اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

پدیده ای که باید در نطفه خفه شود”همخانگی”!

پدیده ای که باید در نطفه خفه شود”همخانگی”!

ازدواجی که هیچ جا ثبت نمی شود، و بر اساس رضایت و علاقه طرفین شکل گرفته و تا پایان علاقه اعتبار دارد، نه حرفی از مهریه و نفقه به میان می آید و نه دخالت ها و هزینه های سنگین زندگی مشترک، اما آیا این همه ماجراست؟

ازدواج سفید

ازدواج سفید چیست؟

 

هم باشی نوعی از زندگی است که به زندگی زناشویی بدون ازدواج معروف است، که در آن دختر و پسر بدون ازدواج رسمی باهم زندگی می‌کنند. پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.

در این نوع ازدواج عقد یا صیغه ای بین دو طرف صورت نمی گیرد. این نوع ازدواج می تواند روابط جنسی را در پی داشته باشد و یا نه.

این نوع ازدواج فقط محدود به جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم درحال تجربه این شیوه از زندگی هستند. در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد، آنان طلاق می‌گیرند، سپس به این روش با یکدیگر زندگی می‌کنند و در مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی‌شوند!

 

ازدواج سفید

برخی «ازدواج سفید» را که به معنای «هم‌باشی»(cohabitation) هست ، برقراری رابطه جنسی بدون ثبت پیوند ازدواج در نظر گرفته‌اند.

دکتر امیدعلی احمدی جامعه‌شناس می گوید : این ازدواج که در غرب رایج است و به معنای «هم‌باشی» نیز شناخته می‌شود، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.

مهدی بیاتی روانشناس نیز معتقد است زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی‌توان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود.

زندگی مشترک بدون ازدواج با زندگی مشترک همراه با ثبت رسمی ازدواج تفاوت‌هایی دارد که برخی از آن ها به‌شرح ذیل می‌باشند:

*زوجین از همدیگر هیچگونه دارایی را به ارث نمی‌برند.

*در رابطه مشترک بدون ازدواج رسمی، در صورت فوت یکی از زوجین به دیگری بازنشستگی افراد بیوه تعلق نمی‌گیرد.

*زوجینی که دارای ازدواج رسمی نیستند، نمی‌توانند نام خانوادگی همدیگر را داشته باشند.

این نوع ازدواج در بیشتر کشورهای اروپایی و امریکایی رواج دارد، اما با وجود تعداد محدود این نوع ازدواج در کشوری با شاخصه‌های فرهنگی اسلامی نگران کننده است. جامعه امریکا افراد را ترغیب می‌کند تا بر حال متمرکز شوند و برای امروز زندگی کنند؛ اما ازدواج رسمی نشانه تاکید بر آینده است.

 

ازدواج سفید

 

«ازدواج سفید» از کدام کشور و چگونه شروع شده؟

 

جاوید ثمودی دکترای روانشناسی کاربردی می گوید : ازدواج سفید پدیده نامتعارف و ناآشنایی است که به تازگی در ایران نیز رواج یافته است البته این پدیده نخستین بار در آمریکا و در پی جنبشی پدیدار شد که “جنبش آزادی زن” نام داشت.

او در این خصوص گفت: این جنبش ظاهرا با هدف ایجاد تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا انجام شد و هدف آن برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای زنان بود.

ثمودی ادامه داد: اما آنچه واقعا اتفاق افتاد پدیده‌ای بود که بعدها “انقلاب جنسی” نام گرفت و نتیجه آن رواج رفتارهای نابهنجار و بی‌بند و باری‌هایی بود که به غلط آزادی زنان نام گرفت.

تا پیش از ۱۹۷۰، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوج‌های ازدواج‌ نکرده‌ای که با یکدیگر زندگی کرده‌اند، از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحله‌ای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شده‌است. آمارها نشان می‌دهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوه‌های رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوج‌های آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف می‌گذرانند. در سال ۱۹۹۴، حدود ۳/۷ میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کردند و نزدیک به اواخر دهه ۱۹۹۰، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد زوج‌ها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر می‌گذراندند.

اکنون نظر عامه امریکایی‌ها زندگی مشترک قبل از ازدواج را یک ایده خوب می‌داند و هم خانگی به عنوان یک فرهنگ معرفی می‌شود. عامه بر این عقیده‌اند که هم خانگی به عنوان یک دوره امتحان برای مشاهده اینکه آیا رابطه خوب عمل می‌کند یا نه، مفید است. جامعه‌شناسان معتقدند همه‌گیر شدن این موضوع یک تأثیر مهم و طولانی‌ مدت بر ساختار جامعه امریکایی دارد. در کشورهای غربی این نوع زندگی را به شیوه های مختلفی تبلیغ می کنند تا آن را رواج دهند.

اما با این وجود مطالعات روی آمارها نشان می‌دهد ازدواج‌هایی که زوج قبل از آن با هم هم‌خانه بوده‌اند نسبت به ازدواج‌هایی که زوج چنین سابقه‌ای نداشته‌اند، بیش از ۵۰ درصد بیشتر با خطر طلاق مواجه است. به عبارتی دیگر بر خلاف باور عامه حتی در امریکا هم‌خانگی پیش از ازدواج نمی‌تواند دلیلی برای استحکام خانواده در آینده باشد.

 

ازدواج سفید

 

همخانگی مجردهای غریبه

 

یکی از راه های رواج هم باشی می تواند هم خانگی  باشد. در یکی از سایت هاکه مجوز هم دارند؛ با تبلیغ همخانه شدن جوان ها می تواند عامل بروز ازدواج سفید در جامعه باشد.

پل‌های هوایی و دیوارهای شهر می‌توانند وسیله اطلاع رسانی درباره نیاز به همخانه و تقسیم وجه اجاره یک خانه باشد، گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار این آگهی‌هاست.

تقسیم اجاره و پول پیش نخستین توجیهی است که با دیدن آگهی‌های همخانگی به ذهن می‌رسد. فشار گرانی مسکن می‌تواند توان مالکیت یک واحد آپارتمان را سلب کند‌ اما نیاز اولیه سکونت را نه. نیازی که با سکونت در شهری دیگر یا تمایل به جدایی از خانواده به دلایل مختلف سر بر آورده و راه‌حل‌های موقتی باید به تامین آن کمک و گریزی پیدا کنند.

اغلب آگهی‌دهندگان دانشجویان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد دیگری برای تقبل بخشی از هزینه‌ها نیاز دارند‌ اما در این میان شرایط خاص هم میان آگهی‌دهندگان کم نیست. کسانی که حاضرند از بخش زیادی از سهم پرداختی همخانه یا حتی تمام این سهم بگذرند و با او زندگی کنند. اغلب این افراد جنسیت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکرده‌اند و با یک تماس می‌شود فهمید به همخانگی با جنس مخالف تمایل بیشتری دارند.

 

ازدواج سفید

 

تفاهم اخلاقی به جای اجاره

 

در یکی از این آگهی‌ها آمده: «سلام، ٣٨سالمه، چهارراه پارک وى یک آپارتمان دو خوابه ١١٠مترى شیک با همه امکانات دارم. مدیر یک کارگاه تولیدى هستم. سیگارى نیستم. اهل ورزش و تفریح هستم. سالم زندگى می‌کنم. دنبال یک آقا یا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم. نیاز به اجاره ندارم. لطفا در صورت تمایل مشخصات خودتون رو ایمیل بفرمایید، سپاسگزارم»

در میان آگهی‌دهندگان اغلب خانم‌ها با تاکید در آگهی ذکر می‌کنند که فقط خانم‌ها تماس بگیرند. با این حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نیاز به سکونت دارند، حاضر به همخانه شدن با آقایان هستند.

 

ازدواج سفید

 

 

چه کسانی تن به «زیست سیاه» می‌دهند؟

 

آنان افرادی

«دارای اعتماد به نفس پایین»،

«وابسته»، «مسئولیت‌گریز»،

 «کم مهارت»

و اغلب  «فاقد شجاعت اجتماعی»

هستند.

 

ازدواج سفید

«هم باشی» راهی برای فرار از مسئولیت است. یکی از بزرگترین علت‌هایی که خانواده‌ها به «هم باشی» تن در می‌دهند به این خاطر است که از بار مسئولیت خود کم کنند: «در «هم باشی» به خاطر اینکه هیچ کجا سندی مبنی بر زن و شوهری ثبت نشده است به همین خاطر خیلی راحت این دختر و پسر می‌توانند رابطه خود را پایان بدهند بدون اینکه اتفاقی افتاده و کسی از کسی انتظار و توقعی داشته باشد به همین خاطر در این دوره و زمانه چه چیزی بهتر از این اتفاق؟» این نوع ازدواج بیشتر به خاطر رسیدن به منفعت صورت می گیرد. و بعد از برطرف شدن نیاز از هم جدا می شوند.

 

ازدواج سفید

 

ازدواج سفید در ایران و چرایی پیدایش آن

 

این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛

عوامل متعددی چون

استقلال نسبی جوانان،

بالارفتن سن ازدواج،

گریز از مراسم سنتی ازدواج،

تهاجم فرهنگی،

کمرنگ شدن باورهای مذهبی و اخلاقی،

سنت‌های غلط ازدواج،

هزینه‌های کمرشکن اقتصادی،

تنوع‌طلبی جوانان،

ترس از طلاق و ناهمخوانی اخلاقی جوانان،

قوانین و شرایط دشوار و زائد عقد و طلاق

سبب گرایش جوانان به ازدواج سپید شده است.

عامل مهم دیگر که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، این است که با این شیوه قانون خانواده و شرایط حاکم بر آن دور زده می‌شود! این مسأله برای افرادی که ازدواج کرده‌اند و سپس طلاق می‌گیرند اهمیت بیشتری دارد.

فاصله میان رسیدن به بلوغ جنسی و تشکیل خانواده زوجینی، هر روز بیشتر می‌شود. به عنوان مثال اگر سن رسیدن به بلوغ جنسی و سن ازدواج را بر اساس آماره‌های موجود به ترتیب ۱۳ و ۲۸ سال بگیریم، به یک شکاف ۱۵ ساله میان رسیدن به بلوغ جنسی و ازدواج خواهیم رسید. شیوع پدیده زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز نتیجه ی  همین شکاف ۱۵ ساله است.

 

علت گرایش افراد به ازدواج سفید

 

◄بالا رفتن سن ازدواج: ازدواج در ایران بنا به دلایل مختلفی همچون پیدایش فرهنگ مدافع ازدواج در سن بالا، مسائل اقتصادی همچون بیکاری، بالا رفتن هزینه های زندگی و هزینه مراسم ازدواج، مجموع عللی مربوط به خود ازدواج مثل بالارفتن مهریه و… باعث شده است که ازدواج برای جوانان بسیار دشوار شود و از این جهت برخی از آن ها برای برآورده کردن نیاز های جنسی و عاطفی خود به سایر راه ها روی بیاورند.

 

ازدواج سفید

◄گسترش مخاطبان شبکه های ماهواره ای و فیلم های خارجی در شبکه خانگی: استفاده از ماهواره و گسترش مخاطبان آن در بین جامعه ایران که آن نیز هم سطح گسترش فعالیت شبکه های فارسی زبان است، باعث ترویج زندگی به سبک آمریکایی است. در قالب این دسته از طریق مجموعه های تلویزیونی مختلف هم خانگی دختر – پسر نه تنها آسیب زا بلکه دارای جذابیت ها مختلف، شادابی و در نهایت مفید نمایش داده می شوند. این زندگی ها را برای جلب نظر مردم زیبا نشان می دهند ولی در واقع مانند سرابی پوچ و بی هدف است.

