گروه گزارش ویژه مشرق - در هیاهوی بحث و جدلهای دو طیف بر سر جنازه ریچارد فرای، از شیون هوادارانش برای دفن او در اصفهان تا شعارهای مخالفان این اقدام، نگاهی منصفانه به سوابق و اقدامات این ایرانشناس مشهور آمریکایی در چگونگی شناختن و شناساندن ایران به جهانیان، به قضاوت در این باره بسیار کمک خواهد کرد.
درباره سوابق ریچارد فرای بسیار گفته و نوشته شده است؛ شرقشناس مشهور آمریکایی، 70 سال از 94 سال عمرش را صرف ایرانشناسی و شرقشناسی با تمرکز بر فلات ایران کرد. تاریخ ایران را در دانشگاه هاروارد تدریس میکرد و صدرالدین (کریم) آقاخان نیز از دستپروردههای فرای است. (گزارش مشرق درباره شخصیت و فعالیتهای آقاخان رهبر فرقه اسماعیلیه را از اینجا مشاهده کنید)
میگویند ریچارد نلسون فرای جاسوس بوده است؛ جاسوس سازمان سیا در جنگ جهانی دوم و به تبع آن احتمال ادامه این جاسوسی تا زمان مرگ را نیز مطرح میکنند. همسر او که ایرانیالاصل هست نیز جاسوسی فرای بر ضد آلمان نازی را تأیید کرده است. وزارت اطلاعات در سال 1376 در کتاب "هویت" با اشاره به برخی جریانات ضدنظام مینویسد:
"ریچارد فرای چندی پیش به دعوت و تلاش برخی روشنفکران داخلی به ایران سفر کرد و در طول اقامت خود در تهران با استفاده از برخی عناصر نا آگاه اقدام به جمعآوری گسترده اطلاعات محرمانه نمود. ریچارد فرای که همکاری به ظاهر علمی او با سیا امری آشکار است در این سفر تا آنجا پیش رفت که حتی برای جذب برخی مدیران اجرایی و آموزشی کشور اقدام کرد که البته این تلاش با برخی هوشیاریها ناکام ماند."
فرای در جریان جنگ دوم جهانی، عامل "اداره خدمات استراتژیک (OSS)" آمریکا در افغانستان بود که به عنوان سازمان اطلاعاتی این کشور فعالیت میکرد و بعدها جای خود را به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و آژانس های دیگر اطلاعاتی این کشور داد. OSS اساسا برای جاسوسی تشکیل شده بود و با نفوذ در مرزهای کشورهای متخاصم، خوراک اطلاعاتی نیروهای مسلح آمریکا را فراهم میکرد. بزرگترین دستاورد افسرانی نظیر ریچارد فرای هم در جریان جنگ جهانی دوم، نفوذ در آلمان نازی و انجام عملیات در داخل خاک آلمان بود.
ارتباط وی با موسسات و اندیشکدههای آمریکایی و ارتباط با جریانات برانداز داخلی هم البته جزو اتهاماتی است که به فرای نسبت داده شده است؛ چه اینکه برخی نشست و برخاستهای فرای در داخل و پیش از سال 88، از جمله دیداری با سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران در سال 1385 و برخی چهرههای امنیتی دیگر در بوستون آمریکا، این شائبه ها را تقویت میکند.
اما شاید هم اثبات جاسوسی ریچارد فرای بدلیل نیاز به اسناد متقن اطلاعاتی دشوار باشد و هم باور جاسوسی یک چهره علمی – فرهنگی "عاشق ایران" دشوارتر.
از این رو، اتهامات جاسوسی این ایران شناس فقید را که به دلیل اصلی برای مخالفت با عمل به وصیتاش و دفن و در کنار مقبره استادش "آرتور پوپ" شده است، میگذاریم و میگذریم تا به بخش دیگری از خدمات این شرقشناس بهنام در شناساندن فرهنگ و تمدن ایران به جهانیان بپردازیم.
برای باز کردن تلاشهای ریچارد فرای، باید کمی به عقبتر بازگردیم؛ به دورهای که آرتور پوپ – که در شیراز درگذشت و هم اکنون در اصفهان آرمیده است – دیگر شرقشناس آمریکایی کار خود را آغاز کرد. آرتور پوپ متولد 1881 است. اولین سفر پوپ به ایران در سال 1925 (فروردین 1304) انجام شد. وی دراینزمان بهعنوان کارشناس و رایزن موسسه هنری شیکاگو فعالیت مینمود. هدف پوپ از این مسافرت، دیدار و آشنایی با آثار باستانی ایران و ترغیب بزرگان دولت جهت اقدام به بررسی و کشف آثار تاریخی و هنری ایران بود.
وی در این سفر، مورد استقبال صمیمانه حسین علا، نماینده مجلس شورای ملی وقت که قبلا وزیرمختار ایران در امریکا بود و با پوپ سابقه دوستی داشت، قرار گرفت و به درخواست علا در جمع بزرگان کشور راجعبه هنر ایرانی سخنرانی نمود. تحت تاثیر سخنرانی مبسوط پوپ درخصوص ضرورت یافت اشیای تاریخی و ارزش مالی آنها، بزرگان حاضر در جلسه جهت کشف و فروش آثار باستانی وسوسه شدند. دکتر صدیق در خاطراتش میگوید: «این سخنرانی پوپ، طوری در سردارسپه اثر نمود که دستور داد کلیه بناهای عظیمِ در دست ساخت مانند ساختمان شهربانی، پستخانه و بانک ملی را به سبک معماری هخامنشی درست کنند!»
سخنرانی وی در حضور رضاخان – نخست وزیر وقت ایران – و بسیاری از بزرگان کشور موجب توجه ویژه رضاشاه شد؛ توجه ویژهای که مجوز ورود به مساجد تاریخی و اماکن باستانی ایران را برای پوپ به ارمغان آورد تا وی تحقیقات خود بر روی هنر و معماری ایران را به پیش ببرد.
