اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

رفتارشناسی زبان بدن نصرالله و پیام‌های آن +تصاویر


دبیرکل حزب‌الله لبنان با حضور علنی پیاپی در جمع مردم و حرکت دست‌ها و صورت و اطمینان و آرامش خود پیام‌های متعددی را به طرف‌های مقابل ارسال کرد.
گروه بین‌الملل مشرق - سید حسن نصرالله در مراسم عاشورای حسینی دو روز متوالی با حضور علنی خود در جمع کثیری از عزاداران حسینی در مجتمع سید الشهدا و ورزشگاه الرایه واقع در ضاحیه جنوبی بیروت به سخنرانی پرداخت، وی در این سخنرانی‌ها بویژه در شب عاشورا و شهادت امام حسین با اظهارات آتشین خود احساسات هواداران خود را با کلماتی هدف دار و بدون نوشته برانگیخت تا شجاعت را در بیان حق از آن امام بزرگوار فرا گیرد و در این راه با اصرار و پشتکار قدم بردارد.

وی در روز عاشورا نیز بار دیگر در جمع مردم عزادار حاضر شد، این برای اولین بار است که بعد از جنگ 33 روزه وی دو بار پشت سر هم و بدون حفاظت‌های خیلی گسترده در جمع عظیم مردم پشت تریبون قرار گرفت و برای آنها سخنرانی کرد، وی با این اقدام در کانون توجهات رسانه‌ای و سیاسی قرار گرفته و خبر از آغاز مرحله‌ای جدید داد.
 

پیام های حضور علنی سید حسن نصرالله

دو حضور علنی و متوالی سید حسن نصرالله به این روش و در شرایط حساس کنونی در منطقه پیام‌های سیاسی و راهبردی داخلی و منطقه‌ای دارد، این اقدام نشان از اعتماد به نفس بالای سید حسن نصرالله در میدان مبارزه سوریه دارد که نیروهای حزب الله در آن مشغول مبارزه با گروه های تروریستی هستند.

حضور علنی نصرالله پیام‌های مهمی داشت و نشان داد که جبهه پیشرو در منطقه جبهه مقاومت است و این جبهه است که ابتکار عمل را در دست دارد و تصمیم‌گیری می‌کند.

ماهیت چالشی که سید حسن نصرالله برای تقابل با دشمنان خود انتخاب کرده بود، ‌واضح است. وی هنگامی در میان مردم ظاهر شد که تهدیداتی برای عملیات تروریستی در روز عاشورا انجام شده بود، این تهدیدات در رسانه‌های مختلف مطرح می‌شد تا روحیه مردم را برای مشارکت در مراسم عاشورای حسینی تضعیف کند. این تهدیدات همچنین اصرار داشت سقف هجوم خود علیه حزب‌الله لبنان و شخص سید حسن نصرالله را افزایش دهد.

نصرالله به این ترتیب موقعیت پیروزی را در این معادلات در دست گرفت و ضربات متعددی را به دشمنان خود وارد کرد  دو روز پشت سر هم به صورت علنی در مراسم‌ها و در میان مردم لبنان حاضر شد و خطابه‌های آتشین بر مبنای واقعیت های موجود انجام داده و از دستاوردهای میدانی سخن گفت که در مبارزه با تروریست‌ها به دست آمده است.

وی به این ترتیب ضربات سختی به دشمنانش وارد کرد و به آنها پیام داد که حزب الله لبنان الان به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده که سرنوشت رژیم های منطقه ای و پروژه های آنها را تعیین می‌کند و کلیدهای درگیری‌ها و راه حل منازعات منطقه‌ای را در دست دارد. وی گفت که کسانی که به دنبال ورود در جنگ با این حزب هستند، باید قبل از ورود به این ماجراجویی زیاد فکر کنند، این پیام ها به تمام جهت‌ها ارسال شد و دشمن صهیونیستی نیز که علنا اقدام به تهدید در مورد تعدی به حقوق آبی لبنانی‌ها می کرد، این پیام را دریافت کرد. وی پیام هایی را نیز برای تروریست‌ها ارسال کرد که در روزهای اخیر عمدا مرم را به علت دستاوردهایی که در سوریه داشتند، تهدید می‌کردند.

سید حسن نصرالله بدون حمایت بالا در انظار عمومی ظاهرا شد؛ وی به عنوان خطیب در میان هواداران خود آمد و بدون هیچ مانعی از شیشه ضد گلوله برای آنها سخنرانی کرد، ‌وی زیر آسمان و نور خورشید تقریبا به مدت 30 دقیقه سخنرانی کرد و پیام‌های مربوط را با لحنی پیروزمندانه به طرف‌های مختلف رساند. متخصصان معتقدند که این رفتار و نحوه حرکت اعضای بدن سید حسن نصرالله از جمله دست وی نشان از اطمینان بالای وی دارد  و بالا بردن انگشتان دست به صورت ثابت در زمانهای حماسی شدن سخنرانی نشان می‌دهد که وی در بیان مواضع خود جدی است و این جدیت مبتنی بر اعتماد بالای وی به تحقق اظهاراتش است.

متخصصان و رفتار شناسان اعتقاد دارند که حرکت‌های ثابت سید حسن نصرالله که با لحن اظهارات وی نیز همخوانی دارد؛ نشانگر صداقت و جدیت وی و عوامل درونی‌اش است، تحرکات بدن وی نشان می‌دهد که وی هیچ ترس یا تردیدی از حضور در میان مردم ندارد و بالا بردن دست و حرکات صورت وی نیز که همگام با سخنرانی تغییر می‌کند، ‌نشان از شجاعت و اعتقاد بالای وی به سخنانی است که مطرح می‌کند. چشمان ثابت وی نیز نشان از اصرار وی بر انجام وعده‌هایش دارد و می‌فهماند که وی در رفتار خود مطمئن است و مانند ترسوها به این طرف و آن طرف نگاه نمی‌کند.

تحلیگران اعتقاد دارند که سید حسن نصرالله بارها دستان خود را بالا برد و انگشت سبابه اش را نیز بالا برد، حرکات عضلات و صورت وی که به همراه دستهایش حرکت داده می شد و همچنین لحن سخنرانی وی و اظهارات و رنگ طبیعی صورتش تماما نشان می‌داد که کاملا در موضع قدرت و پیروز است و ابتکار عمل را در دست دارد، تمامی این نشانه‌ها با اظهارات وی برابری می‌کرد و اندامش نیز با عبارات تهدیدآمیز و پیامهای مطرح شده همخوانی داشت و اعتماد به نفس و صداقت وی را نشان می‌داد.

بنابراین حضور علنی سید حسن نصرالله در دو روز پیاپی پیام های زیادی داشت و به دشمنان ثابت کرد که وی از جایگاه قدرت و پیروزی حرف می‌زند، آنها درک کردند که حضور علنی این فرد چالشی برای آنهاست و باعث ناامیدی آنها می‌شود، به همین علت بود که بعد از سخنرانی‌های وی هجمه سختی را علیه او آغاز کردند و این هجمه تا امروز نیز بویژه در رسانه‌های دیداری ادامه پیدا کرده است. آنها با این هجمه و تخریب وجهه نصرالله سعی دارند چهره پیروز او را مخدوش سازند و روحیه بخشی وی از حضور علنی در جمع مردم را برعکس جلوه دهند و روحیه مردم را از بین ببرند. این در حالی است که آنها نمی دانند که روحیه مردم بالاتر از آن است که بتوانند آن را مخدوش سازند و عشق آنها به سید حسن نصرالله نیز بیش از آن چیزی است که بتوان با این رسانه‌ها از بین برد.

پروژه تخریب وجهه سید حسن نصرالله نیز شکست خورده و روزی نصرالله در جمع مردم ظاهر خواهد شد تا سخنرانی پیروزی دوم خود را که در آینده محقق خواهد شد، ایراد کند.

کتابی که رهبر انقلاب در سخنان امروز خود آن را مغتنم دانستند + اصل کتاب


کتاب ریشه‌ها را به حق باید اثر جاودانه‌ای در ادبیات معاصر آمریکا دانست که رنج‌های مردان و زنانی را به تصویر می‌کشد که بی‌هیچ گناهی و تنها به‌خاطر رنگ پوستشان سخت‌ترین عقوبت‌ها را متحمل شدند. در این گزارش ویژه به موضوع برده‌داری که لکه ننگی همیشگی بر تاریخ آمریکاست و معرفی کتاب ریشه ها می پردازیم.
گروه گزارش ویژه مشرق – تاریخ سیاه‌پوستان در آمریکا تاریخی پرفراز و نشیب اما غم‌بار است. تقریبا رگ و ریشه هر سیاه‌پوستی در سرزمین آمریکا به قاره آفریقا برمی‌گردد و هریک از آنها در واقع بازمانده یکی از برده‌هایی است که سال‌های دور پیش از این در شرایطی غیرانسانی، سالم به آمریکا منتقل شده و به بردگی گرفته شده است.

اگرچه اکنون رئیس‌جمهور ایالات متحده نیز یک سیاه‌پوست است اما تبعیض‌های جدی علیه سیاهان حتی همین امروز نیز در آمریکا ادامه دارد. در واقع شخص باراک اوباما و الیت سیاه‌پوست موجود در ایالات متحده جامعه سیاه‌پوستان آمریکایی را نمایندگی نمی‌کنند. آنها تنها نماینده بخش مرفه و اندکی از سیاهان آمریکا هستند که سرانجام فرصت یافتند در سیاست دخیل شوند.
 
بنابر آنچه «شبکه حقوق بشر ایالات متحده» اعلام کرده است، تبعیض در تمام ابعاد زندگی آمریکایی‌ها و علیه تمامی رنگین‌پوستان در این کشور وجود دارد. این تبعیض بالاخص در خصوص آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، اسپانیولی‌تبار و مسلمان کاملا شایع است. این تبعیض‌ها به‌حدی گسترده بود که حتی کشاورزان سیاه‌پوست تا دهه 1990 میلادی از دریافت برخی وام‌هایی که سفیدپوستان به‌راحتی دریافت می‌کردند محروم بودند.
 

موسسه مشهور «پیو» که به نظرسنجی‌های علمی شهرت دارد در ماه مه سال جاری میلادی ابراز داشت که 88 درصد از آمریکایی‌ها معتقدند که علیه سیاه‌پوستان این کشور تبعیض وجود دارد؛ بخشی این تبعیض را بسیار و بخشی متوسط می‌دانستند. در این میان حتی 57 درصد از سفیدپوستان آمریکایی نیز بر این باور بودند که علیه سیاهان تبعیض روا داشته می‌شود.
 
موسسه نظرسنجی گالوپ نیز در سال 2008، همان سالی که باراک اوباما در آن به ریاست‌جمهوری ایالات متحده برگزیده شد خبر داد که 78 درصد از جامعه سیاه‌پوستان آمریکا معتقد است که مورد تبعیض قرار می‌گیرد. این در حالی است که در سال 2010، قریب به 12.6 درصد از آمریکایی‌ها معادل حدود 39 میلیون نفر از جمعیت این کشور را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دادند.

نرخ بیماری، محرومیت از دوره‌های آموزشی، بیماری‌های مرگ‌بار، مفاسد اجتماعی و ... در بین سیاه‌پوستان آمریکا بیشتر از سفیدهاست و درصد زندانیان سیاه‌پوست هم از درصد زندانیان سفیدپوست بیشتر است.

مجموعه شواهد فوق که به‌عنوان مقدمه مورد اشاره واقع شدند، بیان‌گر آن هستند که تبعیض علیه قومیت‌ها در ایالات متحده و بالاخص اقلیت آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار امری مبرهن است که حتی قاطبه مردم این کشور نیز بدان باور دارند.

در این گزارش، مخاطبان محترم ضمن آشنایی با بخشی از تاریخ رنج‌های سیاه‌پوستان در ایالات متحده، با یک کتاب ارزشمند در این زمینه نیز آشنا می‌شوند که خوشبختانه مدت‌هاست به زبان فارسی هم ترجمه شده است.

