اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

فرجام قاتلان امام حسین علیه السلام و یارانش + جدول

فرجام قاتلان امام حسین علیه السلام و یارانش + جدول

دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله علیه السلام برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آۀه دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین علیه السلام، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:
نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین علیه السلام عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین علیه السلام بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین علیه السلام هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین علیه السلام داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر علیه السلام مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین علیه السلام ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا علیه السلام قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام علیه السلام هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین علیه السلام توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله علیه السلام قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین علیه السلام زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب علیها السلام و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین علیه السلام زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانش بست، امام علیه السلام را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین علیه السلام گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء علیه السلام بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین علیه السلام مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام علیه السلام را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین علیه السلام تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله علیه السلام به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

اینجا نماز را عزیز می دارند


دست نوشته های سفر به شرق دور/ 6
وقتی نوای اذان در هوا می پیچد، می توانی صف های طولانی و شلوغ نماز جماعت را در هر گوشه شهر ببینی ...
گروه ورزشی مشرق، وقتی در خیابان های پالم بانگ قدمی بزنی، دختران محجبه زیادی را می بینی؛ به خصوص در زنانی که بالای 30 سال هستند. این تا بدانجاست که باعث تعجب همراهان ما می شود چرا که فضای جاکارتا یا بسیاری از شهرهای کشورهای اسلامی دیگر به غیر از ایران و بخشی از عربستان، بسیار رهاتر و آزادتر است. اما استفاده از جاب امری رایج و متداول در این شهر و استان است. بومی ها می گویند شرط بسیاری از ازدواج ها، محجبه بودن دختر است. به همین دلیل کمتر پیش می آید که زنان متاهل را بتوان بدون حجاب دید.
البته این اتفاقی طبیعی در سوماترای جنوبی به شمار می رود.

 این استان را عموما اشخاص مذهبی تشکیل می دهند که خودشان هم می دانند با شهری مثل جاکارتا فرق دارند. پایتخت رنگ و بوی غربی دارد؛ اما می توان مسلمان بودن را در همان قدم های نخست در اینجا دریافت کرد؛ اکرچه گاها مدل های دیگری نیز وجود دارد اما غلبه فضای شهر با اسلام و تشرع است.


برخلاف کشور ما که این روزها مساجد رونق چندانی ندارند، مساجد نمازخانه های این شهر عموما در طول روز باز و با صفوف شلوغی پذیرای نمازگزاران است؛ حتی در مواردی چند نوبت نماز جماعت اقامه می شود ...

وقتی نماز عزیز است
وقتی صدای اذان در شهر می پیچد، افراد به سمت مساجد سرازیر می شوند. در هر محله ای مسجدی می توان پیدا کرد و همین دسترسی مردم را راحت می کند. در آنها هم افراد در سنین مختلف هستند و صفوف نماز را تشکیل می دهند. بخشی نیز برای زنان وجود دارد که در نوع خود جالب توجه است. برخلاف کشور ما که این روزها مساجد رونق چندانی ندارند، مساجد این شهر عموما در طول روز باز و با صفوف شلوغی پذیرای نمازگزاران است؛ حتی در مواردی چند نوبت نماز جماعت اقامه می شود.


استفاده از جاب امری رایج و متداول در این شهر و استان است. بومی ها می گویند شرط بسیاری از ازدواج ها، محجبه بودن دختر است. به همین دلیل کمتر پیش می آید که زنان متاهل را بتوان بدون حجاب دید ...

بارها می توان این صحنه را دید که دختری که فاقد حجاب است، در وقت اذان و مقابل مسجد، کیفش را باز کرده و پوششی شبیه چادر را از آن خارج می کند. وارد مسجد شده و بعد از اقامه نماز، بار دیگر چادرش را درون کیف گذاشته و به کارش ادامه می دهد. اما زن ها و مردها، فروانی سنی جمعیت برابری برا نماز دارند؛ یعنی در سنین مختلف در مساجد حضور دارند که البته این اماکن عموما ساده و بی تکلف است.

صدای قرآن در شهر
وقتی اذان مغرب گفته می شود و نماز خوانده می شود، تا اذان عشا (با توجه به 5 وقته بودن این فریضه در کشورهای اهل تسنن) که زمانی حدود یک ساعت است، تلاوت قرآن امری رایج است. این تلاوت در بسیاری از مواقع از بلندگوهای مسجد نیز پخش شده و در فضای شهر پیچیده می شود. البته این بیشتر مربوط به مساجد اصلی است.


نماز و تلاوت قرآن در فرهنگ عمومی مسلمانان اینجا جایگاه خاصی دارد و به آن توجه ویژه ای می شود ...

در واقع، نماز و تلاوت قرآن در فرهنگ عمومی مسلمانان اینجا جایگاه خاصی دارد و به آن توجه ویژه ای می شود. البته پیروان سایر ادیان و فرق مانند مسیحیان و بودیت ها نیز در این شهر حضور دارند؛ اما بسیار اندک هستند. فقط یک کلیسا و مدرسه برای مسیحیان وجود دارد که در کنار شهر است و امکان دیدنش برای ما فراهم نمی شود.

