اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

چرا آل‌سعود از کودتا در مصر حمایت کرد؟


نویسنده کتاب "جهاد در عربستان" می‌گوید: «اخوان‌المسلمین یک گفتمان سیاسی دینی ارائه می‌دهد که معارض وهابیت است. این مسأله تهدیدی برای حکومت عربستان است که مشروعیت خود را بر مبنای وهابیت بنا نهاده است». بر همین اساس، ریاض از همان ابتدا خواهان روی کار آمدن اخوان‌المسلمین در مصر نبود چون آنها خواهان برقراری حکومت اسلامی مردم‌سالار بودند.
گروه بین الملل مشرق - اگر محمد مرسی نخستین سفر خارجی خود را به عربستان سعودی انجام داد، پادشاه سعودی نیز نخستین فردی بود که برکناری مرسی از سوی ارتش را به عدلی منصور رئیس جمهور موقت تبریک گفت. حال پرسشی که به ذهن خطور می‌کند آن است که چرا عربستان سعودی اولین کشوری بود که از کودتا علیه اخوان حمایت و اعلام کرد که کمک‌های مالی گسترده‌ای در اختیار مصر قرار خواهد داد؟ یا چه بده بستان‌هایی در میان بوده است که عبدالفتاح سیسی وزیر دفاع مصر پس از کودتا علیه دولت مشروع مرسی – علی رغم تمامی اشتباهاتی که داشت- با پادشاه سعودی تماس گرفته و اوضاع مصر را به وی گزارش می‌دهد؟ انقلابیون مصر را چه شده است که پیش نویس قانون اساسی جدید را برای تایید ابتدا در اختیار مقامات سعودی قرار می‌دهند؟ آیا اکنون که مخالفان با کمک نظامیان و قدرت‌های خارجی اخوان را کنار زده‌اند، باید شاهد وابستگی مصر به کشور واپس‌گرایی چون عربستان سعودی باشیم؟ آیا اخوان کنار زده شد تا سلفی‌ها به قدرت برسند؟ اگر چنین باشد که پس باید منتظر روزهای سیاه‌تر و تاریک‌تری برای مصر باشیم؛ روزهایی که اگر بیایند افسوس دوران اخوان المسلمین را با تمامی مشکلاتش خواهیم خورد.

 
چرا سعودی‌ها به مرسی پشت‌پا زدند؟

در پاسخ به این پرسش‌ها ابتدا به دلایل و ریشه‌های سردی روابط میان اخوان المسلمین و نظام سعودی اشاره کرده و در ادامه به نشانه‌های این اختلافات نگاهی افکنده و در نهایت به اقدامات نظام سعودی برای مقابله با اخوانی‌ها و اهداف نظام سعودی از کودتا علیه مرسی اشاره خواهیم کرد.

1- دلایل و ریشه‌های سردی روابط بین اخون المسلمین و نظام سعودی

با سرنگونی حاکمان خودکامه عربی و هم‌پیمان با نظام سعودی نظیر بن علی، مبارک و عبدالله صالح موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی به راه افتاد و زمینه برای به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در کشورهای تونس و مصر مهیا گردید. اما نظام سعودی بنا به دلایل زیر از همان ابتدا نگران قدرت‌یابی اخوانی‌ها در منطقه بود:

1-1- نگرانی سعودی‌ها از فراگیر شدن الگوی اخوان در جهان عرب

عربستان سعودی و مصر رقبای سنتی برای رهبری جهان عرب به شمار می‌روند و دولت اخوانی مصر یک سیستم جایگزینی را ارائه می‌داد که به‌طور اساسی با مدل سعودی تفاوت داشت. عربستان سعودی از همان ابتدا خواهان روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر نبود، چون آنها خواهان برقراری نمونه‌ای از حکومت اسلامی مردم‌سالار بودند که مورد خواست سعودی‌ها نبود. اخوان المسلمین هرچند که در دهه‌های گذشته از تفکرات تند سلفیت وهابی تاثیر پذیرفته است، اما با این حال این تاثیرات باعث نشد که اخوانی‌ها روش انعطاف‌پذیرتری را در اجرای اسلام و برخورد با مخالفان بویژه شیعیان و مسیحیان در پیش نگیرند.

 
فراگیر شدن الگوی اخوان نگرانی حاکمان سعودی را برانگیخت

تفکر اخوانی به اسلام به عنوان راه حل سیاسی بیماری‌هایی می‌نگرد که جهان اسلام دچار آن است، از این رو اصلاح و حرکت به سمت ایجاد آینده‌ای بهتر در منظومه فکری اخوان جایگاه مهمی دارد و از منظر سعودی‌ها این تفکر برای آینده خاندان حاکم بر عربستان خطرناک است. حال آنکه سلفی‌ها به اصلاح از زوایه اعتقادی می‌نگرند و به مسائل شرک و کفر اهتمام اساسی نشان می‌دهند اما در سیاست چندان به اصلاح اعتقادی ندارند بلکه بر ضرورت تبعیت از حاکم و ولی‌امر تاکید می‌ورزند و این تفکری است که نظام سعودی می‌تواند به راحتی آن را تحت سلطه خود در آورده و در جهت مطامع سیاسی خود به کار بندد.

