گروه جنگ نرم مشرق- "کریستیان ایوان"، "آدری" و دو فرزندشان "امیلیا" و "لوکاس" در حالی که از ایران میگذشتند تا به هند بروند، به دلیل یک اتفاق، مجبور شدند مدتی طولانیتر از آنچه برنامه داشتند، در ایران بمانند. بنابراین تصمیم گرفتند در ایران به گردش و اکتشاف بپردازند. این خانواده پس از مدتی متوجه شدند تصویر منفی ساختگی از ایران در برخی کشورهای دیگر با واقعیت هیچ شباهتی ندارد. این خانواده اروپایی آنچنان به ایران و مهماننوازی مردم آن علاقهمند شدند که تصمیم گرفتند ایران واقعی را به هر کسی که میتوانند، معرفی کنند. به همین دلیل هم کمپینی به نام "ایران عالیست "Iran Is Great را به راه انداختند.
کریستیان درباره علت طولانی شدن حضورشان در ایران اینگونه توضیح میدهد: "به ما گفته بودند که بهتر است از ایران عبور نکنیم، اما ما به حرف کسی گوش ندادیم. روزی که وارد ایران شدیم، متأسفانه دزد به خودروی ما که خانه ما هم محسوب میشود، زد و پاسپورت و اسناد مهم دیگری را از ما به سرقت برد. از این ناراحت بودم که حرف کسانی که به ما هشدار داده بودند، درست از آب درآمد. اما در آن لحظه به این فکر نمیکردم که این اتفاق در هر کشور دیگری هم ممکن بود بیفتد. اتفاقاً چند بار دیگر هم همین اتفاق برای ما افتاده بود."
وی ادامه میدهد: "شاید از صفحه فیسبوک ما یا از جای دیگر، بالأخره داستان اتفاقی که برای ما افتاده بود، در روزنامهها و مجلهها و جاهای دیگر ایران پخش شد. از آن زمان، مردمی که ما را می دیدند، از ما عذرخواهی میکردند و میگفتند که چهقدر متأسف هستند که این اتفاق برایمان افتاده است. همین باعث شد، دیدگاه ما نسبت به ایران تغییر کند. فهمیدیم که آن دو نفر احمقی که از ما سرقت کردهاند، اشتباه کردهاند، اما چند ده میلیون نفر آدم خوب هم در ایران هست."
آدری همسر کریستیان درباره مهماننوازی ایرانیها میگوید: "بارها و بارها به چای دعوت شدهایم، اما این دعوت منتهی به ناهار یا شام هم شده است. همیشه سفره ای که جلوی ما انداختهاند پر از غذا بوده و گاهی 3 یا 4 بشقاب پر از غذا جلویمان گذاشتهاند. شیرینی و میوه هم میآورند. بعضی وقتها از ما میخواهند شب را هم در خانهشان بخوابیم و برای ما بسیار سخت است که قبول نکنیم." کریستیان بعد از آنکه مهربانی مردم ایران را دید، تقاضای ویزای مدتدار کرد تا بتواند مدت بیشتری را در ایران بماند و سپس سفر خود را ادامه بدهد. کریستیان توضیح میدهد: "تصمیم گرفته بودیم، فقط برای دوستانمان صرفاً توضیح ندهیم که مردم ایران چهقدر مهماننواز و مهربان بودند. همین جا بود که پروژه "ایران عالیست" متولد شد. میخواستیم به حدی که میتوانیم باعث شویم دیدگاهی که مردم در خارج از ایران از این کشور دارند را تغییر بدهیم."
وقتی از کریستیان میپرسیم شهری که بیش از همه دلش میخواهد دوباره آن را ببیند کجاست، میگوید: "شهرهای زیادی هستند که دلم میخواهد دوباره به آنها سفر کنم، اما اگر بخواهم یکی را انتخاب کنم، میگویم یزد. این شهر ترکیبی از مردم دوستداشتنی، فضای ساده و بیآلایش، معماری زیبا، تاریخ و دشت کویر را دارد که این آخری در اروپا اصلاً وجود ندارد و ما از دیدن آن فضای بزرگ خیلی لذت بردیم. دیدن خانههای بزرگ با حیاط میانی و بادگیرهای بلند خیلی برایمان جالب بود. این بادگیرها هم نمای فوقالعادهای داشتند و هم شاهکار فناوری محسوب میشدند، سالهای سال قبل از آنکه "ایر کندیشنر" اختراع شود. از آن جالبتر، سیستم آبهای زیرزمینی یا همان قناتها بود. همچنین آبانبارهایی که در تمام شهر وجود داشتند. بعد از آنکه صنایع دستی محلی یزد را دیدیم و شیرینیها سنتی و مشهور آن را دیدیم، راهی پیادهروی در کوچههای باریک شدیم."
این خانواده که در هنگام ورود به ایران یک بار از قزوین عبور کرده بودند، وقتی در ایران ماندگار شدند، تصمیم گرفتند بار دیگر به این شهر سفر کنند. آدری درباره قزوین میگوید: "بار اول فقط از این شهر عبور کردیم، اما وقتی برای بار دوم به این شهر آمدیم، دیدیم از آنچه که فکر میکردیم، خیلی جذابتر است. معماریهای عجیب این شهر شگفتآور هستند. قصر چهل ستون بسیار زیباست. موزه درون آن هم خیلی جالب است. بهترین قسمت این موزه، یک فرش موزیکال است. چیزی که در عمرمان هرگز ندیده بودیم."
کریستیان بعد از 5 ماه گشت و گذار در ایران میگوید دیدن کشورهای آسیایی با بسیاری از کشورهای دیگر فرق دارد: "این کشورها را از روی کتاب نمیتوان شناخت. اینجا همه چیز خیلی سریع تغییر میکند، بنابراین خیلی از چیزهایی که ما در اینجا دیدیم، در کتابها نیست. حتی از کسانی که قبلاً به برخی کشورهای آسیا سفر کرده بودند هم پرسیدیم، اما آنچه برای ما تعریف کردند با آنچه خودمان دیدیم، فرق داشت."
وی بعد از گذشت مدتی، تصمیم گرفت کمپین خود را گسترش دهد. به همین منظور از مردم درخواست کرد تا به او کمک مالی کنند. شیوهای که او انتخاب کرد، انتقال پول و کمکهای مالی از طریق "پیپل" PayPal بود، اما "دو نفر به ما کمک کردند، البته مبلغ زیادی نبود، ولی بعد از آن حساب ما را بستند. پیپل متوجه شده بود که این پولها صرف یک کمپین تبلیغاتی درباره ایران میشود و بنابراین حساب ما را بست. پلیس دو بار خانه ما را در آلمان گشت. نامه از دادگاه داشتند و میتوانستند داخل خانه ما بیایند، بنابراین رفتند و همه جا را گشتند. این را همسایه ما به ما خبر داد."
کریستیان شماره پلیس محلی را از همسایهاش گرفت و با دفتر پلیس تماس برقرار کرد. وی مکالمهاش را با یکی از افسران پلیس ضبط کرده است:
کریستیان: شما چند روز پیش به خانه ما رفتهاید.
افسر: بله. همکاران من نگران بودند، چون شما و فرزندانتان مدتی است در ایران هستید. ما نگران بودیم و میخواستیم بدانیم چه فعالیتهای مجرمانهای در آن کشور دارید. از افراد دیگر در ساختمان شما هم پرسیدیم. به خصوص در اینترنت هم دیدیم که شما برای یک سفر "فرهنگی" یا هر چیز دیگری که میخواهید اسمش را بگذارید به ایران رفتهاید. آیا حق نداریم درباره این مسئله نگران باشیم؟
کریستیان میگوید: "این فرد یک مقام بلندمرتبه پلیس بود. انتظار داشتم حداقل اندکی درباره ایران بداند، نه اینکه فکر کند صرف این که ما به ایران آمدهایم، ما را مجرم میکند. متأسفانه اکثر مردم در اروپا همین تفکر را دارند. اتفاقاً همین باعث میشود ما مصممتر بشویم که پروژه خود را به اروپا ببریم و دیدگاه مردم آن درباره ایران را تغییر دهیم. متأسفانه تصویری منفی از ایران در اروپا ارائه میشود، در حالی که ما در طول مدت زیادی که اینجا بودیم، هیچ دلیلی برای باور کردن آن چیزی ندیدم که در اروپا به ما میگفتند. تا کنون این اندازه اختلاف میان آنچه به من گفته میشد با واقعیت ندیده بودم."
