اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

نقش اقوام ایرانی در انتخاب روحانی


رفتارشناسی انتخابات 92 از منظری دیگر
بالاترین میانگین آرای روحانی در دو استان سیستان‌ و بلوچستان و کردستان بوده به گونه ای که بیش از ۷۰ درصد آرا را در این دو استان به دست آورد. در حالی که در برخی از استان های پرجمعیت مانند خراسان رضوی و اصفهان از 45 درصد فراتر نرفت و حتی در تهران در مرز 51 درصد متوقف شد.
عصر ایران؛ امین فضلی* - نزدیک به دویست روز از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری می گذرد. انتخابات  که در فضایی غیر قابل پیش بینی انجام شده بود به امید انجامید. دیگر احمدی نژاد رییس جمهور نیست. انتخابات تمام شده و روحانی رییس جمهور منتخب مردم بر اریکه نشسته است. شایسته است شش ماه پس از فرجام آن روزهای بیم و امید، به تبیین آرایش قومی فضای انتخاباتی بپردازیم. امر مهمی که در انفجار تحلیل های فردای انتخابات، گم شد و کمتر بدان پرداخته شد.

بی‌گمان اقوام متنوع ایرانی در انتخابات نقش بسیار مهمی ایفا کردند.

یادداشت حاضر می کوشد به دور از تعصب و دورتر از جنجال ها و تحلیل های عاطفی روزهای پس از انتخابات، به تبیین موضوع بپردازد. با این امید که در اتخاذ تصمیم های مناسب دولتمردان در سیاست گذاری های های قومی، موثر افتد.
 
در  تحلیل رفتار رای دهندگان به سه پرسش کلیدی باید پاسخ داد:

1) رفتار انتخاباتی مردم رفتاری اجتماعی است یا فردی؟
2) رفتار انتخاباتی مبتنی بر گرایش جناحی است یا مطالباتی و هویتی؟
3) رفتار مردم به تفکیک گروه های مختلف جنسی، صنفی، سیاسی و قومی و ... چگونه بوده است؟

پاسخ به این سوالات نیاز به آماری نسبتا دقیق مانند آرای زنان، گروه های فکری و اقشار مختلف و احزاب دارد. البته در شرایطی که احزاب قادر به ایفای نقش خود نیستند و در نبود آمار دقیق، تحلیل رفتار انتخاباتی و آنچه در واقعیت رخ داده بسیار دشوار می نماید لیکن بررسی آمار موجود این انتخابات از زوایای مختلف رسیدن به تحلیلی واقع بینانه را تا حدودی امکان پذیر می سازد.

انتخاب روحانی از نگاه تحلیلگران سیاسی

 پس از اتمام انتخابات شاهد آنالیزهای مختلفی از رفتار انتخاباتی مردم و چگونگی و چرایی این نتایج بودیم. در حالی که برخی از اصولگرایان این انتخاب را نتیجه حضور چندین کاندیدای اصولگرا و تشتت آرای بین جبهه اصولگرایی دانستند بعضی از تحلیلگران این پیروزی را ظفر قاطعانه اصلاح طلبان نامیدند.


دکتر جلایی پور، از جمله تحلیلگرانی است که انتخاب روحانی را فرصتی بسیار ارزنده برای اصلاح طلبان می بیند. وی این پیروزی را قاطعانه توصیف کرده  و ریشه آن را در نارضایتی‌ها و اتفاقات پس از انتخابات 88 دانسته است. به عقیده او فضای  امنیتی ایجاد شده و اتفاقات  بعد از آن انتخابات باعث افزایش نگرانی جامعه شده و هشیاری جمعی جریان اصلاح طلبی و هواداران اصلاح طلب و نیز پتانسیل جنبشی جامعه ایران عاملی برای شکل گیری جنبش انتخاباتی اصلاح طلبان در شرایط غیرهیجانی انتخابات 92 شد.

دکتر حاضری نیز در سخنرانی خود در نشست انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع تحلیل جامعه شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری، شادمانی مردم پس از انتخابات را مبین پاسخگو بودن انتخاب آقای روحانی به مطالبات و خواسته های مردم دانست.

