اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

ترویج مسیحیت در میان ایرانیان با کمک گوگل + تصاویر


گوگل در تبلیغات حاشیه جیمیل (gmail) ایرانیان و فارسی زبانان، آگهی شبکه مسیحیان را به زبان فارسی قرار داده است. امکاناتی که سازمان تبلیغات هم می تواند برای تبلیغ اسلام از آن استفاده کند اما به آن بی توجه است.
گروه جنگ نرم مشرق- تفکر و ایدئولوژی از دیرباز از اصول تحکیم بخش و تاثیر گذار بر پایه های حکومت و پیشرفت و تعالی جوامع محسوب شده و این تاثیر همچنان پابرجا است؛ از این رو مومنان نظام های ایدئولوژیک تا وقتی همچنان به نظام عقیدتی خود وفادار خواهند ماند که شاکله ی ایدئولوژی آنان دستخوش دگرگونی نشود و تازمانی بر تعالی سبک زندگی خود پا فشاری خواند نمود که مورد طمع و هدف نظامات سلطه واقع نگردند و پروژه ی ایمان زدایی در جامعه ایشان آغاز نشده باشد.


مسیحیت یکی از قدیمی ترین ادیانی است که در فلسطین و کرانه باختری رواج داشته و سر منشا خود را در گرو رسالت حضرت عیسی می داند؛ البته باید دانست که همواره "عیسی ناصری" مد نظر مسیحیان تفاوت گسترده ای با "عیسی ابن مریم" به عنوان پیامبر مسلمان مد نظر قرآن کریم داشته و دارد.

عیسی مد نظر مسیحیان، پسری برای خدا است که ظهورش با اوج سلطه گری روم عصر کفر روبرو شده است؛ این فرد از یک سو بدنبال دوری از تهیج بیش از پیش رومیان از ترس قلع و قمع معدود طرفدارانش بود و از سوی دیگر بایستی که خدعه ها و جاسوسی های پی در پی یهودیان را علیه خود خنثی می ساخت.

بدین جهت بنابه ادعای مسیحیان، این جماعت در ایام عیسی که بگونه ای عصر پیدایش مسیحیت است به تبلیغ محفلی و بسیار آهسته پرداخته و از هرگونه حرکت کلان و فراگیر اجتناب می ورزیدند.

بنابر این تفکر، پس از مصلوب شدن عیسی و عروج او، مسیحیت حرکت خود را به طور خزنده به سمت اروپا و قلمرو مرکزی روم توسعه داد تا اینکه موفق شد در اندک زمان در رُم پایتخت امپراطوری روم برای خود جایگاهی بدست آورد تا اینکه کنستانتین (Constantine the Great) امپراطوری روم به کیش مسیحیت در آمد و باعث شد که مسیحیت دوران اوج خود را بیابد.

در این دوران دیگر مبلغین مسیحی به طور زیر زمینی به تبلیغ و اشاعه تفکر خود نمی پرداختند و به طور علنی و با خدمت گیری شاعران، ادبا و خطیبان به تبلیغ کیش خود مشغول و مخالفان خود را نیز با توسل به ارتش عظیم روم مهار و قلع و قمع می ساختند.

با سقوط امپراطوری روم و به آتش کشیدن شهر رم توسط اسلاوها (Slavs)، مسیحیت اروپایی عصری تاریک را برای مدتی کوتاه به خود دید تا اینکه پس از مدتی کلیسا موفق به برپایی حکومت خود در رُم و استقرار آن در واتیکان گردید؛ امری که منجر به توسعه سلطه کلیسا بر تمام ممالک اروپایی گشت.

در این دوران رُم با وجود آنکه همچنان خود را ابرقدرت جهان می پنداشت و با به راه انداختن جنگ های صلیبی و هدایت صلیبیون به ممالک اسلامی کشتاری عظیم را در جهان مدیریت می نمود، اما با این همه واتیکان (Vatican) دستخوش فساد شده بود و کار به جایی رسید که راهروهای زیر زمینی رُم برای عیاشی پاپ ها به راه افتاد.

پس از جنگ های صلیبی و قدرت گرفتن پادشاهی های اروپایی که همزمان با اوج فساد واتیکان و به ستوه در آمدن مردم از دستگاه تفتیش عقاید (Inquisition) بود؛ قدرت کلیسا رفته به رفته روبه زوال گردید و اروپای تحت سلطه اشراف یهودی، تولد جدید خود را تحت عنوان رنسانس (Renaissance) آغاز نمود.

با گذشت رنسانس و پیدایش عصر معاصر اروپا و ظهور فلاسفه اخلاق مداری همچون کانت، مسیحیت رفته رفته قدرت خود را البته با شروطی جدید بازپس گرفت؛ قدرتی که موجب می شد تا اروپای معاصر بالاخص به دلیل اتخاذ سیاست های استعمارگرایانه، از توفیقاتی عظیم در مسیر امپراطوری بهره مند گردند.

در عصر نوین اروپا برای توجیه و تثبیت اهداف استعماری خود محتاج به اهرمی ایدئولوژیک جهت اعمال حد اعلای سلطه یعنی سلطه فرهنگی بودند؛ این امر قدرت ظاهری کلیسا را رونق بخشید و موجب شد تا هزاران میسیونر در قالب مبلغ دینی، به آفریقا، شرق دور، هند، آمریکا و خارومیانه گسیل داده شده و اقدام به تحکیم قدرت غرب در شرق و جایگزینی چکمه های سربازان با قلم و کاغذ میسیونری نمایند.

اگر چه این امر در گام نخست پس از اتمام جنگ دوم جهانی و در گام نهایی خود با اتمام جنگ سرد و ظهور جنبش های دین ستیزانه و نسل جدید روشنفکران سکولار، در کنار اتخاذ مواضع خلاف اخلاق کلیسا و افشای فساد دستگاه پاپی، مسیحیت را بیش از پیش دستخوش تغییراتی اساسی و فروپاشی در داخل جامعه غرب نمود، اما با این همه این فروپاشی هیچگاه موجب خروج مسیحیت به عنوان مولفه ای تاثیر گذار از سیاست خارجی اروپا نگردید.

بر این اساس مسیحیت با وجود انحطاط کامل خود در جامعه غرب، همچنان به دنبال تبلیغ و جذب در خارج از مرزهای موجود خود بوده و سعی می کند تا با بروز رسانی خود در قالب استفاده و بکارگیری از ابزار آلات جدید همچون فیلم، موسیقی، آثار ادبی، به صدور سبک زندگی انسان سکولار غربی مبادرت ورزد.

در این راستا استفاده از فضای مجازی به عنوان جهانی موازی که هیچ حد و مرزی بر آن اعمال نمی شود و دولت ها عاجز از اعمال کنترل بر روی آن بوده و امروزه به عنوان تهدیدی نوظهور علیه دولت ها، بویژه نظام های سیاسی-ایدئولوژیک مستقل از غرب به نقش آفرینی می پردازد، از پتانسیل ویژه و منحصر به فردی جهت بسط و گسترش تفکرات مسحیی به عنوان یکی از گزینه های رخنه غرب در سبک زندگی جوامع، بویژه جوامع اسلامی برخوردار است.