کریستیان که خود و خانوادهاش در ایران زبان فارسی را یاد گرفتهاند، به زبان فارسی میگوید: "به نظر من، این یک هدیه برای من بود که 5 ماه اینجا زندگی کردم. زبان فارسی یاد گرفتم. بچههایم هم کلمات زیادی را به فارسی یاد گرفتند." سپس از همسرش میپرسد: "برای شما بهترین چیز ایران چه بود؟" آدری هم به فارسی پاسخ میدهد: "من غذای ایرانی خیلی دوست دارم. ملاقات با مردم ایران و صحبت کردن با آنها را هم بسیار دوست دارم."
کریستیان درباره کمپین خود بیشتر توضیح میدهد: "وبسایت ما iranisgreat.com و صفحه فیسبوک ما که نام آن هم Iran is Great است، روشهای اصلی ارتباط ما با افرادی است که از ما حمایت میکنند، ما را تشویق میکنند، به ما توصیه میکنند این پروژه را چگونه پیش ببریم. البته از نظر ما، این پروژه هنوز آغاز نشده است، بلکه وقتی ایران را ترک کنیم، تازه آغاز میشود. هدف اصلی ما این است که بتوانیم تصویر ایران را در کشورهای دیگر تغییر بدهیم، نه درون خود کشور."
"یادم هست یک روز در اصفهان که بودیم، زنی به من گفت: "لطفاً وقتی به اروپا برمیگردید، به مردم بگویید که ما مردم بدی نیستیم." آن کلمات خیلی روی من تأثیر گذاشت. به عقیده من، ایران هیچ مشکلی ندارد. مشکل از ماست که عربستان را دوست خود میدانیم و میگوییم ایران عضو محور شرارت است."
وی درباره دخالتهای غرب در ایران، از کودتای 28 مرداد گرفته، تا روی کار آوردن شاه و غارت نفت ایران، تا به راه انداختند 8 سال جنگ با حمایت از صدام، توضیح میدهد و نهایتاً میگوید: "با همه اینها، مردم ایران هنوز هم بهترین روی خود را به ما نشان دادند. ما آرزو میکنیم مردم بیشتری به ایران بیایند و خودشان این ملت بزرگ را ببینند، نه اینکه توسط رسانهها و سیاستمداران غربی شستشوی مغزی شوند."
وقتی میپرسیم چهقدر فکر میکند پروژهاش موفق باشد، مشتاقانه میگوید: "من فکر نمیکنم این پروژه موفق میشود، مطمئن هستم که اینگونه خواهد شد. از اینجا میگویم که تا همین جا هم بسیاری از مردم درباره پروژه ما میدانند. ما را در خیابانها که میبینند، میشناسند و میگویند: "ما از پروژه شما خبر داریم." البته باز هم میگویم، هدف اصلی ما ایران نیست، بلکه اروپاست."
کریستیان سپس توضیح میدهد که قرار است 6 ماه در اروپا بگردند و ایران را به شهروندان این قاره بشناسانند: "به مردم میگوییم نباید از سفر به ایران بترسند. این کشور هم ایمن است و هم زیبا. مهماننوازترین مردمی را دارد که ما تا کنون دیدهایم. غذاهای خوشمزهای دارد و... ما در شهرهای بزرگ و کوچک اروپا که قرار است به آنها برویم، مراسمهایی برگزار خواهیم کرد. عکسهایی از ایران به مردم نشان میدهیم. فیلمهایی را نشان میدهیم که خودمان گرفتهایم. میخواهیم فرهنگ و مردم ایران را به مردم اروپا بشناسانیم، چون در اروپا اطلاعات درباره ایران کم است."
وی تصریح میکند: "نکته دیگری که ما را شگفتزده کرد، این بود که آنچه ما درباره ایران میدانیم، قابل مقایسه با آن چیزی نیست که ایرانیها درباره ما غربیها میدانند." از او که میپرسیم بعد از 5 ماه زندگی در ایران، درباره این کشور چه فکر میکند، جواب میدهد: "خلاصه بخواهم بگویم، ما تعریف و برداشت اشتباهی از کلمه "مهماننوازی" در زبان و فرهنگ خودمان داریم. اگر میخواهید معنای درست مهماننوازی را بدانید، باید به ایران سفر کنید."
باکمن جنبش اعتراضی «تی پارتی» را تنها برای رسیدن به شهرت در انتخابات الکترال سال 2010 به راه انداخت و هنگامی که باراک اوباما به ریاست جمهوری رسید، پاسخ تمام تلاشهای سیاسی خود را با ناکامی گرفت.
باکمن در تابستان سال 2012 به همراه 4 نفر دیگر از اعضای جمهوریخواه کنگره، نامهای را به چندین آژانس فدرال نوشت مبنی بر اینکه ممکن است گروههایی از اخوانالمسلمین به دولت آمریکا نفوذ کنند. فرانک گافنی یکی از امضاکنندگان این نامه بود. همچنین مرکز سیاست امنیتی آمریکا که یک مرکز نومحافظهکار تندرو است نیز از پشتیبانان این نامه بود. امضاکنندگان در این نامه از آژانسها خواسته بودند تا «تحقیقاتی وسیع توسط سازمان اطلاعات آمریکا برای تعیین اینکه کدام گروه اخوانالمسلمین ممکن است عملیات نفوذی در خاک آمریکا انجام دهد و کدام انجمنها مشکوک به این کار هستند انجام گیرد» و گروه محققین تعیین کنند که این گروهها را چگونه میتوان متلاشی کرد. در کنار بازتاب مطالبه گافنی و یارانش، باکمن به شکلی ویژه، انگشت اتهام بسوی هما عابدین مسلمان آمریکایی هندی تبار و از قضا دستیار هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه، به خاطر آشنایی و ارتباطهایی با اخوانالمسلمین نشانه گرفته شد.
هما عابدین، دستیار مسلمان و هندیالاصل هیلاری کلینتون، وزیر وقت امور خارجه آمریکا
بسیاری از سیاستمداران واشنگتن، مانند برخی از افراد برجسته جمهوریخواه، اظهارات باکمن را رد و یا محکوم کردند. حتی سناتور جمهوریخواه تندرویی مانند جانمککین هم که یک سناتور ضد اسلام و ضد ایران است نیز حمله باکمن به هما عابدین را بیمنطق، بیاساس و بر مبنای توهم خواند و خواستار توقف آن شد. حتی تعدادی از اعضای کمیته اطلاعاتی خود باکمن نیز خودشان را از این نامهنگاریها و تندرویها جدا کردند؛ افرادی مانند رئیس جمهوریخواهان، مایک راجرز از ایالت میشیگان. حتی سخنگوی جمهوریخواهان جان بونر تفکرات باکمن را خطرناک دانست.
با این حال عدهای هم بودند که از این اقدام باکمن به طور ضمنی دفاع کردند. البته ناگفته نماند که این عده هم در تایید این رفتارهای باکمن محتاطانه سخن گفتند. به طور مثال، رهبر حزب اکثریت، اریک کانتور، از اینکه بگوید باکمن واقعا نگران امنیت ملی آمریکا است طفره رفت. همچنین افرادی مانند میت رامنی جانشین جان بولتون، و کاندیدای شکستخورده حزب جمهوریخواه نیوت گینگریچ این اقدام خانم میشل باکمن را یک اشتباه سهوی دانستند. جان بولتون در این باره پرسیده بود «چه چیزی باعث بروز چنین اشتباهی شده است؟». گینگریچ نیز در واکنش به چنین نامهای گفته بود «این چه ترس بدی است که اینها در حال پخش کردن آن هستند؟».
