اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

انجام مراسم تشییع پادشاه سعودی/ بیوگرافی شاه جدید/ معرفی 6 پادشاه قبلی

انجام مراسم تشییع پادشاه سعودی/ بیوگرافی شاه جدید/ معرفی 6 پادشاه قبلی


"عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه 90 ساله عربستان امروز جمعه (3 بهمن93) پس از یک دوره طولانی بیماری و چندین بار بستری شدن، مُرد.
 

به گزارش «شیعه نیوز»، دقایق اولیه بامداد امروز جمعه (3 بهمن93) تلویزیون رسمی عربستان خبر مرگ "عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه 90 ساله این کشور را اعلام کرد. وی 3 سال بود که شدیدا بیمار و بیش از 3 هفته بود که در پی وخامت حالش بستری شده بود.

 

عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه عربستان در سال 1343 ه.ق مصادف با 1924 م در ریاض متولد شد. مادر وی "فهده بنت العاصی بن شریم الشمری" بود. وی در سال 1995 م (به صورت نیابی/به صورت رسمی از 2005)حکومت سعودی را در اختیار گرفت و از ثروتمندترین شخصیت های جهان بود.در پی اعلام این خبر دفتر پادشاهی عربستان تا کنون دو بیانیه صادر کرده است.

بخشی از بیانیه اول:

ولی عهد شاهزاده "سلمان بن عبدالعزیز آل سعود" و تمامی افراد خانواده پادشاهی با کمال تاسف و اندوه خبر فوت پادشاه "عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود " را اعلام و تسلیت می‌ گویند.

وی در ساعت یک (به وقت محلی) بامداد امروز جمعه برابر با 3 / 4 / 1436هـ.ق فوت نمود. إنا لله وإنا إلیه راجعون

نماز بر جنازه ملک عبدالله بن عبدالعزیز بعد از نماز عصر امروز جمعه در مسجد "ترکی بن عبدالله" در شهر ریاض برگزار خواهد شد.

بیانیه دوم:

بر اساس قانون پادشاهی، ولی عهد "سلمان بن عبدالعزیز آل سعود" پادشاه کشور است. بعد از اتمام بیعت با وی، بر طبق بند 2 دستور پادشاهی به شمار " أ / 86" مورخه 26 / 5 / 1435هـ.ق که اعلام می کند در صورت خالی بودن جایگاه ولیعهد ، شاهزاد "مقرن بن عبدالله بن عبدالعزیز" ولیعهد خواهد بود بنابراین با وی به عنوان ولیعهد بیعت خواهد شد.

بیعت با شاهزاه سلمان بن عبدالعزیز و شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز در قصر پادشاهی در ریاض پس از نماز عشای امروز جمعه انجام خواهند شد.

تشییع ملک عبدالله

عصر امروز جمعه مراسم تشییع پادشاه عربستان آغاز شد. نماز میت طبق برنامه قبلی در مسجد "ترکی به عبدالله"شهر ریاض خوانده شد.

در این مراسم تعداد بسیاری از شخصیت های داخلی و خارجی حضور داشتند. پس از نماز میت ، جنازه برای دفن به قبرستان "العود" منتقل شد .

العود  از قبرستان های مشهور ریاض است و تعداد زیادی از خانواده پادشاهی عربستان در آن دفن هستند.

انجام مراسم تشییع
 
انجام مراسم دفن

انجام مراسم دفن

انجام مراسم دفن

انجام مراسم تشییع

انجام مراسم دفن

 

انجام مراسم تشییع

انجام مراسم تشییع

انجام مراسم تشییع

انجام مراسم تشییع


بیوگرافی سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید

سلمان بن عبدالعزیز 79 سال سن دارد و گفته می شود به بیماری آلزایمر مبتلاست. وی بیست و پنجمین پسر موسس آل سعود "عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل آل سعود" از همسرش "حصه بنت احمد السدیری" است و حال هفتمین پادشاه عربستان شده است. 3 بار ازدواج کرده و 13 فرزند دارد.

ورود وی به سیاست در تاریخ 25 شعبان 1373 ه.ق مصادف با 18 آوریل 1955 م بود زمانی که به عنوان امیر ریاض انتخاب شد. دو بار پیاپی دیگر حکم وی به عنوان امیر ریاض تمدید شد.

سلمان در 5 نوامبر 2011 با حکم پادشاهی وزیر دفاع شد. پس از آنکه شاهزاده "نایف بن عبدالعزیز" ولیعهد عربستان مُرد در تاریخ 18 ژوئن 2012 ملک عبدالله، سلمان را به عنوان ولیعهد و نیز معاون هیئت وزیران انتخاب کرد. البته وی سمت قبلی اش به عنوان وزیر دفاع را نیز داشت.

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

 


شش پادشاه قبلی عربستان

عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل : 1902 -1953
سعود بن عبدالعزیز: 1953 - 1964
فیصل بن عبدالعزیز: 1964 - 1975
خالد بن عبدالعزیز: 1975 - 1982
فهد بن عبد العزیز 1982 - 2005
عبدالله بن عبدالعزیز: 2005-2014

 دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

عبدالعزیزبن عبدالرحمن با "فرانکلین روزولت" رئیس جمهور اسبق آمریکا

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
سعود بن عبدالعزیز با دخترش
دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
فیصل بن عبدالعزیز


دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

خالد بن عبدالعزیز

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

فهد بن عبد العزیز

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

عبدالله بن عبدالعزیز

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید


 

عزل و نصب های جدید در عربستان

در تازه ترین عزل و نصب ها پس از مرگ ملک عبدالله امروز جمعه"محمد بن سلمان" پسر پادشاه جدید به جانشینی پدرش در ریاست وزارت دفاع منصوب شد. وی به عنوان رئیس جدید دفتر پادشاهی عربستان و نیز مشاور پادشاه نیز اعلام شد. پیشتر "خالد التویجری" رئیس دفتر پادشاهی بود که برکنار شد.

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
محمد بن سلمان

همچنین "متعب بن عبدالله عبداالعزیز" پسر پادشاه فوت شده از سمت ریاست گارد ملی برکنار شد و "حمد العوهلی" جانشنین او اعلام شد.


دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
حمد العوهلی
 


گوشه هایی از زندگی ملک عبدالله و دیدارهای داخلی و خارجی وی در 20 تصویر

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در 7 سالگی

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در بیست سالگی

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

مصافحه ملک عبدالله با پرنس "چارلز" پسر ارشد مکله انگلیس

دو بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در حال خواندن نماز

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در دیدار با اوباما

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با مفتی اعظم سعودی آل شیخ

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با دیکتاتور خلع شده مصر "حسنی مبارک"

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با »محمود عباس»زئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و "خالد مشعل" رئیس دفتر سیاسی حماس

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با "جان کری" وزیر خارجه آمریکا

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با"زید العابدین بن علی"دیکتاتور سابق تونس

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با "فرانسوا اولاند" رئیس جمهور فرانسه

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در حال تشییع برادرش "فهد بن عبدالعزیز"

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله با اردوغان

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در حال نوشیدن شراب با جرج بوش

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در سفر به آمریکا

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در حال رقص شمشیر

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ
ملک عبدالله در حال اعطای نشان افتخاری به "تونی بلر"

بیانیه دفتر پادشاهی پس از مرگ

10 چالش اساسی شاه جدید؛ از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه

سلمان با کنار گذاشتن پسران پادشاه سابق، محمد بن نایف را کاندیدای آینده مقام سلطنت کرده و علاوه بر این پسر خود، محمد بن سلمان، را به مقام حساس وزارت دفاع و ریاست دربار گماشته است.
به گزارش مشرق، خبر فوت ملک عبدالله در ساعات اولیه روز جمعه 23 ژانویه اعلام شد و همان موقع هم سلمان بن عبدالعزیز، جانشین ملک عبدالله، پیام تلویزیونی داد تا هم این خبر را اعلام کند و هم آنکه بر ادامه سیاست‌های پادشاه متوفی تأکید کرده باشد. حالا روزنامه لندنی الرای الیوم فاش کرده که ملک عبدالله سه روز قبل فوت کرده بود و خبر آن با تأخیر گفته شد تا آنکه سلمان عبدالعزیز و دیگر شاهزادگان آل سعود در مورد تغییرات مورد نظر وقت لازم داشته باشند. این خبر با اتفاقات سریعی هم‌خوانی دارد که در همان ساعات نخست روز جمعه پیش آمد و برخلاف پیام پادشاه جدید، این اتفاقات نه تنها در ادامه سیاست‌های پادشاه متوفی نبود بلکه درست برعکس و در جهت مخالف انجام شد. متعب بن عبدالله، فرزند پادشاه متوفی، از ریاست گارد ملی کنار گذاشته شد و هیچ سمت جدیدی حتی در سطح مشاوره ویژه سلطنتی هم به او داده نشد و خالد التویجری، مشاور شاه متوفی، از تمامی مقام‌های خود کنار گذاشته شد و گفته می‌شود او به نحو عجیبی ناپدید شده و خبرهایی هم از فرار او به خارج از کشور منتشر شده است. در مقابل، شاه جدید قبل از مراسم تدفین ملک عبدالله رقیب پسر او را چنان ارتقای مقام داده که به یک قدمی سلطنت رسانده است.

 محمد بن نایف پسر نایف بن عبدالعزیز است که پدر او پیش از سلمان ولیعهد بود اما وفاتش سلمان را به این مقام رسانده و حالا، پادشاه جدید برادرزاده خود را جانشین ولیعهد کرده است.


این تغییرات حکایت از جنگ شدید قدرت در عربستان دارد که مراسم تدفین ملک عبدالله هم وقفه‌ای در آن ایجاد نکرده و حتی می‌توان گفت با اعلام خبر فوت او، این جنگ در عمل با شدت تمام شروع شد. یک طرف این جنگ سدیری‌ها هستند و طرف مقابل جناح پادشاه متوفی.

 سدیری‌ها یا سدیری هفت‌گانه متشکل از هفت پسر ملک عبدالعزیز، بنیان‌گذار عربستان، و از جمله بانفوذترین شاهزادگان عربستان هستند و در مقابل این جناح، شِمِّری‌ها یا دیگر شاهزادگان قرار دارند که نماینده آنها ملک عبدالله بود.

ملک عبدالله سعی داشت در سال‌های گذشته ائتلافی از شاهزادگان غیرسدیری و تکنوکرات‌ها ایجاد کند تا موقعیت فرزندان خود را تقویت کند. به همین جهت بود که او مقام جانشین ولیعهد را ابداع کرد تا مقرن، آخرین پسر ملک عبدالعزیز، را ولیعهد سلمان کند. این تمهیدی بود از سوی او تا اگر چه به ولیعهدی یک سدیری تن داده اما آینده سلطنت در دست این طایفه نماند و قدرت بعد از سلمان به دست مقرن غیر سدیری بیفتد. از سوی دیگر، ملک عبدالله در اواخر ماه می‌گذشته تغییرات وسیعی انجام داد تا پسران خود را به مقام‌های کلیدی بگمارد و حتی برخی رایزنی‌ها حکایت از آن دارد که مقام جانشین ولیعهد برای مقرن برای حفظ موقعیت پسران او به خصوص متعب بود تا آن که مقرن راه را برای رسیدن متعب به پادشاهی هموار کند.

