اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

مثلثی که بعد مرگ عبدالله فرو پاشید

الاسرار العربیه به نقل از منابع خود در داخل عربستان سعودی اعلام کرد: یک کودتای کامل در عربستان سعودی روی داده است و پایگاه معروف به شاهزادگان متعب، بندر و التویجری از هم فروپاشیده است.
مثلثی که بعد مرگ عبدالله فرو پاشید
به گزارش مشرق، پایگاه خبری الاسرار العربیه نوشت: شهروندان سعودی صبح جمعه 23 – 01 – 2015 با خبر وقوع یک کودتای واقعی و کامل در نظام حاکمیت و قدرت عربستان سعودی از خوب بیدار شدند.

این درحالی است که خاندان حاکم بر عربستان سعودی شب زنده داری کاملی را بعد از دریافت خبر مرگ ملک عبدالله سپری کردند و بامداد جمعه را بدون سمت جانشین ولیعهد به روز رساندند و همین مساله نشان می دهد این سمت جدیدی که ملک عبدالله تاسیس کرده بود، هنوز در داخل خاندان سعودی محل اختلاف نظر بسیاری است.

درحالی که اهالی عربستان سعودی در حال اقامه نماز جمعه در ریاض بودند، ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان سعودی از تعیین شاهزاده محمد بن نایف بن عبدالعزیز برای سمت جانشین ولیعهد خبرداد.

همزمان با این فرمان ملک سلمان بن عبدالعزیز با صدور فرمانی دستور داد خالد التویجری از سمت ریاست دربار پادشاهی عربستان سعودی برکنار شود و به 10 سال ریاست وی بر دربار پادشاهی عربستان سعودی پایان داده و طومارش درهم پیچیده شود.

با واگذاری سمت جانشینی ولیعهد به شاهزاده محمد بن نایف اولین گام برای انتقال قدرت به نوادگان و سهیم شدن آنها در قدرت مشاهده شد و به عبارتی می توان گفت تا حدودی آینده قدرت در عربستان را برای اولین بار می توان حدس زد.

چرا که با این اوصاف شاهزاده محمد بن نایف اکنون به عنوان اولین نوادگان خاندان آل سعود از نسل اول است که قرار است از طریق وی قدرت به نسل دوم منتقل شود و قدرت  را در عربستان سعودی به دست گیرد.

این اقدام اکنون به منزله ضربه فنی شدن شاهزاده متعب بن عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود از مشارکت در نظام قدرت در عربستان تا پایان عمرش می باشد، این درحالی است که وی سال ها خود را آماده می کرد تا قدرت را بعد از پدرش در اختیار بگیرد.

شاهزاده متعب با حمایت پدرش یکی از همپیمانان اصلی با خالد التویجری بود و سعودی ها در بیان قدرت التویجری می گفتند که پادشاه واقعی عربستان سعودی و تصمیم گیرنده حقیقی در امور کشور شخص التویجری است.

یکی دیگر از همپیمانان شاهزاده متعب در پادشاهی عربستان سعودی که حتی سعی بسیاری به عمل آورد تا وی را به قدرت برساند شاهزاده بندر بن سلطان بود، وی در عربستان سعودی به عنوان مرد قدرتمند عربستان معروف بود.

اوج قدرت شاهزاده بندر بن سلطان زمانی بود که وی ریاست سرویس اطلاعات عربستان سعودی را در دست داشت، تا این که وی را از این سمت برکنار کردند و اکنون هم با این تغییرات جدید تمام پایگاه های سه گانه معروف به ( متعب ، بندر و التویجری ) به صورت کامل از هم فروپاشیده است.

ملک عبدالله بن عبدالعزیز برای اولین بار خود سمت جانشینی ولیعهد را در عربستان سعودی بوجود آورد و برای این سمت شاهزاده مقرن را که جزو پایگاه معروف به ( متعب ، بندر و التویجری ) بود را تعیین کرد، به این امید که بعدها متعب جایگزین وی شود و به این صورت فرزند عبدالله اولین نوادگانی باشد که قرار است قدرت را به نسل دوم انتقال دهد.

در ساعات اولیه بعد از اعلام درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی خاندان آل سعود در نشستی به این توافق رسیدند تا شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز که به عنوان ولیعهد شناخته می شد به عنوان پادشاه منصوب شود و برای مدتی به صورت موقت سمت ولایت عهدی هم به شاهزاده مقرن واگذار شود.

اما سمت جانشینی ولیعهد تا ساعاتی بدون نام باقی ماند و جنگ قدرت بین شاهزاده محمد بن نایف و شاهزاده متعب بن عبدالله برای این سمت ادامه داشت.

با گذشت چندین ساعت و در ساعات اولیه صبح روز جمعه این کشاکش قدرت به نفع شاهزاده محمد بن نایف خاتمه یافت، از این رو وی برای مشخص شدن سرنوشت این نزاع شبانه از ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی خواست فرمان مربوط به سمت جانشینی ولیعهد را پیش از خاک سپاری ملک عبدالله قرائت کند.

دلیل این اقدام نیز این بود تا در جلسه‌ای که قرار بود شاهزاده محمد بن نایف بعد از خاکسپاری ملک عبدالله و پس از اقامه نماز عشاء با ملک سلمان بیعت کند، در همان جلسه نیز ملک سلمان وی را به عنوان جانشین ولیعد معرفی سازد و در اولین جلسه خاندان آل سعود شرکت داشته باشد.

از این رو ملک سلمان عملا این فرمان را صادر کرد، در یک تصمیم گیری بسیار واضح سلمان به تمام آثار برجای مانده از ملک عبدالله پایان داد و این رویدادها را می توان گفت همه را پیش از خاک سپاری ملک عبدالله انجام داد.

یعنی هم انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد و هم برکناری و اخراج التویجری از کاخ پادشاهی و ناپدید کردن شاهزاده بندر بن سلطان از صحنه قدرت در این کشور همه و همه پیش از اقامه نماز جمعه در ریاض صورت گرفت.

به عبارتی دیگر دو ساعت قبل از خاک سپاری ملک عبدالله و چندین ساعت قبل از برگزاری جلسه بیعت آثار برجای مانده از ملک عبدالله به صورت همیشگی از بین رفتند.

اما یکی از مهم ترین اطلاعات به دست آمده از داخل عربستان سعودی که یکی از منابع آگاه نزدیک به خاندان سعودی از آن پرده برداشته مربوط به شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز است .وی همواره جزو گروه متعب و هم پایگاه وی به شمار می آمده است، به نحوی که تلاش های وی عامل رسیدن متعب به قدرت معرفی می شود.

این منبع آگاه گفته است که شاهزاده مقرن تنها برای مدت بسیار کوتاهی در این سمت یعنی ولایت عهدی باقی خواهد ماند و پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی وی از این سمت عزل خواهد شد.

این منبع آگاه در ادامه تاکید کرده است: ممکن است به زودی شاهزاده محمد بن نایف به سمت ولایت عهدی ملک سلمان تعیین و منصوب شود.

با این اقدام به این پایگاهی که برای مدت چندین سال وزنه ای نیرومند در خاندان آل سعود به شمار می آمده پایان داده خواهد شد.

البته آنچه که در بین افراد خاندان آل سعود معروف بوده این است که شاهزاده محمد بن نایف و شاهزاده بندر بن سلطان همواره باهم درگیری های شدیدی داشته اند، چرا که اولی پرونده های وزارت کشور را به دست داشته و دومی هم سرویس اطلاعات را در دست داشته است اما اختلاف نظر بین این دو همواره بزرگ بوده و اختلافات بسیار شدید است.

با این تغییرات روی داده در عربستان سعودی و در داخل خاندان آل سعود می توان گفت کودتایی تمام عیار در داخل نهاد حاکم در ریاض شکل گرفته است، چرا که با درگذشت ملک عبدالله تمام ارکان بسیار نیرومند قدرت او هم سرنگون شدند و خالد التویجری که یکی از بانفوذ ترین چهره های صحنه سیاسی عربستان سعودی است کنار زده شده است .

او مرد نیرومند عربستان سعودی برای مدت حداقل 10 سال گذشته بود و یکی از مهم ترین چهره های این کشور هم به شمار می آمد اما تاکنون سرنوشت شاهزاده متعب بن عبدالله و هم پیمان او شاهزاده بندر بن سلطان در هاله ای از ابهام است و بسیاری از تحلیلگران پیش بینی می کنند ضمن خروج این دو نفر از عربستان سعودی از خاندان سعودی هم فاصله خواهند گرفت.

منبع: تسنیم
بعد از انتشار خبر مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، کشورهای همسو با عربستان سعودی به این موضوع واکنش نشان دادند تا مراتب تسلیت خود را هرچند اغراق آمیز و عجیب به جا بیاورند.
به گزارش مشرق، درگذشت ملک عبدالله ششمین فرزند موسس سلسله آل سعود با حاشیه هایی از جمله اغراق آمیز بودن پیام‌های تسلیت و اقدامات دولت‌های مشترک المنافع عربستان همراه بود به طوریکه باعث تعجب بسیاری از مردم و رسانه‌ها شد.

پیام های تسلیت: حاکم باوقار و صدای مهم تغییر!

مقامات آمریکایی برای مرگ پادشاه عربستان سنگ تمام گذاشتند و همه جوره نشان دادند که دوستی عمیقی بین آنها و ملک عبدالله برقرار بوده است.

بارک اوباما رئیس جمهور آمریکا در پیامی سوزناک نوشت: «مراتب هم‌دردی عمیق مردم آمریکا را با خاندان ملک عبدالله و مردم عربستان سعودی اعلام می‌کنم. ما در کنار هم مبارزات زیادی را پشت سر گذاشتیم. من همیشه برای دیدگاه ملک عبدالله ارزش قائل بوده‌ام و برای دوستی عمیق و گرم‌مان احترام می‌گذارم.او به عنوان یک رهبر، صریح بود و با شجاعت بر پایه اعتقادات خود ثابت قدم بود. یکی از این اعتقادات ثابت قدمی و شور در روابط آمریکا و عربستان کشوری به عنوان یک نیروی حفظ ثبات و امنیت در خاورمیانه بود.» 

جرج بوش پدر نیز در بخشی از پیام تسلیت خود درباره ملک عبدالله نوشت: «او به عنوان یک رهبر، صریح بود و با شجاعت بر پایه اعتقادات خود ثابت قدم بود. یکی از این اعتقادات ثابت قدمی و شور در روابط آمریکا و عربستان کشوری به عنوان یک نیروی حفظ ثبات و امنیت در خاورمیانه بود.» جان مک کین سناتور آمریکایی نیز عبدالله را نوعی نماد تغییر در عربستان نامید او نیز در بخشی از پیام خود گفت: «ملک عبدالله یکی از مهم ترین صدا‌ها برای تغییر در عربستان بود. او سیستم آموزش این کشور را مدرنیزه کرد، به زنان حق رای داد همچنین آنها توانستند در انتخابات شهرداری ها شرکت کنند. ملک عبدالله آینده عربستان و منطقه را ساخت و این یعنی میراثی که او بر جای گذاشت.»

