اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

سنی شدگان

دیدگاه حیدر علی قلمداران در دهه آخر عمرش

 

آنچه که برادران اهل سنت در سایتهای خویش تبلیغ می کنند تصویری ازشخصیت قلمداران است که از مذهب تشیع به مذهب تسنن گرائیده وعموما با تبلیغ این مطلب سعی در وهن مذهب تشیع و راسخ کردن باورهای مکتب خلافت در نزد جوانان اهل تسنن می نمایند . ما در نوشته های پیشین وبلاگ دگرگونی های فکری سید ابوالفضل برقعی را بیان کردیم و معلوم گردید که سید ابوالفضل برقعی نه تنها به مذهب تسنن نگرائید , بلکه در آخر عمر با اعتقاد به ائمه طاهرین وصیت کرد و در امامزاده شعیب کن دفن گردید . هم اکنون می خواهیم با معرفی یکی از آخرین آثار قلمداران نشان دهیم که ایشان نیز درنهایت به مکتب تشیع و سنت اهل بیت نزدیکتر بودند تا مکتب خلفا و اعتراضات ایشان بر برخی از دیدگاه های مکتب اهل بیت به معنی عدول از این مکتب و پذیرش مکتب خلفا نبوده و نیست . در کتاب شاهراه اتحاد که ایشان در رد امامت تشیع نگاشته است مقدمه ای موجود است که برقعی در وصف این کتاب و شخصیت قلمداران قلم زده است که هم اعتقاد خود وی و هم اعتقاد قلمداران را بیان می کند و به خوبی شاهد این مطلب است که این دو هرگز به مذهب تسنن نگرائیدند . در صفحه (ی) از مقدمه کتاب شاهراه اتحاد , برقعی چنین می گوید :

((احتمالا برای خوانندگانی که با دیگر آثار مولف دانشمند این کتاب آشنا نیستند ممکن است این توهم حاصل شود که مقصود مولف از این کتاب دفاع و جانبداری از فرقه ای خاص در مقابل فرقه یا فرق دیگر بوده است . و فی المثل کتاب را به قصد نقض شیعه و انتقاد از آن و تبلیغ معتقدات اهل سنت تالیف کرده است حاشا و کلا هذا بهتان عظیم . بلکه به شهادت تالیف این فاضل محقق , ارادت و اکرام وی به اهل بیت مکرم نبوی و ائمه بزرگوار اسلام علیهم السلام اظهر من الشمس و غیر قابل انکار است . علاوه بر این ایشان در تالیفات خویش هر جا اعتقادی را بر معتقدات برادران اهل سنت وارد دیده است از ذکرش خود داری نکرده است .))

از آخرین تالیفات آقای حیدر علی قلمداران , کتاب سنت رسول از عترت رسول صلی الله علیه و آله می باشد که  در قم به تاریخ شعبان 1398 قمری تالیف نموده است . اگر چه در تکثیر های بعدی این کتاب با نام مستعار ( غلامعلی اخروی ) منتشر گردید , لیکن در همان نسخ نیز در انتهای مقدمه کتاب امضای حیدر علی قلمداران به چشم می خورد .

در این کتاب ایشان اثبات می کند که سنت رسول الله بایستی از طریق امیر المومنین و امامان  از فرزندان ایشان اخذ گردد و چهار فقه اهل تسنن در اخذ سنت رسول الله به بیراهه رفته اند ما در مقالات بعدی  با قراردادن قسمتهایی از این کتاب سعی می کنیم حقیقت دیدگاه حیدر علی قلمداران را به نظر خوانندگان محترم برسانیم .

بلی در مورد آقای حیدر علی قلمداران می پذیریم که ایشان امامت منصوص را تا پایان عمر قبول نداشت و ما شاهدی بر تغییر اعتقادات مذکور در کتب این مولف نداریم اما در مورد آقای برقعی این مطلب بر عکس است و ایشان به واقع از آنچه قبلا عدول کرده بود برگشت و با اعتقاد شیعی دنیا را وداع کرد .اما به هر صورت آنچه مسلم است این است که این دو هیچگاه سنی نشدند و نه به صورت شفاهی و نه در هیچ یک از تالیفات خویش چنین مطلبی را بیان نکرده اند و حتی این دو نفر به شهادت همفکرانشان تا آخر عمر وضو به روش شیعی گرفته و نماز خویش را با مهر می خواندند و در اکثر احکام ، مبتنی بر فقه شیعه عمل می کردند . 

 