بنا به نظر دکتر ربیعی غیرقابل پیش بینی بودن جامعه ایران به مثابه ضعفی است که در انتخابات نیز خود را نشان می دهد و عاملی برای نابسامانی سیاسی به حساب می آید. به عقیده او فرایند تغییرخواهی جامعه  و تصمیم گیری در شب انتخابات - که خود ناشی از تردید های بخش هایی از رای دهندگان است -  از عوامل موثر در نتیجه بودند. به نظر او منشا تغییرخواهی در انتخابات 76 طبقه متوسط تقویت یافته و فرهنگ‌یافتگی جامعه و  تغییرخواهی در 84 نیز حاصل دغدغه های معیشتی بوده است. ولی در انتخابات 92 و شکل گیری روند انتخابات، امتیاز بالایی به جریان اصلاح طلبی (به عنوان جریان خاص سیاسی  و نه در معنای تغییرخواهی) تعلق نمی گیرد. در حقیقت نمی توان آن را بازیگر اصلی و موج‌ساز دانست بلکه  با بازی خوانی هوشمندانه و عقلانی ،جایگاه صحیحی را در فرایند موجود برای خود انتخاب کردند.

یاران دبستانی کمتر از حد انتظار

با مقایسه میزان مشارکت سالهای 88 و 92 شاهد کاهش 12-13 درصدی آرا هستیم که با توجه به رفتار انتخاباتی طرفداران گروههای مختلف فکری، قسمت عمده ریزش 6 میلیونی آرا را می توان منتسب به جریان اصلاح طلبی دانست. توجه به میزان آرای روحانی به عنوان کاندیدای مورد تایید اصلاح طلبان در استان هایی مانند تهران (51/48 درصد) و اصفهان (80/ 45 درصد) و کاهش قابل توجه تعداد آراء در این استانها که مراکز اصلی اتفاقات 88 بوده اند نیز موید نظرات دکتر ربیعی در کلیدی نبودن گفتمان اصلاح طلبی در انتخاب روحانی است.

با بررسی آرای استان تهران شاهد کاهش 2 میلیون و 488 هزاری آرا (حدود 50/6 درصد کل آراء استان) نسبت به سال 88 هستیم. این کاهش بیانگر افزایش آرای خاموش نسبت به انتخابات دوره قبل است و می توان آن را بصورت عدم حضور این تعداد تحت تاثیر  انتخابات 88 دانست؛ جمعیتی که اگرچه در انتخابات گذشته ریاست جمهوری طرفدار اصلاح طلبان بودند ولی بر خلاف نظر دکتر جلایی پور در  سال 932 پای صندوق های رای حضور نیافتند.

 در  استان اصفهان  نیز شاهد کاهش حدودا 390 هزار نفری (17/5 درصد کل آرای استان) شرکت کنندگان نسبت به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هستیم.

کلید انتخابات در دست پیرامونیان
با نگاهی به آمار شاهدیم که دکتر روحانی بیشترین در صد آرا را در استان هایی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، یزد و آذربایجان غربی به دست اورد. جالب توجه اینکه آرای دکتر روحانی در تمامی مناطقی که بافت قومیتی خود را حفظ کرده اند - به جز زنجان و استان های لر و عرب‌نشین-  بالاتر از میانگین کل آرای ایشان است. با توجه به آرای سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد که دکتر محسن رضایی، کاندیدای اصولگرا و لر، در آنها رتبه نخست را کسب کرد و مقایسه آن با نتایج انتخابات سال 1384 که در این استانها بیشتر آرا به آقای کروبی، کاندیدای اصلاح طلب و لر، داده شده بود می توان به وجود آرای قومیتی در این مناطق پی برد. با علاوه کردن این داده ها با نتیجه آرای مناطق قومیتی دکتر روحانی می توان آرای قابل توجه قومیتی و تعیین کننده بودن این آرا در ایران را نتیجه گرفت. افزایش چشمگیر آرای دکتر محسن رضایی در برخی از استانهای قومیتی، با توجه به تاکید ایشان بر تمرکز زدایی و ایجاد فدرالیسم و نیز توجه ویژه ایشان به مسئله اقوام در سخنرانیها و تبیین شعارهای انتخاباتیشان حائز اهمیت ویژه ای است.

بطور مثال ایستادن دکتر رضایی در جایگاه دوم (۲۰۲۱۷۵ رای و 12/11 درصد) در استان آذربایجان شرقی و یا کسب بیشترین آرای استان خوزستان بسیار معنی دار است. اگرچه برخی از شعارهای انتخاباتی ایشان تکرار شعارهای دوره قبل بود ولی این تغییر نشانگر موفقیت تیم انتخاباتی دکتر رضایی در رساندن این شعارها به رای دهندگان به حساب می آید. البته باید توجه داشت که عدم حضور کاندیدای آذربایجانی در این انتخابات، بستری مساعد برای رقابت کاندیداها بر اساس شعارها فراهم آورده بود. این رفتار خود مبین تاثیر بسزای هویت قومی در مناطقی مانند آذربایجان و تعیین کننده بودن آرای قومی در نتیجه نهایی انتخابات است. پراکندگی آرای آقای مهرعلیزاده در انتخابات سال 84 نیز موید این موضوع است.


