اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

بررسی خاستگاه تصوّف و عوامل مؤثر در شکل­گیری آن

 

بررسی خاستگاه تصوّف و عوامل مؤثر در شکل­گیری آن

سمیه کارگر

 


چکیده

مقدمه

مفهوم شناسی

پیشینه شناسی

زمان پیدایش تصوف

نخستین صوفی

نخستین خانقاه

علل پیدایش تصوف در اسلام

1. افراط در تعالیم اسلام

2. عوامل مساعد اجتماعی و سیاسی

3. تأثیر رهبانیت مسیحی در تکوین تصوف

الف) پشمینه پوشی

ب) ترک خوردنی های حیوانی

ج) افراط در توکل

د) ترک ازدواج و تجردباوری

تأثیر آرای هندی در تکوین تصوف

الف) شعار فقر

ب) ریاضت کشی و خانه بدوشی

ج) دریوزهگری

د) نیروانا و فناء صوفیه

نتیجه

فهرست منابع

چکیده

تصوّف، از جمله گرایش­های درون­گرا و عرفانی در اسلام است که در ابتدا با سرلوحه قرار دادن زهد و دنیاگریزی سعی بر طهارت جان داشتند و در ادامه با بارورسازی مبانی نظری خود، تزکیه نفسانی را مقدمه­ای برای شناخت خداوند و فناء در او معرّفی کردند. خاستگاه تصوّف و این که این فرقه تا چه حدّ، وامدار اسلام اصیل و سنّت نبوی و جانشینان برحقش بوده، پیوسته محل بحث و جدل بوده است. از یک سو خود صوفیان پیشینۀ خود را به رسول خدا و امامان معصوم(علیهم السلام) می­رسانند و از سوی دیگر محقّقین با استناد به شواهد تاریخی و نیز بدعت­های موجود در این فرقه، آنرا جریانی التقاطی و غیر اصیل می­دانند. در این نوشتار با بررسی نحوۀ پیدایش تصوّف، به برخی عواملی که در شکل­گیری این جریان سهیم بوده­اند، اشاره شده است.

مقدمه

مذهب و مسلک تصوف از جمله مذاهب انشعابی است که از اوائل قرن دوم هجری بر اثر یک سلسله عوامل و علل گوناگونی که در طی تحقیق به آن اشاره خواهد شد، در میان مسلمین پیدا شده و تطورات و تحولات بسیار سریع و مختلفی در طی چند دوره به خود دیده است.

تا قبل از این که روش تجزیه و تحلیل در تاریخ معمول شود، معمولاً قضاوت­ها درباره اساس و ریشه تصوف (در اسلام) بسیار ساده و سطحی بود و اغلب، آن را مانند سایر مذاهب دیگر اسلامی یک طرز فکر خاص و مذهب مخصوص اسلامی می پنداشتند و بدون آن که مطالعه دقیق در چگونگی پیدایش این پدیده تاریخی و عوامل دخیل در تحولات آن به عمل آورده و به ریشه­های تاریخی آن توجهی داشته باشند، تنها به بررسی عقائد و مبانی آن اکتفا کرده­اند.

از طرف دیگر طرفداران و سران صوفیه نیز بدون کوچکترین توجه و اعتنا به حقایق تاریخی، مسلک تصوف را به عنوان هسته مرکزی و باطن اسلام معرفی می­نمودند و مدعی بودند، حقیقت روح اسلام همان مذهب تصوف است و بقیه همه قشر است و ظاهر!

ولی پس از آن که شیوه تحقیقی تجزیه و تحلیل در تاریخ عمومی و تاریخ علوم و ادیان معمول گردید، بالاخره این طرز مطالعه به مسلک تصوف نیز کشیده شده و کم کم تاریخ تصوف نیز مانند سایر نمود­های اجتماعی و مذهبی تاریخ مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت و روشن گردید که این مسلک تنها مولود فکر صد در صد اسلامی نبوده، بلکه یک سلسله عوامل دیگری نیز در تکون و و سیر تحولی آن سهیم می­باشند.

با توجه به جایگاه خطیر و مهم تصوف در تشیع و اسلام و رابطه تصوف با آن دو در طول تاریخ، لازم و ضروری است که عناصر و عوامل گوناگون در زمینه پیدایش تصوف و چگونگی شکل گیری آن، رابطه تصوف با مسائل اجتماعی و سیاسی، احوال و آراء مشایخ و سیر تألیف متون عرفانی مورد بررسی قرار گیرد. این نوشتار به بررسی خاستگاه تصوّف و ریشه های اولیه و عوامل مؤثر در شکل­گیری آن پرداخته است.

مفهوم شناسی

کلمه «تصوف» از نظر لغوی مصدر باب تفعّل از ابواب ثلاثی مزید زبان عربی است و از اسم ساخته شده است؛ مثل تقمّص (پیراهن پوشیدن) که از « قمیص» به معنای پیراهن گرفته شده است[1]. در مورد اسمی که تصوف از آن گرفته شده، عقاید و اقوال بسیار است که البته بعضی از لحاظ لغوی و بعضی از لحاظ معنوی تا حدودی با کلمه تصوف بی ارتباط نیست؛  ولی هیچ یک از اقوال به تنهایی به طور جامع و مانع دلالت تام بر معنای اصطلاحی آن ندارد. ناگزیر در این گفتار، اقوالی را که بزرگان اهل تصوف و معرفت درباره وجه تسمیه آن ذکر کرده­اند، بررسی می­کنیم.

1-        قشیری در رساله قشیریه معتقد است که صوفی لقب و اسم عَلمی است، مانند لقب ها و اسامی اعلام دیگر که به طایفه­ای اطلاق کنند و در زبان عربی وجه اشتقاقی برای آن نمی­توان یافت.[2]

2-        ابن خلدون اشتقاق کلمه صوفی را از واژه «صوف» به معنای پشم، بر دیگر وجوه ترجیح داده و معتقد است که این طایفه به پشمینه پوشی عادت داشتند. با این حال ابوالحسن هجویری غزنوی در کتاب کشف المحجوب با تضعیف این قول بیان کرده که بین معنای «صوفی» و «صوف» از نظر معنا همبستگی وجود ندارد و در اشتقاق شیء از شیئ­ای دیگر، نوعی همبستگی لازم است. [3]  آنچه مورد اتفاق نظر اکثر محققان است این است که پشمینه پوشی از دیرباز نشانه زهد، پارسایی و ترک دنیا و حاکی از تواضع و قناعت بوده و صوفیان نیز همین لباس را اختیار کرده­اند، همچنانکه قشیری گفته است که پشمینه پوشی اختصاصی به فرقه صوفیه ندارد، یعنی قبل از صوفیه، پشمینه پوشی در میان پارسیان و زاهدان رواج داشته است.[4]

استاد همایی نیز معتقد است پشمینه پوشی قبل از ظهور تصوف و پیدایش کلمه صوفی میان زهاد و دنیاگریزان وجود داشته است و ظاهراً فارسی زبانان  کلمه صوفی را ساخته­اند و در مورد زهاد به کار برده­اند و این کلمه وجه اشتقاق عربی ندارد و از کلماتی است که از زبان فارسی وارد عربی شده است.[5]

بنابراین، پشمینه پوشی از خصایص صوفی و به معنای اصطلاحی نیست و پشمینه پوشی و خشن پوشی در زهد گرایی، همانند ژنده پوشی در فقر و مسکنت، با هر قوم و ملت و عادت و طبیعتی سازگار است و میان زاهدان مسیحی نیز متداول بوده است.

هست صوفی آن که شد صفوت طلب         نه لباس صوف و خیاطی و دبّ[6]

3-        برخی کلمه «صوفی» را منسوب به صفّه و مشتق از آن دانسته­اند. اهل صفّه در تاریخ صدر اسلام مهاجران فقیری بودند که با خلوص نیت در صفّه مسجد پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اجتماع کرده و آن مکان را به عنوان معبد و خوابگاه و محل سکونت خود برگزیده بودند و حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ایشان را برای خوردن غذا میان اصحاب خود، که از تمکّن مالی برخوردار بودند، تقسیم می فرمود.[7]

صاحب عوارف المعارف تعداد آن ها را چهارصد نفر ذکر کرده و حافظ ابونعیم در حلیة الاولیاء تعدادشان را بیش از این گفته است. مشاهیر آن ها عبارت اند از: ابوذر غفاری، سلمان فارسی، عماریاسر، بلال و عبد الله بن مسعود[8]. در عوارف المعارف آمده که فرقه شکفتیه[9] در خراسان که در غارها زندگی می­کنند و در شهرها و آبادانی ها رفت و آمد نمی­کنند از بقایای اصحاب صفه­اند و در سرزمین شام این فرقه را جوعیه می­نامند.

همانطور که ابوالقاسم قشیری و سهروردی بر اشتقاق صوفی از صفّه ایراد گرفته اند، به ظاهر اسم منسوب به صفّه صفّی می شود نه صوفی.[10] ولی زمشخری در اساس البلاغه و همچنین مؤلف تاج العروس برای رفع این اشکال توجیهی آورده اند با این مضمون که از باب تخفیف، یکی از دو فاء را به واو تبدیل کرده و به جای صُفّیه، صوفیه گفته اند.»

4-        بعضی معتقدند که صوفی منسوب به «صف» به معنی راه و دسته است. تأویل این وجه از نظر نویسنده کتاب عوارف المعارف این است که صوفیان به خاطر همت والایشان و تقربشان به خدا و خضوع و خشوعشان در پیشگاه الهی و صفای باطنشان در برابر عظمت حق، در صف اول اهل توحید و در پیشگاه خداوند جای دارند. این توجیه نیز از نظر لغوی صحیح نیست؛ زیرا منسوب به صفّ، صفّی (به فتح صاد) است نه صوفی، مگر این که در تغییر آن به تکلف سخن بگوییم. در ترجمه رساله قشیریه آمده است: « و اگر گویند با صف اول نسبت کنند، چنان که گویی اندر صف اول آمد از آن جا که نزدیکی ایشان است به خداوند تعالی [معنی درست است ، ولیکن] این نسبت مقتضی لغت نباشد و این طایفه مشهورتر از آن­اند که در تعیّن ایشان به قیاس لفظی حاجت آید یا استحقاقی از اشتقاقی.»[11]

5-        سهروردی در عوارف المعارف این احتمال را مطرح کرده که صوفی منسوب به «صَوفه» به معنای پُرز و پاره­های پشم است که دور می­ریزند و گفته است صوفیه این انتساب را نشان خواری و تواضع برای خود دانسته­اند. این احتمال از نظر اشتقاق ظاهری و لغوی بی ارتباط نیست، ولی از لحاظ معنا نامربوط است.

6-        برخی مانند حافظ ابونعیم گفته­اند که صوفی منسوب به «صوفانه» است؛ به معنای گیاه کوتاه و ناچیز و صوفیه آن را کنایه از فروتنی و خواری خود دانسته­اند؛ چون آن ها از فراورده­های طبیعی مانند گیاهان و برگ درختان تغذیه می­کنند و از مصنوعات خلق تا حد امکان احتراز می نمایند. [12] اما باید گفت کلمه منسوب به صوفانه بنابر قواعد اشتقاق « صوفانی» می شود نه صوفی.

7-        ابوریحان بیرونی (متوفی 440 ه.ق) معتقد است که کلمه صوفی از کلمه یونانی Sophia به معنای حکمت و دانش گرفته شده است؛ و چون گروهی در اسلام ظهور کردند که در عقیده مشابه دانشمندان یونانی یعنی سوفیست­ها بودند، سوفیه خوانده شدند و چون منشأ اشتقاق آن را نمی دانستند، به اشتباه آن را به صوف به معنای پشم نسبت داده­اند. [13]  این عقیده نه از لحاظ لغوی ونه از لحاظ معنوی صحیح به نظر نمی رسد؛ زیرا مرام سوفیست­های یونانی با نظر متصوفه هیچ اشتراکی ندارد، بلکه متضاد می نماید. سوفسطاییان اهل جدل و قیل و قال بودند، در حالی که طریقت متصوفه را با قیل و قال و جدال نسبتی نیست. بر همین اساس است که بعضی از مستشرقان همچون «فون هامر» و نویسندگان معاصر مانند عبد العزیز اسلامبولی و محمد لطفی مدعی­اند باید صوفی را با «س» نوشت چون از سوفیا مشتق شده است.

پیشینه­شناسی

عرفان و تصوف اسلامی از زمان پیدایش و شکل­گیری تاکنون مسیری طولانی و پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. اطلاعاتی که از تاریخ پر رمز و راز عرفان اسلامی به دست ما رسیده چندان زیاد نیست و بسیاری از زوایای آن مبهم و ناشناخته مانده است. بسیاری از منابع از میان رفته و منابعی که باقی مانده تنها درباره بخشی از تاریخ تصوف ما را آگاه می­سازند. مهمترین منابع در این زمینه متون عرفانی و به ویژه تذکره­هایی هستند که بخش زیادی از مطالب آن ها با مستندات تاریخی تعارض دارد و برای روشن ساختن نقاط مبهم تاریخ تصوف چندان سودمند نیست. با این حال تعداد منابعی که از آن­ها می توان اطلاعات مناسب در این زمینه به دست آورد، قابل توجه است. از جمله مولفان، مستشرقین اروپایی هستند که در تألیف کتب و رساله­ها در زمینه تاریخ تصوف پیشقدم بوده­اند. کتاب­هایی از قبیل عرفای اسلام اثر پروفسور آربری، تصوف شرقی اثر پامر، تصوف و دین مقدس اسلام اثر گلدفیلد، زهد و تصوف در اسلام اثر گلدزیهر از این جمله­اند. ولی متأسفانه از کتاب های مزبور جز کتاب اخیر (زهد و تصوف در اسلام) که به فارسی ترجمه و انتشار یافته، به دست ما نرسیده است. در ایران نیز در نیم قرن اخیر از آن جا که تصوف با ادبیات فارسی رابطه نزدیکی دارد، مطالعات و تحقیقات مزبور توسط عده­ای از اساتید دانشگاه تهران دنبال شده و کتاب­هایی نیز به رشته تحریر درآمده است.

زمان پیدایش تصوف

بنابر تحقیق مرحوم علامه محقق جلال همائی، واژه و لفظ «صوفی» در روزگار پیامبر شناخته شده نبوده است[14] و به تحقیق دیگری از مرحوم دکتر اسداله خاوری، این کلمه از مصطلحات دوران حیات رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و امیر المومنین(علیه‌السلام) نیست.[15]  در تحقیق و بررسی­های دیگر تصریح شده که استعمال صوفی از اواخر قرن دوم شروع شده است، چنانکه ابن جوزی می گوید:« اسم صوفی اندکی قبل از سال دویست هجری پیدا شد.»[16]

ابوالقاسم قشیری که اهل سنت بوده و صوفیان او را امام می­خوانند بر این عقیده است که اواخر قرن دوم هجری، عده­ای در میان مسلمانان دیده شدند که زندگی عجیب و خاصی داشتند و رفتار و ظواهر حالات آنها شباهتی با مسلمانان نداشت و قهراً اسم مخصوصی می بایست به آن ها داده می­شد و آن نام صوفی بود؛ به مناسبت آن که این مردم به لباس پشمینه دهاتی خشن ملبس بودند.[17]

با مراجعه به عصر پر افتخار حضرت ختمی مرتبت (صلوات الله علیه) نیز شواهدی را می­توان یافت که حاکی از آن است که در آنعصر از تصوف و صوفی نشانی وجود نداشته است. از جمله آنها می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از پدید آمدن گروهی به نام صوفیه خبر می­دهد که در عصرش وجود نداشته اند: «روز قیامت برپا نشود، مگر آن که قومی از امت من به نام صوفیه بر خیزند، آن ها بهره ای از دین من ندارند، آن­ها برای ذکر دور هم حلقه می زنند و صداهای خود را بلند می نمایند و گمان می کنند که بر طریقت و راه من هستند، نه بلکه آنان از کافران نیز گمراه ترند و آنان را صدایی مانند صدای الاغ است.»[18]

ب) در جای دیگر ابوذر غفاری را مورد خطاب قرار داده و فرموده­اند: « ای ابوذر، در آخر الزمان قومی پدید آیند و در تابستان و زمستان لباس پشمینه می پوشند و این عمل را برای خود فضیلت و نشان زهد و پارسایی می دانند، آنان را فرشتگان آسمان و زمین لعنت می­کنند.»[19]

از این دو حدیث که جنبۀ پیشگویی دارد، معلوم می شود که صوفیگری در عصر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نبوده و آن حضرت به پیدایش آنان از غیب خبر داده­اند و لذا این ادعای صوفیان مبنی بر اینکه از زمان حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به بعد همه بزرگان دین و از آن میان امامان اهل بیت (علیهم السلام) از پیروان این مشرب بوده­اند یا اینکه معتقدند این عنوان و لفظ از همان صدر اسلام مستعمل بوده، مطلبی بی اساس است.

نخستین صوفی

در اواخر زمان بنی امیه، شخصی به نام عثمان بن شریک کوفی که به ابوهاشم کوفی مشهور بود[20] و مانند رهبانان جامه­های پشمینه درشت می پوشید و شیخ شام محسوب می شد،[21] مانند نصاری به طول و اتحاد قائل بود و در ظاهر اموری و جبری و در باطن ملحد و دهری بود،[22] پیدا شد و راه خود را از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جدا کرد و روش مخالف با وارثان آسمانی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در پیش گرفت.

ابوهاشم کوفی را «اولین مخترع تصوف مدرس»[23] و نخستین کسی می دانند که در دوره اسلام به صوفی مشهور گردیده است.[24]

چنان که حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) می فرمایند، از امام صادق (علیه‌السلام) نسبت به ابوهاشم کوفی سوال کردند، حضرت فرمودند: «انه فاسد العقیده جداً و هوالذی ابتدع مذهباً یقال له التصوف و جعله مضراً لعقیدة الخبیثه» در این صورت چون ابوهاشم کوفی برای نخستین بار به صوفی مشهور شده است، کلمه صوفی نیز ابتدا در کوفه شایع گردیده و سپس به دست حبیب عجمی و ذالنون دست به دست گردیده تا به جنید بغدادی و دیگران در نقاط مختلف رسیده است.

نخستین خانقاه

چون در اسلام جز مسجد بنایی رسمیت نداشته که آیات قرآنی و روایات نبوی درباره­اش سفارش های اکید فرموده است؛ لذا خانقاه تا عصر ابوهاشم کوفی (صوفی) نه نامش شنیده شده و نه کسی بنایی به نام خانقاه را دیده بود. در عصر ابوهاشم کوفی که تصوف دوره مراحل ابتدایی خود را می پیمود و اصول و تعالیم اساسی آن از یک نوع زهد افراطی و رهبانیت و فقر اختیاری و ریاضت کشی غیر اسلامی تجاوز نمی­کرد، صوفیان نخستین که بر گرد ابوهاشم کوفی جمع آمده بودند، از داشتن جایگاهی که گرد هم آیند و عقاید خود را به صورت تدریس مطرح کنند و عده­ای را برای تبشیر، تربیت نمایند، محروم بودند؛ تا اینکه «امیری ترسا به شکار رفته بود، در راه، دو تن را دید از این طایفه که فراهم رسیدند و دست در آغوش یکدیگر کردند و هم آنجا بنشستند و آنچه داشتند از خوردنی پیش نهادند و بخوردند، آنگاه برفتند؛ امیر ترسا را معامله و الفت ایشان با یکدیگر خوش آمد، یکی از ایشان را طلب کرد و پرسید: آن کی بود؟ گفت: ندانم، گفت: پس این چه الفت بود که شما را با یکدیگر بود، درویش گفت که این ما را طریقت است، گفت: شما را جایی هست که آنجا فراهم آیید؟ گفت: نی، گفت: من برای شما جایی می سازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آیید، پس آن خانقاه به رمله بساخت.»[25]

از آن پس تصوف و صوفی تا هر کجا به پیش می رفت، خانقاه­ها بنا می­کرد[26]، موقوفات بر آن معین می شد و جهت مصارف موقوفات مواردی را مشخص می نمودند.[27] در کنار تامین مسائل مادی خانقاه­ها، بزرگان صوفیه جهت ورود به خانقاه و رسوم زندگی در آن آدابی وضع کردند.[28]. و برای رسیدگی به امورات جاریه خانقاه و صوفیان و بیان آداب و رسوم خانقاهی، هر یک از خانقاه ها را به شیخی واگذار کرده،[29] صوفیان را هم به خدمت در خانقاه تشویق می کردند؛ چنانکه می نویسند: «روزی شیخ ابوسعید ابی الخیر در نیشابور مجالس می­گفت، در میان سخن، گفت: از سر خانقاه تا به من، همه گوهر است، چرا بر نمی چینید؟ خلق باز نگریستند، پنداشتند گوهر است تا برگیرند، چون ندیدند گفتند: ای شیخ ما گوهر نمی بینیم، شیخ گفت: « خدمت، خدمت»[30]

علل پیدایش تصوف در اسلام

در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مسلمانان پیرو طرز فکر و روش علمی معتدل و حد وسط بودند که آن را از کردار و گفتار رهبر عالیقدر اسلام تعلیم می­گرفتند و شئون مختلف زندگی خود را با آن تطبیق می دادند و افراط و تفریط­هایی که بعضاً از برخی مسلمانان سر می­زد مورد انتقاد رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) واقع می­شد و خود آنحضرت از شیوع و ادامه آن به شدت جلوگیری به عمل می­آوردند.

تربیت یافتگان این مکتب که شخصیت روحی آنان با تعلیمات و روحیه دینی شکل گرفته بود، همواره در فراز و نشیب زندگی پر ماجرای خود تا آخرین دقائق عمر نسبت به روش اعتدال و «طریق وسطای» اسلام و پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وفادار ماندند و پس از رحلت آن حضرت نیز علی­رغم فساد زمان و مقتضیات روز، اعتدال و میانه­روی را از کف نداده و به حقیقت از اسلام پیروی نمودند.

ولی مدتی نگذشت که کم کم مسلمانان این رویه پسندیده اسلام را ترک گفته و راه انحراف پیش گرفتند و جز عده معدودی در این راه اعتدال ثابت قدم نماندند و به تدریج انحراف در دو طرف افراط (جاه طلبی و دنیاپرستی)و تفریط (تزهد و اعتذال و زندگی فردی) پدید آمده و پیدایش تصوّف را نیز باید از جمله نتایج این شرائط خاص و تحوّلات سده­های اوّلیه هجری قلمداد کرد. در ادامه به برخی از عواملی که به نحوی در شکل گیری اندیشه صوفیانه در میان برخی مسلمان دخیل بودند، اشاره خواهیم کرد.

1. افراط در تعالیم اسلام

بدون تردید زهدی که سابقین و اولین از متصوفه از آن پیروی می­کردند، در اصل متخذ از اسلام و تعلیمات پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود. اما این عدّه از حدّ معین و مقرر شده در اسلام برای زهد تجاوز نموده و آن را به حد افراط رسانیده بودند. امثال حسن بصری و مالک دینار و ابوهاشم کوفی و سفیان ثوری، زهدی را که در اسلام به معنی تهی بودن دل از دلبستگی و محبت شدید به دنیا بود و علی (علیه‌السلام) آن را عبارت از ملول نشدن به گذشته و خوشحال و متکی نبودن به آنچه شخص از دنیا دارد،[31] معنا می­کرد را به صورت فرار از دنیا و ترک همه گونه لذائذ مباح و پشت پا زدن به شئون دنیوی و ریاضت­کشی و فقر در آوردند.

البته ذکر این نکته ضروری است که زهد و دیگر تعلیمات اسلامی آنطوری که در منطق قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تفسیر و بیان شده بود، به هیچ وجه چنین اقتضایی را نداشت، بلکه این، انحراف و افراط عده معدودی بود که با جعل احادیث و یا تأویل آیات و روایات، مفاد آنها را بر عقاید خود منطبق کرده و تصرفاتی در تفسیر آن­ها به عمل می­آورند و متأخرین صوفیه مطابق ذوق و مبانی خود، روایات را معنی می­کردند و در معانی آیات بیشتر مرتکب تأویلات بعیده و تفسیرهای بی مورد شده­اند.

