود و تمام زوایای ترور را بررسی می کرد. اما متاسفانه در فیلم «اسکندر» کاملا قضیه برعکس شد! اسکندر خونخوار تبدیل به یک قهرمان شد و زمانی که در فیلم، به ایران حمله می کند با استقبال گرم ایرانیان وارد ایران می شود، از تخت جمشید خوشش می آید، و وارد قصری می شود که مشخص نیست یکی از کلوب های شبانه آمریکاست یا قصر سلطنتی داریوش ! در همه کتابها به این واقعیت اشاره شده است که زمان حمله اسکندر به ایران، او ایرانیان را قتل عام کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و دخترزیبای داریوش را به همسری برگزید. اما در فیلم دختری که اسکندر به همسری برمی گزیند دختری سیاه و رقاص است که کوچکترین شباهتی به دختر یک پادشاه ندارد! نقطه اوج داستان این بود که اسکندر در کاخ داریوش درباره صلح جهانی صحبت می کرد! این سخنرانی شباهت زیادی به حرفهایی داشت که در آن روزها از دولت آمریکا شنیده می شد. تحریف تاریخی این فیلم حتی صدای مورخان خود آمریکا را هم درآورد.






۵ - کشتی گیر:
فیلم «کشتی گیر» با بازی میکی رورک یکی از فیلمهای خوب سال ۲۰۰۸ آمریکا بود اما متاسفانه در اواخر فیلم هنگام مبارزه رندی با یک مبارز سرسخت همه چیز به یکباره ناخوشایند می شود! حریف او در مبارزه فردی است به نام آیت الله! که در ادامه آن داستان پرچم شکستن و.... اول از همه باید این سوال را از سازندگان پرسید که به واقع آنها چند نفر ایرانی را دیده اند که اسمشان «آیت الله «باشد؟! البته واضح و روشن است که هدف از انتخاب این نام، چیزی بیشتر از یک اسم بوده است و صحنه شکستن پرچم ایران نیز این داستان را تکمیل می کند.





۶- شرایط: این فیلم اگرچه جدی و مصمم است، اما تصویری خلاف واقع از آنچه که در کشورمان وجود دارد ارائه کرده است. فیلم مغلطه ایی است از انواع و اقسام مشکلات که همه آنها در یکجا جمع شده اند. دین و مذهب، همجنسگرایی، سرکوب، آزادی و موضوعاتی از این دست، در فیلم «شرایط» به شکل کاملاً مضحک و ناشیانه ایی مورد بررسی قرار گرفته است. شرایط درباره دختری به نام عاطفه و دوست صمیمی اش شیرین که عاشق جشن های شبانه و رقص و مشروب هستند. پس از مدتی این ۲ در می یابند که احساساتشان کمی فراتر از ۲ دوست معمولی است و به همین جهت به همجنس بازی روی می آورند.


مریم کشاورز کارگردان این فیلم که سال هاست ایران را به چشم ندیده است، سعی کرده در شرایط مشکلات جوانان را زیر ذره بین ببرد و به دنیا نشان دهد که مشکلات جوانان ایرانی چیست. اما نهایت مواردی که او توانسته به آن فکر کند این است که «جوانان مواد مخدر می خواهند، پارتی می خواهند، فرار از مدرسه می خواهند، همجنسگرایی می خواهند و... «. خانم کشاورز پیش از ساخت این فیلم با مسئولین جشنواره ساندنس درباره ساخت این فیلم صحبت کرده بود و آنها هم اعلام کردند که خانم کشاورز را حمایت خواهند کرد!. نتیجه تعامل آنان در فیلم «شرایط» ظهور کرده است: شخصیت های ایرانی، رابطه جنسی آمریکایی!

البته در کنار این فیلم های سینمایی باید به مستندهایی چون «ایرانیوم» یا سریال صدها قسمتی «۲۴» هم اشاره کرد که یک سریال ضداسلامی و ضدایرانی است. سریال نژادپرستانه ۲۴ که فصل هشتم و آخر آن سال جاری میلادی به پایان رسید با محوریت تروریست و خشونت طلب نشان دادن مسلمانان و در چند فصل هم با محتوای ضدایرانی ساخته شده است. حتی برخی از بازیگران آن هم ایرانی هستند. از جمله شهره آغداشلو.


برچسب‌ها: جنگ نرم, فیلم, ضد ایرانی, هالیوود
 دوشنبه ۱۰ بهمن۱۳۹۰ ارسال به نت ایران داغ کن - کلوب دات کام  

توئیتر، حربه جدید آمریکا برای ارتباط با فارسی‌زبانان

نویسنده : رزمنده سایبری

موضوع : جنگ نرم

بایگانی نظرات


برچسب‌ها: توئیتر, حربه, آمریکا, ارتباط, فارسی‌
 یکشنبه ۱۸ دی۱۳۹۰ ارسال به نت ایران داغ کن - کلوب دات کام  

مراقب مأموران تقلبی پلیس فتا باشید!

نویسنده : رزمنده سایبری

موضوع : جنگ نرم

بایگانی نظرات

مراقب مأموران تقلبی پلیس فتا باشید!

افرادی با جعل عنوان پلیس سایبری و ایجاد نام‌های کاربری جعلی خود را به عنوان افسر پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات معرفی کرده اند.
به گزارش گرداب، اخیراً در برخی از اتاق‌های گفتگو، انجمن‌ها و وب‌سایت‌های شبکه‌ها‌ی اجتماعی مشاهده شده است که افرادی با جعل عنوان پلیس سایبری و ایجاد نام‌های کاربری جعلی خود را به عنوان افسر پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات معرفی کرده و بدین ترتیب با سوءاستفاده از اعتماد کاربران به پلیس، نسبت به اخاذی، کلاهبرداری و ایجاد مزاحمت برای آنان اقدام می‌کنند.

پلیس فتا ناجا، ضمن شناسایی و برخورد شدید با جاعلان عناوین، اعلام می‌دارد که در آینده هر گونه ایجاد ارتباط با کاربران فضای مجازی به صورت رسمی و با عناوین و هویت رسمی و طبق اطلاعیه‌های قبلی پلیس صورت خواهد گرفت و پلیس در حال حاضر به هیچ عنوان در فضای سرویس‌های اینترنت با هیچ یک از کاربران تماس برقرار نخواهد کرد.

پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا ناجا از عموم کاربران فضای مجازی تقاضا می‌کند، در صورت مشاهده‌ هر گونه جعل عنوان پلیس و یا هرگونه درخواست یا ایجاد مزاحمت با نام و نشان پلیس فتا یا پلیس سایبری، مراتب را از طریق بخش "تماس با ما" در وب سایت پلیس فتا به آدرس www.cyberpolice.ir با این پلیس در میان بگذارند.

بررسی دلایل خیانت زنان متاهل

بررسی دلایل خیانت زنان متاهل








مقدمه


خالطوا الناس مخالطة إن مُتم معها بکوْا علیکم و إن عشتم حنّوا إلیکم

با مردم طوری معاشرت کنید که تا زنده اید شما را دوست بدارند وبه شما روی آورند و چون از دنیا رفتید بر شما گریه کنند.

پیامبر اکرم(ص)

از قدیم تاکنون، مردم براین باورند که مردها در روابط با جنس مخالف، از عدم تعهد کمتری برخوردارند، در حالی که طبق تحقیقات جدید، زنان نیز به نسبت مردها می توانند دست به خیانت زده و در روابط خود پایبند نباشند! لذا هدف نهایی مطالعات بر این بوده که علت و الگوی اصلی این عدم تعهد را شناسایی و در ادامه به اصلاح و ارائه راهکارهایی برای رفع این مشکل بپردازند. واقعیت این است که برخی زنها در روابط طولانی مدّت و در نهایت رعایت تعهد در تمام سالها، بالاخره دست به خیانت زده و تعهد خود را زیر پا می گذارند. البته که مردها نیز به همان میزان ممکن است بعد از داشتن یک رابطه طولانی با یک نفر، دست به خیانت بزنند. در عین حال، هیچ یک از طرفین، در نهایت لجبازی، حاضر به قبول بی وفایی و خیانت خود نیستند! با این تفاوت که روش خیانت و علل آن در این دو جنس مخالف، کاملاً دو رویه متفاوت است.

مردها در عین تعهد به نفر خود، در صورت مجذوب شدن، چه از نظر عاطفی یا جنسی با نفر دیگر، تعهد خود را زیر پا می گذارند، در مقابل، زنها تا زمانی که از طرف مرد خود کاملاً از همه نظر تأمین شوند، بر تعهد خود پایبند می مانند. امّا به محض ایجاد و ادامه ی خللی در درک و تأمین عواطف، روابط جنسی، مالی و ... از جانب مرد، با شروع مشکلات بین آن دو، زن نیز بسوی خیانت و بیراهه کشیده می شود. بیشتر زنها براحتی نمی توانند دست به خیانت جنسی و ایجاد رابطه نزدیک با مردی دیگر بزنند، چرا که برخلاف مردها، ایجاد یک رابطه ی جدید سکس از جانب زن، کاملاً در حالت رفتار و ابراز عاطفه خود نسب به مرد قبلی، نمایان است. از نظر خانم ها: "اگر مردها یاد بگیرند نسبت به نفر خود، از نظر عاطفی، جنسی، مالی و ... پایبند باشند، دلیلی ندارد که زن دست به خیانت بزند، البته در مقابل خیلی زنها، شاید بتوانند حتّی با عدم وجود عشق واقعی بین خود و همسرش، با عدم خلل در تأمین مرد خود در همه زمینه ها، باز هم به وی (خانه داری، شستشو، پخت و پز و ...)سرویس بدهد، این درحالیست که همزمان مرد، با کسی دیگر نیز مخفیانه در ارتباط است!)"

خیانت واژ‌ه‌ای غمبار و در عین‌حال پر از خشونت روانی و جسمی است.بحرانی که روز به روز در جامعه ما بیشتر می‌شود.

موضوع روابط زناشویی (خیانت) موضوعی ضداخلاقی ونوعی پنهان کاری است.

و زمانی‌ که بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند
اما زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد،
احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.

متاسفانه امروزه به دلایل مختلف یا ناهنجاری‌های فرهنگی، شنیده می‌شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران یا مردان متاهلیم. این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. چرا و چگونه، زنی وفاداری به همسر را زیر پا می‌گذارد؟  

چه فضا و شرایطی باعث خیانت زنان می‌شود؟ آیا مردان می‌توانند طوری رفتار کنند که احتمال خیانت زنان را به کمترین حد برسانند؟ مردان چگونه می‌توانند فضای زندگی را چنان بسازند که خیانت ناممکن شود و زنان هیچ میلی و نیازی به خیانت نداشته باشند؟

آنچه در این نوشته خواهید خواند، نکته‌هایی است که مردان باید مورد توجه قرار دهند تا علاوه بر آنکه مانع از خیانت زنان شوند، خود نیز مصون بمانند.

 
خیانت‌های زنانه عوامل مختلفی دارد که می‌توان به آنها اشاره کرد :


1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانی‌که بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود می‌آید و مشکلات شخصیتی باعث می‌شود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانت‌ها می‌شود.

زن‌‌ها نیاز دارند غرق در محبت همسران‌شان شوند. بسیاری از مردان ترجیح می‌دهند غیرمستقیم محبت کنند، غیرمستقیم عشقشان را ثابت کنند، و بدون آنکه به زبان بیاورند، محبت کنند. اما بسیاری از زنان نیاز دارند صریح و شفاف بشنوند. ترجیح می‌دهد عشق را علاوه بر آنکه با چشم‌‌هایشان می‌بینند، با گوش‌هایشان هم بشنوند.

محبت مردان به زنان هر چه بیشتر و خالصانه‌تر و پرشور‌تر باشد، تاثیر بیشتری بر جلوگیری از خیانت زنان دارد و بیش از پیش آن‌ها را بیمه می‌کند. یک نکته البته در این میان هست که باید به آن توجه کرد. محبت مردان به همسران‌شان باید متعادل باشد. اینکه یک روز همه توجه مرد به زن باشد و هزار گونه عشق و محبت نثار او کند و روز دیگری هیچ توجهی به او نکند، زن‌‌ها را آزرده می‌کند و شاید ضرر آن بیشتر از سودش باشد. محبت زیاد، باید دائمی و همیشگی باشد. زنان تحمل کم و زیاد شدن بیش از اندازه محبت را ندارند، همانطور که انسان‌‌ها تحمل کم و زیاد شدن ناگهانی فشار هوا را ندارند.

محبت دیدن و مورد توجه قرار گرفتن، اتمسفر زندگی زن‌ هاست. البته غافلگیر کردن و هدیه دادن و هیجان زده کردن زنان بسیار مناسب است، اما اگر زنی سه ماه از سال مورد توجه بی‌شائبه و محبت فراوان قرار بگیرد و ۹ ماه در فقر محبت به سر ببرد، آن همه محبت دود خواهد شد و به آسمان خواهد رفت. نتیجه؟ محبت به زن‌ها باید زیاد و متعادل باشد.

 

2.گذشته بی بند وبار زن
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بی‌بندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده‌ است و تربیت غلط گذشته باعث می‌شود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستی‌های دوران مجردی خود را نمی‌توانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه می‌دهند.


3- احساس تنهایی کردن

مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی می‌تواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانی‌که می‌خواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی می‌بینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمی‌تواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا می‌کنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند


4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان

عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگی‌های طرفین می‌تواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطه‌ها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل می‌توانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریم‌های خانواده شکسته می‌شود و افراد پایبند چارچوب‌های اخلاقی نیستند.


5- دوران مجردی محدود

برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشته‌اند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را می‌بینند که زنان و مردان، رابطه آزادانه‌ای با هم دارند. این افراد چون می‌خواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر می‌توانند انگیزه خیانت را زیاد کند.


6- مشکلات اقتصادی

مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوب‌های اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار می‌کند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.

در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو می‌آورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت می‌کند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی می‌کند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.


7- تنوع طلبی

علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.
بهترین راهکار این است که باید علت این رابطه‌ها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی دارد و یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.
برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانواده‌ها باید آموزش ببینند. آموزش‌هایی از طریق رسانه‌های گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر می‌تواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.

 

چه فضا و شرایطی باعث خیانت زنان می‌شود؟ آیا مردان می‌توانند طوری رفتار کنند که احتمال خیانت زنان را به کمترین حد برسانند؟ مردان چگونه می‌توانند فضای زندگی را چنان بسازند که خیانت ناممکن شود و زنان هیچ میلی و نیازی به خیانت نداشته باشند؟

آنچه در این نوشته خواهید خواند، نکته‌هایی است که مردان باید مورد توجه قرار دهند تا علاوه بر آنکه مانع از خیانت زنان شوند، خود نیز مصون بمانند.


8  – زنان به مردانی نیاز دارند که پشتیبان باشند

به مردانی که حمایت‌گر و همراه باشند. زنی که به خیاطی علاقه دارد، وقتی لباسی دوخته است، هیچ چیز برای او بهتر از این نیست که از همسرش بشنود که بهترین لباس دنیا را دوخته است. هیچ چیز بهتر از این نیست که مردی همسرش را در مسیری که زن می‌پسندد هل بدهد. و هیچ چیز بهتر از این نیست که زن بداند غذایی که پخته است به دل مرد نشسته است و ببیند مرد حتی متوجه ادویه‌ای شده که زن این بار به غذا اضافه کرده است.

در همین میان لازم است توجه شود که هر کدام از این نیاز‌ها اگر تامین نشود، احتمال خیانت بالا خواهد رفت. هر کدام از این نیاز‌ها اگر پاسخ مناسبی دریافت نکند، می‌تواند فضا را برای خیانت مناسب کند. هیچکس به یکباره دزد نمی‌شود. هیچکس به یکباره اهل جنایت نمی‌شود. خیانت هم همینطور است. باید به نکات ریز و درشتی که هر کدام به تنهایی ممکن است تاثیری نداشته باشند اما جمع شدنشان خطرساز است توجه کرد و آن‌ها را جدی گرفت. هیچ‌گاه توجه، محبت و پشتیبانی و حمایت‌گریتان را به یکباره از همسرتان سلب نکنید. اگر قرار است به سفر بروید، یا چند روزی به خاطر مشغله کاری یا هر چیز دیگر نمی‌توانید وظایفتان را به درستی انجام دهید، از قبل توضیح بدهید.


9 – انسان‌ها نیازمند گفتن و شنیده شدن هستند

زن‌‌ها بسیار بیشتر از مردان نیاز دارند حرف بزنند و کسی دقیق به حرف‌هایشان گوش کند و نه فقط گوش کند، بلکه با آن‌ها همدلی کند و گاهی پیشنهادی بدهد و تایید کند. صریح اگر بخواهیم باشیم، مردان باید در برابر همسرشان گوش باشند؛ گوش‌هایی که حوصله شنیدن دارند. حوصله شنیدن حرف‌‌هایی که شاید از نگاه مردان بی‌اهمیت و ساده و حتی به دردنخور و مسخره بیاید، اما برای زنان لازم است و فکرهایی است که در سرشان می‌چرخد و باید گفته شود و شنیده شود.