حالا همه چیز تغییر کرده و سلمان با کنار گذاشتن پسران پادشاه سابق، محمد بن نایف را کاندیدای آینده مقام سلطنت کرده و علاوه بر این پسر خود، محمد بن سلمان، را به مقام حساس وزارت دفاع و ریاست دربار گماشته است. این تغییر به معنای بازگشت سدیری‌ها به قدرت و حذف رقبایی است که در دوره ملک عبدالله قدرت گرفته بودند و اگر خبرها در مورد احمد بن عبدالعزیز درست باشد، باید گفت که این تغییر شکل کامل از یک کودتا را به خود خواهد گرفت.

احمد بن عبدالعزیز از جمله آن هفت سدیری است که شش ماه قبل مورد غضب ملک عبدالله قرار گرفت و از مقام وزارت کشور کنار گذاشته شد اما با مرگ ملک عبدالله به عربستان بازگشته و احتمال دارد در یک مرحله دیگر از این تغییرات یا به تعبیری کودتا، مقرن از مقام ولیعهدی کنار گذاشته شود تا این احمد جانشین برادر تنی و شاه فعلی بشود. در هر صورت، تغییرات آن قدر سریع اتفاق افتاده که امکان واکنش برای طیف غیر سدیری بسیار کم باشد اما باید دید بعد از این چه اتفاقی می‌افتد و به خصوص مقرن سکوت می‌کند یا آن که در برابر این تغییرات مقاومت خواهد کرد.
منبع: فارس
اختصاصی مشرق/
اما در این دیار نیز بودند جوانان آزاده و دریا دلی که توانستند خود را از باتلاقِ نظامِ تکفیری برهانند و قله های رفیع عزت و کرامت انسانی را فتح کنند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «حجاز» که پس از حاکمیت قبیله‌ای موسوم به «آل سعود» به «عربستان سعودی» تغییر نام پیدا کرد، از مدت ها قبل به محلی برای صادرات اندیشه های تروریستی و تکفیری به جهان اسلام تبدیل شده و این کاربری برای قبیله ی مزدور «آل سعود» در سال های اخیر به نقطه ی عطف خود رسیده است. اما در این دیار نیز بودند جوانان آزاده و دریا دلی که توانستند خود را از باتلاقِ نظامِ تکفیری برهانند وقله های رفیع عزت و کرامت انسانی را فتح کنند.

تصویری که پیش رو دارید، متعلق است به سنگ مزاری در آرامستانِ روستای «...» در «لبنان». سنگ مزاری که پیکرِ آزاده مردی از اهالی «حجاز» یا «عربستان» در زیر آن به امانت گذاشته شده است.(عنوان «شهید امت حزب الله» نشان می دهد که صاحب مزار، لبنانی نیست و اصبیت لبنانی هم ندارد). «ابوجعفر البدری» به سال 1346 شمسی  در «عربستان» متولد شد و به تاریخ 11 تیر 1370 شمسی، در جبهه‌ی «حزب الله لبنان» خرقه ی شهادت پوشید.

دریغ که اطلاعات دیگری از ایشان نداریم.

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات


عکس/ از «عربستان» هم می توان به یاری «حزب الله» رفت

صوتی که یمن را به هم ریخت؛
شبکه تلویزیونی "المسیرة" وابسته به انصارالله، یک نوار صوتی به همراه مدارک مهمی ‌را برملا کرد که از یک نقشه امنیتی برای مقابله با انصارالله و اتحاد قبائل علیه آن، حکایت داشت. در این فایل صوتی که از دفتر «احمد عوض‌بن‌مبارک» رئیس دفتر عبدربه منصور هادی کشف شد بر تجمیع قدرت سیاسی، نظامی‌ و امنیتی برای مقابله با انصارالله و از بین بردن‌شان تأکید شده بود.
صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان  گروه بین‌الملل مشرق - مردم یمن در سال 16 فوریه سال 2011 قیامی ‌سراسری را آغاز کردند که نتیجه آن سرنگونی دیکتاتوری علی عبدالله صالح بود. در آن زمان کشورهای غربی و عربی برای حفظ منافع خود طرح به قدرت رسیدن عبدربه منصور هادی، معاون وی را اجرا کردند.

این روند تا سپتامبر 2014 ادامه یافت تا اینکه مردم یمن در قالب کمیته‌های مردمی ‌با محوریت جریان انصارالله که پایگاه مردمی ‌گسترده‌ای دارد، برای احیای انقلاب خود قیام کردند. نتیجه تحصن‌های مردمی ‌و اقدامات انصارالله برای تحقق مطالبات مردمی، تشکیل دولت توافقی و امضای توافقنامه صلح و مشارکت بود.

بر اساس این توافقنامه دولت حق اقدامات یک‌جانبه را نداشته و دیدگاه و خواست تمام گروه‌های یمنی باید مورد توجه باشد. هدف انصارالله از این توافقنامه، مشارکت فراگیر برای اداره کشور بود.
اواخر دی ماه تحولی جدید در یمن روی داد که اوضاعی نا آرام را بر کشور حاکم ساخت.

با تیراندازی گارد ریاست‌جمهوری یمن به سوی کمیته‌های مردمی ‌در صنعا دور جدیدی از درگیری‌ها در این کشور آغاز شد که علل و ریشه‌های آن به دخالت‌های خارجی و تلاش برای محدود کردن انصارالله باز‌می‌گردد. درگیری شدید بین جنبش انصارالله و نیروهای گارد ریاست‌جمهوری در محوطه کاخ ریاست‌جمهوری و خیابان‌های اطراف یمن روی داد. همچنین چندین دستگاه تانک و خودروی زرهی که غالباً متعلق به نیروهای گارد ریاست‌جمهوری است، منهدم شد. گفتنی است که ارتش در کنار مردم و انصارالله بوده و عامل درگیری گارد ریاست‌جمهوری بوده است.

بازداشت «عوض‌بن‌مبارک» از سوی کمیته‌های مردمی ‌وابسته به انصار حزب‌الله نقش عامل شتاب‌زا را در این زمینه داشت که هر یک از دو طرف تفسیر مختلف از آن ارائه کردند. دولت عبدربه و حامیان غربی و عربی آن این اقدام را آدم‌ربایی نامیدند و کوشیدند از آن به اقدام تروریستی تعبیر کنند، حال آنکه مردم آن را به بازداشت انقلابی تعبیر کردند که در واکنش به تلاش‌های ایذایی وی برای کودتا علیه دستاوردهای انقلاب صورت گرفت.


صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
رفتارهای عبدربه منصور هادی

بررسی روند تحولات یمن نشان می‌دهد که عامل اصلی بحران‌های اخیر یمن رفتارهای عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور بوده که زمینه‌ساز آن شده تا مردم و گروه‌های انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب به مقابله با آن بپردازند.

بر اساس توافق صلح و شراکت (حدود سه ماه پیش)، قرار بود همه تصمیم‌گیری‌های مهم کشور با توافق همه گروه‌های سیاسی صورت بگیرد، اما رئیس‌جمهور با وجود مخالفت جریان مهمی ‌مانند انصارالله قصد داشت دستور جدیدی را به تصویب برساند. انصارالله در مدت اخیر تلاش کرد با گفت‌وگو و مذاکره جلوی این کار را بگیرد؛ اما رئیس‌جمهور بر تصمیم خود مصر بود، از این رو کمیته‌های مردمی‌در صنعا برای جلوگیری از ورود کشور به بن‌بست و بحران، اقدام به بازداشت مدیر دفتر رئیس‌جمهور آقای «عوض‌بن‌مبارک» کردند. اصلی‌ترین عامل تداوم بحران، وابستگی اعضای دولت به خارج و حمایت از القاعده یمن به‌عنوان ابزار تروریستی برای مقابله با مردم است.

توافقنامه صلح و شراکت میان انصارالله و دولت با امضای شخص رئیس‌جمهور انجام شده و بر مبنای آن تغییرات سیاسی صورت گرفته است، حال آنکه عبدربه منصور هادی از اجرای این توافق خودداری کرده است.

نکته بسیار مهم مسئله تقسیمات کشوری است که دولت یمن (ریاست جمهوری) قصد داشت قانون جدید یمن را که بر اساس آن یمن به شش اقلیم تجزیه می‌شد، به تصویب برساند. این کار مورد توافق جریان‌های سیاسی یمن از جمله انصارالله نبوده است،
حتی در زمان گفت‌وگوهای ملی، انصارالله مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده بود. نسخه جدیدی که تلاش می‌شود در چارچوب قانون اساسی جدید یمن به کشور تحمیل شود، نظام فدرال است، آن هم به صورت چند ایالتی که این نسخه علاوه بر اینکه خطر تجزیه این کشور را به همراه دارد، تلاشی برای محروم کردن انصارالله و زیدی‌ها به عنوان اکثریت حاکم بر یمن از دسترسی به دریا است.

از این رو این طرح پیش از اینکه اهداف و مصالح کلان یمن واحد را به همراه تأمین خواسته‌ها و مطالبات انقلابیون مورد توجه قرار دهد، در اصل کنترل و محدود کردن انصارالله را هدف قرار داده و بر همین اساس از همان ابتدا با مخالفت انصارالله مواجه شده است و از این رو هر زمان که انصارالله احساس می‌کنند تلاش‌هایی برای اجرای این طرح صورت می‌گیرد، بلافاصله متناسب با خطری که از این تلاش‌ها احساس می‌کنند در برابر آن واکنش نشان می‌دهند.

مردم یمن معتقدند که «عبدربه منصور هادی» به سمت حمایت از فساد و ممانعت از اجرای توافقنامه صلح و مشارکت روی آورده و به روند فساد و غارت ادامه داده و پسر خود رئیس‌جمهور در سرقت میلیاردی دست دارد.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
مطالبه انصارالله چیست؟

با توجه به اینکه انصارالله در ساختار سیاسی یمن وزنه سیاسی مهمی شده، این سؤال مطرح است که مطالبه انصارالله چیست و چرا با طرح‌های عبدربه منصور هادی مخالفت کرده است؟

جنبش انصارالله چهار موضوع را از دولت و رئیس‌جمهور مطالبه کرده است و اجرای آنها را شرط تمام شدن بحران ذکر کرده است:
۱ـ اصلاح وضعیت هیئت ملی طبق قانون اساسی جدید.
۲ـ اصلاح اشکالات وارده در ضمیمه قانون اساسی.
۳ ـ اجرای توافقنامه صلح و مشارکت
۴ـ حل وضعیت امنیتی مخصوصاً اوضاع مأرب.