به این ترتیب یکی از جدید ترین و مهمترین میدان های نقش آفرینی نسل جدید میسیونر ها در رخنه فرهنگی به جوامع، فضای مجازی می باشد؛ فضایی که نمونه عینی آن در ایران اسلامی قابل مشاهده و بررسی است.

سایت دوستی با خدا از جمله سایت های میسیونرهای سایبری است که در تقابل غرب با تفکر اسلامی و ایرانی، اقدام به استفاده از روشی نسبتا بدیع جهت رخنه با باورهای عقیدتی و سبک زندگی اسلامی در قالب کیش و آیین مسیحیت دارد.

سایت دوستی با خدا بر خلاف اکثر سایت های وابسته به میسیونری، به جای استفاده از روش های تکراری و کلیشه ای، شیوه هایی نوین را برگزیده و به هیچ عنوان در صدد توجیه مسیحیت تبشیری نبوده و از هیچ یک از روش های متداول همچون گرفتن مصاحبه از مسیحیان تبشیری و یا تحلیل گران اسلام ستیز و انتشار مقاله علیه اسلام  استفاده نمی نماید؛ بلکه در این سایت از نسل جدیدی از روش های القای ذهنی استفاده می شود.

استفاده از روش آماده سازی تدریجی

از جمله روش ها و نوع عمل این شبکه در القای پیام تبشیری خود، برگزیدن شیوه آماده سازی تدریجی ذهن می باشد؛ شیوه و متدی که مبتنی بر آن هجوم و سلطه روانی-فرهنگی به طور کامل خزنده و آهسته-پیوسته ادامه یافته و در گام نخست از طریق مقدمه سازی از امور کلی به منظور آماده سازی ذهنی آغاز می گردد.

این نحوه عمل سپس به طور گام به گام در حرکت به سمت اشغال ذهن هدف ادامه داده شده که در مجموع ذهن هدف بدون هیچگونه شوک ناگهانی مشغول به آرمان های ناهمگون این شبکه میسیونری می گردد.

به عبارتی دیگر این شبکه در گام نخستین خود به آماده سازی ذهنی و یا ایجاد جرقه آغازین مبادرت ورزیده و سپس در گام های مکمل به تسخیر و اشغال ذهن هدف خود مبادرت می ورزد.

در این راستا همیاری و کمک شرکت گوگل (Google) نیز نقش بسزایی در فراهم سازی شرایط تاثیر گذاری و تحقق گام نخست عملیات روانی این شبکه وابسته به مسیحیت تبشیری ایفا می نماید. شرکت گوگل بوسیله سیستم تبلیغات خود، بر اساس داده هایی که از عموم افراد و ازجمله ایرانیان جمع آوری می کند تبلیغات مرتبط با مسیحیت را در حاشیه ایمیل ایرانیان و فارسی زبانان قرار می دهد.

همچنین این شبکه اقدام به ارسال نامه محبت آمیز پدر آسمانی به گروه هدف فارسی زبان می نماید؛‌ که تنظیم هوشمندانه و دقیق این امر به عنوان نخستین حلقه فرایند ذهنی، ضمن جلب اعتماد و از کار انداختن گارد روانی مخاطب، موجبات شوق به ادامه ی مسیر را برای هدف فراهم می سازد.

البته فازغ از کلیات ذکر شده، این گام دارای ویژگی های کیفی خاص خود می باشد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1. استناد به مسلمات

اولین ویژگی این شبکه استفاده از بدیهیات در قاعده  شیوه استدلالی استتناج از کل به جز می باشد.

درحقیقت این شبکه با بهره گیری و پرداختن به مسائل کلی و مورد پذیرش انسان ایرانی هچون مهربان باری تعالی و خلقت خداوند، اسباب رخنه را در هدف خود فراهم نموده و سپس اقدام به کاشت و استنتاج باورهای انحرافی مسیحیت، در قاعده جزء انگاری آن از امور مقبوله کلیه و مبدل سازی آن به ایمان می نماید.

2. تلطیف هدفمند

دیگر ویژگی این شبکه تلطیف هدفمند ذهن می باشد؛ به این نحو که با درج مسائلی احساسی و در ظاهر محبت آمیز سعی می شود که از یک سو به اعتماد مخاطب دست یافته و از سوی دیگر با به تصویر کشیدن چهره ای خیر از ماهیت اصلی گردانندگان این سایت در منظر مخاطب بکاهد.

در این راستا این شبکه ضمن استفاده از جاذبه های سمعی و بصری، در کنار بهره گیری از جاذبه های جنسی، با پخش صحنه های آرامش بخش از طبیعیت و موزیکی با ریتم آرام، به طور گذرا به مضمون پاره ای از مفاد نامه محبت آمیز پدر آسمانی اشاره و به اعمال روانکاوی ذهن هدف و تلطیف آن مبادرت می ورزد.

3. ابهام آفرینی هوشمندانه

از دیگر ویژگی های این شبکه ابهام آفرینی هوشمندانه در قالب طرح عباراتی همچون به راستی چرا مسیح چنین می گوید و دارای چه قدرتی ست که می تواند چنین ادعایی داشته باشد؟ در ذهن و فکر مخاطب فارسی زبان می باشد.

سوالاتی که طرح هوشمندانه آن موجب ایجاد اشتیاق در هدف برای پیگیری موضوعات مد نظر این شبکه و در حقیقت ادامه فرآیند به طور داوطلبانه و با آغوش باز از سوی ذهن هدف می باشد.

ابهام آفرینی هوشمندانه این شبکه در کنار طرح عناوین جذابی چون زندگی های تغییر یافته و خلق مثال های ملموس از زندگی ایرانی های مسلمان مرتدی که در پرتو مسیحیت به زیبایی زندگی می کنند، مخاطب را در خلصه  باور پذیری فرو برده و او را در طباخی میسیونر های مسیحی آماده بلع می نماید.

فارغ از تخیل محور بودن قصه های مندرج در زندگی های تغییر یافته آنچه که حایز اهمیت است دگرگونی و به نوعی مصادره مفاهیم اسلامی و باورهای انسان مسلمان ایرانی در قالب ادبیات مسیحیت می باشد.

این شبکه ضمن کم حجمی خاص خود و بکارگیری ادبیات روان و ساده در بازتولید مفاهیم متعالی اسلامی با برند و عنوان جعلی مسیحیت، همواره در حال سنجش موقعیت و کامیابی یا عدم باور پذیری فرآیند مذکور توسط کاربران جذب شده خود می باشد.

بر این اساس در خاتمه هربار فرایند ارتباط گیری، این شبکه از مخاطب می پرسد که آیا تمایل به دعا دارد یا خیر؛ که در حقیقت نوعی سنجش کارآیی فرایند است که در هر دو حالت متصور، موسیونرهای گرداننده سایت، رفتاری متفاوت را برای ذهن هدف در نظر گرفته اند.