در هر حال همین مشابهت صوری بین زهد اسلامی و روش صوفیانه نقش موثری در نموّ روح تصوف و پیشرفت آن در میان مسلمین داشته است. ابن جوزی در این باره می نویسد:

« علت اقبال مردم به تصوف این است که مدح زهد در اذهان مسلمین از ابتدا نقش بسته است و عموم مسلمین پارسایی را بزرگترین و با ارزش­ترین چیزها شمرده­اند و از آن جا که صورت ظاهر صوفیان را موافق زهد یافتند و نیز گفتار آنان را لطیف و موافق ذوق دیدند، گروهی به آن ها گرویدند.»[32]

2. عوامل مساعد اجتماعی و سیاسی

پس از رحلت رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، مسلمانان بر خلاف وصایای پیغمبر و تعلیمات اسلام به استقبال دنیا شتافته و به تجمل پرستی و جاه طلبی آلوده شدند و این آلودگی و انحراف کم کم در اثر توسعه و پیشرفت روز افزون قلمرو حکومت مسلمین و افزایش غنائم و بیت المال بارزتر و بیشتر و شایعتر گردید و از این رو مسلمین زهد و اعتدال اسلامی را از دست داده و مدتی نگذشت که وضع ثروت اندوزی و دنیاطلبی جای آن زندگی ساده و آرام و معتدل را گرفت و فساد سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت.

در تاریخ آمده است که زبیر پس از مرگ، ثروت هنگفتی در حدود 40 میلیون درهم از خود باقی گذاشت وهم چنین قیمت املاک و مزارع طلحه بن عبد الله در حدود 30 میلیون درهم بر آورده شد به علاوه هنگام مرگ در خزانه اش بالغ بر دو میلیون و دویست هزار درهم نقد موجود بود.

 عکس العمل این انحراف (جاه طلبی و ثروت اندوزی) این بود که عده ای در مقابل به خیال خود، برای این که خویشتن را از آلودگی­ها و فساد و دنیاپرستی و اختلافاتی که دامن­گیر اکثریت مسلمانان شده بود حفظ کنند، از اوضاع کناره گرفته و به زهد و ترک دنیا پناه بردند.[33]  در این هنگام هرچه تمایل عمومی به دنیا و مظاهر آن بیشتر می شد تمایل به زهد نیز به طور متقابل در میان عده­ای از مسلمانان شدت می­گرفت تا آن جا که به تدریج به حد افراط رسید و همان طوری که در بحث سابق اشاره کردیم، به صورت کاملاً مغایر تعالیم و سنت پیغمبر اسلام ظاهر شد و از همین جا شالوده صوفی­گری ریخته شده به تدریج رو به نمو نهاد.

ابن جوزی می گوید: «یکی از علل انتشار تصوف آن بود که این فرقه در اول امر از کسانی که سرگرم کارهای دنیا و مصالح مادی می­شدند، احتراز می جستند.»[34]

بنابراین می­توان گفت که عده ای از پیشروان اولیه صوفیه در حقیقت قربانیان اوضاع فاسد و روحیه دنیاپرستی آن عصر بوده و روش آنان یک نوع مبارزه منفی در برابر رویه افراطی و انحرافی مسلمین آن روز محسوب می شود.

از طرف دیگر در اواخر خلافت عثمان بلواها و آشوب های سیاسی در گرفت و طغیان ها و فتنه­ها از طرف عناصر امتیاز طلب و جاه طلب بر پا شد و کم کم دامنه اختلافات وسعت گرفته و بالاخره منجر به جنگ­های خانمان­سوز و وحشتناک خونینی گردید که شعله­های سوزان آن قسمت عمده جامعه مسلمین را فرا گرفت و ده­ها هزار نفر در این صحنه­های خونین به قتل رسیدند.

در دوران بنی امیه نیز ایشان ظلم و ستم و فشار و جنایت کاری را درباره مسلمانان از حد گذراندند. به طوری که عمّال آن­ها از هر طرف دست به غارت و چپاول و کشت و کشتار زده، صحنه های فجیع و خونینی از کشتارهای دسته جمعی را به وجود آوردند، چنان که کشتارهای بسر بن ارطاه و واقعه خونین کربلا و قتل عام مدینه و قتل و غارت و سوزاندن مکه و خونریزی های حجاج بن یوسف و نظائر این­ها نمونه­هایی از این فجایع و نموداری از وضع اجتماعی و سیاسی قرن اول و اوائل قرن دوم هجری محسوب می­گردد.

پس از سقوط بنی امیه نیز بنی العباس با هزاران نیرنگ و گشاده بازی بر اریکه خلافت نشستند و برای تحکیم موقعیت و سلطنت خود ابتدا شروع به بذل و بخشش نموده و سپس دست به کشتار و خونریزی زده و در بیدادگری و جنایت از بنی امیه هم قدمی فراتر نهادند. در تمام این مدت که جامعه مسلمین گرفتار جنگ داخلی و کشمکش­های سیاسی و خونریزی و ظلم بود، یأس و عدم اعتماد و نفرت و انزجار و بی­امنی و اضطراب خاطر همه مسلمین را فرا گرفته و آنان را از وضع زندگی موجود متنفر و بیزار نموده و با یک اختناق دست به گریبان نموده بود.

روی این اصل عده­ای از مسلمانان از وضع زندگی به کلی متنفر و منزجر گشته و اوضاع محیط را قابل تحمل ندیده، به مبارزه منفی پرداختند و همین آشفتگی و تنفر و انزجار که به طور عکس العمل مولود اوضاع اجتماعی و سیاسی بود موجب گردید که عدهای همه چیز را رها کرده و به زهد و ترک دنیا و تصوف پناه ببرند.

خلاصه مطلب آن که پیدایش زهاد و عباد و سپس فرقه صوفیه در اوائل قرن دوم ارتباط کاملی با اوضاع اجتماعی و سیاسی آن عصر داشت و اصولاً تمایل به زهد و ترک دنیا در آن هنگام بیشتر جنبه اعتراض به حکومت و اوضاع فاسد عصر را به خود گرفته بود.

3. تأثیر رهبانیت مسیحی در تکوین تصوف

رهبانیت مسیحی را می­توان اولین مسلکی دانست که قبل از همه چیز در تشکّل تصوف تأثیر بسزایی داشت، بدین ترتیب که روش رهبانیت توجه یک عده از مسلمانان متزهّد و متصوّف را به خود جلب نمود و آداب و رسوم و رویه آن (که مورد تقلید و تبعیت این فرقه واقع شده بود)، رنگ تازه­ای به تزهد و تصوف و طریقه ترک دنیای آن­ها بخشید.

مسیحیّت از جمله ادیان قدیمی اعراب بود و پس از ظهور اسلام و انتشار آن نیز مسلمانان با مسیحیان و رهبانان مناسبات و روابط نزدیکی داشتند و تعداد زیادی از مرتاضین و راهبان مسیحی غیر از آن­هایی که در دیر­ها و صومعه­ها در اغلب نقاط سرزمین های اسلامی پراکنده بودند، همواره در میان مسلمین به دوره­گردی و سیاحت مشغول بودند و با مسلمانان مخصوصاً متصوفه معاشرت و تماس بسیاری داشتند، چنانکه نمونه­های زیادی از این گفتگوها در تاریخ و هم در کتب تراجم صوفیه نقل شده است. در ادامه به برخی از وجوه تأثیرپذیری تصوّف از رهبانیّت مسیحی اشاره می­شود.

الف) پشمینه پوشی

پشمینه پوشی یکی از خصوصیات و ممیزات رهبانان مسیحی بود که برای خود لباس زهد و ترک دنیا اتخاذ می نمودند. موضوع پشمینه پوشی چه درباره رهبانان مسیحی و چه درباره صوفیه قابل انکار نیست و حتی در پاره­ای از اشعار دوره جاهلیت از راهبان دیرنشین به نام «صوفی» و «صوفیه» یاد شده است. ابن جوزی نقل می­کند: «شخص پشمینه پوشی نزد حماد(که یکی از معروفین اهل دانش و حدیث به شمار می رفت) آمد و حماد اشاره به لباس او نموده و گفت: «این نصرانیت را از خود دور کن»  و نیز ابوالعالیه به شخص پشمینه پوشی گفت: «این که پوشیده­ای لباس رهبانیت است». مطالعه این جریانات به خوبی حاکی از آن است که پشمینه پوشی که صوفیه آن را برای خود شعار می­دانستند، ابتدا از خصوصیات و علامات رهبانیت بوده و تقلید برخی صوفیان از آن امر بعیدی نیست.

ب) ترک خوردنی های حیوانی

خودداری از خوردن گوشت نیز از آداب رهبانیت محسوب شده، چنان که وقتی عثمان بن مظعون خواست چنین کند به همین جهت مورد انتقاد قرار گرفت و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «این مطلب از آئین من نیست و هر کس از سنت من سرپیچی نماید از من محسوب نمی شود.»

در صورتی که همین موضوع یکی از ریاضت ها و آداب صوفیگری شد و مشایخ صوفیه همواره بدان عمل و توصیه می نمودند. مالک دینار که یکی از زهاد تندرو می باشد و در کتب صوفیه از بزرگان این فرقه به شمار رفته ضمن اعتراض به حدیثی که درباره ترک خوردن گوشت نقل شده می گوید: «ندانم که آن به چه معنی است، آن سخن را هر که چهل روز گوشت نخورد عقل او نقصان گیرد و من بیست سال است که نخورده­ام و عقل من هر روز زیادت است.»[35]

ج) افراط در توکل

توکّل از جمله مسائلی است که در اندیشه و عمل صوفیان بروز و ظهور فراوانی دارد. متصوفه به قدری در توکل افراط می­کردند که حتی کارکردن برای کسب روزی و معالجه بیماری را مخالف با توکل می­شمردند و این گونه کارها را از ضعف ایمان و یقین می­پنداشتند.

رگه­هایی از این تفکّر را می­توان در تعالیم کتاب مقدّس و در اندیشه راهبان مسیحی مشاهده کرد، چنان که در انجیل متی آیه 17-25 از قسمت چهارم از باب ششم چنین می­گوید:

«بنابراین به شما می­گویم از بهر نفس خویش اندیشه مکنید که چه بخورید و چه بیاشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید آیا نفس از خوراک و بدن از پوشاک افضل نیست، مرغان هوا را نظر کنید که نه می­کارند و نه می­دروند و نه در انبار­ها ذخیره می کنند و پدر آسمانی شما آن ها را می­پروراند، آیا شما به مراتب از آن ها افضل نیستید.»

اولین کسی که از مشایخ اولیه صوفیه مسأله توکل را به عنوان یک پایه اساسی برای مسلک تصوف عنوان نمود« حارث محاسبی بود که در کتاب­های وی گفته­های انجیل و طرز فکر رهبانیت به خوبی منعکس است. وی به مسأله توکل اهمیت زیادی می­داد و آن را از جمله حالات سلوک طریقه تصوف به شمار آورده است. حارث محاسبی روی همین اصل در تصوف مکتب خاصی به وجود آورده که پیروان آن به نام محاسبیان نامیده می شوند. در هر حال روش افراطی رهبانان از یک طرف و نوشته­ها و گفته­های حارث محاسبی از طرف دیگر موجب شد که توکل به این معنا که در میان رهبانان معمول بود، در تصوف رسوخ پیدا کرده و از مبانی آن گردد.

لازم به توضیح نیست که توکل بدین معنا در اسلام، اصل و اساسی ندارد و توکلی که اسلام تعلیم می دهد، هیچ گونه منافاتی با کار و کسب و معالجه ندارد و نهایت این که وسایل را باید به دیده واسطه نگریست نه به دیده استقلال.

خداوند در قرآن کریم به پیغعمبرش چنین می فرماید:

«فاذا عزمت فتوکل علی الله» هنگامی که در کارهایت تصمیم گرفتی و مقدمات اراده تو پایان یافت، آن گاه بر خدا توکل نما.»

در صورتی که توکل و رضا و تسلیم به آن معنایی که در گفتار و کردار مشایخ اولیه صوفیه دیده می شود، با این اصل و سنت الهی سازگار نبوده و در حقیقت در همه کارها انتظار معجزه داشتن است.

د) ترک ازدواج و تجردباوری

در حالی­که که زناشویی و ازدواج در آئین اسلام، از جمله سنن لازم الاتباع شمرده شده و در مقابل، غروبت و مجرد زیستن به سختی مورد نکوهش قرار گرفته است، ولی مشایخ اولیه صوفیه رهبانیّت در این مورد را نیز پسندیده شمرده و عملاً از سنت پیغمبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اعراض نمودند و بعد ها این موضوع از جمله آداب صوفیه گردید و اغلب صوفیان به طور مجرد در خانقاه­ها به سر می بردند و عده زیادی از مشایخ صوفیه حتی تا آخر عمر نیز به همان حالت تجرد باقی ماندند.

تأثیر آرای هندی در تکوین تصوف

از زمان حکومت بنی امیه که قلمرو اسلام از سِند گذشته و تا سرحدات چین گسترش یافته بود، مناسبات تجارتی و اقتصادی بین مسلمین و اقوام و مللی که تحت حکومت مسلمین در آمده بودند و از جمله هندی­ها برقرار شد و اختلاط و تردد و ارتباط بین آن­ها رواج یافت. از پیامدهای این مسئله آن بود که تعالیم و آداب زاهدانه و صوفی مآبانه مذاهب هندی در افکار مسلمانان رخنه کرد و با ترجمه کتب و آثار هندی و مهاجرت تعداد زیادی از مرتاضین بودایی تارک دنیا و دوره گرد هندی به ممالک اسلامی و تشکیل مجالس مناظره و محافل مخصوص، این امر شدّت گردید.[36] در ادامه به برخی از موارد این تأثیرپذیری و نقاط مشترک عمل صوفیان و مرتاضین هندی اشاره خواهیم کرد.

الف) شعار فقر

فقیرانه زیستن از جمله اموری است که صوفیه به آن اهمیت زیادی می­دادند و آن را برای خود و مسلک و طریقه خود امتیاز و شعار مقدس می­دانستند و با توجه به اینکه شعار فقر در تعالیم هندی نقش کلیدی دارد، می توان گفت که موضوع فقر در عمل صوفیان اوّلیه، اقتباسی از فقر هندی بوده است.

هم اکنون نیز در هند، صوفیان و مرتاضین هندی به نام فقرا نامیده می شوند و شعار آنان « فقر» است چنانکه در میان صوفیه نیز همواره عنوان و شعار فقر مرادف با تصوف و همراه با عناوین و اسامی سلسله­ها گفته می­شود.

ب) ریاضت کشی و خانه بدوشی

باملاحظه گفتار و رویه صوفیان اولیه معلوم می­شود که تا چه اندازه به مخالفت با نفس و میراندن منبع شرور و هوا و هوس و شهوات مبالغه و اهتمام به خرج می داده­اند و در این راه از هر نوع ریاضت و سخت­گیری فروگذاری نمی کردند. بایزید بسطامی می­گوید: «دوازده سال آهنگر نفس خود بودم و در کوره ریاضت می­نهادم و به آتش مجاهده می تافتم ... پنج سال آئینه خود بودم و به انواع عبادت و طاعت، آن آئینه می زدودم، پس یک سال نظر اعتبار کردم بر میان خویش از غرور و عشوه به خود نگریستن، زناری دیدم و از اعتماد کردن بر طاعت و عمل خویش پسندیدن، پنج سال دیگر جهد کردم، تا آن زنار بریده گشت و اسلام تازه بیاوردم[37]

در میان تعالیم بودایی و هندی نیز آنچه محور اساسی و مقصد سیر و سلوک محسوب می شود عبارت از کشتن نفس و خاموش نمودن آتش شهوات و تمایلات نفسانی و هوی و هوس می باشد، سالک و مرتاض بودائی و هندی به منظور رسیدن به این مقام باید خود را با انواع مجاهدات و ریاضت های شاق و طاقت فرسا تأدیب کند تا بتواند بدین وسیله به «نیروانا» نائل آید.

ج) دریوزه­گری

یکی دیگر از طرق ریاضت و آداب مجاهدت هندی که در تصوف انعکاس یافته است، دریوزه­گری و گدایی است که به منظور شکستن نفس، مشایخ صوفیه مریدان را بدان دستور می­دادند.

چنان که نقل است جنید دو مرتبه ابوبکر شبلی را امر به گدایی کرد و در هر مرتبه وی یک سال دریوزه­گری می کرد، وی می­گوید: «هر روز گدایی می­کردم و به او (جنید) می بردم و او آن را به درویشان می­داد و شب مرا گرسنه همی­داشت.»[38]

و همچنین در اسرار التوحید از ابوسعید ابوالخیر نقل می کند که مدت­ها به گدایی مشغول شدیم که هیچ چیز سخت­تر از این ندیدیم بر نفس، هر که ما را می دید، ابتدا یک دینار می داد، چون مدتی برآمد کمتر شد تا بدانگی باز آمد و فروتر آمد تا به یک مویز و یک جوز باز آمد تا چنان شد که این قدر نیز نمی­دادند.[39]

د) نیروانا و فناء صوفیه

نیروانا یکی از تعالیم بودائی و هندی است به معنی استهلاک و فنای شخصیت و اتحاد و اتصال با روح کلی؛ که طبق تعلیمات هندی می توان به وسیله ریاضت­های شاق و سلوک به آن مرحله عالی رسید. صوفیه از این معنا و مرحله به « فناء فی الله» تعبیر می کنند و فناء یکی از ارکان اساسی تصوف محسوب می شود.

با مطالعه صوفی­گری قرن دوم و سوم هجری این مطلب روشن می شود که در جنبش­های اولیه صوفی­گری در اسلام اثری از این موضوع در میان نبود و صوفی گری در چارچوب تزهد و تعبد افراطی و ترک دنیا و پاره­ای از آداب رهبانیت محدود بود، تنها از قرن سوم هجری به بعد یعنی پس از نیم قرن از آغاز پیدایش صوفی­گری در اسلام بود که بحث فناء فی الله مطرح شد و در این مسلک اهمیت فوق العاده پیدا کرد و سران صوفیه، هر کدام با عبارات مختلف از آن به تفصیل سخن راندند.

در حقیقت باید گفت که با پیدایش عقیده به  فناء،  اولین تحول اساسی در کادر صوفی­گری صورت گرفت به طوری که از آن پس سران صوفیه به جای تندروی در زهد و ترک دنیا به افکار ذوقی و عرفانی پرداختند، دیگر تزهد و ریاضت­کشی مقصد نهایی و غایت محسوب نمی­شد و تنها در مراحل ابتدایی سلوک و برای رسیدن به مقام فناء و اتحاد ضرورت داشت.

روی هم رفته و از این شواهد و قرائن، این مطلب به دست می آید که به طور مسلم آراء و تعالیم مذاهب هندی در میان مسلمین انعکاس و نفوذ داشته است و از طرفی چون این موضوع درست مقارن با اولین جنبش­های صوفی­گری در اسلام بوده و نیز در تکوین طریقه تصوفیک سلسله مطالب کاملاً مشابهی با آراء و عقائد و آداب هندی  دیده می شود، با در نظر گرفتن مجموع این مقدمات هیچ جای تردیدی باقی نمی­ماند که طرز تفکر هندی تأثیر و نفوذ قابل ملاحظه­ای در انعقاد نطفه تصوف در اسلام داشته و مطالب متشابه در تصوف از همان منابع هندی اقتباس شده است.

نتیجه

با توجه به مطالب مطروحه در طی این نوشتار باید اذعان کرد که با بررسی های صورت گرفته و بر خلاف ادعای برخی طرفداران و سران صوفیه که تصوف را به عنوان هسته مرکزی و باطن اسلام معرفی می نمایند و مدعی­اند که حقیقیت و روح اسلام همان تصوف است، تصوف و لفظ صوفی در زمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) استعمالی نداشته و کاربرد آن به قرن دوم هجری بر می­گردد. همچنین شواهد حاکی از آن است که تصوف در سیر تکامل خود، دچار تحولات و تغییرات بسیاری شده است که همه آن ها صد در صد اسلامی نیستند، بلکه در اندیشه و عمل، تحت تأثیر آداب و شعائر نحله­ها و آیین­هایی دیگری همچون مسیحیت و هندوئیسم قرار داشته­اند.

 

فهرست منابع

1-           قرآن کریم

2-           آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1366 ق.

3-           ابن بطوطه، ...، سفر نامه ابن بطوطه، محمد علی موحد، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1359 ش.

4-           ابن جوزی، جمال الدین ابی الفرج عبد الرحمن، تلبیس ابلیس، انتشارات دارالقلم، بیروت، 1403 ق.

5-           انصاری هروی، خواجه عبد الله، طبقات الصوفیه، انتشارات توس، تهران، 1362 ش.

6-           ابو نعیم، احمد بن عبد الله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، القاهره، بی جا، 1357ق.

7-           بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، اکبر دانا سرشت، انتشارات ابن سینا، تهران، 1352 ش.

8-           جامی، عبد الرحمن، نفحات الانس، انتشارات اطلاعات، تهران، 1370 ش.

9-           خاوری، دکتر اسد الله، ذهبیه(تصوف عملی، آثار ادبی)، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1362 ش.

10-       زرین کوب، دکتر عبد الحسین، ارزش میراث صوفیه، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1362 ش.

11-   زرین کوب، دکتر عبد الحسین، فرار از مدرسه (درباره زندگی و اندیشه ابو حامد غزالی)، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1364 ش.

12-       عطار نیشابوری، شیخ فرید الدین، تذکرة الاولیاء، انتشارات زوار، تهران، 1360 ش.

13-       عمید زنجانی، عباسعلی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران،1367 ش.

14-       غنی، دکتر قاسم، بحث در تصوف، انتشارات زوار، تهران، 1369 ش.

15-       غنی، دکتر قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات زوار، تهران، 1369 ش.

16-   قشیری، عبدالکریم بن هوازن، ترجمه رساله قشیریه، ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1361 ش.

17-       کاشانی، عبدالرزاق، فرهنگ اصطلاحات عرفان و تصوف، احمد خواجوی، انتشارات مولی، تهران، 1377 ش.

18-       کاشانی، عز الدین محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، انتشارات هما، تهران، 1367 ش.

19-       کیانی، دکتر محسن، تاریخ خانقاه در ایران، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران، 1369 ش.

20-   مدرس، محمد علی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب یا کنی و القاب، انتشارات خیام، تهران، 1369 ش.

21-       مهینی، محمد بن منور، اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، انتشارات آگاه، تهران، 1367 ش.

22-       مولوی بلخی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، انتشارات مولی، تهران، بی تا.

23-       نیرومند(محقق)، کریم، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن، انتشارات ستاره، زنجان، 1364 ش.

24-       هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران، 1358ش.

 

 

 

 



[1] . کاشانی، عبدالرزاق، فرهنگ اصطلاحات عرفان و تصوف، احمد خواجوی، ص 62

[2] . قشیری، عبد الکریم بن هوازن، ترجمه رساله قشیریه، ابو علی حسن بن احمد عثمانی، ، ص 467 .

[3] . هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ص 39 .

[4] . قشیری، همان، ص 468 .

[5] . کاشانی، عز الدین محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص 81 و 82 .

[6] . مولوی بلخی، جلال الدین محمد، مثنوی، ص 2655.

[7] . زرین کوب، دکتر عبد الحسین، جستجو در تصوف ایران، ص 128 .

[8] . هجویری، علی بن عثمان، همان، ص 97.

[9] . شکفت در زبان فارسی به معنای غار است.

[10] . قشیری، عبد الکریم بن هوازن، همان.

[11] . همان.

[12] . ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ص 39 .

[13] . بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، اکبر داناسرشت، ص 31.

[14] . کاشانی، عز الدین محمود بن علی، همان.

[15] . خاوری، دکتر اسداله، ذهبیه، (تصوف عملی، آثار ادبی)، ج1، ص 43.

[16] . ابن جوزی، جمال الدین ابی الفرح عبد الرحمن، تلبیس ابلیس، ص 171 و 173 .

[17] . قشیری، عبدالکریم بن هوازن، همان، ص 7.