پیشتر انصارالله یمن اعلام کرده بود که از امضای پیش‌نویس قانون اساسی یمن که بر اساس آن، این کشور به شش اقلیم تقسیم می‌شود، خودداری می‌کنند. زیرا تحمیل تقسیم یمن به شش اقلیم در اوضاع کنونی به معنای «کودتا» علیه دستاوردهای گفت‌وگوهای ملی و توافقنامه صلح و مشارکت ملی و انقلاب مردمی‌است. نکته قابل‌توجه، رویکرد مسالمت‌‌آمیز انصارالله است که عدم قدرت‌طلبی آن را نشان می‌دهد، چنانکه در زمان تشکیل دولت نیز انصارالله سهم خود از وزرا را به جنوبی‌ها داد تا وحدت کشور حفظ شود. در تحولات اخیر نیز انصارالله با وجود توانی که داشت اقدام به کودتا نکرده، بلکه با آن مقابله داشته است.

شبکه «المسیرة» وابسته به جنبش انصارالله، یک نوار صوتی به همراه مدارک مهمی ‌را برملا کرد که از یک نقشه امنیتی برای مقابله با انصارالله و اتحاد قبائل علیه آن، حکایت داشت. طبق این مدارک، که از دفتر «احمد عوض‌بن‌مبارک» رئیس دفتر عبدربه منصور هادی کشف شده بود، بر تجمیع قدرت سیاسی، نظامی‌ و امنیتی برای مقابله با انصارالله و از بین بردن‌شان تأکید شده بود.

طبق این اسناد، باید به وسیله برانگیختن درگیری‌های طائفی و ترساندن مردم از بازگشت سیستم «امامیه» (سلسله امامیه که از زیدی‌های یمن بودند و در سال 1963 فروپاشیدند) انصارالله را از بین برد. رسانه‌های غربی و عربی سعی دارند تلاش انصارالله برای حفاظت از تمامیت ارضی و وحدت یمن را دعوای قدرت بدانند و این گونه وانمود کنند که انصارالله کشور را به سوی جنگ داخلی سوق داده است، اما انصارالله اگر به دنبال قبضه کردن قدرت بود می‌توانست در 21 دسامبر 2014 به این هدف دست یابد.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان

دخالت‌های خارجی

نکته‌ای که در عدم به ثبات رسیدن یمن مشاهده می‌شود، دخالت‌های خارجی در حوزه‌های عربی و غربی است. موقعیت جغرافیایی یمن به‌ویژه هم‌مرز بودن آن با عربستان زمینه‌ساز این دخالت‌ها بوده، چنانکه شواهد گواه آن است همین دخالت‌های خارجی زمینه‌ساز آن بوده تا یمن در جمع 10 کشور اول فقیر جهان باشد.

الف) بازی با مهره القاعده
از نکات مطرح در تحولات اخیر یمن ایفای نقش القاعده است. هر چند که القاعده ریشه‌ای قابل توجه در یمن دارد؛ اما حمایت‌های خارجی از آنها ابعاد جدید بحران‌سازی آنان را به همراه داشته است.

منابع یمنی اعلام کرده بودند که گروه‌های تکفیری با حمایت مستقیم عربستان تلاش دارند تا «امارت القاعده» را در استان مأرب تأسیس کنند و بیش از 10 هزار عنصر مسلح تکفیری از تمام نقاط یمن و ارتش تحت امر «علی محسن الاحمر» افسر سابق و فراری ارتش یمن در اردوگاه‌های «نخلا» و «سحیل» در استان مأرب واقع در مرکز این کشور و نزدیک مرزهای عربستان مستقر شده‌اند.


استان مأرب در مرکز یمن واقع شده است و این استان از نظر منابع نفت و گاز در این کشور مقام اول را دارد و اولین تولیدکننده مشتقات نفت و گاز و برق در یمن است. از سوی دیگر این استان در جوار استان‌های الجوف و حضرموت که استان‌های نفت‌خیز و هم‌مرز عربستان هستند، واقع شده است. پیشتر منابع یمنی اعلام کرده بودند که تمامی ‌رهبران قبایل و نظامیانی که قبلاً به عربستان گریخته بودند با حمایت و سازماندهی عربستان برای پیوستن به تکفیری‌ها در استان مأرب، به یمن بازگشته‌اند.

القاعده یمن با موافقت دستگاه‌های امنیتی برخی کشورهای منطقه و همچنین آمریکا تشکیل شد، هنگامی ‌که نیروهای مردمی ‌به مقابله با این گروه‌ها پرداختند، دستگاه‌های امنیتی منطقه‌ای و بین‌المللی از این تحرکات ناخرسند شدند، زیرا آنان خواهان باقی ماندن و ادامه فعالیت این گروه‌ها بودند.

دشمنان انقلاب مردم یمن در حالی به دنبال استفاده از القاعده علیه مردم بودند که گروه‌هایی از کمیته‌های مردمی ‌وابسته به جنبش انصارالله از استان‌های ابین، لحج و شبوه با هدف ممانعت از ورود افراد مسلح مشکوک وارد عدن در جنوب این کشور شدند.
سخنگوی رسمی‌ جنبش انصارالله یمن، تأکید کرد، این جنبش اسنادی را در دست دارد که نشان می‌دهد القاعده در یمن از سوی برخی کشورهای منطقه‌ای و غربی حمایت می‌شود. «محمد عبدالسلام» گفت: بعضی جریان‌های سیاسی در یمن با گروه‌های تروریستی در ارتباط هستند.

حلقه تکمیلی این طراحی اقدام سرکرده گروه تروریستی القاعده در یمن بود که در نواری ویدئویی مسئولیت حمله به نشریه فکاهی شارلی ابدو را به عهده گرفت. در حملات تروریستی به دفتر نشریه شارلی ابدو در فرانسه حداقل 17 نفر کشته شدند. منابع خبری از طرح فرانسه و آمریکا برای بمباران مواضع القاعده در یمن خبر دادند که در اصل بهانه‌ای برای بمباران کمیته‌های مردمی‌ برای تقویت القاعده بوده است. این طراحی عیناً در سوریه و عراق نیز اجرا شده و ائتلاف به اصطلاح ضد داعش اقدام به ارسال سلاح برای داعش نموده و حتی آنها را از کمین ارتش عراق و سوریه رهانیده است.

صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
ب) دخالت‌های سیاسی و اقتصادی
وابستگی اقتصادی یمن به خارج و نیز عدم استقلال مقامات دولتی موجب شده تا کشورهای عربی در قالب شورای همکاری خلیج‌فارس و کشورهای غربی به‌صورت مستقل و یا در چارچوب شورای امنیت علیه ملت این کشور اقدام کنند؛ مسئله‌ای که مخالفت مردم را به همراه داشته است و با رویکرد به جریان‌های مردمی ‌نظیر انصارالله پایان این وابستگی‌ها را خواستارند.
در همین چارچوب اسکای‌نیوز گزارش داد که وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در بیانیه مداخله‌جویانه خود اعلام کردند که آنچه در یمن رخ داد کودتا علیه دولت قانونی این کشور است.

بسیاری معتقدند که بحرانی که امروز در یمن جریان دارد، پاسخ انصارالله در واقع به کودتای خاموش کشورهای غربی و عربی است و رئیس‌جمهور یمن به جای هماهنگی با گروه‌های مردمی‌چون انصارالله همچنان با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس همچون عربستان و امارات که به دنبال تجزیه یمن هستند، همکاری دارد. هدف این کشورها از بین بردن دستاوردهای انقلاب 21 سپتامبر و اصرار برای تقسیم است که از این طریق به‌گمان خودشان شیعیان حوثی به دریا راه نداشته باشند و سهمی ‌هم از مناطق نفت‌خیز کشور عایدشان نشود پس از حرکت اخیر مردم یمن به رهبری انصارالله حالا عربستان دیگر به این نتیجه رسیده است که یمن متحد نمی‌تواند تأمین‌کننده منافع ریاض باشد و به‌دنبال سوق دادن یمن به سوی جنگ داخلی و تجزیه است.

ژنرال علی محسن الاحمر از زمان سرنگونی علی عبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن تاکنون در عربستان به سر می‌برد و به‌تازگی برای مقابله با انصارالله، وارد شمال یمن شده است. علی محسن الاحمر که در جنگ‌های 10 سال گذشته علیه انصارالله شرکت مستقیمی ‌داشت، به نیابت از عربستان در کشتار انصارالله یمن نقش داشت.


صوتی که یمن را بهم ریخت/ دلایل القاعده برای انتخابب استان
سازماندهی نیروهای نظامی‌ وابسته به وهابی‌ها در یمن و گفت‌وگو با سران قبایل تعز، مارب، اب و ذمار برای مقابله مسلحانه با جنبش انصارالله، بخشی از مأموریت علی محسن الاحمر علیه انصارالله تلقی می‌شود. سران قبیله حاشد و قبایل تعز، اب و حضرموت که مستقیماً از عربستان سعودی کمک مالی دریافت می‌کنند، آمادگی خود را برای مقابله نظامی ‌با انصارالله اعلام کردند.

وابستگی دولتمردان یمن به خارج زمانی آشکارتر می‌شود که «عبد ربه منصور هادی» رئیس‌جمهور یمن تعدادی از مشاوران خود را برای رایزنی درباره اوضاع جاری این کشور به عربستان سعودی فرستاد. فارس السقاف، مشاور رئیس‌جمهور یمن با اعلام این خبر از اقدامات جدید عربستان در صحنه میدانی یمن خبر داد. در همین رابطه خالدبن‌بندر، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان وارد واشنگتن شد و برخی از منابع یمنی فاش کردند که خالدبن‌بندر در این سفر در مورد اوضاع داخلی یمن با مقامات آمریکایی رایزنی کرده است.

در چارچوب دخالت خارجی در امور یمن نکته قابل‌توجه آنکه جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز در سخنانی از عبدربه منصور هادی حمایت کرده و کمیته‌های مردمی‌ و انصارالله را گروه‌های تروریستی و مخل امنیت دانسته است. شورای امنیت سازمان ملل نیز پیش‌نویس بیانیه‌ای که انگلیس درباره یمن تهیه کرده بود را به تصویب رساند که محور آن را مقابله با مطالبات مردم به بهانه امنیت تشکیل می‌داد. پیش از این نیز کشورهای غربی با ادعای مقابله با تروریسم نام برخی اعضای انصارالله را در لیست سیاه قرار داده بودند.

در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که بحران کنونی یمن برگرفته از سیاست‌های دولتمردان غیر مردمی ‌است که منافع دیگر کشورها را به منافع ملت برتری داده‌اند. در این میان کمیته‌های مردمی ‌با محوریت انصارالله که از پایگاه مردمی ‌بالایی برخوردار است و کارنامه‌ موفقی در حمایت از حقوق مردم دارد، برآنند تا ضمن مقابله با دخالت خارجی آرمان‌های انقلابی خود را پیگیری کنند. حفظ یکپارچگی کشور و مقابله با فساد و وابستگی خارجی دولتمردان از جمله این اقدامات است.