به این ترتیب در هنگامی که مخاطب اعلام قبول فرآیند دعا را می نماید و در حقیقت به حلقه مسیحیان تبشیری می پیوندد، متنی به منظور تبریک به وی پدیدار می شود که در آن عبارات بسیار مایل هستیم برایتان ایمیلی حاوی آدرس لینک هایی را بفرستیم که بجهت شناخت بیشتر ایمان و رشد روحانی تان به شما کمک خواهند کرد.

این رفتارسنجی و برنامه ریزی در صورت اعلام نظر مخاطب بر گزینه اجتناب از درخواست دعا به گونه ای متفاوت رقم می خود؛ بدین صورت هنگامی که مخاطب بر روی این گزینه اعلام نظر می نماید، سایت موصوف از وی چرایی این مسئله را در قالب درخواست برای طرح سوال طلب می نماید و از سوی دیگر اصرار بر گرفتن اطلاعات تماس مخاطب دارد.

 از آنجا که نظام ایران، نظامی اسلامی و مبتنی بر ارزش ها و آرمان های متعالی مذهب تشیع می باشد، بدیهی است که پایداری و ثبات نظام در گرو بقا و دوام نظام اسلامی در کشور بوده و از این رو مسلم است که همواره بایستی به بررسی روش های مقابله با خروج اذهان عمومی از منویات اسلامی و تحکیم اصول و ارزش های اسلامی در اذهان جامعه پرداخته شود. سازمان تبلیغات و سایر گروههایی که به تبلیغ اسلام و تشیع می پردازند نیز می توانند از روشهای نوین تبلیغ استفاده کنند مساله ای که کمتر در فعالیتهای آنان دیده می شود.

از انفجار در قلب اروپا و کشتن جوانان ایرانی تا کابوس عبدالله برای روس‌ها + تصاویر


گزارشی از دردسرهای‌ آل‌سعود برای ملت‌ها؛
کشورهای غربی که آل سعود را برای نقش‌آفرینی در بحران های مختلف خاورمیانه، گزینه ای قابل می دانستند، دریافته‌اند که ریاض برای منافع خود حاضر است به هر گونه اتحادی پشت پا زده و در راستای اهداف منفعت طلبانه خود متحدان خود را قربانی کند.
گروه بین الملل مشرق - در حالی که عربستان ادعای قلب اسلام را داشته و خود را اعتبار و وزنه ثبات و صلح خاورمیانه معرفی می کند، قراین و نشانه های اخلال گری این کشور در منطقه و حتی فرامنطقه روز به روز در حال گسترش است.

شبه جزیره عربستان به عنوان سرزمین معنوی همه مسلمانان، جایگاه بس ویژه ای در میان کشورهای اسلامی و حتی سایر ادیان و مذاهب دارد. از این رو ساختار سیاسی آن نیز به همان میزان مسئولیتی بس خطیر در قبال سایر کشورها به ویژه همسایگان و کشورهای اسلامی خاورمیانه بر دوش دارد. این در حالی است که آل سعود نه تنها این مأموریت خطیر را به فراموشی سپرده، بلکه در جهت خلاف آن، عمل کرده و سیاست بازی های منفعت گرایانه را سرلوحه تمامی مناسبات ریاض کرده است.


رفتار سیاسی سعودی ها به گونه ای است که به تدریج به سمتی می روند که هیچ دوست و متحدی در منطقه نداشته و غرب نیز با بی اعتمادی این کشور را وارد معادلات خاورمیانه، جهان عرب و یا بین المللی کند. این در حالی است که عربستان می توانست با دیپلماسی مناسب شأن معنوی این کشور، نقش تأثیرگذاری را در حل و فصل موضوعات مختلف ایفا کند. با این وجود آل سعود اخلال گری را به صورت روزافزونی در دستور کار قرار داده است به گونه ای که کشورهایی مانند قطر که سعودی ها ادعای دوستی با آن را داشتند نیز، در حال پیوستن به جرگه ناراضیان رفتار عربستان در حیطه روابط خارجی بوده و نمی توان آینده ای مثبت و با ثبات را برای آنها پیش بینی کرد.

رقابت عربستان با ایران نیز در مراحل غیر قابل قبولی قرار گرفته است. حوادث تروریستی اخیر در مرزها و نیز در خاک لبنان، نشان می دهد که گویی ریاض هیچ دیپلمات دور اندیشی را در ساختار سیاسی خود ندارد تا از سویی اهمیت روابط این کشور با تهران را به آن گوشزد کند و از سوی دیگر هزینه های اخلال در امور درون مرزی و فرامرزی ایران را برای آل سعود تبیین نماید. در واقع رویه ای که عربستان در پیش گرفته، به حدی غیرقابل قبول است که شاید منفعت ملی کشورها در آن باشد که عطای آن را به لقایش ببخشایند و رویکرد مقابله به مثل در برابر آن را در دستور کار قرار دهند. برای اثبات این مدعا لازم است نگاهی به اقدامات مختلف این کشور انداخته و اخلال گری های آن را مورد بررسی قرار دهد.


1)    عربستان؛ دردسر آفرین روسیه، آمریکا و اروپا

حمایت‌های مالی و سازمانی عربستان سعودی از تروریسم به عنوان یک تهدید غیر قابل انکار نه تنها کشورهای مظلومی چون سوریه، عراق و افغانستان را دربرمی گیرد بلکه از آن فراتر رفته و به عنوان یک تهدید بین المللی، از شرق تا غرب جهان را در پنجه خود گرفته است. حمایت های مالی از فعالیت های القاعده، روشنترین مثال این امر است که بارها و بارها به اثبات رسیده است. به عنوان مثال، وزارت دارایی آمریکا در اوایل 2000، موفق شد «سازمان خیریه اسلامی بین المللی» را در زمینه تأمین مالی القاعده در سراسر جهان ردیابی کند.

سازمان که از زیرمجموعه های مهم «اتحادیه جهانی اسلامی» وابسته به دولت عربستان سعودی است. همچنین در سال 2002 بازجویان ناتو در فعالیت «کمیسیون عالی سعودی کمک به بوسنی» که توسط امیر سلیمان بن عبدالعزیز تشکیل شده و از حمایت ملک فهد پادشاه وقت عربستان سعودی برخوردار بود، نکات جالبی کشف کردند. در جریان آن تحقیقات مکالمات تلفنی کارکنان این سازمان با اسامه بن لادن و ابو زبیده، رهبران «القاعده» کشف شد. هدف این تماس ها، تدارک حملات به سفارت آمریکا در سرایوو پایتخت بوسنی بود. اعضای کمیسیون قبل از آنکه نمایندگان ناتو حساب های بانکی آنها را توقیف کنند، موفق شدند از آنها 41 میلیون دلار را برداشت کنند.

عربستان سعودی تأمین مالی گسترده تبلیغ اسلام سلفی در آمریکا و اروپا را در دست دارد. این امر در مساج آمریکا به صورت شفاف به اثبات رسیده است. در این راستا چند سال پیش شیخ هشام قبانی عالم صوفی در جلسه علنی وزارت امور خارجه آمریکا اظهار داشت که وهابیون در 80% مساجد کشور مستقر شده اند. در آن زمان مقامات آمریکایی به اظهارات این دانشمند توجه نکرده بودند ولی مدتی بعد سازمان حقوق بشری «فریدوم هاوس» حرف های قبانی را تأیید نمود. این سازمان درباره اوضاع مساجد آمریکا گزارش 95 صفحه ای منتشر کرد.



