دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
پاسخ :
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی
وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ
طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره
تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است،
ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه (از سال ۱۲۱)،روز کشته شدن زید
بن علی بن الحسین است.
روز ۲۰ صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا،
از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدا… انصاری، صحابی
رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد
و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است واین زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.
شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده
است: السلام علی ولی ا… و حبیبه، السلام علی خلیل ا… ونجیبه، السلام
علی صفی ا… و ابن صفیه…
این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن
پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان
شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن،
زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانسته اند مانند جابر بر مزار امام
حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز درعراق
با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر
مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.
در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد.
۱٫ عدد چهل
نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین » جلب توجه می کند، تعبیر اربعین
در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم :
اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد
بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به
صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به
کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن روست که
برخی از فرقه های مذهبی، بویژه آنها که تمایلات «باطنی گری » داشته یا
دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از
شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه های انحرافی و باطنی و اسماعیلی، مروج چنین
اندیشه ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.
در واقع، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده، می تواند بر اساس یک
محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون
یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست.
به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد به کار رفته که فلان
ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود.
همین طور سایر عددها. البته، ناخواسته برای مردم عادی، برخی از این اعداد
طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می
شود. تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن
اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظری
شده است. بیش از این هرچه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن
نظر کرد.
عدد «اربعین » در متون دینی
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به
کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است.
گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است،
برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند.
در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در
نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود.
(مستدرک وسائل ج ۹، ص ۳۲۹) در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت
دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند. (مستدرک ج ۵،ص۲۳۹).
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر
با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این
نقلها آمده است که اگر کسی ازامت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از
آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در
نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می
کردند، در برابردشمنانم می ایستادم.(الاحتجاج، ص ۸۴).
مرحوم کفعمی نوشته است : زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از
ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچ گاه خالی نمی شود. (بحار ج ۵۳، ص ۲۰۰)
درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علَقه می شود. همین
عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد درنقلهای کهن به کار رفته است،
گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
در روایت است کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز
در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در
روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می
کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش
مستجاب نمی شود. (مستدرک وسائل، ج ۵، ص ۲۱۷).
اینها نمونه ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.
۲٫ اربعین امام حسین(ع)
باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به
عبارت دیگر، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترین نکته
درباره اربعین، روایت امام عسکری(ع) است. حضرت در روایتی که در منابع
مختلف از ایشان نقل شده، زیارت اربعین را یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته
اند.
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع
دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
اما اینکه منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبارنگریسته شده است.
نخست روزی که اسیران کربلا از شام به مدینه بازگشتند.
دوم روزی که جابر بن عبدا… انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به
کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدا… الحسین(ع) را زیارت کند. شیخ مفید (م
۴۱۳) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، به
روز اربعین اشاره کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع)، از
شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابربن عبدا… انصاری
برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در
بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة
الزاهد، ص ۲۴۱) همین طور در ترجمه فارسی «فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم،
تصحیح مجد طباطبائی، ص ۹۱۶) و کتاب «مصباح» کفعمی که از متون دعایی بسیار
مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است. برخی عنوان کرده اند که عبارت شیخ
مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به
مقصد مدینه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص
۱۵۴) به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین(ع) است که
ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
۳٫ بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسیران
کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود، نقلی دیگر، اربعین رابازگشت
اسرا از شام به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن،
باید گفت، اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال،علامه مجلسی پس
از نقل هر دو اینها، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی
) بعید می نماید. (بحار ج ۱۰۱، ص ۳۳۴ ۳۳۵) ایشان این تردید را در کتاب
دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، در متونی، مانند
«لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از
شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور
دهند.
باید توجه داشت، که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از
جهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن
تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که
منابعی پس از لهوف به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به
عنوان یک منبع مستند و مستقل یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به
نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند (نفس المهموم ترجمه
شعرانی، ص ۲۶۹) نمی توانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است :
روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) را وارد دمشق کرده و
یزید هم در حالی که اشعار «ابن زبعری» را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده
بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(ع) می زد.»
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی ۷۰۰) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا
به دمشق را در۱۶ ربیع الاول دانسته یعنی ۶۶ روز پس از عاشورا.
۴٫ میرزا حسین نوری و اربعین
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک
الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی
ازروضه ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر
وی، از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که
به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است، همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته هم
اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص
به امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره ای به
اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف، راوی مهم شیعه هم
اشاره ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ
کربلاهم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از
این خبردیده نمی شود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای
کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است(منتهی الامال، ج
۱،صص ۸۱۷ ۸۱۸) در دهه های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی
تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. (بررسی تاریخ
عاشورا، صص ۱۴۸ ۱۴۹) همین طور شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما
این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
۵٫ شهید قاضی طباطبائی و اربعین
شهید محراب، مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی، کتابی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهدا» نوشته است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند آمدن اسرا از شام به کربلا
در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی
در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات
نکته مورد نظر، با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به
کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از
مسافرتها ومسیرها و زمانهایی را که برای این راه در تاریخ آمده به تفصیل
نقل کرده اند. دراین نمونه ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک
هفته تا ده دوازده روز طی می شده و بنابراین، ممکن است در یک چهل روز،
چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر
امام حسین(ع) روز اول صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که ۲۰ روز
بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت : بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان
کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر
در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر
در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی کند. به علاوه، علمای
بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره ای نکرده اند،
بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام
حسین(ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع) در نخستین اربعین،
توسط جابر بن عبدا… انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(ع) که
از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع) بهره می گرفتند، آن روز را که
نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع) در آن
مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامین
عالی، شیعیان را از زیارت آن حضرت در این روز برخوردار می کند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به
نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع) فرمود:
زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است…. (مصباح
المتهجد، ص ۷۸۸، تهذیب الاحکام، ج ۶،ص ۱۱۳، اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۱۰۱،
مزار مشهدی، ص ۵۱۴ (تحقیق قیومی )، مزار شهید اول (تحقیق مدرسة الامام
المهدی، قم ۱۴۱۰)، ص ۱۸۵ ۱۸۶).
این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارتهای دیگر است، اما از آن روی که
مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است،
اهمیت ویژه ای دارد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین(ع) از این
نهضت آمده است:
خدایا، امام حسین(ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و
ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به
دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده و آن حضرت را به شهادت رساندند.
آیا جن واقعیت دارد؟
جن موجودى
است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است و
داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
واژه «جنّ» ۲۲ بار در قرآن ذکر شده، و
روی هم الفاظ « جنّ، جانّ و جِنّه ۳۲ بار در ۳۱ آیه آمده است. در کتابهای
آسمانی دیگر نیز به نامهای «جنّ، جانّ، ابلیس، شیطان و شیاطین» نام برده
شده است.
جن در لغت
در
مفردات، راغب اصفهانی در معنای جنّ آورده است: اصل کلمه جنّ «پنهان و
پوشیده بودن شئ از حواسّ است. به کودک در شکم هم از آن جهت «جنین» گویند که
ناپیداست و «مجنون» از آن جهت که آثار و نشانی از عقل در او دیده نمی شود،
و «جُنّ» به معنی سپر که جنگجو سر و گردن خود را با آن می پوشاند.
آیات قرآن کریم درباره ویژگیهای جنها
«جن» چنانکه از مفهوم لغوى این کلمه به دست مىآید ، موجودى است ناپیدا که مشخصات زیادى در قرآن براى او ذکر شده، از جمله اینکه:
۱- موجودى است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است، (وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ) (الرحمن- ۱۵)
۲- داراى علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. (آیات مختلف سوره جن)
۳- داراى تکلیف و مسۆولیت است (آیات سوره جن و سوره الرحمن).
۴- گروهى از آنها مۆمن صالح و گروهى کافرند (وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا). (جن ۱۱)
۵- آنها داراى حشر و نشر و معادند (وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا). (جن ۱۵)
۶- آنها قدرت نفوذ در آسمان ها و خبرگیرى و استراق سمع داشتند، و بعداً ممنوع شدند (وأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا). (جن ۹)
۷- آنها
با بعضى انسان ها ارتباط برقرار مىکردند و با آگاهى محدودى که نسبت به
بعضى از اسرار نهائى داشتند ، به اغواى انسانها مىپرداختند (وَأَنَّهُ
کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ
فَزَادُوهُمْ رَهَقًا). (جن ۶)
۸- در میان آنها افرادى یافت مىشوند
که از قدرت زیادى برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است
(قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن
مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ)
«عفریتى از جنّ گفت: «من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو
مىآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»! (نمل ۳۹)
۹- آنها قدرت بر انجام بعضى کارهاى مورد نیاز انسان را دارند
وَمِنَ
الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ … یَعْمَلُونَ
لَهُ مَا یَشَاء مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ):
«گروهى از جن پیش روى سلیمان به اذن پروردگار کار مىکردند، و براى او
معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهیه مىکردند» (سبا ۱۲- ۱۳)
۱۰- خلقت آنها در روى زمین قبل از خلقت انسانها بوده است (وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ) (حجر ۲۷)
آیا پذیرفتن موجودی به نام «جن» عاقلانه است؟
در
حالى که اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود، اصل مطلب کاملاً
قابل قبول است، چرا که هیچ دلیلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما
مىبینیم، نداریم، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعى نیز مىگویند:
موجوداتى را که انسان با حواس خود مىتواند درک کند، در برابر موجوداتى که
با حواس قابل درک نیستند ناچیز است.
تا این اواخر که موجودات زنده
ذره بینى کشف نشده بود، کسى باور نمىکرد که در یک قطره آب، یا یک قطره
خون، هزاران هزار بلکه میلیون ها و میلیاردها موجود زنده باشد که انسان
قدرت دید آنها را نداشته باشد.
و نیز دانشمندان مىگویند: چشم ما
رنگ هاى محدودى را مىبیند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود، رنگ
ها و صداهائى که با چشم و گوش ما قابل درک نیست بسیار بیش از آن است که
قابل درک است.
وقتى وضع جهان، چنین باشد چه جاى تعجب که انواع
موجودات زندهاى در این عالم وجود داشته باشند که ما نتوانیم با حواس خود
آنها را درک کنیم، و وقتى مخبر صادقى مانند پیامبر اسلام صلى الله علیه و
آله و قرآن کریم از آن خبر دهد چرا نپذیریم؟
به هر حال از یکسو قرآن
کلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ویژگی هائى که در بالا ذکر شد داده
است، و از سوى دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنابراین باید آن
را پذیرفت، و از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود ، همانگونه که از
خرافات عوام در این قسمت باید اجتناب کرد.
اصل وجود جن بنا بر آیات و روایات فراوان قابل انکار نیست
خرافه های جن
جن
از نظر آیات قرآن و روایات وجود دارد و درباره این موجود ناپیدا سخن گفته
شده است ولى مى دانیم مردم عوام و ناآگاه خرافات زیادى درباره این موجود
ساخته اند که با عقل و منطق سازگار نمی باشد و به همین جهت یک چهره خرافى و
غیر منطقى به این موجود داده که وقتى کلمه جن گفته مى شود مشتى خرافات نیز
با آن تداعى مى شود از جمله اینکه آنها را با اشکال غریب و عجیب و
وحشتناک، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، کینه توز و بد
رفتار که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطه خالى، خانه هایى را
به آتش کشند! و یا کشتن و گرفتن آن ها و موهومات دیگرى از این قبیل.
موجودی که از نظر فیزیکی وجود ندارد
چطور می تواند کشتن آن صورت بگیرد! این ها خرافه ها و شایعاتی است که با
ماهیت جن سازگار نمی باشد. جن اصلا جسم ندارد و جسمانی نیست و همانطور که
با توجه به آیات بیان شد از آتش است و این آتش از جنس آتش عنصرى نیست؛ زیرا
از خود گرما برون نمى دهد.
به هر حال از یک سو قرآن کلام ناطق
صادق، خبر از وجود جن با ویژگیهایى که در بالا ذکر شد داده است، و از سوى
دیگر هیچ دلیل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر این باید آن را پذیرفت، و
از توجیهات غلط و ناروا باید بر حذر بود همانگونه که از خرافات عوام در
این قسمت باید اجتناب کرد.
مفهوم دیگر جن
این
نکته نیز قابل توجه است که جن گاهى بر یک مفهوم وسیعتر اطلاق مىشود که
انواع موجودات ناپیدا را شامل مىشود، اعم از آنها که داراى عقل و در کند و
آنها که عقل و درک ندارند، و حتى گروهى از حیواناتى که با چشم دیده
مىشوند و معمولًا در لانهها پنهانند، نیز در این معنى وسیع وارد است.
شاهد
این سخن روایتى است که از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است که
فرمود: «خداوند جن را پنج صنف آفریده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپیدا
هستند) و صنفى به صورت مارها، و صنفى به صورت عقربها، و صنفى حشرات
زمیناند، و صنفى از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است.»
«سفینة البحار» ج ۱ ص ۱۸۶ (ماده جن)
با توجه به این روایت و مفهوم گسترده آن، بسیارى از مشکلاتى که در روایات و داستان ها در مورد جن گفته مىشود، حل خواهد شد.
مثلاً
در بعضى از روایات از امیرمۆمنان على علیهالسلام مىخوانیم که فرمود: لا
تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشیطان یقعد على العروة
والثلمة: «از قسمت شکسته ظرف و طرف دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان، روى
دستگیره، و قسمت شکسته مىنشیند»
با توجه به اینکه «شیطان» از «جن»
است، و با توجه به اینکه جاى شکسته ظرف، و همچنین دسته آن محل اجتماع
انواع میکروبها است، بعید به نظر نمىرسد که «جن و شیطان» به «مفهوم عام»
اینگونه موجودات را نیز شامل شود. (دقت شود)
کلام آخر:
اصل
وجود جن بنا بر آیات و روایات فراوان قابل انکار نیست ولی جزئیات وجودی و
مباحث دیگر مرتبط با آن به گونه ای با خرافات و اوهام آمیخته است که
اعتمادی بر آن ها نیست.
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر عدد اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است.
یک نمونه آن که سنّ رسول خدا (ص) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است.
گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری و عقلی است.
گفتنی است برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیدهاند.