[18] . غنی، دکترقاسم، تاریخ تصوف در اسلام، ص 58.

[19] . همان.

[20] . زرین کوب، دکتر عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص 53.

[21] . انصاری هروی، خواجه عبدالله، طبقات الصوفیه، (انتشارات توس، تهران، 1362 ش)، ص 6.

[22] . زرین کوب، دکتر عبدالحسین، همان.

[23] . مدرس، محمدعلی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب یا کنی و القاب، ج7، ص 395.

[24] . انصاری هروی، خواجه عبدالله، همان.

[25] . جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ص31.

[26] . کیانی، دکتر محسن، تاریخ خانقاه در ایران، ص23.

[27] . نیرومند(محقق) کریم، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن، ص53.

[28] . هجویری، علی بن عثمان، همان. صص 451و 452 .

[29] . ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، محمد علی موحد، ص36و 37 .

[30] . میهنی، محمد بن منور، اسرالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ص226 .

[31] . آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و دررالکلم، ص 29.

[32] . ابن جوزی، جمال الدین ابی الفرج عبد الرحمن، همان، ص 176 .

[33] . غنی، دکتر قاسم، بحثی در تصوف، ص 42.

[34] . همان.

[35] . عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تذکرة الاولیاء، ج1، شرح حال مالک دینار.

[36] . عمید زنجانی، عباسعلی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص 67.

[37] . عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تذکرة الاولیاء، ج1، ص 133.

[38] . همان، ج3، ص 137.

[39] . هیهنی، محمد بن نور، همان، ص 34.

پیدایش فرقه گرایی در سازمان های دینی

پیدایش فرقه گرایی در سازمان های دینی

یکی از مسائل مهم و عناصر بنیادشکن دین، که همواره نظر دین پژوهان و جامعه شناسان دین را به خود جلب کرده است و آن ها پیوسته در اندیشه یافتن راه حلی برای مقابله با آن بوده اند، بحث فرقه و فرقه گرایی در مذاهب و گرایش ها و تمایلات مخالف نسبت به سازمان های دینی عام بوده است. هر سازمان دینی مجموعه ای است از عقاید و اندیشه های دینی و رفتارها و شیوه های عملی که بر اساس ابعاد وجودی انسان تنظیم شده و منطبق بر استعدادهای انسانی، راهی به سوی کمال پیشنهاد می کند.
مجریان این نوع سازمان ها غالباً در تلاشند نظام فکری مجموعه را با نیازهای انسانی تطبیق داده، با فکری از قبل طرّاحی شده نیروی انسانی را در جهت مثبت حرکت دهند.
خداوند به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (قُلْ هـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَة.) (یوسف: 108)
ارائه خط مشی مناسب، از کارکردهای مهمی است که یک سازمان دینی باید برای ارائه تحلیل و نهادینه شدن آن در یک جامعه، تلاش مضاعفی از خود نشان دهد. به همین دلیل است که اصل اساسی برای گروندگان به هر دینی، بنیادگرایی درباره آن دین معرفی شده است. طبق همین فرایند است که به تدریج، نظریه های معکوس در قالب و بیانی مخصوص، در مقابل سازمان دینی عام به تدریج رشد کرده و افرادی را بر آن می دارند که اصلاحاتی درونزا ایجاد نمایند و خود را از وابستگی های دامنگیر رها ساخته، مستقل وارد عمل شوند و با ارائه طرحی اصلاحی، با روشی خاص، برای اداره اندیشه دینی جامعه بسیج شوند.
بر همین اساس، در کنار عقاید سازمان دینی عام، انشعابی طراحی شده که در ظاهر جنبه دینی خود را حفظ می کند، ولی در باطن، از یک نوع واگرایی رادیکالی نسبت به سازمان دینی نهادینه شده در جامعه برخوردار است.
به عقیده بیشتر جامعه شناسان، این رهیافت در تمام مکاتب مادی و الهی وجود داشته و هر کس به فراخور نظریه های تحلیلی خود، عوامل به وجود آمدن چنین فِرَقی را در درون سازمان های دینی بزرگ مورد ارزیابی، نقد و بررسی قرار داده است.
در این مقاله، سعی شده است «فرقه» ـ فی نفسه ـ ارزیابی شود و همراه آن علل پیدایش فرق یا فرقه ها و تأثیرات مهم آن در عقاید، اندیشه ها و رفتارهای مجموعه انسانی واقع در یک جامعه تحلیل گردد.
تعریف «فرقه»
تعریف دقیق واژه «فرقه» از دیدگاه جامعه شناسی از مقاله ای به دست می آید که اولین بار به وسیله ماکس وبر در سال 1904ـ 1905 منتشر شد و به روش پروتستان و کاپیتالیسم ترجمه گردید. وی از ابتدا تشکیلات فرقه گرایی را به عنوان انشعابی بین کلیسا و فرقه مشخص کرده، آن را به عنوان نهادی شرح می دهد که ضرورتاً شامل عدالت و ستمگری است.
تروچ فرقه را به عنوان یک توده و گروه کوچک شرح می دهد که هدف آن سرزنش حکم فرمایی جهان است و رهبران آن در پی یافتن اعضای خاصی هستند.
یینگر فرقه را به عنوان گروهی ساده و پویا معرفی می کند که اعتقادات مشترکی دارند.
نیبوهر فرقه را تشکیلاتی با شرایط معیّن و خاص می داند که به فرقه گرایی گرایش دارد. به تعبیر دیگر، «فرقه» واژه ای است که بر گروه یا حزبی دلالت دارد که نظریات و پیشوای مشترکی دارند و بنابراین، برای گروه های فلسفی و سیاسی نیز می توان این واژه را به کار برد; همان گونه که در مفاهیم مذهبی به کار می رود.
واژه فرقه در همه مذاهب کاربرد دارد; مثلا، در قرن نوزدهم در بریتانیا «فرقه»ها یک واژه مشترک برای مخالفان کلیسای رسمی بودند; افرادی چون باپتیست ها و متدسیست ها که فرقه هایی از مسیحیت هستند.
«فرقه»1 به معنای راهی است که رهروی در آن حرکت می کند و همچنین راهکارهای علمی و نیز نظامی، فکری و رفتاری ارائه کرده و در مجموع، یک مکتب سیاسی و فلسفی است و خود نیز به عنوان نوعی سازمان دینی خاص شناخته می شود.
این واژه در زبان فرانسه، در آغاز، به گروهی از افراد اطلاق می شد که اعلام می کردند از آیینی خاص پیروی می کنند. سپس معانی محدودتری یافت; از جمله:
1. تجمع خاص اشخاص که به آیینی گرویده اند ولی توسط همگان به رسمیت شناخته نشده و در نهادهای اساسی جامعه قرار گرفته اند.
2. گروهی که به عمد خود را از جمعی وسیع و اصلی و یا سلسله اندیشه ها و باورهایی خاص جدا ساخته اند. در این معنا فرقه در برابر سازمان دینی قرار می گیرد.
3. در معنای اصولی فرقه، انقطاع و یا دست کم، طرد از یک آیین است که آن آیین از نظر جامعه شناختی «بته گشته» و از نظر انسانی «منحط» شناخته شده است.
ریشه‌های شکل‌گیری فرقه
به طور عمده، از حیث ساختاری ـ کارکردی، دو نوع فرقه را می توان قرین و کنار سازمان دینی ارزیابی نمود:
الف. فرقه درون سازمانی یا به تعبیر دیگر، کلیسا در کلیسا;
ب. فرقه برون سازمانی.
در هر دو مورد، هدف موحّدان فرقه و فرقه گرا، از یک سو، اعتراض علیه نظم جا افتاده در جامعه و مخالفت با محافظه کاری در دین و از سویی دیگر، مقابله با دینی است که از نظر جامعه شناسان مسلّط شناخته می شود. همچنین بازگشت به الهامات دینی آغازین و بیان ارزش های دینی ـ که به عقیده فرقه گراها فراموش شده اند ـ از اهداف پایانی آن ها در عرصه سازمان دینی می باشد.
معمولا انشعاب به مثابه اعتراض علیه اوضاع و احوال موجود در یکی از سه حوزه تعلیمات دینی به وجود می آید که شرح اجمالی آن از نظر خواهد گذشت:
به طور کلی، ممکن است منشأ تمام اعتراضات تفسیر غلط از نصوص دینی باشد. تحقیقات نشان داده اند که در ادیان بزرگ جهان (یهودیت، مسیحیت و اسلام) افراد و گروه هایی بوده اند که با ایجاد سنّت نیمه شرعی و استفاده از آن در تفسیر نصوص کتب مقدّس، شدیداً به مخالفت برخاسته اند.
فرقه اخباریان در اسلام، تکیه ای خاص بر سنّت فارغ از کتاب آسمانی را مورد لحاظ قرار داده است که در واقع، تفسیر آن را به عهده اولیای الهی گذارده و تعقّل انسانی را در آن سهیم نمی داند. عده ای دیگر به صورت افراطی در جهت استفاده از نصوص عمل کرده و خود را مفسّر کتب دینی دانسته اند و به عنوان منجی، رهیافتی برای هدایت انسان ها معرفی کرده اند.
پس به طور کلی، عده ای در جهت افراط و عده ای در جهت تفریط، سعی بر تحلیل مبناهای سازمان دینی کرده و موجب بروز فرقه گرایی در آن شده اند. به طور کلی، می توان اعتراضات افراد را مبنی بر مخالفت صریح و آشکار آن ها در مقابل مبانی سازمان دینی در سه موضوع مورد بررسی قرار داد:
الف. تعالیم: اندیشه ها و عقاید و بُعد نظری دین از جمله مسائلی هستند که می توان گفت: در بسیاری از سازمان های دینی مورد خدشه واقع شده اند.
نحله ای از یهود مرسوم به «قرائیم» یا «قرائین» (قرائت کنندگان) در قرن هشتم میلادی با شعار «به صحف مقدّس باز گردید»، تمام تفاسیر سنّتی را کنار نهادند.
بر همین منوال، فرقه باطنی در اسلام در تأویلات خود، در پی کشف رموز معنوی قرآن بودند، و حال آنکه وهّابیان کلیه تأویلات و تعبیرهای سنّتی را مردود پنداشته، جهت رادیکالی محض در پیش گرفتند.
متألّهین اسلامی نیز در معنا و مفهوم «تقدیر» (سرنوشت) اتفاق نظر ندارند و از همین جا بود که مجادلات مذهبی اولیه بین قدریون و جبریون پدیدار گشت. از این رو، سایر مسائل و مشکلاتی که به دلیل تفسیرهای غلط در اصول تعالیم اسلام به وجود آمدند، سبب پیدایش شماری از مذاهب در اسلام شدند.
از دیگر مسائل، وجود تفاوت نظری بین ادیان در زمینه معادشناسی است که تبدیل به مسئله ای جنجالی شده و باعث تفرقه بین ادیان توحیدی گشته است.
مسئله دیگر، ظهور «موعود» است. این مسئله در مسیح بدین گونه مطرح شده است که حضرت مسیح بازگشت داشته، حکومت هزارساله ای2 خواهد داشت.
مهدی موعود(علیه السلام) در اسلام از عقایدی است که بخصوص فرقه شیعه از آن حمایت کرده، خود را «منتظر» نام می نهند.
عده ای مانند «یونیور سالیست ها» با ظهور شخص موعود برخورد لیبرالیستی کرده اند، و حال آنکه (منتظر القائم ها) بر آنند که این مورد مکمّل دین است.
دیگر مسئله تفاوت نظریه هایی است که در مورد رهبری وجود دارد، بخصوص آنکه شعبه های دوگانه اصلی دین اسلام، به سبب اختلافات و اعتراضاتی که بر سر مسئله خلافت داشتند به وجود آمدند. سنّی ها لقب «امیرالمؤمنین» را خطاب به خلیفه جایز دانسته اند، در حالی که شیعه لقب «امام» را برای رهبری خود تعیین کرده و سرانجام، خوارج اصرار داشتند که هر مسلمانی بالقوّه حق دارد به مقام رهبری برسد و حکومت کند.
ب. مناسک: اعتراضات ممکن است بر سر مناسک و شیوه های عملی سازمان دینی عام باشد. به طور کلی، ظهور و بروز اعتقادات دینی در مناسک است.
عبادت از جمله مسائلی است که روان شناسان تحقیقات زیادی درباره آن انجام داده اند، به شکلی که اگر مؤمنی پایبند به مسائل مناسکی دین خود نباشد از دیگر مومنان، خود به خود، رها گشته و مورد بی اعتنایی آن ها واقع می شود و خود را در حالت انحطاط و سقوط مشاهده می کند.
از همین جاست که بعضی از سران و رهبران سازمان دینی عام به گمان ایجاد فرقه، به فکر اصلاحاتی درون سازمانی در بعد مناسک افتاده، فرقه ای را بنا بر نظرات خود ایجاد می کنند. در مسیحیت، محقّقی موسوم به ایرنیوس، گروه هایی از «غنوسیان» را شرح می دهد که نوع خاصی تعمید و تدهین و آداب مذهبی و بخصوص نوعی عشاء ربانی به نام «اپولیت روسیس» بجا می آورند.3
اولین آندرهیل با تورلش در این نکته متفق القول است که در صدر مسیحیت، دوگونه اعمال عبادی معمول بوده اند. یکی پرستش فزاینده خدا و دیگر یاعمای که مخصوص اعتلای روح تزکیه نفس بود.4
در خارج از مسیحیت نیز شاهد انشعاب خوارج هستیم که آن هم به انگیزه اعتراض علیه اعمال مربوط به مناسک و آیین های مذهبی بود.
مقدّمات و سوابق تاریخی اولین انشعاب خوارج در اسلام تا حدی مبهم است، اما عواملی همچون موارد ذیل را می توان مبنای تشکیل این گروه بیان نمود: سخت گیری در اصول و دقت زیاد در صحّت و درستی دین و به تعبیر دیگر، اندیشه تعصّب گرایانه این گروه، مخالفت با عثمان بر سر جمع آوری قرآن و مخالفت با حضرت علی(علیه السلام)به علت مصالحه تحمیلی که کرده بود.
انگیزه سیاسی که در حکم زیربنای نهضت خوارج بود، روشن می کند که چرا فقط یکی از فرقه های فرعی متعدد (اباضیه) توانست دوام بیاورد.
چند دستگی فرقه های «مرجئه»، «وهابیّه» و بعدها نیز فرقه «برابره» در آفریقا، دست کم تا حدی به علت تفاوت هایی بود که درباره اجرای مناسک مذهبی داشتند.
شرایط سازمانی
این ها اعتراضاتی هستند که به قلمرو سازمان و تشکیلات دینی وارد شده اند، و همچنین مخالفت با تشکیلات صوری و رسمی دین، قوانین، موازین انضباطی و نحوه عملکرد رهبران دینی.
اختلافات عقیدتی در دین مسیح و اسلام از یک سو، و بروز نهضت هایی موسوم به «پیوریتن»، «باپتیست»، «کنگری گاسیونالیست» و «فریندز» که همه همانند دیگر فرقه های مسیحی با کشیش مآبی مخالف بودند از سوی دیگر، نمایانگر اعتراضات شدید از جنبه های ساختاری به سازمان های دینی هستند.
یکی از پیشگامان بررسی جامعه شناختی فرقه گرایی، ارنست ترولتش است که به شکلی موشکافانه رابطه کلیسا و فرقه را مورد ارزیابی قرار داده و از ماکس وبر در تحلیل این مبنا، پا را فراتر گذارده است.
ماکس وبر «سازمان دینی» را نهادی می پندارد که اجتماعات دینی ـ مذهبی را اداره کرده، خط مشی مناسبی برای ایجاد نظم بین این نوع اجتماعات ارائه می کند و قدرت خود را، که برگرفته از تعالیم مسیح است، بر این نوع اجتماعات و انجمن ها اعمال می کند. به عقیده وبر، سازمان دینی یک انجمن سیاسی است که او به عضویت درآمدن افراد را در این انجمن اجباری می داند. در سازمان دینی، انجام عملی خاص یا دارا بودن شرایطی ویژه برای پیوستن به آن ضرورت ندارد; شخص از بدو تولد عضو این سازمان خواهد بود.5
اما «فرقه» یک انجمن داوطلبانه است. سعی بنیادین رهبری فرقه ـ که به تعبیر وبر «فرّه» یا «کاریزما» خوانده می شود ـ شستوشوی مغزها از عقاید سنّتی سازمان دینی است، منتها فرقه مدعی آن است که خود را متوقف بر اعضای تحت الحمایه خود دانسته، عضوهای مشروط خود را متوجه تسهیلات مادی و معنوی می داند.
ارنست ترولتش موارد کلی نظریه وبر را پذیرفته، در مورد ارتباط بین سازمان دینی و فرقه، دو گرایش نظری مطرح می کند:
1. گرایش ریشه ای: گرایشی است که بر اجتماع آزادانه مؤمنانی تأکید دارد که به گونه ای آرمانی می کوشند تا ارزش های اخلاقی مسیحی همچون عشق برادرانه را در مورد اعضای جامعه محقق سازند.
2. گرایش محافظه کارانه: گرایشی است که بر اجتماع سازمان یافته و مستقلی تأکید می کند که اعضایش می کوشند تا از نهادهای موجود برای تحقق هدف هایشان استفاده کنند.6
گویا هدف ارنست ترولتش از این تحلیل آن است که سازمان های دینی نوعی محافظه کاری پیش گرفته و خواهان نظم موجود در جامعه اند، اما فرقه با وجود اینکه گروه کوچکی است، خواهان کمال درونی بوده، هدفش تماس شخصی مستقیم میان اعضایش می باشد.
و در نهایت می توان گفت: سه عامل مهم و اساسی در ایجاد فرقه ها در درون سازمان های دینی عام دخیل می باشند:
1. ایجاد اختلافات اجتماعی از مسائلی است که همیشه مورد توجه بوده و علل و عوامل آن از سوی کارشناسان مورد ارزیابی قرار گرفته است. اختلافاتی همانند دوگانگی های فرهنگی، مشکلات و موانع برای توسعه و بروز مسائل اقتصادی و حل و فصل نشدن اندیشه، عقاید و آراء سیاسی احزاب درون جامعه از مهم ترین مسائلی است که به نظر می رسد حل آن ها کمک بسزایی به فقدان فرقه ها در مکاتب فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می کند.
بروز چنین اختلافاتی قطعاً رابطه قرینی با شیوه رفتار و عمل سازمان های دینی و غیردینی خواهد داشت. نمونه تحقیقی آن، رفتار نابهنجار کلیسای قرون وسطایی است که با محدود کردن دو مبحث علم و آزادی بیان، راه را برای فرقه گرایی در عصر نوزایی (رنسانس) گشود; فرقه هایی که جز در جهت جامعه ای سکولار، حقّانیتی دیگر را به رسمیت نمی شناختند.
2. عوامل خارجی از جمله عناصری هستند که در جهت ترویج فرقه ها در درون سازمان های دینی نقش بسزایی داشته اند. (فرقه بهائیت در ایران)
3. عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نیز از جمله عوامل گسترش فرقه ها می باشند. تحقیق در تاریخ ادیان بزرگ رسمی همچون مسیحی، بودایی، زردشتی و اسلام و جنبش های فرقه ای درون آن ها از این ادعای تردیدناپذیر دفاع می کند.
شعب 72 گانه مسلمانان و شعب سه گانه مهم مسیحیت (کاتولیک، ارتدکس و پروتستان) از نمونه های مهم آن هاست که نشان دهنده پیروی مریدان خاص از اندیشه های رهبرانی می باشد که به نوعی، خود را در جهت اصلاح جامعه خویش قالب زده و صاحب ادعایی شده بودند.
از مسائل مهم فرهنگی فرقه ها، نوع بدعت هایی است که در کنار عقاید سازمان دینی به وجود می آورند. بدعت ها و نوآوری هایی که خود می توانند در جهت به انحراف کشیدن دین مسلّط جامعه، نقش داشته، شخصیت های انسانی را به انحطاط بکشانند.
ویژگی‌های فرقه
بر همین اساس، اندیشه هایی که از رهبران فرق گوناگون در بین مذاهب ظهور و بروز می کنند بر سه مبنا هستند:
1. فرقه هرگونه تصور تسلّط بر جهان را رها می کند و نسبت به جهان، دولت و جامعه بی تفاوت یا مخالف است، مگر اینکه آن را مطابق با نظریات خود ببیند.
2. فرقه، یا از جامعه کناره می گیرد و یا خواهان جامعه دیگری به جای جامعه کنونی است. به عبارت دیگر، تغییر محتوایی و نه ظاهری سازمان دینی، از اهداف عمده رهبران فرق مکاتب است. هر قدر فرقه ای از انزوا بیرون آید و خود را با جامعه و محیط پیرامون آن تطبیق دهد، به تدریج موجب دگرگونی های خاص در زمینه های دینی، سیاسی و اجتماعی خواهد شد.
3. فرقه از طبقات پایین یا از قشرهایی برمی خیزد که احساس می کنند جامعه یا دولت در حق آن ها ستم کرده است. توضیح اینکه این مورد در مکاتب سیاسی مصادیق فراوان دارد، گرچه در سازمان های دینی، رفتارهای غیر دینی منجر به بروز چنین مشکلاتی خواهد شد.
ویژگی های دیگر را از منظر نیبوهر، یینگر و براین ویلسون در مورد فرقه، می توان چنین بیان کرد: فرقه نمی تواند به عنوان تطبیق با یک موقعیت تازه، مدت زیادی دوام بیاورد، مگر آنکه به عقاید خود رنگ و لعاب دینی بدهد تا نفوذش در بین اعضا و دیگر افراد محیط پیرامون خود باقی بماند.
یینگر چنین استدلال می کند: خطری که فرقه را تهدید می کند آن است که امکان اینکه نفوذش را بر جامعه و جهان از دست بدهد، وجود دارد. مانند فرقه «خوارج» و «قرامطه» در اسلام. او بر آن است که اگر رهبران سازمان های دینی، تحلیلی منطقی از نوع محافظه کاری خود از دین مسلط در جامعه، که نظم خاصی را دنبال می کند، برای معتقدان و مؤمنان خود بیاورند، این تهدید برای فرقه ها جدّی تر خواهد بود.
انواع فرقه‌ها
یینگر در تحقیق خود به سال 1957 سه نوع فرقه را معرفی می کند:
1. فرقه های پذیرشی که اصول استقلالی فردی را دربر می گیرند و نمونه آن جریان «آکسفورد» است، به این لحاظ که توان، امکانات و تسهیلات فرقه بر تربیت نفوس به طور مجزا قرار گرفته است و جهات اشتراکی آن ها در درون اجتماع هرگز لحاظ نمی شود.
2. فرقه های تحاوزگر که جامعه موجود را نمی پذیرند و نمونه آن «آناباپتیست» است.
3. فرقه های کناره گیر و طفره رفته که با فلسفه بدبینی همراه بوده، بر زندگی جدیدی تأکید دارند. نمونه آن گروه های مقدّس در ایالات متحده می باشد.([vii])
ویلسون «فرقه» را هم گروهی داوطلبانه با ادراک شدیدی از هویّت شخص می داند. به عبارت دیگر، تشکیل فرقه بر دو اساس است:
1. همگرایی از نوع شناخت قوی و متقن نسبت به تشکیلات خاص فرقه که منافع شخص را به همراه دارد.
2. ایجاد عواطف و احساسات شدید که منجر به ابراز هویّت فردی شخص شده و جایگاه خاصی در تعاملات اجتماعی برای او باز می نماید.8
پس دو عامل یکی اراده اولیه فردی، و دیگری پاداشی تحت عنوان «ابراز هویّت فردی»، که در جهت قبول قوانین فرقه نصیب شخص خواهد شد، منجر به ظهور فرقه ای در کنار سازمان دینی مسلّط خواهد شد.
در این صورت، اولا عضویت فرقه بستگی دارد به شرایط عضویت; مانند آگاهی نسبت به آموزه های فرقه و پذیرش آن ها، گرایش خاص فرد نسبت به تجربه های خاص مذهبی که از رهبران آن فرقه دریافت می کند; و ثانیاً فرقه بر خلاف سازمان دینی، همه کس را به درون خود راه نخواهد داد و از این رو، اعضایش از نخبگانی به شمار می آیند که حقیقت، تنها در دست آن هاست. در این صورت، فرقه از جامعه بزرگ تر و با مذهب رسمی آن مخالف خواهد بود.
ویلسون انواع فرقه ها را نیز به طور گسترده مطالعه کرده، آن ها را به صورت کتب و مقاله هایی ارائه داده است; کتابی با نام فرقه و جامعه و یا کتاب الگوهای فرقه گرایی از جمله کتاب هایی هستند که مطالعات وی در آن ها درج شده است. وی ابتدا فرقه رابه چهار دسته و در نهایت، به هفت دسته تقسیم کرده که عبارتند از:
1. فرقه های تغییری و تبدیلی: فعالیت های چنین فرقه ای بر تبلیغ مسیحیت متمرکز است و اعتقادات مبتنی بر تغییر کتاب مقدّس می باشند و عضویت در آن ها بر اساس تجربه گفتاری است و طرفداران آن ها بر دوری از گناه و رسیدن به رستگاری تأکید دارند. نمونه هایی از این گروه، فرقه های «رستگاری» و «پنتکستال»ها هستند.
2. فرقه های انقلابی: توجه آن ها بر وقایع حتمی و قریب الوقوع متمرکز است، کتاب مقدّس را از طریق تمثیل و حکایت تفسیر می کنند; اعضای آن ها بیشتر بر اساس حکمت و عقاید مشورت می کنند، نه بر اساس تجارب گفتاری; ضمن اینکه نسبت به جامعه و نظم موجود آن نوعی عداوت و خصومت دارند. از انواع این فرقه ها، می توان فرقه یهودی بنی اسرائیل و «کریستادلفیان» را نام برد.
3. فرقه های درون گرا یا پرهیزگار: پیروان آن توجهی به جهان ندارند. دست کشیدن از دنیا و بی علاقگی نسبت به تبلیغ مسیحیت، از رفتارهای این فرقه هاست که نمونه آن ها را می توان در جامعه «امانا» و برخی از گروه های «هاینس» (پرهیزگار، لقب پاپ) یافت.
4. فرقه های عرفانی: این فرقه ها بیشتر بر جنبه های خاصی از درون انسان تأکید دارند و آموزش های مسیحیت را احیا می کنند; در واقع، به خودشکوفایی و پرورش روان معتقدند. آن ها از جهان دوری نمی کنند و استانداردهای جامعه موجود را می پذیرند. نمونه های این فرقه ها در مسیحیت وجود دارند.([ix])
از دیگر فرقه هایی که ویلسون معرفی می کند «فرقه دست کاری شده»، «فرقه مبتنی بر معجزه» (کسانی که معتقد به ارتباط با ارواح هستند)، «فرقه اصلاح طلب» (کوئیکر) و «فرقه مدینه فاضله» مثل جامعه «اندیا» و «برودهاف» می باشد. با استفاده از این رده بندی ها، ویلسون استدلال می کند که تنها انواع خاصی از فرقه ها تبدیل به مذهب می شوند. فرقه های انقلابی بر آموزش اصول پیش از عضویت تأکید دارند. فرقه های درونگرا یا پرهیزگار از تبلیغات دینی به دورند و فرقه های عرفانی درخواست های فردگرایانه ای دارند که به احتمال کم، کودکان نسل اول را جذب می کنند. در بین فرقه ها، احتمال تبدیل فرقه تغییر و تبدیل به مذهب، بیشتر است، هم به خاطر اینکه سازوکار خاصی برای نیازهای اعضای گروه دارد و هم اینکه تبلیغ مسیحیت در مقابل گذشت زمان، ثابت و با دوام می ماند.([x])
کارکردهای فرقه
فاریس، جامعه شناس معروف، اظهار می دارد: فرقه ها برای ظهور خود نیاز به شرایط مناسب دارند; از جمله اینکه در دوره هایی ظهور می کنند که نظام قطعی و مشخص دین بر اثر تغییرات ناگهانی قدرت سیاسی دچار تزلزل شده و در حال فروپاشی است.11 مثال بارز آن از دیدگاه شیعه در دین اسلام، غصب خلافت در نیمه اول قرن اول هجری است. به بیان دیگر، «فرقه، نتیجه کمک تمام اجتماع است برای آنکه خود را با طرز نوینی وحدت بخشد.»
به عقیده وی، فرقه ها به یکی از این شیوه ها گسترش می یابند: یا از لحاظ تعداد قلیل باقی می مانند، ولی در نوع نگرش های فرقه ای خود سختگیر و خشن می شوند، یا اصل را عملا کنار می گذارند، ولی همچنان به آن عقیده وفادار می مانند و به این صورت، یا به صورت یک هیأت دینی درمی آیند یا به گروه های کوچک تری تجزیه می شوند.12
به توصیفی که از یک فرقه قرون وسطایی غربی شده است، توجه کنید:
«فرقه، حرکت اجتماعی خودانگیخته است که تحت شرایط قابل توصیف به وجود می آید و چند ویژگی خاص به همراه دارد:
1. از گروه اصلی جامعه جدا می شود.
2. از درون یک بطن همراه با کشمکش و خودآگاهی حاد، که از نظر سازمان ارزش دارد، می گذرد.
3. از یک دوره زمانی دیگر کناره گیری کرده و از جامعه و وحدت درونی عبور می کند.
4. به تدریج، خود را به عنوان یک پدیده اجتماعی مهم جا زده و با اجتماع بزرگ ارتباط برقرار می کند و سرانجام، خود را به نوعی، جذب گروه اصلی خواهد کرد.»13
از عبارت مزبور، می توان نتیجه گرفت که فرقه با سیر قهقرایی، در جهت اصلاح و ترویج اندیشه های خاص خود می باشد و با گذر از چهار عنصر انقطاع اولیه، مبارزه درونزا همراه با خود آگاهی با طبقه اصلی جامعه، انقطاع ثانویه و در پایان، جذب شدن به اجتماع بزرگ، پدیده ای می آفریند که به لحاظ اجتماعی تأثیرات شگرفی به همراه خواهد داشت.
پیشتر اشاره شد که ترولتش از دو سنخ جدایی طلبی و فرقه گرایی سخن به میان آورده است: یکی بسیار عاطفی، فعّال، انقلابی و بسیار افراطی; و دیگری معتدل، محافظه کار و تحمّل کننده مشکلات.14
با تحقیقاتی که به انجام رسیده، نشان داده شده است که فرقه های اسلامی در مقایسه با فرقه های بودایی، فعّال تر و پرخاشجوتر عمل می کنند. اما در هر دو دین، هم فرقه های فعّال و پرخاشجو وجود دارند و هم آرام و منفعل; مثلا، فرقه های خوارج، وهّابیان و قرمطیان در اسلام از نوع پرخاشگر هستند، در حالی که فرقه هایی چون جورجی ها و اخوان بصره غیر فعّالند. با وجود این، احوال فرقه ها نسبت به زمان ها و مکان های گوناگون تغییر شکل داده، حتی محتوای آن ها تغییر خواهد کرد.
هرقدر قدرت سازمان دینی عام در جامعه بیشتر باشد، به یقین کارکردهای مفید سازمان های دینی خاص (مثلا، فرقه، کیش، دسته) که از جمله آن ها ترویج و بسط عقاید و اندیشه های سازمانی آن هاست از رونق خود افتاده و تکیه گاهی جز سکوت نخواهد یافت.
از جمله موارد بررسی شده در فرقه ها، فعالیت ها و کارکردهای پنهان آن هاست که خود نیز محل تأمّل می باشد.
بدیهی است انتشار افکار و عقاید، زمینه ای است در جهت جمع آوری روزافزون نیروی فعّال انسانی فرقه.
از اهمّ عناصر مورد استفاده فرقه ها ایجاد شبکه ای گسترده در درون سازمان دینی عام است و چه بسا اندیشه رهبران سازمان های دینی عام متوجه آن ها نباشد و به طور ناخودآگاه در جهت آن ها حرکت کنند.
از دیگر عناصر پنهانی آن ها، تسهیلات ویژه ای است که مجریان سازمان دینی خاص (فرقه) در جهت بهبود روابط اجتماعی مصروف می دارند.
از جمله مراحل سازمانی فرقه ها، جذب شدن به گروه های اصلی جامعه است.
بر همین اساس، برقراری شبکه عظیم تعاملات اجتماعی مبنی بر تسهیلات ویژه ای است که در این جهت مصروف خواهند شد.
علت گرایش برخی از جوامع به فرقه گرایی
مطلب دیگر اینکه چرا برخی جوامع بیش از جوامع دیگر به انشعاب های فرقه ای گرایش دارند؟
مهم ترین مسئله ای که به نظر می رسد باعث این امر شود، آن است که سازمان دینی عام جامعه، ارتباط نزدیک خود را با فعّالان دینی جامعه کم می کند. به طور معمول، هر سازمان دینی در جریانات و تغییرات اجتماعی دچار مشکلاتی خواهد شد که مصلحان درون سازمانی و فعّالان دینی آن، نقطه عطفی بر استمرار اندیشه های سازمان در شرایط تغییر، و ترمیم کننده ریشه ها و بنیادهای آن خواهند بود.
توضیح اینکه مصلحان درون سازمانی از سه قسم بیرون نخواهند بود:
1. بعضی از آن ها در عبادت و اخلاص، رهبران و مصلحان بزرگی هستند.
2. بعضی دیگر در راهنمایی ابعاد فکری و اخلاقی مهارت دارند.
3. بعضی از آن ها به سادگی می توانند پیروان مجموعه سازمان دینی را به مشارکت در سیستمی که بنیان نهاده شده است جذب و از انحرافات گریزان کنند.
4. بعضی دیگر از مصلحان حرکتی ساکت و آرام در گروه به هم پیوسته صمیمی پیروان دارند; آنچنان که در خارج از سازمان دینی، به سختی شناخته می شوند.
5. بعضی دیگر مستقیماً با گروه های بزرگ، حتی توده های مردم ارتباط برقرار کرده اند و نفوذ و تأثیر خود را اعمال می نمایند.
بر همین اساس، جدا شدن سازمان دینی عام با چنین مصلحانی قطعاً خطرات فرقه گرایی اعضای جامعه را به حدّی خواهد رساند که قابل درمان نخواهد بود.
علت دوم که باعث رونق روزافزون فرقه در برخی جوامع شده، ایفا نکردن نقش صحیح روحانیت از سوی روحانیان در سازمان دینی و همچنین عدم توجه مریدان نسبت به عملکردهای روحانی است.
اقتدار روحانی دینی به بلندی منصب رسمی او در جامعه بستگی دارد. حرفه روحانیت ـ و نه صرفاً نام آن ـ ویژگی شخصیتی روحانی را تعیین می کند. یکی شدن با الوهیت، پایه موجودیت و فعالیت روحانیت محسوب می شود. این وحدت باید منظم و مستمر و هدفدار باشد. تجارب دینی خصوصی روحانی، صلاحیت مأموریت او را تعیین می کنند. عقیده های استوار او در جهت تبیین دینی الوهی، جامعه را به همگرایی الوهی و واگرایی غیرالوهی سوق خواهد داد. نوع بینش روحانی، آمادگی و تحصیلات وی، نقشی است که در روحانیت بسیار مهم است.
وظیفه عمده روحانی، پرداختن به امور دینی است. در همین زمینه، روحانی به مثابه حافظ سنّت، فردی خردمند، رایزن و راهنما، مربّی و فیلسوف نیز هست، وظایف اداری او، از فعالیت دینی او منبعث می شوند. او با اعتقاد، از چیزهایی مانند اماکن مقدّس، ساختمان ها، تمثال ها و شمایل ها، وسایل دینی، املاک و اموال، اجرای مراسم مذهبی، برگزاری ضیافت ها و اعیاد مذهبی، که مربوط به دین هستند نگه داری کرده، مدیریت آن ها را بر عهده می گیرد.
از این رو، فهم عمیق مریدان سازمان دینی نسبت به ایفای نقش روحانی سازمان، قطعاً در جهت کاستن از فرقه و فرقه گرایی مؤثر خواهد بود; یعنی درک این مهم که تنها هدایتگری که ارتباط آن ها را با خداوند تثبیت خواهد کرد، روحانی است و هدایت در گرو تثبیت رهبری اوست. از این رو، همان گونه که فهم اعضا نسبت به نقش روحانی سازمان، در فقدان فرقه گرایی مؤثر خواهد بود، به همان نسبت، عمل به وظایف روحانیت در میان گروه های مشابه توسط سران و رهبران سازمان ها نیز باید انجام گیرد.
با ظهور تفاوت در سازمان های دینی و رشد فزاینده آن، برخی از عملکردهای دینی رهبر به افرادی خاص یا گروه های حرفه ای واگذار می گردد و در نتیجه، بازار فرقه گرایی به نهایت درجه رونق خود خواهد رسید.
از دیگر عواملی که موجب بروز هر چه بیشتر فرقه گرایی در برخی جوامع شده، فقدان معرفت عمومی نسبت به مبناهای سازمان دینی است.
از آنجا که هر سازمانی دارای اجزا و تعامل بین اجزا و هدف است، سازمان دینی از این سه عنصر خالی نخواهد بود. در نتیجه، عنصری که می تواند پرده از روی مبناهای سازمان بردارد و آن را در جامعه تبدیل به یک پدیده برتر کند، «وحدت» است.
«وحدت» چیزی است که جملگی رهبران در پی آنند و برای آن تلاش می کنند و در همین زمینه، آن ها که سعی می کنند از اختلافات ـ هر جا که از نظر انسانی و اصولی درست باشد ـ جلوگیری و یا اختلافات موجود را رفع کنند، منزلت بیشتری دارند و طبیعتاً به برادران دینی خود نزدیک تر و برای آن ها محترم تر هستند تا کسانی که سعی می کنند به اختلافات دامن زده، زمینه فرقه گرایی را آماده سازند. پس شناخت سازمان دینی و مبناهای آن در گرو وحدت همگانی است و لازمه وحدت همگانی، اندیشه صحیحی است که سازمان آن را ارائه می دهد. در این صورت، فقدان فرقه گرایی محسوس خواهد بود.
پی‌نوشت‌ها
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ Sect که از واژه لاتین Secta گرفته شده است.
2. milinium.
3ـ یواخیم واخ، جامعه شناسى دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، سمت، 1380، ص 183.
4ـ همان، ص 184.
5ـ ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، تبیان، 1377، ص 339.
6ـ همان، ص 340.
7. Encyclopedia of religion, "sect", vol. 13, p.154.
8ـ ملکم همیلتون، پیشین، ص 345.
9. Encyclopedia of religion, "sect", vol. 13, p. 154.
10. Ibid, P. 155.
11ـ یواخیم واخ، پیشین، ص 193.
12ـ همان، ص 194.
13. Encyclopedia of religion, "sect", vol. 13, p.155.
14ـ ملکم همیلتون، پیشین، ص 339.
منابع
ـ عبدالرحمن ابن خلدون، مقدّمه ابن خلدون، ترجمه محمدپروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1375، ج 1;
ـ پل ویلم ژان، جامعه شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، تبیان، 1377;
ـ آلن پیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران، کیهان، 1380;
ـ غلامعباس توسّلی، جامعه شناسی دینی، تهران، سخن، 1380;
ـWWW.etext.org/politics;
منابع (نشریه):