نگاه مردمی‌ و ملی انصارالله زمانی آشکارتر می‌شود که این جنبش با وجود توان نظامی ‌و مردمی ‌از سرنگون‌سازی دولت عبدربه منصور هادی خودداری کرده و مانع جنگ داخلی در کشور شده‌ است و تنها مطالبه آنها اجرای توافقنامه سپتامبر در قالب صلح و مشارکت است که محور آن را حضور تمام گروه‌های سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها و عدم وابستگی به خارج تشکیل می‌دهد. امروز مردم یمن انصارالله را ضامن منافع و حقوق خود می‌دانند و این پایگاه مردمی ‌است که زمینه‌ساز نقش‌آفرینی فعال انصارالله شده که خشم و هراس دشمنان انقلاب مردمی ‌یمن را به همراه داشته و برای مقابله با آن به هر ترفندی از جمله استفاده از القاعده و حتی تجزیه یمن چنگ می‌زنند.

منبع: صبح صادق
10 چالش اساسی شاه جدید؛
اگر چه اطرافیان ملک سلمان مصمم به اعمال سیاست مشت آهنین در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم هستند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه سرزمین شن‌ها قرار دارد.
از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
گروه بین‌الملل مشرق - مرگ عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه خاندان آل سعود در عربستان سعودی گر چه در مدت طولانی بیماری وی قابل پیش‌بینی بود، اما پیامدها و چالش‌های این تحول بنیادین تا قبل از چیده شدن پازل جدید قدرت در این کشور نسبتاً مبهم بود. شاید بتوان گفت تصمیم شتابزده ملک سلمان بن عبدالعزیز در عزل و نصب‌های متعدد قبل از مراسم خاکسپاری شاه سابق نقش عمده‌ای در تبیین افق پیش روی عربستان سعودی در دوره پس از ملک عبدالله داشت.

آنچه از اولین عزل و نصب‌های شاه جدید عربستان قابل مشاهده بود، اینکه طبق روال گذشته در این کشور اولویت جانبداری از پادشاه جدید در رأس مؤلفه‌های انتخاب افراد جدید در سمت‌های حساس داخلی قرار دارد و در این میان توجه به تخصص‌ و میزان کارآیی و لیاقت افراد در رده‌های بعدی قرار دارد. 

گرچه ملک سلمان و اطرافیان وی مصمم هستند سیاست مشت آهنین را در تقابل با جریان رقیب در خاندان حاکم و افکار عمومی مردم این کشور برای مستحکم کردن پایه‌های قدرت خود دنبال کنند، اما به نظر می‌رسد روند پر فراز و نشیبی پیش روی هفتمین پادشاه مملکت شن‌ها قرار داشته باشد. با نگاهی اجمالی به محیط عربستان سعودی در ابعاد داخلی و بین‌المللی و همچنین ساختار جدید قدرت در این کشور می‌توان چالش‌های مرحله "پسا عبدالله" را در موارد زیر برشمرد.   
اول: تشدید جنگ قدرت در عربستان سعودی:

گرچه سران سعودی با چینش سریع هرم قدرت در عربستان به دنبال تبیین این نکته بودند که مرگ پادشاه جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی ایجاد نکرد، اما نگاهی دقیق‌تر به معادله‌ رقابت‌های سیاسی برای تصدی پست‌های مهم نشان می‌دهد، دوره جدید مرحله تشدید رقابت نفوذ در خاندان حاکم سعودی است. مؤلفه اصلی این درگیری در رویارویی متعب بن عبدالله فرزند شاه فقید با محمد بن نایف نمایندگان دو جریان رقیب در خاندان حاکم موسوم به سدیری ها و خانواده عبدالله است.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
متعب بن عبدالله
بن نایف که بیشتر از متعب از حمایت آمریکا برخوردار است، با انتخاب به عنوان جانشین ولیعهد گام مهمی در رسیدن به تاج ‌و تخت پادشاهی برداشته است. این در حالی است که متعب که بازوی قدرت نظامی و گارد شاهنشاهی را نیز در اختیار دارد، معتقد است هر ساختار بندی در خاندان حاکم که حق وی در وراثت قدرت را به رسمیت نشناسد، درگیری بین شاخه‌های خاندان حاکم را به حالت انفجار می‌رساند. این جریان حساب ویژه‌ای روی بیماری شاه جدید عربستان و جانشینی ولیعهد جدید باز کرده که می تواند مقدمه ای برای رسیدن متعب به پادشاهی باشد.

از سوی دیگر حضور مقرن بن عبدالعزیز در میان سه مرد قدرتمند عربستان از دیدگاه سدیری ها "وصله ناجور" به شمار می‌رود، ملک سلمان که با حکم الزام آور شاه قبلی مجبور به پذیرش ولایت عهدی مقرن بن عبدالعزیز شده است، در رأس خاندان سدیری سناریوهایی برای براندازی وی کلید زده است، مخالفان مقرن وی را یک کنیز زاده معرفی کرده و معتقدند او از نفوذ بالایی در خاندان حاکم برخوردار نیست و با مجموعه ای از اقدامات می توان وی را به راحتی کنار زد. بر اساس این سناریو امیر احمد بن عبدالعزیز وزیر کشور سابق عربستان که در زمان ملک عبدالله از قدرت کنار گذاشته شد، محتمل‌ترین گزینه برای جانشینی مقرن به شمار می رود. 

علاوه بر اینها انتقال قدرت از نسل دوم به نوادگان عبدالعزیز به صورت طبیعی می‌تواند با چالش‌ها و زلزله در عرصه‌های رقابت قدرت در محافل حاکم سعودی همراه باشد، چرا که جریانی که در این مرحله قدرت را در دست بگیرد، دیگر عامل بازدارنده‌ای مانند منشور انتقال قدرت عبدالعزیز را در برابر خود نخواهد دید و می تواند سلطنت را در بین فرزندان شاه موروثی نماید و دست دیگر جریان‌ها به کلی از حاکمیت قطع شود.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
مقرن بن عبدالعزیز
دوم: افت قیمت نفت و اقتصاد ورشکسته عربستان

با وجود اینکه سیاست‌های عربستان در جنگ نفتی با رقبای خود یکی از مهم‌ترین عوامل افت قیمت نفت در بازارهای جهانی به شمار می‌رود، اما خسارت‌های گسترده ناشی از این کاهش قیمت به یکی از چالش‌های اساسی در اوضاع اقتصادی این کشور تبدیل شده است. گرچه عربستان تولید نفت خود را به بالاترین حد در سال‌های اخیر رسانده است اما افت شدید قیمت‌ها، خسارت دهها میلیارد دلاری برای ریاض به دنبال داشته که اقتصاد این کشور از مهار این رقم ناتوان است. کسری بودجه 38 میلیارد دلاری که مقامات رسمی عربستان سعودی آن‌ را اعلام کردند، مؤید این مطلب است.

به این ترتیب میانگین فقر و بیکاری در کشور نفت‌خیز عربستان که حتی پیش از این نیز شاخص های نگران کننده‌ای داشت، بدتر شده و طبق آمارهای موجود طبقه متوسط در جامعه سعودی در حال اضمحلال است و مولفه‌های جامعه دو قطبی شامل ثروت‌های خیالی و فقر مطلق در این کشور نمایان شده است.

شاه جدید عربستان نگران این موضوع است که افکار عمومی همزمانی بحران اقتصادی این کشور با به قدرت رسیدن او را درک نکرده و افت استانداردهای رفاه اجتماعی و خدماتی در این کشور را با ساختار جدید قدرت مرتبط بدانند. 

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
سوم: سیاست خارجی ثابت و بحران‌های پیرامونی

گرچه تحلیلگران مسائل بین‌المللی اعتقاد دارند مبانی سیاست خارجی عربستان سعودی و مواضع این کشور در قبال پرونده‌های منطقه‌ای در سایه تغییر ساختار قدرت در عربستان سعودی دستخوش تغییر نخواهد شد، اما اوضاع ژئوپلتیک منطقه خبرهای خوبی برای عربستان سعودی ندارد. اوضاع امنیتی در شبه ‌جزیره عربستان دائماً در حال تغییر است و حضور قدرتمند جریان حوثی در عرصه سیاسی یمن زنگ خطر را در مرزهای جنوبی این کشور به صدا در آورده است.

انقلاب مردمی و مسالمت‌آمیز بحرین با وجود تمام تلاش‌های عربستان و غرب همچنان راه خود را دنبال می‌کند
و افکار عمومی منطقه هنوز هم به دنبال یافتن دلیلی برای اشغالگری نیروهای خارجی موسوم به سپر جزیره در بحرین هستند. طناب سوریه به گونه‌ای دور سیاست‌های ریاض پیچیده است که هر اندازه عربستان آن را می‌کشد، حلقه گزینه‌های پیش روی این کشور در عقب‌نشینی آبرومندانه از مطالبات مداخله‌ جویانه در سوریه تنگ‌تر می‌شود. انزوای گروه‌های مورد حمایت عربستان در کشورهای مختلف منطقه از عراق گرفته تا لبنان و یمن تشدید شده و گروهک تروریستی داعش با تشدید فشارها در عراق به مرزهای عربستان نزدیک شده است.

روند مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی شامل مذاکرات ایران و آمریکا در موضوع فعالیت‌های هسته‌ای و تلاش روسیه برای حل‌وفصل سیاسی بحران سوریه از طریق گرد آوردن مخالفان و حامیان دولت دور میز گفتگوها از دیگر چالش‌های به ارث رسیده از دوران سلطنت ملک عبدالله برای شاه جدید است.
از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
چهارم: عربستان و مقوله تروریسم

گرچه مرگ عبدالله بن عبدالعزیز بهترین زمان برای تغییر سیاست‌های تبلیغاتی ریاض در مورد پدیده تروریسم است، اما به نظر می‌رسد ساختارهای داخل عربستان برای این تغییر ریشه‌ای آماده نیست. بنابر این ملک سلمان باید به دنبال راهکاری برای حل تناقضات ناشی از حمایت‌های شبه رسمی این کشور از گروه‌های تروریستی منطقه و حضور در ائتلاف بین‌المللی ضد تروریستی و ضد داعش پیدا کند.

روزنامه ال پائیس اسپانیا در این زمینه می نویسد: دولت ریاض پشتیبان سیاست های آمریکا در منطقه است و به گروه ائتلاف به سرکردگی آمریکا پیوسته تا به بمباران مواضع تروریست های داعش بپردازد، اما این حمایت می تواند بر ضد عربستان در داخل کشور تمام شود، زیرا بخشی از مردم خود را به ایدئولوژی افراطیون نزدیک‌تر می دانند تا به لیبرالیسم آمریکایی.


این روزنامه می افزاید: ملک سلمان باید جنگ در منطقه، تهدید گروه افراطی داعش و روابط پر تشنج با واشنگتن را مدیریت کند.

پنجم: تقابل با جریان‌های افراطی و محافظه‌کار داخلی

مشی متجدد و میانه روی ملک سلمان یکی از نکات اشتراک وی با پادشاه سابق عربستان است، از این منظر می‌توان گفت رقابت و درگیری بین دو جریان حاکمیت سیاسی و قدرت شیوخ افراطی و موسسات مذهبی در دوره پادشاهی جدید عربستان نیز ادامه پیدا خواهد کرد، البته با حضور اشخاصی نظیر محمد بن نایف که از گروه‌های نزدیک به جریان‌های دینی وهابی است، انتظار می رود موسسات دینی موقعیت بهتری نسبت به گذشته در داخل عربستان سعودی پیدا کنند. ماهیت این رقابت‌ها در زندگی اجتماعی شهروندان سعودی به ویژه در زمینه آزادی‌های فردی و اجتماعی و حقوق بشر تأثیر بسزایی دارد.

