اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟


مرندی، لاریجانی و ایزدی تنها سه دیپلمات ایران در عرصه دیپلماسی عمومی هستند و اگرچه این سه نفر از نیروهای متعهد انقلاب اسلامی می باشند اما از سوی دیگر کمیت اندک افراد حاضر در عرصه دیپلماسی عمومی مخاطرات و تهدیدات مخصوص به خود را نیز علیه نظام اسلامی به همراه خواهد داشت.
مشرق؛ در ابتدا دیپلماسی و یا روابط دیپلماتیک به ارتباط میان سیاستمداران کشورهای مختلف و دانش مربوط به این حوزه اتلاق می شد. با این تعریف نماینده ی رسمی یک کشور در کشور دیگر و یا یک سازمان بین المللی دیپلمات نام داشت و مقام های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی را شامل می شد.

دیپلماسی عمومی در سال 1965 مطرح شد و اگر چه با گذشت چند دهه در معنای این واژه و کاربردهای آن تغییراتی صورت گرفته و هم اکنون نیز تعاریف متفاوتی برای این عبارت وجود دارد، اما در کل به برنامه ها و اعمالی که یک دولت برای اثرگذاری بر روی روابط بین الملل و افکار عمومی سایر کشورها انجام می دهد، دیپلماسی عمومی گفته می-شود. هدف دیپلماسی عمومی ارتقاء جایگاه دولت مبدأ در ذهن و مغز مردم کشور مقصد است، در واقع این دیپلماسی مسئول ارائه وجهه مطلوب از دولت ها نزد مردم سایر کشور های جهان است.
 

دیپلماسی (Diplomacy)
      

دیپلماسی عمومی
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد مولفه‌های نوینی در عرصه روابط بین‌المللی بخصوص در حوزه‌های ارتباطی شکل گرفت چرا که معادلات بر اساس مفهوم جدیدی به نام «قدرت نرم» پایه ریزی شدند. «دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy)» یکی از ارکان اصلی قدرت نرم است که چنین تعریف می شود: « تلاش های یک دولت برای اطلاعرسانی، ایجاد درک متقابل و نیز تاثیر بر افکار عمومی ملت های دیگر که عبارتند از: تبادلات علمی- دانشجوی، فرهنگی، ورزشی، بکارگیری رسانه های رادیویی، تلویزیونی، و اینترنتی، خدمت رسانی و در نهایت، انتشارات.».

این نوع از دیپلماسی در سیاست خارجی کشور‌های غربی و بویژه ایالات متحده امریکا(چه در بعد سیاسی و چه در بعد دانشگاهی) بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در فرهنگ واژگان و اصطلاحات روابط بین‌الملل وزارت آمریکا در سال‌1985، دیپلماسی عمومی چنین تعریف شده است: «دیپلماسی عمومی به برنامه‌های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع‌رسانی یا تحت‌ تأثیر قراردادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو، تلویزیون و اینترنت است.». "تارا ساننشاین(Tara Sonenshine)" معاون دیپلماسی عمومی وزارت خارجه ایالات متحده درباره ی دیپلماسی عمومی چنین می گوید: «عبارت دیپلماسی عمومی شامل طیف وسیعی از تلاش‎ها برای انتقال و توضیح سیاست‎ها و ارزش‎های ایالات متحده، هم‎چنین برنامه‎هایی برای ترویج انتقال دمکراسی، کارآفرینی و تبادل آموزشی می‎شود.»

در دیپلماسی عمومی، دیگر مقامات رسمی و حکومتی روابط دیپلماتیک را رقم نمی زنند، بلکه در این دیپلماسی تجار، گردشگران، مبلغان مذهبی، خبرنگاران در کنار سایر عناصر فرهنگی، علمی و هنری و از طریق رسانه ها، شرکت های خصوصی، نهاد های غیرانتفاعی، سازمان های مردم نهاد و مانند این ها دخیل بوده و با مردم کشور هدف ارتباط برقرار می کنند. در دیپلماسی عمومی افکار مردم سایر جوامع جهت همراهی در مواضع سیاسی، اقتصادی و نظامی ِ کشور مبداء توجیه می شود، این اقناع کردن همراه با تبلیغ بنیان های فکری، فرهنگی، اعتقادی و در کل سبک زندگی دولت مطبوع همراه است.

در دپیلماسی عمومی مواضعِ دولت مردان و گردانندگان حکومت در کشور مقصد هیچ گاه به اندازه ی واکنش ها و بازخوردهای عوام جامعه قدرت اعمال نفوذ نخواهد داشت. در این شکل نوین دیپلماسی مردم جامعه ی هدف یا به کلی نسبت به ارزش ها و هنجارهای فرهنگ وارداتی واکنش منفی نشان داده و آن را طرد می کنند، و یا خود را تسلیم آن کرده و از آرمان های ملی و بومی خود دست می کشند. حالت سومی هم وجود دارد، اینکه این مردم در کنار حفظ استقلال هویتی خود از برخی محصولات مادی و معنوی وارداتی استفاده کنند.

دیپلماسی عمومی باعث می شود الگوهای رفتاری ملی در حوزه های مختلف با الگوهای نظام سلطه جایگزین شوند. از آنجا که دیپلماسی عمومی جزئی از قدرت نرم است در نتیجه تغییراتی که ایجاد می کند نیز بدون کشمکش، جنگ و خون ریزی و از راه های نرم افزاری است.

با دیپلماسی عمومی می توان بذر تردید در مبانی و زیرساخت‌های فکری و عقیدتی یک نظام سیاسی کاشت و از طریق آن به شکلی آرام و تدریجی جامعه هدف را دچار تغییر کرد. شرکت ها و کمپانی های جامعه ی استعمارگر معمولاً نقش پر رنگی در دیپلماسی عمومی دارند بطوریکه می توان بسیاری از بنگاه های اقتصادی مشهور و برندهای معروف را مشاهده کرد که در عرصه ی دیپلماسی عمومی فعال اند.

 
 
دشمنان و رقبای ایران اسلامی سعی می کنند با استفاده از دیپلماسی عمومی، میزان تأثیر‌گذاری خود بر شهروندان ایرانی را افزایش دهند و شاهد آن نیز افزایش توسل به دیپلماسی عمومی از طرف اکثر کشور‌های غربی در مقابل جمهوی اسلامی ایران و در سال های اخیر است. از همین روست که در سالهای اخیر شاهد رشد قارچ گونه امکانات اطلاع رسانی به زبان فارسی در داخل کشورهای غربی هستیم. غربی ها به خصوص امریکا و اتحادیه اروپا سعی می کنند با اتخاذ رویکردی سازماندهی شده و منسجم‌ به فعالیت علیه ایران بپردازند.

با افزایش حملات غربی های مسلح به سلاح دیپلماسی عمومی، دستگاه های ایرانی نیز فعالیت خود را برای مقابله با آماج حملات دشمنان آماده کردند که در این میان می توان به راه اندازی اتاق های فکری همچون دانشکده مطالعات جهان یا اندیشکده روابط بین الملل و ... اشاره کرد. دیپلماسی عمومی نیز همچون هر میدان نبرد دیگری، فرمانده هان و پرچمداران خود را دارد و ایران نیز از این مسئله مستثنی نیست.