قوم یهود؛ آیین یهودیت و علل پیدایش صهیونیسم (قسمت اول)

قوم یهود؛ آیین یهودیت و علل پیدایش صهیونیسم (قسمت اول)

مقدمه
رابطه تاریخی یهود با اسلام از مسایلی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت چرا که در جای جای قرآن کریم و احادیث نقش آنان به عنوان اقلیتی تاثیرگذار مطرح بوده است. این مساله با در نظر گرفتن نقش آنان در حوادث مربوط به آخرالزمان همچون زمان بعثت پیامبر صلوات الله علیه و آله مهم تر جلوه می کند. در فرهنگ دشمن شناسی قرآن کریم ” یهود “به عنوان دشمن ترین دشمنان برای کسانی که ایمان آورده اند توصیف شده است. خداوند متعال در آیه ای اعجازگونه می فرماید:” لتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا…” (بخشی از آیه ۸۲ سوره مائده)به تحقیق یهودیان را دشمن ترین دشمنان نسبت به مومنان می یابی و همچنین کسانی که مشرک شدند…در این آیه کریمه خداوند متعال گذشته از توصیف یهودیان به این عنوان با عطف مشرکان به یهود به شکلی زیبا تبعیت خارجی مشرکان را از یهودیان و نقش پشت پرده یهود را افشا می کند همانطور که دستهای جنایت کار آنان از زمان پیامبر تا کنون از جنگهای نظیر خندق تا جنگ های جهانی مشهود بوده است. اساساً چگونگی شکل گیری صهیونیسم و رابطه آن با یهود و دین حضرت موسی علیه السلام بحثی تاریخی است که باید در کتب تاریخ به آن پرداخت اما مساله ای که اهمیت این موضوع را دوچندان می کند این است که عده ای به خاطر اغراضی خاص دست به تحریف تاریخ زده حوادث و رویداد های تاریخی را به نفع خود مصادره کرده اند و در این میان به استناد همان تاریخ تحریف شده دست بر گلوی بشریت نهاده اند. آنان از گذرگاه این حوادث تحریف شده حقوقی را برای خود تراشیده اند که برای استیفای این حقوق جعلی خواهان به استثمار کشیدن سایر ملت ها هستند. در مقابله با این تهاجم زشت تاریخی بسیاری با نوشتن کتاب ها و مقالات سعی کرده اند تا چهره کریه و سراسر ریای این تاریخ نگاران خائن را روکنند که افرادی نظیر روژه گارودی از این دست بودند اما به خاطر سیطره همه جانبه این اقلیتٍ اکثریت ستیز بسیاری از این تقابل ها به شکست انجامیده است با این همه هر کس بنابر وظیفه انسانی خود باید تلاش کند تا صفحه تاریخ را از لوث چنین ظلم و ستم هایی پاک کند. این نوشته نیز سعی دارد به ریشه یابی واقعی و تفکیک عوامل موثر در تشکیل جنبش صهیونیسم قدمی هرچند کوچک در این مسیر بردارد.
چکیده
مقاله” قوم یهود، آیین یهودیت و علل پیدایش صهیونیسم” تحقیقی است تالیفی و حدالامکان ساده و آموزشی، که در آن به تفکیک و بررسی صهیونیسم دینی از صهیونیسم سیاسی پرداخته شده در ابتدا سعی شده است اصطلاحات مهم و کلیدی تعریف شود و در ادامه با بررسی تبارشناسی قوم یهود با تفکیک تاثیر “آموزه‌های عهد قدیم(تورات)”؛ “عهد جدید (انجیل)” و نقش مسیحیان صهیونیست” در شکل گیری جنبش صهیونیسم، به شکلی روشن، دلایل مذهبی و دینی موثّر در بوجود آمدن تفکر صهیونیسم را بیان کرده‌ایم. همچنین در تحلیل ریشه‌های صهیونیسم سیاسی، با تفکیک آن به ریشه‌های قومی ـ تاریخی و امپریالیستی ـ استعماری سعی شده است که نقش این دو در تکمیل عوامل پیدایش جنبش صهیونیسم به وضوح بیان شود.
کلمات کلیدی
آیین یهودیّت؛ قوم یهود؛ صهیونیسم؛ اسرائیل؛ افسانه هولوکاست؛ پروتستانتیزم؛ صهیونیسم مسیحی؛ صهیونیسم سیاسی
ایران بزرگترین و خطرناک‌ترین دشمن اسرائیل محسوب می‌شود. دشمنی ایران پس از انقلاب اسلامی به رهبری (امام)خمینی، به صورت یک دشمنی ایدئولوژیک و دشمنی واقعی درآمده و خطر افکار تندرو مذهبی در ایران از هر خطری برای اسرائیل بیشتر است.(۱)

قوم یهود و آیین یهودیّت

در این بخش(۲) سعی کرده‌ایم با توجه به منابعی که در اختیار داریم و تا جایی که واقعیات تاریخی به ما اجازه می‌دهد جنبه مذهبی و الاهی یهودیت به عنوان آیینی آسمانی را از تفکر مبتنی بر بنیادگرایی افراطی و مطالعه انتخابی و نژادپرستانه از تورات جدا کرده و به ریشه‌هایی بپردازیم که منجر به تشکیل فاجعه‌ای شد که امروزه مانند غدّه‌ای سرطانی در میان کشورهای اسلامی نمایان است. رژیمی که با انگیزه‌هایی موهوم و ضد بشری آشکارا به نسل کشی پرداخته و با خوی حیوانی خویش روی جلّادان تاریخ را سفید کرده است. امروزه آنچه ما به عنوان صهیونیسم می‌شناسیم فقط گوشه‌ای از خواب هولناکی است که امپریانیسم جهانی برای ابناء بشر دیده است. اگر چه با موجودیت رژیم جعلی اسرائیل جزئی هر چند کوچک از این خواب پریشان تعبیر شده است، امّا اگر تدبیر رهبران و متفکران بشری و بیداری توده‌های مردمی نباشد بعید نیست که خودکامگان افسار گسیخته، تمدن بشری را که ثمره سالها مجاهدتِ مجاهدان تاریخ و آزادگان عالَم است با برداشت خشک و بنیادگرایانه شان از متون تحریف شده و دست نوشته خود به ورطه نابودی و هلاکت بکشانند. آنچه آشکار است اینکه این برداشت با رویکردی غرض ورزانه در صدد انتقام از تمام ارزشهایی است که برای برپایی آن چه خون‌ها که ریخته نشده و چه هزینه‌های سنگین که بر دوش بشریت تحمیل نشده است. در این اوراق بر آنیم تا با کنار زدن پرده‌های غفلت از روی چشمان دوستان و پرده‌های تزویر از روی سفّاکان منفعت پرست تا حدودی حقیقت این تفکر ضد بشری را آشکار سازیم. حقیقتِ تلخی که اگر چه بسیاری برای رفع تکلیف، آن را به مساله‌ای کوچک در حد زیاده خواهی یک قوم یا یک کشور جعلی و یا حتی در نگاهی ساده لوحانه آن را به اختلافات داخلی یک کشور تنزل می‌دهند، امّا واقعیت مسئله‌ای است که از بسیاری از جهات پیوندی ناگسستنی با مساله آخرالزمان و رویارویی بزرگ خیر و شر دارد.

