اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

چند تا سوال داشتم که انشاءالله مولوی های اهل سنت بیایند و پاسخ بنده را بدهند.


چند تا سوال داشتم که انشاءالله مولوی های اهل سنت بیایند و پاسخ بنده را بدهند.


لطفا به این سوالات پاسخ بدهید.ممنون میشیم.

1- صحیح مسلم کتاب  فضائل الصحابه باب فضائل علی بن ابیطالب(ع) آمده:معاویه به سعدابی وقاص دستور داد تا به علی ع فحش بدهد،اما او این کار را نکرد(عکس کتاب) و در  المستدرک حاکم حدیث 4679 هست: که پیغمبر (ص)فرمود: هرکس به علی(ع) فحش بدهد به من فحش داده  است(عکس کتاب).خب ،شما چرا به کسی که به رسول خدا ص فحش می داده،خال المومنین،امیرالمومنین،امیر و ... گفته و او را تکریم می کنید؟


2- در صحیح مسلم کتاب فضائل الصحابه باب فضائل عبدالله بن سلام چنین آمده که: نبی مکرم(ص) به احدی از صحابه، بشارت بهشت نداده است، جز عبدالله بن سلام.(عکس کتاب) شما چرا همه صحابه رو عادل و بهشتی می دانید و می گویید بی چون و چرا در بهشتند؟


3- صحیح بخاری جلد 8، صفحه 127، حدیث 7223،نقل کرده است که پیامبر اکرم  فرمود:یکون إثنا عشر أمیرا ... کلهم من قریش.خلفاء بعد از من، 12 نفر هستند و همه‌شان از قریش هستند. و در صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 3، حدیث 4598 هم همین حدیث آمده است.خب ما شیعیان که پیرو سنت نیستیم،شما که اهل سنت! هستید،به ما بگویید،منظور رسول خدا ص از این12 نفر چه کسانی هسند؟


4-صحیح بخاری، ج 1، ص 141، کتاب الصلاة، باب تضییع الصلاة عن وقتها روایتی آمده که:زهری می‏گوید: در دمشق وارد بر انس شدم در حالی که می‏گریست. گفتم: چرا گریه می‏کنی؟ گفت: «لا اعرف شیئا ممّا ادرکت إلاّ هذه الصلاة وهذه الصلاة قد ضیّعت.هر چیزی که از سنت های رسول الله  می دانستم، همه را از بین بردند جز نماز که این نماز هم ضایع و نابود شد...وقتی انس بن مالک خدمتکار رسول خدا می گوید:صحابه سنت رسول الله رو نابود کردند و حتی به نماز هم رحم نکرده اند،چرا شما اینهمه آنان را بزرگ می کنید و رضی الله رضی الله دور اونها می کنید و قربان صدقه آنها می روید؟ پ


5-صحیح بخاری، ج 4، ص 122، فضل الجهاد والسیر، باب إذا قالوا: صبأنا ولم یحسنوا اسلمنا، نقل کرده:زُهری از سالم و او از بدرش نقل می کند که: پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد. آنها نمی‏توانستند بگویند «اسلمنا» گفتند: «صبانا» خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری را سپرد و گفت که اسیر خود را بکشید. من گفتم به خدا قسم من اسیر خود را نمی‏کشم و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند. موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم حضرت دوبار گفت: خدایا! من از آنچه که خالد انجام داد به سوی تو بیزاری می‏جویم.(عکس کتاب)خب،وقتی رسول خدا از عمل یک نفر که چنین جنایتی انجام داده،به سوی خدا بیزاری می جوید،شما چرا به او رضی الله عنه می گویید؟چرا رسول خدا به جای بیزاری جستن از او،رضی الله عنه تعارفش نکرد؟یعنی شما از رسول خدا بهتر می فهمید؟


6- صحیح البخاری: ج 3، ص383، کتاب النکاح، باب الوصاة بالنساء. نقل کرده:«کنّا نتّقی الکلام و الإنبساط إلى نسائنا على عهد النّبیّ صلَّى اللّه‏ علیه و سلَّم، هیبة أن ینزل فینا شیء، فلمّا توفّی النّبیّ صلَّى اللّه‏ علیه و سلَّم تکلّمنا و انبسطنا»..عبداللّه‏ بن عمر مى‏گوید: در زمان پیامبر اکرم از تندخویى، بدرفتارى و کوتاهى در حق همسرانمان مى‏ترسیدیم، زیرا ترس آن را داشتیم که در صورت بدرفتارى با همسرانمان، از سوى خداوند آیه ‏اى در شأن ما نازل شود، اما پس از رحلت پیامبر اکرم رفتار ما با همسرانمان تغییر کرد، (زیرا مطمئن بودیم آیه‏ اى نازل نخواهد شد)(عکس کتاب).کسانی که خودشان اعتراف می کنند که بعد از رحلت رسول خدا به نفاق روی آورده اند،و احکام دین خدا را زیرپا گذاشتند،چرا شما این همه آنها را بزرگ می کنید؟


7- در کتاب «تاریخ المستبصر» نوشته شیبانى (متوفاى 690 هجرى قمرى)آمده که :لأنّ الحنابلة یقولون فیما بینهم: لایکون الحنبلی حنبلیّاً حتّى یبغض علیّاً سویا». هر کس ادعاى پیروى از مذهب حنابله را دارد، باید مقدارى بغض و کینه نسبت به حضرت على رضى ‏الله‏ عنه در دلش وجود داشته باشد.ابن‏ مجاور شیبانى، تاریخ المستبصر: ج 1، ص 101، بنا بر مکتبه شامله(عکس کتاب)مگر خودتان نقل کرده ایید که رسول الله ص فرموده است: علی ع را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمنی و بغض ندارد؟مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح خود چنین می گوید :قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.علی علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .(صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78 .این رو بفرمایید توضیح بدید!


8-در منابع متعدد اهل سنت چنین آمده که: عایشه می گفت: به خدا قسم همچون زنى که از هووى خویش نفرت دارد، از على نفرت داشتم.«واللّه‏ ما کان بینی و بین علیّ فی القدیم إلاّ ما یکون بین المرأة و أحمائها».طبرى، تاریخ الأمم و الملوک: ج 3، ص 60 ـ 61، حوادث سال 36و ابن‏ کثیر، البدایة و النهایة: ج 7، ص 257، حوادث سال 36 و ابن‏ اثیر جزرى، الکامل فی التاریخ: ج  2، ص 348، حوادث سال 36(عکس کتاب ها)مگر رسول الله ص نفرموده است: علی ع را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمنی و بغض ندارد؟قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.علی علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .(صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78


9-علمای شما یک بار درست و حسابی قضیه وهابیت رو برای ما روشن نکردند که آیا اونها رو فرقه ضاله می دونند یا نه!! بلکه همیشه میگن:چیزی به نام وهابیت وجود  نداره...باشه آقا قبول ...بن باز،مفتی سابق عربستان گفته:حق این است که گنبد رسول الله ص خضراء باید ویران شود(عکس سایت بن باز)خب چه کسی  این گنبد رو ساخته؟ ساخت حرم و گنبد،بالاخره بدعت و شرک هست یا نه ؟! خب کی اون رو ساخته؟ ما یا شما؟آیا قبول می کنید که گذشتگان شما بر شرک و بدعت مرده اند؟


10- صحیح بخاری  مسلم نقل کرده اند که:رسول خدا فرموده:موقع صلوات،بر من و ال من باید صلوات بفرستید «قیل یا رسول الله! اما السلام علیک فقد عرفناه، فکیف الصلاة علیک، قال(ص) قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی آل ابراهیم.صحابه به رسول خدا گفتند:ما بلدیم که به شما سلام کنیم،به ما بگویید چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟فرمود:بگویید اللهم صل علی محمد و علی ال محمد../صحیح البخاری ج 3، ص280، کتاب التفسیر، باب10، حدیث 4797 و ج4، ص164، کتاب الدعوات حدیث 6358 و ...خب شما بفرمایید بگویید:چرا علمای شما در صلوات فرستادن می گویند: صل الله علیه و سلم؟! چرا ننگشان می آید بر آل محمد صلوات بفرستند؟ بالاخره شما پیرو سنت کی هستید؟


11-ابن تیمیه که سایتهای شما از اون به شیخ الاسلام تعبیر می کنند،با اون همه دشمنی و بغضش با اهل بیت در منهاج السنه خودش می گوید: جعفر بن محمد(امام صادق ع) یکی از ائمه دین است به اتفاق همه علمای اهل سنت.ابن‏ تیمیّه در این رابطه مى‏نویسد:«فإنّ جعفر بن محمد من أئمة الدین باتفاق أهل السنة».منهاج السنه ج2ص245.(عکس کتاب). خب پس چرا در فقه اهل سنت،به نظرات و آرا امام صادق ع ،استناد نشده؟


12- اهل سنت در منابع متعدد خود،آورده اند که رسول خدا ص به امیرالمومنین علی ع،فرمود: علی بن ابیطالب،صدیق اکبر است و او فاروق این امت است!«هذا أوّل من آمن بی و أوّل من یصافحنی یوم القیامة و هذا الصدیق الاکبر و هذا فاروق هذه الأمّة یفرق بین الحق و الباطل»«به درستی که علی اول کسی است که به من ایمان آورده و اول کسی است که روز قیامت با من مصافحه می کند. و این علی، صدیق و راستگوی بزرگ است و او فاروق این امت است که حق و باطل را جدا می کند.المعجم الکبیر، ج 6، ص269؛ مناقب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، ج 1، ص267؛ مجمع الزواید، ج 8، ص102؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص41(عکس کتاب ها) خب شما به چه دلیل به ابوبکر و عمر،صدیق و فاروق می گویید؟


13- طبق فتواى ابوحنیفه(امام اهل سنت) اگر شخصى زنى را براى زنا کردن اجاره کند، زنا شمرده نمى‏شود و حد زنا ندارد..«قد ذهب إلى هذا أبوحنیفة و لم‏یر الزنا إلاّ ما کان مطارفة و أمّا ما کان فیه عطاء أو استئجار فلیس زنا و لا حدّ فیه».ابن‏ حزم، المحلى: ج 11، ص 250، مسأله 2213..(عکس کتاب)خب با این حساب مشکل خانه های فساد که در آن زنا میکنند چه هست؟اونها هم زنا می کنند و پولش رو می دهند!! ابوحنیفه امام شما،این فتوا را طبق کدام ایه و سنت و کدام عقل  داده است؟


14-طبری مورخ معروف اهل سنت عقیده داشت که احمدبن حنبل امام اهل سنت فقط ناقل احادیث بوده و اصلا فقیه نبوده است!!ابن‏ اثیر جزرى در تاریخ خود مى‏نویسد:«أنّ الطبری جمع کتاباً ذکر فیه اختلاف الفقهاء، لم‏یصنف مثله، و لم‏یذکر فیه أحمد بن حنبل. فقیل له فی ذلک، فقال: لم‏یکن فقیهاً، و إنّما کان محدثاً، فاشتدّ ذلک على الحنابلة و کانوا لایحصون کثرة ببغداد، فشغبوا علیه». طبرى کتابى نوشته و اختلاف نظر فقها در مسائل مختلف را در آن جمع‏آورى کرد، اما چون احمد بن حنبل را فقیه نمى‏دانست، هیچ اشاره‏ اى به نظرات احمد بن حنبل نکرد. هنگامى که علت این کار را از وى پرسیدند، پاسخ داد: به نظر من احمد بن حنبل فقیه نبود، بلکه صرفا یک محدث و ناقل حدیث بود.حنابله بغداد از موضع و نظر طبرى درباره احمد بن حنبل ناراحت شدند و او را مورد آزار و اذیت قرار دادند.ابن ‏اثیر جزرى، الکامل فی التاریخ: ج 7 ص 9، حوادث سال 310 هجرى قمرى، ذکر وفاة محمد بن جریر الطبری.دارالکتب العلمیه(عکس کتاب)+ (مطلب کامل و عکس های بیشتر)اگر این این طور است که احمد بن حنبل فقیه نبوده، چرا آقایان اهل سنت و  وهابیون تکفیری این شخص را امام خود می دانند و در مسائل فقهی از او پیروی می کنند؟


15- رسول خدا به علی فرمود:أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی »تو ای علی ،خلیفه بعد از من بر تمام مومنین هستی.السنة ، اسم المؤلف:  عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی الوفاة: 287 ، ج 2 ص 565 ، دار النشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1400 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی .البانی هم ذیل این روایت گفته: روایت حسن است(عکس کتاب)+(مطلب کاملتر و عکس های بیشتر)رسول خدا فرموده: علی خلیفه بعد از من بر کل مومنین است.و البانی هم مهر تایید به این حدیث زده و هیچ راه فراری ندارید...چرا قبول نمی کنید؟


16-پرستش قاطر از نظر ابوحنیفه،به قصد تقرب به خدا،هیچ اشکالی ندارد!! این مطلب را ابن حبان در المجروحین ج2 ص 413 چاب عربستان سعودی شماره 1125 شرح حال ابوحنیفه آورده است.دقت کنید:أخبرنا الثقفى قال: حدثنا أحمد بن الولید الکرخی قال: حدثنا الحسن بن الصباح قال: حدثنا محفوظ بن أبى ثوبة قال: حدثنى ابن أبى مسهر قال: حدثنا یحیى ابن حمزة وسعید بن عبد العزیز قالا: سمعنا أبا حنیفة یقول: لو أن رجلا عبد هذا البغل تقربا بذلک إلى الله جل وعلا لم أر بذلک بأسا.(عکس کتاب) خب ابوحنیفه طبق کدام ایه و سنت این فتوا را داده؟


17- در المصنف عبدرزاق  از زبان جناب عمر چنین آمده است:والله ما شککت منذ اسلمت  الا یومئذ... به خدا قسم هیچ روزی مثل امروز صلح حدیبیه،(در نبوت محمد) شک نکرده بودم.المصنف عبدالرزاق ج5 ص 339(عکس کتاب)دیگر منابع:صحیح ابن حبان ج 11 ص224- موسسه الرساله.المعجم الکبیر ج 20 ص 14- مکتبه ابن تیمیه.الدر المنثور ج6 ص77- دارالمعرفه.تاریخ مدینه دمشق ج 57 ص 229- دارالفکراهل سنت بفرمایید پاسخ بدید،این شخصی که تا این حد ایمان ضعیفی داشته که با هر بگو مگویی،به نبوت حضرت محمد ص شک می کرده،چرا اینقدر او را بالا برده ایید؟