با توجه به داده ها می توان به این نتیجه رسید که آرای روحانی تلفیقی از اقوام مختلف است تا جایی که شاید بتوان ادعا کرد اقوام غیرفارس نقشی کلیدی در پیروزی آقای روحانی داشته اند و شعارهای تبلیغاتی مبنی بر احقاق حقوق فرهنگی و مذهبی اقوام، توجه به حقوق برابر شهروندان و تلاش برای پاسخگویی به مطالبات اقوام و گروههای مذهبی مختلف توانست تا حدود زیادی اعتماد آنان را جلب کند که در عین حال با این تاکید صورت پذیرفت که گل های متنوع " گلستان ایران" هستند.

به طور مثال وی توانست 94/58  درصد از حدود ۴ میلیون 130 هزار رای چهار استان  آذربایجان شرقی(۱۰۵۲۳۴۵ رای و ۸۷/57 درصد) ، آذربایجان غربی(۶۸۲۱۹۳ رای و 91/63 درصد)، اردبیل(۳۸۴۷۵۱ رای و 37/58 درصد) و زنجان(۲۸۱۸۶۷ رای و 29/50 درصد) را کسب کند. اهمیت این موضوع را هنگامی بیشتر درم یابیم که بدانیم اگر رای مردم این استان ها همچون متوسط ۲۷ استان دیگر بود، انتخابات به دور دوم می‌کشید.

از سویو دیگر بالاترین میانگین آراء دکتر روحانی در دو استان سیستان‌ و بلوچستان (73/3درصد) و کردستان (85/70 درصد) بوده و ایشان بیش از ۷۰ درصد از حدود ۱/۷ میلیون رای ماخوذه در این دو استان را به دست آورده ‌است. این در حالی است که در استان های پر جمعیت این نسبت نصف و گاه کمتر از نصف است.

قرائتی دیگر از آمارها
به رغم پراکندگی نسبتا یکسان آرای دکتر روحانی می توان شاهد مطالبات متفاوت و خواسته های گوناگون در این پراکندگی بود. اگرچه تغییرخواهی را پیروز اصلی انتخابات می توان خواند ولی با توجه به داده ها، آرای اقوام به عنوان قسمت اعظم تغییرخواهان ( و نه الزاما اصلاح طلبی)  نقش اصلی را در پیروزی رییس جمهور جدید ایفا کردند.

 وعده‌هایی چون اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی وبا ذکر مصداق و جزییات را می توان در جذب  این آرا سهیم دانست. اصلاح طلبان نیز به عنوان قسمتی از تغییرخواهان با اتخاذ تصمیمات بجا مانند کناره گیری کاندیدای اصلاح طلب و سوق دادن بخش عظیمی از آرای خود به سبد کاندیدای اعتدال گرایان و ائتلاف با روحانی نقش ماندگاری ایفا کردند.


از آرای شناور هم نباید غافل شد که حدود 20 درصد کل آرا را تشکیل می دهند و روحانی با تدوین شعارهای مناسب توانست بخش عمده ای از این آرا را نیز کسب کند. ضمن این که  سکوت تعیین کننده 13/5 میلیونی آرای خاموش را نیز نباید فراموش کرد. سکوتی که نشان دهنده ناکامی کاندیداها در جلب اعتماد این جمعیت است اگر هم 20 درصد از این جمعیت را اساسا بی علاقه به مناسبات قدرت -فارغ از این که چه کسی نامزد است -بدانیم بقیه را نمی توان فراموش کرد. واقعیتی که از سطح بالای انتظارات از رییس جمهور جدید حکایت می کند.

بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تبیین مطالبات و خواست های جامعه از رهگذار  تحلیل واقع بینانه رفتار انتخاباتی میسر می شود.
*کارشناس مسائل قومی

من مسلمانم مرا بکش +تصاویر


یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند، درست است ؟ اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , مورد ملامت قرارمیگیرد ؟
گروه فرهنگی مشرق- یک کاریکاتوریست خلاق انگلیسی با کشیدن کارتون‌هایی به برخورد دوگانه دولت‌های غربی با مسلمانان اعتراض کرده است. که تعدادی از یان کاریکاتور ها را ذیل مشاهده می کنید:


ترجمه :متهم است .. زنده یامرده, احتیاط کنیدبسیارخطرناک است





یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند , درست است ؟
اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , مورد ملامت قرارمیگیرد ؟