البته معابدی در شهر وجود دارد؛ اما بیشتر جنبه توریستی دارد و کمتر بودایی دیده می شود. اما فضای فرهنگی به شکلی است که تعارضی میان ادیان و فرق وجود ندارد. حتی برخی آشنایی خاصی با تفاوت شیعه و سنی ندارند و از آن بی خبرند. عموما مسلمانانی هستند که ترجیح می دهند تا همزیستی مسالمت آمیزی با دیگران داشته باشند.


توجه ویژه به فرایضی مثل نماز، حج و زکات، در کنار مواردی مانند رفتارهای شخصی ساده و بی پیرابه مردم، دلالت بر تاثیر اسلام بر فرهنگ عمومی این استان دارد ...

حاجی شدن چه مشکل!
برخلاف کشور ما که حضور در حج به اتفاقی عادی تبدیل شده، در پالم بانگ، حاجی بودن یک امتیاز ویژه اجتماعی محسوب می شود. اگر فردی به مکه رفته باشد، از احترام و تکریم خاصی برخوردار است. در مراودات روزانه نیز اگر فرد حاجی باشد، به سرعت این موضوع را عنوان می دارد که نشانی از خاص بودن در جامعه است.

در کنار اینها، تبلیغاتی نیز برای کمک به نیازمندان با عنوان "زکات" وجود دارد که تابلوهای آن در شهر دیده می شود. البته سطح پایین اقتصادی باعث شده تا فاصل طبقاتی زیاد باشد و این کمک ها نیز چاره ساز نباشد. اما این تبلیغ نشان از آن دارد که فرهنگ عمومی متاثر از باورهای مذهبی است. توجه ویژه به فرایضی مثل نماز، حج و زکات، در کنار مواردی مانند رفتارهای شخصی ساده و بی پیرابه مردم، دلالت بر تاثیر اسلام بر فرهنگ عمومی این استان دارد ...

مطالب مرتبط

اهانت رییس فرقه گنابادی به ساحت حضرت زهرا(س) + واکنش مردم گناباد


نورعلی تابنده قطب فعلی صوفیه گنابادیه در این جلسه گفت: بیعت با ما همان ادامه بیعت با خداوند است. بیعتی که با ما می کنند ادامه بیعتی است که قبل از خلقت کرده اند.
گروه فرهنگی مشرق - نورعلی تابنده قطب فعلی فرقه صوفیه گنابادیه بعد از آنکه حیات امام زمان(عج)، عصمت امامام معصوم(ع) و اصول دین را زیر سوال برد؛ چندی پیش در جلسه سخنرانی خود که در دولتسرای تهران برگزار شده بود به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرد.
 
وی در جمع مریدان خود نسبت به عملکرد مسئولین در قبال واژه شهید انتقاد کرد و گفت: متاسفانه کسانی که باید خودشان حیثیت و اهمیت مصداق واژه شهید را حفظ کنند, این کار را نمی کنند و به هر نفری که به هر نحوی کشته می شود شهید می گویند و لغت شهید را کم ارزش می کنند.
 
 وی در ادامه سخنان موهنش درباره ساحت حضرت زهرا(س) عنوان داشت: یکی از دوستان سابق من که مرد مسلمان و خیلی معتقدی است به من تلفن زد و از من پرسید تقویم امسال را دیدی؟ گفتم بله گفت دیدی نوشته شهادت حضرت زهرا، خب با این حرف اجر شهید کم می شود.
 
نورعلی تابنده بعد از آنکه به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرد بیان کرد: شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا نمی شود و با گفتن شهادت حضرت زهرا مقام شهید را بی ارزش می کنید حضرت زهرا(س) رحلت کرده است. نورعلی تابنده قطب فعلی صوفیه گنابادیه ادعا کرد بیعت با ما همان ادامه بیعت با خداوند است.

اظهارات تابنده در حالی صورت می گیرد که در تقویم دراویش گنابادی، فوت دو تن از قطب های این فرقه (مشتاق علیشاه و سلطانعلیشاه) با عنوان شهادت درج شده است.
 
*** اعلام برائت مردم گناباد از فرقه صوفیه گنابادیه
 
مردم شهرستان گناباد با امضای طوماری خواستار تغییر نام فرقه صوفیه نعمت اللهی گنابادی و اقدام جدی مراجع قضایی نسبت به این فرقه انحرافی در توهین به حضرت فاطمه زهرا(س) شدند.
حجت الاسلام حسن صادقی نسب امام جمعه شهرستان گناباد در خطبه های نماز جمعه این شهرستان که در محل مسجد جامع و مصلای این شهر برگزار شد با اشاره به اهانت قطب فرقه صوفیه گنابادیه به حضرت فاطمه زهرا(س) اعلام کرد: با توجه به سابقه این فرقه و اهانت اخیرشان نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س)، مردم شهرستان گناباد ضمن ابراز تنفر از این فرقه خواستار حذف نام گنابادیه و تغییر آن هستند.

وی افزود: فرقه صوفیه از نظر اعتقادی و از نظر اخلاقی دارای سابقه بدی است و این فرقه علاوه بر ارتباط نزدیک با رژیم شاه، در سال 88 نیز از فتنه گران حمایت کرده است.
وی با محکومیت اهانت قطب فرقه به حضرت زهرا(س) افزود: این فرقه با اینکه ادعای تشیع بودن دارد اما اخیرا قطب این فرقه به مادر سادات، حضرت فاطمه زهرا(س) اهانت کرده و  دل های مردم شریف و ولایتمدار را جریحه دار نموده است.

