به گزارش مشرق، محمد اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران در گفت وگو با فارس درباره مسائل مختلفی اظهار نظر کرد.
کوثری در ابتدای این مصاحبه درباره انتخابات 24 خرداد اظهار داشت: شعارهای روحانی بر اساس همان لباس و روحانی بودن اوست و اعتدال و تدبیری که میگوید برخاسته از اسلام ناب است، نکته دیگر بحث نارضایتی مردم از دولت قبل و عدم توافق اصولگرایان بود که نتوانستند یک نفر را نهایی کنند و بعضی از مردم نیز احساس کردند اینها خودشان دنبال قدرت هستند، بنابراین نه یک عامل بلکه چندین عامل کنار یکدیگر در نهایت این نتیجه را رقم زد.
نماینده مردم تهران درباره حمایت خاتمی و اصلاحطلبان از روحانی که برخی معتقدند حمایت آنها باعث شد روحانی رای بیاورد، گفت: خیر؛ اصلا اینطور نیست،اتفاقا اگر آقای خاتمی اینقدر حرفش برش و نفوذ داشت، خودش میآمد و کاندیدا میشد، چرا در سال 88 خود را کنار کشید؟ چون سه استان رفت دید مردم اصلا به هیچوجه از او استقبال نکردند این شد که کنار کشید و موسوی را جای خودش آورد.
* مردم به روحانی بودن روحانی رای دادند
وی در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به شرایط و نتیجه انتخابات و آرا تفکیک شده استانها میتوان گفت سبد رای آقای روحانی بیشتر از چه قشری متشکل بود، یادآور شد: آرای وی از اقشار مختلف بود، نمیشود گفت یک قشر خاصی رای دادند، از روستایی گرفته به خاطر لباس روحانی تا دانشگاهیان و نخبگان از اقشار مختلف جامعه به وی رای دادند.
کوثری ادامه داد: بنده تحقیق کردم و بیشتر به خاطر همان لباس روحانیت مردم به او رای دادند و مردم هنوز به لطف خدا به روحانیت توجه دارند.
* روحانی به دنبال اعتدال سیاسی است
نماینده مردم تهران درباره شعار اعتدال متذکر شد: این نکته در قانون اساسی ما نیز وجود دارد که هر مسئولی وقتی مسئولیت میگیرد از ابتدا باید داراییهای خودش را ارائه دهد، بعضیها این اعتدال را در سیاست، اقتصاد و جامعه میدانند، حدسم این است که آقای روحانی بیشتر به دنبال آن اعتدال سیاسی است.
وی در خصوص موفقیت روحانی در عرصه اعتدال تصریح کرد: برای ارزیابی موفق بودن وی در 80 روز نمیشود، معدلگیری و بعد نتیجهگیری کنیم. الان زود است، چراکه تجربه شده که چند سال اول و حتی 4 سال اول خوب عمل کردند ولی چهار سال دوم برخی مسئولان دچار توهم شدند، مثل دولت نهم و دهم، از این رو در حال حاضر نمیتوان یک نتیجه نهایی و قطعی گرفت.
*تشبیه سرنوشت احمدینژاد با بیت منتظری
کوثری در ادامه درباره رفتارهای متفاوت احمدینژاد از سال 84 تا 92 و درباره اینکه آیا ممکن است در دوره احمدینژاد پروسه امنیتی طی شده باشد که آقای احمدینژاد به اینجا برسد؟ یعنی مثل انور سادات یا منتظری که سید مهدی هاشمی اطراف وی را گرفتند، گفت: بحث امنیتی نبود، بحث انحراف بوده است؛مثل سید مهدی هاشمی یا هادی هاشمی بیتِ منتظری که در نهضتها و نهضتهای جهانی نیز حضور داشتند؛ اما در راستای خواسته نظام نبوده است، اصلاً آقای احمدینژاد یا هر کس دیگری یک تفکری در گذشته داشته که عیبی ندارد اما بالاخره وقتی مسئولیت میگیرند عین مسئولیتشان را قانون اساسی مشخص کرده و باید در چارچوب نظام حرکت کنند. یعنی همه چیز تعریف شده است نه اینکه بیایند یک مسیر دیگری را خودشان تعریف کنند.