جان کری و جرج بوش پسر نیز بلافاصله بعد از مرگ ملک عبدالله پیام های تسلیت خود را اعلام کردند. بوش پسر بعد «دوست و شریک عزیز» خواندن ملک عبدالله گفت که حمایت عربستان سعودی در طول حمله عراق به کویت در دهه 90 را هرگز فراموش نخواهد کرد. «جان کری» وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز نوشت که واشنگتن دوست خود را از دست داد.

رئیس رژیم صهیونیستی نیز از این قافله عقب نماند و در پیامی سوزناک نوشت: « ملک عبد الله خادم الحرمین الشریفین با میانه‌روی حکومت کرد و در قضیه قدس نیز به سبب حساسیت و قداستی که دارد با احترام برخورد کرد و برای تشویق دیدگاه شکوفایی در منطقه کوشید.» او همچنین گفت: «و با حکومت باوقار و خردمندانه و مسئولانه‌ خود یک رهبر نمونه بود.»

عزای عمومی برای مرگ ملک عبدالله

مقامات کشورهای عربی به خصوص حوزه خلیج فارس که خودشان را از دوستداران و سینه چاکان آل سعود می دانند برای درگذشت پادشاه عربستان سنگ تمام گذاشتند و عزای عمومی اعلام کردند. تعداد روزهای عزا در این کشورها به گونه ای است که انگار چشم و چشمی میان سران کشورها بوده است.

عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر 7 روز عزای عمومی در این کشور به مناسبت مرگ ملک عبدالله اعلام کرد و برای شرکت در این مراسم راهی عربستان شد.

پادشاه اردن و بحرین نیز کاسه داغ‌تر از آش شدند و 40 روز در این کشور عزای عمومی اعلام کردند تا عزادارترین کشورها برای ملک عبدالله لقب بگیرند.

در امارات متحده عربی نیز 3 روز عزای عمومی اعلام شد.

محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز  در کرانه باختری 3 روز عزای عمومی اعلام کرد تا ارادتش به خاندان آل سعود را نشان دهد. این در حالی است که در خود عربستان خاندان سعودی قائل به چنین اقداماتی برای پادشاه خود نیستند.

عزاداری رسمی بریتانیاییها

بعد از انتشار خبر درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان، پرچم های انگلیس در مناطق حساس و مراکز دولتی لندن مانند  دانینگ استریت» مقر دولت انگلیس، خیابان «وایت هال» در وست مینیستر و کاخ باکینگهام متعلق به خانواده سلطنتی به حالت نیمه افراشته درآمدند.

اما این اقدام دولت انگلستان با واکنش های متعددی نیز همراه شد. «روت داویدسون» رهبر محافظه کاران اسکاتلند این کار را موجی از عکس‌العمل‌های بی معنا خواند و «داگلاس کارسول» یکی دیگر از نمایندگان پارلمان انگلیس نیمه افراشته کردن پرچم بریتانا در سوگ ملک عبدالله را حرکتی غیر اخلاقی و دور از شان عموم مردم انگلیس دانست.

عفو بین‌الملل در انگلیس با این حرکت دولت مخالفت کرد و اقدام دولت انگلیس را نشانه بی‌توجهی آن به نقض حقوق بشر در عربستان دانست. اما این اظهار نظرها در حالی است که شاهزاده چارلز و دیوید کامرون نخست وزیر انگلستان برای مراسم ختم پادشاه عربستان راهی این کشور شدند.

منبع: مهر
ملک عبد الله پادشاه فقید عربستان در 18 دسامبر 2014 با صدور مجموعه‌ای ازفرمانها، تغییرات گسترده‌‌ای را در برخی پست های حساس انجام داد.
به گزارش مشرق، آنچه در ذیل می آید 10 فرمان آخر پادشاه عربستان است که با هم صادر شد، و برخی از آنها در ارتباط با پست های مهم این کشور بود:

- برکناری شیخ "صالح بن عبد العزیز آل الشیخ" وزیر امور اسلامی، اوقاف، تبلیغ و ارشاد به در خواست وزیر؛ و انتصاب "سلیمان بن عبد الله ابا الخلیل" به جای وی.

- برکناری "خالد بن محمد العنقری" وزیر آموزش عالی به درخواست خودش و انتصاب "خالد بن عبد الله السبتی" به جای وی.

- انتصاب "محمد بن علی بن هیازع آل هیازع" به سمت وزیر بهداشت. وزیر بهداشت قبلا از سمت اش برکنار شده بود.

- انتصاب "عبد العزیز بن عبد الله الخضیری" به سمت وزیر فرهنگ و اطلاع رسانی به جای وزیر مستعفی "عبد العزیز خوجه".

- برکناری "محمد جمیل بن احمد ملا" از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به درخواست خودش و انتصاب "فهاد بن معتاد بن شفق الحمد" به جای وی.

- برکناری "یوسف بن  احمد العثیمین" وزیر امور اجتماعی به درخواست خودش و انتصاب "سلیمان بن سعد الحمیّد" به عنوان وزیر جدید.

- برکناری فهد بن عبد الرحمن بالغنیم، وزیر کشاورزی به درخواست وی و  انتصاب مهندس ولید بن عبد الکریم الخریجی به عنوان وزیر جدید.

- برکناری "جباره بن  عید الصریصری" وزیر راه به درخواست وی، و انتصاب "عبد الله بن عبد الرحمن المقبل" به این سمت.

- انتصاب "عصام بن سعد بن سعید" رئیس کمیته کارشناسان در هیأت دولت، به سمت وزیر مشاور و  عضو هیأت دولت با حفظ سمت قبلی.

- ترفیع سرتیپ "سلیمان بن عبد الله العمرو" مدیر کل پدافند غیر عامل (شهری)، به درجه سرلشکری.

عربستان سعودی جمعه قبل، درگذشت "ملک عبدالله" را اعلام کرد.

دفتر پادشاهی عربستان حدود یک ماه قبل از انتقال ملک عبدالله به بیمارستان به دلیل ابتلا به بیماری تنفسی خبر داد.

منبع: العالم

سناریوهای احتمالی پس از استعفای رئیس‌جمهور یمن چیست؟


رقص بر سر افعی‌ها؛
حفظ وحدت یمن و حضور انصارالله در ساختار حاکمیت، سناریویی است که زمینه‌های تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی، شکل‌گیری این سناریو را حتمی کرده است اما بازیگران جهانی و منطقه‌ای، همه امکانات دیپلماتیک، مالی، رسانه‌ای و همپیمانان یمنی خود را به کار گرفته‌اند تا از شکل‌‍گیری سناریوی مطلوب جلوگیری کنند.
پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوریگروه بین‌الملل مشرق- آنچه در سال 2011 میلادی اتفاق افتاد برآیند سه روند تاریخی بود:

اول: بیداری شیعیان زیدی؛ که از 1979 میلادی (پیروزی انقلاب اسلامی در ایران) آغاز شده بود و در 1990 میلادی (وحدت یمن) قدرت گرفت و در 2004 میلادی (شهادت سید حسین بدرالدین الحوثی) خود را اظهار و در طول شش جنگ صعده تا 2009 میلادی خود را اثبات کرد و سپس نشان داد که بازیگری قدرتمند و هوشمند در صحنه یمن است.

دوم: جنگ قدرت میان علی عبدالله صالح و ورثه شیخ عبدالله الاحمر (شریک قدرت سه دهه در صنعاء) که هرکدام سعی می کردند دیگری را از صحنه حذف کنند. صالح با پشتوانه غرب و الاحمر با حمایت عربستان سعودی، هر یک بقای خود را در صحنه تضمین می کردند و منافع قدرتهای جهانی و منطقه ای را تأمین. نهایتا خاندان الاحمر با محوریت علی محسن الاحمر در سال 2011 از فرصت تحولات عربی استفاده کردند و با پیوستن به صف انقلابیون، زمینه های کناره گیری صالح از قدرت را فراهم کردند و در نتیجه طرح شورای همکاری خلیج فارس (المبادرة الخلیجیة) به همگان تحمیل شد و هادی رئیس جمهور شد.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری

سوم: انتفاضه جنوب که ریشه در نارضایتی جنوبی ها از تحولات ناشی از وحدت دو کشور در سال 1990 داشت و به جنگ شمال و جنوب در تابستان 1994 منجر شد. حزب حاکم در صنعاء با پشتوانه قبیله ای حاشد، نتیجه جنگ را به نفع شمالی ها رقم زدند و وحدت یمن حفظ شد. برخی جنوبی ها از جمله عبدربه منصور هادی با پیوستن به حزب حاکم در صنعاء، از وحدت یمن حمایت کردند.

 تا قبل از سپتامبر 2014 ترکیب بازیگران داخلی به صورت زیر بوده است:


1- شیعیان زیدی با محوریت "انصارالله" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
2- حزب المؤتمر با محوریت "علی عبدالله صالح" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
3- خاندان الاحمر با محوریت "علی محسن الاحمر" (مسلح و دارای پشتوانه قبیله ای)
4- جنوبی ها که انسجام ندارند (غیرمسلح و بدون پشتوانه قبیله ای)

