اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

ویژه میلادامام رضاعلیه السلام۳

کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت
دوران پر برکت و همراه با کرامات و وقیعی که قبل و بعد از ولادت امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو و مدت امامت ایشان رخ داد، جملگی دلالت بر عظمت بیکران امام رضا (علیه السلام) دارد. رویت آن از زبان بزرگان اهل سنّت جالب و شنیدنی و البته شگفتانگیز است. آنچه پیش روی دارید، گوشهی از سخنان بزرگان اهل سنت درباره امام رضا است که در منابع معتبر آنها نقل شده و تأثیر به سزایی در نزدیک کردن دیدگاه اهل سنت به دیدگاه شیعه درباره کرامت، شفاعت، توسل و زیارت قبور و... دارد.

بزرگان اهل سنت با اعتراف به جایگاه والی امام رضا (علیه السلام)، سخنان و اعترافهای شگفتی درباره ابعاد معنوی آن حضرت داشتهاند که آنها را نقل میکنیم.
1.
مجدالدین ابن اثیر جَزَری (606ق): «ابوالحسن علی بن موسی... معروف به رضا...، مقام و منزلت ایشان همانند پدرشان موسی بن جعفر است. امامت شیعه در زمان علی بن موسی به ایشان منتهای میشد، فضایل وی قابل شمارش نیست. خداوند رحمت خود و رضوان خود را بر ایشان بفرستد». [1]

2.
محمد بن طلحه شافعی(652ق): «سخن در امیرالمؤمنین علی و زین العابدین علی گذشت و ایشان علی الرضا سومین آنهاست. کسی که در شخصیت ایشان تأمل کند، در مییابد که علی بن موسی وارث امیرالمؤمنین علی و زین العابدین علی است، و حکم میکند که ایشان سومین علی است. ایمان و جایگاه و منزلت ایشان فراوانی اصحاب ایشان، باعث شد تا مأمون وی را در امور حکومت شریک کند و ولایت عهدی را به ایشان بسپارد... ». [2]

3.
عبدالله بن اسعد یافعی شافعی (768ق): «وی امام جلیل و بزرگوار از سلاله بزرگان و اهل کرم ابوالحسن علی بن موسی الکاظم است. وی یکی از دوازده امام شیعیان است که اساس مذهب بر نظریات ایشان است. وی صاحب مناقب و فضایل است». [3]

4.
ابن صبّاغ مالکی (855ق) به نقل از بعضی از اهل علم: «علی بن موسی الرضا داری والاترین و وافرترین فضایل و کرامات و برخوردار از برترین اخلاق و صورت و سیرت است که از پدرانش به ارث برده است... ». [4]

5.
عبدالله بن محمد عامر شبراوی شافعی (1172ق): «هشتمین امام علی بن موسی الرضاست که مناقب والا و صفات اولیا و کرامت نبوی وی قابل شمارش و توصیف نیست... ». [5]

6.
یوسف بن اسماعیل نبهانی (1350ق): «علی بن موسی از بزرگان ائمه و چراغان امت از اهل بیت نبوی و معدن علم و عرفان و کرم و جوانمردی بود. وی جایگاه والایی دارد و نام وی شهره است و کرامات زیادی دارد... ». [6]

7.
شیخ یاسین بن ابراهیم سنهوتی شافعی: « امام علی بن موسی الرضا (رضی الله عنه) از بزرگان و از بهترین سلاله است و خداوند با خلق چنین فردی قدرت خود را به نمایش گذاشته. هیچ فردی علی بن موسی را نمیتواند درک کند. وی والا مقام و در فضایل شهره است و کرامات بسیاری دارد... ». [7]

8.
ابوالفوز محمد بن امین بغدادی سُوِیدی: «ایشان در مدینه به دنیا آمد و کرامات ایشان بسیار و مناقبش مشهور است؛ به گونهی که قلم از وصف تمامی آن عاجز است... ». [8]

9.
عباس بن علی بن نور الدین مکّی: «فضایل علی بن موسی هیچ حد و حصری نداشته... ». [9]

گوشهی از کرامات امام رضا (علیه السلام)

1.
بشارت پیامبر به حمیده
امام رضا به برکت سفارش پیغمبر و عنایت ایشان به دنیا آمدند. در نقلهای اهل سنت چنین آمده: زمانی که حمیده مادر امام کاظم، کنیزی به نام نجمه را از بازار خریداری کرد، پیامبر را در خواب دید که به ایشان فرمود: «این کنیز را به فرزندت (امام کاظم) هدیه کن؛ همانا از این کنیز، فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین اهل زمین است». حمیده نیز چنین کرد و امام، نام نجمه را به طاهره تغییر داد. [10]

2.
معجزهی در دوران حمل
مادر بزرگوار ایشان میفرمید: هنگام حاملگی، سنگینی حمل را احساس نکردم و هنگام خواب، صدای تسبیح و تهلیل و تقدیس وی را میشنیدم. [11]

3.
مناجات امام در دوران طفولیت
مادر بزرگوار امام در ادامه میفرماید: زمانی که ایشان به دنیا آمد، در حالی که دستانش را روی زمین گذاشته و سر مبارکشان را به طرف آسمان بلند کرده بود، لبانش تکان میخورد، گویا مناجات خدا میکرد. در این حال پدر بزرگوارش آمد و به من گفت: «هنیئا لک کرامة ربَّکِ عزّوجل؛ مبارک باد بر تو کرامت خداوند». در این حال فرزند را به ایشان داد و ایشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند و با آب فرات کام دهانش را برداشت. [12]

4.
هارون بر من چیره نمیشود
صفوان بن یحیی میگوید: بعد از شهادت امام کاظم و امامت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از توطئه دوباره هارون علیه امام رضا (علیه السلام) میترسیدیم. موضوع را به امام گفتیم. امام فرمود: هارون تلاش خود را انجام میدهد، ولی کاری از پیش نمیبرد.صفوان میگوید: یکی از معتمدین برایم نقل کرد: یحیی بن خالد برمکی به هارون الرشید گفت: علی بن موسی ادعای امامت میکند (و با این سخن قصد تحریک هارون را داشت). هارون در جواب گفت: آنچه با پدرش انجام دادیم، بس است. آیا میخواهیم همه آنها را بکشیم؟![13]

5.
محل دفن من و هارون یکی است
موسی بن عمران میگوید: روزی علی بن موسی الرضا را در مسجد مدینه، در حالی دیدم که هارون مشغول سخنرانی بوده امام به من فرمود: روزی را خواهی دید که من و هارون در یک جا به خاک سپرده میشویم. [14]امام در مکه نیز به این مهم اشاره میکند. حمزه بن جعفر ارجانی میگوید: هارون الرشید از یک درب و علی بن موسی الرضا از در دیگر مسجد الحرام خارج شدند. در این هنگام امام رضا (علیه السلام) به هارون اشاره کرد و فرمود: الآن از هم دور هستیم، ولی ملاقاتمان نزدیک است. ای طوس! همانا من و او را یک جا جمع میکنی. [15]

6.
مأمون، امین را میکشد
حسین بن یاسر میگوید: روزی علی بن موسی الرضا به من فرمود: همانا عبدالله (مأمون) برادرش محمد (امین) را خواهد کشت. از امام پرسیدم: یعنی عبدالله بن هارون، محمد بن هارون را خواهد کشت؟ امام فرمودند: بله، عبدالله مأمون، محمد امین را خواهد کشت. طبق پیشگویی امام این اتفاق افتاد. [16]

7.
همسرت دوقلو میزاید
بکر بن صالح میگوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و به وی گفتم: همسرم ـ که خواهر محمد بن سنان از خواص و شیعیان شماست ـ حامله است و از شما میخواهم دعا کنید تا خداوند فرزند پسری به من دهد. امام فرمود: دو فرزند در راه است. از نزد امام رفتم و پیش خود گفتم: اسم یکی را محمد و دیگری را علی میگذارم. در این هنگام امام مرا فراخواند و بدون اینکه از من چیزی بپرسد، به من فرمود: اسم یکی را علی و دیگری را امّ عمرو بگذار. وقتی که به کوفه رسیدم، همسرم یک پسر و یک دختر به دنیا آورده بود و اسم آنها را همان گونه که امام فرموده بود، گذاشتم. به مادرم گفتم: معنی امّ عمرو چیست؟ پاسخ داد: مادر بزرگت امّ عمرو نام داشت. [17]

8.
جعفر به زودی ثروتمند میشود
حسین بن موسی میگوید: عدهی از جوانان بنی هاشم بودیم که نزد امام رضا نشسته بودیم که جعفر بن عمر علوی با شکل و قیافه فقیرانه بر ما گذشت. بعضی از ما با نگاه مسخرهآمیزی به حالت وی نگریستیم. امام رضا (علیه السلام) فرمود: به زودی میبینید زندگی وی تغییر کرده، اموالش زیاد، خادمانش بسیار و ظاهرش آراسته شده است.حسین بن موسی میگوید: پس از گذشت یک ماه، والی مدینه عوض شد و او نزد ین والی مقام و منزلت خاصی پیدا کرد و زندگیاش همانگونه که امام فرموده بود، تغییر کرد و بعد از آن جعفر بن عمر علوی را احترام و برای وی دعا میکردیم. [18]

9.
خود را بری مرگ آماده کن!
حاکم نیشابوری به سند خودش از سعید بن سعد نقل میکند که روزی امام رضا (علیه السلام) به مردی نگهای کرد و به او فرمود:
«
یا عبدالله اوص بما ترید و استعد لما لابد منه فمات الرجل بعد ذلک بثلاثة یام[19]؛ ی بنده خدا! وصیت خود را بکن و خود را بری چیزی که گریزی از آن نیست (مرگ)، آماده کن». راوی میگوید: آن مرد پس از سه روز از دنیا رفت.

10.
خواب ابوحبیب
حاکم نیشابوری به سند خود از ابوحبیب نقل میکند: روزی رسول الله را در خواب ـ در منزلی که حجاج در آن اتراق میکنند ـ دیدم، به ایشان سلام کردم. نزد ایشان ظرفی از خرمی مدینه ـ که خرمی صیحانی نام داشت ـ بود. ایشان به من هیجده خرما دادند و من خوردم. پس از پایدار شدن مزه خرما در دهانم بود و آرزو میکردم دوباره از آن بخورم. پس از بیست روز ابوالحسن علی بن موسی الرضا از مدینه به مکه آمد و در آن مکان نزول کرد و مردم برای دیدار وی شتافتند. من نیز به آنجا رفتم و دیدم یشان در همانجیی که پیامبر را در خواب دیدم، نشسته است: در حالی که ظرفی پر از خرمهای مدینه و خرمی صیحانی نزد او بود. به امام سلام کردم و یشان مرا نزد خود فراخواند و مشتی از خرما به همان مقداری که پیامبر در خواب به من عطا فرموده بود، به من داد. به ایشان عرض کردم: زیادتر خرما بدهید. امام فرمود: اگر رسول الله زیادتر میداد، من هم به تو زیادتر میدادم. [20]

11.
سقوط دولت برمکیان
مسافر میگوید: در سرزمین منی نزد امام نشسته بودیم. ناگهان یحیی بن خالد برمکی، در حالی که صورتش پوشیده و گرد و غبار بر آن نشسته بود، وارد مجلس شد. امام خطاب به ما فرمود: اینها بیچارگانی هستند که نمیدانند در این سال چه اتفاقی بری آنها رخ خواهد داد. مسافر میگوید: در همان سال برمکیان سقوط کردند و پیشگویی امام محقق شد. مسافر در ادامه میگوید: امام فرمودند: و از ین عجیبتر من و هارون هستیم که شبیه این دو انگشت هستیم (و امام انگشت سبابه و انگشت وسط را کنار هم گذاشتند). مسافر گفت: معنی سخن امام در مورد هارون را نفهمیدم؛ تا اینکه امام رضا (علیه السلام) رحلت کرد و کنار هارون به خاک سپرده شد. [21]

12.
ولیتعهدی من پیدار نیست
مدینی میگوید: هنگامی که امام رضا (علیه السلام) در مجلس بیعت ولیتعهدی با لباس مخصوص نشسته بودند و سخنرانان صحبت میکردند، نگهای به بعضی از اصحاب خود کردند و دیدند یکی از اصحابشان از این جریان (ولایتعهدی امام) بسیار خرسند و خوشحال است. امام به وی اشاره کرد و او را نزد خود طلبید و درگوشی فرمودند: قلب خود را به این ولیتعهدی مشغول نکن و به آن دل نبند و خوشحالی نکن؛ چرا که این امر باقی نمیماند. [22]

13.
توطئهگران رسوا میشوند
زمانی که مأمون، امام رضا (علیه السلام) را ولیعهد و خلیفه بعد از خود قرار داد، اطرافیان مأمون از کار خلیفه ناراضی بودند و میترسیدند که خلافت از بنی عباس خارج شود و به بنی فاطمه بازگردد. لذا کینه و نفرت از امام رضا داشتند و منتظر فرصت بری ابراز ین نفرت و کینه بودند؛ تا ینکه قرار گذاشتند امام رضا هرگاه وارد بر خلیفه میشود و خادمان پرده را کنار میزنند تا آن حضرت وارد شود، احدی به امام سلام نکند و به یشان احترام نگذارند و پرده را برندارند. بعد از ین تصمیم، امام رضا طبق عادت روزانه وارد دالان شدند، اما آنان برخلاف تصمیم خود، ناخودآگاه پرده را کنار زدند تا امام عبور کند. آنها همدیگر را ملامت کردند که چرا پرده را کنار زدهاند. قرار شد که روز بعد چنین نکنند. روز بعد امام رضا وارد شد و بر وی سلام کردند؛ اما پرده را برنداشتند. در این هنگام باد شدیدی وزید و پرده را از حد معمول خود نیز بالاتر زد و امام وارد شد و هنگام خروج نیز همین اتفاق افتاد. آنان دانستند که امام نزد خداوند جایگاه ویژهی دارد و سپس قرار گذاشتند که به آن حضرت خدمت کنند. [23]

14.
رام شدن درندگان در برابر امام
قضیه زینب کذاب مورد اتفاق ناقلان شیعه و سنی است و گوشهی از عظمت و مقام والی امامت و ولیت تکوینی را به نمیش میگذارد. در نقل این جریان اختلافاتی وجود دارد که به اصل آن لطمه وارد نمیکند. اختلاف در این است که یا این جریان در دوران امام رضا (علیه السلام) رخ داده یا امام هادی7 در خراسان زنی به نام زینب ادعا میکرد که علوی و از نسل فاطمه زهرا3 است. این خبر به امام رضا (علیه السلام) رسید. امام آن زن را احضار کرد و علوی بودن وی را تایید نفرمود. آن زن امام را مسخره کرد و با کمال بیادبی به امام گفت: تو نسب مرا زیر سؤال بردی، من نیز نسب تو را زیر سؤال میبرم. در آن دوران سلطان مکانی داشت که در آن درندگان بودند. آن مکان برای انتقام گرفتن از مفسدان و مجرمان بود. امام رضا (علیه السلام) آن زن را نزد سلطان حاضر کرد و فرمود: این زن دروغگوست و بر علی و فاطمه دروغ میبندد و از نسل این دو نیست. اگر این زن راست گفته و پاره تن فاطمه و علی باشد، بدنش بر درندگان حرام است. پس او را در میان درندگان بیندازید. اگر راستگو باشد، درندگان به وی نزدیک نمیشوند و اگر دروغگو باشد، وی را میدرند. وقتی که زینب کذاب این سخن را شنید، پیش دستی کرد و به امام گفت: اگر راست میگویی، خود تو داخل این گودال شو. امام نیز بیهیچ سخنی وارد گودال شد. مردم و سلطان از بالا نظارهگر ین جریان بودند. زمانی که امام وارد گودال شد، گویا درندگان رام شدند و یک یک نزد امام آمدند و دمهای خودشان را به نشانه تسلیم در برابر امام به زمین گذاشتند و دست و پا و صورت امام را بوسیدند. امام از آنجا بیرون آمد و سلطان دستور داد تا زن را داخل گودال بیندازند. زن امتناع کرد. سلطان دستور داد تا وی را داخل گودال بیندازند و طعمه درندگان شود. بعدها این زن در خراسان به زینب کذاب مشهور شد. [24]مسعودی معتقد است: این قضیه بری امام هادی اتفاق افتاده است. [25] با این حال این واقعه به تعبیر اهل سنت، خبر مشهور نزد شیعه است. [26] بزرگان اهل سنت از جمله ابن حجر هیثمی این قضیه را از بعضی حفاظ اهل سنت نقل کرده[27] و ابو علی عمر بن یحیی علوی نیز این جریان را قطعی دانسته و نقل آن از طریق اهل سنت را تایید کرده است. [28]البته با توجه به بعضی قرائن ممکن است گفته شود این جریان دو مرتبه (هم در زمان امام رضا (علیه السلام) و هم در زمان امام هادی7) اتفاق افتاده است.