18-منابع بزرگان شما نقل کرده اند:اهل کتاب(یهود) اولین کسانی بودند که عمر بن خطاب را فاروق نامیدند!محمد بن سعد در الطبقات الکبرى (الکبیر) در صفحه 250  می نویسد :قال بن شهاب بلغنا أن أهل الکتاب کانوا أول من قال لعمر الفاروق وکان المسلمون یأثرون ذلک من قولهم ولم یبلغنا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم ذکر من ذلک شیئا .ابن شهاب گوید : این گونه به ما رسیده است که اهل کتاب نخستین کسانی بودند که به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و این لقب را در باره عمر استعمال کردند  و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله هیچ مطلبی در این باره به ما نرسیده است(عکس کتاب) .منابع دیگر شما:کتاب معتبر البدایة والنهایة جلد 7 صفحه 150  (بنابر مکتبه شامله)(عکس کتاب) شما که به پیروی از یهودی ها،به عمر می گویید: فاروق فاروق،دیگر چرا خودتان را اهل سنت پیامبر ص می دانید و اسم خودتان را گذاشته ایید:اهل سنت؟!!! اگر بگویید:اهل یهود،بهتر و بیشتر به شما نمی آید؟

19-.در صحیح بخاری شما در چندجا هست که همه انصار و گروهی از مهاجرین از جمله برادر رسول الله علی بن ابیطالب علیه السلام و زبیر و همراهان آنان،با خلافت ابوبکر مخالف بودند.دقت کنید:..6328 - حِینَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا ...هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه (و آله)سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند...صحیح بخاری ج4 ص258 چاپ المکتبه السلفیه قاهره (عکس کتاب) اینکه شما می گویید:همه مردم به اتفاق و با رضایت کامل،با ابوبکر بیعت کرده اند،آیا این یک دروغ نیست؟اگر دروغ نیست،پس چیست؟

20- در صحیح بخاری و مسلم (صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن) آمده است که عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است:

...فَأَرْسَلْنَ زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَکَ یَنْشُدْنَکَ اللَّهَ الْعَدْلَ فی بِنْتِ بن أبی قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِیَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حتى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لَیَنْظُرُ إلى عَائِشَةَ هل تَکَلَّمُ؟ قال: فَتَکَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ على زَیْنَبَ حتى أَسْکَتَتْهَا قالت فَنَظَرَ النبی صلى الله علیه وسلم إلى عَائِشَةَ وقال إِنَّهَا بِنْتُ أبی بَکْرٍصحیح البخاری  ج 2   ص 231 ش 2581 کتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ.همسران پیامبر (صلى الله علیه وآله) زینب بنت جحش (همسر پیامبر) را فرستادند .او به نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و به درشتی سخن گفت ! و افزود که زنان تو از تو می‌خواهند که عدالت را بین زنان اجرا کنی ! و صدای خویش را بالا برد ! و سپس سخن خود را به سوی عائشه متوجه کرده در حالی که او نشسته بود ، به عائشه دشنام داد ! و کار را به جایی رساند که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : آیا پاسخ می‌دهی ؟عائشه آن‌قدر پاسخ ناسزاهای  زینب را داد که او مجبور به سکوت کرد !پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : او دختر ابوبکر است !!! (عکس کتاب)واینجا

ابن حجر عسقلانی هم بعد از نقل روایت می‌نویسد :لکن روى النسائی وابن ماجة مختصرا من طریق عبد الله البهی عن عروة عن عائشة قالت دخلت على زینب بنت جحش فسبتنی فردعها النبی صلى الله علیه وسلم فأبت فقال سبیها فسببتها حتى جف ریقها فی فمها.فتح الباری ج 5 ص 152.نسائی و ابن ماجه از عائشه نقل کرده‌اند که گفته است: نزد زینب رفته بودم که وی مرا ناسزا گفت ، با این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) او را نهی کرد ولی او دست برنداشت.حضرت به من فرمود : تو هم او را ناسزا بگو! من آن چنان او را ناسزا گفتم که آب دهن او در گلویش خشک شد.!!

یا ابن سعد در طبقات کبری آورده است :أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا محمد بن عبد الله بن جعفر عن بن أبی عون قال قالت عائشة کنت أستب أنا وصفیة فسببت أباها فسبت أبی وسمعه رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال یا صفیة تسبین أبا بکر یا صفیة تسبین أبا بکرالطبقات الکبرى  ج 10   ص 79 ، مکتبه خانجی.قاهره عائشه گفته است که من و صفیه به یکدیگر دشنام می‌دادیم ! من به پدر او دشنام دادم ؛ او نیز به پدر من دشنام داد ! رسول خدا (صلى الله علیه وآله) سخن او را شنیده و فرمودند : ای صفیه ! به ابوبکر دشنام می‌دهی‌؟! (عکس کتاب)مطلب کامل تر در اینجـــــــــــــا
 این رو بفرمایید توضیح بدید.

21- اهل سنت نقل کرده اند که:هرکس بغض ابوبکر و عمر را داشته باشد،فرشتگان آسمان او را لعن می کنند...إن فی السماء الدنیا ثمانین ألف ملک یستغفرون الله عز وجل لمن أحب أبا بکر وعمر وفی السماء الثانیة ثمانین ألف ملک یلعنون من أبغض أبا بکر وعمر ...در آسمان دوم هشتاد هزار ملک هستند که لعن می کنند کسانی را که غضب دارند به ابوبکر و عمر .الکامل عبد الله بن عدی  ج 2 ص 341 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان.تاریخ بغداد  ج 7  ص 395  وهذا الإسناد صحیح ورجاله کلهم ثقات و تاریخ مدینة دمشق ج 30 ص 148 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان و... مطلب کامل تر در اینجا

اما یکی از آن کسانی که بغض ابوبکر و عمر را داشته است،سرور زنان اهل بهشت،صدیقه کبری حضرت فاطمه(س) هست. فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر غضبناک شد و از وى روى گردان شد و این غضب ادامه داشت تا از دنیا رفت.صحیح بخاری کتاب ابواب خمس.باب فرض الخمس...وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها...حضرت فاطمه س،تا 6 ماه بعد از پیغمبر زنده بود،وقتی از دنیا رفت،شوهر او،علی علیه السلام،شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد،و خودش بر فاطمه س نماز خواند.بخاری ج5ص83 کتاب المغازی،باب غزوه خیبرحال سوالی که علمای مکتب سقیفه باید پاسخ بدهند این است که: آیا فرشتگان،سرور زنان اهل بهشت را لعن و نفرین می کنند؟

22-ابن کثیر،عالم بزرگ اهل سنت در کتاب معتبر البدایه و النهایه می گوید:اکثر پادشاهان و امیران و تاجران و عوام و کاتبان و فقیهان و قاضیان اهل سنت،گرفتار عمل قوم لوط هستند...وهی فاحشة اللواط التی قد ابتلى بها غالب الملوک والأمراء والتجار والعوام والکتاب والفقهاء والقضاة ونحوهم إلا من عصم الله منهم این کار ، لواط است که اکثر پادشاهان و امیران و تاجران و عوام و کاتبان و فقیهان و قاضیان و امثال آنها به آن گرفتار شده‌اند ، جز گروهی که خداوند آنها را حفظ کرد ! البدایه و النهایه ج7 ص2461 دارصادر بیروت عکس کتاب و مطلب کامل تر در اینجا

آیا این حقیقت دارد؟بفرماید پاسخ بدید.

23-در منابع معتبر اهل سنت،از جمله عمده القاری شرح صحیح بخاری،آمده است که عمربن الخطاب دستور داد که کسی حق ندارد اسم فرزند خود را محمد ـــ ص ـــ بگذارد،و هرکس هم اسمش محمد هست،باید آنرا تغییر دهد...وکان عمر رضی الله تعالى عنه کتب إلى أهل الکوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذکر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم فی ذلک فترکهم...عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس نامش را همنام پیامبر نگذارد و به مردم مدینه امر می کرد که هر کس نامش به نام محمد است باید نامش را تغییر بدهد.عمده القاری شرح صحیح بخاری ج15 ص54 دارالکتب العلیمه کتاب خمس  مطلب کامل تر در اینجا

چه ننگی در اسم پیغمبر خداص بوده که خلیفه دستور داده کسی حق ندارد اسمش را محمد بگذارد؟

24-در صحیحترین منبع حدیثی اهل سنت یعنی صحیح بخاری روایتی آمده که در آن گفته شده:خداوند به دو نفر می خندد...

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یُوسُفَ أَخْبَرَنَا مَالِکٌ عَنْ أَبِی الزِّنَادِ عَنْ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ یَضْحَکُ اللَّهُ إِلَى رَجُلَیْنِ یَقْتُلُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ یَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُ هَذَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلُ ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَى الْقَاتِلِ فَیُسْتَشْهَدُ.خدا به دو نفر می‏خندد: یکى کسى است که در راه خدا جهاد می‏کند و شهید می‏شود و دیگرى قاتل او که بعدا مسلمان شده و شهید می‏شود و هر دو به بهشت می‏روند.صحیح بخارى، کتاب الجهاد والسیر، باب الکافر یقتل المسلم مطلب کامل تر دراینجا 

میشه بفرمایید کجای این مطلب خنده دار است که خدا می خندد؟اصلا وقتی قرآن میفرماید:خداوند مثل و مانند ندارد،چطور شما میگویید می خنند؟آیا مطمئنید هرکس از صحیح بخاری پیروی کند،سعادت می یابد؟

25-وهابی‌ها ، شیعیان را به خاطر توسل به انبیاء و اولیای الهی مشرک می‌دانند و این کار را قبر پرستی می‌دانند؛ اما بنابر منابع معتبر اهل سنت،اگر توسل به قبر شرک باشد؛ اولین کسی که مشرک می‌شود، عائشه دختر ابوبکر است...

دارمی در سنن خود می‌نویسد:بَاب ما أَکْرَمَ الله تَعَالَى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ مَوْتِهِ 93 -  حدثنا أبو النُّعْمَانِ ثنا سَعِیدُ بن زَیْدٍ ثنا عَمْرُو بن مَالِکٍ النُّکْرِیُّ حدثنا أبو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا فَشَکَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت: انْظُرُوا قَبْرَ النبی صلى الله علیه وسلم فَاجْعَلُوا منه کووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّیَ عَامَ الْفَتْقِ.

باب کرامت‌هایی که خداوند به پیامبرش بعد از وفات آن حضرت داده است:اوس بن عبد الله می‌گوید : مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند؛ پس به عائشه شکایت کردند، عائشه گفت: به قبر رسول خدا (ص) رو بیاورید، و پنجره‌هایی از آن به سوی آسمان بگشایید؛ به طوری که بین قبر آن حضرت و آسمان سقفی نباشد. راوی گوید: مردم همین کار را انجام دادند ؛ پس باران فراوانی بارید؛ تا جایی که گیاهان رویید و شترها آن قدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند، به حدی که آن سال را سال ترکیدن نامیدند .سنن الدارمی ، ج 1، ص227،دار المغنی للنشر والتوزیع مطلب کامل تر در اینجا آیا اهل سنت و  وهابی‌ها حاضرند عائشه را قبر پرست و مشرک معرفی کنند؟

26-ابن تیمیه آورده است:ابن عباس از رسول الله نقل می کند که:رأیت ربّی عزّ وجلّ، شابّ أمرد وفرده جعد قطط، فی روضه خضرا...خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) …بیان التلبیس الجهمیه ج7ص290 عکس کتاب  و مطلب کامل تر

اگر این مطلب درست هست که خدا موهایش فرفری است،پس قرآن اشتباه کرده که گفته:خدا مثل و مانند ندارد.درسته؟ اگر هم ابن تیمیه کذاب تشریف دارند،چرا علمای اهل سنت و سایت های ایشان،یک کذاب را شیخ الاسلام خطاب می کنند؟

27 -در صحیح بخارى و دیگر صحاح اهل سنت آمده است که عائشه، حتى دوست نداشت که نام امیرمؤمنان ع را ببرد!! دقت کنید:2588- حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى قَالَ أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِىُّ - صلى الله علیه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ یُمَرَّضَ فِى بَیْتِى فَأَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِى وَهَلْ تَدْرِى مَنِ الرَّجُلُ الَّذِى لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ.عبید الله بن عباس از عائشه نقل کرده است که: وقتى بیمارى رسول خدا (ص) شدت گرفت، از همسرانش اجازه گرفت که در خانه من دوران نقاهت را بگذراند و آن‌ها اجازه دادند؛ پس در حالى که پاهاى حضرت بر زمین کشیده مى‌شد، و دو مرد که یکى از آن‌ها عباس و دیگرى مردى دیگرى بود، خارج شد..عبید الله گفت: من سخن عائشه را براى ابن عباس نقل کردم؛ پس ابن عباس گفت: آیا مى‌دانى آن مردى که عائشه نامش را نبرد چه کسى بود؟ گفتم خیر. گفت: او على بن أبى طالب بود.صحیح بخاری ج2 ص234 المطبعه السلفیه عکس کتاب و مطلب کامل تر

سوال:وقتی عایشه،از بردن اسم برادر رسول خداص و داماد او،نفرت داشته و بدش می آمده،چرا شما می گویید که بین او و علی ع هیچ کدورتی نبوده و حتی جنگ جمل را هم تعدادی فتنه گر آغاز کرده و  عایشه فقط برای سیزده به در به بصره رفته است؟

28-در کتاب صحیح بخاری(صحیح ترین کتاب بعد از قرآن در نزد اهل سنت) روایت جالبی هست که نشان می دهد خداوند،بند تمبان دارد.امیدوارم بدون تعصب مطالعه بفرمایید