از ابن عباس (به نقل از پیامبرگرامی اسلام) نقل شده
که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد،
آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است
که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود.
پس از آن در پی آخرت خواهند رفت. (مجموعه ورام، ص ۳۵)
در نقلی آمده است :که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد،
خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می آموزد و حکمت را در قلب و زبانش جاری میکند.
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده،
سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است.
در این نقلها آمده است که اگر کسی از امّت من، چهل حدیث حفظ کند
که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.
در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان (ع) فرمودند:
اگر چهل مرد با من بیعت میکردند، در برابر دشمنانم میایستادم. الاحتجاج، ص (۸۴)
مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری (ع) است.
اما این که منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است.
نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه
به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را زیارت کند.
شیخ مفید (م ۴۱۳) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است،
اشاره به روز اربعینکرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین (ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند.
نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد.
کهنترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است
که ایشان هم همین مطلب را آورده است.
شیخ طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی
بنالحسین (ع) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در
سالهجری است،
مینویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید
ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر
بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا (ص) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر
حضرت را زیارت کند.
او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع) را زیارت کرد.
در چنین روزی زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است. (مصباح المتهجد، ص ۷۸۷)
در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامی است که روز بالا آمده است.
در بیستم این ماه بود که حرم محترم امام حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهةالزاهد، ص ۲۴۱)
همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد
طباطبائی) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری
است
این مطلب آمده است. برخی استظهار کردهاند که عبارت شیخ مفید و شیخطوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است
که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص ۱۵۴)
به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین (ع) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است.
باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است.
تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است.
با این حال، علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار میدارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی) بعید مینماید.
(بحار ج ۱۰۱، ص ۳۳۴ ـ ۳۳۵) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است.
با این حال، درمتون بالنسبه قدیمی، مانند «لهوف» و « مثیرالاحزان » آمده است
که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلا ست.
اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند،
ازجهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهنتر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود.
این نکته را هم باید افزود که منابعی که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کردهاند،
نباید بهعنوان یک منبع مستند و مستقل، یاد شوند.
کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را
به کربلا آوردهاند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص ۲۶۹) نمیتوانند مورد
استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم.
نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است:
در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق، فوضعه
یزید لعنه الله بین یدیهو نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول:
لست من خندف ان لم أنتقم
من بنی أحمد، ما کان فَعَل
لیْتَ أشیاخی ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرن من أشیاخهم
و عدلناه ببدر، فاعتدل(الاثار الباقیه،ص ۴۲۲)
وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین علیه السلام را وارد دمشق کرده
و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود،
با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی ۷۰۰) در «کامل بهائی» است
که رسیدن اسرا به دمشق را در۱۶ ربیع الاول دانسته ـ یعنی ۶۶ روز پس از عاشورا ـ میداند که طبیعیتر مینماید.
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل»
در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضهها و نقلهایی پرداخته
که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است.
ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است
که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کردهاست که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند
تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است.( لؤلؤ و مرجان،ص ۱۵۲)
داستان از این قرار است که سید بن طاوس در « لهوف » خبر بازگشت اسراء را بهکربلا در اربعین نقل کرده است.
در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته میشود
که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده، درآن مطرح کرده است.
اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح می گوید
اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند
و خبر نقل شده در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانستهاند، در هر دو موردتردید میکند.
تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه نگه داشت.
با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته
صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است،
بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند.
ابن طاوس میگوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمیتوانسته در اربعین باشد.
در خبر مربوط بهبازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند .
ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید میکند.(اقبال الاعمال، ج ۳ ، ص ۱۰۱)
این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد.
در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد
که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد.
دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد
منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است
همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد
که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد»
در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشارهای به این کهاسرا به عراق بازگشتند ندارد.
همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هماشارهای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد.
در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف، اخبارالطوال، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمیشود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنینحذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدناسرای
کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است. (منتهی الامال، ج
۱،صص ۸۱۷ ـ ۸۱۸)
در دهههای اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاببررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است.
(بررسی تاریخعاشورا، صص ۱۴۸ ـ ۱۴۹) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است.
اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه، کتاب مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» درباره اربعین نوشتکه اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شامبه کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست.
این کتاب که ضمن نهصد صفحهچاپ شده، مشتمل بر تحقیقات حاشیهای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است.
اما به نظر میرسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به بازگشته باشند،
هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کردهاند.
دراین نمونهها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طی میشده و بنابر این، ممکن است
که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد.
اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (ع) روز اول صفر وارد دمشق شده،
میتوان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا میتوانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد،
باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه.
تا آنجا که میدانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمیکند.
به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکردهاند،
بلکه به عکسِ آن تصریح کرده و نوشتهاند: روز اربعین روزی است
که حرم امام حسین (ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (ع) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است
و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (ع) بهره میگرفتند،
آنروز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امامحسین (ع) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم از سوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده
و با داشتن آن مضامین عالی، شیعیان را از زیارتآن حضرت در این روز برخوردار میکند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است،
درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت
نماز در شبانه روز درروایات بیشماری، از علائم شیعه بودن عنوان شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به
نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق (ع) فرمود:
زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است…..
(مصباح المتهجد، ص ۷۸۸، تهذیب الاحکام، ج ۶،ص ۱۱۳، اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۱۰۱، مزار مشهدی، ص ۵۱۴ (تحقیق قیومی)،
مزار شهید اول (تحقیقمدرسة الامام المهدی، قم ۱۴۱۰)، ص ۱۸۵ ـ ۱۸۶
این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است، اما از آن روی که
مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است،
دارای اهمیت ویژه میباشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین(ع) از این نهضت آمده است:”…
و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة… و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی”.
خدایا، امام حسین (ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده
در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروختهاند
بر ضد وی شوریده آن حضرت را بهشهادت رساندند.
نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع) در کتاب کامل الزیارات ابن قولویه آمده،
گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امامحسین (ع) یادآور شده است.(اربعین شهید قاضی،ص ۳۸۶)
دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده
و آن این که اگر امام حسین (ع) روز دهم محرم به شهادت رسیده باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر میشود نه بیستم.
در پاسخ گفته شده است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع) به شهادت رسیده، بیست و نه روز بوده است.
اگر ماه کامل بوده، باید گفت که روز شهادت را به شمارش نیاورده اند.(بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۳۵)
هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند
به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است
نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه
السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن
برشمردند.
ریشه این همه اهمیت شیعیان و بزرگان دین در مورد اربعین شهادت امام حسین علیه السلام چیست؟
این مراسم از چه زمانی شروع شده است؟ و چرا برای دیگر معصومین، اربعین گرفته نمی شود؟
آیا اربعین امام حسین علیه السلام برگرفته از چهلم گرفتن برای اموات است.
و یک بزرگداشت عادی همانند بزرگداشت برای افراد دیگریست که از دنیا رفته اند؟
روز چهلم شهادت امام حسین علیه السلام که همان روز بیستم صفر می باشد
از همان اولین سال واقعه کربلا ۶۱ قمری روز تجدید غم و اندوه شیعیان و ارادتمند به خاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است.
عمل بزرگان دین، برای متدینین با اهمیت است به گونه ای که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم دینی است
که به چه چیز بهاء می دهند تا آن را انجام دهند و از چه چیز مردم را باز می دارد تا سراغش نروند.
اگر عملی را عالمی تأیید کرد و یا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد
این بعنوان یک سیره حسنه در بین مردم متدین جا افتاده و دنبالش را می گیرند.
اربعین هم از این امر مستثنا نیست. در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند
به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن
تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.
یکی از مهمترین علل جایگاه ویژه اربعین در میان شیعیان، همین روایت امام حسن عسکری علیه السلام بر فضیلت این روز است
که زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند.
تهذیب: از حضرت ابى محمد حسن بن على عسکرى علیه السّلام، روایت است که فرمود:
پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشترى در دست راست کردن، پیشانى به خاک مالیدن، و با صداى بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* گفتن.
مأثور از امام و روایت شده چنین کاین پنج خصلت است علامت بمؤمنین
اول نماز پنچه و یک رکعت و دوم انـگـشـتــر عقـیـق نـمـودن یـد یـمـیـن
سـوم بلند گفتن بسم اللَّه صلاة چهـارم بـخـاک بهـر خـــدا سـودن جـبین
پنجم که حق نصیب کند جمله مرد و زن بـوسـیـدن مزار حسـیـــن روز اربـــعـیــن
بخاطر همین بسیاری از شیعیان از اقصا نقاط جهان سعی دارند
در اربعین خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهایی هم که شرایط سفر ندارند آرزوی چنین زیارتی در دل دارند.
ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده
و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری – که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند – تجلیل کردند.
و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد.
عظمت مصیبت شهادت امام حسین صلوات الله علیه
اما چرا در بین ائمه علهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده
و باز در بین زیارات در طول سال زیارت اربعین جایگاه ویژه ای پیدا کرده است؟ باید گفت:
به علت شدت مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام مصیبتی بوده
که نه سابقه ای داشته و نه لاحقه ای. بنابراین فرق این مصیبت با مصائب دیگر روشن است
همانگونه که امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش فرمود:
لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه.
(3) از طرفی قیام امام حسین صلوات الله علیه باید زنده می ماند
تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوی یاد حضرت سیدالشهداء بر سر زبانها باشد.
در این راه حتی از ابزار گریه و عزاداری به نحو احسن استفاده بردند.
گریه های امام سجاد علیه السلام شاهد بر این مدعی است.
و این که یکی از راههای زنده ماندن یاد و هدف قیام امام حسین(علیه السلام) زیارت حضرت است چه از دور و چه از نزدیک.
زیرا اولین زیارت در روز اربعین صورت گرفت.
البته قبل از آن هم بطور مخفیانه زیارت محقق شده بود
اما بصورت آشکارا و رسمی ظاهرا این اولین زیارت بوده است.
به عنوان نمونه گزارش زیارت شهدای کربلا قبل از دفن شدن
که توسط ابن نما تاریخ نویس قرن نهم در کتابش مثیر الأحزان ذکر شده آورده می شود.
اربعین حسینی
آوردهاند که «سلیمان عدوى» در سومین روز شهادت حسین علیه السلام و یاران فداکارش بر کربلا گذر کرد
و پس از تماشاى آن پیکرهاى به خون خفته و گلهاى پرپر شده مرثیهاى جانسوز بدین مضمون سرود:
مررت على أبیات آل محمّد فلم ارها امثالها یوم حلّت
بر خانه ها و سراپرده خاندان محمد صلى الله علیه و آله گذر کردم
و آنها را بسان روزگار پر افتخار پیامبر آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم.
مگر نمی نگرى که خورشید جهان افروز در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش رنگ پریده و بیمار است،
و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه در آمده و دگرگون شده است.
بنابراین ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده
و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری – که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند – تجلیل کردند.
و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد،
حسن بن على بن فضّال، از ابو ایّوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود:
شیعه ما را به زیارت حسین بن علی علیه السلام امر کنید،
زیرا که زیارت او ویرانى و غرق و آتشسوزى و خورده شدن توسط درندگان را دفع میکند،
و زیارت او بر کسى که به امامت حسین (ع) از جانب خداى عز و جل معترف باشد فرض است.
باشگاه خبرنگاران
به گزارش فرهنگ نیوز :این متن سوال و جواب به دلیل استقبال مردم از پیاده روی اربعین توسط خبرنگار فرهنگ نیوز آماده شده است و در طول این مصاحبه سعی شده است که تمامی سوالاتی که ممکن است به ذهن مخاطبینی که برای اولین بار به پیاده روی اربعین می روند خطور می کند پاسخ داده شود، در صورتی که سوالاتی داشتید که در بین سوالات زیر نبود در قسمت نظرات همین متن درج نموده تا توسط افرادی که این توفیق را داشته اند پیاده روی اربعین را درک کنند پاسخ داده شود.
از کجا تا کجا باید پیاده برویم؟
زائرین ایرانی معمولاً از نجف تا کربلا را پیاده طی می کنند اما برخی از هیئات مسیر بغداد تا کربلا را طی می کنند. این درحالی است که تمامی ورودی های شهر کربلا میزبان زائرین اربعین حسینی است.
فاصله نجف تا کربلا چقدر است؟
فاصله ی خروجی شهر نجف تا ابتدای شهر کربلا حدود 80 کیلومتر است.
چه مدت پیاده خواهیم رفت؟
معمولاً این مسافت را در 3 روز و 2 شب طی میکنند. یعنی از صبح زود سه روز مانده به اربعین حرکت کرده و شب اربعین به کربلا می رسند.
آیا حتماً باید کل مسیر را پیاده برویم؟
خیر! هر چند که لحظه ی رسیدن به کربلا به صورت پیاده لحظه ی فوق العاده ای است و تجربه ی طول مسیر باعث می شود خستگی از یاد انسان برود اما اگر زائری به هر دلیل قادر به طی کردن راه به صورت پیاده نباشد می تواند به وسیله خودرو هایی که بین راه وجود دارد بقیه مسیر را با ماشین طی کند. این خودرو ها را ارتش آماده کرده است و معمولاً زائرین را به صورت گروهی تا کربلا می برند.
آیا در طول مسیر از هم کاروانی ها جدا خواهیم شد؟
بستگی به توافق شما با هم کاروانی هایتان دارد. بعضی از کاروان ها به صورت گروهی حرکت می کنند و تا کربلا با هم می رسند. برخی قرار می گذارند که مثلاً عصر اربعین یا شب اربعین فلان جا حضور داشته باشید.
چه کنیم که در حرکت های گروهی و دسته ای گم نشویم؟
استفاده از پرچمی که به نوعی نشان دسته ی شما خواد بود مطمئناً خوب است اما با توجه به اینکه این پرچم باید نسبتاً بلند باشد تا دیده شود دو تا مشکل اساسی دارد: اولاً اینکه کسی که این پرچم را حمل می کند مطمئناً انرژی زیادی از دست خواهد داد و باید این پرچم دست به دست شود. ثانیاً در طول مسیر تعداد پرچم ها خیلی زیاد است و تقریباً پیدا کردن پرچم کار ساده ای نیست. مگر آنکه رنگ و نوع پرچم خیلی متمایز باشد.