یکی از مهم‌ترین مواردی که می‌تواند سهم بسیار بزرگی در جلوگیری از خیانت زنان داشته باشد، وجود خلوت برای زن و مرد است. زن و مرد باید بتوانند با هم خلوت کنند؛ علاوه بر خلوت عاطفی و احساسی و جنسی، که لازمه زندگی سالم زناشویی است و کمرنگ شدن آن می‌تواند ضربه‌‌های جبران‌ ناپذیر به رابطه زن و مرد وارد کند و راه خیانت را باز کند.

از دیگر دلایل کشیده شدن یک زن به راه خیانت:

1-از نظر مالی به اندازه کافی تأمین نشود.

2-به دلایلی چون، عدم همصحبتی و وقت گذاشتن همسرش برای وی، نیازهای عاطفی خود را از دید مردش نادیده انگارد.

3-روابط همسرش با وی صمیمی نباشد.

4-از نظر زناشویی و سکس، ارضا نشود.

5-تنهایی مطلق و حس بیکسی در منزل.

6-عدم بروز احساسات مرد نسبت به مزیت های همسرش، مثل، زیبایی، تغییرات ظاهری و .. ، در این حال زن احساس بی ارزشی می کند.

7-در صورت اعتیاد مرد به الکل یا اعمال خشونت و بددهنی.

8-در صورت اطمینان از خیانت مرد.

9-عدم درک عواطف و آرزوهای زن.

10- در صورتی که مرد، همسر خود را خانه نشین یا از شرکت در جمع منع نماید.

11- اعتیاد یا قمار و ....

12- نقض عضو یا اختلال در ارتباط جنسی یا دیگر اعضاء بدن.

البته طبق آمار، زنها به سه دلیل عمده دست به خیانت می زنند، در غیر اینصورت مطمئناً به تعهد خود پایبندند. اوّل، نارضایتی یا عدم احساس خوشبختی در زندگی اوّل که ناشی از کمبود یا وجود عوامل فوق می باشد، در این صورت نیازهای خود را در مرد دیگر جستجو می کند. دوّم، دیدگاه اشتباه اجتماع نسبت به زنانی که قدرت جنسی و شهوت زیادی دارند، در نتیجه وی مجبور است در روابط خود با همسرش این حس را کنترل کند که مبادا مورد اتهام واقع شود و همواره جلوه ی اجتماعی خوبی را در نظر همسرش داشته باشد، این کنترل شهوت به وی فشارهای روحی و جسمی وارد می کند. سوّم، برخی زنها همواره بر این باورند که یک رابطه بالاخره به پایان می رسد، بنابراین با ایجاد روابط جنسی و خیانت با کس دیگر (در حین یک رابطه متعهدانه)، سعی می کنند قبل از پایان یافتن رابطه خود با نفر اصلی و ضربه عاطفی خوردن، جایگزینی پیدا کنند.

به هر حال گدشته از همه این عواملِ منجر به خیانت، دلیل اصلی این کار غیراخلاقی می تواند سکس ناموفق باشد

عدم توانایی در مدیریت غزیزه جنسی و ضعف جنسی مرد یا زن از علل اصلی ایجاد روابط فرا زناشویی است که 70 درصد از این روابط ریشه در این امر دارد.
اصولا سن خیانت در مردان به همسران از 28 تا 50 سالگی است، تعداد اندکی از مردان بعد از سن 50 سالگی به همسران خود خیانت می‌کنند و به دنبال برقراری ارتباطات فرازناشویی هستند. این مساله در زنان در سنین 20 تا 40 سالگی دیده می‌شود.

آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است

روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند.

اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟
خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از

1.خیانت رفتاری
منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است


2.خیانت ذهنی

افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود


3.خیانت کلامی

در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید

 

چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت

 

1.سردی روابط
وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود

2.سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر
در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد

3.اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود
افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد

4.داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی
افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند

5.ازدواج های اجباری
زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است

6.انتقام گرفتن
زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند زنان گاهی به همسرشان خیانت می‌کنند تا از مردشان انتقام بگیرند. هستند زنانی که متوجه خیانت همسرشان می‌شوند و برای آسیب زدن به او به همان راهی می‌روند که او رفته است.در چنین شرایطی خانواده با بحرانی بسیار پیچیده روبه رو می‌شود که حل آن دشوار است

7.برآورده نشدن نیازهای جنسی
افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنن

8.هیجان خواهی
یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورندت که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود

9.علل اقتصادی
وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد

10.کنجکاوی
گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است


با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟

- نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم در مورد خیلی از پدیده ها

تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش های پررنگ تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می گردند.باید این نکته را یادآوری کرد که در جامعه کنونی ما افراد تحت فشارهای  اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می کنند

جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به هم دخیل هستند؟
نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربیت های گذشته، بسیار زیاد است.

به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می گذارد و منجر به برخی اختلالات زناشویی و تعارضات می شود.برخی افراد برای رها شدن از این استرس ها می خواهند آرامش را در رابطه ای دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانه تحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می برد و هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی دهد، زشتی این مسئله از بین می رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می بینیم.

خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

- زمانی که مردان در گذشته خیانت می کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانواده می کردند و از این طریق تحملشان را بالا می آوردند و پیش خود می گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های مختلف کسب کرده اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می کنند و هیچ اتفاقی نمی افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه ها سبب می شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.


آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟

- با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی کنند و آسیب شناسی دقیقی انجام نمی دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند . فقط روش های ضربتی مقطعی است که نمی تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی رود و پنهانی تر خواهد شد.

زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟

- در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند . باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابند و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری های عجولانه بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می شوند فورا از طلاق حرف می زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می شود یا بدتر

آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟

- بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلا اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می شود با تامل حل و فصل خواهد شد

بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می توان کرد چیست؟

- باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند باید حتما آنها را به روانشناس ارجاع داد چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می کند به این مسئله از نگاه واقع بینانه تر بنگرد  .  گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارودرمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است

همسران چگونه باید زندگی شان را از خطر خیانت و بی وفایی همسران حفظ کنند؟

- اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود  . پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می شود. توصیه ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند


در دنیای امروز خیانت و متعهد نبودن بسیار باب شده و بسیار دیده می شود. حتی اگر شخصی به زندگی زناشویی وفادار باشد می تواند با استفاده از چت های اینترنتی و رابطه در فضای مجازی با افراد دیگر کم کم به سوی خیانت سوق داده شود.

اما چگونه متوجه شویم همسرمان به ما خیانت می کند یا خیر ؟

برای پاسخ این سوال را به چند سوال کوچکتر تقسیم می کنیم

چگونه همسر خیانت کار را تشخیص بدهیم؟

معمولا زوجین بعد از چند سال زندگی مشترک می توانند به تفاوت های رفتاری همسرشان پی ببرند و تشخیص دهند که آیا همسرشان به آنها خیانت می کند یا خیر

اما بعضی افراد بسیار مراقب رفتارهایشان هستند طوری که همسرشان اگر کوچکترین شکی داشته باشد، این شک را در درون خود می کشد و حتی به این شک فکر نیز نمی کند

چگونه خیانت این افراد متبحر را بشناسیم؟

اولین دلیلی که شما می توانید به همسرتان شک کنید دروغ است. همسرتان مدام به شما دروغ می گوید البته لازم به ذکر است که هر دروغی را نمی توان به عنوان آغاز خیانت تلقی کرد. دروغ هایی که برای دیر آمدن به منزل، پاسخ ندادن به تلفن ، در جلسه های پیاپی به سر بردن، مسافرت های مداوم کاری، خوشحالی بی دلیل ، عوض شدن ذائقه همسرتان، بی میل در رابطه زناشویی، بی میلی در صحبت کردن با همسر یا فرزندان، بی میلی برای شرکت در مهمانی ها،ارجح دانستن تنها بودن در منزل، ارجح دادن محیط بیرون به منزل، کسل و بی حوصله بودن در برابر شما و فرزندان، فراموش کردن لذات و تفریحات گذشته و...

همسر شما به دنبال به دست آوردن لذت جدیدی در رابطه جنسی، عشق، زندگی ، فضای خانه، شورش علیه محدودیت هایی که شما برای او خلق کرده اید، می باشد


بعضی از افراد هستند که بسیار هوشمندانه عمل می کنند

برای مثال : همسرتان پیش از این به ندرت برای شما هدیه ای می گرفت یا حتی گل می خرید اما در حال حاضر مدام به شما هدایای مادی و معنوی عطا می کند

شاید شما روزی در آرزوی رفتن به کلاس نقاشی بودید ، اما همیشه با مخالفت همسرتان مواجه می شدید و نظر همسرتان این بود که شما باید به جای رفتن به این کلاس ها به خانه و زندگی تان برسید اما امروز به طور نا منتظره ای همسرتان به شما می گوید اگر هنوز دوست داری به کلاس نقاشی بروی، من مخالفتی ندارم

تغییرات کاملا محسوس در رفتار همسرتان می تواند دلیلی برای بی تفاوتی او نسبت به شما و شروع رابطه جدیدی باشد ، البته باز هم لازم به ذکر است که هر بی تفاوتی را نمی توان به معنای خیانت حساب کرد

اما برعکس رفتار همسران خیانت کار باهوش ، همسران خیانت کار دیگری هستند که رفتاری بسیار فاحش دارند و به سادگی متوجه می شوید که در حال خیانت به شما هستند

برای مثال : کمتر به منزل می آیند ، زمانی که به منزل می آیند خسته هستند، هیچ تمایلی به همسر و بچه هایشان ندارند و...


گاهی اوقات همسران کم تجربه بودن طرف مقابلشان را برای خیانت بهانه می کنند

برای مثال مدعی هستند : همسرم در روابط زناشویی بسیار کم تجربه است و نمی تواند مرا راضی نگه دارد پس من به دنبال رابطه دیگری می روم


هر همسری خیانت کار نیست

اگر همسر شما دیروقت به منزل برمی گردد یا ساعاتی در روز تلفن همراهش را خاموش می کند یا پاسخ نمی دهد دلیلی برای خیانت او نیست

مسلما اولین کلمه ای که به ذهن شما حمله ور می شود : خیانت است

اما لازم است بدانید شما تنها با دیدن این رفتار یا شنیدن بعضی مکالمات مشکوک نمی توانید همسرتان را متهم به خیانت کنید زیرا همان طور که می دانید بعضی از همسران بخصوص آقایان دوست ندارند که همسرانشان در کارهای بیرون از منزل آن ها دخالت کنند به همین دلیل ترجیح می دهند که ارام و در خفا صحبت کنند پس بدون دلیل مشکوک نشوید

اگر شک و ظن شما به مرحله ای رسید که اطمینان خاطر به دست آورید، لازم است مدتی همسرتان را تحت نظر داشته باشید اما بطور نامحسوس و طوری که وی متوجه نشود.این عمل ، اخرین تیر شماست تا از خیانت همسرتان مطمئن شوید


زمانی که از خیانت همسرتان اطمینان حاصل کردید اما زندگی تان را دوست دارید و نمی خواهید طلاق بگیرید به همسرتان بگوئید از لحاظ روحی تضعیف شده اید و نیاز به مسافرت دارید

اگر شما فرزندی دارید در این مسافرت آن را به همراه خود نبرید و تنها شما و همسرتان به این مسافرت بروید

در مسافرت روابط خود را با همسرتان استحکام بخشید ، خاطرات خوبی را که داشته اید یادآور شوید. اجازه دهید همسرتان در خلوت خود فکر کند

به مدت یک هفته به مسافرت بروید تا در این مدت همسرتان از عشق جدید خود دور باشد و بتواند به شما و فرزندانتان فکر کند تا از راهی که رفته برگردد

بسیاری از روان شناسان این راه بسیار مثمر ثمر معرفی کرده اند، زیرا با یادآوری خاطرات خوب گذشته، افراد از اشتباهات و اعمالی که در حال انجام دادن هستند، برمی گردندد


اگر بعد از این مسافرت ، دیگر رفتار مشکوکی از همسرتان ندیدید هرگز این مساله را به طور علنی بازگو نکنید که "من می دانستم تو در حال خیانت به من هستی "

اگر این مسافرت پاسخگوی مشکل شما نیز نبود لازم است مشکلتان را با یک مشاور خانواده مطرح کنید.

یکی از دلایل عدم خیانت زن و ایجاد رابطه سکس با مرد دیگر، دیدگاه بد و برچسب های توهین آمیزیست که اجتماع نسبت به زنها دارند، چرا که در این صورت به وی به دیدگاه زنی هوس ران، فاحشه و ... نگاه می کنند. در حالیکه در صورت خیانت یک مرد به زن خود، جامعه نهایتاً یک برچسب "خیانت کار" به وی می زند! شاید هم به دید آدمی بی ارزش و کسی که با عواطف یک زن بازی می کند نگاه کنند، متأسفانه این دید و این فرهنگ از دیر زمان برای مردها مزیّتی غیر منصفانه بوده که با سیر زمان این افکار باز هم تغییر نکرده است. به قولی: "از قدیم الایام، اجتماع با وضع قوانینی غلط و ناعادلانه نسبت به مجازات و دیدگاه ها در مورد خیانت مرد به زن، با ارائه آزادی هایی غیر مستقیم و افراطی برای مردها، همواره آنها را در خیانت و عدم وفاداری در روابط خود، جسور تر کرده است. "

یکی دیگر از دلایل عدم خیانت کمتر از جانب یک زن این است که، زنها در روابط بیشتر به دنبال تأمین نیازهای عاطفی هستند. هر زنی با شروع رابطه ای متعهدانه با یک مرد، در روابط زناشویی و جنسی، تمام ارگانهای جسمی وی تا مدّتها تحت تأثیر این رابطه ی سکس، رشد کرده و خو گرفته است و ناخودآگاه نمی خواهد با خیانت، به تمامی این آرامش درونی و جسمی خود پایان داده یا خللی ایجاد کند. حسّ زن را با بدبینی اشتباه نگیرید، چرا که این حسّ هیچ گاه به وی دروغ نمی گوید، در صورت خیانت یک مرد و ایجاد روابط متعدد و همبستر شدن با زنهای دیگر، مطمئناً وی به دلیل عدم تأمین نیازهای عاطفی به شدّت قبل، متوجّه روابط آن مرد با دیگران می شود.

از دیدگاه روانشناسی، تصوّر زنها همیشه این بوده است که در صورت خیانت و ایجاد رابطه جنسی با فردی دیگر، تمام معنویات، اعتبار، اصالت وی به عنوان یک "دختر شایسته" از بین می رود. معمولاً زنهایی که با آرایش های زننده و لباسی عجیب، در اجتماع حاضر می شوند، با رفتار های ناپسند و جذب مردها، خطری برای زنهای متعهد محسوب می شوند. ولی خوب، یک مرد همیشه زنی را برای زندگی انتخاب میکند که نسبت به همسر و زندگی خود وفادار باشد، چرا که از نظر زناشویی، برای هر مردی غیرقابل تصور است که بچه ی زاده از همسرش حاصل رابطه خود با همسرش نباشد! علاوه بر این، مردها باید بدانند که از نظر عاطفی و روحی،  یک زن همیشه از ترس خیانت مردها و قربانی نشدن، به روابط زناشویی خود پایبند و همواره با تمام قوای به تداوم و تأمین همسر خود اهمیت می دهند. در مقابل اگر مرد نیز به عدم بروز خیانت از جانب زن خود اهمیت دهد، و به تعهد خود پایبند باشد، ناخودآگاه موجب ایجاد رابطه ای عاشقانه و سالم در زندگی مشترکشان می شوند. در این حالت، حتّی مرد با این طرز فکر، همان قدر که به تداوم زندگی خود بها می دهد، با دیدن مردی دیگر که قصد فریب زنی را دارد، به سرزنش و کنترل وی می پردازند. مردی که به وفاداری و تعهد زن خود ایمان داشته باشد و از این نظر، خیالش آسوده باشد، از لحاظ عاطفی و روحی، دست به خیانت و ارتباط با زنی دیگر نخواهد زد.

حرف آخر

خیانت؛ باعث جدایی می‌شود و اگر درست دقت کنیم هیچ چیزی در دنیا تلخ‌تر از جدایی بین دو همسر آنهم به دلیل خیانت نیست.ای کاش همه

ما آنقدر بلند طبع و با اخلاق باشیم که به جای خیانت به یکدیگر، جان‌پناه و محل امن هم باشیم و داشته و کمبودهای یکدیگر را یا

جبران کنیم و یا نادیده بگیریم اما....

مشکلات مدارس در پرورش خلاقیت دانش‌آموزان

مشکلات مدارس در پرورش خلاقیت دانش‌آموزان


نویسنده: سعیده فلاح‌تفتی

 منبع: روزنامه همشهری28-دی-87

کودک هنگام تولد میزانی از خلاقیت را با خود به همراه می‌آورد و در حدود سن 2 سالگی این خلاقیت نمود ظاهری پیدا می‌کند.
 