تردیدی نیست آنچه در اینجا گفته می‌شود تنها بخش‌ کوچکی از آن چیزی است که محققین می‌توانند با مداقه در تاریخ کشوری که خود را یگانه ابرقدرت جهان می‌خواند، از رنج‌های جامعه سیاهان آمریکا به‌دست آورند.

* برده‌داری، لکه ننگی همیشگی بر تاریخ آمریکا
برده‌داری در آمریکا از سال 1619 شروع شد، وقتی که گروهی 20 نفره از برده‌های آفریقایی به «جیمزتاون» در ویرجینیا منتقل شدند. این برده‌ها قرار بود در تولید محصولات سودآوری نظیر تنباکو فعالیت کنند. پایه‌های اقتصاد نوین آمریکا در قرون 17 و 18 میلادی با کمک برده‌هایی گذاشته شد که از آفریقا و با شرایطی کاملا غیرانسانی به ایالات متحده آورده می‌شدند. بسیاری از این برده‌ها در همان کشتی‌هایی که با آنها به آمریکا آورده شدند جان می‌باختند.
 
جیمزتاون

در حالی که تعداد برده‌هایی که به جیمزتاون آورده شده بودند تنها 20 نفر بود، اما این آمار چنان افزایش یافت که تنها در قرن هجدهم میلادی بین 6 تا 7 میلیون برده از آفریقا پای به ایالات متحده گذاشتند.
 
گرده برده‌ها هرگز با شلاق بیگانه نبود

در قرون 17 و 18 میلادی، برده‌های سیاه‌پوست بیشتر در مزارع تنباکو، برنج و ... در ساحل جنوبی آمریکا مشغول به کار بودند. پس از انقلاب آمریکا در سال‌های 1775 تا 1783، بسیاری از مهاجرین شمال آمریکا که اقتصاد آن بهره چندانی از برده‌ها نمی‌برد تلاش کردند تا بیان کنند که ظلمی که به برده‌ها می‌شود ناشی از ظلمی است که بریتانیایی‌ها علیه آمریکایی‌ها روا داشته‌اند و در واقع برده‌داری آورده بریتانیای استعمارگر است. از همین‌جاست که مبارزه شمالی‌ها با برده‌داری شکل می‌گیرد.

با این حال، وقتی جنگ‌های استقلال در آمریکا به پایان رسید، قانون اساسی مصوب از حق مالکیت برده حمایت کرد و هر برده را از نظر قوانین مالیاتی معادل سه‌پنجم یک سفید‌پوست محاسبه کرد.
 
نمونه‌ای از غل و زنجیر مخصوص برده‌ها

در قرن هجدهم میلادی و در شرایطی که زمین‌های کشت تنباکو حاصل‌خیزی خود را از دست داده بودند، جنوب آمریکا با بحران اقتصادی مواجه شد. در همین دوران، انقلاب صنعتی در بریتانیا باعث شد صنایع نساجی مکانیزه شوند و تقاضای فراوانی بر پنبه تولیدی در آمریکا ایجاد شود. در آن زمان به جهت سختی جداسازی پنبه خام از دانه‌ها که باید با دست انجام می‌شد، تولید پنبه در مناطق جنوبی آمریکا در سطح محدودی رواج داشت.

 در سال 1793، یک معلم آمریکایی به نام «الی ویتنی» دستگاه پنبه‌پاک‌کن را اختراع کرد و ظرف چند سال تولیدات گسترده تنباکو در سرزمین‌های جنوبی به تولیدات پنبه مبدل شد و روند برده‌داری را در مناطق جنوبی آمریکا توسعه داد چرا که تولید پنبه سخت نیازمند کار یدی بود.

 
نمونه‌ای از اختراع پنبه‌پاک‌کن

اینکه سرمایه‌داران شمال آمریکا استفاده چندانی از برده در کسب و کار خود نمی‌کردند اصلا بدان معنی نبود که دست آنها به برده‌داری آلوده نبود. بسیاری از این سرمایه‌داران با تجارت برده در مناطق جنوبی ثروتمند شدند. بین سال‌های 1774 تا 1804 برده‌داری در ایالت‌های شمالی لغو شده بود اما همچنان در مناطق جنوبی به مثابه نهادی قدرتمند بود.

در حالی که کنگره آمریکا در سال 1808، خرید و فروش برده را ممنوع کرد اما ظرف پنجاه سال تعداد برده‌ها در آمریکا به 3 برابر افزایش یافت و در سال 1860، در آستانه جنگ‌های شمال و جنوب، به 4 میلیون نفر رسید. بیش از نیمی از این بردگان در مزارع پنبه جنوب زندگی می‌کردند.

سرانجام نظام برده‌داری در آمریکا در جریان جنگ‌های داخلی شمال و جنوب در سال‌های 1861 تا 1865 و در حالی که «آبراهام لینکلن» جمهوری‌خواه ریاست‌جمهوری آمریکا را برعهده داشت، با شکست جنوبی‌ها نظام برده‌داری در آمریکا ملغی شد؛ هرچند که محرومیت سیاه‌پوستان آمریکایی تا همین امروز هم ادامه دارد.
 
آبراهام لینکلن

* فرزندان برده‌ها
آمریکا از جمله کشورهایی بود که برای حدود یک و نیم قرن زاد و ولد برده‌ها را مدیریت کرد تا نسل‌های جدید برده به‌وجود آورد و وابستگی خود را به واردات برده از آفریقا کاهش دهد.

اینجاست که یکی از دردناک‌ترین واقعیات در خصوص برده‌های آمریکایی نمود پیدا می‌کرد. زنان برده در دوران بارداری مجبور بودند به سختی کار کنند و حتی در هفته آخر بارداری نیز مجبور بودند به‌اندازه سه‌چهارم زنان غیرباردار به کار در مزارع مشغول باشند.

این زنان فقط سه تا چهار ماه اجازه داشتند فرزندان خود را شیر دهند. نیمی از کودکان سیاه‌پوستی که در بین برده‌ها به دنیا می‌آمدند جان خود را از دست می‌دادند.

کودکان برده‌ها عموما هم از وزن کمتری نسبت به هم‌سالان سفیدپوست خود برخوردار بودند و هم قدشان کوتاه‌تر بود. در سن 17 سالگی، قد متوسط یک مرد برده از 96 درصد مردان امروز آمریکا کوتاه‌تر بود؛ در خصوص زنان این آمار 80 درصد است.

برده‌هایی که در مزارع شکر کار می‌کردند در حدود 4000 ساعت در سال به‌کار مشغول بودند. برده‌هایی که در مزارع پنبه مشغول بودند قدری وضعشان بهتر بود و در حدود 3000 ساعت در سال کار می‌کردند.

آمریکایی که امروز می‌شناسید و خود را بزرگ‌ترین حامی حقوق بشر معرفی می‌کند، بر چنین ریشه‌هایی استوار است. اقتصاد امروز آمریکا و تمام شئون قدرت این کشور بر شانه‌ برده‌هایی بنا نهاده شد که امروز کسی حتی نامی از آنها نمی‌برد و نوادگانشان نیز همچنان از تبعیض رنج می‌برند.

* «الکس هیلی»، نویسنده تحسین‌برانگیز رنج‌نامه سیاهان آمریکا
«الکساندر موری پالمر هیلی» (Alexander Murray Palmer Haley) یا «الکس هیلی»، متولد 11 اوت 1921 و متوفی به تاریخ 10 فوریه 1992، نویسنده‌ای آمریکایی بود که یکی از جالب‌ترین و جذاب‌ترین آثار مکتوب را در راستای تبیین رنج‌های سیاه‌پوستان ایالات متحده به رشته تحریر درآورد.
 
هیلی در دوران جوانی

وی بیش از هرچیز به‌خاطر نوشتن دو اثر مشهور شد: کتابی به‌نام :ریشه‌ها: حماسه یک خانواده آمریکایی» که در این گزارش معرفی خواهد شد و کتاب «زندگی‌نامه مالکوم ایکس».

«ایثاکا»، شهری در ایالت نیویورک  محل تولید الک سهیلی بود. پدر الکس، سیمون نام داشت و استاد کشاورزی در دانشگاه A&M آلاباما بود. الکس همواره از پدر خود با افتخار یاد می‌کرد چرا که سیمون هیلی توانسته بود بر موانع بسیاری که نژادپرستی آمریکایی در پیش راهش گذاشته بود، غلبه کند.

 
خانه‌ای که الکس هیلی کودکیش را در آن سپری کرد

در دوران جوانی، سیمون هیلی به این نتیجه رسید که پسرش برای آموختن دیسیپلین زندگی نیازمند خدمت در ارتش است و وی را در 20 سالگی به عضویت گارد ساحلی آمریکا درآورد.

با آنکه آن زمان رسیدن به درجات بالا در گارد ساحلی برای آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار وی توانست در گارد ساحلی پیشرفت خوبی بکند و در همین دوران بود که وی هنر خود را در نگارش داستان تقویت کرد. وی حتی برای برخی از هم‌قطارانش نامه می‌نوشت و در نبرد علیه ژاپنی‌ها هم مشارکت داشت. خودش بر این باور بود که بزرگ‌ترین دشمن او هم‌قطارانش نه ژاپنی‌ها بلکه کسالت و ملالی است که ماموریت‌های طولانی به‌وجود می‌آورند.


هیلی در سال 1949 و پس از جنگ دوم جهانی رسما کار خود را به عنوان یک روزنامه‌نگار آغاز کرد اما در قالب یک افسر گارد ساحلی و تا زمانی که در سال 1959 بازنشسته شد، تقریبا در همین وضعیت قرار داشت.

 وی اولین روزنامه‌نگار ارشد در گارد ساحلی آمریکا بود و این جایگاه اساسا به‌خاطر او و توانی که در ادبیات از خود نشان داده بود ایجاد شد. وی موفق جوایز متعددی را نیز در دوران خدمت در گارد ساحلی دریافت کند.
 
الکس هیلی در میان‌سالی

پس از بازنشستگی دوران نویسندگی هیلی آغاز می‌شود و وی اولین کار بزرگ خود را در خصوص زندگی‌نامه مالکوم ایکس آغاز می‌کند. این کتاب به‌عنوان اولین کتاب هیلی در سال 1965 منتشر شد.

 در این کتاب زندگی‌نامه مالکوم ایکس از زمانی که یک خلافکار بود تا زمانی که به اسلام گروید و به سخن‌گوی «ملت اسلام» بدل شد، به تصویر کشیده است. کتاب مزبور بر اساس 50 مصاحبه‌ای نگاشته شد که هیلی بین سال‌های 1963 تا 1965 یعنی تا زمان ترور مالکوم ایکس با وی انجام داده بود.



وی در سال 1973 یک فیلم‌نامه به رشته تحریر درآورد که Super Fly T.N.T نام داشت اما مهم‌ترین اثر او که نامش را جاودانه کرد، همان کتاب ریشه‌ها بود که در سال 1976 منتشر شد.

 
مدفن الکس هیلی در نزدیکی منزل کودکی‌هایش

* ریشه‌ها، اثری جاودانه
کتاب ریشه‌ها را به حق باید اثر جاودانه‌ای در ادبیات معاصر آمریکا دانست که رنج‌های مردان و زنانی را به تصویر می‌کشد که بی‌هیچ گناهی و تنها به‌خاطر رنگ پوستشان سخت‌ترین عقوبت‌ها را متحمل شدند.
 

کتاب ریشه‌ها، سرگذشت اجداد الکس هیلی است که از شخصی به‌نام «کوتا کینته» آغاز می‌شود. کونتا کینته در قرن هجدهم به‌عنوان یک برده به زور به ایالات متحده برده می‌شود. کتاب سرنوشت وی و نسل‌های بعد او تا الکس هیلی را به تصویر می‌کشد.