امام جمعه گناباد با گله از رسانه های جمعی نسبت به انتساب این فرقه به گناباد اعلام کرد: ما مردم شهرستان گناباد بار دیگر ضمن ابراز تنفر از این فرقه خواستار حذف نام شهرستان گناباد در رسانه ها می باشیم تا همه بدانند مردم انقلابی و شریف گناباد از این فرقه و رهبر آن بیزار هستند.

 

 

 

امضای طومار مردم گناباد  در برائت از فرقه صوفیه

 
***دانشجویان گنابادی اهانت تابنده به حضرت زهرا(س) را محکوم کردند
دانشجویان بسیج دانشجویی علامه طباطبایی دانشگاه آزاد اسلامی گناباد با انتشار بیانیه ای اهانت به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) را محکوم کردند.
در متن این بیانیه که ظهر امروز منتشر شده است آمده است: روزگار به جایی رسیده است آنانی که حرام خدا را حلال کرده و بر انسان سجده می کنند و روز به روز اخباری از فساد اخلاقی بزرگان دستگاهشان در رسانه ها افشا می شود در مورد حضرت زهرا(س) اظهار نظر می کنند.
در ادامه بیان شده است: آنان دهانِ دریده ی خود را باز دیده و به خود اجازه می دهند در مورد مقام والای نور چشم پیامبر (ص) حضرت فاطمه زهرا(س) اظهار نظر کردند. و بگویند: "نه تنها حضرت زهرا(س) به شهادت نرسیده اند، بلکه بکار بردن نام شهید برای آن حضرت از مقام شهدا کاسته و شأن شهید را پائین می آورد."
 
 
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی گناباد خطاب به سران فرقه صوفیه نعمت اللهی اعلام کردند: سرکردگان فرقه جعلی نعمت الهی، بدانید مادامی که چشم دانشجویان کفر ستیز این شهرستان و این کشور بیدار و هوشیار است، اجازه نخواهند داد تا همچون شمایی که خود با زور و تزویر و ظلم و آدم کشی و غارت و اختلاس بر سر کار آمده اید، به اهانت های بی پایان خود نسبت به خاندان عصمت و مذهب شیعه ادامه دهید و از این پس دهان یاوه گویان را خورد خواهند کرد.

این بسیجیان با محکومت سخنان اخیر نورعلی تابنده قطب فرقه نعمت اللهی در ادامه بیانیه آورده بودند:ما دانشجویان بسیجی، اهانت سرکرده فرقه ضاله دراویش نعمت الهی گناباد به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) را شدیداً محکوم کرده و هشدار می دهیم در صورت تکرار اعمال اینچنینی، دیگر به صدور بیانیه اکتفا نخواهیم کرد و با آن زبان که خود می پسندید جواب یاوه گوئیهایتان را خواهیم داد.


هفتم صفر؛ روز ماتم یا سرور شیعیان؟ + فتاوای مراجع


در منابع تاریخی برای هفتم صفر دو مناسبت مهم نقل شده است: نخست ولادت امام کاظم(ع) و دیگری روایتی غیرمشهور مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع)؛ حال شیعیان چه باید بکنند؟ مسرور باشند یا ماتم بگیرند؟
ویژه نامه حسینیه مشرق- گرچه به پا کردن مراسم عزاداری برای حضرات معصومین(ع)، از جهت مظلومیت‌ آنان و فضیلت این آیین‌ها در تمام اعصار پسندیده است، اما حقیقت آن است که درباره تاریخ دقیق ولادت و شهادت برخی معصومین(ع) به دلایل مختلف، اختلافات بسیاری در نقل‌ها به چشم می‌خورد.

درباره هفتم ماه صفر دو قول مشهور وجود دارد: قول مشهورتر حاکی از ولادت امام موسی کاظم(ع) در چنین روزی است که به دلیل آن‌که در تقویم رسمی کشور ثبت شده و رسانه‌ای‌تر است، نسبت به قول دیگر یعنی شهادت امام حسن مجتبی(ع)، بیشتر توجه مردم را به خود جلب می‌کند؛ برخی از منابع برخلاف قول مشهور 28 صفر، روز هفتم این ماه را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) برشمرده‌اند.

واقعیت آن است که از هیچ‌یک از این دو مناسبت نمی‌توان گذشت. در شهر قم که اکنون قطب حوزه‌های علمی جهان تشیع محسوب می‌شود، از سال‌ها پیش رسم بوده که در هفتم صفر، گذشته از گرامی‌داشت روز ولادت امام موسی کاظم(ع)، برای شهادت امام حسن مجتبی(ع) نیز مراسم سوک و ماتم برگزار می‌شود، برخی از اماکن و معابر سیاهپوش شده و هیئاتی برای عزاداری به راه می‌افتد.

گفته می‌شود، معمول شیعیان غیر ایرانی و به‌ویژه شیعیان عراق هفتم صفر را شهادت امام حسن(ع) دانسته و در این مناسبت عزاداری می‌کنند. ظاهراً پیش از روی کار آمدن دولت صفوی، سایر شیعیان و عمدتاً شیعیان عراق، بر خلاف منابع مستند و موثق تاریخی، روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) اعلام و در آن روز عزاداری می‌کردند.