وقتی زنی در غرب خانه داری کند وبه تربیت کودکانش بپردازد مورد ستایش وتقدیر جامعه قرار گرفته فداکارشمرده میشود اما اگر همین کار را زن مسلمان انجام دهد مورد ملامت قرار می گیرد



حقوق وآزادی هر دختری ایجاب می کند که به دانشگاه برود وهرچه را دلش میخواهد می تواند بپوشد اما دختر با حجاب مسلمان از ورود به دانشگاه منع می شود


اگر کودکی به موضوعی علاقمند باشد باید آن را رشد ونمو داد اما اگر علاقمند به اسلام باشد باشد فایده ای ندارد



اگر شخصی جان خود را بخاطر نجات دیگران به خطر اندازد شجاع ودلیر خوانده می شود وهمه جامعه او را محترم می شمارند اما اگر فلسطینی باشد وسعی کند فرزندش یابرادرش را نجات دهد تا مبادا دستش بشکند یا ازمادرش دفاع کند تاکه مورد تجاوزقرار نگیرد یا از منزلش دفاع کندتاکه ویران نشود به او تروریست می گویند



اگر یک یهودی شخصی را بکشد هیچ ربطی به دین یهودیت ندارد
اما اگر مسلمانی به جرمی متهم شود اسلام را متهم اصلی می دانیم



هر مشکلی که پیش اید ما انواع راه حل ها را می پذیریم اما اگر اسلام راه حل نشان دهد حتی حاضر نیستیم به آن نگاه کنیم



وقتی کسی ماشین خوبی را به شیوه نادرستی براند کسی ماشین را مقصرنمی داند اما اگر مسلمانی خطا کند یا درست برخورد نکند مردم ما می گویند اسلام مقصر است !!



بدون نیم نگاهی به قوانین وشرع اسلام, مردم ما هرآنچه که رسانه ها می گویند باور دارند , اما سؤال اینجاست که قرآن چه می گوید!
کاریکاتیر انجلیزی مناصر للمسلمین 2012 ,کاریکاتیر انجلیزی مناصر للمسلمین Images 2012<br />
 ,کاریکاتیر انجلیزی مناصر للمسلمین 1433 ,کاریکاتیر انجلیزی مناصر للمسلمین


چرا, چون او مسلمان است !


آیا می خواهی این ستم پایان یابد؟
این ایمیل را برای هر که می شناسی بفرست



من مسلمانم مرا بکش وآن را هزینه های تحمیلی(اضافی) نام بگذار
دارائیم را غارت کن, به وطنم تجاوز کن , راهبرم را تو تعیین کن ونام آن را دمکراسی بگذار
منبع: جهان

مفهوم آزادی؛ چند مهری (Polyamory) در غرب


چند همسری، چند همسری یک زن، چند مهری(Polyamory) و انوع همباشی ها بیشتر در بین جوانان رواج دارد و از آن ها با عناوین "خانواده های مدرن" و "انقلاب جنسی جدید" نیز یاد می شود.
 مشرق-  چند همسری، چند همسری یک زن، چند مهری(Polyamory) و ...: این نوع همباشی ها که هنوز به شکل قانونی در نیامده اند(گرچه تعقیب قانونی نیز در پی ندارند) بیشتر در بین جوانان رواج دارد و از آن ها با عناوین "خانواده های مدرن" و "انقلاب جنسی جدید" نیز یاد می شود. چه بسا بحران اقتصادی غرب بر افزایش تعداد این خانواده ها اثرگذار باشد چرا که از لحاظ اقتصادی زندگی چند زوج در یک خانه به صرفه تر است.




     
نقشه روابط غیر تک همسری (Non-monogamy map)
 

در کتاب "سکس در امریکا"(Sex in America: A Definitive Survey) که مبتنی بر مطالعه زندگی همجنس بازانی که 1 تا 37 سال سابقه زندگی مشترک دارند، چنین آمده است که:

*100 درصد زوج ها در 5 سال اول زندگی خیانت را تجربه کرده اند.

*زوج هائی بیشتر از 10 سال را با یکدیگر گذرانده اند که خیانت را به عنوان واقعیتی دردناک در رابطه شان قبول نموده و پذیرفته اند.

*بیشتر از 85 درصد زوج ها مهمترین مشکل خود را "روابط خارج از رابطه شان" گزارش داده اند.


 
جالب اینجاست درحالی که در کشورهای اسلامی، فمینیست‌ها شدیداً بر طبل تضاد چندهمسری با حقوق زنان می-کوبند در غرب چندهمسری یک مرد جزئی از حقوق بشر است.
          