چنین اتهامی نسبتا کوچک به نظر میرسید اما خشم زیادی را در مصر علیه وزیر خارجه هیلاری کلینتون، به راه انداخت. نیویورک تایمز در اینباره گزارش داد که معترضان، باکمن و دیگر محافظهکاران آمریکا را مقصر میدانند و به شکلی واضح معتقدند که آمریکا به رای آوردن اخوانالمسلمین در مصر کمک کرده است. سفارت آمریکا در مصر مصرانه این ادعا را تکذیب کرد اما در هر حال، یکی از افراد نافذ اخوانالمسلمین مصر با طعنه در این باره گفت که بدون اجازه آمریکا «اخوانالمسلمین هرگز نمیتوانست به دستگاه حکومتی مصر نفوذ کند».
در نشست سالانه «Values Voter» که توسط محافظهکاران برای تعیین مسئولین درونحزبی انجام میشود، باخمن هنگامی که برای صحبت درباره جنگ علیه اسلام دعوت شده بود، دوباره سخنان خود را مطرح کرد و ادعا کرد که همین مسائل مطروحه توسط وی ریشههای شکلگیری گروههای تندروی اسلامی مانند داعش است. بازتاب نظرات برخی از نومحافظهکاران تندرو مانند فرانک گافنی و دانیل پایپس که اوباما را به خاطر گفتن جمله «داعش مسلمان نیست» سرزنش کرده بودند بسیار زیاد بود. و در ادامه آن باکمن در کنفرانس مزبور گفته بود: «بله آقای رئیسجمهور مسئله درباره اسلام است و من معتقدم اگر شما یک شیطانی به این بزرگی داشته باشید، آن را جدی خواهید گرفت. و همانطور که گفتید با آنها خواهید جنگید، داعش گفته است که با آمریکا خواهد جنگید».
کمپین انتخابات ریاست جمهوری 2012
میشل باکمن در ژولای سال 2011 هنگامی که از خانه کودکیاش در واترلو در لووا دیدن میکرد، نامزدیاش برای انتخابات ریاستجمهوری سال 2012 از سوی جمهوریخواهان را اعلام کرد و گفت: «به دنبال ریاستجمهوری هستم نه برای غرور و تکبر بلکه برای اینکه آمریکا اکنون در زمانی بحرانی به سر میبرد. معتقدم که اگر میخواهیم از آیندهمان دفاع کنیم و آن را امن کنیم باید انتخابی بزرگ کنیم». اوایل ژانویه 2012 وی بعد از برپایی یک کمپین بسیار ضعیف که البته توسط عادات خانم باکمن در تکرار اشتباهی وقایع تاریخی ضعیفتر هم شده بود، اعلام کرد که کاندیداتوری خود را تعلیق خواهد کرد.
یکی از جنبههای کلیدی کمپین انتخاباتی میشل باکمن، مباحث سیاست خارجی بود. وبسایت کمپین انتخاباتی وی لیست نکات محافظهکارانه خود برای سیاست خارجی آمریکا را اینگونه عنوان کرد: از بین بردن جایزه صلح نوبل اوباما و متحدان نزدیک و خائن او؛ به راهانداختن جنگ با ایران؛ به صدا در آوردن آژیر جنگ با تروریسم؛ و پشتیبانی شدید مذهبی از اسرائیل. این وبسایت همچنین عنوان کرده بود که «ما اکنون رئیسجمهوری داریم که به دوست خوب ما اسرائیل میگوید: تو باید حق دفاع از مرزهایت را برای آرام کردن نیروهایی که میخواهند تو هرگز وجود نداشته باشی، رها کنی».
میشل باکمن در طول دوره برپایی کمپین انتخاباتیاش بارها مسائل منطقه ایران را در سخنرانیهایش بررسی کرد. او بارها ایران را به عدم احترام به حضور آمریکا در منطقه متهم کرد، و متعهد شده بود در صورت رسیدن به مقام ریاست جمهوری که هر اقدامی را انجام خواهد داد تا ایران به سلاح هستهای دست نیابد.
حرکت اوباما در مسیر ظهور مهدی(ع) مسلمانان!
پایگاه خبری اخبار مسیحیت (christianpost.com) در خبری با عنوان "میشل باکمن میگوید بازگشت قریبالوقوع عیسی نزدیک است و مذاکرات هستهای اوباما با ایران، طرفداری از جهاد اسلامی است" در تاریخ 16 آوریل 2015 (27 فروردین 94) مینویسد:
خانم میشل باکمن نماینده پیشین کنگره و نامزد جمهوریخواه، رییسجمهور اوباما را متهم کرده است که وی "طرفدار اهداف جهاد اسلامی" بوده و در حال زمینهسازی برای "امام غائب" و ظهور او در آخرالزمان است.
وی با حضور در برنامه رادیویی "درک آخرالزمان"، سیاست خارجی رییس جمهور را همگام با افراطگرایان اسلامی دانست که هدف نهایی ایشان، فراهم آوردن دوران پایان جهان و هموار کردن راه برای منجی اسلامی است.
باکمن با اشاره به استناد اوباما به گفته {literal}{{/literal}آیه الله{literal}}{/literal} علی خامنهای در مورد عدم پذیرش سلاح هستهای در اسلام، این گفته را "افسانه" دانسته و معتقد است یا اوباما "از کتاب مقدس مسلمانان هیچ نمیداند" و یا در تلاش است به دروغگوییهای خود به مردم آمریکا ادامه دهد. وی همچنین به گفته حسن روحانی رییس جمهور ایران اشاره میکند که دیپلماسی ایران با آمریکا را با تعبیر "جهاد فعال" عنوان کرده است.
درخواست حمله به ایران
اواخر سال 2013 نشریه «گلوب اند میل» چاپ کانادا با انتشار گزارشی فاش کرد: «در جلسهای خصوصی که هفته گذشته در ساختمان کنگره برگزار شد، میشل باکمن سناتور جمهوریخواه که پیش از این در رقابتهای [داخلی] حزب جمهوریخواه برای نامزدی پست ریاست جمهوری آمریکا نیز شرکت داشت، خواستار آگاهی از تمام جزئیات در مورد هرگونه مذاکره میان ایران و آمریکا از سوی «والِری گرِت» مشاور کاخ سفید شده است.»
در تمام طول مدتی که وی به عنوان سناتور مشغول به کار بوده است همواره موضع مخالف با ایران داشته و سعی کرده است تا روند پیشرفت مذاکرات ایران و 1+5 را به تعطیلی بکشاند.
یکی دیگر از اقدامات ضد ایرانی و تندروانه میشل باکمن تشویق اوباما به حمله به ایران در ژانویه سال جاری بوده است. طبق آنچه که رسانههای آمریکایی در اینباره منتشر کردند، باکمن در میهمانی شب ژانویه سناتورهای آمریکا در مصاحبه با رسانههای این کشور از اوباما خواسته بود تا در تعطیلات کریسمس سال جاری به ایران حمله نظامی کند.
هنگامی که اوباما استفاده از مرزهای سال 1967 سرزمینهای اشغالی را مبنای توافقنامه صلح آتی میان اسرائیل و فلسطینیها قرار داد باکمن تبلیغاتی را به راه انداخت که در آن باراک اوباما را خائن به اسرائیل معرفی کرده بود و در آن آمده بود: «این یکی دیگر از مثالهایی است که نشان میدهد اوباما سیاست سرزنش اسرائیل را در پیش گرفته است». این تبلیغات و سخنرانی میشل باکمن چنان سر و صدایی برپا کرد که وبلاگ نویس ضداسلام تندرویی چون پاملا جلر این تبلیغات میشل باکمن را «بزرگترین سخنرانی یک آمریکایی درباره اسرائیل عنوان کرد».