سیدمحمدتقی ورجانی 

غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین کمال دین و تمام نعمت با پذیرش ولایت امیر المؤمنین علیه السلام حاصل میگردد ادامه نقدی بر آراء به اصطلاح قرآنیان در موضوع غدیر چندی قبل نوشتاری با عنوان ((بیایید با امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان از نسل ایشان آشتی کنیم)) حاوی موضوعات بسیار مهمی پیرامون واقعه تاریخی ((غدیرخم)) و انکارها و حق پوشی هایی که توسط آقای مصطفی طباطبائی و پیش از آن به وسیله آقای حیدرعلی قلمداران در رابطه با این حادثه مهم صورت گرفته، از سوی اینجانب منتشر شد. در آن جزوه با استناد به سخنان آقای طباطبائی راجع به واقعه غدیر خم و آیه اکمال،‌ (که این سخنان گاه مغایر و متناقص هم بود)، از ایشان سوالاتی شده بود. از سوی آقای طباطبائی و به قلم یکی از شاگردان ایشان در واکنش به آن جزوه نوشته کوتاهی ارائه شد که در آن نه تنها به هیچ یک از سوالات پاسخ داده نشد بلکه در مقابل سه سوال مطرح گردید. در نوشتار ما سخنانی از آقای طباطبائی نقل شده بود که حاوی ضد و نقیض گویی ایشان درتفسیر آیات، تحریف نقلیات تاریخی و در مجموع تلاشهای مختلفی در جهت کتمان حقیقت غدیر خم بود. بیش از ده سوال مختلف آنجا مطرح گردید که پاسخ های آقای طباطبائی را می طلبید. چگونه است که ایشان در مقابل، حتی به یکی از موارد پاسخ نمی دهد و تنها به طرح سوالات متقابلی می پردازد. واضح است که اگر ایشان پاسخ های موجهی می داشت، طبعا" آنها را بیان و سپس به طرح سوالات خود می پرداخت. آیا این سکوت و عدم پاسخگویی خود نشانگر صحت مطالب ما در موضوع غدیر نیست؟ به هر حال ما در این نوشتار، ابتدا خلاصه ای از مطالب جزوه مذکور را بیان و سپس به پاسخ سوالات آقای طباطبائی خواهیم پرداخت. ما برخلاف روش ایشان ضمن تاکید بر سوال های بی پاسخ مانده، سوالات ایشان را بی پاسخ نمی گذاریم. اما مروری بر مطالب گذشته: بنابر ادله موجود , شان نزول آیه اکمال، یعنی آیه 3 سوره مائده واقعه غدیر خم است. خداوند متعال در این آیه فرموده" امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم" 1- نخستین اشکال بر آقای طباطبائی، بیانات مغایر ایشان راجع به این آیه بود که خود نشانه ای از سردرگمی ناشی از کتمان حقیقت است. الف) ایشان گاهی گفته:‌ این آیه در روز عرفه نازل شده است. ب ) ‌گاه گفته منظور آیه از اکمال دین،‌کامل شده احکام در طول یک دوره است. ج ) در جایی دیگر بیان نموده که آیه می گوید: نبوت تمام شد. وحی به مرحله تمام و کمال رسید. د )‌ سخن دیگر ایشان چنین است: ‌((الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)) دین هم کامل شد، اتمام نعمت هم شد، سنت هم پیاده شد و پیامبر(ص) پیاده اش کرد، قوانین را هم اجراء نمود، و از دنیا رفت. در بیان نخست، ایشان ((الیوم)) را در آیه اکمال روز عرفه دانست. شاهد این مطلب سخن دیگری از اوست که گفته: ((در حدیثی آمده که یک یهودی به مسلمانی (خلیفه دوم یا ابن عباس) گفت: اگرچنین آیه ای در تورات بود، ‌ما آن روز را جشن می گرفتیم و آن مسلمان گفت: بله آن روز را می شناسیم و (عید میگیریم).)) آقای طباطبائی با ذکر این نقل می خواهد چنین القا کند که روز عرفه، روز اکمال دین و نزول آیه اکمال بوده است. اما بر اساس مفاد نقلی که آورده باید مسلمانان عرفه را روز اکمال دین بدانند و به این عنوان آن را جشن بگیرند که در طول تاریخ چنین چیزی نبوده است. سوال اول: آقای طباطبائی که در توضیح آیه اکمال به حدیث فوق استناد نموده،‌ باید توضیح دهد که آیا حتی دوره ای از تاریخ اسلام را سراغ دارد که مسلمانان روز عرفه را به عنوان روز کامل شدن دین بزرگ داشته و عیدگرفته باشند و اگر چنین نیست (که نیست) چرا برای تفسیر و توضیح آیه اکمال، به سخنی غیر واقعی استناد جسته است؟ بر حدیث نزول آیه اکمال در روز عرفه اشکالات دیگری نیز وارد است که طرح آنها را به مجالی دیگر وا می گذاریم. مطلب دیگر این که آقای طباطبائی طبق بیان فوق، کلمه الیوم را در آیه ((الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) روز معنا کرده است. در بیان دوم (ب) وی کامل شدن دین را کامل شدن احکام شمرده است. با توجه به مطلب قبل (یعنی معنای روز برای یوم) منظور این است که ((امروز احکام دین کامل شد؟)) سوال دوم :‌کامل شدن احکام چه ربطی به روز عرفه دارد؟ مگر در روز عرفه احکام کامل شده؟ سوال سوم: پرسیده بودیم که پس از آیه اکمال، بیش از هجده حکم دیگر هم آمده، پس چطور در این آیه سخن از کامل شدن احکام گفته شده است؟ سوال چهارم: ‌در آیه اکمال جمله (( الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ )) نیز آمده است، اساسا" چطور با کامل شدن احکام اسلام کافران از دین اسلام مایوس میشوند؟ یعنی در همان روز علاوه بر اکمال دین، ‌کفار هم نسبت به آن ناامید شده اند. به ویژه که در ابتدای آیه اکمال، احکام میته، چون گوشت خوک، حیوان ذبح شده به نام غیر خدا، گوسفند خفه شده یا از بلندی پرت شده و... آمده، آیا این احکام موجب ناامیدی کافران از دسیسه چینی برای اسلام می شد؟ اینها چه ربطی به هم دارند؟ در بیان سوم و چهارم(ج،د) ایشان گفته است: ((اکمال دین، به اموری از قبیل اتمام وحی و نبوت، پیاده شدن دین و قوانین آن و الگوسازی توسط پیامبراکرم(ص) تعبیر شده است.)) این قبیل امور، در یک روز و یا نزول یک آیه محقق نمی شوند. به عبارت دیگر، اتمام وحی و نبوت و پیاده شدن سنت و الگوگیری از پیامبر(ص) تا آخر عمر شریف رسول خدا(ص) ادامه داشته است. لذا در چنین تعبیراتی، معنای یوم دیگر روز نمی تواند باشد و قهرا"‌ به معنای دوره خواهد بود. (البته آقای طباطبائی در نوشته اخیر خود، یوم را در آیه اکمال به معنای دوره بیان کرده است.) سوال پنجم: چرا آقای طباطبائی گاهی آیه اکمال را با ترجمه یوم به روز و گاهی با ترجمه آن به دوره (در واقع به معنای دوره رسالت) معنا کرده است؟ ما گفتیم علت این چندگانگی ها، سردرگمی در ارائه تفسیری مقبول از این آیه و تلاش برای کتمان حقیقت است. سوالات اضافه تری نیز در این ارتباط وجود دارد که پس از بازگویی نوشته اخیر آقای طباطبائی مطرح خواهیم نمود. فعلا یادآوری نوشته پیشین را پی میگیریم. سوال ششم : اموری از قبیل پیاده شدن سنت و الگوگیری از پیامبر صلی الله علیه آله و اتمام نبوت، تا آخر حیات مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله ادامه داشته است، پس چگونه ادعا می کنید که بسیار جلوتر از رحلت آن حضرت، قرآن کریم از پایان گرفتن این امور سخن گفته است. باید بدانیم حضرت پس از حجه الوداع از دنیا نرفته، بلکه 2-3 ماه پس از آن حیات داشتند و چه به نظر آقای طباطبائی و چه به نظر خود ما و دیگران آیات دیگری هم نازل شده است. 2- اشکال دوم بر آقای طباطبائی پیروی ایشان از پیشکسوت خود حیدرعلی قلمداران در تحریف حقایق مربوط به غدیر خم بود. درجزوه ((بیایید با امیرالمومنین علیه السلام آشتی کنیم)) آمده بود که قلمداران در کتاب ((شاهراه اتحاد)) درتوضیح ماجرای غدیر تفصیلی را آورده که خــلاصه اش این است: هنگام عزیمت رسول خدا(ص) ‌به حج،‌ امیرالمؤمنین در یمن مشغول جمع آوری زکوات بودند و در مکه به پیامبر اکرم(ص) ملحق شدند. عده ای ازهمراهان آن حضرت،‌ به دلیل تصرف ناروا در اموال جمع آوری شده مورد سرزنش و توبیخ شدید حضرت قرار گرفتند و اینان شکایت آن جناب را به پیامبر خدا آورند. رسول اکرم(ص) با شنیدن بدگویی های آنان خشمگین شده و بعدا" تصمیم گرفتند که در مسیر بازگشت از حج و قبل از جدایی کاروان های مسلمانان، آنها را با فضائل حضرت علی(ع) آشنا نموده و هم چنین مانع رسیدن امواج آن دشمنی ها به مدینه گردند. این خلاصه حرف آقایان بود. آقای قلمداران برای این ماجرا از منابع شیعی به ((تفسیر ابوالفتوح رازی)) و کتاب ((مجالس المومنین)) تالیف قاضی نورالله شوشتری استناد کرده است. ما در نوشتار خویش، عبارات قاضی نورالله شوشتری را از کتاب یاد شده به تفصیل آوردیم و بیان کردیم که ایشان اولا" ماجرای غدیر را مطابق اعتقاد شیعی و کاملا" مخالف ادعای این آقایان شرح داده و سپس از تفسیر ابوالفتوح رازی نقل می کند که: ‌((میان امیرالمؤمنین(ع) و برخی همراهان ایشان در سفر یمن اختلاف شد و آنها از حضرت علی(ع) شکایت نمودند اما مورد عتاب پیامبر اکرم(ص) قرار گرفتند و سپس رسول الله (ص) در مکه بر مبنر رفته خطبه خواندند و با تندی، سرزنش گران نسبت به امیرالمومنین (ع) را نکوهش کردند)) (حال اینکه این مطلب چه ربطی به ماجرای غدیر دارد، شایسته بود توسط آقای طباطبائی توضیح مناسبی داده می شد!) قاضی نورالله در پایان این ماجرا می نویسد: مردم(مخالفین حضرت علی(ع))‌ چون خشم رسول خدا(ص)‌ و مبالغه او را در این باب دیدند، ‌زبان کوتاه کردند. قاضی نورالله پس از پایان نقل ماجرای فوق می نویسد: ((چون رسول خدا(ص) ‌حج بگزاردند در وقت مراجعت به غدیر خم رسیدند)) سپس به نزول آیه تبلیغ ((یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ)) اشاره نموده و سپس به فرازهایی از خطبه رسول الله (ص)‌ در غدیر خم مشتمل بر ((حدیث ثقلین)) , ((حدیث منزلت)) و دستور دادن پیامبر اکرم(ص)‌ به سلام نمودن بر حضرت علی(ع) با لقب امیرالمومنین(ع)، جملهء عمر بن خطاب در تهنیت به حضرت علی(ع) که به ایشان خطاب کرد: ((گوارا بر تو باد این علی که مولای من و هر زن و مرد مومن شدی)) و شعر حسان بن ثابت در باب امامت امیرالمومنین(ع) می پردازد. گفتیم و باز می گوییم که ادعاهای قلمداران چیزی جز تحریف تاریخ و اتهام زنی به دو کتاب یاد شده در مسیر ((کتمان حقیقت غدیر)) نیست. و آقای مصطفی طباطبائی نیز در سخنرانی خویش که نوار آن موجود می باشد، همین تحریف را تکرار نموده است. خلاصه این سخنان از زبان آقای طباطبائی چنین است: ((پیامبر خدا(ص) ‌از مکه بیرون آمدند و بعد رسیدند به غدیر خم، ‌بعد چون افرادی در قضیه یمن با امیرالمومنین(ع) اختلافاتی کرده بودند، آن جملات را راجع به حضرت امیر(ع) گفتند)) سوال هفتم: آقای طباطبائی آیا گفته های فوق از سوی شما تحریف و کتمان واقعیت غدیر و تبعیت از حق پوشی های قلمداران هست یا نه؟ به چه دلیل خطابه رسول خدا(ص) در غدیر خم را به ماجرای یمن ربط دادید، با آن که نقل های مستند تاریخی چنین ارتباطی را نشان نمیدهد؟ 