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
حذف دشمن مشترک: از 2011 تا سقوط صنعاء در سپتامبر 2014 علی عبدالله صالح به دنبال انتقام از حاندان الاحمر بود. برخی زمینه های مشترک میان انصارالله و علی صالح، از جمله وجود دوستان و دشمنان مشترک و اراده طرفین برای حذف دشمن مشترک سبب شد تا یکی از سه بازیگر قدرتمند یمن (یعنی خاندان الاحمر با محوریت علی محسن و پشتوانه فبیله حاشد که پس از فوت شیخ عبدالله الاحمر ضعیف شده بود) از دور خارج شود. به دنبال آن نفوذ حامیان خارجی این جریان (عربستان سعودی و همپیمانان منطقه ای) در یمن به حداقل رسیده اما از بین نرفته و لذا امکان بازگشت آن منتفی نشده است.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
اشتباه عبدربه منصور هادی: اشتباه راهبردی عبدربه منصور هادی آن بود که بیش از حد لازم به حمایت شورای امنیت سازمان ملل دلخوش بود و خیال می کرد با حذف علی عبدالله صالح و تحریم وی توسط شورای امنیت، بقای خود را در سمت ریاست جمهوری تضمین می کند اما هادی با فاصله گرفتن از صالح و همراهی نکردن انصارالله، پشتوانه قبیله ای و حزبی خود را به وابستگان حزب اصلاح محدود کرد و چاره ای جز استعفا برایش نماند. دیروز در متن استعفایش پس از عذرخواهی از مردم یمن، گفته: «به بن‌بست رسیده‌ایم.» در واقع اشتباه راهبردی او بود که وی و تیمش را به بن بست رساند. اکنون "جمال بن عمر" که سریعا خود را به صنعاء رسانده، تلاش می کند هادی را از استعفاء منصرف سازد زیرا قدرتهای جهانی و منطقه ای غیر از هادی، شخصیت دیگری را ندارند تا منافع‌شان را تأمین نماید.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری
سناریوی محتمل: با استعفای هادی، زمینه برای بازگشت علی عبدالله صالح (و یا یکی از نزدیکانش) به قدرت هموار می شود. علی صالح نیز تلاش می کند به بازیگران منطقه ای و جهانی نشان دهد فقط اوست که می تواند بحرانهای یمن را اداره کند. تجربه سی و چند ساله علی صالح و توانایی وی در مهار بحرانهای یمن، برای او مقبولیتی ایجاد کرده تا همه طرفها او را بپذیرند و منافع خود را در بقای او ببینند. علی صالح درباره زمامداری یمن جمله معروفی دارد و آن را تشبیه کرده به «رقص روی سر افعی‌ها». تنها رقیبی که او را از قدرت به زیر کشید خاندان الاحمر با حمایت آل سعود بود. اکنون این مانع از سر راه او کنار رفته است. او در اندیشه است تا انصارالله را جایگزین شریک سابق (خاندان الاحمر) نماید. ناظران یمنی، از نزدیک شدن صالح و انصارالله به عنوان «تقاطع مصالح» یاد می کنند و نه «تحالف».

سناریوی مطلوب: حفظ وحدت یمن و حضور انصارالله در ساختار حاکمیت سناریوی مطلوب است. زمینه های تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی، شکل گیری این سناریو را حتمی کرده است. اما بازیگران داخلی و خارجی که منافعشان به خطر افتاده از این روند در هراسند و تلاش می کنند تا به هر وسیله ممکن، مسیر آن را منحرف سازند اما در نهایت چاره ای جز پذیرش آن ندارند. البته ممکن است برخی اشتباهات انصارالله، تحقق این سناریو را به تأخیر بیاندازد.

سناریوهای دیگر: اکنون بازیگران جهانی و منطقه ای تمام امکانات دیپلماتیک، مالی، رسانه ای و همپیمانان یمنی خود را به کار گرفته‌اند تا از شکل‌‍گیری سناریوی مطلوب جلوگیری نمایند. زیرا مداخله نظامی نه برای غرب ممکن است و نه برای عربستان سعودی و تا جایی که بتوانند شکل گیری سناریوهای دیگر را با تکیه بر نیروهای داخلی دنبال می کنند و لذا برای تحقق آن بر روی بازماندگان جریان شکست خورده حساب کرده اند که در حالتی از بلاتکلیفی بسر می برند. پس از شکست خاندان الاحمر در سپتامبر 2014، بخش عمده ای از عناصر وابسته به این جریان از جمله شیوخ قبایل، فرماندهان ارتش و نیروهای حزب اصلاح و برخی شخصیتهای دینی و اجتماعی، گرد هادی جمع شدند و اندکی دیگر بسوی علی صالح رفته و گروهی نیز جذب انصارالله شدند.

پیامدهای استعفای عبدربه منصور هادی از ریاست جمهوری

با استعفای هادی، عمده این نیروها با بازیگران خارجی و منطقه ای همگرا خواهند شد. از قضا عناصر وابسته به حزب اصلاح، با نیروهای القاعده نزدیکی فکری و پایگاه اجتماعی مشترک و همچنین حامی خارجی مشترک دارند لذا تجمع نیروهای القاعده در استانهای مأرب، البیضاء و مناطق جنوبی قابل تفسیر است و بر همین اساس حرکت بعدی بازندگان اخیر قابل پیش بینی است که در کدام مناطق جغرافیایی و بر روی کدام طیف از نیروهای اجتماعی سرمایه گذاری خواهند کرد. سناریوهای دیگر عبارتند از:

1- هادی را از استعفا منصرف کنند تا مسیر برای حزب موتمر (صالح و یارانش) هموار نباشد.   
2- اما ارزیابی هادی و تیمش این است که استعفا می تواند انصارالله را تحت فشار قرار دهد و مسئولیت بحرانهای بعدی را متوجه آنان سازد.
3- جوانان اخوانی وابسته به حزب اصلاح، خیمه های اعتراض در شهرهای بزرگ برپا کنند تا بر انصارالله فشار بیاورند.
4- جنوب را به سمت استقلال سوق دهند تا یمن واحد در اختیار انصارالله (نزدیک به ایران) نباشد.
5- زمینه های درگیری مذهبی را فعال کنند و بخشهای دیگری از شمال مانند دو اقلیم سبأ و جند را به بهانه شافعی بودن از مناطق زیدی جدا کنند.
6- القاعده را در برخی مناطق مانند البیضاء، مأرب و حضرموت فعال کنند و پروژه ای شبیه به داعش را کلید بزنند.



منبع: الیمانی (شیعیان یمن)

او که آلزایمر داشت امیر سعودی شد + تصاویر

پادشاه جدید عربستان کیست؟
امیر سلمان در حالی به مسند پادشاهی عربستان رسیده که با ۷۹ سال، دارای مشکلات جسمانی است به طوری که برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد وی به دلیل بیماری «آلزایمر» قادر به اداره حکومت نیست.

به گزارش مشرق، امیر سلمان بن عبدالعزیز آل سعود ۷۹ ساله که بامداد جمعه در پی درگذشت ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی شد، ضمن داشتن مسند ولیعهدی، از سال ۲۰۱۲ وزیر دفاع این کشور هم بود. سلمان برادر ناتنی ملک عبدالله و بیست و پنجمین فرزند عبدالعزیز آل سعود بنیانگذار عربستان و برادر تنی ملک فهد (شاه سابق) و نایف و سلطان (دو ولیعهد سابق ملک عبدالله) است. مادر وی «حصه بنت احمد السدیری» است.

امیر سلمان پیش از این ولیعهد سعودی و سه دوره حاکم ریاض بود و تصدی وزارت دفاع عربستان را نیز برعهده داشته است. وی از مهم‌ترین ارکان خاندان سلطنتی سعودی به شمار می‌رود و یکی از افرادی است که به آن‌ها «هفت سدیری» گفته می‌شود؛ منظور‌‌ همان فرزندان ذکور ملک عبد العزیز از همسرش «حصه» هستند.

سلمان تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه امرا و شاهزادگان در ریاض سپری کرد. در ۱۶ مارس ۱۹۵۴ هنگامی که به نیابت برادر تنی خود «نایف بن عبد العزیز» به امیری ریاض پایتخت عربستان رسید، وارد دنیای سیاست شد.

سلمان بن عبد العزیز مالک ۱۰ درصد سهام مجموعه سعودی بازاریابی و تحقیقات است که روزنامه فرامنطقه‌ای «الشرق الاوسط» جزو تملک این مجموعه به شمار می‌رود. وی با اینکه سهامی اندکی از این روزنامه را در اختیار دارد، اما از طریق پسرش «فیصل» بر گرایش‌های فکری و سیاسی این روزنامه حاکم است.

سلمان تاکنون سه بار ازدواج کرده است. نخستین همسر وی «سلطانة بنت ترکی بن أحمد السدیری» بود که فوت کرده و از او دارای ۶ فرزند به نام‌های امیر فهد، امیر سلطان، امیر أحمد، امیر عبدالعزیز، امیر فیصل و شاهزاده حصه است. همسر دوم سلمان «فهده بنت فلاح بن سلطان» از خاندان «آل حثلین» است که از او نیز دارای ۶ فرزند به نام‌های امیر محمد، امیر ترکی، امیر خالد، امیر نایف، امیر بندر و امیر راکان است. اما همسر سوم سلمان «سارة بنت فیصل بن ضیدان أبو اثنین السبیعی» است که وی را طلاق داده و امیر سعود تنها فرزند وی از این ازدواج است.

امیر سلمان در حالی به مسند پادشاهی عربستان رسیده که با ۷۹ سال، دارای مشکلات جسمانی است به طوری که برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد وی به دلیل بیماری «آلزایمر» قادر به اداره حکومت نیست.

























منبع: ابنا

گزارش لحظه به لحظه مشرق از مرگ عبدالله؛
گروه بین الملل مشرق-  ساعاتی پیش ملک عبدالله، سرسلسله وهابیت عربستان مرد. تلویزیون عربستان در ساعت های اولیه امروز جمعه، پس از پخش آیاتی از قرآن خبر مرگ ملک عبدالله را اعلام کرد. دقایقی پیش نیز شبکه خبری سی.ان.ان در گزارشی مبسوط از وضعیت کنونی عربستان سعودی مرگ این پیرمرد وهابی را تایید کرد. (ملک عبدالله؛ از جوانی تا مرگ)

- تلویزیون العربیه، تصاویر ضبط شده از «مقرن بن عبدالعزیز» ولیعهد جدید عربستان پخش کرد که اولین سخنان او پس از تصدی ولایت عهدی عربستان بود. مقرن بن عبدالعزیز در این سخنرانی گفت: خادم‌الحرمین عبدالله بن عبدالعزیز، پس از آن‌که خدمات زیادی به امت عربی و اسلامی ارائه داد، فوت کرد.

- در حالی اوایل صبح امروز با خبر درگذشت پادشاه عربستان قیمت نفت یک دلار افزایش یافت اما در ادامه با اعلام عدم تغییر در سیاست‌های نفتی و نیز ابقاء وزیر نفت فعلی این کشور، روند افزایشی قیمت متوقف شد و بشکه‌ای 49 دلار معامله شد.