15.
پیشگویی چگونگی شهادت
زمانی که مأمون به سبب بیماری نتوانست نماز عید را بخواند، از امام رضا (علیه السلام) درخواست کرد تا نماز را اقامه کند. امام در حالی که پیراهن کوتاه سفید و عمامه سفید پوشیده و در دستش عصا بود، روانه نماز شد و در میان راه با صدای بلند میفرمود: «السلام علی ابوی آدم و نوح، السلام علی ابوی ابراهیم و اسماعیل، السلام علی ابوی محمد و علی، السلام علی عباد الله الصالحین». مردم به طرف امام هجوم میآوردند و دست ایشان را میبوسیدند و ازایشان تجلیل میکردند. در این هنگام به خلیفه خبر رسید که اگر این وضعیت ادامه یابد، خلافت از دست تو خارج میشود. مأمون خود را به سرعت به امام رسانید و نگذاشت امام نماز را بخواند. آن گاه امام مطالبی مهم به هرثمة بن اعین ـ که از خادمان مأمون، اما محب اهل بیت و در خدمت امام رضا (علیه السلام) بود ـ فرمود. هرثمه میگوید: روزی سرورم ابوالحسن رضا مرا طلبید و فرمود: ای هرثمه! میخواهم تو را از مطلبی آگاه سازم که باید نزد تو پنهان بماند و تا زمانی که زنده هستم، آن را بری کسی فاش نکنی، اگر فاش کنی، من دشمن تو پیش خدا خواهم بود. هرثمه گفت: قسم خوردم که تا او زنده است، سخنی نگویم. امام فرمود: ای هرثمه! سفر آخرت و ملحق شدنم به جدم و پدرانم نزدیک شده. همانا من بر اثر خوردن انگور و انار مسموم از دنیا خواهم رفت. خلیفه میخواهد قبر مرا پشت قبر پدرش هارون الرشید قرار دهد، اما خداوند نمیگذارد و زمین اجازه چنین کاری را نمیدهد و هر چه بکوشند تا زمین را حفر کنند (و مرا پشت قبر هارون دفن کنند)، نمیتوانند و این مطلب را بعد خوهای دید. ی هرثمه! همانا محل دفن من در فلان جهت است. پس بعد از وفات و تجهایز من بری دفن، مأمون را از این مسائلی که گفتم، آگاه کن تا مرا بیشتر بشناسد و به مأمون بگو که هر گاه مرا در تابوت گذاشتند و آماده نماز کردند، کسی بر من نماز نخواند؛ تا اینکه عرب ناشناسی به سرعت از صحرا به طرف جنازه من دوید و در حالی که گرد و غبار سفر بر چهره دارد و مرکبش ناله میزند، بر جنازه من نماز میخواند. شما نیز با او به نماز بایستید و پس از نماز مرا در مکانی که مشخص کردهام، دفن کنید. ای هرثمه! وای بر تو که این مطالب را قبل از وفاتم به کسی بگویی.هرثمه میگوید: مدتی نگذشت که تمامی این جریانات اتفاق افتاد و (امام) رضا نزد خلیفه انگور و انار مسموم خورد و از دنیا رفت. هرثمه میگوید: طبق فرمایش امام رضا (که فرمود بعد از وفات و تجهیز جنازهام این مطالب را به مأمون بگو) بر مأمون وارد شده، دیدم که وی در فراق امام رضا (علیه السلام) دستمال در دست دارد و گریه میکند. به وی گفتم: ای خلیفه! اجازه میدهید مطلبی را بگویم؟ مأمون اجازه سخن گفتن داد. گفتم (امام)رضا سرّی را در دوران حیاتش به من فرمود و از من عهد گرفت که آن را تا هنگامی که زنده است، برای کسی بازگو نکنم. آن گاه قضیه را برای مأمون تعریف کردم. وقتی که مأمون از این قضیه خبردار شد، شگفت زده شد و سپس دستور داد جنازه امام تجهیز و آماده شود و همراه وی آماده خواندن نماز برایشان شدیم. در این هنگام فردی ناشناس با همان مشخصاتی که امام گفته بود، از طرف صحرا به سمت جنازه مطهر آمد و با هیچ کس صحبتی نکرد و بر امام نماز خواند و مردم نیز با وی نماز خواندند. خلیفه دستور داد که وی را شناسایی کنند و نزد وی بیاورند، اما اثری از وی و شتر او نبود. سپس خلیفه دستور داد پشت قبر هارون الرشید قبری حفر کنند. هرثمه به خلیفه گفت: یا شما را به سخنان علی بن موسی الرضا آگاه نساختم؟ مأمون گفت: میخواهم ببینم سخن وی راست است یا خیر.در این هنگام نتوانستند قبر را حفر کنند و گویا زمین از صخره سختتر شده بود؛ به گونهی که تعجب حاضران را برانگیخت. مأمون به صدق سخن علی بن موسی الرضا پیبرد و به من گفت مکانی را که علی بن موسی الرضا از آن خبر داده، به من نشان بده. محل را به وی نشان دادم و همین که خاک را کنار زدیم، قبرهای طبقه بندی شده و آماده را دیدیم، با همان مشخصاتی که علی بن موسی الرضا فرموده بود.زمانی که مأمون این وضعیت را دید، بسیار شگفت زده شد. ناگهان آب به اعماق زمین فرو رفت و آن مکان خشکید. سپس امام را داخل قبر گذاشتیم و خاک روی آن ریختیم. بعد از این جریان خلیفه همیشه از چیزی که دیده و از من شنیده بود، با شگفتی یاد میکرد و تأسف و حسرت میخورد و هر گاه با وی خلوت میکردم، از من تقاضا میکرد تا قضیه را تعریف کنم و با تأسف میگفت: )انا لله و انا الیه راجعون(. [29]
مشهد الرضا در کلام اهل سنت
ذهبی در مواضع متعدد از تألیفات خود دربارهی مشهد الرضا چنین اظهار نظر میکند: «و لعلی بن موسی مشهدٌ بطوس یقصدونه بالزیاره»[30]، «و له مشهدٌٍ کبیر بطوس یزار»[31]، «و مشهد مقصودٌ بالزیاره»[32].ابن عماد حنبلی دمشقی نیز میگوید: «و له مشهدٌ کبیر بطوس یزار». [33]برخورد بزرگان اهل سنت با مزار امام رضا (علیه السلام) نیز جالب و شگفتانگیز است؛ مانند بسیار زیارت کردن قبر امام رضااز سوی ابن حبان بستی (354ق) و ابو علی ثقفی (328ق) و تواضع و تضرعات بسیار ابوبکر بن خُزیمه (311ق) که موجب شگفتی شاگردان وی شده بود.

1.
ابوبکر بن خزیمه (311ق) و ابو علی ثقفی (328ق): حاکم نیشابوری میگوید:
«
سَمِعتُ محمد بن المؤمل بن حسین بن عیسی یقول خرجنا مع امام اهل الحدیث ابی بکر بن خزیمه و عدیله ابو علی الثقفی مع جماعة من مشیخنا و هم اذ ذلک متوافرون الی زیارة قبر علی بن موسی الرضا بطوس، قال: فریت من تعظیمه (ابن خُزَیمه) لتلک البقعه و تواضعه لها و تضرعه عندها ماتحیرنا؛ [34] حاکم میگوید: از محمد بن مؤمل شنیدم: روزی با پیشوی اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشیخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر یشان میرفتند. محمد بن مومل میگوید: احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه نزد قبر علی بن موسی همگی را شگفتزده کرده بود.ابن خزیمه نزد اهل سنت جایگاه ویژهی دارد؛ به گونهی که از وی «شیخ الاسلام، امام الائمه، حافظ، حجه، فقیه، بینظیر، زنده کننده سنت رسول الله»، تعبیر کردهاند و او در علم حدیث و فقه و اتقان ضرب المثل است. [35]در مورد ابو علی ثقفی نیز ـ که از نوادگان حجاج بن یوسف است ـ تعابیری چون: «امام، محدث، فقیه، علامه، شیخ خراسان، مدرس فقه شافعی در خراسان، امام در اکثر علوم شرعی، حجت خدا بر خلق در دوران خودش»[36] به کار رفته که نشان دهنده اهمیت و جایگاه این شخصیت نزد عامه است.

2.
ابن حبّان بُستی (354ق): «علی بن موسی الرضا از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. اگر از وی روایتی شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود..... من به دفعات قبر یشان را زیارت کردهام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ میداد، قبر علی بن موسی الرضا را ـ که درود خدا بر جدش و خودش باد ـ زیارت میکردم و برای برطرف شدن مشکلم دعا میکردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل میشد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش ـ که درود خدا بر او اهل بیتش باد ـ بمیراند». [37]ابن حبان بستی نیز از اهل سنت جایگاه والایی دارد؛ به گونهی که از وی به «امام، علامه، حافظ، شیخ خراسان، یکی از استوانههای علم در فقه و لغت و حدیث، و از عقلی رجال» تعبیر کردهاند. [38]این جملات حاکی از نفوذ معنوی امام رضا (علیه السلام) بر قلوب است و پس از گذشت سالیان از شهادت ایشان، قبر و بارگاه ملکوتی ایشان مورد توجه خاص و عام است و کسانی چون ابن خزیمه و ابن حبان علاوه بر زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) به ایشان متوسل میشدند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی خود به این مکان مقدس پناه میبردند.
سخن پایانی
از مطالب یاد شده به دست میآید که نه تنها ساخت بنا بر قبور و زیارت و توسل، امری جایز وکاملاً مرسوم بوده، بلکه مورد تایید قولی و عملی بزرگان اهل سنت از جمله ابن خزیمه و ابن حبان بستی و... بوده و مکرر این اعمال از آنها سر میزده است و آنان از خوان گسترده کرامات آن امام همام نیز بهرهمند میشدند و این امر اساساً به عنوان یک باور و فرهنگ صحیح در میان مسلمین مطرح بوده و این موارد بهترین گواه بر واهی بودن تفکرات و باورهای سست حزب سیاسی وهابیت است. از طرف دیگر، جایگاه اهل پیامبر9 و میزان درخشندگی این خاندان پاک را در میان امت اسلامی به ویژه علمای اهل سنت آشکار میسازد.


پینوشتها
[1].
تتمی جامع الاصول، ابن اثیر جزری، مکتبی النجاریی، مکه، عربستان، چاپ دوم، ج2، ص715، 1403ق.
[2].
مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی، مؤسسه البلاغ، بیروت، لبنان، چاپ اول، ص295، 1419ق.
[3].
مرآة الجنان، یافعی، دارالکتب العلمیی، بیروت لبنان، چاپ اول، ج2، ص10، 1417ق.
[4].
الفصول المهمی، ابن صباغ مالکی، اعلمی، تهران، یران، ص263.
[5].
الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی شافعی، دارالکتاب قم، یران، چاپ اول1423ق.
[6].
جامع کرامات الاولیاء، نبهانی، ص311، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، ص312و313، 1414ق.
[7].
الانوار القدسیه، سنهوتی شافعی، ص39، انتشارات السعادی، مصر.
[8].
سبائک الذهب فی معرفی قبائل العرب، ابوالفوز سؤیدی، المکتبه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ص334.
[9].
نزهة الجلیس، عباس بن نور الدین مکّی، قاهره، مصر، ج2، ص105.
[10].
روضة الاحباب، عطاء الله بن فضل الله شیرازی، ص43، استامبول، ترکیه؛ مفتاح النجاة فی مناقب آل العبا، محمد خان بن رستم بدخشی، مخطوط، ص176، به نقل از احقاق الحق، ج12، ص364؛ تاریخ الاسلام و الرجال، شیخ عثمان سراج الدین حنفی، ص369، مخطوط، به نقل از احقاق الحق، ج12، ص348.
[11].
روضة الاحباب، ج4، ص43؛ مفتاح المعارف، مولوی عبد الفتاح حنفی هندی، مخطوط، ص79، بنقل از احقاق الحق، ج12، ص553.
[12].
احقاق الحق، شهاید قاضی نور الله شوشتری، ج12، ص343، به نقل از محمد خواجه پارسی بخاری، فصل الخطاب.
[13].
الفصول المهمی، ص245؛ نور الابصار، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول1418ق، ص243؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص311؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص314.
[14].
الفصول المهمه، ص246؛ نور الابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312.
[15].
نورالابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص313؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص315، 316.
[16].
الفصول المهمه، ص247؛ نورالابصار، ص243؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص319.
[17].
الفصول المهمه، ص246، نورالابصار، ص243؛ اخبار الدول و آثار الاول، بغداد، عراق، بیتا، ص114؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص313، الاتحاف، بحب الاشراف، ص316.
[18].
نور الابصار، ص243؛ مفتاح النجاة، ص76؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص318.
[19].
الصواعق المحرقه، ابن حجر هایثمی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ص122؛ الفصول المهمه، ص247؛ نورالابصار، ص243؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص311؛ نتیج الافکار القدسیه، سید مصطفی بن محمد العروس مصری، دمشق، سوریه، بیتا، ج1، ص80؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص318؛ الانوار القدسیه، ص39.
[20].
الصواعق المحرقه، ص122؛ الفصول المهمه، ص246؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ مفتاح النجاة، ص376؛ وسیلة المال، ابن کثیر حضرمی، مکتبه الظاهریه، دمشق، سوریه، بیتا، ص212؛ نورالابصار، ص243؛ جامع کرامات الاولیا، ج2، ص311؛ نتیج الافکار القدسیه، ج1، ص80؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص316؛ وسیلة النجاة، محمد مبین هندی، الکهنو، هند، بیتا.
[21].
الفصول المهمه، ص245؛ نورالابصار، ص243؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص314.
[22].
الفصول المهمه، ص256؛ مفتاح النجاة، ص178.
[23].
نور الابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312؛ مطالب السؤول، ص297؛ الفصول المهمه، ص244 ـ 245؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص313.
[24].
لفرج بعد الشدی، قاضی ابو علی تنوخی، دارالصباعی المحمدیی قاهره، مصر، چاپ اول 1375ق، ج4، 172ـ173؛ مطالب السؤول، ص297.
[25].
مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، ج4، ص86.
[26].
الفرج بعد الشده، ج4، ص172.
[27].
الصواعق المحرقه، ص205.
[28].
الفرج بعد الشده، ج4، ص173.
[29].
الفصول المهمه، ص261؛ نورالابصار، ص244؛ مطالب السؤول، ص300؛ الکواکب الدریه، شیخ عبد الرؤوف مناوی، الازهریی، مصر، بیتا، ج1، ص256؛ مفتاح النجاة، ص82؛ الانوار القدسیه، ص39.
[30].
سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، چاپ یازدهم 1417ق، ج9، 393.
[31].
العبر، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1، ص266.
[32].
تاریخ الاسلام، حوادث، 201 تا210، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول 1420ق، ص272.
[33].
شذارت الذهب، دار بن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول 1406ق، ج3، ص14.
[34].
تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1404ق، ج7، 339.
[35].
سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج14، ص365و377.
[36].
سیر اعلام النبلاء، ج15، ص280ـ282.
[37].
کتاب الثقات، ابن حبان بستی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1393ق، ج8، ص475.
[38].
سیر اعلام النبلاء، ج16، ص92؛ النجوم الزاهره، ابن تغری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1413ق، ج3، ص342؛ الوافی بالوفیات، صفدی، جمعی از مستشرقین، بیتا، 1411ق، ج2، ص317؛ الطبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیة، بیروت، لبنان، بیتا، ج3، ص131؛ الانساب، سمعانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1408ق، ج2، ص209.

ویژه میلادامام رضاعلیه السلام ۲

ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا
...
میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.

-
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
---
ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا-ع مبارک.

-
امام رضا-ع:هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه
برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه.
...
میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد،
نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا-ع مبارک باد.

-
از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند
...
میلاد نور مبارک

-
امام رضا-ع:خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن
زیاد از همنوعان را دشمن می دارد.
...
میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس،
برشما و خانواده ی گرامیتان، تبریک و تهنیت.

-
امام رضا-ع:هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود، در روزی
که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد.
...
اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن.
-
به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده ... که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد

-
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند
...
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد.

-
حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
...
میلاد نور مبارک

-
امام رضا-ع:مؤمن کسی است که چون نیکی کند مسرور می شود
و چون بدی کند، استغفار می کند.
...
خدایا بحق این امام همام، شادی و سرور واقعی و دائمی را
در دلهای ما برقرار ساز/آمین.

-
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
...
بهترین شادباش ها تقدیم به شما، بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا-ع

-
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
امام رضا-ع فرمود: باید هریک از شماها امر به معروف و نهی از منکر نمایید، وگرنه
شرورترین افراد بر شما تسلط یافته و آنچه که خوبان شما،دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.
امام رضا-ع فرمود: اولین عملی که از انسان محاسبه و بررسی می شود نماز است، چنانچه
صحیح و مقبول واقع شود بقیه ی اعمال و عبادات قبول میگردد وگرنه مردود خواهند شد.
امام رضا-ع فرمود: دین ندارد، کسی که ورع ندارد.
(
ورع یعنی: انجام واجبات الهی و پرهیز از گناهان. ورع مرحله ی بالاتری از تقوا است.)
امام رضا-ع می فرماید:بیماری برای مؤمن، رحمت و موجب پاک شدن است و برای کافر، عذاب و لعنت است،
و بیماری از مؤمن زائل نمی شود تا اینکه گناهی بر گردن او نماند.

ویژه میلادامام رضاعلیه السلام ۱

اس ام اس ولادت امام رضا(ع)


ای پسر فاطمه، نور هدیسبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا
...
میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات
آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
...
ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا(ع) مبارک.
اس ام اس و پیامک ولادت امام رضا (ع)


امام رضا-ع:
هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه
برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه.
...
میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد،
نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا(ع) مبارک باد.


از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند
با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند
...
میلاد نور مبارک

امام رضا-ع:
خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن
زیاد از همنوعان را دشمن می دارد.
...
میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس،
برشما و خانواده ی گرامی مبارک باد.


کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
ام اس تولد امام رضا


هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
...
میلاد نور مبارک
اس ام اس تولد امام رضا


به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده ... که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد

ویژه میلادامام رضاعلیه السلام

 زندگینامه امام رضا علیه السلام

 

 