همچنین نقل است که مرحوم آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی که در کربلا و نجف درس خوانده بود، بعد از هجرت از نجف به ایران، این روش را از علمای نجف و کربلا به ایران و قم انتقال داد و از آن زمان به بعد، علما در این روز برای امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می‌کنند.

منشأ اختلاف اقوال در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) چیست؟

برخی معتقدند که منبع شیعیان غیر ایرانی و به‌ویژه اهل عراق در این‌که روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) می‌دانند، کتاب «مصباح بلد الامین» اثر شیخ تقی‌الدین ابراهیم کفعمی، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن نهم و دهم هجری است.

حجت‌الاسلام و المسلمین یدالله مقدسی، پژوهشگر پژوهشکده تاریخ و سیره پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مقاله‌ای با عنوان «بررسی و نقد گزارش‌های شهادت امام حسن مجتبی(ع)» که در شماره 49 فصل‌نامه تاریخ اسلام منتشر کرده، بر آن است که مشهورترین قول درباره شهادت امام حسن مجتبی(ع) 28 صفر است؛ گرچه در برهه‌ای از تاریخ، هفتم صفر نیز به عنوان روز شهادت مطرح شده است.

به باور حجت‌الاسلام مقدسی قول مبنی بر شهادت امام حسن(ع) در روز هفتم صفر، پیش‌تر از کفعمی و از زمان شهید اول به بعد، مطرح شده و پیش از آن در هیچ‌ یک از منابع تاریخی به چشم نمی‌خورد.

مرحوم شیخ کلینی در «کافی»، مرحوم شیخ مفید در «الارشاد»  و«مسارالشیعه»، نوبختی در «فرق‌الشیعه»، سعد بن عبدالله اشعری در «المقالات و الفرق»، شیخ طوسی در «مصباح‌المتجهد»، مرحوم طبرسی در «اعلام‌الوراء» و «تاج‌الموالید»، فتاح نیشابوری در «روضة الواعظین»، اربلی در «کشف‌الغمه» و...همگی مستندات مربوط به دوران پیش از شهید اول هستند که روز 28 صفر را به عنوان تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) نقل کرده‌اند.

این پژوهشگر در توضیح این نکته که شهید اول با استناد به چه منبعی هفتم صفر را سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) دانسته، معتقد است که این نکته برای اولین بار در مستندات تاریخی، در کتابی به نام «تثبیت‌الامامة» اثر قاسم بن ابراهیم رسّی، متوفای 246 هجری و از نوادگان امام مجتبی(ع) به چشم می‌خورد که بعدها در طی زمان، صفحات غیرمعتبری از سوی نسخه‌نویسان بدان افزوده شده است.

عزا و ماتم یا جشن و سرور؟!

بنابراین مستند تمامی کسانی که روز هفتم صفر را به عنوان تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) ذکر کرده‌اند، (از جمله شیخ بهایی و دیگران)، قول شهید اول بوده است و از آنجا که شهید، متأخرتر از بزرگان دیگر بوده و آن بزرگان متقدم به منابع شیعه دسترسی داشته‌اند، قول آنان قوی‌تر است.

هرچند که قول شهادت امام حسن مجتبی(ع) در روز هفتم صفر نسبت به قول مشهور 28 صفر بسیار ضعیف است و از سوی دیگر این روز (7 صفر) در میان تواریخ ذکر شده برای تولد حضرت امام موسی کاظم(ع) قول قوی‌تری است، با این حال برپایی مراسم عزاداری و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) در چنین روزی اصلاً محل اشکال نیست.

بنابراین ضرورتی ندارد در روزی که بسیاری از علمای جهان تشیع به سوک امام حسن مجتبی(ع) نشسته‌اند، مراسم جشن و سرور برپا شود و هیچ‌کس نمی‌تواند با استناد به منابع تاریخی نشان بدهد که شیعه از همان ابتدا بنا را بر جشن گرفتن تمام موالید معصومین(ع) داشته است و از همین روی به طریق اولی نباید جشن و سروری در زمان سیاه‌پوشی جامعه دینی برای عزای امام حسین(ع) صورت گیرد.

عزاداری برای امام حسن(ع) در روز هفتم صفر، علاوه بر این‌که نشانه احترام به شیعیان غیر ایرانی و به‌ویژه عراق و برخی از علماست، اما هرچند هم‌چنان که گفته شد از مرحوم شیخ کفعمی، شهادت امام حسن(ع) در چنین روزی نقل شده و این نقل هرچند نسبت به 28 صفر ضعیف‌تر است، اما قابل اعتناست و علما اصطلاحاً عمل را اقوی از سند می‌دانند.

فتاوای برخی از مراجع درباره این مسئله

در پایان فتاوی برخی از مراجع عظام تقلید را درباره تکلیف مؤمنین در روز هفتم صفر و مبنی بر برپایی مجالس عزا یا جشن و سرور مرور می‌کنیم:

آیت‌الله صافی گلپایگانی: برپائی مجلس میلاد ائمه علیهم السلام بسیار خوب و مناسب است اما چون هفتم صفر بنا بر بعضی اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام می‌باشد و از طرفی تمام ماه محرم و صفر ماه‌های حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت زده حضرت سیدالشهداء علیه السلام است، سزاوار است در این دوماه مجلس روضه و عزا برپا نموده و از مجالس جشن و سرور جدا اجتناب نمود.