کتاب هیلی که در 120 فصل به رشته تحریر درآمد، در آمریکا با مقاومت‌هایی مواجه شد و نویسنده‌ای به‌نام «هارولد کورلاندر» وی را به «سرقت ادبی» متهم کرد. بر این اساس حتی کار هیلی به دادگاه هم کشیده شد و وی در دادگاه پذیرفت که بخشی از کتابش را از کتاب «آفریقایی»، نوشته کورلاندر گرته‌برداری کرده است.

با این حال کتاب ریشه‌ها در آمریکا با استقبال زیادی رو‌به‌رو شد و در ردیف کتاب‌های پرفروش قرار گرفت. کتاب هیلی به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شد. در ایران نیز متن ترجمه شده کتاب در سال 1356 منتشر شد و بارها تجدید چاپ گردید. مترجم این اثر، «آقای علیرضا فرهمند» بوده است. وی به تصریح خود، پیش از انتشار کتاب با الکس هیلی که روزنامه‌نگاری موفق و صاحب یک کتاب‌فروشی بوده دیدار نیز کرده است.
 

در سال 1977، سریالی نیز در آمریکا بر اساس رمان ریشه‌ها ساخته شد که برای اولین بار از شبکه «ای‌بی‌سی» روی آنتن رفت. «لوار بورتون» در این سریا نقش کونتا کینته را بازی می‌کرد.

 
 
سریال مزبور در بخش‌های مختلف خود توسط 4 کارگردان مختلف به نام‌های «ماروین چامسکی»، «جان ارمان»، «دیوید گرینی» و «گیلبرن موسز» کارگردانی شد. بخش‌های مختلف این سریال را از 28 تا 36 میلیون خانوار آمریکایی مشاهده کردند.



سریال فوق‌الذکر نامزد دریافت 37 جایزه از جایزه‌های موسوم به «امی» شد و توانست 9 جایزه را به‌دست آورد.
 به این ترتیب، نه‌تنها کتاب الکس هیلی بلکه سریالی که بر اساس آن ساخته شد نیز در بین مردم آمریکا پرمخاطب بود. نکته جالب در خصوص این کتاب آن است که هیلی آن را به سرزمین خود، ایالات متحده آمریکا هدیه کرده است، «چرا که داستان‌های مشابه با داستان ریشه‌ها در آن بسیار اتفاق افتاده است.»

* نگاهی به داستان ریشه‌ها
بر اساس آنچه در پیش‌گفتار فارسی کتاب آمده است، داستان در دهکده‌ای به‌نام «ژوفوره» در گامبیا آغاز می‌شود. گامبیا از کشورهای آفریقای غربی است. غرب آفریقا طبعا بیش از شرق آن می‌توانست برای برده‌داران جذاب باشد چرا که برای انتقال برده‌ها از غرب آفریقا به ایالات متحده، نیازی به عبور از کانال سوئز یا دماغه امید نیک نبود.

داستان دقیقا این تم را دنبال می‌کند که سیاهانی که امروز در آمریکا بوده و برخی از آنها زندگی فلاکت‌باری دارند، از کجا آمده‌اند و چگونه به سرنوشت فعلی دچار گشته‌اند؟

نقطه آغازین داستان تولد کونتا کینته و مراسم نام‌گذاری اوست. در همین مراسم نام‌گذاری، الکس هیلی استادانه فرهنگ و تمدن قومیتی را که از آن برخاسته است به رخ مخاطب آمریکایی می‌کشد. پدر کونتا کینته یک مسلمان است و ارزش‌های والای اسلامی در نام‌گذاری کودک به‌خوبی به تصویر کشیده می‌شود.

کونتا در محیط زیبای آفریقا بزرگ می‌شود و پدرش به او آزادی عمل کامل می‌دهد، او فقط حق ندارد به یک چیز دست بزند، «جانماز پدر که برایش مقدس است.» تربیتی که پدر برای کونتا در نظر گرفته، مملو از صداقت و ادب است. دروغ‌گویی در این تربیت جایی ندارد، همین‌طور بی‌احترامی به بزرگ‌تر.

این‌ها که هیلی به تصویر کشیده، همه همان ارزش‌های شناخته شده اسلامی هستند. بنابراین هیلی با دقت این انگاره را باطل کرده که اقوام آفریقایی اقوامی نامتمدن و وحشی بوده‌اند؛ انگاره غالب سفیدپوست‌ها در خصوص آنها!

در تربیت کونتا کینته، گذراندن سه مرحله وجود دارد: اول آموختن شبانی، دوم، آموختن قرآن کریم و سوم، آموختن مردی و مردانگی. علی‌رغم فیلم‌های آمریکایی که سیاهان را آدم‌خوار نشان می‌دهند، الکس هیلی در کتاب خود انسان سیاه‌پوست را کسی معرفی می‌کند که قرآن و حدیث آموخته و به رشادت و مردانگی باور دارد.

تا فصل سی‌و‌سوم، کتاب به تشریح زندگی آفریقایی‌ها اختصاص دارد و هنرمندانه انگاره‌های غالب غربی را در خصوص مردم آفریقا می‌شکند؛ هرچند که به خرافات موجود در بین آنها نیز منصفانه اشاره می‌کند.

در تمام این دوران، کونتا کینته تنها یک نگرانی دارد: «سفیدپوستان»! آنها به زور اسلحه گرم مقاومت سیاهان را می‌شکنند و آنها را به بردگی می‌برند. سفیدپوستان فقط منابع طبیعی آفریقا را تاراج نمی‌کردند، بلکه شقاوت سیری‌ناپذیر آنها انسان‌های سیاه‌پوست را نیز به یغما می‌برد.

کونتا کینته هم بالاخره در یک روز بهاری و در حالی که می‌رود تا برای ساختن طبلی برای برادرش چوب بیاورد، گرفتار سفیدپوستان می‌شود و زندگی شیرین جوانیش به پایان می‌رسد. تا خود را بازمی‌یابد، در یک کشتی متعفن در حال حرکت به سوی سرزمین یانکی‌هاست. تمام بدنش از کتک درد می‌کند اما از همه جا بیشتر، جای آهن گداخته‌ای درد می‌کند که بر سینه‌اش گذاشته بودند.

او در تمام راه تنها به این فکر می‌کند که چرا سفیدپوست‌ها تا این حد درنده‌خو هستند؟ از نظر او انگار سفیدپوستان «خدا ندارند»، چرا که به هیچ‌چیز احترام نمی‌گذارند، حتی به حیثیت زنان سیاه‌پوست.
 
نمونه‌ای از چیدمان برده‌ها در کشتی

در کتاب، تصاویر بسیار دردناکی از کشتی منتقل‌کننده بردگان به آمریکا ارائه شده است. وی سرانجام به اربابی فروخته می‌شود و چهار بار تلاش او برای فرار را سفیدپوستان و سگ‌هایشان ناکام می‌گذارند.بار چهارم سفیدپوستان به‌خاطر فرار پای او را قطع می‌کنند.

شاید نقل داستان تا همین‌جا کافی باشد. به علاقمندان تاریخ و فرهنگ مطالعه این کتاب توصیه می‌شود. این کتاب نمونه‌ای از رنج‌های بی‌حد و حصر سیاه‌پوستان آمریکا را به تصویر کشیده و آمریکا همان کشوری است که همچنان خود را برتر و استثنایی می‌داند و دم از حقوق بشر می‌زند.

آنچه یانکی‌ها با سیاهان کردند نشان می‌دهد که «بشر» و حقوق او در ریشه‌های فرهنگی آنها چه معنایی دارد؟



منابع و مآخذ:

http://www.pewresearch.org/fact-tank/2013/06/28/for-african-americans-discrimination-is-not-dead/

http://www.gallup.com/poll/109258/majority-americans-say-racism-against-blacks-widespread.aspx

http://www.history.com/topics/slavery

http://www.gilderlehrman.org/history-by-era/slavery-and-anti-slavery/resources/facts-about-slave-trade-and-slavery

http://www.nytimes.com/1992/02/11/books/alex-haley-70-author-of-roots-dies.html
Haley, Alex (1992). "Alex Haley Remembers". In Gallen, David. Malcolm X: As They Knew Him. New York: Carroll & Graf. p. 243. ISBN 0-88184-850-6. Originally published in Essence, November 1983.

http://en.wikipedia.org/wiki/Roots_%28TV_miniseries%29

ترجمه فارسی کتاب ریشه‌ها

ناگفته‌هایی از مرد اول امنیتی سفارت ایران


علت اینکه کمتر تصویری از وی منتشر شده این است که وی تمام تلاش خود را به کار می برد تا در تصاویر حضور نداشته باشد و اصطلاحاً خود را کمتر آفتابی کند و پس از آغاز مراسم و رسیدن گروه حفاظت دوم همراه مقامات، محل ماموریت خود را به گروه دوم تحویل داده و عازم محل ماموریت بعدی می شد.
به گزارش مشرق به نقل از الف؛ کمتر کسی در میان مقامات لبنانی و حتی ایرانیانی که یک بار به لبنان سفر کرده باشند، وجود دارد که نام حاج رضا (رضوان فارس) را نشنیده باشد؛ مردی که بی تردید می توان او را مرد اول امنیتی سفارت ایران در بیروت نامید؛ در واقع وی محافظی بود که ارزش وجودش چیزی کم از آنچه از آن محافظت می کرد، نداشت.

 
حاج رضا که اعضای حزب الله رشادت های وی هنگام آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ را هیچ گاه از یاد نخواهند برد؛ حدود ۲۰ سال در بخش های مختلف حفاظتی و امنیتی سفارت مشغول به کار بود و بعد از جنگ ۳۳ روزه هم مسئولیت امور امنیتی سفارت را برعهده گرفته بود. در واقع وی مسئول حفاظت از شخص خاصی نبود، اما حیطه امنیتی کارهای وی ایجاب می کرد که بر تمامی حوزه ها و بخش های سفارت نظارت کند و همین امر باعث نفوذ بیش از حد وی بر بخش های مختلف بود. ایشان در موارد حساس قبل از دیدار مقامات ایرانی از اماکن مختلف، از ساعتی قبل در محل مورد نظر حاضر شده و ضمن حصول اطمینان از اوضاع امنیتی، همه چیز را به دقت زیر نظر می گرفت.

 
علت اینکه کمتر تصویری از وی منتشر شده این است که وی تمام تلاش خود را به کار می برد تا در تصاویر حضور نداشته باشد و اصطلاحاً خود را کمتر آفتابی کند و پس از آغاز مراسم و رسیدن گروه حفاظت دوم همراه مقامات، محل ماموریت خود را به گروه دوم تحویل داده و عازم محل ماموریت بعدی می شد.


علی رغم غیر رسانه ای بودن حاج رضا ، کمتر کسی بود که نداند که هماهنگی انجام برنامه ای در داخل سفارت و یا در سایر حوزه های مرتبط، بدون هماهنگی با وی غیرممکن است. لذا وی رابط مخصوص بسیاری از نهادهای لبنانی با اعضای سفارت شده بود. از سوی دیگر جایگاه ویژه وی در حزب الله و اطمینان کامل شخص سیدحسن نصرالله به وی باعث شده بود تا در عین حال، ایشان به عنوان رابط مخصوص حزب الله و سفارت، به ویژه در امور امنیتی شناخته شود.

 
پس از کشف چند مورد جاسوسی از سفارت و سایر نهادهای ایرانی در سالهای اخیر، حاج رضا دنبال طرحی برای ساماندهی و تشکیل پرونده های اطلاعاتی از نیروهای محلی نهادهای ایرانی بود که متاسفانه با شهادتش ناتمام ماند.

 
دفتر کار وی طبقه همکف سفارت بود و افرادی که همراه وی امور امنیتی سفارت را برعهده داشتند، همگی جوانان زبده و مخلص حزب الله بودند که تمامی توان خود را بدون کمترین چشم داشتی برای حفاظت از ایرانیان مقیم به کار می گرفتند.

