اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند تا بعد ازایشان به امامت برسند؟


شماره

سؤال

1

چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند تا بعد ازایشان به امامت برسند؟

 

دوران پیامبر گرامی اسلام دوران عجیبی بود و منافقان بسیار. در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم:

1-      اعلان رسمی کم تر از نوشته نیست. آن هم اعلانی که در آن(غدیر) بیش از 120000 نفر حضور داشته و آن را مکتوب کنند.

2-      در صورت مکتوب شدن، از بین بردن آن برای مخالفین کاری نداشت. همانطور که:

·         در ماجرای فدک نیز ابوبکر سند رسمی ای که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از پیامبر داشتند را پاره کرد و فدک را غصب کرد.

·         حدود یک قرن منع حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد.

·         در هنگامی که قرآن ها برای تهیه بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.

3-      کتاب های تاریخی(سنی و شیعه) امامت حضرت علی(علیه السلام) را تأیید کرده اند و این خود یک سند است.

4-      با این حال پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) در زمان شهادت خود، هنگامی که در بستر بیماری بودند فرمودند: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد از من اختلاف نکنید.» اما عمر گفت: «او تب دارد و هزیان می گوید.» و مانع آوردن کاغذ شد.

5-      در آخر باید بگوییم که ماجرای غدیر آنقدر واضح بود که نیاز به اثبات آن نیست و در آن زمان مردمان نه به خاطر تردید در این امر، بلکه به خاطر کینه و حسادتی که نسبت به حضرت داشتند و یا ترس از حکومت وقت از زیر آن سر باز زدند.

6-      با این حال بجهت اینکه نشان داده شود که ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طرف خداوند است، لوحی آسمانی از جانب خداوند برای پیامبر آمد که در آن، ولایت امیرالمؤمنین و یازده امام دیگر پس از ایشان به صراحت بیان شده بود. «جابر» این لوح را در زمانی که به دست حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده بود، مشاهده کرد و از روی آن نسخه برداری کرد که متن آن هم اکنون موجود می باشد. خود لوح نیز در دست حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) می باشد. این حدیث، به نام حدیث لوح مشهور بوده و در کتاب اصول کافی موجود می باشد. 

در ضمن می توانید برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های «الغدیر» و «شبهای پیشاور» مراجعه کنید.

2

مگر آقا رسول الله نمیدانست این ملعونین عهد شکنی میکنند!؟ پس چرا ولایت حضرت علی(علیه السلام) را بیشتر تثبیت نکرد تا دیگر اینها نتوانند عهد شکنی کنند؟!

 

برادر گرامی

  • اولاً: منظوراز تثبیت بیشتر، باید روشن شود؛ چرا که هر مقدار تعریف شود بالاتر از آن هم وجود دارد.

  • ثانیاً: عهد بستن و شکستن آن در حوزه اعمال اختیاری است. تثبیت کردن به هر اندازه ای هم که باشد، نباید از آدمی سلب اختیار کند، تا امتحانات الهی لغو و بیهوده نگردد؛ تا مؤمن از کافر جدا شود؛ تا ثواب و عقاب معنا یابد تا . . .

  • ثالثاً: وظیفه پیامبر تنها ابلاغ است  آن هم ابلاغ مبین. یعنی ابلاغی آشکار و روشنگرانه که جای هیچ گونه شکّ و شبهه و عذری نماند و حجّت بر همگان تمام گردد. (= و ما علی الرّسول الاّ البلاغ المبین - آیه 54 نور، آیه 18 عنکبوت) و طبق شواهد مسلّم تاریخی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)این وظیفه خطیر را به نحو اتمّ و اکمل انجام داده اند و اگر انجام نمی دادند رسالتشان به انجام نمی رسید (= آیه 67 مائده ) حتّی از همان روز نخست دعوت علنی (= یوم الانذار) ولایت و وصایت امیرمؤمنان(علیه السلام) را اعلان  کردند و تداوم نبوت را با آن امر تثبیت نمودند. ازآن روز به بعد هر فرصت مناسبی هم می یافتند بدان امر توصیه می کردند و تذکّرمی دادند. تا جایی که همان ملعونین  می گفتند: «چقدر پسر عمویش را مطرح می کند!»، یا آنکه می پرسیدند: «آیا این معرّفی از جانب خدا بوده یا از سوی خودت؟» و سرانجام در روز غدیر بر آن امر، بیعت رسمی (با دست و زبان) گرفتند تا جای هیچ گونه عذری باقی نماند.

 آیا تأکید از این هم بیشتر؟!

3

واقعۀ غدیر خم در چه سالی بوده است؟

 

واقعۀ غدیر خم در سال دهم هجری بوده است.

4

چگونه اعتقادم را به اهل بیت(علیهم السلام) آن قدر قوی کنم که در برخورد با شبهات ذره ای ایمانم نسبت به آنها کم نشود؟

 

اوّل آنکه باید مطمئن شوی مسیری را که در کسب اعتقادات خودت رفتی، مورد تأیید آن بزرگواران بوده است یا آنکه نیاز به تصحیح دارد؟ برای حصول اطمینان، به عنوان مثال شما را به کتابی که مرحوم علامه مجلسی به نام «عقاید» نوشته ارجاع می دهیم. این کتاب توسط آقای قاسم کریمی با عنوان عقیده و عمل دینی بازنویسی شده می توانی آن را از طریق پایگاه www.Iran-books.com تهیه کنی.


دوم آنکه با توسل و دعا از خدا و خود آن بزرگواران بخواهی که در ایمانت ثابت و محکم باشی. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و همین مشکل شما را داشت. حضرت او را به خواندن این دعای کوتاه بعد از هر نمازش سفارش کرد: «رضیت بالله ربّا و بمحمد صلی الله...» (متن کامل دعا را قبل از دعای جوشن کبیر در مفاتیح الجنان بیاب)

سوم آنکه دعای زیاد برای تعجیل فرج امام زمان(علیه السلام) خود موجب گشایش و جلب نظر ایشان است. مسلماً مولای ما، رعیت خویش را دستگیری می کند و او را به راه مستقیم راهنمایی و راهبری می فرماید. ان شاء الله

و اول و آخر سخن اینکه قرآن می فرماید: «فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» چنانچه سؤالی پیش آمد که پاسخش را نمی دانستی از آگاهان (به مکتب اهل البیت علیهم السلام) بپرس و بدان که اگر تلاش و طلب داشته باشی، از آن ناحیه بی پاسخ نمی مانی.

5

من که صلوات می فرستم ثواب آن برای پیغمبر است یا برای من؟ اگر برای پیغمبراست مگر او نیاز دارد که من صلوات برای او بفرستم؟

 

درجواب باید عرض کنیم حتماً می دانی که خدای بزرگ، پیامبر و اهل بیتش را عزیز و گرامی داشته و آنان را بر تمام آفریده های خود برتری بخشیده است. آنان معدن رحمت و مهربانی و دانش هستند و جهان هستی به خاطر ایشان خلق شده است. این بزرگواران، واسطه لطف و مهر خداوند هستند و اگر لطف و محبت خداوند شامل حال موجودات میشود - که میشود - به طفیل وجود آنان است. زیرا این بزرگواران به عنایت خدا قابلیت و ظرفیت پذیرش رحمت الهی را دارند و باران رحمت خداوند بر ظرف وجود آنان می بارد و از آنجا برای سایر موجودات سرازیر میشود. وقتی بر محمد و آل محمد صلوات میفرستیم در حقیقت از خدای مهربان طلب میکنیم که رحمتش را بر ایشان نازل گرداند تا از طریق آنان ما نیز مشمول رحمت گردیم. به عبارت دیگر چون خداوند آنان را پذیرای لطف و رحمت خویش قرار داده و صلوات را دعایی مستجاب شمرده، با فرستادن صلوات چشمه لطف پروردگار به سوی آن بزرگواران می جوشد و آنگاه به برکت وجود آنان، فیض الهی شامل حال ما هم می شود. پس این ما هستیم که محتاج ثوابیم و پیامبر و آلش علیهم السلام واسطه رساندن ثوابند به ما. از سوی دیگر به بهانه صلوات ما، خداوند رحمتش را بر محمد و آل محمد علیهم السلام افزون میکند. در این افزایش، مانیز سهیم میشویم و ثواب میبریم، هر چند که خدا می تواند رحمتش را بدون این بهانه ها بر ایشان نازل کند و نیازی به صلوات ما ندارد. و پیامبر هم چون مخلوق است، نیازمند رحمت خداست نه صلوات ما.

6

آیا پیامبر و امامان بزرگوار (علیهم السلام) به همین صورت که ما نمازمی خوانیم نماز می خواندند؟ در هرصورت دلیل شما چیست؟

 

پاسخ خود را ابتدا می کنیم به ذکر فرازی از خطبه غدیر رسول خدا صلی الله علیه وآله. ایشان فرموده اند:   

«هان ای مردمان! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید همان سان که خداوند عزّوجل امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا مسائل را از یاد بردید، علی صاحب اختیار و تبیین کننده برای شماست. خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده. همانا او از من و من از اویم. و او و فرزندان من از جانشینان او، پرسش های شما را پاسخ می دهند و آن چه را نمی دانید به شما می آموزند. بدانید! حلال و حرام بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم و در اینجا یکباره به حلال فرمان دهم و از حرام بازدارم. از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم... دربارۀ علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او... . و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است.»

متأسفانه با این همه سفارش اکید، می بینیم  پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله در  اوایل دوران خلافت،  از سوی حاکمان وقت، نقل حدیث پیامبر ممنوع می شود و  از سوی دیگر، فتوحات زیاد و بی رویه دراین فضای مسموم  باعث می شود مسلمانان زیادی پیدا شوند که از سنت نبوی بی خبر بمانند و حتی پس از مدتها از پیشرفت اسلام، احکام اولیه خودرا ندانند. آیات قرآن، با تفاسیر مورد دلخواه خلفای جور برای مردم بیان می شود. این منع حدیث حدود یک قرن ادامه می یابد و شکاف میان توده مردم و احادیث پیامبر عمیق تر می گردد. پس از آن بازار نقل احادیث جعلی رونق می گیرد. بدین سان دامنه ی بی خبری مردم از سنت نبوی بیشتر می شود. در این مدت، امامان بزرگوار ما علیهم السلام که حاملان علوم و معارف پیامبرند، مهمترین وظیفه خود را احیای سنت نبوی می دانند. طبیعتاً مسلمانانی که با ایشان مرتبط  می شوند(شیعیان) مسائل دینی خود را بی کم و کاست از ایشان می آموزند که آموختند. این آموزه ها به تدریج مکتوب شد و جوامع حدیثی شیعی مانند کتب اربعه با زحمت فراوان علما و محدثین شکل گرفت. مسلماً این جوامع حدیثی برای ما که فاصله زیادی با صدر اسلام داریم، نسبت به جوامع حدیثی پیروان مکتب خلفا (به اصطلاح، اهل  سنت) بسیار پاکیزه و قابل اعتماد است . چرا که آنان از نعمت وجود امامانی معصوم و مرتبط با وحی محروم بوده و هستند و از سوی دیگر با خلأ یک قرن منع نقل حدیث و پس از آن هم بازار جعل حدیث مواجهند. از این رو سنّت مکتوب آنان دستخوش تغییر و تبدیل و تحریف قرار گرفت و با چالش فراوانی روبرو گردید بطوری که پشتوانه علمی و فقهی پاک و استواری پیدا نکرد.  لذا قابل اتکاء و اطمینان آور برای ما نیست. به همین دلیل هم  شیوه  نماز خواندن آنها برای ما ملاک نیست، هر چند تعدادشان بیش از ماست.  امّا فقهای شیعه باتکیه بر همان جوامع حدیثی پاکیزه و با تمسّک به آموزه های اهل بیت علیهم السلام  به سنت نبوی دسترسی پیدا می کنند و در دورانی که ما به امامان علیهم السلام دسترسی مستقیم نداریم، محل رجوع ما می شوند. آنها تلاش میکنند احکام دین را بفهمند و در اختیار ما قرار دهند. بدین ترتیب می توان گفت که سنت پیامبر در امر نماز به  همین صورتی است که میان فقا و محدثین شیعه رایج است. اختلافاتی هم که در برخی مسائل فقهی می بینیم ناشی از اختلاف مبانی استنباط است، نه  جوامع حدیثی متفاوت.

7

با توجه به فاجعه شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چرا امیر المومنین نام سه تن از پسران خود بعد از حضرت زهرا (سلام الله علیها) را ابوبکر، عمر و عثمان نامید؟

 

در مورد عمر فرزند علی(علیه السّلام) که همنام عمر بن خطاب بود: این نامگذاری توسّط خود عمر بن خطاب انجام شد. چنانچه در مورد افراد دیگری هم این واقعه صورت گرفته بود. و این در زمانی بود که عمر بن خطاب حتّی نام افرادی را که همنام پیامبران بودند، تغییر می داد. مخالفت با دخالت های عمر در تغییر نام افراد نیز به مصلحت نبود؛ چراکه هر گونه مخالفتی از سوی عمر  با تندی و خشونت پاسخ داده می شد و ارزش و ثمر مثبتی هم  برای اسلام نداشت.

درمورد ابوبکر فرزند علی(علیه السّلام) که همنام خلیفه اول ابوبکر، عبدالله بن عثمان بود، باید بدانید که اولاً: ابوبکر کنیه است و اسم نیست. ثانیاً: در میان عرب مرسوم است که هر اسمی ، کنیه خاصی دارد. مثلا اسم علی  با کنیه ی ابوالحسن همراه است. این همراهی گاهی وابسته به نام فرزند بزرگتر است وگاهی مربوط به دخالت های دیگران است و گاهی هم تابع شهرت و عرف جامعه است. از آنجاکه ظاهراً اسم اصلی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام، عبدالله همنام خلیفه اول بود، مطابق همان رسم، او کنیه ی ابوبکر به خود گرفت و حضرت علی(علیه السّلام) هم بخاطر احترام و علاقه شدید اطرافیان نسبت به خلفای قبلی و شرایط روزگار خود، ضرورتی ندیدند تا با این کنیه گذاری که از سوی دیگران انجام شده بود، مخالفت کنند و آن را تغییر دهند.

در مورد عثمان بن علی(علیه السّلام) که همنام عثمان بن عفان بود: نامگذاری این فرزند به نام عثمان به گفته خود حضرت علی(علیه السّلام) بخاطر عثمان بن مظعون بوده است.

برای توضیحات بیشتر می توانید به کتاب «معمّای نام» نوشته «علی لباف»  از انتشارات منیر، مراجعه کنید.

8

چرا با وجود اینکه پیامبر اسلام، منافق بودن ابوبکر و عمر را می دانستند، آنها را بتدریج رسوا نکردند و به مردم اطلاع ندادند؟ در حالی که مردم سخنان پیامبر را قبول می نمودند.

 

در پاسخ این سؤال ذکر چند نکته لازم است:

  1. پیامبر مأمور به حکم به ظاهر بودند و از طرف خداوند اجازه نداشتند که افراد منافق را بازخواست و یا بطور علنی رسوا نمایند. چنانکه در قسمتی از خطبۀ غدیر پس از اشاره به آیه: «آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ» می فرمایند: «به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نسب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم.» که البته این فرمان  می تواند  جنبۀ امتحان و آزمایش داشته باشد.

  2. مسلماً تصریح پیامبر  به نام و بطور علنی آتش کینه و جنگهای داخلی را شعله ور می کرد و این با توجه به کثرت منافقان به مصلحت اسلام نو پا نبود. مهمترین کار پیامبر زدودن شرک و بت پرستی آشکار از جامعه و برقراری کلمه توحید بوده است نه مبارزه  آشکارا با پدیده  نفاق. مبارزه  علنی با نفاق، مأموریت خطیری است که بر عهده آخرین وصیّ پیامبر نهاده شده است.