آیت‌الله میرزا جواد تبریزی: محرم و صفر ماه‌های حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت علیهم السلام می‌باشد و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد، والله العالم.

آیت‌الله فاضل لنکرانی: در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی علیه السلام داشته باشد، تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز 28 صفر روز رحلت خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر علیه السلام تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که (( مشهور )) هم همین است.

آیت‌الله بهجت: مناسب است در جمع بین دو قول (مشهور) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر امام مجتبی (علیه الاف التحیة والثناء) و تولد امام موسی کاظم علیه السلام ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار داده شود؛ به این صورت که مصائب امام دوم (علیه السلام) و مناقب امام هفتم (علیه السلام) را متذکر و یادآور باشند و همین احتیاط حاصل می‌شود؛ والسلام.

آیت‌الله شبیری زنجانی: عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (علیه السلام) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است که باید محفوظ بماند و با ذکر مناقب امام هفتم (علیه السلام) منافات ندارد.

آیت‌الله مکارم شیرازی: البته نظر مشهور طبق آنچه مرحوم کلینی در کافی آورده این است که شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر است، ولی با توجه به روایت دیگری که مربوط به هفتم ماه صفر است، سزاوار است نسبت به آن روز نیز احترام رعایت شود.

آیت‌الله عزالدین زنجانی: ترک شادی و سرور در روز میلاد حضرت امام موسی بن جعفر(ع) ـ بر فرض صحت روایت ـ به احترام روز شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) یا به احترام ایام عزای حسینی اشکالی ندارد؛ چرا که بدل دارد و مؤمنین می‌توانند در روز دیگری مجلس سرور و شادی بر پا کنند و بهتر این است که در این ایام و در روز هفتم صفر مجلس سرور بر پا نشود؛ اما در مدح فضائل حضرت امام موسی بن جعفر(ع) اشعاری قرائت شود و وعاظ محترم سخنرانی کنند.

آیت‌الله وحید خراسانی: به آنچه فقیه محقق، مؤسس حوزه علمیه فرموده‌اند، باید عمل شود.

آیت‌الله سیستانی: بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است؛ «و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب».
منبع: تسنیم

عطش عاجزانه تل‌آویو برای نزدیک‌شدن دیپلماتیک به ایران


گزارش تحلیلی مشرق؛
عطش مقامات وبنگاه های دیپلماسی عمومی صهیونیست،از روی عجز و برای دوری از یک جنگ واقعی است، بنابراین اشتباه است که مقامات در ایران به اشتباه؛ فکر کنند در صورت جنگ، ایران یک روزه نابود می شود، اینجا جایی نیست که ما بترسیم.
گروه سیاسی مشرق - همزمان با اینکه بعد از استقرار دولت جدید، کانال های دیپلماتیک ایران و آمریکا به هم نزدیک می شدند و نهایتاً رؤسای جمهور دو کشور در «نیویورک»، یک مکالمه تلفنی دوطرفه و بی سابقه برقرار کردند؛ به نظر می رسد که مقامات رژیم صهیونیستی نیز به انعقاد چنین دیپلماسی با «جمهوری اسلامی» متمایل تر شده اند. گویا آنها عطش کم سابقه ای برای ایجاد یک دیالوگ دیپلماتیک با ایران، از خود به نمایش گذاشته اند.

هر چند که ممکن است هیچ مدیریت پالسی از طرف دیپلمات های دولتی در کار نبوده باشد، امّا صهیونیست ها بوضوح چندین اقدام مقامات ایرانی را بعنوان یک "مدیریت پالس" برداشت کردند[1]. آنها فکر می کردند که جمله دکتر «حسن روحانی» در «سازمان ملل» که طیّ آن، بصورت تلویحی و در لفّافه، اسرائیل یک کشور عضو منطقه نامیده شد[2] و تبریک سال نوی یهودی از طریق «حساب کاربری توئیتر» منتسب به «روحانی» و «جواد ظریف» به یهودیان جهان[3] و حتّی اظهارات دوپهلوی دکتر «روحانی» و «ظریف» درباره "هولوکاست"[4]؛ نوعی پالس از سمت دولت جدید ایران بوده است.

صهیونیست ها چنین اقداماتی را به مثابه یک پالس مسامحه کارانه تعریف کردند و آن را پیش شرط برقراری دیپلماسی نوین ایران- آمریکا معرّفی کردند، این موضوع امّا مهم است. شاید صهیونیست ها در حال مرور خاطرات "ماجرای مک فارلین" هستند، جایی که گفته می شود؛ یک افسر اطّلاعاتی این رژیم همراه تیم «مک فارلین» در مذاکرات حضور داشت.