 

 ◄افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به خارج از کشور: افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به کشورهای خارجی و دیدن جذابیت ها و زرق و برق های موقتی ناشی از این سفرها، باعث نوعی تسلیم شدن روانی در برابر فرهنگ غالب در این کشور ها می شود و بدنبال آن نیز این ناهنجاری اخلاقی در کنج ذهن بعضی از توریستهای ایران بالاخص جوانان جا می گیرد.

 

ازدواج سفید

◄آمار بالای مهاجرت ایرانیان به کشور های غربی: بخشی از ایرانیان که به خارج از کشور مهاجرت کردند کم کم جذب فرهنگ جوامع مقصد شده و به تدریج با رفت و آمدهای خود به ایران باعث تزریق این دسته از عیاشی های اخلاقی به جامعه ایران شدند، در این بین دانشجویانی که برای تحصیل به خارج از کشور رفتند بیشترین نقش را دارند. این دسته اخیر از آنجا که غالباً مجرد هستند، لاجرم زوجی برای خود خواهند یافت که با توجه به فرهنگ غرب که اکثر آشنایی ها در نخست در قالب هم خانگی است، این زوج یابی دانشجویان ایرانی در غرب نیز در اکثر موارد در قالب هم خانگی است. و به این دلیل که بخش قابل توجهی از دانشجویان بعد از تحصیل به ایران باز می گردند محتمل است که این معضل اخلاقی را نیز با خود خواهند آورد.

 این اثر گذاری در ایران ریشه طولانی دارد. برای مثال می توان به دوران قاجار اشاره کرده که افرادی معلوم الحال با اثر پذیری از غرب در داخل ایران شروع به تاختن علیه کیان اخلاقی و مذهبی جامعه کردند.

 

ازدواج سفید

 ◄افزایش فعالیت فمینیسم: تفکر فمینیستی که یکی از اصول آن بی قید و تعهد بودن زن است در ذات خود معضل هم خانگی را دارد، زیرا که این تفکر همانطور که گفته شد خود را مدافع آزادی زنان می دانند، آزادی ای که به تعبیری همان فرار از قیود خانوادگی و تعهدات زناشویی است.

◄تحصیل دختران دانشجو دور از خانواده خود: تحصیل دختران در شهری دور از محل سکونت خانواده، بالاخص در مواردی که دختران از شهرستان های کوچک به کلان شهرهای همچون تهران می آیند، باعث به وجود آمدن تعارضات فرهنگی می شود که در نهایت در پاره ای از موارد تعارضات اخلاقی به بار خواهد آورد.

 

ازدواج سفید

◄گسترش فعالیت های دین ستیزانه: در جامعه فعلی ایران، مجموعه عواملی همچون گسترش شبکه های ماهواره، گسترش فعالیت مبلغین مذاهب دیگر در قالب مواردی همچون کلیسای خانگی و افزایش فعالیت روشنفکر نماها، تبلیغات علیه اعتقادات اسلامی و کیان اخلاقی جامعه عده ای را جذب خود کرده که باعث از معیار افتادن ارزش های اخلاقی همچون ازدواج، رابطه دو جنس مخالف بر پایه عقود شرعی و … شده است.

 

ازدواج سفید

مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای علتی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.

دکتر امان‌الله قرایی مقدم جامعه‌شناس معتقد است تجردگرایی دختران، کمرنگ شدن اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم، الگوبرداری از ماهواره و رسانه‌های بیگانه بویژه سریال‌های ساخت ترکیه و امریکای جنوبی از جمله عوامل رشد پدیده موسوم به «ازدواج سفید» می داند. بی اعتنایی به نظام خانواده، عدم مسئولیت پذیری دختران و پسران برای زندگی اجتماعی و جامعه پذیر کردن آنها، نبود امکانات برای ازدواج از جمله مسکن و بیکاری می‌تواند در شکل گیری چنین روابطی تاثیر گذار باشد. از دید وی این رابطه تنها تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که دختر زیبایی دارد، در حقیقت این زنان تبدیل به روسپی می‌شوند.

 

ازدواج سفید

 

ازدواج سیاه دارای چه آثار و پیامدهایی است؟

 

معضل هم خانگی همانطور که مجموع علل مختلفی دارد، مجموعی نتایج و تبعات مخصوصی را به همراه دارد که در ذیل بیان می شود.

۱- دور ساختن طرفین از «شروع جدی زندگی» است. این سبک زندگی به سرابی می‌ماند که اندک زمانی می‌تواند دختر و پسر را دلخوش کند. لیکن دلخوشی دیری نمی‌پاید چون خیلی زود «محک تجربه و زندگی» به میان می‌آید و واقعیات عیان می‌شوند.

 

ازدواج موقت

۲- برای دختران «احساس فریب خوردگی» است. اکثر دختران در ذهن خود، خویش را برای یک زندگی دائمی مهیا می‌کنند. به همین خاطر وقتی روابط به هم می‌خورد باورهای آنان به هم می‌ریزد و آنان احساس فریب خوردگی می‌کنند.

 

ازدواج سفید

۳- خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری برای دوطرف است.

۴-عدم وجود امنیت روانی از ویژگی های مهم هم باشی به خصوص برای دختران و زنان است و از آنجا که ساختار خلقت و شخصیت زنان بسیار هیجانی، لطیف و بر اساس ظرائف و پیچیدگی های خاص آن ها طراحی شده اینگونه روابط تأثیر مخرب و فاجعه آمیزی بر ذهن و روان آن ها بر جای می گذارد. و ممکن است مرد به راحتی او را رها کند و با زن دیگری اینطور زندگی داشته باشد.

 

ازدواج سفید

۵- برای فرزندان و بارداری های احتمالی هیچ پیش بینی ای انجام نگرفته و همین امر خود بر میزان فرزندان و کودکان نامشروع و همچنین بر آمار سقط های غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن می افزاید.

۶-از دست دادن حمایت والدین یک ترس اساسی برای زوج‌های دارای زندگی زناشویی بدون ازدواج است.

 

ازدواج سفید

۷-اگر بعد از چند ماه زندگی مشترک پسر دختر را رها کند و برود، این دختر شانس کمتری برای یک ازدواج مناسب خواهدداشت.

 

سوء استفاده این دسته از زوج ها از یکدیگر: زوج‌هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از زوج‌های ازدواج کرده از همدیگر سوء استفاده می‌کنند. تحقیقات زیادی نشان می دهد که حملات جسمی در بین زوج‌های هم‌خانه نسبت به زوج‌هایی که ازدواج کرده‌اند بسیار رایج‌تر و شدیدتر است. مردان معمولاً به این دلیل هم‌خانگی را انتخاب می‌کنند که با آسودگی از رابطه برخوردار شوند در حالی‌که زنان با این امید هم‌خانه می‌شوند که رابطه‌شان به ازدواج منجر شود. هم خانگی رابطه‌ ای را می‌سازد که در آن مرد بیشتر احتمال دارد که در موقعیت قدرت بر زنی قرار گیرد که از رابطه‌اش بیشتر از آنچه که هست انتظار دارد. این موضوع برای زنی که هم‌خانگی را انتخاب کرده در موقعیت خطرناکی قرار می‌دهد.

 

ازدواج سفید

 

 

مشکلات روانی: آن هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برند. زن ازدواج نکرده‌ تحریک‌پذیرتر، مضطرب‌تر، نگران‌تر و افسرده‌تر از زن ازدواج کرده است. در حقیقت این دسته از زنان در دراز مدت دچار حس پوچی و نا امیدی می شوند، این زنان پس از مدتی هم جنس های خود را می بینند که رو به رابطه جدی و تعهد آور با ضمانت های شرعی و اخلاقی می آورند، در صورتی که رابطه ی که خودشان در آن قرار دارند، هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد و وحشت اینکه هم خانه شان به راحتی آنان را رها کند، همواره با این دسته از زنان هست.

پیدایش مسائل و مشکلات مختلف پس از ازدواج: فعالیت جنسی زودهنگام و بدون قید و بند منجر به مشکلات شدید رفتاری می‌شود. این دسته از روابط جنسی که در اغلب موارد همراه با افسار گسیختگی جنسی است، باعث می شود که فرد در دراز مدت سلایق جنسی نامعقول و نامعمولی پیدا کند، که نتیجتاً نمی تواند برآورده کردن آن را از کسی که نقش همسر واقعی او را در آینده خواهد داشت، انتظار داشته باشد. این مسئله خود باعث سرکوب های جنسی و مشکلات روانی- عاطفی پس از آن می شود.

 

ازدواج سفید

 

بالابردن آمار طلاق: آن هایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند بعد از ازدواج میزان جدایی و طلاق بیشتری دارند.

 

ازدواج سفید

کم کردن اشتیاق به ازدواج: آن هایی که هم‌خانه هستند کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده‌ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج‌های هم‌خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می‌شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم‌خانه داشته‌اند.

 ترویج خیانت: آن هایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند. زیرا که آن هایی که هم‌خانه هستند به جای یک رابطه پایدار ماجرای عاشقانه ی زودگذری دارند. نتیجتاً این دسته از روابط باعث می شود که افرادی که وارد آن می شوند نتواند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت، متعهد ببینند.

فراهم شدن زمینه گسترش همجنس گرایی: در حقیقت با توسعه هم خانگی سایر قبح های اخلاقی نیز فرو خواهند ریخت، که باعث پدید آمدن سایر معضلات اخلاقی همچون هم جنس گرایی در سطح یک جامعه می شود.

 

ازدواج سفید

پدید آمدن نسل فرزندان نامشروع و تبعات اجتماعی ناشی از آن: در حقیقت همانطور که یکی از آثار هم خانگی رابطه جنسی بی قید و بند ناشی از آن است، محتمل است که فرزندان نامشروعی نیز پدید  آیند، معضلی که با گسترش هم خانگی در لایه های جامعه، در دراز مدت باعث ایجاد نسلی از فرزندان نامشروع خواهد شد. پیدایش این دسته از نوزادان در دراز مدت، پیدایش نابهنجاری های اجتماعی و نا امنی های جنایی را به همراه دارد. تحقیقات در مناطق مختلف جهان نشان می دهد که بخشی قابل توجهی از مجرمین خطرناک از این دسته فرزندان هستند.

 

ازدواج سفید

علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»

در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.

در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

 

ازدواج سفید

 

 

ازدواج سفید چه حاصلی دارد؟

 

ازدواج رسمی تغییرات رفتاری ایجاد می‌کند — هم در زوج و هم در اطرافیان آنها – که هیچ آثاری از‌ آن در هم باشی دیده نمی‌شود: دو طرف می‌توانند به هم اعتماد کنند، بچه‌ها و والدین دو طرف می‌توانند در این رابطه سرمایه‌گذاری عاطفی و مالی کنند، و از این قبیل. اما نتایج تجربی این تغییرات رفتاری چیست؟

قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید درک کنیم که زوج‌ها در ازدواج سفید، بخصوص آنهایی که هیچ برنامه‌ای برای ازدواج رسمی ندارند، حتی قبل از شروع هم‌خانگی‌شان هم با زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند فرق دارند. زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد و احتمال موفق شدن آن را کمتر می‌کند. در زیر ازدواج رسمی و ازدواج سفید را از جوانب مختلف مقایسه می‌کنیم.

 

خشونت خانگی

 

طی گزارش یک تحقیق مشخص شده است که بچه‌های زیادی در سراسر جهان در نتیجه هم باشی به دنیا می‌آیند، فقط بخاطر اینکه مادران بسیاری از ترس خشونت‌های خانگی و کودک‌آزاری تن به ازدواج رسمی نداده‌اند. آیا این ترس منطقی است؟ اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونت‌ها در هم باشی نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونت‌های فیزیکی تبدیل شده است در هم باشی دو برابر ازدواج‌های رسمی بوده است. یکی از علت‌های آن این است که این زوج‌ها به طور متوسط جوان‌تر هستند و تحصیلات پایین‌تری دارند.

