گروه جنگ نرم مشرق- این جریان ضداسلامی که آمریکا تا چندی قبل توجه چندانی به جنایات و پیشروی های آن در خاک عراق نداشت این روزها از سوی مقامات کاخ سفید مهمترین تهدید امنیتی برای این کشور خوانده می شود، اما نکته جالب استفاده بهنیه داعش از فناوریهای رسانهای و به خصوص شبکههای اجتماعی آمریکایی برای رعب آفرینی و قدرت نمایی است.
اعضای داعش در دنیای مجازی استراتژی پیچیدهای را پی گرفتهاند و با انتشار ویدیوهای بسیار باکیفیت و دارای تدوین حرفه ای که با امکانات خوبی تهیه شدهاند تلاش میکنند قساوت و وحشیگری خود را به رخ مخاطب بکشند. این اقدامات با روش های مورد استفاده بن لادن رهبر به قتل رسیده القاعده قابل مقایسه نیست. زیرا کل فعالیت رسانه ای وی و همفکرانش محدود به انتشار نوارهای سخنرانی القاعده در سایت های اینترنتی و یکی دو مصاحبه با شبکههای تلویزیونی خاص بود. اما اعضای داعش علیرغم تحجر و جمود فکری و دشمنی با تمام مظاهر تمدن علاقه خاصی به استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی دارند.
برخی کارشناسان معتقدند این گروه تروریستی در حال اجرای یک بازی قدیمی به شیوهای جدید است. روشهای داعش اگر چه پیچیده و پرهیاهو به نظر میرسد، اما ممکن است تداوم آن به عاملی برای افزایش تنفر از این گروه و تضعیف آن بینجامد. انتشار ویدیوی سربریدن خبرنگار آمریکایی در شبکه های اجتماعی نشان داد که داعش در پیگیری مطالبات خود جدی است. اما از بعد فنی بعد از انتشار این ویدیو سایت های شبکه ای همچون یوتیوب و توییتر به سرعت برای پاک کردن عکس ها و فیلم های مربوط تلاش کردند.
این اولین بار بود که شبکه های اجتماعی آمریکایی با این سرعت و جدیت برای پاک کردن ویدیوی مربوط به یکی از جنایت های اعضای داعش تلاش می کردند و در زمانی که تروریست های این گروه در سوریه و عراق مسلمانان را قتل عام می کردند چنین جدیتی از آنان دیده نشده بود.
بررسیهای فیلیپ اسمیت محقق دانشگاه مری لند در زمینه عملکرد گروه های جهادی نشان می دهد که در ماه گذشته میلادی فعالیت اعضای داعش و همفکران آنها در شبکه های اجتماعی به میزان چشمگیری افزایش یافته است. اعضای داعش در ماه جولای ویدیویی با زیرنویس انگلیسی در شبکه های اجتماعی منتشر کردند که نشان می داد کودکان کم سن و سال روزه شان را همراه با شبه نظامیان تروریست افطار می کنند. یک هفته بعد همزمان با عید فطر ویدیوی دیگری از همین گروه منتشر شد که نشان می داد اعضای داعش پایان ماه رمضان را با اعدام دسته جمعی گروهی از مخالفان خود جشن گرفته اند.
همچنین از ماه گذشته شاهد انتشار بولتن خبری آنلاین داعش هستیم که به زبان انگلیسی هم ترجمه و منتشر می شود. جی ام برگر کارشناسی که فعالیتهای داعشیها در شبکه های اجتماعی را رصد می کند می گوید این افراد از هزاران حساب کاربری در توییتر برای انتشار عقاید خود استفاده می کنند. برخی خود را شبه نظامی جا می زنند و برخی دیگر مدعی می شوند حامی آنها هستند و ارتباطی با داعش ندارند تا جلوی بسته شدن حساب کاربریشان را بگیرند.
این حساب ها پست های همدیگر را بازنشر می کنند و پیام های مختلفی را با مضامین مشابه برای حساب های مختلف دولتی، رسانه ای و حتی اشخاص مشهور مانند هنرمندان و خوانندگان ارسال می کنند. در بخش اعظم این پیام ها تصاویری از سربریدن اشخاص و متونی بر ضد آمریکا و کشورهای غربی وجود دارد.
البته در برخی مواقع هم داعشی ها برای جلب توجه غربی ها و کاستن از شدت نفرت از خود اقدامات دیگری هم انجام می دهند. از جمله پس از درگذشت رابین ویلیامز کمدین غربی برخی از آنها مطالبی در مورد فیلم های محبوب خود با بازی وی نوشتند. برخی از آنها هم با شیشه های خالی یک شرکت تولیدکننده غربی مواد غذایی در عراق و سوریه عکس گرفته و آنها را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند.