ازدواج مرد 42 ساله امریکایی با دو خواهر دو قلو و خاله شان  و از این ازدواج 24 بچه دارد

خانواده ها و همباشی های جدید چند والدی(Poly Parenting) را برای کودکان در پی دارد:
در چنین جامعه ای دو دسته از خانواده ها به شکل طبیعی بچه دار نمی شوند، دگرباشان جنسی و خانواده های انسان و ربات، در نتیجه فرزندخواندگی و لقاح مصنوعی (و شاید کلونینگ انسانی هم) رشد فزاینده پیدا خواهد کرد.

          
     
در این میان تنها مانعی که می‌توانست انسان را از پرده دری های نوینش باز دارد، دین بود، که کلیسای مسیحیت از یک طرف بر طبل مخالفت با ازدواج همجنس گراها در کلیسا می‌کوبد و از طرف دیگر آن ها را افرادی مستحق احترام، عدالت و مراقبت معنوی معرفی میکند. مشخص است که نتیجه این سیاست یک بام و دوهوا ازدواج همجنس گرا های برخی کشورها در کلیسا میشود.
 
    
     
همچنین بزرگ شدن کودکان معصوم و نسل های آینده جوامع غربی در خانواده هایی که والدین آن ها همجنس اند و یا خانواده هایی با چند والد ضربه ای جبران ناپذیر بر انسانیت و قرار دادن مسیر زندگی انسان آزاد غربی بر لبه پرتگاه خطرناکی است. کودکانی که یا پدر ندارند و یا مادر و یا چند پدر و مادر دارند(در پی تصویب قانونی در یکی از ایالت های امریکا فرزندان زوج های همجنس گرا اگر از والد دیگری متولد شده باشند، می توانند سه والد داشته باشند)، این کودکان هویت انسانی خود را از دست خواهند داد و همچنین در ادراک هویت جنسی خود با مشکلات فراوان مواجه شده و با درصد بالایی به انحراف کشیده خواهند شد. کودکانی که نه امید نجات جامعه غربی و نه حتی زنده نگهداشتن آئین مسیحیت نیز از آن ها نمیرود.


هم اکنون نزدیک 600 هزار خانواده همجنس گرا در امریکا زندگی میکنند و بیش از 40 درصد امریکایی ها موافق و یا به شدت موافق حق ازدواج  همجنس بازان هستند. نسلی که خانواده و روابط تک همسری را ندیده اند خود نیز نمیتوانند روابط سالم و طبیعی با همجنسان و جنس مخالف خود را تجربه کنند و برای آن ها خانواده های دوجنسه و یا چند والده غیر طبیعی نیست. در جامعه ای که این کودکان آن را خواهند ساخت دیگر تظاهرات همجنس بازان برای گرفتن حق ازدواج برپا نمیشود بلکه تظاهرات چندمهری ها و یا زنان خواهان چند همسر خبر روز است.

شاید هم "لیبرالیسم" تصمیم بگیرد خود را از گیر و بند قوانین ازدواج که هر روز نیازمند تبصره جدیدی برای رسمی کردن قسمی از روابط نوظهور انسان غربی و حقوقش در چارچوب این روابط جدید است، رها کرده و تمام روابط را آزاد رسمی اعلام کند.

سفارت ایران مثل باغ وحش بود +تصاویر


واشینگتن پست به بهانه مذاکرات ژنو و احتمال رابطه مجدد ایران و آمریکا به سراغ سفارت ایران در آمریکا رفته است و بخش کوچکی از ولخرجی ها و جشن های مبتذل زمان محمد رضا پهلوی را به تصویر کشیده است.

به گزارش گروه فرهنگی مشرق، روزآنلاین گزارشی از واشینگتن پست(washingtonpost) ترجمه کرده که در آن به موضوع سفارت متروکه ایران در آمریکا و هزینه های سرسام آور پهلوی ها در آمریکا پرداخته شده است. از نکات جالب گزارش این روزنامه آن جاست که اردشیر زاهدی آخرین سفیر رژیم پهلوی در آمریکا، این جشن های مبتذل و میگساری ها را توجیه می کند و در سن 85 سالگی هنوز آرزوی بازگشایی محل کار سابقش را دارد. 

ماجرا زمانی تأسف بارتر می شود که اردشیر زاهدی در آمریکا و دیگر عوامل رژیم پهلوی در داخل و خارج کشور در حال خوش گذرانی بودند؛ اما سفارت آمریکا در تهران و بازیگران هالیوودی در حال جاسوسی از ایران. تنها پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران بود که مشخص شد درون این سفارت خانه چه می گذرد و در واقع سفارت آمریکا نبوده؛ بلکه "لانه جاسوسی" بوده است.