 
گفتمان سلفی‌ها و اخوانی‌‌ها اختلافاتی وجود دارد

توماس هیگامر نویسنده کتاب جهاد در عربستان می‌گوید: «اخوان المسلمین یک گفتمان سیاسی دینی ارائه می‌دهد که با مذهب وهابی تعارض دارد. این مسأله تهدیدی برای حکومت عربستان است که مشروعیت خود را بر مبنای آیین وهابیت بنا نهاده است». اگر علمای وهابی نوعی فلسفه سیاسی ابداع کرده‌اند که بر ضرورت اطاعت از حاکم تاکید می‌کند، اخوان المسلمین بر نقش سیاسی فعال اسلام به عنوان یک سازمان انقلابی و به عنوان یک نیرویی که نقش مهمی در سیاست‌های دموکراتیک بازی می‌کند، تاکید می‌ورزد.  اینجاست که می‌توان به راز حمایت سعودی‌ها از سلفی‌ها در مصر پی برد. این قضیه در سوریه نیز صادق است و عربستان در مقایسه با معارضان لیبرال و یا اخوانی بیشترین توجه را معطوف سلفی‌ها می‌کند.

البته این به معنای آن نیست که عربستان برای دستیابی به توافق با اخوان المسلمین تلاش نکرده باشد بلکه در مصر عربستان تلاش کرد تا سلفی‌ها و اخوانی‌ها به ائتلاف دست یابند چرا که این ائتلاف اولاً می‌توانست با ایجاد یک دژ مستحکم سنی جلوی نفوذ ایران شیعی در این کشور را بگیرد و ثانیاً می‌توانست منجر به استفاده جریان‌های سلفی از تجارب اخوان المسلمین بویژه در فعالیت‌های تشکیلاتی و سیاسی شود.
 
اخوانی‌ها و سلفی‌ها علی رغم ائتلاف در یک برهه خاص، تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند

1-2- نگرانی سعودی‌ها از قدرت‌یابی جریان الصحوة در داخل عربستان

اخوانی‌های سعودی در دهه هشتاد، یک جریان فکری سعودی به نام «الصحوة» ایجاد کردند که دنبال سازش میان تفکر وهابی و تفکر اخوانی بود، به گونه‌ای که تفکر وهابی را در زمینه اعتقادی و تفکر اخوانی را در زمینه سیاسی پذیرفت. جنبش الصحوة آموزه‌های سنتی سلفی را با دیدگاه‌های مدرن و جدید اخوان المسلمین تلفیق کرد.  الصحوة خواهان انجام اصلاحات در عربستان است و سلطه علمای سنتی وهابی بر نهادهای دینی کشور را رد کرده و خاندان سعودی را عامل اصلی مشکلات عربستان می‌داند. نظام سعودی نیز نسبت به قدرت‌یابی این جریان بویژه پس از روی کار آمدن اخوان المسلمین در کشورهای عربی نگران است.
 

سلمان العوده از رهبران وابسته به جریان اخوان المسلمین در عربستان

 مقامات سعودی در نخستین سفر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض به وی یادآور شدند که از تجربه حکومت اخوان المسلمین در مصر خرسند نیستند زیرا این امر سبب تشویق و دلگرمی اخوانی‌ها برای کسب قدرت در کشورهای دیگر می‌شود؛ امری که با امنیت ملی عربستان در تضاد است. سعودی‌ها بر این باورند که هسته‌های اخوانی پنهان در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس توسط اخوان المسلمین مصر تحریک می‌شوند تا در این کشورها اهداف خاصی را مورد تعرض قرار دهند. اخوان المسلمین از این طریق، میزان تاثیرگذاری خود را بر این کشورها و ارتباطات منطقه‌ای خود می‌آزماید.
 

حرکت اخوان المسلمین مهم‌ترین چالش کشورهای حاشیه خلیج فارس

1-3- نگرانی از هم پیمانی اخوان با قطر

گسترش نفوذ روزافزون منطقه‌ای قطر در کشورهایی چون مصر و تونس و لیبی که اخوانی‌ها در آنها به قدرت رسیدند، نگرانی فزاینده حاکمان سعودی را برانگیخت. درون کشورهای حاشیه خلیج فارس دو رویکرد در برخورد با سازمان اخوان المسلمین وجود دارد: رویکرد اول که قطر در پیش گرفته و مبتنی بر سیاست‌ درهای باز و حمایت مالی و رسانه‌ای گسترده است و رویکرد دوم که عربستان و امارات و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس در پیش گرفته‌اند که مبتنی بر محاصره امنیتی و پیگردهای امنیتی و قضایی است. در رویکرد نخست قطر تعامل همه جانبه با اخوان المسلمین و میزبانی از اخوانی‌ها و سرمایه‌گذاری برای افزایش نفوذ این گروه در تعدادی از کشورهای عربی را انتخاب کرده است. اما در رویکرد دوم جریان اخوان که در مصر، تونس، مراکش و لیبی به قدرت رسیده‌ است، تهدیدی پنهان علیه نظام‌ها و امنیت و ثبات کشورهای پادشاهی منطقه بویژه کشورهای هم‌پیمان سعودی قلمداد می‌شود.  
 

قطر از جریان‌های اخوانی در منطقه حمایت مالی و رسانه‌ای به عمل می‌آورد

اینجاست که می‌بینیم قطر میزبان کنفرانس‌ها و انجمن‌های اخوان المسلمین است و از رهبران اخوان پذیرایی می‌کند و با انواع حمایت‌های رسانه‌ای و سیاسی و مادی از این جریان در سرتاسر جهان پشتیبانی می‌کند، این در حالی است که بقیه کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور متناوب از دستگیری‌های دوره‌ای عناصر اخوان المسلمین به اتهام تهدید امنیت و بر هم زدن ثبات و توطئه برای سرنگونی نظام‌های حاکم خبر می‌دهند.