 
حاج رضا در روز حادثه و در حالی که جمعی از مقامات کشورمان عازم دیدار با وزیر فرهنگ لبنان بودند؛ با شنیدن صدای انفجار فوراً خود را به در سفارت رسانده و همراه با سایر نگهبانان شروع به تیراندازی به سوی مهاجم انتحاری دوم می کند که باعث می شود راننده کنترل خود را از دست داده و زودتر از موعد مقرر خودروی خود را منفجر کند؛ در واقع حاج رضا و سایر شهدای حفاظت از سفارت، توانستند با دادن جان خود از انفجار ساختمان سفارت جلوگیری نمایند و انفجار مقابل ساختمان الغدیر که خانواده های ایرانی در آن سکونت داشتند؛ باعث شهادت و جراحت جدی بسیاری از خانواده های ایرانی شد.

 
یکی از طرح های مهم حاج رضا، نصب موانع متعدد و گلدانهای بزرگ بتونی در طول بلوار قدس که سفارت در انتهای آن قرار دارد بود که حدود یک سال پیش به اجرا درآمد که قطعاً در صورت عدم اجرای آن عوامل انتحاری می توانستند آسیب های بسیار جدی تری را به ایرانیان وارد کنند.

 
نگارنده در آخرین سفر خود همراه این شهید بزرگوار به جنوب لبنان خاطرات زیادی از وی شنید. وی از اعتقاد راسخ خود به سیاست کلی دبیرکل حزب الله برای افزایش جمعیت شیعیان به رغم تمامی سختی های معیشتی سخن می گفت و اینکه این سختی ها نمی تواند آنها را از اطاعت امر سیدحسن نصرالله بازدارد و اینکه وی مخارج خانواده برادرش که در جنگ با صهیونیست ها به شهادت رسید را هم برعهده دارد.

 
اینکه وی پس از سالها فعالیت در رده های مختلف حزب الله هنوز نتوانسته بود یک خودروی شخصی خریداری کند و اینکه حتی مراسم ازدواج دو دختر خود را طی دو سال اخیر با سادگی تمام (حتی بدون دادن شام و یا نهار و صرفاً با برگزاری مراسم ساده به صرف شربت و شیرینی) برگزار کرده بود. معمولا در طول ماموریت ها، لقمه هایی که همسرش برایش آماده کرده بود را میل می کرد و به دلایل روحیات خاصش از خوردن غذاهای تشریفاتی در مراسمات دیپلماتیک خودداری می نمود.

 
این اواخر که دوستان مختلفی قبل از بازگشت به ایران با او خداحافظی می کردند؛ از آنان می خواست که دعا کنند که خداوند شهادت را روزی وی گرداند. این روزها که خبر شهادت دوستانش در سوریه را می شنید، از جاماندن از قافله شهدا خیلی ابراز تأسف و ناراحتی می کرد و تاکید می کرد که حزب الله از حضور در سوریه خجالت زده نیست و به دفاع از حرم حضرت زینب(س) افتخار می کند.

 
آخرین بار می گفت: «خدا این حاج رضوان (عماد مغنیه) را رحمت کند. من در دوره ای سفارت را ترک کرده و به عنوان یک مجاهد در حزب الله مشغول فعالیت بودم. اما بعد از جنگ ۳۳ روزه ایشان از من خواست که به سفارت برگردم و گفت که امروز تو تکلیف داری که در خدمت برادران ایرانی باشی ... بعد هم حاج عماد ما را گذاشت و خودش رفت... "

77 مقام ارشد آمریکایی اوباما را به تعامل با ایران فراخواندند +زندگی‌نامه و تصاویر


نظر به اهمیت فراوان اسامی امضا کنندگان این نامه، "مشرق" به معرفی این 77 نفر پرداخته است. بنظر می‌رسد بدنه کارشناسی آمریکایی که به منافع ملی کشور خود توجه عمیق دارد و به مسائل منطقه با «عینک اسراییلی» نمی نگرد، رویکردی واقع گرایانه را اتخاذ کرده و اوباما را به مسیر صحیحی فرا می خواند.
گروه گزارش ویژه مشرق -  77 مقام سابق نظامی، سیاسی، اطلاعاتی و کارشناسان امنیتی آمریکا در نامه‌ای به باراک اوباما از تلاش‌های رئیس‌جمهور آمریکا برای رسیدن به راه‌حل دیپلماتیک در پرونده هسته‌ای ایران، قدردانی کردند.

در نامه این مقامات سابق و فعلی دولت آمریکا، همزمان با حمایت از رویکرد اوباما در برخورد دیپلماتیک با ایران، سیاست‌های پیشین اوباما در قبال ایران - از تحریم و فشار تا تهدید نظامی و همه گزینه‌های روی میز - را عامل تغییر روش ایران در مذاکرات و تلاش برای توافق هسته‌ای دانسته‌اند.

به نظر می رسد بدنه کارشناسی آمریکایی که به منافع ملی کشور خود توجه عمیق دارد و به مسائل منطقه با «عینک اسراییلی» نمی نگرد، رویکردی واقع گرایانه را اتخاذ کرده و اوباما را به مسیر صحیحی فرا می خواند.

نظر به اهمیت فراوان اسامی امضا کنندگان این نامه، گروه گزارش ویژه مشرق به معرفی این 77 نفر پرداخته است.
*********************************************************************************

متن نامه 77 مقام آمریکایی به اوباما به شرح زیر است:

آقای رئیس جمهور،

ما تصمیم شما برای استفاده مقتدرانه از دیپلماسی برای رسیدن به توافق با ایران را تحسین می‌کنیم، بویژه اینکه به نظر می رسد اراده رئیس‌جمهور حسن روحانی نیز برای شفافیت بیشتر و وضع محدودیت‌های قابل راستی‌آزمایی و مورد قبول جامعه بین‌الملل در برنامه هسته‌ای ایران است. کار دشوار دیپلماسی هم اکنون آغاز شده است. دهه‌ها بی‌اعتمادی و نبود ارتباط میان دو کشور، کار رسیدن به توافق و ضمانت مورد نظر را برای اطمینان از اینکه برنامه هسته‌ای ایران فقط برای مقاصد صلح‌آمیز است، بسیار پیچیده خواهد کرد.

شما در تصمیم‌تان برای تعامل با ایران، بدون شک با مخالفت‌هایی روبرو خواهید شد. ما از سیاست جدید شما حمایت می‌کنیم و متعهد می‌شویم تحسین و حمایت سایر هموطنان آمریکاییمان از آرزوی شما برای ساخت خاورمیانه‌ای آرام و با همکاری متقابل در این دوره گذار را جلب کنیم. با توجه به ابتکار عمل اتخاذ شده از سوی دولت ایران که بخشی از آن ناشی از سیاست‌های پیشین شماست، گزینه دیپلماتیک در این برهه صحیح‌ترین گزینه است.

امیدواریم در این مسیر جدید مهم و سازنده‌ای که در پیش گرفته‌اید موفق باشید.


1    مورتون آبراموویچ ( Morton Abramowitz)   

وی در سال‌های ریاست جمهوری جیمی کارتر سفیر آمریکا در تایلند بود و در دولت ریگان به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور اطلاعاتی و تحقیقاتی ف با آغاز ریاست جمهوری جرج بوش پدر وی به عنوان سفیر آمریکا در ترکیه کار خود را آغاز کرد. وی در سال 1991 ریاست اندیشکده بنیاد کارنگی را عهده‌دار شد؛ سپس سرپرستی بنیاد حمایت از دموکراسی (ان‌دی‌یو) را بر عهده گرفت. وی یکی از مهمترین عوامل بنیانگذاری گروه بین‌المللی سنجش بحران (International Crisis Group) است.



2    مایکل آرماکاست  (Michael Armacost )

آرماکاست از سال 1977 تا 1978 در دولت کارتر به عنوان یکی از اعضای منتخب شورای امنیت ملی، بررسی امور مربوط به شرق آسیا و چین را بر عهده داشت. از سال 1989 تا 1993 به عنوان سفیر آمریکا در ژاپن خدمت کرد. پیش از آن وی از سال 1984 تا 1989 معاونت امور سیاسی وزیر امور خارجه را عهده‌دار بود.

در سال‌های حساس حکومت فردینان مارکوس در فیلیپین، یعنی از سال 1982 تا 1984 وی سفارت آمریکا در این کشور را اداره می‌کرد. پس از این، از سال 1995 تا 2002 وی سرپرستی مؤسسه بروکینگز را عهده‌دار شد.



3    برایان آتوود ( Brian Atwood ) 

 آتوود در دوران ریاست جمهوری کارتر به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور کنگره‌ای خدمت کرد. از سال 1986 تا 1993، اولین رئیس مؤسسه ملی دموکراتیک امور بین‌المللی ( National Democratic Institute for International Affairs) وارد این نهاد شد. در فاصله سال‌های 1993 تا 1999، ریاست یو‌اس‌اید را برعهده گرفت.

او به عنوان رئیس دانشکده مطالعات روابط عمومی همفری در دانشگاه مینسوتا در فاصله سال‌های 2002 تا 2010 خدمت کرد. در سال 2010 به درخواست اوباما وی ریاست کمیسیون هماهنگی توسعه در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را پذیرفت.



4    روبرت ماسون بیکرافت ( Robert Mason Beecraft)

از سال 2001 تا 2004 وی به عنوان سرپرست تیم دیپلماتیک آمریکا راهی بوسنی و هرزگوین شد و در آنجا نیز هدایت سازمان همکاری و امنیت در اروپا را بر عهده داشت. از سال 2004 تا 2006، به عنوان استاد استراتژی امنیت ملی در دانشکده ملی جنگ آمریکا تدریس داشت. در حال حاضر به عنوان یک دیپلمات بازنشسته، در نقش مشاور ارشد به وزارت امور خارجه آمریکا کمک می‌کند.



5    جان بیرل ( John Ross Beyrle)
وی از سال 2005 تا 2008 سفارت آمریکا در بلغارستان را اداره می‌کرد. بیرل از سال 2008 مأمور شد تا به سفارت آمریکا در فدراسیون روسیه برود و تا سال 2012 در این سمت باقی ماند. در سال‌های فعالیت وی در روسیه روابط آمریکا با این کشور رو به توسعه و بهبود رفت و منجر به عقد توافقنامه استارت2 شد.

او در حال حاضر به عنوان یکی از کارشناسان روابط آمریکا ـ روسیه، فعالیت دارت و در امور اروپای شرقی و مرکزی و روسیه و دیگر کشورهای شوروی سابق به مقامات وزارت امور خارجه آمریکا مشاوره می‌دهد.



6    حمید بیگلری( Hamid Biglari )

بیگلری مدت 16 سال است که در عرصه بانکداری و امور مالی به شرکت‌های مختلف در آمریکا مشاوره می‌دهد. وی در حال حاضر رئیس شرکت ایمرجینگ مارکتس و معاون مدیر کل شرکت سیتی‌گروپ، که هر دو از جمله شرکت‌های معتبر در بخش تجاری آمریکا هستند، مشغول به کار است.

او یکی از اعضای هیئت مدیره اندیشکده شورای روابط خارجه و یکی از اعضای هیئت امنای اندیشکده جامعه آسیا است.



7    باربارا کی. بودین (Barbara K. Bodine )

بودین در سال 1997 برای تصدی سفارت آمریکا در جمهوری یمن راهی این کشور شد. وی در سال 1999 با رایزنی‌های بسیار اسباب آزادی سه آمریکایی را که در یمن ربوده شده بودند، فراهم آورد. وی تا سال 2001 در این کشور به فعالیت خود ادامه داد.



8    آویس بولن ( Avis Bohlen )

پدر آویس بولن از سال 1953 تا 1957 سفیر آمریکا در شوروی سابق بود. وی در سال 1996 به عنوان سفیر آمریکا به بلغارستان راهی این کشور شد و تا سال 1999 در این سمت خدمت کرد. وی از سال 1999 تا 2002 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور کنترل تسلیحات مشغول به کار بود. وی هم در آکادمی دیپلماسی آمریکا و هم در اندیشکده شورای روابط خارجی عضویت دائم دارد.