4830  -  حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ مَخْلَدٍ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ قَالَ حَدَّثَنِی مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی مُزَرِّدٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْهُ قَامَتْ الرَّحِمُ فَأَخَذَتْ بِحَقْوِ الرَّحْمَنِ فَقَالَ لَهُ مَهْ قَالَتْ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ مِنْ الْقَطِیعَةِ قَالَ أَلَا تَرْضَیْنَ أَنْ أَصِلَ مَنْ وَصَلَکِ وَأَقْطَعَ مَنْ قَطَعَکِ قَالَتْ بَلَى یَا رَبِّ قَالَ فَذَاکِ...  از پیامبر روایت شده: وقتی خدا  همه خلق را آفرید . رحم بلند شد و ایستاد و محکم بند تمبان خدا گرفت! و خدا به او گفت: که چرا بند تمبان مرا گرفتی!؟ رحم گفت: من از قطع رحم به تو پناه میبرم.خدا به او میگوید: آیا راضی نیستی که هرکه قطع رحم کند من با او قطع میکنم ؟ رحم گفت: راضی شدم و بند تمبان خدا را رها کرد.صحیح بخاری ج3ص292 مکتبه سلفیه کتاب التفسیر سوره محمدص آیه (( وتقطعوا ارحامکم)) عکس کتاب و مطلب کامل تر مطمئنید این توحید،همان توحید محمد رسول الله ص هست؟

29-ابوالقاسم اصفهانى این مطلب را از زبان رسول خدا ص نقل کرده‌:وقال : النساء شر کلهن وشر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن  .پیامبر ص فرمودند: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بى‌نیازى از آنها کم است.محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2 ص 218 دارمکتبه الحیاه یا

امام شافعی زنان را شیطان می دانستلغنا أن الشافعی رأى امرأة فقال :إن النساء شیاطین خلقن لنا * نعوذ بالله من شر الشیاطین/ فقالت :إن النساء ریاحین خلقن لکم * وکلکم یشتهی شم الریاحی.از شافعى چنین رسیده که زنى را دید سپس گفت : زنان شیطان هایى هستند که براى ما مردان خلق شده ، خدایا ما از شر شیاطین به تو پناه مى‌بریم .زن نیز در جواب وى گفت : زنان گل و ریحان‌اند که براى شما مردان خلق شده‌اند ، در حالیکه شما مردان همه عاشق بوى گل و ریحان هستید .الأسنوی الأموی طبقات الشافعیة، ج1 ، ص298،

یا زن، سگ سیاه و الاغ نماز را باطل می‌کنند حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ حدثنا إسماعیل بن عُلَیَّةَ ح قال وحدثنی زُهَیْرُ بن حَرْبٍ حدثنا إسماعیل بن إبراهیم عن یُونُسَ عن حُمَیْدِ بن هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن أبی ذَرٍّ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إذا قام أحدکم یُصَلِّی فإنه یَسْتُرُهُ إذا کان بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإذا لم یَکُنْ بین یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإنه یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْأَةُ وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ  .پیامبر ص فرمودند : زمانى که یکى از شما براى نماز ایستاد اگر در جلویش چیزى مثل عصا بود نمازش را مى‌پوشاند زمانى که بین او دستانش امثال عصا نبود پس در این هنگام نمازش را الاغ ، زن و سگ سیاه باطل مى‌کند  .صحیح مسلم، ج1، ص232 کتاب الصلاه باب قدر ما یستر المصلی مطلب کامل تر با عکس کتاب ها

آیا این توهین به مقام زن نیست؟

30-  با سند‌ معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است که رسول خداص، قرآن و اهل بیت ص را جانشین(خلیفه) بعد از خود معرفی کرده اند.(دقت کنید که رسول الله ص آنها را خلیفه بعد از خود معرفی کرده)
«إِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمُ الْخَلِیفَتَیْنِ کَامِلَتَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»من در میان شما دو جانشین می‌گذارم که کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
آلبانی،او که علمای اهل سنت از او با عنوان بخارى دوران یاد کرده‌اند، این روایت را «صحیح» دانسته است:ناصر الدین البانى اگر روایتی را صحیح بداند،یعنی تمام پل ها را رد کرده است. إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .( صحیح )ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی . عکس کتاب  و مطلب کامل تر

سوال:آقایون مولوی ،آیا رسول الله ص باید بیاید درب خانه تک تک شما را بزند و به شما رو بندازد تا قبول کنید؟چرا این روایت صحیح را از رسول الله ص قبول نمیکنید؟آیا جوابی هم برای خدا آماده کرده ایید؟اصلا نکنه آلبانی کذاب تشریف دارند که گفته روایت صحیح است و ما نمیدانیم؟

31- ای علمای اهل سنت،شما ادعای محبت اهل بیت(ع)را دارید،سوال اینجاست،آیا اینکه عمربن سعد لعنه الله علیه،قاتل اما حسین(ع)نوه پیامبر خداص را فردی ثقه می دانید،این نشان دهنده آن نیست که شما دراین محبت خود به اهل بیت ع،دروغگو تشریف دارید؟.( 1343 ) عمر بن سعد بن أبی وقاص مدنی ثقة کان یروی عن أبیه أحادیث وروى الناس عنه وهو الذی قتل الحسین معرفة الثقات العجلی ج2 ص167 و تهذیب الکمال المزی ج21 ص357 و تهذیب التهذیب ج7 ص 396 تصویرکتاب

32- ای علمای اهل سنت،شما در ماه رمضان جمع می شوید و شب ها نمازی به جماعت میخوانید که اسمش را هم تراویح گذاشته ایید!جالب این جاست که مخترع این نماز،یعنی عمر،می گوید:بابا این نماز،بدعت هست!آقای عینی هم در عمده القاری شرح صحیح بخاری میگوید:عمر بن خطاب، نماز تراویح را بدعت خواند؛ زیرا رسول الله (صلی الله علیه و سلم) هم‌چنین سنتی نداشته است و هم‌چنین در زمان أبوبکر هم نبوده است.إنما دعاها بدعة، لأن رسول الله صلی الله علیه و سلم لم یسنها لهم و لا کانت فی زمن أبی بکر رضی الله تعالی عنه. عمدة القاری للعینی، ج11، ص126 .حال سوال اینجاست:ای اهل سنت،شما را چه شده! آیا شما را برق گرفته؟چه شده که این چنین ،بدعت را پذیرفته و به آن عمل میکنید؟

متن روایت بدعت تراویح در بخاری:عن عبد الرحمن بن عبد القاری أنه قال: خرجت مع عمر بن الخطاب رضی الله عنه لیلة فی رمضان إلی المسجد، فإذا الناس أوزاع متفرقون، یصلی الرجل لنفسه و یصلی الرجل فیصلی بصلاته الرهط، فقال عمر: إنی أری لو جمعت هؤلاء علی قارئ واحد لکان أمثل، ثم عزم فجمعهم علی أبی بن کعب، ثم خرجت معه لیلة أخری و الناس یصلون بصلاة قارئهم، قال عمر: نعم البدعة هذه عبد الرحمن بن عبد القاری می‌گوید: بعضی‌ها فرادی نماز می‌خواندند بعضی‌ها هم ـ 3، 4 نفره ـ پشت سر یک نفر نماز می‌خواندند. عمر گفت: اگر همه را بر یک امام جماعت جمع کنم، نمونه‌اش بهتر و زیباتر است. سپس أبی بن کعب را امام جماعت آنها قرار داد. سپس شب دیگری با عمر به مسجد رفتم و دیدم که مردم به امام جماعت أبی بن کعب، نماز تراویح می‌خوانند. عمر گفت: این بدعت خوبی است

33- آیا درست است که شما به این خاطر در نماز دست روی دست می گذاریدتا شلوارتان نیافتد؟آقای عینی در عمده القاری شرح صحیح بخاری میگوید:« وَ نَحنُ نَقوُلَُ ألوَضعُ تَحتَ السُّرَ? أَقرَبُ إلی التَّعظِیمِ وَ أَبعَدُ مِنَ التَّشَبُّهِ بِأَهلِ الکِتَابِ وَ أَقرَبُ إِلی السِّترِ العَورَ? وَ حِفظِ الإِیزَارِ عَنِ السُّقوُطِ : ما اگر زیر ناف میگذاریم چند دلیل داریم ، برای تعظیم بهتر است و از تشبه به اهل کتاب هم دوری میکنیم ، برای حفاظت از عورت نزدیکتر است ( حال سر نماز چه کسی به عورت ایشان کار دارد ما نمی داینم ؟! ) برای حفاظت از اینکه شلوارمان نیافتد بهتر است »عمده القاری شرح صحیح بخاری ـ جلد 5 ـ صفحه 408 دارالکتب العلمیه (عکس کتاب)

34- آیا صحیح است که بزرگان شما از جمله امام شافعی میگفتند:فرزندی شوم تر و پلیدتر از ابوحنیفه در اسلام به دنیا نیامده است؟خطیب بغدادی که از شخصیت‌های برجسته شماست، در تاریخ بغداد باسناده صحیح نقل می کند:.. قال سمعت الأوزاعی وسفیان یقولان ما ولد فی الإسلام مولود أشام علیهم - وقال الشافعی شر علیهم - من أبی حنیفة...اسناده صحیح رجاله ثقات.اوزاعی و سفیان می گفتند:در اسلام، فرزندی شوم تر-شافعی میگفت:شر تر- از ابوحنیفه به‌ دنیا نیامده است عکس کتاب

35- آیا درست است که امام مالک،شهری  که نام ابوحنیفه در آن برده شود را شایسته سکونت نمیداند؟خطیب بغدادی در تاریخ بغداد باسناده صحیح،آورده:ولید بن مسلم از مالک،امام مالکی ها نقل می‌کند:قال لی مالک: ایذکر أبو حنیفة ببلدکم؟ قلت: نعم. قال: ما ینبغی لبلدکم أن تسکن.مالک بن أنس به من گفت: آیا در شهر شما، نام ابوحنیفه برده می‌شود؟ گفتم: بله. گفت: شهری که نام ابوحنیفه در آن برده می‌شود، شایسته سکونت نیست.تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج15ص 551 دارالغرب الاسلامی عکس کتاب

36- آیا درست است که ابو محمد دولابی از علمای بزرگ شما ، از سینه خود به کودکان شیر می‌داد؟ابو محمد یافعی از دانشمندان نامدار شما، در شرح حال ابومحمد دولابی می‌نویسد که این آقا می‌توانست از سینه‌ خود به کودکان شیر بدهد...وفی السنة (إحدى وعشرین وسبع مائة) المذکورة توفی صاحب الیمن شیخ القراءات ومعدن البرکات مقرئ حرم الله تعالى ومحقق قراءة کتاب الله عز وجل الشیخ الکبیر السید الشهیر أبو محمد عبد الله المعروف بالدلاوی رضی الله تعالى عنه ونفع به کان من ذوی الکرامات العدیدات والمناقب الحمیداتیقال إنه ممن سمع رد السلام من سید الأنام علیه وعلى آله أفضل الصلاة والسلام ورأیته یطوف فی ضحى کل یوم أسبوعاً بعد فراغ الطلبة من القراءة علیه وکان قد انحنى انحناء کثیراً فإذا جاء إلى الحجر الأسود زال ذلک الانحناء وقبله وکان یعد ذلک من کراماته.ومنها أنه کان عنده طفل غابت أمه عنه فبکى فدر ثدیه باللبن فأرضع ذلک الطفل حتى سکت وله کرامات أخرى کثیرة شهیرة.

در سال یاد شده (721هـ)، صاحب الیمین، استاد قرائت‌ها، معدن برکات، قاری حرم خدا ، استاد بزرگ، سید نام‌دار، ابومحمد معروف به دولابی از دنیا رفت . او صاحب کرامت‌های زیاد و مناقب پسندیده‌ای بود .گفته شده که او از کسانی است که پاسخ سلام خود را از رسول خدا صلی الله علیه شنیده ، دیدم که او هر روز در هنگام برآمدن آفتاب ، بعد از پایان درس قرائت برای طلبه‌ها، هفت بار طواف می‌کرد.  قد او بسیار خمیده بود، هر وقت به حجر الأسود می‌رسید، این خمیدگی از بین می‌رفت و حجر الأسود را می‌بوسید.این مطلب از کرامات او شمرده شده است.یکی از کرامات او این بود که : کودکی در نزد او بود که مادرش غائب شده بود، کودک گریه کرد؛ پس سینه‌های ابو محمد دولابی پر از شیر شد و آن کودک را شیر داد تا این که ساکت شد . او کرامت‌های زیاد و مشهور دیگری نیز داشت. مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج4، ص200، ناشر: دار الکتب العلمیه عکس کتاب

37- شما میگویید که امام مهدی(ع)هنوز به دنیا نیامده! در حالی که بسیاری از بزرگان شما گفته اند که امام مهدی(عج)فرزند امام حسن عسکری(ع)به دنیا آمده است.مانند ذهبی،ابن اثیر،صفدی،فخر رازی،ابن حجر هیثمی و دیگران.حال چگونه شما می گویید که مهدی(ع)هنوز به دنیا نیامده است؟

ذهبی: شمس الدین ذهبى، دانشمند برتر علم رجال اهل سنت، در چند کتاب خود به ولادت آن حضرت تصریح کرده است.در تاریخ الإسلام سال تولد آن حضرت را 258 یا 256 دانسته و مى‌گوید: أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر . وهو والد منتظر الرافضة...وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین ، وقیل : سنة ست وخمسین . .ابو محمد هاشمى حسینى، یکى از ائمه شیعه است که آن‌ها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مى‌گویند؛ چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا «عسکر» مى‌گویند، او (امام عسکری) پدر همان کسى است که رافضه منتظر او  هستند... .اما فرزندش م ح م د بن الحسن که رافضى‌ها او را قائم، خلف و حجت مى‌نامند، در سال 258 به دنیا آمده است، برخى گفته‌اند که در سال 256 به دنیا آمده.. .الذهبی تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج19، ص113، دار الکتاب العربی عکس کتاب

ابن اثیر:وفیها توفی الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) ، وهو أبو محمد العلوی العسکری ، وهو أحد الأئمة الإثنی عشر على مذهب الإمامیة ، وهو والد محمد الذی یعتقدونه المنتظر بسرداب سامرا ، وکان مولده سنة إثنتین وثلاثین ومائتین.در سال 260هـ حسن بن على ... علیهم السلام از دنیا رفت، او ابو محمد علوى عسکرى و پدر یکى از ائمه دوازدگانه بر مبناى اعتقاد شیعه است، او پدر م ح م د است که شیعیان اعتقاد دارند او منتظر و در سرداب سامرا است . امام عسکرى در سال 232 به دنیا آمده است .الکامل فی التاریخ، ج6 ص249 ـ250دار الکتب العلمیةعکس1 و عکس2

مطلب کامل تر در این لینک http://14mah.parsiblog.com/Posts/109

38- آیا درست است که در مذهب مالکی،اگر زن به سگ زنا بدهد،حد نمی زنند؟ ابن حزم اندلسى در این باره مى‌نویسد:وأما الزِّنَى فإن الْمَالِکِیِّینَ یَحُدُّونَ بِالْحَبَلِ وَلَعَلَّهُ من إکْرَاهٍ وَیَرْجُمُونَ الْمُحْصَنَ إذَا وطىء امْرَأَةً أَجْنَبِیَّةً فی دُبُرِهَا أو فَعَلَ فِعْلَ قَوْمِ لُوطٍ مُحْصَنًا کان أو غیر مُحْصَنٍ. وَلاَ یَحُدُّونَ واطىء (واطئ) الْبَهِیمَةِ وَلاَ الْمَرْأَةَ تَحْمِلُ على نَفْسِهَا کَلْبًا وَکُلُّ ذلک إبَاحَةُ فَرْجٍ بِالْبَاطِلِ وَلاَ یَحُدُّونَ التی تزنى وَهِیَ عَاقِلَةٌ بَالِغَةٌ مُخْتَارَةٌ بِصَبِیٍّ لم یَبْلُغْ وَیَحُدُّونَ الرَّجُلَ إذَا زَنَى بِصَبِیَّةٍ من سِنِّ ذلک الصَّبِیِّ.