نام: على.
کنیه: ابوالحسن (چون کنیه امام موسى کاظم (ع) نیز ابوالحسن است، به امام رضا(ع) ابوالحسن ثانى نیز گفته مى‏شود).
القاب: رضا، صابر، رضى، وفى، فاضل و صدیق.
از میان لقب‏هاى فوق، «رضا» شهرت بیشترى دارد. علت این که آن حضرت را «رضا» نامیده‏اند، این است که پسندیده خدا در آسمان و مورد خشنودى رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) در زمین بوده و دوستان و دشمنان به اتفاق از وى خشنود و راضى بودند.
منصب: معصوم دهم و امام هشتم شیعیان.
همچنین به مدت سه سال ولیعهد مأمون عباسى بود.
تاریخ تولد: یازدهم ذیقعده سال 148 هجرى.
برخى مورخان تاریخ تولد آن حضرت را سال 151 هجرى و برخى دیگر سال 153 هجرى، پنج سال پس از وفات امام جعفر صادق(ع) دانسته‏اند.
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: ابوالحسن، موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على‏بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: نجمه. نام‏هاى دیگرى نیز براى او نقل شده است؛ مانند: تکتم، اروى، سکن، ام البنین، شقرا، خیزران، سمانه، صقر و طاهره.
این بانوى فاضله که با تربیت حمیده -مادر امام موسى کاظم(ع)- به کمالات انسانى و اخلاق اسلامى دست یافته بود، بهترین زنان عصر خویش در تعقل، دیندارى و حیا بود.
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام موسى کاظم (ع)، در رجب سال 183، تا سال 203 هجرى، به مدت بیست سال. آن حضرت در سن 35 سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ماه صفر سال 203 هجرى به وسیله زهرى که مأمون عباسى در خراسان به آن‏حضرت خورانید. حضرت رضا (ع) در هنگام شهادتش، 55 ساله بود. برخى سال شهادت آن حضرت رإ؛ ح‏ح سال 205 و برخى 201 هجرى دانسته‏اند.
محل دفن: مشهد مقدس (در استان خراسان، در کشور ایران).
همسران: 1. سبیکه یا خیزران، مادر امام محمد تقى (ع). 2. ام حبیبه (دختر مأمون). و چند ام ولد.
فرزندان: 1. امام محمد تقى (ع) که پس از شهادت پدرش، در سن هفت سالگى به امامت رسید.
علماى شیعه ایشان را تنها فرزند امام رضا (ع) دانسته‏ اند؛ اما در برخى منابع، فرزندان دیگرى نیز براى آن حضرت ذکر شده است که عبارتند از: 2. ابو محمد حسن. 3. جعفر. 4. ابراهیم. 5. حسن. 6. عایشه. 7. فاطمه.
پس از نبرد میان امین و مأمون، فرزندان هارون الرشید، براى به دست آوردن منصب خلافت و پیروزى نهایىِ مأمون بر امین، در سال 201 هجرى امام رضا (ع) به اجبار و اکراه مأمون به ولایت‏عهدى وى برگزیده شد. مأمون با این که در ظاهر براى امام رضا (ع) احترام ویژه‏اى قائل بود و ایشان را بر همگان، از جمله علویان و عباسیان، مقدم مى‏داشت، اما در ضمیر خود، به مقام علمى و اجتماعى آن حضرت حسد مى‏برد و کینه ایشان را در دل داشت. سرانجام نیز با توطئه‏اى پنهان، آن حضرت را به شهادت رساند.
رویدادهاى مهم
1. زندانى و مسموم شدن امام‏کاظم(ع)، پدر امام‏رضا(ع)، به‏دستور هارون‏الرشید.
2. جنگ خونین میان مأمون و امین، فرزندان هارون الرشید، و نذر مأمون مبنى بر واگذارىِ أمر خلافت به افضل آل ابى‏طالب (ع) در صورت پیروزى بر امین.
3. پیروزىِ مأمون بر امین و گسترش سیطره مأمون بر آفاق اسلامى و قصد ظاهرى او بر وفاى به نذر.
4. درخواست مأمون از امام رضا(ع) براى رفتن از مدینه به خراسان، درسال 200 هجرى.
5. حرکت امام رضا (ع) از مدینه و گذشتن از شهرهاى بصره، بغداد، قم و نیشابور و رسیدن به مرو (مقر حکومت مأمون).
6. استقبال بى‏نظیر مسلمانان شهرهاى بین راه (مانند قم و نیشابور) از امام‏رضا(ع) و ظهور کرامات و معجزات فراوان از آن حضرت.
7. استقبال مأمون از امام رضا (ع) و مراعات احترام آن حضرت و مقدم داشتن ایشان بر علویان و عباسیان.
8. وادار کردن امام رضا (ع)، توسط مأمون براى پذیرش ولایت‏عهدى.
9. پذیرفتن امام رضا (ع)، ولایت‏عهدىِ مأمون را مشروط بر عدم دخالت در امور کشوردارى، در سال 201 هجرى.
10. ضرب سکه به‏نام امام‏رضا(ع) و خواندن خطبه به‏نام آن‏حضرت، در منابر و محافل، و بزرگ آوازه نمودن مقام ایشان در شهرهاى مختلف اسلامى به‏دستور مأمون.
11. تزویج ام حبیبه، دختر مأمون به امام رضا (ع) و نامزدىِ ام الفضل براى امام‏محمد تقى (ع)، توسط مأمون عباسى.
12. دستور مأمون به مردم مبنى بر کنار گذاشتن بدعت عباسیان در پوشیدن لباس سیاه و تغییر آن به جامه سبز.
13. تشکیل جلسه‏هاى مناظره امام رضا (ع) با رؤساى مذاهب وادیان (مسیحیت، یهودیت، صابئین، زرتشتى و...) درباره مسائل کلامى، به دستور مأمون.
14. انتقال مقر خلافت و تشکیلات حکومتىِ مأمون از مرو به بغداد به خواست امام رضا (ع).
15. خروج امام رضا (ع) به همراه مأمون، فضل بن سهل و تمامىِ دست اندر کاران حکومتى از مرو.
16. سوءقصد به فضل بن سهل و کشته شدن او در حمام سرخس، به توطئه مأمون، در سال 203 هجرى.
17. نصیحت امام رضا (ع) به مأمون در مراعات شؤونات دینى و مردمى.
18. حسد وکینه تدریجىِ مأمون به امام رضا (ع) و پنهان نگه داشتن آن.
19. مسمومیت و شهادت امام رضا (ع) به دستور پنهانىِ مأمون، در روز آخر صفر سال 203 هجرى.
20. سوگوارى و غمگین شدن ظاهرىِ مأمون در شهادت امام رضا (ع) و به خاک‏سپارى آن حضرت در کنار قبر هارون الرشید، در قریه سناباد، از دهستان نوقان (مشهد کنونى).  

 

کتابخانه امام رضا علیه السلام

·                                

·                                   آموزه های رضوی

·                                

·                                   تاریخ و سیره

·                                

·                                   حکایات

·                                

·                                   زیارت

·                                

·                                   شعر،ادب و هنر

·                                

  کرامات رضوی 

 

    خلاصه ای اززندگانی امام رضا(ع)

 سفر تاریخی امام رضا (ع)

   داستان هایی از سیره حضرت

  ابعاد شخصیتى

   القاب آفتاب خراسان

  آداب زیارت

   شفایافتگان

 شعر رضوی

  هنرهای رضوی

 کتابشناسی 

   آراء مختلف درباره شهادت امام(ع)

 فروغی از سیمای امام جواد(ع)

  هدایت های امام رضا(ع)

 دیدگاه شخصیتها

  یاران حضرت رضا علیه السلام

 

 

وبلاگ امام رضا

 
 