سه دیپلمات دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران
         


















تهدیدات ناشی از عدم تنوع رهبران عرصه دیپلماسی عمومی
مرندی، لاریجانی و ایزدی تنها سه دیپلمات ایران در عرصه دیپلماسی عمومی هستند و اگرچه این سه نفر از نیروهای متعهد انقلاب اسلامی می باشند اما از سوی دیگر کمیت اندک افراد حاضر در عرصه دیپلماسی عمومی مخاطرات و تهدیدات مخصوص به خود را نیز علیه نظام اسلامی به همراه خواهد داشت. همانقدر که کمیت پایین حسن مدیریت متمرکز را دارد، اما در ازای آن نظام از نیروهای کمتری استفاده می کند که به معنی استعداد های کمتر، چهره های تکراری و تجربیات محدود تر است، در حقیقت عدم استفاده از هر فرد دارای پتانسیل در این عرصه به معنی عدم استفاده از یک نیروی زبده جنگی است. از این رو سعی می شود به مهمترین معایب این کمیت پایین به شکل مختصر اشاره شود:

1- عدم چرخش نخبگان
استمرار رهبری دیپلماسی عمومی در دستان یک جریان، یقیناً منجر به تداوم مدیریت در دستان گروهی خاص و به خودی خود مانع چرخش نخبگان در این سطح از مدیران می شود. و مسلم است با عدم تغییر این مدیران، افراد جدید و بدنبال آن تفکر و استرتژی های بدیع نیز به مسند ریاست نخواهند رسید و نهادهای مربوطه دچار نوعی یکنواخت زدگی و کهولت می شوند.

 
در حقیقت استمرار تمرکز بر روی این افراد موجب می شود که چهره های جدید و تفکرات جدید به میدان نیایند از سوی دیگر این افراد نیز همچون سایر خلایق پس از مدت زمانی سرگرم امور اجرایی می شوند و احتمال می رود که توانایی ذهنی و کوشش پژوهشی شان پس از مدت زمانی تحلیل برود و موجب شود که سلاح برنده نظام در عرصه دیپلماسی عمومی در اثر مرور زمان زنگ بزند و این عدم چرخش نخبگان موجب خلع سلاح نظام در میدان دیپلماسی عمومی شود.

 بالاخص این تهدید وقتی شدت می باد که با اندک توجهی در می یابیم از یک سو هر سه فرد نامبرده دارای خط فکری مشابهی هستند و از سوی دیگر در طول دوران فعالیتشان سیری مشخص را طی کرده اند و این دو عامل در کنار هم در دراز مدت موجب تکراری شدن فعالیت ها در عرصه دیپلماسی عمومی و از رونق افتادن استدلال های نظام در این عرصه می شود. با تکراری شدن استدلال ها و حتی چهره در دراز مدت، ابزارهای رسانه ای دشمنان با تکرار این افراد و استدلال هایشان و حمله به نقاط ضعف این استدلال ها، دفاعیات نظام اسلامی را در این عرصه فاقد منطق و برخواسته از عادت و سناریو از پیش تعیین شده نشان می دهند تا بدین طریق بتواند به راحتی ذهن مخاطبان و شهروندان را تسخیر نمایند.


 

2- دلزدگی مردم و مخاطبین از فعالیت های نظام در عرصه دیپلماسی عمومی
چرخش نخبگان در هر کشوری که از ساختاری مردمی برخوردار است، امری طبیعی می باشد. در یک چهارچوب کارآمد، نخبگان و برجستگان طیف ها و گروه های سیاسی در عرصه رقابت برای کسب جایگاه، با تلاش های خود سعی می کنند ضمن شرکت در رقابت ها، در اقناع افکار مسئولین و جلب حمایت و نظر تصمیم گیران و تاثیر گذاران برای کسب پیروزی نیز فعالیت کنند.

مردم و بطور کلی عوام که شناخت دقیقی بر جریان ها و حساسیت های موجود ندارند, تحت تاثیر القای روانی دشمن نظام را یک سیستم بسته و غیر قابل نقوذ در نظر می گیردند که بر پایه خودی – غیر خودی تصمیم گیری می کند. بالاخص در کشور ما که کشوری کثرت گرا و متنوع با حضور قومیت ها، نژادها، زبانها و ادیان گوناگون است، حضور تعدادی مشخص در این عرصه موجب می شود که دشمنان اینگونه به مردم مناطق مختلف کشور القاء کنند که ظرفیت های سیاسی، نگرشی، اعتقادی و روشی آنها در حوزه های سیاسی نادیده گرفته می شود و در نتیجه یک فضای سیاسی کثرت گرا با حضور سلایق و علایق سیاسی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی در دید آنها محسوس نیست.

در نهایت این مسئله باعث می شود دشمن و تسلیحاتش در دیپلماسی عمومی بتوانند این توهم را به ذهن مردم تزریق کنند که در نظام ایران، عدم شایسته سالاری در تصدی مسئولیتها، اعمال باند بازی، تبارگماری و خانواده سالاری حاکم بوده و تصدی مسئولیت ها از طرف عده ای معدود باعث سرخوردگی مردم به ویژه جوانان شده است.

 

3- محروم ساختن نظام از استراتژی "پلیس خوب،پلیس بد"
در اغلب فیلم‌های پلیسی دو بازجو به سراغ متهم می‌روند: "پلیس بد" با موضع خصمانه، اتهام زدن، رفتار تند و تهدید با متهم برخورد می‌کند و "پلیس خوب" لحنی دوستانه‌تر می‌گیرد و موضعی مشفقانه‌تر. بدین ترتیب، پلیس خوب سعی در جلب اعتماد و همکاری متهم دارد.

در حقیقت«کلانتری» جهانی، دو نوع پلیس دارد؛ پلیس خوب و پلیس بد. استراتژی مذکور همچون وقتی است که راننده ای چراغ قرمز را رد کرده و باید جریمه شود، پلیس خوب می گوید باج بده تا بخشیده شوی در غیر اینصورت پلیس بد ماشینت را متوقف می کند. در عرصه دیپلماسی عمومی نیز این استراتژی کارایی های خاص خود را دارد، نباید فراموش کرد رهبران این عرصه بنوعی (با تسامح) نقش سخنگوی حاکمیت ها را در این حوزه بازی می کنند و صحبت ها و اعلام نظرهایشان می تواند نوعی خط دهی محسوب شود.

از این رو می توان به راحتی کاربرد استراتژی پلیس خوب، پلیس بد را در این عرصه متصور دانست، بدین ترتیب یک جریان می تواند هویج های مورد نظر دولتش را مطالبه کند و از سوی دیگر با چماق دولت های مقابل را از راه های نامطلوب دولت متبوع خود دور کند.

به عبارتی ساده تر، با داشتن طیفی متنوع از سخنگویان در عرصه دیپلماسی عمومی می توان خواسته های مطلوب حاکمیت را از طریق سخنگوی مهربان، سخنگوی خشن اعلام داشت، بدون اینکه نظام خود در دید اذهان در معرض عقب نشینی نشان دهد. اما برای ایران باید گفت که متاسفانه تعداد کم این افراد و از سویی داشتن خط مشی فکری واحد باعث شده است که تهران به خوبی نتواند از این امکان بهره برداری کند.




 
در مجموع با توجه به تهدیدات ناشی از تعداد اندک و تکرر حضور در دستان یک جریان، بهتر است سعی شود از یک سو این چالش ها را مفروض دانست و از سوی دیگر اقدامات بازدارنده مربوطه را انجام داد. بهتر است از یک سو برخی متخصصین عرصه دیپلماسی عمومی را که طیف فکری متفاوتی دارند در چهارچوب رسانه های قابل کنترل به خدمت گرفت؛ بدین ترتیب با بهره گیری از طیف های فکری متفاوت در مجموعه های مربوط به پرس تی وی و امثالهم، از یک سو تنوع سازی میسر می شود و از سوی دیگر سر کلاف در دست نظام باقی می ماند. همچنین با توجه به کمیت سخنگویان مذکور بهتر است از طریق نهادهای مختلف همچون سازمان بسیج اساتید، دانشگاه ها و مراکز مطالعاتی سعی شود با تربیت نسلی وفادار و مطمئن کمیت سخنگویان نظام در عرصه دیپلماسی عمومی را افزایش داد و از سوی دیگر موجبات تخصصی تر شدن این نیروها را فراهم کرد.