«تا زمانی که مسئولیت ندارند یا در محدوده کوچکی اثرگذاری دارند، فرقی نمیکند اما زمانی که نفر دوم کشور میشوند نمیتوانند یک مسیر دیگری را برای خودشان مشخص کنند، این مسیر اصلا قابل قبول نیست. اینجا باید در راستا و جهت خواسته رهبری و سیاستهای کلان نظام و مردم حرکت کنند، اگر خارج از این مسیر حرکت کنند معلوم است مورد قبول واقع نمیشود.»
نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که بقایی، ملکزاده و مشایی از کجا آمدند و به دولت رفتند، خاطرنشان کرد: همین دیگر؛ مخصوصا آقای مشایی که البته با احمدی نژاد رفیق بودند نه اینکه یکدیگر را نمیشناختند، بلکه 20یا 25 سال همدیگر را میشناختند. اما بحث این بود که در آن جایگاه که مسئولیتهای بالایی بود، آمدند کنار هم قرار گرفتند و خواستند این تفکر را پیاده کنند که مساله بود. اگر مواظبت نکنند اینطور میشود. کسی که خوب کار میکند و مردم را منسجم و کشور را پیش میبرد، این تفکر برخاسته از بیرون است که کسی را کنار آن مسئول قرا میدهند.
کوثری درباره ارتباط احمدی نژاد با برخی افراد مسالهدار و جریانات خاص و قرار گرفتن آنها در نزدیکی دولت اظهار داشت: کسی آنها را قرار نداد، بلکه تفکرش را عوض کردند. مثلا بعضی از افراد ایرانی وابسته به MI6 یا اطلاعات انگلیس یا مثل خانم دکتر فاطمی که خودش ساواکی بوده است که بعد از کشتن فاطمی، خانمش را عامل ساواک کردند و حقوقبگیر آنها شد؛ زمانی که او به مشایی نزدیک شد، تمام حقوق عقبافتادهاش را دادند و بعد هم به خاطر همین جاسوس بودنش، دستگیر و زندانی شد اما مشایی به احمدینژاد متوسل شد و او را آزاد کردند. لذا دستگاههای اطلاعاتی بیکار نمینشینند و میبینند بعضی از افراد سست هستند، لذا اینکه حضرت امام همیشه تاکید میکرد تا فردی خودش را نساخته نباید به او مسئولیت بدهند، برای همین بود؛ نه لزوما دوران احمدینژاد بلکه در همه دورانها، فرقی نمیکند تا زمانی که مسئولی آن جنبه و ظرفیت را پیدا نکرده، میگویند مسئولیت ندهید. چون افرادی با چند واسطه کنار آنها قرار میگیرند، شاید همسر دکتر فاطمی از این در وارد شده باشد که مثلا من یک پیرزنی هستم و حقوقم را ندادند؛ بالاخره عکسهایی که انداختند و رفت و آمدهایی که داشتند، وجود دارد.
* روحانی مراقبت نکند عاقبتش مانند احمدینژاد میشود
نماینده مردم تهران درباره درباره اینکه آیا مصداق این رفتارها آقای روحانی هم میشود؟ گفت: بله فرق نمیکند؛ اگر مواظبت و دقت نکنند قطعا و یقینا شامل حال همه میشود.
وی درباره اینکه کدام یک از جریانهای فتنه و انحرافی از لحاظ ریشه فکری، خطرناکتر بود؟ تصریح کرد: جریان انحرافی دقیقا در راستای فتنه88 بود. نگاه کنید زمانی که فتنه تمام شد، انحراف شروع شد و این دو مساله توسط بیگانگان به داخل منتقل و خطدهی میشد، اما عواملش فرق میکرد؛ عوامل فتنه 88 میخواستند کاری کنند ایران نتواند با سرعت جلو برود و عامل خودشان را روی کار بیاورند تا در درجه اول بتوانند کاری بکنند که پیشرفت کشور را کند ،در وهله دوم انحراف ایجاد کرده و رفتارهای انقلابی ما را کند یا منحرف کنند و در وهله سوم نیز دنبال براندازی بودند، لذا فتنه را با هدف زیر سوال بردن نظام ایجاد کردند، بلافاصله بعد از خطبه مقام معظم رهبری در 29 خرداد 88 در نماز جمعه، کمیسیون امنیت ملی تصمیم گرفت با کاندیداهای انتخابات ملاقات کند.