پشتیبانی مذهبی باکمن از اسرائیل از جهانبینی مسیحی محافظهکارانه وی مشتق شده است. همانطور که توسط روزنامه ایندیپندنت گزارش شده بود، در یکی از نشستهای ائتلاف یهودیان جمهوریخواه در فوریه 2010 در لسآنجلس، باکمن اصول پشتیبانیاش از اسرائیل را اینگونه شرح داده بود: «من در قلب و ذهنم متقاعد شدهام که اگر آمریکا در ماندن کنار اسرائیل شکست بخورد، پایان آمریکا رقم خواهد خورد... ما باید نشان دهیم که به شکلی همیشگی و تا ابد به هم گره خوردهایم؛ به دلیل رابطه نزدیکی که داریم، اسرائیل برای ما ملتی مقدس است؛ و اگر ما اسرائیل را تکذیب یا رد کنیم دشمنانی هستند که وارد بازی خواهند شد. شوهر من و من هر دو مسیحی هستیم و قویا آیات تورات را باور داریم و بسیار عمیق باور داریم که ملتها نیز به فهم مقدسی که ما از اسرائیل داریم رسیدهاند. این یک اصل زیبا و قوی در زندگی ما است».
جفری گلدبرگ، روزنامهنگار جنگطلب و طرفدار اسرائیل مینویسد: «باکمن، مبنای سیاست خارجی خود را بر اساس دفاع تمام عیار و بیعیب و نقص از اسرائیل برپا کرده است. وی این کار را نه به خاطر یک متحد استراتژیک بودن اسرائیل یا به خاطر دموکراسی، بلکه فقط به این دلیل که تورات و انجیل بیان کردهاند که خدا خائنان به اسرائیل را لعنت کرده است».
وی مانند رقیب قبلیاش در میان جمهوریخواهان یعنی هرمن کین، در طول برگزاری کمپین انتخاباتی، کمبود سیاستهای درست در مسائل روز جهانی را مورد انتقاد قرار داده بود. یکی از تحلیلگران لسآنجلس تایمز مینویسد: «رایدهندگان حزب جمهوریخواه بارها گفتهاند که توسط دعاها و مناجاتهایی که باکمن در سخنرانیهایش به کار میبرد به سمت حمایت از کمپین انتخاباتی وی کشیده شدهاند». «با این حال آنچه که باکمن میگوید همچنان در اغلب اوقات غلط، گمراهکننده یا به شکل وحشتناکی نادرست است». برای مثال در نوامبر سال 2010 اشتباها ادعا کرد که ایران یک قدرت هستهای در جهان است و گفت : «میدانیم که ایرانیها توان هستهای دارند» و این کشور «برای تمام ملل دنیا یک خطر بزرگ است».
صرف نظر از گرایشات جنگطلبانه وی، باکمن با مداخلات دولت اوباما در لیبی مخالف بود و در آپریل سال 2011 این اقدام اوباما را احمقانه خواند و افزود: «تنها گزارشی که در دست داریم میگوید که اعضای القاعده و حزب الله در شمال آفریقا به مخالفت با نیروهای ما پرداختهاند». در یکم می همان سال، باکمن یک اشتباه بزرگ دیگر کرد و برای ضایع کردن اوباما در مصاحبه با فاکس نیوز به کریس والاس گفت: «اوباما گفته است که میخواهد به خاطر اهداف بشر دوستانه کاندیدا شده است و ما شنیدهایم که فقط در طول یک شب، از 10 تا 30 هزار نفر توسط حملات هوایی آمریکا کشته شدهاند». استناد این سخنان وی به اظهارات سفیر آمریکا در لیبی، جنی کرتز بود که گفته بود بین 10 هزار تا 30 هزار لیبیایی در درگیریهای بین قبایل ضد قذافی و نیروهای لیبیایی کشته شدهاند!.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008، باکمن در ابتدا موفق شد تا نوعی شهرت عام در آمریکا را به دست آورد. با شروع مبارزات انتخاباتی، وی به دنبال آن بود تا بگوید یک گروه ضد آمریکایی در کنگره فعال هستند و باراک اوباما نوعی جهانبینی ضد آمریکایی دارد. باکمن در این باره میگوید: «آنچه که مایلم بگویم این است که اخبار رسانهها باید به نفوذ این عده توجه کنند و به این مسأله نگاهی بیاندازند. آرزو دارم که این کار را بکنند. آرزو دارم که رسانههای آمریکایی نگاهی خوب و کامل به دیدگاه اعضای کنگره داشته باشند و طرفداران آمریکا و ضد آمریکاییها را بیابند». باکمن درباره نوع نگاه اوباما به آمریکا با توجه به ائتلاف باراک اوباما با جرمیا رایت و بیل آیرز میگوید: «این حسی نیست که اکثر آمریکاییها به کشورشان دارند. بیشتر آمریکاییها شیفته و مفتون آمریکا هستند و به شدت علاقمندند تا رئیس جمهوری داشته باشند که احساسات ضد آمریکایی نداشته باشد».
منابع:
Brian Bakst, "Rep. Michelle Bachmann Says She Won't Run for Re-Election," ABC, May 29, 2013, http://6abc.com/archive [1]/9119569/.
[2] Eli Clifton, "Bachmann: Muslim Brotherhood Has 'Penetrated' The U.S. Government," Think Progress, June 22, 2012,http://thinkprogress.org/security/2012/06/22/504937/bachmann-muslim-brotherhood-penetration/.
[3] Robert Dreyfuss, "Michele Bachmann's McCarthyite Witch Hunt Against Muslims, 'Sharia Law,'" The Nation, July 23, 2012, http://www.thenation.com/blog/169001/michele-bachmanns-mccarthyite-witchhunt-against-muslims-sharia-law#.
[4] Robert Dreyfuss, "Michele Bachmann's McCarthyite Witch Hunt Against Muslims, 'Sharia Law,'" The Nation, July 23, 2012, http://www.thenation.com/blog/169001/michele-bachmanns-mccarthyite-witchhunt-against-muslims-sharia-law#.
[5] Ben Armbruster, "House Intel Committee Members Speak Out Against Bachmann's Anti-Muslim Allegations," Think Progress, July 25, 2012,http://thinkprogress.org/security/2012/07/25/583201/house-intel-committee-bachmann/.
[6] Igor Volsky, "Boehner Blasts Bachmann, Says Her Unfounded Accusations Are 'Pretty Dangerous,'" Think Progress, July 19, 2012,http://thinkprogress.org/politics/2012/07/19/548671/boehner-blasts-bachmann-says-her-unfounded-accusations-are-pretty-dangerous/.
[7] Ali Gharib, "House GOP Leader Defends Bachmann's Witch Hunt: 'Her Concern Was About The Security Of The Country,'" Think Progress, July 27, 2012, http://thinkprogress.org/security/2012/07/27/594621/cantor-bachmann-concern-security/
[8] Ben Armbruster, "Romney Adviser Bolton Backs Bachmann's Anti-Muslim Witch Hunt," Think Progress, July 24, 2012,http://thinkprogress.org/security/2012/07/24/579621/bolton-bachmann-muslim-brotherhood/.
[9] Igor Volsky, "Gingrich Defends Bachmann's Attack On Top Clinton Aide," Think Progress, July 24, 2012,http://thinkprogress.org/security/2012/07/24/572601/gingrich-defends-bachmanns-attack-on-top-clinton-aide/.
[10] Robert Mackey, "Behind Jeers for Clinton in Egypt, a Conspiracy Theory With U.S. Rootsm" New York Times, July 16, 2012,http://thelede.blogs.nytimes.com/2012/07/16/egyptians-who-jeered-clinton-cite-american-conservatives-to-argue-u-s-secretly-supports-islamists/.