ششم: ساختار فروپاشیده شورای همکاری خلیج فارس

یکی دیگر از مشکلاتی که از دوران پادشاهی ملک عبدالله به ارث گذاشته شده، اوضاع نابسامان و فرو پاشیده شورای همکاری خلیج‌ فارس است. کشورهای این شورا بجز امارات و بحرین سیاست‌های استبداد مآبانه ریاض در تحمیل دیدگاه های خود به اعضای شورا را رد می کنند و همین موضوع مشکلات متعددی را فرا روی این شورا قرار داده است، مشکلاتی که اعضای شورا هر از چندگاهی با برپایی نشست در سطوح مختلف و گرفتن عکس یادگاری به دنبال مخفی نگه داشتن آن هستند.

اختلافات عربستان با قطر یکی دیگر از ابعاد این مشکل است
که البته اخیراً پیشرفت‌هایی در زمینه آشتی بین دو کشور به دست آمده است، این در حالی است که برخی تحلیلگران نسبت به ماهیت واقعی این آشتی نیز تردید دارند.

هفتم: اعلام موضع در قبال رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی با صحنه آرایی خاص تحولات منطقه‌ای طی سال‌های اخیر موفق شد عربستان سعودی و برخی دیگر از رژیم‌های عربی که از سرایت موج انقلاب‌های مردمی می‌ترسیدند را به عادی‌سازی روابط با خود بکشاند، این روند تأثیر منفی در سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال مسائل منطقه‌ای به ویژه آرمان فلسطین داشته است. اوج بی‌توجهی رژیم آل سعود به مصیبت‌های ملت فلسطین در جنگ 51 روزه گذشته ملموس بود که با وجود کشتار وحشیانه ملت فلسطین از سوی صهیونیست‌ها، هیچ موضع در خور توجهی از سوی مقامات ریاض صادر نشد.

یکی از موضوعاتی که شاه جدید در سایه تنش‌ها و جنایت‌های روز افزون صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی باید به آن پاسخ دهد، اعلام موضع و مرزبندی رسمی و صریح در قبال دشمن صهیونیستی است که لازمه آن پایان دادن به همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی با این رژیم است، البته این در صورتی است که ملک سلمان به کسب جایگاه در نزد افکار عمومی ملت‌های منطقه و جهان اسلام و نقش تاثیر گذار و مستقل در تحولات منطقه توجه نشان دهد.  

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
هشتم: تلاش برای بهبود مناسبات با آمریکا

یکی از چالش‌های فراروی ملک سلمان، تعیین راهبرد مناسبات عربستان سعودی با آمریکا در سایه تیرگی نسبی روابط دو جانبه در نتیجه برخی مواضع منطقه‌ای واشنگتن از جمله مخالفت با ورود مستقیم به جنگ سوریه و ادامه مذاکرات هسته‌ای با ایران است. ریاض همچنین از عقب‌نشینی واشنگتن در آنچه لزوم براندازی بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نامیده، خشمگین است.

البته تعیین محمد بن نایف از نزدیک‌ترین مهرهای سعودی به آمریکا به عنوان جانشین ولیعهد نشان می‌دهد که ملک سلمان تمایلی به ادامه چالش با آمریکا ندارد و به دنبال اجرای مطالبات این کشور در ابعاد سیاست داخلی و بین‌المللی است. این روند می‌تواند با تغییرات جزئی در مواضع ریاض نسبت به برخی پرونده‌های منطقه‌ای از جمله سوریه همراه باشد.

نهم: بیماری شاه جدید عربستان

گزارش‌های غیررسمی از وضعیت جسمانی شاه جدید عربستان نشان از آن دارد که وی علاوه بر بیماری‌های قلبی و بیماری های مربوط به پیری، دچار آلزایمر است، مجله فارین پالیسی در این زمینه می نویسد دو سال پیش «بروس ریدل»، تحلیلگر سازمان سیا در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شاهزاده سلمان بیمار است و بر اساس برخی گزارش‌ها شایسته تصدی منصب پادشاهی نیست، اما معاونانش که در این مدت تصمیم سازان در سایه مسایل مربوط به وی بوده اند، این اخبار را رد می‌کنند.


به نظر می رسد ملک سلمان به علت بیماری، سن بالا و اینکه در ولیعهدی فرد موفقی نبود، امور عربستان را به فرد دیگری واگذار کند که در این زمینه هم مشکلاتی وجود دارد، چرا که او روابط دوستانه‌ای با مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد جدید عربستان ندارد و به علت فقدان اصالت خانوادگی او را شایسته این منصب نمی‌داند.

از دردسرهای یک کنیز‌ زاده برای شاهزاده‌ها تا پادشاهی یک پیر بی‌تجربه
دهم: فقدان شخصیت کاریزماتیک در منصب پادشاهی

ملک عبدالله با تجربه عملی 20 ساله به عنوان شخصیت اول تصمیم گیری در کشور شخصیتی با نفوذ به شمار می رفت، سابقه طولانی 52 ساله وی در مناصب حساس کشوری و حضور 32 ساله او در پست ولیعهدی و سلطنت و قاطعیت بالا از وی یک چهره کاریزماتیک ساخته بود، این در حالی است که ملک سلمان توانایی و تجربه ملک عبدلله را ندارد و باید دید با وجود بیماری اش، وضعیت حاکمیتی عربستان به چه سمت و سویی خواهد رفت.

همچنین تصمیمات جدید شاه عربستان برخی قبایل پرنفوذ این کشور را به مخالفت با وی سوق خواهد داد، از جمله این قبایل آل التویجری است که خالد التویجری نماینده آن ها از تمامی سمت های رسمی خود در ریاست دفتر پادشاهی و ریاست گارد شاهنشاهی و دبیری هیئت بیعت برکنار شده و به نوشته مجتهد فعال افشاگر سعودی فراری شده است. این خاندان اهرم های متعددی از جمله در ابعاد اقتصادی در اختیار دارد که ممکن است از آن ها بر ضد شاه جدید بهره بگیرد.

تغییرات عربستان به ضرر ایران است

تحلیل موسوی از عربستان بعد از استقرار کرکس‌های ریاض؛
شرایط و رفتار عربستان تندتر از گذشته خواهد شد. گروهی که الان در حال استقرار بر مناصب حکومتی عربستان هستند تندترین مواضع را نسبت به ایران و شیعیان و شاید بهتر بگوییم مواضع کلی تندتری را در خاورمیانه پی خواهند گرفت.
تغییرات عربستان به ضرر ایران استبه گزارش مشرق، در رقابت میان فرزندان عبدا.. و فهد؛ فرزندان فهد پیروز شدند. کارشناسان از سدیری ها (فرزندان فهد) با نام کرکس‌های ریاض نام می‌برند. ظاهراً آن‌ها قدرت را در دست گرفته‌اند و شرایط منطقه به سمت تندروی بیشتر حرکت می‌کند. امیر موسوی مدیر مرکز مطالعات استراتژیک ایران می‌گوید: «به هر حال ما تحلیل غلطی از شرایط عربستان داشتیم لابی‌های گسترده برخی گروه‌های آمریکایی در نهایت اسمی سلمان بن عبدالعزیز را بر تخت نشاند. ما در ایران پیش بینی به قدرت رسیدن سلمان را نکرده بودیم. واقعیت آن است که یک هیئت آمریکایی طی سه ماه اخیر دائماً به ارزیابی وضعیت عربستان پرداخته و گزارش‌های نگران کننده ای را به واشنگتن ارسال کرده است این هیئت طی این مدت عربستان را ترک نگفته و در صدد بوده است تا مخالفت‌های داخلی شاهزادگان را مدیریت نماید...» به دلایل شرایط خاص عربستان که بر قیمت نفت و امنیت منطقه تأثیر گذار است با امیر موسوی، رییس مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بین الملل و کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگو کردیم. مشروح مصاحبه امیر موسوی با ندای ایرانیان در ذیل آمده است:

برخی معتقدند با پادشاه شدن سلمان، شرایط منطقه خاورمیانه و عربستان تغییر گسترده ای نخواهد کرد. آیا رفتار سیاسی حاکمان سعودی تغییر پیدا خواهد کرد؟

شرایط و رفتار عربستان تندتر از گذشته خواهد شد. گروهی که الان در حال استقرار بر مناصب حکومتی عربستان هستند تندترین مواضع را نسبت به ایران و شیعیان و شاید بهتر بگوییم مواضع کلی تندتری را در خاورمیانه پی خواهند گرفت. در تحلیل‌های سیاسی و استراتژیک آنان کرکس‌های ریاض خوانده می‌شوند. پیش از این به نوعی توازن قوا میان دو ریشه مشخص از فرزندان عبدالعزیز برقرار بود کسانی که معتقد به تنش زدایی بودند به اصطلاح کبوتران ریاض در رسانه‌ها خوانده می‌شدند یعنی فرزندان فهد و گروهی که مقرن بن عبدالعزیز آن را نمایندگی می‌کرد. و کسانی که سلمان و نایف چهره شاخص آن‌ها هستند مواضع افراطی تری دارند. به اصطلاح کرکس‌ها خوانده می‌شوند.

این تغییر و جانشینی برای ایران قابل پیش بینی بود یا خیر؟

به هر حال ما تحلیل غلطی از شرایط عربستان داشتیم لابی‌های گسترده برخی گروه‌های آمریکایی در نهایت اسمی سلمان بن عبدالعزیز را بر تخت نشاند. ما در ایران پیش بینی به قدرت رسیدن سلمان را نکرده بودیم. واقعیت آن است که یک هیئت آمریکایی طی سه ماه اخیر دائماً به ارزیابی وضعیت عربستان پرداخته و گزارش‌های نگران کننده ای را به واشنگتن ارسال کرده است این هیئت طی این مدت عربستان را ترک نگفته و در صدد بوده است تا مخالفت‌های داخلی شاهزادگان را مدیریت نماید. آمریکایی‌ها یک بار در دوره ۵ ساله ولیعهدی سلطان بن عبدالعزیز پیش بینی کرده بودند که در صورت به قدرت رسیدن وی آل سعود به دلیل تندخویی سلطان دچار فروپاشی می‌شود و لذا وی در این اواخر منزوی بود کما اینکه فرزند او «بندر» متهم بود که درصدد کودتا علیه ملک عبدالله و بدست گرفتن پادشاهی برآمده است. در عین حال یک نقطه مبهم در این روند، برکناری «متعب» می‌باشد. متعب در سه سال آخر حکومت ملک عبدالله و بخصوص پس از کنار رفتن سلطان بن عبدالعزیز از قدرت زیادی برخوردار بود. وی در مقام وزیر گارد ملی پرونده‌های حساس خارجی نظیر پرونده عراق، پرونده سوریه، پرونده لبنان و پرونده مصر را در اختیار داشت و از طرف پادشاه به جلسات مهمی فرستاده می‌شد. متعب در همان روز مرگ پدر از کار برکنار شده و انتخاب فرزند سلمان بعنوان جانشین ولیعهد بیانگر آن است که وی از دور خارج شده است و این می‌تواند سرآغاز یک سلسله مباحث در درون آل سعود گردد. روند بیماری پادشاه عربستان و ناسازگاری مقرن با فرزندان ملک عبدالله می‌تواند شرایط جدیدی را در عربستان به وجود آورد به این نکته باید اضافه کرد که در درون وهابی‌ها هم فرقه‌هایی نظیر «سدیری ها» وجود دارند که با اداره امور توسط مقرن مخالف‌اند.