* جزئیات دیدار با موسوی
کوثری ضمن اشاره به دیدار این کمیسیون با محسن رضایی و کروبی به دیدارشان با موسوی پرداخت و درباره محل تشکیل جلسه با وی گفت: ما در خیابان پاستور و یک جایی که از قدیم داشتند، ملاقات کردیم، مفصل و یک ساعت و 45 دقیقه صحبت کردیم، ایشان نظراتش را گفت و بیان کرد من شورای نگهبان و وزارت کشور را قبول ندارم، گفتیم عیبی نداریم شاید یک تعدادی هم در این کشور زندگی کنند که نظام را قبول نداشته باشند اما نمیآیند مسئولیت بگیرند و میتوانند زندگیشان را بکنند و کسی کاری با آنها ندارد. اما شما آمدی خودت را کاندیدا کردی و این دو تا ارگان هم شما را تایید کرده است، یعنی هم شورای نگهبان و هم وزارت کشور اگر اینها شما را تایید نمیکردند نمیتوانستید جزء کاندیدای نهایی بشوی. شما قبل از آن میگفتید و نمیآمدید. ما این بحثها را با او کردیم.
«من گفتم شما قبول نداشتید میتوانستید کاندیدا نشوید، اما شما قبول کردید و تایید هم شدید و ساعت 10 شب هم که هنوز انتخابات ادامه داشت با خبرنگاران خارجی مصاحبه کردید و گفتید من برنده انتخابات هستم. پس چطوری تا آنجا قبول داشتید حالا که رای نیاوردید میگویید قبول ندارم؟ موسوی گفت اگر این 13 میلیون که به من رای دادند بگویند انتخابات مورد قبول است دوباره من میگویم تقلب شده است. یعنی منطق در صحبتهایش نبود بعد ما هم گفتیم حالا که اینطور است، خداحافظ؛ معلوم است شما در صحبتهایت منطق نداری.»
*موسوی گفت میخواستم تجمع 25 خرداد را آرام کنم
نماینده مردم تهران درباره تاکید کرد: ما به او گفتیم شما چرا بدون اجازه رفتهای تجمع 25 خرداد را راه انداختی؟ ایشان گفت من رفتم آرام کنم. گفتم اگر شما رفتی آرام کنی چرا نتوانستید جلوگیری کنید و آنها رفتند به پایگاه بسیج حمله کردند، پس معلوم است شما کارهای نیستید، برای شما برنامه میریزند؛ دیگر جوابی نداشت بدهد.
*رفسنجانی گفت من تحت فشار، کاری نمی کنم
وی افزود: در ملاقات بعدی نزد آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم، به ایشان گفتیم انتظار بود شما یک بیانیه میدادید، وی گفت شما میدانید من تحت فشار باشم کاری نمیکنم. ما متوجه شدیم که منظورشان بازداشت فائزه است، بنده گفتم فائزه خانم آزاد شده است چون اگر بچههای سپاه نبودند واقعا مردم فائزه را در خیابان آزادی میکشتند، از ایشان سوال کردم فائزه اصلا آنجا چه کار میکرد؟ ایشان گفت به من گفته اند فائزه رفته بود ساندویچ بخورد.
* بیانیه رفسنجانی بعد انتخابات 88
کوثری با بیان اینکه هاشمی این موضوع را باور کرده بود که جواب ما را اینطور داد، افزود: بالاخره مسئول است و همینطور جواب نمیدهد، در نهایت گفت من بیانیه میدهم، ما چهارشنبه و پنجشنبه پیگیری کردیم که به نتیجه نرسیدیم تا جمعه که بیانیهای دادند اما اصلا قابل انتشار نبود و این بیانیه را به دفتر مقام معظم رهبری دادند.