9    ریچارد بوچر ( Richard Boucher )

بوچر پیش از پیوستن به وزارت امور خارجه در سال 1977، در ارتش آمریکا خدمت می‌کرد. وی در سال‌ها 75-1973 به عنوان نیروهای حافظ صلح در سنگال بود. پس از ورود به وزارت خارجه، کشورهای جنوب شرقی آسیا و نیز چین، مهمترین حوزه فعالیت او بوده است. وی در سال‌های 1999 و 2000 به عنوان نماینده ارشد آمریکا در سازمان همکاری اقتصادی آسیا ـ اقیانوسیه (اپک) خدمت می‌کرد.

او از سال 2000 تا سال 2005 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در روابط عمومی خدمت کرده است و بیشترین بازه خدمت در چنین سمتی را در طول تاریخ وزارت امور خارجه آمریکا به خود اختصاص داده است. وی در سال‌های 96-1993، سفیر آمریکا در قبرس بود.



10    کنث ال. براون ( Kenneth L. Brown )

 براون از سال 1961 تا سال 1992 در دستگاه دیپلماتیک آمریکا خدمت کرده است. وی سابقه تصدی سفارت آمریکا در ساحل عاج، غنا و جمهوری کنگو را در کارنامه خود دارد. وی همچنین به عنوان معاون دبیر کل سازمان ملل در امور سیاسی فعالیت داشته است. وی همچنین معاونت امور آفریقا در وزارت امور خارجه آمریکا را نیز بر عهده داشته است.



11    پیتر بورلیگ ( Peter Burleigh )

بورلیگ از سال 1995 تا 1997 سفارت آمریکا در سریلانکا را عهده‌دار بود و همزمان سفارتخانه آمریکا در مالدیو را نیز اداره می‌کرد. وی برای مدت کوتاهی در فاصله سال‌های 99-1998 نماینده آمریکا در سازمان ملل بود. وی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا می‌باشد.



12    وندی چمبرلین ( Wendy Chamberlin )

وی از سال 1975 وارد دستگاه دیپلماسی آمریکا شد. در سال‌های 2001 و 2002 سفارتخانه آمریکا در پاکستان را اداره می‌کرد. پیش از آن از سال 1993 تا 1996، معاون سفیر آمریکا در کوالالامپور، مالزی بود. از سال 1996 تا 1999 نیز سفارت آمریکا در لائوس را عهده‌دار شد.

در سال‌های 1999تا 2001 نیز به عنوان معاون ارشد وزیر امور خارجه در امور قاچاق مواد مخدر و اجرای قوانین خدمت کرد. وی در سال 2007 به ریاست اندیشکده مؤسسه خاورمیانه منصوب شد.



13    استفن چنی ( Stephen Cheney )

چنی، از آکادمی نیروی دریایی آمریکا فارغ التحصیل شده و مدت 30 سال در عرصه فرماندهی و آموزش نیروهای دریایی خدمت کرده است. عمده فعالیت‌های نظامی وی در ژاپن و کشورهای خاورمیانه سپری شده است. وی در حال حاضر مدیر عامل پروژه امنیت آمریکایی است. پیش از این نیز ریاست آکادمی نیروهای نظامی دریایی در هارلینجن، تگزاس را عهده‌دار بود. وی یکی از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی نیز هست.



14    جوزف کرینشن ( Joseph Cirincion)

کرینشن در حال حاضر ریاست صندوق پلاگ‌شیر را عهده‌دار است؛ این مؤسسه در عرصه سیاست گذاری تسلیحات هسته‌ای و حل منازعات فعالیت می‌کند. وی پیش از این مدت هشت سال مدیریت بخش مطالعات منع گسترش تسلیحات هسته‌ای در اندیشکده بنیاد کارنگی را بر عهده داشت.

وی مدت نه سال نیز در مجلس نمایندگان آمریکا به عنوان عضو کارشناس در کمیسیون‌های مختلف فعالیت می‌کرد. از جمله در کمیسیون خدمات مسلحانه و نیز در کمیسیون عملیات‌های دولتی.



15    الینور کانستبل ( Elinor Constable)

کانستبل از سال 1986 تا 1989، به پیشنهاد رونالد ریگان سفارت آمریکا در کنیا را عهده‌دار شد. پس از خدمت در این سمت، وی به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور علمی اقیانوس‌ها و محیط زیست بین‌المللی انتخاب شد و تا سال 1995 در این سمت مشغول به کار بود. وی یکی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا می‌باشد.



16    ویلیام هریسون کورتنی ( William Harrison Courtney)

در سال 1997 رئیس جمهور بیل کلینتون کورتنی را به عنوان مدیر کل امور روسیه، اوکراین و اوراسیا منصوب کرد. وی پیش از این سمت سفیر آمریکا در گرجستان بود و پیشتر از آن نیز سفارتخانه آمریکا در قزاقستان را اداره می‌کرد. وی همچنین در گفتگوهای هسته‌ای و فضایی ژنو، سرپرستی هیئت آمریکایی ناظر بر معاهدات منع آزمایشات هسته‌ای را عهده‌دار بود. همچنین در سفارت‌خانه‌های آمریکا در مسکو و برازیلیا، به عنوان سرپرست هیئت نظارت بر امنیت، ایمنی و خنثی‌سازی تسلیحات هسته‌ای را بر عهده داشت.

وی یکی از اعضای کارشناسان امور بین‌المللی در اندیشکده شورای روابط خارجی می‌باشد و در آکادمی دیپلماسی آمریکا نیز عضو است. وی همچنین یکی از اعضای هیئت مدیره اندیشکده شورای امور جهانی است.



17    چستر ای. کروکر ( Chester A. Crocker )

کروکر از سال 1981 تا 1989، در دولت ریگان،  معاون وزیر امور خارجه در امور آفریقا بود. وی معمار اصلی سیاست «تعامل سازنده» در قبال رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی بوده و در استقلال یافتن نامبیا اثری ملموس داشت.



18    رایان کروکر ( Ryan Crocker )

کروکر را می‌توان از برجسته‌ترین سفرای آمریکا در منطقه خاورمیانه دانست. وی سال‌های 93-1990 را در لبنان، 97-1994 را در کویت، 2001-1998 را در سوریه، 07-2004 را در پاکستان، 09-2007 را در عراق و 12-2011 را در افغانستان سفارت‌خانه آمریکا را اداره کرد. جرج بوش پسر وی را شاهزاده عرب آمریکا خطاب کرده است.

وی عناوین افتخاری و مدال‌های بسیاری را از دولت و دستگاه دیپلماتیک آمریکا دریافت کرده است، از جمله مدال آزادی ریاست جمهوری را که در سال 2009 از دست جرج دبلیو. بوش اخذ کرد. همچنین وی از طرف نیروی دریایی آمریکا، به عنوان تفنگدار دریایی افتخاری، ملقب شده است.



19    والتر کاتلر ( Walter Cutler )

کاتلر از جمله سفرای بسیار مهم و برجسته دستگاه دیپلماسی آمریکا، کسی است که در سال 1979 برای تصدی سفارتخانه آمریکا در ایران انتخاب شده بود. وی در سال‌های 87-1984 و 89-1987 سفارتخانه آمریکا در عربستان سعودی را اداره می‌کرد.

او در سال‌های 84-1982 در تونس و در سال‌های 79-1975 در کنگو تصدی سفارت آمریکا را عهده‌دار بود. وی همچنین معاون وزیر امور خارجه در امور کنگره‌ای بود. از سال 1986 تا 2006 ریاست مرکز بین‌المللی مدیترانه را بر عهده داشت. وی همچنین یکی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا است.



20    سوزان دی‌مگیو ( Suzanne DiMaggio)

وی به عنوان معاون مدیر کل برنامه سیاست گذاری در انجمن سازمان ملل در ایالات متحده (یو‌ان‌ای ـ یو‌اس‌ای) با تمرکز خاص روی حل منازعات بین‌المللی، از جمله بحران هسته‌ای ایران فعالیت داشته است. در سال 2007 به اندیشکده انجمن آسیا می‌پیوندد و ریاست کارگروه برنامه‌های سیاست گذاری جهانی را در این اندیشکده عهده‌دار می‌شود. هدف از این کارگروه ارائه راه حل برای مهمترین چالش‌هایی می‌باشد که پیش روی آمریکا قرار گرفته است.



21    تئودور ال. الیوت ( Theodore L. Eliot, Jr)

الیوت در سال‌های 78-1973 سفیر آمریکا در افغانستان بود. پیش از آن تاریخ وی به عنوان دیپلمات در کشورهایی همچون سریلانکا، آلمان، شوروی سابق و ایران خدمت کرد. وی پس از بازنشست شدن از دستگاه دیپلماتیک، برای مدتی مدیریت شرکت تولید تسلیحات ریتون را عهده‌دار بود. وی همچنین از سال 1990 تا 2002 از اعضای هیئت مدیره بنیاد آسیا بود و نیز در سال‌های 1985 تا 1987، مدیریت مرکز امور آسیا اقیانوسیه در بنیاد آسیا را عهده‌دار بود.



22    نانسی الی رفل ( Nancy Halliday Ely-Raphel)

وی در سال‌های 1998 تا 2001 سفارتخانه آمریکا در اسلونی را اداره کرد. وی به عنوان مشاور ارشد وزیر امور خارجه در امور دموکراسی، حقوق بشر و کار و مشاور حقوقی در امور آفریقا در دستگاه دیپلماسی آمریکا خدمت کرده است. وی یکی از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی است.



23    روبرت ویلیام فراند ( Robert William Farrand )

فراند در مدت خدمت خود در وزارت امور خارجه آمریکا به کشورهای گینه نو، جزایر سلیمان، بوسنی و هرزگوین، چک‌اسلواکی و شوروی سابق اعزام شد. وی در سال‌های 1990 تا 1993 سفارت‌خانه آمریکا در گینه نو را اداره می‌کرد. وی یکی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا می‌باشد.



24    لزلی اچ. گلب ( Leslie H. Gelb )

گلب از سال 1967 تا 1969 مدیر بخش سیاست گذاری و کنترل تسلیحات برای امور امنیتی بین‌المللی در وزارت دفاع آمریکا مشغول به فعالیت بود. وی بالاترین جایزه پنتاگون، یعنی مدال ممتاز خدمت را از آن خود کرده است. وی در سال‌های 77-1973 به عنوان خبرنگار دیپلماتیک نشریه نیویورک تایمز فعالیت داشت.

او در دولت کارتر به عنوان معاون وزیر امور خارجه مشغول به کار شد و مدال افتخار وزارت امور خارجه را نیز از آن خود کرد. وی در سال 1993 ریاست اندیشکده شورای روابط خارجی را بر عهده گرفت و در سال 2012 به عنوان رئیس بازنشسته این اندیشکده به فعالیت مشاوره خود ادامه داد. وی در اندیشکده‌های مختلفی همچون شبکه امنیت ملی، پروژه ترومن، مرکز منافع ملی و گروه ائتلاف علیه ایران هسته‌ای، در زمره هیئت رئیسه و مشاور ارشد فعالیت می‌کند.



25    روبرت اس. گلبارد ( Robert S. Gelbard)

گلبارد در دولت کلینتون یکی از فرستادگان وی به منطقه بالکان بود. وی در سال 1998 با میلشویچ دیدار کرد و به او در مورد حمله احتمالی ناتو به صربستان هشدار داد. وی در سال‌ها 91-1988 و 2001-1999 به ترتیب سفارت آمریکا در بولیوی و اندونزی را بر عهده داشت. وی یکی از اعضای دیپلماسی آمریکا است.



26    ادوارد ویلیام گنهم ( Edward William Gnehm, Jr)

وی از سال 1969 وارد وزارت خارجه آمریکا شد و مناصب متعددی را تا کنون بر عهده داشته است، از جمله: معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای نزدیک و جنوب آسیا، مدیر نیروی انسانی وزارت امور خارجه، معاون وزیر دفاع در امور آسیای نزدیک و آسیای جنوبی، سفیر آمریکا در کویت از سال 1991 تا 1994، سفیر آمریکا در استرالیا به سال‌های 2000تا 2001 و سفیر آمریکا در اردن از سال 2001 تا 2003. 