[11] Zach Beauchamp, "Muslim Brotherhood Leader: We 'Can't Even Penetrate The Egyptian Government,'" July 23, 2012, http://thinkprogress.org/security/2012/07/23/568531/bachmann-muslim-brotherhood-egypt/
[12] Jane C. Timm, "Amid call for religious freedom, Values Voter speakers slam Islam," MSNBC, September 26, 2014, http://www.msnbc.com/msnbc/amid-call-religious-freedom-values-voter-speakers-slam-islam.
[13] Jeff Zeleny, "Bachmann Is In, Officially," New York Times "The Caucus," June 27, 2011,http://thecaucus.blogs.nytimes.com/2011/06/27/bachmann-is-in-officially/.
[14] MicheleBachmann.com, "Tell Obama: You've Betrayed Israel," http://www.michelebachmann.com/israel/.
[15] Pamela Geller, "Michele Bachmann on Israel," Atlas Shrugs, June 23, 2011, http://atlasshrugs2000.typepad.com/atlas_shrugs/2011/06/michele-bachmann-on-israel.html.
[16] Andy Birkey, "Bachmann: America 'cursed' by God 'if we reject Israel,'" The Minnesota Independent, February 8, 2010,http://minnesotaindependent.com/55061/bachmann-america-cursed-by-god-if-we-reject-israel.
[17] Jeffrey Goldberg, "Michele Bachmann's Hazardous Love for Israel," Bloomberg News, July 18, 2011, http://www.bloomberg.com/news/2011-07-18/michele-bachmann-s-hazardous-love-for-israel-jeffrey-goldberg.html.
[18] Seema Mehta, "Michele Bachmann's misstatements may be catching up to her," Los Angeles Times, October 23, 2011,http://www.latimes.com/news/nationworld/nation/la-na-bachmann-20111024,0,847441.story.
[19] Andy Birkey, "Bachmann on Iran: U.S. needs to do more than talk," The Minnesota Independent, November 18, 2010,http://minnesotaindependent.com/74387/bachmann-on-iran-u-s-needs-to-do-more-than-talk.
[20] Peter Hamby, "Bachmann assails Obama over Libya," CNN Political Tracker, April 16, 2011, http://politicalticker.blogs.cnn.com/2011/04/16/bachmann-assails-obama-over-libya/.
[21] David Edwards, "Bachmann claims NATO killed 30,000 civilians in Libya," The Raw Story, May 1, 2011,http://www.rawstory.com/rs/2011/05/01/bachmann-claims-nato-killed-30000-civilians-in-libya/.
[22] Sam Stein, "Michele Bachmann Channels McCarthy: Obama 'Very Anti-American,' Congressional Witch Hunt Needed," Huffington Post, October 17, 2008, http://www.huffingtonpost.com/2008/10/17/gop-rep-channels-mccarthy_n_135735.html.
[23] Washington Post, "Michele Bachmann offers Tea Party response to President Obama's State of the Union Address," January 26, 2011,http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2011/01/26/AR2011012603412.html.
گروه جنگ نرم مشرق- زمانی که صحبت از جاسوس میکنیم، بسیاری تصور میکنند که جاسوسها یعنی افرادی چون "جیمز باند" که کارهای عجیب و غریب میکنند و توانایی و قدرت غیرمتعارف دارند. چنین تصوری درباره جاسوسی در عصر حاضر از اساس غلط و اشتباه است. جاسوسها طبیعیتر و معمولیتر از آن هستند که مورد توجه قرار بگیرند و یا انگشتنما شوند. این جماعت به قدری "شبیه همه" هستند که تفاوت و تمایزشان ازدیگران دشوار و سخت است. شخص جاسوس نیز برای اینکه به اهدافی که مدنظرش است، برسد، به صورت طبیعی در پوششهای مختلفی وارد می شود و به همین دلیل این افراد هزار شغل و هزار عنوان دارند و به طور عمومی با مشاغل و عناوینی چون توریست، ورزشکار، روزنامهنگار، هنرمند، دانشمند، محقق، پژوهشگر، بازرگان و... همزیستی دارند. هیچکس در هیچ کجای دنیا به نام و عنوان جاسوس پاسپورت نمیگیرد. هویتها چیزی دیگری را نشان میدهند اما در واقع آنها کار دیگری میکنند.
سرویسهای جاسوسی همواره سعی دارند افراد مختلفی را به استخدام خود درآورند تا مخفیانهتر و مطلوبتر به اطلاعات مهم مد نظر خود دست پیدا کنند که در این میان، خبرنگاران از جایگاه ویژهای برخوردارند. بسیاری از خبرنگاران خارجی با دستورالعملهای اطلاعاتی و امنیتی ارائه شده از سوی سرویسهای اطلاعاتی وارد کشور هدف میشوند که این اتفاق در مورد "ایران" به عنوان یک کشور هدف نیز صدق میکند.
پس از انقلاب اسلامی و کینهای که غرب از ملت و حکومت ایران به دل گرفت و ایران را به دلیل "استقلالطلبی" خود به عنوان یکی از دشمنان خود معرفی کرد، همواره به دنبال ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی ایران بود که این امر به اطلاعات درست و دقیق از داخل ایران نیاز داشت. به همین منظور از خبرنگاران کشور خود یا از افرادی ایرانی که تابعیت کشورهای غربی را نیز دارند و در داخل ایران به کار خبری مشغول هستند، به عنوان یکی از بازوهای جمعآوری اطلاعات استفاده میکنند.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران که همواره در حال رصد تهدیدات علیه کشور هستند، فعالیت خبرنگاران نماینده کشورهای خارجی به خصوص غربی را نیز تحت نظر دارند تا آنها نتوانند در پوشش خبرنگاری به فعالیتهایی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دست بزنند که در غیر این صورت آنها را دستگیر کنند. یکی از جدیدترین نمونههای این دستگیری نیز "جیسیون رضائیان" خبرنگار «واشنگتن پست» است که موجب فشار زیاد تبلیغاتی و رسانهای غربیها به خصوص آمریکاییها علیه کشورمان شده است.
به بعضی از این افراد که در قالب خبرنگار و محقق اقدام به جاسوسی و فعالیت علیه امنیت ملی کشور کردند و به دام افتند، توجه کنید:
جیسیون رضائیان
اواخر تیرماه سال 93 "جیسیون رضائیان" خبرنگار «واشنگتن پست» به همراه همسرش "یگانه صالحی"، و یک عکاس خبری و همسر این عکاس که با رضاییان همکاری میکردند، توسط ماموران امنیتی در تهران به جرم جاسوسی بازداشت شدند. زوج دوم مدتی بعد آزاد شدند و همسر جیسیون رضائیان که خبرنگار روزنامه انگلیسیزبان "نشنال" مستقر در امارات متحده عربی نیز بود، در اوایل مهرماه همان سال به قید وثیقه آزاد گردید.
خبرنگار ۳۸ ساله "واشنگتن پست"، که از سال ۲۰۱۲ به عنوان خبرنگار در ایران فعالیت میکرد، تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی دارد و همسرش یگانه صالحی نیز برای اقامت در آمریکا اقدام کرده بود. البته رضاییان با گذرنامه ایرانی خود وارد خاک ایران شده است.
«نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای ضدتحریمی ایران» بخشی از اتهامات "جیسون رضاییان" است
علی رغم جوسازی شدید رسانههای غربی به خصوص مقامات آمریکایی مبنی بر بیگناهی جیسیون رضائیان، اتهامات سنگین امنیتی متوجه وی شده است. از جمله مهمترین اتهامات ضدامنیتی رضاییان، نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای "ضدتحریمی ایران" از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در پروسه دور زدن تحریمها و جاسوسی از برنامه هستهای کشورمان است. رضاییان در ایران و آمریکا ارتباطات وسیعی با افراد مختلف دارد که میتوان به دوستی با "توماس اردبرینک" خبرنگار نیویورکتایمز مقیم ایران که با یک خانم ایرانی ازدواج کرده تا لابی "نایاک" که مرتبط با وزارت دفاع آمریکا است و.... اشاره کرد.