اما این مسئله که زوج‌هایی که وارد هم باشی می‌شوند قصد تبدیل آن به ازدواج رسمی را دارند یا نه اهمیت بسیاری دارد. نامزد‌هایی که با هم زندگی‌ می‌کنند هم درست مثل زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند تمایل کمتری به مشاجرات خشونت‌آمیز نشان می‌دهند. زنانی که با مردی که هیچ تصمیمی برای ازدواج رسمی با آنها ندارد هم‌خانه می‌شوند تا حد زیادی در معرض خشونت قرار دارند. سلامت زنانی که ازدواج رسمی می‌کنند به مراتب بالاتر از دسته‌ای است که فقط با مردی هم‌خانه می‌شوند. برخی محققان اعتقاد دارند که تعهد در رابطه و به طرف ‌مقابل خشونت را کاهش می‌دهد.

 ازدواج سفید

رابطه جنسی:

 

رابطه‌جنسی یکی از مهمترین اصول در معامله هم باشی است. طبق تحقیقی که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، زوج‌هایی که زنگی هم باشی دارند به طور متوسط هفت مرتبه در ماه و تقریباً یک مرتبه بیشتر از زوج‌هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند، با هم رابطه‌جنسی دارند. اما احتمال اینکه زوج‌هایی که هم باشی کرد‌ه‌اند فقط با همسر خود ارتباط جنسی برقرار کنند بسیار کمتر از زوج‌هایی است که ازدواج رسمی داشته‌اند، هرچند اکثر آن ها می‌گویند که از طرفشان چنین انتظاری دارند. در یک تحقیق مشخص شد که آمار زنانی که در ازدواج رسمی به شوهرانشان خیانت می‌کنند ۴ درصد، آن ها که در ازدواج سفید این کار را می‌کنند ۲۰ درصد و آن ها که در روابط دوستی این کار را می‌کنند ۱۸ درصد است. طبق آمار زنان پس از ازدواج رسمی تغییر رفتاری قابل‌توجه داشته و تمایل آن ها برای برقراری ارتباط جنسی با مردی جز همسرشان بسیار پایین می‌آید.

 

کارهای خانه

 

زنانی که با مردی زندگی می‌کنند باید خانه داری بسیار بیشتری نسبت به زنانی که تنها یا با زنان دیگر زندگی می‌کنند انجام دهند. در تحقیقی که اخیراً انجام گرفته است مشخص شد که با در نظر گرفتن وجود فرزندان و شخصیت همسرانشان، زنان ازدواج‌کرده ۱۴ ساعت بیشتر از مردان ازدواج‌کرده به کار خانه مشغولند و این آمار برای زنانی که بدون عقد رسمی با مردی زندگی می‌کنند ۱۰ ساعت است. بسیاری از اقتصاددانان نیز عنوان می‌کنند که مردان با صرف زمان بیشتر برای کار بیرون از خانه و کسب درآمد و تقسیم آن با همسرانشان، زحمات همسر خود در خانه را جبران می‌کنند اما این در حالی است که در ازدواج سفید، مرد که بیرون از خانه کار می‌کند، تعهدی برای تقسیم درآمد خود با زن ندارد و این یعنی زنانی که ازدواج سفید کرده‌اند، بدون هیچ مزد دریافتی در خانه زحمت می‌کشند.

 

ثروت:

 

مرد و زنی که ازدواج رسمی می‌کنند، نه تنها سرنوشتشان بلکه اموالشان نیز به هم گره می‌خورد. آمار و ارقام نشان می‌دهد که آن دسته از زوج‌هایی که به جای ازدواج رسمی و قانونی، ازدواج بدون عقد رسمی را انتخاب می‌کنند، در طول زمان ثروت کمتری را اندوخته می‌کنند زیرا اغلب تحت حمایت مالی خانواده‌ها قرار نگرفته و درآمدهای کسب‌شده از هر دو طرف نیز برای خانواده هزینه یا پس‌انداز نمی‌شود و این می‌تواند برای بچه‌هایی که ممکن است از چنین والدینی به دنیا بیایند، جای نگرانی داشته باشد.

 

سلامت احساسی:

 

ذات ازدواج برای طولانی‌مدت است. زوج‌های ازدواج‌کرده زندگی زناشویی خود را بسیار محکم‌تر و باثبات‌تر از زوج‌هایی می‌بینند که ازدواج سفید کرده‌اند. و زمانی که دو طرف تصور کنند که احتمال شکست ارتباط‌شان وجود دارد، تاثیری بسیار منفی بر روحیه آن ها خواهد داشت. نتیجه آن: سلامت روانی در زوج‌هایی که ازدواج سفید کرده‌اند درمقایسه با آن هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند بسیار ضعیف‌تر است. این زوج‌ها به مراتب افسرده‌تر بوده و سطح رضایت از زندگی بسیار پایین‌تری نیز دارند. این که زندگی آن ها ممکن است خیلی زود بر هم بخورد، فشار عصبی سنگینی هم بر مرد و هم زن خواهد داشت و به همین دلیل است که علائم افسردگی به شدت در این افراد به چشم می‌خورد.

 

طلاق و جدایی:

 

معمولاً همه تصور می‌کنند که با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان می‌دهد که ازدواجشان به چه شکل می‌تواند باشد و با اطلاعاتی که از چنین زندگی آزمایشی از همدیگر به دست می‌آورند می‌توانند انتخاب درست‌تری داشته باشند. آمار نشان می‌دهد که دلیلی که اکثر این زوج‌ها برای هم باشی  ارائه می‌دهند این است که بفهمند به اندازه کافی با هم سازگار هستند که ازدواج کنند یا خیر.

شاید تعجب‌آور باشد که بدانید برخلاف باور عموم، احتمال طلاق و شکست رابطه در زوج‌هایی که قبل از ازدواج رسمی با هم زندگی می‌کرده‌اند بسیار بالاتر است. دلیل آن می‌تواند این باشد که زندگی زیر یک سقف بدون عقد ازدواج رفتار دو طرف را طوری تغییر می‌دهد که باعث می‌شود در ازدواج کمتر متعهد شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که آن هایی که تصمیم به ازدواج سفید می‌گیرند ویژگی‌هایی دارند که راضی به ازدواج سفید می‌شوند و همین مسئله نشان می‌دهد که به درد ازدواج نمی‌خورند.

ازدواج سفید

این آمار و ارقام به وضوح نشان می‌دهد که همزیستی بی‌تعهد در مقایسه با ازدواج قانونی، از لحاظ اجتماعی توافقی پست به شمار می‌رود. زوج‌هایی که بدون هیچ برنامه مشخص برای ازدواج با هم زندگی می‌کنند، معامله‌ای کاملاً متفاوت با آن ها که ازدواج یا نامزد می‌کنند بین هم دارند. تنها وجه اشتراک آن ها با زوج‌های قانونی، ارتباط جنسی و زندگی کردن زیر یک سقف است. مردانی که تن به هم باشی می‌دهند معمولاً وفاداری نسبت به طرف خود نداشته و زنان نیز هیچ قطعیتی به آینده خود و فرزند احتمالی‌شان ندارند. بچه‌هایی که در چنین خانه‌هایی به دنیا می‌آیند نسبت به بقیه بچه‌ها عملکرد بدتر و ضعیف‌تری دارند. چنین ازدواجی فایده‌ای برای هیچ کس ندارد، نه زن، نه مرد و نه بچه‌ها.

مشخص است که زنان و مردانی که تصمیم به چنین زندگی زناشویی می‌گیرند، تفاوت عمده‌ای با آن ها که ازدواج رسمی را پیش می‌گیرند، دارند. همین موجب بالاتر بودن میزان جدایی آن هاست. اما تاثیرات منفی هم باشی فقط به این محدود نمی‌شود. چنین زندگی زناشویی فرد را دچار مشکلات سلامت احساسی کرده و او را از جامعه، مذهب و خانواده دور خواهد کرد.

مهدی بیاتی روانشناس می گوید: زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم شود و او به زن دیگری گرایش پیدا کند.

مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای موجب کاهش فرزندآوری می‌شود، علاوه بر آن سطح زندگی افراد تغییر می‌کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و ممکن است حتی شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب‌هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند.

دکتر علی‌اصغر نژادفرید روانشناس می‌گوید: فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می‌شود، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی‌شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. بارداری‌های ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سپبد است.

گلپایگانی می گوید: مردمی که این نوع زندگی را برمی‌گزینند، نسل حلال‌شان از بین می‌رود و حرام‌زاده می‌شوند.

دکتر سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا می گوید:نیازی به حجت نیست افرادی که تن به ازدواج سیاه می‌دهند دنیایی سرشار از تعارض، کشمکش و مسائل حل نشده دارند به همین خاطر، در اندک زمانی پس از شروع زیست مشترک، روابط آن ها به کشمکش و درگیری می‌انجامد.

 

ازدواج سفید

 

 

نظرات افراد در مورد ازدواج سفید

 

ازدواج سفید

 ازدواج سفید

 ازدواج سفید

ازدواج سفید

 

رواج دهندگان ازدواج سفید

 

پخش مستند ازدواج سفید از بی بی سی

به گزارش ایسنا، افشین علاء – شاعر – به سیاستگذاری‌ها و رویکردهای برنامه‌سازان بی بی سی اعتراض کرده است. چندی پیش بی بی سی فارسی برنامه‌ای پخش کرده با موضوع رواج «ازدواج سفید» در ایران،‌ تبدیل آن به یک واقعیت فراگیر- و حتی لازم و نامذموم- تلاش موذیانه‌ای است که گویا رسانه‌هایی همچون بی. بی. سی‌، برای تحقق آن از هیچ شیطنتی دریغ نخواهند کرد!
این رسانه دروغی به بزرگی فراگیر شدن ازدواج‌های به اصطلاح سفید در ایران را برای مخاطب به خبری بدیهی و مسلم تبدیل کند. آن هم نه با دشنام و شعار‌، که حتی با جانبداری‌های رندانه مجریان برنامه‌ها مرز برخی واقعیت‌های ایران در مقابل اصرار کارشناسان و مهمانان برنامه که غالبا با استناد به شواهد سفسطه‌آمیز‌، حرف خود را به کرسی می‌نشانند.

در یک برنامه ی تلویزیونی بحث آزادی می‌گذارند و کارشناسانی را به مصاحبه وا می‌دارند و در فضایی ظاهرا بی‌طرف و علمی‌، نتیجه دلخواه خود را به مخاطب الغا می‌کنند. اتفاقی که در برنامه ازدواج سفید،‌ شاهد آن بودیم. در این برنامه‌، مجری سعی می‌کرد بگوید هنوز خانواده‌های ایرانی- بویژه حکومت ایران- در برابر این گونه گرایش‌ها موضع شدیدی دارند و بعید است که به‌زودی شاهد رواج آن باشیم اما آقای به ظاهر کارشناسی که مهمان برنامه بود‌، چنان با جانبداری از این گونه ازدواج‌ها و رواج آن در نسل جدید و پیشرو ایرانی!‌ حرف می‌زد که خانم مجری هم چاره‌ای جز تسلیم نداشت! به حدی که حتی سیر صعودی ازدواج‌های سفید را شاخصی برای توسعه یافتگی فرهنگی نسل جوان ایرانی بدانند!‌

کشورهای غربی از رواج ازدواج سفید سخن می گویند تا دامن زننده ی آن باشند و این هم باشی را به صورت نامشخصی در جامعه اسلامی تزریق کنند.

این نسل جوان است که، در برابر مجوز صادره از سوی غربیان برای تن دادن به این‌گونه رفتارهای غیر اخلاقی غیورانه ایستادگی خواهد کرد.