3- اشکال سوم این بود که در همان کتــاب آقای قلمداران که طبق روال معمول توسط آقای شیشه فر و آقای احمد طاهری گیلانی و طبعا" با نظر آقای طباطبائی منتشر شده است برای تحریف معنای کلام رسول خدا(ص) که فرمودند: من کنت مولاه فهذا علی مولاه ادعا شده که کلمه مولی در قرآن کریم اکثرا" به معنای ((دوست و یاور)) به کار رفته است و مثال هایی را برای این ادعا آورده اند که صد در صد خلاف واقع میباشد. یکی از شواهد ادعای اینان آیه 62 و 63 سوره مبارک انعام است : وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُم حَفَظَةً حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ یُفَرِّطُونَ ﴿61﴾ ثُمَّ رُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ ﴿62﴾ او بر بندگان خود تسلط دارد و مراقبانی بر شما می گمارد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد (دراین موقع) ‌فرستادگان ما جان او را میگیرند و آنها کوتاهی نمی کنند.(61) سپس (تمام بندگان) به سوی خدا، که مولای حقیقی آنهاست، باز می گردند. بدانید که حکم و داوری، مخصوص اوست و او سریعترین حسابگران است(62) آیه شریفه از خدای متعال به صفت ((مولای برحق)) که بندگان به محضر او بر می گردند و میانشان داوری و به حساب آنان رسیدگی می کند یاد نموده است. از آن جا که این آیه راجع به همه بندگان سخن گفته یقینا" در آن به معنای ((دوست و یاور)) نیست، زیرا خداوند ((دوست و یاور)) کفار و مشرکان به ویژه در قیامت نیست. بلکه تنها معنای قابل قبول در آیه شریفه ((عهده دار امر)) است یعنی بندگان در قیامت، به سوی خدایی که کار همگی آنها در اختیار اوست بر می گردند. بنابراین بسیار روشن است که در آیه فوق معنای ((ولی)) عهده دار امور و صاحب اختیار است اما در کتاب یاد شده برای انکار این معنای روشن، سخن بهت آوری به میان آمده بود به این شرح که گفته شده،‌ در آیه فوق تعبیر ((مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ)) به کار رفته و خداوند ((مولای بر حق انسانها)) دانسته شده است. از طرفی در آیه 32 سوره یونس هم برای خداوند وصف ((ربکم الحق)) به کار رفته یعنی خداوند ((پروردگار بر حق انسانها)) می باشد آن گاه نتیجه گرفته اند. مولی در آیه اول به معنای رب که در آیه دوم به کار رفته، خواهد بود. شدت بی ربطی این بیان، بی نیاز از هر توضیحی است. اما در عین حال در جزوه، یادآوری کردیم که معنای سخن فوق آن است که گفته شود چون خدای متعال ((مولی راستین)) ،‌((خالق راستین))، ((پروردگار راستین)) ، ((رزاق راستین)) و... می باشد پس ((مولی)) ((رازق) ، ((پروردگار))... همه به یک معنا هستند!! آیه دیگری که در آن کلمه مولی با معنی سرپرست و عهده دار امور و صاحب اختیار کاملا تناسب دارد، آیه 51 سوره توبه است: قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ بگو: ((هیچ حادثه ای برای ما رخ نمی دهد، مگرآن چه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته او مولا (و عهده دار امور) ماست و مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند!)) روشن است که اگر در آیه فوق، کلمه مولی به سرپرست و عهده دار امور معنا شود دو بخش آیه کریمه بسیار هماهنگ خواهد بود. یعنی این دو مطلب که ((هر حادثه ای برای ما رخ میدهد از سوی خدای متعال مقرر شده)) و این که ((همه امور در دست خداوند است و او صاحب اختیار ما و عهده دار امور ماست)) اما یادآوری شده بود که در کتاب مذکور، با بیانی سست و بی پایه ادعا نموده اند در آیه فوق اصلا نمیتوان مولی را سرپرست و عهده دار امور معنا کرد. دلیل ذکر شده این بود که بر اساس این آیه مومنان خدای متعال را مولای خود میدانند اما اگر معنای مولی را در آن آیه سرپرست و عهده دار امور و صاحب اختیار معنا کنیم درست در نمی آید چون خداوند صاحب اختیار کافران هم هست. معنای این سخن آن است که چون خداوند هم صاحب اختیار مومنان است و هم صاحب اختیار کافران، معنا ندارد که مومن خداوند را صاحب اختیار خود خطاب کند. نتیجه این سخن بدیهی البطلان آن است که مومن نتواند به خدای متعال بگوید: ای خالق من ، ای رزاق من، ای محیی من....!! سوال هشتم: در واقع از آقای طباطبائی خواسته شده بود که موضع خود را در مورد این حق پوشی ها که برای کتمان حقیقت غدیر، حتی دست به تحریف معنای آیات قرآن زده است، بیان نماید. چنین برخورد غیرمنصفانه و حق پوشی بزرگ نسبت به آیات الهی یقینا" مسئله ای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و نمیتوان با این تحریفات ادعای قرآنی بودن را نیز کرد. اما ایشان به راحتی چنین میکند. بر این نکته مجددا تاکید میشود که پاورقی های کتاب ((شاهراه اتحاد)) توسط شخص آقای طباطبائی و یا دوستان ایشان و تحت نظارت شخص ایشان تنظیم شده است. ((واکنش آقای طباطبائی)) ایشان به سوالات یاد شده و برخی موارد دیگر که از ذکر مجدد آنها خودداری نمودیم پاسخی نداده است و البته باور ما این است که خود نیز میداند این سوالها پاسخی ندارد. آقای طباطبائی بحث را به نقطه دیگری برده و بدون حتی اشاره ای به سوالات ما، سه موضوع را مطرح نموده است. اولین مطلب این که ایشان با استناد به چندین آیه قرآن کریم که در آنها کلمه سوره به کار رفته است نتیجه گرفته: این آیات به خوبی نشان میدهند که سوره بندی قرآن مقارن با نزولش صورت گرفته است. از سوی دیگرخدای قادر حکیم، حفظ سوره قرآنی را نیز ضمانت نموده و فرموده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون ایشان سپس عقیده شیعی مذکور در جزوه ((بیایید با امیرالمومنین و امامان از نسل ایشان آشتی کنیم)) را مبنی بر این که در ماجرای غدیر، ابتدا آیه