اگر در طول مسیر همراهان مان را گم کنیم چه طوری در آن شلوغی قرار بگذاریم؟
تمام طول مسیر پیاده روی از خروجی نجف تا ورودی کربلا تیر های چراغ برقی وجود که شماره گذاری شده اند. از 1 تا 1460 هر کدام از این تیرها با هم دقیقاً 50 متر فاصله دارند. به نوعی خط نشان هستند که چقدر از مسیر را طی کرده و چه قدر باقی است. معمولاً برای اینکه هم کاروانی ها با هم قرار بگذارند از شماره های این تیرها که سمت چپ یا راست مسیر پیاده روی قرار دارد استفاده می کنند.
آیا خانم ها یا افرادی با سن و سال بالا می توانند این مسیر را طی کنند؟
این سوال معمولاً از آنجا ناشی می شود که گمان می شود تمام این مدت 3 روز و 2 شب را باید پیاده روی کرد! در حالی که تقریباً هر چند کیلومتر استراحت می کنید و نیاز نیست که تمام این مسیر را به صورت یک نفس پیاده روی کنید. هرچند که ماشین هایی هم بین راه وجود دارد که زائرینی که از ادامه ی پیاده روی ناتوان شده اند را به مقصد برسانند اما با نگاهی به اطراف خود خواهید دید که جمعیت خانم ها و همچنین افراد مسن کم نیستند بلکه بعضی از خانم ها با بچه ای در آغوش یا افرادی با معلولیت جسمی این مسافت بلکه بیشتر از آن (از شهرهایی مثل بصره 14 روز پیاده روی تا کربلا) را طی می کنند. در کل حضور در بین جمعیتی که همگی باهم به سمت هدفی خاص در حال حرکت هستند معمولاً طی مسیر را برای انسان راحت می کند. این تجربه را در راهپیمایی های مناسبتی احتمالاً تجربه کرده اید.
امنیت در طول مسیر چگونه است؟ آیا اینکه ما دو شب در طول مسیر هستیم امن هست؟
امنیت بین نجف تا کربلا خیلی خوب است و در سنوات گذشته در این مسیر انفجار یا خرابکاری اتفاق نیافتاده است هرچند که در مسیر بغداد-کربلا موردهایی از نقض امنیت وجود داشته است. اما مسیر پیاده روی نجف تا کربلا جزء امن ترین مسیرهای منتهی به کربلاست و تقریباً می توان گفت از امنیت شهر نجف و همچنین مسیر آن تا کربلا و شهر کربلا مخصوصاً منطقه ای که اطراف حرمین است خیالتان راحت باشد.
چه کفشی باید بپوشیم؟
حتماً سعی کنید از کفش راحت استفاده کنید اگر کفش تان ذره ای پای شما را اذیت می کند این اذیت در آن حجم پیاده روی خیلی نمود خواهد داشت و مطمئناً در روز آخر که معمولاً پای انسان در اثر یک عکس العمل طبیعی تاول های کوچکی خواهد زد بیشتر اذیت خواهید شد. ذکر دونکته اینجا ممکن است مفید باشد: عرب ها از دمپایی برای پیاده روی استفاده می کنند. احتمالاً حرکت با دمپایی به مراتب راحتر از کفش نامناسب خواهد بود. همچنین معمولاً چند ساعت آخر پیاده روی که نزدیک شهر کربلا خواهید شد به خاطر فشاری که کفش به پا خواهد آورد اکثر مردم پابرهنه راه خواهند رفت زیرا پابرهنه راه رفتن راحتر از حرکت با کفش نا مناسب است.
ساک هایمان را چه کنیم؟
سعی کنید از کوله پشتی استفاده کنید. راحتترین نوع بار جهت حمل در این مسافت کوله هایی است که کامل روی دوش قرار می گیرد. در غیر اینصورت از ساک های چرخدار که تحمل این مسافت را داشته باشند استفاده کنید زیرا اگر چرخ این ساک ها روی آسفالت مسیر حرکت دچار مشکل شود مطمئناً مجبور به حمل این ساک ها به روش های دیگر خواهید بود که کار را برای پیاده روی دشوار می کند. ممکن است با هماهنگی با دوستانتان کسی راضی شود که ساک ها را با ماشین های عبوری به کربلا ببرد و آنجا منتظر شما باشد! اما سعی کنید تجربه ی پیاده روی را ولو با حمل ساک دستی از دست ندهید. برخی از اعراب از جعبه های میوه استفاده می کنند و یک سر طنابی را در آن حلقه کرده و سر دیگر در دست می گیرند. با کشیدن این جعبه از نجف تا کربلا هم بار خود را در آن قرار می دهند و در بعضی موارد بچه های خردسال را به وسیله این جعبه ها می کشند.
آیا نیاز به حمل مواد خوراکی داریم؟
خیر! تقریباً می توان گفت همه نوع خوراکی در طول مسیر به صورت رایگان در اختیار است! در خیلی از موارد صاحبان موکب ها (هیئت هایی که بین راه چادر زده اند) به اصرار شما را مجبور می کنند از خوراکی های آنها بردارید.
این موکب ها چیست و چه تعداد در مسیر موکب هست؟
از ابتدای مسیر تا انتهای مسیر تقریباً تمامی طول مسیر به وسیله ی چادر ها یا سازه هایی تقسیم بندی شده است که هیئات هایی از سراسر عالم مسئولیت این چادر ها را بر عهده دارند! البته قریب به اتفاق این هیئت ها قبیله های عراقی هستند. عراقی ها به هیئت، موکب می گویند.
در این موکب ها چه خبر است؟ و چه خدماتی به زائرین می دهند؟
خدماتی که در این موکب ها داده می شود شامل موارد زیر است
انواع پذیرایی صبحانه / ناهار / شام. طبیعتاً در این حالت حق انتخاب با شماست که از کدام چادر چه چیزی را برای ناهار یا شام انتخاب می کنید! مثلاً ممکن است جایی به اصرار شما را دعوت به قیمه نجفی کند و چادری دیگر آب گوشت پخته باشد یا حتی در ایستگاهی برای صرف ساندویچ فلافل توقف کنید! حتی تنور هم در کنار راه یافت می شود و همانجا مشغول پخت نان هستند! انواع طعام از ماهی تا انواع ساندویچ و خورشت را می توانید در طول مسیر میل بفرمایید! فرقش با جاهای دیگر دنیا در این نیست که رایگان است بلکه علاوه بر رایگان بودن اصرار صاحب طعام و التماس او برای خوردن حتی یک لقمه از طعامش هر انسانی را منقلب می کند!
انواع میوه. معمولاً میوه ها را در وسط راه پیاده روی به زور به دستتان می دهند!
انواع شیرینی جات. خرما و شیرینی های محلی عراق به وفور در طول مسیر دیده می شود.
انواع نوشیدنی. چیزی که شاید در تمام مسیر به صورت یکنواخت پراکنده شده است چایی شکر معروف عراقی هاست! که در استکان های کمر باریک زائران را برای رفع خستگی و عطش به سوی خود می خواند! علاوه بر چایی قهوه تلخ و آب معدنی و انواع نوشابه هم در طول مسیر توزیع می گردد.
محل خواب و استراحت! بعضی از موکب ها طوری شرایط موکب را طراحی کرده اند که محل استراحت زائرین باشد. در این موکب ها پتو و بالش و سایر ملزومات یافت می شود و معمولاً در هر ساعتی عده ای در این موکب ها مشغول استراحت هستند.
مشت و مال زائرین! در طول مسیر موکب هایی را خواهید دید که زائرین را مشت و مال می دهند! بعضی توسط دستگاه و بعضی به صورت سنتی و حرفه ای! حتی در مواردی پاهای خسته و خاکی زائرین را به زور می شویند! حتی ناراحت می شوند اگر شما اجازه ندهید که پاهایتان را بشویند!
ایستگاه های امدادی و توزیع دارو و ملزومات پزشکی. در طول مسیر ایستگاههای امدادی تعبیه شده است که اگر مشکلی برای کسی پیش آمد با مراجعه به این ایستگاه ها از خدمات پزشکی بهره مند شود. در طول مسیر هلال احمر ایران نیز ایستگاههایی دارد که به زائرین خدمات می دهد.
ایستگاه های فرهنگی. در این ایستگاه ها بسته های فرهنگی از مداحی تا پوستر و مطالب و بروشور های فرهنگی توزیع می شود.
خدمات متفرقه! برخی از موکب ها دست به نوع آوری زدند و خدماتی به مردم ارائه می کنند که ممکن است مورد نیازشان باشد مثلاً موکب هایی هستند که خیاط در آنها نشسته و با نخ و سوزن و چرخ خیاطی آماده است تا مشکل لباس یا کیف دستی شما را برطرف کند! در موکب هایی کفاش نشسته! در موکب هایی برخی با تلفنی در دست التماس می کنند که از تلفن آنها استفاده کنی و با هرجای دنیا که میخواهی تماس بگیری!
در طول مسیر چه نوع لباسی مناسب است؟ آیا گرمای هوا زیاد است؟
با توجه به اینکه هم اکنون اربعین در سرما قرار دارد گرمای هوا به هیچ وجه اذیت کننده نیست و علاوه بر آن در ساعات شب و همچنین صبح هوا خیلی سرد هم خواهد شد. و بهتر آن است که لباس گرم به اندازه کافی بردارید.
البته با توجه به پیاده روی طولانی مدت امکان عرق سوز شدن وجود دارد که با پوشیدن لباس های مناسب و یا استفاده از لباس های زیر ورزشی که کشتی گیران به صورت کاملا جذب استفاده می نمایند از این اتفاق جلوگیری نمایید.
آیا برای پیاده روی پول همراهمان باشد؟
معمولاً به خاطر رایگان بودن خدمات در طول این سه روز هزینه ای نخواهید داشت اما مقدار کمی پول هم ضرر نخواهد داشت بهتر است از پول ملی خود عراق استفاده کنید (دینار عراق)
اگر شارژ موبایلم تمام شد چه کنم؟ اصلاً برق وجود دارد یا خیر؟
در طول مسیر موکب هایی هستند (تقریباً هر 1 کیلومتر) که در کنار جاده پنل های 15تایی یا 20تایی برق گذاشته اند و زائرین دستگاههای برقی خود را در این پنل برای شارژ و استفاده زده اند.
محل خواب چگونه است؟ و چه نکاتی را باید برای محل خواب در نظر گرفت؟
برای محل خواب طول روز با توجه به وجود خورشید و گرمای نسبی هوا خیلی نکته ی خاصی وجود ندارد. اما برای خواب پیشنهاد می شود که اولاً قبل از ساعت 8 محلی را برای خواب از بین موکب های طول مسیر انتخاب کنید ثانیاً با توجه به سرمای شب سعی کنید به جای چادر در موکب هایی که ساختمان دارند و گرمتر هستند اطراق کنید. احتمال اینکه بعد از ساعت 11 شب جای گرم و مناسب گیر بیاورید کمی سخت خواهد شد. ذکر چند نکته در اینجا اهمیت دارد اولاً جای خواب مناسب برای خواهران و برادران در طول مسیر وجود دارد ثانیاً کسی بدون جای خواب نخواهد ماند! چون جا و ملزومات خواب مثل پتو و بالش به اندازه کافی هست فقط باید بتوانید موکبی که هنوز کامل پر نشده را پیدا کنید اگر از خود اهالی بخواهید برایتان معرفی می کنند که کجا هنوز برای خواب جا دارد.
در طول شب شرایط پیاده روی چگونه است؟
معمولاً بعد از ساعت 9 شب مسیر پیاده روی خلوت تر می شود و اکثر موکب داران تا اذان صبح استراحت می کنند اما در این میان کم نیستند موکب دارانی که شب را هم متناسب با سرمای شب خدماتی ارائه می کنند که زائرین شب رو را کمک کند. به عنوان مثال چایی و شیر داغ و حتی هدبند! برای جلوگیری از سرمای شب در طول شب توزیع می شود و عده ای هستند که ترجیح می دهند تا اذان صبح پیاده روی کرده و بعد از طلوع آفتاب بخوابند.
سرویس بهداشتی و وضعیت بهداشت مسیر چگونه است؟
هرچند که جمعیت زیادی در مدت زمان کوتاهی در این مسیر تردد می کنند اما به لطف اهل بیت و عشق خدام الحسین مسیر از لحاظ بهداشتی وضعیت مناسبی دارد و همچنین سرویس های بهداشتی (حمام و توالت) به صورت مرتب توسط خادمین تمیز می شود و اغلب سطح بهداشت در وضعیت نسبتاً خوبی قرار دارد. هرچند پیشنهاد می شود در کوله ی همراهتان یک صابون داشته باشید.
چه کنیم بیشتر بهره ببریم؟
همانطور که عراقی ها خود را برای پذیرایی از شما از مدت ها قبل آماده می کنند شما هم برای تاثیر گذاری بیشتر روی آنها و بالا بردن سطح علاقه و همچنین فکر آنها کار کنید/ به عنوان مثال تجربه ی ما در سنوات گذشته نشان داد بچه هایی که در طول مسیر ایستاده اند و به زائرین نگاه می کنند و گاهاً حتی با اصرار به شما خوراکی تعارف می کنند با یک اسباب بازی کوچک یا حتی یک بسته پاستیل چقدر به سر شوق آمده و مطمئناً در دراز مدت تاثیر این حرکت در ذهنشان و تصورشان راجع به شیعیان و حتی ایرانیان چقدر مثبت خواهد بود. حتی آماده کردن بسته های فرهنگی به زبان های عربی یا انگلیسی و توزیع آن بین مردمی که پیاده می روند تاثیر گذار است. گاهی یک پوستر یا یک عکس کوچک مذهبی با یک جمله ی عمیق تاثیر شگرفی بر ذهن مخاطب خواهد گذاشت. روی تاثیر گذاری متقابل چه برای موکب داران چه برای سایر زائران از سراسر جهان برنامه ریزی کنید.
اگر در طول مسیر با همکاروانی ها به صورت گروهی اطراق می کنید بهتر است که برنامه ای برای آن محل در نظر بگیرید مثلاً ذکر مصیبت یا مداحی و ... چون هم بعضی از موکب ها سیستم صوتی دارند که در اختیار می گذارند هم اینکه در طول مسیر به خاطر صدای زیاد بلندگو ها که دائماً در حال پخش نوای مداحی عربی هستند احتمالاً نمی توان مراسم یا مداحی داشت و گوش کردن به همین نواها و دیدن صحنه هایی که از جلوی چشم انسان در حال عبور است برای آماده شدن دل و توجه آدمی کافی است.