برای مثال کودک 2 ساله بر چوبی سوار شده و می‌گوید این اسبم است یا با خمیر اشکالی می‌سازد که از نظر ما بزرگسالان بی‌معناست ولی برای او ماشین، آدم و چیز دیگری است، کودک پیش‌دبستانی وقتی قلم به دست می‌گیرد طرح‌هایش را آنچنان می‌کشد که از ذهن خلاقش نشأت گرفته است، خانه نقاشی او با خانه کلیشه‌ای که ما بزرگسالان در ذهن داریم متفاوت است، او پرشور و خلاق است، با اشیای گوناگون چیزهایی می‌سازد و در ذهن به آن جان می‌بخشد و داستان‌های خیالی می‌گوید، می‌خواهد بداند، کشف کند، او کنجکاو است و مشتاق، اما معما اینجاست که چرا این کودکان با استعداد و فعال به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که از به کارگیری تفکر هوشمند و خلاقیت خود لذت نمی‌برند، چرا و چگونه زندگی که چنان امیدوارکننده آغاز می‌شود در اکثر موارد پایانی یأس‌آور و ناخوشایند دارد؟

تحقیقات تورنس (1962) نشان داده است که کودکان تا سن 10سالگی در اوج خلاقیت هستند اما وقتی در شرایط مدرسه قرار می‌گیرند و از آنها انتظار می‌رود که پاسخ‌های مشخص و قالبی به سؤالات بدهند و تحت ارزشیابی قرار می‌گیرند، خلاقیت آنها به تدریج کاهش می‌یابد. بنابراین باید سیستم آموزشی مدارس از حالت آموزگار محوری و تاکید بیش از حد به سطح بازگویی، خارج شده و به کودکان در آموزش نحوه تفکر و رسیدن به سطوح بالای شناختی یعنی فراشناخت کمک کند.

براساس اهداف منتشره از سوی وزارت آموزش و پرورش، «پرورش استعدادها و کمک به تقویت خلاقیت» یکی از اهداف آموزش و پرورش محسوب می‌شود و مدارس باید در راستای تحقق این هدف به رشد و پرورش خلاقیت دانش‌آموزان بپردازند؛ لیکن در اکثر موارد خودآگاه یا ناخودآگاه موجب تضعیف و حتی تضییع خلاقیت می‌شوند. از مهم‌ترین موانع پرورش خلاقیت در مدارس می‌توان موارد زیر را برشمرد:

تاکید بر محفوظات، تکالیف زیاد،  عدم توجه به تفاوت‌های فردی، وجود کلاس‌های پرجمعیت، انضباط سخت و زورمدارانه، برنامه درسی و جدول ساعات غیرقابل انعطاف برای فعالیت‌های کلاس، عدم آشنایی معلمان با ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق، روش‌های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم‌محوری، تاکید زیاد بر نمره دانش‌آموزان به عنوان ملاک خوب بودن، عدم پذیرش ایده‌های جدید، شخصیت جدی معلم، استهزاء و طعنه، تحت فشار قراردادن برای همنوایی با دیگران، فرهنگ سکوت در مقابل اظهارنظر معلم، تاکید بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا، عدم تجهیز منابع و امکانات و تکیه بر سطوح اولیه حیطه شناختی.

وجود شرایط فوق‌الذکر چون سد محکمی در مقابل توسعه خلاقیت دانش‌آموزان خواهد بود و در صورت از بین رفتن این شرایط، خلاقیت ارتقا پیدا خواهد کرد. در محیط مدرسه عوامل متعددی در خلاقیت دانش‌آموزان تاثیر می‌گذارد که در یک دسته‌بندی کلی به جو حاکم بر مدرسه، محتوا و مواد آموزشی ومعلم تقسیم می‌شوند، در اینجا هر کدام را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم.

الف) جو حاکم بر مدرسه

جان دیویی- متفکر بزرگ مسائل تربیتی- معتقد است مدرسه باید خودکاری دانش‌آموز را تشویق کند اساس کار مدرسه نباید فقط تبعیت و فرمانبرداری باشد و مقررات را مدار قرار ندهد تا دانش‌آموز بتواند به پرورش خلاقیت بپردازد. در صورتی که در حال حاضر مشکل اساسی مدارس این است که در آنها اندیشه‌های خلاق یاد گیرندگان به سبب غیرمعمول بودن، نه‌تنها مورد تشویق قرار نمی‌گیرند، بلکه مورد ایراد و سرزنش واقع می‌شوند؛ سرزنش دانش‌آموزان به خاطر داشتن رفتار و افکار غیرقالبی، می‌تواند ریشه‌های تفکر خلاق و توانایی کشف مسائل تازه را در همان روزهای نخستین آموزش مدرسه‌ای در آنها بخشکاند.

اگر بخواهیم خلاقیت دانش‌آموزان را توسعه دهیم و امکان بروز استعدادهای بالقوه را در آنان فراهم سازیم، باید در جو حاکم بر محیط آموزشی تجدیدنظر کنیم. برای مثال، نمی‌توان از دانش‌آموزان انتظار داشت که از جای خود تکان نخورند، در طرز نشستن، حرف زدن و لباس پوشیدن‌شان از یک الگوی واحد پیروی کنند، همان پاسخی را به سؤالات بدهند که از نظر معلم تنها پاسخ صحیح است و در عین حال خلاق هم باشند. البته منظور این نیست که هرج‌ومرج و بی‌نظمی در مدرسه حاکم باشد، زیرا لازمه هر آموزشی نظم است. هدف برقراری نظم و مقررات قابل انعطاف است. یعنی نظم مربوط به مسائل کلی باشد و جزئیات رفتار و گفتار را تحت تاثیر قرار ندهد.

اگر مدرسه به جای جوی سلطه‌جویانه و غیرقابل انعطاف‌ از جوی مناسب و حمایت‌کننده برخوردار باشد، هم معلم با احساس امنیت و آسودگی خیال می‌تواند به ارائه طرح‌های جدید و موثر بپردازد و هم دانش‌آموزان با اعتماد به نفس و ایمنی روان‌شناختی به انجام فعالیت‌های خلاق می‌پردازند.

ب) محتوا و مواد آموزشی

امروزه در دنیا یکی از مباحثی که در امر یاددهی – یادگیری به شدت روی آن تاکید می‌شود، یادگیری چگونه «فکر کردن» و چگونه «یاد گرفتن» است، نه «چه یاد گرفتن». گاهی توجه بیش از حد به «چه یاد گرفتن»‌سبب می‌شود از نظر کمیت مفاهیم زیادی را در ذهن دانش‌آموزان انباشته کنیم- به آنها ماهی می‌دهیم آن هم به مقدار زیاد که ناچارند مازاد آن را دور بریزند- و توجهی به چگونگی یاد گرفتن آنها و مفید بودن مواد آموخته شده برای زندگی حال و آینده دانش‌آموزان نداشته باشیم. با توجه به این مطالب برای طرح‌ریزی محتوا و مواد آموزشی توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد که عبارتند از:

1 – ایجاد پیوند عاطفی و شناختی با برنامه درسی:

دانش‌آموزان زمانی محتوای یک برنامه درسی را به نحو مطلوب یاد می‌گیرند که این محتوا، با توانایی‌های آنان مطابقت داشته باشد، محتوا زمانی قابل یادگیری است که با توجه به دانش پیشین و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان انتخاب شده باشد، در این صورت بین دانش‌آموز و محتوای آموزشی پیوند شناختی برقرار می‌شود.

مطالب آموزشی باید برای فرد مفید باشد- یعنی یاد گرفتن و یاد نگرفتنش یکسان نباشد- اگر دانش برای دانش‌آموز معنادار بوده از زندگی او نشأت گرفته باشد و برای آینده او مفید باشد، با اطمینان می‌توان گفت پیوند عاطفی بین فراگیر و برنامه درسی پیوند عاطفی برقرار شده است.

2 – فرصت مناسب برای فعالیت یادگیری چندگانه:

تدارک فرصت‌های یادگیری، توصیف‌کننده جوی از یادگیری است که طی آن دانش‌آموزان به طیفی از معانی و مفاهیم دست می‌یابند. فرصت‌های یادگیری ارائه شده باید زمینه‌های خوداتکایی و خودآموزی دانش‌آموزان را فراهم سازد. توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که محتوا نباید بر «دانش نظری» تمرکز داشته باشد، بلکه توجه به عنصر فعالیت‌ها و مهارت‌ها دانش‌آموز را از نظر روانی آماده یادگیری مداوم و خلاق می‌کند.

3 – ارتباط محیط کلاس با محتوا و ضوابط برنامه

در تنظیم محتوا براینکه باید شرایط و ویژگی‌های محیط کلاس، مورد توجه دقیق برنامه‌ریز قرار گیرد، باید زمان و بودجه کافی جهت اجرای مناسب برنامه مطلوب اختصاص داده شود.

4 – ارتباط مواد آموزشی و محتوا

امروزه در برنامه‌ریزی درسی بسته‌های آموزشی شامل کتاب درسی، کتاب‌های کمک‌آموزشی، وسایل آموزشی، سؤالات ارزشیابی و راهنمای درسی همه با هم در نظر گرفته می‌شوند، در بسیاری از کتاب‌های درستی تحولات مثبتی در حال رخ دادن است و اندکی از برنامه‌های تلویزیونی سعی دارند در راستای برنامه‌های آموزش و پرورش گام بردارند اما باید توجه داشت که همگام با تحولات کتاب‌های درسی و به طور کلی بسته آموزشی (این بسته‌های آموزشی باید در اختیار همه مدارس قرار گیرد) معلمان نیز باید آمادگی و مهارت لازم جهت ارائه محتوای مطلوب را کسب کنند، چرا که یک طرح مطلوب و خلاق زمانی موفق است که به اجرا درآید. نمی‌توان دروسی را که برای الگوهای تدریس فعال طرح‌ریزی شده با روش سنتی و معلم محور اجرا کرد و انتظار موفقیت داشت.

ج) معلم

معلمان در فرآیند یاددهی- یادگیری و ایجاد تفکر خلاق در دانش‌آموزان دارای نقش اساسی هستند. خلاقیت معلم، نگرش وی نسبت به خلاقیت، سبک تدریس، شیوه اداره کلاس و حتی شخصیت معلم در پرورش تفکر خلاق و ایجاد تفکر انتقادی نسبت به مسائل دانش‌آموزان تاثیر فراوانی دارد. در واقع موثرترین و کارسازترین مولفه نظام تعلیم و تربیت معلم است. این بدان معنا نیست که سایر مولفه‌های نظام تعلیم و تربیت از قبیل برنامه درسی، مدیریت و... بی‌تاثیر است، بلکه اولا تاثیرگذاری این مولفه‌ها با معلم برابری نمی‌کند و ثانیا این تاثیرگذاری نوعا به صورت مستقیم نبوده و با عبور از صافی معلم که مرکب از ذهنیت‌ها، نگرش‌ها و قابلیت‌های اوست، نهایتا بر دانش‌آموز تاثیر می‌گذارد.

همچنان که بیان شد معلم از ابعاد و جنبه‌های مختلف در شکوفایی خلاقیت دانش‌آموزان موثر است. به همین جهت در ادامه بحث این جنبه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد.

1 – نحوه نگرش معلم

نگرش و دیدگاه معلم نقش مهمی در پرورش خلاقیت دانش‌آموزان ایفا می‌کند. اکثر معلمان از شاگرد بسیار سازگار که اجتماعی، با ادب و خویشتن‌دار و مطیع قدرت است، خشنود و راضی هستند. در مقابل دانش‌‌آموزان خلاق به سبب آنکه سؤالات متعدد مطرح می‌کند، قوه تخیل فوق‌العاده دارند، با جمع هماهنگ نیستند، اغلب دردسرآفرین هستند و به طور کلی رفتارشان قابل پیش‌بینی نیست، مورد استقبال معلمان قرار نمی‌گیرند.

براساس یافته‌های گتزلز و جکسون شاگردانی که تفکر واگرای بالاتری دارند کمتر از همگراها محبوب معلمان هستند؛ شاید افکار واگرا اغلب مبتکرانه و ارزشمند باشند، از سوی دیگر ممکن است عجیب و احمقانه به نظر برسند و سبب شوند که معلم شک کند که شاید کودک می‌خواهد بازی درآورد، در نتیجه این برداشت نه‌تنها از ابتکار استقبال نمی‌شود بلکه سرکوب نیز می‌شود. همچنین برونر می‌گوید که معلمان در آموزش و پرورش عادت دارند که به پاسخ‌های درست پاداش دهند و پاسخ‌های غلط را مجازات کنند. این امر سبب می‌شود کودکان میلی به تلاش برای یافتن پاسخ‌های بدیع نداشته باشند، زیرا بی‌تردید با انجام این کار احتمال خطا بیشتر می‌شود. معلم باید آماده کار در حال و هوایی باشد که تلاش‌های خلاق در آن تشویق می‌شوند و پاداش می‌گیرند، نه در محیطی که فقط راه‌حل‌های محتاطانه و همگرا تشویق می‌شوند.

2 – نقش الگویی معلم

آرتور کاترین و رابرت بی‌ساند معتقدند که معلمانی که از خود رفتار خلاق نشان می‌دهند، محیط‌های کلاس درسی به وجود می‌آورند که خلاقیت را ارتقا می‌دهد. به علاوه آمابیل (1989) معتقد است که معلمان با بیان آزاد احساس خویش مانند عشق، شادی و کنجکاوی نسبت به امور می‌توانند الگوی مناسبی برای کودکان باشند. در واقع معلم نواندیش به صورت خودبه‌خودی دانش‌آموز خود را نواندیش می‌کند؛ یعنی روحیه، احساس، عاطفه و انگیزه پرجوش‌وخروش را به دانش‌آموز انتقال می‌دهد. در اصل حتی اگر معلم به دانش‌آموز چنین صفت یا خصلتی را انتقال ندهد، خود دانش‌آموز چنین روحیه مثبتی را از معلم می‌گیرد و شاید سرایت چنین خوی و خصلتی از سوی معلم به دانش‌آموز برخاسته از اصل سرایت روانی است. پس چه انتقال خودآگاه و چه انتقال ناخودآگاه چنین توانمندی‌ای هر دو موجب پرورش نواندیشی و نوآوری شاگرد می‌شود.

البته این بدان معنا نیست که آموزگارانی که خود خلاق نیستند نمی‌توانند خلاقیت را در دانش‌آموزان تشویق کنند، بلکه هر آموزگاری می‌تواند کوشش کند خلاقیت را در دانش‌آموز بازشناسی و فرصت‌هایی برای وقوع آن فراهم سازد.

3 – نقش عاطفی معلم

ایجاد شرایط مساعد برای رشد خلاقیت، مستلزم وجود جوی صمیمی و مطمئن در کلاس درس است. دانش‌آموز باید بتواند با آسودگی در کلاس به اظهارنظر بپردازد و بدون نگرانی هر سؤالی را که در ذهن دارد مطرح کند. معلمان خشک، مقرراتی و مستبد- آنها که دانش‌آموزان را برای صحیح نشستن در نیمکت‌های منظم و مستقیم ردیف شده و محکم نگهداشتن پاها روی زمین تشویق می‌کنند- با مجبور کردن دانش‌آموز به اطاعت زیاد از مقررات قراردادی و تنبیه کارهای اشتباه کودکی که می‌خواهد به ناشناخته‌ها دسترسی یابد خلاقیت را خاموش می‌کنند. آنها با عدم توجه و یا پاسخ ندادن به سؤالات، پرسش‌گرایی لذت‌بخش کودکان خردسال را خرد می‌کنند. با توجه به مطلب فوق، نظام آموزش و پرورش زمانی موفق به پرورش خلاقیت در دانش‌آموزان و به تبع آن پرورش نیروی انسانی کارآمد و خلاق برای جامعه خواهد شد که با تمام توان فرهنگی و امکانات اقتصادی برای حذف موانع موجود در مسیر پرورش خلاقیت اقدام کند.

منابع1 – اسکوئیلر، نادر و همکاران(1372)- ماهیت و ساختار هوش-  تهران: انتشارات کیوان.
2 – افروز، غلامعی (1373)- جهش‌های تحصیلی و آفرینش‌های ذهنی- مجله استعدادهای درخشان، شماره 10.
3 – بودو، آلن (1358)- خلاقیت در آموزشگاه، ترجمه علی خانزاده- تهران: سمت.
4 – سام خانیان. محمد ربیع و همکاران (1381)- خلاقیت و نوآوری در سازمان و مدیریت آموزشی. تهران: انتشارات اسپند هنر.
5 – فونتانا، دیوید (1382)- روان‌شناسی برای معلمان، ترجمه مهشید فروغان- تهران: نشر ارجمند.