فیلم تشییع جنازه پادشاه عربستان

- نخست وزیر سابق انگلیس گفت ما در جهان نبود ملک عبدالله را بسیار زیاد احساس خواهیم کرد.
به گزارش شبکه تلویزیونی سی سی تی وی، تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس در گفت و گو با این شبکه تلویزیونی، درباره ملک عبدالله پادشاه عربستان، از وی به عنوان یکی از حامیان روابط بهتر شرق و غرب، تقدیر کرد و گفت: «من فکر می کنم ما نبود ملک عبدالله را بسیار زیاد احساس می کنیم.
او عامل ثبات کشورش بود، او حامی جدی روابط بهتری بین شرق و غرب بود، او در برابر افراط گرایی و ایدئولوژی آن ایستاد، او فردی بود که موجب مدرن شدن کشورش شد، اولین حرکت ها در مسیر برابری بیشتر بین مردان و زنان در زمان او صورت گرفت و از حامیان جدی پیشنهاد صلح برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان بود. از این رو من فکر می کنم ما فقدان او را زیاد حس خواهیم کرد»

ریاض در انتظار زلزله سیاسی/ آرزوی توفیق هاشمی برای پادشاه جدید/ جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ سلمان متعهد شد راه عبدالله را ادامه دهد+تصاویر
محل دفن پادشاه عربستان
ریاض در انتظار زلزله سیاسی/ آرزوی توفیق هاشمی برای پادشاه جدید/ جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ سلمان متعهد شد راه عبدالله را ادامه دهد+تصاویر
محل دفن پادشاه عربستان

- مرگ امیر عبدالله پادشاه عربستان سعودی، شکاف تازه ای در میان اعضای خاندان پادشاهی ایجاد کرده است. این در حالی‌است که " نزاع شاهزاده ها" از مدتها قبل در درون دربار و بر سر انتقال قدرت جاری بوده است. شاهزاده سلمان، پادشاه جدید عربستان سعودی تاکید کرده است که همان مسیر امیر عبدالله را در ریاض ادامه خواهد داد، این در حالی‌است که معضلات پیش روی سلمان و ولیعهدش شاهزاده مقرن بیش از آن چیزی است که تصور می شود.

- شیمون پرز رئیس سابق رژیم صهیونیستی روز جمعه در داووس مرگ عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان را ضایعه‌ای واقعی برای صلح خاورمیانه خواند و گفت: وی یک رهبر باتجربه و پادشاهی خردمند بود، او شجاعت درگیر شدن در طرح صلح خاورمیانه و آغاز آن را داشت.



آرزوی توفیق هاشمی برای پادشاه جدید/ جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ سلمان متعهد شد راه عبدالله را ادامه دهد+تصاویر
تصویر پادشاه جدید عربستان در کنار جورج بوش
- اسکای نیوز عربی: مراسم خاکسپاری پادشاه عربستان که ساعت یک بامداد امروز-جمعه- به وقت محلی این کشور درگذشت در ریاض برگزار شد. مراسم خاکسپاری پادشاه عربستان از مسجد "الامام ترکی بن عبدالله" در ریاض آغاز شد و جسد ملک عبدالله بن عبدالعزیز در مقبره "العود" در ریاض دفن شد.

- در مراسم دفن ملک عبدالله از رهبران و مسئولان کشورهای مختلف از جمله  امیر کویت، نخست وزیر مصر، دبیر کل اتحادیه عرب،امیر قطر،  پادشاه بحرین، رئیس امارات، رئیس جمهوری سودان، رئیس جمهوری ترکیه و نخست وزیر پاکستان شرکت داشتند.


- هاشمی رفسنجانی در پیامی خطاب به ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود این ضایعه را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: درگذشت ملک عبدالله بن عبدالعزیز را به مردم و مسئولان کشور دوست عربستان سعودی، تسلیت می گویم.

جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن می‌شود/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند+تصاویر

-شبکه العربیه: مراسم بیعت "سلمان بن عبدالعزیز" پادشاه، "شاهزاده مقرن" ولیعهد و جانشین ولیعهد تا ساعاتی دیگر برگزار می‎شود.

- روزنامه تلگراف انگلیس: بعد از مرگ پادشاه عربستان ملکه انگلیس پیرترین سکان دار پادشاهی در جهان شد.

- جنازه ملک عبدالله برای تدفین به قبرستان العود در جنوب ریاض منتقل شد.
آرزوی توفیق هاشمی برای پادشاه جدید/ جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ سلمان متعهد شد راه عبدالله را ادامه دهد+تصاویر
قبرستان العود در جنوب ریاض

نماز میت بر بدن پادشاه خوانده شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند
قبرستان العود در جنوب ریاض
نماز میت بر بدن پادشاه خوانده شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند
تشییع جنازه ملک عبدالله در مقابل مسجد الامام الترکی

- تلویزیون العربیه در خبری اعلام کرد که «دیمیتری میدویدیف» نخست وزیر روسیه به منظور تسلیت درگذشت شاه سابق عربستان سعودی به ریاض می‌رود. 

- واشنگتن‌پست:گسترش داعش در میان جوانان کابوسی برای رهبری جدید عربستان است

- جان کری: آمریکا دوست خود را از دست داد

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد
- پس از اقامه نماز میت، جنازه ملک عبدالله بر روی دستان شاهزادگان سعودی تشییع شد.
پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد

- نماز میت بر جسد ملک عبدالله اقامه شد در مسجد الامام الترکی.


پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد
- روزنامه «گاردین» در گزارش خود پادشاهی عربستان را، پادشاهی توصیف کرده است که دوران سلطنتش شاهد گسترش نفاق، فساد و نزاع بوده و تنها با درآمدهای نفتی از سقوط نجات پیدا کرده است

- سُدیری‌ها پس از ۱۰ سال قدرت را قبضه کردند

- فاکس نیوز: مرگ شاه سعودی دوران نامعلومی را برای آمریکا در خاورمیانه رقم می‌زند

- العربیه:مقتی مسجد الاقصی برای اقامه نماز میت بر جسد عبدالله به ریاض دعوت شده است.

- رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، نواز شریف نخست وزیر پاکستان و هیئتی از امارات عربی به علاوه امیر کویت وارد ریاض شدند. هیئت مصری به ریاست نخست وزیر، ابراهیم محلب نیز وارد ریاض شد.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد
سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستانجنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند+تصاویر
سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان درکنار هیلاری کلینتون (2012)
- منابع خبری: پادشاه بحرین با تسلیت مرگ عبد الله بن عبد العزیز پادشاه عربستان ، چهل روز عزای عمومی در بحرین اعلام کرد. پیش تر لبنان 3 روز و اردن 40 روز عزای عمومی اعلام کرده بودند. الجزایر، عمان و اتحادیه عرب هر کدام 3 روز عزای عمومی اعلام کردند.

- سایت اطلاع‌رسانی سنای آمریکا: سناتور "جان مک‌کین" در پیامی به مناسبت درگذشت پادشاه عربستان، نسبت به آینده روابط واشنگتن با شاه جدید عربستان ابراز خوشبینی کرد. مک‌کین در این پیام ضمن تسلیت به مردم عربستان، ملک عبدالله را صدای رسای اصلاحات در عربستان سعودی خواند. وی افزود: ملک عبدالله در راستای محدود کردن قدرت پلیس مذهبی و ارتقای حقوق زنان گام برداشت.


- تحلیلگر شبکه سی‌ان‌ان با اشاره به انتصاب «سلمان بن عبدالعزیز» به عنوان پادشاه جدید عربستان سعودی، نوشت وی دیدگاه‌های سختگیرانه‌تری در مقایسه با پادشاه متوفی دارد و همین امر به تشدید مشکلات حقوق بشری در این کشور منجر می‌شود.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد
سلمان بن عبدالعزیز پادشاه جدید عربستان

- پایگاه اینترنتی السومریه نیوز به نقل از منابع محلی در استان نینوای عراق گزارش داد: جنگجویان داعش در شهر موصل درگذشت عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه عربستان را جشن گرفتند.

- "روئووین ریولین" رئیس رژیم صهیونیستی در واکنش به مرگ "عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه سابق عربستان سعودی، مرگ وی را زیان بزرگی برای روند صلح در خاورمیانه خواند.

- با مرگ عبدالله بن عبدالعزیز جابه‌جایی‌های عناصر قدرت در عربستان به اوج خود رسیده است و پس از تعیین «محمد بن نایف» وزیر کشور، به جانشینی ولی‌عهدی، «محمد» پسر «سلمان» پادشاه جدید نیز وزیر دفاع شد. (پادشاه جدید عربستان کیست؟)

- "محمد بن سلمان" فرزند پادشاه جدید عربستان، بجای پدرش به عنوان وزیر دفاع منصوب شد. وی همچنین مناصب رئیس دیوان پادشاهی و مشاور مخصوص پادشاه را نیز بدست آورد.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ انتصاب‌های فوری پس از مرگ پادشاه/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ زمان مراسم تشییع پادشاه عربستان
ملک عبدالله در کنار جورج بوش
جنازه پادشاه در قبرستان العود دفن شد/ پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند+تصاویر
ملک عبدالله در کنار ملکه انگلیس
- امیر قطر و پادشاه بحرین برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین ملک عبدالله وارد عربستان شدند.

- واشنگتن‌پست: مرگ عبدالله، آغاز چالش چندین ساله تغییر نسل در خاندان پادشاهی است.

- العربیه خبر داد: سلمان بن عبدالعزیز شاه جدید عربستان در اولین سخنرانی خود گفت: ملک عبدالله بن عبدالعزیز زندگی خود را صرف دفاع از مسائل جهان عرب و اسلام کرد. عربستان به شیوه و سیاستی که در زمان ملک عبدالله داشت، پایبند است و آن را ادامه می‌دهد. (اولین سخنرانی شاه جدید عربستان)

- سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان درگذشت پادشاه عربستان را به دولت و مردم این کشور تسلیت گفت و اعلام کرد: ظریف به نمایندگی از دولت ایران در مراسم روز شنبه در عربستان شرکت می‌کند.

- "محمد بن نایف" پسر "نایف بن عبدالعزیز" ولیعهد متوفی عربستان به عنوان جانشین ولیعهد و جانشین رئیس شورای وزیران این کشور انتخاب شد. وی که از خاندان سدیری‌ها محسوب می‌شود، همزمان پست وزیر کشوری عربستان را نیز بر عهده دارد.

- شبکه العربیه در خبری اعلام کرد: ائتلاف معارضان سوریه با صدور پیامی مرگ پادشاه عربستان را تسلیت گفت.


پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ انتصاب‌های فوری پس از مرگ پادشاه/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ زمان مراسم تشییع پادشاه عربستان

- رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امروز جمعه با لغو سفر خودش به سومالی، برای حضور در مراسم تشییع ملک عبدالله راهی عربستان می شود.

- اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی: مسیر انتقال قدرت در پادشاهی عربستان، مسیری دشوار و ناهموار است و در صورت ادامه کاهش بهای نفت، ضربه اقتصادی سنگینی به این کشور وارد خواهد شد.

-مقامات برخی کشورهای عربی از جمله پادشاه اردن و روسای جمهور ترکیه و مصر در این مراسم حضور داشته باشند و جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا هم برای حضور در این مراسم به عربستان سفر می‌کند.

- دربار عربستان سعودی اعلام کرد که مراسم تشییع پادشاه عربستان عصر امروز جمعه در مسجد امام ترکی ریاض برگزار خواهد شد.