زیارت حسین با خستگی پیاده روی گویی مزه ای دوچندان دارد و اینجاست که پا و دل با هم ارتباط پیدا می کنند! در طول مسیر هنگامی که پاهایمان خسته یا حتی در مواردی جراحتی کوچک پیدا می کند کافی است برای آماده شدن دل. کمی اگر مرغ دل را پرواز دهی به وضوح کاروانی را خواهی دید که از کربلا به سوی شام به اسیری می روند و وقتی نگاهت را به طرفین بر میگردانی و میبینی اینچنین با عزت در حال راه رفتنی و اینچنین از تو پذیرایی می شود مطمئناً با خود می گویی این کجا و آن کجا؟ اینجاست که آدمی می گوید: لایوم کیومک یا اباعبدالله
به منظور دریافت آخرین مطالب، مداحی ها و نرم افزارهای مربوط به اربعین و پیاده روی اربعین در خبرنامه فرهنگ نیوز، عضو شوید (برای عضویت اینجا کلیک کنید)
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-وحیده صادقی: راهپیمایی و زیارت اربعین ظاهرا آئین و منسکی دینی و درون مذهبی است، اما توجه به ابعاد و اعماق آن، ذیل حرکت تاریخ ساز سیدالشهدا(ع) در محرم ۶۱ قمری، مواجهه ای دیگر با اربعین را می طلبد؛ اربعین و آئین های ذیل آن را باید با نگاه کلان تاریخی و تمدنی تحلیل و ظرفیتهای آن را استحصال کند. مناسک دینی، مانند حج و اربعین، گنجینه ای عظیم اند که هر چند به ابعاد عبادی و معرفتی آن کمابیش توجه شده است، به ابعاد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن و جایگاه و ظرفیتهای آن در مسیر تحقق تمدن اسلامی و تعمیق معارف دینی در جان مسلمانان توجه زیادی نشده است. اربعین از این منظر دیگر نه صرفا یک آئین مذهبی و درون دینی، بلکه آئینی انسانی(فراملیتی، فرامذهبی و حتی فرادینی) است که ظرفیتهای پیدا و پنهان آن می تواند در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن رقیب قرار گیرد.
در این زمانه تمدن لیبرال دمکراسی با داعیه تمدن پایان تاریخ به دنبال جهانی سازی خود است و در مسیر جهانی سازی مهمترین چالش خود را اسلام تمدنی می داند. از طرف دیگر با بیداری اسلامی بار دیگر زمینه تحقق امت اسلامی پدید آمده است و پر واضح است در عصر حاضربرای پویایی و بالندگی این امت و مقابله تام و تمام با جهان کفر و الحاد، راهی جز پیمودن مسیر تحقق تمدن اسلامی با همه لوازم تمدنی آن پیش روی امت اسلامی نیست. از این رو لازم است با رویکرد تمدنی همه آموزه ها و ظرفیتهای جهان اسلام بازخوانی و نقشه ای جامع جهت تحقق تمدن اسلامی طراحی شود تا حرکت و پتانسیل جهان اسلام در مسیر واقعی خود قرار گیرد.
ظرفیت اربعین در شکل گیری نظام گرایشهای تمدنی
تمایلات، عاظفه ها و احساسات از عناصر مهم ذیل ارکان تمدن اسلامی اند که انسانها، در حیات اجتماعی خود بدان پای بندند. هر جامعه ای، متناسب با حس زیباشناسی خود، به موضوعات و مسائلی گاه علاقه روحی و میل و کشش درونی پیدا می کند و گاه از موضوع و مطالب دیگری متنفر و گریز دارد که همین تمایلات با تعامل با اندیشه هاست که مبدأ ابراز رفتارها می شود. از محوری ترین و مهم ترین کارکردهای اربعین، جهت دهی و شکل دهی به تمایلات مؤمنانه و ایجاد محبت و همدلی بین امت اسلامی به منزله عنصر مهم و اساسی در شکل گیری تمدن اسلامی است. بر این اساس می توان تمایلات اجتماعی را یکی از عناصر مهم در شکل گیری تمدن اسلامی برشمرد و این ادعا با مطالعه تاریخی به خوبی قابل اثبات است، زیرا یکی از نقاط اساسی عزیمت هر شکل تمدنی به شکل دیگر، تغییر در تمایلات، عاطفه ها و زیباشناسی اجتماعی است.
آموزه های عاشورایی، که در همه آئین های مرتبط با آن قابل مشاهده است، این نظام تماسلات را مدیریت می کند و او را از تمایلات دنیوی به سوی تمایلات متعالی و الهی سوق می دهد. بریدن از همه تعلقات دنیوی و شکل گیری رفتارهایی که صرفا در ایام اربعین در سرزمین عراق در مواجهه بین زائران و خادمان زائران شکل می گیرد، به خوبی حکایت از این نقش و جایگاه اربعین دارد.
توجه به این نکته لازم است که گرایشها و تمایلات اجتماعی نظام مند هستند و همین نظام مندی باعث تفاوت جوهری نظامهای اجتماعی متفاوت است. آنچه در نظام مندی این تمایلات مهم است، توجه به تمایل محوری در شکل گیری و هدایت دیگر تمایلات و گرایشهاست. اگر جامعه به دنبال توسعه و تکامل روحیه خداپرستی باشد، بالطبع توسعه و تکامل آن جامعه در همه ابعاد به گونه ای خاص صورت می پذیرد و هرگز با شاخصه های مادی قابل سنجش نیست.
حال آنکه اربعین با خود گرایش و تمایل به ایثار و انفاق و گذشتن از منافع مادی و کسب اجر الهی و خشنودی اولیای الهی را به همراه دارد و رفتارها بر این اساس شکل می گیرد. در مواجهه با اربعین، نظام زیباشناختی جدیدی بر محوریت قیام أباعبدالله(ع) شکل می گیرد و بر همین اساس هنرهای تجسمی و ادبایت ما را تحت الشعاع خود قرار می دهد و بشر دل داده به افق ناسوتی حیات و زندگی سوداگرانه را متوجه افق ملکوتی و جنبه های متعالی زندگی می کند. در این میان دیگر روح نظام سرمایه داری که با محوریت خوش گذرانی و ثروت جویی و کسب درآمد است، مخدوش می شود و نظام متعالی رخ می نماید که محوریت آن با انفاق و ایثار و کرامت انسان و عشق به بهترین بندگان خدا شکل می گیرد.
ظرفیت اربعین در شکل گیری نظام اندیشه های تمدنی
اندیشه های تمدنی براساس نظام گرایشها و باورهای دینی و عقلانیت معرفتی برآمده از معارف وحیانی در قالب علم شکل می گیرد. اربعین به مثابه کنگره ای برای گرد هم آمدن اقشار مختلف اجتماعی، که در پاره ای از موارد حتی فراتر از چارچوب مذهب شیعه و دین اسلام می رود، می تواند ظرفیتهایی را که در شکل گیری اندیشه های تمدنی در بر داشته باشد. این کنگره از سویی محملی برای انتقال معارف دینی و اجتماعی(سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) است و می تواند به تولیدات اندیشه ای در لایه های بنیادین، راهبردی و کاربردی منجر شود و از سوی دیگر عرصه ای فراخ و پرمسئله در ابعاد مختلف علوم انسانی است. ظرفیتهای اندیشه ای و دانشی که در اربعین و با توجه به پیچیدگیها و درهم تنیدگی جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بروز و ظهور می کند.
از منظری دیگر، اربعین از حیث جغرافیای در منطقه ای واقع شده که در ادوار تاریخ و تمدن اسلامی مهد دانش بوده است؛ از نظامیه بغداد گرفته تا حوزه های علمیه هزار ساله شیعه. عراق در سالیان متمادی و طولانی مهد تولید و تبیین و ترویج معارف اهل بیت(ع) بوده است و دانشمندان بسیاری در ابعاد مختلف دانشی در بستران تربیت شده اند. ضمن اینکه عراق در مواجهه ای تمدنی یکی از سرزمینهای تمدنی مهم در طول تاریخ بشر است که برنامه ریزی برای انتقال این معارف تمدنی و دانشی همه و همه می تواند به استحصال ظرفیتهای تمدنی راهپیمایی اربعین منجر شود.
علاوه بر اینکه کنگره اربعین این ظرفیت را دارد تا نقش مهمی در برشوراندن تفکر در مسیر پیادهروی ایفا کند و ضمن اینکه مشاهدات و تأملات چند روز پیادهروی باعث افزایش تراکم معرفتی و اندیشهای و تقویت عقلانیت معرفتی و اخلاقی و اجتماعی در تعاملات اجتماعی با اندیشه ها و گرایشهای مختلف باشد. قطع تحقق این مهم به سیاستگذاری و برنامه ریزی در نهادهای متولی احتیاج دارد.
تمایلات عاطفی و شور حسینی موجود در بستر اربعین هیچ گاه موجب غفلت از بارقه های اندیشه ای و عقلانیت مستور در عظمت عشورا و اربعین حسینی نیست، زیرا محور این پیاده روی و حرکت به سمت محور و مرکز عالم در این ایام برآمده از یک آگاهی و عقلانیت تاریخی و تمدنی است. اربعین با این نگاه است که محور وحدت و ترویج و معارف دینی و انتقال اندیشه های ناب اسلامی می شود. با این رویکرد است که بدعتها شناخته و کنار گذاشته می شود و پیام قیام سیدالشهدا(ع) از این بستر به اقصی نقاط عالم انتقال می یابد و فطرتهای بیدار پذیرای آن می شوند.
توجه به این بعد از اربعین در این زمان ضرورتی بیش از پیش پیدا می کند. رسیدن به اندیشه تمدنی و تولید نرم افزارهای مناسب شکل دهی تمدن اسلامی نیازمند آن است که هم فکری وسیع و عمیقی در امت اسلامی شکل بگیرد. دو موسم اربعین و حج، به دلیل ایجاد هم دلی و فراهم کردن زمینه های وسیع تعاملات اندیشه ای، می تواند زمینه مناسبی برای ایجاد این امر مهم باشد و کانون اصلی و مرکزی ایجاد هم فکری شود. باید از این فرصت طلایی به نحو أحسن و بهینه استفاده کرد.
همایشها و جلسات عمومی باید به صورت دقیق برنامه ریزی شود و از همه توان و ظرفیت فکری جهان اسلام با محوریت قیام عاشورا و أباعبدالله الحسین(ع) در شکل دهی امت اسلامی استفاده شود. پرواضح است که این فعالیتها فقط نباید به این ایام خلاصه شود، بلکه کارها باید مستمر، عمیق و کاربردی و ناظر به تحقق تمدن نوین اسلامی باشد.
ظرفیت اربعین در شکل گیری سبک زندگی اسلامی
کارکرد تمدنی دیگر اربعین جهت دهی به سبک زندگی اسلامی و نزدیک کردن فرهنگهای مختلف به فرهنگ اصیل اسلامی است. اربعین می تواند مؤثرترین عامل مبادله فرهنگی و فکری و محلی برای هم افزایی عناصر سازنده سبک زندگی و فرهنگ اصیل اسلامی در همه زمینه های زندگی باشد. نمایندگان و رهبران مذاهب اسلامی باید با استفاده از این فرصت آثار، اخبار و سیره پیامبر خدا را در زمینه های مختلف اعتقادی، سیاسی، اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی بازگو کنند تا در این فرصت زندگی جمعی، که در همه ساحات زندگی اشتراک به وجود می آید، الگوهای خوب تربیتی شکل بگیرد و از بدعتها گذر و تقید به سنتهای حسنه بیشتر شود.
رسوخ سبک زندگی غربی در جهان اسلام و بیگانه شدن از سیره نبوی از موانع جدی بر سر راه تحقق امت اسلامی است. از مشخصه های بارز هر امتی تحقق سبک زندگی است و اسلام به منزله دینی جامع، خود منادی سبک زندگی خاص خود است. برای بررسی دقیق این ظرفیت مهم اربعین و مناسکی از این دست، تحقیقی مبسوط و مفصل لازم است، اما در حد مجال و مقال برخی از ابعاد مهم اربعین در نمایش الگوهای متعالی سبک زندگی اسلامی را تیتروار بیان می کنم:
کارکردهای آرامش بخشی، ایجاد شادابی و نشاط، اطمینان و اعتماد به نفس از جمله ابعاد روان شناختی مناسک دینی اند. همچنین مناسک اصیل دینی می تواند در تحکیم اخلاقیاتی نظیر دستگیری از نیازمندان، وجدان کاری، رعایت وابستگی های خانوادگی، عفت و پاکدامنی و ... بسیار مؤثر باشند.
در نتیجه رواج سیالیت در مناسک دینی و پیامدهای آن را می توان از این بعد نیز ارزیابی کرد. تقویت ایمان، تکامل شخصیت، تغییر در رفتار و منش، تولدی دوباره، گذار از مادیات به معنویات، میل به نیکوکاری، احترام به هم نوع، شادکامی، آمرزش گناهان، توشه آخرت، رضایت و خشنودی خدا، تقویت دین، یاد خداوند، لغو امتیازات، افزایش تعاون و امدادرسانی، تولید سرمایه اجتماعی، تقویت پایه فرهنگ جامعه پذیری و قوام جوامع، همبستگی اجتماع فراملی و فرامذهبی، افزایش آگاهی اجتماعی، تقویت باورهای دینی از جمله ظرفیتهای آن در حوزه تعاملات اجتماعی اند.
ظرفیت اربعین در ایجاد زمینه های تحقق امت واحده اسلامی
عبادات و فرایض، افزون بر جنبه فردی و تأثیری که در دگرگونی روحی، فکری، اخلاقی و رفتاری افراد بر جای می نهند، به نوعی با مسائل اجتماعی و حقوق جمعی نیز در ارتباط اند. اربعین در این میان ازجمله مناسک و آئین های اجتماعی است که به رغم ماهیت درون مذهبی آن، به دلیل فرادینی و فراملیتی بودن قیام عاشورا ظرفیتهای بسیاری را در زمینه سازی تحقق امت واحده دارد.