اما زنا: مالکى‌ها (زن بى‌شوهرى را) که حامله شده، حد مى‌زنند؛ هرچند که شاید مجبور به این عمل شده باشد، و مرد همسر دار را که با زن اجنبى از پشت نزدیکى کند سنگسار مى‌کنند؛ همچنین اگر عمل قوم لوط را انجام دهد؛ چه همسر دار باشد یا نباشد .اما اگر با حیوانات نزدیکى کند، حد نمى‌زنند؛ همچنین زنى را که به سگ زنا مى‌دهد، حد نمى‌زنند و همه آن‌ها را حلال کردن فرج براى امر باطل مى‌دانند. و نیز اگر زن عاقل، بالغ و مختارى به کودکى زنا دهد، حد نمى‌زنند؛ اما اگر مردى با دختر خردسال که همسن این کودک (که زن بالغ و ... به او زنا داده) باشد، حد مى‌زنند.إبن حزم الظاهری، المحلی، ج11، ص155ـ156، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت. عکس کتاب

39- آیا درست است که بزرگان شما گفته اند:هرکس حنبلی مذهب نیست،اصلا مسلمان نیست؟آقای ابو حاتم خاموش،این مطلب را گفته است.ذهبی در تذکره الحفاظ و سیر و همچنین تاریخ الاسلام خود آورده است که آقای ابوحاتم بن خاموش فرموده است:فکل من لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم.هر کس در دنیا، حنبلی مذهب نباشد، مسلمان نیست.تذکرة الحفاظ للذهبی، ج3، ص1187 - تاریخ الإسلام للذهبی، ج29، ص303 و ج33، ص58 - سیر أعلام النبلاء للذهبی، ج17، ص625 .عکس کتاب ابوحاتم  خاموش کیست:ذهبی درباره او می گوید:الامام - المحدث - الحافظ - الواعظ الملقب بخاموش.وکان شیخ اهل الری فی الزمانه.. سیراعلام النبلاءذهبی ج17 ص 624 (عکس کتاب)

40- آیا تمامی انصار و گروهی از مهاجرین با خلافت ابوبکر مخالف بودند؟در صحیح بخاری شمادر چندجا هست که همه انصار و گروهی از مهاجرین از جمله برادر رسول الله علی بن ابیطالب علیه السلام و زبیر و همراهان آنان،با خلافت ابوبکر مخالف بودند.دقت کنید:..6328 - حِینَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا ...هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه (و آله)سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند...صحیح بخاری ج4 ص258 چاپ المکتبه السلفیه قاهره عکس کتاب 

سوال:پس چرا بعضی از علمای شما میگویند:همه مردم به اتفاق ابوبکر را انتخاب کردند؟آیا این یک دروغ و نیرنگ نیست؟

41- آیا فرشتگان آسمان،لعنت می کنند کسانی را که بغض ابوبکر و عمر را داشته باشند؟شما نقل کرده ایید که...إن فی السماء الدنیا ثمانین ألف ملک یستغفرون الله عز وجل لمن أحب أبا بکر وعمر وفی السماء الثانیة ثمانین ألف ملک یلعنون من أبغض أبا بکر وعمر ...در آسمان دوم هشتاد هزار ملک هستند که لعن می کنند کسانی را که غضب دارند به ابوبکر و عمر .الکامل عبد الله بن عدی  ج 2 ص 341 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان.تاریخ بغداد  ج 7  ص 395  وهذا الإسناد صحیح ورجاله کلهم ثقات و تاریخ مدینة دمشق ج 30 ص 148 دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان و...

اما یکی از آن کسانی که بغض ابوبکر و عمر را داشته است،سرور زنان اهل بهشت،صدیقه کبری حضرت فاطمه(س) هست.بخاری در چند جای از کتاب خود آورده است که:سیده النسا اهل الجنه،از ابوبکر غضبناک بوده و تا آخرین لحظه حیات خود،با او کلمه ایی حرف نزده است.و حتی اجازه نداده است که ابوبکر در تشییع جنازه ایشان حاضر شود.دقت کنید:
 فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر غضبناک شد و از وى روى گردان شد و این غضب ادامه داشت تا از دنیا رفت.صحیح بخاری کتاب ابواب خمس.باب فرض الخمس...عکس کتاب وعاشت بعد النبی صلى الله علیه وسلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها على لیلا ولم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها...حضرت فاطمه س،تا 6 ماه بعد از پیغمبر زنده بود،وقتی از دنیا رفت،شوهر او،علی علیه السلام،شبانه او را دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد،و خودش بر فاطمه س نماز خواند.بخاری ج5ص83 کتاب المغازی،باب غزوه خیبر عکس کتاب

: آیا فرشتگان آسمان،سرور زنان اهل بهشت،دختر پیامبرص را لعن و نفرین می کنند؟

42- آیا عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است؟ در صحیح بخاری و مسلم (صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن) آمده است که عایشه به دیگر زنان رسول الله ص فحش می داده است.دقت کنید:

...فَأَرْسَلْنَ زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَکَ یَنْشُدْنَکَ اللَّهَ الْعَدْلَ فی بِنْتِ بن أبی قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِیَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حتى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم لَیَنْظُرُ إلى عَائِشَةَ هل تَکَلَّمُ؟ قال: فَتَکَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ على زَیْنَبَ حتى أَسْکَتَتْهَا قالت فَنَظَرَ النبی صلى الله علیه وسلم إلى عَائِشَةَ وقال إِنَّهَا بِنْتُ أبی بَکْرٍصحیح البخاری  ج 2   ص 231 ش 2581 کتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ.همسران پیامبر (صلى الله علیه وآله) زینب بنت جحش (همسر پیامبر) را فرستادند .او به نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله) آمده و به درشتی سخن گفت ! و افزود که زنان تو از تو می‌خواهند که عدالت را بین زنان اجرا کنی ! و صدای خویش را بالا برد ! و سپس سخن خود را به سوی عائشه متوجه کرده در حالی که او نشسته بود ، به عائشه دشنام داد ! و کار را به جایی رساند که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : آیا پاسخ می‌دهی ؟عائشه آن‌قدر پاسخ ناسزاهای  زینب را داد که او مجبور به سکوت کرد !پیامبر (صلى الله علیه وآله) به عائشه نگاه کرده و فرمودند : او دختر ابوبکر است !!! عکس کتاب

همچنین عایشه میگوید من و صفیه به یکدیگر فحش می‌دادیم ! من به پدر او فحش میدادم ؛ او نیز به پدر من فحش می داد !:أخبرنا محمد بن عمر أخبرنا محمد بن عبد الله بن جعفر عن بن أبی عون قال قالت عائشة کنت أستب أنا وصفیة فسببت أباها فسبت أبی وسمعه رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال یا صفیة تسبین أبا بکر یا صفیة تسبین أبا بکرالطبقات الکبرى  ج 10   ص 79 ، مکتبه خانجی.قاهره عکس کتاب

هزار ضربه کاری بر پیکره ناصحیح بخاری...

هزار ضربه کاری بر پیکره ناصحیح بخاری...

قسمت اول

1-پیامبری که قصد خود کشی دارد...!

بخاری ج۶ص۲۵۶۱حدیث۶۵۸۱باب اول

2-پیامبری که از اجرای عدالت ناتوان است...!

بخاری ج۲ص۹۱۱ح۲۴۴۲کتاب الهبه و فضلها باب6

3-پیامبری که گوشت حرام می خورد...!

بخاری ج۵ص۲۰۹ح۱۵۸۰کتاب الذبائح و الصید

4-پیامبری که عمر از او مقامش بالا تر است...!

بخاری ج۳ص۱۲۷۹ح۳۲۸۲ کتاب الانبیائ باب ۵۲

5-پیامبری که مورد سحر قرار گرفت...!

بخاری ج۵ص۲۱۷۵ح۵۴۳۲ کتاب الطب باب۴۸

6-پیامبری که همبستر می شد  با زن خود در دوران حیض...!

بخاری ج۱ص۱۱۵ح۲۹۵باب۵

7-پیامبری که عایشه را بر دوش خود میگیرد  وبه تماشای رقاصه ها می رود...!

ناصحیح مسلم ج۲ص۶۰۹ح۸۹۲باب ۳

8-پیامبری که آوازه خوان هارا محبوب ترین افراد میداند...!

بخاری ج۵ ص۱۹۸۵ح۴۸۸۵کتب النکاح باب۷۵

9-پیامبری که دست عروس نامحرم شربت می خورد...!

بخاری ج۵ ص۱۹۸۶ح۴۸۸۷کتاب توحید باب ۷۷

10-پیامبر عاشق ساز آواز و عمر بن خطاب ناخشنود از اینکار...!

ناصحیح مسلم ج۲ص۶۱۰ح۸۹۳باب۳

11-پیامبری که خادمش از همبستری او اگاه است...!

بخاری جلد ۱ص۱۰۵ح۲۶۵کتب الفسل باب ۱۲

12-پیامبری که ایستاده بول می کرد...!

بخاری ج۱ص۹۰ح۲۲۴کتاب الوضوء باب ۶۲

13-پیامبری که در حالت جنابت به مسجد می رود...!

بخاری ج۱ص۱۰۶ح۲۷۱کتابالفسل

14-پیامبری که نماز را فراموش میکند...!

بخاری ج۵ص۲۲۴۹ح۵۷۰۴کتاب الادب باب ۴۵

دریغ از اینکه شما وهابی ها بتوانید یکی از این هزار ضربه را جواب بدهید شما ناتوان تر از این حرف ها هستید شما وهابی ها مانند اجدادتان فقط زورتان به زن های میرسد....

[ احمد یوسف پور ] [ نظر بدهید ]

یازده سئوال ازاهل سنت

یازده سئوال ازاهل سنت

سوال اول:آیا جناب عمر بن خطاب در نبوت حضرت محمد شک کرده است یا نه؟ 

سوال دومآیا منع ازدواج موقت توسط جناب عمر بن خطاب بوده است؟

 سوال سوم: آیا جناب عمر بن خطاب تهدید به سوزاندن خانه علی بن ابیطالب کرد؟

سوال چهارم: آیا عمر بن خطاب قاتل جناب فاطمه بنت محمد می باشد؟

سوال پنجم: آیا جناب عمر بن خطاب اولین کسی بود که در نماز میت 4بار تکبیر گفت

 سوال ششم:آیا این که می گویند عمر بن خطاب برای حفظ سوره بقره 12 سال طول کشید. صحیح است؟

 سوال هفتم: آیا فاطمه بنت محمد از جناب ابوبکر و عمر غضبناک بود؟

سوال هشتم: آیا درست است که جناب فاطمه بنت محمد عمر بن خطاب را نفرین کرد؟

سوال نهم: آیا این درست است که جناب عمر بن خطاب را اهل کتاب (فاروق) خواندند؟

سوال دهم:  آیا پیامبر اکرم به کسی لقب فاروق را اعطا نمودند؟

سوال یازدهم: آیا اینکه جناب عمر بن خطاب منع کردند متعه را دلیل شخصی بود؟

** برای دیدن مقاله و جوابها  به ادامه مطلب بروید**

یازده سوال از برادران اهل سنت(۱)

    ۱- آیا جناب عمر بن خطاب در نبوت حضرت محمد شک کرده است یا نه؟

 چون در کتب اهل سنت از زبان جناب عمر چنین آمده است:

( والله ما شککت منذ اسلمت  الا یومئذ (روز صلح حدیبیه)

(در این متن صراحتا جناب عمر به شک در نبوت اعتراف می نمایند)

 منابع:

 *المصنف عبدالرزاق ج5 ص 339- منشورات المجلس العلمی

صحیح ابن حبان ج 11 ص224- موسسه الرساله

المعجم الکبیر ج 20 ص 14- مکتبه ابن تیمیه

الدر المنثور ج6 ص77- دارالمعرفه

تاریخ مدینه دمشق ج 57 ص 229- دارالفکر*

 سوال دوم: 

آیا منع ازدواج موقت توسط جناب عمر بن خطاب بوده است؟

 چون در کتب اهل سنت می باشد از زبان جناب عمر که چنین گفته اند: 

(متعتان کانتا فی عهد رسول الله و انا احرمها.........)