یعنی مقرن بن العزیز برکنار می‌شود؟

بله، به زودی مقرن برکنار خواهد شد و به عقیده من نایف بر تخت ولیعهدی خواهد نشست. مقرن می‌توانست به سمت بهبود روابط با ایران گام بردارد. معتقدم ایشان نمی‌تواند با جناح سدیری ها (کرکس‌ها) کار کند.

کمی در مورد نقشه سیاسی عربستان درشرایط کنونی توضیح می‌دهید؟

مقرن، متعب و التویجری رئیس دفتر سابق پادشاه فوت کرده عربستان گروهی را تشکیل می‌دادند. که نسبت به شرایط ایران بیشتری داشتند. تویجری برکنار شد، متعب هنوز رئیس گاردملی عربستان است اما منزوی شده است. مقرن هم به عنوان ولیعهد شرایط خوبی ندارد. برخی تندروها طی این یک ماه اخیر در ایران شرایط را برای سخت تر کرد. برخی رسانه‌ها عملاً با حمله‌های غیر حساب شده شرایط ما و طیف کبوترها در ریاض را بدتر کردند. محمد بن نایف که از مخالفان جدی ایران است اکنون وزیر دفاع و جانشین ولیعهد این کشور است. اکنون خاندان سدیری ها قدرت یافته‌اند و فرزندان ملک عبدالله را از قدرت بیرون کرده‌اند. سدیری ها به هفت برادر تنی از فرزندان ملک عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان و همسر او حصه دختر احمد السدیری گفته می‌شود. این هفت تن به نام آل فهد هم مشهور اند. اینان رقیبان اصلی جناح شمری ها یا فرزندان عبدا... بودند. برآیند تغییرات اعمال شده در خانواده سلطنتی نشان می‌دهد جناح سُدیری ها با انجام تغییرات گسترده علیه مهره‌های کلیدی ملک عبدالله از جمله التویجری، جناح عبدالله (جناح الشمّری) را به حاشیه رانده و سدیری ها دوباره قدرت را قبضه کرده‌اند. به نظر می‌آید تحرکات گسترده ای علیه ایران در آینده صورت بگیرد. به هر حال رابطه فرزندان عبدا.. با آقای خاتمی و هاشمی در گذشته خوب بود فقط در زمان احمدی نژاد دچار بحران شد.

چرا معتقدید؛ نقشه سیاسی عربستان به ضرر ایران و امنیت منطقه رقم خورده است؟

به ضرر ایران رقم خورده است چون افراد تندروی بر مسند قدرت قرار گرفته‌اند که در گذشته نیز به دنبال برخورد با ایران، شیعیان و دخالت در عراق بودند. سدیری ها وابستگی زیادی با سلفی‌ها دارند. شرایط اگر این گونه ادامه پیدا کند شرایط منطقه طوفانی می‌شود و شرایط بدتری برای ایران، سوریه و عراق رقم می‌خورد. شِمِّری ها یا جناح ملک عبدالله. ملک عبدالله که به دنبال درگذشت فهد به عنوان پادشاه انتخاب شد، در رأس این جناح قرار داشت. وی برادر تنی ندارد و مادرش (فهده بنت عاصی الشمر) از قبیله بسیار بزرگ و با نفوذی در شمال عربستان به نام شمر است که دشمنان قدیمی قبیله ابن سعود هستند. ملک عبدالله علاوه بر آنکه علاقه خاصی به مسائل داخلی نشان می‌داد، بخش قابل توجهی از اوقاتش را با رهبران قبایل صرف می‌کرد. اصولاً ملک عبدالله مدافع ارزش‌های قبیله ای و متمایل به اجرای آن با یک ناسیونالیسم مدرن ولی با رویکرد محافظه کارانه بود. وی گروهی از شاهزادگان شاخه‌های فرعی آل سعود و تکنوکرات ها را اطراف خود گرد آورد و گارد ملی سعودی را تأسیس و به سلاح‌های سنگین و مدرن مجهز کرد. از وظایف مهم این گارد حمایت از تاج و تخت و سلطنت عربستان است. عبدالله پس از رسیدن به قدرت با تقویت هم پیمانی خود با شاهزادگان همسو و برادران ناتنی غیرسدیری خود از یک سو و گماردن فرزندان خود به مسئولیت‌های مهم، به تقویت جایگاه و موقعیت طرفدارانش در ساختار قدرت آتی کشور اقدام کرد. او با انتصاب فرزندانش به ریاست گارد ملی و عبدالعزیز به قائم مقامی وزارت خارجه نشان داد به دنبال تثبیت جایگاه فرزندان خود در ساختار قدرت عربستان است. عبدالله تا مدت‌ها رهبری جناح ضدآمریکایی را در خانواده سلطنتی نیز برعهده داشت و رفتار وی پس از رسیدن به تخت پادشاهی در ارتباط با همکاری و روابط نزدیک تر با واشنگتن، حاکی از تعدیل مواضع او بود. فرزندان و نوادگان عبدالله، شاهزاده مشعل بن عبدالعزیز (رئیس شورای بیعت)، عبدالله بن عبدالعزیز (مشاور پادشاه)، مقرن بن عبدالعزیز (مشاور ارشد پادشاه و جانشین قبلی ولی عهد و ولی عهد کنونی و رئیس سابق سازمان اطلاعات خارجی) و مشاری بن سعود (امیر منطقه باحه) از دیگر چهره‌های برجسته حامی جناح غیرسدیری ها به شمار می‌روند. حالا با تغییرات انجام شده در خانواده سلطنتی، شرایط به ضرر جناح عبدالله شده است و نیروهای سدیری بار دیگر پس از 10 سال در حال قبضه کردن قدرت هستند. با این وضعیت، به نظر می‌رسد آن‌ها اجازه نخواهند داد که چهره‌های اصلی جناح عبدالله از جمله متعب بن عبدالعزیز پسرش و خالد التویجری رئیس دفتر او، سهم چندانی از تقسیم قدرت در عربستان پس از ملک عبدالله داشته باشند.

منبع: ندای ایرانیان

مثلثی که بعد مرگ عبدالله فرو پاشید

الاسرار العربیه به نقل از منابع خود در داخل عربستان سعودی اعلام کرد: یک کودتای کامل در عربستان سعودی روی داده است و پایگاه معروف به شاهزادگان متعب، بندر و التویجری از هم فروپاشیده است.
مثلثی که بعد مرگ عبدالله فرو پاشید
به گزارش مشرق، پایگاه خبری الاسرار العربیه نوشت: شهروندان سعودی صبح جمعه 23 – 01 – 2015 با خبر وقوع یک کودتای واقعی و کامل در نظام حاکمیت و قدرت عربستان سعودی از خوب بیدار شدند.

این درحالی است که خاندان حاکم بر عربستان سعودی شب زنده داری کاملی را بعد از دریافت خبر مرگ ملک عبدالله سپری کردند و بامداد جمعه را بدون سمت جانشین ولیعهد به روز رساندند و همین مساله نشان می دهد این سمت جدیدی که ملک عبدالله تاسیس کرده بود، هنوز در داخل خاندان سعودی محل اختلاف نظر بسیاری است.

درحالی که اهالی عربستان سعودی در حال اقامه نماز جمعه در ریاض بودند، ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان سعودی از تعیین شاهزاده محمد بن نایف بن عبدالعزیز برای سمت جانشین ولیعهد خبرداد.

همزمان با این فرمان ملک سلمان بن عبدالعزیز با صدور فرمانی دستور داد خالد التویجری از سمت ریاست دربار پادشاهی عربستان سعودی برکنار شود و به 10 سال ریاست وی بر دربار پادشاهی عربستان سعودی پایان داده و طومارش درهم پیچیده شود.

با واگذاری سمت جانشینی ولیعهد به شاهزاده محمد بن نایف اولین گام برای انتقال قدرت به نوادگان و سهیم شدن آنها در قدرت مشاهده شد و به عبارتی می توان گفت تا حدودی آینده قدرت در عربستان را برای اولین بار می توان حدس زد.

چرا که با این اوصاف شاهزاده محمد بن نایف اکنون به عنوان اولین نوادگان خاندان آل سعود از نسل اول است که قرار است از طریق وی قدرت به نسل دوم منتقل شود و قدرت  را در عربستان سعودی به دست گیرد.

این اقدام اکنون به منزله ضربه فنی شدن شاهزاده متعب بن عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود از مشارکت در نظام قدرت در عربستان تا پایان عمرش می باشد، این درحالی است که وی سال ها خود را آماده می کرد تا قدرت را بعد از پدرش در اختیار بگیرد.

شاهزاده متعب با حمایت پدرش یکی از همپیمانان اصلی با خالد التویجری بود و سعودی ها در بیان قدرت التویجری می گفتند که پادشاه واقعی عربستان سعودی و تصمیم گیرنده حقیقی در امور کشور شخص التویجری است.

یکی دیگر از همپیمانان شاهزاده متعب در پادشاهی عربستان سعودی که حتی سعی بسیاری به عمل آورد تا وی را به قدرت برساند شاهزاده بندر بن سلطان بود، وی در عربستان سعودی به عنوان مرد قدرتمند عربستان معروف بود.

اوج قدرت شاهزاده بندر بن سلطان زمانی بود که وی ریاست سرویس اطلاعات عربستان سعودی را در دست داشت، تا این که وی را از این سمت برکنار کردند و اکنون هم با این تغییرات جدید تمام پایگاه های سه گانه معروف به ( متعب ، بندر و التویجری ) به صورت کامل از هم فروپاشیده است.

ملک عبدالله بن عبدالعزیز برای اولین بار خود سمت جانشینی ولیعهد را در عربستان سعودی بوجود آورد و برای این سمت شاهزاده مقرن را که جزو پایگاه معروف به ( متعب ، بندر و التویجری ) بود را تعیین کرد، به این امید که بعدها متعب جایگزین وی شود و به این صورت فرزند عبدالله اولین نوادگانی باشد که قرار است قدرت را به نسل دوم انتقال دهد.

در ساعات اولیه بعد از اعلام درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی خاندان آل سعود در نشستی به این توافق رسیدند تا شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز که به عنوان ولیعهد شناخته می شد به عنوان پادشاه منصوب شود و برای مدتی به صورت موقت سمت ولایت عهدی هم به شاهزاده مقرن واگذار شود.