  3. در قبول سخنان پیامبر توسط مردم نیز جای بحث است. چراکه وقتی واقعه غدیر با آن عظمت را که سخنی ایجابی بود، انکار کردند، و ولایت حضرت علی(علیه السلام) را نپذیرفتند، چطور می توان انتظار داشت که این نفی را که سخنی سلبی است، بپذیرند. هر چند که پیامبر با نشانه ها و اشاره ها و کنایه های فراوان، منافق بودن آنان را برای اصحاب روشن نموده اند. (العاقل یکفی بالاشارة )

9

آیا در روز قیامت، هر کسی در مذهب خود (مسیحی،زرتشتی،شیعه....) بازخواست میشود؟

 

دین راستین و تحریف نشده همواره نزد خداوند، اسلام بوده و هست. چنانچه خداوند در آیاتی چنین می فرماید:

  • انّ الدّین عند الله الاسلام

یعنی: همانا دین، نزد خداوند اسلام است. 

  • و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین

یعنی: و هرکس غیر از اسلام دینی را اختیار کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.

بدین ترتیب هرکس در زمان خود موظّف به پیروی از پیامبر زمان خودش است تا دین مقبولی نزد خداوند داشته باشد. و روشن است که هر فردی بر مبنای آیین و شریعت پیامبر زمان خود بازخواست می شود. با آمدن رسول جدید از جانب خدا ، نسخه قبلی اسلام منسوخ می شود و پیروان او موظف به پیروی از رسول و نسخه ی جدیدند و بر مبنای آیین جدید  هم مؤاخذه می شوند. (البته اگر پیام رسول جدید به آنها رسیده و حجت بر آنها تمام گشته باشد)

مسلماً پس از خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه وآله همه پیروان ادیان گذشته مطابق دستور  الهی دین خودشان، مأمور به پیروی از آن حضرت شده اند و بر همان مبنا در قیامت بازخواست می شوند.

10

چرا به خدا رسیدن مشکل ولی کار شیطانی کردن اسان است؟

 

همیشه سربالایی رفتن سخت تر از سرازیری است. این یک سنت الهی وقانون طبیعی است. ما به عالم دنیا که «اسفل سالفین» است، آمده ایم تا با انجام اعمال صالحه به «اعلی علیین»  برسیم و درعالم آخرت پاداش بگیریم( اجر غیر ممنون – سوره تین ) در این مدّتی که خداوند ما را در این دنیا مهلت داده، چنین تقدیر کرده که ما با راهنمایی فرستادگان الهی در کشاکش دهر بکوشیم و بالا رویم و در این مسیر با آزمایش های سخت هم آزمایش شویم. مردان نیک نیز آزمایش های سخت تری دارند. تا هم رتبه اطاعتشان معلوم شود (برای خودشان) و هم مقامشان بوسیله این آزمایش ها بالاتر رود. پس بجاست که این راه با مشکلاتی همراه باشد. علاوه بر این شیطان نیز در این راه قسم خورده که تمام مردم غیر از معصومین علیهم السلام را گمراه کند. پس ما در این دنیا با مشکلات زیادی در راه خدا روبرو خواهیم بود و به قول معروف هر که طاووس خواهد، باید جور هندوستان کشد! مسلما فردی که می خواهد در کاری موفق شود بایستی از یک سری لذت های آنی بگذرد و سختی هایی بر خود هموار سازد تا به آن لذت نهایی و هدف عالی خویش دست یابد.   البته درست است که راه شیطان پر از لذائذ نفسانی است و آسان به نظر می رسد؛ ولی حرکت در صراط مستقیم برای گروهی نیز لذت بخش و ملایم طبع است. و وقتی در اثر اعمال صالحه ملایم طبع شد، انجامش آسان می شود. همچنانکه برای گروهی دیگر کار شیطانی ملایم طبع است. لذت عبادت بالاترین لذت هاست که تا فرد آن را درک نکند، فهم کاملی از آن نخواهدداشت. انشاء الله خداوند درک این لذت را نیز به ما عنایت فرماید.

                        اگر لذت ترک لذت بدانی                   دگر لذت نفس لذت نخوانی

 در آن صورت دیگر کار شیطانی کردن برای فرد  سخت و مشکل است. چرا که پلیدی و پلشتی و کثافت و نجاست آن را می بیند و از آن تنفر دارد همچنانکه از مدفوع متنفر است و نزدیکی به آن برایش مشکل است.

11

در هیچ جای قرآن نگفته که رسول شما مولای شماست. رسول فقط بشیر و نذیر است و مولای شما فقط خداست و کلمه ولی در قرآن برابر است با دوست و سرپرست. پس من کنت مولاه به معنی دوست است. اگر پیامبر(صل الله علیه و آله) می فرمود وصی یا خلیفه یا جانشین حرف شما دست بود. من 20 بار قرآن را خوانده ام و جواب را از قرآن می خواهم. آیا جواب دارید؟

 

اولا خوب است بدانی آنجا که قرآن فرموده رسول فقط بشیر و نذیر است، سخن از حدود وظایف رسالت در قبال هدایت مردم است و درمقام بیان حدود ولایت ایشان نیست. بلکه ولایت ایشان را در آیات دیگر مطرح و اثبات نموده است.

ثانیا خود شما در سؤال گفته ای که مولا به معنی سرپرست هم هست که البته هم هست. بنابر این نمی توان نتیجه گرفت من کنت مولاه به معنی دوست است.

ثالثاً شما می گویید اگر پیامبر چنین و چنان می فرمود سخن ما درست بود. مگر پیامبر در جریان یوم الدّار نفرمودند؟ مگر در ماجرای تبوک نفرمودند؟ مگر درابلاغ سوره برائت به همه نفهماندند؟ مگردر سراسر خطبه غدیر این امر خطیر را آشکارا در برابر هزاران گوش و چشم بیان نکردند و با دست و زبان بیعت و اقرار نگرفتند؟ مگر...؛ و صدها مگر دیگر که مخالف و موافق در کتب خویش نقل کرده اند. با همه این احوال شما جواب را از قرآن می خواهید. مانعی ندارد این هم قرآن:

خداوند در آیه 55 مائده می فرماید: «انما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکات و هم راکعون»

یعنی ولیّ شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که ایمان آورده نماز برپا می دارند و درحال رکوع زکات می دهند.

مطابق این آیه ولیّ ما تنها خدا نیست. بلکه رسول و  مؤمنین با آن اوصاف که به کلمه الله عطف شده نیز ولیّ ما هستند. از طرفی نیز ولایت با کلمه انّما منحصر در همین سه گروه شده است. از خود این انحصار می فهمیم که ولیّ در اینجا به معنی دوست یا یاور نمی تواند باشد. چون می دانیم مسلمانان، دوستان و یاوران دیگری غیر از این سه گروه دارند؛ مانند ملائکه یا سایر مؤمنینی که در حال رکوع نماز هم صدقه ندادند؛ یا حتّی اهل کتابی که آزاری به مسلمانان نمی رسانند(سوره ممتحنه/8). پس ولیّ در این آیه به معنی سرپرست است نه دوست یا یاور.

12

سورۀ مبارکه مائده آیه 68 درباره غدیر خم نازل شده درحالیکه یک سال قبل از رحلت رسول الله نازل شده است. سوره مبارکه معارج آیه 1 در مورد غدیر خم، درست 13 سال قبل از فوت رسول الله و قبل از هجرت نازل شده است. منبع حرف هایتان را به من بگویید.

 

باید بدانید اینطور نیست که وقتی یک سوره مکی یا مدنی است کل آن در مکه یا درمدینه نازل شده باشد. مثلاً سوره عنکبوت مکی است ولی 10 آیه اول آن مدنی است؛ و یا سوره کهف که مکی است ولی 7 آیه اول آن مدنی است. چنانچه مفسرین اهل سنت همچون طبری و قرطبی هم در تفاسیر خود گفته اند.
یا آنکه سوره ای مدنی است ولی چند آیه مکی دارد. مانند سورۀ مجادله که مدنی است جز 10 آیه اول آن.
همچنین است گاهی بخاطر یک آیه که نام سوره از آن گرفته شده است، به آن سوره مکی یا مدنی می گویند. مانند سورۀ بلد که مدنی است مگر آیات 1 تا 4 و نام سوره را هم از آیه اول آن گرفته اند.(به نقل از اتقان سیوطی ج1 ص17)
و نیز ممکن است به خاطر تأکید و تذکر و اقتضای موارد گوناگون، یک آیه در چند جا نازل شده و چند شأن نزول داشته باشد. مانند آیۀ بسم الله، آیۀ اول سورۀ روم، آیۀ روح، سورۀ فاتحة الکتاب که یکبار در مکه زمان وجوب نماز و باری دیگر در مدینه به هنگام تغییر قبله نازل گردیده و به همین خاطر سبع مثانی نامیده شده است.(اتقان سیوطی ج1 ص60)
از سوی دیگر نیز ثابت نشده که وقتی سوره ای مکی یا مدنی است، حتماً با آیۀ مکی یا مدنی آغاز شده باشد. چراکه اقتضای ترتیب نزول با اقتضای ترتیب کتابت متفاوت است.
بنابراین، ادعای اینکه تمام سوره مائده یکجا وآن هم یکسال پیش از رحلت نازل شده باشد، دلیل می خواهد درحالیکه هیچ نقل موثقی در این زمینه نیامده است. همچنین سورۀ معارج، تنها به اعتبار مکی بودنش نمی تواند مدنی بودن آیۀ 1 را یا حتّی نزول مجدد آن را نفی کند. چرا که نقل مؤیّد این مطلب نیز موجود است در حالی که خلاف آن نیست.
برای آگاهی بیشتر به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص255 تا 257 مراجعه کنید.

13

آیا اهل سنت دلایلی برای خود دارند که شیعه قادر به جوابگویی آن نباشد؟

 

باید بگوییم که خوشبختانه به خاطر جوامع حدیثی غنی و پاکیزه ای که امامان شیعه علیهم السلام نزد ما به جای نهاده اند، علمای ما همچون علامه امینی ها و سید شرف الدین ها، به لطف خدا و با مجاهدت های بی نظیر خود توانسته اند همه سؤالات و شبهات مخالفان عصر خود را به بهترین وجه پاسخ دهند؛ و اینک در عصر حاضر این امر بر دوش یکایک ماست؛ که اگر در مسیرآموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام ( ثقلین ) به درستی قدم برداریم، همه سؤالات مخالفان را با دلایل متقن و استوار، پاسخ خواهیم داد.

14

چرا ائمه (علیه السلام) صریحا خلفای بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را لعن و نفرین نکرده اندو حتی ارتباط خانوادگی نیز با انها داشته اند؟

 

باید عرض کنیم که اولاً  آنان در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به  برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند. ثانیاً شما ببینید، در حالیکه امیر المؤمنین(علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟ حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاهتر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید. ثالثاً صرف داشتن ارتباط خانوادگی، دلیل بر رضایت و تأیید طرف مقابل نیست. چه بسا همه ما اقوامی داریم که رفتار و گفتار و پندار آنان مورد تأیید ما نیست اما ناچار به ارتباطیم یا مردانی که از همسران خود راضی نیستند اما ناچار به ادامه زندگی با آنانند. قرآن نمونه هایی از این دست دارد مانند همسر لوط و همسر نوح (سوره تحریم/10)

15 روایت است که در زمان حجة الوداع درگیری ای میان حضرت علی (علیه السّلام) و تنی چند از انصار در راه یمن به مکه بر سر موضوع مالی در می گیرد و پیامبر در نزدیکی خم غدیر به رفع دعوا و آشتی دادن حضرت علی (علیه السّلام) و انصار پرداختند و هیچ بحثی مبنی بر جانشینی حضرت علی (علیه السّلام) به میان نیامده است و صحبت جانشینی ادعایی است که شیعه به میان آورده است و صحت ندارد.
 

در منابع معتبر آمده که اصل ماجرای یمن و مسئلۀ حضرت علی علیه السّلام با آن افراد از این قرار بوده: اختلاف بر سر پارچه هایی بوده که حضرت در مأموریت خویش از ملّت نجران طبق قرارداد روز مباهله به عنوان جزیه گرفته بودند و آن عدّه بدون اجازه رسول خدا و امیرمؤمنان علیهم السلام پارچه ها را میان خود تقسیم کرده بودند و به عنوان لباس احرام بر تن کرده بودند. حضرت تمام پارچه ها را از آنان باز گرفتند و عدل بندی کردند و در مکه تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. همراهان حضرت از عملکرد حضرت علی علیه السلام ناراحت شدند و شکایت نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بردند. پیامبر در جواب آنها فرمودند: «از بدگویی دربارۀ علی دست بردارید، او در اجرای دستور خدا محکم و جدّی است و اهل تملق و مداهنه نیست.»
علامه امینی در الغدیر ج1 ص 384 و 399 به نقل از کتب اهل سنت در ادامه همین ماجرا آورده که پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به یکی از شاکیان فرموده اند: «یا بریدة! الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ من کنت مولاه فعلی مولاه. لا تقع یا بریدة فی علی فان علیا منی و انا منه و هو ولیکم بعدی» ای بریده! مگر من به مؤمنین اولی و برتر از خودشان نیستم؟ و بر آنها ولایت ندارم؟ هرکه را من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. ای بریده! در مورد علی(علیه السّلام) بدگویی مکن. چراکه علی از من و من از اویم و او سرپرست شما بعد از من است. می بینیم:
اولاً، روح حاکم بر سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله در این ماجرا تأیید همه جانبه امیرمؤمنان علیه السلام است به عنوان فردی که در غیاب ایشان دقیقاً و بی کم و کاست فرامین الهی را اجرا می کند و بر همۀ مؤمنان ولایت دارد و لذا کسی نباید نسبت به داوری های او اعتراضی داشته باشد و بدگویی او را کند. آیا این ماجرا خود گواه بر شایستگی او بر امر خلافت و جانشینی نیست؟ آیا در اینجا هیچ سخنی از خلافت و جانشینی ایشان به میان نیامده است؟
ثانیاً، ماجرای فوق مناقض واقعه غدیر نیست. بلکه نوعی تنبیه و تأکید بیشتر بر امامت و ولایت علی علیه السلام و پاسخی بر اعتراضات مخالفان است. و حتی شاهد و دلیلی محکم بر معنای سرپرستی و اولی به تصرف بودن علی علیه السلام است.(دقت کنید)
ثالثاً، حدیث غدیر در بسیاری از کتب عامه به عنوان یکی از وقایع تاریخی مسلم روایت شده و افرادی همچون اصمعی، ابن سکیت، اندلسی، جاحظ، سجستانی، بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، تفتازانی، ابن اثیر، قاضی عیاض، باقلانی درکتب خویش نقل کرده اند. برای آگاهی بیشتر از اسناد حدیث غدیر و قرائن معنوی و لفظی آن، به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص12 تا 151، 294 تا 322، 370 تا آخر مراجعه کنید.
چگونه است که حدیث غدیر با اینهمه تواتر از طریق مخالف و موافق صحت ندارد، اما روایتی را که شما با تغییر و تبدیل نقل کرده اید، قطعی و مسلّم گرفته اید؟!

16 میگویند در جنگ بدر، مسلمین زودتر از کفار به چاه های آب رسیدند و آنها را پرازسنگ کردند. آیا صحیح است؟
 

ماجرا از این قرار بوده که پیش از آغاز جنگ، شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب که در اختیار مسلمانان بوده، آمدند. برخی از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند ولی پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) مانع این کار شدند و اجازه نوشیدن آب را به آنها دادند. (نقل از کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان ج1 ص 430.

شاید منشأ این شبهه برای شما فیلم «محمد رسول الله» است. متأسفانه ممانعت رسول خدا صلی الله علیه و آله در فیلم نشان داده نشده است و ماجرا را وارونه به تصویر کشیده است.

17 حضرت علی علیه السلام در جنگهای خلفا با دیگر کشورها شرکت داشته اند و یا موافق آنها بوده اند؟
 

دوست عزیز، اولاً باید بدانی که اساساً نفس شرکت یاعدم شرکت درجنگ و یا حتی مشورت دادن، دلیل بر موافقت یا مخالفت فرد با حکومت نیست. چه بسیار افرادی که به اجبار در جنگ حاضر می شوند یا به خاطرداشتن عذری به جنگ نمی روند یا بنا بردلایلی به مخالف خود مشورت می دهند. باید شواهد دیگری در موافقت یا مخالفت یافت. مثلاً کلمات صریح امیرالمومنین علیه السلام خود گواه بر نارضایتی ایشان از دستگاه حاکمه است. به عنوان نمونه می توان به خطبه معروف شقشقیه اشاره کرد.