یهودیت، آیینی آسمانی

شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع نکاتی چند را متذکّر شویم.یهودیت آیینی رسمی و الاهی است که از جانب خداوند متعال به دست حضرت موسی(ع) بر بنی اسرائیل عرضه شد. مومنان به این آیین آسمانی می‌دانستند که این آیین تا آمدن پیامبر بعدی که نشانه‌های آن در تورات آمده است، رسمیت دارد. و این چنین بود آیین مسیحیت تا آنکه پروردگار عالمیان با فرستادن آیین محمّدی (ص) جهانیان را به دین مبین اسلام مفتخر فرمود. و آن را جامع ادیان الاهیِ پیشین معرفی کرده و همه را دعوت به پذیرش آن کرد. پیامبر اسلام اهل کتاب را در پذیرش اسلام یا ماندن بر آیین قبلی خود مخیّر کرد و بسیاری هم با قبول شرایط اسلام بر آیین خود باقی ماندند. از آنجاییکه تمامی ادیان آسمانی از مصدر و منبع واحد نازل شده‌اند از قدیم الایام معتقدان ادیان مختلف در کنار هم زندگی می‌کرده و هیچگونه تعارض قابل ذکری با همدیگر نداشتند. همانطور که امروز هم بسیاری از اهل کتاب در میان مسلمانان به راحتی زندگی می‌کنند و هیچگونه مشکلی ندارند. اما با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبوتِ آیین یهودیت، رفته رفته غبار غفلت بر احکام اصیل آسمانی نشست و به جای آن، راه‌های انحرافی در جهت منفعت عده‌ای خاص گشوده شد.
گذر زمان با کمک دست‌های پلید نامحرمان کم کم آیین آسمانی یهودیت و کتاب مقدس آن را مانند مسلک‌ها و فرقه‌های غیر الاهی زمین گیر کرد. و انگار این منحرف شدن‌ها و به بیراهه رفتن‌ها خاصیتی جبری، در طبیعت زمان است که گذشت زمان هر چیزی را که در اختیار بشر قرار بگیرد منقلب می‌کند و شاید به همین خاطر پروردگار عالمیان محفوظ نگه داشتن خاتم ادیان را خود ضمانت کرد: نحن نزّلنا الذکر و انا له لحافظون.(۳) اما به دلایلی، انحراف در آیین یهودیت بسیار عمیق‌تر از موارد مشابه خود، در تاریخ بشریت ظاهر شد تا جایی که کاملاً در تضاد با آیینی قرار گرفت که خود از دل آن برخاسته بود. امروزه در میان مومنان واقعیِ آیین الاهی یهودیت، صهیونیسم نوعی فساد و تباهی بر مبنای ملی گرایی افراطی و استعمارگری شمرده می‌شود. همانطور که در جریان انقلاب اسلامی، گروهی از یهودیان که همسو با جریان انقلاب فعالیت می‌کردند، در جریان دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدّس سرّه اظهار داشتند: (یهودیت دین الاهی است متّکی بر توحید و احکام خداوند که بوسیله حضرت موسی کلیم الله در تورات مقدس آورده شده، در حالی که “صهیونیسم” مانند “ایسم”‌های دیگر، مخلوق ذهن چند نفر از دنیای غرب است که اخیراً به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و این ابزار، عاملی شده است برای نفوذ امپریالیسم در خاورمیانه و مَحو حقوق انسانی و خدایی عده‌ای از افراد در این منطقه.)امام خمینی قدس سره در سخنان خود با تیز بینی خاص خود تفاوت عملکرد کلیمیان حقیقی با صهیونیست‌ها را چنین بیان می‌فرمایند: (ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیست‌ها جدا می‌دانیم. ما با صهیونیست‌ها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آن‌ها با همه ادیان الاهی مخالف هستند. آن‌ها یهودی نیستند، آن‌ها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهودی کارهایی می‌کنند و یهودی‌ها هم از آن‌ها متنفّر هستند.)(۴) در حقیقت می‌توان گفت که تمام هدف ما در این اوراق اثبات مدعای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با آوردن شواهدی علمی و تاریخی است. که ان شاءالله خواهد آمد.و اما نکته دوم که باز به گونه‌ای تاکید نکته اول است، اینکه به کارگیری مکرر عبارات یهود و یهودیان و انجمن‌های یهودی به معنی یکسان نگری همه یهودیان نیست. زیرا برخی از آنها همانطور که قبلاً گذشت مبرّا از همگرایی و همکاری با تشکل‌ها و شبکه‌های صهیونی و اسرائیلی هستند.و سوم اینکه ذکر عبارت “ک ش و ر اسرائیل” فقط و فقط برای رساندن معنا در این اوراق آورده شده است، وگرنه با توجه به معیارهای بین المللی برای تعریف کشور به هیچ وجهی اطلاق کشور بر این مورد صحیح نمی‌باشد. چرا که صهیونیست‌های مهاجم سرزمین کشور فلسطین را با قوه قهریّه اشغال کرده و بسیاری از ساکنان اصلی آن را اخراج یا به قتل رسانده‌اند. و تعداد بسیاری را هم آواره کرده و کسانی هم که در فلسطین مانده‌اند از حداقل نیازها برخوردار نیستند. صهیونیست‌های اشغالگر به جای فلسطینیان اخراج شده، یهودیان ممالک مختلف را به کشور اشغال شده فلسطین منتقل کرده و جایگزین ساکنان اصلی آنجا کرده‌اند. بر این اساس رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور به هیچ وجه مبنا و مشروعیت حقوقی نداشته بلکه پدیده‌ای جعلی و بی ریشه در منطقه به حساب می‌آید. چرا که طبق قواعد و حقوق بین الملل کشور متضمّن تعاریف و ویژگیهایی است که رژیم اشغالگر قدس از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و نیز ملل و اقوام تحت زیست مشمول هیچ کدام از آنها نمی‌باشد.(۵)

نگاهی به ساختار قومی و مذهبی یهودیان

در ابتدا به خاطر نقش کلیدی و اساسی آیین یهودیت، ساختار دینی و مذهبی آن را به اختصار شرح داده و مطلب را پی می‌گیریم.
بسیاری می‌پندارند که واژه یهودی، مانند واژه آلمانی یا انگلیسی مفهوم مشخص و روشنی دارد، و همانطور که آلمانی به کسی گفته می‌شود که از نژاد نُردیکِ(۶) سفید پوستان، وابسته به تمدن غربی و دارای فرهنگ ژرمنی می‌باشد و به زبان آلمانی تکلم می‌کند و یک عضو ملت آلمان به حساب می‌آید یهودی هم دارای چنین خصوصیاتی است. در بسیاری از موارد هم، محققان در مورد یهود به گونه‌ای سخن می‌گویند که به نظر می‌رسد یهودیان جماعتی یکدست، یکپارچه و منسجمند. امّا حقیقتاً در این مورد بخصوص این گونه نیست. اگر امروز آلمانی‌ها در کشور آلمان زندگی می‌کنند و بسیاری هم هستند که در کشور آلمان نیستند امّا از بسیاری از جهات با آداب و رسوم کشورشان مشترکند، یهودیان چنین مشترکاتی را در بسیاری از موارد ندارند. برای نمونه تاریخ یهود را در نظر می‌گیریم. با شنیدن اصطلاح تاریخ یهودی چنین برداشت می‌شود که یهود دارای تاریخی مستقل و جدا از سایر ملت‌هاست و خود دارای اشتراکات منحصر به فردی است امّا وقایع غیر قابل انکار تاریخی نشان می‌دهد که یهودیان در جوامع مختلفی زندگی کرده‌اند و این جوامع در شرایط زمانی و مکانی گوناگون تمدن‌ها و شیوه‌های تولید متفاوتی داشته‌اند. مثلاً یهودی‌های یمن در قرن ۱۹در یک جامعه عربی بیابانی و قبیله‌ای می‌زیستند، امّا در همان زمان یهودیان هلند در یک جامعه شهری متمدن و مبتنی بر نظام سرمایه داری غربی زندگی می‌کردند. با وجود این واقعیت‌ها ما وقتی از تاریخ یهودی نام می‌بریم هر دو مورد به یک نسبت مد نظر ماست در حالی که از لحاظ تاریخی و علمی نمی‌توان این دو را به عنوان یک تاریخ مشترک لحاظ کرد. چرا که تاریخ یک پدیده، باید اشتراکاتی هم در نوع وقایع داشته باشد تا بتوان تأثیرات وقایع گوناگون را بر اجزا و افراد آن بررسی کرد. برای مثال وقتی انقلاب صنعتی رخ داد با توجه به دو مثالی که زده شد، تأثیراتی که انقلاب صنعتی بر کشورهای اروپایی داشت بسیار فراتر و عمیق‌تر از تأثیراتی بود که بر کشورهایی نظیر یمن و کشورهای آفریقایی گذاشت. به همین خاطر می‌توان گفت که میزان اثرپذیری یهود از انقلاب صنعتی البته با فرض اینکه آن را دارای تاریخ مستقلی بدانیم متأثر از میزان تأثیرپذیری جامعه‌ای بود که در آن جامعه زندگی می‌کردند.(۷) و به خاطر همین پراکندگی است که شخصیت و هویت آنان نیز متأثر از تمدن آن جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند. همانطور که می‌بینیم یهودیان هر کشور به زبان همان کشور تکلم می‌کنند و نویسندگان آنها به زبان آن کشور می‌نویسند. و از هر جنبه فرهنگ و تمدن که بررسی کنیم متوجه می‌شویم که نمی‌توان تمدن یا فرهنگ معینی را به عنوان تمدن و فرهنگ خاص یهودی و به تبع آن تاریخ یهودی مشخص نمود و این واقعیت آشکاری است که قابل انکار نمی‌باشد و اگر هم مثال نقضی بر این مدعا پیدا شود باید وجه اشتراک آن را نه در فرهنگ و تمدن بلکه در ریشه‌های مذهبی و البته بسیار محدود برای آن قائل شد که عموماً فاقد مکان مشخصی می‌باشد.
گروه‌های مختلف یهودی به چند دسته جداگانه تقسیم می‌شوند، در تقسیم¬¬بندی این گروهها دو اصل معتبر است که فرد با دارا بودن حتی یکی از این دو، یهودی محسوب می‌شود. این دو اصل عبارت‌اند از اصل عقیدتی یعنی اعتقاد و‌ ایمان یهودی و دوم اصل نژادی یعنی متولد شدن از مادری یهودی بنا بر شرایطی که ذکر کرده‌اند(۸). با اعتبار اصل دوم یهودی ملحد و بی دین هم، یهودی محسوب می‌شود و این از موارد منحصر به فرد آیین فعلی یهودیّت در مقایسه با اسلام و مسیحیت می‌باشد.

تقسیمات یهودیان به اعتبار اصل نژادی و محل زیست

با لحاظ کردن اصل نژادی یهودیان به ۳ دسته بزرگ تقسیم می‌شوند.
۱ـ سفارادی‌ها(۹): سفارادی‌ها که یهودیان مشرق زمین را می‌گویند از نسل کسانی هستند که در شبه جزیره ایبری می‌زیستند. سفارادی‌ها اشراف یهود بودند و همیشه از اینکه با اشکنازی‌ها همراه و هم محل شوند احساس شرم می‌نمودند و همیشه بین آنها و اشکنازی‌ها دشمنی دیرینه‌ای وجود داشت. امّا با گذشت زمان، وضعیت کاملاً برعکس شد و در حالیکه سفارادی‌ها تبدیل به اقلیت شدند اشکنازی‌ها درتمدن غربی و هم چنین در اسرائیل موقعیت برجسته‌ای پیدا کردند. از شخصیت‌های تأثیرگذار و مهم سفارادی‌ها میتوان به اسپینوزا فیلسوف نامدار و بنیامین دیزرائیلی یهودی که برای خدمت به اهداف صهیونیسم به ظاهر مسیحی شد و مدتی نخست وزیر انگلیس بود، اشاره کرد.
۲ـ یهود مشرق زمین و جهان اسلام: به اشتباه یهودیان مشرق زمین و دنیای اسلام هم سفارادی گفته می‌شوند که کاملاً اشتباه است چرا که گذشته دینی و فرهنگی آنان به کلی متفاوت است.
۳ـ اشکنازی‌ها(۱۰): عمده یهودیان شرق اروپا (روسیه و لهستان) را که اصلیت آنان آلمانی است، اشکنازی(۱۱) می‌گویند. اصولاً یهودیّت مطرح امروزی و تمامی جنبش‌های فکری معاصر یهودی شامل جنبش یهودی روشنگری، یهودیت اصلاحگر، یهودیت محافظه‌کار، جنبش قومی دیاسپورا و پونر و خصوصاً جنبش صهیونیسم در میان اشکنازی‌ها ظهور کرد.

تقسیم یهودیان به اعتبار اصل دینی و عقیدتی

به لحاظ دینی و عقیدتی یهودیّت به چند دسته اصلی تقسیم می‌شوند. که از جمله آنها می‌توان به یهودیت ارتدوکس، یهودیت اصلاح طلب و یهودیت محافظه کار اشاره کرد.یهودیت ارتدوکسی وارث یهودیت حاخامی و بیشتر، از قرون وسطی تا پایان قرن نوزدهم رواج داشت. آنها عقیده دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامیت آن لازم الاجراست. البته آنها فقط حداکثر ۵% پنج درصدِ یهود در دنیای غرب را تشکیل می‌دهند. یهودیت اصلاح طلب در آلمان ( مهد اصلاح دینی مسیحیت) ظهور کرد و نخستین فرقه‌ای بود که یهودیت حاخامی را به چالش کشید. آنها می‌کوشند عقل را بر همه چیز حاکم کنند و با جداسازی عنصر دینی از عنصر نژادی فقط عنصر دینی را الزام آور می‌دانند. برای آنها اصطلاحاتی چون بازگشت به ارض موعود، تبعید و دوران مسیحایی بی اعتبار است. یهودیت محافظه کار، جریان فکری است که معتقد است مسلک یهودیت بیانگر روح ثابت ملت یهود می‌باشد. آنان اعتقاد دارند که یهودیت قادر است خود را به مقتضیات زمان منطبق سازد. آنان دین یهود را روح قومیت می‌دانند که این همان دیدگاه صهیونیسم است، اما با این همه مسائل دینی در اسرائیل در اختیار کامل یهودیت ارتدوکسی است. البته اصلاح طلبان و محافظه کاران عقیده ندارند که تورات از جانب خداوند نازل شده بلکه از نظر آنان تورات مجموعه‌ای است از گفتارهای حکیمانه و افسانه‌های مردمی که پروردگار به پیامبران الهام کرده است از این رو انسان حق دارد بر حسب خِرَد خود یا مقتضیات زمان در آن دخل و تصرف کند و شعائر را تغییر یا در بعضی موارد حذف کند. یهودیت اصلاح طلب و محافظه کار، حاخام شدن زنان و هم جنس بازی و حاخام شدن همجنس بازان را مجاز می‌شمارند.(۱۲) امروزه بزرگترین تجمع یهود در جهان یهود آمریکاست. یهودیان آمریکا سفیدپوست و اکثریت قاطع آنان اشکنازی(۱۳) می‌باشند. به لحاظ دینی یهود ایالات متحده به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: یهودیان قومی و لاادری‌ها و دیگری مذهب گرایان. اینها گروههای یهودی مصلح در جهان هستند با اینکه گروههایی هم وجود دارند که به لحاظ کمّی دارای اقلیت می‌باشند. مانند یهودیان فلاشا که یهودیان اتیوپی‌اند، که اساساً خارج از قلمرو یهودیت حاخامی هستند و اصلاً اطلاعی از تَلمود ندارند. اگر چه در هر آرایش اجتماعی یا مذهبی اختلافاتی بین مرکز و اطراف آن وجود دارد امّا حالت یهود و یهودیت تا حدودی منحصر به فرد است. چرا که در یهودیت اساساً مرکز مدّت مدیدی است که از میان رفته است و جریانهای پیرامونی با استقلال تام رشد کرده‌اند. اگر بگوییم که این حاصل قرون معاصر است با نگاهی به گذشته یهود می‌توان مثال نقض این مدعا را پیدا کرد. درانجمن سنهدرین(۱۴) که در آن اقوام یهودی قرون اولیه میلادی حضور داشتند، اوضاع به همین منوال بود. در این انجمن صدوقیان حضور داشتند که آنان به یهودیتی بت پرستانه، هرمی، قاطع، خشک و خالی از ‌ایمان به پروردگار و روز قیامت و تنها مبتنی بر قربانی دادن و عادات تخلف ناپذیر و تماماً زمینی عقیده داشتند، امّا در کنار آنان فریسیان نیز حضور داشتند که به رستاخیز و لزوم اعتقاد به آخرت قائل بودند. علی رغم این اختلافات بنیادین، در کنار هم اَعمال دینی را انجام می‌دادند از این جاست که گفته می‌شود یهودی تعریفی دوگانه دارد. یکی بر اساس عقیده و دیگری مبتنی بر نژاد. امّا امروزه تمامی این فرقه‌ها و گروهها هر نوع عقیده‌ای که داشته باشند آیین یهودیت و پیروان آنها را یهودی نامیده‌اند.
اشتراکات بین یهودیان مذهبی و یهودیان ملحد(۱۵)
مورد تنفر بودن از طرف ملتهای میزبان
به قول مارک تواین(۱۶) نویسنده مشهور و طنزپرداز آمریکایی پاره‌ای از ملتها نسبت به یکدیگر نفرت دارند امّا همه ملل جهان یکپارچه از یهودیان متنفرند.(۱۷) در این خصوص عوامل زیادی را می‌توان به عنوان دلایل نفرت ملتها از یهودیان نام برد. اما از آنجایی که مسیحیان در طول سالیان درازی میزبانی آنان را بر عهده داشتند دو مورد زیر را می‌توان از دلایل اساسی نفرت آنان از یهود نام برد:

کشتن عیسای مسیح(ع).(۱۸)
هنگامی که عیسی(ع) به پیامبری مبعوث شد زمانی بود که یهودیان از دین و آیین آسمانی خویش منحرف شده بودند. آنان با اینکه در تورات نشانه‌هایی از آمدن عیسی و پیامبری وی(۱۹) دیده بودند شریعت آسمانی وی را گردن ننهادند. تا جایی که توطئه از میان برداشتن وی را چیدند. آنان برای از میان برداشتن وی کسی را اجیر کردند که داستان آن در انجیل متی باب ۲۶ جمله‌های ۱۴ـ۱۵ چنین بیان شده است. آنگاه یکی از آن دوازده(نفر) که یهودی استخریوطی مسّما بود نزد رؤسای کَهَنه رفته گفت: مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. و در جمله‌های ۴۷ ـ ۴۹ همان باب داستان چنین ادامه پیدا می‌کند: و هنوز (عیسای مسیح) سخن می‌گفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوب‌ها از جانب رؤسای کَهَنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیم کننده او به ایشان نشانی داده و گفته بود: هر که را بوسه زنم همان است، او را محکم بگیرید. در ساعت نزد عیسی آمده گفت: سلام یا سیدی و او را بوسید….تعبیرات زشت و موهن تلمود در مورد حضرت مسیحاز دیگر عوامل نفرت مسیحیان از یهود تعبیرات زشت و موهنی است که نسبت به آن حضرت در تلمود آمده است. تا جایی که نویسنده اثر در چاپ نخست که هیچگونه حذفی در آن اِعمال نشده، همیشه بعد از ذکر نام حضرت مسیح مومنانه بعدش جمله نابود باد عنصر شرّیر را می‌افزاید.(۲۰)

بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران

از دیگر اشتراکات بین یک یهودی مذهبی و یک یهودی ملحد بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران است. یک یهودی مذهبی یا ملحد اعتقاد دارد که یهودیان از تبار خداوند هستند امّا اقوام دیگر از روحی پلید نشات گرفته‌اند. آنان اعتقاد دارند که یهودیان نه مانند سایر مردم بلکه حتی از لحاظ جوهری بر سایرین برتری دارند. و دیگران فقط برای این آفریده شده‌اند که در خدمت یهود باشند. به خاطر همین اعتقادات و با توجه به سرگذشت پر از ذلت و خواری که درآوارگی‌های مستمر پشت سر گذاشته‌اند خود را در صورت غلبه بر مردم مُحِقِ هر ظلمی بر دیگران می‌بینند و اگر آنان کوچکترین مجالی پیدا کنند از هیچ گونه جنایتی در حق غیر یهودیان فروگذار نخواهند کرد. همان طور که اتفاقات چندین ساله اخیر در کشور فلسطین گویای همین مطلب است.
اعتقاد به تعلق داشتن فلسطین به یهودیان
از دیگر اعتقادات مشترک یهودیان مذهبی و ملحد بنا بر وعده‌های عهد عتیق تعلق فلسطین به آنان است. به خاطر همین مهاجرت یهودیان به فلسطین را بازگشت (به ارض موعود) لقب داده‌اند و سرزمینهای در دست اعراب را سرزمینهای بازپس گیری نشده! می‌دانند. یعنی این سرزمین به قول عهد قدیم از نیل تا فرات متعلق به یهودیان است. منتها مدتی آنان از آنجا دور بوده‌اند و به دست دیگران افتاده است. در همین معنا فقرات زیادی هم در عهد عتیق یافت می‌شود که گذشته از تعلق فلسطین به یهودیان آنان را نیز به عنوان قومی خاص معرفی می‌نماید. برای آنان فقرات زیر گویای چنین مسائلی است: آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود: من این سرزمین را از نهر مصر تا رود فرات به نسل تو می‌بخشم.(۲۱) قول داده ام سرزمین ایشان را به شما بدهم، تا آن را به تصرف خود درآورده، مالک آن باشید.(۲۲) خداوند به موسی فرمود: که به قوم اسرائیل بگویید: وقتی که از رود اردن عبور کردید و به سرزمین کنعان رسیدید باید تمامی ساکنان آن جا را بیرون کنید… من سرزمین کنعان را به شما داده‌ام، آن را تصرف کنید و در آن ساکن شوید… اگر تمام ساکنان آنجا را بیرون نکنید باقی ماندگان، مثل خار به چشم‌های تان فرو خواهند رفت و شما را در آن سرزمین آزار خواهند رساند.

برتر دانستن خود از دیگران

یک یهودی چه اعتقادی به خدا داشته باشد چه ملحد باشد خود را سرآمد و برتر از دیگران می‌داند و این برتری را به نژاد و اصالت نژادی خود نسبت می‌دهد. در تورات با تعابیر گوناگون به این نکته اشاره شده است و ملت یهود را تافته‌ای جدا بافته از دیگران ترسیم می‌کند. چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافته‌اید و از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.(۲۳) پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید چون من خداوند خدای شما هستم… من خداوند خدای شما هستم که شما را از قوم‌های دیگر جدا کرده¬ام… شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید.(۲۴)

آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صیونیسم

بعد از این آشنایی اجمالی در مورد حقیقت آیین یهود و ساختار قومی مذهبی آنان، همچنین دیدگاه دیگران نسبت به آنان و شمّه‌ای از اعتقادات مشترک آنان لازم است برای بحث در مورد جنبش صهیونیسم و علل پیدایش آن، کلمات و اصطلاحاتی را که غالباً هم در معانی متفاوت و گاه مشترک استعمال می‌شوند به دقت مورد توجه قرار داده تا در خلال بحث، کاربرد این اصطلاحات باعث پیچیدگی مطلب نشود. لازم به ذکر است که در این جا فقط به صورت گذرا و بنابر اقتضای این بخش که با هدفی آموزشی و روشی ساده نگاشته شده است به این اصطلاحات پرداخته می‌شود و خواننده گرامی برای اطلاعات بیشتر باید به منابع تفصیلی موضوع رجوع نماید.
کشور فلسطین
حدود دوهزار و بانصدسال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عربی به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند که بعدها کنعانیون نامیده شدند. آنان چند قبیله بودند که قبیله مهم آنان یبوسیون در شهر قدس و اطراف آن سکونت داشتند.(۲۵) اگر چه در دوران های گذشته به سرزمین فلسطین ارض کنعان هم گفته می شد اما نام فلسطین بمناسبت یکی از قبایل کریتی(۲۶) که تقریباً دوازده قرن قبل از میلاد مسیح در سواحل مدیترانه میان یافا و غزه رحل اقامت افکنده بودند و بعدها بنام فلسطینیون معروف شدند به این سرزمین داده شده است.(۲۷)
اورشلیم(۲۸)
نام مرکز کشور یهودا (فلسطین) و ناحیه‌ای در شرق دریای مدیترانه و جنوب غربی لبنان از مهمترین مناطقی است که در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) به کرات از آن نام برده شده و به عنوان شهر داوود و سلیمان شهرت یافته است. در عهد قدیم آمده است که نام قدیمی آن شهر یبوس بوده است و پس از آنکه داوود آنجا را فتح کرد، به اورشلیم تغییر نام داده است. در فرهنگ اسلامی این نام کاربردی ندارد و عمدتاً از واژه بیت المقدّس(۲۹) استفاده می‌شود. این شهر به مناسبت ساخت نخستین خانه خدا و نخستین قبله عالَم توسط سلیمان نبی از قداست خاصی برخوردار است. گذشته از مسلمانان و یهودیان این شهر نزد مسیحیان نیز اهمیت دارد زیرا به عقیده آنان شهری است که حضرت عیسی در آن شهر مصلوب و در همانجا دفن شده، گرچه بنابر روایت انجیل از محل دفن خود برخاسته است. در ادبیات عبری اورشلیم به معنای شهر سلامت و‌ایمنی است.(۳۰) همانطور که گذشت این نام در کتاب مقدس به کرات آمده است از آن جمله: زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد و او امت‌ها را داوری خواهد نمود و قوم‌های بسیاری را تنبیه خواهد کرد.(۳۱) آنگاه ایشان برگشتند به اورشلیم از کوه مسمّی به زیتون که نزدیک به اورشلیم است و مسافت را یک روز سبت دارد.(۳۲) همچنین اورشلیم مکانی است که محل دفن عیسی تلقی شده و بر روی آن ضریح مقدس برپا کرده‌اند و همین شهر بود که یکی از نخستین کلیساهای مسیحیان تأسیس شد، و اولین مبلغان خبر رستاخیز مسیح را در جهان پخش کردند.(۳۳)
صهیون
از لحاظ جغرافیایی کوهی است نزدیک اورشلیم(۳۴) و یکی از چهار کوه مقدس در شهر قدس.(۳۵) طبق روایات کتاب مقدس صهیون تپه‌ای است در جنوب شرقی اورشلیم. در فرهنگ‌های یهودی آمده است که قدمت این واژه به زمان داوود برمی‌گردد.(۳۶) و قلعه‌ای داشته به نام یبوسیان که داوود یا سلیمان در قرن دهم قبل از میلاد آن را فتح کرد و معبد یا همان هیکل را بر روی آن بنا کرد که تابوت عهد در داخل آن نگهداری می‌شده است.(۳۷) این واژه در برخی نوشته‌ها مترادف تمام سرزمین اسرائیل به کار رفته و به طور وسیع در عهد قدیم مورد اشاره قرار گرفته است. بیشترین کاربرد آن را به ترتیب در کتاب‌های مزامیر و اشعیا نبی می‌بینیم. گاهی دو واژه اورشلیم و صهیون در یک معنا و گاهی جدا از هم آمده‌اند. از مهمترین مواردی که این دو واژه در کنار هم آمده است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: و فرشته‌ای که به من متکلم شد مرا فرمود که ندا کرده بگو که خداوند لشکرها چنین می‌فرماید که بخصوص اورشلیم و صیون غیرت عظیم نمودم.(۳۸) همچنین در جایی دیگر: زیرا که بقیه از اورشلیم و رستگاه از کوه صهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهوه این را بجا خواهد آورد.(۳۹)
صهیونی
منسوب به صهیون. لقبی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به کسانی می‌دادند که از تأسیس این حکومت جانبداری می‌کردند.(۴۰) اصطلاحاً کسی که موافق با بازگشت یهودیان به فلسطین است.
صهیونیسم
مرام و مسلک حزب بین المللی یهود(۴۱). مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند.(۴۲) نهضتی است، مایه گرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد.(۴۳) به قول پژوهشگر روسی یوری ایوانف، صهیونیسم نوین، ایدئولوژی و دستگاه کثیر الشعب سازمانها و سیاست علمی بورژوازی ثروتمند یهود است که با محافل انحصاری ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی دست اتحاد داده است. و محتوای اساسی آن عبارت است از شووینیسم(۴۴) جنگو و ضد کارگری.(۴۵) برخلاف امروز که مسئله صهیونیسم قرابت زیادی با کشور فلسطین اشغالی و اسرائیل دارد امّا در بادی امر و هنگامی که طراحان این نظریه بحث صهیونیسم را پیش کشیدند اصلاً بحث سرزمین فلسطین مطرح نبود آن روز بنابر عقاید و نظرات بنیانگذاران این مکتب فقط بحث تشکیل یک دولت یهودی و اجتماع یهودیان جهان در یک منطقه مشخص بود. همان طور که روشن شد نظریه صهیونیسم بسیار پیش‌تر از تشکیل دولت جعلی اسرائیل در فلسطین مطرح شد، تا به اصطلاح با جمع کردن یهودیان در یک سرزمین واحد از منافع آنان حمایت کرده و به آوارگی چند صد ساله آنان پایان دهند. هرچند از تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل کم‌تر از یک قرن می‌گذرد اما نظریه پردازی درباره‌ی آن به چند قرن پیش باز می‌گردد. و چه بسیار افرادی کوشیدند تا دولتی یهودی تشکیل دهند، امّا ناکام ماندند. در میان این افراد، تئودور هرتسل روزنامه نگار مجارستانی آلمانی الاصل توانست به این نقشه شوم تقریباً جامه عمل بپوشاند.
تئودور هرتسل(۴۶)
نمایش نامه نویس و روزنامه نگاری که چیزی از فرهنگ و زبان عبری نمی‌دانست. پدرش بازرگانی ثروتمند بود و هرتزل در محیط مسیحی مجارستان بزرگ شد. در دانشگاه وین حقوق خواند و پس از فراغت از تحصیل به نگارش مقالات ادبی پرداخت. تا کارش بالا گرفت و به عنوان خبرنگار روزنامه “نیوفری پریس” منصوب شد. وی در جریان محکوم شدن یک افسر یهودی به نام دریفوس به جاسوسی در فرانسه وقتی افکار عمومی جامعه فرانسه به شدت بر ضد یهود به هیجان آمده بود دست به ابتکار جالبی زد. وی با بهره برداری از این حادثه با هدف کسب شهرت و تصدی رهبری جامعه یهود و ایجاد موج تبلیغات به سود آنان جزوه¬ی کوچکی را با عنوان دولت یهودی(۴۷) تألیف کرد(۴۸). وی در این کتاب یهودیان را به ایجاد یک دولت یهودی ترغیب کرد تا از فشار و ظلم کشورهای میزبان رهایی یابند. وی با بیان اینکه یهودیان هرکجا باشند و به دولت متبوع خود، هر‌اندازه عشق و علاقه نشان دهند و هر قدر به هم میهنان خود خدمات ارائه کنند، هرگز به ایشان اجازه داده نمی‌شود که در صلح و آرامش زندگی کنند یهودیان را به سوی داشتن یک کشور مستقل تشویق می‌کرد. هرتسل که امروزه به عنوان بانی صهیونیسم مطرح است هرگز بی‌ایمانی خود را نسبت به آیین یهود کتمان نمی‌کرد تا جایی که به گفته وی در مورد طرح صهیونیستی خود از هیچ محرک مذهبی الهام نگرفته است.(۴۹) همچنین وی در پاسخ به اینکه چه رابطه‌ای با تورات دارد، پاسخ داده بود که من یک متفکر آزاد هستم. از آنجایی که طرح وی طرحی کاملاً استعماری بود برای انجام این طرح دست به دامان قدرت استعماری انگلیس شد و مکان اجرای طرح نیز اهمیت چندانی برای وی نداشت. اما چون که در صدد استفاده از یهودیان بود دوستانِ وی به او گوشزد نمودند که فلسطین اسم رمزی است که در تجهیز یهودیان تأثیر بیشتری خواهد داشت.(۵۰) هرتسل که یک دیپلمات واقع بین بود از پیشنهاد آنان استقبال کرد و از آنچه خود افسانه قدرتمند می‌نامید یعنی “افسانه بازگشت” بهره برداری زیادی کرد. همانطور که قبلاً اشاره شد بازگشت زمانی مفهوم پیدا می‌کند که قبلاً مهاجرت یا آوارگی از وطن رخ داده باشد و این در مورد یهود کاملاً متنفی بود. از نظر او فلسطین دارای معنای مذهبی زیادی نبود وی در این باره می‌گوید : در مورد سرزمین موعود می‌توانم همه چیز را به شما بگویم الا مکان آن را…. ما باید تمام عوامل طبیعی را در نظر بگیریم…. ما باید برای تجارت جهانی خود در آینده، در کنار دریا سکنی گزینیم. و برای کشاورزی خود احتیاج به سواحل و زمینهای فراوان و وسیعی داریم. و این تقریباً تعریف همان صهیونیسم جهانی است نه فقط صهیونیسم اسرائیل. در ادامه، فعالیّت‌های هرتسل منجر به تشکیل کنفرانسهایی شد که این کنفرانسها در پیشبرد اهداف صهیونیسم کمک شایانی کرد.(۵۱)

کنفرانسهای صهیونیستی

هرتزل در ادامه فعالیت‌های گسترده خود برای تأسیس دولت یهود اقدام به برگزاری یک سلسله همایش‌هایی کرد، تا در آن، روشهای اجرایی کردن آرمان صهیونیسم را مورد بررسی قرار دهد. این کنفرانسها غالباً در ماه اوت و در شهر بال سوئیس برگزار می‌شد. امّا در بعضی موارد بنا به شرایط زمانی در شهرهایی مثل لندن،‌ هامبورگ و… هم برگزار شده است. امّا بعد از اشغال قدس کنفرانسهای صهیونیستی در قدس برگزار می‌گردد. شرکت کنندگان در این کنفرانسها از نمایندگان گروه‌های مختلف یهودی سراسر جهان هستند. این کنفرانسها به لحاظ آثار و نتایج مطلوبی که در تحقق اهداف جنبش صهیونیسم و ایجاد وحدت و انسجام میان طوایف پراکنده یهود به دنبال داشت طی یک قرن کامل از ۱۸۹۷ تا ۱۹۹۷م، ۳۳ نشست را برگزار کردند که ده مورد اخیر آن از سال ۱۹۵۱ میلادی در بیت المقدس تشکیل شده است(۵۲). بنابر نظر برخی پژوهشگران پروتکل‌های دانشوران صهیون از همین کنفرانس‌ها نشات گرفته است.
پروتکلهای دانشوران صهیون
پروتکل(۵۳) پیش نویس قرارداد یا معاهده و سندی رسمی است بین دولتها که از سوی گروهی صاحب منصب به امضا رسیده باشد.دانشوران(۵۴) به معنای شیوخ و رهبران دینی یهود است. امّا مفهومی گسترده‌تر از یک مفهوم صرفاً دینی دارد و امروزه متنفذّین در سیاست و اقتصاد و صنعت را در بر می‌گیرد. امّا در عبارت پروتکلهای دانشوران صهیون به معنای یک باند و گروه مخفی از بزرگان یهود است که در اثنای انقلاب فرانسه موجودیت مخفی خود را تجدید کردند و همین‌ها بودند که در سال ۱۸۹۷ نخستین کنفرانس صهیونیستی جهانی خود را به ریاست دکتر تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار کردند. امّا صهیون همانطور که گذشت تل یا تپه‌ای است در اورشلیم و یک واژه کنعانی است نه عبری و حضرت داوود در قرن ۱۱ قبل از میلاد کاخ خود را برفراز آن بنا کرد.(۵۵) در حقیقت پروتکلهای دانشوران صهیون برنامه عمل جهانی صهیونیست‌های سرمایه دار و اقتصاددانان یهود است برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و در نهایت اسلام تا بتوانند بر تمام جهان استیلا یافته و بر آن حکومت کنند. با توجه به مفاد این پروتکل‌ها و دستورات مطرح شده در آن چهره کریه و وحشتناک صهیونیست‌ها نمایان شده و هیچ شکی باقی نمی‌گذارد که هدف از تشکیل دولت یهود چیزی نیست جز یک حرکت استعماری جدید با ظاهری آراسته به آیین یهودیت. پروتکل‌ها که بیشتر بر اساس روحیات افراط گرایانه و نژاد پرستانه تَلمود بنا شده، در ۲۴ بند تنظیم شده است، که سیاست‌های کلی صهیونیست‌ها را در زمینه‌های گوناگون روشن می‌سازد.(۵۶) صهیونیستها بنا بر پیاده کردن مفاد همین پروتکل‌ها زمینه انعقاد وعده بالفور را ایجاد کردند که در تاریخ یهودیان موفقیت بزرگی محسوب می‌شود، و در تاریخ نفوذ یهودیان در دستگاه حکومتهای استعماری نقطه عطفی به حساب می‌آید.(۵۷)

اعلامیه بالفور

لرد آرتور جیمز بالفور(۵۸) نخست وزیر انگلیس از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۵م و وزیر خارجه از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۹م. وی یک یهودی و صهیونیست تمام عیار بود. بعد از اینکه کنفرانس ششم صهیونیستی، طرح وی، مبنی بر واگذاری سرزمین اوگاندا به یهودیان را رد کرد بی درنگ طرح مکتوبی را در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین آماده ساخت. تا نهایتاً وزارت خارجه انگلیس در دوم نوامبر ۱۹۱۷ اجازه تأسیس وطن ملی برای یهودیان را در فلسطین صادر کرد. نامه‌ای که بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلیس خطاب به ثروتمندترین یهودی آن زمان “لرد روچیلد” (۵۹) ارسال داشت که در آن آمده بود: لرد روچیلد عزیز: بسیار خوشوقتم که از سوی دولت اعلی حضرت، بیانیه ذیل را که در خصوص عنایت حکومت، به آمال صهیونیسم، تقدیم دولت شده و با آن موافقت شده است، را اعلام نمایم: … دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقّی می‌کند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد. مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیر یهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد.(۶۰) در زمان صدور اعلامیه بالفور (نه دهم) جمعیت فلسطین را اعراب تشکیل می‌دادند و تنها (یک دهم) آن یهودی بودند، که تازه نیمی از آنان را مهاجران جدید الورود تشکیل می‌دادند. امّا در متن اعلامیه حتی یک بار از ساکنان اصلی نام برده نشده بود و اگر جایی لازم بود از آنان نام برده شود، با عنوان غیر یهودی(۶۱) نام برده شده بود در حالی که چهارده بار به کلمه یهود و مؤسسات یهودی تصریح کرده بودند. و چنان از آنان یاد شده بود که گویی کاملاً قضیه برعکس است و تنها اعراب جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این در متن اعلامیه از کلماتی استفاده شده بود که از ابهام معنایی بالایی برخوردار بودند مانند وطن ملی، حقوق ملی و…که بعدها در سایه همین ابهامات بسیاری از حقوق فلسطینیان مورد تعرض اشغالگران قرار گرفت. بعد از صدور اعلامیه بالفور، فرانسه، ایتالیا و روسیه آنرا مورد تأیید قرار دادند و آمریکا با ابزار خوشحالی خبر از تشکیل یک دولت یهودی داد. شش هفته پس از صدور اعلامیه بالفور، انگلیس بیت المقدس را در نهم دسامبر۱۹۱۷م به تصرف خود درآورد و در یازدهم دسامبر ژنرال آلن بی‌فرمانده نظامی انگلیس که خود یهودی بود وارد بیت المقدس شد و در میان مردم اعلام کرد: امروز جنگلهای صلیبی به پایان رسید!(۶۲) اما زمینه‌های پیدایش اعلامیه بالفور و تصرف بیت المقدس را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد.با آغاز جنگ جهانی اول نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت. این جنگ برای انگلیس بسیار نگران کننده بود و به این می‌اندیشید که چگونه آمریکا را وارد جنگ سازد تا از این طریق جبهه خود را تقویت کند و از آنجایی که یهودیان قادر بودند آمریکا را وارد جنگ سازند انگلیس دست به دامان یهودیان شد. صهیونیست‌ها که مترصّد چنین فرصتی بودند بی‌درنگ وارد مذاکره شده و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین به پشتیبانی انگلیس، یهودیان، آمریکا را به هر نحوی وارد جنگ خواهند کرد.(۶۳) با این حساب یکی از آتش افروزان اصلی جنگ جهانی اول صهیونیست‌ها بوده‌اند، که با این عمل بزرگترین پیروزی را نصیب خود کردند. از سوی دیگر با تصویب قرارداد بالفور توسط انگلستان نظر یهودیان پراکنده و ثروتمند دنیا خصوصاً یهودیان مقتدر آلمان و اتریش به سوی انگلستان جلب می‌شد. از دیگر دلایل صدور اعلامیه بالفور اینکه انگلیس در ابتدا در نظر داشت که فلسطین را که از لحاظ سوق الجیشی به ‌اندازه کانال سوئز اهمیت داشت، در محدوده مستعمرات خود نگه دارد و سپردن آن به دست صهیونیست‌ها با اعلامیه بالفور بهانه‌ای به دست انگلستان می‌داد تا هنگام تقسیم میراث امپراتوری رو به انقراض عثمانی، تقاضا کند که فلسطین در قسمت سهمیه او باقی بماند.(۶۴)
اسرائیل
معادل با خدا(۶۵) ، نامی که به یعقوب و یهود داده شده است.(۶۶) در زبان عربی اسری یعنی عبد و ئیل یعنی الله مجموعآً به معنای بنده خدا(۶۷). این واژه ۴۳ بار در قرآن به کار رفته است.(۶۸) اسرائیل در اصطلاح متداول امروزی به دولت صهیونیستی گفته می‌شود که در سال ۱۹۴۷ بسیاری از مردم کشور فلسطین را از خانه و کاشانۀ خویش بیرون راندند و با حمایت قاطع کشورهای انلگیس و آمریکا سرزمین فلسطین را اشغال کردند.
ضدّیّت ازلی با یهود
این اصطلاحی بود که بزرگان قوم یهود برای محصور کردن یهودیان، و اِعمال کنترل بیشتر بر آنان، جعل کردند. و آن را به این خاطر تبلیغ می‌کردند تا تخم بدگمانی و بی¬اعتمادی در یهودیان نسبت به دیگران را در دلهای آنها بیافشانند تا بدین وسیله یهودیان را بر علیه غیر یهود برانگیزند. صهیونیست‌ها بیشترین استفاده را از این اصطلاح جعلی بردند. بزرگان یهود اعم از عالمان دینی و سیاسی به خاطر درهم شکستن دیوارهای گتو(۶۹) و مخلوط شدن یهود در میان سایر اقوام بواسطه پیشرفت‌های بشری برای اینکه یهودیان را در یک گتوی معنوی دراختیار خود بگیرند، بحث ضدیّت ازلی با یهود را بنیان نهادند. تا آنجا که ل. بیسینگر کراراً اظهار می‌دارد که ضدیت با یهود یک بیماری دماغیِ (روانی) علاج ناپذیر است و طی هزاران سال به نسلهای متعدد به ارث رسیده است.(۷۰) و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: علت اصلی و اساسی ضدیت با یهود وجود خود یهودیان است!(۷۱) ، تا با دستمایه قرار دادن این مساله بگویند که مطمئناً یهودیان همیشه وجود دارند پس ضدیت با یهود هم همیشه وجود دارد، و به تبع آن از بابت از دست دادن این سلاح قدرتمند خیالشان راحت باشد، و همیشه بتوانند با زدن انگ ضد یهودی به دشمنان خود و سوء استفاده از احساسات بشری، در تحقق اهداف پلید خود بکوشند. امروزه از ضدیت ازلی با اصطلاح یهود آزاری(۷۲) نام می‌برند. حتی صهیونیست‌های امروز که فلسطین را سرزمین آبا و اجدادی خود می‌دانند در جواب اینکه چرا یهودیان از آن آواره شده‌اند پاسخ می‌دهند که یهود آزاری باعث آوارگی آنان شده(۷۳)، در حالی که سیسیل ورث می‌نویسد : به هرحال نباید پنداشت که مهاجرت یهودیان به اروپا در اصل ناشی از بردگی بود بلکه عامل تجارت نیرومند‌تر از جنگ بوده است(۷۴). صهیونیسیم رسالت یهود آزاران را تحریک و اجبار یهودیان به مهاجرت به فلسطین می‌دانست و این همان دلیلی است که باعث شد تا سران صهیونیسم تن به مذاکره پنهانی با هیتلر بدهند. چرا که هیتلر در کوچاندن بالاجبار یهودیانِ آلمان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی حق بزرگی به گردن شان دارد. امّا از طرف دیگر یهودیان با اخلاق و خصوصیات خاصی که داشتند از جمله خودبرتر بینی، جاسوسی، فعالیت‌های غیر تولیدی و دهها صفت زشت و پلید دیگر همیشه مایه دردسر میزبانان خود را فراهم می‌آوردند. این‌ها زمینه‌ای را فراهم می‌آورد تا یهودیان را در فشار و تنگنا قرار دهند. آنان برای داغ نگه داشتن تنور یهودی ستیزی که به گفته بزرگانشان سخت به آن نیاز داشتند حتی به هم کیشان خود هم رحم نمی‌کردند تا جایی که وقتی انگلستان مهاجرت به فلسطین را محدود کرد و به سرنشینان کشتی پاترینا اجازه پیاده شدن در خاک فلسطین را نداد دستگاه اطلاعاتی یهودیان صهیونیست تصمیم گرفت کشتی را با کلیه سرنشینان آن که بیش از۲۰۰ تن از یهودیان مهاجر آلمانی بودند، نابود کند و نهایتاً چنین کردند. و هیچگاه منشأ انفجار رسماً معلوم نشد اما در فلسطین و سایر کشورها این افسانه را رواج دادند که ساکنان کشتی، خود، کشتی را منفجر کرده‌اند و در رسانه‌ها از آن به خودکشی دسته جمعی تعبیر کردند. و علت آن را چنین قلمداد کردند که آنان مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند و پیش بینی می‌کردند که این کار افکار دیگران را بر علیه انگلستان و قوانین محدود کننده مهاجرت می‌شوراند و به واسطه آن روح یهودیت در دیگر یهودیان تحکیم می‌یابد.(۷۵) در بسیاری از مواقع یهودیان چنان تنفّر دیگران را بر می‌انگیختند که باعث اخراج آنها از کشور میزبان می‌شدند. در این مورد تاریخ نمونه‌های زیادی را ثبت کرده است از جمله: رانده شدن یهودیان از انگلیس در سال ۱۲۹۰ م و اخراج آنان از فرانسه توسط فیلیپ پادشاه فرانسه در سال ۱۳۰۶ م همچنین از مجارستان در سال ۱۳۶۰ م و از بلژیک در سال ۱۳۷۰ م و اخراج آنان توسط بریخت پنجم پادشاه اتریش در سال ۱۴۲۰م و از هلند در سال ۱۴۴۴ م از ایتالیا در سال ۱۵۴۰ م و اخراج آنان از آلمان در سال ۱۵۵۱ م و نمونه‌های زیادی که در تاریخ ثبت شده است. امّا سیاستمداران مکار یهود توانستند از این خصیصه مورد تنفر بودن یهود یک اسطوره‌ای را خلق کنند که بیشترین کمک را در رسیدن به اهدافشان ایفا کند. به قول هرتزل، سران یهود، یهود ستیزان را به عنوان بهترین متحدان خود به حساب می‌آورند و با سوء استفاده از این واقعیت (خصایص زشت یهود و به تبع آن مورد تنفر بودن آنان) لحظه به لحظه خود را به آرمانهای کثیف خود نزدیک‌تر می‌کنند. آنان یهود ستیزی را به عنوان عاملی قوی برای استمرار کمک‌ها برای اداره دولت صهیونیستی می‌دانند. هرگاه احساس کنند که منابع این حرکت در حال افول است خود اقدام به برافروخته کردن آن می‌کنند، همانطور که بعد از سرکوب شدن فاشیسم به فکر منابع جدید یهود ستیزی افتادند. بن گوریون در این زمینه می‌گوید: من از اعتراف بدین نکته شرم ندارم که اگر قدرت می‌داشتم ـ چنانکه آرزویش را دارم ـ گروهی از جوانان کاری را جدا می‌کردم، جوانان هوشمند، شایسته و فداکار نسبت به آرمان‌ها و مشتاق و آرزومند کمک به رهایی یهودیان آنوقت این جوانان را به ممالکی می‌فرستادم که یهودیانشان غرق در خود خواهی گناه آلوده‌اند. وظیفه این جوانان این بود که خود را غیر یهودی جلوه دهند… و یهودیان را با شعارهای ضد یهودی به ستوه آورند. شعارهایی مانند یهودی قاتل، یهودی برگرد به فلسطین…. من قول می‌دهم که نتیجه کار، از لحاظ مهاجرت، هزاران بار بیش از نتایج موعظه هزاران فرستاده‌ای بود که در گوش‌های ناشنوا خوانده‌اند.(۷۶) یهودیان برای اینکه مقداری از میزان نفرت غیر یهودیان نسبت به خود را بکاهند و ورود غیر قانونی خود به فلسطین و اخراج و کشتار مردم آنجا را تا حدودی توجیه کنند بنابر مقتضیات زمان دست به تحریف تاریخ برده و دروغها و افسانه‌هایی برای مظلوم نمایی خود جعل می‌کردند که از جمله آنها می‌توان به افسانه‌ هولوکاست اشاره کرد. امروزه بهترین و مطرح ترین مصدان یهودی ستیزی نظریه موهوم و مجعول‌هولوکاست می‌باشد که به بررسی اجمالی آن می‌پردازیم.