اما سمت جانشینی ولیعهد تا ساعاتی بدون نام باقی ماند و جنگ قدرت بین شاهزاده محمد بن نایف و شاهزاده متعب بن عبدالله برای این سمت ادامه داشت.

با گذشت چندین ساعت و در ساعات اولیه صبح روز جمعه این کشاکش قدرت به نفع شاهزاده محمد بن نایف خاتمه یافت، از این رو وی برای مشخص شدن سرنوشت این نزاع شبانه از ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی خواست فرمان مربوط به سمت جانشینی ولیعهد را پیش از خاک سپاری ملک عبدالله قرائت کند.

دلیل این اقدام نیز این بود تا در جلسه‌ای که قرار بود شاهزاده محمد بن نایف بعد از خاکسپاری ملک عبدالله و پس از اقامه نماز عشاء با ملک سلمان بیعت کند، در همان جلسه نیز ملک سلمان وی را به عنوان جانشین ولیعد معرفی سازد و در اولین جلسه خاندان آل سعود شرکت داشته باشد.

از این رو ملک سلمان عملا این فرمان را صادر کرد، در یک تصمیم گیری بسیار واضح سلمان به تمام آثار برجای مانده از ملک عبدالله پایان داد و این رویدادها را می توان گفت همه را پیش از خاک سپاری ملک عبدالله انجام داد.

یعنی هم انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد و هم برکناری و اخراج التویجری از کاخ پادشاهی و ناپدید کردن شاهزاده بندر بن سلطان از صحنه قدرت در این کشور همه و همه پیش از اقامه نماز جمعه در ریاض صورت گرفت.

به عبارتی دیگر دو ساعت قبل از خاک سپاری ملک عبدالله و چندین ساعت قبل از برگزاری جلسه بیعت آثار برجای مانده از ملک عبدالله به صورت همیشگی از بین رفتند.

اما یکی از مهم ترین اطلاعات به دست آمده از داخل عربستان سعودی که یکی از منابع آگاه نزدیک به خاندان سعودی از آن پرده برداشته مربوط به شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز است .وی همواره جزو گروه متعب و هم پایگاه وی به شمار می آمده است، به نحوی که تلاش های وی عامل رسیدن متعب به قدرت معرفی می شود.

این منبع آگاه گفته است که شاهزاده مقرن تنها برای مدت بسیار کوتاهی در این سمت یعنی ولایت عهدی باقی خواهد ماند و پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی وی از این سمت عزل خواهد شد.

این منبع آگاه در ادامه تاکید کرده است: ممکن است به زودی شاهزاده محمد بن نایف به سمت ولایت عهدی ملک سلمان تعیین و منصوب شود.

با این اقدام به این پایگاهی که برای مدت چندین سال وزنه ای نیرومند در خاندان آل سعود به شمار می آمده پایان داده خواهد شد.

البته آنچه که در بین افراد خاندان آل سعود معروف بوده این است که شاهزاده محمد بن نایف و شاهزاده بندر بن سلطان همواره باهم درگیری های شدیدی داشته اند، چرا که اولی پرونده های وزارت کشور را به دست داشته و دومی هم سرویس اطلاعات را در دست داشته است اما اختلاف نظر بین این دو همواره بزرگ بوده و اختلافات بسیار شدید است.

با این تغییرات روی داده در عربستان سعودی و در داخل خاندان آل سعود می توان گفت کودتایی تمام عیار در داخل نهاد حاکم در ریاض شکل گرفته است، چرا که با درگذشت ملک عبدالله تمام ارکان بسیار نیرومند قدرت او هم سرنگون شدند و خالد التویجری که یکی از بانفوذ ترین چهره های صحنه سیاسی عربستان سعودی است کنار زده شده است .

او مرد نیرومند عربستان سعودی برای مدت حداقل 10 سال گذشته بود و یکی از مهم ترین چهره های این کشور هم به شمار می آمد اما تاکنون سرنوشت شاهزاده متعب بن عبدالله و هم پیمان او شاهزاده بندر بن سلطان در هاله ای از ابهام است و بسیاری از تحلیلگران پیش بینی می کنند ضمن خروج این دو نفر از عربستان سعودی از خاندان سعودی هم فاصله خواهند گرفت.

منبع: تسنیم
بعد از انتشار خبر مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، کشورهای همسو با عربستان سعودی به این موضوع واکنش نشان دادند تا مراتب تسلیت خود را هرچند اغراق آمیز و عجیب به جا بیاورند.
به گزارش مشرق، درگذشت ملک عبدالله ششمین فرزند موسس سلسله آل سعود با حاشیه هایی از جمله اغراق آمیز بودن پیام‌های تسلیت و اقدامات دولت‌های مشترک المنافع عربستان همراه بود به طوریکه باعث تعجب بسیاری از مردم و رسانه‌ها شد.

پیام های تسلیت: حاکم باوقار و صدای مهم تغییر!

مقامات آمریکایی برای مرگ پادشاه عربستان سنگ تمام گذاشتند و همه جوره نشان دادند که دوستی عمیقی بین آنها و ملک عبدالله برقرار بوده است.

بارک اوباما رئیس جمهور آمریکا در پیامی سوزناک نوشت: «مراتب هم‌دردی عمیق مردم آمریکا را با خاندان ملک عبدالله و مردم عربستان سعودی اعلام می‌کنم. ما در کنار هم مبارزات زیادی را پشت سر گذاشتیم. من همیشه برای دیدگاه ملک عبدالله ارزش قائل بوده‌ام و برای دوستی عمیق و گرم‌مان احترام می‌گذارم.او به عنوان یک رهبر، صریح بود و با شجاعت بر پایه اعتقادات خود ثابت قدم بود. یکی از این اعتقادات ثابت قدمی و شور در روابط آمریکا و عربستان کشوری به عنوان یک نیروی حفظ ثبات و امنیت در خاورمیانه بود.» 

جرج بوش پدر نیز در بخشی از پیام تسلیت خود درباره ملک عبدالله نوشت: «او به عنوان یک رهبر، صریح بود و با شجاعت بر پایه اعتقادات خود ثابت قدم بود. یکی از این اعتقادات ثابت قدمی و شور در روابط آمریکا و عربستان کشوری به عنوان یک نیروی حفظ ثبات و امنیت در خاورمیانه بود.» جان مک کین سناتور آمریکایی نیز عبدالله را نوعی نماد تغییر در عربستان نامید او نیز در بخشی از پیام خود گفت: «ملک عبدالله یکی از مهم ترین صدا‌ها برای تغییر در عربستان بود. او سیستم آموزش این کشور را مدرنیزه کرد، به زنان حق رای داد همچنین آنها توانستند در انتخابات شهرداری ها شرکت کنند. ملک عبدالله آینده عربستان و منطقه را ساخت و این یعنی میراثی که او بر جای گذاشت.»

جان کری و جرج بوش پسر نیز بلافاصله بعد از مرگ ملک عبدالله پیام های تسلیت خود را اعلام کردند. بوش پسر بعد «دوست و شریک عزیز» خواندن ملک عبدالله گفت که حمایت عربستان سعودی در طول حمله عراق به کویت در دهه 90 را هرگز فراموش نخواهد کرد. «جان کری» وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز نوشت که واشنگتن دوست خود را از دست داد.

رئیس رژیم صهیونیستی نیز از این قافله عقب نماند و در پیامی سوزناک نوشت: « ملک عبد الله خادم الحرمین الشریفین با میانه‌روی حکومت کرد و در قضیه قدس نیز به سبب حساسیت و قداستی که دارد با احترام برخورد کرد و برای تشویق دیدگاه شکوفایی در منطقه کوشید.» او همچنین گفت: «و با حکومت باوقار و خردمندانه و مسئولانه‌ خود یک رهبر نمونه بود.»

عزای عمومی برای مرگ ملک عبدالله

مقامات کشورهای عربی به خصوص حوزه خلیج فارس که خودشان را از دوستداران و سینه چاکان آل سعود می دانند برای درگذشت پادشاه عربستان سنگ تمام گذاشتند و عزای عمومی اعلام کردند. تعداد روزهای عزا در این کشورها به گونه ای است که انگار چشم و چشمی میان سران کشورها بوده است.

عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر 7 روز عزای عمومی در این کشور به مناسبت مرگ ملک عبدالله اعلام کرد و برای شرکت در این مراسم راهی عربستان شد.

پادشاه اردن و بحرین نیز کاسه داغ‌تر از آش شدند و 40 روز در این کشور عزای عمومی اعلام کردند تا عزادارترین کشورها برای ملک عبدالله لقب بگیرند.

در امارات متحده عربی نیز 3 روز عزای عمومی اعلام شد.

محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز  در کرانه باختری 3 روز عزای عمومی اعلام کرد تا ارادتش به خاندان آل سعود را نشان دهد. این در حالی است که در خود عربستان خاندان سعودی قائل به چنین اقداماتی برای پادشاه خود نیستند.

عزاداری رسمی بریتانیاییها

بعد از انتشار خبر درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان، پرچم های انگلیس در مناطق حساس و مراکز دولتی لندن مانند  دانینگ استریت» مقر دولت انگلیس، خیابان «وایت هال» در وست مینیستر و کاخ باکینگهام متعلق به خانواده سلطنتی به حالت نیمه افراشته درآمدند.

اما این اقدام دولت انگلستان با واکنش های متعددی نیز همراه شد. «روت داویدسون» رهبر محافظه کاران اسکاتلند این کار را موجی از عکس‌العمل‌های بی معنا خواند و «داگلاس کارسول» یکی دیگر از نمایندگان پارلمان انگلیس نیمه افراشته کردن پرچم بریتانا در سوگ ملک عبدالله را حرکتی غیر اخلاقی و دور از شان عموم مردم انگلیس دانست.

عفو بین‌الملل در انگلیس با این حرکت دولت مخالفت کرد و اقدام دولت انگلیس را نشانه بی‌توجهی آن به نقض حقوق بشر در عربستان دانست. اما این اظهار نظرها در حالی است که شاهزاده چارلز و دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان برای مراسم ختم پادشاه عربستان راهی این کشور شدند.

منبع: مهر
ملک عبد الله پادشاه فقید عربستان در 18 دسامبر 2014 با صدور مجموعه‌ای ازفرمانها، تغییرات گسترده‌‌ای را در برخی پست های حساس انجام داد.
به گزارش مشرق، آنچه در ذیل می آید 10 فرمان آخر پادشاه عربستان است که با هم صادر شد، و برخی از آنها در ارتباط با پست های مهم این کشور بود:

- برکناری شیخ "صالح بن عبد العزیز آل الشیخ" وزیر امور اسلامی، اوقاف، تبلیغ و ارشاد به در خواست وزیر؛ و انتصاب "سلیمان بن عبد الله ابا الخلیل" به جای وی.

- برکناری "خالد بن محمد العنقری" وزیر آموزش عالی به درخواست خودش و انتصاب "خالد بن عبد الله السبتی" به جای وی.

- انتصاب "محمد بن علی بن هیازع آل هیازع" به سمت وزیر بهداشت. وزیر بهداشت قبلا از سمت اش برکنار شده بود.