نکاتی در پایان
اربعین، ظرفیت تمدنی عظیمی است که از رهگذر حرکت عظیم سیدالشهدا(ع) برای آزادگان جهان بر جهان برجا مانده و مواجهه ساده اندیشانه و به سان یک منسک فردی با یک حرکت جمعی صرفا معنوی دست ما را از بهره گیری ظرفیتهای آن کوتاه می کند. عناصر تمدن ساز دین، عقلانیت، علم و اخلاق و معنویت در بستر آن زمینه تحقق و پویایی می یابند، نظام گرایشها و اندیشه ها و رفتارها در بستر آن جهت دهی می شوند و از حرکتی متدانی به سوی جهانی متعالی سوق می یابند. وحدت و امنیت و ثبات و قدرت ذیل آن برای جامعه شکل گرفته بر محور حسین بن علی(ع) ارمغان دیگری است که از مواجهه تمدنی با اربعین حسینی به دست خواهد آمد.
قطعا با این رویکرد باید به تهدیدشناسی و آسیب شناسی این کنگره عظیم پرداخت و سیاست ها و برنامه ها را بازبینی، اصلاح و ترمیم کرد. در حوزه حاکمیتی نیز باید سیاستگذاری و برنامه ریزی ها در حوزه امنیت، پشتیبانی، رفاهی، سلامت و بهداشت، حمل و نقل و رسانه و تبلیغ بازخوانی شود.
در آسیب شناسی نهادی باید نقش و جایگاه نهادی مؤثر در این کنگره ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادهای دینی و تبلیغی (از حوزه های علمیه و مراجع)، نهادهای رسانه ای، نهادهای پشتیبانی، امنیتی و خدماتی، نهادهای سیاسی و دیپلماتیک و نهادهای اقتصادی بازخوانی و بازطراحی شوند.
آگاهی سازی عمومی از طرق مختلف و با استفاده از ابزارهای رسانه ای متنوع، از جمله منابری که در اختیار عالمان دینی و مداحان اهل بیت(ع) است. مکتوباتی که می تواند در قالبهای ترویجی و تبیینی به آگاهی سازی اقشار بپردازد، بهره برداری از هنرهای تجسمی، بهره برداری از ادبیات داستانی و اشعار آئینی، استفاده از قالب فیلم و سریال و روی آوردن به مستندسازی های جذاب با محتواب مناسب می تواند مفید واقع شود.
ویژگی مهم اربعین در عصر ما مردم نهاد بودن آن است. راهپیمایی اربعین حرکت تاریخی خودجوش، طبیعی و مردمی بر پایه معارف حسینی است و مدیریت اصلی عرصههای نرم و سخت آن برعهده مردم است. از این رو شناخت پیچیدگیهای آن آگاهیسازی عمومی نسبت به آنها در حوزه های بینشی، گرایشی و رفتاری و سیاستگذاری معقول نهادهای رسمی و دولتها میتواند در بهره برداری از ظرفیتهای تمدنی این کنگره عظیم، مفید و اثربخش باشد.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری البرزبان, امام حسین (ع) در مسیری خدایی قدم گذاشت زیرا واقعه عاشورا، انقلابی الهی بود، انقلابی که در آن حریت و عزت موج می زند به عبارت دیگر پرچمی که از سوی اباعبدالله الحسین برافراشته شد، پرچمی بود که هنوز بعد از قرن ها آزادیخواهان و عزت جویان را برای حرکت در مسیر آزادی و عزت مصمم تر می سازد.
امروز قرن ها از واقعه عاشورا می گذرد اما هنوز جمع کثیری از شیعیان و دلدادگان مکتب حسینی برای زیارت بارگاه این حضرت، با پای پیاده دل به جاده می سپارند و دریایی از اخلاص و ارادتشان را به پیشگاه آن امام همام ابراز می کنند.
در همین زمینه حجت الاسلام ابوالقاسمی از کارشناسان مذهبی در رابطه با مسئله قیام امام حسین (ع) و علل انجام پیاده روی اربعین و گسترش شور و شعور حسینی در جهان اسلام با ما به گفتگو پرداخته است.
اربعین؛ شاه بیت عزاداری های ماه محرم را تشکیل می دهد
*چرا پیاده روی اربعین انجام می شود و افراد زیادی با شوقی وصف ناپذیر با پای پیاده به زیارت امام حسین (ع) می روند؟
پیاده روی اربعین شاه بیت عزاداری های ماه محرم را تشکیل می دهد و طی سالیان اخیر ملت های مختلف جهان که متعلق به سایر ادیان هستند نیز از طریق دنبال کردن اخبار در رسانه های دیداری و شنیداری این مسئله را دنبال می کنند و بسیاری از آنها از این موضوع متعجب هستند و باورشان نمی شود که شیعیان جهان اینگونه با اتحاد و یکپارچگی با پای برهنه و پیاده به شوق زیارت بارگاه اباعبدالله الحسین (ع) روزها و هفته ها از همه چیز و همه کس دست می شویند و عاشقانه به زیارت می روند. این مسئله در نوع خود جالب و تحسین برانگیز است. قطعا بسیاری از ملت های مختلف جهان به همین خاطر و با دیدن همین صحنه های عشق و دلدادگی عاشق سرور و سالار شهیدان شده اند و در رابطه با ایشان به مطالعه و تحقیق پرداخته اند، حتی بسیاری از آنان به دین اسلام روی آورده اند و مسلمان شده اند، در واقع یکی از هدف های این پیاده روی نیز همین مسئله است، اینکه بتوانیم افراد گوناگون در سایر ادیان را متوجه قیام کربلا، حادثه عاشورا و به طورکلی مکتب حسینی کنیم. شیعیانی که در این مسیر قدم برمی دارند هم صواب زیارت را می برند و هم صواب تبلیغ دین اسلام و باورهای حسینی در سطح جهان را از آن خود می کنند. در حقیقت شیعه واقعی باید چنین خصیصه هایی داشته باشد.
شناخت عمیق حسین بن علی (ع) در قالب بزرگترین اجتماع شیعه
مهمترین خاصیت و ویژگی شیعه همین هوشیاری و بصیرت و آگاه کردن دیگران است. زائری که از همه دلبستگی ها و تعلقات زندگی دست می شوید و اراده می کند که برای چند روز و یا چندهفته دل به جاده بزند و مولایش را در قالب بزرگترین اجتماع شیعه عمیق تر بشناسد، بزرگترین نعمت و فرصت برای یک جامعه است و حتی این ظرفیت را دارد که در جامعه خود به حرکت های بزرگ و ماندگار دست بزند.
پیاده روی اربعین موجب اتحاد و اجتماع شیعیان جهان می شود
زائران حسینی تمامی خطرات و سختی های راه را به جان می خرند زیرا سفر در این مسیر نورانی، حلاوت و شوری خاص دارد و قابل توصیف نیست. از سوی دیگر پیاده روی اربعین انجام می شود چون موجب اتحاد و اجتماع شیعیان جهان می شود و به نوعی محور وحدت است. به همین خاطر است که همه ساله تعداد زیادی از شیعیان این مسیر را طی می کنند و به زیارت سرور و سالار شهیدان می روند، البته اگر بخواهیم از منظر دیگری به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که وقتی شیعیان یکپارچه و متحد در این مسیر گام برمی دارند، قدرت نرم جهان تشیع ارتقاء پیدا می کند و بهتر می توانند در جهت خواسته شهید کربلا که حفظ اسلام و مقابله در برابر تهدیدها و دشمنی های دشمن است، حرکت کنند.
تا پیش از این نگاه غربی ها به پیاده روی اربعین نگاهی عمیق نبود در واقع تصورشان انجام یک آئین مذهبی بود ولی اکنون این گونه نیست، آنها دریافته اند که پیاده روی اربعین یک ظرفیت برای نمایش قدرت نرم شیعیان به جهانیان است. بدون شک هدف از انجام این کار یک پیاده روی ساده نیست بلکه وسیله ای برای نمایش اقتدار نظام شیعه است. بسیاری از ملت های جهان با مشاهده این مانور اقتدار آمیز می توانند به فرهنگ و مکتب حسینی بپیوندند و راهی که این امام در آن گام برداشت را به خوبی بشناسند. این پیاده روی به کشورهای مستکبر و حامیان زر و زور نشان می دهد که شیعیان بیدار و هوشیار هستند و اجازه نمی دهند تا آنان هرکاری که دوست دارند با ملت های مظلوم و ستمدیده انجام دهند و خون آنها را در شیشه کنند، مسئله پیاده روی اربعین بیش از بیش نشان می دهد که راه و مکتب امام حسین (ع) زنده و جاودان است.
«شیخ انصاری» با پای پیاده به زیارت کربلا رفت
*پیاده روی اربعین برای نخستین بار در طول تاریخ چگونه اتفاق افتاده است؟
امام صادق (ع) می فرمایند: «کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است». این روایت را عنوان کردم تا به این مسئله اشاره کنم که پیاده روی اربعین دارای عقبه است. آن طور که در کتب تاریخی به آن اشاره شده، شیخ انصاری نخستین فردی بوده است که با پای پیاده به زیارت کربلا رفته است و باز به این نکته اشاره شده که این مسئله بعد از شیخ انصاری مورد بی توجهی قرار گرفته و فراموش شده است، تا اینکه دوباره در زمان عالمی بزرگ به نام شیخ نوری این مسئله مورد توجه قرار گرفته است، البته ایشان به همراه افراد دیگری از آشنایان و دوستان به این سفر رفته است اما به هر حال به خاطر کسانی که از آنها نام بردم، امروز پیاده روی اربعین نه تنها به عنوان یک فرهنگ اسلامی بلکه به عنوان یک جریان اثرگذار ادامه پیدا کرده است.
*رمز و راز عزت حسینی در جامعه امروز چیست؟ در واقع چگونه می توان عزت حسینی را در جامعه اسلامی گسترش داد؟
قطعا رمز و راز عزت حسینی و تحقق این مسئله در جامعه اسلامی به حرکت خستگی ناپذیر در مسیر گفتمان مقاومت و جهانی کردن احکام الهی اسلام در سطح جهان بازمی گردد، همان طور که می دانید، حکومت یزید عدالت کش بود و در جهت حرام و حلال خدا عمل نمی کرد، یزید با تکیه بر زور می خواست تا امام خلافت او را به رسمیت بشناسد اما امام حکومت او را به رسمیت نشناخت و به همین خاطر دستگاه حکومت فشارهای فراوانی را بر حضرت وارد آوردند به دنبال این مسئله امام حسین (ع) کوتاه نیامد.
لزوم حرکت در مسیر عزتمندانه امام حسین (ع)
در رابطه با این مسئله در کتاب شهید جاوید آمده است: «آن حضرت برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود اقدام کرد. امام ایستادگی و مقاومت کرد و هرگز زیربار حکومتی زورگو و نادرست نرفت زیرا ایمان حضرت به اسلام یک ایمان ریشه دار بود که تا اعماق قلب و روح آن حضرت نفوذ پیدا کرده بود و سر رشته آن به ریشه جانش بسته شده بود. به عقید امام حسین (ع) جهان انسانیت از مواهب اسلام بی نیاز نیست و باید مکتب اسلام جهانگیر شود و بشریت را به سوی یک زندگی کامل و انسانی رهبری نماید بنابراین هرکاری که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به اسلام ضربه بزند و از پیشروی آن جلوگیری نماید یک گناه بزرگ و نابخشودنی است»؛ لذا مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا حسین (ع) عزتمند باشد ما نیز امروز باید با تاسی و پیروی از سیره و روش ایشان اینگونه عمل کنیم و تحت هیچ شرایطی با حکومت های ستمگر وارد گفتگو نشویم و از آرمان های انقلابی خود دست برنداریم. این ها که به آن اشاره شد، اگر از سوی سردمداران حکومت رعایت شود، آنگاه شاهد تحقق کامل عزت حسینی در جامعه هستیم در غیر این صورت نمی توانیم مسیر عزتمندی را طی کنیم. اگر این موارد را نادیده بگیرم و دچار غفلت شویم، سرنوشت ما نیز همچون بسیاری از ملت ها نابودی است لذا باید با آگاهی رمز و راز عزت حسینی را در جامعه ترویج کرده و آحاد افراد جامعه را برای حرکت در این مسیر ترغیب کنیم، بی تردید یکی از راه های ترغیب افراد جامعه، همین تکیه و تاکید بر شعارهای ضداستکباری است، نباید بگذاریم این شعارها حذف شود زیرا با این اقدام خودمان نیز حذف و نابود می شویم.
*هدف سرور و سالار شهیدان از قیام چه بود؟
بدون تردید هدف امام حسین (ع) از قیام دفاع از اسلام بوده است، ایشان می فرمایند: «سنت اسلام مرده و بدعت های ضد اسلام جای آن را گرفته است»، این سخن حضرت نشان می دهد که ایشان به دنبال از بین بردن بدعت های ضد اسلام و زنده کردن اسلام حقیقی بوده اند. البته ایشان در جای دیگری هدف خود را از قیام شفاف و روشن کرده و فرموده است: «ای مردم، رسول خدا (ص) فرموده است: کسی که ببیند زمامدار ستمگری به حقوق الهی و احکام دینی تجاوز می کند و پیمان خدا را می کشند و با سنت رسول خدا (ص) مخالفت می ورزد و با بندگان خدا براساس ظلم و گناه رفتار می نماید و برای تغییر روش چنین زمامدار ستمگری به گفتار یا کردار اقدام نکند، حقا خداوند او را به همان جایی می برد که آن ستمگر را می برد، آگاه باشید این عمال حکومت پیروی شیطان را بر نامه خود قرار داده و اطاعت خدا را ترک کرده و فساد را ظاهر ساخته و رواج داده اند و حدود و مقررات دین را تعطیل نموده اند». این خطبه به خوبی نشان می دهد که امام حسین (ع) با چه هدفی و برای چه قیام کرده است. در واقع این حضرت برای برقراری حدود الهی، مقابله با ظلم و برچیدن بساط فساد و ستمگری دست به قیام زد زیرا می خواست تا قوانین و مقررات الهی در جامعه اسلامی حکم فرما باشد.
*به طور کلی فردی که اراده اش منبعث از قدرت الهی و برگرفته از توان خدایی است چه ویژگیهایی دارد؟
اراده منبعث از قدرت الهی و برگرفته از توان خدایی، دارای رویکرد حق پذیری و حق طلبی و عدالت خواهی است. کسی که برمبنای اراده خداوند در زندگی گام برمی دارد در جای خود مرد سیاست است و در جایی که لازم است، مرد جنگ و مرد علم است. چنین فردی تنها به عبادت و ذکر گفتن نمی پردازد بلکه برای حل مشکلات جامعه و کمک به مظلومان پیش قدم است، قطعا این کارها هم در نزد خداوند نوعی عبادت است و اجر و ثوابی فراوان دارد.