گفتگوی مشرق با دانشمند هسته‌ای ایرانی‌الاصل آمریکا؛


گفتگوی مشرق با دانشمند هسته‌ای ایرانی‌الاصل آمریکا؛
به گفته دکتر نخعی، تهران 15 ﺳﺎل ﭘﯿﺶ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ھﺴﺘﻪ‌ای آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ھﺴﺘﻪ‌ای اﯾﺮان را ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ اﻣﺎ وزارت دﻓﺎع آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮد ﭼﻮن ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﯾﮕﺎﻧﻪ اھﺮم ﻓﺸﺎرش ﺑﺮ اﯾﺮان در پرونده هسته‌ای از دﺳﺖ ﺑﺮود.

گروه بین‌الملل مشرق - دکتر «بهراد نخعی» دانشمند ایرانی الاصل آمریکایی، دکترای مهندسی اتمی از دانشگاه تنسی آمریکا دارد. وی سابقه زیادی در زمینه تدریس و کار اجرایی در نیروگاه‌های هسته‌ای آمریکا داشته و هم اکنون حدود پنج سال است که بازنشسته شده و وقت خود را به فعالیت در زمینه مسائل اجتماعی و تبلیغ در خصوص استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای اختصاص داده است.

به گفته دکتر نخعی، تهران 15 ﺳﺎل ﭘﯿﺶ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ھﺴﺘﻪ‌ای آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ھﺴﺘﻪ‌ای اﯾﺮان را ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ وزارت دﻓﺎع آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮد ﭼﻮن ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﯾﮕﺎﻧﻪ اھﺮم ﻓﺸﺎرش ﺑﺮ اﯾﺮان در پرونده هسته‌ای از دﺳﺖ ﺑﺮود.

در ﺳﺎل ۱۹۹۸، در دوﻟﺖ ﮐﻠﯿﻨﺘﻮن، وزارت دﻓﺎع آمریکا ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎدن ﮔﺮوھﯽ ﻣﺘﺸﮑﻞ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ھﺴﺘﻪ‌ای ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺑﻪ اﯾﺮان ﺑﺮای ﺑﺎزرﺳﯽ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ھﺴﺘﻪ‌ای اﯾﻦ ﮐﺸﻮر را وﺗﻮ ﮐﺮد. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ بهراد نخعی داﻧﺸﻤﻨﺪ ھﺴﺘﻪ‌ای ﮐﻪ ﻗﺮار ﺑﻮد ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﯾﻦ ﺳﻔﺮ را ﺗﺮﺗﯿﺐ دھﺪ، اﯾﻦ دﻋﻮت از ﺟﺎﻧﺐ اﯾﺮان ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ دکتر نخعی، ﭘﻨﺘﺎﮔﻮن ﺑﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﯾﮏ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ داﻧﺸﻤﻨﺪ را ھﻢ ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮد در اﯾﻦ ﮔﺮوه ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎدن ھﯿﺌﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﺘﺸﮑﻞ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ھﺴﺘﻪ‌ای ﺑﻪ اﯾﺮان ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮد.

سوال: آقای نخعی شما به عنوان یک متخصص فنی مسائل هسته‌ای و به عنوان کسی که مسائل سیاسی مرتبط با مساله هسته‌ای ایران را دنبال کرده است، لطفا توضیحی از روند کلی مساله هسته‌ای ایران بفرمایید. بحث‌های زیادی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران در داخل و خارج از کشور وجود دارد که برای مثال گفته می شود کشوری که ذخایر عظیم انرژی دارد چرا به دنبال برنامه هسته‌ای است. این صحبت‌ها در حالی مطرح می‌شود که اصلا برنامه هسته‌ای ایران قبل از انقلاب و با تبلیغات خود غربی‌ها کلید خورد پس این مساله که دسترسی ایران به منابع انرژی بهانه موجهی توسط غربی‌ها برای جلوگیری و تشکیک در برنامه هسته‌ای ایران نیست و باید دلیل مشخص‌تری از این بحث‌ها برای مقابله غرب با برنامه هسته‌ای ایران وجود داشته باشد.

دکتر نخعی: در اوسط دهه 60 میلادی جمعیت ما رو به افزایش بود. مساله افزایش جمعیت مساله‌ای نبود که تنها ایران با آن مواجه باشد بلکه مساله‌ای بود که دنیا با آن مواجه بود. در سال ۱۸۵۰ جمعیت جهان از یک میلیارد نفر گذشت و بعد از گذشت صد سال این جمعیت به دو میلیارد نفر رسید این زمانی بود که برق نقش کلیدی را در زندگی مردم بازی می‌کرد.

به خاطر می آورم زمانی که ما در ایران زندگی می‌کردیم و کوچک بودیم شب‌ها چراغ نفتی روشن می‌کردیم و درس می‌خواندیم، در آن زمان مردم با چراغ نفتی غذا درست می‌کردند. با افزایش جمعیت مصرف انرزی هم شدت گرفت. از سال ۱۸۵۰ تا سال ۱۹۵۰ که صد سال طول کشید تا یک میلیارد نفر به جمعیت جهان اضافه شود ولی از سال ۱۹۵۰ تا سال ۱۹۶۲ یعنی دوازده سال یک میلیارد نفر دیگر به جمعیت جهان اضافه شد. این جمعیت در ابتدای سال دو هزار هفت میلیارد و در حال حاظر به چیزی حدود هشت میلیارد نفر رسید. با افزایش جمعیت و مدرن شدن زندگی در جهان برق از یک کالای لوکس به یکی از نیازهای اولیه انسان تبدیل شد. چند سال پیش که در نیویورک برق‌ها قطع شد مردم بیرون خیابان‌ها مانده بودند چون حتی قفل خیلی از خانه‌ها برقی بود و مردم حتی وارد خانه خودشان بشوند تازه اگر حتی می توانستند وارد خانه بشوند اگر می‌خواستند از آب استفاده کنند این آب را می بایست پمپ‌های برقی به طبقات مختلف منتقل می کردند.

سوخت‌های فسیلی در دنیا دیگر به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیاز مردم باشد و مضاف بر آن به شدت موجب آلودگی محیط زیست می شود.

در دنیا دو نوع منبع انرژی وجود دارد نوع اول منابع انرژی نرم مانند انرژی خورشیدی و انرژی باد است و منبع انرژی دیگر منبع انرژی سخت مانند سوخت‌های فسیلی و انرژی هسته‌ای است.

آمریکا اولین حامی غنی‌سازی در ایران بود

زمانی که برنامه هسته‌ای ایران در حال شکل‌گیری بود هدف این بود که حدود 20 هزار مگاوات از انرژی مورد نیاز کشور توسط انرژی هسته‌ای تأمین شود. در آن زمان تنها درآمد ما از محل فروش نفت بود و اگر قرار بود که نفت به مصرف داخلی برسد دیگر امکان کسب درآمد و سرمایه‌گذاری آن از بین می‌رفت. با توجه به وجود معادن اورانیوم در ایران گزینه انرژی هسته‌ای گزینه مناسبی برای تامین نیاز صنعت کشور به نظر می‌رسید. آمریکایی‌ها علاوه بر تشویق زیادی که در خصوص ایجاد برنامه هسته‌ای در ایران می‌کردند به شدت از غنی سازی اورانیوم در ایران حمایت می‌کردند تا بتوانند با استفاده از غنی‌سازی صورت گرفته در ایران مشتری‌هایی را در جهان برای اورانیوم غنی شده در ایران پیدا کنند و آن را به دنیا بفروشند.

در آن زمان به دلیل مسائل سیاسی که وجود داشت آمریکا امکان این را نداشت که خود غنی‌سازی کند و اورانیوم غنی‌شده را به کشورهای دیگر بفروشد به همین خاطر به دنبال این بود که بتواند این غنی‌سازی را در ایران انجام دهد و از طریق ایران آن را به کشورهای دیگر دنیا بفروشند. در آن زمان رییس مرکز مطالعات اتمی آمریکا که خانمی به نام "دیکسی لیری" بود به ایران سفر کرد تا بتوانند با فروش رآکتور اتمی به ایران، امکان غنی‌سازی را بررسی بکنند.