 

اما چگونه می‌توان وجود دو رویکرد متفاوت در کشورهای منطقه را تبیین نمود؟ تفاوت رویکردهای کشورهای حاشیه خلیج فارس در قبال اخوان المسلمین به عوامل زیر بر می‌گردد:

1- برای حاکمان قطر با جمعیت و مساحت کم این نگرانی وجود دارد که اخوان المسلمین معادلات قدرت در درون کشور را به نفع خود دگرگون سازد لذا پس بهتر می‌بینند که با آنان همکاری نمایند. هم اکنون این احساس خطر در میان امارات و عربستان نیز وجود دارد، اما آنان رویه حذف و سرکوب و نه همکاری را در قبال اخوانی‌ها در پیش گرفته‌اند.


2- عنصر دیگر که این تفاوت رویکرد را تفسیر می‌کند به تفاوت در نقش‌های تعریف شده هر یک از بازیگران در رویکردهای سیاسی آمریکا در منطقه باز می‌گردد. بنابراین قطر نقشی کارکردی در تبلور بخشیدن به رویکرد جدید آمریکا مبنی بر وارد کردن جریان‌های معتدل اسلامی در حکومت بازی می‌کند و این بر اساس سناریوهایی است که انقلاب‌های عربی در تعدادی از کشورهای عربی نظیر تونس، مصر، مراکش و لیبی پدید آورده است. البته عربستان و امارات نیز از گستره سیاست‌های آمریکا خارج نیستند. تمامی این کشورها در جهت رویکردهای سیاسی و راهبردی آمریکا حرکت می‌کنند. آمریکا قصد ندارد تمامی گزینه‌های خود را در یک سبد قرار دهد. بنابراین از یک سو اسلام سیاسی معتدل را تشویق می‌کند و از سوی دیگر همزمان نیروهای مخالف و طرفداران سکولار و لیبرال خود را تشویق می‌کند تا به عنوان یک نیروی فشار و تضمین‌کنننده استمرار توازن مطلوب عمل نمایند.
 
3- عنصر دیگر در تفسیر تعامل قطر با اخوان به انگیزه‌های روانی حاکمان قطر برمی‌گردد. این مسأله با عقده حقارت نزد حاکمان قطری پیوند عمیقی دارد. قطر کشور کوچکی است که می‌خواهد نقش‌های بزرگی بازی کند، نقش‌هایی که فراتر از حد و اندازه‌های آن است.

1-4- نگرانی از موج بیداری اسلامی و قدرت‌یابی اخوان المسلمین

حاکمان سعودی از همان ابتدای به راه افتادن موج بیداری اسلامی نگران این حرکت عظیم مردمی بوده‌اند. به همین خاطر عربستان سعودی رویکرد انقلاب معکوس (ضدانقلابی‌گری) را در کشورهای بیداری اسلامی تعقیب می‌کند و هدف عمده‌ی ریاض آن است که تلاش می‌کند تا مانع از رسیدن موج بیداری اسلامی به شبه‌جزیره عربستان شود.

 

عربستان سعودی نگران رسیدن موج بیداری اسلامی به این کشور است

عربستان نفوذ فریبنده از طریق ابزارهای اقتصادی و جریان سلفی‌گری وهابی را جایگزین رویارویی مستقیم با این حرکت مردمی نمود و از این حیث با غرب متحد شد تا نه تنها انقلاب مصر بلکه سایر انقلاب‌های عربی در لیبی و یمن و بحرین را نیز ناکام سازد، چرا که سعودی ها می‌دانستند که روند پرشتاب انقلاب‌های عربی ناشی از بیداری اسلامی در صورت ادامه، خیلی زود دامن خود این کشور را نیز می‌گیرد و سرکوب‌ها و فشار امنیتی و اصلاحات موقت و هزینه‌هایی که سعودی‌ها برای آرام نگه‌داشتن افکار عمومی داخلی صرف کرده‌اند، نیز زیاد نمی‌تواند جلوی تحرکات مردمی در رسیدن به آزادی و مردم‌سالاری و عدالت را بگیرد.  

 

مردم عربستان پس از بیداری اسلامی انرژی جدیدی کسب کرده و خواهان سرنگونی آل سعود هستند.

اینجاست که به عنوان مثال می‌بینیم پس از انقلاب تونس که جریان اسلامی النهضة در آن جایگزین نظام بن علی شد، سعودی‌ها به زین العابدین رئیس جمهور تونس پناه دادند و از تسلیم وی به مقامات تونس اجتناب ورزیدند و این بزرگ‌ترین نشانه بر دشمنی‌ها و اختلافات میان اخوان المسلمین و عربستان سعودی است که رفته رفته بر دامنه و حجم آن افزوده شد.

1-5- نگرانی از نزدیک شدن اخوان المسلمین به ایران

یکی از نگرانی‌های همیشگی عربستان نسبت به اخوان المسلمین احتمال نزدیک شدن این جریان به ایران بوده است. هرگونه ائتلاف اخوان المسلمین مصر با ایران و نادیده گرفتن منافع راهبردی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با مصر موجب نگرانی مقامات سعودی است و به باور سعودی‌ها این گونه ائتلاف ها، مصر را به متحد مهمی برای ایران تبدیل خواهد کرد، البته این در عمل محقق نشد و عملاً روابط تهران - قاهره به مانند دوران مبارک همچنان سرد باقی ماند. این نگرانی بویژه در سفر مرسی به ایران و یا تشکیل کمیته چهارجانبه حل بحران سوریه از سوی مصر نمود بیشتری پیدا کرد.