حمایت مستقیم "اوباما" از "جیسون رضائیان"، نشان از اهمیت این فرد برای دولت آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی این کشور است
کیفرخواست رضاییان در آخر فروردین امسال از سوی دادستانی تهران صادر شد که وی را به جاسوسی از طریق جمعآوری تصمیمات کشور در خصوص مسائل سیاست داخلی و خارجی و قراردادن آن در اختیار افراد غیر صالح متهم کرده است. بر اساس کیفرخواست صادره، «دسترسی و جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده، همکاری با دول متخاصم و نوشتن نامه به اوباما رئیس جمهور آمریکا و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران» از دیگر اتهامات جیسون رضائیان است که بزودی دادگاه وی تشکیل میگردد. استفاده اوباما در ضیافت شام سالانه با اتحادیه خبرنگاران کاخ سفید از کلماتی نظیر "تمام توانم را به کار خواهم بست"، "تا آزادی او از پا نخواهم نشست" و "آرام نمیگیرم" برای جیسون رضائیان، نشان از اهمیتی است که این فرد برای دولت آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این کشور دارد.
رکسانا صابری
بازداشت رکسانا صابری در بهمن ماه سال ۱۳۸۷ نیز یکی ار پر سر و صداترین پروندههای جاسوسی در ایران به شمار میرفت. صابری که تابعیت ایرانی- آمریکایی دارد، از پدری ایرانی و مادری ژاپنی در داکوتای شمالی متولد شده است و از سال 83 حدود شش سال قبل از دستگیری، در ایران و با مجوز دولت برای رسانه هایی چون "رادیوی عمومی آمریکا" (ان پی آر) و بی بی سی مشغول به کار بود. مجوز فعالیت وی از یک سال قبل از بازداشت توسط دولت تمدید نشده بود اما وی فعالیت خود را ادامه داد.
"رکسانا صابری" به عنوان مترجم در مجمع تشخیص مصلحت، در پی جمعآوری "اسناد محرمانه" درباره حمله عراق به آمریکا بود
رسانههای غربی ادعا کردند که صابری در حال مطالعه برای تکمیل تحصیلات خود در رشته مطالعات ایران و روابط بینالملل در سطح فوق لیسانس و همچنین نوشتن کتابی در باره ایران بوده، اما این درحالی است که وی به عنوان "مترجم" در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار میکرده و در پی جمعآوری "اسناد محرمانه" درباره حمله عراق به آمریکا بوده است.
"رکسانا صابری" به عنوان مجری در کنسرت ضدانقلاب «امید برای ایران» در برلین ایفای نقش کرد
رکسانا صابری برای جاسوسی به نفع ایالات متحده، توسط دادگاه به هشت سال زندان و پنج سال تعلیق از فعالیت خبرنگاری محکوم شد اما این مجازات در دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعلیقی تخفیف داده شد. وی پس از گذراندن چهار ماه در زندان به اتهام جاسوسی در اردیبهشت سال 88 از زندان آزاد و به همراه پدر و مادر خود ایران را به سمت آمریکا ترک کرد. رکسانا صابری بعد از آزادی همچنان فعالیت خود علیه جمهوری اسلامی ایران را ادامه میدهد و به عنوان نمونه در کنسرتی که در آستانه انتخابات سال 92 در برلین توسط سازمان اطلاعاتی آلمان برای "حمایت از سران فتنه و اغتشاشات" برگزار شد، به عنوان مجری ایفای نقش کرده بود.
مازیار بهاری
مازیار بهاری خبرنگار «نشریه نیوزویک» که تابعیت ایرانی و کانادایی دارد، سال 88 به عنوان خبرنگار برای پوشش اخبار انتخابات ریاست جمهوری وارد ایران شده بود که در اواخر خرداد ماه همان سال توسط نیروهای امنیتی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد.
از اتهامات "مازیار بهاری" میتوان به «جمعآوری و نگهداری اسناد محرمانه و طبقهبندی» شده نام برد
بهاری که فارغالتحصیل رشتههای علوم سیاسی و سینما از دانشگاه کاناداست، از سال 1373 فعالیت مستند سازی و خبرنگاری را آغاز کرد، و در طول سالهای گذشته در رسانههای مختلف و در کشورهای گوناگون در منطقه خاورمیانه، آفریقا و آسیای جنوب شرقی به فعالیت خبری مشغول بوده و با آنکه تاکید میکرد کارمند BBC و شبکه 4 تلویزیون انگلیس نیست، فیلمهایی را برای این رسانهها تهیه کرده بود.
"مازیار بهاری" در کنار عوامل فیلم ضدایرانی «گلاب»، که بر اساس کتابی که وی پس فرار از ایران نوشته است، ساخته شد
دادگاه انقلاب ایران مازیار بهاری را به جهت جرائم «اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، جمعآوری و نگهداری اسناد محرمانه و طبقهبندی شده، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبر انقلاب و رئیس جمهور و اخلال در نظم عمومی» به بیش از ۱۳ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. وی که با وثیقه سه میلیارد ریالی آزاد بود، قبل از اعتراض به حکم دادگاه از کشور به صورت غیرقانونی گریخت و همچنان به فعالیت خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه میدهد. فیلم ضدایرانی «گلاب» نیز توسط "جان استوارت" بر اساس کتابی که "بهاری" پس فرار از ایران نوشته است، ساخته شد.
کلوتید ریس
کلوتید ریس قبل از انتخابات سال 88 به عنوان دانشجوی جغرافیای سیاسی و همچنین یک استاد زبان فرانسه برای یک فرصت ۶ ماهه مطالعاتی در دانشگاه اصفهان به ایران سفر کرده بود. اما یکی از اهداف سفر وی "جمعآوری اطلاعات" در رابطه با برنامه هستهای ایران بود که در این رابطه در فواصل ماههای ژوئن تا سپتامبر 2007 یک دوره "کارورزی" را درباره فنآوری هستهای در «کمیساریای انرژی اتمی» فرانسه گذراند تا بابت ماموریتش با آشنایی بیشتری اقدام کند.
"کلوتید ریس" یک دوره کارورزی درباره فنآوری هستهای در فرانسه به جهت جاسوسی گذرانده بود
ریس از جمله مهرههای سفارتخانه فرانسه بود که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق حضور در تجمعات و اغتشاشات 25 و 27 خرداد ماه سال 88 و همچنین جمعآوری اخبار، اطلاعات و تهیه تصاویر از این اغتشاشات و ارائه آن به وابسته علمی سفارت فرانسه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. زمانی که وی بازداشت شد و در دادگاه تهران به جرایم خود اعتراف کرد، وزیر خارجه وقت فرانسه برنارد کوشنر، در مصاحبهای گفت: «کشورش آنقدر احمق نیست که یک دختربچه را برای جاسوسی به ایران اعزام کند و او فقط یک معلم ساده زبان است.»خبرنگاران آلمانی
دو خبرنگار آلمانی در مهرماه سال 89 برای راه انداختن یک کمپین بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران، به خانواده یک زن ایرانی در تبریز که به اتهام قتل و ارتکاب زنا محکوم به مرگ شده بود، نزدیک شده بودند تا از آنها برای اهداف خود استفاده کنند؛ اما با هوشمندی ماموران امنیتی قبل از هرکاری دستگیر شدند. این دو فرد که در نشریه "بیلد ام زونتاگ" آلمانی فعالیت میکردند، با ویزای توریستی وارد ایران شده بودند و نه به عنوان خبرنگار، اما در این پوشش با شبکههای ضد انقلاب خارجی در ارتباط و همکاری میکردند.