افراد سازمان حدود 20 مسجد در 6 ایالت و ناحیه کلمبیا را بررسی کرده و در هر یک از آنها جزوه های افراطی را کشف کردند که جهاد مسلحانه را تبلیغ کرده و به قتل یهودیان و مسیحیان دعوت می نمودند. مدافعان حقوق بشر کشف نمودند که پول برای تبلیغات و انتشار این جزوه ها غالباً از عربستان سعودی به ایالات متحده ارسال می گردد.

در سال 2008 «ستیوارد لوی» معاون وزیر دارایی ایالات متحده طی سخنانی دربرابر یکی از کمیته های مجلس سنا اظهار داشت که عربستان سعودی مهمترین منبع مالی برای القاعده و بعضی سازمانهای افراطی دیگر می باشد. جالب توجه است که عربستان سعودی بر خلاف درخواست های مکرر ایالات متحده، با لجاجت عجیبی از مسدود کردن جریان مالی از بیت المال این پادشاهی تا گروه های تروریستی خودداری می نماید. در سال 2011 هیلاری کلینتون وزیر وقت امور خارجه آمریکا نیز نتیجه گیری های لوی را مورد تأکید قرار داده و اظهار داشت که منابع اساسی تأمین مالی تروریسم جهانی در عربستان سعودی واقع شده است.

به تازگی نیز درحالی که آمریکا سعی در همراهی با روسیه و برگزاری مذاکرات ژنو 2 دارد عربستان سعودی به مدیریت بندر بن سلطان همچنان به حمایت از گروههای تروریستی و تشدید جنگ تروریستی در سوریه ادامه می دهد. بر این اساس گفته می شود آمریکا اخیرا از عربستان سعودی درخواست کرد بندر بن سلطان را از مدیریت بحران سوریه برکنار کند. حتی برخی منابع خبری منتشر کردند که ارتباط سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) با بندر بن سلطان قطع شده است. به نظر می رسد آمریکا در بحران سوریه به این نتیجه رسیده است که همسویی با عربستان سعودی و دامن زدن به جنگ تروریستی در سوریه نه تنها منافع آنرا تاکنون تامین نکرد بلکه به شدت ارزش های آمریکایی را زیر سوال برده و تناقض گفتار و کردار آمریکا را آشکارا نشان داد.

توافق جمهوری اسلامی ایران با 1+5 و امضای توافقنامه ژنو حلقه اختلاف های آمریکا و عربستان را تکمیل و زمینه بیشترین عصبانیت ریاض از واشنگتن را فراهم کرده است. عربستان سعودی به هیچ عنوان کاهش تنش جمهوری اسلامی ایران با غرب را در راستای امنیت و منافع ملی خود نمی داند.

حمایت آل سعود از تروریسم، اروپاییان را نیز در دردسر بزرگی انداخته است. در این راستا روزنامه داون به نقل از گزارش پارلمان اروپا در مورد حمایت عربستان از تروریست ها پرداخته و نوشت: «به نظر می‌رسد تنها دین یا نفت نیست که ازعربستان سعودی صادر می‌شود بلکه این کشور نفت‌خیز مشغول تامین مالی وهابی‌ها و سلفی‌های سراسر جهان است.» روزنامه آلمانی «بیلد» نیز با استناد به منابع امنیتی سری افشاء کرد که گروههای تروریستی القاعده در حال طراحی سری عملیات های تروریستی گسترده است تا در کل کشورهای اروپایی آن را اجرا کند. براساس این روزنامه مردمی آلمان، اعمال خرابکارانه و انفجارهای انتحاری در خیابان ها و تونل ها و بمب گذاری در مترو از جمله برنامه های پیش بینی شده القاعده برای کل کشورهای اروپایی است. انفجار تروریستی در متروی مادرید (2004)، لندن (2005)، که تلفات بسیاری را در پی داشت، شفاف ترین موارد این امر هستند.


روسیه هم در کنار آمریکا و اروپا، از فعالیت «خیرین»، سازمان ها و سرویس های ویژه سعودی آسیب دیده و می بیند. ساختارهای قبلی یا فعلی عربستان سعودی مانند بنیاد «الحرمین»، بانک تجاری ملی، «رابطه العالم الاسلامی»، «المؤسسه الراجحه» و غیره در جریان دو جنگ چچن از جدایی طلبان پشتیبانی کرده و در سازماندهی اعمال تروریستی در خاک فدراسیون روسیه دست داشتند. به عنوان مثال، بنیاد «الحرمین» بارها از طریق شعبه خود در باکو برای مرکز اسلامی وهابی «قفقاز» واقع در ماخاچقلعه مبالغ قابل توجهی ارسال کرده است.

در سال 1997 این بنیاد به سلفیون داغستان کمک زیادی کرد که هدف آنها سرنگونی نظام قانونی در خاک این جمهوری خودمختار و ایجاد دولت اسلامی داغستان و چچن و خروج از ترکیب فدراسیون روسیه بود. در سال 1999 «الحرمین» بنیاد ویژه حمایت از مقاومت چچن را تشکیل داد. شعبه این سازمان در خاک آذربایجان فعالیت می‌کرد و فعالان بنیاد سرپرست تأمین اسلحه و مهمات برای شبه نظامیان چچن بودند. همچنین عربستان سعودی در «آموزش» مسلمانان روسیه پول فراوانی سرمایه گذاری کرده و مصراً به دنبال آن است که جوانان مسلمان فدراسیون روسیه به افراطیون سلفی تبدیل گردند.


پیش از این "مشرق" گزارشی کامل از نحوه شکل گیری گروه‌های چچنی و همچنین خطرات این گروه برای دولت روسیه را منتشر کرده است.

این در حالی است که واعظین و علمای سعودی خودشان نیز وارد سرزمین فدراسیون روسیه می شوند. نوجوانان در مدارس، مراکز فرهنگی و آموزشی و اردوهای تابستانی که با پول بنیادها و سازمان های مذکور دایر شدند، نه تنها تلاوت قرآن و زبان عربی بلکه ارزش هایی را یاد می گیرند که جلب آنها به دسته های شبه نظامیان سلفی را تسهیل می کند. به عنوان نمونه، فارغ التحصیلان مدرسه «یولدیز» در شهر «نابرژنی چلنی» عضو گروه های مسلح اسلام گرا در افغانستان، چچن و تاجیکستان بودند. بعد از آنکه این اطلاعات به آگاهی مراجع قضایی رسید، مدرسه مذکور تعطیل شده و اکنون فقط به صورت مدرسه دینی برای دختران فعالیت می کند.


2)     دخالت در امور کشورهای منطقه

رابطه عمیق و گسترده دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان سعودی با رهبران جنبش طالبان در افغانستان و پاکستان و دیگر جنبش‌ها و گروه‌های فعال تروریستی در کشورهای دیگر، یکی دیگر از مشکلاتی است که گریبان گیر منطقه است. حمایت های مالی و ایدئولوژیک از گروههای خطرناک افراطی وهابی و سلفی که امنیت کشورها و نیز کشورهای فرامنطقه ای را در معرض خطر قرار می دهند، از اقداماتی است که جامعه بین الملل را نسبت به ریاض بیش از پیش بی اعتماد ساخته است.