27    لی اچ. همیلتون ( Lee H. Hamilton )

همیلتون از سال 1965 تا 1999 به عنوان نماینده دموکرات ایالت ایندیانا در مجلس نمایندگان آمریکا خدمت کرده است. وی ریاست کمیسیون‌های مختلفی از جمله کمیسیون امور خارجه، کمیسیون دائمی منتخب برای امور اطلاعاتی و کمیسیون مشترک امور انتشاراتی را بر عهده داشته است.

او همچنین معاون رئیس کمیسیون یازده سپتامبر بود. وی همچنین ریاست و اداره اندیشکده مرکز ویلسون را نیز در کارنامه خود دارد. در سال 2008 به حمایت از اوباما پرداخت و او را در جریان مبارزات انتخاباتی همراهی کرد.



28    ویلیام هاروپ ( William Caldwell Harrop )

ویلیام هاروپ از جمله سفرای برجسته آمریکا است که در طول مدت خدمت 39ساله خود در وزارت خارجه، سفارت‌خانه آمریکا در گینه، کنیا، سیشل، زئیر و اسرائیل را اداره کرده است. وی همچنین در ایتالیا و بلژیک نیز سمت دیپلماتیک داشته است.

او به ریاست انجمن خدمات خارجی آمریکا انتخاب شد و نشان ممتاز افتخاری وزارت امور خارجه را از آن خود کرده است. وی عضویت در مؤسسه امور خارجی واشنگتن و اندیشکده شورای روابط خارجی را در کارنامه خود دارد. هاروپ در آکادمی دیپلماسی آمریکا نیز عضو است.



29    استفن هاینتز ( Stephen Heintz )

هاینتز در سال 2001 به عنوان ششمین رئیس صندوق برادران راکفلر، به این مؤسسه پیوست. پیش از این وی در جایگاه‌های مختلفی در بخش دولتی و غیرانتفاعی فعالیت داشته است.

او بنیانگذار و رئیس اندیشکده دموس است. پیش از آن نیز معاون مدیر عامل مؤسسه شرق‌غرب بود. وی از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی است و در سال‌های 2009، 2010، 2011 و 2013 توسط نشریه نانپرافیت تایمز به عنوان یکی از 50 رهبر با نفوذ در بخش غیرانتفاعی معرفی شده است. 



30    کریستوفر هیل ( Christopher Hill )

وی در سال 1977 وارد وزارت امور خارجه شد. در سال‌های 85-1983 به عنوان مسئول امور اقتصادی به سفارت آمریکا در کره جنوبی رفت. در سال‌های 99-1996 سفیر آمریکا در مقدونیه بود، در سال 1998 و 1999 به عنوان فرستاده ویژه راهی کوزوو شد و در سال‌های 2000 تا 2004 سفارتخانه آمریکا در لهستان را اداره می‌کرد. در سال‌های 2004 و 2005 به سفارت جمهوری کره منصوب شد و پس از آن به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای شرقی و اقیانوسیه گماشته شد. وی در سال 2009 به پیشنهاد اوباما به عنوان سفیر آمریکا در عراق منصوب شد. 



31    کارلا هیلز ( Carla Hills)

هیلز در دولت جرالد فورد، در سمت وزیر مسکن و توسعه شهری آمریکا مشغول به خدمت شد. وی اولین زنی بود که چنین سمتی را عهده‌دار می‌شد و سومین زنی بود که به عنوان وزیر در دولت آمریکا خدمت کرد. وی پیش از سمت مذکور، به عنوان معاون دادستان عالی آمریکا، بخش مدنی وزارت دادگستری را اداره می‌کرد.

در دولت جرج بوش پدر، در فاصله سال‌های 1989 تا 1993 وی به عنوان نماینده صنف تجار آمریکا مشغول به کار شد. هیلز معاون رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی است و در اندیشکده‌ های مختلفی از جمله مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل، مرکز همکاری برای امنیت آمریکا، گروه سنجش بحران بین‌الملل، شورای سیاست گذاری بین‌المللی و مؤسسه پترسون، عضویت داشته و مشاوره می‌دهد.



32    هیثر ام. هاجز ( Heather M. Hodges )

وی از سال 1980 وارد دستگاه وزارت خارجه آمریکا شد و در اولین مأموریت خود به کاراکاس، ونزوئلا اعزام گردید. سپس راهی گواتمالا شد و پس از آن اداره دفتر امور پرو در وزارت خارجه را عهده‌دار شد. وی موفق به اخذ مجوز پیرسون برای ورود به کنگره گردید و در آنجا به کمیسیون فرعی امور مهاجرین و پناهندگان در سنا مشاوره می‌دهد.

او در سال 1993 به عنوان سفیر آمریکا در نیکاراگوئه انتخاب شد و در سال‌های 2003 تا 2006 نیز به اداره سفارت آمریکا در مولداوی موظف گردید.



33    آلن هولمز ( H. Allen Holmes )

هولمز خدمت در وزارت خارجه آمریکا را در سال 1959 آغاز کرد. وی در سال‌ 1982 به سمت سفیر آمریکا در پرتغال منصوب شد و از سال 1985 تا 1989 نیز به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی‌ـ نظامی انتخاب گردید.

هولمز در دولت کلینتون به انتخاب وی به عنوان معاون وزیر دفاع در امور عملیات‌های ویژه و منازعات محدود مشغول به فعالیت شد. در همین دوره بود که دفتر تحت اداره او به وزارت دفاع پیشنهاد داد که استراتژی ضد تروریستی ملی جدیدی را در پیش گیرد.



34    ویلیام جی. وندن هوول ( William Jacobus vanden Heuvel)

هوول نویسنده، تاجر، وکیل مدافع و سفیر کهنسال آمریکایی است که کار خود را به عنوان معاون اجرایی سفیر آمریکا در تایلند در سال‌ 1953 آغاز کرد. وی در سال‌های 79-1977 به عنوان سفیر آمریکا در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو و معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل به سال‌های 81-1979، خدمت کرد.

وی در شرکت‌های مختلفی به عنوان عضوی هیئت مدیره فعالیت کرده است از جمله، در شرکت‌های یو‌اس بنک‌نوت، تایم وارنر و شرکت نفتی نورث‌ آگین. در حال حاضر وی مدیر بنیاد آمریکا اطریش و معاون مدیر شورای سفرای آمریکای است. او در اندیشکده شورای روابط خارجی نیز عضو است و وی در مؤسسه جامعه اُاس‌اس، عضویت افتخاری دارد.



35    توماس ال. هیوز ( Thomas L. Hughes)

هافز در دولت‌های کندی و جانسون به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور تحقیق و اطلاعات مشغول به فعالیت بوده است. از سال 1971 ریاست اندیشکده بنیاد کارنگی را بر عهده گرفت.


36    روبرت هانتر ( Robert Edwards Hunter )

هانتر، کارشناس ارشد مرکز روابط فراآتلانتیک در دانشکده مطالعات پیشرفته روابط بین‌الملل جان هاپکینز در دانشگاه هاروارد است. پیش از این وی به عنوان سفیر آمریکا در ناتو (98-1993) خدمت کرده است.

او در دولت رئیس جمهور جیمی کارتر به عنوان مدیر امور خاورمیانه مشغول به کار بود و در شورای امنیت ملی در سال‌های 79-1977 مدیریت امور اروپای غربی را بر عهده داشت. او در سال‌های 1993 تا 1997 مشاور سیاست خارجی سناتور ادوارد ام. کندی بود.

هیوز تا کنون بیش از 850 عنوان مقاله و یادداشت در نشریه‌های مختلفی همچون فارن پالیسی، فارن افیرز، واشنگتن کوارترلی و ... منتشر شده است.



37    دنیس جت ( Dennis Coleman Jett)

جت در دولت کلینتون عهده‌دار سفارتخانه آمریکا در موزامبیک و پرو بود. وی در حال حاضر در دانشکده روابط بین‌الملل دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا تدریس می‌کند.



38    جیمز آر. جونز ( James R. Jones)

جونز در سال 1965 به کاخ سفید وارد شد و به عنوان رئیس ستاد مشترک در دولت لیندون جانسون، منصوب گردید. پس از اتمام دوره ریاست جمهوری جانسون وی برای اولین بار در انتخابات کنگره شرکت کرده و به عنوان نماینده اوکلاهاما وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد. وی پس از این شش دوره در انتخابات شرکت کرده و پیروز شد و در تمام ادوار در کمیسیون بودجه مشغول به فعالیت بود. در سال 1993 به انتخاب رئیس جمهور کلینتون به سفارت آمریکا در مکزیک گماشته شد.



39    ریچارد دی. کازلاریچ ( Ricahrd D. Kauzlarich)


وی در سال‌های 93-1991 مسئولیت روابط آمریکا با شوروی سابق و برقراری روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا را برعهده داشت. وی در سفارت‌خانه‌های آمریکا در اتیوپی، اسرائیل و توگو خدمت کرد و در سال‌های 97-1994 سفارت آمریکا در آذربایجان را عهده‌دار بود و در سال‌های 99-1997 در بوسنی و هرزگوین سفارتخانه آمریکا را اداره می‌کرد. او به عنوان کارشناس اطلاعات ملی از سال 2003 تا 2011 در وزارت امور خارجه مشغول به کار بوده است. 



40    دنیل کورتزر ( Daniel Charles Kurtzer )

وی در سال 1981 به عنوان سفیر آمریکا در قاهره منصوب شد. در سال‌های 2001 تا 2005 نیز به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل انتخاب شد. وی به همراه جیمز اشتاین برگ و دنیس راس، بیانیه سال 2008 اوباما برای آیپک را تنظیم کردند.



41    بروس لینگن ( Bruce Laingen )

وی در طول جنگ جهانی دوم در خدمت نیروی دریایی آمریکا بود و در سال 1949 به وزارت امور خارجه آمریکا پیوست. وی در جریان تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی جمهوری اسلامی ایران، در شمار آمریکایی‌هایی بود که به گروگان گرفته شدند. لینگن پیش از این در سال 1977 سفیر آمریکا در مالت بود.



42    جورج دبلیو. لانداو ( George W. Landau )

وی در سال 1957 وارد وزارت امور خارجه آمریکا شد. عمده حوزه فعالیت او آمریکای جنوبی می‌باشد و سفارتخانه‌های آمریکا در پاراگوئه، شیلی و ونزوئلا را اداره کرده است. او از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی و آکادمی دیپلماسی آمریکا می‌باشد.



43    جان لیمبرت ( John Limbert )

لیمبرت از جمله کارمندان سفارت آمریکا در تهران بود که به سال 1979 توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد و وی نیز در شمار دیگر آمریکایی‌های حاضر در این سفارت‌خانه به گروگان گرفته شد. وی پیش از آن در کشورهایی همچون الجزایر، جیبوتی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی فعالیت داشت. از سال 2000 تا  2003 به سفارت آمریکا در جمهوری اسلامی موریتانی گماشته شد. لیمبرت، یکی از اعضای هیئت مشاوره شورای ملی آمریکایی ـ ایرانی است.



44    فرانک لوی ( Frank Loy)

لوی از سال 1981 تا 1995 رئیس صندوق مارشال بود. وی از سال 1998 تا 2001 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور جهانی فعالیت کرد.



45    ویلیام اچ. لورز ( William H. Lures )

لورز مدیر کنونی پروژه ایران در دانشگاه کلمبیا است. وی به مدت ده سال رئیس انجمن سازمان ملل در ایالات متحده بوده است. لورز همچنین مدت 32 سال را در وزارت امور خارجه آمریکا خدمت کرده است. وی در سال 1978 به عنوان سفیر آمریکا در ونزوئلا تعیین شد و پس از آن در سال 1983 به چک‌اسلواکی رفت.