- دربار عربستان سعودی اعلام کرد که مقرن بن عبدالعزیز به عنوان ولیعهد جدید این کشور تعیین شد. پیش‌تر خبرگزاری واس(خبرگزاری رسمی عربستان سعودی) خبر داد که دربار عربستان سعودی اعلام کرد که با سلمان بن عبدالعزیز به عنوان پادشاه جدید این کشور بیعت شده است.

آماده باش گارد ملی عربستان/ سلمان بن عبدالعزیز 78 ساله پادشاه عربستان شد/اولین نطق پادشاه جدید/تسلیت مقامات کشورها

- پادشاه جدید عربستان در اولین سخنرانی خود پس از مرگ ملک عبدالله که به نوعی سخنرانی به قدرت رسیدن وی محسوب می‌شود، تاکید کرد که راه پادشاهان پیشین خود را ادامه می‌دهد و از مسائل مربوط به جهان اسلام و جهان عرب حمایت می‌کند.

- باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، جان کری و جورج بوش پسر بلافاصله پس از مرگ ملک  عبدالله با صدور پیامی درگذشت پادشاه عربستان را تسلیت گفتند.

- دربار عربستان سعودی اعلام کرد که با سلمان بن عبدالعزیز 78 ساله به عنوان پادشاه جدید این کشور بیعت شد.

- شبکه تلویزیونی «العربیه» بامداد امروز جمعه (3 بهمن) اعلام کرد پادشاه عربستان که در بستر بیماری به سر می‌بُرد، درگذشت.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ انتصاب‌های فوری پس از مرگ پادشاه/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ زمان مراسم تشییع پادشاه عربستان

- «مجتهد» فعال توئیتری که به انتشار اخبار محرمانه آل سعود مشهور است، در جدیدترین اخبار خود از ریاض اعلام کرد که «متعب بن عبدالله» فرزند ملک عبدالله، رئیس گارد ملی، به همه نیروهای تحت امر خود دستور آماده‌باش داده است.

- گزارش‌های فعالان شبکه‌های اجتماعی عربستانی حاکی است که ملک عبدالله مرگ مغزی شده و تنها با استفاده از دستگاه‌های پزشکی زنده نگه داشته شده است.

- پایگاه خبری «الوعی» اعلام کرد که علاوه بر «متعب بن عبدالله» فرزند پسر ارشد شاه سعودی، «سلمان بن عبدالعزیز» ولیعهد و برادر ناتنی وی به همراه «مقرن به عبدالعزیز» جانشین ولیعهد حق ملاقات حضوری با ملک عبدالله را دارند.

- پایگاه خبری «الوعی»، گزارش داد که «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر که در سفری کوتاه به عربستان رفته بود نیز از ملاقات خصوصی پادشاه این کشور بی نصیب مانده است.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ انتصاب‌های فوری پس از مرگ پادشاه/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ زمان مراسم تشییع پادشاه عربستان

- آژانس خبری یهود طی گزارشی از دیدار میان مقامات آمریکا و عربستان خبر داد. در این خبر آماده است که هیئتی از سناتورهای آمریکایی از چند روز پیش به منطقه خاورمیانه سفر کرده و با سران رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی درباره برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرده‌اند.

- شمخانی در دیدار با سفیر ایران در عربستان اعلام کرد که ایران برای تداوم گفت‌وگوهای صریح، شفاف و فراگیر درباره موضوعات مورد علاقه تهران و ریاض آماده با عربستان است.


- پایاه خبری «النبأ»، به نقل از صفحه توئیتر «مجتهد» کاربر نام آشنای عربستانی در توئیتر گزارش داد که مک‌کین هنگامی که به شهرک پزشکی ملک عبدالله در ریاض رفته قصد داشته شخصا از وضعیت جسمی شاه سعودی با خبر شود که با مخالفت اطرافیان وی مواجه می‌شود.

پادشاه جدید: ملک عبدالله زندگی خود را وقف اسلام کرد/ داعش در موصل مرگ پادشاه را جشن گرفت/ معارضان سوری مرگ پادشاه را تسلیت گفتند/ مفتی مسجدالاقصی برای خواندن نماز میت به ریاض دعوت شد

- منابع خبری گزارش دادند که سفر السیسی به منظور کسب اطمینان از اوضاع ملک عبدالله که به دلیل وخامت حال در بیمارستان بستری است، به عربستان سفر کرده است.

منابع خبری گزارش دادند که وی برای کسب اطمینان از اوضاع ملک عبدالله که به دلیل وخامت حال در بیمارستان بستری است، به عربستان سفر کرده است. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029001697#sthash.pouKcGQG.dpuf
- ملک عبدالله ۱۰ دی دربیمارستان بستری شد. تاکنون رسانه های عربستان تنها عکس های دیدار پسر پادشاه سلمان بن عبدالعزیز با عیادت کنندگان را منتشر کرده اند.

- شبکه خبری المیادین گزارش داد که «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر در سفری از پیش تعیین نشده راهی عربستان شد.
تغییرات مهم در میان آل سعود آغاز شد
هفت تغییر مهم در مناصب عالی سلطنتی در عربستان و دور شدن مهره‌های شاه سابق از قدرت، حکایت از کودتایی در میان آل سعود دارد که جناح رقیب را پس از ۱۰ سال به رأس قدرت بازمی‌گرداند.
به گزارش مشرق، قبل از آنکه «عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود» پادشاه متوفی عربستان سعودی امروز جمعه به خاک سپرده شود، تغییر و تحولات مهمی در ساختار قدرت این کشور روی داده که همگی به ضرر فرزندان وی تمام شده است.

با روی کارآمدن امیر سلمان به عنوان پادشاه جدید، «متعب» پسر شاه سابق و رئیس گارد ملی، بر خلاف انتظارها هیچ سمت جدیدی نگرفته و حتی مشاور ویژه سلطنتی هم نشده است. «خالد التویجری» مشاور شاه فقید و رئیس گارد سلطنتی و رئیس دربار هم از این دو منصب برکنار و «محمد بن سلمان» پسر پادشاه جدید به این سمت گمارده شده است. بر کرسی سمت دوم التویجری (ریاست گارد سلطنتی عربستان) نیز سرلشکر «حمد العوهلی» نشسته است.

از سوی دیگر، «محمد بن نایف» فرزند ارشد نایف بن عبدالعزیز ولیعهد متوفی عربستان هم که رقیب متعب پسر شاه سابق است، با حفظ سمت وزیر کشور به عنوان جانشین ولیعهد و معاون دوم رئیس شورای وزیران عربستان انتخاب شده است.

در همین حال، محمد بن سلمان علاوه بر ریاست دربار عربستان به عنوان وزیر جدید دفاع به جای پدرش گمارده شده که این مسئله نشان می دهد حالا با به قدرت رسیدن پدرش، او به یکی از شاهزاده های تاثیرگذار نسل سوم آل سعود بدل شده است.

برآیند تغییرات اعمال شده در خانواده سلطنتی نشان می دهد جناح سُدیری ها با انجام تغییرات گسترده علیه مهره های کلیدی ملک عبدالله از جمله التویجری، جناح عبدالله (جناح الشمّری) را به حاشیه رانده و سدیری ها دوباره قدرت را قبضه کرده اند.

دو جناح رقیب در خاندان سعودی

بر مبنای رقابت میان فرزندان و نوادگان ملک عبدالعزیز بنیانگذار آل سعود، دو جناح عمده در درون این خاندان شکل گرفته است.

سدیری ها یکی از بانفوذترین شاخه های اصلی خاندان سعود به شمار می روند. السدیری قبیله ای عرب است که از طریق یکی از رهبران خود به نام احمد بن محمد السدیری با خاندان حاکم ارتباط پیدا کرد. او از اولین حامیان و یاوران ملک عبدالعزیز بود و ابن سعود با دختر وی که «حصه» نام داشت ازدواج کرد. حاصل این پیوند زناشویی، چند دختر و هفت پسر بود که به 7 شاهزاده سدیری مشهور شدند.

این جناح متشکل از فهد بن عبدالعزیز (پادشاه اسبق)، سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد و وزیر دفاع متوفی)، عبدالرحمن بن عبدالعزیز (قائم مقام سابق وزیر دفاع)، نایف بن عبدالعزیز ( ولیعهد و وزیر کشور متوفی)، ترکی بن عبدالعزیز (معاون اسبق وزیر دفاع)، سلمان بن عبدالعزیز (ولیعهد و وزیر دفاع سابق و شاه فعلی) و احمد بن عبدالعزیز (وزیر کشور برکنار شده) است.

جناح دوم، شِمِّری ها یا جناح ملک عبدالله است. ملک عبدالله که به دنبال درگذشت فهد به عنوان پادشاه انتخاب شد، در رأس این جناح قرار داشت. وی برادر تنی ندارد و مادرش (فهده بنت عاصی الشمر) از قبیله بسیار بزرگ و با نفوذی در شمال عربستان به نام شمر است که دشمنان قدیمی قبیله ابن سعود هستند. ملک عبدالله علاوه بر آنکه علاقه خاصی به مسائل داخلی نشان می داد، بخش قابل توجهی از اوقاتش را با رهبران قبایل صرف می کرد. اصولاً ملک عبدالله مدافع ارزش های قبیله ای و متمایل به اجرای آن با یک ناسیونالیسم مدرن ولی با رویکرد محافظه کارانه بود.

وی گروهی از شاهزادگان شاخه های فرعی آل سعود و تکنوکرات ها را اطراف خود گرد آورد و گارد ملی سعودی را تأسیس و به سلاح های سنگین و مدرن مجهز کرد. از وظایف مهم این گارد حمایت از تاج و تخت و سلطنت عربستان است.

عبدالله پس از رسیدن به قدرت با تقویت هم پیمانی خود با شاهزادگان همسو و برادران ناتنی غیرسدیری خود از یک سو و گماردن فرزندان خود به مسئولیت های مهم، به تقویت جایگاه و موقعیت طرفدارانش در ساختار قدرت آتی کشور اقدام کرد. او با انتصاب فرزندانش به ریاست گارد ملی و عبدالعزیز به قائم مقامی وزارت خارجه نشان داد به دنبال تثبیت جایگاه فرزندان خود در ساختار قدرت عربستان است.

عبدالله تا مدت ها رهبری جناح ضدآمریکایی را در خانواده سلطنتی نیز برعهده داشت و رفتار وی پس از رسیدن به تخت پادشاهی در ارتباط با همکاری و روابط نزدیک تر با واشنگتن، حاکی از تعدیل مواضع او بود.

فرزندان و نوادگان عبدالله، شاهزاده مشعل بن عبدالعزیز (رئیس شورای بیعت)، عبدالله بن عبدالعزیز (مشاور پادشاه)، مقرن بن عبدالعزیز (مشاور ارشد پادشاه و جانشین قبلی ولی عهد و ولی عهد کنونی و رئیس سابق سازمان اطلاعات خارجی) و مشاری بن سعود (امیر منطقه باحه) از دیگر چهره های برجسته حامی جناح غیرسدیری ها به شمار می روند.