وی پس از بازگشت به آمریکا چند طرح ایرانی را در یک هتل و یک پارک ملی اجرا کرد و همچنین موسسه آمریکایی هنر و باستانشناسی ایران را نیز تأسیس کرد و به همراه همسرش "فیلیس آکرمن" در فاصله سالهای 1929 تا 1939 بارها به ایران سفر کردند و تقریبا به تمامی اماکن باستانی ایران – با مجوز خاص و دسترسیهای ویژه – راه یافتند. پوپ در این مدت بسیاری از شاگردان خود را نیز به ایران آورد و در نهایت آن ها به همکاران وی در ثبت هنر و تاریخ و معماری ایران تبدیل شدند. ریچارد فرای، شاگرد ارشد پوپ بود و علاقه فرای به پوپ باعث شد تا وصیت کند در کنار وی – در اصفهان – دفن شود.
اما حاصل 10 سال سفر آرتور پوپ، همسرش فیلیس آکرمن و ریچارد فرای که آن روزها جوانی کم سن و سال بود، در سال 1939 در انتشارات آکسفورد ابتدا در شش جلد و سپس 25 سال بعد با اضافه شدن پژوهشهای جدید در شانزده جلد به چاپ رسید؛ مجموعهای با عنوان "سیری در هنر ایران؛ از ماقبل تاریخ تا به امروز". مجموعهای که در آن پوپ حاصل اکتشافاتش را در آن به نمایش گذاشته است. این کتاب دارای دویست کلیشه بزرگ و هزاروپانصد عکس سیاه و سفید و سیصدوپنجاه نقشه و هشتاد فصل است. عکسهای سیاه و سفید این کتاب، همگی از آثاری گرفته شده است که پوپ و دستیارش فرای در ایران کشف کرده و عمده آن به اروپا و آمریکا منتقل کردهاند. البته برای خالی نماندن موزه ملی ایران، بخش کوچکی از این اشیاء نیز به موزههای ایران تحویل داده شده است.
آرتور پوپ نیز در جریان جنگ جهانی دوم، در دولت آمریکا مسوول شورای ملی دوستی آمریکا و شوروی بود و به عنوان امین دو طرف مشغول به فعالیت بود. موسسه آسیا نیز از جمله موسساتی بود که پوپ پایهگذار آن بود اما پس از وارد شدن اتهام دوستی با کمونیستها، بسیاری حمایت خود را از موسسه وی برداشتند و در نهایت فعالیتهای موسسه آسیا نیز متوقف شد.
در سال 1964 در دیدار پوپ و آکرمن از ایران، از طرف دولت وقت پیشنهاد ادامه فعالیت موسسه آسیا در شیراز و پیوند آن با دانشگاه پهلوی به وی داده شد که او نیز پذیرفت و از سال 1966 تا پایان عمرش (1969) در شیراز ماند و پس از مرگش در کنار زاینده رود اصفهان دفن شد.
ریچارد فرای شاگرد آرتور پوپ پس از مرگ استادش، اکتشافات و باستانشناسی در ایران را ادامه داد و پس از مرگ پوپ ریاست موسسه آسیا که در آن زمان در دانشگاه پهلوی (شیراز) بود را بر عهده گرفت.
ماحصل چند دهه اکتشافات آرتور پوپ و ریچارد فرای چه بود و سرنوشت آن چه شد؟
آرتور پوپ و ریچارد فرای طی چند دهه اکتشاف و باستانشناسی در ایران، هزاران قطعه از آثار باستانی را کشف کردند و با عکسبرداری از آنها، مجموعه کتابهای "سیری در هنر ایران" را پدید آوردند؛ آثار باستانی ریز و درشتی که از ظروف کوچک تا سر ستونهای عظیم در آن وجود دارد که بسیاری از آن ها متعلق به پیش از میلاد مسیح است.
شرقشناسان و ایرانشناسان آمریکایی که از این آثار برای شناخت فرهنگ و تمدن ایران استفاده میکردند، پس از اتمام کارهای تحقیقاتی بر روی هریک از اشیاء بدست آمده، - به گواهی محققان غربی و تصاویر منتشر شده در مجموعه "سیری در هنر ایران" – آنها را به موزههای اروپا، آمریکا و مجموعهداران بزرگ میفروختند.
نوئل سیور (Noël Siver) از محققان دایرهالمعارف ایرانیکا میگوید: "آرتور پوپ شخصیتی کاریزماتیک و جنجالی بود. گرچه او بدلیل احساسات زیبایی شناختی، انرژی و پشتکارش بسیار مورد تمجید قرار گرفته بود، اما همزمان بسیاری دیگر فعالیتهای اقتصادی پوپ از جمله فروش آثار باستانی و هنری به موزهها و مجموعه داران را موجب تخریب وجهه وی میدانند. گرچه میتوان اینگونه استدلال کرد که این کار – فروش آثار باستانی کشف شده – برای تأمین هزینههای سفرهای علمی درباره هنر ایران و موسسههایی که ایجاد شده بود، ضروری به نظر میرسید."
ریچارد فرای نیز از سال 1969 پس از مرگ پوپ، نفر اول در اکتشاف مناطق باستانی ایران و جایگزین استادش شد. چگونگی خروج هزاران آثار تاریخی پیش از انقلاب بدلیل مجوز بی نظیر رضاخان و فرزندش، چندان جای سوال باقی نمیگذارد اما ادامه این اکتشافات در سالهای پس از انقلاب نیز جالب توجه است.
حجم و ارزش آثار خارج شده از کشور توسط آرتور پوپ و شاگرد ارشد و ادامهدهنده راهش ریچارد فرای قابل ارزیابی دقیق نیست اما تنها با بررسی عکسهای منتشرشده از این آثار، حتی تعیین قیمت برای بسیاری از آنها بدلیل ارزش و قدمت تاریخی به سادگی امکانپذیر نیست و تنها میتوان در محدوده میلیاردها دلار، آن را تخمین زد.
فارغ از اتهامات جاسوسی که مقصود این گزارش پرداختن و اثبات آن نیست، ریچارد فرای و استادش بزرگترین محموله از اشیای باستانی این سرزمین را طی یک چندین دهه از کشور خارج کردهاند. این آثار هم اکنون در موزههای لوور، موزه دانشگاه فیلادلفیا و بسیاری از مجموعههای شخصی کلکسیونرهای اروپایی و آمریکایی سالانه هزاران گردشگر و صدها هزار دلار درآمد را برای آنان به ارمغان میآورد.