خلاقیت و راه‌های پرورش آن در دانش‌آموزان

أیته محمد نژاد*


چکیده :
خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیت های ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید به آن توجه کند . خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. یکی ازسؤالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟

نتایج تحقیقات (بودو تورنس و...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیت های فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد. با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسان ها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیت های قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت .

بر این اساس ، در این مقاله به بررسی خلاقیت در ابعاد مختلف از جمله مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق ، ویژگیهای افراد خلاق ، عوامل موثر در خلاقیت ، نقش معلم در پرورش خلاقیت راه های ایجاد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان، می پردازیم .

در بعد اول. ضمن بررسی نظرات مربیان و متخصصان تربیتی در رابطه با مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق در جستجوی پاسخ به این سؤال هستیم که آیا خلاقیت فرآیندی درونی است یا بیرونی؟ آیا مستلزم انضباط است یا خود انگیزی؟ در بعد دوم. در جستجوی خصوصیات بارز افراد خلاق هستیم و ضمن اشاره به نتایج تحقیقات مختلف به بررسی ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد خلاق و تفاوت آن ها با افراد غیر خلاق می پردازیم . در بعد سوم. عوامل موثر در خلاقیت و تاثیر بر محتوای کتاب های درسی را ذکر کرده و عواملی که مانع تفکر خلاق می شوند را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. در بعد چهارم . با توجه به نقش معلم و خانواده در پرورش خلاقیت به این سوال پاسخ می دهیم که آیا پرورش دهندگان خلاقیت باید خلاق باشند؟

معلمان باید از چه اصولی جهت افزایش مهارت خلاقیت استفاده کنند؟ نقش خانواده و شرایط محیطی در شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش آموزان چیست؟

سرانجام ضمن اشاره به روش های متعددی که علمای تعلیم و تربیت برای ایجاد و پرورش خلاقیت و نحوه شکوفایی استعدادهای خلاق پیشنهاد می کنند به نتایج نظرسنجی از گروهی از معلمان پرداخته و روش ها ارتقای خلاقیت و ارائه ی راهکارهای علمی از دیدگاه معلمان را مورد بررسی قرار می دهیم .

متون درسی و راهبردهای خلاقیت در راستای تولید علم

مقدمه :
خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیتهای ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید بدان توجه کند .
خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. تربیت آزادانه کودک در وضعیتی که والدین دارای علایق قوی گوناگونی باشند باعث بروز صفت خلاقیت در کودکان می‌شود. از این رو مساله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه مربیان و والدین قرار گیرد و معلمان بایستی امکانات تجلی اندیشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند و دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم مختلف را بیاموزند تا با مسایل زندگی، خلاقانه برخورد کنند و جهان اطراف خویش را در جهت مطلوب تغییر دهنده (1) تصاویر ذهنی که ما به کودکان خود می دهیم، آینده آنها را شکل می بخشند. این تصاویر ذهنی بصورت پیشگویی هایی هستند که به تحقق در می آیندو تصویر ذهنی شما میزان شاد بودن، مفید بودن و خلاق بودن کودکتان را شکل می بخشند، مطمئناً تصویر ذهنی شما برای هر یک از کودکانتان بیش از آنچه انجام می دهید و یا به آنها می گویید در رشد انگیزه خلاقیت و موفقیت آنها در آینده موثر خواهد بود.(2) یکی از سوالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده است این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟

نتایج تحقیق (بودو، تورنس و ...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیتهای فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد، با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسانها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت .

با توجه به اینکه خلاقیت می تواند شکننده محدودیتها، بر اندازنده ناتوانیها، شکافنده ناشناخته ها و یابنده نا دانستنیها باشد این سوال مطرح می‌شود که چه نوع تصاویری می تواند الهام بخش کودکان در انجام کارهای خلاق بوده و چگونه می توان نسلی متفکر و خلاق پرورش داد؟

پیشینه تحقیق :
بررسی پیشینه تحقیقات (مک کنین (3)، 1968، مانسفید (4) و باس، 1981،
کاتل (5) و بوچر 1968، نشان می دهد که پیروان اصالت ذات، خلاقیت را یک توانایی و وصفت بالقوه تلقی می کردند، ولی حتی متفکران پیشرو (ترمن ( 6)، 1925، کالکس (7 ) ، 1926 ، گالتن (8)، 1869) نیز بر این باور بودند که هر چند خلاقیت نیز مانند هوش، بعد ارثی دارد، باز هم عوامل محیطی می توانند بر این توانایی اثر بگذارند .

سندرز و سندرز (9)، در کتاب آموزش خلاقیت از طریق استعاره از طریق تاکید می کند که برای پرورش خلاقیت باید کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت. در رابطه با پرورش خلاقیت، پژوهشهای (آلبیرخ (10)، 1978، محمدی (11)، 1370) نشان داده اند که افراد خلاق به مراتب بیشتر از افراد غیر خلاق توانایی پرورش خلاقیت را در دیگران دارند .

بر این اساس در این مقاله به بررسی مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق، ویژگیهای افراد خلاق، عوامل موثر در خلاقیت، نقش معلم در پرورش خلاقیت، راههای ایجاد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان می پردازیم .

مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق :
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع و روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد .

درباره مفهوم خلاقیت تعاریف متعدد و گاه متضادی ارائه شده است ولی در مورد تعریف زیر یک اتفاق نظر کلی مشاهده شده است :
«خلاقیت توانایی فرد برای تولید ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا اشیاء جدید و بدیع و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها است که توسط متخصصان، اصیل واز نظر علمی، زیبا شناسی، تکنولوژی، اجتماعی با ارزش تلقی گردد.»(ورنون 1989،ص 94 )

در قرآن نیز از آفرینندگی گاهی بر معنی تسخیر تعبیر شده است و« تسخر لکم ما فی السموات فی الارض جمیعاً» (سوره جائیه- آیه 13) یعنی خداوند بر پدیده‌های طبیعی آنچنان نیرویی بخشید که انسان می‌تواند با قدرت تسلط و حاکمیتی که دارد در آن تصرف نموده و هر گونه دگرگونی و سازندگی در آن بوجود آورد .

«فردریک فروبل»، یکی از مشهورترین مربیان و پرورشکاران خلاق متوجه مساله خلاقیت بوده و می‌پرسید که آیا خلاقیت فرآیندی درونی است یا بیرونی؟ آیا مستلزم انضباط است یا خودانگیزی؟ او بر این عقیده بود که خلاقیت یکی از مهمترین نیازهای انسان است .

امروزه‏، چهارچوب روانشناسی به ما اجازه می‌دهد که بر این عقیده باشیم فرایند خلاقیت ذاتی نیست بلکه می‌تواند آموزش داده شود. ما از طریق آموزش می‌توانیم به کودکان یاد دهیم که به راههای غیر معمولی فکر کنند و از طریق تفکر واگرا به بررسی مشکلات پرداخته و به راه حلهای مناسب دست یابند. مساله این است که اجازه تفکر در این حیطه را به مربیان بدهیم که جریان خلاقیت، جریانی از قبل ساخته شده نیست، بلکه روندی زاینده و قابل تغییر می‌باشد. (12 )
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه‌ای از نظرات یا ایده‌ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می‌داند. از نظر «پرکنیز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و نو می‌شود .

به نظر «ویلیام جیمز»، همه ما توانایی و استعداد خلاقیت را داریم ولی متاسفانه در طول زندگی ودر مسیر آموزش یاد می‌گیریم که غیر خلاق باشیم. به عبارتی در سطح کلی محیط یادگیری اعم از خانه، مدرسه و اجتماع ما را به تفکر همگرا عادت می‌دهند . (اسپرینت‌هال، 1977،ص 576) او معتقد است دوران کودکی سرآغاز شکل گیری روند تفکر خلاق محسوب می‌شود (همان منبع، ص 517 )

در دایره المعارف روانشناسی، «آیسنک، آرنولد، مای‌لی»، خلاقیت به منزله ظرفیت دیدن روابط جدید پدید آوردن، اندیشه های غیر معمول و فاصله گرفتن از الگوهای سنتی تفکر، قلمداد گردیده. در اثر «دورن » (Doron,R) و «پارو » (,Parot,F1991) خلاقیت استعداد پیچیده‌ای است متمایز از هوش و کنش وری شناختی و محتملاً تابع سیلان افکار، استدلال استقرایی، پاره‌ای از صفات ادراکی وشخصیت و نیز هوش واگرا، در حدی که این هوش گوناگونی را حلها و فرآورده‌ها را مساعد می‌سازد. (13 )

در فرهنگ روانشناسی «پیرون » pieron ، خلاقیت چنین تعریف شده است :
خلاقیت عبارت از کنش اختراعی تخیل سازنده می‌باشد که طبق نظریات «گتزل» و «جاکسون» چیزی سوای هوش معمولی برخی از محققان (ویلسون، 1956،کراچفیلد،1962) خلاقیت را نقطه مقابل «همنوایی» می‌دانند و به نظر آنها خلاقیت یعنی عقاید اصیل، نظریات متفاوت و نحوه متفاوت نگریستن به مسایل .

اکثر روانشناسان، آفرینندگی و حل مساله را فرایندهای مشابهی دانسته‌اند (مایر، 1930 ،تورنس،1960،دی چکو،کرافورد،1974،گانیه،1977،گیج وبرلاینر،1984). گانیه بالاترین سطح یادگیری را حل مساله می‌داند و معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه‌ای از حل مساله است .
«مک کینون» نیز خلاقیت را عبارت از حل مساله همرا با ماهیتی بدیع و نو می‌داند . (مامفورد و گوستافون ).

«آزوبل» (1963،ص 110-99) خلاقیت را استعداد بی همتا در یک زمینه بخصوص می‌داند و از نظر «گیلفورد» هوش و خلاقیت دو عامل فکری جداگانه تلقی شده و هوش را تفکر همگرا و خلاقیت را تفکر واگرا می‌داند. از نظر او وجه تمایز تفکر آفریننده، تفکر واگرا است که از طریق انعطاف پذیری،اصالت و روانی می‌توان باز شناخت (سیف: روانشناسی یادگیری و تدریس ).

نظریه پردازان روان شناختی نیز عقیده دارند که خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی ناشی می‌شود. (کراچفیلد،1962) «دچار مس» (1968) معتقد است رفتارهایی که از داخل بر انگیخته می‌شوند ناشی از نوعی اشتیاق برای تجربه یک امر می‌باشند: (14 )
بررسی تعاریف فوق نشان می‌دهد که عده‌ای از آن به برانگیختگی درونی، بعضی به توانایی فرد برای تولید ایده‌های نو، برخی به توانایی حل مساله و نوعی تفکر واگرا، و نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته‌اند .

بنابراین نتیجه می‌گیریم خلاقیت عبارتست از: توانایی مشاهده اشیاء به روشهای جدید، یادگیری از طریق تجربیات گذشته و ارتباط آن به موقعیتهای جدید، تفکر در راستای برداشتن موانع و خطوط نا متعارف، استفاده از دیدگاههای غیر سنتی برای حل مسایل، خلق و ابداع چیزی تازه و ابتکاری، طی کردن مراحلی فراتر از اطلاعات داده شده. (15 )

بدین ترتیب فرایند آموزش و یادگیری می‌تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشکر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند .

ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق :
پال تورنس (1998) در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می‌کند، گفته است شخصیت هم می‌تواند خلاقیت را آسان ‌سازد و هم مانع آن شود . ویژگیهایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیتهای معماگونه، و در گیر شدن با امور دشوار از جمله ویژگیهای آسان ساز خلاقیت محسوب می‌شوند. او می‌گوید، هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می‌دهیم شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می‌دهد. (سیف،1379 ).

از نظر گیلفورد (1998) ویژگیهایی از بروز خلاقیت جلوگیری می‌کنند، عبارتند از سلطه گری،منفی بافی، مقاومت ترس، عیب جویی، انتقاد از دیگران، سازشکاری، تسلیم در برابر قدرت و کمرویی. (سیف،1379،ص 599 ).

مطالعاتی که «بارون» (1969) در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش بین‌تر ودارای انرژی روانی و جسمی استثنایی‌اند. زندگی آنها پیچیده‌تر است و به دنبال تنش‌اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می‌کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف‌النفس بوده و از مسایل و امور آگاهند . (مزلو) آنان به مسایل بنیانی علاقه‌مندند و تمایل زیادی به خطر کردن دارند .

«نیکسون» (1962)،تورنس(1966) و لی‌کاک (1979)،ضمن تحقیقاتی ویژگیهای دانش‌آموزان خلاق را چنین عنوان کرده‌اند:
1- دارای هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته
2- دارای هوش بالاتر از سطح متوسط
3- دارای ظرفیتهای حافظه‌ای فوق‌العاده در ثبت و نگهداری وقایع مختلف
4- آمادگی جهت تجربه امور و فعالیتهای مختلف
5- استقلال فکری (استاین، 1974 ،ص 548)
6- دارا بودن رفتار مطلوب اجتماعی
7- بیان صریح و روشن (بارون، 1968 )
8- طرز فکر انتقادی، فعال و کنجکاو بودن (استرنبرگ تیلر،جان دیویی،1985)
9 - برخورداری از نوع تفکر واگرا (گیلفورد)
10- علاقه‌مند بودن به مسایل فلسفی و مذهبی
11- مقاوم، باجرئت، انتقاد پذیر و خستگی ناپذیر بودن
12- خود جوش، صادق و ساده بودن. (افروز،1365، ص 21 .)

تورنس (1989) پس از 22 سال مطالعه مستمر پیرامون ویژگیهای گروهی از کودکان، نوجوانان و جوانان (یعنی از 1985 تا 1980) به این نتیجه می‌رسد که خمیر مایه شخصیت افراد خلاق، استقلال اندیشه و شیفتیگی فراوان آنها در برابر مساله یا فعالیت مورد علاقه‌شان است. فرد خلاق کسی است که فکری نو ومتفاوت ارائه دهد. بالطبع احساس گریز از کانال بندیهای مشخص ذهنی، همنوا نبودن با دیگران و استقلال طلبی و آزاد اندیشی می‌تواند پایه‌های تراوش تفکر خلاق و خلق آثار نو را فراهم آورد. بقول «تورنس » خلاقیت شکافتن بن‌بست‌ها و دست دادن با فرداست.16

«هیز» (1988)، متذکر می‌شود که افراد بسیار خلاق، اغلب بطور کامل در کار خود غرق می‌شوند. زندگینامه افراد بسیار خلاق این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که آنها برای عرضه کارهای مهم، انگیزه‌های عالی دارند و بسیار سخت کوشند .

بدین ترتیب مجموع یافته‌های تحقیقی روانشناسان در مورد انسانهای خلاق را می‌توان در 5 دسته زیر خلاصه کرد :
1- آفرینش گری و هوش
2- آگاهی و حساسیت
3- انعطاف پذیری و ابتکار
4- شک گرایی و پایداری
5- بازیگوشی فکری و شوخ طبعی
6- ناهمنوایی و اعتماد بنفس .

پژوهشهای مقدماتی «پال تورنس»، نشان می‌دهد که دانش آموزان خلاق معمولاً با همگنان خود کمتر سازش می‌کنند، به ایده‌های خود بیشتر علاقه دارند و برای مقبول افتادن و پذیرفته شدن تلاش نمی‌کنند. آنها به علایق شدید همکلاسی‌های خود نسبت به کارهای غیر درسی و غیر ضروری با شک و تردید می‌نگرند و هم جوش نمی‌شوند. و امور جاری را متفاوت از دیگران می‌بینند. به دنبال تکالیف مشکل می‌روند و غالباً جوانب مختلف هر موضوعی را به هم ربط می‌دهند و ترکیب می‌کنند .

عوامل موثر در خلاقیت و تاثیر آن بر محتوای کتب درسی :
کارل راجرز (carl Rogers) ، چگونگی عوامل موثر در خلاقیت را به طریق تحلیلی بیان کرده است و در این زمینه می‌گوید: واضح است که خلاقیت را نمی‌توان با فشار بوجود آورد بلکه باید به آن اجازه داده شود تا ظهور کند. او معتقد است که با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را می‌توان افزایش داد. (17 )

«تورنس» شواهدی بدست آورد که نشان می‌داد اوج خلاقیت در کلاس دوم ابتدائی است ولی به دلیل اقرار در مطابقت با دیگران معمولاً‌از بین می‌رود. منحنی خلاقیت بسیاری از کودکان در حدود ده سالگی افت می‌یابد و آنان هرگز خلاقیت دوره اولیه کودکی را باز نخواهند یافت. با توجه به اینکه آنان در این سن در مدرسه هستند نباید تاثیر خانواده، مدرسه، محتوای درسی، روش تدریس و شخصیت معلم را در افت خلاقیت کودکان ندیده گرفت. محتوای درسی یکی از عواملی است که می‌تواند در مدرسه، زمینه پرورش خلاقیت را فراهم کند .