این بازی دوگانه باعث شوکه شدن مخاطب می شود. در همان زمانی که برخی طرفداران و تروریست های داعش با شیشه های خالی مواد غذایی عکس می گرفتند، دیگر همتایان آنها عکسی از پسرکی که با سر یک اعدامی به دست داعش بازی می کرد را در توییتر منتشر کردند. این کار به سرعت از سوی جان کری وزیر خارجه آمریکا محکوم شد.
استفاده گسترده عناصر داعش از شبکه های اجتماعی آمریکا دولت آمریکا را به فکر انداخته تا از همین طریق با آنها مقابله کند. وزارت خارجه آمریکا به این منظور از مرکز استراتژیک ارتباطات ضدتروریسم خود استفاده می کند. این مرکز در سال 2011 به دستور اوباما تاسیس شده است. کاخ سفید از شبکه های اجتماعی هم برای ضدتبلیغ علیه داعش بهره می گیرد و از جمله در فیس بوک صفحه ای توسط مرکز یاد شده ایجاد شده است.
هدف اصلی از این اقدامات آن است که افراد جدیدی به جمع نیروهای داعش ملحق نشوند. ویلیام مک کانتس یکی از مقامات سابق وزارت خارجه آمریکا که برای راه اندازی مرکز استراتژیک ارتباطات ضدتروریسم همکاری کرده، گفته است: یکی از سختیهای این کار روشنگری در مورد تروریست های داعش است بدون آنکه این کار عملا موجب جلب بیشتر توجهات به آنان شود. قرار نیست این اقدامات در عمل باعث افزایش بازدید از نمایه های کاربران داعش شود.
البته داعشی ها هم نسبت به این تبلیغات بیتوجه نبودهاند و تلاش کرده اند در حساب های کاربری خود به خصوص در سایت توییتر به آنها پاسخ داده یا مقابله به مثل کنند. در مواردی هم هر دو طرف از هش تگ های مشابهی برای حمله به یکدیگر و نگارش مطالبی برای رد دیدگاه های طرف مقابل استفاده کرده اند. اما تلاش برای به انزواکشاندن رسانه ای گروه داعش از سوی آمریکایی ها پس از سربریدن جیمز فولی خبرنگار آمریکایی تشدید شد. آمریکایی ها با انتخاب هش تگ ISISMediaBlackout از همگان خواستند تا تصاویر جنایت های داعشی ها را بیش از این به اشتراک نگذارند.
به نظر می رسد طی هفته های آینده تداوم فعالیت های آنلاین به چالشی جدی برای داعشی ها مبدل شود. سایت هایی مانند فیس بوک، توییتر و یوتیوب مدتی است به طور گسترده در تلاشند تا مانع انتشارعکس ها و ویدیوهای گروه داعش شوند و البته کاخ سفید هم به طور جدی از این درخواست ها حمایت کرده است.
در مقابل داعشیها در تلاشند با انتشار گسترده و بی وقفه تصاویر وحشی گری های خود ترفند آمریکایی ها را خنثی کنند. بعد از پاک شدن هر حساب کاربری چندین حساب کاربری مشابه مثل قارچ سبز می شود و با تداوم این وضعیت داعشی ها به استفاده از شبکههای اجتماعی با کنترل کمتر مانند فرندیکا و دیاسپورا روی آورده اند. البته مدیران این شبکه ها هم می گویند در تلاش هستند تا حسابهای کاربری وابسته به داعش را شناسایی و پاکسازی کنند.
این خبر از این جهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که حمله پهپاد اسرائیلی در آغاز هفته دولت در ایران و روز صنایع دفاعی و رونمایی از برخی تولیدات دفاعی، انجام شد که انتخاب این روز از سوی رژیم صهیونیستی برای چنین عملیاتی برای ایران پیامی را هم داشته باشد.
نکته دیگری که درباره زمان اجرای این اقدام توسط اسرائیل باید به آن توجه کرد، موضوع تحولات و فراز و نشیبهای تعیینکنندهای است که در منطقه در جریان است. ناظران راهبردی جهانی معتقد هستند که آن چیزی که امروز در منطقه خاورمیانه در جریان است در تعیین جایگاه و نفوذ بازیگران منطقهای طی یکی دو دهه آینده تاثیر قطعی خواهد داشت. بنابراین میتوان گفت این اقدام اسرائیل متاثر از فضای تحولات امنیتی و رخدادهایی است که در گوشه گوشه غرب آسیا در جریان است و متاثر از این فضا صورت گرفته است.