*پیام قیام کربلا چیست و چگونه می تواند محور اتحاد و اجتماع انسانها باشد؟
پیام قیام کربلا ایستادن بر سرآرمان هاست، آرمان اباعبدالله الحسین (ع) حرکت در مسیر خدا و برافراشتن پرچم اسلام بود لذا پیام قیام کربلا تغییر حکومت ظلم، تشکیل حکومت اسلامی و زنده نگه داشتن قوانین زنده و مترقی اسلام است، معاویه برپایه استبداد و استثمار حکومت می کرد، بعد از او یزید که فردی بی تجربه و عیاش بود، قدرت را بدست گرفت و برمبنای ظلم و تجاوز، مقررات اسلام را نادیده گرفت به همین خاطر امام حسین (ع) هرگز حاضر نشد، حکومت ضدعدالت و ضدآزادی یزید را بپذیرد و او را به عنوان رهبر جامعه اسلامی قبول کند. حسین بن علی (ع) به خاطر حمایت از قرآن در پیش چشم خانواده اش با شمشیر استبداد کشته شد، این ها پیام قیام کربلاست و نباید از آن غافل شد، امروز نیز این پیام زنده است و بسیاری از کشورهای جهان اسلام آن را آویزه گوش خود کرده اند. پاسداری از این پیام و حرکت در مسیر آن می تواند اسباب اتحاد و اجتماع انسانها را فراهم کند.
منبع:سراج۲۴
هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند
ریشه این همه اهمیت شیعیان و بزرگان دین در مورد اربعین شهادت امام حسین علیه السلام چیست؟ این مراسم از چه زمانی شروع شده است؟ و چرا برای دیگر معصومین، اربعین گرفته نمی شود؟ آیا اربعین امام حسین علیه السلام برگرفته از چهلم گرفتن برای اموات است. و یک بزرگداشت عادی همانند بزرگداشت برای افراد دیگریست که از دنیا رفته اند؟ هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟
بقیه در
1. سیره امامان و بزرگان دین
روز چهلم شهادت امام حسین علیه السلام که همان روز بیستم صفر می باشد از همان اولین سال واقعه کربلا 61 قمری روز تجدید غم و اندوه شیعیان و ارادتمند به خاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است. عمل بزرگان دین، برای متدینین با اهمیت است به گونه ای که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم دینی است که به چه چیز بهاء می دهند تا آن را انجام دهند و از چه چیز مردم را باز می دارد تا سراغش نروند. اگر عملی را عالمی تأیید کرد و یا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد این بعنوان یک سیره حسنه در بین مردم متدین جا افتاده و دنبالش را می گیرند. اربعین هم از این امر مستثنا نیست. در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.
2. زیارت مخصوصه در روز اربعین
یکی از مهمترین علل جایگاه ویژه اربعین در میان شیعیان، همین روایت امام حسن عسکری علیه السلام بر فضیلت این روز است که زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند.
تهذیب: از حضرت ابى محمد حسن بن على عسکرى علیه السّلام، روایت است که فرمود: نشانههاى مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشترى در دست راست کردن، پیشانى به خاک مالیدن، و با صداى بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* گفتن. (1)
مأثور از امام و روایت شده چنین کاین پنج خصلت است علامت بمؤمنین
اول نماز پنچه و یک رکعت و دوم انـگـشـتــر عقـیـق نـمـودن یـد یـمـیـن
سـوم بلند گفتن بسم اللَّه صلاة چهـارم بـخـاک بهـر خـــدا سـودن جـبین
پنجم که حق نصیب کند جمله مرد و زن بـوسـیـدن مزار حسـیـــن روز اربـــعـیــن (2)
بخاطر همین بسیاری از شیعیان از اقصا نقاط جهان سعی دارند در اربعین خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهایی هم که شرائط سفر ندارند آرزوی چنین زیارتی در دل دارند.
ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد
3. عظمت مصیبت شهادت امام حسین صلوات الله علیه
اما چرا در بین ائمه علهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده و باز در بین زیارات در طول سال زیارت اربعین جایگاه ویژه ای پیدا کرده است؟ باید گفت: به علت شدت مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام مصیبتی بوده که نه سابقه ای داشته و نه لاحقه ای. بنابراین فرق این مصیبت با مصائب دیگر روشن است همانگونه که امام مجتبی علیه السلام به برادرش فرمود: لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه. (3) از طرفی قیام امام حسین صلوات الله علیه باید زنده می ماند تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوی یاد حضرت سیدالشهداء بر سر زبانها باشد.
در این راه حتی از ابزار گریه و عزاداری به نحو احسن استفاده بردند. گریه های امام سجاد علیه السلام شاهد بر این مدعی است. و این که یکی از راههای زنده ماندن یاد و هدف قیام امام حسین(علیه السلام) زیارت حضرت است چه از دور و چه از نزدیک.
و اما چرا اربعین؟ زیرا اولین زیارت در روز اربعین صورت گرفت. البته قبل از آن هم بطور مخفیانه زیارت محقق شده بود اما بصورت آشکارا و رسمی ظاهرا این اولین زیارت بوده است. به عنوان نمونه گزارش زیارت شهدای کربلا قبل از دفن شدن که توسط ابن نما تاریخ نویس قرن نهم در کتابش مثیر الأحزان ذکر شده آورده می شود:
و رویت إلى ابن عائشة قال مر سلیمان بن قتة العدوی مولى بنی تمیم بکربلاء بعد قتل الحسین ع بثلاث فنظر إلى مصارعهم فاتکأ على فرس له عربیة و أنشأ-
مررت على أبیات آل محمد |
فلم أرها أمثالها یوم حلت |
أ لم تر أن الشمس أضحت مریضة |
لفقد حسین و البلاد اقشعرت |
و کانــوا رجـاء ثم أضـحوا رزیــــة |
لقد عظمت تلک الرزایا و جلت (4) |
آوردهاند که «سلیمان عدوى» در سومین روز شهادت حسین علیه السلام و یاران فداکارش بر کربلا گذر کرد و پس از تماشاى آن پیکرهاى به خون خفته و گلهاى پرپر شده مرثیهاى جانسوز بدین مضمون سرود:
مررت على أبیات آل محمّد فلم ارها امثالها یوم حلّت
بر خانهها و سراپرده خاندان محمد صلى الله علیه و آله گذر کردم و آنها را بسان روزگار پر افتخار
پیامبر آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم.
مگر نمىنگرى که خورشید جهان افروز در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش رنگ پریده و بیمار است، و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه در آمده و دگرگون شده است.
فرزندان ارجمند پیامبر همواره مایه امید و پناهگاه مردم بودند، اما اینک فاجعه و مصیبتى بر آنان رفته است که از همه مصیبتها اندوهبارتر است.(5)
بنابراین ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد. (6) در پایان به ذکر یک روایت اکتفا می شود:
حسن بن على بن فضّال، از ابو ایّوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود: شیعه ما را به زیارت حسین بن علی علیه السلام امر کنید، زیرا که زیارت او ویرانى و غرق و آتشسوزى و خورده شدن توسط درندگان را دفع میکند، و زیارت او بر کسى که به امامت حسین از جانب خداى عز و جل معترف باشد فرض است. (7)
سید روح الله علوی
بخش عترت و سیره تبیان
پی نوشت ها:
1. درر الأخبار با ترجمه، سید مهدى و سید على رضا حجازى و محمد عیدى خسروشاهى، ص : 693
2.گنج حکمت یا احادیث منظوم، باقرى بیدهندى ص: 283
3. أمالی الصدوق، شیخ صدوق ، المجلس الرابع و العشرون، ص 116
4. مثیر الأحزان، ابن نما حلى، ص: 111
5.در سوگ امیر آزادى-گویاترین تاریخ کربلا، على کرمى، ص 364 و 365
6. رجوع شود به کامل الزیارات ابن قولویه، وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل و نیز بحار الانوار
7.من لا یحضره الفقیه- ترجمه غفارى، ج3، ص:494
منبع:http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamhossein/2011/1/24/152972.html
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته، میان شیعه و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است؛ سنتی که تا به امروز در کربلای عراق با قوت برپاست و هر ساله شاهدیم که میلیون ها شیعه، از همه جای دنیا در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) گرد می آیند و به عزاداری می پردازند. سئوال این است که دلیل و یا دلایل بزرگداشت سیدالشهداء(ع) در این روز چیست؟ آیا «اربعین» ریشه در مستندات روایی و تاریخی ما دارد؟
کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی است، از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه(از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است. روز بیستم صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد. در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است. وی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت امام صادق(ع) آورده است: «السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله و نجیبه، السلام علی صفی الله و ابن صفیه...».
این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم، درباره اربعین آورده است. طبعا براساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانستند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و هر ساله شاهدیم که میلیون ها شیعه در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.
در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد:
نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه می کند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم:
اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد به لحاظ عدد بودن نقش خاصی، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یا چهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن رواست که برخی از فرقه های مذهبی، به ویژه آنها که تمایلات «باطنی گری» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان، متأثر از اندیشه ای درباره اعداد یا نوع حروف بوده و هستند.
در واقع بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده می تواند براساس یک محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کابرد دارد و بدون یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، دهها مورد در کتابهای دعا، عدد «صد» به کار رفته که مثلاً فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود. همین طور سایر اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته، گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می شود. تنها چیزی که درباره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، درباره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از این هر چه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.
مرحوم اربلی، از علمای بزرگ امامیه، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و برج های دوازده گانه برای اثبات امامت ائمه اطهار(ع) استناد کرده اند اظهار می دارد، این مسأله نمی تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی ها، می توانند دهها شاهد مثل هفت آسمان ارائه دهند که عدد هفت مقدس است، کما این که این کار را کرده اند.
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر «اربعین» است که در بسیاری از موارد به کار می رود؛ یک نمونه آن این است که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته می شود که عدد چهل در سن و سال انسان ها، نشانه بلوغ و رشد فکری است؛ گرچه گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند. از ابن عباس، به نقل از پیامبر(ص ) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد.[1] در نقلی آمده است که، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود، پس از آن در پی آخرت خواهند رفت. [2]
در قرآن آمده است که «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شد؛ «وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»[3]. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود[4]. درباره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند.[5]
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان «اربعین» با انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقل ها از پیامبر اسلام(ص) آمده که اگر کسی از امت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینیش از آنها بهره ببرد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.[6]
در نقل دیگری آمده است که امیرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می کردند، در برابر دشمنانم می ایستادم[7]. مرحوم کفعمی نوشته است: زمین هیچ گاه از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، خالی نمی شود[8]. درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علقه می شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا زمان تولد، در نقل های کهن به کار رفته، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
در نقلی از پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند؛ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ» [9]. روایات به این مضمومن فراوان وجود دارد. چله نشینی برخی از فرقه ها، درست یا غلط، از همین باب بوده است. علامه مجلسی در بحارالانوار در این باره که برگرفتن چله نشینی از حدیث مزبور نادرست است، به تفصیل سخن گفته است.
در روایت است کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در روایت است، کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند. نیز در روایت است، کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود[10].
اینها تنها نمونه ای از نقل های بسیاری بود که عدد «اربعین» در آنها به کار رفته است.
باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست؟ چنان که در آغاز اشاره شد، مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام حسن عسکری(ع ) است. که فرموده است: نشانه های مؤمن پنج چیز است: 1.خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل ) 2. زیارت اربعین 3. انگشتری در دست راست 4.وجود آثار سجده بر پیشانی 5. بلند خواندن «بسم الله»در نماز.
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع ) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
اما این که منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز، به دو اعتبار نگریسته شده است: نخست، روزی است که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. دوم، روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا(ص ) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(ع ) را زیارت کند. شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار (علیهم السلام) است، اشاره به روز اربعین کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع )، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(ع ) وارد کربلا شد.
کهن ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی ازشاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است. شیخ طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر، روز شهادت زید بن علی بن الحسین(ع ) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال 64 هجری است، می نویسد: بیستم ماه صفر(چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین(ع) از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص ) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین(ع ) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است[11]. در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامی است که روز بالا آمده است.
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند[12]. همین طور در ترجمه فارسی «الفتوح ابن اعثم» و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است[13]. برخی استظهار کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند[14]. به هرروی، زیارت اربعین از زیارت های مورد وثوق امام حسین(ع ) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
اشاره شد که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را، زمان بازگشت اسرا از شام به «کربلا» می داند. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال، علامه مجلسی پس از نقل هر دو، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها(به لحاظ زمانی ) بعید می نماید[15]. ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود، «زاد المعاد»، هم عنوان کرده است. با این حال، در متون بالنسبه قدیمی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی گردد. این نکته را هم باید افزود، منابعی که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان منابعی مستند و مستقل، یاد شوند؛ کتاب هایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع، خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند، نمی توانند مورد استناد قرار گیرند[16].
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی، که نوشته است: در نخستین روز ماه صفر «أدخل رأس الحسین (علیه السلام) مدینة دمشق، فوضعه یزید (لعنة الله) بین یدیه و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول:
لست من خندف ان لم أنتقم
من بنی أحمد، ما کان فَعَل
لیْت أشیاخی ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرن من أشیاخهم
و عدلناه ببدر، فاعتدل»[17]
بیرونی، روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان مبارک امام حسین(ع) می زد.
دوم سخن عماد الدین طبری در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در 16 ربیع الاول یعنی 66 روز پس از عاشورا می داند؛ که این نقل طبیعی تر می نماید.
5. میرزا حسین نوری و اربعین
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه ها و نقل هایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهراً وی در دوره اخیر، نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل نموده که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است[18].
داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف»، خبر بازگشت اسراء را به کربلا در اربعین، نقل کرده است. در آنجا منبع این خبر گزارش نشده و گفته می شود که وی در این کتاب، مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده، مطرح کرده است. اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح می گوید اسرار روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیر آن، که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته اند، مورد تردید قرار می دهد. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشتن صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است، بعید است که آنان در اربعین به مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است، اما نمی توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند. ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می کند[19].
این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.