ثانیاً هیچ گزارش موثقی مبنی بر شرکت امیرالمومنین علیه السلام درجنگهای خلفا وجود ندارد. حتی خلیفه دوم به خاطر جلوگیری از نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خروج مهاجران را از مدینه نمی داد و به آنان می گفت: بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست. شعبی مورخ مورد اعتماد اهل سنت می نویسد: اگر کسی از مهاجران اجازه جنگ می خواست به او می گفت: همین که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جنگ کردی تو را کافی است.(تاریخ خلفا- رسول جعفریان ص 71و72)

18 از کجا بدونم امام دوازدهم هست؟ نشونش چیه؟ الان جسم مادی امام کجاست؟
 

1-ایمان و اعتقاد به وجود امام غائب علیه السلام مبتنی بر آیات و روایات است. دراین قسمت عقل تابع نقل است. پیامبرصلی الله علیه و آله فرموده اند:

  • بعد از من پیامبری نیست و من پیامبر خاتم هستم.

  • امام و پیشوای شما بعد ازمن، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

  • امامان معصوم پس از من دوازده نفرند.

  • اسامی آنان به ترتیب: علی، حسن، حسین، علی(سجاد)، محمد(باقر)، جعفر(صادق)، موسی(کاظم)، علی(رضا)، محمد(تقی)، علی(نقی)، حسن(عسکری)، م ح م د (مهدی) علیهم السلام می باشد.

  • هر کس آخری ما را انکار کند گویی اولی ما را انکار کرده (مسلمان نیست).

  • برای نهمین فرزند حسینعلیه السلام (امام عصر عج) دو غیبت(صغری و کبری) است.

  • او روزی ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و جور را پر از عدل و داد خواهد کرد.

2- از مهمترین نشانه های حضرت، داشتن علم بیکران و قدرت الهی ایشان است که پس از ظهور، برهمگان آشکار می گردد و با ارائه بیّنات، خود را معرفی می نمایند. اما در زمان غیبت، چون بنابر ناشناخته زندگی کردن ایشان است، بیان علامت های ظاهری بی فایده است.

3- آنچه از اخبار و روایات برمی آید، مکان سکونت آن حضرت در زمان غیبت، دور از شهرهاست، اما به صورت ناشناس در میان مردم رفت و آمد دارند. چه بسا افرادی ایشان را هم می بینند ولی نمی شناسند. چون بنا، بر غیبت و پنهان زیستی است. حتّی در زمان های خاصی به مکان های مشخصی  هم می روند مانند صحرای عرفات در روز عرفه، حضور هر ساله در مراسم حج، شب های جمعه در کربلا برای زیارت جدّ بزرگوارشان و... ولی در همه حال به صورت ناشناس حاضر می شوند. البته گاهی بنا بر حکمت هایی برعده ای خاص، جلوه ای می کنند اما دوباره پنهان می شوند، که خدا روزی ما نیز گرداند. انشاء الله.

19 در تاریخ ذکر شده است که عمر نیز چندین بار در رکوع انگشتر خود را به گدا داده است. چرا او مورد خطاب آیه ولایت قرار نمیگیرد؟
 

در آیۀ ولایت گفته شده است که ولیّ شما خدا و رسول و مؤمنانی است که در حال رکوع زکات می دهند. در این آیه منظور آن نیست که هر کس که در حال رکوع زکات داد ولی ماست. بلکه اشاره به شخصی می کند که در آن زمان در آن حال زکات داد. اصطلاحاً این وصف را وصف مشیر می گویند. مثل اینست که بگوییم آنکه پیراهنش سفید است، مدیر مدرسه شماست. این وصف تنها برای اشاره کردن است نه آنکه مدیر بودن منوط به پوشیدن لباس سفید باشد. هیچ عاقلی چنین حکمی نمی کند.

همانطور که شما نیز اشاره کردید، عمر نیز چندین بار این عمل را انجام داد؛ تا در مورد او آیه ای نازل شود. اما به گفتۀ خودش آیه ای نازل نشد. از این گفتۀ عمر نیز استنباط می شود که خود او نیز انتظار نداشته است که این آیه در مورد او باشد. بلکه انتظار داشته تا آیه ای دیگر در شأن او نازل شود که این امر نیز صورت نگرفت. یعنی حتی او و همه مسلمانان زمان نزول آیه نیز، وصف مورد نظر در آیه را وصف مشیر گرفته اند.

20 علل سکوت حضرت علی طی 25 سال خانه نشینی ایشان چیست؟
 

علل سکوت حضرت علی علیه السلام طی 25 سال خانه نشینی ایشان، در ماجرای «یک مرد وهفت میدان»، بخش هفت آزمون دوم که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله بوده، از زبان خود ایشان به طور مشروح روی سایت آمده است.

21 فلسفه خلقت انسان چیست و برای چه به وجود آمد؟
 

هدف، یا فعلی است یا فاعلی. این سؤال که هدف از فعل خلق کردن خدا چیست سؤال از هدف فعل است. اما اگر بپرسیم هدف خدا از خلق کردن چیست؟ این سؤال از هدف فاعل است. در مورد هدف از فعل خلق کردن، داریم که خداوند فرموده ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. یعنی من جن و انس را جز برای عبادت و بندگی کردن نیافریدم. پس هدف از خلقت انسان بندگی کردن خداست. اما در مورد هدف فاعلی که چرا خدا انسان را خلق کرده است، عقل بشر بدان راهی ندارد و چیزی در این مورد نمی توان گفت. چون هرچه بگوییم نوعی احاطه پیدا کردن به خداست و این از عقل بشر خارج است.

22 ما از کجا بدونیم دین شیعه درست است یا دین سنی ها؟ ما که در گذشته نبوده ایم.
 

در رابطه با تشخیص دین و مذهب صحیح باید از عقل، اخبار و متونی که بدست رسیده است، استفاده کرد. حضور در آن زمان دلیلی برای تشخیص صحیح نیست. چرا که انسان وقتی خود در موقعیتی قرار گیرد تصمیم گیری برایش سخت است. خداوند عقل را به جهت تشخیص راه صحیح به انسان عطا کرده است و ما باید بوسیلۀ آن و مطالعۀ منابع موجود، به بررسی مذهب صحیح و حتی دین صحیح بپردازیم. همانند قاضی که با وجود عدم حضور در هنگام وقوع حادثه، در مورد آن قضاوت می کند.

حال برای اثبات حقانیت شیعه (که هدفش پایبندی به پیمانی است که در غدیر بسته است) پیشنهاد می کنیم متن خطبۀ غدیر را که درون سایت موجود است(که مورد تأیید اهل سنّت نیز هست)، یکبار مطالعه کنید.

خروسی که گناهان صهیونیست‌ها را می‌بخشد +تصاویر


برای پاک شدن گناهان یک ساله یک صهیونیست کافی است وی مرغ یا خروس سفیدی را در روز عید غفران دور سر خود بچرخاند.
گروه بین‌الملل مشرق - روز عید غفران یا توبه یکی از مناسبت‌های مذهبی مهم یهودیان در طول سال است، یکی از اعمال رایج در میان صهیونیست‌های سرزمین‌های اشغالی در این روز این است که یک مرغ یا خروس سفید رنگ را سه بار دور سر خود می چرخانند، این مرغ یا خروس باید به خوبی در دست گرفته شود و سه بار چرخاندن آن دور سر خود یا یک صهیونیست دیگر تمام گناهان سال گذشته این فرد را می‌بخشد.

این اقدام که بیشتر یهودیان ارتدوکس آن را انجام می‌دهند، در جشن‌های "یوم کیپور" انجام می‌شود و بسیاری از صهیونیست‌ها این آئین مذهبی خود را در خیابان انجام می‌دهند.


بعد از این اقدام این مرغ یا خروس کشته می‌شود و برخی صهیونیست‌ها گوشت آن را به افراد فقیر می‌دهند.














ناگفته های پنهان و پیدای عرفان حلقه/پشت پرده ک عرفان حلقه


در این فرقه عنوان می ‌شود که در ۷ دوره ۶ جلسه ای پایان نامه هایی از سوی فرقه و با امضاء رهبر فرقه صادر شده است.
به گزارش گروه فرهنگی مشرق، حمیدیان کارشناس فرق و ادیان نوظهور طی نشستی در  مهر با حضور دو نفر از اعضای «انجمن نجات از حلقه» با بررسی احکام قضایی رئیس فرقه نوظهور عرفان حلقه یا عرفان کیهانی، به بیان نکات پیدا و پنهان این فرقه پرداخت.

وی در ابتدای این نشست به محتوای جزوه ای اشاره کرد که اردیبهشت ماه گذشته از طرف پیروان این فرقه با عنوان «به جرم خداخواهی و انسان دوستی» در برخی از اماکن عمومی توزیع شده است.
 
رد ادعاهای تحصیلی رهبر فرقه عرفان حلقه

 
این کارشناس ادامه داد: در این جزوه به زندگینامه رهبر فرقه کیهانی اشاره شده است و عنوان کرده‌اند که "او بنیانگذار طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی است . وی در تاریخ۱/۱/ ۱۳۳۵ در کرمانشاه به دنیا آمده و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهر تهران پشت سر گذاشته و تحصیلات تکمیلی خود را در کشور ترکیه دنبال کرده است"؛ که در این مطالب اشکالاتی وجود دارد. اولا این شخص در تحصیلات متوسطه خودش موفق نبوده است و هیچ مدرکی دال بر اتمام تحصیلات متوسطه تاکنون از وی مشاهده نشده است و حتی وی دقیقا نمی داند کجا درس خوانده است و با بهانه های مختلف از بیان واقعیت سرباز می زند. اما تحصیلات تکمیلی قاعدتا بعد از دیپلم انجام می شود و باید به این مسئله هم شک کرد زیرا در این جزوه عنوان شده است که او بعد از دیپلم در رشته مکانیک ادامه تحصیل داده است که واقعیت ندارد؛ چراکه خود ایشان طی صحبت‌هایی که داشته دو مطلب متفاوت گفته است، یکبار گفته و نوشته است که دو ترم رشته "آب و خاک" خوانده‌ام و یکبار دیگر نوشته است که ۶ ترم "محیط" خوانده‌ام که اینها اصلا ارتباطی با رشته مکانیک ندارد.
 
وی اعلام کرد: در ادامه جزوه عنوان شده است که رهبر فرقه به عنوان دانش آموز برتر ایران و با اخذ بورسیه تحصیلی از طرف نخست وزیر وقت-یعنی هویدا- راهی ترکیه شده است. در حالیکه وی از سال ۶۴ تا ۶۷ در ترکیه به سر برده است و قاعدتا کسی که متولد سال۱۳۳۵ است از زمان دانش آموزی‌اش سالها می گذرد! پس در سنی حدود ۳۰ سالگی نمی‌توانسته به عنوان دانش‌آموز برتر به ترکیه برود. واقعیت مطلب این است که او به اختیار خودش به ترکیه رفته است و بورسیه نشده است و استعلامات از وزارتخانه های مربوطه اصلا دانشجو بودن وی را در کشور ترکیه تأیید نمی کنند و چنین مطلبی دال بر بورسیه بودن وجود ندارد.
 
رهبر فرقه عرفان کیهانی و ادعای دستیابی به ساخت اسلحه در زمان جنگ

 
حمیدیان تأکید کرد: چند بار، چه در زمان دستگیری و چه در زمان آزادی با این فرد گفتگو شده است. وی بحثی را مطرح می کند که قابل اثبات هم نیست یعنی اینکه می گوید: من به کارهای صنعتی علاقمند بودم و مجله دانشمند را می گرفتم و یکبار هواپیمایی در خانه ساختم و به مدرسه ارائه کردم و به من جایزه دادند و یک سرهنگی هم به من گفت بیا ما تو را به آمریکا می فرستیم که تحصیل کنی، اما ظاهرا مادرش موافقت نمی کند و قضیه تمام می شود. جریان ترکیه رفتن رهبر این فرقه هم این گونه بوده است که اول به ژاپن می رود و مدعی است که برای تحصیل رفته است و این زمانی است که ژاپن رفتن در ایران بورس بود و افراد جویای کار می رفتند اما گویا چند ماه بیشتر در ژاپن نبوده و در این مدت نه درس خوانده و نه کار کرده است! سپس به ترکیه می رود و در صحبتهایش هیچ دلیلی مبنی بر اینکه در این کشور درس می خوانده ارائه نمی دهد و حاضر نیست بگوید در این سه سالی که در ترکیه بوده، چه می کرده است و فقط می گوید من آنجا درس می خواندم و به خاطر انقلاب با استادم دعوایم شد و وسایلم را جمع کردم و به ایران برگشتم.
 
وی افزود: خب از او سوال می‏ شود در ترکیه چه واحدهایی را گذراندی؟ چند تا درس عمومی مثل زبان و غیره را گذراندی؟ ولی حتی یک برگ از دوران دانشجویی هم مشاهده نمی کنید. حال بماند اسامی اساتید و رئیس دانشگاه و غیره. ادعای ۶ ترم خواندن رشته محیط هم با رشته مکانیک کاملاً متفاوت است. لذا نمی‏ توان به سیر زندگی منظمی از وی رسید. چراکه پر از ابهام و تناقض است! اینکه آیا دیپلم گرفتی ؟ اگر گرفتی کجاست؟ اگر واقعا درس خواندی باید به ۴ تا سؤال تخصصی بتوانی جواب بدهی. اینکه به جلسه‌ای در مجلس می روی و مدعی می شوی که مهندس مکانیک هستی، دروغ بزرگی است! ادعای اینکه ایشان خیلی خوش فکر است و تفکر صنعتی دارد و حتی در زمان جنگ اسلحه ساخته هم ادعایی بیش نیست و سابقه‌ای بطور مستند وجود ندارد و در حد حرف است! چون در هر حال در زمان جنگ ما به شدت به کسانی که خوش فکر بودند نیاز داشتیم و وزارت سپاه آن زمان به هر کسی که می توانست نارنجک بسازد امکاناتی می داد و در واقع سازندگی در جنگ به همین ترتیب ادامه پیدا کرد و اولین کسی که توانست نارنجک بسازد کارخانه حدید را راه اندازی کرد. ولی ایشان مدعی است که اسلحه ساخته است، پس کو، کجاست؟ حتی از وزارت مربوطه استعلامی در این رابطه صورت گرفته که اصلا چنین چیزی تأیید نشده است!
 
عقاید رهبر و پیروان عرفان کیهانی ریشه ماتریالیستی دارد
 
این کارشناس فرقه های نوظهور تصریح کرد: در قسمتی از این جزوه یا بهتر بگویم شبنامه منتشره آمده است: رهبر فرقه حلقه به اینترنت کیهانی اعتقاد دارد و مدعی است که هوشمندی حاکم بر جهان یک"اینترنت کیهانی" است. این سخن گویای این است که وی هوشمندی را در قالب ماده توصیف می کند و نه در قالب شعور الهی. برخی به این مسئله قائلند که یک اینترنتی در گوشه ای از جهان وجود دارد که وقتی ما یک چیزی را یادمان می رود، حافظه ما می رود و مطلب را به آن اینترنت منعکس می کند و آن اینترنت پس از جستجو به ذهن برمی گردد و آن وقت است که مطلب یادمان می آید؛ اینجا صرفا هوشمندی در قالب دستگاه توصیف می شود و در قالب یک موضوع ذی شعور الهی دارای قدرت قادر و توانا مطرح نمی شود و در قالب یک موضوع کیهانی است و این نشان دهنده اعتقادات مادی گرایانه و ماتریالیستی است.
 