گرچه تلاشهای پروفسور آرتور پوپ و ریچارد فرای در شناساندن فرهنگ و تاریخ ایران به جهانیان، ایجاد موسسات ایرانشناسی و برپایی دورههای شرقشناسی و ایرانشناسی در دانشگاههای معتبر جهان قابل تحسین است، اما میتوان گفت این معرفی تاریخ و هنر ایران طی بیش از نیم قرن ( از زمان آرتور پوپ تا ریچارد فرای) به بهای از دست دادن گنجینهای عظیم از آثار باستانی ایران تمام شده است که بهای آن هرگز قابل جبران نخواهد بود.
در پایان، تصاویر تعدادی از هزاران قطعه آثار باستانی که برای ایرانشناسی هم اکنون در موزههای اروپا و آمریکاست، آمده است:
برای مشاهده اندازه اصلی تصاویر، روی آنها کلیک کنید
گروه گزارش ویژه مشرق – "جمهوری اسلامی پاکستان" از جمله همسایگان استراتژیک ایران و ایران بطور سنتی پشتوانه استراتژیک پاکستان است. به دلیل شرایط خاص سیاسی و امنیتی این کشور، همواره دو سطح از روابط سیاسی مناسب در سطح مقامات رسمی و روابط امنیتی و مرزی متزلزل در زمینه حضور گروهکهای تروریستی در جریان بوده است. مقامات این کشور نیز به تناوب با سفر به تهران، بر همکاری مستمر با ایران تأکید میکنند. از سفر "بینظیر بوتو" نخستوزیر فقید پیشین این کشور به ایران و دیدار با رهبر معظم انقلاب و ابراز ارادت وی به ایشان تا سفر اخیر وزیر خارجه پاکستان از جمله این رفت و آمدهای دیپلماتیک است.
مردم پاکستان (اعم از شیعیان و اهل سنت این کشور) از دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی و ارادتمندان به جمهوری اسلامی هستند و اشتراکات مذهبی، فرهنگی و تمدنی ایران و پاکستان رابطه دو ملت را ناگسستنی کرده است. در بعد سیاسی نیز ایران نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت.
تحولات سه سال اخیر در منطقه، سفر محمد نواز شریف، نخست وزیر جدید پاکستان به تهران را اهمیتی دوچندان داده است؛ چالشهای مرزی و امنیتی با پاکستان، مبارزه با تروریسم و وهابیت که این کشور را به پایگاه خود تبدیل کرده، احتمال همکاری پاکستان در کمک به حل برخی مسائل منطقهای و بحث های مربوط به خط لوله انتقال گاز از جمله مواردی است که در این سفر پیگیری شد.
بسیاری از مردم پاکستان، نواز شریف را به دلیل پنجابیبودن و قدرت و نفوذی که در این ایالت - و در کل پاکستان - دارد، "شیر پنجاب" میخوانند
در این گزارش به خاندان بانفوذ "نواز شریف"، جایگاه آن در معادلات سیاسی پاکستان و پیامهای سفر نواز شریف – معروف به شیر پنجاب – به تهران خواهیم پرداخت.www.mashreghnews.ir
خاندان شریف؛ از استقلال پاکستان تا به امروز
"شریف" خانوادهای کاملاً سیاسی در تاریخ پاکستان پس از استقلال است. پدر نواز شریف تاجر بود و با سیاست بیگانه، تا زمانی که کارخانههایش (گروه صنعتی اتفاق) را در زمان "ذوالفقار علی بوتو" نخست وزیر پاکستان در دهه 80 میلادی (پدر بی نظیر بوتو) ملی اعلام کرد و به یکی از مهرههای مهم برای دولتمردان پاکستان تبدیل شد تا در سال 1985 سروزیر ایالت پنجاب شد و اداره این ایالت همچنان در اختیار خاندان شریف و هم اکنون در تسلط "شهباز شریف" برادر نواز است. به قدرت رسیدن بینظیر بوتو در پاکستان آغاز ورود نواز به سیاست بود تا او در 1988 با کسب اکثریت آراء در انتخابات محلی بر جایگاه پدرش به عنوان سروزیر پنجاب تکیه بزند.www.mashreghnews.ir
نواز شریف و برادرش شهباز
طی کردن مسیر سروزیری پنجاب تا نخستوزیری پاکستان برای نواز شریف بیش از دو سال بطول نکشید تا بینظیر بوتو به اتهام فساد مالی از کار برکنار شود و نواز شریف در سال 1990 میلادی، جای او را بگیرد. اما اتهام فساد مالی از سوی رئیس جمهور وقت "اسحاق خان" که پیشتر بینظیر بوتو را با دستاویز قراردادن آن برکنار کرده بود، این بار دامنگیر نواز شریف شد. اما فرزند محمد شریف کسی نبود که به سادگی زیر بار این اتهام برود و دادخواهی درباره اتهام رئیس جمهور و تصمیم به برکناری وی را به دادگاه عالی پاکستان برد که دادگاه رأی به ابقای او در قدرت داد. در نهایت با میانجیگری فرمانده ارتش، رئیس جمهور و نخست وزیر هردو در سال 1993 از قدرت کنار رفتند.www.mashreghnews.ir
کشمکش سیاسی و جنگ قدرت در پاکستان با کنار رفتن نواز شریف و روی کار آمدن بینظیر بوتو در سال 1993 ادامه پیدا کرد. نواز شریف در لباس اپوزیسیون این بار ظاهر شد. نزاع بر سر قدرت در پاکستان بار دیگر موجب برکناری بینظیر بوتو در سال 1996 این بار از سوی رئیس جمهور "فاروق لغاری" به اتهام فساد مالی، شد و نواز شریف با اتفاق آراء پارلمان برای دومین بار نخست وزیر شد.
یکی از نشانههای نفوذ و قدرت خاندان شریف، کنار رفتن "فاروق لغاری" از قدرت به توصیه نواز شریف بود. نواز در دومین دوره نخست وزیری خود، پس از تغییر رئیس جمهور با افزدون متمم سیزده به قانون اساسی این کشور، اختیارات رئیس جمهور از جمله انحلال پارلمان را محدود کرد.
فاروق لغاری
نواز شریف قصد داشت پلههای قدرت را در داخل و خارج از پاکستان طی کند؛ دستور اولین آزمایش هستهای پاکستان در پاسخ به آزمایش هستهای هند نیز از همین جهت بود. بحران آزمایش هستهای پاکستان و قطع کمکهای اقتصادی غرب به این کشور، شرایط اقتصادی را برای دولت نواز شریف دشوار کرد.