تبلیغ (67 مائده) و سپس آیه اکمال (3 مائده) نازل شده است، مخالف مطالب فو ق الذکر دانسته است. به تعبیر روشنتر ایشان می گوید: چون سوره های قرآنی در زمان رسول خدا(ص) شکل گرفته و تنظیم گردیده است و خداوند متعال نیز وعده حفظ قرآن را داده، معنا ندارد که آیه 67 سوره مائده پیش از آیه سوم آن نازل شده باشد. همچنین در اینجا از قول صاحب مجمع البیان نقلی از امام صادق(ع) ‌آورده که سوره مائده یکجا نازل شده است و منظور وی تاکید بر همان مطلب قبلی است. یعنی غیرقابل قبول بودن این که آیه 67 قبل از آیه 3 ابلاغ یا نازل شده باشد. همین جا یادآور می شویم که برخورد آقای طباطبائی با حدیث، واقعا" یک بام و دو هوای عجیبی است. ایشان در باب ضعف احادیث، ساعتها سخنرانی میکند، اما وقتی نقلی را موافق رای خود تصور میکند، ‌حتی روایت فاقد سند را هم مستند خود قرار میدهد. البته ما توضیح خواهیم داد که همین حدیث نقل شده نیز رای ایشان را تائید نمی کند. مطلب دوم آقای طباطبائی این است که اگر الیوم را در آیات 3 تا 5 سوره مائده به معنای روز غدیر (و نه دوره ای از زمان) بگیرید، با عبارت آیه 5 که فرموده الیوم احل لکم الطیبات چه می کنید؟ و سپس توضیح میدهد: معنای ((امروز طیبات بر شما حلال شد)) چیست؟ مگر طیبات قبلا" بر مسلمانان حرام بوده است؟ مطلب سوم وی نیز این است که : ((اگر گفته شود: ‌آیه سوم سوره مائده این طور است)خوردن مردار و خوک و حیوان خفه شده و... بر شما حرام است امروز جانشین پیامبر منصوب شده و دین کامل و تمام گشته است پس هر کس در گرسنگی و اضطرار از مردار و خوک بخورد، ‌خدا آمرزنده و مهربان است.)) این مطلب بر خلاف فصاحت و بلاغت می باشد و حتی ما خلاف شیوه سخن گفتن عقلا را به خدای متعال نسبت داده ایم)) این سه مورد تمام مطالبی است که آقای طباطبائی بیان کرده اند. بد نیست یک بار آنها را با خلاصه سوالات و اشکالات ما مقایسه نموده و ملاحظه نمایید که آیا اینها جواب به آن سوال ها میباشد یا خیر؟ البته طبعا" آقای طباطبائی حق دارد که در ضمن بحث علمی، سوال مطرح نماید اما چرا به سوالهای مطرح شده پاسخ نداده است؟ آیا نمی شد که هر دو کار را انجام میداد، یعنی هم پاسخ به سوالهای مطرح شده و هم طرح سوالهای جدید؟ ((پاسخ به گفته های آقای طباطبائی)) برخلاف روش نامبرده در گریز از پاسخگویی و تغییر جهت بحث،‌ به پاسخ سه موردی که ایشان مطرح نموده می پردازیم: در واقع کاری که ایشان کرده فقط و فقط پیچ دادن به بحث به جای تلاش برای پاسخگویی است. این مسئله با بررسی سومین مطلبی که از وی نقل کردیم به خوبی روشن میشود. آیه سوم مائده سه بخش دارد: بخش اول: اعلام حکم حرمت میته، ‌خون، گوشت خوک و... بخش دوم: اعلام این که در این روز (یا فرضا" در این دوره) کفار از دسیسه در اسلام ناامید شدند و مومنان نباید از آنها بترسند. دین کامل شد و مورد رضایت پروردگار قرارگرفت و خداوند اسلام را بعنوان دین انسانها پسندید. بخش سوم: اعلام این که اگر کسی به دلیل اضطرار و خطر از آن چه که در بخش اول آیه حرام اعلام شده بخورد، گناهی مرتکب نشده است. بدون تردید بخش اول و سوم آیه ارتباط روشن و آشکاری دارند. در بخش اول سخن از برخی محرمات به میان آمده و سپس در بخش سوم توضیح داده شده که این حرمت در حال اضطرار برداشته میشود. در این میان بخش دوم آیه به موضوع دیگری پرداخته است که خارج از موضوع بخش اول و سوم میباشد به نحوی که اگر بخش دوم برداشته شود آن چه باقی میماند کاملا مرتبط و پیوسته خواهد بود. این مطلب گرچه واضح است اما میتوان شواهدی از قرآن کریم از تاکید بر آن آورد یعنی آیاتی که در آنها مشابه دو بخش اول و سوم آیه اکمال، پشت سر هم و بدون هیچ فاصله ای آمده است. به آیات زیر توجه کیند: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (بقره 173) خداوند تنها(گوشت) مردار، خون،‌گوشت خوک و آن چه را نام غیرخدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، بر شما حرام کرده است (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست (و می تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است. إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (نحل 115) شبیه همین اسلوب، در آیه 145 سوره انعام نیز آمده است. نحوه پشت سر هم قرار گرفتن دو بخش آیات فوق الذکر کاملا واضح و متعارف است. ابتدا خداوند متعال حکم حرمت را بیان و بلافاصله استثنا آن را ذکر نموده بدین شرح که در حالت اضطرار این حرمت مرتفع میشود. اما در آیه سوم مائده وضع فرق کرده و پس از بیان حکم حرمت انواعی از خوردنی ها، ابتدا عبارتی در میان آمده و سپس در بخش سوم، استثنای آن حرمت که در بخش اول ذکر شد و مربوط به شرایط اضطرار است بیان گردیده است. عبارت میانی (بخش دوم آیه) به نحوی است که اگر برداشته شود، پیوستگی آیه کاملا" محفوظ میماند. این ویژگی شبیه جملات معترضه است. یعنی جملاتی که میــان دو جمله یا دو بخش از یک جمله می آیند ولی حذف آنها ارتباط و پیوستگی قبل و بعد را برهم نمی زند. این نحوه بیان در قرآن کریم بسیار به کار رفته است. مثال آن آیه 42 سوره اعراف می باشد. وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ و کسانی که ایمــان آورده و عمل صــالح انجام دهند- هیچ کس را جـز به انــدازه تواناییش تکلیف نمی