یک موضوع دیگر که باید به آن توجه بکنیم و اقدام اسرائیل را به آن مرتبط بدانیم سیر فراز و نشیب گفتگوهای ایران و 5+1 در خصوص مسائل هستهای است که از نگاه حاکمان تلآویو این روند مسیر مطلوب اسرائیل را تا کنون طی نکرده است و اسرائیلیها اهداف خود را از یک مسیر دیگری قابل تحقق میبینند.
اسرائیل بخشی از پیام خود را در ارسال پهپاد به ایران متوجه مقامات آمریکایی میداند. هم در مسئله هستهای و هم در مورد معادلات کلان راهبردی منطقهای و ثبت یک موقعیت برای اسرائیل در نظام منطقهای.
چیزی که اتفاق افتاده است از نظر نظامی امتیاز فوقالعادهای به اسرائیل اختصاص نمیدهد. هرچند اقدامی جسورانه از طرف اسرائیل محسوب میشود، چون آنها این محاسبه را کردند که این اقدام میتواند سرآغاز فصل جدیدی از تنشها در سطح منطقه باشد و مجوز قانونی را به ایران برای انجام تلافیهای لازم علیه اسرائیل بدهد.
به نظر میرسد این اقدام اسرائیل یک اقدام نظامی مطلق محسوب نمیشود و یک اقدام جاسوسی و اطلاعاتی برای کسب اطلاعات از طریق امکانات فنی تلقی میشود. برای اولین بار هم نیست که اینگونه اقدامات انجام میشود. با این وجود، جنبه نظامی خاصی برای آن نمیتوان قائل شد چراکه در واقع این جنبه بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت که اسرائیل در وضعیت اضطرار و در وضعیت بحرانی خاصی به سر می برد. این کاملاً مشخص است که مؤلفه جنگ غزه کنترل عصبی رهبران اسرائیل را تحت تاثیر قرار داده است. انتقادها و فشارهای افکار عمومی جهانی حتی در کشورهای غربی در قبال اقدامات مقامات تلآویو، شرایط را آن چنان بر آنها تنگ کرده است که آنها را مجبور میکند هزینههای یک اقدام دیوانهوار اینگونه را بپردازند و اینگونه دست به خودکشی از ترس مرگ بزنند.
این پدیده را از دو منظر باید مورد توجه قرار بدهیم. اول اینکه اسرائیل میخواهد از این طریق اهداف خود را محقق بکند علیرغم اینکه این اقدام دارای هزینه است. دوم اینکه ایران از چه زاویهای به این رخداد نگاه میکند و چه بهرهای خواهد برد و آیا این اقدام ایران را غافلگیر کرده است یا اینکه ایران اسرائیل را وادار به ورود به یک مسیر دامگونه کرده است. ضمن اینکه همه کشورهای جهان اسرائیل را سرزنش خواهند کرد که چرا نسبت به ایران وارد یک فاز تنشزای جدید شده است و ضمن اینکه دستاوردی را برای اسرائیل ثبت نخواهد کرد، بلکه این رژیم را وارد یک فاز پرهزینه و خطرناک خواهد کرد که مبنای این سرزنشها را تشکیل خواهد داد.
آن منظری که رژیم صهیونیستی به این مسئله دارد، از این رو حائز اهمیت است که رژیم صهیونیستی در واقع یک فرار رو به جلو را به نمایش گذاشته است. ضمن اینکه کنترل عصبی خود و مدیریت هوشمندانه و حکمیانه خود را از دست داده است. به نظر میرسد که با فرار به جلو، سعی کرده مشکلات خودش در سطح داخلی یعنی درگیری که در غزه و سطح منطقه دارد را حل کند، اما برای پس زدن رقبای خود و عقب راندن آنها از مسیرهایی وارد شده که موجب میشود جمهوری اسلامی جایگاه برتر هژمون را برای ترسیم معادلات منطقه به دست بیاورد.
از زاویه دید ایرانی به مسئله، تصور بنده این است که رژیم صهیونیستی وارد یک تور و یک دام هوشمندانه شده و از حالا به بعد اعضای رژیم صهیونیستی ضمن اینکه سرزنشهای بینالمللی را به واسطه این اقدام احمقانه باید تحمل کنند، باید هر گونه اقدامات عملیاتی ایران در قبال این رژیم یا هر گونه اقدامات تلافیجویانه دیگری را تحمل کنند که مقامات ایرانی صلاح بدانند و بخواهند انجام بدهند.