دو خبرنگار آلمانی نشریه "بیلد ام زونتاگ" در زمان بازداشت با مادران خود دیدار کردند
این دو فرد در دادگاه برای جرم «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور جمهوری اسلامی ایران» ابتدا به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم گردیدند که در نهایت این حکم به جزای نقدی تبدیل شد و این دو آلمانی با پرداخت جریمه و پس از 4 ماه بازداشت در ابتدای اسفند 89 به همراه وزیر خارجه وقت آلمان (گیدو وستروله)، به کشورشان بازگشتند.
کوهنوردان آمریکایی
اوایل مرداد 1388 سه کوهنورد آمریکایی که یکی از آنان خبرنگار نیز بود، در حالی که از عراق وارد خاک ایران شده بودند، به اتهام جاسوسی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. این افراد شامل "شِین بائر" که در رسانههای غربی خبرنگار آزاد معرفی شد، به همراه "سارا شورد" که دانشآموختهٔ رشته ادبیات انگلیسی بود، در دمشق زندگی میکرد. شورد در آنجا به تدریس زبان انگلیسی و یادگیری زبان عربی مشغول بود. همچنین به همراه این دو نفر "جاش فَتال" که فعال محیط زیست معرفی گردید نیز جزو بازداشتیها بود.
در میان سه کوهنورد آمریکایی، "شِین بائر" (نفر سمت چپ) خبرنگار بود که ادعا میکرد در پی کسب خبر برای انتخابات کردستان عراق بوده است
ایران سارا شورد را در شهریور ۱۳۸۹ و پس از چهارده ماه، قبل از صدور حکم دادگاه، به دلایل پزشکی با قرار وثیقه 500 هزار دلاری که از طرف شاه عمان تامین شد، آزاد گردید و به آمریکا رفت. یک سال بعد دادگاه شِین بائر و جاش فَتال را به اتهام جاسوسی مجموعاً به تحمل 16 سال حبس محکوم کرد؛ سپس دادگاه تجدید نظر برای هریک از این دو نفر قرار وثیقه 500 هزار دلاری تعیین کرد که باز پادشاه عمان با پرداخت این هزینه زمینه آزادی این دو نفر را فراهم کرد و آنان نیز ایران را ترک کردند. این افراد بعد از خارج شدن از ایران به اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداختند.
رضا رفیعی فروشانی
رضا رفیعی روزنامهنگار و نماینده سابق «مجله تایم» در ایران بود که در اوایل تیرماه سال 88 توسط نیروهای امنیتی به اتهام جاسوسی دستگیر شد. وی به اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان و اجانب، تلاش در جهت راهاندازی شبکههای غیرقانونی ماهوارهای خصوصی برای "حزب اعتماد ملی" و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات متحده عربی متهم شده بود.
رفیعی بعد از انتخابات با حضور مستقیم در اغتشاشات 88، گزارش لحظه به لحظه حوادث و شلوغیهای تهران را از طریق عکسبرداری و تصویربرداری به وسیله تلفن ماهوارهای، ایمیل و سایت فیس بوک به خارج از کشور و به عناصر و عوامل سرویسهای جاسوسی آمریکا و امارات متحده عربی منتقل مینمود. همچنین وظایفی از جمله جمعآوری اطلاعات آثار اجتماعی و اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا درایران و انتخابات برای شبکههای ماهوارهای و نفوذ دراحزاب سیاسی و تاسیس NGO با هدف تاثیرگذاری و استحاله چهرههای سیاسی در راستای براندازی نرم را به عهده داشت.پیوند جاسوسی با مسائل عاطفی برای فرار از شکست
رسانههای غربی جزء لاینفک از ماشین سرمایهداری و حکومتهای لیبرال دموکراسی غرب هستند و یک خبرنگار غربی که به ایران میآید، مانند یک دولتمرد و سیاستمدار یا متخصص و یا صاحب سرمایه غربی در مجموعه غرب میگنجد و برای او بیشتر منافع ملی غربیها که در هر برهه برای مقابله با ایران در قالب یک موضوع تعریف میشود، مهم است. البته کشورهای غربی نیز اهمیت زیادی به این جاسوسهای خود میدهند و به محض اینکه دستگیر میشوند، با جار و جنجال رسانهای و فریاد بلند اعتراض میکنند تا خبرنگاران جاسوس آزاد شوند و ایران را به نقض حقوق خبرنگاران متهم میکنند.
در بسیاری از موارد نیز این شکست امنیتی را با مسائل عاطفی و احساسی پیوند میزنند و «مامان و بابا»ها را گسیل ایران میکنند تا آنها اعلام کنند که بچه ما جاسوس نیست و ایران جهنم خبرنگاران است؛ گویی کار کردن در سازمانهای اطلاعاتی شغلی است که حتما پدر و مادرها در جریان آن هستند!
جاسوسی از بین نمیرود، فقط از فردی به فرد دیگر منتقل میشود
دشمنی جریان صهیونیستی که حکومتهای غربی را تحت اراده خود درآورده با ایران همچنان ادامه دارد و این یعنی نیروهای امنیتی همیشه باید مراقب باشند. غربیها و همپیمانان عربی آنها با از دست دادن جاسوسهای خود در ایران، کار جمعآوری اطلاعات جهت ضربه زدن به منافع ملی ایران را متوقف نمیکنند و افراد جدید را جایگزین میکنند. وظیفه "نیروهای امنیتی" دستگیری آنها و وظایف رسانههای داخلی اطلاع رسانی دقیق به مردم و دفاع دربرابر هجمه سنگین دستگاه تبلیغاتی غرب است تا مردم ایران هر روز برای مقابله با این دشمنان، با "بصیرت"تر به "مقاومت" خود ادامه دهند تا بتوانند "استقلال" خود را در تمام زمینهها نهادینه کنند.
به دلیل تسلط وی به زبان انگلیسی، در یکی از رسانهها استخدام شد و پس از مدتی نیز به صورت همزمان درمرکز مطالعاتی ذکرشده در بالا، مشغول به کار شد و سمت سردبیری نشریه انگلیسی زبان این مرکز را بر عهده گرفت. شعبانی از جمله دلالان و لابیهای ارتباط بین ایران و آمریکا از طریق شورای آمریکاییهای ایرانیتبار (نایاک) است که تحت مدیریت تریتا پارسی و برادرش روزبه، به نام حمایت از ایران و در مخالفت با تحریمها و تهدیدها علیه ایران، به نهادهایی در داخل کشور نزدیک شدند.
ارتباط خوب شعبانی با حسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای موجب شد تا نایاک ارتباط خود را با شعبانی گستردهتر کند.
شعبانی از سال 2010 همکاری جدی خود را با نایاک با انتشار مقالاتی در راستای اهداف این نهاد در سایتهای مختلف آمریکایی آغاز میکند. شعبانی که تا آن زمان در یکی از دستگاههای مهم دولتی مشغول به کار بود، پس از رصد ارتباطاتش و آشکارشدن درز برخی اطلاعات محرمانه، از نهاد موردنظر اخراج میشود.
وی در سال 2012 ضمن بازگشت به انگلیس، مجددا در دانشگاه «سوآز» که یکی از مراکز عضوگیری سرویس اطلاعاتی انگلیس است، در مقطع دکترا مشغول به تحصیل میشود. (گزارش مشرق از فعالیتهای دانشگاه سوآز را از اینجا مطالعه کنید)
«احمد عسیری» سخنگوی عملیات موسوم به «طوفان قاطع» روز گذشته 1 اردیبهشت ماه (21 آوریل) پایان این عمیلات را اعلام کرد. عربستان سعودی همچنین اعلام کرد که پایان عملیات بنا بر درخواست منصور هادی رئیس جمهور مستعفی یمن صورت گرفته است.
عسیری در سخنان خود همچنین تاکید کرد که عربستان هرگاه که مناسب ببیند برای توقف آنچه که تحرکات حوثیها خواند، در یمن دخالت خواهد کرد.