عربستان با آنکه سلفی گری رادیکال را برای خود نمی پسندند (چون حکومت آل سعود را تهدید می کند) از گسترش آن در خارج از مرزهای خود با تمام قوا حمایت کرده و تبلیغ و ترویج وهابیت را در جوامع اسلامی در دستور کار قرار داده است. سوریه را می توان روشن ترین مثال حال حاضر مداخله در تمامیت ارضی یک کشور تلقی کرد. حمایت از گروههای افراطی نه تنها روند طبیعی اصلاحات را متوقف کرد و به جای آن جنگ داخلی، کشتارهای وحشتناک و فتواهای عجیب و غریب و ضدانسانی را برای مردم این منطقه به ارمغان آورد بلکه شوک به جا و عمیقی را نیز به متحدان منطقه ای و غربی عربستان وارد کرد.

بر این اساس کشورهای غربی و محافل بین المللی که روی مرکزیت معنوی عربستان حساب باز کرده و حکومت آل سعود را برای نقش آفرینی در بحران های مختلف خاورمیانه، گزینه ای قابل می دانستند، پی به اشتباه خود برده و دریافتند که ریاض برای منافع خود حاضر است به هر گونه اتحادی پشت پا زده و در راستای اهداف منفعت طلبانه خود متحدان خود را قربانی کند. در واقع برای غرب به اثبات رسیده است که خط¬مشی عربستان نه تنها امنیت منطقه ای بلکه امنیت جهانی را نیز در مخاطره قرار داده است. سیاست های ترویج «نفرت از دیگران» در میان گروه های افراطی مانند داعش، کاملا متناقض با ادعای سعودی ها و خوش بینی سابق غربی ها مبنی بر حمایت عربستان از گروههای میانه رو است.


قضیه زمانی جالبتر می شود که عربستان به دوست دیرین خود یعنی قطر نیز پشت پا زد و به جای عمل به قول و قرارهای اولی که در مورد سوریه با هم گذارده بودند، از میدان به در کردن قطر در سوریه را در اولویت قرار داد. بر این اساس داعش حملاتی را علیه گروه های انقلابی مشخصی در سوریه مانند «الفاروق» و  «نوادگان پیامبر» که از حمایت مالی قطر برخوردار هستند؛ آغاز کرد. این در حالی است که مدتی پیش رئیس یکی از گروه های مسلح از ادغام ده ها گروه مسلحِ مستقر در اطراف دمشق  و تشکیل گروهی واحد به نام «ارتش اسلام» خبر داد که به گفته دیپلمات ها و مخالفان سوری؛ این گروه با حمایت مستقیم عربستان تشکیل شد خصوصاً اینکه «زهران علوش» رئیس آن در عربستان تحصیل کرده و پدرش نیز یکی از مبلّغان سلفی این کشور بود.

در حقیقت نظام عربستان مدت زمان طولانی است که در داخل و خارج از خاک خود از سلفیت وهابی حمایت می کرد و با آغاز انقلابها در کشورهای عربی مُجدّانه سیاست «تفرقه افکنی میان مذاهب» را در پیش گرفت تا مانع اتحاد سُنی ها و شیعیان این کشورها شود. جالب اینجاست که نیروهای امنیتی لبنان نیز در یافته های جدید خود از حملات تروریستی در لبنان، اظهار داشته اند: «طبق این اطلاعات عربستان نه تنها از گروههای افراطی و تندرو در سوریه حمایت می کند؛ بلکه گروههای افراطی و تندرو در نقاط مختلف لبنان را مورد حمایت همه جانبه خود قرار داده است.»


مصر یکی دیگر از کشورهایی است که دخالت عربستان در سرنوشت سیاسی آن، تحولات این کشور را به مسیری خارج از مطالبات مردمی سوق داد. عربستان حمایت های سیاسی، نظامی و مالی خود را در اختیار «عبدالفتاح السیسی» وزیر دفاع مصر و عامل برکناری محمد مرسی رئیس جمهور اخوانی مصر، قرار داد و به شدت ممنوعیت فعالیت گروه اخوان المسلمین و مصادره اموال این گروه را ترغیب کرد.


3)     قدرت طلبی و برتری خواهی منطقه ای

یکی دیگر از رفتارهای آل سعود در عرصه روابط خارجی که همسایگان را با دردسرهای بسیار از جانب ریاض مواجه کرده است، قدرت طلبی و تلاش برای جایگاه برتر در مسائل و مناسبات منطقه است. در واقع سعودی ها به هر قیمت ممکن و با هر هزینه ای تلاش می کنند تا خود را به اصطلاح پادشاه و کدخدای منطقه معرفی کنند و جالب اینجاست که برای این هدف به هر گونه اقدامی دست می زنند. قراین این رفتار در حال حاضر در 3 بستر روابط ایران و آمریکا، تحولات سوریه و نیز سنگ اندازی و کارشکنی در مقابل قطر در جریان است.


ملک فیصل شاه اسبق سعودی به همراه پدر اسامه بن لادن

واکنش عربستان در قبال مذاکرات ژنو و موفقیت دیپلماسی ایران در موضوع هسته ای به گونه ای بود که تریپی لیونی مذاکره کننده ارشد رژیم صهیونیستی در سخنانی ادعا کرد: «هنگامی که مقامات سعودی بر ضرورت جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای تأکید می کنند، این سخنان آشنا به نظر می آید؛ معتقدم هنگامی که مسأله مربوط به ایران باشد، زبان اعراب به عبری‌ها نزدیک است.» لیونی با اشاره به موضع عربستان ادامه می دهد: «کاملا آشکار است که منافع اسرائیل و کشورهای میانه رو در منطقه یکسان است؛ باید با همکاری یکدیگر ایران را تحت فشار قرار دهیم و به صورت همزمان در مسیر فرایند صلح گام برداریم.» خشم سعودی ها از نزدیکی روابط ایران و آمریکا را باید در چارچوب ترس و واهمه این کشور از اینکه جایگاه خود را که تلاش کرده بود با انزوای ایران ارتقا بخشیده، از دست داده و از منافع سرشاری که از اعمال فشارها بر ایران به دست می آورد، محروم بماند.

موضوع دیگری که در بالا به آن اشاره شد، تلاش برای تداوم جنگ داخلی در سوریه و تجهیز هر چه بیشتر گروههای افراطی است. پس از آنکه تلاشهای عربستان در جهت حمله نظامی ناتو به سوریه و سقوز بشار اسد بی نتیجه ماند، سعودی ها با انرژی مضاعف گروههای افراطی را تقویت و حمایت می کنند. ریاض در تلاش است تا به هر نحو ممکن بشار اسد را سرنگون کرده و در کنار اینکه با سقوط یکی از متحدان ایران، به جمهوری اسلامی ضربه بزند، برتری جویی های خود در نظام جدید سوریه را تثبیت نماید.