نواز شریف اما در این مسیر، قدرت ارتش را نادیده گرفت و به دست خود زمینه کودتای ارتش را فراهم کرد. منصوب کردن پرویز مشرف بدلیل اختلافات با جهانگیر کرامت، آغازی بود بر پایان قدرت نواز شریف. کودتای بدون خون ریزی مشرف علیه نواز و تبعید او به عربستان در سال 1999 به بهترین شکل رأس هرم قدرت در پاکستان را نشان می دهد. نواز قصد داشت بدلیل درگیری مرزی هند و پاکستان با کشمیر، پرویز مشرف را برکنار کند، اما این مشرف بود که قدرت را از نواز گرفت.www.mashreghnews.ir
ارتش برنده نبرد قدرت در پاکستان
بزرگترین و تأثیرگذارترین نهاد قدرت در پاکستان، ارتش این کشور است. گرچه طبق قانون اساسی نیروهای مسلح، از جمله ارتش حق دخالت در امور سیاسی را ندارند، اما شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور به گونهای است که ارتش کلیدیترین نهاد سیاسی آن به شمار میرود. به جز نقش تعیینکننده ارتش در هرم قدرت پاکستان، بسیاری از شاهراههای اقتصادی نیز در اختیار نظامیان بازنشسته و ارتشیهاست که قدرت و ثروت همزمان را برای ارتش به ارمغان آورده است.
بسیاری از رؤسای جمهور پاکستان طی 60 سال گذشته نظامی بوده و ژنرالهای ارتش تا کنون بارها دست به کودتا زدهاند و دولتها را ساقط کردهاند که کودتای پرویز مشرف بر ضد نواز شریف نیز یکی از این موارد بود.
سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) نیز از جمله نهادهایی است که اختیارات فراقانونی بسیاری دارد که البته زیر مجموعه ارتش این کشور محسوب میشود. اما هیچ مرجعی در این کشور قدرت نظارت و کنترل عملکرد ISI را ندارد. سازمان اطلاعات نظامی پاکستان اصلیترین نهاد اطلاعاتی این کشور است. کارشناسان، خنثی کردن طرح حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای پاکستان – پس از انجام حملات مشابه به سوریه و عراق – را از موفقیتهای بزرگ سرویس اطلاعات پاکستان ارزیابی میکنند.
احزاب سیاسی نیز از جمله اضلاع اصلی هرم قدرت در پاکستان هستند. این کشور در حدود 20 حزب سیاسی دارد اما قدرت اصلی در دو حزب "مسلم لیگ" و "حزب مردم" متمرکز شده است و عملا فضایی دو قطبی را ایجاد کرده است. نواز شریف از جمله رهبران حزب مسلم لیگ پاکستان است که در زمان دور اول نخست وزیری بینظیر بوتو با ایفای نقش اپوزیسیون به همراه برادر بینظیر بوتو، با سفر به ایالتهای مختلف و سخنرانی برضد بوتو درنهایت موفق شد در سال 1990 وی را برکنار کند و در انتخابات سراسری پس از آن، حزب مسلم لیگ شاخه نواز به رهبری نواز شریف به پیروزی رسید و او نخست وزیر شد.www.mashreghnews.ir
نواز شریف؛ از تبعید به عربستان تا بازگشت به قدرت
درگیری نیروهای پاکستان در کشمیر و غرب افغانستان در سال 1999 به همراه مشکلات اقتصادی این کشور، رفته رفته از محبوبیت نواز در بین مردم کاست. نواز راه چاره برای این بحران را در برخورد با نظامیان جستجو کرد و درحالی که پرویز مشرف در سریلانکا به سر میبرد، او را از ریاست ستاد مشترک و فرماندهی ارتش برکنار کرد. در اقدام بعدی نیز با بستن فرودگاه، مانع از فرود هواپیما و بازگشت مشرف به پاکستان شد. اما ژنرالهای ارتش پاکستان به دستور مشرف دولت نواز شریف را سرنگون کردند و نظامیان کنترل اوضاع را به دست گرفتند. این کودتای آرام، بدون هرگونه مخالفت عمومی انجام شد و کابینه نواز شریف نیز موضعی بیطرف گرفتند تا نواز شریف به تنهایی محاکمه شود.
پرویز مشرف یکی از نظامیانی بود که با کودتا برضد دولت، چند سالی قدرت را در پاکستان در دست گرفت
دادگاه نظامی پاکستان به سرعت شریف را به جرم آدمربایی، اقدام به قتل، هواپیماربایی و فساد مالی محاکمه به حبس ابد محکوم کرد. حکمی که قرار بود اعدام باشد، اما با فشارهای عربستان و آمریکا به حبس ابد و پس از آن به 10 سال تبعید به عربستان تغییر پیدا کرد. بخشی از اموال نواز شریف نیز مصادره شد و نواز پذیرفت تا به مدت 21 سال از صحنه سیاست پاکستان دور بماند. نواز به جده رفت و در آنجا با امکاناتی که دولت عربستان در اختیار او گذاشت، کارخانه فولاد راه اندازی کرد. بعدها مشرف در خاطرات خود به این مسئله اشاره می کند که این عربستان و ملک فهد بودند که جان نواز شریف را خریدند.www.mashreghnews.ir
از سال 2006 تلاش نواز برای بازگشت به قدرت آغاز شد تا اینکه در سال 2007 دادگاه پاکستان اجازه بازگشت نواز شریف و برادرش شهباز به پاکستان را صادر کرد. در اولین تلاش برای ورود به پاکستان، نواز موفق نبود و به عربستان بازگردانده شد. اما برای بار دوم باز هم با میانجیگری و فشار عربستان توانست از طریق لاهور وارد کشور شود و سفر مشرف به ریاض و لندن نیز چارهساز نشد.