چهار دیدگاه درباره برنامه هسته‌ای پس از انقلاب/ایران برنامه غنی‌سازی مخفی نداشته است

بعد از آن انقلاب چهار دیدگاه در خصوص برنامه هسته‌ای وجود داشت. یک گروه معتقد بود که به هیچ وجه ایران نیازی به برنامه هسته‌ای ندارد. گروه دیگر اعلام می کرد که باید برنامه هسته‌ای داشته باشیم ولی این برنامه نباید هیچ جنبه نظامی داشته باشد. گروه سوم معتقد بود که ماباید برنامه کاملاً صلح‌آمیز داشته باشیم ولی باید تحقیقات در خصوص برنامه تسلیحاتی هسته‌ای داشته باشیم که در صورت نیاز به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای حرکت کنیم یعنی آن توانایی که در حال حاضر ۴۵ کشور در دنیا دارند و گروه آخر هم که به‌شدت کم‌تعداد بود می‌گفتند چون بقیه کشورها سلاح هسته‌ای دارند ما هم باید داشته باشیم که این گروه واقعا اهمیت چندانی نداشتد.

با این تفاسیر، ایران بعد از انقلاب تصمیم گرفت که اقدامات لازم را برای آغاز به‌کار رآکتورش انجام بدهد به خصوص رآکتور هایی که ایران به شرکت زیمنس آلمان به قیمت ۸۵۰ میلیون دلار سفارش داده بود و پول آن را پیش پرداخت کرده بود. ایران تماس گرفت برای ادامه پروژه. نمایندگان شرکت زیمنس به ایران آمدند ولی آمریکایی‌ها در زمان ریگان فشار آوردند و آنها را از ادامه همکاری با ایران منصرف کردند. در آن زمان ایران تصمیم گرفت با همکاری آژانس بین المللی انرژی اتمی تحقیقاتی را در زمینه غنی‌سازی آغاز کند ولی این بار هم آمریکایی‌ها بر خلاف مقرارت، آژانس را از ادامه همکاری با ایران منصرف کردند.

این ادعا که گفته می‌شود برنامه غنی‌سازی ایران مخفیانه بوده، نادرست است. اگر این ادعا درست بود پس چطور آمریکایی‌ها در زمان ریگان به سازمان انرژی اتمی برای عدم همکاری با ایران در زمینه غنی‌سازی فشار آوردند؟ به این دلیل که برنامه غنی‌سازی ایران آشکار بود و آمریکایی‌ها هم از آن اطلاع داشتند.

برنامه هسته‌ای ایران پس از فراز و نشیب‌های زیاد ادامه یافت و ایران با روس‌ها برای اتمام پروژه رآکتور اتمی بوشهر به توافق رسیدند و براساس توافقات صورت گرفته قرار بود که سوخت اول و دوم رآکتور بوشهر را روس‌ها تأمین کنند و پس از سپری‌شدن دوره ۲۴ ماهه مصرف سوخت در نیروگاه، روس‌ها سوخت را پس بگیرند و به کشورشان بازگردانند و سوخت جدید به ایران بدهند.

برنامه هسته‌ای ایران تا زمان دور اول ریاست جمهوری "بیل کلینتون" ادامه پیدا کرد و در این زمان بود که فشار بر ایران شروع به افزایش کرد آمریکایی‌ها اعلام کردند که باید ایران برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند. این مسأله در زمانی بود که ایران در خصوص برنامه هسته‌ای اقدامات ابتدایی را انجام داده بود ولی هنوز تحقیقات دقیقی در این خصوص صورت نگرفته بود. طی این زمان به ایران فشار می آوردند که ایران نباید برنامه هسته‌ای داشته باشد و از طرف دیگر داشنمندان ایرانی رفته‌رفته براساس قوانین بین‌المللی دست آوردهای خود را در این زمینه افزایش می‌دادند.

خیال آمریکا با تخریب تأسیسات هسته‌ای ایران هم راحت نمی‌شود/ مشکل دانش هسته‌ای ایران است

اگر واقعاً خواست غربی‌ها جلوگیری از برنامه هسته‌ای ایران بود نفت ایران را تحریم نمی کردند و برعکس تحریم‌ها را برمی‌داشتند و انگیزه ایران را برای پیگیری برنامه هسته‌ای کم می‌کردند. شما می‌دانید که در زمان ریگان نفت ما را تحریم کردند و الان 30 و خرده‌ای سال است که با محرومیت نفتی مواجه هستیم. اگر واقعاً مشکل آن‌ها عدم دستیابی ما به برنامه هسته‌ای بود به هر شکلی می‌توانستند تحریم‌های نفتی را بردارند که ما نیازی به برنامه هسته‌ای نداشته باشیم، ولی این کار را نکردند. آنها می‌خواستند که ما نه بتوانیم نفت‌مان را بفروشیم و نه این برنامه هسته‌ای را داشته باشیم. پس مطالبات و رفتار آنها در قبال ایران صادقانه نبود.

خیال آمریکایی‌ها با متوقف‌شدن و یا حتی تخریب تأسیسات هسته‌ای ما راحت نمی‌شود. مسأله نانوایی نیست که مثلا اگرتنورشان را خراب کنند بگویند خیالشان راحت شود. مشکل آنها این است که کسانی درایران هستند که دارای دانش هسته‌ای هستند و باز هم ممکن است برنامه هسته‌ای ایران را آغاز کنند. اگر برنامه هسته‌ای ایران تعطیل شود بهانه دیگری پیدا می‌کنند. اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند برخلاف منافع بین المللی و کشورهای دیگر عمل کرده است و حقی را نه تنها از مردم ایران بلکه از مردم دنیا گرفته است.

سخنان نتانیاهو ارزش خواندن و شنیدن ندارد

سوال: فکر می‌کنید که غرب با وجود اطلاع از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران چگونه افکارعمومی را در کشورهای خود علیه برنامه هسته‌ای ایران سوق می دهد؟ و اینکه نتانیاهو مکرر اعلام می کند که برای مثال ایران طی چند ماه آینده به بمب هسته‌ای دست پیدا می کند بر چه اساسی است؟

دکتر نخعی: در خصوص اظهارات نخست وزیر اسراییل باید بگویم که نتانیاهو دارای ذره‌ای اعتبار نیست که آنچه که می‌گوید را حتی خواند یا حتی شنید. در نتیجه ایشان دهانش را که باز کند آنچه که می گوید مردود است و غیرقابل قبول است و اینکه به هر چه ایشان میگوید نه باید خواند و نه باید نگاه کرد. ذره‌ای اعتبار در گفتار و عملش وجود ندارد.

غرب با توجه به عدم اطلاع مردم از مراحل مختلف برنامه هسته‌ای ایران، سعی می کند که مردم را از برنامه هسته‌ای ایران بترساند و یکی از مواردی که اخیرا به آن متوسل شده‌اند آب سنگین اراک است.

ایران تا 6 ماه پیش‌ از راه‌اندازی راکتور آب سنگین اراک، الزامی به اعلام آن ندارد

مرکز آب سنگین ما هنوز در مراحل اولیه است و هیچ نوع مواد اتمی درآن وارد نشده درنتیجه تحت نظارت سازمان انرژی اتمی نیازی نیست قرار بگیرد. طبق قوانین و مقررات سازمان انرژی اتمی که ما امضا کردیم و به آن پایبند هستیم، ما۶ماه قبل ازاینکه مواد اتمی به یک ساختمان و یک تاسیسات وارد کنیم موظفیم به سازمان انرژی اتمی اطلاع بدهیم و قبل از آن هیچ احتیاجی نداریم که آن را اعلام کنیم. ما مراکز پاستوریزه شیر هم داریم اجباری نداریم که آنها را هم به سازمان آژانس انرژی اتمی اطلاع بدهیم.