اخیراً، «روزنامه صهیونیستی جورزالم پُست» از تمایل «شیمون پرز» - رئیس رژیم صهیونیستی- برای دیدار با «رئیس جمهوری اسلامی ایران» خبر داده و نوشت: ««شیمون پرز»، در حاشیه «کنفرانس گلوبز بیزینس» مدّعی شد که اسرائیل دستیابی به یک راه حلّ دیپلماتیک برای تهدید ایران را ترجیح می دهد. وی اعلام کرد که مشکلی برای دیدار با «روحانی» ندارد. پرز در پاسخ به «ریچارد کوئست» (مجری CNN News) گفت: "چرا که نه ... اسرائیل و ایران دشمنان یکدیگر نیستند[!!] ما ترجیح می دهیم قبل از اینکه گلوله ای شلیک شود، فشارهای اقتصادی و سیاسی بر این کشور افزایش یابد. ما عجله ای برای شروع تیراندازی نداریم". وی با اذعان به اینکه مباحثی با آمریکا درباره مدیریت برنامه هسته ای ایران وجود دارد، اظهار داشت که اساساً روابط [با آمریکا] همانگونه که بودند و باید باشند؛ هستند»[5].

همچنین «خبرگزاری دویچه وله»، خبر داد که «بنیامین نتانیاهو» مدّعی شده است که، طیّ گفتگوهای ایران با «5+1» در مرحله "توافقی نهایی"؛ نماینده ای نیز از رژیم صهیونیستی حضور خواهد داشت. وی مدّعی شده بود که «تل آویو» و «واشینگتن»، در اینباره متّفقند[6]؛ ادّعایی که «وزیر خارجه ایران» بلافاصله آن را تکذیب نمود[7].

جالب اینکه پیشتر، یک رسانه معروف صهیونیستی درباره ارسال نامه داستانیِ «نتانیاهو» به «روحانی» دست به خبرسازی زده بود، «پایگاه مجازی روزنامه هاآرتص» در خبری با تیتر: "جناب آقای روحانی برای دیدار با من به اسرائیل بیایید، نتانیاهو امضاء کرد"، نوشت: «جناب آقای روحانی، من از جلسه با «وزیر خارجه آمریکا»، «جان کری» آمدم، که در طول آن در مورد موضع اسرائیل درباره گفتگوهای اخیر «5+1» در «ژنو» بحث کردیم؛ و من احساس می کنم، بجای این همه گپ های کوتاهِ (Chit Chat) غیرمستقیم، زمان آن است که شما و من، رو در رو صحبت کنیم ... اسرائیلی ها و یهودی ها در سراسر جهان، بواسطه سخنرانی اخیر شما در «سازمان ملل»، دلگرم و آرام شدند؛ بویژه بواسطه حمایت شما از "گفتگو در برابر نزاع و اعتدال در برابر افراط گرایی". ما این را نشانه ای خوب گرفتیم و بسیار امیدواریم که کلمات شما صادقانه باشد»[8].

خبری که رسانه های داخلی از جمله «خبرگزاری ایسنا»[9] - به نقل از «سایت جام نیوز»- و «روزنامه جمهوری اسلامی» [10] و به تبع آنها، تعداد بالایی از رسانه های مجازی داخلی، آن را به اشتباه یک نامه واقعی پنداشتند و مدّعی شدند که این نامه از طرف «نتانیاهو» توسّط یک خاخام صهیونیستی تهیّه و منتشر شده است. خبرسازی که البتّه، هیچگاه توسّط منابع رسمی شفاف سازی حول آن صورت نگرفت؛ ولی می شد فرض کرد که این اقدام رسانه ای برای فرستادن پالس از سوی این رژیم به ایران بوده است.

علاوه بر عطش مقامات رسمی رژیم صهیونیستی برای ایجاد رابطه با ایران، تلاش های پردامنه ای نیز در عرصه دیپلماسی رسانه ای و عمومی شکل گرفته است. بحث دقیقاً از ایجاد یک کمپین برنامه ریزی شده در شبکه های اجتماعی است که از سال 2012 م.، نطفه آن در اراضی اشغالی بسته شد: "کمپین دوستی اسرائیل- ایران" (Israel Loves Iran)! این کمپین اجتماعی توسّط یک صهیونیست ساکن در اراضی اشغالی شکل گرفت.

این طرح شامل چند زیرپروژه کوچکتر می شد: برای صلح دوست من شو، ایرانی ها در تل آویو، جنگ را متوقّف کنید، آماده مردن در جنگ شما نیستیم، قهوه با شما و ... . طرح از طریق فرستادن طرح های گرافیکی به صفحات فیسبوکی، برگزاری سمینارها، ساخت کلیپ های تصویری و تهیّه گزارش های رسانه ای در معتبرترین رسانه های غالب جهانی؛ پیگیری می شد.

هدفگذاری در وهله اوّل این بود که بین مردم ایران با شهروندان غاصب، نظامی و غیرقانونی رژیم صهیونیستی از طریق ساخت روابط عاطفی و شبه جنسی؛ ارتباط عاطفی برقرار شود. در ابتدا قرار بود، این گزاره منطقی جلوه کند که مردم ایران با صهیونیست های ساکن اراضی اشغالی، هیچ جنگی ندارند و اختلافات سیاسی، مربوط به دولت ها و قابل حلّ است.