بازگشت نواز شریف به پاکستان با استقبال عمومی بیسابقهای همراه شد و نواز در ائتلاف با حزب مردم پاکستان، به سیاست بازگشت و استعفای پرویز مشرف از اولین نتایج بازگشت او به صحنه سیاست پاکستان بود. نواز از حضور در انتخابات ریاست جمهوری صرف نظر کرد تا آصف علی زرداری همسر بی نظیر بوتو رئیس جمهور شود. آصف علی زرداری پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری اما، راه دیگری در پیش گرفت و نواز شریف و برادرش را از سروزیری و اداره پنجاب و حزب مسلم لیگ شاخه نواز را از جولان در این ایالت خلع کرد و تلاش کرد نواز را حبس خانگی کند. اقدامی که با عدم همکاری پلیس پاکستان و موج اعتراضات عمومی در این کشور در نهایت ناکام ماند.www.mashreghnews.ir
نواز بار دیگر در سال 2010 با اعمال نفوذ در قانون اساسی، متمم 18 را اضافه کرد تا محدودیت دو دوره نخست وزیری حذف و زمینه برای سومین دوره آن فراهم شود و در انتخابات 2013، حزب مسلم لیگ شاخه نواز با کسب 126 کرسی از مجلس شورای ملی بدون ائتلاف با احزاب دیگر نخست وزیری خود را مسجل کرد و در اوایل ژوئن 2013 سوگند یاد کرد.www.mashreghnews.ir
شهباز شریف برادر نواز نیز از دیگر فرزندان خانواده شریف است که تقریبا تمامی امور ایالت پنجاب را بر عهده دارد و همچنین نفر دوم حزب مسلم لیگ شاخه نواز است. شهباز تا کنون طرحهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری را در پنجاب و دیگر مناطق پاکستان اجرا کرده است و در مبارزات سیاسی برادرش نواز، همواره در کنار وی بوده است. او هم اکنون سروزیر ایالت پنجاب است.
سفر به ایران؛ پیام دوستی، تعامل و امنیت
توجه به این نکته ضروری است که روابط ایران و پاکستان صرف از نظر از تغییر دولتها در ایران، به حکم مرزهای مشترک و پیوندهای موجود، همواره در سطحی از مناسبات امنیتی، سیاسی و ... در جریان بوده و هست. از این رو، سفر دو روزه نواز شریف به ایران و دیدار با مقامات ایرانی بویژه دیدار با رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، در آغازین گامهای دولت نواز میتواند از چند جهت دارای اهمیت باشد:
پس از فروپاشی گروهک تروریستی ریگی و آرامش نسبی در مناطق جنوب شرقی ایران، بار دیگر برخی تحرکات سازماندهی شده از داخل خاک پاکستان، تنش های مرزی را در پی داشت که آخرین آن گروگانگیری پنج سرباز مرزبان ایرانی بود که در نهایت چهار تن آنان به کشور بازگشتند. دولت پاکستان طی این مدت، همواره اعلام میکرد با ایران در مبارزه با تروریسم و ناامنی همکاری خواهد کرد، اما در عمل برخی کوتاهیها در این حوزه موجب ناخرسندی طرف ایرانی شد. رهبر انقلاب نیز در دیدار با نواز شریف، با اشاره به ناامنیها در مرز ایران و پاکستان در ماههای اخیر، گفتند:www.mashreghnews.ir
"برخی عمداً تلاش دارند در مرز طولانی دو کشور ناامنی ایجاد کنند و ما نمیتوانیم باور کنیم که این قضایا طبیعی و غیرعمدی است؛ البته ما اطلاعات از برخی فعالیتها در منطقه بلوچستان پاکستان، برای ناامن کردن مرزهای دو کشور داریم."
دولت پاکستان پیش از سفر نخست وزیرش به ایران، چند اقدام را برای تأکید بر اراده اسلام آباد به همکاری امنیتی با ایران بر ضد تروریسم انجام داد که از مهمترین آن ها میتوان به حضور ناوگان دریایی ارتش پاکستان در خلیج فارس و مانور مشترک با نیروهای مسلح ایران در تنگه هرمز و همچنین پیمان امنیتی برای عملیات مشترک ضدتروریست ها و قاچاقچیان مواد مخدر اشاره کرد.
افزایش حجم مبادلات اقتصادی ایران و پاکستان نیز از جمله دستورکارهای سفر نواز شریف به ایران بود که رهبر انقلاب نیز در دیدار با وی، از کاهش حجم مبادلات اقتصادی میان دو کشور انتقاد کردند. پیگیری اجرای خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان نیز از مسائل مهم میان دو کشور است که تاکنون ایران تعهدات خود را تا مرز این کشور انجام داده است و اکنون پاکستان باید به تعهدات خود در این زمینه عمل کند. پروژه های انتقال برق ایران به پاکستان نیز یکی دیگر از طرح های مورد مذاکره میان مقامات دو کشور است.
همچنین در آستانه تشکیل دولت جدید در افغانستان هم انتظار ایران این است که پاکستان با بازنگری در سیاستهای خود، زمینه همکاری سه جانبه برای تأمین امنیت و مبارزه با تروریسم را فراهم کند؛ واضح اینکه تا کنون گروههای تروریستی و افراط گرا توانستهاند از این فرصت تیرگی روابط و عدم تعامل بیشترین بهره را در ناامنسازی منطقه ببرند.
گروههای تکفیری و افراط گرایی مذهبی و قومی از مهمترین دغدغههای مشترک دو طرف به ویژه ایران است که مهار آن سطح بالایی از تعامل و همکاری میان اسلام آباد و تهران را میطلبد. دخالت آمریکا در پاکستان به بهانه مبارزه – بیهوده – با تروریسم، انتقادات نواز شریف را به همراه داشته و او خواستار توقف حملات پهپادهای آمریکایی به مردم پاکستان شده است. اسلام آباد با استفاده از ظرفیتهای امنیتی و فرهنگی ایران میتواند در زمینه تفاهم میان اقوام و مذاهب، برای یکی از چالشهای جدی خود پاسخی مناسب بیابد. این مهم تنها با مقاومت اسلامآباد در برابر دخالت عوامل ثالث منطقهای و فرامنطقهای ممکن خواهد بود که مهمترین پیام این سفر را میتوان اعلام استقلال اسلامآباد در روابط با تهران تفسیر کرد؛ پیامی که احتمالاً با رسیدن آن به گوش مقامات ریاض باعث شد تا سعود الفیصل رسماً از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برای سفر به این کشور دعوت کرده و اعلام کند ریاض آماده گفتوگو با تهران است.
http://www.channelnewsasia.com/news
http://www.nytimes.com/2007/11/20/world/asia/20iht-20pakistan.2.8407525.html?_r=0
http://www.reuters.com/article/2007/09/16/us-pakistan-opposition-idUSL1628623820070916
http://uk.reuters.com/article/2007/08/30/uk-pakistan-sharif-idUKL3086457420070830
http://www.britannica.com/EBchecked/topic/538837/Nawaz-Sharif
http://abcnews.go.com/topics/news/world/nawaz-sharif.htm
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/12/131202_l09_pak_army_change.shtml
http://psq.kiau.ac.ir/archive/16/3.pdf
http://www.reuters.com/article/2008/06/27/idUSISL159890
منطقه آمریکای لاتین
منطقه آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب به دلیل وجود منابع سرشار مواد اولیه، نفت و گاز و موقعیت استراتژیک از گذشته تاکنون مورد توجه استعمارگران بوده و پس از استقلال به عنوان حیاط خلوت ایالات متحده محسوب شده است.