لذا در مجموع باید اینگونه جمعبندی بکنیم که رخداد امروز یک رخداد انفعالی غیرهوشمندانه و قابل سرزنش و در واقع سرآغاز یک مرحله جدید برای هزینهها و مخاطرات جدید رژیم صهیونیستی است، که عملاً در جایگاه متهم و در جایگاه عنصر غیرعاقل و تنشساز خود را معرفی میکند.
چیزی که مسلم است اینکه بخشی از اطلاعات فنی مربوط به بقایای این هواپیما به یافتن پاسخ سؤالات مربوط به میزان اطلاعات کسب شده توسط این هواپیما کمک خواهد کرد. ولی نکته دیگر این است که چه کشورهایی مساعدت و معاونت کردهاند در این اقدام مجرمانه و باید تبعات این مسئله را در کنار اسرائیل تحمل بکنند. ما یک رژیمی را داریم که اقدام مجرمانه کرده و یک کشوری به نام آمریکا را داریم که بدون کمکهای فنی مقامات این کشور، این اقدام به وسیله اسرائیلیها غیرقابل انجام بوده است یا دستکم با بیشترین میزان ریسک و خطر میتوانست همراه باشد. باید در سطوح و لایههای مختلف بررسی شود که ماهوارههای آمریکایی، سیستمهای هوایی و ناوبری آمریکا و حتی در بخش جنگ الکترونیک چه اقداماتی را انجام دادهاند تا این پهپاد اسرائیلی بتواند تا فواصل بیشتری وارد خاک ایران شود.
به همین میزان آمریکا هم در این اقدام ضدامنیتی و تنشزا شریک است و باید در مجامع بینالمللی در اینباره پاسخ بدهد. این مسئله از این زاویه هم حائز اهمیت است. در آستانه مذاکراتی که ما با 1+5 و با آمریکاییها در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل داریم، این اقدام غیرعادی آمریکاییها هم پیامهایی دارد و باید مورد توجه مقامات ایرانی قرار بگیرد. باید این دشمنی آشکار و اقدام غیرقانونی و ضدامنیتی را که آمریکاییها در آن مشارکت و معاونت داشتهاند در کنار مسیر مذاکره با طرف ایرانی بگذاریم و ببینیم که چه خواهد شد.
طبیعی است که اولین مفهومی که به ذهن میرسد همان چیزی است که مقام معظم رهبری عنوان کردهاند و آن اینکه مقامات آمریکا و کاخ سفید علیرغم مذاکرات یک سال گذشته از میزان دشمنی خودشان نسبت به ملت و نظام ما نکاستهاند، بلکه رفتار خصمانه خودشان را هم افزایش دادهاند. نکته دیگری که اهمیت دارد و باید مورد توجه قرار گیرد و بررسی شود نقش کشورهای دست سوم است که حداقل یک کشور عربی فضای خود را در اختیار ناوبری این پهپاد قرار داده و با بررسی اطلاعاتی که از بقایای این هواپیما به دست میآید، میشود میزان نقش این کشورها را هم مورد بحث و ارزیابی قرار داد. آنچه مسلم است اینکه این کشورها باید پاسخگوی اقدامات نامناسب و خصمانه خودشان باشند که تناسبی با حسن همجواری و دوستی ندارد.
بنده تصور میکنم که این پهپاد از فلسطین اشغالی مستقیماً به سمت ایران پرواز نکرده است چون در این صورت باید از فضای چند کشور عبور میکرده و برای صهیونیستها این کار مقدور نبوده است. بنابراین اسرائیلیها مجبور بودهاند از عرشه یک ناو آمریکایی در دریای سرخ استفاده کنند تا با کمترین مشکل بتوانند در کوتاهترین زمان این پهپاد را به نقاط لازم در اطراف تأسیسات نظنز برسانند که در نقاط مرکزی ایران است.
در واقع مسیرهای قابل تصور برای این پهپاد بیشتر نشان خواهد داد که احتمالاً این پرواز از طریق دریای سرخ انجام شده باشد، چرا که اگر میخواستند از مسیر مستقیم جغرافیایی استفاده کنند، ضمن اینکه باید از فضای کشورهایی عبور میکردند که میتوانست مشکلاتی را ایجاد کند، مشکلات متعدد دیگری هم به وجود میآمد.