( این متن بیانگر منع توسط جناب عمر است)

منابع:

المبسوط ج4 ص27- دارالمعرفه

المغنی ج7 ص 572- دارالکتاب العربی

الشرح الکبیر ج7 ص537- دارالکتاب العربی

المحلی ج 7 ص 107- دارالفکر

مسند احمد بن حنبل ج 3 ص325- دارصادر

معرفه السنن و آلاثار ج5 ص 345- دارالکتب العلمیه

تفسیر الرازی ج10 ص 50

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج 1 ص182- داراحیاء التراث العربی

اصول السرخسی ج 2ص6- دارالکتاب العلمیه

تفسیر قرطبی ج 2ص329- داراحیاء التراث العربی

تذکره الحفاظ ج 1 ص156- داراحیائ التراث العربی

علل الدار قطنی ج 2ص156- دارطیبه

کنزالعمال ج16 ص521- موسسه الرساله

صحیح البخاری مجلد3 ص158- دارالفکر

 سوال سوم:

 آیا جناب عمر بن خطاب تهدید به سوزاندن خانه علی بن ابیطالب کرد؟

 الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 19

والذی نفس عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها على من فیها ، فقیل له یا أبا حفص . إن فیها فاطمة ؟

فقال وإن

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 6 - ص 48

فقال : والذی نفسی بیده لتخرجن إلى البیعة أو لأحرقن البیت علیکم

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 تاریخ الطبری - الطبری - ج 2 - ص 443

عن زیاد بن کلیب قال أتى عمر بن الخطاب منزل علی وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال والله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلى البیعة

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57

 احرقوا دارها بمن فیها

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 الامامة والسیاسة ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی- مؤسسة الحلبی وشرکاه للنشر والتوزیع

شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید- دار إحیاء الکتب العربیة

تاریخ الطبری- مؤسسة الأعلمی للمطبوعات

الملل والنحل- دار المعرفة

...............

سوال چهارم:

 آیا عمر بن خطاب قاتل جناب فاطمه بنت محمد می باشد؟

 تفسیر العیاشی - محمد بن مسعود العیاشی - ج 2 - ص 67

فضرب عمر الباب برجله فکسره

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57

احرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدار غیر على وفاطمة والحسن والحسین

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 روضة الواعظین - الفتال النیسابوری - ص 151

 مرضت مرضا شدیدا

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 مؤتمر علماء بغداد - مقاتل بن عطیة - پاورقى ص 181

 إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى ألقت الجنین من بطنها

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57

حتى القت الجنین من بطنها

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 14 - ص 193

 فألقت المحسن من بطنها

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 15 - ص 578

أن عمر فس فاطمة حتى أسقطت محسنا .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 - ص 268

ان عمر رفس  فاطمة حتى أسقطت بمحسن

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 139 (دار المعرفة)

ان عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) - ابن الدمشقی - ج 2 - پاورقى ص 121 (|مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة)

روى ابن أبی دارم المحدث أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 الوافی بالوفیات - الصفدی - ج 6 - ص 15 (دار إحیاء التراث العربی)

قال إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم لبیعة حتى ألقت المحسن من بطنها

 ....................................................

 سیر أعلام النبلاء- مؤسسة الرسالة

لسان المیزان ابن حجر- مؤسسة الأعلمی للمطبوعات

تفسیر العیاشی- |المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران

الملل والنحل- دار المعرفة

روضة الواعظین الفتال النیسابوری- منشورات الشریف الرضی - قم

مؤتمر علماء بغداد مقاتل بن عطیة- دار الکتب الإسلامیة - طهران

شرح نهج البلاغةابن أبی الحدید- مؤسسة إسماعیلیان

 سوال پنجم:

آیا جناب عمر بن خطاب اولین کسی بود که در نماز میت 4بار تکبیر گفت

کتاب الأوائل - ابن أبی عاصم - ص 8

أول من جمع الناس فی صلاة الجنائز على أربع تکبیرات .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

إمتاع الأسماع - المقریزی - ج 1 - پاورقى ص 380

أول من جمع الناس فی صلاة الجنائز على أربع تکبیرات

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

المصنف - عبد الرزاق الصنعانی - ج 3 - ص 480

 عبد الرزاق عن الثوری عن إسماعیل عن الشعبی عن

عبد الرحمن بن أبزی قال : کبر عمر على زینب بنت جحش أربع تکبیرات

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 8 - ص 112

کبر عمر على زینب بنت جحش أربعا

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 8 - ص 112

کبر عمر على زینب بنت جحش أربعا

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

المحلى - ابن حزم - ج 5 - ص 124

جمعهم عمر على أربع تکبیرات

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تلخیص الحبیر - ابن حجر - ج 5 - ص 168

فجمعهم عمر على أربع تکبیرات

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

نیل الأوطار - الشوکانی - ج 4 - ص 99

جمعهم عمر على أربع تکبیرات .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

عون المعبود - العظیم آبادی - ج 8 - ص 343

فجمعهم عمر على أربع تکبیرات

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 

المصنف عبد الرزاق الصنعانی-منشورات المجلس العلمی

الطبقات الکبرى- دار صادر

کتاب الأوائل- دار الخلفاء للکتاب الإسلامی الکویت

إمتاع الأسماع المقریزی - دار الکتب العلمیة

المحلى ابن حزم- دار الفکر

تلخیص الحبیر ابن حجر- دار الفکر

نیل الأوطار الشوکانی- دار الکتب العلمیة

 سوال ششم:

آیا این که می گویند عمر بن خطاب برای حفظ سوره بقره 12 سال طول کشید. صحیح است؟

 تنویر الحوالک - جلال الدین السیوطی - ص 216

ابن عمر قال تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة

سنة فلما ختمها نحر جزورا

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 1 - ص 40

 حدثنا مالک عن نافع عن ابن عمر قال : تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة ،

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

‹ پاورقى ص 40 ›

( 1 ) فی الأصول : " المسمی فی ذکر أسماء . . . الخ " .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 1 - ص 21

ابن عمر قال تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة فلما ختمها

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 3 - ص 267

وقال إن عمر : تعلم عمر البقرة فی اثنتی عشرة سنة ، فلما تعلمها نحر جزورا .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تنویر الحوالک جلال الدین السیوطی-  دار الکتب العلمیة تفسیر القرطبی- دار إحیاء التراث

الدر المنثورجلال الدین السیوطی- دار المعرفة

تاریخ الإسلام الذهبی- دار الکتاب العربی

...........................

 سوال هفتم: 

آیا فاطمه بنت محمد از جناب ابوبکر و عمر غضبناک بود؟

 صحیح البخاری - البخاری - ج 5 - ص 82

فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 5 - ص 154

فوجدت فاطمة على ابن بکر فی ذلک قال فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

شرح مسلم - النووی - ج 12 - ص 77

 فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

عمدة القاری - العینی - ج 17 - ص 258

فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذالک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

صحیح ابن حبان - ابن حبان - ج 11 - ص 153

فوجدت فاطمة على أبی بکر من ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

صحیح ابن حبان - ابن حبان - ج 14 - ص 573

فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک وهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 16 - ص 218

فوجدت من ذلک على أبى بکر وهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 2 - ص 315

فوجدت فاطمة علیها السلام على أبی بکر فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 2 - پاورقى ص 121

 فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک ، فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

تاریخ المدینة - ابن شبة النمیری - ج 1 - ص 196 - 197

 فوجدت فاطمة على أبی بکر رضی الله عنه فی ذلک ، فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

إمتاع الأسماع - المقریزی - ج 13 - ص 159

فوجدت فاطمة على أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتى توفیت

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

صحیح البخاری- دار الفکر

صحیح مسلم- دار الفکر

شرح مسلم النووی- دار الکتاب العربی

عمدة القاری- دار إحیاء التراث العربی

صحیح ابن حبان- مؤسسة الرسالة

شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید- دار إحیاء الکتب العربیة - عیسى البابی الحلبی وشرکاه||مؤسسة مطبوعاتی إسماعیلیان

الطبقات الکبرى- دار صادر

سیر أعلام النبلاء- مؤسسة الرسالة

تاریخ المدینة- دار الفکر

إمتاع الأسماع-  دار الکتب العلمیة

 سوال هشتم:

آیا درست است که جناب فاطمه بنت محمد عمر بن خطاب را نفرین کرد؟

و الله لادعون علیک فی کل صلاه

منابع:

الامامه و السیاسه تحقیق زینی ج1 ص20- موسسه الحلبی

 سوال نهم:

آیا این درست است که جناب عمر بن خطاب را اهل کتاب (فاروق) خواندند؟

 اهل کتاب این نام را به او داده اند نه پیامبر اکرم (ص) ؛ هممانگونه که ابن سعد خودش در طبقات می نویسد:

( اخبرنا یعقوب بن ابراهیم بن سعد عن ابیه عن صالح بن کیسان قال ابن شهاب : بلغنا ان اهل الکتاب کانوا اول من قال لعمر بن خطاب الفاروق، و کان المسلمون یأثرون ذلک قولهم و لم یبلغنا ان رسول الله)

 *طبقات الکبری ج3 ص270*

کتبی دیگری از اهل سنت که این کلام را بیان کرده اند:

1-   تاریخ مدینه دمشق ج44 ص51- دارالفکر

2-   تاریخ الطبری ج3 ص267- موسسه الاعلمی للمطبوعات

3-   اسدالغایه ج4 ص57- اسماعیلیان/

4-    المنتخب من ذیل المذیل ص11- موسسه الاعلمی للمطبوعات

5-   تاریخ المدینة - ابن شبة النمیری ؛ج 2 ص 662- دارالفکر قم

 همچنین ابن کثیر در ترجمه عمر بن خطاب در کتاب البدایه و النهایه می نویسد:

عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی..... ابوحفص العدوی، الملقب بالفاروق قیل لقبه بذلک اهل الکتاب                           *البدایه و النهایه ج7 ص150- داراحیاء التراث العربی*

 سوال دهم: 

آیا پیامبر اکرم به کسی لقب فاروق را اعطا نمودند؟

 ( و قد قال هو علیه السلام (علی بن ابیطالب): انا الصدیق الاکبر، و انا الفاروق الاول، اسلمت قبل اسلام الناس......)     * شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص30- داراحیا الکتب العربیه*

(فصرحت بتهمه ابی بکر الصدیق و عمر الفاروق....)   * شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16 ص35- داراحیاء الکتب العربیه* 

عن ابن عباس و ابی ذر قالا: سمعنا النبی(ص) یقول لعلی: انت الصدیق الاکبر، و انت الفروق الذی یفرق بین الحق و الباطل  *الریاض ج2 ص155/ینابیع الموده لذوی القربی ج3 ص407- درالاسوه/

جواهر المطالب فی مناقب الامام علی،الباعونی شافعی  ج1 ص33- مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه*

 سوال یازدهم:

آیا اینکه جناب عمر بن خطاب منع کردند متعه را دلیل شخصی بود؟

 طبق نقل بزرگان اهل سنت این منع یک مسئله شخصی بود و در شان جناب عمر بن حریث بوده است:

 کنا نستمتع بالقبضه من التمر و الدقیق الایام علی عهد رسول الله (ص) و ابی بکر و عمر حتی نهی عمر عنه فی شأن عمرو بن حریث 

منابع:

نیل الاوطار ج6 ص22- دارالجیل

صحیح مسلم ج4 ص131- دارالفکر

السنن الکبری ج7 ص131- دارالفکر

عمده القاری ج17 ص246- دارحیاء التراث العربی

المصنف عبدالرزاق ج7 ص500- منشورات المجلس الاعلمی

نصب الرایه ج3 ص338- دارالحدیث قاهره

الداریه فی تخریج احادیث الهدایه ج2 ص57- دارالمعرفه

تاریخ المدینه ج2 ص717- دارالفکر قم

الاستذکار ج5 ص505- دارالکتب العلمیه

التمهید ج10 ص112- المغرب، وزاره عموم و الاوقاف

http://www.makoran.ir/article34.html

سئوالات شیعه ازوهابیت

به نام خدای مهربان

دوست حق جوی من سلام و درود بر شما:

از هر فرقه ای که هستید ،چند لحظه ای درنگ کنید و عجولانه داوری نکنید ،نه بی دلیل بپذیرید و نه بدون دلیل انکار کنید.

سؤالاتی رو که پیش رو دارید تنها بخشی از سؤالاتی است که شیعیان از وهابیت دارند و البته آنها هم جوابی منطقی و مستدل و همچنین مستند از متون معتبر علمی نداشته و در حقیقت اینها سؤالاتی است بی جواب.

و اینک قضاوت را به عهده خودتان واگذار می کنم.

الف – خلافت و امامت:

1 آیا تعیین خلیفه کار خوبی است یا نه ؟

- اگر خوب است چرا می گویند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خلیفه تعیین نکرد ؟

-  اگر بد است چرا ابوبکر و عمر این کار را کردند ؟

- و اگر تعیین خوب نیست چطور مانند عبد الله بن عمر به پدرش اعتراض کرد . (1)

پی نوشت: 1- عبدالله در آخرین لحظات زندگی پدرش به او گفت : مردم گمان کرده اند که خلیفه تعیین نمی کنی ، همانا اگر برای گله شتران یا گوسفندانت چوپانی تعیین کنی ، سپس او گله را رها کن و به جانب تو آید ، عمل او را ضایع می دانی ، پس نگهبانی مردمان مهمتر است .

صحیح مسلم ، کتاب الاماره ، باب الاستخاف و ترکه ، حدیث دوم 1455/3 ، و السننن البیهقی ، کتاب قتال اهل البغی ، باب الاستخلاف ، حدیث سوم ، 149/8 ، و حلیه الاولیاء ، عمربن الخطاب 44/1 .

2- چرا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بستر بیماری فرمودند : « دوات و قلم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که هرگز گمراه نشوید » (1)

عمر گفت :« درد بر او غلبه کرده و کتاب خدا ما را بس است »؛ ولی هنگامی که ابوبکر خواست وصیت بنویسد نگفت درد بر او غلبه کرده کتاب خدا ما را بس است ؟

پی نوشت: 1:- عمر گفت : ان النبی صلی الله علیه و آله و سلم غلبه الوجع و عندنا کتاب الله حسبنا ، صحیح البخاری ،کتاب العلم باب کتابه العلم ، ج 120/1

3- متقی هندی این حدیث را از عمر نقل می کند که گفت : « هیچ امتی پس از پیامبرش با هم اختلاف نکردند مگر این که گروه باطل آنها ب گروه حق پیروز شدند . » (1)  با توجه به این حدیث اختلاف سقیفه ، پیروزی ابوبکر و عمر ار چگونه توجیه می کنید ؟

پی نوشت: 1-ما اختلفت امه بعد نبیها الا ظهر اهل باطلها علی اهل حقها ، کنزالعمال کتاب الاعتصام بالکتاب و السنه ، 183/1 ، حدیث 929 .