نمایی از مرکز آب سنگین اراک

بسیاری از ایزوتوپ‌هایی که برای شیمی درمانی استفاده می‌شود در راکتورهای تحقیقاتی تولید می‌شود همان راکتورهایی که برخلاف مقررات سازمان آژانس بین المللی و مقررات بهداشتی بین المللی سوختش را در سال ۲۰۰۸ به ایران ندادند با اینکه هیچ جنبه غیرطبی نداشت و می‌دانستند در ایران ما مریض‌هایی داریم که مبتلا به سرطان هستند و احتیاج به این ایزوتوپ‌ها دارند و بعضی از این ایزوتوپ‌ها بیش از ۲۰ روز دوام نمیاورند و باید به آنها برسد، با نهایت شقاوت حاضر نشدند که سوخت این راکتور رابه ما بدهند و ما مجبور شدیم که خودمان بسازیم.

این اقدام غرب اول درسی که به ما داد این بود که ما باید احترام به دیگران بگذاریم ولی به هیچ کس نباید برای نیازهای اصلی کشورمان اعتماد کنیم. اگر خودمان نتوانیم آن را تولید کنیم هیچ انتظاری نباید داشته باشیم که دیگران به ما بدهند از این شاهد بهتری شما نمیتوانید پیدا بکنید برای این گفتار من. ما خودمان به این دانش دست پیدا کردیم.

طبق بند ۴ معاهده منع سلاح‌های اتمی ما حق داریم که بازتولید هم داشته باشیم برای اینکه بند چهار می گوید که از تمام مزایای استفاده و تولید و تجهیزات صلح‌جویانه اتمی ما می‌توانیم بهره‌برداری کنیم برای همین چه غنی‌سازی و چه بازتولید یعنی سوخت اتمی که دوره اش در راکتور تمام شده است این حق را داریم که این سوخت را باز تولید کنیم که این مساله هم جزو تولید و تحقیقات محسوب میشود.

سوسیالیست‌ها در فرانسه همکاری تنگاتنگی با صهیونیست‌ها دارند/اسرائیل با کمک فرانسه هسته‌ای شد/مواضع فرانسه حاکی از جیب خالی آن‌هاست

سوال: با وجود اینکه در دولت جدید و تیم مذاکره کننده جدید با حسن‌نیت برای مذاکرات اعلام آمادگی کردند ولی آمریکایی‌ها و در کل غربی‌ها با پیش‌شرط گذاشتن و مانع‌تراشی مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات می‌شوند. برای مثال همه جهان شاهد بود که در مذاکرات ژنو‌2 زمانی که همه در مذاکرات به توافق رسیده بودند این فرانسوی‌ها بودند که مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات شدند و از این بدتر این بود که زمانی که وزرای کشورهای غربی ۵+۱ به کشورهایشان برگشتند به اتفاق اعلام کردند که دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران بوده و مواضع مشترکی را با ایران دنبال می‌کنند. در صورتی که حقیقت امر واقعا غیر از این بود. ایران با این وجود چگونه می تواند به غربی‌ها اعتماد کند؟

دکتر نخعی: از زمان اشغال فلسطین توسط اسراییلی‌ها، چپ‌ها در فرانسه همکاری تنگاتنگی با صهیونیست‌ها داشتند و به محض اینکه فرانسه به دانش هسته‌ای دست پیدا کرد تلاش کرد که اسرائیل به سلاح‌های هسته‌ای دست پیدا کند. بنابراین سلاح هسته‌ای اسرائیل فرزند چپ‌ها و سوسیالیست‌ها در فرانسه است و الان هم که سوسیالیست‌ها به قدرت رسیدند با همان کیفیت به اسرائیلی‌ها خدمات می دهند.

از طرف دیگر فرانسه که خود را از بازار ایران محروم می‌بیند برای جبران باید توجه کشورهای عربی را جلب کنند تا از این طریق بتوانند بازارهای آنها را تسخیر کنند. مخالفت سرسختانه با ایران علاوه بر صهیونیست‌ها کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را نیز طرفدار فرانسه خواهد کرد. اظهارات مقامات فرانسه براساس حقیقت و صداقت نیست بلکه براساس جیب خالی‌شان است و حالا که در شرایط سخت اقتصادی هستند این سیاست را دنبال می کنند برای همین فرانسه را در اینجا اصلا نباید به حساب آورد. رفتار وزیرخارجه فرانسه به یک «زن خراب» شبیه‌تر است تا یک سیاستمدار. ولی آمریکا به نظر می رسد بالاخره به این نتیجه رسیده است که کشوری که می‌تواند با کمک او در خاورمیانه باقی بماند ایران است و برای همین مشتاق به نتیجه رسیدن مساله هسته‌ای ایران است.

فرانسه در ژنو شروع به مخالفت کرد. مواضعی را مطرح کرد که اسرائیلی‌ها می‌خواستند و فرانسوی‌ها تلاش کردند تا از این فرصت برای نزدیک کردن بیشتر خود به گروه‌های فشار در آمریکا و برخی سران کشورهای عربی استفاده کنند. فرانسوی‌ها در دقایق آخر تلاش کردند که مواضع صهیونیست‌ها را در مذاکرات اعمال کنند و ایران را وادار به امضای آن کنند ولی ایران اعلام کرد که این چیزی نیست که ما بر سر آن مذاکره کرده بودیم.

سوال: تعریف شما از آمریکا چیست؟ آیا مقصود شما از آمریکا دولت آمریکا است؟

مقصود من دولت آمریکا است و تفاوت‌های زیادی میان دولت و کنگره وجود دارد. در حال حاضر دولت آمریکا منافع خود را در این می‌بیند که با ایران کنار بیاید و به توافق برسد.

شکست تلاش آمریکا برای گنجاندن تبصره در ان‌پی‌تی برای جلوگیری از غنی‌سازی در ایران

سوال: ماقبلا شاهد این بودیم که دولت آمریکا اشتیاق زیادی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات نداشت و در واقع مذاکره را برای مذاکره می‌خواست. چه اتفاقی افتاده است که الان منافع آمریکا در به نتیجه رسیدن مذاکرات تامین می شود؟

آمریکایی‌ها در زمان بوش پسر اقدامات زیادی کردند و سعی کردند با رشوه دادن به کشورهایی مانند روسیه و چین با تحریم علیه ایران موافقت کنند آمریکایی‌ها به دنبال یک چیز بودند و آن افزودن تبصره‌ای به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بود که کشورهایی که داری غنی‌سازی نیستند دیگر اجازه غنی‌سازی پیدا نکنند.

قرار بود در ۱۴ آوریل ۲۰۰۶ در سازمان ملل در این خصوص تصمیم‌گیری بشود ولی درست روز ۱۱ آوریل همان سال که مصادف با سالگرد قطع روابط آمریکا با ایران و روزی که پرتغال‌ها از جزیره قشم اخراج شدند بود، ایران اعلام کرد که ما غنی‌سازی کردیم و وقتی مشخص شد که ایران توانسته است که غنی‌سازی کند آن جلسه که قرار بود در سازمان ملل برگزار شود لغو شد. برای اینکه دیگر نمی‌توانست بگوی که مثلا اگر کشوری که یه‌کم غنی‌سازی کرد شامل این قانون بشود.

سوال: آقای نخعی شما یکی از دانشمندان هسته‌ای آمریکا هستید. آیا تا به حال شده است که ایرانی بودن خود را مخفی کنید؟

من اگر هزار دفعه دیگر هم به دنیا بیایم دلم میخواهد ایرانی به دنیا بیام. من ایرانی هستم و افتخار هم می‌کنم و همیشه باید سربلند باشیم ما. 