- انتصاب "عبد العزیز بن عبد الله الخضیری" به سمت وزیر فرهنگ و اطلاع رسانی به جای وزیر مستعفی "عبد العزیز خوجه".

- برکناری "محمد جمیل بن احمد ملا" از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به درخواست خودش و انتصاب "فهاد بن معتاد بن شفق الحمد" به جای وی.

- برکناری "یوسف بن  احمد العثیمین" وزیر امور اجتماعی به درخواست خودش و انتصاب "سلیمان بن سعد الحمیّد" به عنوان وزیر جدید.

- برکناری فهد بن عبد الرحمن بالغنیم، وزیر کشاورزی به درخواست وی و  انتصاب مهندس ولید بن عبد الکریم الخریجی به عنوان وزیر جدید.

- برکناری "جباره بن  عید الصریصری" وزیر راه به درخواست وی، و انتصاب "عبد الله بن عبد الرحمن المقبل" به این سمت.

- انتصاب "عصام بن سعد بن سعید" رئیس کمیته کارشناسان در هیأت دولت، به سمت وزیر مشاور و  عضو هیأت دولت با حفظ سمت قبلی.

- ترفیع سرتیپ "سلیمان بن عبد الله العمرو" مدیر کل پدافند غیر عامل (شهری)، به درجه سرلشکری.

عربستان سعودی جمعه قبل، درگذشت "ملک عبدالله" را اعلام کرد.

دفتر پادشاهی عربستان حدود یک ماه قبل از انتقال ملک عبدالله به بیمارستان به دلیل ابتلا به بیماری تنفسی خبر داد.

منبع: العالم

سناریوهای احتمالی پس از استعفای رئیس‌جمهور یمن چیست؟


رقص بر سر افعی‌ها؛
حفظ وحدت یمن و حضور انصارالله در ساختار حاکمیت، سناریویی است که زمینه‌های تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی، شکل‌گیری این سناریو را حتمی کرده است اما بازیگران جهانی و منطقه‌ای، همه امکانات دیپلماتیک، مالی، رسانه‌ای و همپیمانان یمنی خود را به کار گرفته‌اند تا از شکل‌‍گیری سناریوی مطلوب جلوگیری کنند.
پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوریگروه بین‌الملل مشرق- آنچه در سال 2011 میلادی اتفاق افتاد برآیند سه روند تاریخی بود:

اول: بیداری شیعیان زیدی؛ که از 1979 میلادی (پیروزی انقلاب اسلامی در ایران) آغاز شده بود و در 1990 میلادی (وحدت یمن) قدرت گرفت و در 2004 میلادی (شهادت سید حسین بدرالدین الحوثی) خود را اظهار و در طول شش جنگ صعده تا 2009 میلادی خود را اثبات کرد و سپس نشان داد که بازیگری قدرتمند و هوشمند در صحنه یمن است.

دوم: جنگ قدرت میان علی عبدالله صالح و ورثه شیخ عبدالله الاحمر (شریک قدرت سه دهه در صنعاء) که هرکدام سعی می کردند دیگری را از صحنه حذف کنند. صالح با پشتوانه غرب و الاحمر با حمایت عربستان سعودی، هر یک بقای خود را در صحنه تضمین می کردند و منافع قدرتهای جهانی و منطقه ای را تأمین. نهایتا خاندان الاحمر با محوریت علی محسن الاحمر در سال 2011 از فرصت تحولات عربی استفاده کردند و با پیوستن به صف انقلابیون، زمینه های کناره گیری صالح از قدرت را فراهم کردند و در نتیجه طرح شورای همکاری خلیج فارس (المبادرة الخلیجیة) به همگان تحمیل شد و هادی رئیس جمهور شد.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری

سوم: انتفاضه جنوب که ریشه در نارضایتی جنوبی ها از تحولات ناشی از وحدت دو کشور در سال 1990 داشت و به جنگ شمال و جنوب در تابستان 1994 منجر شد. حزب حاکم در صنعاء با پشتوانه قبیله ای حاشد، نتیجه جنگ را به نفع شمالی ها رقم زدند و وحدت یمن حفظ شد. برخی جنوبی ها از جمله عبدربه منصور هادی با پیوستن به حزب حاکم در صنعاء، از وحدت یمن حمایت کردند.

 تا قبل از سپتامبر 2014 ترکیب بازیگران داخلی به صورت زیر بوده است:


1- شیعیان زیدی با محوریت "انصارالله" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
2- حزب المؤتمر با محوریت "علی عبدالله صالح" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
3- خاندان الاحمر با محوریت "علی محسن الاحمر" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
4- جنوبی ها که انسجام ندارند (غیرمسلح و بدون پشتوانه قبیله ای)

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
حذف دشمن مشترک: از 2011 تا سقوط صنعاء در سپتامبر 2014 علی عبدالله صالح به دنبال انتقام از حاندان الاحمر بود. برخی زمینه های مشترک میان انصارالله و علی صالح، از جمله وجود دوستان و دشمنان مشترک و اراده طرفین برای حذف دشمن مشترک سبب شد تا یکی از سه بازیگر قدرتمند یمن (یعنی خاندان الاحمر با محوریت علی محسن و پشتوانه فبیله حاشد که پس از فوت شیخ عبدالله الاحمر ضعیف شده بود) از دور خارج شود. به دنبال آن نفوذ حامیان خارجی این جریان (عربستان سعودی و همپیمانان منطقه ای) در یمن به حداقل رسیده اما از بین نرفته و لذا امکان بازگشت آن منتفی نشده است.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
اشتباه عبدربه منصور هادی: اشتباه راهبردی عبدربه منصور هادی آن بود که بیش از حد لازم به حمایت شورای امنیت سازمان ملل دلخوش بود و خیال می کرد با حذف علی عبدالله صالح و تحریم وی توسط شورای امنیت، بقای خود را در سمت ریاست جمهوری تضمین می کند اما هادی با فاصله گرفتن از صالح و همراهی نکردن انصارالله، پشتوانه قبیله ای و حزبی خود را به وابستگان حزب اصلاح محدود کرد و چاره ای جز استعفا برایش نماند. دیروز در متن استعفایش پس از عذرخواهی از مردم یمن، گفته: «به بن‌بست رسیده‌ایم.» در واقع اشتباه راهبردی او بود که وی و تیمش را به بن بست رساند. اکنون "جمال بن عمر" که سریعا خود را به صنعاء رسانده، تلاش می کند هادی را از استعفاء منصرف سازد زیرا قدرتهای جهانی و منطقه ای غیر از هادی، شخصیت دیگری را ندارند تا منافع‌شان را تأمین نماید.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
سناریوی محتمل: با استعفای هادی، زمینه برای بازگشت علی عبدالله صالح (و یا یکی از نزدیکانش) به قدرت هموار می شود. علی صالح نیز تلاش می کند به بازیگران منطقه ای و جهانی نشان دهد فقط اوست که می تواند بحرانهای یمن را اداره کند. تجربه سی و چند ساله علی صالح و توانایی وی در مهار بحرانهای یمن، برای او مقبولیتی ایجاد کرده تا همه طرفها او را بپذیرند و منافع خود را در بقای او ببینند. علی صالح درباره زمامداری یمن جمله معروفی دارد و آن را تشبیه کرده به «رقص روی سر افعی‌ها». تنها رقیبی که او را از قدرت به زیر کشید خاندان الاحمر با حمایت آل سعود بود. اکنون این مانع از سر راه او کنار رفته است. او در اندیشه است تا انصارالله را جایگزین شریک سابق (خاندان الاحمر) نماید. ناظران یمنی، از نزدیک شدن صالح و انصارالله به عنوان «تقاطع مصالح» یاد می کنند و نه «تحالف».

سناریوی مطلوب: حفظ وحدت یمن و حضور انصارالله در ساختار حاکمیت سناریوی مطلوب است. زمینه های تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی، شکل گیری این سناریو را حتمی کرده است. اما بازیگران داخلی و خارجی که منافعشان به خطر افتاده از این روند در هراسند و تلاش می کنند تا به هر وسیله ممکن، مسیر آن را منحرف سازند اما در نهایت چاره ای جز پذیرش آن ندارند. البته ممکن است برخی اشتباهات انصارالله، تحقق این سناریو را به تأخیر بیاندازد.

سناریوهای دیگر: اکنون بازیگران جهانی و منطقه ای تمام امکانات دیپلماتیک، مالی، رسانه ای و همپیمانان یمنی خود را به کار گرفته‌اند تا از شکل‌‍گیری سناریوی مطلوب جلوگیری نمایند. زیرا مداخله نظامی نه برای غرب ممکن است و نه برای عربستان سعودی و تا جایی که بتوانند شکل گیری سناریوهای دیگر را با تکیه بر نیروهای داخلی دنبال می کنند و لذا برای تحقق آن بر روی بازماندگان جریان شکست خورده حساب کرده اند که در حالتی از بلاتکلیفی بسر می برند. پس از شکست خاندان الاحمر در سپتامبر 2014، بخش عمده ای از عناصر وابسته به این جریان از جمله شیوخ قبایل، فرماندهان ارتش و نیروهای حزب اصلاح و برخی شخصیتهای دینی و اجتماعی، گرد هادی جمع شدند و اندکی دیگر بسوی علی صالح رفته و گروهی نیز جذب انصارالله شدند.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری

با استعفای هادی، عمده این نیروها با بازیگران خارجی و منطقه ای همگرا خواهند شد. از قضا عناصر وابسته به حزب اصلاح، با نیروهای القاعده نزدیکی فکری و پایگاه اجتماعی مشترک و همچنین حامی خارجی مشترک دارند لذا تجمع نیروهای القاعده در استانهای مأرب، البیضاء و مناطق جنوبی قابل تفسیر است و بر همین اساس حرکت بعدی بازندگان اخیر قابل پیش بینی است که در کدام مناطق جغرافیایی و بر روی کدام طیف از نیروهای اجتماعی سرمایه گذاری خواهند کرد. سناریوهای دیگر عبارتند از:

1- هادی را از استعفا منصرف کنند تا مسیر برای حزب موتمر (صالح و یارانش) هموار نباشد.   
2- اما ارزیابی هادی و تیمش این است که استعفا می تواند انصارالله را تحت فشار قرار دهد و مسئولیت بحرانهای بعدی را متوجه آنان سازد.
3- جوانان اخوانی وابسته به حزب اصلاح، خیمه های اعتراض در شهرهای بزرگ برپا کنند تا بر انصارالله فشار بیاورند.
4- جنوب را به سمت استقلال سوق دهند تا یمن واحد در اختیار انصارالله (نزدیک به ایران) نباشد.
5- زمینه های درگیری مذهبی را فعال کنند و بخشهای دیگری از شمال مانند دو اقلیم سبأ و جند را به بهانه شافعی بودن از مناطق زیدی جدا کنند.
6- القاعده را در برخی مناطق مانند البیضاء، مأرب و حضرموت فعال کنند و پروژه ای شبیه به داعش را کلید بزنند.



منبع: الیمانی (شیعیان یمن)