همان طور که نقش و حضور آمریکا در آمریکای لاتین و نفوذ در این کشورها غیرقابل انکار است، پدیده نفوذ و دخالت رژیم صهیونیستی نیز در اکثر کشورهای آمریکای لاتین بسیار جدی است. نوع سیاست صهیونیستها در منطقه آمریکای لاتین به گونهای است که کاملا با سیاستهای توسعهطلبانه آمریکاییها در این منطقه هماهنگ است. در دهههای اخیر منطقه آمریکای لاتین با پدیده جنگهای داخلی مواجه بوده که اسرائیل در آنها مشارکت جدی داشته و در دهه 80 میلادی آمریکای لاتین از بالاترین اولویت برای صهیونیستها برخوردار بوده است. در زمان زمامداری ریگان، کنگره آمریکا محدودیتهایی برای دولت در خصوص تحرک در منطقه آمریکای لاتین به وجود آورد که سبب گردید تا دولت وی از تحرکات صهیونیستها در این منطقه جهت کمک به دوستان آمریکا حمایت نماید.
آمریکای لاتین، حامی اصلی تشکیل کشور جعلی اسرائیل
کشورهای آمریکای لاتین به استثنای کوبا و نیکاراگوئه در بدو تشکیل رژیم صهیونیستی از حامیان اصلی این رژیم بودهاند. به ویژه گواتمالا و اوروگوئه، نقش برجستهای را به عنوان اعضای کمیسیون ویژه سازمان ملل متحد برای فلسطین در سال 1947 بر عهده داشتند.
در سال 1948 در راستای شکلگیری رژیم صهیونیستی، 13 رای از مجموع 33 رای موافق این رژیم متعلق به کشور های آمریکای لاتین بود. کوبا تنها کشوری از آمریکای لاتین بود که به تشکیل رژیم صهیونیستی رای مخالف داد. همچنین 18 کشور از آمریکای لاتین به پیوستن رژیم صهیونیستی به سازمان ملل به عنوان پنجاه و نهمین عضو این سازمان، رای مثبت دادند. به علاوه برخی دولتهای آمریکای لاتین از جمله کشورهایی بودند که در همراهی با دسیسه رژیم اشغالگر قدس برای اشغال بیتالمقدس، نمایندگان دیپلماتیک خود را به این شهر فرستادند. در حال حاضر رژیم صهیونیستی 14 سفارتخانه در کشور های آمریکای لاتین دارد. تا ژانویه سال 2009 میلادی کوبا تنها کشور منطقه آمریکای لاتین بود که با اسرائیل رابطه دیپلماتیک نداشت، در جریان جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه در سال ۲۰۰۹ ، ونزوئلا و بولیوی سفیر رژیم صهیونیستی را از کشورشان اخراج و قطع رابطه سیاسی کردند.
صادرات سلاحهای اسرائیلی به آمریکای لاتین
یکی از مهمترین زمینههای فعالیت صهیونیستها در آمریکای لاتین سرمایهگذاری در خصوص صادرات تسلیحات به کشورهای این منطقه است. آمریکای لاتین در اولویت بازار صادرات تسلیحات رژیم صهیونیستی قرار گرفته و 18 کشور این منطقه قراردادهای نظامی با این رژیم دارند.
سلاحهای صادرشده اسرائیل طی دو دهه گذشته
مطابق گزارش منتشر شده توسط "موسسه صلح استکهلم" یک سوم فروش تسلیحات رژیم صهیونیستی در سال 1980 میلادی تنها به دو کشور آرژانتین و السالوادور صادر گردیده است. در سالهای میان 1975 تا 1985میلادی فروش تسلیحات اسرائیل به آسیا و آفریقا افزایش چشمگیری داشت، با وجود این آمریکای لاتین جایگاه نخستین واردکننده سلاح از رژیم صهیونیستی را حفظ نمود تا آن جا که در حدود یک سوم تا بعضی اوقات نیمی از کل فروش تسلیحات اسرائیلیها در جهان را این منطقه به خود اختصاص داد. بسیاری از این سلاحها به درگیریهای منطقهای میان گروههای شبه نظامی و دولتها دامن میزد به طوری که در سالهای دهه 80 میلادی اوروگوئه، پرو، پاراگوئه، کلمبیا، شیلی، آرژانتین، برزیل، بولیوی، هندوراس ، گواتمالا و الساوادور جزو خریداران سلاحهای اسرائیلی بودند.
نمونه دیگر نفوذ اسرائیل در این حوزه، حمایتهای این رژیم از دولت السالوادور در دهه 80 میلادی بوده که در زمینههای مختلف نظامی و اقتصادی صورت میگرفت. در سال 1973 میلادی اولین قراداد نظامی میان صهیونیستها و دولت السالوادور به امضا رسید که اسرائیل کمک نمود تا نیروی هوایی السالوادور به یکی از قویترین نیروها در منطقه آمریکای لاتین بدل شود. در طی این سالها 80 درصد واردات نظامی السالوادور را رژیم صهیونیستی تامین مینمود .همچنین در این سالها قراداهای محرمانهای میان طرفین جهت کمکهای امنیتی به امضا رسید که اسرائیلیها به دولت السالوادور در مقابله با گروههای شبه نظامی مخالف دولت کمک مینمودند.