(گفتگو از: مصطفی افضل زاده)

چرا مسیحیان امام حسین را دوست دارند؟


حق چنان در من ِ مسیحی جوشید که از شدت محبتش مرا شیعه علی خواندند. ای آسمان گواه باش و ای زمین شهادت بده که من علی را دوست دارم.
به گزارش ویژه نامه حسینیه مشرق به نقل از فارس، «پدر، پسر، روح‌القدس» عنوان کتابی است از حجت‌الاسلام و المسلمین زائری. این روحانی ِ پژوهشگر در کتاب «پدر، پسر، روح‌القدس» -که به نوعی ماحصل زندگی او در کشور لبنان و در بین مسیحیان این منطقه است- به مقوله تجلی عشق علوی و شور حسینی در آثار نویسندگان،‌ اندیشمندان و شاعران مسیحی پرداخته است. در ادامه بخش‌هایی از مطالب و آثاری که نویسندگان مسیحی در رثای سید و سالار شهیدان تالیف کرده‌اند را می‌خوانیم:

ای سرور شهادت، شعر چه ارزشی دارد اگر حامل پیام ارزش‌ها نباشد، اینگونه یاد و نام تو نه تنها فخر قهرمانان است بلکه ای حسین، تو در خاطر خدای جای داری... و ای کربلا خاک تو معطر به خون پاکی آبیاری شد که با عزت و شرافت کودکانی از آن می‌رویند که در فلسطین مقاوم هست که با هر متجاوز به حق می‌ستیزد. فروغ پیروزی میان قطرات اشک در چشم این کودکان می‌درخشد.

آفرین بر تو یا حسین، اینان کودکان و نوادگان تواند که در ایستادگی و قیامشان جاودانه شده‌ای. پیامت در جگرهایشان حک شده است.

در تو می‌نگرم که میان میدان ایستاد‌ه‌ای؛ چون قهرمانی که از بهشت آمده و فراتر از انسان‌ها همه با شر و نادرستی می‌ستیزد. چونان شیر ایستادی و چون گرگان گرسنه و شغالان گردت را گرفتند. آفرین بر مرگی که عظمت دین را در خود دارد. آنان دغدغه‌ای جز سلب خلافت نداشتند اما تو نگران دین بودی. در یک دست شمشیر داشتی و در یک دست قرآن. در تمام روزگار نام تو رمز ایثار و شهادت شد و نام آنان رمز کفر.  و ای حسین، امروز یاد تو در دل‌هایمان چون آیات الهی جاودانه است.

جرج زکی الحاج – شاعر و نویسنده مسیحی و استاد دانشگاه / قصیدة‌الحسین؛ ص 22

حق چنان در من ِ مسیحی جوشید که از شدت محبتش مرا شیعه علی خواندند. ای آسمان گواه باش و ای زمین شهادت بده که من علی را دوست دارم.

آن چنان گریستم که بالشم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک ناله‌ها مویه کرد. من ِ مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از از افق چشمانم تابید و درخشید. هرگز حال آنکه از دور بر روی هیزم می‌سوزد یکسان نیست. نه فرزدق زین العابدین چون من گفته: «و درد و داغی که من می‌کشم و می‌سوزم دریافت و نه متنبّی به شیوه من سروده شد».

پولس سلامه – حقوقدان، شاعر و نویسنده صاحب‌نام مسیحی / مآثر، ص 308

در زندگی بشر روزهای اندکی هستند که تمام تاریخ را یکجا مجسم می‌کنند و عاشورا یکی از آن روزهاست. آنچه عاشورا مجسم می‌کند فقط تاریخ شیعه نیست. بلکه تاریخ شهیدان و تاریخ شهادت است که باعث می‌شود یادش در جان‌ها عمق و امتداد یابد و هر انسانی آگاهانه با آن همدلی کند. ایمان حسین و وفاداری اصحابش و قیام آنان بر علیه ظلم و سخاوتمندی و جانبازی اهل بیت ارزش‌هایی هستند که در کربلا مجسم شده‌اند و مصیبت کربلا از مرزهای زمان و مکان گذشت و بر آستانه ارزش‌های انسانی نشست و الگو و نمونه‌ای شکوهمند شد -‌نه تنها برای شیعیان بلکه برای همه مردم-‌ تا سال به سال از آن درس بیاموزند و الهام بگیرند.

ادمون رزق - ادیب و حقوقدان برجسته‌ی مسیحی و نماینده سابق و وزیر در سه دولت لبنانی / مشارکة فی‌الاسلام، ص 30

اما صرف‌نظر از این اظهار نظرها، نویسنده‌های مسیحی دیگری هم در رثای سید و سالار شهیدان به تالیف آثار ادبی مستقلی پرداخته‌اند. به عنوان مثال پولس سلامه یکی از شاعرانی است که منظومه‌ای با عنوان «حماسه غدیر» سروده است و البته این منظومه او را در جهان اسلام و تشیقع به عنوان شاعری تاثیرگذار تبدیل کرد. او قصاید و غزلیات فراوانی در رثای اهل بیت و به خصوص امام حسین دارد.

یکی از اشعار این شاعر مسیحی، مجموعه‌ای است که ترتیب تالیف آن، به ترتیب جلسات عزاداری رایج در شب‌های دهه اول محرم است. شاعر، هر شعر را در این منظومه برای یکی از شهدا کربلا آورده است و هر شب، متناسب با عزاداری‌های رایج در فرهنگ عزاداری شیعیان، به یکی از اصحاب خاص امام حسین پرداخته است.

سلامه در شعری که برای برای روز پنجم محرم و در وصف عبدالله بن حسن آورده است نوشته:

از یاران حسین جز پسری خرد باقی نمانده بود که از خیمه زنان و کودکان گریخت و آمد تا خود را فدای عمویش کند. زینب سعی کرد تا جلوی او را بگیرد اما نتوانست. حسین فریاد زد: او را مانع شو ولی فایده‌ای نداشت. گفت من در سایه عمویم خواهم مرد زیرا زندگی بدون عمو برایم ارزش ندارد. در این هنگام بجر بن کعب شمشیری بر حسین فرود آورد و کودک برای حمایت او دست خود را جلوی ضربه شمشیر گرفت و تیغ دستش را قطع کرد. کودک از درد فریاد برآورد و مادرش را صدا زد و دیگر هیچ نگفت.

این شاعر و ادیب مسیحی در دهمین شعر این منظومه که اختصاص به امام حسین دارد نیز، می‌نویسد:

«شمر فریاد زد: بشتابید و او را بکشید. زرعة بن شریک از پست ترین ناپاکان شمشیر بر آورد و بر شانه و گردن حسین زد و شاخه‌ای بزرگ از باغستان کرامت را افکند. قامت بلند حسین بی تاب شد و بر زمین افتاد. شمر شتافت تا سر از بدن او جدا کند و ای کاش دستانش خشک می‌شد. شمر سر مبارک پسر پیامبر را برید و نور آن خورشید درخشان را خاموش ساخت. لباس‌های تن او را غارت کردند و آنگاه با اسب‌ها بر جنازه‌ی پاک او تاختند.»

شما می‌توانید برای خریدن این کتاب در هرکجای کشور بدون پرداخت هزینه‌ی پستی با مرکز پخش خیزش نو به شماره تلفن 02166977580 تماس حاصل کنید یا این کتاب را از کتابفروشی‌های سراسر کشور تهیه کنید.

دیپلمات های رسانه ای ایران در جهان عرب +عکس


می توان از شاخص ترین سخنگویان جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی عمومی و تعامل با جهان عرب، به چهره هایی نظیر دکتر سید محمد صادق الحسینی، دکتر مسعود اسدالهی، دکتر سیدهادی سید افقهی، حسین رویوران و سید امیر موسوی اشاره نمود.
گروه جنگ نرم مشرق- در گزارش پیشین مشرق به معرفی دیپلماتهای رسانه ای ایران در جهان انگلیسی زبان پرداخته شد. همانگونه که پیشتر اشاره شد.