*خاتمی گفت قبول دارم تقلب نشده است
نماینده مردم تهران درباره ادامه داد: بعد از این جلسات به ملاقات آقای خاتمی رفتند که البته من دیگر در آن جلسه نرفتم، ایشان گفته بود من قبول دارم تقلب نشده است، حضرت آقا هم گفتند بعضیها در پنهان میگویند اما در آشکار نظر خودشان را نمیگویند.
وی با بیان اینکه بنابراین جریان انحرافی دید فتنه به نتیجه نرسیده است، آقای مشایی اظهارنظرهایی کرد که دقیقا در همان راستا بود، گفت: بعضی از اظهارنظرها در فروردین 89 بود که آن زمان کمیسیون وی را خواست و آْنجا نمایندهها حسابی با او برخورد کردند ولی باز او همان حرفها را تکرار کرد.
* به مشایی گفتیم حزباللهیها را از احمدینژاد فراری دادی
کوثری با یادآوری دیدار برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی متذکر شد: ما 5 نفر بلافاصله با خود مشایی جلسه گذاشتیم، به ما وکیلالدوله میگفتند در صورتی که ما اصلا به خاطر آن عملکرد 4 ساله اول آقای احمدینژاد او را پذیرفته بودیم و اگرنه این نبود که ما عملکرد او را قبول داشته باشیم لذا به خاطر اینکه بتوانیم آرامشی را به وجود بیاوریم و آقای احمدینژاد محکم بتواند کارش را در جهت نظام ادامه دهد، بنده، آقای حسینیان، آقای رسایی، آقای کوچکزاده، آقای دکتر زارعی نزد او رفتیم، سه ساعت با مشایی بحث کردیم، به او گفتیم شما بچههای حزباللهی را از کنار احمدینژاد فراری میدهی؛ گفت من در صورتی اظهارنظر نمیکنم که احمدینژاد به من بگوید، چطور آقای مصباح، آقای خزعلی اینها اظهارنظر کنند من اظهارنظر نکنم؟ عین جملهاش است، آنجا به او گفتیم میخواهید اظهارنظر کنید حداقل یک سایت راه اندازی کنید که مشخص باشد که نگویید اینها نمیفهمند و حرف من را بد برداشت میکنند. چند ماه بعد رفتیم پیش آقای احمدینژاد این را گفتیم دیدیم آقای احمدینژاد هم از او طرفداری میکند، لذا ما هم گفتیم «خداحافظ ما کاری با دولت نداریم.»
* صحبت مطهری مبنی بر اسناد برخی فرماندهان سپاه از تقلب، دروغ محض است
نماینده مردم تهران در ادامه درباره اینکه چرا با وجود اعتراف خاتمی مبنی بر عدم تقلب کسی مثل مطهری میگوید فرماندههان سپاه اسنادی دارند مبنی بر اینکه در انتخابات تقلب شده است؟ تصریح کرد: چنانچه سپاه میشنید عکسالعمل نشان میداد از این رو اصلا چنین حرفهایی صحت ندارد.
وی بر همین اساس یادآور شد: از یک سال قبل آقای ابراهیم یزدی رفته بود با آمریکاییها بسته بود که چنین موضوعی را مطرح کنیم از این رو حضرت آقا سه ماه قبل از انتخابات این موضوع (تقلب) را مطرح کردند.
* ایران از سال 61 در سوریه حضور دارد
کوثری در خصوص بحث سوریه و مستندی درباره کمک تسلیحاتی ایران و حضور فیزیکی سپاه در سوریه که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است، گفت: ما از امروز که در سوریه نبودیم، ما از سال 1982 یعنی 1361 ارتباطمان با سوریه تنگاتنگ است چه در زمان حافظ اسد چه زمان بشاراسد، اما اینکه بگویند ارتباط نداشته باشید، همه کشورها با هم ارتباط دارند، خوشان با همه جا ارتباط دارند،کسی نمیگوید چرا؟ چه کسی هستند که این حرف را میزنند. ما هم نه الان بلکه از سال 1361 آنجا هستیم و ارتباط دو کشور بسیار نزدیک است، ما الان فناوری موشک به آنها میدهیم و آنها خودشان میسازنند نه تنها به آنها بلکه به حزبالله و غزه هم دادیم. ما گفتیم این فناوری انرژی هستهایمان را به خیلی کشورهای دیگر میدهیم چراکه اینطور نیست فقط برای خودمان نگه داریم.