وی افزود: ظاهراً مبنای فکری در این فرقه تفکرات ماتریالیستی دیالکتیکی است. این نوع مسائل در سخنان و تفکرات و کتابهایشان موج می زند. در جزوه ای که بدان اشاره شد اینگونه مطرح می کنند: " ... این تفکر به هیچ قوم و ملیت و هیچ دین و مذهبی محدود نمی شود" خب، اشکال اصلی همین جاست. اگر اینها عرفان مطرح می کنند، اگر عرفان اسلامی است باید محدوده داشته باشد چون عرفان اسلامی اینگونه نیست که بودیسم و هندوئیسم و یهود و غیره را در برگیرد و هرچه در فرقه های دنیا وجود دارد را در خود بگنجاند و آن را در قالب عرفان تشیع بیاورد، خیر. ما یک عرفان تشیع داریم که حدود آن مشخص است و آن را هم قرآن و ائمه اطهار(ع) مشخص کرده‌اند. یا این چنین می گویند: "عرفان کیهانی منبعث از ایران و اسلام است" این عرفان، ایرانی بودنش چیست؟ وقتی می گوییم ایران، دو چیز مد نظر می آید یکی بحث شبه عرفان میترائیسم است و یکی حکمت خالده، که برخی مثل سیدحسین نصر به آن قائل هستند و حکمت جاودان حکمت خالده ای است که شاه و یا حاکم بر سرزمین را سایه خدا می داند، این حاکمیت، معنوی ولی بدون شریعت است، حاکم هر چه گفت را حرف خدا می دانند لذا با او می شود به نور نهایی رسید. خب اگر این هم باشد، ما با آن مخالفیم و عرفان اصیل اسلامی که همان عرفان تشیع هست، با این مطالب منافات دارد. ما حاکم و والی معنویت گرا ولی بی اعتقاد به شریعت نورانی اسلام را قبول نداریم. این همان حرف شبه عرفان های شرقی و غربی است که به دنبال معنویت بدون شریعت هستند!
 
رهبر فرقه تجربیات شخصی خود را بر روی انسانها امتحان کرده است

 
حمیدیان یادآور شد: در ادامه این جزوه آمده است که " رهبر عرفان حلقه، بنیانگذار دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی، پس از یک دهه مطالعه تجربی بر این دو طب، دهه دیگری را صرف تنظیم و تبیین اساس نظری آنها کرد و سپس تصمیم گرفت دیگران را با دو روش آزموده شده خود آشنا سازد" در همین مطلب چند اشکال اساسی وجود دارد، اینکه یک دهه مطالعه تجربی کرده، مفهومش چیست؟ یعنی چیزی را که به دست آورده است و تنها خودش تجربه کرده، روی آدمها پیاده کرده است! این در حالی است که هیچکس حق ندارد تجربه فردی خود را روی انسانهای دیگر پیاده کند. بلکه باید لابراتوار داشته باشد و روی حیوانات آزمایش کند. و البته همه این مراحل باید با مجوز صورت گیرد. اما نه تنها آزمایشگاه نداشته بلکه آموزه های تجربی خودش را روی انسان امتحان کرده است و این خلاف مروت، انسانیت، عقل، دین، اخلاق و ... است و این کارها باعث روان پریشی و مشکلات خانوادگی در افراد می شود که متأسفانه خیلی‌ها روان پریش شده‌اند! (فرقه کیهانی برای توجیه خود یه این روان پریشی برون ریزی می گوید و معتقد است که برون ریزی باعث اصلاح درون جسمی افراد می شود و اگر کسی خوب نشد می‏ گویند این فرد یا از اول اشکال داشته و یا قسم خود را شکسته است و دیگر او را رها می‏ کند.)
 
وی افزود: در ادامه این جزوه(شبنامه) به این مسئله اشاره شده است که افزایش متقاضیان برای فراگیری روش فرادرمانی، رهبر فرقه را بر آن داشت که برای برگزاری قانونی کلاسها و افزایش سطح آموزش و تحقیق، مؤسسه ای را به ثبت برساند. اما مطلب آنطور که در این جزوه آمده، نیست بلکه کار دریافت مجوز را به فرد دیگری واگذار کرده است که آن فرد نامه ای را از ستاد ائمه جماعات تهران به اداره ثبت می برد و اینگونه ثبت مؤسسه انجام می‏ شود. اما تحقیقات نشان می‏ دهد هیچ نامه ای در این زمینه در ستاد ائمه جماعات تهران وجود ندارد که این یعنی جعل سند. اشکال دیگر به این قسمت از بحث ثبت مؤسسه، این است که آنها شماره ثبت می گیرند اما در مفاد آن هیچ اشاره ای به بحث فرادرمانی نشده است و صرفا به تولیدات فرهنگی مثل فیلم، سرود، کلاس عرفان و... (کلاً کارهای فرهنگی) اشاره شده است نه امور درمانی و فرادرمانی. در مورد مجوز سازمان ملی جوانان هم باید گفت که تنها برای یک سال به آنها مجوز داده شد و دیگر تمدید نشد.
 
این کارشناس فرق نوظهور تأکید کرد: در ادامه این جزوه آمده است که تحت پوشش این مؤسسه "...کلاسهای عرفان کیهانی با هدف دستیابی به صلح با خود، با خدا و طبیعت و با دیگران برپا می شود" در اینجا مفهوم صلح با خود و دیگران و طبیعت مشخص است اما صلح با خدا یعنی چه؟ نه خدا با ما دشمنی دارد و نه ما با خدا دشمن هستیم و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم (طوعاً و کرهاً) تحت حکومت الهی قرار داریم و بنده خدا هستیم (لا یمکن الفرار من حکومتک)و این خطای اعتقادی و معرفتی است که بگوییم باید با خدا صلح کنیم! و البته اینجا صلح به معنای آشتی پس از قهر نیست بلکه به این معناست که او هست و من هم هستم پس باید به صلح برسیم تا هوای همدیگر را داشته باشیم(این تعبیری از صلح است که رهبر فرقه در برخی موارد بیان می کند)
 
کسب صلاحیت درمان بیماران با گذراندن ۶ جلسه کلاس!

 
وی تصریح کرد: در این فرقه عنوان می ‌شود که در ۷ دوره ۶ جلسه ای پایان نامه هایی از سوی فرقه و با امضاء رهبر فرقه صادر شده است. صدور پایان نامه بعد از ۶ جلسه که فردی بالای سر مریض برود اساساً اشکال دارد و مهمترین مسئله در پرونده قضایی همین است که چطور با ۶ جلسه ای که برای یک فرد می گذارند به او مجوز می دهند که بالای سر مریض برود که مثلا او را با روح القدس اتصال دهد؟! این پایان نامه ها (۶جلسه ای) اصلا معتبر نیست و هیچ مرجع قانونی آن را نمی پذیرد و کسی که این سندها را امضا کرده است در واقع سند جرم خود را امضاء کرده است و هیچ عقل سلیمی نمی‏ پذیرد که کسی با۶جلسه آموزش بتواند امراض بیماران را رفع کند و مثلا روح شرور را از کالبد جسمانی بیمار بیرون آورد و بعد به بیمار بگوید تو خوب شدی و اگر کسی کارش را قبول نکند به او بگویند تو در باند دارو هستی پس می توان نتیجه گرفت فرادرمانی یعنی درمان بدون دارو با اتصال به ناکجا آبادی به نام روح القدس حرکتی مداخله آمیز در درمان بیماران و به صورت غیرقانونی است.
 
وی افزود: جالب آنکه وقتی افراد آموزش دیده پای سوگندنامه ای را (که آنها ترتیب داده اند) امضا می کنند، ظاهرا به آنها چیزی تفویض می شود، یعنی اراده رهبر فرقه در فرادرمانی و اتصال به روح القدس به دیگران تفویض می‏ شود!! خب اگر تفویض کردن اصالت داشت که انبیاء(ص) و ائمه(ع) ما چنین کاری می کردند. مگر حضرت مسیح(ع) مرده زنده نمی کرد، خب آیا این معجزه را به نزدیکترین کسانش تفویض می کرد؟ مگر چنین چیزی داریم؟ اینها مدعی هستند که ما به کاری که حضرت مسیح(ع) می کرده است، دست پیدا کرده ایم. خب باید به آنها بگوییم که حضرت مسیح(ع) چیزی را به کسی تفویض نکرد، اراده ای نه در تفویض داشت و نه اذن الهی به اینکار تعلق گرفته بود. اشکال اساسی این است که معلوم نیست تفویض اصلا چیست؟ اینکه می گویند: فیض روح القدس ار بار نظر فرماید، دگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد. این فقط در شعر است. مگر این فیض به رهبر این فرقه رسیده است؟ و مگر اذن الهی به او داده شده است؟ چگونه می تواند اثبات کند که با روح القدس در تماس بوده است؟ مگر روح القدس غیر از انبیاء و اولیاء الهی دارای عصمت با دیگران هم تماس دارد و یا وحی برای کسان دیگری هم نازل می کند؟
 
حمیدیان تأکید کرد: اینها مدعی هستند که این توانایی ها رحمت عام الهی است. خب! اگر عام است که باید شامل همه باشد و همه ما باید این توانایی را داشته باشیم و چرا فقط رهبر یک فرقه دارد و فقط او می تواند تفویض کند، و اگر خاص است که ائمه(ع) از اینها ارجح تر هستند اما وقتی به ایشان گفته می شود، ائمه که اولاتر از شما هستند در این تفویض، می گوید نه ما کاری با ائمه نداریم و صراحتاً ائمه معصوم (ع) را کنار می گذارد.
 
برخورد با فرقه هایی مثل عرفان حلقه یک مسئله فرهنگی- دینی است
 
وی تصریح کرد: این فرقه با مظلوم نمایی سعی دارند افکار عمومی را از یک مسئله کاملا فرهنگی و اعتقادی به مباحث سیاسی امنیتی بکشانند که این اصلا واقعیت ندارد. آنها در این جزوه می گویند که معلم بی ادعای ما را گرفته اند در حالیکه اتفاقا این معلم فردی بسیار پرمدعاست! اینکه شخصا به روح القدس وصل است یا توانایی درمان دیگران را دارد و یا توانسته از عرفان به این توانایی ها برسد و مبتکر طب مکمل و سایمنتولوژی است (در حالیکه این طب سالهای قبل از اروپا به سایر مناطق رفت و اصلا ربطی به این فرقه ندارد.) و ... اینها همه ادعا است نه بی ادعایی! وی این ادعا را دارد که هر کسی حلقه را قبول ندارد در باند و مافیای داروست. مثلا دو طلبه ای که در سخنرانی های مختلف خود سعی در روشنگری مردم نسبت به عرفان حلقه دارند را متهم به این مسئله کرده است ضمن اینکه در این جزوه از این دو تن به عنوان افراد بی سواد کم تجربه یاد شده است و باید گفت که این دو بزگوار یعنی آقای «مظاهری سیف» و «جواد محرابی» قریب ۲۰ سال است که طلبه هستند و اساسا کار طلبه این است که هر جا مطلبی دینی و یا مباحث فرقه ای مربوط به ادیان مطرح می شود را ببیند و این مسائل را رصد کند. چطور این دو نفر بی سواد و کم تجربه هستند اما فردی که تنها با گذراندن ۶ جلسه کلاسهای این گروه، دکتر می شود و بر بالین مریض می رود با سواد و با تجربه است و در مسیر کانال آگاهی قرار می گیرد اما طلبه ۲۰ ساله نمی تواند؟ یا مثلا طلبه ای دیگر در مشهد به نام آقای «ناصری راد» درباره واقعیت فرقه و شبه عرفان حلقه و رد آموزه های آنها کتاب نوشته است را مأمور امنیتی می خوانند تا با این حربه سخنان او را بی اثر کرده و دست به مظلوم نمایی بزنند.
 
این کارشناس فرقه نوظهور افزود: یک نکته حائز اهمیت این است که یک فردی به نام «میرحمید موسوی» در سایتش از مراجع در مورد عرفان حلقه سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا اینها فرقه هستند، آیا جزء فرقه های ضاله هستند؟ و... کرده است و لذا مریدان این فرقه مدعی شده اند که قاضی و بازپرس پرونده مطالب این سایت را ملاک قرار داده است و به همین خاطر رهبر فرقه را دستگیر و زندانی کرده اند؛ در حالیکه این مطلب دروغ است چراکه بازپرس پرونده برای مراجع عظام جداگانه نامه نوشته است و سه تن از مراجع بزرگوار، گروه تحقیق تشکیل داده و ۲ ماه، تمام کتب و جزوات و سی دی های اینها را بررسی کرده و نهایتا اعلام کردند که فردی که این حرفها را زده مرتد است و کتابهایش جزء کتب ضاله و شرکت در کلاسهایش هم حرام است اما با این حال قاضی محترم پرونده تاکنون بر اساس فتاوی مراجع هم عمل نکرده است و معتقد است طبق شرع نورانی باید در این رابطه حکم ولی فقیه را داشته باشد، در واقع این گزارش و بررسی به قاضی کمک کرد که افکار و آموزه های انحرافی این فرد بررسی و روشن شود.
 
پاسخ به برخی مدعیات و شایعات/ کسی که ادعای عرفان می کند چرا باید دست به خودکشی بزند

 
وی یادآور شد: در برخی جاها این مسئله را عنوان می کنند که این فرد (رهبر فرقه عرفان حلقه)حتی تا زمان تشکیل دادگاه از هیچگونه مرخصی و آزادی موقت برخوردار نبوده است و این سخن دروغی است چون وی ۲۹/۱/۸۹ بازداشت شد - آن هم نه در مقابل منزل و در جلوی چشم خانواده که برخی این مطلب را شایعه کردند- و ۲ ماه بعد آزاد شد و به مدت ۱۰ماه در آزادی به سر برد و در نهایت با یک قرار کتبی آزاد شد و کتباً نوشت که من بیرون می روم و دیگر کلاس های عرفان و... برگزار نمی کنم و فقط یک دفتر خواهم داشت و با چند پزشک به مطالعه علمی می پردازم. اما وقتی که از زندان آزاد شد، شروع به فعالیت مجدد و تولید و پخش سی دی و ساماندهی اعزام گروه به ارمنستان کرد و ارتباط با خارج را از سر گرفت که البته چند بار به او تذکر دادند ولی توجهی نکرد برای همین مجددا دستگیر شد و پس از مدتی دادگاه وی در ۴ جلسه به مدت ۲۰ ساعت تشکیل و وکیلش از وی دفاع کرد و پس از صدور احکام قضایی مجددا دادگاه تجدید نظر وی این بار با سه وکیل برگزار شد اما مجدداً همان احکام اولیه باقی ماند و وی در حال حاضر در حال گذراندن دوره محکومیت ۵ ساله خویش است.(گفته می‏ شود وکلای وی دفاع خوبی هم داشته اند)
 
حمیدیان در ادامه به قرائت بخشی دیگر از جزوه ای که از سوی پیروان عرفان حلقه به طرفداری از فرقه منتشر شده است، پرداخت و گفت: در این جزوه عنوان شده است که او مجبور به خودکشی شده است. که این اصلا صحت ندارد و یا ماه ها است مبادرت به اعتصاب غذا کرده است. اولا کسی که مدعی عارف مسلکی است و از لحاظ معنوی خود را در جایگاه والایی معرفی می کند چطور دست به خودکشی می زند؟ و ثانیا در طی این دو سال بارها و بارها پیروان او در سایتها و جاهای مختلف عنوان می کنند که دو ماه است که او در اعتصاب غذا به سر می برد و هنوز در همان دو ماه مانده اند! علاوه بر این در جواب آنها باید گفت که شما مدعی هستند که وی دارای قدرت و نیرویی است که می تواند ماهها چیزی نخورد و زنده بماند! پس چرا نگران بیماری و مرگ او هستید؟ و حتی بر فرض آنها خودکشی او هم نگرانی ندارد چراکه بر اساس تعریفی که اینها ارائه می دهند، خب، او هر گاه از دنیا برود با خدا به وحدت می رسد! پس چرا نگران به وحدت رسیدن او هستید؟!
 