  • زندگانی امام رضا(ع)
  • حریم رضوی
  • تصاویر
  • مشهد مقدس
  • ادعیه، احادیث، سیره و سخنان ائمه(ع)
  • دریافت فایل
  • توضیح المسائل
  • ویژه بانوان
  • کودکان و نوجوانان
  • تغذیه و سلامتی
  • ارتباط با ما
  • کتابخانه الکترونیکی
  • بخش هنری
  • مسابقات
  • درد دل ها
  • مقالات 
  • اس ام اس ولادت امام رضا(ع) ای پسر فاطمه، نور هدیسبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاکتر از آینه ها می شود ای گل گلزار خدا، یا رضا آینه ی قبله نما یا رضا ... میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد. السلام ای حضرت سلطان عشق یا علی موسی الرضا ای جان عشق السلام ای بهر عاشق سرنوشت السلام ای تربتت باغ بهشت ... ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا(ع) مبارک. اس ام اس و پیامک ولادت امام رضا (ع) امام رضا-ع: هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه. ... میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد، نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا(ع) مبارک باد. از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند ... میلاد نور مبارک امام رضا-ع: خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن زیاد از همنوعان را دشمن می دارد. ... میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس، برشما و خانواده ی گرامی مبارک باد. کاش من یک بچه آهو می شدم می دویدم روز و شب در دشتها توی کوه و دشت و صحرا روز و شب می دویدم تا که می دیدم تو را ام اس تولد امام رضا هر چند حال و روز زمین و زمان بد است یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای آنجا برای عشق شروعی مجدد است حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم ... میلاد نور مبارک اس ام اس تولد امام رضا به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده ... که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاکتر از آینه ها می شود ای گل گلزار خدا، یا رضا آینه ی قبله نما یا رضا ... میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد. - السلام ای حضرت سلطان عشق یا علی موسی الرضا ای جان عشق السلام ای بهر عاشق سرنوشت السلام ای تربتت باغ بهشت --- ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا-ع مبارک. - امام رضا-ع: هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه. ... میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد، نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا-ع مبارک باد. - از عرش سلام سرمدی آوردند ..... آیینه ی حُسن سرمدی آوردند با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت ..... یک دسته گل محمدی آوردند ... میلاد نور مبارک - امام رضا-ع: خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن زیاد از همنوعان را دشمن می دارد. ... میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس، برشما و خانواده ی گرامیتان، تبریک و تهنیت. - امام رضا-ع: هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود، در روزی که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد. ... اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن. - به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده ... که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد - نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند مردم صدای آمدنت را شنیده اند زیباتر از همیشه شده آستان تو آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند ... ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد. - حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم ... میلاد نور مبارک - امام رضا-ع: مؤمن کسی است که چون نیکی کند مسرور می شود و چون بدی کند، استغفار می کند. ... خدایا بحق این امام همام، شادی و سرور واقعی و دائمی را در دلهای ما برقرار ساز/آمین. - کاش من یک بچه آهو می شدم می دویدم روز و شب در دشتها توی کوه و دشت و صحرا روز و شب می دویدم تا که می دیدم تو را ... بهترین شادباش ها تقدیم به شما، بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا-ع - شمع جمع شاپرکهایی رضا ای کلید ساده مشکل گشا آن گل زیبا گل خوشبو تویی ای رضا جان، ضامن آهو تویی با نگاهت چون کبوتر کن، مرا تا بگیرم اوج، خوشحال و رها امام رضا-ع فرمود: باید هریک از شماها امر به معروف و نهی از منکر نمایید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلط یافته و آنچه که خوبان شما،دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد. امام رضا-ع فرمود: اولین عملی که از انسان محاسبه و بررسی می شود نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود بقیه ی اعمال و عبادات قبول میگردد وگرنه مردود خواهند شد. امام رضا-ع فرمود: دین ندارد، کسی که ورع ندارد. ( ورع یعنی: انجام واجبات الهی و پرهیز از گناهان. ورع مرحله ی بالاتری از تقوا است.) امام رضا-ع می فرماید: بیماری برای مؤمن، رحمت و موجب پاک شدن است و برای کافر، عذاب و لعنت است، و بیماری از مؤمن زائل نمی شود تا اینکه گناهی بر گردن او نماند. کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت دوران پر برکت و همراه با کرامات و وقیعی که قبل و بعد از ولادت امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو و مدت امامت ایشان رخ داد، جملگی دلالت بر عظمت بیکران امام رضا (علیه السلام) دارد. رویت آن از زبان بزرگان اهل سنّت جالب و شنیدنی و البته شگفتانگیز است. آنچه پیش روی دارید، گوشهی از سخنان بزرگان اهل سنت درباره امام رضا است که در منابع معتبر آنها نقل شده و تأثیر به سزایی در نزدیک کردن دیدگاه اهل سنت به دیدگاه شیعه درباره کرامت، شفاعت، توسل و زیارت قبور و... دارد. بزرگان اهل سنت با اعتراف به جایگاه والی امام رضا (علیه السلام)، سخنان و اعترافهای شگفتی درباره ابعاد معنوی آن حضرت داشتهاند که آنها را نقل میکنیم. 1. مجدالدین ابن اثیر جَزَری (606ق): «ابوالحسن علی بن موسی... معروف به رضا...، مقام و منزلت ایشان همانند پدرشان موسی بن جعفر است. امامت شیعه در زمان علی بن موسی به ایشان منتهای میشد، فضایل وی قابل شمارش نیست. خداوند رحمت خود و رضوان خود را بر ایشان بفرستد». [1] 2. محمد بن طلحه شافعی(652ق): «سخن در امیرالمؤمنین علی و زین العابدین علی گذشت و ایشان علی الرضا سومین آنهاست. کسی که در شخصیت ایشان تأمل کند، در مییابد که علی بن موسی وارث امیرالمؤمنین علی و زین العابدین علی است، و حکم میکند که ایشان سومین علی است. ایمان و جایگاه و منزلت ایشان فراوانی اصحاب ایشان، باعث شد تا مأمون وی را در امور حکومت شریک کند و ولایت عهدی را به ایشان بسپارد... ». [2] 3. عبدالله بن اسعد یافعی شافعی (768ق): «وی امام جلیل و بزرگوار از سلاله بزرگان و اهل کرم ابوالحسن علی بن موسی الکاظم است. وی یکی از دوازده امام شیعیان است که اساس مذهب بر نظریات ایشان است. وی صاحب مناقب و فضایل است». [3] 4. ابن صبّاغ مالکی (855ق) به نقل از بعضی از اهل علم: «علی بن موسی الرضا داری والاترین و وافرترین فضایل و کرامات و برخوردار از برترین اخلاق و صورت و سیرت است که از پدرانش به ارث برده است... ». [4] 5. عبدالله بن محمد عامر شبراوی شافعی (1172ق): «هشتمین امام علی بن موسی الرضاست که مناقب والا و صفات اولیا و کرامت نبوی وی قابل شمارش و توصیف نیست... ». [5] 6. یوسف بن اسماعیل نبهانی (1350ق): «علی بن موسی از بزرگان ائمه و چراغان امت از اهل بیت نبوی و معدن علم و عرفان و کرم و جوانمردی بود. وی جایگاه والایی دارد و نام وی شهره است و کرامات زیادی دارد... ». [6] 7. شیخ یاسین بن ابراهیم سنهوتی شافعی: « امام علی بن موسی الرضا (رضی الله عنه) از بزرگان و از بهترین سلاله است و خداوند با خلق چنین فردی قدرت خود را به نمایش گذاشته. هیچ فردی علی بن موسی را نمیتواند درک کند. وی والا مقام و در فضایل شهره است و کرامات بسیاری دارد... ». [7] 8. ابوالفوز محمد بن امین بغدادی سُوِیدی: «ایشان در مدینه به دنیا آمد و کرامات ایشان بسیار و مناقبش مشهور است؛ به گونهی که قلم از وصف تمامی آن عاجز است... ». [8] 9. عباس بن علی بن نور الدین مکّی: «فضایل علی بن موسی هیچ حد و حصری نداشته... ». [9] گوشهی از کرامات امام رضا (علیه السلام) 1. بشارت پیامبر به حمیده امام رضا به برکت سفارش پیغمبر و عنایت ایشان به دنیا آمدند. در نقلهای اهل سنت چنین آمده: زمانی که حمیده مادر امام کاظم، کنیزی به نام نجمه را از بازار خریداری کرد، پیامبر را در خواب دید که به ایشان فرمود: «این کنیز را به فرزندت (امام کاظم) هدیه کن؛ همانا از این کنیز، فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین اهل زمین است». حمیده نیز چنین کرد و امام، نام نجمه را به طاهره تغییر داد. [10] 2. معجزهی در دوران حمل مادر بزرگوار ایشان میفرمید: هنگام حاملگی، سنگینی حمل را احساس نکردم و هنگام خواب، صدای تسبیح و تهلیل و تقدیس وی را میشنیدم. [11] 3. مناجات امام در دوران طفولیت مادر بزرگوار امام در ادامه میفرماید: زمانی که ایشان به دنیا آمد، در حالی که دستانش را روی زمین گذاشته و سر مبارکشان را به طرف آسمان بلند کرده بود، لبانش تکان میخورد، گویا مناجات خدا میکرد. در این حال پدر بزرگوارش آمد و به من گفت: «هنیئا لک کرامة ربَّکِ عزّوجل؛ مبارک باد بر تو کرامت خداوند». در این حال فرزند را به ایشان داد و ایشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند و با آب فرات کام دهانش را برداشت. [12] 4. هارون بر من چیره نمیشود صفوان بن یحیی میگوید: بعد از شهادت امام کاظم و امامت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از توطئه دوباره هارون علیه امام رضا (علیه السلام) میترسیدیم. موضوع را به امام گفتیم. امام فرمود: هارون تلاش خود را انجام میدهد، ولی کاری از پیش نمیبرد. صفوان میگوید: یکی از معتمدین برایم نقل کرد: یحیی بن خالد برمکی به هارون الرشید گفت: علی بن موسی ادعای امامت میکند (و با این سخن قصد تحریک هارون را داشت). هارون در جواب گفت: آنچه با پدرش انجام دادیم، بس است. آیا میخواهیم همه آنها را بکشیم؟![13] 5. محل دفن من و هارون یکی است موسی بن عمران میگوید: روزی علی بن موسی الرضا را در مسجد مدینه، در حالی دیدم که هارون مشغول سخنرانی بوده امام به من فرمود: روزی را خواهی دید که من و هارون در یک جا به خاک سپرده میشویم. [14] امام در مکه نیز به این مهم اشاره میکند. حمزه بن جعفر ارجانی میگوید: هارون الرشید از یک درب و علی بن موسی الرضا از در دیگر مسجد الحرام خارج شدند. در این هنگام امام رضا (علیه السلام) به هارون اشاره کرد و فرمود: الآن از هم دور هستیم، ولی ملاقاتمان نزدیک است. ای طوس! همانا من و او را یک جا جمع میکنی. [15] 6. مأمون، امین را میکشد حسین بن یاسر میگوید: روزی علی بن موسی الرضا به من فرمود: همانا عبدالله (مأمون) برادرش محمد (امین) را خواهد کشت. از امام پرسیدم: یعنی عبدالله بن هارون، محمد بن هارون را خواهد کشت؟ امام فرمودند: بله، عبدالله مأمون، محمد امین را خواهد کشت. طبق پیشگویی امام این اتفاق افتاد. [16] 7. همسرت دوقلو میزاید بکر بن صالح میگوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و به وی گفتم: همسرم ـ که خواهر محمد بن سنان از خواص و شیعیان شماست ـ حامله است و از شما میخواهم دعا کنید تا خداوند فرزند پسری به من دهد. امام فرمود: دو فرزند در راه است. از نزد امام رفتم و پیش خود گفتم: اسم یکی را محمد و دیگری را علی میگذارم. در این هنگام امام مرا فراخواند و بدون اینکه از من چیزی بپرسد، به من فرمود: اسم یکی را علی و دیگری را امّ عمرو بگذار. وقتی که به کوفه رسیدم، همسرم یک پسر و یک دختر به دنیا آورده بود و اسم آنها را همان گونه که امام فرموده بود، گذاشتم. به مادرم گفتم: معنی امّ عمرو چیست؟ پاسخ داد: مادر بزرگت امّ عمرو نام داشت. [17] 8. جعفر به زودی ثروتمند میشود حسین بن موسی میگوید: عدهی از جوانان بنی هاشم بودیم که نزد امام رضا نشسته بودیم که جعفر بن عمر علوی با شکل و قیافه فقیرانه بر ما گذشت. بعضی از ما با نگاه مسخرهآمیزی به حالت وی نگریستیم. امام رضا (علیه السلام) فرمود: به زودی میبینید زندگی وی تغییر کرده، اموالش زیاد، خادمانش بسیار و ظاهرش آراسته شده است. حسین بن موسی میگوید: پس از گذشت یک ماه، والی مدینه عوض شد و او نزد ین والی مقام و منزلت خاصی پیدا کرد و زندگیاش همانگونه که امام فرموده بود، تغییر کرد و بعد از آن جعفر بن عمر علوی را احترام و برای وی دعا میکردیم. [18] 9. خود را بری مرگ آماده کن! حاکم نیشابوری به سند خودش از سعید بن سعد نقل میکند که روزی امام رضا (علیه السلام) به مردی نگهای کرد و به او فرمود: «یا عبدالله اوص بما ترید و استعد لما لابد منه فمات الرجل بعد ذلک بثلاثة یام[19]؛ ی بنده خدا! وصیت خود را بکن و خود را بری چیزی که گریزی از آن نیست (مرگ)، آماده کن». راوی میگوید: آن مرد پس از سه روز از دنیا رفت. 10. خواب ابوحبیب حاکم نیشابوری به سند خود از ابوحبیب نقل میکند: روزی رسول الله را در خواب ـ در منزلی که حجاج در آن اتراق میکنند ـ دیدم، به ایشان سلام کردم. نزد ایشان ظرفی از خرمی مدینه ـ که خرمی صیحانی نام داشت ـ بود. ایشان به من هیجده خرما دادند و من خوردم. پس از پایدار شدن مزه خرما در دهانم بود و آرزو میکردم دوباره از آن بخورم. پس از بیست روز ابوالحسن علی بن موسی الرضا از مدینه به مکه آمد و در آن مکان نزول کرد و مردم برای دیدار وی شتافتند. من نیز به آنجا رفتم و دیدم یشان در همانجیی که پیامبر را در خواب دیدم، نشسته است: در حالی که ظرفی پر از خرمهای مدینه و خرمی صیحانی نزد او بود. به امام سلام کردم و یشان مرا نزد خود فراخواند و مشتی از خرما به همان مقداری که پیامبر در خواب به من عطا فرموده بود، به من داد. به ایشان عرض کردم: زیادتر خرما بدهید. امام فرمود: اگر رسول الله زیادتر میداد، من هم به تو زیادتر میدادم. [20] 11. سقوط دولت برمکیان مسافر میگوید: در سرزمین منی نزد امام نشسته بودیم. ناگهان یحیی بن خالد برمکی، در حالی که صورتش پوشیده و گرد و غبار بر آن نشسته بود، وارد مجلس شد. امام خطاب به ما فرمود: اینها بیچارگانی هستند که نمیدانند در این سال چه اتفاقی بری آنها رخ خواهد داد. مسافر میگوید: در همان سال برمکیان سقوط کردند و پیشگویی امام محقق شد. مسافر در ادامه میگوید: امام فرمودند: و از ین عجیبتر من و هارون هستیم که شبیه این دو انگشت هستیم (و امام انگشت سبابه و انگشت وسط را کنار هم گذاشتند). مسافر گفت: معنی سخن امام در مورد هارون را نفهمیدم؛ تا اینکه امام رضا (علیه السلام) رحلت کرد و کنار هارون به خاک سپرده شد. [21] 12. ولیتعهدی من پیدار نیست مدینی میگوید: هنگامی که امام رضا (علیه السلام) در مجلس بیعت ولیتعهدی با لباس مخصوص نشسته بودند و سخنرانان صحبت میکردند، نگهای به بعضی از اصحاب خود کردند و دیدند یکی از اصحابشان از این جریان (ولایتعهدی امام) بسیار خرسند و خوشحال است. امام به وی اشاره کرد و او را نزد خود طلبید و درگوشی فرمودند: قلب خود را به این ولیتعهدی مشغول نکن و به آن دل نبند و خوشحالی نکن؛ چرا که این امر باقی نمیماند. [22] 13. توطئهگران رسوا میشوند زمانی که مأمون، امام رضا (علیه السلام) را ولیعهد و خلیفه بعد از خود قرار داد، اطرافیان مأمون از کار خلیفه ناراضی بودند و میترسیدند که خلافت از بنی عباس خارج شود و به بنی فاطمه بازگردد. لذا کینه و نفرت از امام رضا داشتند و منتظر فرصت بری ابراز ین نفرت و کینه بودند؛ تا ینکه قرار گذاشتند امام رضا هرگاه وارد بر خلیفه میشود و خادمان پرده را کنار میزنند تا آن حضرت وارد شود، احدی به امام سلام نکند و به یشان احترام نگذارند و پرده را برندارند. بعد از ین تصمیم، امام رضا طبق عادت روزانه وارد دالان شدند، اما آنان برخلاف تصمیم خود، ناخودآگاه پرده را کنار زدند تا امام عبور کند. آنها همدیگر را ملامت کردند که چرا پرده را کنار زدهاند. قرار شد که روز بعد چنین نکنند. روز بعد امام رضا وارد شد و بر وی سلام کردند؛ اما پرده را برنداشتند. در این هنگام باد شدیدی وزید و پرده را از حد معمول خود نیز بالاتر زد و امام وارد شد و هنگام خروج نیز همین اتفاق افتاد. آنان دانستند که امام نزد خداوند جایگاه ویژهی دارد و سپس قرار گذاشتند که به آن حضرت خدمت کنند. [23] 14. رام شدن درندگان در برابر امام قضیه زینب کذاب مورد اتفاق ناقلان شیعه و سنی است و گوشهی از عظمت و مقام والی امامت و ولیت تکوینی را به نمیش میگذارد. در نقل این جریان اختلافاتی وجود دارد که به اصل آن لطمه وارد نمیکند. اختلاف در این است که یا این جریان در دوران امام رضا (علیه السلام) رخ داده یا امام هادی7 در خراسان زنی به نام زینب ادعا میکرد که علوی و از نسل فاطمه زهرا3 است. این خبر به امام رضا (علیه السلام) رسید. امام آن زن را احضار کرد و علوی بودن وی را تایید نفرمود. آن زن امام را مسخره کرد و با کمال بیادبی به امام گفت: تو نسب مرا زیر سؤال بردی، من نیز نسب تو را زیر سؤال میبرم. در آن دوران سلطان مکانی داشت که در آن درندگان بودند. آن مکان برای انتقام گرفتن از مفسدان و مجرمان بود. امام رضا (علیه السلام) آن زن را نزد سلطان حاضر کرد و فرمود: این زن دروغگوست و بر علی و فاطمه دروغ میبندد و از نسل این دو نیست. اگر این زن راست گفته و پاره تن فاطمه و علی باشد، بدنش بر درندگان حرام است. پس او را در میان درندگان بیندازید. اگر راستگو باشد، درندگان به وی نزدیک نمیشوند و اگر دروغگو باشد، وی را میدرند. وقتی که زینب کذاب این سخن را شنید، پیش دستی کرد و به امام گفت: اگر راست میگویی، خود تو داخل این گودال شو. امام نیز بیهیچ سخنی وارد گودال شد. مردم و سلطان از بالا نظارهگر ین جریان بودند. زمانی که امام وارد گودال شد، گویا درندگان رام شدند و یک یک نزد امام آمدند و دمهای خودشان را به نشانه تسلیم در برابر امام به زمین گذاشتند و دست و پا و صورت امام را بوسیدند. امام از آنجا بیرون آمد و سلطان دستور داد تا زن را داخل گودال بیندازند. زن امتناع کرد. سلطان دستور داد تا وی را داخل گودال بیندازند و طعمه درندگان شود. بعدها این زن در خراسان به زینب کذاب مشهور شد. [24] مسعودی معتقد است: این قضیه بری امام هادی اتفاق افتاده است. [25] با این حال این واقعه به تعبیر اهل سنت، خبر مشهور نزد شیعه است. [26] بزرگان اهل سنت از جمله ابن حجر هیثمی این قضیه را از بعضی حفاظ اهل سنت نقل کرده[27] و ابو علی عمر بن یحیی علوی نیز این جریان را قطعی دانسته و نقل آن از طریق اهل سنت را تایید کرده است. [28] البته با توجه به بعضی قرائن ممکن است گفته شود این جریان دو مرتبه (هم در زمان امام رضا (علیه السلام) و هم در زمان امام هادی7) اتفاق افتاده است. 15. پیشگویی چگونگی شهادت زمانی که مأمون به سبب بیماری نتوانست نماز عید را بخواند، از امام رضا (علیه السلام) درخواست کرد تا نماز را اقامه کند. امام در حالی که پیراهن کوتاه سفید و عمامه سفید پوشیده و در دستش عصا بود، روانه نماز شد و در میان راه با صدای بلند میفرمود: «السلام علی ابوی آدم و نوح، السلام علی ابوی ابراهیم و اسماعیل، السلام علی ابوی محمد و علی، السلام علی عباد الله الصالحین». مردم به طرف امام هجوم میآوردند و دست ایشان را میبوسیدند و ازایشان تجلیل میکردند. در این هنگام به خلیفه خبر رسید که اگر این وضعیت ادامه یابد، خلافت از دست تو خارج میشود. مأمون خود را به سرعت به امام رسانید و نگذاشت امام نماز را بخواند. آن گاه امام مطالبی مهم به هرثمة بن اعین ـ که از خادمان مأمون، اما محب اهل بیت و در خدمت امام رضا (علیه السلام) بود ـ فرمود. هرثمه میگوید: روزی سرورم ابوالحسن رضا مرا طلبید و فرمود: ای هرثمه! میخواهم تو را از مطلبی آگاه سازم که باید نزد تو پنهان بماند و تا زمانی که زنده هستم، آن را بری کسی فاش نکنی، اگر فاش کنی، من دشمن تو پیش خدا خواهم بود. هرثمه گفت: قسم خوردم که تا او زنده است، سخنی نگویم. امام فرمود: ای هرثمه! سفر آخرت و ملحق شدنم به جدم و پدرانم نزدیک شده. همانا من بر اثر خوردن انگور و انار مسموم از دنیا خواهم رفت. خلیفه میخواهد قبر مرا پشت قبر پدرش هارون الرشید قرار دهد، اما خداوند نمیگذارد و زمین اجازه چنین کاری را نمیدهد و هر چه بکوشند تا زمین را حفر کنند (و مرا پشت قبر هارون دفن کنند)، نمیتوانند و این مطلب را بعد خوهای دید. ی هرثمه! همانا محل دفن من در فلان جهت است. پس بعد از وفات و تجهایز من بری دفن، مأمون را از این مسائلی که گفتم، آگاه کن تا مرا بیشتر بشناسد و به مأمون بگو که هر گاه مرا در تابوت گذاشتند و آماده نماز کردند، کسی بر من نماز نخواند؛ تا اینکه عرب ناشناسی به سرعت از صحرا به طرف جنازه من دوید و در حالی که گرد و غبار سفر بر چهره دارد و مرکبش ناله میزند، بر جنازه من نماز میخواند. شما نیز با او به نماز بایستید و پس از نماز مرا در مکانی که مشخص کردهام، دفن کنید. ای هرثمه! وای بر تو که این مطالب را قبل از وفاتم به کسی بگویی. هرثمه میگوید: مدتی نگذشت که تمامی این جریانات اتفاق افتاد و (امام) رضا نزد خلیفه انگور و انار مسموم خورد و از دنیا رفت. هرثمه میگوید: طبق فرمایش امام رضا (که فرمود بعد از وفات و تجهیز جنازهام این مطالب را به مأمون بگو) بر مأمون وارد شده، دیدم که وی در فراق امام رضا (علیه السلام) دستمال در دست دارد و گریه میکند. به وی گفتم: ای خلیفه! اجازه میدهید مطلبی را بگویم؟ مأمون اجازه سخن گفتن داد. گفتم (امام)رضا سرّی را در دوران حیاتش به من فرمود و از من عهد گرفت که آن را تا هنگامی که زنده است، برای کسی بازگو نکنم. آن گاه قضیه را برای مأمون تعریف کردم. وقتی که مأمون از این قضیه خبردار شد، شگفت زده شد و سپس دستور داد جنازه امام تجهیز و آماده شود و همراه وی آماده خواندن نماز برایشان شدیم. در این هنگام فردی ناشناس با همان مشخصاتی که امام گفته بود، از طرف صحرا به سمت جنازه مطهر آمد و با هیچ کس صحبتی نکرد و بر امام نماز خواند و مردم نیز با وی نماز خواندند. خلیفه دستور داد که وی را شناسایی کنند و نزد وی بیاورند، اما اثری از وی و شتر او نبود. سپس خلیفه دستور داد پشت قبر هارون الرشید قبری حفر کنند. هرثمه به خلیفه گفت: یا شما را به سخنان علی بن موسی الرضا آگاه نساختم؟ مأمون گفت: میخواهم ببینم سخن وی راست است یا خیر. در این هنگام نتوانستند قبر را حفر کنند و گویا زمین از صخره سختتر شده بود؛ به گونهی که تعجب حاضران را برانگیخت. مأمون به صدق سخن علی بن موسی الرضا پیبرد و به من گفت مکانی را که علی بن موسی الرضا از آن خبر داده، به من نشان بده. محل را به وی نشان دادم و همین که خاک را کنار زدیم، قبرهای طبقه بندی شده و آماده را دیدیم، با همان مشخصاتی که علی بن موسی الرضا فرموده بود. زمانی که مأمون این وضعیت را دید، بسیار شگفت زده شد. ناگهان آب به اعماق زمین فرو رفت و آن مکان خشکید. سپس امام را داخل قبر گذاشتیم و خاک روی آن ریختیم. بعد از این جریان خلیفه همیشه از چیزی که دیده و از من شنیده بود، با شگفتی یاد میکرد و تأسف و حسرت میخورد و هر گاه با وی خلوت میکردم، از من تقاضا میکرد تا قضیه را تعریف کنم و با تأسف میگفت: )انا لله و انا الیه راجعون(. [29] مشهد الرضا در کلام اهل سنت ذهبی در مواضع متعدد از تألیفات خود دربارهی مشهد الرضا چنین اظهار نظر میکند: «و لعلی بن موسی مشهدٌ بطوس یقصدونه بالزیاره»[30]، «و له مشهدٌٍ کبیر بطوس یزار»[31]، «و مشهد مقصودٌ بالزیاره»[32]. ابن عماد حنبلی دمشقی نیز میگوید: «و له مشهدٌ کبیر بطوس یزار». [33] برخورد بزرگان اهل سنت با مزار امام رضا (علیه السلام) نیز جالب و شگفتانگیز است؛ مانند بسیار زیارت کردن قبر امام رضااز سوی ابن حبان بستی (354ق) و ابو علی ثقفی (328ق) و تواضع و تضرعات بسیار ابوبکر بن خُزیمه (311ق) که موجب شگفتی شاگردان وی شده بود. 1. ابوبکر بن خزیمه (311ق) و ابو علی ثقفی (328ق): حاکم نیشابوری میگوید: «سَمِعتُ محمد بن المؤمل بن حسین بن عیسی یقول خرجنا مع امام اهل الحدیث ابی بکر بن خزیمه و عدیله ابو علی الثقفی مع جماعة من مشیخنا و هم اذ ذلک متوافرون الی زیارة قبر علی بن موسی الرضا بطوس، قال: فریت من تعظیمه (ابن خُزَیمه) لتلک البقعه و تواضعه لها و تضرعه عندها ماتحیرنا؛ [34] حاکم میگوید: از محمد بن مؤمل شنیدم: روزی با پیشوی اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشیخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر یشان میرفتند. محمد بن مومل میگوید: احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه نزد قبر علی بن موسی همگی را شگفتزده کرده بود. ابن خزیمه نزد اهل سنت جایگاه ویژهی دارد؛ به گونهی که از وی «شیخ الاسلام، امام الائمه، حافظ، حجه، فقیه، بینظیر، زنده کننده سنت رسول الله»، تعبیر کردهاند و او در علم حدیث و فقه و اتقان ضرب المثل است. [35] در مورد ابو علی ثقفی نیز ـ که از نوادگان حجاج بن یوسف است ـ تعابیری چون: «امام، محدث، فقیه، علامه، شیخ خراسان، مدرس فقه شافعی در خراسان، امام در اکثر علوم شرعی، حجت خدا بر خلق در دوران خودش»[36] به کار رفته که نشان دهنده اهمیت و جایگاه این شخصیت نزد عامه است. 2. ابن حبّان بُستی (354ق): «علی بن موسی الرضا از بزرگان و عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. اگر از وی روایتی شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود..... من به دفعات قبر یشان را زیارت کردهام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ میداد، قبر علی بن موسی الرضا را ـ که درود خدا بر جدش و خودش باد ـ زیارت میکردم و برای برطرف شدن مشکلم دعا میکردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل میشد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش ـ که درود خدا بر او اهل بیتش باد ـ بمیراند». [37] ابن حبان بستی نیز از اهل سنت جایگاه والایی دارد؛ به گونهی که از وی به «امام، علامه، حافظ، شیخ خراسان، یکی از استوانههای علم در فقه و لغت و حدیث، و از عقلی رجال» تعبیر کردهاند. [38] این جملات حاکی از نفوذ معنوی امام رضا (علیه السلام) بر قلوب است و پس از گذشت سالیان از شهادت ایشان، قبر و بارگاه ملکوتی ایشان مورد توجه خاص و عام است و کسانی چون ابن خزیمه و ابن حبان علاوه بر زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) به ایشان متوسل میشدند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی خود به این مکان مقدس پناه میبردند. سخن پایانی از مطالب یاد شده به دست میآید که نه تنها ساخت بنا بر قبور و زیارت و توسل، امری جایز وکاملاً مرسوم بوده، بلکه مورد تایید قولی و عملی بزرگان اهل سنت از جمله ابن خزیمه و ابن حبان بستی و... بوده و مکرر این اعمال از آنها سر میزده است و آنان از خوان گسترده کرامات آن امام همام نیز بهرهمند میشدند و این امر اساساً به عنوان یک باور و فرهنگ صحیح در میان مسلمین مطرح بوده و این موارد بهترین گواه بر واهی بودن تفکرات و باورهای سست حزب سیاسی وهابیت است. از طرف دیگر، جایگاه اهل پیامبر9 و میزان درخشندگی این خاندان پاک را در میان امت اسلامی به ویژه علمای اهل سنت آشکار میسازد. پینوشتها [1]. تتمی جامع الاصول، ابن اثیر جزری، مکتبی النجاریی، مکه، عربستان، چاپ دوم، ج2، ص715، 1403ق. [2]. مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی، مؤسسه البلاغ، بیروت، لبنان، چاپ اول، ص295، 1419ق. [3]. مرآة الجنان، یافعی، دارالکتب العلمیی، بیروت لبنان، چاپ اول، ج2، ص10، 1417ق. [4]. الفصول المهمی، ابن صباغ مالکی، اعلمی، تهران، یران، ص263. [5]. الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی شافعی، دارالکتاب قم، یران، چاپ اول1423ق. [6]. جامع کرامات الاولیاء، نبهانی، ص311، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، ص312و313، 1414ق. [7]. الانوار القدسیه، سنهوتی شافعی، ص39، انتشارات السعادی، مصر. [8]. سبائک الذهب فی معرفی قبائل العرب، ابوالفوز سؤیدی، المکتبه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ص334. [9]. نزهة الجلیس، عباس بن نور الدین مکّی، قاهره، مصر، ج2، ص105. [10]. روضة الاحباب، عطاء الله بن فضل الله شیرازی، ص43، استامبول، ترکیه؛ مفتاح النجاة فی مناقب آل العبا، محمد خان بن رستم بدخشی، مخطوط، ص176، به نقل از احقاق الحق، ج12، ص364؛ تاریخ الاسلام و الرجال، شیخ عثمان سراج الدین حنفی، ص369، مخطوط، به نقل از احقاق الحق، ج12، ص348. [11]. روضة الاحباب، ج4، ص43؛ مفتاح المعارف، مولوی عبد الفتاح حنفی هندی، مخطوط، ص79، بنقل از احقاق الحق، ج12، ص553. [12]. احقاق الحق، شهاید قاضی نور الله شوشتری، ج12، ص343، به نقل از محمد خواجه پارسی بخاری، فصل الخطاب. [13]. الفصول المهمی، ص245؛ نور الابصار، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول1418ق، ص243؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص311؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص314. [14]. الفصول المهمه، ص246؛ نور الابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312. [15]. نورالابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص313؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص315، 316. [16]. الفصول المهمه، ص247؛ نورالابصار، ص243؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص319. [17]. الفصول المهمه، ص246، نورالابصار، ص243؛ اخبار الدول و آثار الاول، بغداد، عراق، بیتا، ص114؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص313، الاتحاف، بحب الاشراف، ص316. [18]. نور الابصار، ص243؛ مفتاح النجاة، ص76؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص318. [19]. الصواعق المحرقه، ابن حجر هایثمی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ص122؛ الفصول المهمه، ص247؛ نورالابصار، ص243؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص311؛ نتیج الافکار القدسیه، سید مصطفی بن محمد العروس مصری، دمشق، سوریه، بیتا، ج1، ص80؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص318؛ الانوار القدسیه، ص39. [20]. الصواعق المحرقه، ص122؛ الفصول المهمه، ص246؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ مفتاح النجاة، ص376؛ وسیلة المال، ابن کثیر حضرمی، مکتبه الظاهریه، دمشق، سوریه، بیتا، ص212؛ نورالابصار، ص243؛ جامع کرامات الاولیا، ج2، ص311؛ نتیج الافکار القدسیه، ج1، ص80؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص316؛ وسیلة النجاة، محمد مبین هندی، الکهنو، هند، بیتا. [21]. الفصول المهمه، ص245؛ نورالابصار، ص243؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص314. [22]. الفصول المهمه، ص256؛ مفتاح النجاة، ص178. [23]. نور الابصار، ص244؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص312؛ مطالب السؤول، ص297؛ الفصول المهمه، ص244 ـ 245؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ الاتحاف، بحب الاشراف، ص313. [24]. لفرج بعد الشدی، قاضی ابو علی تنوخی، دارالصباعی المحمدیی قاهره، مصر، چاپ اول 1375ق، ج4، 172ـ173؛ مطالب السؤول، ص297. [25]. مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، ج4، ص86. [26]. الفرج بعد الشده، ج4، ص172. [27]. الصواعق