«این حرفها بهانه و جنگ روانی است و اگر نه آمریکا برای چه به اسرائیل اینقدر سلاح و کلاهک اتمی داده در صورتی که رژیم صهیونیستی هم جزو انپیتی نیست چرا داده است؟ ما که فناوریاش را میدهیم، ما که موشک نمیسازیم به آنها بدهیم ما خودمان نیاز داریم، ما برای خودمان تولید میکنیم اما فناوریاش را به آنها میدهیم. ما چطور به غزه که 360 درجه محاصره است توانستهایم موشک برسانیم؟»
* اگر ایران به سوریه ورود عملیاتی داشت، دو روزه کار جمع میشد
نماینده مردم تهران درباره فیلمی که از دوربین شهید باغبانی دست آنها افتاد نشان میدهد مسئولان سپاه در سوریه حضور فیزیکی دارند و اسحله و تسلیحات آماده میکنند، متذکر شد: بالاخره یک چند نفری، در حد چند نفر برای انتقال تکنولوژی داریم؛ زمانی که آمریکاییها و انگلیسیها در کشورهای مختلف هستند کسی نمیگوید چرا اما وقتی 10 یا 20 متخصص را منتقل میکنیم میگویند چرا در حالی که این کار در راستای آموزش است؛چراکه ما اگر میخواستیم عملیاتی ورود کنیم آنها را دو روزه بیرون میکردیم، اما ملتها باید روی پای خودشان بایستند.
وی در باره دیدار خود با سید حسن نصرالله در خصوص موضوع سوریه گفت: این دیدار 8 ماه پیش برگزار شد و سید حسن با حضرت آقا نیز دیدار داشتند، البته آن دیدار دو سال قبل و چند ماه بعد از قضیه سوریه انجام شد.
کوثری درباره اینکه اگر در حال حاضر جنگ شود به جبههها میروید، تاکید کرد: بله حتما، البته جنگ فیالنفس چیز خوبی نیست ما دفاع کردیم از اسلام و کشور و کیان اسلام و از نظام خودمان، ما نرفتیم سرزمینی را اشغال بکنیم، اگر رفتیم در سرزمین عراق برای اینکه عراقیها را تنبیه کنیم که دیگر این کار را نکنند ما به دنبال این نبودیم که برویم سرزمینی را بگیریم، ما دفاع کردیم، دفاع هم برخاسته از قرآن است.
* جنگ با اسرائیل خوراک است
این سردار دوران دفاع مقدس درباره خاطرات خود از حاج احمد متوسلیان گفت: یکی از کسانی که از فرماندههان برجسته و عالی سپاه بود، حاجاحمد متوسلیان است. او دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و مبارزه قبل از انقلاب بود که توسط ساواک دستگیر شد و 6 ماه زیر شکنجه قرار داشت، در اصل جنگ ما جنگ عاشورایی بود یعنی ما یکه و تنها و آنها همه دنیا را پشت سر خودشان داشتند ولی پیروزی نصیب ما شد و علتش این بود که مردم آگاهانه به میدان آمدند و ایستادند و ولایت را تنها نگذاشتند.
وی در پایان درباره اینکه اگر جنگ شود، آیا بازهم به جبهه خواهید رفت، تصریح کرد: بله حتما؛ البته جنگ فی نفسه چیز خوبی نیست اما ما در دوران جنگ از اسلام و نظام خودمان دفاع کردیم؛ جنگ با اسرائیل برای ما خوراک است.
*چه شد که سراغ ورزش رفتید؟ اول طلبه بودید یا ورزشکار؟
قبل از اینکه طلبه شوم ورزش میکردم. فکر میکنم از سال سوم راهنمایی بود که وارد ورزش تکواندو شدم و بعد از مدتی در کانون «میثم» محله فلاح زیر نظر استاد کریمی که مربی تیم ملی تکواندو بود بهصورت حرفهای آموزش دیدم. البته قبل از آن هم ورزش میکردم ولی نزد استاد کریمی جلوههای اخلاقی را در کنار ورزش یاد گرفتم.