یکی دیگر از خریداران عمده سلاح از رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر برزیل است، به نحوی که مطابق آمار صادرات سلاح اسرائیل، در سالهای 2005 تا 2010 میلادی برزیل پنجمین واردکننده سلاح از رژیم صهیونیستی بوده است. قراردادهای نظامی متعددی در این سالها میان طرفین به امضا رسیده که ارزش آنها در حدود یک میلیارد دلار برآورد میشود. برزیل در سال 2003 میلادی دفتر نظامی خود را در تل آویو افتتاح نمود و هیئتهای دیپلماتیک اسرائیلی بطور مرتب به برزیل رفت و آمد میکنند که هدف آنها افزایش همکاریهای نظامی است. در این میان دولت برزیل بسیار در ورود صهیونیستها به سایر کشورهای آمریکای لاتین جهت عقد قراردادهای نظامی کمک مینمایند. مطابق گزارشهای محرمانه منتشرشده صهیونیستها در تامین امنیت بازیهای جام جهانی 2014 و همچنین المپیک 2016 میلادی در برزیل قراردادهای متعددی با دولت برزیل منعقد نمودهاند.
نمونهای از پهپادهای اسرائیلی خریداری شده از سوی برزیل برای تأمین امنیت جام جهانی
برزیل همچنین خود نیز یکی از صادرکنندگان اصلی سلاح به کشورهای عربی است؛ چرخهای که در آن رژیم صهیونیستی از برزیل به عنوان تولیدکننده سلاح یا شریک در تولید سلاح استفاده میکند تا در نهایت سلاحهای ساخته شده توسط صهیونیستها به کشورهای جهان عرب فروخته شود، امری که در نهایت حساسیت کمتری در میان مردم کشورهای عربی و دولتهای منطقه را به دنبال خواهد داشت.
حضور نیروهای موساد در منطقه
حضور ماموران موساد و مستشاران نظامی این رژیم در کشورهای مختلف منطقه نیز مشهود بوده است. به عنوان نمونه "ژنرال افرائین رایوس مونت " دیکتاتور گواتمالا در کودتای سال 1982 میلادی بر طبق گزارشهای منتشر شده، از کمک 300 مشاور نظامی صهیونیست بهره برده است. افرائین در مصاحبهای با شبکه خبری ABC اعلام میدارد بسیاری از سرابازان گواتمالایی توسط نظامیان اسرائیلی آموزش میبینند. مونت در 23 مارس 1982 از طریق یک کودتای نظامی به قدرت رسیده بود اما خود در کودتای دیگری که وزیر دفاعش در 8 آگوست 1983 انجام داد از قدرت خلع شد. دوران حکومت وی با جنگ داخلی در کشور گواتمالا مصادف شده بود که حدود 200 هزار نفر را به کشتن داد.
افرائین رایوس مونت
بسیاری از مردم گواتمالا در مه 2012 وقتی دادگاهی در این کشور رایوس مونت را به نسلکشی و جنایت علیه بشریت محکوم کرد فریاد شادی سر دادند؛ آنها میگفتند او از قتل عام 1711 نفر از بومیهای مایا خبر داشت و کاری برای جلوگیری از آن انجام نداد. با این حال، مونت تنها سه روز را در زندان سپری کرد و سپس به یک بیمارستان نظامی منتقل شد تا اینکه دادگاه این کشور حدود یک ماه بعد محکومیت وی را لغو و او را از زندان آزاد کرد.
آژانس اطلاعات آمریکای لاتین (ALAI) در گزارشی تعداد کل عملیاتهای موساد در منطقه آمریکای لاتین را در حدود 100 تا 110 مورد ذکر نموده اما میافزاید: شبکه گستردهای از عوامل و موسسات وابسته به یهودیان در منطقه فعال بوده که نشان از حضور جدی سرویس موساد در حوزه دریای کارائیب و آمریکای لاتین دارد.
عوامل موساد عمده تمرکز خود در منطقه آمریکای لاتین را در محل تجمع مهاجرین عرب در این منطقه متمرکز نمودهاند که مکانی واقع در میان مرز سه کشور پاراگوئه، آرژانتین و برزیل است.
موساد همچنین از شرکتهای مختلفی جهت ارتباط با دولتهای منطقه استفاده مینماید، این شرکتها در قالب موضوع مبارزه با تروریسم، گروههای ضددولتی و ... به دولتهای منطقه امریکای لاتین مشاوره میدهند. یکی از شرکتهای فعالی در این زمینه شرکت CST است که مدیران اجرایی آن همگی از ماموران عالیرتبه بازنشسته موساد هستند. به عنوان نمونه در جولای 2009 دولت پرو از کمکهای این شرکت در مقابله با گروههای مخالف دولت استفاده نموده و بر طبق گزارشهای محرمانه، سرویس اطلاعاتی پرو با کمک این شرکت در حال بازسازی است. شرکت CST به دولت پرو در امر کنترل شبکههای مخابراتی و ارتباطی از قبیل شبکههای تلفن همراه، اینترنت، و سایر رسانههای ارتباط جمعی همکاری دارد.
فعالیت نیروهای موساد در موضوع قاچاق موادمخدر و همکاری با گروههای مافیا در کشور کلمیبا نیز از دیگر مواردی است که در نوع خود جالب توجه است. صنایع هوایی رژیم صهیونیستی در منطقه بوگوتا در کشور کلمبیا شعبهای ایجاد نموده است. کلمبیا کشوری در آمریکای لاتین که بیشتر با تولید و تجارت کوکائین در دنیا شناخته میشود تا تولید هواپیما. حال دلیل این که صنایع هوایی رژیم صهیونیستی در کلمبیا و پاناما مجموعهای را جهت ساخت، تعمیر و اورهال هواپیما ایجاد کرده در نوع خود جالب توجه است.
بنیامین نتانیاهو و "خوان مانوئل سانتوس" رئیس جمهوری کلمبیا
در چند سال اخیر تولید هواپیماهای بدون سرنشین در این مرکز هوایی رونق فراوانی یافته و کشورهای اکوادور، برزیل، شیلی، پرو و ... هواپیماهای بدون سرنشین خود را از رژیم صهیونیستی تامین میکنند. میتوان گفت بازار هواپیمای بدون سرنشین در منطقه آمریکای لاتین در سالهای اخیر به طور کامل در انحصار صهیونیستها قرار داشته است. مطابق آمار منتشرشده، رژیم صهیونیستی از فروش هواپیماهای بدون سرنشین میان سالهای 2005 تا 2012 مبلغی معادل 6/4 میلیارد دلار کسب نموده که در حدود 500 میلیون دلار از این مبلغ به کشورهای امریکای لاتین تعلق دارد.