تصریح پیروان عرفان کیهانی بر دف زنی و پایکوبی در روز عاشورا / رهبر فرقه تحت آموزه های رائیلیستهای ترکیه قرار گرفته است
 
وی افزود: مگر او نمی گوید که انسان در حلقه معرفتی به مرکز وحدت می رسد که آن مرکز خداست و با این تعریف، خدا هم به انسان می گوید یا بیا قدرت خدائیم را به تو بدهم و برو یک جهان را خدایی کن یا بیا با من در وحدت باش!؟ خب تو اولین کسی در عرفان حلقه خواهی بود که به وحدت با خدا می رسی چرا نگرانی؟ شما که(متاسفانه)نوشته اید: امام حسین(ع) که در روز عاشورا شهید شد ما بیاییم لباس زرد و قرمز بپوشیم و دف بزنیم و برقصیم چون او به بهشت رفته است!!! پس طبق تعاریف خودتان، تو هم هر گاه بمیری باید دیگران به سر قبرت بیایند، دف بزنند و برقصند چون تو نیز طبق اعتقادات کیهانی ات به خدایی رسیده ای! اینکه نگرانی ندارد!
 
وی تأکید کرد: اینها بحث شان این است که خدا متشکل از اجزاء است- جزء نباشد کل هم نیست- و ما اجزاء هستیم که خدا را تشکیل داده ایم و وقتی خدا این جزء را به سمت خود می برد مجبور است قدرتهای خودش را به ما بدهد چون ما جزء بودیم که خدمت کردیم حالا باید پاداشی به ما بدهد که ما هم خدا شویم و برویم یک ناسوتی را (نعوذاً بالله) خدایی کنیم مثلا کره و کهکشانی را خلق کنیم و آفرینشهایی داشته باشیم و خدایی کنیم کمااینکه «رائیلیسم‌ها» چنین تعاریفی دارند آنها بر این باورند که موجوداتی که در کیهان وجود دارند ۲۵ هزار سال از ما جلوتر بوده و از ما پیشرفته ترند و ما ساخته و بنده آنها هستیم و اگر بخواهیم نابود هم شویم آنها باید ما را نابود کنند و ما هم به آنها نمی رسیم چون آنها به لحاظ تمدنی خیلی از ما جلوتر هستند. دقیقا زمانی که«رائیلیست‌ها» در ترکیه رشد کردند که رهبر این فرقه در ترکیه به سر می برد یعنی سالهای۶۴ تا۶۷ و به نظر می آید در آنجا تحت این آموزه ها قرار گرفته است و به هیچ وجه این نبوده که در دانشگاه ترکیه درس خوانده است.
 
جزئیاتی از پرونده قضایی رهبر فرقه عرفان حلقه
 
این کارشناس با اشاره به روند پرونده قضایی رهبر فرقه عرفان حلقه افزود: رهبر فرقه به چند جرم متهم شده است از جمله فساد فی الارض، توهین به مقدسات، دخالت در امور پزشکی، تهیه و تکثیر و توزیع آثار سمعی و بصری غیرمجاز با فعالیتهای غیرقانونی در این زمینه، ارتکاب به فعل حرام (گرفتن دست زنان نامحرم تا به عنوان درمان بتواند به قول خودش ویروس غیر ارگانیک از بدن آنها خارج کند)، تحصیل مال نامشروع و کلاهبردای و استفاده غیرمجاز از عناوین علمی.
 
وی تصریح کرد: این شایعات که رهبر فرقه کیهانی علم و معرفتی دارد و به خاطر آن دستگیر شده اساساً دروغ است بلکه او یک مجرم و یک متخلف است که از قوانین کشور تخلف کرده است. او اساساً به قانون اعتقادی ندارد و می گوید این قانون جلوی راه رشد علم را گرفته است! پس باید از او پرسید: این همه دانشگاه، پزشک، دانشجو، مراکز علمی و تحقیقاتی ، المپیادها و ... اینها همه مخالف علم است؟ علم در تعریف او چیست؟ آیا فقط آنچه او می اندیشد علم است؟ تازه کسی با تفکر او مخالفتی نکرده است، اگر تفکر علمی دارد و می خواهد در حوزه پزشکی یا اسلحه سازی کار تحقیقاتی بکند مشکلی نیست؛ اما اینکه با جعل مجوزی بگیری و در ادامه، در کارهای بعدی مجوز نگیری این که نمی شود، طبق قانون هر کسی که ثبت شرکتها دارد در هر مرحله ای که کاری می خواهد انجام دهد یا برای برگزاری کلاس، یا تولید کتاب، سی دی و... باید مجوز بگیرد. شما نوارهای موسیقی پخش کردید اما یک مجوز از مراکز موجه و ذیصلاح بر روی آن نیست.
 
وی افزود: شما کتابی را با مقدمه دکتر منصوری لاریجانی بدون مجوز توزیع کرده اید و در ارمنستان همین الان چاپ می کنید و در ایران بدون مجوز توزیع می کنید که همه اینها تخلف است. آقای منصوری لاریجانی می گوید من این مقدمه را برای کتاب این شخص ننوشته ام بلکه این مطلب را که نوشته بودم یکی از شاگردان او به عنوان مقدمه کتاب و بدون اجازه من منتشر کرد و در چاپهای بعدی نیز به اعتراض من هم توجهی صورت نگرفت. همه اینها تخلف از قانون است، این فرد با پیروانش همه چیز را به هم ریخته اند و بعد مدعی می شوند که گالیله وار باید حق خودشان را بگیرند؟! در حالیکه گالیله برای زمانی است که تفتیش عقاید بوده است و می گفتند که چرا اصلا گالیله اینگونه فکر می کند نه اینکه چرا عمل می کند. حتی به رهبر فرقه کیهانی گفته شد که ما به فکر تو کاری نداریم بلکه به خلافهای تو کار داریم مگر تو پزشکی که دست زنها را می گیری تا در بغل تو غش کنند!(فیلم موجود است) و می گویی می خواهم روح خبیث را از بدن آنها در بیاورم؟ این رفتارها غیراخلاقی، غیرشرعی و حتی خلاف ارزشهای فرهنگی ایران و اسلامی ما است. پرونده رهبر فرقه کیهانی با چنین اتهاماتی تشکیل شد ضمن اینکه چند شاکی خصوصی هم داشت، افرادی که می گفتند با دستورالعملهای او زندگی شان از هم پاشیده شده است و برخی هم بیمار بودند و پولی پرداخت کرده بودند اما هیچ تأثیری در رفع بیماری آنها نداشته و حتی بدتر هم شده اند.
 
تحصیل مال نامشروع در پوشش کلاسهای عرفان حلقه

 
حمیدیان در مورد تحصیل مال غیرمشروع رهبر فرقه عرفان کیهانی نیز گفت: این فرد هیچ کاری در سالهای بعد از انقلاب نداشته است، نه مغازه ای و نه استخدام در نهاد و سازمانی و نه اینکه استاد و نه معلم و نه مطبی و نه تجارتی داشته است، خب از کجا پولدار شده که چند خانه در تهران و کرج دارد؟ بالاخره باید درآمدی داشته باشد در حالیکه مدام می گوید من برای خودم پولی از مردم نمی گرفتم و هرچه بود خرج کلاس و سی دی و اجاره مکان برگزاری کلاسها می شد! پس این مال از کجا آمده است؟ ارث پدری که ایشان نداشته است پس باید پای یکی یا چند سرمایه گذار داخلی و یا خارجی این وسط باشد چون چنین سرمایه گذارانی بدون منت و برنامه کاری انجام نمی‏ دهند.
 
وی با اشاره به اینکه این فرد در طی ۱۰ ماه آزادی فعالیتهایش را برخلاف تعهد کتبی افزایش داد، گفت: این فرد تصورش این بود که خب من هزینه داده ام و حالا وقت بهره داری است لذا طراحی کردند او را به نهادهای مختلف مثل مجلس و ریاست جمهوری ببرند که به مجلس رفت و خود را مهندس مکانیک معرفی کرد! و وقتی یکی از نمایندگان از یکی از مطلعین پرونده در مورد این آقا سؤال کرد و گفت گویا این فرد طرحهایی دارد و مهندس مکانیک است به ایشان گفته شد که خیر اصلا مهندس نیست و اگر از او یک دیپلم پیدا شد معادل دکترا قبولش کنید، تازه در این مقطع هنوز دکترای افتخاریش از ارمنستان نیامده بود.
 
این کارشناس فرق نوظهور با اشاره به برخی اعترافات مکتوب رهبر فرقه عرفان حلقه تأکید کرد: از آنجا که اعتراف نزد قاضی محرز است، دیگر این فرد نمی تواند بگوید من این حرفها را تحت فشار و زور زدم. او در دادگاه این مطالب را می گوید:... بنده قبول دارم بدون هرگونه مجوز دخالت در امور پزشکی نمودم و با توجه به اینکه پزشک نبودم در نتیجه آزمایش و اعمال فرادرمانی، غیرمجاز و غیرقانونی بوده است و نیز قبول دارم ورود من در حوزه مسائل دینی و عقیدتی و کلامی بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی و یا تحصیلات حوزوی خاصی بوده است و قبول دارم بدون رعایت ضوابط و موازین قانونی و اداری از مراجع رسمی ذیربط اقدام به تدریس و انتشار و اشاعه تئوری ابداعی خود کرده ام.
 
استعلاماتی از مراجع ذیصلاح درباره مدعیات رهبر فرقه عرفان حلقه
 
وی در ادامه به قرائت استعلاماتی که از مراجع ذیصلاح درباره مدعیات رهبر فرقه عرفان حلقه صورت گرفته است پرداخت که به شرح ذیل است:
 
- یکی از مسئولان وقت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی صدور مجوز با آرم دانشگاهی از سوی مؤسسه عرفان حلقه با امضای مسئول آموزشی دانشگاه را فاقد وجاهت قانونی دانسته است.(یعنی پایان نامه هایی که با آرم دانشگاه امضاء شده است، هیچ اعتباری ندارد.)
 
- یکی از مسئولان وقت دانشگاه علوم پزشکی : آقای... (مسئول وقت)با سوء استفاده از موقعیت، بدون اخذ مجوز اقدام به عقد قرارداد با این فرقه جهت برگزاری کلاسهای آموزشی فرادرمانی نموده است که تخلف ایشان محرز و از دانشگاه اخراج شدند.
 
- سازمان ملی جوانان: کانون عرفان کیهانی بدون اخذ مجوز اقدام به راه اندازی شعبه در برخی استانها و برگزاری کلاسهای آموزش عرفان کیهانی نموده است و این خلاف اساسنامه آن می باشد و اعتبارنامه کانون عرفان کیهان پس از یکسال از تاریخ ۱۱/۱۰/۸۶ تمدید نگردیده است.
 
- وزارت علوم هم می گوید هیچگونه سابقه ای از ارزشیابی مدرک تحصیلی خارجی در وزارت علوم وجود ندارد. این وزارت مجوزی جهت برگزاری دوره های عرفان حلقه صادر نکرده است.
 
- پزشکی قانونی: هرگونه دخالت در درمان بیماران اصولا باید تحت نظر پزشک و یا مجوز نهادهای مسئول و ذیصلاح صورت گیرد.
 
- سرپرست وقت اداره کل امور کتاب وزارت ارشاد: چاپ مجدد و پخش کتاب« انسان از منظر دیگر» ممنوع است.
 
- سرگروه وقت روان شناسی و عرفان اداره کل کتاب: عرفان کیهانی امامت ستیز و ولایت ستیز است. تعالیم آن آدمی را از نماز دور می سازد. برداشتهای معارفی از عرفان مورد نظر ایشان با ایجاد شبکه های خاص، باعث انحرافی بیش نیست که بعدها دامنه آن گسترش خواهد یافت. بدعت این فرقه در خصوص نماز چیست؟ این فرقه نسبت به نماز می گوید همین که چشمانت را ببندی و به خیالات بروی یعنی دائم الصلاتی! برداشتهای مغالطه آمیز و التقاطی ایشان از قرآن و برخی روایات بسیار زیاد است. وی چندی پیش در ماه مبارک رمضان مقاله ای را به سایتها و برخی روزنامه ها داد و در آنجا انسان را به ۴ گونه تقسیم کرده است: خدامحور خدامحور، خدامحور خودمحور، خودمحور خدا محور، خودمحور خودمحور. و جالب آنکه او به صورت شفاهی خود را خدامحور خدا محور خوانده است. (یعنی به طور محرز یکی از اولیای الهی است)
 
حمیدیان در ادامه افزود: در مورد فصلنامه دانش پزشکی که ۶ شماره از آن به بحث فرادرمانی اختصاص پیدا کرده بود هم آقای دکتر شهاب الدین صدر گفته اند که درج این مطالب در این نشریه بدون اجازه و اطلاع من صورت گرفته است. قانون مربوط به مقرارت علوم پزشکی هم مقرر می دارد: هرکس بدون داشتن پروانه مردمی بر امور پزشکی، داروسازی، دندانپزشکی، آزمایشگاهی، مامایی و سایر رشته هایی که به تشخیص وزارت بهداشت و در مان و آموزش پزشکی جزو حرف پزشکی و پروانه دار محسوب می شود، اشتغال ورزد یا بدون مجوز اخذ پروانه از وزارت مذکور اقدام به تأسیس یکی از مؤسسات پزشکی مصرح در ماده یک نماید و یا پروانه خود را به دیگری واگذار نماید و یا پروانه دیگری را مورد استفاده قرار دهد، بلافاصله محل کار او توسط وزارت بهداشت تعطیل و به پرداخت جریمه نقدی از ۵ تا ۵۰ میلیون ریال محکوم و در صورت تکرار به جریمه ۱۰۰ میلیون ریال محکوم خواهد شد.
 
پشت پرده کسب چند دکتری افتخاری رهبر عرفان حلقه طی ۱۰ ماه
 
وی تأکید کرد: با توجه به نظر وزارت بهداشت در این پرونده، رهبر این فرقه محکوم به پرداخت ۵۰ میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت شد، در خصوص ارتکاب فعل حرام با لمس نامحرم با توجه به فیلم و تصاویر ضمیمه پرونده ارتکاب فعل حرام محرز است، زیرا متهم نه اجازه طبابت داشته و نه هیچ مجوز دیگری بر لمس دست نامحرم و نه هیچگونه علقه سببی بین آنها بوده است و دفاعیات متهم و وکیل مدافع وی مبنی بر اینکه شخص دچار حمله بیماری شده و رهبر فرقه برای آرام کردن وی دستش را گرفته، غیرموجه تشخیص داده می شود زیرا فیلم موجود، حکایت از چنین امری ندارد، بلکه نوعی تئاتر تفاهم شده است برای به نمایش گذاشتن موضوع تخلیه از نگاه غیرارگانیک، لذا در این مورد وی مجرم شناخته می‏ شود. ضمناً پروانه فعالیت مؤسسه عرفان کیهانی ابطال شده و در حال حاضر هر گونه برگزاری این کلاسها طبق قانون ممنوع است و در مجموع محمدعلی طاهری رهبر فرقه عرفان حلقه به ۵ سال حبس و شلاق و پرداخت جرائم چند صد میلیونی نقدی محکوم شده است.
 
حمیدیان صدور دکترای افتخاری رهبر فرقه عرفان حلقه از ارمنستان را طبق نظر مراجع ذیصلاح غیرمعتبر خواند و گفت: جریان دکترای افتخاری این است که او در کمیته عرفان موسسه که خانم شهناز نیرومنش مسئول آن بود و الان به آمریکا فرار کرده است می ‏گوید ما باید سریع در دانشگاه ارمنستان کرسی بگیریم چون دانشگاه ارمنستان فردا محل رایزنی تمام ادیان می شود و او در طی این ۱۰ ماه آزادی این ارتباط را برقرار می کند و اعضای فرادرمانگر و مسترها را به آنجا می فرستد و از هر نفر ۱۳۰۰ دلار می‏ گیرند که البته همه این مقدار را به دانشگاه ارمنستان نمی‏ دهند. از آنجا گواهی نامه هایی را آورده اند که در آن ۲۴۰ ساعت آموزش ذکر شده است در حالی که آنها تنها یک هفته در ارمنستان به سر برده اند!! البته اینها خودشان هم می‏ دانستند که این مدارک در ایران ارزشی ندارد ولی معتقدند اروپایی ها این مدارک را می پذیرند و آنها می‏ توانند در اروپا مطب بزنند! (ظاهراً اروپا را در این رابطه بی قانون می‏ دانند!!)
 