 

در گزارش واشینگتن پست می خوانیم: 

"اریک پارنز" عکاس، زیر باران در مقابل ساختمان سفید چرک تاب سفارت ایستاده است. ساختمانی که پارکینگ آن خالی است و در اتاق هایش سکوت حکمفرماست و بیش از سه دهه است که متروک مانده است.

بخشی از نمای داخلی سفارت ایران در واشینگتن

درب وردی ساختمان جایی بود که لیموزین ها، افراد مشهور و ستارگان سینما را در مقابلش پیاده می کردند. حیاط با کاشی های آبی ظریف تزئین شده بود و درست پشت سر آن، آنها وارد اتاقی با سقف بلند و سقف طاقی می شدند؛ اتاق ایرانی، جایی که سقف آن با صدها آینه کوچک تزئین شده بود.

سفارت ایران در خیایان 3005 ماساچوست ، به روایت کتاب خاطرات باربارا والترز زمانی که پای افراط و زیاده روی به میان می آمد، سفارت ایران  در صف اول بود. میهمانی هایی مجلل همراه با موسیقی و خاویار دریای خزر و شراب دم پرینیون.

بعد، انقلاب سال 1979 اتفاق افتاد و انقلابیون اسلامی جایگزین شاه شدند و مهمانی ها تعطیل .

بخشی از نمای داخلی سفارت ایران در واشینگتن

تعلیق 34 ساله روابط ایران و آمریکا از برخی جهت ها سرد تر از جنگ سرد است. چرا که در آن زمان دست کم ایالات متحده و کشورهایی که به دور خود دیوار آهنین کشیده بودند، روابط دیپلماتیک و سفارتخانه داشتند. از زمان بحران گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، روابط دیپلماتیک دو کشور قطع شد. مذاکرات هسته ای چند ماه اخیر، عالی ترین سطح روابط دیپلماتیکی است که ایران و آمریکا در طول 34 سال گذشته داشته اند و همین امر گمانه زنی ها را در مورد از سرگیری روابط دو متحد قدیمی افزایش داده است.

اگر روابط ایران و آمریکا دوباره برقرار شود،سفارت نیز می تواند بازگشایی شود. اما به نظر نمی رسد این سفارتخانه دیگر بتواند نقشی مشابه سال های 1970 را ایفا کند.

باربارا هور، روزنامه نگار که خاطراتی از آن دوره را به رشته تحریر درآورده، می گوید:« آنجا مثل باغ وحش بود.»

 

میهمانی شبانه سفارت ایران در آمریکا/ زاهدی، فرح، کیسینجر و همسرش و بازیگران هالیوود

اردشیر زاهدی از سال 1959 تا 1961 و سپس از سال 1973 تا 1979 سفیر ایران در آمریکا بود و میهمانی های زیادی را در سفارت برگزار می کرد. هوار می گوید:«او پشت سر هم میهمانی می داد.»

الیزابت تیلور، هنرپیشه مشهور نیز از جمله زنانی بود که روابط دوستانه ای با زاهدی داشت و در میهمانی ها شرکت می کرد. به گفته وی، در این میهمانی ها هر خواسته ای برآورده می شد.از شامپاین و خاویار تا سکس و مواد مخدر روانگردان.

عکس های آن روزها تصاویر هنری کیسینجر، لیزا مینلی، اندی وارهول و دیگر چهره های سیاسی و هنری را درحال رقص یا با لیوان های مشروب نشسته روی  فرش دستباف ایرانی نشان می دهد.

پارنز، 34 ساله که در رشته هنرهای تجسمی فعال است، برای به یاد آوردن آن دوران خیلی جوان است. او در سال 1979 به دنیا آمده، چند ماه پس از انقلاب اسلامی در سرزمین پدری اش ، ایران. او به یاد می آورد که در دوران کودکی، هر بار با پدرش از مقابل ساختمان سفارت عبور می کرد، پدر به این ساختمان اشاره می کرد و می گفت این سفارت ایران است.

از نظر فنی هنوز هم این ساختمان سفارت ایران است. جمهوری اسلامی مالک ساختمان مجلل ماساچوست است که یکی از 11 دارایی دیپلماتیک و کنسولی به شمار می رود که پیش از انقلاب در ایالات متحده خریداری شده است. اقامتگاه سفیر به سبک معماری گرجستانی که در کنار ساختمان سفارت قرار دارد نیز شامل این املاک می شود.