جوانان مظلومی که در داخل‌، نگران گشت‌ها و بندها هستند و از خارج‌، در معرض چراغ سبز بیگانگان برای تن دادن به رذایل اخلاقی همچون ازدواج بدون آداب شرعی و قانونی و از همه تلخ‌تر، شکسته شدن حریم مقدس هر دختر پاکدامنی هستند.

کشورهای اروپایی و آمریکا می خواهند مفهوم خانواده را در ایران از بین ببرند، جوانان را هرزه و مسوولیت ناپذیر بار بیاورند و رابطه جنسی را نامحدود کنند و انرژی جوانان را برای پیشرفت اسلام نابود کنند.

 

ازدواج سفید

 

 

راهکارهای پیشگیری از ازدواج سفید

 

درست است که این معضل اخلاقی در حال حاضر در کشور ما حضور چندانی ندارد؛ اما از آنجا که گسترش این فساد همان طور که گفته شد تبعات منفی بدنبال خواهد داشت، می بایست در همین ایامی که هنوز این فساد اخلاقی دارای پایگاه اجتماعی نشده است، آن را دفع کرد. مقابله با این فساد راه حل های مختلفی دارد که در بردارنده تمام ابعاد فرهنگی، اقتصادی و… می شود، در ذیل سعی می شود پاره ای از این راه حل ها توضیح داده شوند:

وضع قوانین جدید پیرامون مدیریت ساختمان ها: فساد هم خانگی، فسادی است که در یک مکان فیزیکی امن به نام خانه میسر می شود، با توجه نوع مناطقی که این فساد در آن رو به توسعه است، به شکلی که می شود گفت این فساد در آپارتمان ها و برج ها بیشتر است، خود این موضوع مزیتی جهت مهار این بحران اخلاقی است. در حقیقت با وضع یک مجموع قوانین آپارتمان نشینی پیرامون اینکه مدیر ساختمان موظف است وضعیت تأهل زوجین را قبل از اسکان پی گیری کند، می توان سدی بزرگ در روبروی این بحران در حال ظهور قرار داد.

 

ازدواج سفید

 

وضع قوانینی جهت بومی سازی تحصیل در محل زندگی برای دختران:همان طور که گفته شد، تحصیل دختران شهرستانی در کلان شهرها به خودی خود، باعث پیدایش تعارضات اخلاقی و در بستر آن، سوء استفاده از این دختران می شود. پس بهتر است که قوانین جدیدی جهت بومی سازی تحصیل و سهمیه دادن به دختران در محل تحصیل شان وضع شود.

 

ازدواج سفید

ایجاد راه کارهای اقتصادی جهت سهولت ازدواج: ازداوج و تجملات آن با توجه فرهنگ جامعه ایرانی، نیازمند یک توانایی مالی ابتدایی است که دولت ها می توانند با اتخاذ راه کارهایی همچون وام ازدواج، تخصیص بخشی از مسکن مهر به دختران و پسرانی که نامزد هستند و مواردی از این دست، سبب شوند از این راهکار شرعی جهت تخفیف و تعدیل نیازهای مختلف جوانان استفاده شود تا از روی آوردن آنان به روش های خلاف اخلاقی هم چون هم خانگی جلوگیری به عمل آید.

 

ازدواج

 

آگاه سازی معایب هم خانگی در مدارس و دانشگاه ها: فساد هم خانگی برای مرتکبین آن پیامدهایی در زندگی آتی شان به همراه خواهد داشت، بهتر است در دوران تحصیل در دانشگاه ها و دبیرستان در قالب کلاس هایی هم چون پرورشی و شکوه همسرداری(تنظیم خانواده سابق) از معایب و پیامدهای منفی این سبک غلط زندگی برای دختران و پسران سخن گفته شود.

برخورد تأمینی و کیفری علنی با مرتکبین فساد هم خانگی: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فتح مکه، به جای این که نیروهای تحت امرشان را به شهر بفرستند، وحشت را به دل کفار مکه انداختند و آن را وادار به تسلیم کردند. در حقیقت همین سیاست “النصر بالرعب” می تواند یکی از عوامل غلبه بر این فساد و بی عفتی در حال ظهور باشد.

 

ازدواج سفید

 

نتیجه

 

در زندگی هم باشی هیچ شرط قانونی و ثبت اداری وجود ندارد و زن و مرد در هر لحظه که بخواهند با هم همخانه شده و هر لحظه که مایل نباشند از رابطه خارج می شوند که چنین شیوه ای از ارتباط با جنس مخالف نه تنها بر اساس معیارهای اخلاقی جامعه ما نیست بلکه مخالف با متن صریح قرآن و احادیث مذهبی ماست که همواره جوانان را به پاکدامنی، خویشتن داری و ازدواج حقیقی تشویق می کند.

در روایات بر اهمیت ازدواج و پی‌آمدهای مثبت آن بسیار تأکید شده است. دلیل چنین اهمیتی را در این عوامل باید جست و جو کرد: دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا، جبران کمبودهای طبیعی زن و مرد، نزدیک‌تر شدن به کمال الهی، دست یابی به آرامش روحی.

بنابراین، هنگامی که دختر و پسر به رشد عقلی و جسمی رسیدند، باید ازدواج کنند. رها کردن این سنت الهی یا رعایت نکردن زمان مناسب آن، پی آمدهای روحی نامطلوبی برای زن و مرد دارد. از این رو، پیشوایان دینی، ما را از آن نهی کرده‌اند.

پیامبراکرم(ص) می فرمایند: هر جوانی که در دوره جوانی خود ازدواج کند ، شیطان فریاد بر آورد که : وای بر او دین خود را از گزند من حفظ کرد .(کنز العمال . ح۴۴۴۴۱)

 ازدواج سفید

زمانی که زیبایی، شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم می شود و او به زن دیگری گرایش پیدا می کند. در این نوع رابطه سیاه، زنان آسیب جدی روحی و اجتماعی  می بینند. ممکن است از خانواده خود طرد شود و گذشته شوم او نگذارد به ازدواج دیگری فکر کند. او شانس ازدواج و بارداری خود را از دست می دهد. و اگر فرزندی از ازدواج سیاه اش شکل گرفته باشد بدون نشان است و عاقبت اش هم ناپیداست. در واقع این نوع ازدواج نوعی سو استفاده از جنس لطیف و زیبای یک بانوست. بانوان باید برای خود ارزش زیادی قایل باشند و تن به هرکاری ندهند و با دست خود زندگی خود را تباه نسازند.

بنابراین اگر گمان می‌کنیم که این نوع ازدواج برای جامعه مفید نیست، و عوارضی دارد، بیش از هر اعتراضی باید نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. ازدواج سفید تهدیدی انکار ناپذیر و خطرناک برای از بین بردن کانون خانواده ها و حذف سبک زندگی اسلامی در ایران می باشد که باید خانواده ها و مسئولین فرهنگی جامعه در کنار هم به انجام کار فرهنگی و شفاف سازی و روشنگری در خصوص مخاطرات این پدیده شوم فرهنگی اجتماعی گام بردارند.

در نهایت باید متذکر شد که این فساد در حال حاضر جمعیت اندکی را به خود مبتلا کرده است و مناطقی که این معضل اخلاقی در آن حضور دارد، مشخص است. پس بهتر است قبل از اینکه این ویروس اخلاقی پخش شود و یا به عبارتی هم چون بعضی از معضلات اخلاقی مانند روابط دختر- پسر که تقریباً در لایه های مختلف جامعه حضور دارد، محسوس شود، در همین ابتدای امر با یک سلسله برخورد های قهر آمیز، فرهنگ سازی و قانون گذاری از شیوع بیشتر این قسم بی عفتی در جامعه اسلامی ایران جلوگیری گردد.

 

ازدواج

روایاتی تامل برانگیز در مدح مردم آخرالزمان / عجیب ترین و بزرگ ترین مردم

مهدویت در آدینه ها ؛

روایاتی تامل برانگیز در مدح مردم آخرالزمان / عجیب ترین و بزرگ ترین مردم

باید توجه داشت که این گونه روایات مشوّقی برای شیعیانی است که در زمان غیبت اعمال وکردارشان مطابق با دستورات اهل بیت (ع)بوده‌ است
به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، در مطلبی با عنوان "احادیثی تکان دهنده درباره آخرالزمان از پیامبر اکرم(ص)" به احادیثی که در مزمت و ابتلائات مردم آخرالزمان بود ، پرداختیم اما در این مطلب به بررسی و مطالعه احادیثی که در مدح مردم آخرالزمان است ، می پردازیم.در این احادیث مشخص می شود که مردم آخر الزمان از مردم زمان پیامبر یا معصومین دیگر برتری دارند و با وجود ندیدن امام و پیامبر و معجزات آنان به ایشان ایمان دارند .
 
*عجیب ترین و بزرگ ترین مردم
 
پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: یا علىّ ! عجیب‏ترین مردم از جهت ایمان، و عظیم ترین ایشان از جهت یقین گروهى هستند که در آخر الزمان زیست می‌کنند، زیرا ایشان به دیدار پیامبر نرسیده اند، و حجّت از ایشان غائب است، ولى ایشان به نوشته ‏اى(کتاب‌های روایات معصومین) ایمان آورده‏ اند.
من لا یحضره الفقیه ، شیخ صدوق(381 هق ) ، ج 4 ، ص 366 
 
*برادران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در آخرالزمان
 
ابو بصیر و او از امام محمد باقر علیه السّلام‏ روایت نموده که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روزى در جمعى از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟  فرمود: نه! شما اصحاب من می باشید، برادران من مردمى در آخر الزمان هستند که به من ایمان مى‏ آورند، با این که مرا ندیده ‏اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آن که از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکى از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و یا مانند کسى است که پاره ‏اى از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغ هاى شب تار می باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تارى نجات می دهد.
بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 52 ، ص 124
 
*مردم آخرالزمان دقیق و ژرف اندیش
 
 به این روایتی که به دقّت و تعمّق مردم آخر الزمان اشاره دارد توجّه نمائید:
از امام چهارم علیه السلام‌ راجع به‌ توحید پرسش شد، فرمود: خداى عزّوجلّ دانست که در آخر الزمان مردمى محقِّق و موشکاف آیند.از این رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ‏ بِذَاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر که براى خداشناسى غیر از این جوید هلاک است.
توحید صدوق، ص 283، باب40، باب أدنى ما یجزئ من معرفة التوحید
 
رافضه در آخرالزمان:
 
 امیر المؤمنین علیهم السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله به من فرمود: شبى که مرا به آسمانها بردند قصرهایى دیدم که از یاقوت سرخ و زبر جد سبز و درّ و مرجان و طلاى خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو و خاکش از زعفران، و داراى میوه و نخل خرما و انار بود، و حوریه‏ و زنهاى زیبا و نهرهاى شیر و عسل که بر روى درّ و جواهر مى‏ گذشت و در کنار آن دو نهر خیمه ‏ها و غرفه‏ هایى بنا شده بود و در آنها خدمتکارها و پسرانى بودند، و فرشهایش از استبرق و سندس و حریر بود و طنابهایى در آنها بود؛ گفتم: اى حبیب من جبرئیل این قصرها از آن کیست؟ و قصه آنها چیست؟
 
جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت على است، و ایشان را در آخر الزمان به نامى که دیگران را آزار دهد بخوانند، آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتى که این نام براى آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده ‏اند، و سواد اعظم اینانند، و اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن پس از اوست، و براى شیعیان برادرش حسین پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على پس از اوست، و مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على بعد از او؛ و براى شیعیان فرزندش حسن بن على پس از او، و براى شیعیان فرزندش محمد المهدى پس از اوست.
 