در مورد تحولات بحرین، رسانه های ایران با شکستن سانسور خبری بهترین عمل کرد را از خود نشان دادند، به طوری شبکه بی بی سی عربی در وب سایت خود دیپلماسی عمومی ایران در بحرین را اینگونه توصیف کرد: «باید گفت در کنار چادرهای برافراشته شده توسط معترضان بحرینی، خیمه‌های جدیدی نیز توسط شبکه‌های ماهواره‌ای افکنده شده بود، شبکه‌ی العالم در بازتاب تحولات و ناآرامی‌های بحرین در میدان اللولو، نقش به سزایی ایفاء می نماید و همچنین نقش موثری در جلب توجه مخاطبین نسبت به شبکه‌های رقیب خود داشت، تا جایی که دیده می‌شد تظاهرکنندگان پلاکاردهایی را در انتقاد از عملکرد شبکه الجزیره در انعکاس رویدادهای بحرین در دست داشتند.»

یکی از مهم ترین امتیازت ایران در عرصه اعمال دیپلماسی عمومی، لبنان است؛ کشوری که رابطه تاریخی دراز مدت ایران با آن موجب شده تا حافظه تاریخی مثبتی از ایرانیان در بین افکار عمومی لبنان برجای گذاشته شود، بالاخص در حالی که سایر رقبای ایران، نظیر فرانسه با تاریخ استعماری و همچنین آمریکا با سابقه دخالت در امور داخلی لبنان، هرگز این چنین حسن و امتیازی ندارند. ایران، موفق شده است با ایجاد مقاوت حزب الله و حمایت تمام قد از این جنبش، این نهضت را تبدیل به قوی ترین و محبوب ترین بازیگر سیاسی لبنان بکند و جایگاه مطلوبی در اذهان عموم لبنانی ها برای آن ایجاد کند.

در مجموع رسانه های ایران در کنار مردم کشورهای عربی در قیام آنان علیه دولت های استبدادی با وجود عدم اشتراک نژادی تمام قد از هویت عربی و اسلامی آنان دفاع کردند. با توجه به نقش آفرینی شبکه های ایرانی در مصر می توان اینگونه قضاوت کرد که عملکرد آنها در حوزه جهان عرب به مرحله پختگی نزدیک می شود.

رسانه های ایران با بی طرفی هوشمندانه آرای مخالفان سیاست‌های ایران و موافقان و مخالفان کشورهای عرب را بازتاب داده اند. اوج هوشمندی شبکه های ایرانی را می توان در این مسئله دید که رسانه ها به مسائل مورد اختلاف میان ایرانیان و شیعیان با اعراب و سنی ها نمی‌پردازند و بر هم زیستی در کنار یکدیگر و پذیرش اشتراکات مذهبی، جغرافیایی و تاریخی و سرنوشت مشترک تأکید دارند.


 دیپلمات های رسانه ای ایران در جهان عرب

سخنگویان و پرچم داران عرصه دیپلماسی عمومی به عنوان هادیان سایر نهادهای دیپلماتیک و عوامل ارتباط دولت ها با ملت های هدف در خط مقدم نبرد عرصه دیپلماسی عمومی قرار دارند. جمهوری اسلامی ایران نیز نیازمند این است تا از چهره های متعددی که در این حوزه دارد به خوبی جهت پیشبرد اهداف و تامین منافع اسلام انقلابی استفاده کند.


به عبارتی دیگر مجاورت و ریشه های فرهنگی- دینی مشترک بین ایران اسلامی و جوامع عرب باعث شده تا تعداد زیادی از ایرانیان به ادبیات و تحولات جهان عرب علاقمند بوده و در این زمینه به مطالعه و ارائه نظرات و تحلیل های خود گرچه با وجود تفاوت های فراوان بپردازند. این تکثر و تنوع فرصت مناسبی را برای جمهوری اسلامی به منظور جذب طیف های مختلف مردم عرب زبان با گرایشات سیاسی- فکری متفاوت فراهم کرده است، فرصتی که متأسفانه به خوبی مورد استفاده قرار نمی گیرد.


آشنایی با برخی از دیپلمات های رسانه ای

گرچه در سخنگویان دیپلماسی عمومی عربی، تنوع زیادی وجود دارد، اما می توان از شاخص ترین سخنگویان جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی عمومی و تعامل با جهان عرب، به چهره هایی نظیر دکتر سید محمد صادق الحسینی، دکتر مسعود اسدالهی، دکتر سیدهادی سید افقهی، حسین رویوران و سید امیر موسوی اشاره نمود.

همانگونه که اشاره شد، جمع سخنگویان عربی دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران، بسیار گسترده و به قطع به یقین فرای پنج شخصیت فوق الذکر می باشد؛ اما در مجموع باید متذکر شد که نباید از این نکته به راحتی گذشت که در عرصه دیپلماسی عمومی منطقه ای و بالاخص با توجه به تحولات روز افزون خاورمیانه، دیپلماسی ایران بایستی بیش از گذشته به سمت مدیریت رقابت دیپلماتیک و هم سو سازی نهادهای دیپلماسی رسمی و عمومی قدم بردارد.

جمهوری اسلامی بایستی سعی نماید از طریق توسعه روز افزون دیپلماسی عمومی اش به مدیریت افکار عمومی رقبای سنتی عربی خود نظیر امارات متحده، عربستان سعودی، و رقبای نوظهوری چون قطر و ترکیه که در محاسبات منطقه ای تقابل منفعت و مصلحت آشکاری دارند، قدم بردارد.


ایران به راحتی می تواند با اتخاذ یک دیپلماسی عمومی هوشمند و تهاجمی و مدیریت تعامل و تبادل هم سو و همچنین گسترش روابط اقتصادی و سیاسی خود به خاطر افزایش بستر های اعمال نفوذ، به افزایش نقش آفرینی با به کار گرفتن چاشنی دیپلماسی عمومی بپردازد. از آنجا که جهان عرب دارای تنوع فکری، سیاسی- عقیدتی گسترده است، بنابراین برای جذب مخاطب حداکثری ضروری است از یک دست کردن و یک جناح کردن سخنگویان ایران در این عرصه پرهیز کرد و سعی نمود تا طیف متنوع و وسیعی را با لحاظ احراز وفاداری آنان به اسلام و نظام به کار گرفت.

بر این اساس شاید بتوان ضعف های جمهوری اسلامی برای تعامل با مردم سایر مذاهب و ملیت های جهان را قبول کرد، چرا که طبیعتاً افراد مسلط به زبان انگلیسی و شگردهای عملیات روانی که به انقلاب اسلامی وفادار بوده و مجال حضور در رسانه های غربی را به علت تفوق رسانه ای نظام سلطه به دست می آورند، کم هستند.

اما نداشتن دیپلماسی عمومی قوی، منحصر به فرد، پیشتاز، پویا، جنبش آفرین و تهاجمی در تعامل با مردم عرب زبان منطقه و سایر مسلمانان اصلاً قابل قبول نیست، آن هم هنگامی که عربی بودن کلام الله، تبادلات تاریخی و درازمدت ایرانیان و اعراب، تعداد زیاد کارشناسان و متخصصان علوم سیاسی آشنا به زبان عربی، تعداد زیاد فارغ التحصیلان دانشگاهی ادبیات و زبان عربی، طلاب و حوزویان، ظرفیت های عظیم فضای مجازی و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری شبکه های صوتی و تصویری در نظر گرفته می شود.


پتانسیل فوق العاده ی جمهوری اسلامی برای تعامل با مسلمانان منطقه و جهان چون کوه یخی است که تا کنون تنها قله آن به سبب تلاش برخی شبکه ها، کارشناسان علوم سیاسی و وبلاگ ها و سایت ها بیرون زده است.