 
سعودی‌ها نگران نزدیک شدن اخوان به ایران بودند

1-6- نگرانی از ارتقای جایگاه و قدرت منطقه‌ای مصر

مصر که زمانی در دوران عبدالناصر رهبر بلامنازع جهان عرب بود، با صلح ننگین کمپ دیوید در دوران سادات و تداوم سیاست‌های سازش‌محور با رژیم صهیونیستی در دوران مبارک برتری و سیادت خود بر جهان عرب را از دست داد و این عربستان سعودی بود که به فضل دلارهای نفتی و حمایت‌های سیاسی آمریکا رهبری جریان موسوم به «میانه‌رو» در منطقه را بر عهده گرفت. یکی از نگرانی‌های حاکمان سعودی پس از انقلاب مصر آن بود که مبادا حاکمان جدید این کشور بخواهند با در پیش گرفتن سیاست خارجی مستقل و پویا، جایگاه و قدرت منطقه‌ای مصر را ارتقا بخشیده و سکان هدایت اعراب را از چنگ سعودی‌ها در بیاورند.

این نگرانی زمانی بیشتر ‌شد که دولتمردان جدید مصر گاه و بیگاه به رقبای سعودی خود گوشزد می‌کردند که مصر تغییر کرده و مناسبات جدید بین دو کشور باید بر پایه اصول احترام متقابل و استقلال در تصمیم‌گیری‌ها باشد. این مسأله را به وضوح می‌توان در سفر مرسی به تهران علی رغم مخالفت سعودی‌ها با آن مشاهده نمود. موضع مصر در قبال جنگ غزه که توانست برای توقف یورش علیه غزه نقش میانجیگر را بازی نماید، مورد پسند سعودی‌ها که در مواضع بین المللی سعی می‌کنند خود را سردمدار کشورهای  عربی نشان دهد، قرار نگرفت.

 

عربستانی‌ها از نقش‌آفرینی مرسی در جنگ غزه چندان خوشحال نشدند

2- نشانه‌های اختلاف بین اخوان المسلمین و نظام سعودی

اختلافات میان اخوان المسلمین و نظام سعودی پس از انقلاب‌های عربی بعضاً به وضوح خود را در پاره‌ای از مسائل نشان ‌داد که می‌توان برخی از این اختلاف‌ها را در موارد زیر مشاهده نمود:

الف) وزیر آموزش و پرورش عربستان اخیراً اقدام به جمع‌آوری کتاب‌های حسن البنا و سید قطب از رهبران برجسته اخوان المسلمین از کتابخانه‌های این کشور کرد و این نشانه‌ی بارزی است که سعودی‌ها شروع به مبارزه و انکار تفکرات اخوان المسلمین کرده‌اند.

ب) حسنی مبارک پس از سرنگونی خود در نامه‌ای محرمانه به عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان از وی خواست تا برای نجات وی میانجی‌گری کند. پادشاه عربستان نیز با ارسال نامه‌ای به محمد مرسی از وی خواست تا دستور عفو حسنی مبارک را صادر نماید؛ به این شرط که وی و فرزندانش تا زمان حضور مرسی در قدرت وارد سیاست نشوند. اما مرسی با این درخواست پادشاه عربستان موافقت نکرد که این دلخوری حاکمان سعودی از سران اخوان را به همراه داشت. حتی عربستان سعودی دولت مصر را تهدید کرد که در صورت ادامه پیگرد و محاکمه حسنی مبارک رئیس جمهور سابق مصر کمک‌های خود به این کشور را قطع خواهد کرد اما این مواضع با واکنش شدید دولتمردان اخوانی همراه بود.

 

خواسته پادشاه سعودی برای عفو مبارک مورد قبول مقامات مصری قرار نگرفت

ج) سفر مرسی به ایران علی‌رغم مخالفت عربستان با این اقدام؛ به گونه‌ای که مرسی با سفر به تهران برای شرکت در نشست عدم تعهدها عملاً به عربستان سعودی دهن کجی کرد. مرسی با این سفر تلاش کرد در صحنه بین المللی وجهه جدیدی به دست آورد که چندان به مذاق سعودی‌ها خوش نیامد.

د) اختلاف نظر میان قاهره و ریاض به دلیل کمیته چهارجانبه پیشنهادی مصر برای حل بحران سوریه. بر اساس پیشنهاد محمد مرسی و با حضور مصر، عربستان، ایران و ترکیه کمیته چهارجانبه‌ای برای حل بحران سوریه ایجاد شد. اما پس از مدتی عربستان اعلام کرد که ادامه حضور در طرح مصر بی‌فایده است و نتایجی را که از آن انتظار می‌رود، به دنبال نخواهد داشت. اساس اختلاف نظرها میان قاهره و ریاض بر سر حضور ایران بود، چرا که عربستان مدعی بود که ایران خودش عامل بحران سوریه است و نباید در این کمیته حضور داشته باشد اما مصر ایران را بخشی از حل بحران سوریه می‌دانست و معتقد بود اخراج تهران از این طرح به نفع مسأله سوریه نیست و ایران تاثیر زیادی بر نظام بشار اسد دارد و می‌توان از آن به عنوان کانال تماس مناسبی با سران سوریه استفاده نمود.
 

سعودی‌ها مخالف حضور ایران در کمیته چهارجانبه حل بحران سوریه بودند

و) سفر مرسی به روسیه برای حل بحران سوریه و اظهارات وی در مسکو که اعلام داشت نظر مصر و روسیه در قبال بحران سوریه یکی است، خشم مقامات سعودی را برانگیخت و موجب تعمیق بیشتر بحران در روابط ریاض- قاهره شد.

ز) دستگیری احمد الجیزاوی فعال و وکیل مصری در عربستان و محکومیت وی به زندان و شلاق، روابط قاهره و ریاض را متشنج کرد. این اقدام عربستان با موج عظیمی از نارضایتی و خشم در میان مصری‌ها مواجه شد و مردم که این اقدام سعودی‌ها را اهانت به کرامت مصری‌ها پس از انقلاب می‌دانستند، در مقابل نمایندگی‌های این کشور در مصر تظاهرات بر پا کرده و تهدید کردند که به سفارت و کنسولگری‌های عربستان یورش خواهند برد. عربستان نیز سفیرش در قاهره را برای رایزنی فراخواند و سفارتش در قاهره و دو کنسولگری خود را در دو استان اسکندریه و سوئز بست.

