به گزارش ایسنا پاسخ این مرجع تقلید به این شبهه به شرح زیر است:
«عبودیت و بندگی، انواع و اقسامی دارد که اضافه برخی از آنها اختصاص به خدا دارد، برخی از آنها به خدا و برخی دیگر به غیر خدا نیز اضافه میشوند.
1. بندگی تکوینی که مربوط به آفرینش است این نوع بندگی باید به سوی خدا نسبت داده شود. اگر حضرت مسیح میگوید: «انّی عبدالله» و در مورد پیامبر میگوییم «عبده و رسوله»، مقصود عبودیت و بندگی است که از آفرینش سرچشمه میگیرد یعنی چون خدا آفریدگار ماست، همه ما مخلوق او هستیم، نه مخلوق و بنده کسی دیگر، چنان که میفرماید:
( إن کلّ من فی السموات والأرض إلاّ آتی الرحمن عبداً ). مریم/ 93
«هیچ کس در آسمانها و زمین نیست مگر آن که به بندگی خداوند رحمان در میآید».
2. بندگی قانونی، از نظر قوانین اسلام هرگاه مسلمانان پس از فرو نشستن جنگ، کافران را اسیر گرفتند، آنان بندگان مسلمانان خواهند شد چنان که قرآن میفرماید:
( وأنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله... ) . ( نور/ 32)
«پس مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان درستکار خود را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میکند، خداوند گشایش دهنده و آگاه است».
در این آیه، برای مسلمانان بندگانی را مطرح میکند. این بندگی، بندگی وضعی و قانونی است.
3. عبودیت تشریفی، و آن به خاطر احترامی است که برای طرف قائل است، امیرمؤمنان(علیه السلام) میفرماید:
«من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً».
«هر کس سخنی به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است».
مسلمانان به عنوان اظهار مهر و مودّت به پیامبران و امامان، خود را بنده آنان معرفی میکنند، یعنی همان طوری که بنده قانونی و وضعی، مطیع مولای خود میباشد، آنان نیز مطیع آنها هستند.
از این نیز بگذریم، یکی از معانی عبد در لغت به معنای مطیع است بنابراین معنای عبدالرسول، مطیع الرسول و معنی عبدالحسین، مطیع الحسین است و مسلماً قرآن ما را به اطاعت رسول و اولی الأمر دعوت کرده است، چنان که میفرماید:
( أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأُولی الأمر منکم ). نساء/ 59»
به قلم: حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
اشاره
ایجاد تفرقه میان مسلمانان، تبلیغ بر ضد مکتب اهل بیت(ع)، صدور فتاوی تکفیری، قتل و کشتار مسلمانان و شیعیان و... از جمله دلائلی است که می طلبد، دانشمندان اسلامی و محققین کار آمد، آگاه و دل سوز با افشاگری و تبیین مبانی و افکار اسلامی ناب محمدی(ص) که در واقع همان مکتب نورانی اهل بیت(ع) می باشد، مبانی و ایدهای انحرافی و غلط فرق ضاله از جمله وهابیت و سلفیت را برای مردم جهان به ویژه جوانان نا آگاه که در معرض فریب و جذب هستند به وظیفه اسلامی ـ دینی خود عمل نمایند.
متأسفانه هم اکنون فرقه ی وهابیت و سلفیت در جهان مدعی تبلیغ اسلام و قرآن شده و با حمایت استکبار جهانی به ظلم و ستم بر علیه عموم مسلمانان به ویژه شیعیان و طرف داران مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روی آورده و با قتل و کشتار، چهره ی زشتی از اسلام را در ذهن و افکار عمومی مردم جهان به جای می گذارد. لذا با امکانات موجود (اینترنت، ماهواره و...) می بایست کارشناسان دل سوز و صاحب نظر با نگارش کتاب، مقاله، سخنرانی و... به مسئولیت تاریخی خود عمل نمایند.
اینجانب به سهم خود در سلسله نوشتارهایی به معرفی منابع و آثار خوب منتشر شده علمای سنی و شیعی بر علیه فرقه وهابیت و سلفیت اقدام می کنم:
معرفی نویسنده و کتاب:
نام کتاب السلفیة الوهابیة؛ أفکارها الأساسیة وجذورها التاریخیة به قلم سید حسن بن علی سقاف(از علما و نویسندگان اردنی) می باشد.
سید حسن بن علی السقاف الشافعی اردنی(متولد1380 هـ.ق 1961م) از جمله شخصیت هایی هست که با تحقیق و نگارش آثار خوب، بخشی از وظیفه ی خود را در روشن گری جهان اسلام عمل نموده است.