علاوه بر موضوعی که «کارل راجرز» مطرح کرده است عوامل دیگری نیز در خلاقیت موثر هستند که اگر بطور صحیح بکار گرفته شوند در شکوفایی خلاقیت افراد موثر خواهند بود . در این مقاله این عوامل و تاثیری را که بر محتوای کتابهای درسی دارند مورد بررسی قرار می‌دهیم:
1- نقش اطلاعات در خلاقیت
2- انگیزش و خلاقیت
3- خلاقیت و میزان خود پذیری
4- تخیل و خلاقیت
5- خانواده و خلاقیت .

1- نقش اطلاعات در خلاقیت :
اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلاقیت وماده خام آن است و به گفته «ویلیام»، خلاقیت مهارتی است که اطلاعت پراکنده را به هم پیوند می‌دهد. نتایج تحقیقات «هیز» (1988) و «ویش بو» (1988) در رابطه با زندگی 76 آهنگساز و 66 شاعر مشهور نشان داده است که هیچکدام از ایشان زودتر از پنج سال از شروع دوران شاعری و آهنگسازی خویش، شعر یا آهنگ قابل توجهی نساخته‌اند، این امر نشانه آنست که بدون برخورداری از میزان مطلوبی از دانش نمی‌توان شاعر، نویسنده، موسیقی‌دان و یا فیزیکدان خلاق شد. (18 )

رابطه هوش و خلاقیت :
تحقیقات علمی نشان داده است که هوش خارق‌العاده معادل با داشتن استعداد خلاقیت نیست، به عبارتی دانش آموزانی که دارای هوش زیادند، الزاماً‌افرادی که ابداعی ترین ایده‌ها را خلق کنند، نمی‌باشند (قاسم‌زاده، حسن، ص 17.) همچنین محققانی چون رو، (1953) و مک کنیون (1968)، ضمن بررسی هوش افراد بسیار خلاق دریافتند، آنان از مردم عادی باهوش‌ترند ولی از همکاران غیر خلاق خویش درخشان‌تر نبودند. «والدچ» و «رانکو » ضمن تایید این مطالب اظهار می‌دارند که داشتن حداقلی از هوش، برای خلاقیت ضروری به نظر می‌رسد .

از نظر «پیاژه» بوسیله نیروهای خلاقه است که کودک می‌تواند دورانهای مختلف اندیشه را طی می‌کند. برای اینکه عقل و هوش او رشد کند بایستی مراحل سختی را بگذراند. انباره‌ای از شواهد نشان می‌دهد که دو شیوه یادگیری و تفکر از وظایف اختصاصی نیمکره‌های چپ و راست مغز حاصل می‌شود. قسمت چپ اطلاعات را بطور خطی، منطقی و متوالی پردازش نموده و اساساً‌ با اطلاعات شفاهی سر و کار دارد. نیمکره راست، اطلاعات را بطور غیر خطی، از طریق درک مستقیم (شهودی) و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصویری، شنوائی و عاطفی سر و کار دارد .

استراتژیهای تفکر که بیشتر از ویژگی نیمکره چپ است، تحلیلی، متوالی، ومنطقی است . نیمکره چپ همچنین در درک تمایزها و تفاوتهای ظریف تخصص دارد. از آنجا که فرایند تفکر خلاق نیاز به مقدار زیادی تفکر مربوط به هر دو نیمکره دارد، انتظار می‌رود که هر فرد خلاق ایده‌آل کسی باشد که بتواند وظایف اختصاصی هر دو نیمکره را به نحوی مکمل ادغام نموده و مورد استفاده قرار دهد. ولی شواهد موجود حاکی از آن است که در انواع متعددی از آزمونهای تفکر خلاق بزرگان که در وظایف مغزی نیمکره راست تخصص دارند، تقریباً بدون استثناء از افرادی که شیوه ادغام دو نیمکره را بکار می‌برند، پیش می‌گیرند. چنین افرادی همچنین یادگیریهای خود را بیشتر مورد استفاده قرار می‌دهند .

2- انگیزش و خلاقیت :
انگیزش به حالات درونی ارگانیم که موجب هدایت رفتار به سوی نوعی هدف می‌شود، اشاره می‌کند. (19) اخیراً‌برخی از روانشناسان اجتماعی (لپر، کرین، نیس بت،1973 ) انگیزش درونی را از جنبه شناختی تعریف کرده‌اند، آنها عقیده دارند، اگر افراد درک کنند که بواسطه علاقه خود در فعالیتشان مشغول هستند، بطور درونی انگیخته می‌شوند اما اگر فعالیتهای خود را به عنوان کسب اهداف بیرونی ادراک کنند، بطور بیرونی انگیخته می‌شوند. نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند که خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط با فعالیت بیشتر از انگیختگی بیرونی مرتبط با فرد منجر به خلاقیت می‌شود .

از نظر گیلفورد، تا زمانی که عملی از روی عادت انجام گیرد، خلاقیتی در کار نیست ولی به مجردی که اجرای عملی احتیاج به تدابیر جدیدی داشت، جریان خلاقیت به کار می‌افتد. (خلاقیت کودکان، ص 19 )

در برخی نوشته های هیجان انگیز بوسیله آینده نگرانی مانند، (الوین تافلر، بنیامین سینگر و فردریک پولاک) درباره وجود رابطه بسیار قوی بین انگیزه برای یادگیری و نیل به دستاوردهای خلاق از یک سو و تصویر ذهنی شخص از آینده، از سوی دیگر بحث شده است. «تافلر» معتقد است که نحوه‌ای که دانش‌آموز و دانشجو، آینده خود را می‌بینند با عملکرد آکادمیک آنها و نیز توانایی آنان برای زندگی، وفق دادن خود با محیط و رشد فکری آنان در یک جامعه پر تغییر ارتباط مستقیم دارد. (21 )

3- خلاقیت و میزان خود پذیری :
تعادل در میزان خود پذیری در صورتی که سایر شرایط موجود باشد باعث می‌شود که انسان در صدد به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه خود از جمله خلاقیت باشد. نتایج تحقیقات «گراندال» (1954) در ارتباط با میزان خود پذیری و سازگاری اجتماعی نشان میدهد که هم کسانی که خود را کمتر از آنچه هستند به حساب می‌آورند و به دیگران نشان می‌دهند و هم کسانی که خود را بیشتر از آنچه هستند به دیگران نشان می‌دهند، در زندگی اجتماعی موفق نیستند. این دو گروه در روابط انسانی دائم با مشکلاتی مواجه هستند و با هدر دادن وقت و انرژی، بازده کارهای خلاقه آنان کاهش می‌یابد .

«میچر» جهت نشان دادن رابطه خودپذیری و اضطراب نتیجه گرفت، اضطراب یکی از عوامل مهم بازدارنده جریان خلاقیت است و عواملی است که در سازش آنها و بازده تحصیلی و خلاقیت آنان اثر سوء می‌گذارد .

4- تخیل و خلاقیت :
تخیل نوعی تفکر آزاد است و با بهره گیری از آن که خمیر مایه خلاقیت است، دنیایی بزرگ پهناور در مقابل چشمان دانش‌آموزان گشوده می‌شود و قادر می‌گردد، آزادانه خیال پردازی کند .
به گفته یکی از روانشناسان معاصر (هارلوگ،1982)، خلاقیت شکلی از تخیل کنترل شده است که به نوعی ابداع و نوآوری منجر می‌شود. (22 )

به نظر «فروید»، تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره کودکی است. به عقیده او سرچشمه خلاقیت را باید در تجربیات دوره کودکی جستجو کرد. زیرا چگونگی تجارب دوران خردسالی در ظهور اندیشه‌های نو فوق‌العاده موثر است. از طرفی تجارب خلاق و تخیلی به ما فرصت می‌دهد تا به رشد استعدادهای خود برای تفکر، عمل و تبادل نظر پرداخته و بتوانیم به گسترش مهارتهای جسمی و ذهنی خود، پرورش احساسات، حواس پنجگانه، کشف ارزشها و درک فرهنگ خود و دیگران بپردازیم.(23) (کارلوس گالبن کین، 1982)

5- خانواده و خلاقیت :
بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد . خانواده‌ها باید شرایط لازم جهت فعالیتهای متنوع برای کودکان را فراهم نموده و فرصتهای لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند. تنیبه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیتهای ذهن است. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می‌شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهند و به آنها احترام بگذارید. از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص تأکید نمایید. با تشویق و تایید رفتار کودک و فراهم آوردن زمینه‌های مساعد و تدارک لوازم بازیهای دلخواه او، قدرت تخیل و خلاقیت کودکان را تقویت کنید. خیالپردازیهای کودکان را سرزنش نکنید زیرا خلاقیت او را محدود می‌سازید .

مهمترین عامل در بروز خلاقیت انگیزه است و این انطباق انگیزه و استعداد تواماً در خلاقیت کارساز است. محیط اجتماعی کودکان و تایید بر روی انگیزه خلاق بسیار مفیدتر از تاکید روی استعداد می‌باشد.(24 )

خانواده خلاق به ویژگیهای درونی نظیر پای‌بندی به ارزشها، داشتن علاقه به چیزی و صراحت و رک‌گویی، بیش از ویژگیهای بیرونی نظیر خانواده خوب، حسن سلوک و کوشا بودن، اهمیت می‌دهند .

از نظر «ویلیامز» تماس فعال با محیط زیست طبیعی، اجتماعی و فرهنگی می‌تواند تاثیر ثمربخشی بر بازده خلاقیت داشته باشد، به اعتقاد او هر اندازه محیط خانوادگی و تحصیلی کودک از نظر دانستنیها و اطلاعات غنی‌تر باشد به همان اندازه بازده خلاقیت کودک بیشتر است.(25) محیطهای بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه آزاد برای خلاقیت نسبتاً مضرند و هرگز نخواهند توانست خلاقیت را در فرد بطور سالم بپرورانند. «پال تورنس» می‌گوید محیطی که هم آزادی بیان و هم ارتباط سالم را تبیین کند از لحاظ پرورش خلاقیت بهترین محیط محسوب می‌شود به ویژه اگر پاداشهایی نیز برای رفتارهای خلاق در نظر گرفته شود.(26) در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیتهای کودکان دارد .

سن ورود به مدرسه سنی بسیار بحرانی و حساس در ارتباط با خلاقیتهای ذهنی است . عواملی همچون تکالیف زیاد، تأکید بر محفوظات، اجرای برنامه‌های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از دانش‌آموزان، عدم توجه به تفاوتهای فردی، اعمال انضباط و مقررات شدید، تشویق به کسب نمرات بالا و ایجاد جو قوی، رقابتهای فردی برای ممتاز شدن و عدم شناخت یا بی‌توجهی به ویژگیهای کودکان خلاق سبب می‌شود که قدرت تخیل و خلاقیت آنها به تدریج کاهش یابد.(27 )

عواملی که مانع خلاقیت می‌شوند :
«گیلفورد» در این باره ویژگیهای زیر را نام برده است که عبارتند از: سلطه‌گری، منفی‌بافی، مقاومت، ترس، عیب‌جویی، انتقاد از دیگران، سازشکاری، تسلیم در برابر قدرت کمرویی. از موانع دیگر که بر سر راه خلاقیت دانش‌آموزان قرار دارند، عبارتند از:
1ـ عدم اعتماد به نفس
2ـ تمایل به همرنگی
3ـ عکس‌العمل منفی
4ـ حذف خیالبافی
5ـ پیش‌داوریها
6ـ ترس از انحراف وسعی در همنوایی با اجتماع
7ـ ارزش‌ها و هنجاری‌های فرهنگی .

نقش معلم در پرورش خلاقیت :
پال تورنس (1985) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که خصوصیات مربی و شیوه‌های آموزش وی می‌تواند به افزایش تفکر خلاق بیانجامد. مربیانی که از شیوه کودک ـ محور در آموزش خود استفاده می‌کنند، کودکان را نسبت به محرکات محیطی پیرامون حساس می‌نمایند. از تأکید بر الگوهای قالبی اجتناب می‌ورزند و کلاس را چنان سازماندهی می‌نمایند که محیطی تنوع و خلاق ایجاد شود. در نتیجه این روش موجب افزایش و رشد خلاقیت در کودکان می‌شود. بررسی انجام شده نشان می‌دهد معلمانی که خودخواهان تغییر در روشهای تدریس روزانه‌شان هستند، توان یادگیری آفرینندگی را دارند. راهکارهای آموزشی خلاقیت، محیطی انباشته از کنجکاوی و تنوع می‌آفریند. «وایتهد» معتقد است که شغل معلمی باید از یک «قاطعیت ویژه» برخوردار باشد و معلمان موفق باید بدقت بدانند که شاگردانشان به یادگیری چه مطالبی نیاز دارند.(28 )

و این موضوع باید مبتنی بر استانداردها و اصول منطقه‌ای و مدرسه‌ای باشد و همچنین باید آگاهی کامل از سطح نسبی ومیزان استعدادها و خلاقیت دانش‌آموزان داشته باشند.(29 )
بررسی نحوه ارتباط آموزشی معلمان خلاق نشان داده که آنها معمولاً از روشهای زیر استفاده می‌کنند :

1ـ استفاده از حواس مختلف، توجه به حواس مختلف و استفاده صحیح و بجا از آنها در فرایند یادگیری. مطالعات (بودو، 1358؛ شهرآرای، 1370) نشان داده است که این افراد از امکانات سمعی ـ بصر ی، کامپیوتری، کانالهای ارتباطی و دیگر وسایل کمک آموزشی بیشتر بهره می‌گیرند .

2ـ استفاده از تجربه‌های مستقیم: (نقش پرورش دهندگان خلاقیت در فراهم آوردن زمینه برای دستکاری اشیاء و تجربه و آزمایش، تشویق جهت پیدا کردن راههای جدید، ترغیب فراگیران به حدس زدن جهت ابداع و نوآوری )

3ـ استفاده از روش بحث و گفتگوی آزاد و متقابل :
بکارگیری سخنان خود جوش و گفتگوی آزاد و متقابل و غیر قالبی (بودو، 1358، نلر 1369) ، تشویق فراگیران به ارائه نظرات و انتقادات خود و فراهم آوردن شرایط مناسب برای داد و ستد اجتماعی و ذهنی، پاسخ غیر مستقیم به سئوالات کنجکاوانه آنها .

4ـ استفاده از روش فعال در تدریس :
تقویت قوه خلاقیت از طریق فعالیتهای خودبخودی با تکیه بر تجربیات عینی و امکانات فراگیر، رشد و توسعه آزادی عمل و استقلال فراگیر، عدم تکیه برحافظه شناختی و تاکید بر درک و فهم، تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و حل مسئله در آموزشی. (روش اکتشافی)

5ـ استفاده از روش بارش مغزی یا کنکاش مغزی :
استفاده از روشهای گوناگون جهت حل مساله، دادن فرصت لازم جهت تفکر عمیق و طرح نظر خودبطور آزادانه، نقش راهنما داشتن معلم و شرکت فعالانه فراگیران در جریان یادگیری .

6ـ استفاده تلفیقی از تفکر واگرا و همگرا :
ایجاد موازنه منطقی بین این دو شیوه تفکر و استفاده از آنها در کنار هم. دادن فرصت به فراگیران در جهت کسب اصول و دانش و اطلاعات در رشته‌‌های گوناگون به صورت فردی یا گروهی و فراهم ساختن زمینه مساعد برای تفکر واگرا .

7ـ توجه به تفاوتهای فردی :
دارا بودن شناخت از تفاوتهای فردی فراگیران، تطبیق محتوا و روشهای آموزشی و پرورش خلاقیت را دارند. بنابراین خلاقیت توانایی ذاتی نیست، بلکه رویکردی روش شناسانه است که بیشتر افراد می‌توانند آن را بیاموزند. بطور خلاصه می‌توان به اصول زیر بنایی افزایش مهارت خلاقیت به ترتیب زیر اشاره کرد :
1ـ نگرش متفاوت معلم به موضوعات درسی .
2ـ استفاده از روشهای مختلف تدریس وراهکاریهای متفاوت .
3ـ تغییر در ابزار ارزشیابی و سنجش .

راههای ایجاد و پرورش خلاقیت :
علمای تعلیم و تربیت، روشهای متعددی برای آموزش خلاقیت پیشنهاد می‌کنند که اغلب مشابه به یکدیگر است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم :
1ـ احترام به عقاید عادی و غیر عادی کودکان .
2ـ طرح پرسشهای برانگیزنده و محرک .
3ـ تشخیص و تمیز استعدادهای کودکان
4ـ دادن آزادی عمل به کودکان (شکوفایی خلاقیت کودکان، ترزا آمابلی، ص 114 )
5ـ احترام به کودکان و ایمان داشتن به توانایی آنها. (تورنس، اسمیت، درو )
6ـ تشویق زیاد والدین در انجام کارهای خلاق .
7ـ حاکم بودن ارزشها نه قوانین .
8ـ داشتن تصاویر ذهنی مثبت از آینده کودکان خود .
9ـ احترام به تخیلات کودک
10ـ مشاهده اشیاء از نزدیک و دستکاری آنها .
11ـ تکمیل کردن اشیاء و امور ناقص، جملات ناتمام، داستانهای ناقص، نقاشیها و تصاویر نیمه تمام و مبهم .
12ـ تدارک فرصتهای مناسب یادگیری .
13ـ هدایت کودک به سوالات تازه .
14ـ واداشتن به کنجکاوی و کنکاشهای ذهنی .