این اتفاقات هرچند قبل از ریاست مرسی رخ داد اما پس از انتخاب مرسی و در اولین سفر خارجی وی به عربستان مردم مصر با فشار بر دولت جدید اقدام گسترده دستگاه دیپلماسی مصر در جریان این سفر برای آزادی زندانیان مصری در بند دولت سعودی را خواستار شدند؛ زندانیانی که بدون هیچ محاکمه‌ای زندانی شده بودند. مرسی هرگز نتوانست این مسأله را با طرف سعودی حل و فصل نماید و این معضل به قوت خود باقی و باعث سردی هرچه بیشتر روابط طرفین گردید.
 

تظاهرات مصری‌ها در برابر سفارت عربستان سعودی در قاهره

3- اقدامات عربستان برای مقابله با اخوان

عربستان در کوتاه مدت برای کاستن از نفوذ اخوان المسلمین در مصر و در دراز مدت برای براندازی دولت اخوان المسلمین دست به اقداماتی زد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

3-1- حمایت از سلفی‌ها

یکی از ابزارهای دولت سعودی برای کاستن از نفوذ اخوان المسلمین در مصر سلفی‌های وهابی بودند که پس از انقلاب مصر به ظاهر به مردم پیوستند و در میدان التحریر حضور پیدا کردند، حال آنکه پیش از انقلاب شاهد حضور آنان در صحنه نبودیم. رژیم مبارک از این گروه‌ها حمایت می‌کرد و در سایه این رژیم و حمایت‌های عربستان سعودی بود که این گروهها پرورش یافتند. آنها که هیچ نقشی در پیروزی انقلاب مردمی این کشور نداشتند و حتی در برهه‌ای، انقلابیون را دسته‌ای از زنان فاسد و بدکاره و مردان صهیونیست نامیده بودند و انتخابات آزاد را امری غیراسلامی می‌دانستند، از طریق همین انتخابات توانستند به عرصه قدرت و نهادهای دولتی رخنه کنند و 23 درصد از کرسی‌های پارلمان را از آن خود نمایند.  سلفی‌ها همچنین با اعمال فشار بر مرسی وی را در قضیه شیعیان مصر یا رابطه با ایران و موضع‌گیری منفی در قبال سوریه در تنگنا قرار داده و وی را به پذیرش خواسته‌های خود وادار ساختند.

 
 در سفری که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان داشت، مقامات سعودی به صراحت به کری اعلام کردند از مخالفان مرسی در مصر حمایت می‌کنند و حتی کمک مالی به آنها می‌دهند و سعی دارند سلفی‌ها نقش جایگزین اخوان المسلمین را بازی کنند و نمایندگی جنبش اسلامی را در مصر و غیر مصر بر عهده گیرند. ریاض تاکید کرد سلفی‌ها تحت سلطه‌اش خواهند بود و خطری برای غرب نیستند و تضمین می‌کند سلفی‌ها به جنبش سیاسی گسترده بر ضد مرسی در مصر و یا در سوریه (بر ضد اخوان المسلمین ) ملحق شوند و پشت سر ارتش آزاد سوریه و نیروهای مدنی مخالف قرار گیرند.

این رویکرد عربستان سعودی در عمل نیز اجرا شد بویژه اینکه حزب سلفی النور در مصر از حمایت از اخوان المسلمین دست کشید و به جنبش سی ام ژوئن طرفدار ارتش مصر پیوست و رهبر حزب نور در جلسه‌ای که طی آن عبدالفتاح سیسی وزیر دفاع مرسی را برکنار کرد، در کنار شخصیت‌هایی چون رئیس الازهر، پاپ شنوده، البرادعی و ... حضور داشت و موافقت خود با برکناری مرسی را اعلام نمود.
 


حمایت حزب سلفی نور از کودتا علیه دولت مرسی

یکی دیگر از نشانه های عملی شدن رویکرد عربستان این است که پادشاه این کشور نخستین رهبر عربی بود که به ارتش و رئیس جمهور مصر با شور و شوق تبریک گفت. حتی برخی صاحب‌نظران مصری نسبت به خطر سلفی‌ها برای آینده کشور هشدار داده و می‌گویند: «ما اخوان المسلمین را کنار نزدیم تا سلفی‌ها بر ما حکومت کنند» . این بیانگر آن است که مصری‌ها نگران تسلط سلفی‌ها بر ارکان جامعه و دولت مصر در آینده هستند. حتی با کمال تاسف برخی خبرها حاکی از آن است که مخالفان مصری پیش‌نویس قانون اساسی را برای تایید به مقامات سعودی عرضه داشته‌اند. حتی گفته می‌شود ریاض اخیرا روی قطر کار کرد تا دوحه را قانع کند رابطه‌اش را با تشکیلات بین المللی اخوان المسلمین قطع یا محدود نماید. ریاض شرط مصالحه با دوحه را اجرای شروط عربستان سعودی دانست. تغییر دولت در قطر نیز از برخی ابعاد با محتوای نقش خارجی جدید دوحه مرتبط است تا در خدمت پاسخ مثبت به این خواسته سعودی باشد.

 
برخی تحلیل‌گران می‌گویند تغییر پادشاه قطر پاسخ مثبت به خواسته سعودی‌ها بوده است.