بنده اطلاعاتم اینگونه تأیید میکند که این پهپاد از مبدأ پروازی خود در کنترل سیستمهای رهگیری هوافضایی سپاه بوده، بر خلاف پروازهای قبلی که خیلی تلاش میکردند در ارتفاعهای ویژه و محدود از فضای ایران دست به اقدامات تمرینی بزنند. این بار مقامات هوافضایی سپاه وقتی میبینند که شعاع پروازی این پهپاد مسیر خود را به سمت عمق اراضی ایران طی میکند، آن را هدف قرار میدهند. خود این مسئله نشان میدهد که هم قابلیتهای رهگیری ایران بسیار بالاست و هم قابلیت شکار این پهپادها را داراست. برخلاف اسرائیل که برای شکار یک پهپاد حزبالله، از چند فروند اف-16، اف-18 و شلیک چندین موشک هوا به هوا استفاده کرد تا بتواند آن پهپاد را شکار بکند، سیستم پدافند هوافضایی سپاه، هوشمندی، قدرت و کارامدی خود را حتی برای اهداف کوچکی مثل هواپیماهای بدون سرنشین به خوبی در این رخداد توانست نشان بدهد.
من نام "شبح" را برای این هواپیمای بدون سرنشین به کار بردم. "شبح" نام هواپیماهای یو-2 آمریکایی است که اولین هواپیما از نوع هواپیماهایی است که رادارگریز بوده است. این پهپاد اسرائیل هم از نوع رادارگریز و پنهانکار بوده که در واقع قابلیتهای پنهانشوندگی داشته است، ولی سیستمهای پرقدرت رهگیری ایران حتی این نمونههای رادارگریز را هم توانسته رهگیری بکند و شناسایی بکند و مورد هدف قرار بدهد. یعنی میتوانیم ببینیم که سه مرحله عملیاتی و نظامی از قابلیتهای دستگاه نظامی ایران در اینجا به اثبات رسیده است. اینها امتیازات بسیار بزرگی است که محافل نظامی اسرائیلی و غربی حتماً به آن توجه خواهند کرد.
من تصور میکنم که آنها قبل از اعزام و ارسال این پهپاد هزار بار راجع به این موضوع فکر کرده بودهاند. همین که آنها پهپاد شناسایی را ارسال میکنند و پهپاد عملیاتی را نمیفرستند نشاندهنده این است که از عواقب واکنش احتمالی ایران به شدت هراس دارند. این رخداد که نوعی آزمایش توانمندیهای نظامی سپاه پاسداران ایران است، قطعاً موجب میشود تا آنها برای هرگونه اقدام آینده دچار حسابگری جدید و تردید گسترده بشوند.
البته این اولین پرواز پهپادهای اسرائیلی به ایران نبوده، اگرچه به نظر میرسد که آخرین پرواز باشد. اما به هر حال، پهبادهای رژیم صهیونیستی در بخش نرمافزاری و در بخش رادار تفاوتهای کوچکی با نوع و نسل آمریکایی خود دارند که این برای سیستم کنترلی هوافضای سپاه حائز اهمیت است و به همین دلیل اجازه دادهاند که این پهپاد مسیر بیشتری را نسبت به نمونههای قبلی در فضای ایران طی کند تا بیشتر با قابلیتهای این سیستم آشنا بشوند تا بتوانند در تجاوزهای بعدی این دستاوردهای علمی را لحاظ بکنند.
بنده معتقد هستم این پهپاد از نوع پهپادهایی نبوده که از خود اسرائیل پرواز کرده و مستقیم به سوی ایران آمده باشد، و فکر نمیکنم که میخواسته زمانی را برای انجام عملیات در ایران سپری کند و از همه نقاط هدف عکسبرداری کند. یکی از دلایلی که دارم هم این است که سوخت این نوع هواپیما اجازه اینگونه پروازهای طولانی را به این نوع پهپادهای اسرائیلیها نمیدهد. نوع اسرائیلی از جهت نرمافزاری و بخشهای راداری و لنزهای مورد استفاده شاید یک وجوه تمایزی با نوع آمریکایی داشته باشد که انحصاراً و اختصاصاً اسرائیلیها این نوع پهپادها را دارند. به همین دلیل هم تلاش میکردند که این پهپادها را به روسها و چینیها و کرهایها و خیلی کشورهای دیگر بفروشند. تکیه به همین ویژگیهای منحصر به فرد بوده که آنها را صاحب بازار اقتصاد نظامی کرده است.
ولی با این حال مقامات هوافضایی ایران برای آنکه بتوانند آشنایی بیشتری با این سیستم و توانمندیهایش داشته باشند اجازه دادند تا فاصله شعاع پروازی این پهپاد بیش از موارد قبلی باشد و وقتی دیدند که به حوزههای امنیتی نزدیک میشود و میتواند تهدیدی ایجاد کند، آن را هدف قرار دادند.
***هادی محمدی