46    پرینستون ناتان لیمن ( Princeton Nathan Lyman )

لیمن در سال‌های 89-1986 در نیجریه و در سال‌های 95-1992 در آفریقای جنوبی، سفارت آمریکا را عهده‌دار بود. در سال‌های 98-1996 معاون وزیر امور خارجه در امور سازمان‌های بین‌المللی بود. وی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا و همچنین مؤسسه آسپن و نیز شورای روابط خارجی است.



47    جسیکا تی. متیوس ( Jessica T. Mathews)

متیوس در سال‌های 1977 تا 1979، ریاست دفتر امور جهانی شورای امنیت ملی را بر عهده داشت. در سال 1993 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور جهانی تعیین شد. از سال 1993 تا 1997 به عنوان کارشناس ارشد در اندیشکده شورای روابط خارجی فعالیت کرد. وی در سال 1997 مقاله مشهور «تغییر جهت قدرت» خود را در نشریه فارن افیرز منتشر کرد که به تصدیق هیئت تحریریه این نشریه به عنوان یکی از برجسته‌ترین مقالات این نشریه در 75 سال پیشینه آن می‌باشد. وی از سال 1997 به ریاست اندیشکده بنیاد کارنگی منصوب شد و همچنان در این سمت به فعالیت مشغول است.



48    جک متلوک ( Jack Matlock)

متلوک از برجسته‌ترین چهره‌های متخصص شوروی سابق است که در سال‌های جنگ سرد نقش برجسته‌ای ایفا کرد. وی در سال‌های 91-1987 سفارت آمریکا در شوروی سابق را عهده‌دار بود. در دولت ریگان وی به اداره سفارت‌خانه آمریکا در چک‌اسلواکی موظف شد. از وی آثار بسیاری در نشریات علمی و خبری مختلف منتشر شده است.



49    ریچارد مک‌کورمک ( Richard T. McCormack)

مک‌کورمک در سال 1982 به دستور ریگان به معاونت امور تجاری و اقتصادی وزیر امور خارجه آمریکا منصوب شد و تا سال 1985 در این سمت باقی ماند. در آن تاریخ ریگان مأموریت جدیدی به او محول کرد و وی را در سمت سفیر آمریکا در سازمان دولت‌های آمریکایی منصوب کرد.

در سال 1989 رئیس جمهور بوش پدر وی را به عنوان معاون امور اقتصادی و کشاورزی وزیر امور خارجه آمریکا منصوب کرد که این سمت تا سال 1991 ادامه یافت. وی از سال‌های 2004 تا 2006 به عنوان مشاور ارشد در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل مشغول به فعالیت بود.



50    توماس ایی. مک‌نامارا ( Thomas E. McNamara )

در سال 1986 ریگان، مک‌نامارا را به عنوان مدیر بخش ضد تروریسم و ضد مواد مخدر در شورای امنیت ملی آمریکا منصوب کرد. سپس در سال 1988 وی را در مقام سفیر آمریکا به کلمبیا اعزام کرد. او تا سال 1991 بر این سمت باقی بود تا اینکه بوش او را به عنوان مشاور ویژه رئیس جمهور در امور امنیت ملی و مدیر ارشد برنامه‌های بین‌المللی و امور آفریقایی در شورای امنیت ملی، منصوب کرد. وی سومین نفری است که مدال خدمات ویژه در امور اطلاعات ملی را به خود اختصاص داد. 



51    ویلیام بی. میلام ( William B. Milam )

میلام از سال 1998 تا 2001 سفیر آمریکا در پاکستان بود. پیش از آن به عنوان کاردار سفارت آمریکا در لیبی به سر می‌برد. وی در حال حاضر به عنوان کارشناس ارشد در اندیشکده مرکز ویلسون فعالیت دارد.



52    توماس میلر ( Thomas J. Miller)

وی در سال 1976 به وزارت امور خارجه آمریکا پیوست و کار خود را با مدیریت دفتر امور اسرائیل و دفتر امور اعراب ـ اسرائیل و مدیریت دفتر امور شمال آفریقا را عهده‌دار شد. وی در دولت بوش پسر به سفارت آمریکا در یونان گماشته شد. پیش از آن نیز در دولت کلینتون سفارت بوسنی و هرزگوین و قبرس را عهده‌دار بود. وی یکی از اعضای اندیشکده شورای روابط خارجی است.



53    ویلیام جی. میلر ( William G. Miller  )

میلر در سال 1986 کارشناس ارشد امور بین‌الملل در مؤسسه سیاست گذاری هاروارد بود که به ریاست کمیسیون آمریکایی روابط آمریکا ـ شوروی منصوب شد. از سال 1993 تا 1998 وی به عنوان سفیر آمریکا در اوکراین مشغول به کار شد. میلر در اندیشکده‌های شورای روابط خارجی، مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک و مؤسسه خاورمیانه، عضو است.



54    کامرون مانتر ( Cameron Munter)

مانتر از در سال‌های 2001-1999 مدیر دفتر اروپای مرکزی، شرقی و شمالی در شورای امنیت ملی بود. پیش از آن معاون حقوقی وزارت امور خارجه بود و در سال‌ها 98-1997 در دفتر توسعه ناتو، رئیس ستاد مشترک بود. وی در سال 2007 برای تصدی سفارت آمریکا در صربستان عازم این کشور شد. او در سال 2010 نیز به عنوان سفیر آمریکا در پاکستان به این کشور روانه شد که در سال 2012 پیشاپیش استعفا داده و از کار در وزارت امور خارجه کناره‌گیری کرد.



55    ریچارد مورفی ( Richard Murphy)

مورفی از سال 1974 تا 1978 سفارت آمریکا در سوریه را بر عهده داشت. پس از آن بلافاصله راهی فیلیپین شده و تا سال 1981 سفارت آمریکا در این کشور را عهده‌دار بود. پس از آن نیز به عربستان سعودی اعزام شد و سفارت‌خانه آمریکا در این کشور را تا سال 1983 اداره کرد. در سال‌های 89-1983 وی به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور آسیای نزدیک و جنوبی، مشغول به کار شد. مورفی در سال‌های 1993 تا 2004، مدیر میزگرد خاورمیانه در شورای روابط خارجی بود.



56    گرگوی نیوبولد ( Gregory S. Newbold)

نیوبولد، ژنرال سه ستاره تفنگداران دریایی آمریکا است که فرماندهی عملیات‌های ستاد مشترک [نیروی دریایی] را در سال‌های 2000 تا 2002 (زمانی که بازنشسته شد) بر عهده داشت. وی از برجسته‌ترین نظامیان مخالف طرح‌های دونالد رامسفلد برای اشغال عراق بود و بازنشستگی زودهنگام او بی ربط به این ماجرا نبود.

معاونت امور نظامی فرمانده نیروی دریایی آمریکا، طراح سیاست گذاری جنگی در ستاد مشترک نیرو‌های مسلح، مدیر طرح و برنامه نیروی انسانی تفنگداران دریایی آمریکا و استاد دانشکده ملی جنگ آمریکا از جمله فعالیت‌های مهمی است که نیوبولد در کارنامه خود دارد.



57    رونالد نیومن ( Ronald Neumann )

وی در سال 1970 وارد وزارت خارجه آمریکا شد و به تدریج در حوزه خاورمیانه و به طور خاص منطقه خلیج فارس، تخصص خود را تکمیل کرد. در سال 1973 وی به عنوان سرکنسولگری آمریکا در تبریز مشغول به کار شد. وی در سال 1991 مدیریت دفتر امور ایران و عراق را بر عهده گرفت. در سال 1994 برای تصدی سفارت آمریکا در الجزایر راهی آن کشور شد.

نیومن سپس به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک مشغول به کار شد و در سال 2000 به عنوان سفیر آمریکا در بحرین انتخاب شد. او در سال 2005 روانه افغانستان شد تا سفارت آمریکا در این کشور را عهده‌دار  شود. پدر او نیز سفیر آمریکا در افغانستان بود. نیومن از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکاست و تسلط کامل به زبان‌های عربی، فرانسه و فارسی دارد. 



58    توماس نیلز ( Thomas Michael Tolliver Niles)

نیلز در سال 1985 برای تصدی سفارت آمریکا در کانادا به این کشور رفت و تا سال 1989 در این کشور بود. پس از آن در سال‌های 91-1989 سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا بود و در سال‌های 97-1993 سفارت آمریکا در یونان را اداره می‌کرد. وی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا می‌باشد. 



59    جوزف نای ( Joseph Nye )

جوزف نای به عنوان یکی از بنیانگذاران نظریه نئولیبرالیسم در روابط بین‌الملل و پیشرو و سردمدار نظریه قدرت نرم است. وی مفهوم «قدرت هوشمند» را بنیان گذاری کرد. نای در میان 1700 پژوهشگر برجسته روابط بین‌الملل، جایگاه ششمین کارشناس برجسته و صاحب نظر این حوزه را در بیست سال گذشته به خود اختصاص داده است.

جدای از فعالیت‌های علمی و سوابق پژوهشی وی، معاونت وزیر امور خارج در امور امنیتی را در دولت کلینتون در کارنامه خود دارد. وی در سال‌های 94-1993 مدیریت شورای امنیت ملی را که کار هماهنگی ارزیابی‌های اطلاعاتی برای رئیس جمهور را انجام می‌دهد، بر عهده داشت. وی در حال حاضر ریاست دانشکده مطالعات حکومتی جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد را عهده‌دار است.



60    پائول پیلار ( Paul Pillar )

پیلار 28 سال سابقه کار اطلاعاتی در آژانس اطلاعات مرکزی (سی‌آی‌ای) را در کارنامه خود دارد. وی از سال 1977 تا 2005 در این نهاد مشغول به فعالیت بوده و عمده فعالیت‌های اطلاعاتی او مربوط به منطقه خاورمیانه می‌شود. وی در حال حاضر یکی از کارشناسان مؤسسه بروکینگز است.

او از جمله مخالفان بوش پسر در حمله به عراق بود و معتقد بود ارزیابی‌های اطلاعاتی جامعه اطلاعاتی آمریکا از وضعیت عراق نادرست است. از وی مقالات بسیاری منتشر شده است و همچنین پیلار در نشست‌ها و رویدادهای بسیاری در اندیشکده‌های مختلف آمریکایی و اروپایی شرکت می کند.



61    توماس آر. پیکرینگ ( Thomas R. Pickering)

پیکرینگ دیپلمات بازنشسته و برجسته آمریکایی است که در سال 2001 از خدمت در وزارت امور خارجه بازنشسته شد و به عنوان معاون مدیر کل دفتر روابط بین‌الملل شرکت بوئینگ تا سال 2006 مشغول به کار شد. در دوران خدمت خود در وزارت امور خارجه وی سفیر آمریکا در روسیه (96-1993)، در هند (93-1992)، در سازمان ملل (92-1989)، در اسرائیل (88-1985)، در السالوادر (85-1983)، در نیجریه (83-1981) و در اردن (78-1974) بود.

او سال‌های 1997 تا 2000 را به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی خدمت کرد. پیکرینگ نشان سفیر برجسته، بالاترین نشان دستگاه دیپلماسی آمریکا را در اختیار دارد. وی از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکا است و در اندیشکده‌های مختلفی همچون شورای ایرانی آمریکایی‌ها، مرکز هنری استیمسون، پروژه اصلاح امنیت ملی، شورای روابط خارجی و مرکز ویلسون عضویت و فعالیت دارد.


62    آنتونی کوینتون ( Anthony Quainton )

کوینتون در سال 1976 به عنوان سفیر آمریکا در امپراطوری آفریقای منصوب شد و تا سال 1978 در این کشور بود. پس از آن به عنوان هماهنگ کننده امور ضدتروریسم در دولت مشغول به کار شد و تا سال 1981 در همین سمت باقی ماند.