حالا با تغییرات انجام شده در خانواده سلطنتی، شرایط به ضرر جناح عبدالله شده است و نیروهای سدیری بار دیگر پس از 10 سال در حال قبضه کردن قدرت هستند. با این وضعیت، به نظر می رسد آنها اجازه نخواهند داد که چهره های اصلی جناح عبدالله از جمله متعب بن عبدالعزیز پسرش و خالد التویجری رئیس دفتر او، سهم چندانی از تقسیم قدرت در عربستان پس از ملک عبدالله داشته باشند.
منبع: فارس

نگاهی به سیر تاریخی ممنوعیت حجاب

نگاهی به سیر تاریخی ممنوعیت حجاب

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و …

13910311000052_PhotoA

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و شرکت‌های غربی درآوردند.

بخشنامه ممنوعیت حجاب برای رسیدن به تصویب رضاشاه، در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیررسمی قانون «کشف حجاب» به تمام ولایات ایران ارسال شود. رضاشاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر «کشف حجاب» تأکید کرد.

ممنوعیت حجاب پیامدهاى منفى و زیان‌بار فراوانی داشت؛ ازجمله آنها می‌توان به رواج معاشرت‏هاى آزاد دختران و پسران و زنان و مردان اشاره کرد که مفاسد جبران‏ناپذیرى را در پى داشت. درواقع «کشف حجاب» مفاسد را گسترده‏تر و علنى‏تر ساخت و به گونه‏اى، زشتى آن را از بین برد و شکلى عادى به آن داد.

ماجرای ممنوعیت حجاب به قدری زشت و زننده بود که هیچ زن محجبه‌ای در کوچه و خیابان امنیت نداشت. پاسبان‌ها و مأموران حکومتی هر زن باحجابی را که در معابر می‌دیدند تعقیب می‌کردند و گاه تا داخل خانه می‌رفتند تا چادر و روسری را از سر او بکشند. عده‌ای از زنان مضروب شدند، بعضی بچه‌های‌شان سقط شدند و عده بسیاری خانه‌نشین شدند.

ارعابی که رضاخان با قلدری و دیکتاتوری و پشت‌گرمی به استعمارگران، در دل مردم ایجاد کرده بود جای هیچ قیام و فریادی را نگذاشته بود و دستگاه حکومتی او هر ندای ظلم‌ستیزی را به بدترین شکلی در گلو خفه می‌کرد. قیام مسجد گوهرشاد، اعتراض مرحوم شیخ محمدتقی بافقی و هجرت تعدادی از روحانیان ازجمله این اعتراض‌ها بود.

در گفت‌وگو با دکتر موسی حقانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، ابعاد ممنوعیت حجاب را بررسی کرده‌ایم. نگاهی به وضعیت زنان در فردای ۱۷ دی یکی از محورهای این گفت‌وگو بود.

جناب آقای حقانی موضوع «کشف حجاب» پس از هفتاد و چند سال هنوز جای بحث دارد. نمی‌توان گفت که تنها با دستور رضاشاه کشف حجاب اجرا شد؛ داستان ممنوعیت حجاب از کجا آغاز شد؟

نمی‌توان گفت که رضاخان آغازکننده این پدیده در کشور بود، از زمانی که با غربی‌ها روبه‌رو شدیم، آن هم رویارویی گسترده فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، الگوی زیست غربی‌ها رفته‌رفته در کشور ما مطرح شد. ایرانی‌ها در پی ارتباط با وابستگان بازرگانی و تجار با نوع زیست بانوان غربی آشنا شدند.

موضوع بعدی برنامه‌ریزی جدی برای ساختارشکنی اجتماعی و فرهنگی در کشورهای اسلامی مانند ایران بود. در ایران، زنان و بانوان مسلمان یکی از اهداف تهاجم فرهنگی بودند. وقتی زن در پوشش حجاب قرار دارد، در فضای خاصی به سر می‌برد که آن فضا با تهاجم فرهنگی و برنامه غربی‌ها برای اجرا در کشورهای اسلامی، سازگار نیست. زن با حجاب پاسدار حریم خانواده است، اما وقتی به خروج از حجاب تشویق می‌شود، به دلیل نوع زیست کشورهای غربی، خودبه‌خود یک تکان جدی و ساختارشکنانه بر فرهنگ حاکم بر جامعه ایران و نوع سلوک زنان وارد می‌گردد.

اگر زن از حریم حجاب خارج شود، پیامدهای اجتماعی و اخلاقی خواهد داشت؛ زیرا نوع زندگی نیمی از افراد جامعه مورد تهاجم در ایران را دچار تغییر و تحول می‌کند. وقتی چادر کنار می‌رود، بی‌حجابی و بدحجابی جانشین آن می‌شود، استفاده از لوازم آرایشی و نوع پوشاک جدید متناسب با وضعیت جدید، ابتدایی‌ترین اتفاقاتی است که رخ می‌دهد.

استعمار وقتی وارد کشورهای اسلامی شد متوجه گردید نیمی از جمعیت این کشورها، یعنی زنان، با پوشش حجاب در جامعه حضور می‌یابند و وظایف خود را انجام می‌دهند. همین مسئله مانع رسوخ فرهنگ غربی در جوامع اسلامی می‌شد؛ زیرا زمانی که مادر خانواده، که سهم اصلی را در تربیت فرزندان خانواده دارد، و مقید به حجاب و قواعد اسلامی و دینی باشد، این روحیه را به فرزندان خود منتقل می‌کند و این فرصت چندانی برای نفوذ مجال تفکر غربی باقی نمی‌گذارد. این‌گونه بود که غرب تصمیم گرفت این سنگر را فتح کند و از بین ببرد و بنابراین به برنامه‌ریزی گسترده برای مبارزه با حجاب دست زد.

تأثیر فرقه‌های نوظهور در عصر ناصرالدین‌شاه قاجار را در این مسئله چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فرقه‌های نوظهور در کشف حجاب تأثیر داشتند؛ زیرا هدف اصلی آنها ساختارشکنی فرهنگی، دینی و اجتماعی در ایران بود. یکی از این فرقه‌های ضاله، بابیت بود. هنگامی که علی‌محمد باب، رهبر این فرقه، در قلعه چهریق در زندان به سر می‌برد، پیروان و طرفداران او در دشت «بدشت» نزدیک شاهرود جمع شدند. آنها قرار بود در دشت «بدشت» به نوعی ساختارشکنی اساسی و جدی دست زنند؛ ازهمین‌رو زنی به نام قرهالعین در این اجتماع بابیان، برای نخستین‌بار در بین مردان با لباس نامناسب و بدون حجاب حضور یافت.این اقدام قرهالعین باعث پیدایش شکاف در بین طرفداران باب شد. بعضی از افرادی که دچار تبلیغات مسموم و فریفته شده بودند، با این وضعیت آگاه شدند و از این فرقه جدا گردیدند، اما عده‌ای دیگر به تداوم فعالیت تمایل بیشتری پیدا ‌کردند.پس از این اتفاق بود که در کشور ما تهاجم به حجاب به شکل‌های گوناگون بیشتر شد.

روشنفکران و نویسندگان نیز در این میان مؤثر بودند؟

روشنفکرانی مثل آخوندزاده به حجاب حمله کردند در آثار آنها مسئله حجاب مطرح شد. آنان درصدد غربی کردن جامعه ایران بودند. در عصر ناصرالدین‌شاه و مشروطه بقایای بابیان اولیه در دو گروه «ازلی» و «بهایی» فعالیت خود را ادامه دادند. اینها نیز در زمینه حجاب‌ستیزی فعالیت‌های گسترده‌ای کردند که از میان آنها می‌توان به خانواده دولت‌آبادی اشاره کرد. در این خانواده، که از گروه ازلی بودند، پدر با قوت از کسوت روحانیت بیرون ‌آمد و دختر هم با قوت از کسوت حجاب، و این را با صراحت اعلام کردند.

نام صدیقه دولت‌آبادی را در این زمینه فراوان شنیده‌ایم. او در تکاپوها برای کشف حجاب با بیان اینکه زنان باید باسواد گردند و با مظاهر دنیای جدید آشنا شوند و نیز مشارکت بیشتری در اجتماع داشته باشند، بدون حجاب وارد اجتماع شد.اما هدف اصلی در همه این‌گونه اقدام‌ها، ترویج و گسترش فرهنگ برهنگی در جامعه ایران بود تا ساختارشکنی در جامعه روی دهد.

شاعران و نویسندگان در مسئله کشف حجاب چه سهمی داشتند؟

جریان روشنفکری در عصر قاجار و به‌ویژه پس از انقلاب مشروطه فرصت بیشتری یافتند تا در زمینه تغییر ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کشور تلاش کنند. در دوره مشروطه هجوم گسترده علیه موضوع‌های دینی در بعضی از نشریات آغاز گردید. در این میان به حجاب نیز حمله شد. افرادی که در سلک اسلام نبودند، مانند مادام یپرم، همسر یپرم‌خان ارمنی، هم با همکاری صدیقه دولت‌آبادی برای حجاب‌زدایی در ایران فعالیت کردند.تمام ساختارشکن‌ها بر سر مسئله حجاب‌زدایی از بانوان اتفاق نظر داشتند و پیروان فرقه ضاله بابیه، ازلیه، بهائیه و بعضی از روشنفکرانی که اصلاً اعتقادی به هیچ مسلکی نداشتند در این زمینه فعالیت می‌کردند.

علی‌اکبر سیاسی، در مقام نویسنده‌ای که روزنامه «ایران جوان» را منتشر می‌کرد و کانون ایران جوان را راه‌اندازی کرده بود، آشکارا به زنان چادری حمله و اهانت می‌کرد. عارف قزوینی، میرزاده عشقی و… هم علیه چادر و حجاب شعر سروده‌اند. بدین ترتیب و متأسفانه جوی علیه حجاب در کشور شکل گرفت و عده‌ای دانسته و عده‌ای دیگر ندانسته و تحت‌تأثیر هوا و هوس وارد این عرصه می‌شدند.

درواقع برنامه ازپیش‌تعیین‌شده‌ای برای نابودی حجاب در ایران، به‌منزله اقدام اولیه و آغازین برای سقوط خانواده و برهنگی زنان، طراحی شده بود که روشنفکران، شاعران و نویسندگان هم به پیشبرد آن کمک می‌کردند. البته علی‌اکبر سیاسی، آگاهانه و با برنامه در این زمینه فعالیت می‌کرد. بعدها حزب ایران جوان متعلق به علی‌اکبر سیاسی با کانون ایران نو تیمورتاش ائتلاف کرد و در نتیجه ادغام آنها باشگاه ایران راه‌اندازی ‌شد. باشگاه ایران طی سال‌های ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷ تأسیس شد که سال‌ها پیش از تصویب و اجرای قانون ممنوعیت حجاب بود.

