خلاقیت را می توان هماهنگی و گردآوری کیفیت ها، ایده ها و مفاهیم به شکلی جدید که قبلاً وجود نداشته است، تعریف کرد و تفکر خلاق عبارتست از توانایی ترکیب اجزایی که به نظر جداگانه و یا مستقل می آیند و توانائی های خلاق همچون سایر انواع هوش به درجات متفاوت در میان همه ما وجود دارد و برعهده ما است که آنها را شکوفا ساخته و به خدمت گیریم. مطالعات انجام شده درباره خلاقیت نشان داده که کودکان دردوره دوم کودکی یعنی ۷تا۱۱ سالگی می توانند انرژی خود را درجهت فعالیت های خلاق سوق دهند. از این رو روان شناسان این دوره را سن خلاقیت نام گذاری کرده اند. با توجه به این مطلب باید معلمان و تمام کسانی که در رابطه با مسائل تعلیم و تربیت کودکان قرار دارند این مسئله را مورد توجه قراردهند.

برای پرورش تفکر خلاق باید سعی شود که مسئولیت تصمیم گیریها و عمل به دانش آموز واگذار شود. تحقیقات انجام شده نشان دادند که شرکت دادن دانش آموزان در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی و محتوایی که با فعالیت دانش آموزان ارائه شود، سبب پرورش زمینه های مختلفی در دانش آموزان می شود. برای پرورش خلاقیت دانش آموزان باید از تشویق های به موقع و سازنده و صادقانه استفاده کرد و درمورد اشتباهاتی که انجام داده اند، درست انتقاد شود. آنها را با خودشان مقایسه کنند. محیط و فضایی برای آنها مهیا کنیم که آزادانه بتوانند فعالیت کرده و در آنها ایجاد انگیزه کنند. از تکنیک های افزایش نیروی ذهنی و همچنین از وسایل کمک آموزشی و بازی برای شکوفا کردن خلاقیت دانش آموزان استفاده کنیم.

کشف استعدادها و رفتارهای خلاق در افراد همواره یکی از آرزوهای بشر درهمه زمانها بوده است. با پیشرفت علوم و تکنولوژی تحقق این آرزو و اگر چه امکان بیشتری یافته است، درعین حال مخاطره آمیزتر نیز شده است. روش هایی که برای پرورش استعدادهای درخشان مورد استفاده قرارمی گیرند متعدد است. با وجود این بسیاری از آنها درجریان عمل با شکست مواجه می شود.

امروزه همه مدارس وظیفه دارند تا به پرورش دانش آموزان خود در همه زمینه ها و به صورتی همه جانبه بپردازند و فرصت هایی را به وجود آورند که ضمن آن تغییراتی واقعی و اصولی در نحوه تدریس حاصل شود. خلاقیت یک استعداد پرارزش است وافراد خلاق کسانی هستند که پیشرفت های عظیم علوم پزشکی - ادبیات -هنر و... مدیون کوششهای آنهاست. آنها هستند که پیشرفت تمدن را درهمه جوامع به عهده دارند.

توجه به اندازه گیری هوش دانش آموزان منجر به تحقیقات موازی با آن برای شناخت خلاقیت در دانش آموزان درچند دهه اول قرن حاضر شده است. اخیراً روان شناسانی که توجه خود را به کیفیت ها و عواملی که نشان دهنده خلاقیت دانش آموزان است معطوف داشته اند، دریافته اند که خلاقیت و داشتن نمرات بالا در آزمون های هوش همواره قرین هم نیستند.

خلاقیت را نمی توان فقط در انحصار عده ای معدود دانست. خلاقیت در همه موجود است. این قابلیتی است که افراد انسانی را در مقامی بالاتر از همه موجودات زنده که درجهان زندگی می کنند، قرار می دهد. توانائی های خلاق همچون سایر انواع هوش به درجات متفاوت درمیان همه ما وجود دارد. آن چه که برعهده ما گذاشته شده است این است که آنها را شکوفا ساخته و به خدمت بگیریم. مطالعات با ارزشی که درمورد افراد بسیار خلاق به عمل آمده نشان می دهد که این افراد قادرند به افکار خود نظم داده و از طریق انضباط شخصی گامی به سوی پرورش خلاقیت های خود بردارند.

خلاقیت را می توان هماهنگی و گردآوری کیفیت ها - ایده ها -مفاهیم به شکل جدید که قبلاً وجود داشته است، تعریف کرد. در این روند سعی شده که مسئولیت تصمیم گیری ها و عمل به دانش آموز واگذار شود و به این وسیله هم دانش آموز تشویق به خلاقیت شود و هم معلم ملزم به استفاده از بازی ها به روشی فعال و خلاق شود. معلم می تواند فضای آموزشی ایجاد کند که دانش آموز آزادی کافی جهت فعالیت داشته باشد و همچنین همزمان بتواند به برخی فعالیت های آموزشی نیز بپردازد.