اى‏ محمد اینان امامان پس از تو نشانه ‏هاى هدایت و چراغهاى روشن در تاریکى ‏ها هستند، شیعیانشان تمامى فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دورى کرده ‏اند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروى کرده ‏اند، آنها را در زمان زندگى‏شان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند، در صدد یارى آنهایند و به دوستى آنها اعتماد کنند، رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است.
دلائل الامامة ، محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) ، ص 476.
 
البته باید توجه داشت که این گونه روایات مشوّقی برای شیعیانی است که در زمان غیبت امام زمانشان اعمال و کردارشان کاملاً مطابق و منطبق با دستورات اهل بیت علیهم السلام بوده‌ و مطیع اوامر آن بزرگواران هستند و نباید این گونه روایات موجب عجب و غرور آنها گردد.

برگرفته از موسسه تحقیقاتی ولیعصر

تبلیغ وهابیت در دبیرستان های مشهد + عکس

تبلیغ وهابیت در دبیرستان های مشهد + عکس

به گزارش اویس، در گذشته از برنامه‌ریزی وهابیت برای تبلیغ در دانشگاه‌ها گفتیم. در آنجا اشاره کردیم که مبلغین وهابیت در پوشش دانشجو و حضور در برخی کلاس ها خصوصاً دروس عمومی، استاد و سایر هم کلاسی‌های خویش را به چالش می‌کشند و به بیان شبهات و عقاید وهابیت می‌پردازند

گفتیم که در برخی از دانشگاه‌ها مبلغین وهابیت  فراتر رفته و به تبلیغ چهره به چهره در بین دانشجوها می‌پردازند.  آن‌ها پس از رفاقت با اشخاص در لباس دوستی و شوخی به بیان برخی از تفکرات و شبهات می‌پردازند نکته قابل تأمل این است که این پروسه برای افرادی که نسبت به مسائل اعتقادی سواد و اطلاعی کمی دارند اجرا می‌شوند

اما…

اما متأسفانه در روزهای اخیر اسنادی به دست هیئت تحریریه اویس رسیده است که حکایت از یک واقعیت تلخ می‌کند. بی‌توجهی به حضور مبلغین وهابیت در دانشگاه‌ها باعث شده که وهابیت با سوءاستفاده از برخی از دانش‌آموزان دبیرستانی (دوره دوم) به تبلیغ تفکرات پوچ و ضد اهل‌بیتی خویش بپردازند

در یکی از مدارس مبلغ وهابی با واردکردن شبهات وهابیت و همچنین دست‌نوشته‌هایی تلاش کرده است تا افراد را نسبت به مکتب اهل‌بیت بی‌توجه کند. در این دست‌نوشته‌ها  از شبهات قدیمی وهابیت مبنی بر حرام بودن زیارت قبور، شرک بودن توسل و.. تا توهین و بی‌ادبی به ساحت امام زمان (عج)  موجود است

***برای مطالعه بر روی عکس کلیک کنید**

۰-۱۰ ۱

لازم به ذکر است که تمام شبهات و ادعاهای این اشخاص در نوشته قبلاً توسط کارشناس ها در اینترنت و حتی صدا و سیما پاسخ داده‌شده اما اصرار آن‌ها برای اغوای جامعه دانش‌آموزی جای سؤال دارد

نکته قابل تأمل در این ماجرا اینکه تا چند سال قبل جز حضور در دانشگاه‌ها برنامه اصلی وهابیت در مشهد حضور در مناطق محروم و تبلیغ در این مناطق بود. اما امروزه علاوه بر حضور مناطق محروم مشهد، تبلیغ در مناطق مرفه  مشهد نیز به یکی از برنامه‌های وهابیت تبدیل شده است

در صورتی که نسبت به این تحرک وهابیت نیز بی‌توجهی صورت بگیرد باید منتظر حضور وهابیت در دبیرستان (دوره اول = راهنمایی) و حتی دبستان ها هم بود

آل‌ سعود به روش داعش بر حجاز حاکم شد

آل‌ سعود به روش داعش بر حجاز حاکم شد


در زمان عبدالعزیز، آل‌سعود به رهبری سعود بارها به عراق حمله کردند و حتی پیش از فتح مکه، کربلا و نجف به کرات مورد تجاوز وهابیون قرار گرفت.

 «محمدصادق حاج‌صمدی» در گزارشی که در روزنامه "وطن امروز" منتشر شد، نوشت: حکومت سعودی را می‌توان از وجوه گوناگون مورد بررسی قرار داد. از نحوه تعاملشان با اسرائیل و آمریکا و روابط خانوادگی با بوش‌ها گرفته تا اشاعه وهابیت و ایجاد داعش و جنایت در یمن و بحرین و قطیف. یا بررسی وهابیت که هیچ‌گاه از این خانواده جدا نبوده و ثمرات ناپاک آن از مالزی تا مراکش و از چچن تا سومالی قابل مشاهده است. اما از جمله مواردی که در باب این به قول امام(ره) وارثان ابی‌سفیان کمتر مورد توجه قرار گرفته رفتارشان در بدو پیدایش با شیعه و سنی است.

در واقع همانطور که آمریکا خود را پشت حقوق‌بشر پنهان می‌کند اما کوچک‌ترین اعتقادی به آن ندارد آل‌سعود نیز مدام سعی کرده با ادعای رهبری جهان اسلام، مذاهب چهارگانه را علیه شیعیان بشوراند در حالی که نه اهل سنت، وهابیت را به رسمیت شناخته‌اند و نه همچون داعش، آل‌سعود تفاوتی بین سنت و تشیع قائل شد.

آل‌سعود مصرانه اهتمام می‌ورزد تا خود را در جبهه اهل سنت نشان دهد و جنایاتش را علیه مذاهب اسلامی از اذهان پاک کند در حالی که حتی اعترافات مورخان وهابی موید این است که این خاندان نه با شیعیان که با هر اسلامی جز قرائت انگلیسی محمد عبدالوهاب عناد دارند و حتی برای آن هم اعتباری واقعی قائل نیستند و از آن تنها برای پوششی برای رفتار خود استفاده می‌کنند.

حکومت اول آل‌سعود
آنچه در ادامه می‌آید توصیف بخشی از جنایات خاندان سعود در بدو امارت و در دوره اول حاکمیتشان بر حجاز است که در آن از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و هیچ تفاوتی نیز بین شیعه و سنی لحاظ نمی‌کردند. مورخان، تاریخ آل‌سعود را به 3 دوره (حاکمیت اول، دوم و حکومت کنونی) تقسیم می‌کنند که دوره‌های اول و دوم به‌دست عثمانی‌ها پایان می‌یابد و هم‌اکنون در دوره سوم به سر می‌برند. در دوره اول آل‌سعود به دست‌اندازی و تجاوز و غارت مناطق مختلف عربستان و تحمیل وهابیت پرداختند که حمله به مکه و مدینه در عربستان و کربلا و نجف در عراق از آن جمله‌ است به این شکل که آل‌سعود که به راهزنی در نجد مشغول بودند آل‌یزید را از بین بردند و محمد بن‌سعود با نابودی آل‌معمر در سال 1160 هجری قمری به امارت درعیه دست یافت.

در همان شهر بود که محمد بن‌عبدالوهاب که از همه جا رانده شده بود وارد شد و با محمد بن‌سعود همراه شد و این دو که پیمانی برای حمایت متقابل بسته بودند لشکری از خونریزان عرب تدارک دیدند و شروع به تجاوز به قبایل و دهات نجد کردند. عُرَیْعر امیر احساء و حسن بن‌هبه‏الله امیر نجران، برای رفع غائله وهابیان بر درعیه تاختند. لیکن محمد بن‌سعود به تدبیر شیخ این خطر را دفع کرد. امیر احساء عقب نشست و امیر نجران پیمان صلح منعقد کرد. سپس دهام بن‌دَواس، امیر ریاض حملات خود را به درعیه آغاز کرد که سال‌ها ادامه داشت و موجب کشتار بسیار از طرفین شد. امیران حُرَیْمِلاء و ضَریه نیز هر وقت فرصت می‏یافتند بر درعیه حمله می‏بردند اما محمد بن‌سعود مقاومت می‏کرد و ابن عبدالوهاب نیز در میدان جنگ حاضر می‏شد و روحیه سربازان را تقویت می‏کرد. سرانجام محمد بن‌سعود بعد از 20 سال حکمرانی و جنگ در سال 1179 درگذشت و جای خود را به پسرش عبدالعزیز سپرد.

در واقع این عبدالعزیز بود که فتوحات آل‌سعود را انجام داد و به قساوت در میان این خاندان معروف شد و قتل‌عام وی پس از چیرگی بر امیر ریاض و قبایل نجد باعث شد تا دیگران در شبه جزیره مرعوب وی شده و بسیاری از قبایل کوچ‌نشین به فرقه وهابیت بپیوندند.  اگرچه در زمان وی نیز این فرزندش بود که ابتکار عمل را در دست داشت و عملا دوره اول حاکمیت آل‌سعود را می‌توان دوره حاکمیت سعود نامید.
 
کشتار مردم بی‌گناه به اتهام شرک
ابن بشر عثمان بن‌عبدالله، مورخ آل‌سعود، درباره آغاز دعوت وهابیت در منطقه نجد و کشتار مردم بیگناه به اتهام شرک مى‌نویسد: عبدالعزیز همراه با عده‌اى به قصد جهاد با اهل سرزمین ثادق حرکت کرد و با محاصره آن منطقه، بخشى از نخلستان‌هاى آنان را قطع کرد و تعدادى از مردان‌شان را به قتل رساند. سپس عبدالعزیز به قصد جهاد به سمت خُرج حرکت کرد و در منطقه دُلَم 8 نفر از مردان را بکشت و مغازه‌ها را که مملو از اموال بود، غارت کرد و آنگاه به سرزمین نَعْجان، ثَرْمَدا، دُلَم و خُرْج رفت و عده‌اى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت.

سپس به قصد جهاد وارد منفوحه شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و ده‌ها نفر را کشت. بعد از آن لشکر عبدالعزیز شبانگاه وارد منطقه حَرْمه شد و پس از طلوع فجر به دستور عبدالله، پسر عبدالعزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند.

حمله به ریاض و کشتار مردم
ابن‌بشر نیز حمله به ریاض را چنین توصیف می‌کند: «اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهابیت، از ترس و وحشت پا به فرار گذاشتند؛ از آنجایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند و وقتى عبدالعزیز وارد ریاض شد، جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده بود. فراریان را دنبال کرده عده‌اى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت. آنگاه تمام اموال، اسلحه‌ها، مواد غذایى و وسایل خانه‌ها را به غنیمت گرفت و غالب خانه‌ها و نخلستان‌ها را به تصرف خود درآورد.

هر که در طائف ماند را سربریدند
سپس نوبت به طائف می‌رسد. الزهاوی نقل می‌کند که «چون خبر حمله به شهر رسید بسیاری از مردم از طائف گریختند و آنها که در شهر مانده بودند پذیرفتند که داوطلبانه تسلیم بشوند به شرطی که جان و ناموسشان در امان بماند و حتی از اموالشان نیز گذشتند و پرچم سفید را بالا بردند و آل‌سعود به آنها امان داد. لکن وقتی شهر تسلیم شد هر زن و مرد و کودکی که دیدند به قتل رساندند و با خنجر‌های خود شکم نوزادان را پاره کردند. خیابان‌های طائف در خون مسلمین اهل سنت غرق شد. شهروندانی که خود را تسلیم کردند را در خانه‌های خود سر بریدند. بدن‌هایشان را بیرون کشیدند و زیر سم اسبان له کردند و جنازه‌ها را در کوچه‌ها و خانه‌ها بدون خاکسپاری رها کردند. خانه‌های همه مسلمین اهل سنت را غارت کردند. هرچه توانستند با خود بردند و آنچه نتوانستند ببرند آتش زدند که بعد باران و سیل آنها را با خود برد. سپس وهابی‌ها مزار مقدس و اماکن مقدس شهر طائف را یک به یک تخریب کردند و سوزاندند. از جمله مقبره اصحاب رسول‌الله را. سپس سراغ مساجد و مدارس اسلامی رفتند.