4- اگر نحوه بیعت گیری و انتخاب خلیفه در سقیفه صحیح بود، چرا عمر آن را « فلته » ( یعنی کار ناگهانی و بدون تدبیر و فکر ) نامید ؟

5- اگر بیعت با کسی بدون مشورت جایز است چرا عمر تهدید به قتل کرد و گفت :« اگر بعد از این کسی چنین کاری کند بیعت کننده و بیعت شونده کشته خواهند شد .» و اگر حرام است و موجب مهدور الدم شدن ، چرا این حکم را در جریان سقیفه جاری نکرده و جاری نمی دانید ؟ (1)

پی نوشت:  1-صحیح البخاری ، کتاب المحاربین ، باب الحبلی من الزنا ، 585/8 ، در ضمن یک حدیث طولانی .

6- اگر هدف و نظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مساله خلافت ، تعیین ابوبکر یا عمر بود چرا آنان را در مرض رحلتش که قبلا پیش بینی نزدیک شدن رحلتش را نیز فرموده بود ، آنان را اعزام به جبهه تحت فرماندهی اسامه نمود و تاکید فراوان هم بر حرکت آن لشکر می فرمود ؟

 

7 شما می گویید ابوبکر و عمر مصداق آیه ای هستند که می فرماید : « وعدالله الذین  آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض » ، خداوند وعده داده افراد با ایمان و عمل صالح را به خلافت در زمین برساند .

اگر ابوبکر و عمر دستور حضرت را عمل می کردند (1) و همراه لشکر اسامه از شهر بیرون می رفتند مسلماَ شخص دیگری خلیفه می شد ، بنابراین چگونه اطاعت نکردن از فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زمینه اجرای وعده الهی شد ؟ لذا سزاوار است کمی در آیه شریفه دقت کنید و ببینید  چه کسانی آیات شریفه را تفسیر به رای می کنند !!

پی نوشت: 1 - البخاری ، کتاب المحاربین ، باب الحبلی من الزنا ، 585/8 ، در ضمن یک حدیث طولانی .

8- عقل می گوید برای فرماندهی لشکر باید تواناترین و مدیرترین و شجاع ترین انتخاب شود ، چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را فرمانده یک گروه اعزامی برای جهاد قرار نداد ؟ و چرا اسمه را فرمانده (1) و آنان را فرمانبر قرار داد و آنها را الیق در این فرماندهی ندانست ؟ چگونه کسی که برای فرماندهی یک لشکر سزاوار نیست ، برای جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که مقامی است بسیار بالاتر ، لایق باشد !

پی نوشت : 1 – تاریخ یعقوبی می نویسد : و کان فی الجیش ابوبکر و عمر ... فلما اشتدت علیه (صلی الله علیه و آله و سلم ) قال : انفذوا جیش اسامه ! فقالها مراراَ و اعتلَّ اربعه عشر یوماً . ص 113 .

ابوبکر و عمر داخل در لشکر اسمه بودند ( اسمه فرمانده آنان بود ) ... زمانی که بیماری پیامبر شدت یافت حضرت فرموند: لشکر اسامه را به حرکت در آورید و یاری کنید ؛ این امر را بارها فرمود و لکن این لشکر چهارده روز معطل ماند .

9- شما می گویید حضرت علی علیه اسلام خلفا را قبول داشت و حال آن که عمر می گوید : « حضرت علی علیه السلام و عباس عموی پیامبر ، ابوبکر را دروغگو و گنهکار و نیرنگ باز می دانست ؟ »

شما راست می گویید یا عمر !؟ (1)

و نیز طبری می گوید :   « مردی از زهری پرسید : آیا حضرت علی علیه السلام شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد ؟ پاسخ داد : نه تنها حضرت علی (ع) بلکه احدی از بی هاشم نیز با او بیعت نکردند . » (2)

آیا شما راست می گویید یا علماء و مورخین شما ؟

پی نوشت : 1 - « فرایتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً » صحیح مسلم ، کتاب الجهاد و السیر ، باب حکم الفیء ، در ضمن یک حدیث طولانی . ج 1379/3 .

2 – تاریخ الطبری ّ ، حوادث سنه 11 ، حدیث السقیفه 448/2  .

10 خلیفه دوم شش نفر را تعیین کرد و گفت اینها از میان خود یک نفر را انتخاب کنند ، یعنی هر یک از اینها لیاقت رهبری امت اسلامی و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دارند ، بعدا گفت : « اگر کسی از آنها مخالفت کرد ، گردنش را بزنید ! » (1 )

چگونه کسی که لیاقت خلافت دارد جایز القتل می شود ؟

پی نوشت 1: – تاریخ الطبری ، حوادث سنه 23 ، قصه الشوری ، 294/3  ، الکامل لابن اثیر ، ذکر قصه الشوری ، سنه 23 ، 67/3 و...

-------------------------------------------------

ب – صحابه:

1 آیا صحابی بودن امری اختیاری است یا نه ؟ اگر اختیاری نیست چرا ارزش کار صحابه به خاطر یک امر غیر اختیاری بیشتر بلکه چندین برابر عمل دیگران باشد ؟ آیا با حکیم بودن خداوند سازگار است ؟ (1)

پی نوشت:  1 – عن ابی سعید الخدری رضی الله عنع قال قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم : لا تسبوا اصحابی فلو انّ احدکم انفق مثل احدٍ ذهبا ، ما بلغ مدَّ احدهم ، و لا نصیفه .

2 تنها دیدن و رویت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه تاثیری دارد که هر کس ایشان را دیده عادل و مانند ستاره وسیله هدایت شده است ؟

3 شما می گویید همه صحابه عادل بوده اند و بخاری می گوید : ولید بن عقبه صحابی شراب خورد (1) آیا شما دروغ می گویید یا بخاری ؟ و یا شراب خوردن و معصیت و نافرمانی خدابه عدالت ضرر نمی زند ؟

پی نوشت :1 – صحیح البخاری ، کتاب فضائل اصحاب النبی صلی الله علیه و آله و سلم باب مناقب عثمان بن عفان ، 75/5

4 شما می گویید خداوند گناهان صحابه را مانند فرار از جنگ احد بخشیده است . آیا اگر یک قاتل یا دروغگو و شرابخوار را خداوند بخشید ، معنایش این است که او گناه نکرده و همیشه عادل بوده است ؟ اگر چنین نیست فرضا خداوند گناهان برخی صحابه را بخشیده باشد چگونه این بخشش سبب عدالت آنان و پذیرش همه نقلهای آنان و حجیت آنان می شود ؟

5- شما می گویید همه صحابه ( یعنی همه مسلمانانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دیده اند ) راستگو بوده اند و تمام روایات را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون تحقیق می پذیرند ، در حالی که قرآن می گوید : بعضی از مسلمانها ( از صحابه) به همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت رابطه مشروع دادند . (1) آیا آن گروه از صحابه راستگو بودند ؟ یا دروغگو بودند ؟

پی نوشت : 1- قوله تعالی : « ان الذین جاوا بالافک عصبه منکم » نور / 11 و و صحیح البخاری ، کتاب الشهادات ، باب تعدیل النساء بعضهن بعضاًبه نقل از عایشه حادثه را نقل می کند . 347/4 .

6 قرآن می گوید : « اگر فاسقی خبری را برای شما آورد در باره اش تحقیق کنید . » (1) مفسیرن و محدثین شما   می نویسند این آیه به مناسبت دروغی نازل شد که ولید بن عقبه ( صحابی) به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفت . (2) آیا دروغگو بودن ولید بن عقبه را می پذیرید ؟ یا مفسرین و محدثان خود را دروغگو می دانید ؟ یا اینکه   می گویید تمام صحابه راستگو بوده اند و نعوذ بالله قران کریم ....؟

پی نوشت : 1 - « یا ابها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا» حجرات /6 .

2- روح المعانی ، الالوسی ، ذیل آیه شریفه از احمد و ابن ابی الدنیا و الطبرانی و ابن منده و ابن مردویه به سند جید حدیثی به همین معنانقل می کند ، 144/16  .

7- شما می گویید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « اصحابی کالنجوم بایّهم اقتدیتم اهتیدیتم » اصحاب من مانند ستارگان اند ،  از هر کدام پیروی کنید هدایت می شوید .

و در صحیح بخاری نوشته ولید بن عقبه صحابی بود و شراب خورد ( نماز صبح را چهار رکعت خواند سپس به مردم گفت : آیا می خواهید بیشتر بخوانم .(  (1)

عثمان دستور داد او را هشتاد  تازیانه زدند . (2) . از شما می پرسیم : آیا به نظر شما اگر کسی از او پیروی کند و شراب بخورد هدایت شده است ؟

پی نوشت: 1 – ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری ، کتاب فضائل اصحاب النبی صلی الله علیه و آله و سلم ، مناقب عثمان ، شرح حدیث 3696 ، 186/8

2 – صحیح البخاری ، کتاب کتاب فضائل اصحاب النبی صلی الله علیه و آله و سلم ، باب مناقب عثمان بن عفان 75/5 ، عثمان در این زمینه می گفت : اما ما ذکرتَ من شان الولید فسناخذ فیه بالحق ان شاء الله ثم دعا علیا فامره ان یجلده فجلده ثمانین .

8 ( با توجه به روایت سوال 7 ) خالد بن ولید صحابی مالک بن نویره را کشت و همان شب با زنش زنا کرد (1) آیا اگر کسی به او اقتدا کند و با زن مردم زنا کند به نظر مشا هدایت شده است ؟

پی نوشت : 1– الکامل فی التاریخ ، حوادث نسه 11 ، حدیث السقیفه و خلافه ابی ابکر 359/2 .

9 ( با توجه به روایت سوال 7 ) قرآن مجید در سوره جمعه می فرماید : « جمعی از صحابه نماز را ترک کردند و سراغ تجارت و لهو و لعب رفتند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تنها گذاشتند (1) آیا اگر مسلمانان به آنها اقتداء کنند و به جای نماز جمعه سراغ لهو و لعب ( خوانندگی و نوازندگی ) بروند ، به راه هدایت رفته اند ؟

پی نوشت : 1– قوله تعالی : « و اذا رَاَوا تجاره او لهواًانفضوا الیها و ترکوک قائما قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره و الله خیر الرازقین . » جمعه /11 .

10- ( با توجه به روایت سوال 7 ) قرآن کریم می گوید : « جمعی از صحابه از جنگ احد و حنین فرار کردند و هر چه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را صدا زد توجه نکردند (1) آیا به نظر شما اگر کسی به آنها اقتدا کند و از جنگ و جهاد فرار کند هدایت یافته است ؟

پی نوشت : 1 – قوله تعالی : « اذ تصعدون و لا تلوون علی احد و الرسول یدعوکم فی اخریکم فاثابکم غما بغم لکیلا تحزنوا علی مافاتکم و لا ما اصابگم و الله خبیر بما تعملون » آل عمران /153.

11 - ( با توجه به روایت سوال 7 ) سعد بن عباده انصار که از صحابه به شمار می آید هرگز با ابوبکر بیعت نکرد ، یعنی او را به خلافت قبول نداشت (1) چرا کسانی را که خلافت ابوبکر را قبول ندارند و پیرو سعد بن عباده می باشند ، هدایت یافته نمی دانید ؟

پی نوشت : 1 – عسقلانی در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه در شرح حال سعد می گوید : « قصته فی تخلفه عن بیعه ابی بکر مشهوره » جریان عدم بیعت سعد با ابوبکر مشهور و معروف است . 80/3 و الکامل فی التاریخ ، حوادث سنه 11 ، حدیث السقیفه و خلافه ابی بکر 331/2.

12 - ( با توجه به روایت سوال 7 ) صحیح بخاری نقل می کند : « عده ای از صحابه با هم دعوا و نزاع نمودند و با دست و چوب و لنگ کفش به جان هم افتادند » (1)

آیا اگر مسلمانان امروز نیز به جان هم بیفتند و چوب و لنگه کفش نثار یکدیگر کنند نجات یافته و هدایت شده اند ؟

پی نوشت : 1 – صحیح البخاری ، کتاب الصلح ، باب ما جاء فی الاصلاح بین الناس ، حدیث 1و 2 ، 360/4

ناسزاگویی و لعن به صحابه

13 ( با توجه به حدیث « اصحابی کالنجوم ») عمر به صحابی اهل بدر ( حاطب بن ابی بلتعه ) ناسزا گفت و او را منافق نامید (1) بنابر این سب و ناسزاگویی به صحابه ، به پیروی از عمر است که او نیز صحابی وبده و پیروی از او موجب هدایت است !!!

پی نوشت : 1- صحیح مسلم ، کتاب فضائل الصحابه ، باب من فضائل اهل بدر رضی الله عنهم و قصه حاطب بن ابی بلتعه ، ح 161 ، ج 1941/4 ؛ و اسد الغابه فی معرفه الصحابه ، لابن الاثیر ، ترجمه حاطب بن ابی بلتعه ، 361/1 .

14 عایشه یکی از صحابه بود و به عثمان صحابی و خلیفه سوم اهانت می کرد و او را « نعثل » می نامید (1) ( نعثل به کفتار گفته می شود و نیز نام یک فرد یهودی بود) هدفش هر کدام باشد یک ناسزا محسوب می شود ، پس پیروی از عایشه ام المومنین و اهانت به عثمان ، راه هدایت است !!

پی نوشت 1- تاریخ الطبری ، حوادت سنه 36 ، قول عائشه – رضی الله عنهما – والله لاطلبن بدم عثمان ، 476/3.

15- عایشه ( صحابیه ) پس از آن که برادرش (محمد بن ابی بکر ) به دستور معاویه کشته شد بعد از هر نماز معاویه را نفرین می کرد (1) ، پس نفرین به معاویه ، اقتدای به عایشه است و نیز موجب هدایت !!

پی نوشت : 1 – الکامل فی التاریخ ، حوادث سنه 38 ، ذکر ملک عمرو بن العاص ، 357/3 .

16- صحیح مسلم از قول عایشه نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دو تن از صحابه را نفرین کردند. (1) آیا با وجود نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای صحابه ، باز هم لعن هر یک از صحابه را که نوعی نفرین است گناهی بزرگ و احیانا موجب کفر و مهدور الدم شدن می دانید ؟

پی نوشت : 1- صحیح مسلم ، کتاب البر و الصله و الآداب ، باب من لعنه النبی صلی الله علیه و آله و سلم او سبه او دعا علیه ، حدیث اول 2007/4 .