در این باشگاه زنان بعضی از اعضا و نیز سران حکومتی بدون حجاب حضور پیدا می‌کردند و تا صبح با مردها به عیاشی، رقص و پایکوبی و باده‌نوشی مشغول می‌شدند. اینها مقدماتی است که از صدر قاجار آغاز شد، با مشروطه سرعت گرفت و با ورود به دوره رضاخان، که با مشت آهنین و دیکتاتوری قدرت گرفته بود بحث کشف حجاب با شدت بیشتری مطرح شد.

در صحبت‌های خود به موضوع هدف قرار دادن دین اشاره کردید، چرا در آن دوران دین‌زدایی محور قرار گرفته بود؟ چه چیزی از دین‌زدایی عاید استعمار می‌شد؟

وقتی دین را مطرح می‌کنیم، جنبه وحیانی بودن آن مطرح است. وقتی یک طریقت و مسلکی مبتنی بر وحی و دستورات الهی باشد، برای انسان قواعد و چهارچوبی را قرار می‌دهد که انسان باید براساس آنها زندگی کند. در دین، پاک، نجس، حلال، حرام، امر به معروف و نهی از منکر و… مطرح است و باعث می‌شود استعمار غرب به اهداف خود نرسند.

ازهمین‌رو استعمار غرب برای نابودی این مانع دو روش را سرلوحه کار خود در ایران قرار داد: ۱٫ روش نسخ ۲٫ مسخ. در روش نسخ اعلام می‌کند که دین اساساً نسخ شد و عصر دین‌داری به پایان رسید و بشر به دین نیازی ندارد. در آن زمان آنها این موضوع را در قالب‌های گوناگونی مطرح می‌گردند.

سران دو فرقه ضاله بابیت و بهائیت پس‌از طرح آیین خود گفتند که دین اسلام نسخ شده و دوره اسلام به سر رسیده است. سپس چهارچوب‌ها را نیز به هم زدند، حدود محارم را از میان برداشتند، پاک، نجس، حلال و حرام را نادیده گرفتند و مرزبندی‌ها را به هم ریختند.سیاست نسخ از اساس دین اسلام را منکر، و مدعی روش و دین جدیدی می‌شود که به هیچ روی جنبه وحیانی و الهی ندارد. اما در سیاست بعدی، یعنی مسخ، وارونه جلوه دادن تعالیم دینی مدنظر است که در قالب مسائل خرافی یا با اظهار اینکه باید روایتی امروزی و مدرن از دین اسلام داشته باشیم، مفاهیم آن را مسخ می‌کنند و در این میان حجاب را نیز کنار می‌زنند.

وجود دین وحیانی در هر جامعه‌ای می‌تواند مانعی بر سر راه سلطه‌گری و ازهم‌گسیختگی جامعه باشد. در اروپا از طریق پروتستانتیسم، صلابت دین کاتولیک را گرفتند. براساس روایتی، پروتستان نسخه یهودی‌شده مسیحیت است. این آیین جدید راه را برای بسیاری از اقدامات و تحرکات فراهم کرد.

آنها به دنبال اجرای همین طرح در ایران بودند؛ آخوندزاده، که اعتقادی به دین نداشت، می‌گفت: باید به پروتستانتیسم اسلامی دست بزنیم. بعدها افراد دیگری نیز این چنین موضوع‌هایی را مطرح کردند که هدفی جز رنگ کردن احکام، شعائر و منویات دین نداشتند و از سر نوعی وادادگی و دلبستگی به غرب این مسئله را بیان می‌نمودند. دین یگانه سنگری است که سد راه استعمار در ورود به کشورهای اسلامی است. در غربی شدن جوامع نیز فقط ظواهر مطرح است و قرار نیست کشورها در قلمرو علم و تکنولوژی پیشرفت کنند، بلکه باید همیشه وابسته باقی بمانند.

رضاخان، تدریجی و گام به گام سیاست کشف حجاب را پیش برد، این سیر تدریجی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رضاشاه برای نابودی تشیع، اسلام و سنت‌ها در کشور ایران، بر سر کار آمد. پاسخ این پرسش را که چرا رضاخان برای این کار انتخاب شد، در تعاریفی می‌توان جست که استعمار از نوع حکومت مطلوب در ایران پس‌ از سقوط محمدعلی‌شاه در دوره احمدشاه داشت. رضاخان از نظر فرهنگی فرد مشهوری نبود و درک فرهنگی بالایی نداشت. او نظامیِ قلدری بود که در حوزه نظامی‌گری نیز با پشتیبانی بعضی از کانون‌های پنهان مراتب رشد را طی کرد.

از سال ۱۲۹۳، یعنی شش سال پیش از کودتا در ایران، استعمار به این دیدگاه رسید که برای اصلاح ایران ــ از منظر آنان ــ باید دیکتاتوری منور این کشور روی کار آید و ما باید با استفاده از مشت آهنین مسائل ایران را سر و سامان بدهیم. این عین جمله مجله کاوه (مجله‌ای به زبان فارسی که در برلین از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ ه‌ق منتشر می‌شد و مؤسس آن حسن تقی‌زاده بود.) است. در دوره قاجار و مشروطه خیلی تلاش کردند ایران را آن‌چنانکه مدنظرشان است شکل دهند. بر این اساس باید ساختارها کاملاً دگرگون و غربی می‌شد، اما در آن دوره موفق نشدند چنین کنند؛ زیرا مخالفت روحانیان و مردم ایران از این کار جلوگیری کرد. این‌گونه بود که آنها به فکر این افتادند که با یک دولت مقتدر نظامی تغییرات مدنظر را در ایران به اجرا درآورند.

در منابع تاریخی آمده است که فردی به نام آشتیانی‌زاده، از نمایندگان مجلس، از حبیب‌الله رشیدیان، که یکی از چهره‌های معروف وابسته به انگلیس بود، شنیده بود که پیش از کودتا، اردشیر جی، سرجاسوس انگلیس در ایران، به عین‌الملک، پدر هویدا، که در دوران پهلوی دوم به مدت سیزده سال نخست‌وزیر بود، مراجعه کرد و گفت: برای امر مهمی در ایران به فردی نیاز داریم که دو ویژگی داشته باشد: ۱٫قزاق باشد؛ ۲٫شیعه اثنی عشری خالص نباشد. او سه بار موضوع شیعه اثنی عشری خالص نبودن را تکرار کرد. این مطلب نشان می‌دهد که قرار بود فرد نظامی قلدری بر سر کار بیاید که با مبانی تشیع اثنی عشری در ایران درگیر شود.

رضاخان به‌شدت از ناحیه روشنفکران غرب‌گرا تحت فشار بود تا اصلاحات مدنظر آنها را به اجرا درآورد. هوشیاری و هوشمندی موجود در رفتار رضاخان و نیز توصیه دیگران به او، وی را به این نتیجه رسانده بود که نمی‌شود یک‌باره در ایران به تغییرات مدنظر دست زد، ازهمین‌رو رضاخان یک سیاست پلکانی و همراه مماشات را برای انجام دادن کارهای اصلی و جدی درپیش گرفت. او که نخست فرمانده نظامی کودتا بود، به مقام وزارت جنگ و بعد نخست وزیری دست یافت. سپس کوشید حکومت قاجاریه را با طرح جمهوریت سرنگون کند، اما موفق نشد.

حالا به زمان نیاز داشت تا پادشاه بعدی ایران شود. تمام کوشش رضاخان از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ این بود که مخالفان خود را از سر راه بردارد و زمینه را برای رسیدن به تخت سلطنت آماده کند. در سال ۱۳۰۴، که این اتفاق روی داد، شاه جدید به تدریج روی اصلی خود و کودتا را، که همان نابودی تشیع و اسلام در ایران بود، را به نمایش گذاشت. بدین ترتیب درگیری‌ها از سال ۱۳۰۵ به آهستگی آغاز شد؛ قیام حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی در مخالفت با سیاست‌های رضاخان در سال ۱۳۰۶ روی داد. ضرب و شتم بافقی هم به دلیل اعتراض او به نوع حجاب دختران و همسر رضاشاه در زمان حضور در حرم حضرت معصومه(س) است.

وقتی رضاشاه با چکمه به حرم حضرت معصومه(س) رفت، این پیام را به مردم داد که دیگر دوره تظاهر او به دین‌داری پایان یافته است.از آن پس، او به تغییراتی صوری با عنوان مدرنیزاسیون دست زد که از میان آنها می‌توان به قانون متحدالشکل کردن لباس مردها اشاره کرد که خود زمینه‌های کشف حجاب را فراهم کرد.کشف حجاب هم نخست به صورت علنی و قانونی اجرا نشد، بلکه با حمایت از زنان بی‌حجاب و اقدامات ساختار شکنانه باشگاه‌ها و کلوب‌ها زمینه اجرای قانونی آن فراهم شد و رضاخان پس از بازگشت از ترکیه در سال ۱۳۱۳ مصمم گردید بساط حجاب را در ایران جمع کند.

رضاشاه در ایران، در حالی قانون کشف حجاب را اجرا می‌کرد که ایران تنها کشوری بود که به این اقدام دست می‌زد و افغانستان و ترکیه با چنین گستره‌ای سیاست کشف حجاب را دنبال نکردند. این قانون مصوبه مجلس بود یا فرمان رضاشاه؟

کشف حجاب دستور رضاشاه بود که به دولت حکم شد و دولت نیز به وزارت کشور ابلاغ کرد تا آن را در سراسر کشور اجرا کند. بااین‌حال این اقدام حلقه‌ای از سلسله تحولاتی تلقی می‌شد که در منطقه رخ ‌داد. با فروپاشی امپراتوری عثمانی در ترکیه تحولات گسترده‌ای روی داد و آتاتورک به طور جدی با نهادها و نمادهای دینی درگیر شد. رضاشاه نیز که برای کشف حجاب از پیش انگیزه داشت، پس از بازدید از ترکیه به اجرای آن مصمم‌تر شد و ازهمین‌رو به وزرای خود دستور داد که با زنان و دخترانشان، آن هم بدون ‌حجاب، در جشن‌هایی حاضر شوند که به مناسبت کشف حجاب در ایران می‌شد تا این الگویی شود برای همه کارمندان دولت و طبقات پایین جامعه.

شایان ذکر است که در افغانستان این مسئله زودتر از ایران اجرا شد و امان‌الله به گونه‌ای جدی به نابود کردن بنیان‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه خود به منظور غربی شدن دست زد.در ترکیه نیز، اگرچه آتاتورک با نهادهای دینی در ترکیه به‌شدت مقابله کرد، اجرای ممنوعیت حجاب به شدت ایران نبود.