وقتی یکی از علمای حنبلی اهل سنت التماس کرد که مسجد را ویران نکنید گفتند نه. هر چیز مشکوکی احتیاطا باید تخریب شود. از مردم اهل سنت هر کس را که دیدند به قتل رساندند. کودکان را جلوی بزرگسالان و بزرگسالان را جلوی کودکان سر بریدند. به صاحب منصب و زیر دست رحم نکردند. از نوزاد شیرخوار بر سینه مادر گرفته تا جمعی از مومنین را که در مسجد مشغول قرائت قرآن بودند، همه را قطعه‌قطعه کردند. هنگامی که کسانی را در منازل یافتند به قتل رساندند، آنگاه به کشتار کسانی پرداختند که در خیابان و دکان و مسجد بودند. نمازگزارانی را در حال سجده سر بریدند. اکثر ساکنان طائف را (که در شهر مانده بودند) کشتند و تنها جمع کوچکی زنده ماندند. آنان در محلی به نام بیت‌الفتن پنهان شدند. وهابی‌ها به آنجا دست نیافتند. آنها 270 نفر بودند. 3 روز مقاومت کردند تا آنکه آل‌سعود به آنها پیغام داد به شما امان می‌دهیم به شرطی که تسلیم شوید.

وقتی آنان تسلیم شدند تا نفر آخر سرشان را بریدند. هر کسی را با ارائه تضمین جان دعوت به تسلیم می‌کردند، آنها را به دره وجد برده و عریان و به صورت شرم‌آوری به زنانشان تجاوز می‌کردند و سپس آنها را برهنه در سرمای بیابان رها می‌کردند. سپس اموال آنان را به غارت بردند. وهابی‌ها هرچه کتاب یافتند به خیابان و کوچه بردند و طعمه آتش کردند و آنچه ماند طعمه باد شد. از جمله این کتاب‌ها هزاران نسخه قرآن کریم، صحیح بخاری، صحیح مسلم و کتاب‌های معتبر حدیث و فقه حنبلی، شافعی و حنفی بود که  به آتش کشیدند. این کتاب‌ها چند هفته زیر پای آنها بود و حتی یکی از آل‌سعود تلاش نکرد یک صفحه از قرآن را از زمین کوچه‌های طائف بردارد تا مانع بی‌حرمتی به قرآن کریم شود. وقتی از طائف رفتند از شهر جز خرابه‌ای نمانده بود. چرم و نخ‌های طلایی کتب مقدس اسلامی را کندند و برای خود پاپوش درست کردند و حتی از جلد چرمی قرآن، کفش درست کردند و گفتند اینها شرک است.

حمله به مکه و تخریب بارگاه صالحان
الزهاوی در تاریخ خود می‌نویسد: سپس وارد مکه شدند و آنقدر حملاتشان بر مکه ادامه یافت تا شریف مکه تسلیم شد. بسیاری را در خیابان‌های مکه به اسارت گرفته و در حاشیه مکه سر بریدند. گنبدهای زیادی را که در گورستان مقلی بود با خاک یکسان کردند آنگاه گنبد زادگاه حضرت رسول و فاطمه زهرا و گنبد و بارگاه حضرت خدیجه ام‌المؤمنین و عبد‌المطلب و حضرت ابوطالب را خراب کردند. در تاریخ حیرتی آمده: «وهابیان گنبد روی زمزم و نیز گنبدهایی را که در اطراف کعبه قرار داشت ویران کردند.

وهابیان تمام مکان‌هایی را که مزار صالحان در آنها قرار داشت جست‌وجو کردند و آنها را خراب کردند. آنان موقع خراب کردن سرود می‌خواندند و طبل می‌زدند و آواز می‌خواندند و در دشنام به صاحبان قبرها ره افراط می‌سپردند و می‌گفتند: «ان هی الا اسماء سمیتموها» یعنی اینها نام‌هایی است که شما از پیش خود در آوردید. 3 روز نگذشت که تمام آثار و اماکن تاریخی اسلام که بیانگر فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی بود ویران شد و از برگزاری نمازهای متعدد در مسجدالحرام جلوگیری به عمل آمد و از ذکر صلوات بر پیامبر و ذکر یا ارحم‌الراحمین پس از اذان جلوگیری کردند و به علمای مکه دستور دادند عقاید و کتاب‌های محمد بن‌عبدالوهاب را بر مردم تشریع کرده و کتاب  کشف‌الشبهات او را تدریس کنند.

مقاومت مردم در برابر تخریب حرم پیغمبر
سپس به سراغ مدینه رفتند.  سپاهیان وهابی مدینه را محاصره و راه‌های ورودی مواد غذایی و سرچشمه زرقا را ویران و بدین ترتیب اهالی مدینه را دچار قحطی، گرانی و بی‌آبی کردند و پس از ماه‌ها اهالی مدینه مجبور به تسلیم و قبول شرایط آل‌سعود شدند. سعود بن‌عبدالعزیز خطاب به مردم گفت هیچ چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارید. شما را وادار به گریه و زاری خواهم کرد و مثل مردم طائف شما را نابود می‌کنم... لکن وقتی برای تخریب حرم پیغمبر با مقاومت مردم و علمای شهر مواجه شدند به غارت آن بسنده کردند. فاتحان همه جواهرات و اشیای گرانبهای حرم مطهر پیامبر و حرم مطهر ائمه بقیع علیهم‌السلام را به غارت بردند.

آنان سه عدد قرآن نفیس، 4 صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها را به غارت بردند. از جمله اشیای غارت شده عبارت بود از 4 عدد شمعدان زمردین که به جای شمع در آنها یک قطعه الماس بود، 300 دانه مروارید بزرگ، یک پارچه سنگ زمرد بزرگ، یک ظرف طلا و حدود 100 قبضه شمشیر با غلاف‌های مطلا به طلای خالص و مرصع به الماس و یاقوت با دسته‌هایی از زمرد و پشم و با آهنی از «موصوف»که نام خلفا و شاهان گذشته روی آنها کنده‌کاری شده بود که ابدا نمی‌شد آنها را قیمت‌گذاری کرد. هرچه کتاب مقدس، آثار هنری، هدیه‌های گران‌قیمت و نذوراتی که طی هزار سال  به حرم رسول‌الله آمده بود، همه را غارت کردند. پس از این عمل قبیح مردم را از زیارت قبر پیامبر منع و جلوگیری کردند و بسیاری از گنبدها و بارگاه‌هایی را که در شهر مدینه و بقیع بود ویران و آن سال از برگزاری مراسم حج توسط زائران ممانعت کردند.

ناصر السعید از قول یکى از مورخان نقل مى‌کند که آل‌سعود کتابخانه بزرگ المکتبه‌العربیه را که بیش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم‌نظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطى منحصر به فرد داشت که در میان آنها برخى از آثار خطى دوران جاهلیت، یهودیان، کفار قریش و همچنین آثار خطى على(ع)، ابوبکر، عمر، خالدبن ولید، طارق بن‌زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى‌(ص) و قرآن مجید به خط عبدالله بن‌مسعود وجود داشت و همینطور در این کتابخانه سلاح‌هاى منتسب به رسول‌اکرم(ص) و بت‌هایى که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزی»، «مَناه» و «هُبَل» موجود بود؛ به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند.

غارت و تجاوز در قطیف
مورخ انگلیسی درباره فتح شیعه‌نشین قطیف می‌نویسد: «قطیف را غارت کردند. کشتند و تجاوز کردند و بعد از مردم قطیف تعهدی 4 ماده‌ای گرفتند که شیعیان قطیف باید کتبا تصدیق کنند که قطیف متعلق به خاندان ابن‌سعود است و 14 نفر از بزرگان قطیف باید در دوره‌های منظم به پابوس ابن‌سعود بروند و هدیه‌های کلان را عرضه و مراتب وفاداری خود را اعلام کنند. همه روستاها و محلات قطیف باید در زمانی که حکومت احتیاج داشته باشد بخشی از مردان خود را به‌عنوان نیروی مسلح در اختیار آل‌سعود قرار دهند برای هر کاری حتی حمله به قطیف. و در آخر اینکه صادرات سبزیجات و هر نوع ارتباط اقتصادی با بحرین ممنوع است. رافضی‌ها باید خود را تسلیم کنند. همه مناسک و شعائر مذهبی خود را نیز تعطیل کنند. تعدادی از روحانیون وهابی را برای تعلیم اهالی قطیف به این منطقه می‌فرستند. همه مردم قطیف باید اصول سه‌گانه وهابیت را مطالعه کرده و حفظ کنند. زیارتگاه‌ها تخریب و همه مخالفان اعدام خواهند شد».

کشتار و جنایاتی که در قطیف روی داد باعث شد شیعیان عربستان که دومین جمعیت شیعیان کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس را بعد از عراق تشکیل می‌دهند تا به امروز از هرگونه تحرکی باز بمانند و توان سربرافراشتن نداشته باشند.

حملات مکرر و غارت کربلا و نجف
در زمان عبدالعزیز، آل‌سعود به رهبری سعود بارها به عراق حمله کردند و حتی پیش از فتح مکه، کربلا و نجف به کرات مورد تجاوز وهابیون قرار گرفت. اولین بار در سال 1214 وهابى‌ها به نجف اشرف حمله کردند، ولى بنی خزعل جلوی آنها را گرفتند و 300 نفر از آنها را کشتند. در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهر امیرالمومنین (ع) عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عده‌اى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند. در مدت نزدیک به 10 سال چندین بار حملات شدیدى به شهر کربلا و نجف انجام دادند.

سعود بن‌عبدالعزیز در سال 1216 با سپاهی به کربلا حمله‌ور و پس از محاصره شهر سرانجام وارد آن شد و کشتار سختی از مدافعان و ساکنان و زنان و کودکان آن کرد. برخی عدد کشته‌شدگان را یکصد و 50 هزار تن نوشته‌اند و می‌گویند جوی خون در کوچه‌های کربلا به راه افتاد.

الزهاوی می‌نویسد: «وقتی که به کربلا آمدند از دیوار‌های شهر بالا رفتند. اکثر ساکنان کربلا را که در شهر مانده بودند در بازارها و خانه‌ها کشتند. گنبدی که می‌گویند روی مقبره حسین فرزند پیغمبر بنا شده تخریب کردند. همه ثروت ساکنان شهر، پول، لباس، سلاح و وسایل منزل و... و هر چه بود، مصادره کرده و میان سپاهیان خود تقسیم کردند. مساجد و حسینیه‌ها را آتش زدند. هر آرامگاه گنبددار را که اینان می‌گویند شرک است تخریب کردند.

محمد قارى غروى، در تاریخ نجف، از مجموعه شیخ خضر، نقل مى‌کند: وهابیان صندوق قبر حبیب بن‌مظاهر را که از چوب بود شکسته و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آنها مى‌خواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند اما چون داراى شبکه‌هاى آهنین بود، توفیق نیافتند.

شیخ عثمان بن‌بشر، مورخ دیگر وهابى که خود اهل نجد بود، مى‌نویسد: گنبد روى قبر [سیدالشهدا] را ویران ساختند و صندوق روى قبر را که زمرد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآن‌هاى نفیس یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند. در حالی که به نقل از عجلانی 200 شتر بار سنگین به یغما بردند. حمله به کربلا و نجف بارها روی داد و هربار قتل‌عام مردم و غارت اموال اماکن مقدسه انگشت حیرت مورخان به دندان برده است.