افسانه هولوکاست(۷۷)

هولوکاست سناریویی است که صهیونیست‌ها آن را برای جلب توجه افکار دنیا، توجیه اشغال فلسطین، زیر پا نهادن قوانین بین المللی و نهایتاً برای اخاذی از کشورهای اروپایی طراحی کردند. آنان مدعی شدند که هیتلر حرکتی هدفمند و پایدار را برای قتل عام یهودیان طراحی و به اجرا درآورد که طی آن ۶ میلیون یهودی! کشته شدند. طبق این ادعا، بخش عمده‌ای از این جمعیت در اتاق‌های گاز کشته شد و سپس در کوره‌های آدم سوزی نابود شدند و بعد از سوزاندن، نازی‌ها از چربی اجساد این قربانیان صابون تولید کردند! با این همه افسانه هولوکاست نظریه‌ای سست بنیاد نیست، بلکه بر عکس ساختار آن از انسجام درونی برخوردار است و اصول بنیادیش منافع سیاسی و طبقاتی عظیمی را تداوم می‌بخشد. امروزه از این واقعه به عنوان کشتار مقدس یهودیان یاد می‌شود و چنین تبلیغ می‌شود که آنان مانند قربانیانی بودند که به پیشگاه خداوند تقدیم شدند. آنها از این اسطوره خودساخته چنان تبلیغی به عمل آوردند که حتی کتاب‌هایی در موضوع یهودی سوزی جزء مواد درسی لازم در دبیرستان و دانشگاه قرار داده شد و کتابهایی چاپ و منتشر کردند که برخی از آن کتاب‌ها به فروش پانصد هزار نسخه و ترجمه به چندین زبان رسیدند(۷۸). افسانه‌هالوکاست امروزه به نوعی سلاح ایدئولوژیک بی بدیل تبدیل شده است و با خلق و تکامل این سلاح یکی از مهیب‌ترین قدرت‌های نظامی جهان که در عرصه حقوق بشر سابقه‌ای بسیار تاریک و وحشتناک دارد خود را در مقام دولتی مظلوم نشانده است. از مهمترین مزایای این مظلوم نمایی تشکیل دولت غاصب اسرائیل و مصون نگه داشتن اسرائیل از انتقادات منتقدان است.
آنان در توجیه مذهبی مسئله کشتار یهودیان، آن را اولاً خواست خدا دانسته و ثانیاً هیتلر را تنها وسیله‌ای برای تنبیه و بازخرید قوم خدا می‌پندارند، و به کتاب مقدس استناد می‌کنند که آنان قومی هستند که خداوند آنان را کیفر داده و در عین حال برگزیده است!!(۷۹) آغاز اسطوره هولوکاست به اوایل سال ۱۹۴۲ میلادی باز می‌گردد، زمانی که گرایش‌های یهودستیزانه حزب نازی و تلاش آن‌ها برای اخراج یهودیان از آلمان و اراضی تحت اشغال به اوج خود رسید. در این زمان، رسانه‌های تبلیغاتی با استناد به منابع صهیونیستی اقدام به پخش اخباری کردند که فقط بر شنیده‌ها متکی بود و خبر از یک رویداد فجیع و وحشتناک می‌داد که برای یهودیان در حال رخ دادن بود. صهیونیسم علاوه بر تاسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل دو هدف عمده دیگر را از این مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست تعقیب می‌کرد: پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان.اما هدف اروپا و آمریکا از طرح و تبلیغ و پشتیبانی از هولوکاست را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف: تخلیه حداکثری یهود از سرزمین‌های یهودی به یک مکان.
ب.تمرکز دهی به یهود در محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منافع غرب در خاورمیانه.
ج. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی برای نظارت و دیدبانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه.امّا حقیقت چیست؟ اگرچه اثبات ساختگی بودن این افسانه خود مجالی جداگانه می‌طلبد، اما بنابر ارتباط بحث نگاهی گذرا به ریشه‌های این اسطوره می‌اندازیم. برای پرده برداشتن از ماهیت سراسر کذب این ادعا باید ۳ مساله اتاق‌های گاز، سوزانده شدن اجساد و تهیه صابون از اجساد سوزانده شده مورد بررسی قرار گیرد.

اتاق‌های گاز

متهم اصلی جریان یهودی سوزی در دادگاه نورمبرگ(۸۰) فردی به نام رودلف هوس(۸۱) فرمانده نظامی اردوگاه آشوتیس(۸۲) می‌باشد. به عقیده وی دست کم دو میلیون و پانصد هزار قربانی در آشویتس از طریق گازدهی و مرده سوزی اعدام و قلع و قمع شده‌اند و دست کم نیم میلیون نفر دیگر از گرسنگی و بیماری از پا درآمده‌اند.(۸۳) وی (رودولف هوس) در تشریح نحوه کشتار در اتاق‌های گاز می‌گوید: نیم ساعت پس از پخش گاز، در اتاق را باز و دستگاه تهویه را روشن می‌کردیم و بلافاصله اجساد را خارج می‌کردیم. سپس مأموران، اجساد را از اتاق خارج و دندانهای طلای اجساد را برمی‌داشتند و در چاله‌ها آتش می‌افروختند و روی آنان روغن انسانی جمع شده می‌پاشیدند. آنها تل اجساد آتش گرفته را به هم می‌زدند تا هوا بهتر به آنها برسد. تمام این کارها را با بی¬تفاوتی و بی¬خیالی انجام می‌دادند. انگار یک وظیفه بی اهمیت روزمره را انجام می‌دهند. مأموران در حال حمل اجساد سیگار می‌کشیدند یا چیزی می‌خوردند و حتی موقع کار با مرده‌ها یعنی سوزاندن اجسادی که از مدتها قبل در گور جمعی روی هم انبار شده بودند از خوردن دست بر نمی‌داشتند. آنچه در اعترافات هوس می‌توان یافت اصرار بر احساسی کردن این افسانه است و جالب‌تر اینکه آنها ۲۰۰۰ جسد اشباع شده از سم بسیار خطرناک را آن هم در یک فضای کوچک بدون ماسکِ ضد گاز و درحالی که سیگار می‌کشیدند یا چیزی می‌خوردند جابجا می‌کردند!!! رودلف هوس در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: در نخستین بازجویی ام، از من با کتک اعتراف گرفتند اگرچه من آن را امضاء کردم ولی نمی‌دانم در آن چه چیزی وجود داشت.(۸۴) روایت دادگاه نورمبرگ از کشتار با گاز بسیار مبهم است و اگر کسی زحمت بررسی نحوه کشتار با گاز را به خود بدهد متوجه مضحک بودن این اعترافات خواهد شد. ماده سمی‌ای که به ادعای طراحان هولوکاست، نازی‌ها برای کشتن میلیونها یهودی از آن استفاده کرده‌اند. گاز زیکلون B(85) بوده است. نزد طرفداران نظریه کشتار یهودیان توسط آلمانها در طی جنگ جهانی دوم بسیار رایج است که تصویری از بسته‌های زیکلون B را با سوء استفاده از بی‌اطلاعی خوانندگان به معرض نمایش بگذارند و هیاهوی تبلیغاتی برپا کنند. امّا در میان خوانندگان چند نفر می‌داند که استفاده از گاز زیکلونB در ارتش آلمان به‌اندازه استفاده از حشره کش د.د.ت در ارتش آمریکا معمول بوده است؟ چند نفر از آنها می‌دانند که این تصاویر ابداً به معنی قتل عام انسانها نیست، همانگونه که تصاویر یک جعبه محتوی د.د.ت چنین معنایی را افاده نمی‌کند.(۸۶) اینک چند سؤال اساسی در ارتباط با اعترافات و طریقه عملکرد گاز زیکلون B مطرح می‌شود :
۱.چه مدت لازم بود تا گاز زیکلون B عمل کند؟
۲.تا چه مدت گاز در یک فضای بسته فعال می‌ماند؟
۳.آیا آنگونه که ادعا کرده‌اند، ورود به مکان آغشته شده به گاز بدون ماسک آن هم تنها نیم ساعت پس از استعمال آن ممکن است؟
۴.آیا کوره‌های آدم سوزی می‌توانند طبق ادعای آنان روز و شب کار کنند؟(۸۷)بروشوری که در زمان جنگ در آلمان توسط شرکت مبارزه با جانوران زیان آور چاپ شده است نشان می‌دهد که هشت نوع گاز در آلمان مورد استفاده قرار گرفته که قوی ترین آنها زیکلون B بوده است که به علت قدرت بالای مسمومیت آن برای سم پاشی در مکان‌های وسیع مانند خوابگاه سربازان، سیلوها و کشتی‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفته است و به طور شدید سمی و نابود کننده بافت‌های سلولی ذکر شده است. و از این رو تنها باید توسط افراد آموزش دیده مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال، باید افراد به ماسک ضد گاز با قوی ترین فیلتر یعنی فیلتر جی(۸۸) مجهز باشند، در بند هفت بروشور راهنمای استفاده از گاز زیکلونB آمده است: قابلیت دفع با تهویه سخت و طولانی ، با توجه به اینکه این گاز شدیداً به سطوح می‌چسبد، اتاقی که آغشته به گاز زیکلون B است حداقل تا ۲۱ ساعت بعد از انتشار گاز نباید وارد آن شد. افرادی هم که دارای ماسک قوی هستند باید بعد از یک دقیقه به سرعت از اتاق آغشته به گاز زیکلون B خارج شوند.(۸۹) در حالی که هیچ یک از شرایطی که برای اتاق‌های گاز ضروری هستند در اردوگاه‌ها وجود نداشت، و هر کسی که در آنجا کار کرده باشد جان خود و اطرافیانش را به خطر می‌اندازد. هیچ وسیله‌ای نه برای تهویه و نه برای توزیع هوا و نه هیچ امکانی برای افزودن مواد و وسایلی که مورد نیاز گاز زیکلونB است وجود نداشت.(۹۰) یک اتاق گاز که در آن از گاز زیکلونB استفاده می‌شود باید دارای جداره‌های فولادی ضخیم و یا شیشه‌های بسیار ضخیم باشد، زیرا به علت خلائی که در این اتاق باید ایجاد گردد هر لحظه امکان انفجار وجود دارد و بسیار فضاحت بار است که اتاقهای گاز ادعایی را مکانی معرفی می‌کنند که از سنگ و گچ و رنگ ساخته شده‌اند. بدون اینکه هیچ اثری از ماشین آلات مورد نیاز برای کشتن نه یک نفر بلکه میلیونها زن و مرد و کودک به جای مانده باشد.(۹۱) خلاصه اینکه دادگاه نورنبرگ در فضایی کاملاً صهیونیستی و ضد نازیسم شکل گرفت و با لحاظ اینکه هیتلر چون مرتکب جنایت شده است، باید قبول کرد که او شش میلیون یهودی راکشته است.

پی نوشت ها :

منبع : راسخون
۱.بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص۱۶، به نقل از کیهان هوایی مورخ ۲۰/۸/۱۳۶۸، سخنان اسحاق رابین در رادیو اسرائیل
۲. بخش هفت کتاب ردپای سامری- به خاطر تالیف جداگانه این بخش بنا به وجود ضرورت کلام مطالبی مکرراً نقل شده است تا خواننده عزیز در جمعبندی و رسیدن به هدف اصلی نوشته علل پیدایش صهیونیسم، احتیاجی به مطالعه بخشهای قبلی نداشته باشد. با این همه، خواندن بخشهای قبلی مطمئناً خواننده گرامی را در رسیدن به یک فهم دقیق و ماندگار یاری می‌رساند.
۳. حجر/ ۹
۴. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۹/۵/۱۳۷۱، ص۱۱، به نقل از روزنامه اطلاعات، ۲۵/۲/۱۳۵۸، ص۱۱
۵. رجوع کنید به فرهنگ علوم سیاسی، ج ۱، ص ۶۱۹، تألیف و توضیحات کشور
۶. Nordic
۷. المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص ۲۱
۸. از نگاه شریعت یهود فرزند، منسوب به دین مادر است، یعنی یهودی کسی است که مادرش یهودی باشد اما یهودی بودن پدر در این امر دخیل نیست دلیل این حکم این است که ممکن است پدر واقعی طفل مشکوک باشد ولی مادر واقعی او محل تردید نیست. شگفت اینکه این حکم ریشه در تهمت ناروای زنا به زنان یهودی دارد (یهود و صهیونیسم، ص ۲۸) و طبق قوانین اسرائیل یهودی کسی است که مادر، مادربزرگ، مادر بزرگ، جد مادری او پیرو آیین یهود باشد در غیر این صورت به عنوان شهروند درجه دو شناخته شده و از بسیاری از حقوق شهروندی در اسرائیل محروم می‌شوند. اسرائیل شاهاک تاریخ یهودـ آیین یهود، ص۲۵
۹. sephardium
۱۰. Ashkenazim در اصل یکی از نوادگان حضرت نوح ولی در سِفر تکوین به یکی از اقوام اطلاق شده است. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص۲۲
۱۱.در زبان عِبری، آلمان را اشکناز می‌گویند
۱۲.المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص۲۵ـ ۳۰
۱۳. آلمانی یا روسی – لهستانی
۱۴. عالی ترین انجمن دینی یهود که سرپرستی و رسیدگی به امور یهود را در سرزمین یهودیه بر عهده داشت. که به قول محققان، حضرت عیسی  توسط همین مجمع محاکمه و با اتهام کفر به اعدام محکوم شد. پروتکل‌های دانشوران صهیون ص۵۵۹
۱۵.یکی از تناقضات آیین یهودیت داشتن یهودیان ملحد و بی‌دین است! البته معنای این اصطلاح در آیین یهودیت تفاوت اساسی با دیگر ادیان دارد مثلاً در دین اسلام کسی که بی دین می‌شود دیگر به او عنوان مسلمان اطلاق نمی‌شود و مجازات سنگینی برایش وجود دارد اما در آیین یهودیت اصالت با نژاد است و دین در مرحله بعد واقع می‌شود. به همین خاطر اگر یک یهودی بی‌مذهب شود هیچ خللی به یهودی بودن وی وارد نمی‌شود! تا جایی که بسیاری از بزرگان یهودی، یهودیان بی‌مذهبی بودند که حتی خودشان به لامذهب بودنشان اعتراف کرده‌اند امّا با این همه یهودیان به آنها افتخار می‌کنند. یکی از اینها زیگموند فروید است. وی تا جایی پیش رفت که در روایات تورات تردید کرد و حتی نسب موسی را مصری دانست نه عبری. اگرچه وی در کتاب “موسی و توحید” پرده از الحاد خود برداشت امّا کماکان مورد افتخار یهودیان است چرا که وی اولاً یهودی متولد شد و از آنجا که یهودیان دیگران را به این دید می‌نگرند که آنها به سطح بشریت یهود نرسیده‌اند در نتیجه کسی که از پدر و مادری یهودی متولد شود حتی اگر ملحد باشد انسانی برتر است. و ثانیاً اگرچه فروید ملحد است امّا تربیت یهودی وی هنوز در ناخودآگاه وی وجود دارد پس باید به وی افتخار کرد. روان شناسی سیاسی اسرائیل، ص۹۱
۱۶. Mark Twain
۱۷.یهود و صهیونیسم ص۱۶۶
۱۸. البته برخلاف نظر یهودیان و مسیحیان طبق آیات قرآن کریم خداوند حضرت عیسی را به نزد خود بالا برد. آل عمران ۵۵ و نساء۱۵۷
۱۹.کتاب اشعیا نبی، باب ۷، جمله۱۴
۲۰.اسرائیل شاهاک، تاریخ یهودـ مذهب یهود، ص۷۲
۲۱. سفر پیدایش، فصل ۱۵، جمله ۱۸
۲۲ـ سفر لاویان، فصل ۲۰، جمله ۲۴
۲۳. سفر تثنیه، فصل ۷، جمله ۶
۲۴.سفر لاویان، فصل ۲۰، جمله‌های ۷، ۲۴و۲۶
۲۵.سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار اکرم زعیتر ترجمه علی اکبر هاشمی رفسنجانی ص۵۴-۵۵
۲۶.کریت یکی از جزایر دریای مدیترانه است که در قدیم دارای تمدنی عظیم بود
۲۷.همان ص۴۲
۲۸. Jerusalem
۲۹.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله بیت المقدس در ضمیمه‌ی کتاب
۳۰. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص۴۱۳
۳۱. عهد قدیم، کتاب اشعیا، باب ۲، جمله‌های ۲ـ ۴
۳۲. عهد جدید، اعمال حواریان، باب ۱، جمله ۱۲
۳۳. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص۴۱۲
۳۴. کامل فرهنگ فارسی، ص۶۷۳
۳۵. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، ص ۱۴۱
۳۶. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص۴۱۳
۳۷. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص۲۱
۳۸. زکریا، باب ۱، جمله ۱۴
۳۹. دوم پادشاهان، باب ۱۹ ، جمله‌ی ۳۱
۴۰.لغت نامه دهخدا، ج ۹، ص۱۳۳۲۳
۴۱. کامل فرهنگ فارسی، ص۶۷۳ ISM پسوندی است که معنی فراگیر بودن یک تفکر را می‌رساند.
۴۲.لغت نامه دهخدا، ج۹، ص۱۳۳۲۴
۴۳. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص۲۳
۴۴. chauvinism، میهن پرستی افراطی
۴۵.یوری ایوانف، صهیونیسم، ص۶ـ ۷ و فرهنگ و علوم سیاسی، ج ۱، ص ۴۲۲
۴۶. Theeodore Hertzel اوت ۱۸۶۰ ـ ژولای ۱۹۰۴
۴۷. Der Judenstaat
۴۸.یهود و صهیونیسم، ص۳۱۱
۴۹. روژه گارودی، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ص۲۵
۵۰.پیشین
۵۱. پیشین، ص۲۶.
۵۲. یهود و صهیونیسم، ص۳۲۱
۵۳.Protocol
۵۴.Learnedelders
۵۵.پروتکلهای دانشوران صهیون، ص۴۴ـ ۴۷
۵۶. پیشین، ص۵۴. (البته بعضی از پژوهشگران معتقدند که این پروتکلها جعلی بوده و در راستای هم ایجاد جو روانی یهود ستیزی ساخته و پرداخته شده‌اند اما از طرفی دیگر تحقق بسیاری از مفاد آن می‌تواند دلیلی بر نقض این ادعا باشد.)
۵۷.برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به توضیحات پاورقی فصل ششم در مورد پروتکل‌های دانشوران صهیون.
۵۸. Arthur James Balfour، ۱۸۴۸ – ۱۹۲۰ م
۵۹.نام خاندان روچیلد در فرهنگ غرب دارای شهرت افسانه‌ای است، خاندانی که در اروپای قرن نوزدهم به نماد ثروت و تمول بدل گردید و مطبوعات فرانسه و آلمان آنان را روچیلد شاه می‌خواندند. ثروت آنان به اندازه‌ای بود که کارل مارکس گفته بود که تنها یکی از اعضای این خاندان چارلز روچیلد می¬تواند تمامی سلطنت اتریش را بخرد. نام روچیلد از دو واژه آلمانی rot و schigd گرفته شده است و اشاره به حفاظ قرمز رنگی دارد که اسحاق الحانان، نیای آلمانی این دودمان بر سر در خانه خود در فرانکفورت می‌آویخت تا طبق رسم آن روزگار، هویت یهودی خود را مشخص و از تعرض مسیحیان در امان باشد. وی به همراه پسرش آمشل موسِس، یهودیانی معمولی بودند و به کار تجارت اشتغال داشتند. تاریخ واقعی روچیلدها با مایر آمشل پسر آمشل موسس آغاز می‌شود. به طوری که کم کم گستره فعالیت این خاندان به حدی شد که روچیلدها به پنج شاخه آلمانی، اتریشی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی به عنوان اندام‌های یک شبکه مالی تقسیم شدند و سود کلانی نصیب این خاندان شد. این خاندان پس از جنگ ناپلئون به عنوان عمده ترین سرمایه گذاران، وارد صحنه بازسازی اروپای ویران شده گردیدند. این روچیلدها بودند که با دادن وام به دیزرائیلی نخست وزیر انگلیس باعث شدند انگلستان سهم اصلی کانال سوئز را به چنگ آورد. و همان‌ها بودند که سنگین ترین سرمایه گذاری‌ها را برای اسکان یهودیان در فلسطین متحمل شدند. همین خاندان بود که با سرمایه خود امانوئل نوبل سوئدی را به استخراج نفت در روسیه ترغیب کردند آلفرد نوبل مخترع دینامیت و بنیانگذار جایزه معروف نوبل فرزند همین امانوئل نوبل سوئدی است که پیوند این جایزه تاثیرگذار بین المللی با امپراتوری روچیلدها مساله‌ای در خور تحقیق است. و با حمایت مالی آنها بود که نوبل و پسرانش بزرگترین کمپانی نفتی را در روسیه بنا نهادند و باز با حمایت مالی و سرمایه گذاری آنها بود که شرکت رویال داچ شل یکی از غول‌های نفتی دنیا تاسیس شد…..اگر همکاری روچیلدها و صهیونیسم نبود مطمئناً امروزه اسرائیلی هم وجود نداشت و این موضوعی است که خود بدان معترف هستند. اِدموند روچیلد در جریان چهارمین دیدار خود از فلسطین به حیّم وایزمن گفت: بدون من صهیونیست‌ها هیچ کاری نمی توانستند از پیش ببرند و بدون صهیونیست‌ها اقدامات من محکوم به شکست بود. وی در سال ۱۹۲۹میلادی به عنوان رئیس افتخاری آژانس یهود انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت بودبلوای صهیون از نیل تا هامون، سیدعلی موسوی مطلق، ص۲۳ـ ۲۵ . یوری ایوانف در مورد سیاست‌های پشت پرده این خاندان می‌نویسد: روچیلدها خوب می‌دانند که اسرارشان را چگونه حفظ کنند، چنانچه راز ملاقات‌های خود را طی دو جنگ جهانی به کمال حفظ کردند. آری آنگاه که از اتریش و فرانسه و انگلستان گرد هم می‌آمدند تا در انجمن‌های خانوادگی و از فرازهای گیلاس‌های شامپانی بر مردم اروپا که در جاهای دیگر – که از لحاظ نظرآنها در حکم جاهایی در سیاره‌ای دیگر بود – خونشان ریخته می‌شد خیره شوند و نقش‌ها و حوزه‌های نفوذ را تقسیم کنند و به حساب سود خویش برسندصهیونیسم، ص۲۴۹ شموئیل سرنس تئوریسین سازمان تحقیقات آینده اسرائیل که بعدها به فلسطینیان ملحق شد و اسرار صهیونیست‌ها را فاش کرد درباره توافقات روچیلدها و سران صهیونیسم با هیتلر چنین می‌گوید: در جلسه‌ای که برای راهنمایی من تشکیل شده بود یعقوب در حالی که دود از پیشش به هوا برخواسته بود رو به من گفت:…..این مساله را مهاجرت یهودیان ما با این، اشاره به پول حل کردیم، هر یهودی که بخواهد به اینجااسرائیل بیاید از او استقبال می‌کنیم و هر چه بخواهد به او می‌دهیم و یهودیان بی غیرتی که نخواهند به موطن اصلی خود بیایند، آنها را با تهدید و ارعاب راضی به حرکت می‌کنیم، شما اشاره به شموئیل باید به فکر این باشید که اگر روزی هیتلر از میان رفت به چه صورت تهدید را ادامه دهیم… جمعیت کم به درد ما نمی خورد…اینجا مال ماست، اما عرب‌ها تعدادشان زیاد است، به فکر چاره باشید.بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص۶۰امروزه این خاندان از حامیان و رهبران اصلی جنبش صهیونیسم محسوب می‌شوند و این در حالی که همزمان شاخه‌های این خاندان در تمام کشور‌های اروپایی و آمریکایی دارای نفوذ بالای سیاسی و اقتصادی هستند.
۶۰.یهود وصهیونیسم، ص۳۴۴
۶۱.Non Jewish
۶۲.یهود و صهیونیسم، ص۳۵۲.
۶۳. آیت الله سید محمد شیرازی، دنیا بازیچه یهود، ص۴۲
۶۴.عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص۴۵ به نقل از اکرم زعیتر ـ سرگذشت فلسطین ص۹۷ـ ۹۸
۶۵.طبق آنچه در منابع یهود مبنی بر کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا آمده است.
۶۶. کامل فرهنگ فارسی، ص۴۸
۶۷. کامل فرهنگ فارسی، ص۴۸
۶۸. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص۲۵، به نقل از محمد تقی دیاری، پژوهشی درباره اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص۷۷.
۶۹.به توضیحات گتو در فصل ششم رجوع کنید.
۷۰.صهیونیسم، ص۷۲
۷۱.پیشین، ص۹۱
۷۲.Antisamitism
۷۳.فرهنگ و علوم سیاسی، ج ۱، ص ۴۲۵
۷۴. صهیونیسم، ص۳۱
۷۵.یوری ایوانف ـ صهیونیسم، ص۱۴۰
۷۶. صهیونیسم، ص۱۵۲
۷۷. در آیین عبری هالوکاست هدیه‌ای است که با سوزاندن کامل یک حیوان پاک به پیشگاه خدا تقدیم می‌شود و با نسل کشی که در زبان عبری شوآ می‌نامند مترادف است. در کتاب مقدس این کار را به یوشع در هنگام فتح کنعان نسبت می‌دهند.
۷۸. مانند کتاب دژخیمان مشتاق هیتلر اثر دانیل جونا گلد هیگن که به سیزده زبان ترجمه شد.صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص۱۱۴
۷۹. صهیونیسم، ص۳۹
۸۰. دادگاهی در شهر نورمبرگ آلمان که برای محاکمه سران حزب نازی برپا کردند.
۸۱.Rudelphoness
۸۲. یکی از اردوگاههای نازی که طراحان هالوکاست معتقدند بیشترین کشتار یهودیان در این اردوگاه صورت گرفته است.
۸۳.تاریخ یک ارتداد، روژه گارودی، ص۱۴۱
۸۴.پیشین، ص۱۴۲
۸۵.Zyknon B
۸۶. یهودی سوزی، ص۳۲به نقل از فوریسون، روبرت، اتاق‌های گاز واقعیت یا افسانه؟، ص۲۲۵ـ ۲۲۶
۸۷. پیشین، ص۱۵۶
۸۸. Filter J
۸۹.یهودی سوزی، ص۳۳، به نقل از فوریسون روبرت، اتاق‌های گاز واقعیت یا افسانه؟، ص۳
۹۰. تاریخ یک ارتداد، ص۱۶۰
۹۱. یهودی سوزی، ص۳۵به نقل از فوریسون روبرت، پیشین، ص۱۱۷ـ ۱۱۹

ادامه دارد

نگاهی به آسیب شناسی

مطالعه در تاریخ ملل و حکومت های دینی و غیردینی از آنجا ضرورت دارد که بدانیم چه عواملی باعث پیشرفت و یا پسرفت یک حکومت می شود. زیرا این امر از یک سو نشان می دهد که همان عوامل و آسیب ها کم و بیش هم اکنون نیز به شکل سنّت تاریخی نقش خود را در پایداری نظام ها و سقوط حکومت ایفا می کند و به حکم قاعده «مشابهت تاریخی اقوام» ...

آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن (7) - راسخون

rasekhoon.net › مقالات › خانه و خانواده › زنان › حجاب برتر
اما نشانه ی غیرت ناموسی آن است که پیوسته نگهدارنده ی پاکی و پاکدامنی خانواده ی خویش و جامعه باشد و از عواملی که عفت خانواده و جامعه را لکه می کند بی خبر نباشد و با آنها مبارزه کند؛ از آسیب وارد شدن بر شخصیت همسر و دختران خود با هتک حرمت پوشش دین، اختلاط آنان با مردان در مکانهای عمومی و خصوصی، شوخی با نامحرمان و حتی خویشاوندان ...

آسیب شناسی تربیت دینی جوانان - راسخون

rasekhoon.net/article/show/132655/آسیب-شناسی-تربیت-دینی-جوانان/
متأسفانه میلیونها معتاد در جامعه داریم. میزان معتادان کشور ما نسبت به جمعیت ایران از کشورهای منطقه، کشورهای اسلامی و بسیاری از کشورهای دیگر بیشتر است. اغلب مصرف کنندگان مواد مخدر جوانان هستند. علاوه بر این، مصرف مشروبات الکلی و ارتباط با جنس مخالف نیز رو به گسترش است. آمارهای ارایه شده از سوی نیروی انتظامی در بحث ...

آسیب شناسی مباحث مهدویت - راسخون

rasekhoon.net › ... › مهدویت › مهدی‌ستیزی و مهدی‌ستیزان › آسیب‌شناسی و فرق انحرافی
۱۶ خرداد ۱۳۹۵ - برای هر فرهنگ و مجموعه معرفتی، ممکن است آفت‌هایی روی دهد که مانع رشد و بالندگی آن فرهنگ باشد. فرهنگ دینی نیز گاهی به آفت‌هایی گرفتار می‌شود که حرکت رو به کمال آن را کُند می‌کند. بحث «آسیب شناسی دینی» عهده دار.

آسیب شناسی فرهنگ انتظار و مهدی‌باوری - راسخون

rasekhoon.net › ... › مهدویت › مهدی‌ستیزی و مهدی‌ستیزان › آسیب‌شناسی و فرق انحرافی
این نوشتار در پی بررسی آسیب‌شناسی فرهنگ انتظار و مهدی‌باوری است. آنچه که در این تحقیق ابتدا ارائه می‌گردد، مفهوم آسیب‌شناسی در مهدویت، پیشینه و خاستگاه خرافات و راهیابی آن در مهدویت است. سپس آسیب طولانی شدن غیبت، یأس و ناامیدی از ظهور بررسی شده و عوامل آسیب ناامیدی که عبارت از: انحطاط بشر و سقوط ارزشها، غفلت از خدا و ...

آسیب شناسی اقتصاد اسلامی - راسخون

rasekhoon.net › مقالات › علم و دانش › علوم انسانی › اقتصاد › اقتصاد اسلامی
۲ مرداد ۱۳۹۱ - تاکنون شاید کمتر به آسیب های اقتصاد اسلامی به ویژه در سنت پژوهشی و تولید علم پرداخته شده است. بدیهی است این وظیفه خطیر از عهده این نوشته کوتاه بر نمی آید و همان طور که از عنوان مقاله برمی آید در پی آسیب شناسی است، هر چند این به آن معنا نیست که از نقاط مثبت آن چشم پوشی کنیم. اما می تواند به اندازه کوچکی ...

آسیب شناسی مهدویت - راسخون

rasekhoon.net › ... › مهدویت › مهدی‌ستیزی و مهدی‌ستیزان › آسیب‌شناسی و فرق انحرافی
برای هر فرهنگ و مجموعه معرفتی ممکن است آفت هایی روی دهد که مانع رشد و بالندگی آن فرهنگ باشد فرهنگ دینی نیز گاهی به آفتهایی گرفتار می‌شود که حرکت رو به کمال آن را کُند می‌کند و بحث «آسیب شناسی دینی» عهده دار شناختن آن آفت‌ها و شیوه مقابله با آنهاست. مناسب است در فصل پایانی درباره آن چه به عنوان آسیب‌های فرهنگ ناب مهدوی مطرح ...

آسیب شناسی در پزشکی اسلامی - راسخون

rasekhoon.net › مقالات › پزشکی سلامت › طب سنتی و گیاهی
۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ابومنذر زیادة الله ابن عبدالله اغلبی (سلطنتش از 291-297 هـ.ق/ 903 تا 909 م) اسحاق ابن عمران را که برخلاف اسمش پزشکی مسلمان از مردم بغداد بود به مال و مقام و وعده‌هایی که بدان‌ها وفا نکرد ترغیب کرد که.
انواع مقاله جدید ، مقالات جدید آسیب‌شناسی و فرق انحرافی, تازه ترین مقالات آسیب‌شناسی و فرق انحرافی, مقالات آسیب‌شناسی و فرق انحرافی, جدیدترین مقالات آسیب‌شناسی و فرق انحرافی, مقالات موضوعی آسیب‌شناسی و فرق انحرافی, مقاله آسیب‌شناسی و فرق انحرافی.

آسیب شناسی خشونت در فوتبال ایران - راسخون

rasekhoon.net › مقالات › ورزش و سرگرمی › ورزش › سایر مقالات

فهرست مطالب



1)                آثار تقوا در قرآن

2)               آثار گناه

3)              آخرین بُت

4)              آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود

5)              آداب زیارت

6)               آزمایش الهی

7)              آسیب‌‌ها و چالش‌های فرا روی انقلاب اسلامی

8)              آشنایی با برخی مذاهب اسلامی قسمت اول تا سوم

9)               آهنگر نسوز

10)            آهنگ معجزه آسا

11)            آیات اجتماعی

12)           آیاتی درباره تفکر

13)          احادیثی درباره تفکر

14)          احکام استفاده از ماهواره

15)          احکام ریش

16)           احکام شکل ظاهری

17)          احکام عزاداری

18)          احکام مالیات و عوارض

19)           اختلافات

20)           اختلاف قرائت‌ها و مسئله تحریف

21)           ارمنی بادمجان ـ آنجا که باید حساس باش

22)         ازدواج طلایی

23)        از قاشق‌ زنی تا کودتا!

24)         از لُخت شدن تا لَخت شدن ـ قسمت اول

25)         از لخت شدن تا لخت شدن ـ قسمت دوم

26)         از لُخت شدن تا لَخت شدن ـ قسمت سوم

27)        از لُخت شدن تا لَخت شدن ـ قسمت چهارم

28)        از نشانه‌های محب واقعی

29)         استدراج

30)          استدراج ـ نعمت و بلا

31)          اشتراکات من و یک سوسک

32)        اشعار محرم

33)       اشعار وداع رمضان

34)        اعتراف‌نامه ـ قانون‌های شهید سید مجتبی علمدار

35)        اعقاب هند جگرخوار

36)        أَ فِى اللَّهِ شَکٌّ

37)       أَکْیَسِ الْکَیِّسِینَ وَ أَحْمَقِ الْحُمَقَاءِ

38)       اگر او را درک می‌کردم

39)        امید من

40)          انسان آزاد آفریده شده است ـ انسان آزاد آفریده نشده است

41)          أَنْکَرَ الْأَصْواتِ

42)         انگشت‌سوزی‌

43)        اهمیت مطالعه کتب شهید مطهری

44)        اول ناهار بعد از نماز

45)        این بار سر (شعر)

46)         این ذکر یقیناً اثر دارد

47)        این ره بدون راهبر مرو

48)        با ارزش‌تر از آزادی؟!

49)         با این روش راحت بخواب

50)          با پسری لواط نمودم پاکم کن

51)          بازگشت به فطرت

52)         با وجود قرآن، چه نیازى به احادیث و روایات داریم؟

53)        بحثی پیرامون هدایت و ضلالت در قرآن

54)        بحثی کوتاه در مبانی ولایت فقیه

55)        برابری جنسیتی زنان 1

56)         برخی اشکالات عزاداری‌های جدید

57)        برده‌های قرن 21

58)        بررسی سه روایت مهم در موضوع ولایت فقیه

59)         بررسی شکل‌های مختلف عزاداری

60)           بررسی فقهی استفاده از کالای خارجی

61)           برکت ادرار بشر حافی

62)         بدعت چیست؟ بدعت‌گذار کیست؟ مصادیق بدعت کدام است؟

63)        بسیجی پیشرو

64)         بصیرت

65)         به آسمان رود و کار آفتاب کند ـ حکایت یک شعر

66)         به به چه نمازی !

67)        به تو پناه می‌برم

68)        بهشت من همه در صورت علی پیداست

69)         بهلول نباش

70)          بیماری دوری از ...

71)          پاسخ به تمام شبهات احکام

72)        پاسخ به مهم‌ترین شبهات وهابیت ـ توسل، شفاعت، تبرک، زیارت قبور

73)       پرومتئوس ـ الحاد مدرن

74)        پنج گنج

75)        پیشرفت‌های ما و خصومت غرب

76)        پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شیعه بودند یا سنی؟

77)       پیمان یاران مهدی

78)       پیوند میان اقتصاد و فرهنگ در قرآن

79)        تئوری نفوذ ؛ راهبردها و راهکارهای مقابله

80)          تحدی قرآن

81)          ترک گناه و قبولی در دانشگاه اصلی

82)        تصاویر مربوط به عبدالکریم سروش

83)       تفاوت سعادت طلبی با شهادت طلبی

84)        تقوای اجتماعی و ملی

85)        تعدد زوجات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم

86)        تمرکز حواس

87)       تنها راه سعادت دنیا و آخرت

88)       توبه حسن لاته

89)        توکل بر خدا ـ مطلب نشریه شمیم

90)           توکل و چگونگی درخواست از خداوند

91)           توکل و شرک

92)         ثواب مجلس علم

93)        ثواب هزار شهید

94)         جریمه‌ی چهار ساله

95)         جلباب و خمار چیست ؟

96)         جنایت ساربان

97)        جنبه های مختلف اعجاز قرآن

98)        جو زده نشو !

99)         جهاد اقتصادی

100)        چادرت ارزش است، باور کن (شعر)

101)        چالش‌های امر به معروف و نهی از منکر

102)       چرا بگوییم امام...؟

103)      چرا حجاب ؟

104)      چرا قرآن تحریف نشد؟

105)      چرایی یک اشتباه

106)       چگونه امت‌ها تبدیل به ملت‌ها شدند؟

107)      چگونه شراب حلال شد

108)      چگونگی کار فرهنگی

109)       چگونه مرثیه بخوانیم

110)        چند نکته درباره پوشش، لباس و...

111)        چهارده حدیث دربارهی تربیت فرزندان

112)       چهار گروه در سَقَر

113)      چهل اثر دعا برای تعجیل در ظهور امام عصر ارواحنا له‌ا‌لفدا

114)      چهل حدیث از امام حسن عسگری علیه‌السلام

115)      چهل روش موثر برای ترک خود ارضایی (استمنا)

116)       چهل نکته درباره نماز جماعت و حضور در مسجد

117)      چه‌ها که نکشیدم ـ شرح گوشه‌ای از رنج‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام

118)      حجاب با ارزش ترین گنجی که به دست آوردم

119)       حد مصافحه

120)       حرف‌های خوب کوروش؟ حرف‌های خوب زرتشت؟

121)       حروم سواری

122)     حد مصافحه

123)    حدیث حیا ـ شعر

124)      حقایق انتخابات

125)     حق با اکثریت است ؟

126)     حق تنبیه زنان برای مردان

127)    حق نماز

128)    حقیقت مرگ

129)     حکمت و دلیل احکام

130)      حماسه سازان

131)      خدا عذاب نمی‌کند؟!

132)    خدای غریب (شعر)

133)   خرافه‌ای در مسئله احیای دین

134)     خصال شیخ صدوق

135)    خلبان شهید بابایی و مدیریت شهوت

136)    خوردنی‌های مرتبط با نیروی جنسی

137)   خوف و رجا

138)   خیاط پاک

139)    داستان حیرت‌انگیز برصیصاى عابد

140)      درباره " حسین حاج فرج الله دبّاغ " (عبدالکریم سروش)

141)      در تحول روزگار

142)     درس فشرده ولایت فقیه

143)    درک محرم و معرفت امام حسین علیه‌السلام

144)    در نماز از ساهون نباش

145)    درباره سند 2030

146)     دروغگویان محبت خدا

147)    ده مانع استجابت دعا

148)    دیروز شیطان را دیدم

149)     دیدار شیخ حسن با امام زمان عج

150)      دیکتاتوری نعلین؟؟؟!!!

151)      دین دل بخواهی؟! ـ و تذکری به برهنه شدن در عزاداری

152)     دین دل بخواهی 2

153)    دین واحد

154)    ذبح مشروعه ـ مروری بر اتفاقات مشروطیت و شهادت شیخ فضل‌الله نوری

155)    رابطه‌ی موسیقی با اراده و عزم

156)     راضی بودن به روزی اندک

157)    راه غلط جذب

158)    راهنمای فتاوا ـ مقایسه اختلاف فتوای امام خمینی رحمت الله علیه با امام خامنه‌ای مد ظله‌العالی

159)     راه‌های تقویت حافظه

160)       راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت اول

161)       راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت دوم

162)     راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت سوم

163)    راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت چهارم

164)     راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت پنجم ـ پی‌نوشت‌ها

165)     راه‌های کنترل شهوت یا چگونه عفیف باشیم ـ قسمت ششم ـ فایل‌های صوتی

166)     راه‌های کنترل غضب

167)    ربناهای قرآن

168)    ردّ مظالم

169)     رسوایی

170)      روزی که ایمان سودی ندارد

171)      روش خطابه و سخنوری

172)    روضه خوانی یعنی دروغ خوانی

173)   رفتار کریمانه موجب نجات است

174)    ریش

175)    زنان و عطر

176)    زنجیر تفکر

177)   زیارت ناحیه مقدسه

178)   زیور ابلیس ـ شناخت عوامل و راه‌های درمان بیماری روحی تکبر

179)    سابقه اختلافات مرزی ایران با همسایگان غربی

180)      سبک زندگی ـ قسمت اول ـ اصول و مبانی

181)      سرخی من ربطی به تو ندارد ـ بحثی درباره چهارشنبه سوری

182)    سروش و قانقاریای اخلاقی

183)   سگ

184)    سلام 3003 فرشته در شب جنگ بدر به امیرالؤمنین علی علیه‌السلام

185)    سنگ پرانی برای گریه

186)    سید بحرالعلوم و عزادارى امام زمان علیه السلام

187)   سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری

188)   شاگرد بزاز زیبا

189)    شاهدان بر ما و ثبت اعمال به خصوص آن‌چه می‌گوییم

190)       شجره ملعونه آل سعود

191)       شرح دعای مکارم الاخلاق

192)     شش برداشت غلط از شش واژه قرآن

193)    شش سوء استفاده از واژه‌های قرآن

194)     شش شرط توبه

195)     شش کار این امت از اخلاق قوم لوط است

196)     شرح مختصر زندگانى استاد شهید حضرت آیت‌الله مطهری

197)    شعر آنا برزینا از اوکراین در محضر امام خامنه‌ای

198)    شعوانه

199)     شکستن غرور موتور سواری

200)       شکسته باد دهانی که بی علی باز است

201)       شهید عباس داودی

202)     شیوه مطالعه موفق

203)    صلح تحمیلی به امام حسن مجتبی علیه السلام و تکرار تاریخ در انتخابات

204)     عابد زیبای زنبیل فروش در دام همسر پادشاه

205)     عابد و جوان دزد و اجر ترک گناه

206)     عبد فراری

207)    عربستان و شیعیانش

208)    عشق امام چیز دیگری بود ـ بازخوانی مختصر کودتای نوژه

209)     عرفان هوس قسمت اول ـ بررسی شخصیت و نظرات اُشو  Osho

210)       عرفان هوس (قسمت دوم) وقتی منحرف، عارف شود!!!

211)       عطار و هیزم شکن

212)     علم امام بحثی درباره‌ی علم و دانش امامان علیهم‌السلام با تاکید بر روایات

213)    عوامل تداوم انقلاب اسلامی

214)     غرب غارتگر

215)     غفلت (متن منتشر شده در نشریه شمیم معرفت) (خلاصه)

216)     غفلت مجموعه مباحث  (مباحث مفصل به همراه فایل صوتی)

217)    فرق میان: تعقل، تفکر، تذکر

218)    فقه و امنیت

219)     فناوری زیستی و نبرد آینده‌ی‌ جهان

220)     فیلم مستند فروشنده

221)     قاتلین امروزی امام حسین علیه السلام

222)    قرآن کفایت می‌کند؟!

223)   قرآن مهجور !؟

224)   قرآن و تحکیم خانواده

225)   قرائت زیارت ناحیه مقدسه

226)    قفل قلب

227)   قلب‌های سه‌گانه ؛ عبادات سه‌گانه

228)   قیام مشرق ـ یک حدیث کوتاه

229)    قیامی از مشر ق ـ مقاله کامل

230)    کافر اگر عاشق شود

231)    کتاب آموزش عقاید نوشته حضرت آیت‌الله مصباح یزدی

232)   کتاب و کتاب‌خوانی در فرمایشات امام خامنه‌ای مدظله‌العالی

233)  کشتار تالسا

234)  کمک امام زمان ارواحنا فداه به شیعیان بحرین ـ عدم باور خدا و امام

235)  کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ‌ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ

236)   کیفر زنان گنهکار

237)  کیفیت یا کمیت؟ مسئله این است

238)  گاوهای سیاسی

239)   گر نفس را شکستی ...

240)     گفت و گوی سلمان فارسی با مرده درباره احوالات مرگ

241)     گناهان هفته

242)   لزوم مقابله با تحریف

243)  ماندگاری انقلاب

244)   ماه رمضان رفت ولی یار ندیدیم

245)   مبارزه ابدی حضرت زهرا سلام الله علیها

246)   مخارج حروف در نماز

247)  مراء، جدال، خصومت، مناظره

248)  مرابطه اسلامی

249)   مربیان در صف مقدم جهاد کبیر

250)     مرز ما عشق است (شعر)

251)     مشق شب

252)   مشکی مکروه!؟

253)  مصیبت تشنگی

254)   مطالب محرم 1394 ـ هیأت محبان الزهرا سلام الله علیها

255)   مطهری در بیان امام خمینی رحمت الله علیه

256)   معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند

257)  معصیت بودن بعضى از کارهاى به ظاهر اسلامى‏

258)  مهارت‌هایی برای پاسخ به سؤالات

259)   مواظب عکس‌العمل حرف‌های‌مان باشیم

260)     هدف وسیله را توجیه نمی‌کند

261)     هر چه می‌خواهى گناه کن

262)    هر کس على را دوست بدارد

263)   هفت آسیب تربیتی

264)   هفته برائت

265)   نبرد با مارقین

266)    نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت اول ـ انجام واجبات و ترک محرمات

267)   نخستین قدم ها برای پاکی ـ قسمت دوم ـ تفکر

268)   نخستین قدم ها برای پاکی ـ قسمت سوم ـ عزم

269)    نخستین قدم ها برای پاکی ـ قسمت چهارم ـ مشارطه و مراقبه

270)    نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت پنجم ـ محاسبه، معاتبه، معاقبه

271)    نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت ششم ـ ضبط خیال

272)   نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت هفتم ـ تذکر

273)  نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت هشتم ـ اشک

274)  نخستین قدم‌ها برا ی پاکی ـ قسمت نهم ـ یاد مرگ

275)  نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت دهم ـ نفرت از گناه

276)   نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت یازدهم ـ تاکید دوباره بر محاسبه

277)  نخستین قدم‌ها برای پاکی ـ قسمت دوازهم ـ معاشرت

278)  نرم افزار قرآنی

279)   نشانه مرد منافق

280)    نشانه‌های غافل

281)    نقش مردم در حکومت دینی در اندیشه امام خمینی رحمت‌الله‌علیه

282)   نظر به امام علی بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام

283)  نظر سروش درباره عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام

284)  نقش تربیتی شغل

285)  نکاتی درباره سخنوری

286)   نکاتی درباره‌ی سیزده به در

287)  نگاه به پدر و مادر

288)  نماز 5 وقت است یا 3 وقت

289)   وسواس1 ـ وسواس اطاعت از شیطان

290)     وسواس2 ـ بیماری روانی وسواس

291)     وطن اسلامی یا اسلام وطنی

292)    وطن پرستی

293)   وظیفه کدام است‌؟

294)   وفات حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و چند نکته قابل تأمل

295)   وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

296)    وقاحت ـ مخالفت دکتر روحانی با امام خامنه‌ای

297)   وقتی انس پیدا شد

298)   ولایت یعنی به هم پیوستگی

299)    ویکی نفوذ

300)      یار واقعی یعنی این!


صفحه دوم


التماس دعا ـ برگرفته شده از abbasdavudi.ir