کنیم- آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. ملاحظه میشود که عبارت ((لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا))‌ در آیه فوق به نحوی آمده که با حذف آن دو بخش قبلی و بعدی کاملا" به هم پیوسته و مرتبط خواهند بود. و همینطور در آیه سوم سوره نساء نیز این نحوه بیان قرآن مشاهده میگردد که مفسرین را در توجیه ارتباط قبل و بعد آیه به تکلف انداخته است. ضمن این که عبارات میانی در آیه سوم مائده، مطالب مهمی را نیز بیان نموده است. در آن از ناامیدی کفار، کامل شدن دین، اتمام نعمت و رضایت الهی نسبت به دین اسلام در روز نزول آیه (یا فرض کنید در طی یک دوره)‌ سخن به میان آمده است. اکنون به اشکال مطرح شده از سوی آقای طباطبائی توجه کنید : عین عبارت ایشان چنین است: 3- قرآن کریم از حیث فصاحت و بلاغت در حد اعجاز است، از طرفی آیه 3 از سوره مائده (حرمت علیکم المیته .. تا.. غفور رحیم) بنا به آن چه شیخ طوسی در تفسیر ((التبیان )) فرموده به اتفاق قراء شیعی و سنی، یک آیه شمرده می شود. شیخ می نویسد((آیه بلا خلاف)) اینک از شما می پرسم این چه معنا دارد که خدای سبحان در یک آیه واحده بفرماید: خوردن مردار و خون و خوک و حیوان خفه شده... بر شما حرام است و پسر عم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جانشین وی شده و دین کامل و تمام گشته است پس هر کس در گرسنگی و اضطرار در مردار و خوک بخورد، خدا آمرزنده و مهربان است. فصحا و بلغا که جای خود دارند، ‌آیا عقلا این چنین سخن می گویند که ما این شیوه سخن گویی را (با توجه به شان نزولی که شما پذیرفته اید) معجزه بشماریم؟ آیا اعجاز قرآن با این تفسیر زیر سوال نمیرود. آقای طباطبائی می گوید: چنانچه بخش میانی آیه، راجع به روز غدیر و اعلام جانشینی امیرالمومنین علیه السلام دانسته شود، خلاف فصاحت و بلاغت، بلکه خلاف روش عقلا خواهد بود. طبعا"‌منظور وی این است که با این معنا، بخش میانی آیه، ارتباط بخش های اول و آخر را بر هم میزند و ربطی به آنها ندارد. در پاسخ باید گفت که ایشان در پاسخ اشکال، به تغافل و تجاهل روی آورده و به روی خویش نیاورده که آن چه در اشکال آمده، شامل تفسیر خود وی هم می شود و اساسا" این ویژگی در آیه سوم سوره مائده وجود دارد و قابل انکار و جدا نمودن از آن نیست. توضیح این که: عبارت الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا هر طور که تفسیر شود، از نظر این که میان بخش های اول و آخر آیه، فاصله انداخته و پیوستگی آنها را برهم زده، تفاوت ندارد. زیرا روال متعارف آن است که گفته شود ((فلان چیز و فلان چیز و....بر شما حرام است اما اگر کسی در حالت اضطرار قرار گفت بر او حرجی نیست و اشکال ندارد تا از آنها بخورد)) این همان ترتیب متداول است که پیش از این هم در سه آیه کریمه از قرآن آمده و ما آنها را ذکر کردیم. به علاوه قبل از آن که نوبت به الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ.... برسد عبارت قبلی آن یعنی الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ به روشنی بیشتری نشان میدهد که پیوستگی اولیه میان بخش اول و آخر آیه به هم خورده است. یعنی حتی اگرعبارت الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ... را هم ما در نظر نیاوریم مطلب چنین خواهد شد ((مردار و خون و خوک و حیوان خفه شده... بر شما حرام است. امروز کفار از دین شما ناامید شدند، پس از آنها نترسید و از من (خدا)‌ بترسید.... و اگر کسی در حال اضطرار و گرسنگی قرار گرفت، اشکال ندارد که از آن غذاها بخورد)) ملاحظه می شود که حتی در این حالت هم پیوستگی بخش اول و آخر محفوظ نمانده است. آیا خداوند خواسته بفرماید چون کفار از دین شما ناامید شدند، اگر کسی در حالت اضطرار و خطر مرگ قرار گرفت، ‌میته و مردار و گوشت خوک بخورد بر او گناهی نیست؟ قطعا" آقایان نمی توانند چنین ادعایی نمایند. اما به نظر می رسد آقای طباطبائی که متوجه است اشکال ناواردی را مطرح نموده در ترجمه آیه سوم سوره مائده که در بالا عینا"‌ از نامه ایشان نقل شده، بخش یعنی الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ را کاملا از ترجمه حذف کرده است تا معلوم نباشد آن چه ایشان به عنوان اشکال بر تفسیر شیعی از آیه اکمال ذکر کرده است، یک ویژگی لاینفک آیه مذکور است و ربطی به تفسیر شیعی آن ندارد. حال اگر عبارت الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا)) را نیز در متن‌ آیه مورد توجه قرار دهیم مطلب حادتر و روشنتر می شود. نکته مهم این است که مسئله مورد اشکال آقای طباطبائی ربطی به تفسیر شیعی از آیه کریمه ندارد بلکه با تفسیر خود وی (بلکه میتوان گفت با هر تفسیری) وجود خواهد داشت. اکنون ما به آخرین تفسیری که ایشان از آیه اکمال ارائه کرده (چون گفتیم که وی تفاسیر متعدد و مغایری از آیه بیان کرده است) ترجمه آیه را می آوریم تا مسئله روشن شود. ((خوردن مردار و خون و گوشت خوک و حیوان خفه شده، ‌بر شما حرام است. در این دوره کفار از دین شما ناامید شدند. پس از آنها نترسید در این دوره دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را بعنوان دین شما پسندیدم، پس اگر کسی در گرسنگی و اضطرار از مردار و گوشت خوک و... بخورد خداوند آمرزنده و مهربان است)). ملاحظه می شود که آن چه