وی در مقدمه کتاب می گوید: فرقی بین سلفیه و وهابیه نمی باشد و هر دو گروه دور روی یک سکه هستند و از اندیشه ها و ایده های مشترک و جامعی دارند. وهابی ها در دخل جزیرة العرب به وهابیِ حنبلی معروفند و در خارج آن به سلفیه یا سلفیه ی معاصر(پیروان ابن تیمیه حنبلی که اهل تجسیم می باشند) اطلاق می شود. در حالی که همه سلفی های معاصر در شبه جزیره عربستانی(جزیرة العرب) از به کار بردن عنوان وهابیت برای خود دوری می کنند!.
در واقع وهابی های سلفی، پیرامون مذهب حنبلی هستند که به عقیده تشبیه، تجسیم، و نَصب(دشمنان علی بن ابی طالب علیه السلام) اتفاق نظر دارند. در حقیقت وهابیت از درون سلفیت زاده شده است و همین محمدبن عبدالوهاب(1111 هـ .ق ـ 1207 هـ .ق) کسی است که افکار ابن تیمیه ی حنبلی و قدمای مجسمه را تبلیغ کرد! همان حنابله ی سلفی که مدعی سلفِ صالح بودند!.
سقاف در ادامه به تاریخ و ریشه های سلفیت و وهابیت می پردازد و ضمن تأکید بر اینکه فرق بین سلفیه و وهابیه نمی باشد، تأکید می کند: وهابیت در جزیرة العرب از پیروان احمد بن حنبل، ابن تیمیه، ابن قیّم و هیئة کبار العلماء به رهبری بن باز، ألبانی، آل الشیخ، عُثیمین و... می باشند که قائل به تشبیه، تجسیم و نَصب و حرمت توسّل، زیارت قبور و... هستند!.
سقاف در ادامه به ریشه یابی پیدایش عقیده سلفیت و وهابیت پرداخته و می گوید: عامل اصلی انحراف فکری این گروه از مباحث توحید، خداشناسی و تشبیه صفات خدا به انسان که در احادیثی مانند: «انّ اللّه خلَق آدم علی صورته، رأیت ربّی فی أحسن صورةٍ»، «رأی ربّه فی المنام فی أحسن صورة شاباً موقّراً»! که از جعلیات و اسرائیلیات می باشند و با صریحِ آیاتی مانند: «لیس کمثله شیء[شوری:11] ـ ولم یکن له کفواً احدٌ[توحید:5] ـ سبحان ربّک ربّ العزّة عمّا یصفون[صافات:180]». در تضاد و معارضه می باشند، آغاز کرد.
حسن بن علی سقّاف در ادامه، به ظهور حرکت وهابیان به رهبری محمدبن عبدالوهاب اشاره می کند و می نویسد؛ احمد بن زینی دحلان که در ابتدای کار محمدبن عبدالوهاب، در مدینه منوره مشغول تحصیل بوده می گوید: او با عقایدی مانند دعوت مردم به توحیدِ صحیح، دوری جستن از شرک، ترکِ توسل و طلبِ شفاعت، ترکِ زیارت قبور و مردگان و ... کار خود را شروع کرد.
این عقاید و افکار در حالی مطرح میشد که پدر، برادر و بسیاری از علمای حنبلی با سخنان او مخالف بودند!.
سقاف در بخش دیگری از کتاب اظهار میدارد: حرکت وهابیهای سلفی در داخل و خارج سعودی به طرق و راه های زیر افکار و ایدههای خود را تبلیغ و گستردش داد.
1ـ اعزام مبلغین از طریق امامان جمعه و جماعات و گویندگان مذهبی با حقوق و برنامه منسجم و دقیق و از طریق فارغ التحصیلان (خِرّیجین) دانشکدهها و دانشگاه های اسلامی! در مدینه و مکه در داخل و خارج عربستان و ... .
2ـ تأسیس و راهاندازی مراکز و موسسات فرهنگی تبلیغی در شهرهای مختلف جهان.
3ـ نشر کتب و مجلات مختلف که حاوی افکار ابن تیمیه، ابن قیم، محمدبن عبدالوهاب و حامیان افکار آن ها به زبانهای عربی و غیر عربی و توزیع در کتابخانهها و کتابفروشیها، نمایشگاهها و سایر مراکز و مؤسسات خیریه وعام المنفعه مانند درمانگاهها ، بیمارستان و ... .
4ـ ایجاد ارتباط با شخصیتها و علمای اسلامی در کشورهایی مانند مصر، سوریه، اردن، کویت، امارات، قطر، افغانستان، ایران، عراق، تونس، مغرب، سودان و... .