«تورنس» اصولی برای توسعه تفکر خلاق از طریق مدرسه ارائه می‌دهد :
1ـ حساس کردن دانش‌آموزان به محرکهای محیطی
2ـ تشویق به دستکاری اشیاء
3ـ تشویق عقاید نو
4ـ ایجاد جوی خلاق در کلاس
5ـ آشنا کردن کودکان با فرایند خلاقیت
6ـ ارزشیابی و تشویق یادگیری خود انگیز
7ـ ایجاد فرصت برای تفکر خلاق
8ـ گسترش انتقاد سازنده
9ـ روحیه حادثه جو داشتن
10ـ کسب شناخت در رشته‌های گوناگون
11ـ ارزشمند داشتن تفکر خلاق

نتایج نظرسنجی از تعدادی معلمان در زمینه خلاقیت :
نتایج بدست آمده از نظرات تعدادی از دبیران مجرب، در زمینه عنوان مقاله به شرح زیر می‌باشد :
- اکثراً معتقدند که ارتباط مستقیمی بین متون درسی و خلاقیت وجود دارد و محتوای درسی در عین پربار بودن باید جالب و جذاب بوده و متناسب با نیازهای فردی و اجتماعی طراحی شود. به روز بودن مطالب درسی، نقش مهمی در ایجاد خلاقیت داشته و زمینه‌ساز و تقویت کننده آن می‌باشد .
- نحوه شناسایی دانش‌آموزان خلاق می‌تواند استفاده از روش مشاهده رفتار (یا از طریق مشاهده کارهای هنری ...) باشد.که این از طریق درگیری ذهنی دانش‌آموز نسبت به مطالب درسی، از عملکرد دانش‌آموز و از طریق ایجاد انگیزه در آنان، طرح سوالات معلم از شاگرد و پاسخ غیر معمول شاگرد به سوالات، انجام آزمایش و احترام به عقاید کودکان امکان پذیر می‌باشد .

- و اما خصوصیات عمده معلمان خلاق را در: علاقه به مطالعه، پر تحرک بوده و فعالیت و پویایی، نوآوری در طرح درس، پشتکار و جدیت، استفاده از حداقل امکانات جهت آموزش، داشتن ابتکار در تدریس، دارا بودن اعتماد به نفس، انعطاف‌پذیری، استفاده از فعالیتهای فوق برنامه (رسمی ـ غیر رسمی)، توجه به تفاوتهای فردی دانش‌آموزان، استفاده از وسایل کمک آموزشی، منضبط بودن و دانش کافی می‌دانند .

- عوامل مانع در تفکر خلاق راعبارتند از:
1ـ مسایل مالی و معیشتی (اقتصادی)
2ـ تبعیض قایل شدن
3ـ جمود فکری
4ـ عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی
5ـ داشتن مشکلات روحی و عاطفی
6ـ بی‌حوصلگی و کمبود امکانات
7ـ استفاده از روشهای سنتی در تدریس
8ـ تکیه بر نمره و امتحان
9ـ تفکر قالبی و همگرا .

راههای ایجاد و پرروش خلاقیت :
1ـ ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان
2ـ درگیری ذهنی با مطالب درسی
3ـ طرح موضوعات جدید
4ـ ایجاد فضای آموزشی مناسب
5ـ بکارگیری وسایل سمعی و بصری
6ـ تشویق دانش‌آموزان به تحقیق و پژوهش
7ـ احترام به دانش‌آموزان
8ـ اهمیت دادن به فعالیتهای فوق برنامه
9ـ مطالعه و تحقیق

- نقش معلم را در پرورش خلاقیت بصورت نقش محوری و به عنوان سکان‌دار علم و دانش می‌دانند و همچنین ایجاد نمودن روحیه پژوهش دردانش‌آموزان و ایجاد انگیزه، ابتکار و تشویق دانش‌آموزان به فعالیتهای غیر کلاسی .

و بالاخره نقش تحصیلات والدین و جو عاطفی حاکم بر خانواده، وضعیت اقتصادی مطلوب خانواده، استفاده از امکانات تفریحی و رفاهی سالم، ایجاد فضای سالم و روانی در مدارس وتوجه به علایق و استعدادهای دانش‌آموزان و کمک به انجام پژوهش و تحقیق را عامل مهمی در شکوفایی استعداد دانش‌آموزان می‌دانند .


منابع و مآخذ :
*فوق لیسانس علوم تربیتی مدرس دانشگاه آزاد اسلامی
1ـ بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصی و خانوادگی دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بروجرد با خلاقیت درعلوم: شورای تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان (بیژن دارایی، حسن گودرزی) 77-1376 .
2ـ آمابلی، ترزا، شکوفایی خلاقیت کودکان، ترجمه حسن قاسم زاده، پروین عظیمی. نشر دنیای نو. ص ص 20ـ19 .
3) Mackinnon, D. W. Education for creativity: A modern Myth. in P.Heist (Ed), The greative college student, sanfrancisco: Jossey Bass, 1968.
4) Mansfied, R.s, and Busse, T.V. the Psychology of Greativity and Discovery chicago: Nelson Hall, 1981.
5) Cattle, R. B. and BuTcher. H. j. the Prediction of Achievement and creativity, New Yourk: Bobbs – Merrill, 1968.
6) Terman, L. M. Genetic studies of genius: vd. 1, Mental and physical traits of a thousand gifted children. Stanfor, CA: stanford university Press, 1925.
7) Cox, C.M. the early mental traits of three hundred geniuses, Stanford, CA: Stanford university Press. 1926.
8) Galton, F. Heveditary Genius, London: Macmillan, 1869.
9ـ مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره 1، سال یازدهم، مهرماه 1375، ص 23 .
10) Albrecht, K. and Albrecht, s. the creative corporation, Homewood: Illinois, Dow Jonas Irwin, 1987.
11ـ محمدی ختامان، اصغر، تشکیل گروههای خلاقیت و نوآوری، اردیبهشت 1370 .
12ـ مفیدی، فرخنده. آموزش و پرورش دبستانی و دبستان. تهران: انتشارات پیام نور، چاپ دوم، اسفند 1372. ص ص 181 ـ 180 .
13ـ مجله استعدادهای درخشان ـ سال دوم ـ شماره 2 ـ تابستان 1374 .
14ـ بابا پور، جلیل «خلاقیت، توصیف، محدودیتها و روشهای ایجاد خلاقیت»، نشریه پیوند، شماره 241، انجمن اولیاء و مربیان 1378 .
15) Duffy, Bernadette. “supporting creativity and imagination in Early Years, USA Buckingham,. Philadelphia, open university press, 1998.
16ـ جمله پیوند، شماره 158 ـ آذر 1371 .
17ـ خانزادی، علی. «خلاقیت کودکان» مجله پویا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شماره 5، سال 1355 ).
18) http: // www. elixivar. Com
19ـ سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی. (تهران: آگاه، 1370)، ص 336 .
20ـ باباپور خیرالدین، جلیل، «توصیف، محدودیتها و روشهای ایجاد خلاقیت» ماهنامه پیوند، شماره 241، آبان 1378 ص ـ 4 .
21ـ همان منبع، شماره 1 ص ص 135 ـ 134 ).
22ـ افروز، غلامعلی. «مباحثی در روانشناسی تربیت کودکان و نوجوانان». (تهران، انجمن اولیاء و مربیان 1371)، ص 103 .
23ـ منبع خارجی، شماره 10، (همان منبع، ص 5 )
24)http: //w.w.w. estahban. Persian blog.com.
25ـ نریمانی، محمد. آموزش خانواده، انتشارات شیخ صفی، ص 102 .
26ـ بودن، آلن، خلاقیت در آموزشگاه، ترجمه علی خان زاده .
27ـ همان منبع (24 ).
28ـ مایرز، چت، «آموزش تفکر انتقادی». ترجمه دکتر خدایار ابیلی، تهران: انتشارات سمت ـ چاپ اول بهار 1374،ص 66 .
Web master @ Lesson Plans Page. Com!
(10 steps to developing A Quality lesson Plan.)


منبع : کتاب مجموعه مقالات نخستین کنگره بین المللى - دانشگاه آزاد اسلامى  www.creativity.ir
خلاقیت و راه های پرورش آن در دانش آموزان

خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیت های ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید به آن توجه کند. خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. یکی ازسؤالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟ نتایج تحقیقات (بودو تورنس و...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیت های فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد. با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسان ها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیت های قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت.

بر این اساس، در این مقاله به بررسی خلاقیت در ابعاد مختلف از جمله مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق، ویژگیهای افراد خلاق، عوامل موثر در خلاقیت، نقش معلم در پرورش خلاقیت راه های ایجاد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان، می پردازیم.

در بعد اول. ضمن بررسی نظرات مربیان و متخصصان تربیتی در رابطه با مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق در جستجوی پاسخ به این سؤال هستیم که آیا خلاقیت فرآیندی درونی است یا بیرونی؟ آیا مستلزم انضباط است یا خود انگیزی؟ در بعد دوم. در جستجوی خصوصیات بارز افراد خلاق هستیم و ضمن اشاره به نتایج تحقیقات مختلف به بررسی ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد خلاق و تفاوت آن ها با افراد غیر خلاق می پردازیم. در بعد سوم. عوامل موثر در خلاقیت و تاثیر بر محتوای کتاب های درسی را ذکر کرده و عواملی که مانع تفکر خلاق می شوند را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. در بعد چهارم. با توجه به نقش معلم و خانواده در پرورش خلاقیت به این سوال پاسخ می دهیم که آیا پرورش دهندگان خلاقیت باید خلاق باشند؟

معلمان باید از چه اصولی جهت افزایش مهارت خلاقیت استفاده کنند؟ نقش خانواده و شرایط محیطی در شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش آموزان چیست؟

سرانجام ضمن اشاره به روش های متعددی که علمای تعلیم و تربیت برای ایجاد و پرورش خلاقیت و نحوه شکوفایی استعدادهای خلاق پیشنهاد می کنند به نتایج نظرسنجی از گروهی از معلمان پرداخته و روش ها ارتقای خلاقیت و ارائه ی راهکارهای علمی از دیدگاه معلمان را مورد بررسی قرار می دهیم.


خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیتهای ذهن آدمی است که تعلیم و تربیت باید بدان توجه کند.
خلاقیت نه فقط به هوش و تفکر بلکه به سازمان شخصیت فرد نیز مربوط می شود. تربیت آزادانه کودک در وضعیتی که والدین دارای علایق قوی گوناگونی باشند باعث بروز صفت خلاقیت در کودکان می‌شود. از این رو مساله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه مربیان و والدین قرار گیرد و معلمان بایستی امکانات تجلی اندیشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند و دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم مختلف را بیاموزند تا با مسایل زندگی، خلاقانه برخورد کنند و جهان اطراف خویش را در جهت مطلوب تغییر دهنده (1) تصاویر ذهنی که ما به کودکان خود می دهیم، آینده آنها را شکل می بخشند. این تصاویر ذهنی بصورت پیشگویی هایی هستند که به تحقق در می آیندو تصویر ذهنی شما میزان شاد بودن، مفید بودن و خلاق بودن کودکتان را شکل می بخشند، مطمئناً تصویر ذهنی شما برای هر یک از کودکانتان بیش از آنچه انجام می دهید و یا به آنها می گویید در رشد انگیزه خلاقیت و موفقیت آنها در آینده موثر خواهد بود.(2) یکی از سوالاتی که در چهار دهه گذشته ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تربیت را به خود مشغول کرده است این است که آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟
نتایج تحقیق (بودو، تورنس و...) نشان داده است خلاقیت که در تمام فعالیتهای فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد، با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسانها وجود دارد و برای پرورش خلاقیت (سندرز و سندرز) باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت.
با توجه به اینکه خلاقیت می تواند شکننده محدودیتها، بر اندازنده ناتوانیها، شکافنده ناشناخته ها و یابنده نا دانستنیها باشد این سوال مطرح می‌شود که چه نوع تصاویری می تواند الهام بخش کودکان در انجام کارهای خلاق بوده و چگونه می توان نسلی متفکر و خلاق پرورش داد؟

پیشینه تحقیق
بررسی پیشینه تحقیقات (مک کنین (3)، 1968، مانسفید (4) و باس، 1981، کاتل (5) و بوچر 1968)، نشان می دهد که پیروان اصالت ذات، خلاقیت را یک توانایی و وصفت بالقوه تلقی می کردند، ولی حتی متفکران پیشرو (ترمن ( 6)، 1925، کالکس (7)، 1926، گالتن (8)، 1869) نیز بر این باور بودند که هر چند خلاقیت نیز مانند هوش، بعد ارثی دارد، باز هم عوامل محیطی می توانند بر این توانایی اثر بگذارند.
سندرز و سندرز (9)، در کتاب آموزش خلاقیت از طریق استعاره از طریق تاکید می کند که برای پرورش خلاقیت باید کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیتهای قالبی و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت. در رابطه با پرورش خلاقیت، پژوهشهای (آلبیرخ (10)، 1978، محمدی (11)، 1370) نشان داده اند که افراد خلاق به مراتب بیشتر از افراد غیر خلاق توانایی پرورش خلاقیت را در دیگران دارند.
بر این اساس در این مقاله به بررسی مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق، ویژگیهای افراد خلاق، عوامل موثر در خلاقیت، نقش معلم در پرورش خلاقیت، راههای ایجاد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان می پردازیم.

مفهوم خلاقیت و روند تفکر خلاق
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع و روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد.
درباره مفهوم خلاقیت تعاریف متعدد و گاه متضادی ارائه شده است ولی در مورد تعریف زیر یک اتفاق نظر کلی مشاهده شده است:
«خلاقیت توانایی فرد برای تولید ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا اشیاء جدید و بدیع و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها است که توسط متخصصان، اصیل واز نظر علمی، زیبا شناسی، تکنولوژی، اجتماعی با ارزش تلقی گردد.»(ورنون 1989،ص 94)
در قرآن نیز از آفرینندگی گاهی بر معنی تسخیر تعبیر شده است و« تسخر لکم ما فی السموات فی الارض جمیعاً» (سوره جائیه- آیه 13) یعنی خداوند بر پدیده‌های طبیعی آنچنان نیرویی بخشید که انسان می‌تواند با قدرت تسلط و حاکمیتی که دارد در آن تصرف نموده و هر گونه دگرگونی و سازندگی در آن بوجود آورد.
«فردریک فروبل»، یکی از مشهورترین مربیان و پرورشکاران خلاق متوجه مساله خلاقیت بوده و می‌پرسید که آیا خلاقیت فرآیندی درونی است یا بیرونی؟ آیا مستلزم انضباط است یا خودانگیزی؟ او بر این عقیده بود که خلاقیت یکی از مهمترین نیازهای انسان است.
امروزه‏، چهارچوب روانشناسی به ما اجازه می‌دهد که بر این عقیده باشیم فرایند خلاقیت ذاتی نیست بلکه می‌تواند آموزش داده شود. ما از طریق آموزش می‌توانیم به کودکان یاد دهیم که به راههای غیر معمولی فکر کنند و از طریق تفکر واگرا به بررسی مشکلات پرداخته و به راه حلهای مناسب دست یابند. مساله این است که اجازه تفکر در این حیطه را به مربیان بدهیم که جریان خلاقیت، جریانی از قبل ساخته شده نیست، بلکه روندی زاینده و قابل تغییر می‌باشد. (12)
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه‌ای از نظرات یا ایده‌ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می‌داند. از نظر «پرکنیز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و نو می‌شود.
به نظر «ویلیام جیمز»، همه ما توانایی و استعداد خلاقیت را داریم ولی متاسفانه در طول زندگی ودر مسیر آموزش یاد می‌گیریم که غیر خلاق باشیم. به عبارتی در سطح کلی محیط یادگیری اعم از خانه، مدرسه و اجتماع ما را به تفکر همگرا عادت می‌دهند. (اسپرینت‌هال، 1977،ص 576) او معتقد است دوران کودکی سرآغاز شکل گیری روند تفکر خلاق محسوب می‌شود (همان منبع، ص 517)
در دایره المعارف روانشناسی، «آیسنک، آرنولد، مای‌لی»، خلاقیت به منزله ظرفیت دیدن روابط جدید پدید آوردن، اندیشه های غیر معمول و فاصله گرفتن از الگوهای سنتی تفکر، قلمداد گردیده. در اثر «دورن» (Doron,R) و «پارو» (,Parot,F1991) خلاقیت استعداد پیچیده‌ای است متمایز از هوش و کنش وری شناختی و محتملاً تابع سیلان افکار، استدلال استقرایی، پاره‌ای از صفات ادراکی وشخصیت و نیز هوش واگرا، در حدی که این هوش گوناگونی را حلها و فرآورده‌ها را مساعد می‌سازد. (13)
در فرهنگ روانشناسی «پیرون» pieron، خلاقیت چنین تعریف شده است:
خلاقیت عبارت از کنش اختراعی تخیل سازنده می‌باشد که طبق نظریات «گتزل» و «جاکسون» چیزی سوای هوش معمولی برخی از محققان (ویلسون، 1956،کراچفیلد،1962) خلاقیت را نقطه مقابل «همنوایی» می‌دانند و به نظر آنها خلاقیت یعنی عقاید اصیل، نظریات متفاوت و نحوه متفاوت نگریستن به مسایل.
اکثر روانشناسان، آفرینندگی و حل مساله را فرایندهای مشابهی دانسته‌اند (مایر، 1930،تورنس،1960،دی چکو،کرافورد،1974،گانیه،1977،گیج وبرلاینر،1984). گانیه بالاترین سطح یادگیری را حل مساله می‌داند و معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه‌ای از حل مساله است.
«مک کینون» نیز خلاقیت را عبارت از حل مساله همرا با ماهیتی بدیع و نو می‌داند. (مامفورد و گوستافون).
«آزوبل» (1963،ص 110-99) خلاقیت را استعداد بی همتا در یک زمینه بخصوص می‌داند و از نظر «گیلفورد» هوش و خلاقیت دو عامل فکری جداگانه تلقی شده و هوش را تفکر همگرا و خلاقیت را تفکر واگرا می‌داند. از نظر او وجه تمایز تفکر آفریننده، تفکر واگرا است که از طریق انعطاف پذیری،اصالت و روانی می‌توان باز شناخت (سیف: روانشناسی یادگیری و تدریس).
نظریه پردازان روان شناختی نیز عقیده دارند که خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی ناشی می‌شود. (کراچفیلد،1962) «دچار مس» (1968) معتقد است رفتارهایی که از داخل بر انگیخته می‌شوند ناشی از نوعی اشتیاق برای تجربه یک امر می‌باشند: (14)
بررسی تعاریف فوق نشان می‌دهد که عده‌ای از آن به برانگیختگی درونی، بعضی به توانایی فرد برای تولید ایده‌های نو، برخی به توانایی حل مساله و نوعی تفکر واگرا، و نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته‌اند.
بنابراین نتیجه می‌گیریم خلاقیت عبارتست از: توانایی مشاهده اشیاء به روشهای جدید، یادگیری از طریق تجربیات گذشته و ارتباط آن به موقعیتهای جدید، تفکر در راستای برداشتن موانع و خطوط نا متعارف، استفاده از دیدگاههای غیر سنتی برای حل مسایل، خلق و ابداع چیزی تازه و ابتکاری، طی کردن مراحلی فراتر از اطلاعات داده شده. (15)
بدین ترتیب فرایند آموزش و یادگیری می‌تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشکر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.

ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق
پال تورنس (1998) در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی چه نقشی در خلاقیت ایفا می‌کند، گفته است شخصیت هم می‌تواند خلاقیت را آسان ‌سازد و هم مانع آن شود. ویژگیهایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن، کنجکاوی و جستجوگری، استقلال اندیشه، پشتکار و پایداری، شهامت، استقلال رای، خودآغازگری، ابتکار، پرسشگری درباره موقعیتهای معماگونه، و در گیر شدن با امور دشوار از جمله ویژگیهای آسان ساز خلاقیت محسوب می‌شوند. او می‌گوید، هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می‌دهیم شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می‌دهد. (سیف،1379).
از نظر گیلفورد (1998) ویژگیهایی از بروز خلاقیت جلوگیری می‌کنند، عبارتند از سلطه گری،منفی بافی، مقاومت ترس، عیب جویی، انتقاد از دیگران، سازشکاری، تسلیم در برابر قدرت و کمرویی. (سیف،1379،ص 599).
مطالعاتی که «بارون» (1969) در زمینه شخصیت افراد خلاق انجام داده است نیز نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با افراد عادی خوش بین‌تر ودارای انرژی روانی و جسمی استثنایی‌اند. زندگی آنها پیچیده‌تر است و به دنبال تنش‌اند یا از طریق آزاد شدن آن احساس لذت می‌کنند. افراد خلاق، کمتر ضعیف‌النفس بوده و از مسایل و امور آگاهند. (مزلو) آنان به مسایل بنیانی علاقه‌مندند و تمایل زیادی به خطر کردن دارند.
«نیکسون» (1962)،تورنس(1966) و لی‌کاک (1979)،ضمن تحقیقاتی ویژگیهای دانش‌آموزان خلاق را چنین عنوان کرده‌اند: 1- دارای هوش کلامی و فضایی بسیار برجسته 2- دارای هوش بالاتر از سطح متوسط 3- دارای ظرفیتهای حافظه‌ای فوق‌العاده در ثبت و نگهداری وقایع مختلف 4- آمادگی جهت تجربه امور و فعالیتهای مختلف 5- استقلال فکری (استاین، 1974،ص 548) 6- دارا بودن رفتار مطلوب اجتماعی 7- بیان صریح و روشن (بارون، 1968) 8- طرز فکر انتقادی، فعال و کنجکاو بودن (استرنبرگ تیلر،جان دیویی،1985) 9- برخورداری از نوع تفکر واگرا (گیلفورد) 10- علاقه‌مند بودن به مسایل فلسفی و مذهبی 11- مقاوم، باجرئت، انتقاد پذیر و خستگی ناپذیر بودن 12- خود جوش، صادق و ساده بودن. (افروز،1365، ص 21.)
تورنس (1989) پس از 22 سال مطالعه مستمر پیرامون ویژگیهای گروهی از کودکان، نوجوانان و جوانان (یعنی از 1985 تا 1980) به این نتیجه می‌رسد که خمیر مایه شخصیت افراد خلاق، استقلال اندیشه و شیفتیگی فراوان آنها در برابر مساله یا فعالیت مورد علاقه‌شان است. فرد خلاق کسی است که فکری نو ومتفاوت ارائه دهد. بالطبع احساس گریز از کانال بندیهای مشخص ذهنی، همنوا نبودن با دیگران و استقلال طلبی و آزاد اندیشی می‌تواند پایه‌های تراوش تفکر خلاق و خلق آثار نو را فراهم آورد. بقول «تورنس» خلاقیت شکافتن بن‌بست‌ها و دست دادن با فرداست.16
«هیز» (1988)، متذکر می‌شود که افراد بسیار خلاق، اغلب بطور کامل در کار خود غرق می‌شوند. زندگینامه افراد بسیار خلاق این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد که آنها برای عرضة کارهای مهم، انگیزه‌های عالی دارند و بسیار سخت کوشند.
بدین ترتیب مجموع یافته‌های تحقیقی روانشناسان در مورد انسانهای خلاق را می‌توان در 5 دسته زیر خلاصه کرد:
1- آفرینش گری و هوش 2- آگاهی و حساسیت 3- انعطاف پذیری و ابتکار 4- شک گرایی و پایداری 5- بازیگوشی فکری و شوخ طبعی 6- ناهمنوایی و اعتماد بنفس.
پژوهشهای مقدماتی «پال تورنس»، نشان می‌دهد که دانش آموزان خلاق معمولاً با همگنان خود کمتر سازش می‌کنند، به ایده‌های خود بیشتر علاقه دارند و برای مقبول افتادن و پذیرفته شدن تلاش نمی‌کنند. آنها به علایق شدید همکلاسی‌های خود نسبت به کارهای غیر درسی و غیر ضروری با شک و تردید می‌نگرند و هم جوش نمی‌شوند. و امور جاری را متفاوت از دیگران می‌بینند. به دنبال تکالیف مشکل می‌روند و غالباً جوانب مختلف هر موضوعی را به هم ربط می‌دهند و ترکیب می‌کنند.

عوامل موثر در خلاقیت و تاثیر آن بر محتوای کتب درسی
کارل راجرز (carl Rogers)، چگونگی عوامل موثر در خلاقیت را به طریق تحلیلی بیان کرده است و در این زمینه می‌گوید: واضح است که خلاقیت را نمی‌توان با فشار بوجود آورد بلکه باید به آن اجازه داده شود تا ظهور کند. او معتقد است که با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را می‌توان افزایش داد. (17)
«تورنس» شواهدی بدست آورد که نشان می‌داد اوج خلاقیت در کلاس دوم ابتدائی است ولی به دلیل اقرار در مطابقت با دیگران معمولاً‌از بین می‌رود. منحنی خلاقیت بسیاری از کودکان در حدود ده سالگی افت می‌یابد و آنان هرگز خلاقیت دوره اولیه کودکی را باز نخواهند یافت. با توجه به اینکه آنان در این سن در مدرسه هستند نباید تاثیر خانواده، مدرسه، محتوای درسی، روش تدریس و شخصیت معلم را در افت خلاقیت کودکان ندیده گرفت. محتوای درسی یکی از عواملی است که می‌تواند در مدرسه، زمینه پرورش خلاقیت را فراهم کند.
علاوه بر موضوعی که «کارل راجرز» مطرح کرده است عوامل دیگری نیز در خلاقیت موثر هستند که اگر بطور صحیح بکار گرفته شوند در شکوفایی خلاقیت افراد موثر خواهند بود. در این مقاله این عوامل و تاثیری را که بر محتوای کتابهای درسی دارند مورد بررسی قرار می‌دهیم: 1- نقش اطلاعات در خلاقیت 2- انگیزش و خلاقیت 3- خلاقیت و میزان خود پذیری 4- تخیل و خلاقیت 5- خانواده و خلاقیت.

1- نقش اطلاعات در خلاقیت
اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلاقیت وماده خام آن است و به گفته «ویلیام»، خلاقیت مهارتی است که اطلاعت پراکنده را به هم پیوند می‌دهد. نتایج تحقیقات «هیز» (1988) و «ویش بو» (1988) در رابطه با زندگی 76 آهنگساز و 66 شاعر مشهور نشان داده است که هیچکدام از ایشان زودتر از پنج سال از شروع دوران شاعری و آهنگسازی خویش، شعر یا آهنگ قابل توجهی نساخته‌اند، این امر نشانه آنست که بدون برخورداری از میزان مطلوبی از دانش نمی‌توان شاعر، نویسنده، موسیقی‌دان و یا فیزیکدان خلاق شد. (18)

رابطه هوش و خلاقیت
تحقیقات علمی نشان داده است که هوش خارق‌العاده معادل با داشتن استعداد خلاقیت نیست، به عبارتی دانش آموزانی که دارای هوش زیادند، الزاماً‌افرادی که ابداعی ترین ایده‌ها را خلق کنند، نمی‌باشند (قاسم‌زاده، حسن، ص 17.) همچنین محققانی چون رو، (1953) و مک کنیون (1968)، ضمن بررسی هوش افراد بسیار خلاق دریافتند، آنان از مردم عادی باهوش‌ترند ولی از همکاران غیر خلاق خویش درخشان‌تر نبودند. «والدچ» و «رانکو» ضمن تایید این مطالب اظهار می‌دارند که داشتن حداقلی از هوش، برای خلاقیت ضروری به نظر می‌رسد.
از نظر «پیاژه» بوسیله نیروهای خلاقه است که کودک می‌تواند دورانهای مختلف اندیشه را طی می‌کند. برای اینکه عقل و هوش او رشد کند بایستی مراحل سختی را بگذراند. انباره‌ای از شواهد نشان می‌دهد که دو شیوه یادگیری و تفکر از وظایف اختصاصی نیمکره‌های چپ و راست مغز حاصل می‌شود. قسمت چپ اطلاعات را بطور خطی، منطقی و متوالی پردازش نموده و اساساً‌ با اطلاعات شفاهی سر و کار دارد. نیمکره راست، اطلاعات را بطور غیر خطی، از طریق درک مستقیم (شهودی) و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصویری، شنوائی و عاطفی سر و کار دارد.
استراتژیهای تفکر که بیشتر از ویژگی نیمکره چپ است، تحلیلی، متوالی، ومنطقی است. نیمکره چپ همچنین در درک تمایزها و تفاوتهای ظریف تخصص دارد. از آنجا که فرایند تفکر خلاق نیاز به مقدار زیادی تفکر مربوط به هر دو نیمکره دارد، انتظار می‌رود که هر فرد خلاق ایده‌آل کسی باشد که بتواند وظایف اختصاصی هر دو نیمکره را به نحوی مکمل ادغام نموده و مورد استفاده قرار دهد. ولی شواهد موجود حاکی از آن است که در انواع متعددی از آزمونهای تفکر خلاق بزرگان که در وظایف مغزی نیمکره راست تخصص دارند، تقریباً بدون استثناء از افرادی که شیوه ادغام دو نیمکره را بکار می‌برند، پیش می‌گیرند. چنین افرادی همچنین یادگیریهای خود را بیشتر مورد استفاده قرار می‌دهند.

2- انگیزش و خلاقیت
انگیزش به حالات درونی ارگانیم که موجب هدایت رفتار به سوی نوعی هدف می‌شود، اشاره می‌کند. (19) اخیراً‌برخی از روانشناسان اجتماعی (لپر، کرین، نیس بت،1973) انگیزش درونی را از جنبه شناختی تعریف کرده‌اند، آنها عقیده دارند، اگر افراد درک کنند که بواسطه علاقه خود در فعالیتشان مشغول هستند، بطور درونی انگیخته می‌شوند اما اگر فعالیتهای خود را به عنوان کسب اهداف بیرونی ادراک کنند، بطور بیرونی انگیخته می‌شوند. نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند که خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط با فعالیت بیشتر از انگیختگی بیرونی مرتبط با فرد منجر به خلاقیت می‌شود.
از نظر گیلفورد، تا زمانی که عملی از روی عادت انجام گیرد، خلاقیتی در کار نیست ولی به مجردی که اجرای عملی احتیاج به تدابیر جدیدی داشت، جریان خلاقیت به کار می‌افتد. (خلاقیت کودکان، ص 19)
در برخی نوشته های هیجان انگیز بوسیله آینده نگرانی مانند، (الوین تافلر، بنیامین سینگر و فردریک پولاک) درباره وجود رابطه بسیار قوی بین انگیزه برای یادگیری و نیل به دستاوردهای خلاق از یک سو و تصویر ذهنی شخص از آینده، از سوی دیگر بحث شده است. «تافلر» معتقد است که نحوه‌ای که دانش‌آموز و دانشجو، آینده خود را می‌بینند با عملکرد آکادمیک آنها و نیز توانایی آنان برای زندگی، وفق دادن خود با محیط و رشد فکری آنان در یک جامعه پر تغییر ارتباط مستقیم دارد. (21)

3- خلاقیت و میزان خود پذیری
تعادل در میزان خود پذیری در صورتی که سایر شرایط موجود باشد باعث می‌شود که انسان در صدد به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه خود از جمله خلاقیت باشد. نتایج تحقیقات «گراندال» (1954) در ارتباط با میزان خود پذیری و سازگاری اجتماعی نشان میدهد که هم کسانی که خود را کمتر از آنچه هستند به حساب می‌آورند و به دیگران نشان می‌دهند و هم کسانی که خود را بیشتر از آنچه هستند به دیگران نشان می‌دهند، در زندگی اجتماعی موفق نیستند. این دو گروه در روابط انسانی دائم با مشکلاتی مواجه هستند و با هدر دادن وقت و انرژی، بازده کارهای خلاقه آنان کاهش می‌یابد.
«میچر» جهت نشان دادن رابطه خودپذیری و اضطراب نتیجه گرفت، اضطراب یکی از عوامل مهم بازدارنده جریان خلاقیت است و عواملی است که در سازش آنها و بازده تحصیلی و خلاقیت آنان اثر سوء می‌گذارد.