اما درباره اعتبار اربعین در بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش ویژه امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد»، در خبر بازگشت اسرا، هرگز اشاره ای به بازگشت اسرا به عراق، ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه، هم اشاره ای در «مقتل الحسین» خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلا هم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از این خبردیده نمی شود. روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود محدث نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا، نادرست دانسته است[20]. در دهه های اخیر، مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب «بررسی تاریخ عاشورا» بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است[21]؛ همین طور استاد شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
6. شهید قاضی طباطبائی و اربعین
شهید محراب مرحوم آیت الله حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی (رحمت الله علیه )، کتاب مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء» درباره اربعین نوشته که اخیراً هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است. هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرا از شام به کربلا، در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی در باره کربلاست که بسیار مفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفّق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، و از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت ها ومسیرها و زمان هایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده است. دراین نمونه ها آمده که مسیر کوفه تا شام و به عکس، از یک هفته تا ده، دوازده روز طی می شده؛ بنابر این، ممکن است که در چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر سخن ابوریحان بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(ع ) روز اول ماه صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتاب های معتبر تاریخ آمده است یا نه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی، تجاوز نمی کند! به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکرده اند، بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(ع ) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شدند.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع ) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(علیهم السلام) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع ) بهره می گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع ) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن مضامینی عالی، شیعیان را از زیارت حضرت در این روز برخوردار می کند. اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز در روایات بی شماری، از علائم شیعه بودن عنوان شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل از صفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع ) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است.... [22] این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین(ع) از این قیام است، دارای اهمیت ویژه می باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین (ع ) از این نهضت آمده است: «... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة. .. و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی؛ خدایا، امام حسین(ع ) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی و سرگشتگی و ضلالت در راه تو داده، در حالی که مشتی فریب خورده، که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده، آن حضرت را به شهادت رساندند.»
دو نکته کوتاه
الف) آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین(ع ) در کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه آمده، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام حسین(ع )، یادآور شده است. [23]
ب) ابن طاوس یک اشکال تاریخی نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین(ع ) روز دهم محرم به شهادت رسیده باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می شود نه بیستم. در پاسخ گفته شده است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین(ع ) به شهادت رسیده، بیست و نه روز بوده است. اگر ماه کامل بوده، باید گفت که روز شهادت را به شمارش نیاورده اند.[24]
پی نوشت ها:
[1]. ارشادالقلوب، ج 1، ص 185، باب 51.
[2]. مجموعه ورام، ص 35.
[3]. اعراف: 142.
[4]. مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.
[5]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 239.
[6]. بحارالانوار، ج 2، ص 53، ح 3.
[7]. الاحتجاج، ص84.
[8]. بحار الانوار، ج 53، ص 200.
[9]. بحار الأنوار، ج 67، ص: 213.
[10]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 217.
[11]. مصباح المتهجد، ص 787.
[12]. نزهة الزاهد، ص 241.
[13]. الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص 916.
[14]. لؤلؤ و مرجان، ص 154.
[15]. بحار ج 101، ص 334 335.
[16]. دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، ابوالحسن شعرانی، ص 269.
[17]. الاثار الباقیه، ص 422.
[18]. لؤلؤ و مرجان، ص 152.
[19]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 101.
[20]. منتهی الامال، ج 1، صص 817 818.
[21]. بررسی تاریخ عاشورا، صص 148 149.
[22]. مصباح المتهجد، ص 788 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 113.
[23]. اربعین شهید قاضی، ص 386.
[24]. بحار الانوار، ج 98، ص 335.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، «عزا» در لغت به معنای شکیبایی بر هر آنچه از دست میرود و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است. در عربی «عزیت فلانا» یعنی او را دل داری و تسلا دادم و «احسن الله عزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیکو دهد.
براین اساس، عزاداری مراسمی است که برای دلداری دادن و آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار میشود. برای این منظور، از راههای مختلفی بهره میبرند. مانند اعلام همدردی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با او، شنیدن غم و غصههای شخص مصیبت زده، یادآوری داغهای دیگران به ویژه داغهای بزرگان دینی و تاریخی.
در جوامع مختلف ، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی و با آدابی مخصوص برگزار میشود و روی هم رفته تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.
افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل گذشت زمان و فراموشی نیز به یاری فرد داغ دیده میاید و اندک اندک او را از فشارهای روانی ناشی از مصیبت میرهاند. به همین دلیل کم کم مراسم عزاداری نیز متوقف میشود و در نهایت برای بزرگداشت و یادبود، مراسمی برپا میشود. این مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملی و دانشمندان، حتی پس از گذشت سالهای دراز از مرگشان امری رایج است.
در نگاه نخست به نظر میرسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) از نوع اخیر است اما در واقع شخصیت امام حسین(ع) چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که مراسم عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یادبود و بزرگداشت افراد که معمولا خشک و بی هیجان است همانندی ندارد.
پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا شرکت کنندگان در مراسم عزاداری امام حسین(ع) در واقع خویش را مصیبت زده و داغدار آن حادثه بزرگ مییابند و با شرکت در این مراسم یکدیگر را و نیز صاحب اصلی مصیبت (حضرت بقیة الله را تسلا میدهند) گواه بر این سخن آن است که عزاداران امام حسین(ع) به یاد مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیوه میکنند و گاهی هم بی تاب میشوند البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) دارد.
ناگفته پیداست که برپایی عزاداری برای امام حسین، افزون بر تسلا بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم سبب میشود نام و یاد حسین(ع) و حماسه عظیم او همواره زنده بماند، به ویژه آنکه عزاداری برای امام حسین(ع) در قالب مردمیترین رسمهای اجتماعی میان مسلمانان انجام میشود و همگان در هر سن و از هر صنف با حضور در آن پبامها و درسهای حماسه حسینی را با دل و جان دریافت میکنند.
دراینجا با تأکید بر پیوند قلبی عزاداران باحماسه حسینی، و نفوذ پیامها و درسهای آن حماسه در عمق جان و روح ایشان باید اذعان کرد که این پیوند عمیق ناشی از آن است که عزاداری برای امام حسین(ع) همواره با گریه همراه بوده است.
روایات نقل شده از معصومان بیانگر آن است که آنان خود به یاد مصائب و مظلومیت امام حسین(ع) میگریستند و از اصحابشان میخواستند که آنان نیز این گونه رفتار کنند و برای تشویق آنان پاداشهای عظیم گریه بر حسین(ع) را بیان میکردند.
همین رهنمودهای معصومان مشوق مردم به برپایی عزاداری برای امام حسین(ع) بوده و در تداوم و بقای آن و نیز تبدیل شدنش به یک رسم و سنت اجتماعی نقش محوری داشته است.
منبع: مقتل جامع سیدالشهدا جلد دوم. گروهی از تاریخ پژوهان
یکی از مهم ترین محورهای
حیاتی فرهنگ شیعه که همواره با این نشانه در طول تاریخ شناخته می شوند،
زیارت اربعین است. چنان که امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) در این زمینه
می فرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ
زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ
الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ[1] نشانه
های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت
اربعین، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن
الرحیم
«.
با تأمل در فرازهایی از زیارت اربعین که دارای
محتوایی ظریف با مضامینی عالی است، و امروزه می تواند بهترین و کاربردی
ترین درس ها را برای ما داشته باشد، به راز اهمیت آن می توان پی برد
:
الف: احیای فرهنگ شهادت
م
رگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان او ز من جسمی بگیرد رنگ رنگ
[
2
]
نخستین
نکته زیارت اربعین، یادآوری این واقعیت است که راه سید الشهداء (صلوات
الله علیه)، کوی سرخ شهادت و به دنبال آن، رسیدن به خوشبختی، رستگاری و
سعادت جاودان است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَد أَنَّه ... أَکْرَمْتَهُ
بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَة [3] بارالها! گواهی می دهم که
او را به وسیله شهادت گرامی داشتی و به او سعادت عطا فرمودی
«.
در
واقع روحیه شهادت طلبی، مقاومت آگاهانه و هوشمندانه و دوری از تن پروری و
تعلقات زودگذر مادی است که به یک جامعه عزت می دهد و انسان را به درجات
والای معنوی می رساند و پیروان راه سالار شهیدان(ع)، اگر در پاسداری از
آرمان ها، ارزش ها و اهداف مقدس خویش شهادت را انتخاب کنند، بی گمان در
دنیا و آخرت گرامی و کامیاب خواهند بود
.
ب: هدف قیام و شهادت
مهم
ترین بخش زیارت اربعین، بیانگر هدف بزرگ قیام و شهادت آن حضرت(ع) است: «وَ
بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ
حَیْرَةِ الضَّلَالَة [4] کسی که نهایت تلاش را در دعوت مردمان برای هدایت
به کاربرد و برای آنان به هر نحو ممکن خیرخواهی کرد تا آن جا که در نهایت
خون خویش و جان عزیزش را برای بیداری مردم از نادانی و گمراهی فدا کرد». در
این فراز، هدف سیدالشهداء (صلوات الله علیه)، در سطحی بسیار فراتر از علل و
عواملی معرفی می شود که معمولاً از آن ها به عنوان اهداف قیام عاشورا یاد
می شود
.
در زیارت اربعین، امام حسین (علیه السلام) به عنوان «منجی
بشریت» معرفی شده است؛ چرا که تنها سخن از نجات مردم زمان خود یا امت اسلام
نیست، بلکه سخن از بندگان خداست که شامل تمامی انسان ها، مسلمان و غیر
مسلمان در تمامی اعصار می شود
.
آری! هدایت انسانها و نجات آنها از
گرداب جهل و فساد اخلاقی و دست آنان را گرفتن و در مسیر ترقی و کمال معنوی
سوق دادن، یکی از فلسفههای وجودی معصومین (صلوات الله علیهم) میباشد
.
امیر
المومنین(صلوات الله علیه) در تشریح بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله
و سلم) می فرمایند: «فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ
أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَة [5] پس خدای سبحان، مردم را به
وسیله آن حضرت(ع)، از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید
«.
در
همین زمینه امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «وَ عَلاماتٍ وَ
بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون [نحل/16] و (نیز) علاماتى قرار داد و آنها
بوسیله ستارگان هدایت مى شوند»، می فرمایند: «النَّجْمُ رَسُولُ اللَّه،
وَ الْعَلَامَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ [6] ستاره، رسول خدا و علامات همان
ائمه (صلوات الله علیه) هستند
«.
خون مبارک سید الشهداء (صلوات الله
علیه) بر روی زمین ریخت تا انسانیت را از جهل برهاند و آنان را به افرادی
آگاه و هوشیار تبدیل کند. جهالتی که در زمان آن حضرت(ع) بر دو پایه «شهوت» و
«غضب» استوار بود و امروزه نیز شاهد همان جهالت، منتها به شکل مدرنش و بر
پایه همان دو عنصر هستیم
.
بزرگداشت قیام حسینی در قالب مجالس
روضه، عزاداری و پیاده روی اربعین دقیقا برای زدودن این رذیلت های اخلاقی
است؛ برای این است که جهل و حقارت بشر را از بین ببرد و دست حاکمیت یزیدیان
زمان را کوتاه کند
.
ج: خصوصیات قاتلین کربلا
در فرازهایی
از زیارت اربعین علل و عوامل انسان شناسانه کشته شدن سالار شهیدان(ع)
تبیین می شود و توضیح داده می شود که مردم در اثر کدام یکی از رذایل
اخلاقی، دست به این جنایت بزرگ زدند
.
از نگاه این زیارت، کسانی که
امام و رهبر خود را کشتند، عبارت بودند از: دنیا طلبان، آخرت فروشان، هوا
پرستان و پیروان حاکمان نفاق پیشه
:
»
وَ قَدْ تَوَازَرَ
عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ
الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ
تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ
أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاق [7] کسانی که دنیا مغرورشان کرد، و بهره
واقعی خود را به فرومایه تر و پست تر چیز فروختند، و آخرتشان را به کمترین
بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس
انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند، و اطاعت کردند از میان
بندگانت، اهل شکاف افکنی و نفاق بودند
«.
هشدار زیارت اربعین
این است که انسان باید بصیرت خویش را بالا ببرد و در بُعد اخلاقی، از
عواملی چون دنیا طلبی، هوا پرستی و در بُعد سیاسی، از گرایش به رهبران غیر
الهی و اطاعت از آنان، دوری گزیند تا از مهم ترین علل سقوط خود و جامعه
جلوگیری کند
.
بنابراین، در زیارت اریعین به شهادت طلبی، نجات انسان
ها از جهالت به عنوان هدف قیام امام(ع) و همچنین به عواملی مانند دنیاطلبی،
فروختن آخرت، تبعیت از هوای نفس و حاکمان منافق به عنوان خصوصیات جنایت
کاران حادثه عاشورا اشاره می شود
.
پی نوشت
: ها
[1].
شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج14، ص 478، ناشر: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، مکان چاپ: قم، 1409 ق.
[2].
دیوان شمس، مولوی غزلیات، غزل شماره 1326
.
[3].
طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص113، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، مکان چاپ: تهران، 1407 ق
.
[4].
همان
.
[5].
شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 44، ناشر: هجرت، مکان چاپ: قم، 1414 ق
.
[6].
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی (ط- دار الحدیث)، ج1، ص 512، ناشر: دار الحدیث، مکان چاپ: قم، ق 1429
.
[7].
طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص113، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، مکان چاپ: تهران، 1407 ق
.
جنگ نرم در مقابل جنگ سخت عبارتست از هر نوع اقدام روانی و
تبلیغات رسانهای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف
مقابل را به شکست وا می دارد.
براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ
نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با
تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.
جنگ نرم، ابتدا توسط کمیته خطر و در زمان جنگ سرد در دهه 1970 و با همفکری مدیران
سابقهدار و اساتید برجسته علوم سیاسی سازمان سیا و پنتاگون طراحی و تأسیس شد.
به همراه اصلاحات گورباچف، ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی شوروی
سابق (پروسترویکا) این کمیته با حذف جنگ سخت، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و
فروپاشی از درون می دانست. سیاستمداران پنتاگون و سیا با راهبردهای دکترین مهار و
جنگ رسانهای موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آوردند.
جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وسعت سرزمینی، ازدیاد جمعیت، برخورداری از امکانات
نظامی، منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه به قدرتی بی نظیر تبدیل
شده است و به همین دلیل کارشناسان سیاسی کشورهای غربی معتقدند که دیگر نمیتوان با
حمله نظامی آن را نابود کرد بنابراین تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، جنگ نرم
و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی است. درحال حاضر اجرای پروژه جنگ نرم علیه
ایران ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان می باشد که به نظر سران کاخ سفید،
مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن، کشور ایران است.
راهکارهای آمریکا در جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که علیه جمهوری اسلامی ایران به راه افتاده است به شکل های مختلف
مانند نابسامانی اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمانهای غیردولتی، جنگ
رسانهای، عملیات روانی برای ضعیف جلوه دادن دولت و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور
میشود.عوامل براندازی نیز از زمینههای موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود
استفاده کرده و سعی در ایجاد نارضایتی بین افکارعمومی را دارند.
از جمله این راهکارها در اجرای پروژه بهره برداری از وجود تنوع قومی و قبیله ای در
ایران، دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و ایجاد شبکههای رادیو
تلویزیونی فارسی زبان را می توان نام برد.
دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران
قدرت نرم، تواناییهای یک کشور در به کارگیری ابزاری مانند فرهنگ و ارزشهای اخلاقی
جامعه است که به طور غیر مستقیم بر دیگر توانایی ها و رفتارهای موجود در کشور تأثیر
می گذارد. هدف قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزشهای عمومی را
شامل میشود. هدف قدرت نرم، افکارعمومی است ابتدا در خارج و سپس داخل کشور. وسایل
ارتباط جمعی دیگر به انتقال واقعیت فکر نمیکنند بلکه خود، واقعیتها را میسازند.
آنها به مدیریت افکارعمومی نمی اندیشند، بلکه رسانهای را موفق می دانند که بتواند
با افکارعمومی حرکت کرده و خود را سازگار با آنها نشان دهد.
از مهم ترین عوامل در اختیار گرفتن قدرت نرم می توان به حرکت آرام و مداوم در جهت
تسخیر افکارعمومی توسط رسانههای همراه و همگام با مردم اشاره کرد.
ناتوی فرهنگی؛ چهرهای دیگر از جنگ نرم
پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان یافتن جنگ سرد، آمریکا احساس کرد رقیب
خاصی در دنیا ندارد به همین دلیل تلاش کرد تا سلطه خود را در عرصههای مختلف نظامی،
اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر کشورهای جهان تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر
فرهنگی نیاز بود و از این زمان به بعد عملاً ناتوی فرهنگی موجودیت یافت. دلایل روی
اوردن آمریکا به ناتوی فرهنگی عبارتند از:
- گستره ناتوی فرهنگی فکر، اندیشه و فرهنگ ملتهاست، لکن گستره ناتوی نظامی مرزهای
جغرافیایی یک یا چند کشور است.
- سیاست ناتوی فرهنگی به دست آوردن باورها و اعتقادات ملتها ست ولی هدف از حمله
نظامی تصرف زمین و کسب منابع و مراکز مهم اقتصادی است.
- در کارکرد نظامی و جنگ سخت، تلفات و خرابیها محسوس و ملموس است ودر ضمن با هزینه
کردن، قابل بازسازی است، ولی در ناتوی فرهنگی ویرانیها و آسیبها نامحسوس است، و
به آسانی بازسازی نمیشود.
- کارکرد ناتوی فرهنگی بلندمدت، کمدردسر و کمهزینه، اما ناتو ی نظامی کوتاهمدت،
پردردسر و پرهزینهتر است.
- تلفات انسانی به ویژه در جبهه دفاع مقدس، تحت عنوان شهادت، با ارزش و ماندنی است
ولی در عرصه فرهنگی ذهنها و اندیشهها آسیب میبیند.
یکی از اهداف ناتوی فرهنگی به حاشیه کشاندن فرهنگ دینی، ملی جوامع است تا با حاکم
کردن خواستههای خود، اداره امور جهان را به دست گیرند.
نقشه های آمریکا برای عملیاتی ساختن جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی
- القای غیرصلحآمیز بودن فناوری هسته ای ایران
- سرمایهگذاری و ایجاد رسانههای دیداری و شنیداری، شبکه های تبلیغاتی جهت ارائه
تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان به عنوان مثال
تولید و پخش فیلم ضدایرانی 300
- ایجاد فضای رسانهای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … به عنوان کشور حامی
تروریسم
- سازماندهی نارضایتی در مورد موضوعات حقوق بشر، حقوق زنان و دامنزدن به مطالبات
صنفی و اجتماعی توسط برخی مطبوعات و احزاب داخلی ایران
- راهاندازی سایتهای اینترنتی جهت اجرای جنگ رسانهای
- تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی ایران و ایجاد فضای وحشتزا، وجود بحران اقتصادی و
مشکلات ناشی از آن
- سوءاستفاده از اجرای برخی طرح ها مانند طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده
آزادی و حقوق زنان
- ایجاد تقابل بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی
بین چند طیف در جریان است و اینکه در نهایت کدام گروه پیروز و یا شکست میخورد.
جنگ رسانهای امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
جنگ رسانهای یکی از برجستهترین جنبههای جنگ نرم و جنگهای جدید است. جنگ
رسانهای تنها جنگی است که حتی در شرایط صلح نیز به صورت غیررسمی ادامه پیدا می کند
و هر کشوری با استفاده از رسانه ها برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش بهرهبرداری
میکند. جنگ رسانهای ظاهراً میان رادیو و تلویزیونها، خبرگزاریها، شبکههای خبری
و سایتهای اینترنتی جریان دارد و مقولهای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخشهای
نظامی، سیاسی، امنیتی، رسانهای و تبلیغاتی یک کشور را میطلبد.
پروژه \" ناتوی فرهنگی\" که مقام معظم رهبری آن را مورد تاکید و توجه قرار دادند،
مشتمل بر خط تهاجمی دشمن و تلاش آنان برای ورود به عرصههای فرهنگی، هنری و
رسانهای است تا به سیاه نمایی علیه ایران بپردازند. هدف اصلی ناتوی فرهنگی از هم
پاشیدن وحدت و پیوند ناگسستنی ملتی است که سه دهه با تمام فشارها و کاستیها، صبر و
مقاومت پیشه کرده است.
برای مقابله با جنگ نرم، داشتن استراتژی مهم تر از داشتن قدرت است، بنابراین لازم
است در دو حوزه داخلی و بینالمللی، نقش هر یک از نهادهای دولتی مشخص و تبیین گشته
و تقویت توانمندی سازمانهای امنیتی تقویت شود.
راه های دیگر برای مقابله
- اجرای طرحهای توسعهای مناطق محروم و مرزی در ابعاد مختلف مانند فقر، ناامنی،
تورم، بیکاری، ترافیک و …
- گسترش آزادیهای مدنی در چارچوب قانون اساسی همراه با هوشیاری لازم جهت جلوگیری
از تهدیدات احتمالی
- تقویت زیرساختهای فرهنگی و آموزشی
- کنترل و نظارت بر سازمان های غیردولتی
- افزایش ظرفیتهای سازمانهای امنیتی کشور با ماهیت تهدیدات نرم
- کارآمدتر نمودن نظام اداری کشور
- به کارگیری نخبگان در نهادهای دولتی و سیاسی با هدف جلوگیری از جذب آنان توسط
جبهه معاند نظام
وظیفه ما در مواجهه با جنگ نرم
امروز استفاده از قدرت نرم برای تأمین منافع ملی و تمامیت ارضی کشور، ضرورت است و
مراقبت از کشور در برابر تهدید نرم حیاتی است.
استفاده از قدرت نرم علیه تمامیت ارضی، استقلال و هویت ملی کشور تنها در شرایط ضعف
نظام اتفاق
نمی افتد بلکه در «پیروزی های خیره کننده» دیده می شود. از این رو رهبرمعظم انقلاب
اسلامی برای خنثی کردن تهدیدهای دشمن، دانشجویان، اساتید دانشگاهها و هنرمندان را
به میدان فراخوانده اند.
در جنگ نرم، دشمن از ادبیات خاص یعنی \" تاریک نشان دادن آینده \" استفاده می کند و
با ایجاد شک و تردید در اصول و دستاوردها تلاش می کند تا مردم را دچار ترس و اضطراب
کند و نیروهای اصلی را خسته نماید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، برای خنثی شدن این ترفند به اساتید دانشگاهها فرمودند: \"
لازم نیست شما از افراد نام ببرید ولی لازم است که به دانشجویان امید بدهید تا
دستاوردهای بزرگ کشورشان را کوچک نبینند.\"
در جنگ نرم، از «احساسات» و «مظلوم گرایی» به عنوان چاشنی اقدامات خطرناک استفاده
می شود. در این میدان آن دسته از نیروهای جوان که به دلیل برخورداری از هوشیاری
سیاسی دست فتنه گران را می خوانند، وظیفه ای مهم بر عهده دارند. رهبر معظم انقلاب
با تأکید بر رسالت دانشجویان با عنوان \" افسران جوان\" و اساتید دانشگاه با عنوان
\" فرماندهان خودی جبهه نرم \" مسئولیت آنان را یادآور شدند.
جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ با واقعیت های تردیدناپذیر است. در این جنگ
نرم، کافی است که هواداران جبهه حق بیدار باشند و بیکار ننشینند چرا که زبان حق
همیشه مؤثرتر از زبان باطل است.
رهنمودهای مقام معظم رهبری
الف)
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس
خبرگان رهبری در سخنان مهمی ضمن برشمردن نقاط قوت و امیدآفرین نظام اسلامی و جایگاه
مستحکم آن، به برنامه ریزی پیچیده و گسترده دشمن در شرایط کنونی اشاره کردند و با
تبیین ابعاد گوناگون و خطوط اصلی طراحی مخالفان نظام جمهوری اسلامی در جنگ نرم،
لزوم هوشیاری، بصیرت، و شجاعتِ خواص و نخبگان و حفظ وحدت را مورد تأکید قرار دادند.
ایشان با اشاره به تغییر طراحی های مخالفان نظام به موازات استحکام و عمق بیشتر ریشه های نظام اسلامی افزودند: نظام اسلامی تجربه سی ساله مقابله با چالش های مختلف را دارد اما با توجه به پیشرفتهای نظام و پیچیده تر شدن دستاوردهای آن، توطئه ها و طراحی های مخالفان نیز پیچیده تر شده است که باید ابعاد و جوانب مختلف آن شناخته شود تا بتوان بر آنها غلبه کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای احتمال جنگ نظامی را در شرایط کنونی بسیار ضعیف ارزیابی و
خاطرنشان کردند: در مقطع فعلی دشمن با یک جنگ روانی که جنگ نرم نامیده می شود به
مقابله با نظام اسلامی آمده و در این جنگ هدف اصلی دشمن تبدیل نقاط قوت و فرصت های
نظام به نقاط ضعف و تهدیدها است.
ایشان تأکید کردند: مخالفان نظام در جنگ نرم با استفاده از ابزارهای فراوان
تبلیغاتی و ارتباطاتی، ایمانها، معرفت ها، عزم ها، و پایه ها و ارکان یک نظام و
کشور را مورد تهاجم قرار می دهد که مقابله با آن نیازمند حضور هوشیارانه، آگاهانه،
و همراه با تدبیر در وسط میدان است که البته چنین حضوری، کمک الهی را نیز درپی
خواهد داشت.
ایشان زمینه های امید در کشور را فراوان دانستند و افزودند: زیرساختهای مستحکم و
آمادگی کشور برای یک حرکت جهش وار، پیشرفتهای چشمگیر علمی، تجربه سی ساله نظام، نسل
جوان پرانرژی، تحصیل کرده و دارای اعتماد به نفس، و سند چشم اندازی که حرکت پیشرفت
کشور را تا سال 1404 مشخص کرده، همه قله های برجسته ای هستند که معارضان جمهوری
اسلامی می خواهند با القای سیاه نمایی و بن بست، آنها را به نقاط ضعف و یأس تبدیل
کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، تلاش برای ایجاد تفرقه در سطوح مختلف را یکی دیگر از خطوط اصلی
دشمن در جنگ نرم برشمردند و تأکید کردند: امروز نشانه های وحدت عمومی و همدلی مردم
قابل مشاهده است که نمونه های بی نظیر آن، حضور مردم در نمازهای جمعه ماه مبارک
رمضان، حضور گسترده در راهپیمایی روز قدس و حضور با عظمت در نماز عید فطر در سراسر
کشور است. همه باید در مقابل این وحدت سرتعظیم فرود آورند و در جهت تحکیم آن تلاش
کنند.
ب) در دیدار با شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ، هنر و ادب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی حوادث اخیر قبل و بعد از انتخابات
در کشور را مانند یک رزمایش، موجب آشکار شدن نقاط ضعف و قوت و در مجموع یک نعمت
بزرگ دانستند و با تشریح وظیفه سنگین اهالی فرهنگ و هنر در این قضایا خاطرنشان
کردند: یک انسان هنری و فرهنگی وظیفه سنگین و خطیر بازگویی حقیقت و «تبیین و تبلیغ»
را برعهده دارد و باید برای درک حقیقت تلاش و مجاهدت کند چرا که در حوادث فتنهگون،
شناخت عرصه و اطراف آن و تشخیص «مهاجم و مدافع» و «دوست و دشمن» دشوار است.
ایشان بصیرت را لازمه تشخیص و شناخت عرصه و میدان دانستند و افزودند: اهل فرهنگ و
ادب گوشهای از حرکت عظیم و مستمر انقلاب اسلامی هستند که باید آنچه را به عنوان
حقیقت میفهمند با فصاحت و بلاغت، بیان کنند چرا که با شیوه سیاستمداران نمیتوان
در عالم فرهنگ حرکت کرد بلکه باید با تبیین و رساندن حقایق، گرهگشایی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی جنگ نرم را واقعیت امروز دانستند و با اشاره به تذکرات و سخنان
بیست سال گذشتهشان خاطرنشان کردند: وقتی انسان، تجهیز، صفآرایی، دهانهای با حقد و
غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای
نظام اسلامی را میبیند وجود این جنگ نرم را باور میکند هرچند ممکن است عده ای
اینها را نبینند.
ایشان افزودند: در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و
با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.
منابع
سازمان تبلیغات اسلامی
- موسسه فرهنگی تبیان
- روزنامه کیهان
- خبرگزاری رجا نیوز
- پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
|
| |||||||||||||
|
| ||||||||
|