5ـ آمادهسازی و توزیع لوح های فشرده وکاستهای حاوی مناظرات علمای وهابی با علمای رافضه(شیعه) و پخش و نشر افکار جدلی در اینترنت و تخریب مخالفان وهابیت با شیوههای غیر اخلاقی و غیر انسانی.
حسن بن علی سقاف در پایان کتاب میگوید: وهابیهای سلفی در بحث و مناظره و گفت و گو و یا کارهای دیگر بدون اهمیت دادن به دیدگاهها و افکار و نظریات مخالفان خود، با شیوههای گوناگون مردم را از پیوستن و یا گوش دادن به سخن غیر خود(مخالفان) بر حذر و ممنوع میکنند که مهم ترین شیوهها عبارتند از:
1ـ قاعده ی هجر المبتدع(دوری از بدعت گذار)
در این شیوه مطرح میکنند میبایست مردم از افکار مخالف وهابیت دوری کنند. بر انسان ها جایز نیست غیر از کتب و سخنان علمای وهابی را گوش کنند و یا مطالعه کنند و یا با آن ها بنشینند و صحبت نمایند! هر گونه ارتباط و نشست و برخاست با بدعتگذاران و صلح و دوستی با آن ها حرام هست!.
در واقع این دیدگاه، نشان از ضعفِ علمی و قدرت احتجاج و مناظره با مخالفان دارد. در حالی که در قرآن شریف و سنت نبوی(ص) شنیدن قول و حرف دیگران و بحث و گفت و گو و جدال احسن لازم و ضروری است( فَبَشِّرْ عِبَادِی(١٧) الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ(١٨) سورة الزمر).
در این باره، کتابی هم با عنوان النفخة الذکیة فی بیان أن الهجر بِدعة شِرکیة از سوی عبدالله بن صدیق الغماری الحسنی منتشر شده است.
2 ـ رواج اتهامات دروغین بر مخالفان
در این شیوه، وهابیان سلفی، تلاش می کنند مخالفان خود را به شرک، بدعت گذار، دشمن توحید و سنت متهم نمایند و تا جایی پیش می روند که از اتهام یهودی گری هم کوتاهی نمی کنند! چنان که بزرگان و پییشینان آن ها، مخالفان خود را با عباراتی مانند: رافضه، کفار هستند!، رافضه کافرتر از یهود ونصاری هستند!، حنفیه، مانند دزدان هستند!، المرجئة مانند صابئین می باشند!، المرجئة، یهود اهل قبله هستند!. القدریة مجوس هستند! و... خطاب می کردند!.
3 ـ ترساندن، زدن، کشتن با ابزار و سلاح
در این شیوه، رهبران وهابی با زدن و کشتی و حبس و... تلاش می کنند نگذارند سخن حق مخالفان آن ها به گوش مردم (طرف داران وهابیت) برسد که در یمن، پاکستان، افغانستان عراق و... با انواع ابزار و آلات قتل کشتار، خون مخالفان را می ریزند و به آن مباهات می کنند!.
4 ـ تحریف کتب تراثی علمای مسلمان
علمای وهابی و سلفی برای اینکه نگذارند طرفداران آن ها سخنان صحیح علمای سنی را بشنوند و یا سخن صحیح علمای مخالف آن ها مانند پیروان اهل بیت(ع) و سایر مذاهب اسلامی را بشنوند، تلاش می کنند جملات نوشته شده در کتب را دست کاری و تغییر دهند. برای نمونه می توان به تحریف سخنان امام نووی در کتاب الأذکار... او اشاره کرد که فصلی دارد در باب استحباب زیارت قبر پیامبر(ص)... .
سقاف می گوید: یکی از مراکز مهم تبلیغ و ترویج افکار وهابیت سلفی، رابطة العالم الاسلامی و مراکز وابسته به آن در شهرهای سعودی و کشورهای دیگر می باشد که تلاش بسیار گسترده ای در گسترش وهابیت ایفا می کند.
در پایان کتاب، این دانشمند اردنی، راه های صحیح مبارزه با تفکر وهابی- سلفی را به شرح زیر ارائه داده اند:
1 ـ نشر کتب و رسائل قوی که ایده ها و افکار انحرافی وهابیت و سلفیت را با شیوه های درست بیان کند.
2 ـ نشر کتب و مجلاتی که افکار صحیح دینی بر گرفته از قرآن و سنت نبوی(ص) را با شیوه ی منطقی و قابل فهم برای مخاطبین بیان کنند.