تفکر خلاق عبارت است از توانایی ترکیب اجزایی که به نظر جداگانه یا مستقل می آیند. دانش آموزی که دارای تفکر خلاق است، عموماً دارای ویژگی های زیر است:

۱) تمایل به تجربه و آزمایش

۲) گرایش درونی برای ارزشیابی

۳) توانایی بازی با عقاید و نظرات

۴) تمایل به ریسک کردن

۵) تمایل به ترجیح دادن پیچیدگی

۶) گرایش به امور مبهم و تحمل آن

۷) خود پنداری (تصور از خود)

۸) توانایی چسبیدن به کار

تفکر خلاق را می توان به وسیله تست تفکر خلاق تورانس اندازه گیری کرد. دانش آموزی که دارای تفکر خلاق است، معمولاً چندان از معلم فرمانبرداری نمی کند و ترجیح می دهد به تنهایی درس بخواند. معلمان و احیاناً دانش آموزان درسخوان از چنین دانش آموزی به عنوان کودکی که نظم کلاس را رعایت نمی کند شکایت می کنند.

● خلاقیت محصول نهایی شخصیت و محیط

عده ای معتقدند که خصوصیاتی که ازطریق وراثت به انسان منتقل می شود و عامل تعیین کننده درایجاد رفتارهای خلاق به حساب می آیند و حال آن که برخی دیگر محیط را مؤثر تلقی می کنند. سوال این است که آیا این صفات ارثی هستند یا اکتسابی؟ واگر اکتسابی هستند معلمان چگونه می توانند به رشد آنها کمک کنند؟

این سوال مستقیماً مربوط به تأثیراتی است که محیط می تواند بر شکوفایی رفتار خلاق باقی گذارد. دراین جا منظور ما از محیط، محیطی است که رفتار خلاق در آنها پرورش یافته و تشویق کننده باشد. تشویق های دروغین، غیر واقعی و بی فایده اند و تنها تشویق های راستین است که حیثیت و شأن فرد را بالا می برد. محیط را باید به صورتی سازمان دهیم که اشتباه کردن، تجربه کردن و ریسک کردن درآنها مجاز باشد. درچنین محیطی برای فرد موقعیتی فراهم می آید تا بتواند توانائی های بالقوه خود را کشف کند.

محیط مساعد برای ایجاد رفتارهای خلاق را می توان به راه های مختلفی به وجود آورد و باید آن را براساس اصولی که منجربه رفتار خلاق می شود و تحقیقات مختلف آن را تأیید کرده است،بنا کرد.

معلم برای محیط یا جوی که به تحقق هدفی می انجامد باید سه عامل اصلی را مدنظر داشته باشد که عبارتند از: عامل فیزیکی، عامل عقلانی وعامل عاطفی.

پرورش رفتار خلاق درکلاس هرگز به آن معنی نیست که باید شرایطی را به وجود آوریم که پر از هرج ومرج باشد یا به معنای آن نیست که به دانش آموزان آزادی کامل بدهیم و نقش معلم را به عنوان فردی مسئول درنظر نگیریم. با استفاده از دایره المعارف ها، لغت نامه ها، وسایل کمک آموزشی، اسباب بازی، معما و غیره که اغلب معلمان می توانند کلاس خود را با تعدادی از این وسایل مجهز کنند. و در دسترس بودن چنین وسایل بخصوص هنگامی که به آن نیاز است می توان تأثیری قطعی و مهم درپرورش رفتار خلاق ایفا کرد. یادگیری زمانی رخ می دهد که فرد با محرکی جاندار یا بی جان، ذهنی یا عینی و تصادفی یا عمدی ارتباط برقرار کند. به عبارت دیگر هرچیزی که بتواند مفهومی در فراگیری برانگیزد، موجب یادگیری می شود. معلم باید انگیزه های متفاوتی را به وجود آورد تا بتواند از طریق آن یا پاسخگوی نیازهای گوناگون باشد که هر دانش آموز به طور انفرادی به آن واکنش نشان دهد و همچنین درآغاز انگیزه هایی به دانش آموزان داده شود که حتماً به موفقیت بیانجامد، زیرا از طریق موفقیت است که فرد وادار می شود تا به کوشش های خویش ادامه دهد. استفاده از تشویق های درست و به موقع در تأمین بهداشت روانی اثری قاطع به جای می گذارد. دانش آموزان درتشخیص اشتباهات خود از بسیاری از بزرگترها با هوش ترند و نحوه ارائه انتقاد نیز اهمیتی حیاتی دارد. انتقادهایی که به فرد بفهماند که کار او بی ارزش است کاملاً اشتباه است. برعکس انتقادهایی که محصول کار دانش آموز را مورد ارزیابی قرار می دهد و کاراو را با خودش مقایسه می کند زیانی به بار نخواهد آورد.