طرح از جاذبه های فطری و غریزی مخاطبین بطور گسترده ای استفاده می برد، بطوریکه در اکثر پوسترهای مربوط به "پروژه قهوه با شما"، عکسی از یک مرد ایرانی در برابر عکسی از یک دختر صهیونیست در حال خوردن قهوه به نمایش در می آمد. همچنین، در "پروژه آماده مردن در جنگ شما نیستیم"، نیز همین رویّه از طریق نمایش عکس هایی از دوستی دختران ایرانی با پسران صهیونیست یا بالعکس پیگیری می شد. مضاف بر اینکه، در برخی از پوسترها از تصویر کودکانِ اسرائیلی با چهره های "فوتوژنیک" برای برانگیختن احساسات مخاطبین ایرانی استفاده می شد. طیّ "پروژه ایرانی ها در تل آویو"، برای مدّت سه هفته، هفتاد اتوبوس شهری، 12 پوستر بزرگ گرافیکی از پیام های مشابه کمپین را حمل کردند؛ هزینه های این نمایش را چه کسی داده بود؟

توضیح گرافیکی مقصد نهایی طرح/ اختلاط زن و مرد بخوبی در اهداف اوّلیه نمایان است



نمایی از پروژه ایرانی ها در تل آویو



نمایی از پروژه کارخانه صلح



نمایی از استفاده از کودکان برای تأثیرگذاری بر فطرت مخاطب


نمایی از بهره برداری از غرایز مخاطب بمنظور تأثیرگذاری بیشتر/ مشرق از بارگذاری تصاویر مستهجن خودداری کرده است


طرح بزودی گسترش بیشتری یافت و بطور مثال شامل: "کمپین دوستی فلسطین- اسرائیل" شد و همینطور کشورهای دیگر طبق همین رویّه دوقلویی به آن منضمم شدند. طرح بدون اشاره به اینکه عامل ناآرامی در منطقه خاورمیانه (آسیای غربی)، بدلیل اشغالگری همین صهیونیست هایی است که تصاویرشان با قلبِ دوستی نقش می بست، به مخاطبین القاء می کرد که باید برای رسیدن به صلح و توقّف جنگ در منطقه علیه دولت ها متّحد شد؛ در حالیکه عامل ناآرامی ها وجود همین غاصبین است.

طیّ سال 2013 م.، مؤسّس صهیونیست کمپین با برگزاری یک سمینار برای یکی از سایت های اشتراک فیلم معروف دنیا، گزارشی از اقدامات کمپین و گستره و توسعه آن را به نمایش درآورد که طبق ادّعای همان سایت، بیش از 1 میلیون و 300 هزار مرتبه دیده شد. فعّالیت های کمپین، بطور گسترده ای توسّط بزرگترین کارتل های رسانه ای غرب پوشش داده شده اند، از جمله «NBC News»، «نیویورکر»، «هافینگتن پُست» و «CNN News» به این موضوع پرداختند.



نمایش بخشی از پوشش رسانه ای کمپین در رسانه های بزرگ غرب


به نظر می رسد که رژیم صهیونیستی سعی دارد برای فرار از نفوذ منطقه ای «جمهوری اسلامی» بخصوص در مرزهای فلسطین اشغالی - چیزی که خودشان از آن به "هژمون منطقه ای ایران" نام می برند- تمام بازوهای خود را برای حلّ معمّا؛ از طریق دیپلماتیک بسیج کند. به تازگی که ایران، حسن نیّت زیادی از خود نشان داده و اثبات کرده که به سمت حلّ دیپلماتیک ماجرای هسته ای گام بر می دارد، صحبت ها از اینکه "همه گزینه ها روی میز" است؛ نیز افزایش یافته است.

بگذارید، مقصد از تهدیدهای پوشالی آمریکا و رژیم صهیونیستی به جنگ با ایران را نمایان تر کنیم. این فقط ما نیستیم که می دانیم یک جنگ در منطقه علیه ایران، نه تنها به ضرر ایران نیست که زمینه ساز ساخت یک "نظم جدید قدرت در منطقه" است، ایران از آن نمی هراسد؛ حجم انبوهی از کارشناسان و تحلیل گران در اندیشکده های غربی و مقامات آمریکا نیز هستند که بارها اعتراف کرده اند که جنگ فقط به پیچیده تر شدن مسئله و کاهش شانس پیروزی نهایی آمریکا می انجامد. صحبت از جنگ و حتّی صحبت از تحریم های بیشتر، برای کشاندن ایران پای میز مذاکره، حفظ آن روی میز و کاهش قدرت چانه زنی ایران است؛ این چیزی است که «باراک اوباما» در نشست اخیر و مهمّ اش در «مرکز سابان» آن را صراحتاً بیان کرد[11].

همه حتّی کارشناسان نسبتا عاقل‌تر رژیم صهیونیستی می دانند که جنگ، گزینه پُر هزینه ای است و برای زمانیست که کارد به استخوان ها رسیده؛ بنابر این در ایران هم اغلب به حرّافی های «نتانیاهو» درباره حمله نظامی به ایران به دیده مزاح می نگرند. اگر جنگ واقعیت داشت و به نفع آمریکا و اسرائیل بود، سوریه الآن باید زیر و رو می شد؛ اگر جنگ واقعی است پس چه جایی برای هزینه های گزاف بمنظور ساخت "کمپین دوستی با اسرائیل" وجود داشت. این پروسه تا حدودی شبیه این است: "با دست پس زدن و با پا پس کشیدن".