المحرقه، ص205. [28]. الفرج بعد الشده، ج4، ص173. [29]. الفصول المهمه، ص261؛ نورالابصار، ص244؛ مطالب السؤول، ص300؛ الکواکب الدریه، شیخ عبد الرؤوف مناوی، الازهریی، مصر، بیتا، ج1، ص256؛ مفتاح النجاة، ص82؛ الانوار القدسیه، ص39. [30]. سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، چاپ یازدهم 1417ق، ج9، 393. [31]. العبر، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1، ص266. [32]. تاریخ الاسلام، حوادث، 201 تا210، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول 1420ق، ص272. [33]. شذارت الذهب، دار بن کثیر، دمشق، بیروت، چاپ اول 1406ق، ج3، ص14. [34]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1404ق، ج7، 339. [35]. سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج14، ص365و377. [36]. سیر اعلام النبلاء، ج15، ص280ـ282. [37]. کتاب الثقات، ابن حبان بستی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1393ق، ج8، ص475. [38]. سیر اعلام النبلاء، ج16، ص92؛ النجوم الزاهره، ابن تغری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1413ق، ج3، ص342؛ الوافی بالوفیات، صفدی، جمعی از مستشرقین، بیتا، 1411ق، ج2، ص317؛ الطبقات الشافعیه، سبکی، دار احیاء الکتب العربیة، بیروت، لبنان، بیتا، ج3، ص131؛ الانساب، سمعانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1408ق، ج2، ص209. www.VASEGH.ir زندگینامه امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) - دیروز, 12:11 PM امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می باشند. ایشان در سن 35 سالگی عهده دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی مینماییم. نام، لقب و کنیه امام: نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند." یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی تواند سرچشمه گرفته باشد. پدر و مادر امام: پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت. تولد امام: حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیکردم و وقتی به خواب میرفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر "لااله الاالله" را از شکم خود می شنیدم، اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی بگوش نمیرسید. هنگامیکه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد؛ گویی چیزی میگفت." نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است. زندگی امام در مدینه: حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست میداشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند. امام در گفتگویی که با مأمون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می فرمایند: "همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه های شهر مدینه عبور میکردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام میدادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند." امامت حضرت رضا (علیه السلام): امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه ای از آنها اشاره می نماییم. یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) میگوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: "آیا میدانید من کیستم؟" گفتم: "تو آقا و بزرگ ما هستی." فرمود: "نام و لقب من را بگویید." گفتم: "شما موسی بن جعفر بن محمد هستید." فرمود: "این که با من است کیست؟" گفتم: "علی بن موسی بن جعفر." فرمود: "پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من میباشد."» در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى اکرم نقل میکند امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شدهاند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم میفرمودند که "عالم آل محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو میباشد." دانلود مولودی خوانی تولد ضامن آهو ، شاه خراسان ، خسرو خوبان امام رئوف علی ابن موسی الرضا (ع) حاج سعید حدادیان در حریم رضا گوشه نشینم.. Download حاج محمد رضا طاهری دلمو گره زدم به پنجرت دارم می آم Download عشق تو بهترین سرنوشته Download میریزن حور و ملک گل به پای امام رضا Download حاج محمود کریمی اذن دخول حرم تو یا اباالفضله Download دخیل پنجره فولادم امشب Download رضا نورخلقت راه عرشه Download رضا همه رؤیای من ... Download سایه ی مرغ سعادت به روی دلم کشیده Download قاصدک دل من، به عشق شمس شموس Download یادم می آد بچه بودم ... Download حاج عبدالرضا هلالی چه گویم مشهدت خاک برین است Download من امام رضایی ام Download حاج احمد واعظی بچه ی محله ی امام رضایُم Download حاج حسن خلج علی موسی الرضا آمد خوش آمد Download حاج حسین هوشیار ای گل خوشبو ضامن آهو Download ضربان قلبم ضربان قلبم ... یا رضا Download حاج مجید بنی فاطمه توی خوابم می دیدم که پادشاه عالمم Download دل من شده کبوتر میزنه تو حرمت پر Download سحرای حرم تو هیچ جای عالم نداره Download روح الله بهمنی به رضا توسل می کنم Download سید مهدی حسینی مثل کفتر حرم پر می زنم Download سید مهدی میرداماد چشماتو ببند آقات امام رضا رو صدا کن Download مهدی اکبری ضامن آهو مدد مولا Download قانع مهربون مهربونی ای تو رئوف ازلی Download نقل از:گنجینه صوتی و تصویری کرار یاضامن آهو(ویژه نامه ولادت امام رضا (ع)) آلبوم صوتی تولا ویژه ولادت امام رضا (ع) سرودهای زیبا درباره امام رضا(علیه السلام) ولادت با سعادت حضرت امام الرئوف علی بن موسی الرضا(ع) رایة العباس(ع) رزمندگان شمیرانات1387 منبع فطرس سخنران: حجت الاسلام ریاضت مداح: حاج محمود کریمی صوتی سخنرانی قسمت 1 سخنرانی قسمت 2 سخنرانی قسمت 3 مداحی قسمت 1 مداحی قسمت 2 مداحی قسمت 3 مداحی قسمت 4 تصویری مداحی قسمت 1 مداحی قسمت 2 مداحی قسمت 3 مداحی قسمت 4 ده خصلت مسلمان: امام رضا (ع) می فرماید: عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی رسد مگر اینکه این چند خصلت و صفت در او جمع باشد.اندک نیکی دیگران را زیاد بشمرد، اما نیکی زیاد خویش را دست کم گیرد.هر چه از او حاجت خواهند دلتنگ نشود.در طول زندگی اش از دانش طلبی خسته و ملول نگردد.تهیدستی در راه خدا را به ثروتمندی ترجیح دهد.خوار شمرده شدن به خاطر اجرای احکام خدا از عزت نزد دشمن خدا در نظرش محبوبتر باشد.گمنامی را از شهرت و نام آوری بیشتر بخواهد.هیچ کس را نبیند جز آنکه گوید او از من بهتر و با تقواتر است. کمال ایمان: امام رضا(ع) فرمود: ایمان بندگان کامل نشود مگر اینکه در آنها سه خصلت باشد: فهم عمیق دین، نیکو اندازه گیری در امر معیشت و شکیبایی بر مصیبتها و گرفتاریها. نیرومند ترین افراد امام رضا(ع) فرمود: آن کس که می خواهد نیرومندترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند.از حد توکل پرسیدند که بالاترین درجه آن چیست؟ فرمود: این است که جز خداوند از کسی نترسی. به زندگی خود توسعه دهید: امام رضا (ع) فرمود: مردی که توانایی مالی دارد بهتر است به زندگی همسر و فرزندان خود توسعه دهد تا به علت خساست و سختگیری او آرزوی مرگ وی را نکنند.» «آن کسی که از نعمت مالی برخوردار است باید اسباب رفاه خانواده خود را بیشتر فراهم کند.» در هزینه و مخارج خانواده خود زیاده روی و سخت گیری نکنید: امام رضا (ع) فرموده است: «باید در رابطه با مصارف مالی و هزینه زندگی خود و خانواده خویش معتدل و میانه رو باشی.» «بر مؤمن و مسلمان به ویژه سرپرست خانواده سزاوار است وقتی که تنگدست شد برای خانواده اش با حساب و درست پول خرج کند و هنگامی که غنی گردید اسباب رفاه و راحتی ایشان را به خوبی فراهم کند.» در مخارج زندگی اسراف و تبذیر نکنید امام رضا (ع) می فرماید: «هر کس در منزل خود مشغول خوردن غذا میشود، اگر مقداری از غذا در سفره ریخت و باقی ماند باید آن را اگر آلوده نشده بود ،جمع کند.ولی هر کس در دشت و صحرا، غذا میخورد اگر مقداری از غذا بر زمین بریزد و باقی بماند آن را برندارد بلکه بگذارد تا پرندگان و حیوانات دشت و صحرا از آن استفاده کنند.» به فکر اصلاح و تربیت فرزندان خود باشید یکی از اسباب تربیت، محبت و احترام به فرزند است در این باره امام رضا (ع) میفرماید: «بر شما لازم است با تمام کودکان خود با احترام و ادب رفتار کنید.» به فرزندان خود احسان و نیکی کنید امام رضا (ع) می فرماید: «به فرزندان خود نیکی کنید و با آنان خوش رفتاری نمایید، زیرا فرزندان شما عقیده دارند که شما روزی رسان آنها هستید.» بخشش چه کم چه زیاد هر چیزی که در راه خدا و برای رضایت و خشنودی پروردگار داده شود اگر چه کم باشد نزد خداوند بزرگ و زیاد است. امام رضا (ع) در این باره می فرماید: « در هزینه زندگی میانه روی کن! به هنگام دارایی و نداری، و همچنین در احسان و نیکی کردن، چه کم باشد و چه زیاد. به درستی که خداوند تبارک و تعالی بخشش پاره ای از یک دانه خرما را بزرگ میدارد. به حدی که در روز قیامت آن را به اندازه کوه احد بزرگ جلوه میدهد.» هر روز صدقه بدهید حضرت رضا (ع) به ترتیب از پدران گرامی خود صلوات الله اجمعین نقل فرموده است: «بهترین و سودمندترین مال از اندوخته های انسان، صدقه دادن است». امام رضا (ع) بر حسب روایاتی درباره آثار و انواع صدقه می فرماید: «صدقه بده اگر چه چیز اندکی باشد. زیرا هر چیز اندکی اگر در راه خدا با نیت صادقانه داده شود بزرگ و ارزشمند است.» «با دادن صدقه، رزق و روزی زیاد از خداوند طلب کنید.» «بیمارانتان را با صدقه درمان کنید.» «هر کار نیکی یک نوع صدقه است و پاداش صدقه را دارد.» «کمک کردن به ضعیفان و محرومان از بهترین انواع صدقه است.» فرهنگ نماز در سیره امام رضا(ع) - دیروز, 04:12 PM مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت حدیث درد فراق تو با تو بگزارم وگرنه این چه نمازی بود که من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم بنابراین نماز حقیقی دست آوردهای ارزشمندی برای نمازگزار راستین به همراه دارد. نوشته‏ ای را که در پیش رو دارید، می‏کوشد بازتاب زیبای این ارمغان ملکوتی را در سیره و سخنامام رضا(ع)به نظاره بنشیند و با کلمات و رهنمودهای آن رهبر الهی جلوه ‏های زیبای نماز را درهم آمیزد. این سخن را نیز ناگفته نگذاریم که بر هر مسلمان وظیفه‏شناس و عاشق الهی شایسته است که این گفتار نبوی(ص) را نصب العین خود قرار دهد که: آن حضرت حضور قلب در نماز و احساس لذت از آنرا اینگونه توصیف کرده است: «یا اباذر! جعل اللّه جلّ ثناؤه قرّة عینی فی الصّلاة و حبّب الیّ الصلاة کما حبّب الی الجائع الطّعام و الی الظمآن الماء و انّ الجائع اذا اکل شبع و انّ الظمآن اذا شرب روی و انا لااشبع من الصّلاة؛(1) ای اباذر! خداوند ـ جل ثناؤه ـ نور دیده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید، همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب انسان تشنه قرار داده است (امّا با این تفاوت) که گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر می‏شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیراب می‏شود امّا من از نماز سیر نمی‏شوم.» برترین عمل از منظرامام رضا(ع)هیچ عملی برتر و ارزشمندتر از نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه برای رسیدن به قرب الهی است. امام رضا(ع) همواره می ‏فرمود: «الصّلاة قربان کل تقیٍّ؛(2) نماز هر انسان پارسائی را به خداوند نزدیک می‏کند.» به همین جهت آن حضرت به ابراهیم بن موسی فرمود: «لاتؤخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛(3) انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!» امام هشتم(ع) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‏داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می‏داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است: به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه‏های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می‏شدند وامام رضا(ع) با آن‏ها مناظره و بحث می‏کرد. در یکی از مجالس «عمران صابی» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(ع) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سؤالهای او را با حوصله، متانت، استدلالهای قطعی و روشن پاسخ داده و او را به سوی توحید متمایل کرده بود هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزی به تحول درونی آن دانشمند زبردست صابئین(4) نمانده بود حضرت رضا(ع) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(ع) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.» عمران صابی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم(ع) بهره‏هائی برده بود با التماس گفت: «یا سیّدی! لاتقطع علیّ مسألتی فقد رقّ قلبی؛ آقای من! گفتگو و پاسخهای خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا(ع) تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می‏خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ‏های روشنگرانه خویش را ارائه نمود.(5) با توجه به این روایت که در کتابهای معتبر روائی و تاریخی آمده است برای اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذری را برای افراد عادی و مسئولین حکومت اسلامی باقی نمی‏گذارد و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشی کرده و به بهانه‏های مختلف آنرا سهل بشمارند. رهرو راستین امام هشتم(ع) حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه گوی سبقت را از تمام پیروان و شیعیان حضرت رضا(ع) ربوده بود. داستان زیر شاهد خمینی می‏گوید: روزی که شاه فرار کرد ما در پاریس در نوفل لوشاتو بودیم، پلیس فرانسه خیابان اصلی نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران کشورهای مختلف آنجا بودند.این حقیقت راستین است. آقا سید احمد خبرنگاران خارجی از آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا و شاید 150 دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش می‏کردند. برای اینکه خبر بزرگترین حادثه سال را مخابره می‏کنند، شاه رفته بود و می‏خواستند ببینند که امام چه تصمیمی دارد، امام بر روی صندلی ایستاده و در کنار خیابان، تمام دوربین‏ها بر روی امام متمرکز شده بود. امام چند دقیقه صحبت کردند و سخنان خودشان را گفتند. من در کنار امام ایستاده بودم. یک مرتبه برگشتند و گفتند: احمد! ظهر شده؟ گفتم بله، الآن ظهر است. بی‏درنگ امام گفتند: و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. شما ببینید در چه لحظه‏ ای امام صحبت هایشان را رها کردند. برای اینکه نمازشان را اول وقت بخوانند، یعنی جائی‏که تلویزیونهای سراسری که هر کدام میلونها بیننده داردc.n.n بود، b.b.c بود، تمام تلویزیونها چه در آمریکا و چه در اروپا بودند. خبرگزاریها همه بودند.اسوشیتیدپرس، یونایتد پرس، رویتر و تمام خبرنگاران روزنامه‏ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، در چنین موقعیت حساسی، امام حرفشان را قطع کردند و رفتند سراغ نماز.(6) ماجرای نماز عید از مهمترین حوادث سیرهامام رضا(ع)حرکت آن حضرت به مصلای نماز عید می‏ باشد که آن بزرگوار اهمیت نماز و تأثیر آن در جامعه و آثار پربار نمازهای دسته جمعی و قدرت تحول آفرینی آنرا به مسلمانان و زمامداران ثابت نمود. ماجرا از این قرار بود که روز عیدی مأمون از امام (ع) تقاضا کرد که نماز عید را با مردم بخواند، تا برای مردم اطمینان بیشتری در امر ولایت عهدی پیدا شود. امام پیغام داد که: «قرار ما بر این بوده که در هیچ کار رسمی دخالت نکنم. بنابراین مرا از اقامه نماز عید معذوربدار! مأمون اصرار کرد که: مصلحت در این است که شما این نماز با اهمیت را اقامه کنید تا هم موضع ولایت عهدی تثبیت شود و هم فضل و عظمت شما آشکارتر گردد، امّا امام نپذیرفت. مأمون که دست بردار نبود پیک‏ها و پیغام‏های متعددی برای متقاعد کردن امام برای حضرتش فرستاد، هنگامی کهامام رضا(ع)پافشاری خلیفه را احساس کرد به او فرمود: اگر قرار است که من حتماً به نماز بروم من این فریضه الهی را طبق سیره پیامبر و روش امیرمؤمنان علی(ع) اقامه خواهم کرد! مأمون گفت: هر طور که دوست داری آن طور عمل کن اختیار با شماست! آنگاه دستور داد: سرداران و تمام مردم صبح روز عید در مقابل منزل مسکونی حضرت رضا(ع) اجتماع نمایند. با انتشار این خبر مردم مرو مشتاقانه برای شرکت در مراسم و بهره‏ گیری از وجود حضرت رضا(ع) خود را آماده کردند. هنگامی که خورشید طلوع نمود حضرت غسل کرد و عمامه سفیدی را که از پنبه تهیه شده بود بر سر مبارک گذاشت و یک سر آن را روی سینه و سر دیگر را میان دو شانه انداخت. و مقداری هم بوی خوش بکار برد. دامن را به کمر زد و به همه پیروان و دوستدارانش دستور داد چنان کنند. آن گاه عصای پیکان داری به دست گرفت و از منزل بیرون آمد. آن حضرت در حالی که پابرهنه بود و پیراهن و سایر لباسهایش را به کمر زده بود، به همراه غلامان و یاران نزدیکش ـ که آنان نیز چنین کرده بودند ـ به همین شکل از منزل به سوی مصلا حرکت کردند. موقع خروج از منزل،امام رضا(ع)سربه سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گرفت، این تکبیرها آن چنان با صلابت و روحانیت خاصی ادا می‏شد که گویی آسمان و در و دیوار با نوای امام(ع) هم نواهستند. سرداران، نظامیان و سایر مردم که با آمادگی و آراستگی تمام در بیرون منزل صف کشیده بودند، هنگامی کهامام رضا(ع)و یارانش را به آن صورت مشاهده کردند به پیروی ازامام رضا(ع)و هماهنگ با او فریاد تکبیر سردادند. شهر مرو یکپارچه فریاد تکبیر سرداد و به دنبال آن از گریه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بیت(ع) به لرزه درآمد. سرداران نظامی هنگامی که حضرت را با آن حال دیدند از مرکب ‏های خود پیاده شدند و کفش‏هایشان را درآورده و کنار گذاشتند و به دنبال امام ناله زنان و تکبیر گویان به راه افتادند. حضرت رضا(ع) پیاده راه می‏پیمود و هر ده قدم یک بار ایستاده و با نوای ملکوتی‏اش تکبیر می‏گفت. یاسر خادم می‏گوید: در این حال ما خیال می‏کردیم که آسمان و زمین و کوه با او هم ‏آوا گشته است، شهر مرو یک صدا گریه و شیون بود، هیجان احساسات و شور و نوا همه جا را فرا گرفته و شکوه ایمان و تکبیر و نماز در پایتخت کشور اسلامی طنین انداز شده بود جلوه ‏های مادّی و ظاهری از ذهن‏ها و خاطره‏ ها فراموش شده و آحاد جمعیت به آفریدگار هستی و پیروی از حجت الهی می‏اندیشیدند و در صفهای به هم پیوسته به دنبالامام رضا(ع)به سوی مصلا می‏شتافتند. هنگامی که این خبر به مأمون رسید، فضل بن سهل به مأمون گفت: اگر لحظاتی دیگر وضع همین طور ادامه یابد همه مردم مفتون و شیفته او خواهند شد و ممکن است با یک اشاره طومار حکومت را در هم بپیچند، مأمون احساس خطر کرده و ازامام رضا(ع)عاجزانه درخواست نمود که از میانه راه به منزل برگردد و امام نیز کفشهای خود را طلبیده و به منزل برگشت و فرمود: من که گفتم مرا از این کار معذور بدارید.(7) بلی نماز شکوهمند اولیاء الهی آن چنان قدرتی دارد که می‏تواند کاخهای ستم را به لرزه در آورده و بنیان طاغوتیان را از ریشه قطع کند و نماز عید حضرت(ع) اینگونه بود. فوائد و برکات نماز نماز فوائد بسیاری به همراه دارد از جمله: روح انضباط را در انسان تقویت می‏کند زیرا باید در اوقات معینی انجام پذیرد و تأخیر و تقدیم آن موجب بطلان نماز می‏گردد. همچنین آداب و احکام دیگر باید با نظم و ترتیب رعایت شود و اگر با بی‏نظمی و ناهماهنگی صورت گیرد در حقیقت نماز خلل و اشکال به وجود می‏آید؟ این چنین است که انسان نمازگزار باید با عادت به نظم و انضباط در نماز آنرا در سایر مراحل زندگی نیز به مرحله عمل درآورد. در زمینه اسرار و ره آوردهای بی‏شمار نماز حضرت علی بن موسی الرضا(ع) سخن جامعی فرموده است که به بخشهائی از آن اشاره می‏کنیم: آن حضرت در پاسخ نامه‏ای که از فلسفه و علل تشریع نماز پرسیده بود چنین فرمود: علت تشریع نماز این است که بنده به ربوبیت پروردگار توجه و اقرار داشته باشد و مبارزه با شرک و بت پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار، در نهایت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روزه انجام پذیرد. و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر گردد، گرد غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد طالب و علاقه‏مند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. همین توجه او به خداوند متعال و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می‏دارد و از انواع فساد جلوگیری می‏کند. امام رضا(ع) در مورد سایر دست آوردهای نماز فرمود: نماز و مداومت یاد خدا در شب و روز سبب می‏شود که انسان مولا، و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند و روح سرکش و طغیانگری در برابر خدا بر او غالب نیاید.(8) نماز نوجوانان حسن بن قارن می‏گوید: ازامام رضا(ع)در مورد شخصی پرسیدند که پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار می‏کند و این فرزند گاهی نماز را ترک می‏کند. امام فرمود: این پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. حضرت رضا(ع) با تعجب فرمود: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترک می‏کند؟! گفته شد! بچه است گاهی خسته و ناراحت می‏شود. امام فرمود: هر طوری که راحت است نمازش را بخواند.(9) پیراهن متبرک از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائی هم که با آن نماز خوانده می‏شود امتیاز ویژه‏ای دارد. اسماعیل بن علی برادر دعبل خزاعی می ‏گوید: آن حضرت به برادر دعبل پیراهنی را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان و خوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبی هزار رکعت نماز خوانده ‏ام و در آن هزار ختم قرآن به جای آورده‏ ام. احتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه الف لیلة کل لیلة الف رکعة و ختمت فیه القرآن الف ختمة.(10) آداب نماز امام رضا(ع) در مورد آداب نماز فرمود: اگر برای نماز ایستادی تلاش کن با حالت کسالت و خواب آلودگی و سستی و تنبلی نباشد. بلکه با آرامش و وقار نماز را بجای آور و بر تو باد که در نماز خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را برخود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستاده ‏ای و پیوسته با طمأنینه و نگران باشی. همانند بنده گریخته و گنهکار که در محضر مولایش ایستاده و در پیشگاه خدای عالمیان بایست. پاهای خود را کنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نکن! و چنان باش که گوئی خدا را می‏بینی، که اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏ بیند.(11) خاطره‏ای از شیخ رجبعلی خیاط این مقال را با نقل خاطره ‏ای پندآموز از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در مورد اهمیت نماز به پایان می‏بریم: آقای سید قاسم شجاعی از مبلغین توانا و موفق مجالس مذهبی در خاطرات خود آوده است: من از نوجوانی به سخنرانی و روضه خوانی در محافل دینی و مذهبی اشتغال داشتم و لحن و سخن گرم من موجب شده بود که به مجالس زیادی دعوت شوم. از جمله روزهای هفتم ماه به منزل جناب مرحوم آقاشیخ رجبعلی خیاط نرسیده به بازارچه، بعد از کوچه سیاهها می‏رفتم. از پله‏ ها بالا می‏رفتیم و در منزل ایشان برای خانم‏ها روضه می‏خواندیم. اتاق جناب شیخ هم طبقه پائین آن قرار داشت. روزی بعد از اتمام منبر به طبقه پائین آمدم و برای اولین بار با جناب شیخ برخورد کردم، کلاههائی دستش بود و گویا عازم بازار بود، سلام کردم، یک نگاه به صورت من کرد و فرمود: پسر پیغمبر و نوکر امام حسین(ع) نمازش تا الآن نمی‏ماند!! (در آن هنگام من سیزده ساله بودم) گفتم: چشم، در حالتی که دوساعت به غروب مانده بود و آن روز مهمان بودم و تا آن ساعت نمازم را نخوانده بودم. امّا آن مرد الهی به محض اینکه به صورتم نگاه کرد این حالت را در من دیده و گوشزد فرمود.(12) و این یادآور سخن امام صادق(ع) است که فرمود: فضل الوقت الاوّل علی الآخر کفضل الآخرة علی الدّنیا؛(13) برتری نماز اول وقت بر آخر وقت، همانند برتری آخرت بر دنیاست. پی‏نوشت‏ها: 1. مکارم الاخلاق، ص 461. 2. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210. 3. بحارالانوار، ج 49، ص 49. 4. صابئین گروهی هستند که خود را پیرو حضرت یحیی می‏دانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شده‏اند گروهی از آنان ستاره پرست هستند. مرکز آنان قبلا شهر حرّان عراق بود ولی امروزه در اهواز و بعضی مناطق دیگر به سر می‏برند. آنها طبق باورهای خود در کنار نهرهای بزرگ زندگی می‏کنند. 5. توحید صدوق، ص 434؛ حیاة الامام رضا(ع)، ج 1، ص110. 6. نماز خوبان، ص 56، روزنامه کیهان، شماره 3659. 7. ارشاد مفید، ج 2، ص 264 و اصول کافی، مولد ابی الحسن الرضا(ع)، حدیث 7. 8. تفسیر نمونه، ج 16، ص 294. 9. وسائل الشیعه، ج 4، ص 20. 10. بحارالانوار، ج 79، ص 309. 11. فقه الرضا(ع)، ص 101. 12. کیمیای محبت، ص 225. 13. ثواب الاعمال، ص 36. دراین نوبت چندتا کتاب را باموضوع امام رضا (ع) درتاپیک قرارمی دهم تادوستان بتونند هم درکامپیوتر وهم در موبایل از این کتابها استفاده کنند . emam reza (دریافتچهل داستان و چهل حدیث).zip (63.4 کیلو بایت, 15 نمایش) emam reza (دریافتسیره اخلاقی امام رضا).rar (83.2 کیلو بایت, 3 نمایش) emam reza (دریافتقرآن کریم از منظر امام رضا ع).zip (189.3 کیلو بایت, 3 نمایش) Aftabe hashtom.jar (86.6 کیلو بایت, 2 نمایش) haram.jar (144.6 کیلو بایت, 2 نمایش) razavi (دریافت نرم افزار دانستنیهای رضوی (نسخه 1)).jar (956.5 کیلو بایت, 3 نمایش) razavi2 (دریافت نرم افزار دانستنیهای رضوی (نسخه 2)).jar (4.58 مگابایت, 3 نمایش) شعر تازه آیت الله صافی گلپایگانی برای امام رضا(ع) من کیـستم که در ره او جــــان فــــدا کنــم به گزارش خبرگزاری فارس از قم، متن کامل سروده آیت الله صافی گلپایگانی در مدح امام رضا(ع) به این شرح است: باز آمــــدم به طــوس، به شهـر و دیار دوست شهر شهــــادت و حــــرم مشــــکبار دوست شهــرى که هســـت قبــــله ی عشــاق و عارفان شهرى که هست مشتهـــر از اشتـــهار دوسـت شهـــر وفـــا و طــور لــــقا مشهـــد رضـــا دارد شرافـــت از شـــــرف و اعتبـــار دوست ز آن طـــوس گشتــه شهـــره آفــاق کاندر آن گردیـده دفــــن، پیــکر پر افتـــخار دوســت میســــوختم ز آتــش ســـوزان هــــــجر او شــــُکر آن که باز، کــرد نصیبم جـوار دوست آب حیــــات و عمــر ابــــد کــى برابر است با دولــت حضــــور دمى در کنـــار دوســـت امــــر جهــان و نظـــم امـــــور جهــــانیان ز امــــر خــــدا است در کف با اقتدار دوست صـــف بســته اند خیـــل ملائــک به احتـرام در روضــــه ی مقـــدس گردون مدار دوســــت ما را سخن ز بیش و کم و هست و نیست، نیست بگـــزیده ایم خــــطّ و ره اختـــیار دوســـت من کیـستم که در ره او جــــان فــــدا کنــم؟ جانــم فـــداى آن که بــود جــان نثار دوست جــود و گـــذشت و مــــردى و ذرّه پــرورى رحـم و وفــا و مهر و کــرم هست کار دوست تنــها نــه خاکـــسار در دوســت گشتـــــه ام من خاکســـارم آن که بـــود خاکـسار دوست در کفشـــــدارى حــرم شـــاه دیـــن رضـــا من کفشــــدار آن که بــود کفشــــدار دوست لطفالله صافی شب میلاد امام رضا(ع) - 19/8/87 دانلود فایل های صوتی: بخش اول : حاج مجید شعبانی بخش دوم : حاج مجید شعبانی بخش سوم : حاج مجید شعبانی بخش چهارم : حاج مجید شعبانی بخش پنجم : حاج مجید شعبانی بخش ششم : حاج مجید شعبانی بخش هفتم : حاج مجید شعبانی - ناصر آئینی بخش هشتم : روح الله بهمنی - ناصر آئینی بخش نهم : روح الله بهمنی بخش دهم : روح الله بهمنی - محمدحسین پویانفر بخش یازدهم : حاج عبدالرضا هلالی - روح الله بهمنی - علی باقری - محمدحسین پویانفر اگه عشقت نبود اینجا نبودم ----- گرفته عشـق تو کـل وجـودم مگه آدم بدا عاشـق نمیشن ----- به والله دل کمه،دنیا رو میدن واقعا تو اینطور فکر میکنی؟ از تو دیگر بعید بود، حیف، اصلا فکر نمیکردم که تو هم اینطور باشی ..." اینها جملاتی است که چه بسا چندین و چند بار در تعاملات اجتماعی به گوشمان رسیده باشد. حتما گاهی برای همه ما پیش آمده که دلایل متقن و براهین منطقی سبب گشته تا آفتاب حقیقت در مسائل مختلف برایمان جلوه بنماید. اما هنگامی که آنرا حقیقتا در درون قلبمان پذیرفتیم، با واکنش منفی برخی از اطرافیانمان مواجه شده ایم و به واسطه رفتار آنان تحت فشار قرار گرفته ایم. در چنین شرایطی عکس العمل ما چیست؟ واقعا در چنین مواقعی چه باید کرد؟ به هر حال چه بسا به تبع گفته های دیگران، درون انسان به تلاطم درآید. چگونه میتوان در چنین حالتی به ساحل آرامش رسید؟ روزی عدّه اى از دوستان امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و یونس بن عبدالرّحمن نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصیت هاى ارزنده بصره بود، در جمع ایشان حضور داشت. هنگامى که آنان مشغول صحبت و مذاکره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند. امام (علیه السلام) به یونس فرمود: "داخل اتاق برو و هیچ عکس العملى از خود نشان نده؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود." در این هنگام، امام هشتم اجازه فرمود تا اهالی بصره وارد شوند. آنها پس از ورود، بر علیه یونس سخن چینى و ناسزاگوئى را آغاز کردند. در این بین امام رضا (علیه السلام) سر مبارک خود را پائین انداخته بود و هیچ سخنى نمى فرمود و نیز عکس العملى از خویش نشان نمیداد؛ تا آن که آنها بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد آن حضرت خارج گشتند. پس از آن، امام (علیه السلام) اجازه فرمود تا یونس از اتاق بیرون آید. یونس با حالتى غمگین و چشمى گریان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: فدایت شوم، من از عقاید (دین و مذهب) دفاع و حمایت مى‏کنم؛ در حالیکه یاران من چنین به من مى‏نگرند. امام رضا (علیه السلام) با مهربانی، یونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: "اى یونس! غمگین مباش، مردم هر چه مى خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبتها اهمیتى ندارد. زمانى که امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد، هیچ جاى نگرانى و ناراحتى وجود ندارد. اى یونس! سعى کن تا همیشه با مردم به مقدار کمال و معرفت آنها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آنها بیان نمائى و از طرح و بیان آن مطالب و مسائلى که نمى فهمند و درک نمى کنند، خوددارى کن. اى یونس! هنگامى که تو دُرّ گرانبهائى را در دست خویش دارى و مردم بگویند که سنگ یا کلوخى در دست تو است و یا آن که سنگى در دست تو باشد و مردم بگویند که درّ گرانبهائى در دست دارى، چنین گفتارى چه تاثیرى در اعتقادات و افکار تو خواهد داشت؟ آیا از چنین افکار و گفتار مردم، سود و یا زیانى بر تو وارد مى شود؟!" یونس با فرمایشات آن حضرت آرامش یافت و گفت: خیر، سخنان ایشان هیچ اهمیتى برایم ندارد. امام رضا (علیه السلام) مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود: "اى یونس! بنابراین، چنانچه راه صحیح را شناخته و حقیقت را درک کرده باشى و نیز امام معصوم از تو راضى باشد، نباید افکار و گفتار مردم در روحیه، اعتقادات و افکار تو کمترین تاثیرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگویند." (برگرفته از کتاب رجال کشّى، صفحه 487، شماره 924) http://forum.yasinmedia.com/showthread.php?t=1306 ویژه میلادامام رضاعلیه السلام
 