3 ـ راه اندازی و تأثیر مراکز و مؤسسات فرهنگی که طلاب و دانشجویان را با شیوه های صحیح آموزش دهند و بتوانند افکار و دیدگاه های انحرافی وهابیان را توضیح دهند.
4 ـ آماده سازی شرایط خوب رشد و پرورش خطباء و ائمه ی جمعه و جماعات برای هدایت عملی مردم مسلمان در کشورهای مختلف به طوری که مردم با روش های رفتاری علمای درباری و وابسته به وهابیت فاصله بگیرند.
5. آموزش فارغ التحصیلان و اساتید فاضل در سطح مدرس و دکتری در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی که با آگاهی و منطق قابل فهم به مردم آگاهی دهند تا مسلمانان با افکار صحیح قرآنی و روایی و معارف اصیل اهل بیت(ع) آشنا شوند.
یادآوری می شود: کتاب مناقشة منهج الوهابیة والسلفیة فی العقیدة والتفکیر؛ السلفیة الوهابیة؛ أفکارها الأساسیة وجذورها التاریخیة در 185 صفحه در قطع وزیری از سوی انتشارات در الإمام الرواس در لبنان منتشر شده است.
ترجمه ی فارسی این کتاب با عنوان سلفی گری وهابی؛ چالشی در اندیشه های بنیادین و ریشه های تاریخی(ترجمه: حمیدرضا آژیر) از سوی بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی به زبان فارسی چاپ شده و در اختیار علاقه مندان می باشد. مطالعه ی دقیق این اثرِ علمی و آگاهی بخش را به همه ی دوست داران حق و حقیقت و شیفتگان مکتب نورانی اهل بیت(ع) توصیه می کنم.
..................
پایان پیام/ 218
![]() |
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ مبلّغان وهابی که از کشورهایی مانند قطر و عربستان سعودی به تونس رفت و آمد می کنند و نیز برخی شخصیت های حزبی وابسته در این کشور، درصدد هستند پدیده های عجیب و نامأنوسی را در جامعه تونس ترویج کنند که از جمله آنها، ازدواج دختران نابالغ و کودکان و ... است.
خطرناکترین این پدیده ها صدور فتوایی با نام "جهاد نکاح" است بدین گونه که متاسفانه دختران کم سن و سال تونسی را تحت عنوان "جهاد در سوریه" و به منظور ازدواج چند ساعته با تروریستها و عناصر گروه های مسلح به آن کشور اعزام می کنند.
به تازگی تصویری از جدول زمانی تروریستهای سوریه برای جهاد نکاح در یکی از دیوارهای منزلی در منطقه القصیر منتشر شده است.
در این جدول، برنامه نکاح سه زن با نام های «رولا»، «سامیه» و «فهیمه» زمان بندی شده است و تروریست هایی به نام های «فاروق»، «ابوخالد»، «ابو عمر» و «احمد» در ساعاتی از شبانه روز با آنها برنامه ازدواج دارند!
شیخ "محمد العریفی" که فتوای جهاد نکاح را صادر کرده است، بعد از اینکه فتوای او در محافل عربی و اسلامی جنجال به پا کرد، حرفش را پس گرفت و در چندین تریبون مدعی شد که وی چنین فتوایی را صادر نکرده است.
درحالی که العریفی پس از جنجال به پا شده فتوای خود را پس گرفته، کسانی که این فتوا موجب خرسندی آنان شده و به آن عمل می کنند، به حرام شدن آن متقاعد نشدند و هنوز هم بسیاری از تروریست ها از یک سو؛ و زنان و دختران تاثیر گرفته از افکار سلفی و وهابی از سوی دیگر؛ برای شرکت در جهاد نکاح به سوریه می روند.
تشت این رسوایی های جنسی در حالی از بام مذهب وهابیت افتاده است که پیروان این فرقه همواره از "متعه" و "ازدواج موقت" به عنوان عمل حرام یاد می کنند؛ حال آنکه ازدواج موقت، گذشته از آن که جزء شرع اسلام است و آیات قرآن کریم صریحاً بر آن دلالت دارد دارای برخی قوانین ازدواج دائم ـ همانند رعایت عده، ارث و ... ـ است و یک زن در ازدواج موقت هیچگاه اجازه ندارد بدون رعایت عده (یعنی تمام شدن دو حیض و اگر زن حیض نمىبیند با تمام شدن 45 روز) به ازدواج مرد دیگری درآید، چه برسد که مانند جدول بالا، در یک روز به ازدواج دو مرد درآید.
............................
پایان پیام/ 218 ـ 167