مبرهن است که عطش مقامات رسمی و بنگاه های دیپلماسی رسانه ای و عمومی رژیم صهیونیستی، از روی عجز و برای دوری از یک جنگ واقعی است، در این حال خیلی اشتباه است که مقامات در ایران به اشتباه و احیاناً بطور سهوی؛ فکر کنند در صورت جنگ، ایران یک روزه نابود می شود، اینجا جایی نیست که ما بترسیم؛ جاییست که باید ثبات قدم و قدرت خود را به نمایش در آوریم، فراموش نکنیم که بخش بزرگی از محصول جنگ های نوین در زمین جنگ روانی چیده می شود.



[1] «نام بردن از "اسرائیل" در سازمان ملل تا چه حدّ مهم شد؟/ جمله ای که صهیونیست ها آن را پالس دانستند»- «هفته نامه خبری- تحلیلی 9 دی»- 20/7/1392

همچنین رجوع شود به: «Hours before Iran FM meets Kerry|Rohani calls on Israel to sign Nuclear NPT»- By Reuters, The Associated Press and Haaretz- 26sep, 2013/ «گریه های خنده دار»- «حسین شریعتمداری»- «روزنامه کیهان»- 10/7/1392

[2] دکتر «روحانی»، در «اجلاس جهانی خلع سلاح اتمی سازمان ملل»: «"اسرائیل" به عنوان تنها غیرعضو «پیمان عدم اشاعه تسلیحات هسته ای» (NPT) در این منطقه، باید بدون هیچگونه تأخیری به این معاهده بپیوندد تا همه فعّالیت های هسته ای در منطقه؛ تحت "پادمان های جامع آژانس بین المللی انرژی اتمی" قرار گیرد»- «خبرگزاری ایرنا»- 4/7/1392

[3] «گزارش «اعتماد» از تبریک سال نوی یهودی توسّط روحانی و ظریف»- «روزنامه اعتماد»- صفحه سیاست- 16/6/1392

[4] رجوع شود به: «Political storm in Tehran|Rohani did not recognize the Holocaust, Iran news agency claims»- By Haaretz- 26sep, 2013/ «Amid U.S.-Iran thaw|Iranian foreign minister: The Holocaust is no myth»- By Haaretz and Reuters- 29sep, 2013

[5] «خبرگزاری تسنیم» به نقل از «روزنامه صهیونیستی جورزالم پُست»- 17/9/1392

[6] «باشگاه خبرنگاران جوان» به نقل از «خبرگزاری دویچه وله آلمان»- 8/9/1392

[7] «جواد ظریف» در حاشیه دیدار با مراجع معظّم تقلید در «قم»، طیّ پاسخ به سئوالی مبنی بر فشار رژیم صهیونیستی برای داشتن نماینده در مذاکرات آینده «5+1»: «چنین چیزی هیچگاه محقّق نخواهد شد و حتماً در اتاقی که رژیم صهیونیستی باشد، ما حضور نخواهیم داشت»- «شبکه خبر ج.ا.ا»- 8/9/1392

[8] «Dear Mr. Rohani, Come visit me in Israel. Signed, B. Netanyahu»- By Rabbi Gideon D. Sylvester- Haaretz- 30oct,2013

[9] «نتانیاهو به روحانی نامه نوشت؟»- «خبرگزاری ایسنا» به نقل از «سایت جام»- 11/8/1392

[10] «روزنامه جمهوری اسلامی»- ستون تازه ها- 11/8/1392

[11] «اوباما» طیّ مصاحبه در «مرکز سابان انستیتو بروکینگز»: «از این رو فکر می کنم اگر شما بخواهید اختلافات بین من و نتانیاهو را درباره مسئله ژنو خلاصه کنید ، به این نکته می رسید که اگر ما فقط فشار را افزایش دهیم - تحریم های جدید ، تحریم بیشتر ، تهدید نظامی و غیره- ایران در نهایت تسلیم می شود.منظورم دو نکته است: اول این که دلیل جواب دادن تحریم ها - زیرا ما آنها را به شکل دردآور تنظیم کردیم- این است که دیگر کشورها مطمئن هستند که ما تحریم را فقط بخاطر تحریم وضع نکرده ایم بلکه واقعاً به این علت وضع کردیم که ایران را به میز مذاکره بیاوریم و مسئله را حل و فصل کنیم. و اگر برداشت بین المللی این بود که ما در حل و فصل دیپلماتیک این مسئله حسن نیت نداریم ، واقعاً ساختار تحریم ها فرو می ریخت. نکته دوم این است که شما باید این رویکرد کنونی ما را با گزینه های جایگزین مقایسه کنید. این ایده که ایران با تحریم های بیشتر و تهدیدات نظامی عصبی تر می شود و در نهایت تسلیم می شود ، برداشت درستی از ایران نیست. آنها مسیری می خواهند که در آن احساس کنند به یک راه حل ارزشمند و همراه با منزلت رسیده اند. این لازمه سیاسی برای آنهاست و فکر می کنم در همه طیف های سیاسی آنها این احساس وجود دارد. از این رو وظیفه ماست که راهی پیشنهاد کنیم که نه تنها در جهت اهداف خودمان باشد بلکه به آنها نیز فرصت دهد به طریق محترمانه به جامعه جهانی ملحق شوند و رویکرد خود را تغییر دهند»- «باشگاه خبرنگاران جوان»- 17/9/1392


مطالب مرتبط