کارشکنی ها و سنگ اندازی های اخیر عربستان در قبال سیاست خارجی قطر را باید در همین راستا تبیین کرد. در کنار اختلافات مرزی دوحه و ریاض، خشم سعودی ها از سیاست های قطر به جایی رسیده که ریاض خواستار صدور بیانیه ای در شورای همکاری خلیج فارس برای محکومیت قطر شده است. عصبانیت عربستان در پی آن بود که قطر 350 میلیون دلار به دولت یمن کمک کرده تا غرامت نظامیان و شهروندان جنوب این کشور را که از کار اخراج شده اند، پرداخت کند. پرداخت قطر به دولت یمن با واکنش عربستان مواجه شده است.

آل سعود از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواسته رفتارهای قطر را در مصر و یمن محکوم کنند، به همین منظور نشست سه جانبه بین عربستان، کویت و قطر در ریاض برگزار شد. دلیل این رفتار عربستان را باید ناراحتی ریاض از احتمال کمرنگ شدن نقش آن در یمن و جایگزینی قطر دانست. تحلیل ها حاکی از آن است که نقش عربستان در یمن از زمان سفر «عبد ربه منصور هادی» رئیس جمهور یمن به دوحه در اواخر ماه ژوئیه کاهش یافته است و قطر نقش سیاسی موثری در این کشور از زمان جنگ 1994 بین علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن و علی سالم البیض دبیرکل سابق حزب سوسیالیست حاکم ایفا می کند.

این نقش در زمان جنگ دولت یمن با حوثی ها که مقدمه مناسبی برای قطر به منظور بازگشت به یمن بود، ازسرگرفته شد. در سالهای 2007 و 2008 قطر بازیگر نخست در مهم ترین پرونده های یمن بود و توانست حوثی ها را از طریق طرح خود برای متوقف کردن جنگ با دولت، به طرف خود بکشاند. بعد از آغاز انقلاب ها در کشورهای عربی در سال 2011 قطر فرصت طلایی برای دخالت در همه عرصه های مادی، رسانه و سیاسی برای حمایت از مخالفان یمنی که اساسا از اخوان المسلمین تشکیل شده اند، پیدا کرد.

ناظران مسائل سیاسی در منطقه معتقدند دوحه بعد از آشکار شدن اختلافاتش با ریاض در سیاست های منطقه ای، برای حفظ هم پیمانی خود با اخوان المسلمین در یمن تلاش خواهد کرد.


4)    راه اندازی عملیات های تروریستی از سراوان تا بیروت

به گزارش مشرق، «دبکا فایل» به عنوان یکی از رسانه های وابسته به رژیم صهیونیستی در گزارشی افشا کرد که شاهزاده «بندر بن سلطان»، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت عربستان سعودی، موضع خود در قبال سیاست‌های جدید آمریکا مبنی بر اخلال در امور جمهوری اسلامی ایران را دنبال کرده و از جانب «عبد الله بن عبد العزیز»، پادشاه سعودی حمایت می‌شود. دبکا در گزارش خود می نویسد که بندر بن سلطان، برای مقابله با سیاست‌های دولت آمریکا در قبال نزدیکی به ایران، به اقدامات مهمی دست زده است که می توان یکی از آنها را حادثه سراوان دانست.






عملیاتی که چندی پیش در مرزهای ایران و در منطقه سراوان روی داد و در جریان آن ۱۹ نگهبان مرزی ایران به شهادت رسیدند و مسئولیت آن را سازمانی به نام «سازمان ارتش عدالت بلوچ» برعهده گرفته، ساخته و پرداخته دستگاه‌های اطلاعاتی سعودی است و این دستگاه‌ها در تاسیس و شکل گیری آن نقش داشته‌اند تا اهداف نظامی داخل ایران را هدف قرار داده و ضمن ایجاد ناامنی در کشور به فتنه‌انگیزی در میان اقلیت‌های ایرانی و شوراندن آنها علیه حکومت مرکزی دست بزند. جالب اینجاست که گروه موسوم به جیش العدل عنوان کرده است که بنابر رسالت خود برای رهایی اهل سنت ایران که عربستان سالهاست ادعا دارد مورد ظلم حکومت مرکزی به سر می برند، تشکیل شده است.

اگرچه نفرت اقوام سنی حاضر در ایران از این گروهها اعم از عربها، ترکمن ها و بلوچ ها و به ویژه کردهای شافعی مذهب که نزدیکترین ریشه به شیعه را دارند، نشان می دهد که سیاست مظلوم نمایی آنان به شدت با شکست مواجه شده است، اما نقش عربستان را بیش از پیش اثبات می کند.

در واقع یکی از سیاست های همیشگی عربستان در قبال ایران فاصله اندازی میان شیعه و سنی بوده است و برای این هدف همواره سرمایه گذاری های بسیاری را انجام داده است. پیشبرد این سیاست در بخش فارسی سایت العربیه و یا برگزاری نشست های ضدایرانی با ادعای سیاست تبعیض آمیز تهران در قبال اهل سنت مانند برگزاری همایش ضدحکومتی در قاهره همزمان با سفر دکتر صالحی وزیر خارجه وقت ایران به قاهره و سخنرانی محمد العریفی شیخ عربستانی جوان و افراطی وهابی در آن، گوشه ای از سیاست خصمانه ریاض علیه تهران است.


عربستان همچنین نشان داد که تیر بغض و خشونت های غیردیپلماتیک خود را به سمت اهداف فرا مرزی ایران نیز در دستور کار قرار داده است. اخبار و بررسی ها حاکی از آن است که گروه موسوم به عبدالله اعزام که مسئولیت عملیات تروریستی سفارت بیروت را بر عهده گرفت، یکی از شخصیت‌های سیاسی دولت عربستان بوده که مسئولیت سازماندهی عرب‌های افغان را برای مقابله با تسلط شوروی بر افغانستان در این کشور و همچنین پاکستان به عهده داشت. عاملان حمله تروریستی اخیر در بیروت نیز  کسانی هستند که ریشه‌شان به همان عرب‌های افغان بر می‌گردد.


سرتیم شهید محافظان سفارت ایران در بیروت

در واقع از انگیزه های اصلی عربستان سعودی در تشکیل القاعده، مقابله با نفوذ سیاسی-مذهبی ایران و تلاش برای کم کردن نقش جمهوری اسلامی به عنوان مرکز مقابله با کفر و محور تجمع امت اسلامی بوده است. در همین راستا روزنامه لبنانی «البناء» با متهم دانستن عربستان در حملات تروریستی لبنان نوشت: «نیروهای امنیتی لبنان، اسناد و اطلاعات فراوانی درمورد نقش عربستان در اشاعه فتنه و جلوگیری از ارایه راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه و نیز حصول توافق غرب با ایران درمورد پرونده هسته ای در دست دارد.»