اقداماتی که رضاشاه و دولت او بعد از ممنوعیت حجاب انجام دادند، چه بود؟

رضاخان مصمم به ترویج بی‌حجابی در ایران بود، به همین دلیل نیروهای خود را به همه شهرها، روستاها و شهرستان‌ها اعزام کرد و دستور داد که از تردد زنان باحجاب و حتی سوارشدن آنها به اتوبوس، رفتن‌شان به قبرستان و حمام عمومی جلوگیری شود. این قانون با خشونت در سراسر ایران اجرا شد و نیروهای امنیه به دوردست‌ترین روستاها رفتند و زنان باحجاب را تعقیب کردند و چادر از سرشان ‌کشیدند. آنها این چادرها را در یک بلندی به آتش می‌کشیدند، گویی که فتحی انجام داده بودند

زنان باحجاب در خیابان ضرب و شتم شدند و همسرانشان تحت تعقیب قرار می‌گرفتند. کارهای تبلیغاتی مانند برپایی جشن‌های کشف حجاب نیز انجام شد. اگر به عکس‌های این جشن‌ها نگاه کنید، متوجه خواهید شد که همه به اجبار در این جشن‌ها حاضر شده ‌بودند. زنان مظلوم، یقه پالتوهایشان را بالا و کلاهشان را تا پایین سر می‌کشیدند تا بدین وسیله حجاب خود را رعایت کنند. برای مقابله با این کار پس از مدتی بخشنامه ‌شد که زنان حق ندارند یقه پالتو را بالا و کلاه را پایین بکشند. در اسناد کشف حجاب به این موضوع اشاره شده است که برای نماز خواندن به چادر نیاز است و برای رفع این مسئله اجازه پوشیدن چادر برای چند دقیقه نماز داده شده است. افزون براین در این اسناد سؤال شده است که آیا زنان می‌توانند با روسری به مجالس ختم بروند، اما در پاسخ اجازه چنین کاری به هیچ روی داده نشده است.

در نگاهی کلی، این‌گونه به نظر می‌رسد که پس از ۱۷ دی و اجرای قانون ممنوعیت حجاب، جامعه مقاومت چندانی نسبت به این مسئله نشان نداد و مردم بی‌تفاوت از کنار آن گذشتند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

برعکس، مقاومتی گسترده علیه ممنوعیت حجاب در سطح جامعه شکل گرفت. اگرچه این مخالفت به شکل قیام گوهرشاد، که شش ماه پیش از اجرای کشف حجاب رخ داد، نبود می‌توان آن را نوعی مقاومت منفی و گسترده تلقی کرد که حتی خانواده وزرای رضاشاه را نیز دربرمی‌گرفت. این خانواده‌ها گروه‌های اولیه برای ترویج بی‌حجابی بودند. صدرالاشراف، وزیر دادگستری رضاشاه، اظهار کرده است که رضاشاه چندین بار از او خواسته بود تا همسر و دخترانشان را بدون حجاب در جشن‌ها حاضر کند.

صدرالاشراف هم در پاسخ می‌گفت: اگر اجازه دهید فعلاً مدیران و کارمندان این اقدامات را انجام دهند، بعد نوبت ما هم می‌رسد و به این روش مدام از انجام دادن این کار طفره می‌رفت، اما یک روز رضاشاه به او گفت که حتماً باید این کار را انجام دهد. صدرالاشرف نیز به همسرش گفت که باید طبق دستور رضاشاه عمل کند. همسرش در پاسخ به او گفت: خودم را می‌کشم. اما فشار رضاشاه بر او به قدری افزایش یافت که صدرالاشرف به همسرش گفت که اگر چنین نکند رضاشاه او را خواهد کشت. این‌گونه بود که همسر و دختران وزیر دادگستری حاضر شدند بی‌حجاب در جشن حضور یابند. اما همسر صدرالاشرف از فردای آن روز به دلیل فشار روحی و روانی بیمار شد و تا یک سال بعد، که جنازه‌اش از خانه خارج شد، هیچ‌گاه در مجامع عمومی و خیابان‌ها حاضر نشد.

در خانواده‌های دیگر نیز وضع به همین شکل بود؛ برای نمونه یکی از نظامیان، اسلحه خود را در منزل گذاشته بود تا اگر برای کشف حجاب به منزلش آمدند، زن و دخترانش خود را بکشند. یکی از کارمندانی نیز که به‌شدت تحت فشار رئیس اداره خود قرار گرفته بود تا همسرش را بی‌حجاب به جشن آورد، وصیت‌نامه خود را نوشت و با خوردن تریاک خودکشی کرد تا زیر بار این ننگ نرود.

بعضی از مردم هم دیوارهای خانه‌های خود را سوراخ کرده بودند تا بتوانند از آن برای رفتن به حمام استفاده کنند و از آخرین منزل در کوچه به ابتدای کوچه و حمام برسند. نقل است هنگام تبعید رضاشاه، وقتی او در خیابان‌های تهران به سمت تبعیدگاه می‌رفت، زنان چادر سر کردند و به خیابان آمدند و شروع به راه رفتن کردند.

بر اساس این توضیحات آیا کشف حجاب و قانونش شکست خورد؟

این‌گونه نبود که سیاست کشف حجاب در ایران هیچ توفیقی نداشته باشد؛ زیرا بخشی از جامعه ایران و زنان ایرانی تحت‌تأثیر این تبلیغات قرار گرفتند.در آن سال‌ها فشار برای کشف حجاب وجود داشت و از سوی دیگر نیز برای برگزاری مراسم و شعائر اسلامی نیز فشارهایی وارد می‌شد. بدین ترتیب در دوره‌ای، بخشی از زنان ایرانی، نه تنها با تعالیم اسلامی درباره حجاب و دین آشنا نمی‌شدند، بلکه زمینه را برای کنار گذاشتن حجاب فراهم می‌دیدند. در دوره محمدرضا شاه هم که پدیده بی‌حجابی نه به اجبار ــ مانند دوره رضاشاه ــ بلکه با تبلیغات از طریق نشریات، نمایشنامه‌ها، فیلم‌های سینمایی، برنامه‌های تلویزیون و… به جامعه تزریق می‌شد.

سم بی‌حجابی و تفکر غربی در بخشی از زنان ایرانی مؤثر افتاد. هرچند این گروه از زنان بخش عمده‌ای از جامعه را دربرنمی‌گرفتند، پس از پیروزی انقلاب و به‌ویژه در سال‌های ابتدایی آن، تحول و انقلاب درونی در آنها روی داد، به‌گونه‌ای که این زنان داوطلبانه از حجاب استقبال کردند.

بعد از ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ و کشف حجاب، زن ایرانی بر سر دوراهی حفظ اصالت خود یا تن دادن به خواسته‌های حکومت و بی‌توجهی به حجاب قرار گرفت. این موضوع مشکل هویتی را برای زن ایرانی ایجاد کرد. تحلیل شما چیست؟

کشف حجاب برای آزادی بود، اما آزادی از قید دستورات اسلام و اینکه زن بنده شهوترانی دوران مدرن شود. این عین بندگی است؛ یعنی او را از بندگی خداوند، که عین آزادگی است، خارج کردند و به بندگی کمپانی‌ها و شرکت‌های غربی درآوردند. بدن زن محرک و مشوقی برای فروش کالا گردید. از جسم‌ او هم برای تولید استفاده شد، درحالی‌که کمترین حقوق به زنان کارگر پرداخت می‌شد. شخصیت، جنس و ویژگی‌های او نیز وسیله‌ای گردید برای تبلیغ و ترویج کالاها و محصولات غربی.

پهلوی‌ها به گفته‌های خود مبنی بر آزادی زنان باور نداشتند و این وضع به‌گونه‌ای بود که وقتی تعدادی از نمایندگان زن در مجلس سخن می‌گفتند، نمایندگان مرد، آنها را مسخره می‌کردند و به حساب نمی‌آوردند. ازهمین‌رو معتقدم که آزادی زنان به معنای واقعی کلمه را با انقلاب اسلامی به ارمغان آورد.

با توجه به ریشه‌دار بودن اسلام در هویت و فرهنگ ایرانی، آینده حجاب را در کشورمان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما از نظر هجمه‌ای که علیه جامعه ما و به‌ویژه زنان و دختر ایرانی وجود دارد در وضعیت خطرناک و دشواری به سر می‌بریم. براین اساس اگر در مسیر تعمیق بینش دینی مردم حرکت نکنیم و در این زمینه به الگوسازی دست نزنیم، یعنی حالت انفعالی داشته باشیم و دست روی دست بگذاریم، فرهنگ غربی با استفاده از امکانات خود به جامعه و خانواده ما نفوذ می‌کند؛ زیرا موانع طبیعی ارتباطات فرهنگی در حال از بین رفتن است و اینترنت پرسرعت در سراسر ایران گسترش یافته است.

باید با برنامه‌ریزی گسترده، به تولید الگوهای پوشش اسلامی دست زنیم و از ظرفیت زنان در این زمینه بهره ببریم. برای تعمیق بینش دینی جامعه هم باید از همه ابزارها، به‌ویژه هنر و رسانه استفاده کنیم.باید الگوهای موفق در عرصه حجاب را در فیلم، کارتون و بازی‌های رایانه‌ای تبلیغ و ترویج نماییم و جلوی موج مهاجم را، که برای نابود کردن هست و نیست ما فعالیت می‌کند، بگیریم. ظرفیت زنان و دختران برای مقابله با تهاجم فرهنگی به مراتب بیشتر از مردان است و باید از این ظرفیت نهایت بهره را ببریم. واقعاً بعضی از فیلم‌ها و سریال‌ها نه تنها مشوق حجاب نیستند، بلکه مخرب‌اند و الگوهای نامطلوب ارائه می‌دهند. باید به شکل گسترده و «جهادی فرهنگی» در زمینه ترویج فرهنگ حجاب حرکت کنیم و جلوی شیوه‌های سلیقه‌ای را بگیریم.

بعضی از افرادی که به صورت بدحجاب در جامعه ظاهر می‌شوند، تعمدی برای بدحجابی ندارند؛ واقعاً این دانش به آنان منتقل نشده است. از طرفی وضعیت نامطلوب اجتماعی هم به آنان فشار می‌آورد؛ برای مثال دختری که برای تحصیل در دانشگاه، از روستا به تهران می‌آید متوجه تفاوت محیط پیرامون خود با وضعیت محل سکونتش می‌شود و تحت فشار آن محیط به سمت بدحجابی می‌رود؛ بنابراین معتقدم اگر فضا را تغییر دهیم، این گسترش موج در جاهای دیگر، متوقف می‌شود.