این کارشناس فرقه و ادیان نوظهور تأکید کرد: در ایران ما چیزی به عنوان طب عرفان کیهانی و فرادرمانی نداریم و هیچ کس این را قبول ندارد و اینکه تنها با نگاه و بدون دارو می شود درمان کرد، شفایی است که ما فقط از ائمه و در توسلات از معصوم(ع) قبول داریم و یا اینکه فردی از اولیای خدا باشد که او هم باید دارای جایگاه معرفتی و اخلاقی والایی باشد. رهبر این فرقه هیچ دوره ای را در ارمنستان ندیده است و نه اینکه آنها به اینجا آمده اند که او را آزمایش کنند و همچنین ظرف یک فاصله ۱۰ ماهه کسی نمی تواند ۵ مدرک دکترای را از این ور و آن ور بگیرد و این مشخص است که یک برنامه طراحی شده است و نشان می دهد که این فرد ماموریتی دارد که کسانی یا سازمانهایی می خواهند او را کمک کنند.

اگر هم اینها می خواستند این مدارک را به او بدهند خب، قبل از بازداشت می دادند در حالی که در این فاصله ۱۰ ماهه آنها شروع کردند به اعطای مدرک و جوایز؛ جالب آن است که خیلی از این جوایز از سایتهایی است که اصلا در دنیا مطرح نیستند. در این فاصله کوتاه سریعا آذربایجان، ارمنستان، سوئد و... به وی مدرک دکترا می ‏دهند. احتمالا این یک طراحی و برنامه ریزی است تا احیاناً این فرد در ایران دچار مشکل نشود و به خاطر مثلا چند دکتری افتخاری مصونیت داشته باشد که اصلا این دکتراها واقعی نیست.
 
تفسیرهای مادی از غیب و ملائکه
 
وی تأکید کرد: البته این مساله از قبل قابل پیش بینی بود که این موسسه یک ماموریتی در ایران دارد چرا که رهبر فرقه می‏ گوید من هیچ استادی نداشته و آموزشی ندیده ام و فقط برایم آگاهی رسیده است، اگر این طور است پس باید از او پرسید چرا می گویی در ترکیه درس خوانده ‏ای؟ علاوه بر آن مکانیک چه ربطی به علوم درمانی و پزشکی دارد؟ درس عرفان هم نخوانده ‏است و همه چیز را از یافته های خودش می‏ داند. (و بهتر است بگوییم بافته هایش، نه یافته هایش) ولی جای تعجب دارد که یافته های او با یافته های کابالیستها (عرفان یهود) همسو است چرا یافته های وی که می‏ گوید از روح القدس(!) رسیده با کابالیستهای یهودی یکی است؟! ضمن اینکه مبانی اعتقادی کابالیستی و مبانی ماتریالیستی در نوشته هایش موج می‏ زند.
 
وی افزود: او در حالی که شیطان را به عنوان ملک می خواند می گوید: باید از او تقدیر کرد. همچنین او حضرت عزرائیل را آنتروپی و عامل مرگ همه چیز می داند مثلا فاسد شدن میوه ها در اثر وجود عزرائیل (آنتروپی) است که این مطالب برگرفته از فلسفه ماتریالیستی است و چنین دیدگاهی اصلا در اسلام وجود ندارد و یا ملائک را اوربیتالهای اتم و میادین مغناطیسی می خواند و توجیه اش این است که قدیم نمی دانستند اتم وجود دارد در حالی که در تفکر اسلامی و قرآنی ملائکه جزء غیب هستند. چگونه ملائکه اوربیتال اتم هستند و جزء دنیای مادی و قابل مشاهده؟ این برداشت کاملا مادی است و کسی که ملائک را اوربیتال بداند تعریفش از خداوند نیز مادی خواهد بود. یکی دیگر از مواردی که باید بگوییم آموزه های التقاطی با مسیحیت است؛ رهبر فرقه اظهار می دارد: در واقع پدر آسمانی همه روح القدوس است و منشا همه این مطالب را آگاهی و دریافت خویش می داند.
 
علت گرایش برخی به فرق و عرفانهای نوظهور
 
حمیدیان در مورد علت گرایش افراد به این گونه گروهها گفت: بعد از جنگ جهانی دوم اروپا به این نتیجه رسید که دو چیز کم دارد یکی معنویت و یکی خلاء شادی که باید در کسب این دو تلاش کند. در بحث معنویت یهود توانست گوی سبقت را ربوده و به قولی با تامین معنویت، افسردگی را در این کشورها جبران کند، به خصوص کشورهایی که در حال صنعتی شدن بودند به همین دلیل می بینیم که در این زمان ادعاها در اروپا زیاد می شود مثل ادعای با مسیح بودن، رسالت جهانی داشتن، فرود آمدن از آسمان و ادعای ماموریت جهانی و غیره. بعد از جنگ تحمیلی ما شبیه این مساله اتفاق افتاد و به یکباره بحث شاد کردن مردم بسیار پر رنگ شد و اینکه مردم ما غمگین هستند چرا باید زنها این قدر سیاه بپوشند باید شاد باشند و ...

بحث دیگر در مورد معنویت است این معنویت در حدی در ما وجود داشت اما در اینز زمان هر کسی احساس می کرد می تواند معنویت را برای دیگران تعریف کند و تجربه خود را در اختیار دیگران بگذارد در اینجا یکباره عرفانهای مختلف چه آمریکای لاتین چه عرفان شرقی به ایران وارد شد و عرفان سرخپوستی به جای معنویت اسلامی جایگزین گردید و کتب پائولوکوئلو و... ترجمه شد و افکار و باورهای آنها در قالب داستان به مردم عادی تزریق گردید و کم کم آنها را از معارف اصیل اسلامی دور ساخت.
 
این کارشناس فرق و ادیان نوظهور تصریح کرد: چیزی که برای این افراد متمایل به این گروه ها جالب است اینکه فرد بدون قید و شرط با آموزه های آنها همراه می شود و دختر و پسر با هم در این مسیر حرکت می کنند و ازدواجهای معنوی در همین قاعده شکل می گیرد و می گویند که ما نیاز داریم بحث عرفانی را با هم داشته باشیم پس یک ازدواج عرفانی را صورت دهیم تا در کنار یکدیگر بودن خود را توجیه کنند. البته اینها در کوتاه مدت به لحاظ روحی ارضا می شوند چون حالا همصحبت عرفانی دارند و اختلاط و شب نشینی ها را نیز از دست نمی دهند و مربیانی دارند که هیچ تشرعی ندارند و معتقدند که باید جهشی از شریعت به سمت طریقت و بعد حقیقت! داشته باشند. لذا برخی از این گروهها بحث شان این است که با ورود به ترم اول، شما به حقیقت رسیده اید! اما این حقیقت چیست؟ خود اینها هم نمی‏ دانند حقیقت چیست.
 
شریعت گریزی در فرق نوظهور/ تقدیس شیطان در عرفان حلقه
 
وی افزود: در واقع خیلی از چیزها توجیه می شود یعنی مدیتیشن جایگزین نماز می شود چون کانالهای آگاهی بر رویت باز می شود و هیچ لزومی ندارد قید و بندی داشته باشی و ... این مسائل برای جوانانی که نمی توانند قید و بندی بپذیرند تامین کننده است. شما ببینید کسی که وارد گروه منافقین شد دنبال چه بود و چرا این قدر به این گروه علاقه مند می شود و حتی حاضر است پدر و برادر خود را در این راه ترور کند؛ چون می بیند اینها به نوعی خلاء روانی و روحی او را پر کردند مثلا مسئولیت دادند. لذا سر سپرده می شود. در همین گروههای عرفانی این سر سپرده گی بسیار خطرناک است چون به راحتی دست به هر کاری می زنند. اینها فکر می کنند مثلا شبه عرفان حلقه یا ایلیا رام ا... و غیره خلاء معنوی آنها هست چون مطالعه هم ندارند و سریعا می خواهند به چیزی دست پیدا کنند مثلا می خواهند با یک نگاه به لامپ آن را بترکانند و لذا حقیقت را در این امور سخیف می پندارند و آدرس را اشتباه می روند.
 
وی با بیان اینکه نحوه جذب افراد در گروه عرفان حلقه از طریق چهره به چهره و شبیه سیستم هرمی است، افزود: رهبر حلقه هر چه می گوید از خودش نیست بلکه اینها تماماً از مکاتب و عرفان های شرقی و یهودی و مسیحیت به ویژه عرفان یهود است به این معنا که یهود شجره ممنوعه را درخت آگاهی می داند و بر این باورند که هر آگاهی دارند از آن درخت می گیرند به همین دلیل شیطان را تقدیس می کنند. قبل از اینکه وی بخواهد این چیزها را بگوید دیگرانی گفته اند و او هیچ چیز از خود ندارد و در واقع به او آموزش داده شده است.مثلا در این فرقه بحثی به نام «اسب تراوا» دارند که حدود ۵۰ الی ۶۰ سال پیش بین کلیسا و روانشناسان اروپا در این باره دعوا بود. یا بحث صدابرگردانی و شعور و ضد شعور را مطرح می کنند مثلا در پیامها من نوعی حرفی می زنم ظاهرا می شنوید اما پیامهایی در پس حرف من هست که در ذهن شما جای می گیرد و بعدا شما را منفی می کند. وقتی از آنها سوال می کنید که از کجا می شود فهمید این فردی که در حال صحبت کردن است پیامش منفی است؟ می گوید باید صدای او را برگردان کنید!
 
کارهای غیر اخلاقی و غیرانسانی به بهانه اصلاح نیت
 
حمیدیان افزود: اولا این کار با سیستم کامپیوتری است که اصلا اینها(فرقه عرفان کیهانی یا حلقه) آن را اختراع نکرده اند و ثانیاً صدا برگردان هم اصلا ابداع اینها نیست و در اروپا مطرح بوده است. برگردان صدا این نیست که عین کلمه مثلا آب، بشود با، شاید بشود مثلا قندان و... در واقع این کار برای گروه حلقه و رهبر آن نیست که آنها با آب و تاب آن را در کمیته موسیقی خود مطرح می کنند ضمن اینکه رهبر این فرقه کتباً نوشته است این کار غیر انسانی و غیر اخلاقی است و باید حذف شود ولی می بینیم که این مساله را در ۱۰ماهی که آزاد شد نه تنها حذف نکرد بلکه دوباره بر آن تاکید کرد. سوال این است که آقای شعور کیهانی! تو که صحبت از آگاهی می کنی از کجا می فهمی که پشت این حرف، نیت دیگری نهفته است؟

آیا نیت غیر این است که تا به انجام نرسد معلوم نمی شود؟ مثلا نیت من این است که این شیشه را بشکنم ولی تا این سنگ را پرت نکنم و آن را نشکنم به نیت من آگاهی پیدا می کنید؟ یا باید نیت خود را بگویم یا این عمل شکستن را انجام دهم. آیا با برگردان صدای من می توانی به نیت من پی ببرید؟ شاید از برگردان صدای من مطالب دیگری در بیاید و واقعا هم همین طور است چون ما امتحان کردیم و صدای یکی را برگردان کردیم اما هر کسی یک چیزی را برداشت کرد. اما اینکه به این کار یک وجه درست بدهیم این خیانت است و باعث اختلاف و فتنه انگیزی بین آدمها و خانواده ها می شود ولی تنها خداست که به ذات نیت ها آگاه است. لذا این کار بسیار عبث و بیهوده است و هیچ چیز را اثبات نمی کند.
 
این کارشناس فرق و ادیان نوظهور تأکید کرد: علاوه بر این، روش برگردان صدا یا بک مسکینگ طرح اینها نیست بلکه ۵۰ سال پیش در اروپا سر این موضوع دعوا بود که آیا صدا برگردان وجود دارد یا خیر؟ اما اینها این مساله را به اسم خود تمام کرده اند و مثلا می آیند موسیقی صدا و سیما را می گذارند و می گویند اینها شیطانی است حتی صدای آقای بنیامین را این گروه برگردان کردند و گفتند شیطانی است البته آقای بنیامین از آنها شکایت کرد.(بنیامین خواننده محبوبی است که در یک خانواده موجه و متدین بزرگ شده است و برادرش مداح است و خود او نیز اشعاری در مدح اهل بیت دارد.)
 
اولین شاخصه فرقه خودخواندگی رهبر فرقه است
 

وی در پایان تأکید کرد: به هر حال باید بگویم عرفان کیهانی یا عرفان حلقه فرقه هست و اولین شاخصه فرقه خودخواندگی رهبر فرقه است و این فرد(رهبر فرقه) هم قسم خورده و نوشته که نه کتابی خوانده و نه استادی داشته و هرچه دارد از دریافتهای خودش هست؛ پس یعنی خودخواندگی و یعنی در ترکیه هم درس نخوانده است!حالا از کجا که این دریافتها جبرئیلی است شاید شیطانی باشد چون بالاخره همه ما یک دریافتهایی داریم چگونه می شود که دریافتهای وی تبدیل به این مسائل (فرادرمانی) و آنهم الهی می شود؟! مشخص نیست. ضمن اینکه تعریف اینها از دریافت الهی با آنچه در اسلام و قرآن آمده در تضاد است. پیروان حلقه باید این مسائل را از دایره دین و شریعت و اسلام خارج کنند و این آموزه ها را در دایره دین نیاورند چون به هیچ عنوان این مسائل دینی نیست. چراکه رهبر این فرقه به ضروریات دین مثل خمس، زکات و... باور ندارد و آن را به گونه دیگر تفسیر می کند. در پایان از اینکه مطالبی گفته شد که حتی بیانش کفرآمیز است از همه خوانندگان عذر می‏ خواهم.

از سکوت در برابر امام زدایی تا موضع دو پهلو درخصوص خاطرات بی‌سند هاشمی


همه اقدامات موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره)؛
به راستی آیا موسسه تنظیم و نشر آثار امام خواهد توانست مسیر اصیل امام را از جریانات جزبی و سیاسی خاص که از انتساب خود به بیت امام سوء استفاده می کنند، جدا کند؟ آیا موسسه حضرت امام و شخص سید حسن خمینی خواهند توانست جلوی کژکارکردهای موسسه، اقدامات عجیب و قابل تامل و پروژوهای شکست خورده عمرانی، فرهنگی و اجتماعی را بگیرد؟
به گزارش مشرق، بیان مطالب متفاوت از برخی افراد، اظهار نظر در رابطه با رویداد های انقلاب و گفت وشنودهای متناقض در رابطه با روند مبارزات امام خمینی (ره) از جمله نوشتن بیانیه ها، رفتن به نجف و مهاجرت به پاریس و ... و تشکیک در رابطه با نامه های حضرت امام (ره) که در سالهای پایانی حیات ایشان بیشتر از قبل در فضای عمومی جامعه پراکنده می شد، همه و همه شاید مرحوم حاج سید احمد خمینی را بر آن داشت تا این مسئله را به عنوان یک نگرانی با امام (ره) در میان بگذارد.
 
مجوز حضرت امام (ره) برای راه اندازی یک دفتر
 
مرحوم حاج‌ سید احمد خمینی در پی راه‌حل می‌گردد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که برای حفظ این اسناد، سخنرانی‌ها و نامه‌ها از امام (ره) به صورت مکتوب مجوز بگیرد تا دفتری تأسیس شود. البته تا پیش از آن دفتری در جماران وجود داشت که بیشتر برای پاسخگویی به مراجعات و جمع و ضبط آثار امام (ره)  شکل گرفته بود و حاج احمد آقا آن را اداره می کردند. 
وقتی مشکلات ذکر شده، در سال 67 بروز می‌کند حاج‌احمدآقا از امام برای راه اندازی دفتری که در آن پرونده‌های حضرت امام در ساواک، کتاب‌های ایشان، نامه‌ها و... را جمع‌آوری و حفظ کنند، مجوز کتبی می‌گیرد. حضرت امام در 17 شهریور سال 67 در پاسخ به ایشان در نامه ای مجوز لازم برای تنظیم و تدوین تمامی مسایل مربوط به خود را صادر می‌کنند. ایشان در این نامه می نویسد: "... شما را براى تنظیم و تدوین کلیه مسائل مربوط به خود، که بسا در رسانه‏ هاى گروهى اختلافات و اشتباهاتى رخ داده‏ است، انتخاب مى ‏نمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است توفیقات شما را خواستارم..." 
 
تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی
 
حاج‌ سید احمد خمینی براساس طرحی که به همین منظور تدوین شده دستور تأسیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام را می‌دهد ( 18 شهریور ماه 1367 ) که در 14 آبان سال 68 با توجه به وظایف این دفتر، قانونی در مجلس تصویب می‌شود تحت عنوان قانون نحوه حفظ آثار و یاد حضرت امام خمینی (ره) و در الحاقیه آن‌ به وظایف این موسسه اشاره و تأکید می شود حکم‌ها، گفتار، آثار و مصاحبه‌های حضرت امام (ره) باید در این موسسه گردآوری شود و از همه نهادها و وزارتخانه‌ها نیز خواسته شده که با این موسسه همکاری کنند. 
 
 
آغاز به کار ابتدایی تا رحلت سید احمد خمینی 
 
موسسه در زمان حیات کوتاه حاج احمد آقا پس از رحلت امام بیشتر در جهت جمع آوری سخنرانی ها و نامه و عکس ها و... تلاش نمود . پس از درگذشت حاج احمد آقای خمینی و بنابر وصیت او، تولیت موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و حرم مطهر به فرزند ارشدش سیدحسن خمینی که 22 سال داشت، واگذار شد. حاج سید حسن خمینی درباره این مسوولیت و وصیت پدرش از مقام معظم رهبری درخواست تنفیذ کرد. رهبر انقلاب در پاسخ به این نامه، وصیت سیداحمد خمینی را تنفیذ فرمودند. 
 
در نوشتار زیر برخی از عملکرد ها و مواضع موسسه تنظیم و نشر آثار امام و متولی آن سید حسن خمینی در طول نزدیک به بیست سال گذشته را از نظر مخاطبان می گذراند:
 
دوران اصلاحات، امام زدایی و سکوت موسسه تنظیم و نشر آثار
 
سومین سال تصدی گری سید حسن خمینی ، با روی کار آمدن سید محمد خاتمی در دوم خرداد 76 مصادف می گردد. در تمام طول دوره اصلاحات، افرادی که نسبت های فامیلی و نسبی با خانواده امام (ره) و متولیان موسسه داشتند و از گروههای تندرو جریان اصلاحات بودند، میانداری موسسه را به دست می گیرند و در مقابل توهین های مکرر گروههای افراطی به حضرت امام (ره) و تخریب هایی که علیه ولایت فقیه صورت می پذیرد سکوت می کنند. متولیان موسسه حتی کوچکترین موضعی نسبت به اقدامات و تحرکات برخی نمایندگان مجلس ششم که همنوا با اکبر گنجی در تلاش بودند تا امام را به موزه های تاریخ بسپارند، انجام نمی دهند و همچنان سکوت پیشه می کنند. سکوتی که شاید ثمره نسبتهای رفاقتی و فامیلی و بده بستان های احزابی  بود که سرانشان در دوره حیات حضرت امام (ره) هم مواضع ایشان را تحریف می کردند. البته این جریان به خوبی توانست به شکلی کاملا تشکیلاتی از نوه امام برای هویت بخشیدن به نهاد حزبی خویش سوء استفاده کند. مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از گروههایی بودند که در آن سالها با ترویج عقاید "تجدید نظر طلبانه" که با مشی امام (ره) منافات داشت همزمان خود را به بیت امام نزدیک کنند.
 
 
 
ثمره ارتباط گیری منسجم جریان دوم خرداد با موسسه تنظیم نشر آثار تا آنجا پیش رفت که این موسسه در سی امین سالگرد انقلاب اسلامی ویژه نامه ای را منتشر می کند که در آن بیشتر کسانی که در سالهای اصلاحات به تحریف و تخطئه افکار امام راحل یادداشت و مصاحبه ای در آن به یادگار می گذارند. جالب آنجاست که گردانندگان روزنامه های شرق، اعتماد و شهروند امروز که جرایدشان در سالهای اصلاحات پاتوق اکبر گنجی و عبدالکریم سروش و حسین بشیریه بودند، وظیفه تهیه این ویژه نامه را عهده دار می شوند.
 
واگذاری پژوهش به کسی که انقلاب را متاثر از شوروی و محکوم به فنا می داند
 
یکی از مواردی که در شرح وظایف موسسه تنظیم و نشر آثار امام امده است، واگذاری مجموعه پژوهش ها در رابطه با امام (ره) و سیره سیاسی ایشان است. این بخش از پژوهشکده در یکی از سفارش ها تحقیقی را به عباس عبدی واگذار می کند.
 
عباس عبدی در کنار آخرین وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران
که توسط خودش و دانشجویان پیرو خط امام گروگان گرفته شده بود.
باری روزن در مورد این دیدار گفت: عبدی عذرخواهی کرد و گفت وقتی به عقب نگاه می‌کند،
گروگان‌گیری را اشتباه می‌پندارد و متاسف بود که بخشی از آن است
 
عباس عبدی در پیشگفتار این تحقیق که با عنوان "تحلیل محتوای مطالب امام خمینی" چاپ شده است، می نویسد:" از این پس (به جز موارد نقل قول) از لفظ آیت‌الله خمینی که تعبیری فارغ از جهت‌گیری و متناسب برای استعمال در یک متن پژوهشی استفاده شده است. " و این یعنی شاید اندک تعلق خاطری هم نسبت به حضرت امام ندارد. و جای سوال از موسسه اینجاست که چگونه و به چه دلیل مطلبی با این عنوان را به کسی بسپارد که در نشریه "راه نو" به سردبیری اکبر گنجی چنین می نویسد: " انقلاب اسلامی، متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها هم یکسان خواهد بود".
 
"فرزند صبح" پروژه ای که سازنده اش آن را فرزند خود ندانست
 
موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) تصمیم گرفته بود فیلمی را بر اساس زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی بسازد، اول قرار بود که این فیلم روایتگر دوران رهبری امام راحل باشد،اما افخمی که به عنوان کارگردان انتخاب شد و مسیر داستان تغییر کرد. پس از کش و قوس های بسیار از نوشتن فیلمنامه گرفته  تا انتخاب بازیگران و عنوان فیلم و نوع پرداخت، فیلمبرداری آغاز می شود و پس از نزدیک به ده سال فعالیت و هزینه میلیاردی، بهروز افخمی در شب اکران این فیلم در برج میلاد، این فیلم را ساخته خود نمی داند و از آنچه روی پرده به عنوان اثر خود تماشا کرده است احساس شرمساری می کند.
 
 
موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) در تولید فیلم هم دست در تحریف شخصیت امام می زند تا جاییکه دعوای میان تهیه کننده و کارگردان بالا می کشد و افخمی، تهیه کننده(موسسه تنظیم و نشر) و ناظر کیفی (مهدی ارگانی) را مقصر می داند و درنامه ای شدید اللحن می نویسد:"... منتقدین و تماشاگران حق دارند بپرسند که شما در این ده سال چه غلطی می‌کردید؟ و چرا این همه پول و کار و زحمت هنرمندان دیگر را هدر داده‌اید ...فرزند صبح تا پایان فیلمبرداری کمتر از یک میلیارد و هشت صد میلیون تومان خرج برداشته بود من نمی‌دانم که بابت ویران کردن فیلم در جریان تدوین مجدد دوبله، ساخت موسیقی و کارهای لابراتواری چقدر پول خرج کرده‌اند؟ اما می‌دانم مجموع اموال و املاکی که در جریان تولید این فیلم ساخته و یا خریداری شد و هم اکنون در اختیار تهیه‌کنندگان است بیش از دو میلیارد تومان ارزش دارد! "
علاقه مندان می توانند فیلم اعتراض مردمی و اهالی رسانه به افخمی و جواب های او را در این لینک مشاهده کنند.
 
 
بنایی که پس از بیست و چهار سال هنوز نیمه کاره مانده است!
 
بنای حرم مطهر حضرت امام (ره) در بهشت زهرا که تحت نظر مستقیم سرپرست موسسه تنظیم و نشر آثار امام قرار دارد، هنوز نیمه کاره مانده است. بنایی که متولیان امر با توجه به بودجه های موسسه وقعی به آن نمی نهند. جای تعجب است که حتی در سایت موسسه تنظیم و نشر آثار امام هم پیوندی با نام "حرم مطهر حضرت امام" وجود ندارد.
 
 
اخیرا هم برای چندمین بار بخشهایی از حرم در حال تخریب و ساخت و ساز دوباره اند و هنوز پس از ربع قرن معلوم نیست که چه بر سر حرم مطهر حضرت امام (ره) خواهد آمد! حتی نوع تولی گری فرهنگی حرم امام  هم در نوع خود اتفاق تازه ای است، گویی نگاه های باز فرهنگی برخی افراد منتسب به خانواده امام در حرم ایشان هم رخنه کرده است که هیچ نوع محدودیتی برای پوشش و امثالهم وجود ندارد.
 
 
سکوت تلخ موسسه در قبال هتک حرمتهای مکرر به حضرت امام
 
در طول دوره بعد از انتخابات سال 88 که جریانات موسوم به سبز با کار شکنی و رفتارهای ناپسند به نظام تهمت تقلب زدند و شعارهایی زننده و ساختار شکن و متناقض با آرمانهای امام خمینی (ره) سر دادند، موسسه کوچکترین اقدامی انجام نداد. سکوت در قبال نفی شعارهای اصیلی که یادگار حضرت روح الله بودند، تنها گوشه ای از اغماض تلخ موسسه منسوب به امام (ره) بود. شعارهای "نه غزه، نه لبنان ، جانم فدای ایران"، "مرگ بر اصل ولایت فقیه" و "جمهوری ایرانی"، که متولیان بیت امام فقط آنها را گوش کردند و دریغ از کوچکترین موضع گیری.
 
 
تلخی سکوت موسسه تنظیم و نشر آثار امام آنجا به اوج می رسد که پس از 16 آذر و هتک حرمت به تمثال نورانی امام، انصاری، قائم مقام موسسه در یک موضع گیری ، صدا و سیما را مقصر عنوان کرده، هتاکان به عکس امام را "عده ای نامشخص" خوانده و در نامه ای خطاب به ضرغامی چنین می نویسد: "16 آذر ماه، تلویزیون جمهوری اسلامی در چند بخش خبری تصویری را پخش کردکه حاوی حرمت شکنی نسبت به امام عظیم الشان بوده است. بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است، در گوشه ای از تجمعات آن روز، توسط فردی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه آن به گونه ای که گویی جو غالب چنان بوده است، دروغی بیّن و مسلم می‌باشد."
 
 
اعتراض سید حسن خمینی به "مستند شاخص"
 
در ایام دهه فجر سال 88، صدا و سیما مستندی، مبتنی بر گفتارهایی از حضرت امام (ره) را پخش می کند. به دلیل همزمانی پخش این مستند با ایام فتنه 88، بازخوانی برخی مواضع امام (ره) در مقابل فتنه‌گری‌های منافقین و کج فهمی برخی نزدیکان انقلاب از مسائل روز، به شدت با اعتراض جریانهای همسو با فتنه گران مواجه می شود. نهایتا سید حسن خمینی نیز در نامه ای خطاب به عزت ا... ضرغامی، این مستند را "بزرگنمایی غلط و تحریف گونه قضایای گذشته" قلمداد می کند و می نویسد:" چنانکه از منابع موثق شنیده‌ام، برنامه‌ای تحت عنوان شاخص در تلویزیون پخش می‌شود و به گونه‌ای غیر صادقانه و تحریف‌آمیز، شخصیت جامع عارف کامل و مهربان و رهبری مقتدر امام خمینی(س) را مخدوش نموده است." 
 
 
عزت الله ضرغامی نیز در واکنش به این نامه می نویسد:" چارچوب مستند شاخص مشابه مستند قبلی «امام روح الله» است که از ناحیه جنابعالی و موسسه نشر آثار حضرت امام (ره) مورد تحسین و تقدیر قرار گرفت؛ نکته تأمل برانگیز این است که در این فاصله کوتاه زمانی چه اتفاقی رخ داده که شاخص‌های قضاوت اطرافیان شما را تا این حد دگرگون ساخته است؟ "
رییس رسانه ملی از اینکه سید حسن خمینی چشم بر اتفاقات هشت ماه گذشته، بسته است، توهین های مکرر فتنه گران به امام را یاد آور می سازد و ادامه می دهد:" ای کاش همین گونه هم نسبت به حوادث 8 ماه گذشته و جفائی که دشمنان انقلاب و اسلام به اساس نظام جمهوری اسلامی و میراث گرانبهای امام کردند و بغض و کینه سالیان خود را در کوچه و خیابان فریاد زدند، بیانیه می‌دادید و آن اقدامات شرم‌آور را نیز محکوم می‌کردید." 
 
خاطرات بی سند آقای هاشمی و موضع دو پهلوی موسسه امام
 
پس از فتنه سال 88، آقای هاشمی رفسنجانی، طی سخنرانی ها و نوشتارهای خود اقدام به تعریف "خاطرات زنجیره ای" از امام می کند و گویی بنا دارد خواستها و مطالبات خود را از زبان امام به کرسی بنشاند. طی روزهای گذشته پس از انتشار مطلبی با تیتر "امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بودند"، سایت شخصی آقای هاشمی رفسنجانی بخشهایی از کتاب صراحتنامه (آقای هاشمی) را روایت میکند. این اظهار نظر که با انتقاد های گسترده مواجه می شود، با نیمه کاره ماندن سخنرانی آقای هاشمی، (به خاطر سردادن مکرر شعار مکرر برآمریکا توسط مردم) در کرمانشاه نمود مردمی نیز پیدا می کند. بالاخره پس از یک هفته موسسه تنظیم و نشر آثار امام در موضع گیری کاملا دوپهلو مساله حذف شعار مطرح شده از سوی هاشمی را موضع شخصی وی و نه به نقل از امام(ره) معرفی کرده و گفت: "طبعا موسسه از آراء و مبانی نظری امام(ره) دفاع می‌کند. موسسه در جایی حق اظهار نظر دارد که مطلبی به امام(ره) نسبت داده شده باشد و یا تفسیری از دیدگاه امام(ره) و به نام امام(ره) ارائه شود که خلاف نص بیان ایشان بوده باشد."
 
 
در ادامه حمید انصاری هیچ گونه توضیحی درباره اینکه اساسا هاشمی می تواند بدون سند و هماهنگی با موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) مطلبی را به بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت داده و یا خاطره این را از ایشان نقل کند، یا خیر، ارائه نکرد.
 
توهین نعیمه اشراقی و باز هم سکوت
 
حمید انصاری قائم مقام موسسه در نامه اخیر خود در رابطه با اظهار نظرهای شخصی آقای هاشمی در مورد شرح وظائف موسسه نکاتی را یاد آور شده و نوشته بود:" هرگونه توهین و افترا به امام(ره) می تواند از سوی این موسسه نه تنها اطلاع رسانی شود، بلکه مورد پیگیری قضایی و حقوقی قرار گیرد". 
اما آیا این اتفاق خواهد افتاد و موسسه حضرت امام (ره) حفظ اصول، شخصیت و آرمانهای امام راحل را بر تعصبات شخصی، حزبی و خانوادگی، ارجحیت خواهد داد؟ امامی که با هیچ یک از بستگانش تعارف نداشت و در رابطه با دیگر نوه خود؛"سید حسین خمینی"  پسر آقا مصطفی که در مشهد دست به اسلحه برده بود، به نیروهای کمیته پیغام داد: " سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. "
جعل خاطرات امام راحل، تحریف شخصیت ذو ابعاد ایشان که به کرات از سوی برخی از سابقین انقلاب و نیز افرادی از بیت ایشان صورت پذیرفته است، انگار این روزها شدت نیز گرفته است. به راستی آیا موسسه تنظیم و نشر آثار امام خواهد توانست مسیر اصیل امام را از جریانات جزبی و سیاسی خاص که از انتساب خود به بیت امام سوء استفاده می کنند، جدا کند؟ آیا موسسه حضرت امام و شخص سید حسن خمینی خواهند توانست جلوی کژکارکردهای موسسه، اقدامات عجیب و قابل تامل و پروژوهای شکست خورده عمرانی، فرهنگی و اجتماعی را بگیرد؟

*دیدبان
مطالب مرتبط

آیا بازی‌های رایانه‌ای بلوغ زودرس می‌آورند +جداول


ارمغانی از مدرنیته/2
بلوغ زودرس کودکان و نونهالان را نمی‌توان با دلایلی کوچک محدود کرد زیرا این اتفاق در بیشتر اشخاص به‌صورت متفاوت رخ می‌دهد امّا امروزه با وجود سازمان‌ها و نظام‌های ناظر بر درجه‌بندی، آثار هنریِ آلوده به‌وفور درحال تزریق به جامعه‌اند و نقشی اساسی را در این روند ایفا می‌کنند.
مشرق؛ در  بخش اول این گزارش سعی شد به بلوغ زودرس و تاثیر این اتفاق بر نوجوانان در بروز مشکلات روحی و جسمی پرداخته شود. علاوه بر این سن بلوغ از منظر اسلام و از منظر علمی مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه به نظام‌های درجه‌بندی بازی‌های ویدئویی به عنوان مطالعه‌ موردی و تاثیر آن بر بلوغ زودرس خواهیم پرداخت.