---------------------------------------------------

ج – کتمان واقعیات:

وزیر بودن حضرت علی علیه السلام:

1 چرا برای توده مردم نمی گویید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در یوم الدار یا یوم الانذار تمام خویشان خود را جمع کرد و به آیین مقدس اسلام دعوت نمود و سپس فرمود : « و قد امرنی الله تعالی ان ادعوکم الیه فایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم » هیچ یک از حاضرین دعوت آن را نپذیرفتند تنها حضرت علی بن ابی طالب پذیرفت و عرضه داشت : « انا یا نبی الله اکون وزیرک عله . » (1)

و چرا نمی گویید که بسیاری از علماء و بزرگان این خبر را یا تحریف نموده اند و یا کاملا از مجامع روایی خو خذف نموده اند . کما این که در تفسیر طبری در ذیل آیه 214 شعراء دست خوش تحریف شده است و می گوید :

فایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و کذا و کذا (2)

پی نوشت : 1- تاریخ الطبری ، ذکر الخبر عما کان من امر نبی الله صلی الله علیه و آله و سلم ، 63/2 .

2 – جامع البیان ، طبری 149/11 .

کتمان فضائل حضرت علی علیه السلام:

2 در باب فضائل اهل بیت آیا تا به حال شنیده اید که امام حنابله احمد بن حنبل در رابطه با فضائل امیر المومنین ، علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید :

« ما جاء لاحد من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما جاء لعلی بن ابی طالب علیه السلام » (1)

آن چه که برای علی بن ابی طالب از فضائل نقل شده برای احدی از صحابه رسول خدا ان فضیلت نقل نشده است . و این در حالی است که هر گاه به صحیح بخاری و مسلم و کتب روایی دیگر مراجعه می شود ، قضییه بر عکس است و فضائل اهل بیت علیهما السلام کمتر از دیگران نقل شده است .

پی نوشت :1 – فضایل الصاحبه ، علی بن ابی طالب و المستدرک علی الصحیحین ، من مناقب امیر المومنین علی بن ابی طالب 108/3 و تاریخ دمشق ، ج 63/3 ، ح 1108 .

جریان سقیفه به نقل از عمر:

3 چرا در حضور عموم مردم مسلمان ، نمی گویید که در روز سقیفه ( روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وفات نمودند ) مسلمانان صدر اسلام برای انتخاب خلیفه اختلاف و نزاع کردند ، به طوری نزاع آنان بالا گرفت و شخصی فریاد برآورد : « قتلتم سعد بن عباده » سعد بن عباده را کشتید . عمر گفت : خدا او را بکشد و بسیاری از اصحاب در این گیر و دار مخالفت خود را اعلام داشتند ؟ (1 )

پی نوشت : 1 – صحیح البخاری ، کتاب المحاربین من اهل الکفر و الرده ، باب رجم الحبلی من الزنا اذا احصنت 585/8  ؛ و تارخ الطبری حوادث سنه 11 ، حدیث السقیفه 445/2 .

وضوی پیامبر:

4- چرا برای مردم نمی گویید که روش وضو گرفتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ((1 و امیر المومنین علیه اسلام (2) و بعضی صحابه مسح بر پاهایشان بوده و حال این که این طریقه (3) ( که از قرآن کریم (4) و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (5) استفاده می شود ) در نزد شما ترک شده و به جای آن دستور به شستن پاها می دهید ؟

پی نوشت : 1 – عن عبدالله بن زید : ان النبی صلی الله علیه و آله و سلم توضا فغسل وجهه ثلاثا ویدیه مرتین و مسح براسه و رجلیه مرتین . از عبدالله بن زید ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وضو گرفت . پس سه مرتبه صورت شریف اش را شست و دو مرتبه دستهایش را شست و سر مبارک و دو پای خود را مسح نمود. ( المصنف – ابن ابی شیبه – کتاب الطهارات – فی الوضوء کم هو مره ح 4 ، 18/1 و کنز العمال ، آداب الوضوء – ح 26922 –ج 451/9 و سنن الدارقطنی کتاب الطهاره ، باب وضو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم – ج 82/1 ح 11 ) و نیز عثمان وضوء پیامبر را به همین صورت بیان می کند : « و مسح براسه و ظهر قدمیه » پیامبر سر ور روی دو پای خود را مسح نمود .

المصنف ابن ابی شیبه – کتاب الطهارات ، فی الوضوء کم هو مره ، ح 3 ، ج 18/1 .

2 – قال : رایت علیا رضی الله عنه توضا فمسح ظهورهما . راوی می گوید : حضرت علی علیه السلام را دیدم که وضو  گرفت پس پشت دو پایش را مسح نمود .

مسند احمد بن حنبل ، مسند علی بن ابی طالب رضی الله تعالی عنه ، ج 124/1  .

3 – و قال ابن عباس : الوضوء غسلتان و المسحتان . عبدالله بن عباس می گوید : وضو عبارت از دو شستن ( صورت و دستان ) و دو مسح ( سرو پا ) نمودن است .

المصنف ، عبد الرزاق ، کتاب الطهاره ، باب غسل الرجلین ج 54و 55 و نیز احادیث 65 و 99  از همین باب ج 19/1 .

4- قال فخر رازی فی تفسیره : « حجه من قال بوجوب المسح مبنی علی القراءتین المشهورتین » التفسیر الکبیر ، ذیل آیه 6 سوره مائده ج 161/11 .

5 – تفسیر جامع البیان ، ذیل آیه 6 سوره مائده 185-168/4 .

بدعت گذاشتن در اذان از ناحیه عمر:

5 چرا برای مردم نمی گویید که جمله « الصلاه خیر من النوم » جزء اذان نبوده و نیست و در دوران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفته نمی شد . (1) و اذانی را که پیامبر به بلال تعلیم دادند این جمله در ان وجود نداشت بلکه به جای آن جمله ( حی علی خیر العمل ) گفته می شد؟  ( 2) و این هم از بدعتهای عمر به شمار می آید . ( 3)

پی نوشت : 1 - قال طاووس : اما انهم لم تقل علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، مردی از طاووس ( که از تابعین بوده ) پرسید : از چه زمانی جمله حی علی خیر من النوم در اذان گفته شد در جواب گفت بدان که در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این جمله گفته نشد .

المصنف ، لعبد الرزاق ، کتاب الصلاه ، باب الصلاه خیر من النوم -  ح 1827 ج 474/1 .

همین اختلاف را ابن راشد در کتاب بدایه المجتهد ، کتاب الصلاه ، باب صفه الاذان ج 108/1 مطرح نمو ده و نقل می کند : قال الشافعی : و سبب اختلافهم هل قیل فی زمان النبی صلی الله علیه و آله و سلم او انما قیل فی زمان عمر ؟

2 – عن بلال ، کان بلال یوذن بالصبح فیقول : حی علی خیر العمل . طبرانی نقل می کند : همیشه بلال اذان صبح را که می گفت جمله « حی علی خیر العمل » را می گفت .

کنز العمال ، کتاب الصلاه ، فضل الاذان و احکامه و آدابه ، ح 23174 ، ج 342/8 .

و قال الشوکانی : و ذهبت العتره و الشافعی  فی احد قولیه الی ان التثویب بدعه . عترت اهل بیت و افعی در یکی از دو قولش قائلند که تثویب ( الصلاه خیر من النوم) بدعت است .

و عن علی علیه السلام حین سمعه لاتزیدوا فی الاذان ما لیس منه .

حضرت علی علیه السلام زمانی که این جمله را شنید فرمود : در اذان آنچه نبوده اضافه نکنید .

نیل الاوطار ، کتاب الصلاه ، باب صفه الاذان ، ج39/2 .

3– عن ابن عمر ان عمر قال لموذنه : اذا بلغت حی علی الفلاح فی الفجر فقل : الصلاه خیر من النوم الصلاه خیر من النوم . عبدالله بن می گوید : عمر به اذان گوی خود فرمان داد : زمانی که صبح به جمله حی علی الفلاح رسیدی دو بار بگو : الصلاه خیر من النوم . ( کنز العمال ، کتاب الصلاه ، فصل فی الاذان – التثویب ح 23242و 23252 ، ج 355/8 و 357 . )

عن مالک انه بلغه ان الموذن جاء الی عمر بن الخطاب یوذنه لصلاه الصبح فوجده نائما فقال : الصلاه خیر من النوم فامره عمر ان یجعلها فی نداء الصبح . مالک می گوید : موذن برای نماز صبح پیش عمر آمد او را در حال خواب مشاهده نمود ندا داد : الصلاه خیر من النوم . پس از ان عمر او را امر کرد که در اذان صبح این جمله را قرار دهد . ( الموطاء – کتاب الصلاه ، باب ما جاء فی النداء للصلاه 72/1 )

جواز جمع بین دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء:

6- چرا برای مردم نمی گویید گاهی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را در مدینه یعنی در وطن خود ( بدون خوف و بدون ضرورت و خوفی ) با هم و جمع می خواندند به جهت انکه حرج و دشواری برای امت شان نباشد ، همانگونه که امروزه اکثر  شیعیان اینگونه انجام می دهند ؟ (1)

پی نوشت : 1 - عن ابن عباس صلی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) الظهر و العصر جمیعا و المغرب و العشاء جمیعا فی غیر خوف و لاسفر . عبدالله بن عباس میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را باهم خواندند در حالی که در سفر و خوف نبودند .

الوطاء- کتاب قصر الصلاه فی السفر ، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضرو السفرح 144/14 و صحیح البخاری کتاب مواقیقت الصلاه ،  باب تاخیر الظهر الی العصر 286/1 و باب وقت المغرب 293/1 و صحیح مسلم ، کتاب الصلاه المسافرین و قصرها ، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر ، حدیث 49 و50 ، ج 489/1 و 490 و سنن ابی داوود ، کتاب الصلاه ، باب الجمع بین الصلاتین ح 1210 و 1211 و 1214 و ج 6/2  .

جواز ازدواج موقت:

7 آیا تا کنون بهمردم گفته اید که « روایات فراوانی در مورد حلال بودن ازدواج موقت ( متعه ) و عمل به آن در زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تا زمان خیلفه دوم داریم ؟ »(1)

پی نوشت : صحیح مسلم ، کتاب النکاح ، ابا سوم نکاح المتعه و ... ج 23/3  .

8 چرا به مردم نگفته اید که : « جمعی از بزرگان صحابه قائل به جواز ازدواج موقت بودند مانند : جابر بن عبدالله و عبدالله بن عباس و اسماء بنت ابی بکر و عبد الله مسعود و عمرو بن حریث و اوب سعید الخدری و سلمه و معبد فرزندان امیه بن خلف و نیز جمعی از تابعین مانند طاووس و عطاء و سعید بن جبیر و سایر فقهاء مکه قائل به جواز متعه بودند؟ » (1)

و نیز قرطبی می گوید : « عمران بی الحصین و عبدالله بن عباس و بعضی از صحابه و طایفه ای از اهل البیت قائل به جواز ازدواج موقت بوده اند ؟ » (2 )

پی نوشت :  1– المحلی بالاثار ، کتاب النکاح ، مساله 1858 ، خطاء تسمیه متعه النساء بالنکاح ، 129/9 .

2 – تفسیر الجامعه لاحکام القرآن ، قرطبی ، ذیل آیه 24 سوره نساء  133/5 .

9 آیا تا به حال برای مردم گفته اید که : « اعتقاد به جواز ازدواج موقت (متعه ) مختص به شیعه نیست ، بلکه عالم و فقیه بزرگ مکه « ابن جریح » که مورد تایید و قبول تمامی مولفین صحاح سته است  قائل به جواز متعه بوده و حتی خود هفتاد بار متعه نمود . (1) و به نقلی دیگر با نود زن ازدواج موقت داشت (2) و به نقلی دیگر با شصت زن ازدواج متعه نمود ؟ » (3)

پی نوشت : 1 - « و قال الشافعی : استمتع ابن جریح بسبعین امراه » !! و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، شرح حال عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریح 355/6 .

2 – و قال محمد بن عبدالله بن عبدالحکم : « سمعت الشافعی یقول : استمتع ابن جریح بتسعین امراه » !! سیر اعلام البناء 33/6 .

 3 - « قال جریز ... و اما ابن جریح فانه اوصی بنیه بستین امراه . و قال : لاتزوجوا بهن فانهن امهاتکم و کان یری المتعه »!

فضایح و رسوایی های معاویه و یزید و عمر و بن العاص:

10 چرا برای مردم آنچه از رسو ل خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره معاویه از کتب و منابع خودتان رسیده بازگو نمی کنید .

الف: حضرت ختمی مرتبت درباره او فرمودند: « لا اشبع الله بطنه » خداوند شکم او را سیر نکند . (1)

نتیجه نفرین رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این شد که معاویه روزی هفت بار غذا از گوشت و حلوا و میوه فراوان می خورد و می گفت : خسته شدم اما سیر نشدم . (2).

ب: حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره معاویه و عمر و بن العاص فرمودند : « اذا رایتموهما جمیعا بینمها فوالله ما اجتمعا الا علی غدره » هر وقت این دو را دیدید با هم جمع هستند آنها را جدا کنید زیرا انها جمع نمی شوند مگر برای نیرنگ . (3)

ج : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : « اذا رایتم معاویه علی منبری فاقتلوه » . هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید او را به قتل برسانید . (4)

د: عایشه گوید : رسول خدا فرمودند : گروهی از اهل عذرا بزودی کشته می شوند که خداوند و اهل آسمان به خاطر شهادت آنان غضب می نمایند ( حجر بن عدی و یارانش در ان جا به دست گروه معاویه به شهادت رسیدند . ) (5)

ه- عمر و بن العاص به معاویه گفت : آیا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم زمانی که مسجد بنا می کرد به عمار نفرمود : تو بر جهاد حریصی و تو اهل بهشتی . « ولتقتلک الفئه الباغیه » و تو را گروه سرکش و ظالم می کشند ؟ سپس به معاویه گفت : پس چرا او را نکشتی ؟ ( و این در حالی بود که عمار را گروه معاویه در جنگ صفین گشتند . ) (6)

و – چرا برای مردم نمی گویید جنایاتی که یزید در مدینه مرتکب شد به سفارشات معاویه بود . به این روایت توجه کیند .