صلاح‌الدین مختار که خود وهابى است، مى‌نویسد: در سال 1216 امیر سعود با لشکر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد. در ماه ذیقعده به کربلا رسید. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کُشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه را به نسبت هر پیاده، یک سهم و هر سواره، 2 سهم، بین لشکریان تقسیم کرد.

برخى مى‌نویسند: وهابیان در یک شب در کربلا 20 هزار نفر را به قتل رساندند. میرزا ابوطالب اصفهانى در سفرنامه خود مى‌نویسد: هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم که قریب 25 هزار نفر وهابى وارد کربلا شدند و شعار «مشرکان را بکشید و کافران را سر ببُرید»  سر مى‌دادند. آنان بیش از 5 هزار نفر را کشتند و زخمى‌ها حساب نداشت؛ صحن مقدس امام‌حسین‌(ع) از لاشه کشتگان پر و خون از بدن‌هاى سر بریده شده، روان بود. او مى‌افزاید: پس از 11 ماه، بار دیگر به کربلا رفتم. دیدم که مردم، آن حادثه دل‌خراش را نقل مى‌کنند و گریه سرمى‌دهند، به گونه‌اى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مى‌شد.

آل‌سعود پس از آن با همان لشکر راهی نجف شد  ولى مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند؛ حتى زن‌ها از منزل‌ها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند. در نتیجه، سپاه وهابى‌ها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند. در سال 1221 سعود مجددا به نجف‌اشرف حمله برد ولى چون شهر داراى برج و بارو بود و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مى‌کرد؛ به علاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود 200 نفر، تحت رهبرى شیخ‌جعفر نجفى (کاشف الغطا) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانه‌روز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند.

انبار اسلحه، خانه شیخ‌جعفر کاشف‌الغطا بود. او بر هر 12 برج نجف و در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ‌حسین نجف، شیخ‌خضر شلال و سیدجواد عاملى (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ‌مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلندآوازه مى‌باشند.

قواى سعود در این حمله، 15 هزار وهابى جسور و جنگجو بود. وهابى‌ها چندان که سعى کردند، نتوانستند وارد شهر شوند و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مى‌کردند. در یکى از روزها برخى از وهابى‌ها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف، چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهابى‌ها را زیر آتش داشتند، توانستند 700 نفر از آنها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت.

اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به بغداد و از آنجا به حرم کاظمین منتقل ساختند و در مخزن آنجا به ودیعت نهادند و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.

ابن‌بشر، مورخ نجدى درباره حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مى‌نویسد: در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد و سپاه مسلمین (وهابى‌ها) را در اطراف شهر پراکنده ساخت و دستور داد باروى شهر را خراب کنند. چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد در اثر تیراندازى از روى باروها و برج‌هاى شهر، جمعى از مسلمین (وهابى‌ها) کشته شدند. آنها نیز از شهر عقب نشستند و به غارت نواحى اطراف پرداختند.  سعود در سال بعد، یعنى 1222 نیز بار دیگر با 20 هزار جنگجوى وهابى به نجف‌اشرف حمله برد ولى چون مدافعان شهر به رهبرى کاشف‌الغطا با توپ و تفنگ آماده دفاع بودند، نجف را رها ساخت و به شهر حله روى آورد.

در سال 1218 عبدالعزیز به ضرب کسی که احتمالا از شیعیان کربلا بود کشته شد و امارت رسما به سعود رسید. وی که از سال 1203 ولیعهد بود از زمان مرگ عبدالعزیز تا 1229 امارت کرد و شاید بتوان عمده جنایات آل‌سعود را در حکومت اول به او نسبت داد. بدین شکل روال قتل و غارت در حجاز و عراق همچنان ادامه پیدا می‌کند تا زمانی‌که دوره اول حکومت آل‌سعود به‌دست لشکر عثمانی که از مصر رسیده بود پایان می‌یابد.

پایان حکومت اول آل‌سعود به دست عثمانی
 اشراف حجاز و امرای عرب طی نامه‏‌هایی باب عالی را متوجه خطر روزافزون خاندان سعود ساختند و به آنان فهماندند که این طایفه به عربستان بسنده نمی‏کنند و هدفشان تسلط بر سراسر متصرفات عثمانی و همه مسلمانان است. سرانجام دربار اسلامبول تصمیم به رفع غائله وهابی گرفت و سلطان سلیمان، محمدعلی‌پاشا حکمران مصر را مأمور کرد لشکری مجهز به عربستان اعزام کند و سعودیان و وهابیان را از بیخ و بن‌ براندازد. در نتیجه ارتشی مخلوط از سربازان ترک و آلبانی و عرب به فرماندهی پسرش طوسون پاشا به حجاز اعزام داشت. طوسون از بندر یَنْبُع وارد مدینه شد و آن شهر را گشوده، به سوی مکه شتافت.

اگرچه مقاومت وهابیان شدید بود اما در برابر آتش توپخانه مصریان کاری از پیش نبردند و شکست خوردند. طوسون وارد مکه و بعد از چند روز محمد‌علی پاشا نیز وارد مکه شد. او شریف غالب را به جرم اهمال و سازشکاری معزول و زندانی کرد و برادرش سرور ‌غالب را به مقام شریف مکه منصوب کرد.

بعد از سعود بن‌عبدالعزیز پسرش ابراهیم  به امارت درعیه رسید ولی از سویی بین او و عمویش عبدالله بن‌عبدالعزیز بر سر جانشینی اختلاف افتاده بود و در نتیجه جنگ خانگی سعودیان را ناتوان می‏کرد و از سوی دیگر ارتش مصر به سوی نجد در حال پیشروی بود. محمدعلی پاشا که از پیروزی ارتش خود اطمینان حاصل کرده بود به قاهره بازگشت و طوسون را با عده کافی و توپخانه قوی روانه نجد ساخت. طوسون بدون هیچ مانعی تا قلعه رس در 270 کیلومتری شمال شرقی مدینه  پیش رفت ولی در آنجا با مقاومت شدید وهابیان برخورد کرد و با دادن تلفات بسیار نتوانست به پیشروی ادامه دهد. ناچار به پیشنهاد وهابیان تن به ترک مخاصمه داد و به قاهره بازگشت.

محمد‌علی پاشا از طوسون به سبب ضعفی که نشان داده بود خشمگین شد و او را توبیخ و از امارت معزول کرد و پسر دیگرش ابراهیم پاشا را مأمور تسخیر نجد ساخت. ابراهیم با لشکری تازه‌ نفس به نجد رفت و خود را به درعیه رساند و پایتخت آل‌سعود را محاصره کرد و آنان را ناگزیر به تسلیم بلاشرط ساخت. عبدالله بن‌سعود ـ که برادر را برکنار کرده و خود به جای او نشسته بودـ بعد از 6 ماه مقاومت قلعه و پادگان درعیه را تحویل مصریان داد  و هیأتی را به ریاست عمویش عبدالله بن‌عبدالعزیز که شیخ آل‌سعود بود همراه شیخ‌علی بن‌محمد بن‌عبدالوهاب نزد ابراهیم پاشا فرستاد. به دستور ابراهیم اموال و املاک خاندان سعودی و ابن‌عبدالوهاب ضبط شد و عبدالله بن‌سعود را به اسلامبول بردند و سر از تنش جدا کردند و به این شکل اولین دوره حاکمیت آل‌سعود بر عربستان پایان یافت.

منابع:
ـ  تاریخ العربیه السعودیه
ـ  نزهه الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى
ـ  تاریخ مملکه السعودیه
ـ  عنوان المجد فى تاریخ نجد
ـ  مسیر طالبى
ـ  عنوان المجد فى تاریخ نجد
ـ  «الفجر الصادق فی الرد علی منکری المتوسل و الکرامات و الخوارق»
ـ  تاریخچه و نقد و بررسی عقاید و اعمال وهابی‌ها، کشف الارتیاب
ـ  صقرالجزیره.

20 معجزه عسل و دارچین

٢ قاشق غذاخوری عسل را با ٣ قاشق چای خوری پودر دارچین در یک لیوان چای حل کنید و بنوشید. این کار میزان کلسترول خون را طی ٢ ساعت به ١٠ درصد کاهش می دهد.
خواص مصرف عسل با دارچین به شرح زیر است:

١ . درمان بیماری قلبی:

مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف کنید.این روش در کاهش کلسترول،جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است.بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی درامان خواهند بود.بررسی روی سالمندان در آمریکا و کانادا نشان داده است،با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد.عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه میبخشد.

٢ . از بین بردن اثر خارش نیش های حشرات:


مخلوطی از یک سهم عسل، ٢ سهم آب ولرم و یک قاشق چای خوری پودر دارچین را روی قسمتی از بدن که احساس خارش می کنید،قرار دهید خارش و درد در عرض یک یا ٢ دقیقه فروکش خواهد کرد.

٣ . درمان التهاب مفصل (آرتریت):


روزانه، یک وعده صبح و یک وعده شب، مخلوطی از یک فنجان آب گرم، ٢ قاشق چای خوری عسل و یک قاشق چای خوری پودر دارچین مصرف شود.این مخلوط معجزه گر در صورت مصرف به طور منظم آرتریت های مزمن را نیز درمان می کند.بررسی های اخیر روی ٢٠٠ بیماری که قبل از صرف صبحانه از این مخلوط استفاده کردند نشان داد، ٧٣ نفر از آنان در عرض یک هفته کاملا از درد رهایی پیدا کردند و پس از یک ماه بیشتر افرادی که قادر به راه رفتن یا حرکت نبودند،بدون احساس هیچ دردی توانایی راه رفتن و تحرک خود را به دست آوردند.

٤ . جلوگیری از ریزش مو:


قبل از دوش گرفتن مخلوطی از مقداری روغن زیتون داغ، یک قاشق چای خوری عسل و یک قاشق پودر دارچین را به مدت ٥ تا ١٥ دقیقه روی سر قرار دهید و سپس آن را بشویید.

٥ . از بین بردن عفونت مثانه:


٢ قاشق غذاخوری عسل به همراه یک قاشق چای خوری پودر دارچین را با مقداری آب ولرم حل کنید و آن را بنوشید. این روش باعث می شود که میکروب های مثانه از بین برود.

٦ . درمان درد دندان:


مخلوطی از یک قاشق چای خوری پودر دارچین و ٥ قاشق چای خوری عسل تهیه کنید و روی دندان خراب بمالید. این عمل را ٣ بار در روز تکرار کنید تا درد تسکین یابد.

٧ . کاهش کلسترول:


٢ قاشق غذاخوری عسل را با ٣ قاشق چای خوری پودر دارچین در یک لیوان چای حل کنید و بنوشید. این کار میزان کلسترول خون را طی ٢ ساعت به ١٠ درصد کاهش می دهد.

٨ . درمان سرماخوردگی:


به مدت ٣ روز از مخلوط یک قاشق غذاخوری عسل با یک چهارم قاشق چای خوری پودر دارچین استفاده کنید.این روش برای درمان سرفه مزمن و سرماخوردگی و سینوزیت به کار می رود.

٩ . درمان ناباروری:


برای برطرف کردن این مشکل،به مردان توصیه می شود ٢ قاشق غذاخوری عسل را قبل از خواب میل کنند.در کشورهای چین،ژاپن و خاوردور که با مشکل ناباروری مواجه اند،در طول روز مخلوطی از مقداری پودر دارچین و یک دوم قاشق چای خوری عسل را به طور مرتب روی لثه و داخل دهان خود قرار می دهند تا مخلوط حاصل از طریق بزاق وارد بدن شود.زوجی که مدت ١٤ سال بچه دار نمی شدند با شروع مصرف عسل و دارچین پس از مدت کوتاهی صاحب دوقلو شدند.