کوینتون در سال‌های 84-1982 سفارت آمریکا در نیکاراگوئه را بر عهده داشت و در سال‌های 87-1984 نیز سفارت‌خانه آمریکا در کویت را اداره می‌کرد. پس از آن در سال 1989 به پرو رفت و سفارت آمریکا را تا سال 1992 در این کشور بر عهده گرفت. او در سال‌های 95-1992 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور امنیت دیپلماتیک فعالیت داشت.



63    ویلیام ای. رینش ( William A. Reinsch )

رینش در حال حاضر ریاست شورای ملی تجارت خارجی (ان‌اف‌تی‌سی) را بر عهده دارد. این شورا در سال 1914 بنیانگذاری شد و قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین انجمن تجاری است که به موضوعات سیاست گذاری تجاری، تأمین مالی صادرات، مالیات گذاری بین‌المللی و منابع انسانی می‌پردازد. پیش از پیوستن به ان‌اف‌تی‌سی، رینش به عنوان معاون وزیر تجارت در امور سیاست گذاری صادرات فعالیت می‌کرد.



64    ویلیام ای. راف ( William A. Rugh)

راف از سال 1964 تا 1995، در دستگاه وزارت امور خارجه آمریکا مشغول بود و 9 مأموریت دیپلماتیک را در جهان عرب به انجام رساند. وی در سال‌های 84-1981 سفیر آمریکا در یمن بود و از سال 1992 تا 1995 سفیر آمریکا در امارات متحده عربی و نیز به عنوان معاون هیئت اعزامی به سوریه در سال‌های 85-1981 ایفای نقش کرد.

وی همچنین از طرف آژانس اطلاعات ایالات متحده در جده، ریاض، قاهره و واشنگتن انجام وظیفه کرد. او صاحب چندین تألیف در حوزه دیپلماسی و جهان عرب است. راف در حال حاضر عضو مؤسسه خاورمیانه است.



65    کریم سجادپور ( Karim SajjadPour )

سجادپور مدت چهار سال است که به بنیاد کارنگی پیوسته است و پیش از آن در گروه سنجش بحران‌های بین‌المللی به عنوان تحلیلگر مسائل ایران فعالیت داشت. وی در سال 2007 در نشست جهانی اقتصاد داووس نشان «رهبر جوان جهانی» را دریافت کرد.



66    گری سیک ( Garry Sick)

گری سیک کارشناس برجسته مسائل خاورمیانه است که در دوران ریاست جمهوری فورد، کارتر و ریگان، به عنوان کارشناس ویژه مسائل ایران در شورای امنیت ملی حضور داشته است. وی دو عنوان کتاب در مورد روابط میان ایران ـ آمریکا تألیف کرده است.



67    آنه ماری اسلاتر ( Anne-Marie Slaughter )

اسلاتر در حال حاضر استاد سیاست و امور بین‌الملل در دانشگاه پرینستون است. پیش از این وی ریاست دانشکده مطالعات روابط عمومی و بین‌الملل وودرو ویلسون در دانشگاه پیرنستون را بر عهده داشت. او در سال‌های 2009 تا 2011 به عنوان مدیر سیاست گذاری در وزارت امور خارجه مشغول به کار بود و صاحب تألیفات بسیاری در حوزه روابط بین‌الملل است. 



68    رونالد اسپایرز ( Ronald Spires)

دیپلمات برجسته آمریکایی که دارای نشان سفیر کارکشته از طرف وزارت امور خارجه است. وی در سال‌های 74-1973 سفارت آمریکا در باهاما را اداره می‌کرد و در سال‌های 80-1977 نیز در ترکیه عهده‌دار این سمت بود. او در سال‌های 89-1983 معاون وزیر امور خارجه در امور مدیریتی بود.

اسپایزر در سال 2004 به گروهی با عنوان «فرماندهان نظامی و دیپلمات‌های خواهان تغییر» پیوست که می‌کوشید سیاست خارجی جرج بوش پسر را نقد کند و در جریان مبارزات انتخاباتی سال 2004 از جان کری حمایت کرد.



69    نیکولاس ولیوتس ( Nicholas Veliotes )

وی در سال 1955 کار خود در وزارت امور خارجه را آغاز کرد. وی به طور خاص در منطقه خاورمیانه به انجام مأموریت‌های دیپلماتیک مشغول بود. او از سال 1978 تا 1981 به سفارت آمریکا در اردن اعزام شد و از سال 1981 تا 1984 معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک و جنوبی بود.

وی از این سال به بعد تا هنگام بازنشستگی در سال 1986 به سفارت آمریکا در مصر گماشته شد و اکنون از اعضای آکادمی دیپلماسی آمریکاست. 



70    جیمز والش ( James Walsh )

جیمز والش استاد امنیت بین‌الملل در دانشگاه ام‌آی‌تی است. وی در کارگروه تروریسم رادیولوژیکی در دانشگاه هاروارد عضویت دارد. او به طور خاص روی چند پروژه مربوط به ایران و کره شمالی فعالیت می کند. وی در چند موضع با حضور در مجلس سنا به ایراد سخنرانی در مورد مسئله هسته‌ای ایران پرداخته است. 



71    الکساندر واتسون ( Alexander Watson)

واتسون در سال 1962 وارد وزارت امور خارجه شد. او در سال‌های 81-1980 به عنوان کاردار سفارت آمریکا در بولیوی خدمت کرد. واتسون از سال 1986 تا 1989 سفیر آمریکا در پرو بود و در سال‌های 96-1993 معاون وزیر امور خارجه در امور بین‌آمریکایی بود. واتسون نیز به گروه انتقادی «دیپلمات‌ها و فرماندهان نظامی حامی تغییر» پیوست.



72    آلن ونت ( Allen Wendt )

ونت در سال 1968 به عنوان سفیر آمریکا در این کشور مشغول به فعالیت بود که به همراه دیگر کارمندان سفارت آمریکا در ویتنام مورد حمله ویتکنگ‌ها قرار گرفت. بعدها در سال 1993 وی به عنوان سفیر آمریکا در اسلونی مشغول به کار شد و تا سال 1995 در این سمت باقی ماند.



73    جان وایتهد ( John Cunningham Whitehead)

وایتهد، بانکدار مشهور آمریکایی در حال حاضر یکی از اعضای بنیاد یادبود مرکز تجارت جهانی است. وی در سال‌های 89-1985 به عنوان معاون وزیر امور خارجه در دولت ریگان مشغول به کار بود و مدال ریاست جمهوری برای شهروند برتر را از دست ریگان تحویل گرفت.



74    لارنس ویلکرسون ( Lawrence Wilkerson )

سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا و رئیس ستاد مشترک در دوران تصدی وزارت امور خارجه توسط کالین پاول.

وی از جمله افرادی بود که پیشنهاد همکاری ایران برای ایجاد ثبات در عراق را با دیده مثبت نگریست، با این حال دیک چنی آن را رد کرد. وی از مخالفین دیک چنی و به طور کلی سیاست خارجی دولت بوش بود. 



75    روس ویلسون ( Ross L. Wilson )

ویلسون از سال 2000 تا 2003 سفیر آمریکا در آذربایجان بود. او در سال‌های 08-2005 نیز به سفارت آمریکا در ترکیه گماشته شد. وی در حال حاضر در مرکز مطالعات اوراسیا در اندیشکده شورای آتلانتیک مشغول به فعالیت است.



76    تیموتی ویرث ( Timothy Wirth)

ویرث از سال 1975 تا 1987، به عنوان نماینده دموکرات ایالت کولورادو در مجلس نمایندگان آمریکا فعالیت داشت. از سال 1978 تا 1993 نیز به عنوان سناتور این ایالت وارد مجلس سنا شد. او در دوران ریاست جهوری کلینتون، معاون امور جهانی وزیر امور خارجه بود. 



77    فرنک جی. وایزنر ( Frank G. Wisner )

وایزنر از سال 1994 تا 1997 سفیر آمریکا در هند بود. او در سال‌های 94-1993 سمت معاون سیاست گذاری وزیر دفاع را نیز عهده‌دار بود.

وایزنر در سال‌های 93-1992 معاون امور امنیت بین‌المللی وزیر امور خارجه و در سال‌های 1991 و 1992 سفیر آمریکا در فیلیپین بود. او پیش از آن در سال‌های 91-1986 سفارت آمریکا در مصر را اداره می‌کرد.

وی در سال‌های 82-1979 به سفارت آمریکا در زامبیا گماشته شد. او از جمله اعضای هیئت مشاوره شبکه ملی امنیت (ان‌اس‌ان) است.

در چگونه جهانی زندگی می کنیم ؟( به روایت تصویر و آمار)


تصاویر زیر نشان می دهد تا چه میزان نابرابری و فاصله در میان جوامع بشری وجود دارد و رفع این نابرابری و تبعیض ها چه راه درازی می طلبد.
اگر  دنیا را یک دهکده 100 نفره در نظر بگیریم تقسیم منابع و واقعیت های آماری آن چگونه است؟

یه گزارش عصر ایران مرور تصاویر زیر به خوبی می تواند دید بهتری نسبت به شرایط دنیایی که در آن زیست می کنیم به دست بدهد.

تصاویر زیر نشان می دهد تا چه میزان نابرابری و فاصله در میان جوامع بشری وجود دارد و رفع این نابرابری و تبعیض ها چه راه درازی  می طلبد.

البته بخش دیگری از واقعیات آمار جهان وضعیت طبیعی آن است و اطلاع از آنها صرفا می تواند دید شهروندان جامعه جهانی را نسبت به جهانی که در آن زیست می کنند باز تر کند.


30 درصد جمعیت جهان کودک و 70 درصد آن بزرگ سال است

ملیت 61 درصد جمعیت جهان آسیایی، 12 درصد اروپایی، 13 درصد افریقایی ، 1 درصد اقیانوسیه و 13 درصد آمریکایی است

نسبت جمعیت جهان 48 مرد در برابر 52 زن است
17 درصد مردم دنیا به زبان چینی، 9 درصد به انگلیسی،6 درصد اسپانیولی،6 درصد روسی،4 درصد عربی،8 درصد هندی و 50 درصد به دیگر زبان ها تکلم می کنند

86 درصد از مردم دنیا قادر به خواندن و نوشتن هستند و 14 درصد بی سواد اند

33 درصد مردم دنیا مسیحی، 19 درصد مسلمان،13 درصد هندو،6 درصد بودایی اند. 5 درصد به ارواح در طبیعت باور دارند و 24 درصد بی دین بوده و یا منکر خدا هستند


76 درصد مردم دنیا به برق دسترسی دارند و 24 درصد بدون بر ق اند


83 درصد مردم دنیا به آب پاک و سالم دسترسی دارند و 17 درصد دسترسی ندارند



50 درصد مردم دنیا به منابع غذایی کافی دسترسی ندارند، 30 درصد همیشه به منابع غذایی کافی دسترسی دارند که نیمی از این افراد دچار اضافه وزن اند ، 20 درصد دچار سوء تغذیه اند که از این تعداد از هر بیست نفر یک نفر در اثر  گرسنگی ناشی از بی غذایی می میرند

74 درصد از مردم دنیا مالک 39 درصد از ثروت دنیا هستند و 20 درصد از مردم دنیا مالک 2 درصد ثروت دنیا هستند اما 6 درصد باقی مانده که همه آنها از آمریکا هستند مالک 59 درصد باقی مانده ثروت دنیا هستند
68 درصد از مردم دنیا هوای پاک تنفس می کنند و 32 درصد هوای آلوده


48 درصد از مردن دنیا آزادی بیان، رسانه، افکار، مذهب ندارند و در معرض انواع آزار ، دستگیری و شکنجه و حتی مرگ هستند و 52 درصد دیگر شهروندان آزاد محسوب می شوند


1 درصد از جمعیت جهان آلوده به ویروس اچ آی وی هستند و 99 درصد نیستند

در هر سال در جهان به ازای مرگ 1 نفر 2 نفر متولد می شود

30 درصد مردم دنیا سفید پوست و 70 درصد دیگر رنگین پوست اند