جویریه می گوید : بزرگان مدینه می گفتند : معاویه در وقت مرگش به پسر خود یزید گفت : مردم مدینه روزی با تو وارد جنگ می شوند مسلم عقبه را به جان آنها بیانداز که من خیر خواهی او را شناختم ( همین مسلم عقبه و لشگرش در واقعه حره هزاران صحابی و تابعی را کشتند و به هزاران زن و دختر مسلمان در مدینه تجاوز کردند و صدها فرزند نامشروع از آنان به وجود آمد . ) ( 7 )

پی نوشت : 1 – صحیح مسلم کتاب البر و الصله و الاداب ، باب من لعنه النبی صلی الله علیه و آله و سلم ح آخر 2010/4 ، و اسد الغابه ، ترجمه معاویه بن صخر 386/4 .

2 – البدایه و النهایه ، حوادث سنه 60 ترجمه معاویه ، ج 128/8.

3 – مجمع الزواید و منبع الفوائد ، کتاب الفتن ، باب ماجاء فی الصلح ، 248/7 ، و کنز العمال ، کتاب الفتن ، وقعه الصفین ، ح 31723 ج 353/11 .

4 – تهذیب التهذیب ، ترجمه عمرو بن عبید بن باب 61/8 ، و ترجمه عباد بن یعقوب الواجنی ، 97/5 ، و در ترجمه علی بن زید بن عبدالله  276/7 .

5- کنزالعمال ، باب فی الفضائل الصحابه ، معاویه ح 37509 ، ج 587/13  .

 6- مجمع الزواید ، کتاب المناقب ، باب منه فی فضل عمار 297/9.

7- وفاء الوفاء ، فصل 15 فی سبب نقمه یزید بن معاویه علی اهل المدینه ، ص130 الی 132 .

-----------------------------------------------------

منابع و ماخذ:

الاصابه فی التمییز الصحابه ، ابن حجر العسقلانی ، م 853 ، بیروت دار احیاء التراث ، 1328  ق .

ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری ، احمد بن محمد عسقلانی ، م 923 ، بیروت دار احیاء التراث العربی .

اسد الغابه فی معرفه الصحابه ، ابن الاثیر ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی .

بدایه المجتهد ، محمد بن احمد بن رشد القرطبی ، م 595 ، قم  ، منشورات الشریف الرضی 1406ه .

البدایه و النهایه ، اسماعیل بن کثیر الدمشقی ، م 744 ، بیروت ، موسسه التاریخ العربی .

تاریخ الیعقوبی ، احمد بن ابی یعقوب ، م292 ، قم منشورات الشرف الرضی ، 1414 ق.

تاریخ الطبری ، محمد بن جریر الطبری ، م310، بیروت موسسه الاعلمی ، 1409 ق.

تفسیر الکبیر ، الفخر رازی ، م 606 ، بیروت دار احیاء التراث ، الطبعه  الثالثه .

تفسیر روح المعانی ، السید محمود الالوسی ، م 1270 ، بیروت داراحیاء التراث ، 1405 ق.

تفسیر الجامع لاحکام القرآن ، القرطبی ، م 671 ، بیروت داراحیاء التراث العربی ، 1405 ق .

تفسیر البیان ( الطبری ) ، محمد بن جریر الطبری ، م 310 بیروت دارالفکر ، 1415 ق .

تاریخ بغداد ، ابی بکر احمد بن علی الخطیب البغدادی ، م 463، بیروت دار الفکر

تهذیب التهذیب ، احمد بن علی عسقلانی ، م 852 ، بیروت دارالکتب العلمیه ، 1415ق .

حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء ، ابی نعیم الاصفهانی ، م 430 ، بیروت ، دارالکتب العلمیه .

سیر اعلام النبلاء ، محمد بن عثمان الذهبی ، م 748 ، بیروت ، موسسه الرساله ، 1422 ق.

السنن البیهقی ، احمد بن الحسین بن علی البیهقی ، م 745 ، بیروت ، دارالفکر.

سنن الدار القطنی ، علی بن عمر الدار قطنی ، م 385 ، بیروت عالم الکتب ، 1406 ق.

سنن ابی داود ، سلیمان بن الاشعث السجستانی ، م 275 ، بیروت ، المکتبه العصریه .

صحیح البخاری ، محمد بن اسماعیل البخاری ، م256 ، بیروت دارالقلم ، 1407 ق .

صحیح مسلم ، مسلم بن حجاج القشیری ، م 261 ، بیروت دار احیاء الترا ث.

فضائل الصحابه ، احمد بن حنبل

الکامل فی التاریخ ، ابن الاثیر ، م 630 ، بیروت ، دار صادر 1399 ق .

کنز العمال ، المتقی بن حسام الدین الهندی ، م 975 ، موسسه الرساله 1405 ق .

المحلی بالاثار ، علی بن احمد بن سعید بن حزم الانندلسی ، م 456، بیروت دارالکتب العلمیه .

المصنف ، لابن ابی شیبه ، م 235 بیروت ، دار الفکر ، 1409 ق.

المصنف ، لعبد الرزاق ، م 211 ، بیروت ، المکتب الاسلامی ، الطبعه الثانیه ، 1403ق .

الموطاء ، مالک بن انس ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی.

مجمع الزواید و منبع الفواید ، علی بن ابی بکر الهیثمی ، م 807 ، بیروت دار الکتب العلمیه .

مسند احمد بن حنبل ، بیروت ، دار صادر .

نیل الاوطار ، محمد بن علی بن محمد الشوکانی ، م 1255 ، بیروت ، دار الکتب العلمیه ، 1415 ق.

وفاء الوفاء ، السمهودی ، بیروت دار احیاء التراث العربی ، 1404 ق.

-------------------------------------------------

پایگاه اطلاع رسانی ادیان و فرق                                                                           www.adyan.net

پیروز و سربلند و کامیاب باشید.

عنوان مطلب

1

غدیر در شعر و ادب فارسی-2

2

غدیر در شعر و ادب فارسی-1

3

خلاصه ای واقعه غدیر

4

غدیر و فلسفه سیاسی اسلام-2

5

غدیر و فلسفه سیاسی اسلام-1

6

مورخانی که واقعه غدیر را در کتابهای خود آورده اند

7

نبرد گسترده برای فراموشی غدیر

8

نگاهی بر پاسخ به اشکالات استاد دانشگاه ام‌القری در مورد حدیث غدیر

9

فقه غدیر

10

نماز عید غدیر

11

مراسم بعد از ایراد خطبه غدیر

12

تبیین نظام سیاسى اسلام در غدیر خم

13

غدیر از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها

14

عید غدیر در سیره اهل بیت علیهم السلام

15

آداب روز عید غدیر

16

اوصاف غدیر در روایات

17

اوصاف غدیر در آیات

18

اهمیت غدیر در تاریخ

19

تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت

20

بیعت عمر با امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم

21

اقرار مخالفین درباره غدیر

22

گفته ها و عکس العمل های منافقین در غدیر

23

منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت

24

درغدیر خم سخن بر سرآشتی دادن حضرت علی(ع) وانصار بوده نه جانشینی وولایت.چراشیعه افسانه سازی می کند؟

25

مگر آقا رسول الله نمیدانستند اینها عهد شکنی می کنند پس چرا ولایت حضرت علی(ع) را بیشتر تثبیت نکردند؟

26

چرا پیامبر به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی ندادند تا بعد از ایشان به امامت برسند؟

27

چرا شیعه اعتقاد دارد که علی(ع) میبایست نبی مرسل باشد؟ آیا او از پیامبر(ص) بالاتر است؟

28

آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله) شخص خاصی،را برای خلافت انتخاب کردند؟به جه دلیل؟

·                            آیا نخستین پیروان هر دینی، بهترین‌ افراد آن امت هستند؟

·                            آیا صحیح است که درباره خلافت ابوبکر، هیچ آیه و روایتی نداریم؟

·                            آیا با انتقاد از صحابه، دین متزلزل نمی‌شود، زیراکه دین به وسیله آنها به ما رسیده است؟!

·                            می‌گویند شیعه معتقد است که قرآن تحریف شده، آیا این درست است؟

·                            آیا فلسطینی‏ها و افراد حماس، ناصبی هستند؟

·                            درغدیر خم سخن بر سرآشتی دادن حضرت علی(ع) وانصار بوده نه جانشینی وولایت.چراشیعه افسانه سازی می کند؟

·                            مگر آقا رسول الله نمیدانستند اینها عهد شکنی می کنند پس چرا ولایت حضرت علی(ع) را بیشتر تثبیت نکردند؟

·                            چرا پیامبر به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی ندادند تا بعد از ایشان به امامت برسند؟

·                            آیا ازدواج متعه(صیغه موقت) مورد قبول و پذیرش بزرگانى از اهل سنت بوده است؟

·                            چرا شیعه به هنگام نماز به طور دست بسته نماز نمى خواند؟

·                            صلاة تراویح چیست و چرا اهل سنت بر آن مداومت دارند؟

·                            آیا بدعت به حَسَن و غیر حسن تقسیم مى شود و منظور خلیفه دوم از «نعم البدعة » چیست؟

·                            چرا علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) نماز تراویح که شما می گویید بدعت است،می خواند؟

·                            آیا به هنگام تشریع اذان ،«الصَّلاةُ خَیرٌ مِنَ النَّوم» بود یا پس از آن ،به اذان افزوده شد؟

·                            چرا حقیقت را درباره معاویه بن ابی سفیان برای مردم نمی گویند؟

·                            چرا شیعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفا را عبادت می شمرد؟

·                            اعتماد شیعه بر روایات صحابه ی مرتد در اثبات فضایل علی(ع)؟

·                            اثبات فضیلت برای حسن و حسین در برابر سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمان بن عوف و عبد الله بن عمر؟

·                            آیا شیعه می گوید علی بعد از پیامبر مستحق خلافت بوده زیرا پیامبر به او فرمود: «تو نسبت به من به منزلۀ

·                            آیا شیعیان فقط خود را حلال زاده و دیگر مسلمانان را حرام زاده می‌دانند؟

سنی شدگان

دیدگاه حیدر علی قلمداران در دهه آخر عمرش

 

آنچه که برادران اهل سنت در سایتهای خویش تبلیغ می کنند تصویری ازشخصیت قلمداران است که از مذهب تشیع به مذهب تسنن گرائیده وعموما با تبلیغ این مطلب سعی در وهن مذهب تشیع و راسخ کردن باورهای مکتب خلافت در نزد جوانان اهل تسنن می نمایند . ما در نوشته های پیشین وبلاگ دگرگونی های فکری سید ابوالفضل برقعی را بیان کردیم و معلوم گردید که سید ابوالفضل برقعی نه تنها به مذهب تسنن نگرائید , بلکه در آخر عمر با اعتقاد به ائمه طاهرین وصیت کرد و در امامزاده شعیب کن دفن گردید . هم اکنون می خواهیم با معرفی یکی از آخرین آثار قلمداران نشان دهیم که ایشان نیز درنهایت به مکتب تشیع و سنت اهل بیت نزدیکتر بودند تا مکتب خلفا و اعتراضات ایشان بر برخی از دیدگاه های مکتب اهل بیت به معنی عدول از این مکتب و پذیرش مکتب خلفا نبوده و نیست . در کتاب شاهراه اتحاد که ایشان در رد امامت تشیع نگاشته است مقدمه ای موجود است که برقعی در وصف این کتاب و شخصیت قلمداران قلم زده است که هم اعتقاد خود وی و هم اعتقاد قلمداران را بیان می کند و به خوبی شاهد این مطلب است که این دو هرگز به مذهب تسنن نگرائیدند . در صفحه (ی) از مقدمه کتاب شاهراه اتحاد , برقعی چنین می گوید :

((احتمالا برای خوانندگانی که با دیگر آثار مولف دانشمند این کتاب آشنا نیستند ممکن است این توهم حاصل شود که مقصود مولف از این کتاب دفاع و جانبداری از فرقه ای خاص در مقابل فرقه یا فرق دیگر بوده است . و فی المثل کتاب را به قصد نقض شیعه و انتقاد از آن و تبلیغ معتقدات اهل سنت تالیف کرده است حاشا و کلا هذا بهتان عظیم . بلکه به شهادت تالیف این فاضل محقق , ارادت و اکرام وی به اهل بیت مکرم نبوی و ائمه بزرگوار اسلام علیهم السلام اظهر من الشمس و غیر قابل انکار است . علاوه بر این ایشان در تالیفات خویش هر جا اعتقادی را بر معتقدات برادران اهل سنت وارد دیده است از ذکرش خود داری نکرده است .))

از آخرین تالیفات آقای حیدر علی قلمداران , کتاب سنت رسول از عترت رسول صلی الله علیه و آله می باشد که  در قم به تاریخ شعبان 1398 قمری تالیف نموده است . اگر چه در تکثیر های بعدی این کتاب با نام مستعار ( غلامعلی اخروی ) منتشر گردید , لیکن در همان نسخ نیز در انتهای مقدمه کتاب امضای حیدر علی قلمداران به چشم می خورد .

در این کتاب ایشان اثبات می کند که سنت رسول الله بایستی از طریق امیر المومنین و امامان  از فرزندان ایشان اخذ گردد و چهار فقه اهل تسنن در اخذ سنت رسول الله به بیراهه رفته اند ما در مقالات بعدی  با قراردادن قسمتهایی از این کتاب سعی می کنیم حقیقت دیدگاه حیدر علی قلمداران را به نظر خوانندگان محترم برسانیم .

بلی در مورد آقای حیدر علی قلمداران می پذیریم که ایشان امامت منصوص را تا پایان عمر قبول نداشت و ما شاهدی بر تغییر اعتقادات مذکور در کتب این مولف نداریم اما در مورد آقای برقعی این مطلب بر عکس است و ایشان به واقع از آنچه قبلا عدول کرده بود برگشت و با اعتقاد شیعی دنیا را وداع کرد .اما به هر صورت آنچه مسلم است این است که این دو هیچگاه سنی نشدند و نه به صورت شفاهی و نه در هیچ یک از تالیفات خویش چنین مطلبی را بیان نکرده اند و حتی این دو نفر به شهادت همفکرانشان تا آخر عمر وضو به روش شیعی گرفته و نماز خویش را با مهر می خواندند و در اکثر احکام ، مبتنی بر فقه شیعه عمل می کردند . 

 

سیدمحمدتقی ورجانی