در حالی که عربستان در هنگام شروع حمله به یمن هدف این عملیات را حمایت از مشروعیت و بازگشت منصور هادی به قدرت اعلام کرده بود ولی بعد از اعلان پایان جنگ هنوز درگیری کمیتههای مردمی با عناصر وابسته به منصور هادی و القاعده در جنوب یمن همچنان ادامه دارد.
2051 شهید و 3897 تن زخمی در 2415 نوبت حمله عربستان به یمن
سخنگوی ارتش یمن اعلام کرد بعد از گذشت 27 روز از تجاوز عربستان به یمن 2051 نفر شهید و 3897 زخمی شدند.
السقاف فتحی السقاف” رئیس مرکز ملی نظارت و شفاف سازی یمن» اعلام کرد ،396 نفر از این قربانیان کودک و 255 نفر دیگر زن هستند.
این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که در این حملات 900 تن شهید و 3897 هزار تن دیگر زخمی شدند که 150 تن از آنها کودک هستند.
وزارت بهداشت یمن نیز اعلام کرد که در این تجاوز 951 نفر شهید و 3943نفر زخمی شدند که در بین شهدا 134 کودک و 95 زن نیز به چشم میخورد.
جنگندههای عربستان سعودی در طول 27 روز تجاوز به یمن بیش از 2415 نوبت در خاک یمن عملیات کردهاند.
از سوی دیگر اوضاع انسانی بعد از حملات عربستان به مرحلهای خطرناک رسیده است به گونهای که در استان صعده واقع در شمال این کشور بیمارستانها از کمبود دارو و وسایل پزشکی در بخش اورژانس و کودکان و دیالیز رنج میبرند. همچنین قطع برق در این استان باعث بحرانی شدن اوضاع بهداشتی در این استان شده است.
آوارگی بیش از 150 هزار یمنی و نیاز 7/5 میلیون نفر به کمکهای فوری
«فتحی السقاف» رئیس مرکز ملی نظارت و شفاف سازی یمن اعلام کرد در حملات عربستان 87 هزار خانواده و 150 هزار نفر آوارده شدهاند.
در این حملات همچنین 350 مجتمع مسکونی تخریب و 2000 باب منزل ویران شده است.
در همین رابطه سازمان کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرد، تنها در مدت سه هفته از زمان بمباران هوایی و درگیری های شدید در 18 استان از 22 استان یمن، 150 هزار نفر بی خانمان شده و حدود 7/5 میلیون نفر نیازمند کمکهای فوری و اولیه هستند.
از اماکن حیاتی که اخیرا درپی حمله جنگنده های سعودی تخریب شده است می توان به نیروگاهها و پستهای توزیع برق صنعا و چند شهر دیگر، طرح آب رسانی در منطقه تلمص در غرب شهر صعده، شهرک علمی ضحیان اشاره نمود.
محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن
عربستان سعودی در 27 روز حمله علاوه بر حمله به مناطق مختلف، این کشور را از دریا، هوا و زمین محاصره کرده بود که عملا امکان هرگونه امداد رسانی به زخمی ها و انتقال مجروحان به بیرون از این کشور را برای مداوا از بین برده بود که برخی از نتایج آن شامل موارد زیر میشود.
1 ــ ممانعت از ورود هواپیماهای حامل دارو وابسته به صلیب سرخ جهانی به یمن.
2 ــ ممانعت از ورود کشتی و هواپیماهای حامل کمک.
3 ــ انزوای کامل یمن از جهان.
4 ــ ممانعت از ورود یمنیهای مقیم خارج به یمن و ممانعت از وصولات مالی و توقیف حسابهای بانکی، گرسنه نگه داشتن و آواره کردن آنها در خارج از یمن.
5 ــ شهید شدن صدها نفر از زخمی شدگان بهعلت عدم امکان درمان آنها در خارج یا رساندن دارو یا تیم معالج برای درمان آنها.
6 ــ در معرض خطر قرار دادن جان نیازمندان به درمان در خارج.
7 ــ ممانعت از ورود فرآوردههای نفتی به یمن و خطرناک بودن آن با توجه به از کار افتادن دستگاههای پزشکی و اورژانسی و دیگر ابزار.
استفاده عربستان از سلاحهای ممنوعه و ارتکاب جنایت جنگی
گزارشهای محلی و بین المللی حاکی از آن است که کشورهای متخاصم از سلاحهای ممنوعه استفاده کردهاند که از جمله آنها بمبهای خوشهای است. این امر از آثاری که این بمبها روی اجساد قربانیان (سوختگی کامل اجساد قربانیان) و ساختمانها باقی گذاشته، کاملاً مشخص است.
همچنین بنا بر اعلام منابع رسانهای و شاهدان در یمن در برخی موارد از بمبهایی جنگندههای سعودی گازی منتشر میشده که سبب خفگی بوده است.
همچنین جنبش انصارالله یمن تاکید کرد که عربستان سعودی در تجاوز به یمن از اورانیوم ضعیف شده استفاده کرده است.
کارشناسان معتقدند این امر ثابت میکند که عربستان و کشورهای حامی این حمله در یمن مرتکب کشتار جمعی و جنایت جنگی شدهاند که ضرورت تحرک سریع جامعه بین المللی را برای توقف این درگیریها نشان میدهد.
استفاده از بمبهای شکافپذیر سنگین وزن در یمن
شبکه تلویزیونی المنار لبنان در گزارشی با اشاره به ریخته شدن مقادیر زیادی مواد منفجره و انواع بمب و موشک و گلوله بر سر یمنیها در حملات جنگنده های سعودی و حملات دریایی و توپخانهای زمینی در طول 27 شبانه روز تجاوز سعودیها به یمن گفت : سعودیها در تجاوز خود از بمبهای شکاف پذیر و سنگین وزن که به کارگیری آن در سطح بین المللی ممنوع است، استفاده کردند.
حمله و نابودی یمن و زیرساختهای این کشور
جنگندههای عربستان در طی 27 روز تجاوز گسترده به یمن در طول 24 ساعت شبانهروز مراکز دولتی و زیرساختهای این کشور را بمباران کردند.
1 ــ نابودی اکثر فرودگاهها و بنادر و ورودیهای یمن و نابودی هواپیماهای مسافربری.
2 ــ حمله به تعداد زیادی از ایستگاههای تولید برق و گاز و ساختمانهای دولتی و ساختمانهای حیاتی یمن.
3 ــ بمباران کارخانه سیمان در استان لحج و کارخانه روغن در الحدیده و کوکاکولا در عدن و کارخانه ساخت لبنیات در الحدیده.
4 ــ بمباران انبارهای مواد غذایی در شهرستان همدان در استان صنعاء.
5 ــ حمله به راههای ارتباطی و پلها در چندین استان برای ممانعت از حمل و نقل.
6 ــ آواره شدن تعداد زیادی از خانوادههای یمنی.
چه کشورهایی در تجاوز عربستان به یمن مشارکت کردند؟
خبرگزاری رسمی عربستان (واس)، گزارش داد که بهجز عمان تمامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان، بحرین، امارات، کویت و قطر در حملات هوایی تجاوزکارانه به یمن و غیرنظامیان این کشور مشارکت دارند.
بر اساس این گزارش اردن، مصر و سودان نیز از جمله دیگر کشورهای شرکت کننده در این تجاوز به شمار میروند.
آمریکا نیز بهصورت غیرمستقیم از حملات تجاوزکارانه به یمن حمایت میکند که شامل پشتیبانی اطلاعاتی این حملات میشود. در همین رابطه سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا، با صدور بیانیهای اعلام کرد: رئیسجمهور اوباما، اجازه تدارک حمایت لجستیک و اطلاعاتی از عملیات نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را صادر کرده است.
سفیر عربستان در واشنگتن در سخنانی از مشارکت 10 کشور از جمله اعضای شورای همکاری خلیج فارس در حملات به یمن خبر داده بود.