http://ghadirekhom.com/modules/smartsection/

مقالات وکتابها

http://www.nasimerezvan.com/article-354-458-0.html?from_menu=1

نسیم رضوان کتابها

قابل توجه کاربران محترم
کتابهای ارائه شده در این بخش جهت بهره برداری کاربران محترم بوده و به منزله تأیید محتوای آنها نمی باشد و مسئولیت مطالب و نوشته های این کتابها بر عهده نویسنده آنها می باشد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله خامنه ای

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۵۳۴ کیلو بایت)

احکام تقلید - راههاى سه گانه: احتیاط، اجتهاد، تقلید

س 1: آیا تقلید، صرفا یک مسأله عقلى است یا ادله شرعى نیز دارد؟

تقلید، ادله شرعى دارد و عقل نیز حکم مى‏کند که شخص نا آگاه به احکام دین باید به مجتهد جامع الشرایط مراجعه کند.

س 2: به نظر شریف حضرتعالى، عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟

چون عمل به احتیاط مستلزم شناسائى موارد و چگونگى احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دین از مجتهد جامع‏الشرائط تقلید کند.

س 3: قلمرو احتیاط در احکام دین در بین فتاواى فقها چه اندازه است؟ آیا رعایت آراى فقیهان گذشته نیز لازم است؟

مراد از احتیاط در موارد آن، رعایت همه احتمالات فقهى است؛ به طورى که مکلّف مطمئن شود که به وظیفه خود عمل کرده است.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله تبریزی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۷۰ کیلو بایت)

 بسم اللّه الرحمن الرحیم الـحـمـد للّه رب الـعـالمین والصلوة والسلام على خیر خلقه محمد وآله الطاهرین ولعنة اللّه على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین .
احکام تقلید
مـسـاله 1 - شخص مسلمان باید به اصول دین از روى دلیل اعتقاد پیدا کند و نمى تواند در اصول دیـن تـقلید نماید, یعنى بدون سؤال از دلیل گفته کسى را قبول کند.
ولى در احکام دین در غیر ضـروریـات بـایـد مـجـتـهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل بدست آورد, یا از مجتهد تقلید کند,یعنى به دستور او رفتار نماید, یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تـکلیف خود را انجام داده است , مثلا اگر عده اى ازمجتهدین عملى را حرام مى دانند و عده دیگر مـى گـویـنـد حـرام نـیـسـت , آن عـمـل را انـجـام ندهد, و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مـسـتـحـب مى دانند, آن را بجا آورد.
پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند, لازم است از مجتهد تقلید نمایند.
مـسـالـه 2 - تقلید در احکام , عمل کردن به دستور مجتهد است .
و از مجتهدى باید تقلید کرد که مـرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله بهجت

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۵۹ کیلو بایت)

پیشگفتار
معناى احکام
دستورهاى عملى اسلام که وظیفه انسان ها را نسبت به کارهایى که باید انجام دهند و یا از آن دورى کنند، مشخص مى کند، احکام گویند.
اقسام احکام
احکامى که وظیفه مکلّفان را معلوم مى کند، پنج قسم است :
واجب ، حرام ، مستحب ، مکروه ، مباح .
واجب : کارى است که انجام دادن آن لازم است و ترک آن عقاب دارد، مانند نماز و روزه .
حرام : کارى است که ترک آن لازم و انجام دادنش عقاب دارد،مانند دروغ و ظلم .
مستحب : به کارى مى گویند که انجام دادنش بهتر است و ثواب دارد، مانند صدقه دادن .
مکروه : کارى است که ترک آن نیکو مى باشد، ولى انجام دادنش عقاب ندارد، مانند فوت کردن به غذا و خوردن غذاى داغ .
مباح : به کارى گویند که انجام دادن و ترک آن مساوى است ، نه عقاب دارد و نه ثواب ، مانند راه رفتن و نشستن .
احتیاط مستحب : احتیاطى است غیر فتواى فقیه ، و رعایت آن واجب نیست .
احتیاط واجب : امرى است که مطابق احتیاط بوده ولى فقیه در آن فتوا نداده است ، در چنین مواردى مقلّد مى تواند به فتواى مجتهد دیگر که در رتبه بعد قرار دارد (فالا علم ) عمل کند.
احوط: منطبق با احتیاط.
اظهر: ظاهرتر و روشن تر، از فتواست و مقلّد باید طبق آن عمل کند.

نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا علیه السلام

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۳۷۰ کیلو بایت)

خلاصه حالات دهمین معصوم ، هشتمین اختر امامت
آن حضرت روز پنج شنبه یا جمعه ، 11 ذى القعدة ، سال 148 هجرى قمرى (2)، یک سال پس از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود؛ و با ظهور نور طلعتش جهانى را روشنائى بخشید.
نام : علىّ، صلوات اللّه و سلامه علیه .(3)
کنیه : ابوالحسن ثانى ، ابوعلىّ و... .
اءلقاب : رضا، صابر، زکىّ، وفىّ، ولىّ، رضىّ، ضامن ، غریب ، نورالهدى ، سراج اللّه ، غیظ المحدّثین ، غیاث المستغیثین و... .
پدر: امام موسى کاظم ، باب الحوائج إ لى اللّه علیه السلام .
مادر: شقراء، معروف به خیزران ، امّ البنین ، و بعضى گفته اند: نجمه بوده است .
نقش انگشتر: حضرت داراى سه انگشتر بود، که نقش هر کدام به ترتیب عبارتند از:
((حَسْبىَ اللّهُ)) ، ((ما شاءَ اللّهُ وَ لا قُوَّةَ إ لاّ بِاللّهِ)) ، ((وَلییّ اللّهُ)) .

نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیه السلام

توضیحات:

چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیه السلام
مؤ لّف: عبداللّه صالحى

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۸۹ کیلو بایت)

نام کتاب : سیره عملی اهل بیت(ع)-زندگانی امام حسین(ع)

توضیحات: سیره عملی ائمه(ع)

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۵۹ کیلو بایت)

چگونگی ولادت:
سلمی همسر أبو رافع، ‌صفیه عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله، ‌ ام الفضل همسر عباس، ام ایمن کنیز رسول الله صلی الله علیه و آله قابله گان حضرت فاطمه علیها سلام بودند.
همینکه فاطمه علیها سلام را درد مخاض گرفت هر که با خبر شد برای سلامتی فاطمه و نوزادش دعا کرد و سرانجام عصر پنجشنبه سوم ماه شعبان نزدیک به اول شب و تقریباً شش ماه پس از ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نوزاد در هاله ای از نور در نهایت زیبایی و جمال قدم به دنیا گذارد و از بوی خوشش تمام محیط اطراف خود را معطر و خوشبو کرد. م‍ژده ولادت را فوراً به رسول الله صلی الله علیه و آله دادند آن بزرگوار هم بی درنگ به خانه علی و فاطمه علیها سلام آمد و از اسماء خواست تا کودکش را بیاورد و دیدن کند.
أسماء جامه ای سپید به آن حضرت پوشانید و به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله داد.
« و أخذه و أذن فی أذنه المینی و أقام فی أذنه الیسری و جاء جبرئیل علیه السلام فأمره أن یسمیه حسیناً کما جاء فی الحسن.
پیامبر صلی الله علیه و آله او را در آغوش گرفت به گوش راست او اذان و به گوش چپش اقامه گفت و آنگاه جبرئیل فرود آمد و گفت:
«ان الله عزوجل ذکره یقرئک السلام و یقول لک ان علیاً منک بمنزله هارون من موسی فسمه باسم ابن هارون قال: ما کان إسمه؟ قال: شبیر، قال: لسانی عربی، ‌قال: سمه الحسین فسماه الحسین فسماه الحسین.»
خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند و می فرماید: همانا علی علیه السلام برای تو همانند هارون برای موسی بن عمران است. بنابر این نام فرزندت را هم نام فرزند هارون قرار بده. رسول الله صلی الله علیه و‌ آله فرمود: زبان من عربی است. عرض کرد شبیر به عربی حسین خوانده می شود. پیامبر نام او را حسین گذارد.

نام کتاب : رفتار پیامبر(ص) با کودکان

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱.۵۶۶ مگابایت)

نام کتاب : رساله توضیح المسائل حضرت امام خمینی(ره)

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۴۶ کیلو بایت)

توضیح المسائل حضرت امام خمینى (قدس سره الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و الصلاة و السلام على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین ، و لعنة الله على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین
احکام تقلید

1 عقیده مسلمان به اصول دین باید از روى دلیل باشد، ولى در احکام غیر ضرورى دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل به دست آورد،یا از مجتهد تقلید کند، یعنى به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلا اگر عده‏اى از مجتهدین عملى را حرام مى‏دانند و عده دیگر مى‏گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى‏دانند آن را بجا آورد. پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى‏توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

2 تقلید در احکام عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدى تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد، یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله موسوی اردبیلی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۳۶۸ کیلو بایت)

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم أجْمَعینَ إلى یَوْمِ الّدینِ
احکام تقلید
(مسأله 1) بر هر مکلفى واجب است تکالیف شریعت اسلام را آن چنانکه متوجه او مى باشد انجام دهد. شرایط تکلیف چند چیز است:
الف ـ «بلوغ»; نشانه بالغ شدن دختر یا پسر یکى از سه چیز است:
اوّل: روییدن موى زبر و درشت زیر شکم و بالاى عورت. دوم: بیرون آمدن منى در خواب یا بیدارى. سوم: براى پسر تمام شدن پانزده سال قمرى ـ هر چند وقتى سیزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتیاط مستحب واجبات را بجا آورد و از کارهاى حرام اجتناب کند و زنهاى نامحرم نیز خودشان را از او بپوشانند ـ و براى دختر تمام شدن نه سال قمرى، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود یا خونى ببیند که صفات حیض را داشته باشد، حکم مى شود که قبلاً بالغ شده است.
ب ـ «عقل»; پس دیوانه تکلیفى ندارد.
ج ـ «توانایى انجام تکلیف و اختیار»; پس شخصى که به طور کلّى از انجام وظایف خود عاجز است، تکلیفى ندارد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله فاضل لنگرانی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۸۰ کیلو بایت)

مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى ( مـدظله العالى )
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربّ العالمین و الصّلوة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى القاسم محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله عـلى اعـدائهم اجمعیـن الى یـوم الـدّین»
احکام تقلید
مسأله 1 ـ تقلید در اصول دین جایز نیست، و مسلمان باید در اصول دین یقین داشته باشد و در احکام غیر ضرورى دین یا باید مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نماید و یا از مجتهد تقلید کند یعنى به دستور او رفتار نماید. و یا در صورتى که آشنا به کیفیت احتیاط است عمل به احتیاط کند به طورى که یقین کند تکلیف خویش را انجام داده است مثلاً; اگر عده اى از مجتهدین عملى را حرام مى دانند و عده دیگر مى گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى دانند انجام دهد و همچنین واجب است در کیفیت احتیاط نیز احتیاط کند. یعنى چنانچه احتیاط از چند طریق ممکن باشد باید طریقى را اختیار نماید که مطابق با احتیاط باشد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله صانعی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۹۲ کیلو بایت)

 بسم اللّه الرحمن الرحیم الـحـمـدللّه رب العالمین , والصلاة والسلام على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین , و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین .
مـسـالـه 1 - مـسـلـمان باید به اصول دین یقین داشته باشد, ولى در احکام غیر ضرورى دین باید یـامـجـتـهـد بـاشـد کـه بتواند احکام را از روى دلیل به دست آورد, یا از مجتهد تقلید کند یعنى بـه دسـتـور او رفـتـار نـمـایـد, یـا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تـکـلـیـف خـود را انـجام داده است , مثلا اگر عده اى از مجتهدین عملى را حرام مى دانند و عده دیـگـرمـى گـویـنـد حـرام نـیست آن عمل را انجام ندهد, و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مـسـتـحب مى دانند آن را به جا آورد, پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنندواجب است از مجتهد تقلید نمایند, بلکه براى کسانى که مى توانند به احتیاط عمل کنند اولى واحوط تقلید و ترک عمل به احتیاط است .
مـسـالـه 2 - تـقـلـید در احکام , عمل کردن به دستور مجتهد است , و از مجتهدى باید تقلید کرد که بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد.
و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مـجتهدى تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و از مجتهدین دیگر اعلم باشد, یعنى درفهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله صافی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۸۷ کیلو بایت)

 توضیح المسائل مطابق با فتاواى حضرت آیه اللّه العظمى آقاى حاج شیخ لطف اللّه صافى گلپایگانى بسم اللّه الرحمن الرحیم الـحـمـد للّه رب العالمین , والصلوه والسلام على خیر خلقه واشرف بریته محمد وآله الطاهرین , لا سیما بقیه اللّه فى الارضین , ولعنه اللّه على اعدائهم اجمعین الى قیام یوم الدین .
احکام تقلید
(مـسـاله 1) عقیده مسلمان به اصول دین باید از روى دلیل باشد, و نمى تواند دراصول دین تقلید نماید, یعنى بدون دلیل گفته کسى را قبول کند, ولى اگر از گفته غیربه عقاید دینى یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافى است , و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلـیـل بـدسـت آورد, یا از مجتهدتقلید کند, یعنى بدستور او رفتار نماید, یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید, که یقین کند, تکلیف خود را انجام داده است , مثلا اگر عده اى از مـجتهدین عملى را حرام میدانند, وعده دیگر مى گویند حرام نیست , آن عمل را انجام ندهد,و اگـر عـمـلـى را بـعـضى واجب و بعضى مستحب میدانند, آن را بجا آورد پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند, واجب است از مجتهد تقلیدنمایند.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله شیرازی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۴۷۰ کیلو بایت)

 ـ توحید (یکتا پرستى)
توحید که زیربناى جهانبینى اسلامى است، همان شناخت خداوند، دور از هر پیرایه، افسانه و جداى از هر آلودگى و ناتوانى است، نظام شگرف جهان، گواهى راستین بر وجود آفریدگارى یکتا، دانا و تواناست... و خلاصه توحید عبارت از این است که انسان بداند، جهان هستى را پدیدآورنده‏اى است که آن را از نیستى به هستى آورده و زمام تمام کارها: آفرینش، روزى، داد و دهش، زندگى، مرگ، تندرستى، بیمارى و .. در قبضه اختیار و اراده خلل ناپذیر اوست.

... تمام این پدیده ها، از کوچکترین ذرّه تا بزرگترین سیّاره و نظمى که بر آن حکمفرماست، به حکم عقل، دلیل کافى و شاهد گویایى است بر وجود پدیدآورنده‏اى حکیم، دانا و توانا که در آیات زیادى از قرآن مجید بر این اصل مسلّم عقلى اشاره شده است.

آرى اینها همه شاهد عظمت و بزرگى پروردگارى مىباشد که به پیروى از عقل و فطرت به او معتقدیم، او را مى پرستیم، از او یارى مى طلبیم و بر او توکّل مىکنیم.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله شاهرودی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۵۱ کیلو بایت)

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین.

احکام تقـلید
مسأله 1 ـ مسلمان نمى تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنى بدون دلیل گفته کسى را قبول کند. ولى در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روى دلیل بدست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنى به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طورى به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است. مثلاً اگر عده اى از مجتهدین عملى را حرام مى دانند و عده دیگر مى گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مى دانند، آن را بجا آورد پس کسانى که مجتهد نیستند و نمى توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

مسأله 2 ـ تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدى باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامى و زنده و عادل باشد. و احوط آن است که حلال زاده باشد. و عادل کسى است که کارهائى را که براو واجب است بجا آورد و کارهائى را که بر او حرام است ترک کند، که اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانى که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبى او را تصدیق نمایند. و نیز مجتهدى که انسان از او تقلید مى کند باید اعلم باشد. یعنى در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خود استادتر باشد، در صورتى که فتواى او مخالف با غیرش باشد.

نام کتاب : رساله توضیح المسائل آیت الله سیستانی

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۸۷ کیلو بایت)

نام کتاب : یک موضوع در یک هزار حدیث

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۵۲ کیلو بایت)

- خداشناسی:
رسول اکرم(ص)
أفضل الاعمال العلم بالله إن العلم ینفعک معه قلیل العمل و کثیره و إن الجهل لا ینفعک معه قلیل العمل و لا کثیر؛
بهترین اعمال، خداشناسی است، زیرا با وجود علم و معرفت، عمل، کم یا زیاد تو را سود می بخشد اما با وجود نادانی(نسبت به خدا) عمل، نه اندکش تو را سود می بخشد نه بسیارش.
رسول اکرم(ص):
إن الله خلق یوم خلق السماوات و الارض مائه رحمه کل رحمه طباق ما بین السماء و الارض فجعل منها فی الارض رحمه فبها تعطف الوالده علی ولدها و الوحش و الطیر بعضها علی بعض و أخر تسعاً و تسعین فإذا کان یوم القیامه أکملها بهذه الرحمه:
خداوند روزی که آسمانها و زمین را آفرید، صد رحمت بیافرید که هریک از آنها میان زمین و آسمان را پر می کند و یکی را در زمین قرار داد که بوسیله آن مادر به فرزند محبت می کند و حیوانات وحشی و پرندگان به یکدیگر مأنوسند و نودونه رحمت را نگه داشته و همین که روز قیامت شود این یک رحمت را نیز بر آن می افزاید.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 9

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۹۴ کیلو بایت)

تشویق به کار.
قرآن .

((هـر کـس , از مـرد و زن , کـه مـؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد, زندگى خوش و پاکیزه اى بدو خواهیم داد و پاداشى بهتر از کارشان به آنان مى دهیم )).
((اما کسى که توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته انجام داد, امید است که از رستگاران باشد)).
((و آنان که با ایمان نزد او آیند و کارهاى شایسته کنند, صاحب درجاتى بلند باشند)).
ـ امام على (ع ) : کار کنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایدارى کنید, آن گاه شکیبایى ورزید و پارسا باشید همانا شما را پایانى است , پس , خود را به آن پایان (بهشت ) رسانید.
ـ بـیـگـمان شما به آشکار ساختن اعمال نیازمندترید تا به آشکار ساختن گفته ها (یا شما به انجام درست و صحیح کارها نیازمندترید تا درست و فصیح ادا کردن سخنان ).
ـ هـر کـه کـار کـند نیرومندتر شود و هر که در کار کوتاهى ورزد, بر ضعف و سستى او (درکارها) افزوده شود.
ـ شرافت و بزرگى نزد خداى سبحان به نیکویى کارهاست , نه به نیکویى گفتارها.
ـ دانش تو را راهنمایى مى کند و کار تو را به هدف مى رساند.
ـ با کار است که پاداش به دست مى آید, نه با تنبلى .

ـ هر کس کارش او را کند برد, نسبش (حسبش ) او را شتابان نبرد.
ـ کار, شعار مؤمن است .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 8

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۹۶ کیلو بایت)

پرهیز از کارى که موجب پوزش خواهى است .

قرآن .

((بلکه آدمى خویشتن را نیک مى شناسد هرچند به زبان عذرها آورد)).
ـ مـصباح الشریعة : پیامبرخدا(ص ) فرمود: زنهار از کارى که به سبب آن پوزش خواهى , زیرا در آن شرک پنهان است .

ـ امـام عـلـى (ع ): زنـهـار از کارى که به سبب آن پوزش خواهى , چرا که از کار خوب پوزش خواهى نمى شود.
ـ امـام حـسـین (ع ): زنهار از کارى که از آن پوزش بخواهى , زیرا مؤمن نه بدى مى کند و نه پوزش مى خواهد و منافق هر روز بدى مى کند و پوزش مى طلبد.
ـ امام سجاد(ع ): کارى مکن , که باعث عذرخواهى شود.
ـ امـام صـادق (ع ): شایسته نیست که مؤمن خود را خوار گرداند عرض کردم : چگونه خود راخوار مى کند؟
فرمود: کارى کند, که باعث عذرخواهى شود.
ـ امام على (ع ): نیاز نیافتن به پوزش خواهى , عزتبخش تر از پوزش خواستن صادقانه است ((1)) .

ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامـه خـود بـه حـارث هـمـدانـى مى فرماید: از هر کارى که اگر از کننده آن دربـاره اش بازخواست شود, انکارش کند و یا پوزش خواهد, بپرهیز و آبروى خود را آماج تیرهاى سخن (مردمان ) قرار مده .

ـ امام على (ع ) در نامه اى به قثم بن عباس , کارگزار خود در مکه , مى فرماید: زنهار از انجام کارى کـه بـاعث عذرخواهى تو شود, و در هنگام برخوردارى از نعمتها سرمست مشو و در گاه سختى و تنگدستى سستى به خود راه مده والسلام .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 7

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۳۶ کیلو بایت)

فضیلت صدقه .

قرآن .

((از امـوال آنان صدقه اى بگیر تا به وسیله آن ایشان را پاک و پاکیزه سازى , و برایشان دعا کن , زیرا دعا کردن تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست )).
ـ پـیـامـبـرخدا(ص ): زمین قیامت (یکپارچه )آتش است به جز سایه مؤمن , زیرا صدقه اش بر او سایه مى افکند.
ـ امام على (ع ) : صدقه , سپرى است در برابر آتش .

ـ پـیامبر خدا(ص ) : صدقه , گرماى گورها را از صدقه دهنده دور مى کند و روز قیامت مؤمن در سایه صدقه خود پناه مى گیرد.
ـ (روز قیامت ) هر کسى در سایه صدقه خود است تا آن که میان مردم داورى شود.
ـ صدقه , خشم پروردگار را فرو مى نشاند.
ـ هرگاه مرد دست خود را به دادن صدقه دراز کند , خداوند به رویش لبخندمى زند و هر که خدا به رویش لبخند زند , آمرزیده است .

ـ امـام صادق (ع ) : چون آیه زکات ((ازاموال آنان صدقه اى بگیر تا بدان وسیله آنها را پاک و پاکیزه گـردانـى )) در ماه رمضان نازل شد ,رسول خدا(ص ) به جارچى خود فرمود تا در میان مردم جار زند که : خداوند زکات را نیز ,همچون نماز بر شما واجب فرمود.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 6

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۴۴ کیلو بایت)

پرهیز دادن از ساختن بیش از نیاز.