4- هزینه های ملت فلسطین در کام خواهی آل سعود

مسئله فلسطین یکی از محورهای ایدئولوژیکی مشترک در میان اکثر کشورهای اسلامی به شمار می آید. این امر از سویی به واسطه جایگاه بیت المقدس در دین اسلام و نیز ملت مسلمان آن و از سوی دیگر به واسطه تکلیف مسلمانان برای مبارزه با ظلم و جهاد در راه رهایی مظلومان، در طول سالها وجود داشته است. به همین دلیل نیز مسائل مربوط به آن نه مسئله ای صرفاً ملی بلکه مربوط به همه مسلمانان جهان می شود.


این امر در بسیاری از اساسنامه های گروههای مبارز فلسطینی از آغاز مبارزات اخوان المسلمین تا تأسیس حماس و گروههایی مانند جهاد اسلامی مورد تأکید بوده است. بنابراین تکلیف کشورهای اسلامی برای آزادی ملت فلسطین و بازگرداندن این سرزمین به ساکنان آن یکی از وظایف شرعی و از تکالیف غیرقابل اجتناب دولتهای اسلامی است. بر این مبنا کشورهایی مانند عربستان به دلیل مسئولیت دینی و سیاسی که خود ادعا می کند و نیز به دلیل امکانات و پتانسیل های موجودی که در فضای بین الملل از آن برخوردار است، نقش مهمتری را بر عهده داشته و انتظارات بیشتری را نسبت به خود ایجاد می کند. این در حالی است که اقدامات و نگرشهای دولت این کشور نه تنها در این چارچوب نبوده، بلکه خرسندی و رضایت رژیم صهیونیستی را نیز منجر شده است.

انتشار سرمقاله های روزنامه های دولتی مانند الوطن و شرق الاوسط که به خانواده سلطنتی سعودی ها وابسته هستند، شاهدی بر این مدعاست. در مقاله ای که با عنوان «حماس از چه کسی دستور می گیرد؟»، آمده است: «پس از آنکه حماس، از لحاظ نظامی از سوی حامیان خود تجهیز شد، رقم کشته شدگان فلسطینی به 2000 تن در طول دو سال رسید. این امر ما را به نتایجی مهم می رساند. بر این مبنا کسانی که عقیده دارند، ریشه شر و مناقشه در خاورمیانه، اسرائیل است که به کشتار اعراب بی گناه دست می زند، باید سؤال کنند که چرا هیچ گامی برای صلح از سوی طرف های فلسطینی، برداشته نمی شود؟ ما باید بپذیریم که اسرائیل به طور ذاتی شرور نیست بلکه فقط به حملاتی که به آن می شود، پاسخ می دهد و نیز باید بپذیریم که فلسطینی ها در آنچه با آن مواجه هستند، بی گناه نیستند بلکه رفتار خود آنان، این نتایج را به بار می آورد.»


مسئله ای که در این روند قابل تبیین است، رویکرد جدید عربستان مبنی بر شکستن تدریجی قبح صلح و دوستی اعراب با رژیم صهیونیستی و رویگردانی از عملکرد گروههای مانند حماس است. در واقع عربستان درصدد است تا به واسطه نزدیکی با رژیم صهیونیستی به این اهداف دست پیدا کند:

1)    عملکرد گروههایی مانند حماس و جهاد اسلامی را مسبب جنایات رژیم صهیونیستی و کشتار فلسطینی ها، معرفی کرده و از این راه  آنها را به سازش با رژیم صهیونیستی ترغیب کند.

2)    راه حل سازش و نزدیکی با رژیم صهیونیستی را به عنوان تنها راه حل مسئله فلسطین تشویق کرده و از این کانال خود را دولتی طرفدار صلح و خیرخواه مسلمانان معرفی کند.

3)    با گسترش رویکرد سازش گرایانه، ایران را در مسئله فلسطین ناتوان نشان داده و موج محبوبیت ایران در میان ملت فلسطین و کشورهای اسلامی را به سود خود متوقف کند.

در واقع عامل سوم یعنی مقابله با ایران، یکی از مهمترین محورهای سیاست آل سعود در فلسطین است. عربستان، ایران را رقیب خود در جهان اسلام می داند و با شیوه های مختلف در تلاش است تا روند پیشرفت و گسترش ایدئولوژیک آن را متوقف کند.

در نهایت آنچه باید پرسیده شود، این است که آیا عربستان در راه نیل به اهداف منفعت طلبانه خود به هزینه های فلسطینی ها از آوارگی و بی پناهی تا کشتار و بی دفاعی اندیشیده است؟ آیا بهتر نیست در صورتی که عربستان همچنان بر راه خود مبنی بر اخلال و سنگ اندازی در امنیت و ثبات خاورمیانه تأکید می کند، عطای آن را بر لقای آن بخشید؟ 

حدیث روز/ هشت گروهی که شایسته اهانت هستند


رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در حدیثی ارزشمند فرموده‌اند هشت نفر اگر مورد اهانــت قرار گرفتـند کسی غیر از خودشان را سرزنش نکنند.
مشرق- رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: هشـت نفرند که اگر مورد اهـانت قرار گرفتند جز خودشان کس دیگرى را سرزنش نکنند.
1 ـ کسى که به مهمانى و سفره‏‌اى رود که دعوت نشده است.
2 ـ مهمانى که به صاحب خانه دستور دهد.
3 ـ کسى که از دشمنانش خیر و نیکى بطلبد.
4 ـ کسى که از فرومایگان انتظار فضل و نیکى داشته باشد.
5 ـ کسى که در یک کار سرّى میان دو نفر وارد شود که او را وارد آن راز نکرده‌‏اند.
6 ـ کسى که حکومت را سبک بشمارد.
7 ـ کسى که جایى نشیند که شایسته آنجا نیست.
8 ـ کسى که سخن خود را به کسى بگوید که از او حرف شنوى ندارد.


متن حدیث:

قـالَ النّبِیّ صلی الله علیه و آله: ثَمانِیةٌ اِنْ اُهینُوا فَلا یَلُومُوا اِلاّ اَنْفُسَهُمْ:
اَلذّاهِبُ اِلى مائِدَةٍ لَمْ یُدْعَ اِلَیْها،
وَ الْمُتأمِّرُ عَلى رَبِّ الْبَیْتِ،
وَطالِبُ الْخَیْرِ مِنْ اَعْدائِهِ،
وَ طالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئامِ،
وَ الدّاخِلُ بَیْنَ اَثْنِیْنِ فى سرٍّ لَمْ یُدْخِلاهُ فیهِ،
وَالْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلطانِ،
وَالجالِسُ فى مَجْلِسٍ لَیْسَ لَهُ بِاَهْلٍ
وَالْمُقْبِلُ بِالْحَدیثِ عَلى مَنْ لایَسْمَعُ مِنْهُ.


«من لایحضره الفقیه، جلد2،صفحه355»

شهادت جوان انقلابی آذربایجان + تصاویر


یکی از جوانان انقلابی آذربایجان به جرم حمایت از اسلام گرایی و حرکت بیداری اسلامی به شهادت رسید.
به گزارش مشرق به نقل از ابنا، با شهادت یک جوان شیعه آذری به نام «عاصم محمداف» طی هفته های اخیر (که دومین مورد از قتل‌های سیاسی در جمهوری آذربایجان به شمار می رود) بار دیگر سناریوی تشدید فشارهای دولت باکو علیه شیعیان انقلابی قوت گرفته است.