یکی از اصلی‌ترین ارگان ها و نهاد‌ها در این زمینه نظام‌های درجه بندی در قاره‌ها و کشورها هستند که این وظیفه را بر عهده دارند. این نظام‌ها تصمیم می‌گیرند یک بازی منتشر شود یا خیر و اصلاً راه ورود یک بازی به فروشگاه‌های زنجیره‌ای همین نظام‌ها هستند زیرا در غیر این صورت صاحبان این فروشگاه‌ها اجازه‌ی فروش و عرضه‌ی این محصولات را نخواهند داشت.

این نظام‌ها فقط در بعضی کشورها به ارزش‌یابی محتوای این آثار برای جامعه‌ی خودشان می‌پردازند و در بعضی دیگر مانند کشور چین عرضه‌ی کنسول‌ها و بازی‌های خارجی به کلی ممنوع اعلام می‌شود.

نظام درجه بندی ESRB

                   
    این نظام، نظام درجه بندیِ آمریکا محسوب می‌شود.
 
نظام درجه بندی نرم‌افزارهای سرگرم‌کننده (Entertainment Software Rating Board) یا ESRB، یک سازمان خصوصی به منظور تنظیم بازار است، که در سال 1994 توسط انجمن سرگرمی نرم افزار(ESA)، که قبلاً به عنوان نرم افزار تعاملی دیجیتال(IDSA) شناخته می‌شد، تاسیس شده است. این سازمان، اختصاصاً به رتبه بندی محتوای آثار کامپیوتر و بازی‌های ویدیویی، اجرای دستورالعمل‌های تبلیغات این صنعت، تشکیل شده و به اطمینان از حفظ حریم خصوصی آنلاین برای صنعت سرگرمی و نرم افزار‌های تعاملی کمک می کند.

به طور معمول این سازمان سالیانه به بیش از هزار بازی رتبه می‌دهد. در سال 2010، ESRB امتیاز دهی به بیش از 1638 بازی را به پایان رساند.

 
این سازمان دلیلِ این که چرا بازی‌ها به درجه بندی نیاز دارند را این گونه بیان می‌کند:" سیستم درجه بندی داوطلبانه است، امّا تقریباً تمام بازی‌هایی که در خرده فروشی های ایالات متحده و کانادا وجود دارد و به فروش می‌رسد توسط ESRB درجه‌بندی شده است. بسیاری از فروشندگان، از جمله فروشگاه‌هایِ زنجیره‌ای، سیاست‌شان در فروشِ بازی، در عرضه‌ی آثارِ با درجه-‌بندی ESRB است، و اکثر تولید‌کنندگان کنسول‌های بازی آثاری که توسط ESRB درجه بندی شده را اجازه‌ی انتشار می‌دهند. "


 
ESRB برای پیدا کردن اطلاعات مربوط به درجه بندی بازی، چندین ابزار که در آن ها خلاصه‌ی درجه بندی وجود دارد را ارائه می دهد. والدین می‌توانند با استفاده از موبایل از طریق وب سایتِ این سازمان (m.esrb.org) و یا با استفاده از برنامه‌های اختصاصی تلفن همراه، درجه بندی یک بازی و خلاصه درجه آن بازی  را درست زمانی که به این اطلاعات نیاز دارند متوجّه شوند. هم چنین ESRB برای جستجوی رتبه بندی توسط نرم‌افزارهای کاربردی (Widget) توسعه داده شده است که می تواند در وب سایت‌های مشترکین یا بر روی صفحه شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های شخصی برای دانلود قرار داده شود و یا از طریق ایمیل به دوستان و مخاطبان ارسال شود.

انجمن اولیا و مربیان(Parent Teacher Association)


در آوریل سال 2008 میلادی، ESRB وParent Teacher Association (PTA) به منظور توسعه و توزیع، جزوه‌ای مربوط به اطلاعات درجه بندیESRB  و دستورالعمل گام به گام برای چگونگی کنترل والدین بر همه‌ی کنسول‌های  بازیِ جدید، تولید کردند. هم چنین این جزوه ها راهنمایی برای بحث و گفت وگوی یک خانواده در مورد بازی‌های ویدئویی و بازی های آنلاین بوده و آن چه را که والدین می توانند انجام دهند تا اطمینان حاصل کنند که تجربه فرزند خود در هنگام بازیِ بازی‌های آنلاین، سالم و مطمئن است. جزوات به تعداد 26000 نسخه توسط این انجمن تهیه و توزیع شده، و به هر دو زبان انگلیسی و اسپانیایی در هر دو وب سایت ESRB و PTA در دسترس هستند.

نظام درجه بندی pegi


این نظام، نظام درجه بندی قاره‌ی اروپا محسوب می‌شود.
 
The Pan-European Game Information(PEGI)، سیستم درجه بندی است که برای کمک به تصمیم گیری آگاهانه والدین در خرید بازی‌های ویدئویی‌ در اروپا تاسیس شده است. این نهاد در بهار سال 2003 تاسیس و تعدادی از سیستم‌های درجه‌بندی ملّی، به وسیله‌ی یک سیستم واحد، در حال حاضر در بیش تر کشورهای اروپایی، مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ بیش از 30 کشور (دانمارک، اتریش، مجارستان، لتونی، نروژ، اسلوونی، بلژیک، استونی، ایسلند، لیتوانی، لهستان جایگزین، اسپانیا، بلغارستان، فنلاند ، ایرلند ، لوکزامبورگ ، پرتغال ، سوئد، قبرس، فرانسه، اسرائیل ، مالتا، رومانی، سوئیس ، جمهوری چک، یونان، ایتالیا، هلند، جمهوری اسلواکی و انگلستان) در سر تا سر اروپا این نظام درجه بندی را تایید و مورد استفاده قرار می‌دهند.

درجه بندی سنی، سیستمِ مورد استفاده‌ای است برای اطمینان حاصل کردن از محتوای سرگرمی‌ها، از جمله فیلم، دی‌وی‌دی‌، و بازی‌های ویدئویی با دقّت از نظر سن که با توجه به محتوای آنها برچسب خورده است.  رتبه بندی سن، ارائه راهنمایی به مصرف کنندگان (به ویژه والدین) محسوب می‌شود، که آیا این محصول را بخرند یا خیر.

 
در حال حاضر میلیون‌ها نفر از بازیکنان در سراسر اروپا از رایانه و بازی‌های ویدئویی لذت می‌برند. در بریتانیا، 37 درصد از جمعیت بین 16 و 49 ساله خود را به عنوان " بازی‌باز دائم " (به این معنی که همواره در حال بازی کردن بازی‌ها بر روی یک کنسول و یا رایانه هستند) توصیف می‌کنند. در حالی که، در اسپانیا و فنلاند 28 درصد از جمعیت 16 و 49 ساله به عنوان " بازی‌باز دائم " (گزارش نیلسن 2008) تعریف شده است. در حالی که اکثر بازی‌ها ‌(49 درصد) برای همه‌ی بازی‌بازان در تمام سنین مناسب هستند، بسیاری در بین این آثار وجود دارد که تنها مناسب برای نونهالان، نوجوانان و جوانان هستند. باز‌ی هایی نیز وجود دارد(4 ٪)، که برای بزرگسالان تنها (بیش از 18 سال) ساخته شده است.


 
درجه‌بندی در بازی‌ها مشخص می‌کند که این اثر برای بازی‌بازان بیش از یک سن خاص مناسب است. بر این اساس، بازی PEGI 7 تنها مناسب برای افراد هفت سال و بزرگتر از آن مناسب است و بازی 18 PEGI فقط برای افراد بزرگتر از هجده سال مناسب است. رتبه بندیPEGI  براساس مناسب بودن اثر برای سنین مختلف و محتواست و از نظر سطح دشواری مورد بررسی قرار نمی گیرد.

PEGI در سراسر اروپا به رسمیت شناخته شده و استفاده می شود و مشتاقانه توسط کمیسیون اروپا حمایت می‌شود. این نظام به یک مدل هماهنگ اروپا در زمینه حفاظت از کودکان در نظر گرفته شده است.

این سیستم توسط تولیدکننده‌گان کنسول‌ها از جمله سونی، مایکروسافت و نینتندو و هم چنین توسط ناشران و توسعه دهندگان بازی‌های تعاملی در سرتاسر اروپا پشتیبانی می‌شود.

سیستم درجه‌بندی و رده گذاری سنی در مورد نرم افزارهای تعاملی در فدراسیون اروپا (ISFE) توسعه داده شده است.


 
نظام درجه بندی اسرا (ESRA)
سازمان رده‌بندی نرم افزارهای سرگرم کننده (اسرا)، سیستم رده‌بندی سنی بازی‌های رایانه‌ای است که محتوای رده‌بندی و سن مناسب را تعیین می‌نماید. این سازمان در سال 1386 توسط بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای که یک نهاد نیمه دولتی است، تأسیس گردید. این سازمان که در ابتدا فقط و فقط برای داخل کشور طراحی شده بود، امّا پس از نمایشگاه دوبی گیم اکسپو (Dubai World Game Expo) و معرفی شدن ایران به عنوان بهترین تولید کننده‌ی بازی در خاورمیانه، این نظام درجه بندی بنا به درخواست بعضی کشورهای عربی و با امضای توافق نامه به اشتراک گذاشته شد.


 
تیم اسرا
پروژه تحقیقاتی اسرا به مدیریت آقای مجد، توسط یک تیم تحقیقاتی متشکل از 17 روانشناس و 8 جامعه‌شناس اجرا می‌شود. این پروژه تحقیقاتی که شامل 5 فاز مجزا می‌باشد، از سال 1386 در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای در حال اجراست.

در تعیین رده‌بندی بازی‌های رایانه‌ای، اسرا 4 ویژگی را در نظر می‌گیرد:

1. خصوصیات جسمی - حرکتی

2. خصوصیات ذهنی - روانی

3.خصوصیات عاطفی
                                                                                                     
4. خصوصیات اجتماعی

گروه‌های سنی عبارتند از:

 
•    بالای 3 سال (خردسالی)

•    بالای 7 سال (کودکی)

•    بالای 12 سال (ابتدای دوران نوجوانی)

•    بالای 15 سال (نیمه دوم نوجوانی)

•    بالای 18 سال (بزرگسالان، مجرد)

•    بالای 25 سال (بزرگسالان، متأهل)

چشم‌انداز:
خواسته اسرا یا به بیان بهتر، هدف نهایی اسرا رسیدن به نقطه‌ای است که قادر باشد بهترین سن را برای هر بازی رایانه‌ای تعیین نماید. بهترین سن یعنی سنی که در آن، بازی هیچ آسیب روانی و رفتاری نداشته و به ارتقاء و رشد مخاطب کمک ‌نماید.

سازمان اسرا واقع در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای درصدد است فعالیت های خود را با دو هدف دنبال نماید:

اولین هدف، ادامه تحقیقات و پژوهش ها می‌باشد. استفاده از چشم‌اندازهای جدید نظیر علوم ارتباطی، علوم تربیتی و روانشناسی اجتماعی، طراحی محتوا و صحنه‌های آسیب رسان جدید، طبقه‌بندی و تفکیک آن ها، صرف نظر از بهره‌گیری از دانش روز که در فاز پنجم تحقیقات اسرا طراحی و برنامه‌ریزی شد، از فعالیت های تحقیقاتی مهم اسرا به‌شمار می‌روند.

هدف بعدی، اداره سازمان اسرا و اجرای سیستم آن می‌باشد. تهیه فیلم و استخراج محتواهای بازی، تحلیل گیم پلی، تشخیص و تعیین گروه سنی مناسب برای هر بازی از جمله فعالیت های این فاز به‌شمار می‌روند. تربیت نیروی متخصص که مسؤلیت این هدف را بر عهده داشته باشند، امری مشکل و پرهزینه است که دستیابی به آن ملزم به استفاده از کلیه ظرفیت‌ها می‌باشد.


در زیر انواع محتوا توصیف شده‌اند:

*خشونت: نمایش خشونت، یعنی نمایش رفتاری که برای آسیب‌رساندن به دیگری از کسی سر‌می‌زند و دامنه آن از تخریب اموال و دارایی و آسیب رساندن، نابود کردن، از کار انداختن غیر جاندار و....گسترده است.

*استفاده از تنباکو و مواد مخدر: مشاهده مصرف تنباکو و یا مواد مخدر در بازی ها می‌تواند تابوی درونی ـ اجتماعی مصرف نکردن آن ها را برای مخاطب شکننده کند.

*محرک های جنسی: تنوع‌طلبی جنسی، روابط جنسی خارج از هنجارهای اجتماعی و غیره در بازی‌ها می‌تواند منجر به آسیب های روحی و جسمی مرتبط با نیاز جنسی مخاطب و موقعیت اجتماعی او گردد.

*ترس: ترس، نوعی احساس درونی مبنی بر عدم امنیت و نیز بی‌اعتمادی به فضای موجود است. این احساس درونی می‌تواند در سنین مختلف منجر به آسیب هایی نظیر استرس های مزمن، لکنت زبان در کودکی و بیماری های قلبی‌ ـ ‌تنفسی و هم چنین حس بدبینی و رفتارهای محافظه کارانه در محیط اجتماعی گردد.

*نقض ارزش های دینی: نقض ارزش های دینی منطبق با اصول اسلامی در نظر گرفته خواهد شد که مؤلفه دو مهم آن عبارت است از:

_نقض اصول اساسی یا باورهای دینی (چگونگی نمایش بهشت و جهنم)

_توهین به اماکن مقدس( توهین به مسجد، کلیسا)


*نقض هنجارهای اجتماعی: استفاده از کلمات رکیک و رفتارهای ناشایستی که منجر به هنجارشکنی اجتماعی می‌شود، از آسیب های اجتماعی است که کودکان و نوجوانان در بازی ها با آن آشنا می‌شوند.

* ناامیدی: معیار ناامیدی در بازی ها مرتبط با احساسی است که بازیکن بر خلاف میل خود مجبور است عملی را انجام داده و یا انجام ندهد. این اتفاق باعث ایجاد نوعی عذاب وجدان و احساس گناه در او می شود.

مقایسه:
برای اینکه وضعیت این 3 سازمان و نظام درجه‌بندی مشخص شود نیاز داریم تا چند بازی را به عنوان مثال بررسی کنیم تا متوجه شویم در این نظام‌ها بازی‌ها چگونه درجه بندی و ارزیابی می‌‌شود. این بازی‌ها از ژانرهای مختلف و از سال‌های مختلفی انتخاب شده است:




مخلص کلام
بلوغ زودرس کودکان و نونهالان را نمی‌توان با دلایلی کوچک و محدود همانطور که جان مطلب نیاز دارد بیان کرد به این دلیل که این اتفاق در بیش تر اشخاص به صورت متفاوت رخ می دهد. امّا امروزه با وجود سازمان ها و نظام های ناظر بر درجه بندی، آثار هنریِ آلوده به وفور در حال تزریق به جامعه هستند و نقش اساسی ای را در این رخداد ایفا می کنند. اتفاقی که نمی‌توان با دیدن این تغییرات، با چشم پوشی از کنار این آثار گذشت.