آقای طباطبائی بعنوان اشکال مطرح نموده در ترجمه مورد نظر وی نیز وجود دارد و لذا طرح این اشکال از سوی ایشان نوعی تغافل است. از طرف دیگر اصولا" این اشکال وارد نیست، ‌بلکه ویژگی خاص آیه است که مفسر باید بتوان علت آن را توضیح دهد و حکمت این نحوه چینش در آیه شریفه را روشن نماید. سوال نهم: اکنون جا دارد از آقای طباطبائی بپرسیم: در صورتیکه تفسیر و اکمال دین به روز غدیر را خلاف فصاحت و بلاغت دانستید. در صورتیکه تفسیر خود شما از آیه نیز همان وضعیت را در آیه از نظر ارتباط و پیوستگی مطالب ایجاد میکند پس اولا" چرا اشکال را به طرف مقابل نسبت داده اید. و ثانیا" توضیح دهید که خود شما چه بیانی برای حفظ ارتباط همه بخش های آیه ای که به اتفاق قراء شیعه و سنی یک آیه شمرده میشود با توجه به تفسیر مورد ادعایتان دارید؟ از همین جا به سراع اولین مطلب آقای طباطبائی میرویم. وی چندین آیه آورده تا نشان دهد که سوره بندی قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص) وجود داشته و سپس با استناد به وعده الهی بر حفظ قرآن نتیجه گرفته که ترتیب آیات قرآن در سوره ها باید همان باشد که در زمان رسول خدا(ص) ‌بوده است. از سوی دیگر ایشان (علیرغم کم اعتنایی روشمندی که نسبت به احادیث دارد) به نقلی در تفسیر مجمع البیان‌ (که سند کامل هم برای آن ذکر نشده) استناد نموده که بر اساس آن، سوره مائده یک جا نازل شده است. منظور آقای طباطبائی از مجموعه این سخنان آن است که سوره مائده یک جا نازل شده و به همان شکل تا امروز باقی مانده و بنابر این ((آیه اکمال)) که آیه سوم است نمیتواند بعد از آیه 67 ((آیه تبلیغ)) نازل و ابلاغ شده باشد. اکنون به بررسی این ادعا میپردازیم: سوره مبارکه مائده شامل120 آیه و مشتمل بر ده ها موضوع است،‌ از قبیل : بیان برخی محرمات و حلال ها، ‌آیه اکمال،‌ آیه وضو، دستور به عدالت ورزی، بیان برخی نعمت های الهی بر مومنان زمان رسول خدا(ص)، آیات متعدد در بیان گوشه هایی از تاریخ بنی اسرائیل و نافرمانی های آنان و خطاب هایی با اهل کتاب هم عصر پیامبراکرم(ص)، داستان هابیل و قابیل، احکام محاربین،‌ آیات فراوان در بیان حال برخی مسلمانان که به نفاق رو آورده اند و یا دل درگروه اهل کتاب و حمایت آنها برده اند، آیه ولایت، آیه تبلیغ، خطابات تند با اهل کتاب و بیان غلو و کفرورزی مسیحیان در عقیده تثلیث، بیان کفاره قسم، بیان حرمت خمر و قمار، بیان حرمت صید در حال احرام، مطالبی در باره شهادت بر وصیت، آیات متعدد در مورد حضرت عیسی (ع) و... اکنون باید گفت منظور آقای طباطبائی از این که سوره مائده یک جا نازل شده و به همان شکل باقی مانده یکی از دو فرض زیر میتواند باشد: 1- این که تمام سوره یک جا برای مسلمانان تلاوت شده باشد که با توجه به تنوع و کثرت مطالب این ادعای بسیار بی پایه ای خواهد بود. 2- این که آیات سوره به ترتیب شماره آنها ابلاغ شده، این نیز ادعای نامربوطی است، چون لااقل یکی از نتایج باطلش چنین خواهد بود: ابتدا آیه سوم ابلاغ شده و به قول آقای طباطبائی از کامل شدن دین سخن گفته و سپس آیه ششم ابلاغ شده و تازه حکم وضو را بیان نموده است!! ملاحظه می شود که هردو نتیجه باطل است و همه ادعاهای ایشان نتیجه مورد نظرش را حاصل نمیکند و اصلا"‌ نتیجه نمیدهد که حتما"‌ باید آیه سوم قبل از آیه شصت و هفتم ابلاغ شده باشد. این یادآوری لازم است که اگر نقل هایی گفته شده باشد در روز غدیر ابتدا آیه تبلیغ و سپس آیه اکمال نازل شد، تعارض با فرض نزول یک باره سورهء مائده ندارد، ‌چون از لحاظ علوم قرآنی این امر پذیرفته است که آیات سوره ای یک جا نازل شده و سپس جدا جدا مجددا" نازل و ابلاغ شده باشد. لذا سوال دیگری که باید پرسید این است: سوال دهم: سخنان شما راجع به سوره سوره بودن قرآن، حفظ سوره های قرآن به همان شکل نخستین و نزول یک باره سوره مائده، صدمه ای به تفسیر شیعی آیات اکمال و تبلیغ نمیزند. پس چرا آن مطالب به تفصیل مطرح گردید ولی به آن همه سوالات مطرح شده در نوشتار ما نپرداختید و پاسخ ندادید. (تلک عشره کامله) مطلب دوم آقای طباطبائی مربوط به آیه 5 سوره مائده بود که خدا فرموده ((الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ)) ایشان میگوید: اگر ((الیوم)) را در این آیه به تبع آیه 3، ((روز غدیر)) بدانیم چگونه قرآن فرموده ((در این روز طیبات بر شما حلال شد)) مگر طیبات قبل از آن روز بر مسلمانان حرام بوده است؟ در بررسی این اشکال می گوییم: اگر ایشان میخواهد میان آیه 5 و آیه 3 ارتباط برقرار نموده و معنای ((الیوم)) را در دو آیه مقایسه کند، ابتدا باید تکلیف بخش های سه گانه آیه 3 را مشخص نماید تا پس از آن ارتباط آیه سوم با آیات بعد از آن مطرح گردد. به تعبیر دیگر استناد وی به سیاق آیات 3 تا 5 منوط بر آن است که ابتدا سیاق آیه سوم و ارتباط سه بخش آن روشن شده باشد تا سپس بتوان در مورد ارتباط کامل این آیه با آیه 5 سخن گفت. به هر صورت آقای طباطبائی ابتدا باید به سوال نهم پاسخ دهد تا بتواند پس از آن به طرح این اشکال بپردازد. امیدواریم که ایشان سیاست خویش را در بحث تغییر دهد و میدان گفتگو را باز کند تا ادعای قرآنی بودن با پاسخگویی محک بخورد نه با سکوت و طفره روی. والسلام علی من اتبع الهدی سیدمحمد تقی حسینی ورجانی فروردین 1386 ربیع الاول 1428