*حالا چرا تکواندو را انتخاب کردید؟
راستش را بخواهید آن زمان شناخت چندانی درباره این ورزش نداشتم و با وجود اینکه به ورزش کاراته علاقه داشتم، سر از تکواندو درآوردم. بعدها که وارد این ورزش شدم علاقهام بیشتر شد و فهمیدم راه را درست آمدهام.
*تاثیر مثبتی هم روی کارهایتان داشت؟
بسیار زیاد. در حوزه علمیه که درس میخواندم نشاط و پویایی خاصی برایم بههمراه داشت و باعث میشد بدون اینکه احساس خستگی کنم در فعالیتهای مذهبی و فرهنگی حضور داشته باشم. حالا هم که در محیط کار هستم در خیلی از مراحل سخت زندگی و مشکلاتی که به طور ناگهانی برایم پیش میآید قدرتمندتر عمل میکنم.
*مگر چه چیزی در ورزش هست که این همه به شما احساس قدرت میدهد؟
بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری امر بهورزش، امر بهمعروف است. یعنی ورزش یکی از مسائلی است که بخشی از شریعت، خودسازی و انسانسازی را در خود جای داده. باید توجه داشت این رفتاری است که بر اساس صحبتهای یک رهبر دینی مطرح شده. بدین ترتیب ما نباید ورزش را خارج از دین تعریف کنیم. ورزش موجب تمرکز حواس، خودباوری و کمک به امور دینی و زندگی میشود؛ همانطور که فردوسی گفته: «ز نیرو بود مرد را راستی/ ز سستی کژی زاید و کاستی».
جدا از همه اینها واقعا در طول تجربههایی که در زندگی داشتهام، بارها دیدهام وقاری که ورزش در انسان ایجاد میکند بهتنهایی یک ارزش دینی است. بنابراین باید جوانان را به ورزش ترغیب کنیم و به هیچ عنوان نباید مومن و نمازخوان خودش را از ورزش بینیاز بداند. درواقع جامعه با ورزش میتواند سلامتی معنوی خودش را بهدست بیاورد.
*بنابراین با توجه به مشکلات فرهنگیای که در جامعه وجود دارد ورزش میتواند مکمل خوبی برای حفظ ارزشهای دینی باشد؟
یکی از چیزهایی که میتواند در برابر تهاجم فرهنگی مقاومت کند ورزش است. چون مواردی مثل صداقت، غیبت نکردن و خیلی از چیزهایی که در دین دنبالش هستیم در ورزش خلاصه شده است. ورزش عامل مهمی برای جلوگیری از سستی است. بدین ترتیب در احادیث و روایت داریم که: «الغیبه جهل العاجز/ غیبت آخرین تلاش آدم ترسوست». این شجاعت و خودباوری را ورزش به انسان میدهد که در انجام فرایض دینی توانمندتر شود. مصداق دیگری که در اینجا وجود دارد این است که عدهای از جهاد در راه خدا و جنگ با دشمن میترسند. این ترس با ورزش ترمیم میشود. ورزشی که خوب و سالم باشد شجاعت و دلاوری را برای مومنین بههمراه میآورد. باید توجه داشت که یکی از خصوصیتهای بارز امیرالمومنین(ع) شجاعت و ورزیده بودن برای مقابله با دشمنان دین و خداوند است و در مقابل او یکی عالمترین و عابدترین اصحاب پیامبر(ص) بود. ورزش در رسیدن انسان به شجاعت بسیار موثر است. مومنی که توانمندی ذهنی و بدنی داشته باشد، میتواند در برابر تهاجم فرهنگی ایستادگی کند و با هوشیاری پاسخی دندانشکن به استکبار بدهد.
*اما بعضی از خانوادههای مذهبی بهدلایل مختلف اجازه نمیدهند فرزندانشان به ورزشگاه بروند. درواقع بهنوعی فکر میکنند اگر بچهشان به ورزش روی بیاورد در مسائل دینی سستی میکند.