جنگنده "کفیر" ساخت رژیم صهیونیستی که در نمایشگاه هوایی کلمبیا در سال 2013 میلادی به نمایش درآمده است.
یکی دیگر از محورهایی که صهیونیستها جهت ارتباط و نفوذ در آمریکای لاتین از آن استفاده میکنند، کمکهای فنی-مهندسی در زمینههای مختلف از جمله آبرسانی، صنعتی، کشاورزی و صنایع وابسته است. همچنین رژیم صهیونیستی در بهرهبرداری از معادن مس، نقره و سرب نیز در این منطقه حضور فعال دارد. نخستین قرارداد همکاری در خصوص صدور خدمات فنی مهندسی میان این رژیم و کشور بولیوی در سال 1961 میلادی امضا و این روند ادامه داشت تا این که در سال 1973 میلادی این رژیم با 18 کشور آمریکای لاتین قرارداد همکاری در زمینههای مختلف داشت.
همچنین مکزیک یکی از تامینکنندههای عمده نفت برای رژیم صهیونیستی بوده و در حدود 42 درصد نفت این رژیم را تامین میکند.
دیگر زمینههای نفوذ صهیونیسم در آمریکای لاتین را میتوان اینگونه بر شمرد:
بر طبق گزارش آژانس اطلاعات امریکای لاتین(ALAI) موساد از 40 شرکت با پوشش جهت فعالیتهای خود در آمریکای لاتین بهره میبرد. این در حالی است که سفارتخانههای این رژیم نیز در کشورهای منطقه فعال میباشند.
مطابق آمار آژانس یهود تا سال 2011 میلادی در حدود 115 هزار نفر از آمریکای لاتین به اسرائیل مهاجرت نموده که بیشتر از نیمی از افراد از کشورهای آرژانتین، و در رتبههای بعد از برزیل و مکزیک میباشند.
همچنین مطابق آمار منتشرشده توسط وزارت جنگ رژیم صهیونیستی تا سال 2011 میلادی در حدود 300 نفر از منطقه آمریکای لاتین به عضویت نیروهای نظامی این رژیم درآمدهاند.
اقدامات ضد صهیونیستی کشورهای منطقه
در چند سال اخیر و با نزدیکشدن ایران به منطقه آمریکای لاتین و روی کار آمدن دولتهای مخالف با سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در این منطقه، اقدامات ضدصهیونیستی نیز رشد چشمگیری داشته است. همانگونه که در ابتدای گزارش اشاره گردید دو کشور ونزوئلا و بولیوی در راستای حمایت از جریان مقاومت روابط خود را با صهیونیستها قطع نمودند.
تغییر رویکرد دولتهای منطقه آمریکای لاتین نسبت به آمریکا و رژیم صهیونیستی متاثر ار انقلاب اسلامی ایران تا جایی بود که باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا دی ماه 91 "قانون مقابله با گسترش نفوذ ایران در نیم کره غربی" را که با هدف تضعیف روابط رو به رشد ایران با کشورهای آمریکای لاتین که به طور سنتی منطقه حیاط خلوت و حوزه نفوذ امریکا بوده است، امضا و تصویب کرد. قانون مصوب کنگره که به امضای اوباما رسیده است، از سوی سازمان صهیونیستی آمریکا (Zionist Organization of America) مورد حمایت سیاسی و پشتیبانی مالی قرار گرفته و اعضای شناخته شده آن همچون "شلدون آدلسون" سرمایهدار آمریکایی، "ران توروسیان" کارشناس بحران و "ایروینگ مسکویتز" شرکت داری که شرکتی را با همین نام راهاندازی کرده است، آن را ستایش کردهاند. سازمان صهیونیستی آمریکابیش از ۲۰۰هوادار خود را برای اطمینان از اینکه آرای کافی از نمایندگان کنگره و سنای آمریکا برای تصویب قانون مقابله با ایران در نیمکره غربی بهدست خواهد آورد، بسیج کرده بود.
شیمون پرز در میهمانی رئیس جمهور مکزیک
جمعبندی
آمریکای لاتین از جمله مناطقی است که با ایجاد ساختارهای جدید سیاسی و اقتصادی در حال تبدیل شدن به یکی از قدرتهای جهانی است. این منطقه با دارا بودن منابع زیرزمینی و ثروتهای کلان از پتانسیلهای فراوانی جهت رشد و توسعه برخوردار است. غربیها تلاش نمودهاند تا با تمامی ابزارها از جمله ایجاد جنگ داخلی، کودتا، روی کار آوردن عناصر وابسته به خود و ... منابع عظیم این منطقه را غارت نمایند. اما امروز میتوان به جرأت گفت که منطقه آمریکای لاتین از حیاط خلوتی امریکا و صهیونیستها به عرصه پنجهاندازی ایران با آمریکا و پادوی نامشروعش تبدیل شده است.
یک اصل امروزه در میان کشورهای منطقه آمریکای لاتین به روشنی مشاهده میشود و آن همان مقابله با نظام سلطه و حضور فعال در عرصههای جهانی است. نکته جالب توجه در باب آمریکای لاتین مخالفت آشکار آنها با رژیم صهیونیستی در حمایت از فلسطین است، چنان که کشورهای این منطقه به یکی از پایگاههای همگرایی با فلسطین تبدیل شدهاند. ادامه روند همکاری با کشورهای این منطقه که از چند سال قبل قوت گرفت، میتواند به تدریج نفوذ آمریکا و اسرائیل را با چالشی جدی مواجه کند و امید است همکاری تنگاتنگ با آمریکای لاتین همزمان با تعامل سیاست خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای غربی، پیگیری شود.
منابع و مآخذ:
www.dermfa.ir/pdf/booltane-230/3.mohtashami.
http://www.thirdworldtraveler.com/Israel/Israel_LAmer_ILAMC.html
http://www.thirdworldtraveler.com/Israel/Israel_LAmer_ILAMC.html
www.bdsmovement.net/files/2011/
https://nacla.org/news/2013/4/23/israel%E2%80%99s-proxy-war-guatemala
http://www.rense.com/general78/issr.htm
http://www.nytimes.com/1983/07/21/world/israel-said-to-aid-latin-aims-of-us.html
http://fusion.net/leadership/story/israels-latin-american-soldiers-125096
http://hamshahrionline.ir/details/198776http://www.tiwy.com/news.phtml?id=158