اردشیر زاهدی و الیزابت تیلور بازیگر هالیوود

ایالات متحده موظف است که به موجب کنوانسیون وین در بخش روابط دیپلماتیک، از دارایی های دیپلماتیک حفاظت کند، حتی وقتی روابط در حال تعلیق قرار داشته باشد. بنابراین از سال 1980، که روابط تهران و واشینگتن قطع شد، وزارت خارجه آمریکا مسئول حفاظت،رسیدگی و تامین امنیت این ساختمان است، هرچند که دولت ایران به عنوان مالک قانونی  آن به این ساختمان دسترسی ندارد. این ساختمان معاف از مالیات است و هزینه نگهداری از آن با اجاره دادن برخی دیگر از املاک ایران در آمریکا، تامین می شود.

وسایل جعل گذرنامه در سفارت آمریکا در ایران

در 34 سال گذشته سکوت عمیقی بر این ساختمان حکمفرما بوده که همچنان به دوربین های امنیتی دهه 70 میلادی مجهز است. این ساختمان هیچ نشانی ندارد. زمانی بر سر در آن نشان شیر و خورشید طلایی رژیم پهلوی نصب شده بود، اما دیگر آن نشان دیده نمی شود. این ساختمان دیگر پذیرای کسی نیست.

پرنز اخیرا برای عکاسی به این ساختمان راه یافته است. ساختمانی که برای تمام عمر او دسترسی به آن ممکن نبوده است.  اوی می گوید:« این ساختمان من را به یاد اوایل دوران رنسانس می اندازد و هنرمندان آن دوره که با شمع به قصر امپراطور نرون رفتند و همه نقاشی دیواری را دیدند. این ساختمان یک ویرانه باستانی است.»

وسایل جاسوسی در سفارت آمریکا در تهران

در عوض او اشیای یک امپراطوی سقوط کرده را پیدا کرده است. عکس های او تصاویر خاک گرفته محمد رضا پهلوی و همسرش و گذرنامه های مربوط به رژیم پهلوی، آینه های شکسته و لوستر هایی که از جایشان در آمده   را نشان می دهد. او در این ماه عکس های اش از فضای داخلی ساختمان سفارت را در نمایشگاهی در دوبی به نمایش می گذارد.

او می گوید:« همسن های من، تقریبا نمی دانند که چنین مکانی وجود داشته است. مردم ایران را همانطور که فکر می کنند، می شناسند و آنها فکر می کنند که این دو کشور تا زمانی که به یاد می آوردند، دشمنان هم بودند. آنها نمی دانند که زمانی سفارتی وجود داشته چه برسد به اینکه مشهور ترین افراد به این سفارت رفت و آمد می کردند.»

در صورتی که روابط دیپلماتیک دوباره برقرار شود، سفارت آمریکا در مرکز تهران نیز احتمالا بازگشایی می شود. این ساختمان مملو از درخت های افراشته و زمین های تنیس که اکنون پایگاه بسیج است و در تهران لانه جاسوسی خوانده می شود، برای بازگشایی باید بازسازی شود.

البته ملک ایران در خیابان ماساچوست نیز نیاز به تعمیر و به روز شدن دارد.  در اتاق های این ساختمان که در سال 1959 احداث شده همچنان طبقه هایی پر از پرونده قرار دارد.


تیلور در تهران/ گلدی هاون در تهران

یک نقطه خالی در وسط حیاط وجود دارد که به نظر می رسد زمانی فواره ای آنجا بوده است. کمی بعد از گروگانگیری، گروگانگیر ها بطری های شراب و الکل به ارزش ده ها هزار دلار را از بین بردند.

سلی کوین، ستون نویس واشینگتن پست که در دهه 1970 اخبار مربوط به سفارت و میهمانی ها را پوشش می داد، رابطه اش با زاهدی را تازه آغاز کرده بود. وی زاهدی را آدم بی پروایی توصیف می کند.

او می گوید که هیچ سفیر دیگری مانند زاهدی به برگزاری میهانی های مجلل علاقمند نبود. همیشه بر سر میزها بیش از حد خاویار بود و زاهدی نیز به مناسبت کریسمس برای دیگران خاویار می فرستاد.

کوین می گوید: در آن روزها میهمانی ها بخشی از دیپلماسی بود و سیاستمداران در این گردهمایی ها آسان تر با یکدیگر گفت و گو می کردند. وقتی با کسی بیرون می روی و به تو خوش می گذرد، راحت تر مشکلاتت را با وی حل می کنی.

در پایان گزارش واشینگتن پست، سخنان اردشیر زاهدی سفیر فاسد زمان پهلوی ها آورده می شود که تلاش می کند ولخرجی ها، میهمانی های مجلل، میگساری ها و روابط نامشروع با بازیگران هالیوودی را توجیه کند:

زاهدی که اکنون 85 ساله است در مونتروی سوئیس زندگی می کند. او می گوید:« پیام این بود که من می خواستم مردم را بشناسم و می خواستم کشورم را به آنها بشناسانم.»[!] او به یاد می آورد که با رولاند ریگان، اسپیرو اگنیو، ریچارد نیکسون و جان اف کندی و جکی کندی دیدارها داشته است.