عربستان و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس حمایت‌های بسیاری از سفلی‌ها در مصر انجام می‌دهند و ظرف 25 سال گذشته این جماعت‌ها و گروه‌ها حدود 25 میلیارد دلار از عربستان سعودی کمک‌ مالی دریافت کرده‌اند و به این ترتیب این جریان‌ها تحت عنوان‌ها و پوشش‌های مختلف عملاً تحت اختیار عربستان قرار دارند، آنها شبکه عظیمی در داخل مصر ایجاد کرده اند که شامل حدود 36 شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای، 20 هزار مسجد و 20 هزار جمعیت خیریه است و در واقع نیرو و جریان خطرناکی است که تا پیش از انقلاب زیر لوای دستگاه‌های امنیتی مبارک فعالیت می‌کرد و هم اکنون کشورهای حوزه خلیج فارس مستقیماً این گروه را تحریک می‌کنند. در نتیجه باید نسبت به آینده مصر بسیار هوشیار بود چرا که احتمال دارد عربستان با استفاده از پتانسیل قابل توجه سلفی ها در جهت پیشبرد اهداف و نقشه‌های شوم خود در این کشور از آنان استفاده کند و این برای مصر و امت اسلامی خطرناک خواهد بود.

 

روز به روز بر دامنه سلفی‌گری در مصر افزوده می‌شود


3-2- تدارک کودتا علیه مرسی

ابزار مهم دیگر سعودی که می‌توانست کار اخوان المسلمین را فیصله ببخشد، کودتا بود. نظامیان مصری بدون کمک سرویس‌های اطلاعاتی عربستان و امارات و بدون حمایت مالی آن‌ها، قادر نبودند کودتای نرم خود را مدیریت و اجرا کنند.

 
سیسی در اقدامی غیرقانونی دولت مشروع مرسی را سرنگون ساخت.

عربستان و امارات که تا پیش از این نتوانسته بودند در جریان انقلاب‌های عربی نقش موثری داشته باشند، از ژنرال‌های ارتش مصر حمایت سیاسی و مالی کردند تا بتوانند اولین گام را در مسیر اثرگذاری بر این تحولات، بردارند.


 
السیسی رهبری کودتا علیه مرسی را برعهده داشت

 گفته می‌شود ژنرال «عبد الفتاح السیسی» وزیر دفاع مصر که این کودتا را مدیریت و رهبری کرد، دو قول از عربستان و امارات گرفته است:
1- در صورتی که دولت «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا کمک سالانه 1.3 میلیارد دلاری به مصر را قطع کند، عربستان و امارات این کسری بودجه را می‌پردازند. عربستان و امارات حتی به ارتش وعده داده‌اند که تمام مبلغی را که قطر در یکسال گذشته به حساب اخوان‌المسلمین واریز کرده، که جمعا چیزی در حدود 13 میلیارد دلار است، به مصر پرداخت کنند.

 
یک هیات عالی رتبه اماراتی متشکل از وزیر امورخارجه و مشاور امنیت ملی این کشور برای حمایت از کودتا وارد مصر شدند.

2- عربستان، امارات و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس نظیر بحرین و کویت به سرعت پس از استقرار دولت، شروع به تزریق منابع مالی به مصر می‌کنند تا چرخ اقتصاد این کشور به خوبی بچرخد. بهبود وضعیت اقتصادی موجب خواهد شد تا مردم به یک سطح حداقلی از رفاه برسند و دولت جدید را به دوران اخوان‌المسلمین که با مشکلات فراوان اقتصادی روبرو بودند، ترجیح دهند.

 
خلف احمد الحبتور سرمایه‌دار اماراتی 10 میلیون پوند مصری به صندوق حمایت از اقتصاد مصر اهدا کرد

زمانی می‌توانیم به نقش عربستان در کودتا بهتر پی ببریم که بدانیم عدلی منصور رئیس دادگاه عالی قانون اساسی مصر که شورای نظامی این کشور او را به عنوان رئیس جمهور موقت تعیین کرد، پیش از این مشاور وزارت بازرگانی عربستان سعودی و از چهره‌های نزدیک به نظام سعودی بوده است.

 

رئیس جمهور موقت مصر مدتی مشاور وزارت بازرگانی عربستان بوده است.

 یا اینکه بدانیم عربستان اولین کشوری بود که در سایه ناآرامی‌ها در مصر و در آستانه برگزاری تظاهرات گسترده مخالفان در 30 ژوئن سه کنسولگری خود را در مصر بست و یا امارات از شهروندان خود خواست در شرایط کنونی به این کشور سفر نکنند.
«عبدالله القحطانی» از نویسندگان عربستانی با اشاره به شتابزدگی عربستان و امارات برای تبریک برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر می‌نویسد: «عربستان و امارات پس از اعلام برکناری مرسی بی درنگ شبکه‌های ماهواره‌ای اسلامگرا را قطع کردند تا کودتا علیه وی به طرز صحیحی انجام گیرد... عربستان و امارات زندانی شدن همه اعضای گروه‌های اسلامگرا و تحت نظر گرفتن محمد مرسی را خواستار شدند تا از انتقال پیام‌های آنها به طرفدارانشان جلوگیری شود و ارتش بتواند آنها را تحت کنترل خود درآورد».