اشتباه فکر میکنند ولی این واقعیت هم وجود دارد که بهطور کلی خانوادههای مذهبی و ایرانی به مسئله ورزش عادت ندارند و به ورزش و فعالیتهای بدنی توجه نمیکنند. مسئولان ورزش باید شرایطی را فراهم کنند تا ورزش برای همه رایگان باشد. در زمینه فرهنگسازی باید تلاشهایی انجام شود. البته در سالهای اخیر کارهای مختلفی توسط شهرداری تهران انجام شده و در اکثر بوستانهای شهر وسایل مناسبی برای ورزش مهیا شده ولی در بحث همگانی شدن ورزش باید بیشتر کار شود. البته مردم هم باید ورزش را در فعالیتهای روزانهشان قرار دهند. من اصراری به انجام ورزشهای سخت ندارم. آنهایی که به اینگونه ورزشها علاقه کمتری دارند میتوانند ورزشهای سبک مثل یوگا و ایروبیک را انجام دهند.
*بهنظر شما بیشترین کمبودهای ورزش در کجاست و چرا گاهی اوقات مسائل غیراخلاقی و غیرارزشی وارد ورزش میشود؟
اگر در بعضی از ورزشگاهها یا رفتار ورزشکاران ما مسائل ضدارزش و ضداخلاق وجود دارد، بدون شک یک جای کار را درست انجام ندادهایم. عدهای در ورزش بهاندازهای حرفهای فکر میکنند که پول درآوردن و رسیدن به اهداف مادی را به اصالت ورزش ترجیح میدهند و اصل آن را زیر سوال میبرند. باید توجه داشته باشیم که ورزش وسیله رسیدن به بهترین جایگاه انسانی است. متاسفانه باید اعتراف کرد که جامعه با ارزشهای سازنده ورزش فاصله گرفته و همه چیز جابهجا شده است.
*منظورتان از اینکه همه چیز جابهجا شده چیست؟
ما باید ورزش را نردبان ترقی خود قرار دهیم تا در نماز آرامش داشته باشیم و در ارتباط با خدا توانمندی خاصی پیدا کنیم. ورزش بهمعنای واقعی خود میتواند به کمک فقرا و ضعفای جامعه برود. وقتی ارزش کار یک ورزشکار را از فرهنگسازیهای دینی و مذهبی بالاتر میبریم و میدان ورزش را از محراب عبادت والاتر فرض میکنیم، اینجا یک جابهجایی انجام گرفته که باعث میشود بهطور ناخودآگاه چیزی که باید وسیله باشد تبدیل به هدف شود. وقتی چنین چیزهایی به هدف تبدیل شوند در آن جنگ و دعوا ایجاد میشود. بهقول امام(ره) رسیدن به مقامات دنیوی بدون در نظر گرفتن ارزشهای انسانی تنازع بقاست. ما کارکردهای غربی را بدون در نظر گرفتن سازوکارهای علمی وارد عرصه ورزش میکنیم و بعد میبینیم اوضاع بدتر از قبل شده است.
*چه سازوکارهایی برای بهبود شرایط ورزشی نیاز داریم؟
ما همه چیز داریم، فقط باید کمی تأمل کنیم و به اصالت دین و فرهنگ توجه داشته باشیم. چند وقت پیش بانویی با لباس حضرت زهرا(ع) (چادر) بالای سکوی قهرمانی جهان ایستاد. این اقدام از طرف غرب و دشمنان اسلام با مخالفتهای زیادی روبهرو شد ولی تصور این مسئله در قالب دین و فرهنگ نشان میدهد که ورزش کردن این خانم بخشی از زندگی او را تشکیل داده. این در حالی است که عدهای برای رسیدن به مقام قهرمانی از همه چیزیهایی که دارند میگذرند. خانم سمیه حیدری با زبان بیزبانی میگویند که قهرمانی را فدای باورهایم میکنم و اگر قرار باشد قهرمان شوم، ترجیح میدهم در زمینه معنوی سرفراز باشم. بعضی از هنرپیشگان هم همینطورند و تمام خصوصیات اخلاقی و ارزشهای انسانی خود را فدا میکنند تا در هنر بدرخشند.