برای پرورش رفتار خلاق باید شرایطی فراهم آورد که دانش آموزان ضمن آن بتوانند احساس ارزش، احساس تعلق و احساس قدرت کنند. آنها باید دراین محیط عزت نفس کسب کنند و به عزت نفس دیگران احترام بگذارند. تشویقی که در مورد آنها صورت می گیرد صادقانه باشد، زیرا آنها نیز یاد می گیرند با دیگران صادقانه رفتار کنند.

نتایج تحقیقات نشان می دهند که شرکت دادن دانش آموزان در تصمیم گیری ها، در برنامه ریزی و محتوایی که با فعالیت دانش آموزان ارائه می شود. سبب پرورش زمینه های مختلفی در دانش آموزان می شود که این امر در برنامه هایی که معلم درآن در همه فعالیت ها همه کاره است به این صورت دیده نمی شود.

موانعی که در برابر رشد خلاقیت هر فرد موجود است یا درونی است یا برونی. آن چه مسلم است این است که تعداد زیادی از آنها از طرف خودما بر ما تحمیل می شود. داشتن فرضیه های منفی درباره خود و دیگران موانعی است در برابر رشد خلاقیت اگر انتظارات ما از دانش آموزان مثبت باشد. نگرش آنها نسبت به خود مثبت خواهد بود و برعکس اگر جنبه منفی داشته باشد، نگرش های آنها نیز منفی خواهد بود. پس موانعی که بر سر راه تفکر خلاق وجود دارند عبارتند از:

▪ موانعی تاریخی،

▪ بیولوژیکی،

▪ فیزیولوژیکی،

▪ اجتماعی

▪ روانی.

گفتیم که موانع به صورت عواملی از حرکت آزاد و فکر جلوگیری می کند و سد راه تفکر خلاق می شوند. در کتاب های روان شناسی موانع را به صورت عنصری تعریف می کنند که جلو رشد و پیشرفت را می گیرند، اما درزندگی روزمره وجود موانع چه به صورت بارز و چه پنهان اغلب لازم است، زیرا می توانند برای امنیت ما مفید باشند. محیطی که کلاً از موانع بری باشد می تواند بسیار خطرناک باشد. همان گونه که ما برای حفظ خود به وسایل ایمنی نیاز داریم، از نظر روانی نیز برای تأمین امنیت خویش به برخی محدودیت ها محتاجیم. مطلب دیگر این که برای پرورش تفکرخلاق رشد مهارت های همگرا به همان اندازه مهم است، که پرورش مهارت های واگرا.

● تکنیک هایی برای افزایش نیروی ذهنی

«الکس اوسبورن» بنیانگذار مؤسسه آموزش خلاق در کتاب خود به نام «تصورات عملی» برای مؤثر نمودن جلسات بارش مغزی چند قانون به شرح زیر پیشنهاد کرد:

۱) انتقاد باید ممنوع باشد.

۲) گفتن هر نوع مطلبی آزاد باشد.

۳) مقدار و کمیت هرچه بیشترباشد، بهتر است.

۴) ترکیب و پیشرفت مورد نظر است. منظور از بارش مغزی این است، که گروهی که تعدادشان معمولاً بین ۶ تا ۸نفر است دورهم جمع می شوند تا انگیزه هایی برای پرورش تفکر خلاق ایجاد کنند و ایده های تازه ای ضمن آن ارائه دهند. دراین جلسات هدف اصلی این است که براساس قانون همبستگی اندیشه ها تفکر یک فرد براساس فکر دیگری برانگیخته شود.

▪ فهرست صفات:

رابرت کرافورد روشی ابداع کرد که نام «فهرست صفات» از نظر او به جای این که مسأله ای را به صورت کل حل کنیم باید آن را به اجزاء کوچک تر تقسیم نموده و هر جزء را به طور جداگانه مورد بررسی قراردهیم.

▪ فهرست مطابقه:

وسیله دیگری برای افزایش نیروی خلاقیت است این فهرست شامل سوالاتی است که برای برانگیختن قدرت تصور به کار می رود و از ابتکارات شخصی به نام «اوسبورن» است. سؤالاتی که او پیشنهاد می کند همه به طریقی طرح شده اند که بتوانند فکر برانگیز باشند.

مطالعات جدید درباره خلاقیت نشان داده اند اگر دانش آموزان دراین دوره یعنی سنین ۷ تا ۱۱ سالگی با موانع محیطی و یا برخورد بزرگسالان و همسالان روبرو نشوند، می توانند انرژی خود را درجهت فعالیت های خلاق سوق دهند. از این رو روان شناسان این دوره را سن خلاقیت نیز نام گذاری کرده اند.

منصور رسولی پور