اردشیر زاهدی آرزوی بازگشایی محل کار سابقش را دارد!

در مهمانی های سفارت ایران 200 تا 400 مهمان دعوت می شدند. زاهدی می گوید:« من در مورد کشورم حرف می زدم و آنها در مورد ژئوپولتیک سوال می کردند. بسیاری از آنان به دعوت من به ایران رفتند.» 

زندگی دیپلماتیک در واشنگتن تغییر پیدا کرده است. کوین می گوید:« این جور میهمانی ها بسیار گران تمام می شود و مردم دلشان نمی خواهد به  افراطی بودن متهم بشوند.»

زاهدی می گوید که امیدوار است که محل سابق کارش بازگشایی شود. او می گوید:«ما دوستی طولانی با آمریکا داشتیم. این دو کشور به هم نیاز دارند. آنها ممکن است با هم دوست شوند. آنها باید دوست شوند.»

 


افشاگری مجری شبکه من وتو +تصاویر


به نظر می رسد تجاوز به یکی از شرکت کنندگان آکادمی گوگوش توسط یکی از کارمندان شبکه من و تو که منجر به خودکشی نافرجام او شد کشمکش های شدیدی را در بین عوامل این شبکه بوجود آورده است تا آنجایی که برگزاری این برنامه را در هاله ای از ابهام تا مرز تعطیلی کشانده است.

به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از جام نیوز، چندی پیش بود که حرف های بحث برانگیز پریسا سحرخیز، مجری و برنامه ساز سابق شبکه من و تو و بازگو کردن علت جداییش از این شبکه جنجال بسیاری را در فضای مجازی بوجود آورد.

غیبت طولانی پریسا سحرخیز از شبکه من و تو و سکوت مدیران این شبکه سبب شد تا ابهامات فراوانی در ذهن بینندگان این شبکه بوجود آید تا اینکه وی بالاخره در صفحه شخصی فیسبوک خود از جدا شدنش از شبکه من و تو خبر داد.

 

وی در پستی جنجالی سوءاستفاده های اخلاقی و روابط  جنون آمیز برخی از کارکنان شبکه را یکی از دلیل های اصلی ترک این شبکه اعلام کرد. پریسا سحرخیز پیشتر در اقدامی جداگانه با انتشار عکس هایی از روشنا (یکی از شرکت کنندگان برنامه آکادمی گوگوش)، از تجاوز جنسی تیام، یکی از کارمندان شبکه من و تو به روشنا و در ادامه از خودکشی نافرجام وی پرده برداشت.

بیش از چند روز از افشاگری های پریسا سحرخیز نگذشته بود که در کمال تعجب به یکباره اکانت فیسبوک شخصی وی هک و حذف گردید. حذف فیسبوک پریسا سحر خیز سوال های فراوانی را در پی داشت تا اینکه وی در توییتر خود از تهدیدهای مسئولین شبکه من و تو خبر داد.

 

سحرخیز که اقدام مسئولین شبکه من و تو را در هک کردن فیسبوکش غیرحرفه ای و مغایر با آزادی بیان توصیف کرد نوشت: «متأسفانه کسانی که ادعای آزادی بیان دارند وقتی نظر شخصیت و در مورد چیزی که دوست نداری میگی خیلی زود عصبانی میشن و کاملا بچگانه برخورد می کنن. باید به شبکه بگم که با بستن آی دی فیسم نمی‌تونید واقعیت رو از بین ببرید. من هنوز با کارهاتون مخالفم شما زن رو بازیچه خودتون می دونید.»

افشاگری های سحرخیز از روابط غیر اخلاقی و رسوایی تجاوز جنسی یکی از کارمندان شبکه به روشنا (شرکت کننده آکادمی گوگوش) از یک سو و از سویی دیگر رسوایی بزرگ اخلاقی رها اعتمادی (مجری اصلی آکادمی گوگوش) در تجاوز وی به یک پسر 11 ساله سبب شده است تا مدیران شبکه من و تو را در برگزاری سری چهارم آکادمی گوگوش دچار سردرگمی کند.

به نظر می رسد تجاوز به یکی از شرکت کنندگان آکادمی گوگوش توسط  یکی از کارمندان شبکه من و تو که منجر به خودکشی نافرجام او شد کشمکش های شدیدی را در بین عوامل این شبکه بوجود آورده است تا آنجایی که برگزاری این برنامه را در هاله ای از ابهام تا مرز تعطیلی کشانده است.