در زمانی که دستگاه دیپلماسی رسمی کشور توجه خود را به شبکه اجتماعی فیس بوک و تعامل با ایرانیان داخل و خارج معطوف کرده است، رسانه  ملی و سایت ها و خبرگزاری ها در کنار افراد متعهد و اندیشمند می توانند خلاء های موجود در این عرصه را پوشش دهند. برای نمونه برخی از کارشناسان نام برده در فضای مجازی به فعالیت پرداخته و برای خود وبلاگ دارند، در حالی که می توانند با حضور در شبکه های اجتماعی مطالب را به صورت خلاصه، موجز، بنیادی و فشرده برای مخاطبان عام و خاص خود در جهان عرب مطرح کنند، در حالی که وبلاگ های فارسی زبان آنها تنها نیاز علاقمندان علوم سیاسی در داخل کشور را برطرف می کند.


همچنین مزیت پیام های فشرده در برابر مقاله های سنگین و تخصصی این است که به راحتی در شبکه های اجتماعی و در کل فضای مجازی پخش شده و می توانند موجی از تغییرات را در مخاطبان ایجاد کنند. از طرف دیگر بسیاری از سایت ها و خبرگزاری های داخلی از نسخه های عربی، انگلیسی، اردو، پشتو بی بهره اند، در حالی که راه اندازی این بخش ها و قرار دادن معدودی از مطالب کارشناسانه و تخصصی در آنها به هزینه و زمان زیادی نیاز ندارد. در این صورت با همکاری کارشناسان و ترتیب دادن مصاحبه ها و یادداشت های کوتاه و موثر که قابلیت جذب مخاطبان عام به ویژه جوانان و حتی نوجوانان را دارند، می توان اثرگذاری مناسبی را در عرصه دیپلماسی عمومی رقم زد.

البته دستگاه دیپلماسی رسمی کشور نیز می تواند چنانچه مایل باشد با استفاده از کارشناسان و متخصصان متعهد به انقلاب و وفادار به آرمان های اسلام انقلابی و نه اسلام سازش کار که موجود بوده و کم تعداد نیستند، بر افکار عمومی جهان عرب تأثیرگذاشته و از این طریق بسیاری از مشکلات خود در حوزه سیاست خارجی و سیاست بین الملل را به آسانی و با کمترین هزینه برطرف نماید، مشکلاتی که دیپلماسی عمومی کشورهای غربی و برخی رژیم های دست نشانده ی عربی با اقناع افکار عمومی مردم منطقه برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.

به علاوه با توجه با آنکه در پاره ای از سطوح جهان عرب در اثر عملیات رسانه ای روانی دولت های رقیب نوعی دید فرقه گرا و قومیت گرایانه نسبت به ایران شکل گرفته است، از این رو می توان با تربیت هر چه بیشتر سخنگویان عرب زبان و سنی مذهب، این تصویر را زدود و در جهت وحدت شیعه و سنی حرکت کرد.


داستان مسلمان شدن بانوی مسیحی


داستان مسلمان شدن بانوی مسیحی


http://s4.picofile.com/file/7862765264/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C_%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C.jpg

ایوت بالداچینو کارشناس ارشد حقوق از دانشگاه سیدنی است که ۱۲ سال پیش، پس از جدایی از مذهب کاتولیک مسلمان شده است، بنا به گفته خود او ۶ سال سنی بوده است ولی اکنون ۶ سال است که به آیین شیعه گرویده است. او همچنین پس از این تشرف نام خود را به ثریا تغییر داده است. [...]

او در مورد علت مسلمان شدنش اینطور می گوید که:

در حقیقت سفر من از کودکی آغاز شد چرا که همواره در درون خودم به یک خدای واحد معتقد بودم. دو سؤال اساسی همواره زندگی مرا تحت‌الشعاع خویش قرار می‌داد، اول اینکه من از کجا آمده‌ام و دوم آنکه سرنوشت من چه خواهد بود. با اینکه از دوران کودکی در درون خودم به خدای واحد اعتقاد داشتم اما در آیین مسیحیت به وضوح از خدای پدر، خدای پسر و روح‌القدس سخن گفته می‌شد و این سه خدایی برای من قابل قبول نبود.

وی وجود تناقضات و عدم هماهنگی میان باورهای مسیحی را یکی دیگر از مشکلات مذهبی خویش در دوران نوجوانی و جوانی خواند و افزود: با اینکه یک کودک بودم و پدر و مادرم برای کنجکاوی‌های کودکانه‌ام پاسخ‌های فراوانی به من می‌دادند اما هیچ‌گاه هیچ‌یک از پاسخ‌هایشان برای من قانع‌کننده نبود.

این مستبصر استرالیایی داستان مسلمان شدن خویش را از آنجا آغاز کرد که برای دیدن مادر خویش به مصر سفر کرده بود. وی در توصیف مردم مسلمان کشور مصر گفت: مسلمانان مصری با اینکه مردمی بسیار فقیر بودند اما بسیار آرامش داشته‌اند و در میان آنان احساس مهربانی و دوستی می‌کردند.
بالداچینو تصریح کرد: وقتی برای اولین بار موسیقی قرآن به گوش من خورد مجذوب نوای قرآن شدم و در هر فرصتی که بدست می‌آوردم این موسیقی را گوش می‌دادم.

وی مردم مسلمان مصر را مردمی فقیر اما سرشار از احساس و آرامش توصیف کرد و افزود: در کشور خودم و در اروپا انسان‌های زیادی را دیده بودم که با وجود امکانات زیاد در جست‌وجوی آرامش بودند و هرگز آن را بدست نمی‌آوردند در حالی که مردم مسلمان مصر چیزی برای زندگی کردن نداشتند اما بسیار بخشنده و مهربان بودند.

وقتی برای اولین بار به مسجد الحسین رفتم با التماس خواسته‌های خویش را از خدا طلب کردم و از او خواستم که مرا به سمت حقیقت و واقعیت هدایت کند تا از زندگی گذشته‌ام دور شوم.

بالداچینو در قسمت دیگری از صحبت‌های خویش به اولین برخورد خویش با کتاب قرآن اشاره کرد و توصیه داشت: سوره اخلاص اولین سوره‌ای بود که از قرآن خواندم و در همین چند آیه کوتاه تمام معضلات اندیشه مسیحی را حل شده یافتم و دریافتم که اسلام طریق کاملی برای زندگی انسان است.

وی تصریح کرد: تمام سؤالات خویش را در قرآن پاسخ یافته دیدم و این اولین برخورد من با قرآن بود که سبب انس همیشگی من با قرآن شد.

این تازه مسلمان استرالیایی تأکید کرد: وقتی قرآن را مطالعه می‌کردم یقین داشتم که گوینده این سخنان خالق واقعی دنیا و آفریننده حقیقی انسان است.

وی پس از اظهار شهادتین در مسجد دانشگاه الازهر مصر به دین اسلام گرویدخ و تحقیق و پژوهش درباره آموزه‌های دینی ادامه داد.

بالداچینو گفت: بعد از شش سال که به اسلام گروییده بودم و یک مسلمان سنی شده بودم با امام حسین (علیه السلام) و ماجرای شگفت‌انگیز عاشورا آشنا شدم و این آشنایی اولین جرقه‌های گرایش من به مذهب حقه تشیع بود.

وی تصریح کرد: دستان امام حسین(علیه السلام) را در سراسر زندگی‌ام احساس می‌کنم.

بالداچینو با یادآوری حضور خود در مجالس شیعی مردم مصر و گفت‌وگوهای خویش با شیعیان این کشور اظهار داشت: چندین بار در رؤیاهای خویش امام علی (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) را مشاهده می‌کردم که با کمال مهربانی مرا به سوی امنیت و آرامش دعوت می‌نمودند.

این بانو نیز از دین مسیحیت به اسلام گروید و بعد از ۶ سال از مذهب اهل سنت به شیعه گروید.
تشرف ثریای عزیز را به دین اسلام تبریک گفته و او را به خاطر حسن انتخابش تحسین می کنیم، و از خداوند متعال می خواهیم او را بیش از پیش در این راه توفیق دهد…