*با این حساب چرا این همه در زمینه ورود روحانیون در عرصه ورزش قهرمانی کوتاهی شده است؟
قبول دارم که در این زمینه کوتاهی شده اما اگر یک روحانی بهمعنای واقعی کلمه روحانی باشد، به همه قوانین و دستورات اسلام عمل میکند؛ از واجبات و مستحبات گرفته تا پرداختن به ورزش. اگر امروز در جامعه ورزشکاران و قهرمانان در بین روحانیون کم دیده میشوند، برای این است که به دستورات اسلام درست عمل نمیکنیم؛ بهطوری که بخشی از معنویت و اصول اسلامی پیش روحانیون، بخشی از آن نزد هنرپیشگان و بخشی دیگر پیش ورزشکاران است. ما اسلام را به چند قسمت تقسیم کردهایم؛ بهطوری که اگر بخواهیم یکی از اهل بیت(علیهمالسلام) مثل حضرت اباالفضل را الگو قرار دهیم، کسی را پیدا نمیکنیم که از همه خصلتهای او پیروی کند چراکه اگر تمام خصوصیات این بزرگواران در وجود ما یکجا جمع شود، میتوانیم بگوییم مومن و مسلمان واقعی هستیم. بهعنوان مثال امام(ره) هم ورزشکار بود و هم عالم. این یعنی همان خصوصیاتی که امیرالمومنین(ع) داشت. زمانی میتوانیم روحانی خوبی باشیم که هم اخلاقی خوب داشته باشیم و هم جدا از اینکه عالم هستیم از نظر بدنی ورزیده باشیم. کافی نیست طلبهای با 24 سال سن روزی پنج دقیقه پیادهروی کند. امام(ره) در 70 سالگی 10 دقیقه پیادهروی میکرد. البته در بین طلبهها، ورزشکاران حرفهای هم هستند ولی شاید در حوزه علمیه از 100 نفر، 15 نفر اهل ورزش باشند!
*چرا فرهنگ ورزش در حوزه علمیه کمرنگ است؟
باید مدیران حوزهها به کاربردی بودن ورزش در کنار آموزههای دینی اعتقاد داشته باشند. البته در بسیاری از حوزهها ورزش گسترده شده ولی با این حال طلبههای ورزشکار هنوز در اقلیتند. معلمین و اساتید حوزه که الگوهای این زمینه هستند باید جوانان را به هنر و ورزش گرایش دهند چراکه هنر، ورزش، علم و تقوا در کنار هم قرار میگیرند. باید مسئولان را متقاعد کرد که قرآن، عترت و تندرستی در کنار یکدیگر قرار دارند.
*بهعنوان مدیر حوزه علمیه چه برنامههای ورزشی برای طلبهها در نظر گرفتهاید؟
با راهاندازی باشگاه تکواندو تعداد زیادی از طلبهها را جذب این ورزش کردهام ولی این باشگاه نیازمند یک مربی است تا ورزشکاران را بهصورت تماموقت آموزش دهد. بهدلیل مسئولیتهایی که در حوزه دارم بهسختی این باشگاه را اداره میکنم. این مسئله را در اینجا مطرح کردم تا اگر کسی تمایل به مربیگری دارد ما را یاری کند.
به گزارش وبلاگستان مشرق، مهران موزون در وبلاگ شنود نوشت: بتازگی در فرانسه ی مهد تمدن و آزادی قانونی تصویب شده است که علاوه بر انکار هولوکاست «شک در هولوکاست» نیز موجب زندانی شدن است.
همان فرانسه ای که مجسمه ی آزادی را به سواحل امریکا هدیه کرد.
اکنون با تصویب چنین قانون متوحشانه ای «آزادی اندیشه» را نیز به مسلخ صهیونیسم برده است.
به تصاویر و توضیحات آن دقت فرمایید :
دقت کنید : نقش عاطفی کودکی که مادرش را به دار آویخته اند(در تصویر جعلی)
***
در تصویر جعلی : نیروهای بیرحم نازی یک پرستار امدادگر یهودی را به دار آویخته اند
***
یک یهودی نحیف را که از گرسنگی در اردوگاههای نازی مرده است در کوره می سوزانند
تصویر حقیقی : اینجا یک اردوگاه کار در شوروی سابق است و ربطی به یهودیان و نازی ها ندارد
***
نازی های خونخوار یک مادر یهودی روستایی را به دار آویخته و بی توجه به زجه های کودکش، ماکیان او را به سرقت می برند