ـ مـردى خانه اى ساخت و از امام حسین (ع ) دعوت کرد که داخل آن شود حضرت وقتى وارد خانه شد و به آن نگاه کردفرمود : خانه خودت را ویران کردى و خانه دیگرى را آباد ساختى کسى که در زمین است تو را فریفت و آن که در آسمان است با تو دشمن شد.
ـ انـس : رسـول خـدا(ص ) چشمش به خانه گنبدى بلندى افتاد و درباره صاحب آن سؤال کرد , عـرض شد : از فلان انصارى است آن مرد آمد و به پیامبر سلام کرد , اما رسول خدا به او بى اعتنایى نمود آن مرد نزداصحاب پیامبر از این رفتار حضرت گله کرد , اصحاب گفتند : علتش این است کـه رسـول خـدا(ص ) خـانـه گـنـبـدى تو را دیده است پس , آن مرد انصارى , خانه را ویران و با خـاک یـکسان کرد و این خبر به پیامبر(ص ) رسید (حضرت فرمود :) بدانید که هر ساختمانى وبال صاحب آن است مگر آنچه که گریزى از آن نباشد.
ـ امام صادق (ع ) : هر بنایى که بیش از نیاز باشد , در روز قیامت وبال گردن صاحب اوست .

ـ امـام عـلـى (ع ) : از کـنـار خـانه مردى گذشت که آن را از آجر ساخته بود , پرسید : این خانه از کـیـست ؟
عرض شد : از فلان فریب خورده (دنیا) , بعد از کنار خانه دیگرى گذشت که صاحب او نیز آن را از آجر ساخته بود , فرمود : این هم فریب خورده دیگرى است .

ـ امام صادق (ع ) : هر که بنایى بیش از نیاز سکونتش بسازد , در روز قیامت مکلف به حمل آن شود.
ـ امام على (ع ) : اى مردم (مسلمان )! از خدا بترسید , زیرا بسا کسى که امید و آرزویى دارد و به آن نـمـى رسـد و بـنـایـى مى سازد و در آن سکونت نمى کند و مالى گرد مى آورد وبزودى آن را رها مى کند (و مى رود).
ـ یـکـى از رنـجـهـا این است که انسان چیزى را فراهم آورد که نمى خورد و بنایى بسازدکه در آن سـکـونـت نـمى کند و سپس به جانب خداى تعالى مى رود در حالى که نه مالى باخود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى کند!.
ـ پـیـامـبـر خدا(ص ) : کسى که براى خودنمایى و شهرت ساختمانى بسازد در روزقیامت آن را بر پـشـت خود تا هفت زمین حمل مى کند و سپس به صورت طوقى از آتش فروزان در گردن او در مـى آیـد و آن گـاه در آتـش پرت مى شود عرض کردیم : اى رسول خدا! چگونه براى خودنمایى و شهرت مى سازد؟
فرمود : اضافه بر نیاز و کفایتش یابراى فخر فروشى مى سازد.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 5

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۳۹ کیلو بایت)

زیاد و کم شدن روزى .

قرآن .

((پـروردگـار تـو در رزق هـر کـس کـه بـخـواهد گشایش مى دهد یا تنگ مى گیرد , زیرا او به بندگانش آگاه و بیناست )).
((روز دیـگـر آن کسان که دیروز آرزو مى کردند که به جاى او مى بودند , گفتند : شگفتا که خدا روزى هر کس را که خواهدفراوان کند یا تنگ سازد اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود , ما را نیز در زمین فرو مى برد وشگفتا که کافران رستگارنمى شوند)).
((بگو : پروردگار من است که روزى هرکس را که بخواهد فراوان مى کند و بر هر که بخواهد تنگ مى گیرد , ولى بیشترمردم نمى دانند)).
ـ امام على (ع ) : بهره هر کسى , همچون قطره هاى باران که از آسمان به زمین فرود مى آید , به هر کس کم و بیش آنچه سهم اوست مى رسد پس , اگر یکى از شما در خانواده یا مال یا وجود برادرش اندک فزونى دید نباید مایه فتنه او شود.
ـ اختیار کم و زیاد شدن روزیها جز در دست روزى رسان نیست .

ـ روزیهاى آنان را تقسیم کرد و آثارو اعمال و تعدادشان را شماره کرد.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 4

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۷۲ کیلو بایت)

اخلاق .

ـ پیامبر خدا (ص ) : اخلاق ظرف دین است .

ـ چون خداى تعالى ایمان را آفرید , ایمان گفت : خدایا ! مرا نیرومند گردان پس خداوند آن را به خـوشخویى و بخشندگى توانمند ساخت و چون خداوند کفر را آفرید , کفر گفت : بارخدایا ! مرا توان بخش , پس خداوند او را به بخل و بدخویى نیرومند ساخت .

ـ امام على (ع ) : بسا عزیز و ارجمندى که اخلاقش او را خوار و ذلیل گردانید و بسا خوار و ذلیلى که اخلاقش او را عزیز و ارجمند کرد.
خوشخویى .
ـ پیامبر خدا (ص ) : اسلام خوشخویى است .

ـ امام حسن (ع ) : همانا نیک ترین نیکویى خوى نیکوست .

ـ پیامبر خدا (ص ) : خوى نیکو نصف دین است .

ـ نیکخویى خیر دنیا و آخرت را از آن خود کرده است .

ـ امام على (ع ) : هیچ همنشینى چون خوشخویى نیست .

ـ خوى پسندیده میوه خرد است و خوى نکوهیده میوه نادانى .

ـ سرلوحه کتاب مؤمن خوشخویى است .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 3

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۵۸ کیلو بایت)

حج .

قرآن .

((خداوند زیارت این خانه را بر کسانى که توانایى رفتن به آن را دارند واجب کرده است )).
((و مردم را به حج فراخوان تا پیاده یا سوار بر اشتران تکیده از راههاى دور نزد تو بیایند)).
ـ امام على (ع ) در وصیت خود به هنگام وفات فرمود: خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان , تا زنده اید آن را وا مگذارید که اگر رها شود, (از عذاب الهى ) مهلت داده نخواهید شد ((1)) .

ـ حج جهاد هر ناتوانى است .

ـ (ثواب ) یک درهم هزینه کردن در حج با هزار درهم برابرى مى کند.
ـ زائر حج و عمره میهمان خداست و خداوند به او آمرزش هدیه مى کند.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه کـسى بخواهد حج رود و خود را براى این کار آماده سازد اما موفق به زیارت حج نشود (بداند که ) به سبب گناهى از این ثواب محروم شده است .

ـ امام باقر یا امام صادق (ع ) : ابراهیم مردم را به حج فرا خوانده گفت : اى مردم ! من ابراهیم خلیل اللّه هـسـتـم خـداوند شما را فرمان داده که این خانه را زیارت کنید, پس به زیارت آن بروید تمام کسانى که تا روز قیامت حج مى رونداین نداى ابراهیم را پاسخ داده اند و نخستین کسى که دعوت او را لبیک گفت از مردم یمن بود.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 2

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۲۷ کیلو بایت)

بینش .
قرآن .

((آیـا در زمین سیر نمى کنند تا صاحب دلهایى گردند که بدان تعقل کنند و گوشهایى که بدان بشنوند؟
زیرا چشمها کور نمى شود بلکه دلهایى که در سینه ها جاى دارند کور مى شود)).
((بسیارى از جن و انس را براى جهنم بیافریدیم .

بدان نمى شنوند.
ـ امام على (ع ) : هرگاه دیده بصیرت کور باشد نگاه چشم سودى ندهد.
ـ آن که بصیرت و بینش را از دست دهد نظرش هم نادرست و بى ارزش است .

ـ بـا بـصـیـرت کسى است که بشنود و بیندیشد, نگاه کند و ببیند, از عبرتها بهره گیرد, آن گاه راههاى روشنى رابپیماید و بدین ترتیب از افتادن در پرتگاهها دورى مى کند.
ـ هر آینه شما بینا شده اید اگر ببینید, و راهنمایى شده اید اگر هدایت پذیر باشید.
ـ دیـدن با نگاه کردن نیست , زیرا گاه چشمها به صاحبان خود دروغ مى گویند, اما عقل کسى را که از او خیرخواهى کند فریب نمى دهد.
ـ پـیـامـبـر خدا (ص ) : کور آن نیست که چشمش نابینا باشد بلکه کور (واقعى ) آن کسى است که دیده بصیرتش کورباشد.
ـ امام على (ع ) : از دست دادن بینایى آسانتر است تا از دست دادن بینش .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 14

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۲۵ کیلو بایت)

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 13

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۴۰ کیلو بایت)

 محمد(ص ) رسول خداست .
قرآن :.
((محمد رسول خداست )).
((هـر آیـنه رسولى از خود شما برایتان مبعوث شد که آن چه شما را رنج مى دهد بر او گران مى آید سخت به شمادلبسته است و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است )).
((بگو : در حقیقت من هم بشرى مانند شما هستم که به من وحى مى شود جز این نیست که خداى شـمـا خـدایى یگانه است پس هر که امید به دیدار پروردگارش دارد,باید کارى شایسته کند و در عبادت پروردگارش احدى راشریک نگرداند)).
((هـان اى پیامبر, ما تو را گواه و نوید دهنده و هشداردهنده فرستادیم و کسى که به اذن خدا به سوى او دعوت مى کند و چراغى روشنى بخش )).
ـ حذیفه : در یکى از کوچه هاى مدینه از رسول خدا(ص ) شنیدم که مى فرمود : من محمد و احمد و حاشر ومقفى و پیامبر رحمت هستم .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 12

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۱۹ کیلو بایت)

برحذر داشتن از چاپلوسى .

ـ امام على (ع ): از چاپلوسى بپرهیز,زیرا که چاپلوسى از خصلت هاى ایمان نیست .
ـ چاپلوسى , جز خوى پیامبران نیست .
ـ بدترین درد, لاف زنى و خودستایى است .
ـ هر که زیاد چاپلوسى کند,گشاده رویى (واقعى و خوشدلى ) او شناخته نشود.
ـ ستودن زیاد, چاپلوسیى است که غرور مى آورد و تکبر به هم مى رساند.
ـ در حـقیقت کسى تو را دوست دارد که تملقت نمى کند و کسى تو را مى ستاید که (ستایش هایش را) به گوشت نمى رساند.
ـ ستودن بیش از استحقاق (کسى )چاپلوسى است و ستودن کمتر از استحقاق (ناشى از) ناتوانى در سخن یا حسادت است .
ـ چاپلوسى و حسادت از اخلاق مؤمن نیست , مگر در تحصیل علم .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 11

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۸۶ کیلو بایت)

تکبر.

قرآن .

((پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند مگر ابلیس که تکبر نمود و از کافران شد)).
((فـرمـود: از آن (مـقـام ) فـرو شو, تو را نرسد که درآن (جایگاه ) تکبر نمایى پس بیرون شو, که تو ازخوارشدگانى )).
ـ امام على (ع ): زنهار از تکبر که آن بزرگترین گناه و نکوهیده ترین عیبهاست وزیور ابلیس است .

ـ پیامبر خدا(ص ): از تکبر دورى کنید,زیرا ابلیس را تکبر واداشت , که به آدم سجده نکند.
ـ امـام على (ع ): از کارى که خدا باابلیس کرد پند گیرید آن گاه که , به خاطرلحظه اى تکبر, کار طـولانى و کوشش طاقت فرساى (عبادى ) او را بر باد داد! پس , بعد ازابلیس (با آن همه مقامى که داشت ) کیست که با معصیتى چون معصیت او از خشم وکیفر خدا ایمن باشد؟
.
ـ پس , آتشهاى عصبیت و کینه هاى جاهلیت را که در دلهاى خود دارید,خاموش کنید, زیرا که این نـخوت و غرور دروجود شخص مسلمان از تلقینات و نخوتها وفسادها و وسوسه هاى شیطان است کلاه فروتنى بر سر کنید و گردنفرازى را زیرپایتان فکنید و گردنبند تکبر را از گردن خویش , باز کنید و فروتنى و افتادگى راپاسگاه مرزى میان خود و دشمنتان شیطان قرار دهید.
ـ از کیفر و خشم و عذابهاى سخت خدا که به امتهاى گردنکش پیش از شمارسیده , عبرت گیرید و از عـوامل تکبر زا به خدا پناه برید, همان گونه که از بلاها وپیشامدهاى سخت روزگار به او پناه مى برید.
ـ زنـهـار, زنـهار! از عاقبت وخیم زورگویى و ستم در این دنیا و آن جهان و ازفرجام ناگوار تکبر, زیـرا که این خصلتها دام بزرگ و نیرنگ عظیم شیطان است , که چونان زهرهاى کشنده در دلهاى مردان فرومى روند هرگز چیزى مانع نفوذ آنهانمى شود و هیچ کس از آنها در امان نیست ,نه عالم به خاطر علمش و نه تهیدست به سبب جامه فرسوده اش .

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 10

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۸۳ کیلو بایت)

گشایش بعد از سختى .

ـ امـام عـلـى (ع ): در اوج سختى گشایش است و چون حلقه هاى بلا و گرفتارى تنگ آید آسایش نمودار شود.
ـ هرگاه سختى به اوج خود رسد,نزدیکترین زمان به گشایش است .

ـ نزدیکترین زمان به گشایش , هنگامى است که کار تنگ آید.
ـ چون همه روزنه ها بسته شود, نشانه هاى گشایش نمودار گردد.
ـ هیچ سختى و مشکلى شدت نگرفت ,مگر این که خداوند گشایش آن را نزدیک ساخت .

ـ چون حلقه هاى بلا و گرفتارى تنگ شود, آسایش حاصل آید.

نام کتاب : میزان الحکمه جلد 1

توضیحات: مجموعه احادیث

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۱۴۰ کیلو بایت)

ارزش ایثار.
ـ امام على علیه السلام ایثار, برترین صفات عالى انسانى است .
ـ ایثار , خوى نیکوکاران است .
ـ ایثار , بالاترین نیکوکارى است .
ـ ایثار , نکوترین نیکوکارى وبالاترین مرتبه ایمان است .
ـ ایثار , اوج نیکوکارى است .
ـ ایثار , ارجمندترین نیکوکارى است .
ـ ایثار , برترین بخشندگى است .
ـ ایثار , بالاترین مرتبه بخشندگى و برترین خوى است .
ـ ایثار , خصلت نیکوکاران و خوى نیکان است .
ـ ایثار , برترین عبادت و بزرگترین سرورى است .

نام کتاب : سیره عملی اهل بیت(ع)- زندگینامه امام جواد الأئمه

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۵ کیلو بایت)

امام محمد تقی جواد الأئمه علیه السلام

شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه می فرماید:
«و مضی الرضا علی بن موسی علیهما السلام و لم یترک و لداً نعلمه الا ابنه الامام بعده ابا جعفر محمد بن علی علیهما السلام»
حضرت رضا علیه السلام رحلت فرمود و فرزندی نداشت که ما مطلع باشیم مگر پسرش، امام بعدش أبا جعفر محمد بن علی(جوادالأئمه) علیه السلام.
کلیم بن عمران می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم دعا کنید که خداوند به شما فرزندی عنایت فرماید. امام در پاسخ می فرمود:
(انما ارزق ولداً واحداً و هو یرثنی)
خداوند تنها یک فرزند به من عطا می کند که وارث من و امام پس از من خواهد بود.
وقتی حضرت جواد علیه السلام متولد شد امام علیه السلام به اصحاب خویش فرمود: کسی برای من به دنیا آمد که شبیه موسی بن عمران گشاینده دریاهاست و شبیه عیسی بن مریم که مادری مقدس داشت او نیز مادری طاهره و مطهره دارد.

نام کتاب : سیره عملی اهل بیت(ع)- حضرت بقیه الله امام عصر(عج)

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۳۶ کیلو بایت)

«الهم اکشف هذه الغمه عن هذه الئمه بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریباً برحمتک یا ارحم الراحمین»
چگونه گی ولادت

جمعه پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجریدر شهر سامرا حضرت بقیه الله امام عصر روحی وارواح العالمین له الفداء چشم به جهان گشود.
حکیمه دختر امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند که امام حسن عسکری علیه السلام مرا خواست و فرمود: عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد.
عرض کردم: مادر این فرزند مبارک کیست؟ فرمود: عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد.
عرض کردم: مادر این فرزند مبارک کیست؟ فرمود: نرجس.
گفتم: فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!

نام کتاب : سیره عملی اهل بیت- زندگینامه امام حسن علیه السلام

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۳۴ کیلو بایت)

چگونگی ولادت:
امام حسن (ع) شب سه شنبه پانزدهم رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه متولد شد. رسول الله (ص) به خانه امیرالمؤمنین علی (ع) آمد تا ولادت سبط اکبر را به علی و فاسمه علیهما السلام تبریک گوید. قبل از ورود پیامبر (ص) حضرت زهرا علیها سلام به حضرت علی (ع) گفت که نامی برای فرزندمان انتخاب کن، فرمود: من در نامگذاری از رسول الله (ص) سبقت نمی گیرم. وقتی پیامبر بر آنها وارد شد و تولد آن بزرگوار را تبریک و تهنیت گفت، حضرت امیر(ع) از پیامبر(ص) خواست که نامی برای او انتخاب کند، پیامبر(ص) نیز فرمود: من در نامگذاری این مولود از خدا سبقت نمی گیرم. در این هنگام جبرئیل به  محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شد و عرض کرد که خداوند تبارک و تعالی ضمن سلام و تبریک نام این مولود را حسن نهاد.
روایت شده که چهره مبارک سرخ و سفید بود، دیده هایش گشاده و بسیار سیاه بود، موهایش مجعد و بنابر نقل پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علی (ع) از نظر شکل و شمایل شباهت زیادی به رسول الله (ص) داشت.

نام کتاب : سیره عملی اهل بیت- زندگانی حضرت امام سجاد(ع)

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۴۵ کیلو بایت)

زندگانی حضرت امام سجاد ( ع )
1.حضرت سجاد ( ع )
2.پیام خون و شهادت
3.امام سجاد ( ع ) در دمشق
4.حرکت به مدینه
5.صحیفه سجادیه

حضرت سجاد ( ع )

نام معصوم ششم علی ( ع ) است . وی فرزند حسین بن علی بن ابیطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد" و "زین العابدین " می باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدینه ولادت یافت . حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد ، زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش - با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت - به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، یعنی امامت و ولایت گردد . این بیماری موقت چند روزی بیش ادامه نیافت و پس از آن حضرت زین العابدین 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد . سن شریف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61هجری که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسید ، به اختلاف روایات در حدود 24 سال نوشته اند . مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور "شهربانو" دختر یزدگرد ساسانی بوده است .

نام کتاب : سیره عمل اهل بیت(ع)- زندگانی حضرت امام محمد باقر(ع)

توضیحات:

چکیده کتاب

دانلود کتاب ( ۲۵ کیلو بایت)

موبایل ( ۹۳ )

فلش ( ۲۵ )

 

موضوعات مطالب

 دانلود ها