4- اهداف عربستان از کودتا در مصر

عربستان سعودی از اعمال فشار بر اخوان المسلمین و کودتا علیه دولت مرسی اهداف خاصی را دنبال می‌کند که برخی از این اهداف سعودی‌ها عبارتند از:

4-1- دامن زدن به فتنه داخلی در مصر

یکی از اهداف اصلی عربستان از کودتا در مصر دامن زدن به فتنه، آشوب و جنگ داخلی در این کشور است. پس از کودتا علیه مرسی شاهد قطب‌بندی شدید سیاسی میان طرفداران و مخالفان وی و صف‌آرایی مردم علیه یکدیگر هستیم. حتی عناصری از القاعده و سلفی‌های جهادی در صحرای سیناء اعلام کرده‌اند که دست به سلاح خواهند برد. درگیری‌های شدیدی نیز در استان‌های مختلف مصر به وقوع پیوسته است. عربستان با برهم زدن ثبات مصر می‌تواند به مردم خود نشان دهد که عاقبت هرگونه انقلاب و دموکراسی‌خواهی کشت و کشتار و خونریزی خواهد بود؛ پس مبادا به فکر اصلاح و انقلاب و آزادی و مردم سالاری باشید.

 
آیا عربستان، مصر را هم به مانند سوریه به آشوب خواهد کشاند؟

رژیم سعودی تاکنون به صورت ماهرانه‌ای از حوادث جاری در منطقه به منظور تقویت سلطه خود بر عربستان سعودی بهره‌برداری کرده است. نظام سعودی از جنگ عراق و پیامدهای آن استفاده کرد تا به مردم نشان دهد که سرانجام هرگونه حرکتی به سمت دموکراسی چه خواهد بود و چنین اقدامی می‌تواند مشکلات عدیده‌ای به همراه داشته باشد. نظام سعودی همین مسأله را اکنون با سوریه انجام می‌دهد. فعالان سعودی معتقدند که جنگ سوریه به صورت مؤثری بر بیداری عربی- اسلامی در عربستان تاثیر منفی گذاشته و آن را برای دست برای چند سال به تاخیر انداخته است و مردم به دلیل ترس از فرولغزیدن در یک تنگنای داخلی، فعلاً تمایل ندارند مسیر اصلاح‌طلبی‌ را بپیمایند.  به هر حال این حربه‌ای است که پس از عراق و سوریه، نظام سعودی بدش نمی‌آید در مصر هم به اجرا بگذارد.

 
درگیری‌ها در مصر پس از عزل مرسی

در همین راستا، چند روز پس از کودتا قاهره شاهد درگیری خونین ارتش و نیروهای پلیس با طرفداران مرسی مقابل کاخ ریاست جمهوری در قاهره بود. در جریان درگیری‌ طرفداران مرسی با نیروهای ارتش و پلیس 53 نفر از طرفداران اخوان کشته و بیش از 1000 نفر زخمی شدند.

 
کشتار وحشیانه طرفداران مرسی از سوی ارتش

پلیس می گوید که افراد مسلح به سمت نیروهای ارتش تیراندازی کرده و قصد ورود به ساختمان گارد ریاست جمهوری را داشتند جایی که گفته می شود محمد مرسی در آنجا تحت حفاظت ارتش قرار دارد اما طرفداران مرسی می گویند که آنها قصد درگیری با ارتش را نداشته و برای حمایت از وی در مقر گارد ریاست جمهوری تحصن کرده و پلیس علیه آنها از گاز اشک آور و گلوله های جنگی استفاده کرده است.
 

تشییع جنازه یکی از طرفداران مرسی

4-2- احیای نقش ارتش

بدون تردید کودتای مصر با هماهنگی آمریکا و عربستان سعودی بوده است تا براساس آن بتوانند اهداف بعدی خود را در منطقه محقق سازند.  در کشورهای عربی و تعمیم آنچه که در مصر اتفاق افتاد به دیگر کشورهای عربی بویژه سوریه است.  


عربستان درصدد احیای نقش ارتش به عنوان یک عامل بازدارنده و سرکوب‌کننده است.

به نظر می‌رسد آمریکا و متحدان منطقه‌ای این کشور بویژه عربستان به این نتیجه رسیده‌اند که کارآمدترین نهاد برای مهار بیداری اسلامی نهاد ارتش است. ارتش‌ها با برخورداری از ساختار و تشکیلات منظم و نیز محبوبیت نسبتاً قابل توجه در کشورهای عربی می‌توانند در راستای تامین منافع غرب مورد استفاده قرار گیرند. بویژه آنکه آمریکا در سالیان گذشته و در دوران حکومت‌های خودکامه سابق –مثلاً در دوره مبارک- توانست با اعطای برخی امتیازات و تسهیلات، وفاداری سران ارتش را به خود تضمین نماید.

 
عالم دین الازهری که پوکه‌های خالی فشنگ را به طرف مردم گرفته و می‌گوید ارتش علیه حامیان مرسی به کار برده است.

4-3- بازگرداندن عناصر نظام سابق به قدرت

هدف دیگر عربستان از کودتا هموار نمودن بازگشت عناصر نظام سابق به عرصه قدرت بوده است. اینکه یکی از همین عناصر به نام احمد شفیق که در انتخابات ریاست جمهوری از محمد مرسی شکست خورد و سپس به امارات- که با عربستان در کودتا همدست بود- فرار کرد اعلام می‌دارد که پس از کودتا قصد دارد به کشور باز گردد و مشغول به خدمت شود! دقیقاً در راستای همین سیاست است. عناصر نظام سابق نیز در داخل در طول دو سه سال اخیر که پس از انقلاب مصر می‌گذرد از هیچ کاری برای ضربه زدن به انقلاب مصر دریغ نورزیدند و اکنون پس از کنار زدن اخوان امید زیادی به بازگشت به سیاست دارند. به هر حال این عناصر همراهی بیشتری با طرح‌های آمریکایی – صهیونیستی و سعودی دارند و بهتر می‌توانند منافع آنان را در مصر تامین نمایند.
 