١٠ . درد معده:


مصرف عسل و پودر دارچین علاوه بر درمان درد و نفخ معده،زخم معده را نیز درمان می کند.

١١ . تقویت سیستم ایمنی:


استفاده روزانه از عسل و پودر دارچین سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و بدن را از حمله باکتری و ویروس محافظت می کند.دانشمندان دریافتند که عسل دارای مقدار زیادی ویتامین و آهن است.مصرف مداوم عسل گلبول های سفید خون را تقویت می کند تا بتواند با باکتری ها و بیماری های ویروسی مقابله کند.

١٢ . برطرف کردن سوء هاضمه:


قبل از هر وعده غذا،پودر دارچین را روی ٢ قاشق غذاخوری عسل بریزید و میل کنید تا از ترشح اضافی اسید معده رهایی پیدا کنید زیرا این مخلوط غذاهای سنگین را به راحتی هضم میکند.

١٣ . جلوگیری از آنفلوآنزا:


دانشمندی در اسپانیا ثابت کرده که مخلوط عسل و دارچین دارای مواد مفید طبیعی است که از میکروب های آنفلوآنزا و سرماخوردگی جلوگیری به عمل می آورد .

١٤ . افزایش طول عمر:


مصرف دائم و مرتب عسل و پودر دارچین مانع پیری زودرس می شود.مخلوطی از ٤ قاشق چای خوری عسل،یک قاشق چای خوری پودر دارچین و ٣ فنجان آب گرم را با هم بجوشانید.سپس مخلوط به دست آمده را ٣ الی ٤ بار در روز به مقدار یک چهارم فنجان میل کنید.این مخلوط علاوه بر طراوت بخشیدن و نرم نگه داشتن پوست از پیری زودرس نیز جلوگیری می کند.

١٥ .برطرف کردن جوش صورت:

قبل از خواب مخلوط ٣ قاشق غذاخوری عسل و ١ قاشق چای خوری دارچین را روی جوش ها قرار دهید و روز بعد با آب ولرم بشویید.تکرار روزانه این کار به مدت ٢ هفته،جوش ها را از بین می برد.

١٦ . درمان عفونت های پوستی:


قرار دادن مخلوطی به مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین روی قسمت های مختلف پوست، عفونت های پوستی و اگزما را نیز درمان می کند.

١٧ . درمان سرطان:


تحقیقات جدید انجام گرفته در ژاپن و استرالیا نشان داده،سرطان های پیشرفته معده و استخوان به طور موفقیت آمیزی درمان شده است.بیماران مبتلا به این سرطان ها ٣ بار در روز و به مدت ٣ ماه یک قاشق غذاخوری عسل و یک قاشق چای خوری دارچین را مخلوط و مصرف می کنند.

١٨ . از بین بردن خستگی مفرط:


مصرف نصف قاشق غذاخوری عسل و مقداری پودر دارچین در یک لیوان آب اول صبح و بعد از ظهر که بدن با افت نشاط روبه رو است طی یک هفته نیروی حیاتی بدن را افزایش می دهد.

١٩ . از بین بردن بوی بد دهان:


شما می توانید پس از بیدار شدن از خواب با محلولی از یک قاشق چای خوری عسل،مقداری پودر دارچین و آب گرم غرغره کنید تا در طول روز مشکل بوی بد دهان را نداشته باشید.

٢٠ . مشکل شنوایی:


مصرف روزانه مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین در صبح و شب مشکل شنوایی را برطرف می کند.

شایان ذکر است، عسل مورد مصرف باید خام و پاستوریزه نشده باشد.زیرا که آنزیم های لازم به هنگام عمل پاستوریزه به علت حرارت دیدن از بین می رود.

منبع: شفانیوز

برای خواندن سایر مطالب سلامت اینجا کلیک کنید


1 –  اولین نکته برای ایجاد ارتباط با رسانه شناخت خط مشی و نگرش های سیاسی رسانه های فعال است. متاسفانه گاهی اخباری از سوی روابط عمومی ها منتشر می شود که نه تنها ارزش خبری ندارد بلکه بیشتر تبلیغ برای مدیرانی است که  عملکرد آن ها از سوی برخی رسانه ها با سئوالاتی همراه است و ارسال این اخبار برای رسانه های منتقد نه تنها مثبت نبوده بلکه دست آویزی برای به چالش کشیدن دستگاه می شود.

2 –  در این رابطه تشکیل بانک اطلاعاتی جامع از رسانه ها ، شماره همراه و ایمیل خبرنگاران ضروری است.
3 -  هر از گاهی با یک تماس تلفنی و یا یک پیامک ولو کوتاه جویای حال خبرنگار شوید.
4 – باید در نظر داشته باشید که خبرنگاران مایل به تولید خبرهای انحصاری هستند لذت بهتر است هر از چند گاهی خبری را برای یک خبرنگار خاص ارسال کرده این کار او را خوشحال می کند.
5 – تعداد تیراژ یک نشریه نباید نقشی در نوع ارتباط با رسانه ها داشته باشد. خبرنگار یک هفته نامه و یک روزنامه کم تیراژ به همان اندازه دارای شخصیت حرفه ای است که یک خبرنگار رسانه پر تیراژ دارا است. پس باید خبرنگارانی که در رسانه های کم تیراژ فعالیت می کنند نیز مورد تفقد قرار بگیرند.
6 – هر از چند گاهی ترتیبی دهید تا دیدارها و نشست های صمیمانه  مدیر مسئولان رسانه ها و خبرنگاران  با مدیر دستگاه برگزار شود تا مدیر و خبرنگار در یک فضای کاملا دوستانه ساعاتی در کنار هم باشند . اینگونه سوئ تفاهم ها و سئوالات بی پاسخ اهالی رسانه که امکان دارد در نشریات مطرح شود در آن جلسه پاسخ داده شود.
7 -  هر از چند گاهی خبرنگاری را به محل کار خود دعوت کنید.
8 – با مدیران رسانه ها  ارتباط داشته باشید و اگر خبرنگار جدیدی در حوزه ی فعالیت شما مشغول به کار شد به او تبریک گفته و از خبر نگار قبلی نیز تشکر کنید.
9 – خبرنگاران جدید را به محل کار خود دعوت کنید و سازمان و نهاد خود را برای او معرفی کنید تا در تهیه خبر و گزارشات خود دچار اشکال نشود.
10 – روابط عمومی کارآمد روابط عمومی است که دائمآ از اتفاقات درون سازمانی خود آگاه باشد. بخش نامه ها و دستورالعمل های جدید را رصد کنید و آن ها را با خبرنگاران در میان بگذارید.
11 – با دانستن اتفاقات درون سازمانی حس اعتماد خبرنگار به شما پرورش پیدا می کند لذا از اتفاقات سازمان خود اظهار بی اطلاعی نکنید که با تکرار این اتفاق خبرنگار به شما بی اعتماد شده و برای کسب اطلاعات  موثق مورد نیاز خود سعی در ارتباط با دیگر افراد سازمان به ویژه مدیر دستگاه می کند.
12 – باید به خبرنگاران اجازه ی انتقاد بدهید. مطمئن باشید خبرنگاران دشمنان شما نیستند. آن ها کاستی ها را بهتر و با ظرافت بیشتری می بینند و با انتقاد است که دستگاه پویا و کارآمد تر می شود.
13 – خبرنگاران را در انتخاب تیتر آزاد بگذارید.
14 – در صورت امکان از مدیرتان بخواهید هر مدت به یک بار با حضور در دفتر رسانه ها از نزدیک با خبرنگاران آن رسانه دیدار صمیمانه داشته باشد.
15 – باید در نظر داشت که خبرنگاران حقوق بگیر سازمان ها نیستند و نباید انتظار داشت هر وقت اراده کردیم در جلسات اداری ما حاضر شوند. گاهی نیاز است که خبررا در روابط عمومی تنظیم  کرده و برای خبرنگار فرستاد.
16 – خبرنگاران حوزه ی فعالیت سازمان خود را با حفظ شان و احترام با اسم کوچک صدا بزنید. به این طریق او با شما احساس صمیمیت می کند.
17 – به دلیل اینکه خبرگزاری ها خبر های تولیدی کار می کنند و از درج اخباری که در دیگر رسانه ها درج شده خودداری میکنند بهتر است از جلسه و فعالیت دستگاه خود گزارش تهیه کرده و برای خبرنگاران خبرگزاری ارسال کنید. به این طریق خبرنگاران در ویرایش و تنظیم خبرآزاد خواهند بود و یک گزارش با ویرایش های متنوع و تیترهای مختلف کار خواهد شد.
زمانی که به کارمندی این فرصت داده می شود که خودش جریان کارها را مدیریت کند، این شیوه هم برای او و هم به لحاظ بهبود کیفیت و بازده کاری مفید است. این توانایی از استرس کارمندان تا حد زیادی می کاهد و کیفیت کار آنها را بهبود می‌بخشد.

علائم شایع استرس شغلی شامل مشکلات خواب، کم‌اشتهایی، کمبود اعتماد به نفس و تفکرات منفی هستند.

به گزارش ایسنا، داشتن یک شغل پراسترس، بهداشت روانی را به طور جدی تهدید می‌کند و بسیاری از کارمندانِ ساکن شهرها به دلیل سبک زندگی‌ غیرسالمی که دارند بیشتر با آسیب‌های ناشی از استرس از جمله اضطراب، اعتیاد و اختلالات جدی روانی مواجه هستند. کارشناسان معتقدند که مهمترین راه مقابله با این استرس، شناسایی عوامل تشدیدکننده‌ آن، علائم آن و در نهایت مدیریت و کنترل صحیح این استرس است.

آنها پیشنهاد می‌کنند که هیچ گاه نباید علائم فیزیکی و روانی استرس نادیده گرفته شود و فرد زمانی که قادر به مدیریت این اختلال نباشد باید از دیگران تقاضای کمک کند. به گزارش ایسنا به نقل از وارف، توصیه‌های زیر نکات ساده‌ اما مفیدی هستند که افراد و سازمان‌ها می‌توانند برای مقابله با استرس‌های شغلی به کار گیرند:

- مراقبت از خود

ورزش و فعالیت جسمی مرتب، بزرگترین عامل موثر در کاهش استرس است. رژیم‌های غذایی مناسب و کاهش مصرف نوشیدنی‌های کافئین‌دار نیز در این زمینه بسیار اهمیت دارد. علاوه بر این هفت تا هشت ساعت خواب شبانه از آسیب پذیری بدن در برابر استرس جلوگیری می‌کند.

- مدیریت کارها

زمانی که به کارمندی این فرصت داده می شود که خودش جریان کارها را مدیریت کند، این شیوه هم برای او و هم به لحاظ بهبود کیفیت و بازده کاری مفید است. این توانایی از استرس کارمندان تا حد زیادی می کاهد و کیفیت کار آنها را بهبود می‌بخشد.

- تشکیل گروه‌های کارآمد

مدیران نقش موثری در کاهش استرس دارند و با مدیریت موثر می‌توانند سازگاری بیشتری را در اعضا به وجود آورند و استرس‌های شغلی را کمتر کنند. در واقع مدیران با ایجاد یک فضای حمایتی و بدون تبعیض، الگوی خوبی نیز برای کارمندان هستند.

- بهبود ارزش‌های سازمانی

ارزش‌های سازمانی زمانی در بهترین شرایط قرار دارند که بتوانند یک سیستم کاری فعال و مولد را در روند انجام کارها به جریان بیاندازند. اگر این شرایط را در سازمان خود ندارید شاید وقت آن رسیده که ارزش‌های سازمانی را تغییر دهید.

- کمک خواستن از دیگران

در هنگام استرس کمک خواستن از دیگران و در صورت لزوم گفتاردرمانی می‌تواند بسیار مفید باشد.

منبع: ایسنا