«عاصم محمداف» دانشجوی 19 ساله سال دوم دانشکده شرق شناسی دانشگاه دولتی باکو، شنبه (16 نوامبر) حوالی ساعت 23 با قصد رفتن به کافی نت از منزل خارج شده و بعد از آن ناپدید شد.

بعد از گذشت چند روز و اعلام بی خبری رسانه‌ها از عاصم، صبح روز سه شنبه 26 نوامبر این خبر منتشر شد که: جنازه عاصم محمداف در دریا پیدا شده است.

عاصم محمداف از جوانان فعال جریان اسلامگرایی جمهوری آذربایجان و فعال رسانه ای بود.


وی اخیراً سخنرانی‌ها و بیانات امام خمینی(ره) در خصوص فضیلت و عظمت ماه محرم را برای سایت اسلام آذری به زبان آذری ترجمه و آماده کرده بود که در روزهای اول محرم سال جاری، در چندین نوبت در این سایت و برخی سایت های اسلامی دیگر بارگذاری شد.

وی با آشنایی کامل به زبان‌های روسی، آذری و  ترکی استامبولی، خبرنگار بخش روسی خبرگزاری قفقاز نیوز (Qafqaz News) و همچنین از فعالین حقوق بشر در جمهوری آذربایجان بود.

محمداف از اعضای نهضت نوپای مقاومت اسلامی جوانان جمهوری آذربایجان بوده و در تجمع اول آوریل سال جاری در  نارداران که بعد از بازداشت مجدد روحانی حاج طالع باقراف برگزار شده بود، سخنرانی کوبنده ای کرده و چندی روز بازداشت شد.

بعد از آزادی نیز، عاصم چندین بار در تجمعات اعتراضی در مقابل دادگاه «حاج طالع باقراف» حاضر شده و در آخرین نشست‌های دادگاه حاج طالع، جزء بازداشت شدگان و جریمه شدگان بود.

وی همچنین در کنفرانس  امت واحده که در تهران برگزار شد شرکت داشته و با نوشته های خود در برخی سایت‌ها، از مواضع نهضت جهانی مقاومت حمایت کرده و شاید جزء اولین و معدود نفراتی در جمهوری آذربایجان بود که با بارگذاری تصاویر بشار اسد در شبکه‌های اجتماعی از حاکمیت سوریه دفاع می کرد.

شدیداً دیدگاه ضد صهیونیستی داشت و در سخنرانی های خود در تجمعات و نشست ها به آن اشاره می کرد.

«سردار حسن اف» از دوستان عاصم محمداف و از جمله فعالان شبکه‌های اجتماعی است که اینگونه نوشته است:به نظر شما، چرا جنازه عاصم محمداف از دریا پیدا شده است؟! او خودکشی نکرده، بلکه جرم عاصم این بود که با آن‌ها (ام.تی.ان = وزارت امنیت ملی آذربایجان)، به توافق نرسیده است. آنها با روش‌های مختلف می‌خواستند عاصم را بشکنند، به هر راهی متوسل شدند، همه چیز را مقابل چشمانش آوردند، وی را تهدید کردند؛ ولی عاصم تسلیم نشده و تن به خواسته آنان نداد. عاصم به خوبی می‌دانست که، اگر با آن ها به توافق نرسد، مرگ در انتظارش است.

لذا عاصم آخرین نوشته اش را درصفحه شخصی‌اش این جمله قرار داد: بگذارید نمازم را بخوانم، بعد سرم را ببرید.

حسن اف ادامه داد: ای خواهران و برادران! عاصم را شهید کرده اند، از آنجایی که نتوانستند از وی توضیحات و گزارشاتی اخذ کرده و وی را به همکاری جلب نمایند، وی را محو کردند. اما راه عاصم ادامه خواهد داشت و این وطن، عاصم های زیادی دارد.

پس از کشف پیکر بی جان این جوان شیعه دادستانی شهر اعلام کرد که بر پیکر وی هیچ اثری از ضرب و شتم مشاهده نشده است و وی در دریا غرق شده است.

اما این دروغ دادستانی زمانی که بدن عاصم محمداف را غسل می‌دادند برملا شد، چرا که بر روی بدن وی آثار زیاد ضرب و شتم و شکنجه وجود داشت. نکته جالب اینجاست که این فعال آذری به خوبی به فن شنا آشنا بوده و مکان زندگی وی نیز در ساحل دریای خزر است.


با عنایت به موارد ذکر شده و شواهد و قرائن موجود، ادعاهای محفلی برخی از دوستان و نزدیکان عاصم، احتمال اینکه سناریوی ناپدید شدن، خودکشی و سپس پیدا شدن جنازه در دریا، از قبل طراحی شده بوده، قوت می یابد.

کارشناسان اسلام گرا معتقدند که یکی از مهمترین عوامل شهادت عاصم محمد اف؛ حمایت از اسلام گرایی و حرکت بیداری اسلامی در جمهوری آذربایجان بوده است.

فرمانده تروریستها در سوریه کیست؟


تحلیل گر استراتژیک سوری گفت: کشورش با یک جنگ تروریستی به فرماندهی بندر بن سلطان، رییس سازمان اطلاعات عربستان، مواجه است.
به گزارش مشرق به نقل از العالم، "بسام ابوعبدالله" روز پنجشنبه در گفت وگو با شبکه خبری العالم تصریح کرد: عربستان همراه با قطر درگیر جنگ علیه سوریه است لذا مقابله با تروریسم در سوریه نیازمند تلاش بین المللی است.

ابوعبدالله ادامه داد: اطلاعات دقیقی درباره سرنوشت سلیم ادریس، رییس ستاد ارتش آزاد (مخالفان مسلح سوریه) وجود ندارد فقط روزنامه وال استریت ژورنال نوشت که یک افسر ارتش آزاد از ترکیه به دوحه گریخته است.

وی با اشاره به اینکه سازمانهای تکفیری انبارهای سلاحهای ارسالی غرب برای ارتش آزاد را تصرف کرده اند، خاطر نشان کرد: سوریه از یک و نیم سال قبل نسبت به افتادن سلاح ارسالی کشورهای غربی برای افراد مسلح در سوریه در دست القاعده هشدار داده بود.  

ابوعبدالله یادآور شد: سخن درباره وجود نیروهای لائیک، دموکرات و افراطی در میان گروههای مسلح، دروغ بزرگ و ساخته و پرداخته غرب به منظور فرسایشی کردن جنگ در سوریه است.
وی گفت: گروه های تروریستی که به نام اسلام و اسلام گرایان فعالیت دارند، مشتی قاتل و جنایتکار حرفه ای مرتبط با القاعده و سازمانهای تکفیری هستند.

به گفته ابوعبدالله، سازمانهای مزبور پول، سلاح و تجهیزات را از طرفهای منطقه ای و بین المللی دریافت می کنند و در این بین عربستان به ویژه بندر بن سلطان می کوشد با طرحهای انتحاری خود اوضاع منطقه را تغییر دهد.