4- تخیل و خلاقیت
تخیل نوعی تفکر آزاد است و با بهره گیری از آن که خمیر مایه خلاقیت است، دنیایی بزرگ پهناور در مقابل چشمان دانش‌آموزان گشوده می‌شود و قادر می‌گردد، آزادانه خیال پردازی کند.
به گفته یکی از روانشناسان معاصر (هارلوگ،1982)، خلاقیت شکلی از تخیل کنترل شده است که به نوعی ابداع و نوآوری منجر می‌شود. (22)
به نظر «فروید»، تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره کودکی است. به عقیده او سرچشمه خلاقیت را باید در تجربیات دوره کودکی جستجو کرد. زیرا چگونگی تجارب دوران خردسالی در ظهور اندیشه‌های نو فوق‌العاده موثر است. از طرفی تجارب خلاق و تخیلی به ما فرصت می‌دهد تا به رشد استعدادهای خود برای تفکر، عمل و تبادل نظر پرداخته و بتوانیم به گسترش مهارتهای جسمی و ذهنی خود، پرورش احساسات، حواس پنجگانه، کشف ارزشها و درک فرهنگ خود و دیگران بپردازیم.(23) (کارلوس گالبن کین، 1982)

5- خانواده و خلاقیت
بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. خانواده‌ها باید شرایط لازم جهت فعالیتهای متنوع برای کودکان را فراهم نموده و فرصتهای لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند. تنیبه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیتهای ذهن است. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می‌شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهند و به آنها احترام بگذارید. از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص تأکید نمایید. با تشویق و تایید رفتار کودک و فراهم آوردن زمینه‌های مساعد و تدارک لوازم بازیهای دلخواه او، قدرت تخیل و خلاقیت کودکان را تقویت کنید. خیالپردازیهای کودکان را سرزنش نکنید زیرا خلاقیت او را محدود می‌سازید.
مهمترین عامل در بروز خلاقیت انگیزه است و این انطباق انگیزه و استعداد تواماً در خلاقیت کارساز است. محیط اجتماعی کودکان و تایید بر روی انگیزه خلاق بسیار مفیدتر از تاکید روی استعداد می‌باشد.(24)
خانواده خلاق به ویژگیهای درونی نظیر پای‌بندی به ارزشها، داشتن علاقه به چیزی و صراحت و رک‌گویی، بیش از ویژگیهای بیرونی نظیر خانواده خوب، حسن سلوک و کوشا بودن، اهمیت می‌دهند.
از نظر «ویلیامز» تماس فعال با محیط زیست طبیعی، اجتماعی و فرهنگی می‌تواند تاثیر ثمربخشی بر بازده خلاقیت داشته باشد، به اعتقاد او هر اندازه محیط خانوادگی و تحصیلی کودک از نظر دانستنیها و اطلاعات غنی‌تر باشد به همان اندازه بازده خلاقیت کودک بیشتر است.(25) محیطهای بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه آزاد برای خلاقیت نسبتاً مضرند و هرگز نخواهند توانست خلاقیت را در فرد بطور سالم بپرورانند. «پال تورنس» می‌گوید محیطی که هم آزادی بیان و هم ارتباط سالم را تبیین کند از لحاظ پرورش خلاقیت بهترین محیط محسوب می‌شود به ویژه اگر پاداشهایی نیز برای رفتارهای خلاق در نظر گرفته شود.(26) در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیتهای کودکان دارد.
سن ورود به مدرسه سنی بسیار بحرانی و حساس در ارتباط با خلاقیتهای ذهنی است. عواملی همچون تکالیف زیاد، تأکید بر محفوظات، اجرای برنامه‌های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از دانش‌آموزان، عدم توجه به تفاوتهای فردی، اعمال انضباط و مقررات شدید، تشویق به کسب نمرات بالا و ایجاد جو قوی، رقابتهای فردی برای ممتاز شدن و عدم شناخت یا بی‌توجهی به ویژگیهای کودکان خلاق سبب می‌شود که قدرت تخیل و خلاقیت آنها به تدریج کاهش یابد.(27)
عواملی که مانع خلاقیت می‌شوند:
«گیلفورد» در این باره ویژگیهای زیر را نام برده است که عبارتند از: سلطه‌گری، منفی‌بافی، مقاومت، ترس، عیب‌جویی، انتقاد از دیگران، سازشکاری، تسلیم در برابر قدرت کمرویی. از موانع دیگر که بر سر راه خلاقیت دانش‌آموزان قرار دارند، عبارتند از: 1ـ عدم اعتماد به نفس 2ـ تمایل به همرنگی 3ـ عکس‌العمل منفی 4ـ حذف خیالبافی 5ـ پیش‌داوریها6ـ ترس از انحراف وسعی در همنوایی با اجتماع 7ـ ارزش‌ها و هنجاری‌های فرهنگی.

نقش معلم در پرورش خلاقیت
پال تورنس (1985) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که خصوصیات مربی و شیوه‌های آموزش وی می‌تواند به افزایش تفکر خلاق بیانجامد. مربیانی که از شیوه کودک ـ محور در آموزش خود استفاده می‌کنند، کودکان را نسبت به محرکات محیطی پیرامون حساس می‌نمایند. از تأکید بر الگوهای قالبی اجتناب می‌ورزند و کلاس را چنان سازماندهی می‌نمایند که محیطی تنوع و خلاق ایجاد شود. در نتیجه این روش موجب افزایش و رشد خلاقیت در کودکان می‌شود. بررسی انجام شده نشان می‌دهد معلمانی که خودخواهان تغییر در روشهای تدریس روزانه‌شان هستند، توان یادگیری آفرینندگی را دارند. راهکارهای آموزشی خلاقیت، محیطی انباشته از کنجکاوی و تنوع می‌آفریند. «وایتهد» معتقد است که شغل معلمی باید از یک «قاطعیت ویژه» برخوردار باشد و معلمان موفق باید بدقت بدانند که شاگردانشان به یادگیری چه مطالبی نیاز دارند.(28)
و این موضوع باید مبتنی بر استانداردها و اصول منطقه‌ای و مدرسه‌ای باشد و همچنین باید آگاهی کامل از سطح نسبی ومیزان استعدادها و خلاقیت دانش‌آموزان داشته باشند.(29)
بررسی نحوه ارتباط آموزشی معلمان خلاق نشان داده که آنها معمولاً از روشهای زیر استفاده می‌کنند:
1ـ استفاده از حواس مختلف، توجه به حواس مختلف و استفاده صحیح و بجا از آنها در فرایند یادگیری. مطالعات (بودو، 1358؛ شهرآرای، 1370) نشان داده است که این افراد از امکانات سمعی ـ بصر ی، کامپیوتری، کانالهای ارتباطی و دیگر وسایل کمک آموزشی بیشتر بهره می‌گیرند.
2ـ استفاده از تجربه‌های مستقیم: (نقش پرورش دهندگان خلاقیت در فراهم آوردن زمینه برای دستکاری اشیاء و تجربه و آزمایش، تشویق جهت پیدا کردن راههای جدید، ترغیب فراگیران به حدس زدن جهت ابداع و نوآوری)
3ـ استفاده از روش بحث و گفتگوی آزاد و متقابل: بکارگیری سخنان خود جوش و گفتگوی آزاد و متقابل و غیر قالبی (بودو، 1358، نلر 1369)، تشویق فراگیران به ارائه نظرات و انتقادات خود و فراهم آوردن شرایط مناسب برای داد و ستد اجتماعی و ذهنی، پاسخ غیر مستقیم به سئوالات کنجکاوانه آنها.
4ـ استفاده از روش فعال در تدریس: تقویت قوه خلاقیت از طریق فعالیتهای خودبخودی با تکیه بر تجربیات عینی و امکانات فراگیر، رشد و توسعه آزادی عمل و استقلال فراگیر، عدم تکیه برحافظه شناختی و تاکید بر درک و فهم، تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و حل مسئله در آموزشی. (روش اکتشافی)
5ـ استفاده از روش بارش مغزی یا کنکاش مغزی: استفاده از روشهای گوناگون جهت حل مساله، دادن فرصت لازم جهت تفکر عمیق و طرح نظر خودبطور آزادانه، نقش راهنما داشتن معلم و شرکت فعالانه فراگیران در جریان یادگیری.
6ـ استفاده تلفیقی از تفکر واگرا و همگرا: ایجاد موازنه منطقی بین این دو شیوه تفکر و استفاده از آنها در کنار هم. دادن فرصت به فراگیران در جهت کسب اصول و دانش و اطلاعات در رشته‌‌های گوناگون به صورت فردی یا گروهی و فراهم ساختن زمینه مساعد برای تفکر واگرا.
7ـ توجه به تفاوتهای فردی: دارا بودن شناخت از تفاوتهای فردی فراگیران، تطبیق محتوا و روشهای آموزشی و پرورش خلاقیت را دارند. بنابراین خلاقیت توانایی ذاتی نیست، بلکه رویکردی روش شناسانه است که بیشتر افراد می‌توانند آن را بیاموزند. بطور خلاصه می‌توان به اصول زیر بنایی افزایش مهارت خلاقیت به ترتیب زیر اشاره کرد:
1ـ نگرش متفاوت معلم به موضوعات درسی.
2ـ استفاده از روشهای مختلف تدریس وراهکاریهای متفاوت.
3ـ تغییر در ابزار ارزشیابی و سنجش.

راههای ایجاد و پرورش خلاقیت
علمای تعلیم و تربیت، روشهای متعددی برای آموزش خلاقیت پیشنهاد می‌کنند که اغلب مشابه به یکدیگر است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
1ـ احترام به عقاید عادی و غیر عادی کودکان.
2ـ طرح پرسشهای برانگیزنده و محرک.
3ـ تشخیص و تمیز استعدادهای کودکان
4ـ دادن آزادی عمل به کودکان (شکوفایی خلاقیت کودکان، ترزا آمابلی، ص 114)
5ـ احترام به کودکان و ایمان داشتن به توانایی آنها. (تورنس، اسمیت، درو)
6ـ تشویق زیاد والدین در انجام کارهای خلاق.
7ـ حاکم بودن ارزشها نه قوانین.
8ـ داشتن تصاویر ذهنی مثبت از آینده کودکان خود.
9ـ احترام به تخیلات کودک
10ـ مشاهده اشیاء از نزدیک و دستکاری آنها.
11ـ تکمیل کردن اشیاء و امور ناقص، جملات ناتمام، داستانهای ناقص، نقاشیها و تصاویر نیمه تمام و مبهم.
12ـ تدارک فرصتهای مناسب یادگیری.
13ـ هدایت کودک به سوالات تازه.
14ـ واداشتن به کنجکاوی و کنکاشهای ذهنی.
«تورنس» اصولی برای توسعه تفکر خلاق از طریق مدرسه ارائه می‌دهد:
1ـ حساس کردن دانش‌آموزان به محرکهای محیطی 7ـ ایجاد فرصت برای تفکر خلاق
2ـ تشویق به دستکاری اشیاء 8ـ گسترش انتقاد سازنده
3ـ تشویق عقاید نو 9ـ روحیه حادثه جو داشتن
4ـ ایجاد جوی خلاق در کلاس 10ـ کسب شناخت در رشته‌های گوناگون
5ـ آشنا کردن کودکان با فرایند خلاقیت 11ـ ارزشمند داشتن تفکر خلاق
6ـ ارزشیابی و تشویق یادگیری خود انگیز

نتایج نظرسنجی از تعدادی معلمان در زمینه خلاقیت
نتایج بدست آمده از نظرات تعدادی از دبیران مجرب، در زمینه عنوان مقاله به شرح زیر می‌باشد:
- اکثراً معتقدند که ارتباط مستقیمی بین متون درسی و خلاقیت وجود دارد و محتوای درسی در عین پربار بودن باید جالب و جذاب بوده و متناسب با نیازهای فردی و اجتماعی طراحی شود. به روز بودن مطالب درسی، نقش مهمی در ایجاد خلاقیت داشته و زمینه‌ساز و تقویت کننده آن می‌باشد.
- نحوه شناسایی دانش‌آموزان خلاق می‌تواند استفاده از روش مشاهده رفتار (یا از طریق مشاهده کارهای هنری...) باشد.که این از طریق درگیری ذهنی دانش‌آموز نسبت به مطالب درسی، از عملکرد دانش‌آموز و از طریق ایجاد انگیزه در آنان، طرح سوالات معلم از شاگرد و پاسخ غیر معمول شاگرد به سوالات، انجام آزمایش و احترام به عقاید کودکان امکان پذیر می‌باشد.
- و اما خصوصیات عمده معلمان خلاق را در: علاقه به مطالعه، پر تحرک بوده و فعالیت و پویایی، نوآوری در طرح درس، پشتکار و جدیت، استفاده از حداقل امکانات جهت آموزش، داشتن ابتکار در تدریس، دارا بودن اعتماد به نفس، انعطاف‌پذیری، استفاده از فعالیتهای فوق برنامه (رسمی ـ غیر رسمی)، توجه به تفاوتهای فردی دانش‌آموزان، استفاده از وسایل کمک آموزشی، منضبط بودن و دانش کافی می‌دانند.
- عوامل مانع در تفکر خلاق راعبارتند از: مسایل مالی و معیشتی (اقتصادی) 2ـ تبعیض قایل شدن 3ـ جمود فکری 4ـ عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی 5ـ داشتن مشکلات روحی و عاطفی 6ـ بی‌حوصلگی و کمبود امکانات 7ـ استفاده از روشهای سنتی در تدریس 8ـ تکیه بر نمره و امتحان 9ـ تفکر قالبی و همگرا.

راههای ایجاد و پرروش خلاقیت
1ـ ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان
2ـ درگیری ذهنی با مطالب درسی
3ـ طرح موضوعات جدید
4ـ ایجاد فضای آموزشی مناسب
5ـ بکارگیری وسایل سمعی و بصری
6ـ تشویق دانش‌آموزان به تحقیق و پژوهش
7ـ احترام به دانش‌آموزان
8ـ اهمیت دادن به فعالیتهای فوق برنامه
9ـ مطالعه و تحقیق
- نقش معلم را در پرورش خلاقیت بصورت نقش محوری و به عنوان سکان‌دار علم و دانش می‌دانند و همچنین ایجاد نمودن روحیه پژوهش دردانش‌آموزان و ایجاد انگیزه، ابتکار و تشویق دانش‌آموزان به فعالیتهای غیر کلاسی.
و بالاخره نقش تحصیلات والدین و جو عاطفی حاکم بر خانواده، وضعیت اقتصادی مطلوب خانواده، استفاده از امکانات تفریحی و رفاهی سالم، ایجاد فضای سالم و روانی در مدارس وتوجه به علایق و استعدادهای دانش‌آموزان و کمک به انجام پژوهش و تحقیق را عامل مهمی در شکوفایی استعداد دانش‌آموزان می‌دانند.

منابع و مآخذ
1ـ بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصی و خانوادگی دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهرستان بروجرد با خلاقیت درعلوم: شورای تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان (بیژن دارایی، حسن گودرزی) 77-1376.
2ـ آمابلی، ترزا، شکوفایی خلاقیت کودکان، ترجمه حسن قاسم زاده، پروین عظیمی. نشر دنیای نو. ص ص 20ـ19.
3) Mackinnon, D. W. Education for creativity: A modern Myth. in P.Heist (Ed), The greative college student, sanfrancisco: Jossey Bass, 1968.
4) Mansfied, R.s, and Busse, T.V. the Psychology of Greativity and Discovery chicago: Nelson Hall, 1981.
5) Cattle, R. B. and BuTcher. H. j. the Prediction of Achievement and creativity, New Yourk: Bobbs – Merrill, 1968.
6) Terman, L. M. Genetic studies of genius: vd. 1, Mental and physical traits of a thousand gifted children. Stanfor, CA: stanford university Press, 1925.
7) Cox, C.M. the early mental traits of three hundred geniuses, Stanford, CA: Stanford university Press. 1926.
8) Galton, F. Heveditary Genius, London: Macmillan, 1869.
9ـ مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره 1، سال یازدهم، مهرماه 1375، ص 23.
10) Albrecht, K. and Albrecht, s. the creative corporation, Homewood: Illinois, Dow Jonas Irwin, 1987.
11ـ محمدی ختامان، اصغر، تشکیل گروههای خلاقیت و نوآوری، اردیبهشت 1370.
12ـ مفیدی، فرخنده. آموزش و پرورش دبستانی و دبستان. تهران: انتشارات پیام نور، چاپ دوم، اسفند 1372. ص ص 181 ـ 180.
13ـ مجله استعدادهای درخشان ـ سال دوم ـ شماره 2 ـ تابستان 1374.
14ـ بابا پور، جلیل «خلاقیت، توصیف، محدودیتها و روشهای ایجاد خلاقیت»، نشریه پیوند، شماره 241، انجمن اولیاء و مربیان 1378.
15) Duffy, Bernadette. “supporting creativity and imagination in Early Years, USA Buckingham,. Philadelphia, open university press, 1998.
16ـ جمله پیوند، شماره 158 ـ آذر 1371.
17ـ خانزادی، علی. «خلاقیت کودکان» مجله پویا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شماره 5، سال 1355).
18) http://www.elixivar.Com
19ـ سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی. (تهران: آگاه، 1370)، ص 336.
20ـ باباپور خیرالدین، جلیل، «توصیف، محدودیتها و روشهای ایجاد خلاقیت» ماهنامه پیوند، شماره 241، آبان 1378 ص ـ4.
21ـ همان منبع، شماره 1 ص ص 135 ـ 134).
22ـ افروز، غلامعلی. «مباحثی در روانشناسی تربیت کودکان و نوجوانان». (تهران، انجمن اولیاء و مربیان 1371)، ص 103.
23ـ منبع خارجی، شماره 10، (همان منبع، ص 5)
24)http://w.w.w.estahban.Persianblog.com
25ـ نریمانی، محمد. آموزش خانواده، انتشارات شیخ صفی، ص 102.
26ـ بودن، آلن، خلاقیت در آموزشگاه، ترجمه علی خان زاده.
27ـ همان منبع (24).
28ـ مایرز، چت، «آموزش تفکر انتقادی». ترجمه دکتر خدایار ابیلی، تهران: انتشارات سمت ـ چاپ اول بهار 1374،ص 66.

Web master @ Lesson Plans Page. Com!
(10 steps to developing A Quality lesson Plan.