دانلودکتاب

با سلام خدمت دوستان گرامی تقویت دین و مذهب و اشاعه آن جهت شناخت هر چه بهتر این دین آسمانی وظیفه تک تک ما مسلمانان است لذا بر آن شدم که لیست کتابهای نوشته شده توسط حجت الاسلام آقای قرائتی که یکی از برترین عالمهای ما از صدر انقلاب میباشد را در اختیار شما قرار دهم که مستقیم از سایت خود آقای قرائتی دانلود می شود. http://www.qaraati.net

 

ردیف

عنوان

دریافت فایلPDF

1

توحید

tovhid.pdf

2

عدل

adl.pdf

3

نبوّت‏

nebovat.pdf

4

امامت

emamat.pdf

5

معاد

maad.pdf

6

پرتوی از اسرار نماز

partovi az asrar namaz.pdf

7

تفسیر نماز

tafsir-namaz.pdf

8

آشنایى با نماز

ashnai ba namaz.pdf

9

راز نماز

raznamaz.pdf

10

یکصد و چهارده نکته درباره نماز

114nokte dar bare namaz.pdf

11

خمس و زکات

khoms va zakat.pdf

12

عمره

omreh.pdf

13

امر به معروف و نهی از منکر

amre be marof va nahi az monkar.pdf

14

قرآن و تبلیغ

quran va tabligh.pdf

15

قرآن و امام حسین

quran va imam hosin.pdf

16

هزار و یک نکته از قرآن کریم

17

یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث اهلبیت علیهم السلام

18

سیره پیامبر اکرم (ص) با نگاهی به قرآن کریم

sireh.pdf

19

تفسیر سوره حجرات

hojorat.pdf

20

تفسیر سوره‏ى لقمان‏

logman.pdf

21

تفسیر سوره عنکبوت

ankebot.pdf

22

تفسیر سوره اسرا,

asra.pdf

23

تفسیر سوره قصص

ghasas.pdf

24

یوسف قرآن

yousof.pdf

25

تفسیر سوره‏ى یس‏

yasin.pdf

26

تفسیر سوره کوثر

kovsar.pdf

27

پرسش‏هاى مهم‏ پاسخ‏هاى کوتاه‏

porsesh-pasokh.pdf

28

گناه شناسی

gonahshenasi.pdf

29

خاطرات ۱

katrat-1.pdf

30

خاطرات ۲

katrat-2.pdf

 

دانلودنرم افزارهای اسلامی سایت آیت الله مکارم شیرازی

1- نرم افزار استفتاءات

این نرم افزار به کاربران این امکان را می دهد که تمام سوالات و امکاناتی را که در بخش استفتاءات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی مشاهده میکنند، بدون نیاز به ارتباط با اینترنت در رایانه خود داشته باشند.

- نرم افزار سوالات شیعی

این نرم افزار به کاربران این امکان را می دهد که تمام سوالات و امکاناتی را که در بخش سوالات شیعی پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی مشاهده میکنند، بدون نیاز به ارتباط با اینترنت در رایانه خود داشته باشند.

3- نرم افزار معارف اسلامی

این نرم افزار به کاربران این امکان را می دهد که تمام سوالات و امکاناتی را که در بخش معارف اسلامی پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی مشاهده میکنند، بدون نیاز به ارتباط با اینترنت در رایانه خود داشته باشند.

4- خانواده نرم افزار های احکام همراه (مخصوص موبایل)

مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظلّه) سازگار با تمامی گوشی ها (فرمت جاوا) و دارای محیطی زیبا و طراحی جدید و منحصر به فرد، همراه با قابلیت جستجوی سریع - مطالعه متن به طور مستقیم و یا از فهرست - چرخش متن برای مطالعه آسان - انتقال سریع به صفحه و یا مساله مورد نظر - امکان استفاده از میانبرهای کاربردی - معرفی خدمات دفتر معظم له و ...



استفتاءات جدید (سه جلدی) Download Esteftaat.zip | 1.24 MB



رساله توضیح المسائلDownload Esteftaat.zip | 1.24 MB


مناسک جامع حج Download Esteftaat.zip | 1.24 MB



مجموعه کتب فوق در یک نرم افزار (جامع الاحکام) Download Esteftaat.zip | 1.24 MB