خطر بازگشت بازماندگان نظام سابق به قدرت

4-4- انتقام جویی از آمریکا

برخی رسانه‌ها و تحلیل‌گران ادعا کرده‌اند که اقدام عربستان در کودتا علیه مرسی با هدف انتقام گرفتن از دولت اوباما بوده است که در سال 2011 اجازه داد حکومت «حسنی مبارک» در مصر سقوط کند. به نوشته پایگاه خبری صهیونیستی دبکا، «حکام عربستان هیچ‌گاه اوباما را به دلیل رفتارش در زمان انقلاب مصر نمی‌بخشند...حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر که بر اثر انقلاب 2011 سقوط کرد، با حمایت اوباما از قدرت به زیر کشیده شده بود و این مساله خشم پادشاه عربستان را برانگیخت، زیرا مبارک دوست او بود».  دبکا، دخالت عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس در براندازی نظام و تغییر دولت را همچنین به مثابه پدید آمدن مرحله ای جدید از مراحل انقلاب‌های عربی در خاورمیانه دانست و نوشت: «برای نخستین بار است که مجموعه ای از دولت های عربی مرتبط و وابسته به آمریکا، رأساً و بدون اجازه آمریکا اقدامی انجام می‌دهند تا خلاء به وجود آمده از ناتوانی آمریکا در پیگیری مستقیم طرح های آمریکا در جنگ داخلی در سوریه یا اقدامات ضد ایرانی را پر کنند».
 

برخی می‌گویند هدف عربستان از کودتا در مصر انتقام‌گیری از اوباما بوده است!

این به نظر بیش از آنکه یک تحلیل واقع‌بینانه و مبتنی بر حقایق باشد، یک ادعاست که هدفی جز سرپوش گذاشتن بر حمایت‌های آمریکا از دیکتاتور‌ی‌های منطقه ندارد. چرا که اولاً آمریکا در انقلاب مصر تا لحظه آخر از حسنی مبارک حمایت کرد و هنگامی که از نجات وی ناامید شد، دست از حمایت او کشید، ثانیاً مواضع دولتمردان آمریکایی درباره برکناری مرسی غالباً در جهت حمایت از کودتا و چشم‌پوشی از این اقدام ضددموکراتیک بوده است و ثالثاً اگر غرض عربستان انتقام‌گیری از آمریکا بوده، آیا آمریکا این توان را نداشت که جلوی این حرکت را بگیرد و یا دست کم تلاشی مثبت در جهت ممانعت از کودتا انجام دهد و آیا اساساً عربستان نمی‌داند که تضعیف آمریکا در منطقه به معنای تضعیف خود عربستان است؟

 
آیا پادشاه سعودی قدرت نه گفتن به اوباما را دارد؟

جمع‌بندی

1- به قدرت رسیدن گروه‌های اخوان المسلمین در کشورهای بیداری اسلامی نگرانی حاکمان سعودی را به همراه داشت و آنها برای انحراف در این موج عظیم مردمی تلاش‌های خود را به کار بستند.

2- سعودی‌ها که از همان ابتدا با دکترین اخوان المسلمین مشکل داشتند و گسترش آن را تهدیدی اساسی برای آینده سیاسی خود می‌پنداشتند، عزم‌شان را برای به شکست کشاندن تجربه اخوان المسلمین در امر حکومت‌داری جزم نمودند. اولین پیروزی آنان در مصر رقم خورد و احتمال دارد این مسأله در کشورهای دیگری چون لیبی و تونس نیز رخ دهد و اخوانی‌ها در این کشورها نیز از حکومت کنار گذاشته شوند.

3- عربستان سعودی با حمایت از کودتا به احتمال زیاد تلاش می‌کند تا در آینده نزدیک ضمن اعمال فشار بیشتر بر اخوان المسلمین و وادار کردن مقامات مصری به زندان و بازداشت نمودن رهبران این جریان، زمینه را برای قدرت‌یابی روز افزون جریان‌های سلفی که همسو با سیاست‌های ریاض هستند، هموار سازد. این کودتا حتی ممکن است زمینه را برای بازگشت مجدد عناصر سابق به قدرت فراهم سازد. اگر انقلابیون مصری آگاه نباشند ممکن است در دام این سناریوی سعودی‌ها گرفتار شوند.

4- به نظر می‌رسد عربستان سعودی تلاش می‌کند تا همانند سوریه آتش جنگ داخلی در مصر را برافروزد و بدین ترتیب به مردم خود هشدار دهد که عاقبت هرگونه انقلاب و اصلاح‌طلبی چیزی جز جنگ و کشتار و قتل و گرفتاری نخواهد بود. پس به ناچار باید به سلطه خاندان حاکم تن دهند. نشانه‌های این نقشه شوم در حال هویدا شدن در مصر است و مردم و نخبگان مصری باید نسبت به خطرات این سناریوی از پیش تعیین شده سعودی آگاه باشند.

منابع:

  http://www.azzaman.com/?p=5557
  http://www.rasid.com/?act=artc&id=595
  http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
  http://www.france24.com/ar/20130214
  http://www.france24.com/ar/20130214
  http://www.islamtimes.org/vdccxmq4.2bq4x8laa2.html
  http://www.coptstoday.com/Archive/Detail.php?Id=15916
  http://eslambidarast.blogfa.com/category/3?p=2
  http://www.youm7.com/News.asp?NewsID=1151756&
  http://www.asnoor.ir/Public/Interviews/ViewInterviews.aspx?Code=105443
  http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920415000141
  http://fa.alalam.ir/news/1492008
  http://jahannews.com/vdcfvcd01w6dcta.igiw.html
  http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2000119
  http://fa.alalam.ir/news/1492167
  http://fa.alalam.ir/news/1492167

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد