اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

عکس/واکنش روزنامه‌ها به توهین به مسی


روزنامه های یکشنبه 17 آذر
به گزارش مشرق، اکثر روزنامه های کشور تیتر یک یا یکی از تیترهای خود را به هجوم عده ای بی فرهنگ به صفحه شخصی مسی و توهین به وی اختصاص داده اند و جالب است برخی روزنامه ها این کار را نه تنها تقبیح نکرده اند بلکه به این اقدام اشتباه دامن نیز زده اند!
برخی روزنامه های دیگر نیز به انتقادات صریح کی روش و نیز اظهارات دایی درباره قرعه کشی جام جهانی پرداخته اند.

برای دیدن سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

کشوری که رکوردهای بحران را در گینس جابجا کرد


روایتی از رکوردهای حکومت اسد؛
بحران سوریه امروزه از بسیاری از بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در ابعاد و سطوح مختلف، متفاوت دنبال می‌شود.
گروه بین‌الملل مشرق - بحران سوریه رکورد تمامی بحران‌های این‌چنینی را شکسته است، به گونه‌ای که متأسفانه می‌تواند به عنوان رکوردی بزرگ در کتاب گینس به ثبت برسد. باید پرسید در شرایطی که نگرانی‌ها، خطرات و حوادث فزونی یافته است، تبعات و کابوس های مترتب بر این بحران کی به پایان خواهد رسید؟

به گزارش المنار، درگیری‌ها در مصر، تونس، لیبی و یمن طی چند هفته به پایان رسید. در دیگر کشورهایی هم که شاهد پدیده بهار عربی بود، درگیری‌ها  تقریباً به شکل مسالمت‌آمیز و به نفع قدرت حاکم پایان یافت. در این میان بحرین را باید استثنا نمود، چرا که با وجود دخالت عربستان و اقدامات سختگیرانه نیروهای سپر جزیره، هنوز اعتراضات ادامه دارد و مردم به خواسته‌های خود دست نیافته‌اند.

در حال حاضر با مقایسه وضعیت کشورهای یاد شده با وضعیت سوریه، نمی‌توان به ارزیابی مرحله کنونی پرداخت. در اینجا هدف، پرداختن به برخی ویژگی‌های درگیری در سوریه و تمرکز بر دلایل پیچیدگی بحران این کشور و نیز احتمال سازش سیاسی است که به نظر می‌رسد نجات این کشور دارای  تمدن و پیشینه مبارزاتی عظیم از اهمیت والایی برخوردار است.

نخست: باید دقت کرد که صرف نظر از حالات و اغراض مختلفی که در سوریه وجود دارد، تمام پتانسیل ارتش مقتدر و عظیم این کشور برای درگیری‌های داخلی به کار گرفته می‌شود. درگیری‌هایی که چه از نظر سلاح‌های به کار گرفته شده و چه از نظر دامنه عملیات‌ها و میزان خسارت‌ها، خشونت‌ها و ویرانی‌ها، هیچ حد و مرزی ندارد.

نمی‌توان گفت غرض‌ورزی و عوام فریبی رژیم‌های ارتجاع عرب منطقه و طرح‌های آمریکایی و اسرائیلی باعث طرح این موضوع شده است؛ آنچه روشن است اینکه نقش ارتش در تعامل با موضوع تغییر نظام و طولانی شدن بحران، از تمامی ارزیابی‌ها و محاسبات و خطوط قرمز فراتر رفته و بر آینده تغییر حکومت و احتمالات، ساز و کارها، هزینه‌ها و فرصت‌های آن، تأثیر گذاشته است. در این‌باره نتایجی کاملاً منفی حاصل شده است. چرا که ارتش نباید حمایت از دولت را بر حمایت از کشور ترجیح دهد، ضمن آنکه تنها باید در موارد ضرور از ارتش برای حفظ امنیت داخلی کمک گرفت. شکی نیست که تفاوت زیادی بین دو موضوع مذکور و نتایج به دست آمده وجود دارد. همچنین نباید فراموش کرد که در سوریه مسائلی از قبیل استفاده از سلاح ممنوعه شیمیایی، قتل، کشتار و بریدن سر افراد روی داده است و هر دو طرف درگیر، همدیگر را مقصر معرفی می‌کنند.


دوم: استفاده زیاد و لجام گسیخته از خشونت باعث شده سازش، فعالیت‌ها و امتیازات سیاسی به بن‌بست برسد. در ادامه هم دولت سوریه و هم بیشتر مخالفان به خصوص کسانی که برای مقابله با سختگیری نظام حاکم، به خشونتی به مراتب سنگین‌تر (فراهم کردن فعالیت های تروریستی و تجاوز نظامی بیگانگان) روی آوردند، به افزایش بحران مذکور کمک کردند. در چنین شرایطی به دلیل نبود فضای گفتگو، هیچ فرصتی برای قدرت‌های میانجیگر فراهم نشد تا بتوانند قبل از دستیابی به راه حل‌های پایدار و نیمه پایدار، راهی برای برون‌رفت موقت از مشکلات و ایجاد فضایی برای انتقال قدرت بیابند.

سوم: در راستای آنچه گفته شد در هیچ یک از بحران‌های منطقه‌ای به مانند بحران سوریه، نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی به طور رسمی، مستقیم و غیر مستقیم از جبهه مخالف نظام،  حمایت سیاسی، نظامی، مالی و امنیتی به عمل نیاوردند.... تقریباً تمام جهان در این درگیری وارد شد.

در لبنان، عراق، ترکیه و اردن نیز به دلیل فعالیت‌های تروریستی و تسهیل ارسال سلاح و نیرو و ناامن‌شدن مرزها  به‌نوعی چنین دخالتی مشاهده می‌شود. افزون بر آن، احتمال دارد حوادث دیگری در این کشورها روی دهد، حوادثی که ممکن است دخالت کشورهای دیگر  (عربستان، ایران، آمریکا، روسیه و فرانسه) بر حجم و میزان آن بیفزاید. بحران سوریه در حال حاضر کاملاً بین‌المللی شده است و  روز به روز  از نقش شخصیت‌های رسمی سوریه و مخالفان کاسته خواهد می‌شود.

چهارم: به دلیل حمایت دولت‌ها و گروه‌های سیاسی از گروه‌های تندرو و افراطی، بخش اعظم این گروه‌ها هم اکنون وارد سوریه شده‌اند. در حال حاضر، مهمترین عاملی که معادلات نبرد را رقم می‌زند، فعالیت‌های این گروه‌هاست که با روش‌های افراط‌گرایانه، متحجرانه و خرابکارنه خود، در سوریه جولان می‌دهند.


پنجم: تبعات بحران سوریه از نظر میزان خرابی‌، قتل، کشتار، آوراگی، بازداشت‌، ویرانی ‌اقتصادی، خسارت‌های سیاسی در حال و آینده و مشکلات متعدد دیگر با آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد، بسیار متفاوت است.

غرق شدن و دست و پا زدن در مشکلاتی که تأثیرات منفی آن با هر نتیجه‌ای‌ که در بر داشته باشد، محدود و قابل جبران نخواهد بود.

اتخاذ مواضع مختلف در مورد بحران سوریه نیز رکورددار شده است. امری که بسیج و جذب چهره های به اصطلاح مذهبی و گسترش فعالیت‌های بی‌سابقه و بیش از حد آنان در سوریه را در پی داشته است. افزون بر آن، برخی دولت‌ها به دلیل چگونگی تعامل با بحران‌ها، رویکردها و مواضع  جدیدی را اتخاذ نموده‌اند. در این میان، عربستان مستقیماً در سوریه دخالت کرده و مواضع بسیار متفاوتی را اتخاذ نموده است. دیگر آنکه این کشور، ضمن تأکید بر اشغال سوریه، آشکارا به حمایت تسلیحاتی خود از مخالفان روی آورده و به شدت از آمریکا به دلیل خودداری از حمله نظامی به دمشق خرده گرفته است.


این موضوع و دیگر موضوعات، عناوین و آمارهای دیگر با بی‌طرفی و شکست اتحادیه عرب، مواضع متفاوت فلسطینی‌ها (رویگردانی حماس از دولت سوریه) و نیز تغییر در اولویت حمایت یا عدم حمایت سیاسی و امنیتی لبنانی‌ها همراه شده است.
 
آنچه گفته شده شد اقتضا می‌کند تا همگرایی جدیدی بخصوص در بین رهبران سوریه و هر سوری که دغدغه پایان یافتن هر چه زوتر بحران کشورش را دارد به وجود آید.

مشکل سوریه، بحرانی بزرگ و در واقع یکی از بزرگترین بحران‌های جهان عرب امروز است. بحران سوریه در شرایطی ادامه یافته است که اعراب غالباً در مواضع رسمی خود منفعلانه عمل کرده و یا اینکه در بیشتر حالات سر در لاک فرو برده و با بی اعتنایی شاهد روند حوادث هستند.

بسته کتاب شهادت حضرت رقیه(س)


بسته کتاب شهادت حضرت رقیه(س)
ما به سفر رفتیم، به کربلا، آدم های زیادی با اسب و شمشیر در آن بیابان جلو ما را گرفتند. ما در صحرا خیمه زدیم یک خیمه کوچک داشتیم در آن من بودم و علی اصغر و رباب و سکینه.
 گروه فرهنگی مشرق - در تیرگی شب، نگهبان کاروان، یکی از شترها را بی سوار می یابد... آیا سوار، که دختر کوچکی بود، گریخته است؟ فرمانده نگهبان، خشمگین و بی قرار، به سوی تاریکی های دشت می تازد. یکی از بزرگترین نشانه‌های مظلومیت اهل بیت در میان مردم به ویژه شیعیانشان عدم شناخت درست آن‌هاست. شناختی که در بسیاری از موارد باعث ایجاد شبهاتی بزرگ در رابطه با این بزرگواران می‌شود. یکی از همین شبهات مساله‌ای است که در رابطه با حضرت رقیه(س) و مقام والای این بانوی بزرگوار مطرح می‌شود و در اصل قصد بر انکار وجود چنین فرزندی برای امام حسین(ع) است. موضوعی که تاکنون علمای بسیاری در رابطه با آن تحقیق کرده‌اند و با دلایل قاطع و محکم آن را رد کرده‌اند.

با همین دغدغه ما نیز به سراغ معرفی برخی از کتبی که در رابطه با ایشان نگاشته شده است آمده‌ایم، تا مخاطبان خود را _ که بدون شک همگی ارادت ویژه‌ای به این بانوی عظیم الشان دارند _ با منابعی که در رابطه با ایشان و اتفاقات پیش آمده برایشان وجود دارد، آشنا کنیم تا انشالله بتوانیم با شناختی کامل‌تر با شبهاتی که در رابطه با ایشان مطرح می‌شود، مقابله کنیم.

1. اسیر کوچک
«کاروان اسیران کربلا به سوی شام می رود...
در تیرگی شب، نگهبان کاروان، یکی از شترها را بی سوار می یابد... آیا سوار، که دختر کوچکی بود، گریخته است؟ فرمانده نگهبان، خشمگین و بی قرار، به سوی تاریکی های دشت می تازد...» انتشارات مدرسه با چاپ کتاب «اسیر کوچک» که محوریت اصلیش موضوع کودکان عاشورایی است، به دنبال انجام یکی از وظایف اصلی خود که ارائه محصولاتی ویژه کودکان است، رفته است. این کتاب در رابطه با دختر سه ساله امام حسین، حضرت رقیه (س) می باشد که توانسته سختیهای سفر و صبوری این بانوی کوچک را بسیار ساده و روان در قالب سروده از زبان و کلام ایشان بیان می‌کند.
این کتاب را خانم مریم صباغ زاده به رشته تحریر در آورده است و سروده‌های آن نیز با همت افشین علا سروده شده است.

2. بزرگترین دختر عالم
سیدمهدی شجاعی از آن دسته نویسنده‌هایی که تا به حال برای اهل بیت کتاب‌های بسیاری را نگاشته است و تقریبا می توان گفت که برای اکثر شهدای کربلا کتابی را به رشته تحریر در آورده است؛ «از دیار حبیب»، «پدر، عشق و پسر» و «سقای آب و ادب» تنها بخشی از این کتاب‌هاست و حالا هم به سراغ یکی دیگر از قهرمانان این حماسه بزرگ آمده است و قصه‌ی «بزرگ‌ترین دختر عالم» را برای مخاطبانش روایت کرده است.


«بزرگ‌ترین دختر عالم» داستان حضرت رقیه(س) که در آن نویسنده با روایت ادبی و نگاهی نو به قصه‌ی قهرمانی‌های دختر کوچک امام‌حسین(ع) پرداخته است. این کتاب 32 صفحه‌ای که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است، روایتی داستان‌گونه از ماجرای دختر کوچک امام حسین(ع) در روز عاشوراست و «شجاعی» در این داستان، با نثر ادبی این مصیبت را روایت می‌کند.

3. خورشید خرابه شام
یکی دیگر از کتاب‌هایی که به سراغ یک تحقیق جامع و کامل درباره زندگی، مصایب، مکارم، معجزات و کرامات حضرت رقیه (س) رفته است، کتاب «خورشید خرابه شام» است که در آن هم اطلاعات گوناگونی در رابطه با با بخش های مختلف زندگی حضرت رقیه(س) را در اختیار مخاطبان خود قرار داده و هم در رابطه با کرامات و معجزات ایشان نمونه‌های مناسب و خوبی را مطرح کرده است. علاوه بر این در بخش دوم این کتاب گزیده‌ای از اشعار و مراثی شاعران در رثای حضرت رقیه (س) گردآوری شده است.

این کتاب با قلم آقای «على موحد ابطحى» نگاشته شده و انتشارات «حبل المتین» به زیر چاپ فرستادن آن را بر عهده گرفته است.

4. دختر خورشید
بعید است که کودکی در سرزمین ما باشد که از همان دوران کودکی با عزاداری اباعبدالله و مراسم‌هایی که برای ایشان در ماه محرم و دیگر ماه‌های سال برگزار می شود، آشنا نباشد. اما توجه به نوع نگاه کودکان به این مراسمات و آیین مذهبی، خود می تواند به عنوان سوژه‌ای ناب برای نگارش رمانی جذاب برای گروه سنی کودک و نوجوان باشد.


«دختر خورشید»؛ راوی سرگذشت دختر امام حسین علیه السلام؛ حضرت رقیه (س) و رنج ها و شهادت اوست که از ذهن و زبان پسرکی که شاهد عزاداری برای سالار شهیدان و یاران با وفایش در ایام محرم و عاشوراست؛ به صورت داستانی بیان می شود.

«جواد نعیمی» نویسنده این کتاب، داستان خود را این‌گونه آغاز کرده است: «شب چادر سیاه خود را بر سر تا سر شهر شام گسترده بود و گویی شب بلند نیمه محرم سال شصت و یک هجری میلی برای رسیدن به فردا نداشت... رقیه دختر سه ساله حسین‌بن‌علی است. او مدام سراغ برادرانش اکبر و اصغر، عمویش عباس و پدرش را می‌گیرد... من خود او را دیده‌ام. کودک بسیار با عاطفه‌ای است و دلبستگی عجیبی به پدرش دارد و لحظه‌ای از یاد او غافل نمی‌شود.»

5. یاران کوچک حسین (ع)
عاشورا حماسه و حادثه‌ای است که قهرمانان بسیاری را به تاریخ معرفی کرده است. قهرمانی که شاید سن و سال چندانی نداشتند ولی هرکدام سرمنشا درس‌های بزرگی برای مردم اعصار مختلف بوده و هستند.

معرفی این قهرمانان کوچک به عنوان محور اصلی کتاب «یاران کوچک حسین (ع)» انتخاب شده است و در کنار معرفی کودکان و نوجوانان از فرزندان امام حسین (ع)، کودکان و نوجوانان از فرزندان امام حسن (ع)، کودکی خردسال از امام سجاد (ع)، کودکان و نوجوانان از فرزندان حضرت زینب (ع)، کودکان و نوجوانان مسلم بن عقیل، کودکان فرزندان اصحاب امام حسین (ع) به ذکر برخی از کرامات آن‌ها نیز پرداخته است تا این قهرمانان حقیقی را هم از دریچه تاریخ مورد بررسی قرار دهد و هم با نگاهی به روایات و کرامات مربوط به این بزرگواران جایگاه حقیقی آن‌ها را بیش از پیش برای مخاطبان خود نمایش دهند. «احمد موسوى وادقانى» این کتاب را  با همت انتشارات «قدیانى» به زیر چاپ فرستاده است.

6. من عمه هستم، تو بابا
شهدای کربلا از بزرگ تا کوچ همگی نشانه‌ای از مظلومیت سیدالشهدا(ع) هستند اما به گواه تاریخ دو تن از این شهدا بیشتر از بقیه نماد مظلومیت امام حسین(ع) در حوادث روز عاشورا و بعد از آن هستند، یکی طفل شش ماهه ایشان که در اوج مظلومیت با لب‌هایی تشنه به شهادت رسید و دیگری حضرت رقیه(س) که در کنار سر پدرش در خرابه‌های شام، به شهادت رسید.
محسن ربابی در کتاب «من عمه هستم، تو بابا» به درددل‌های میان حضرت رقیه(س) با برادر تازه متولد شده‌اش، حضرت علی‌اصغر(ع) پرداخته است.


نویسنده در این اثر به خوبی توانسته با الهام از عشق و علاقه‌ای که میان امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) وجود دارد، رابطه این دو کودک را بهم تشبیه کند. همین ایده باعث شده که بتواند در قالب داستانی روان و پرکشش به شرح ارتباط کوتاه ‌مدت رقیه(س) با برادر کوچکترش علی‌اصغر(ع)، از زمان تولدش تا به شهادت رسیدن علی‌اصغر(ع) در روز عاشورا و سپس شرح حوادث به وقوع پیوسته برای اسرای کربلا بپردازد. 

7. قاصدک کربلا : حضرت رقیه علیها السلام قاصدکی در دشت کربلا
پرداختن به زندگی شهدای کوچکی که در حماسه عاشورا حضور داشتند، محوریت کتاب «قهرمانان کوچک کربلا» است. کتابی که با نثری ادبى ـ داستانى به سراغ توصیف و معرفی قهرمان کوچک اما در عین حال مهم و پر اثر قیام عاشورا رفته است.

بدون شک یکی از مهمترین این قهرمانان حضرت رقیه(س) است که در کتاب «قاصدک کربلا» به شرح ماجراهای مربوط به ایشان پرداخته شده است. قاصدکی که از زاویه دید سوم شخص به سراغ احساسات وجود دختری کوچک رفته است که همراه با هر نسیم که در واقع هر کدام به منزله یکی از فصول کتاب هستند، مخاطب خود را در سیر داستان از به درک واصل شدن معاویه تا به شهادت رسیدن قهرمان اصلی داستان یعنی حضرت رقیه(س) همراهی می کند و  داستان خود را روایت می‌کند.


یکی از بارزترین ویژگی‌های این کتاب خلق تصاویری ملموس از حادثه‌ای عظیم توسط نویسنده برای مخاطب نوجوان کتاب است که به جرات می توان آن را یکی از بی‌نظیرترین نمونه‌های این عرصه دانست.  
در بخشی از ای کتاب می‌خوانیم:
دخترک گفت: «ما به سفر رفتیم، به کربلا، آدم های زیادی با اسب و شمشیر در آن بیابان جلو ما را گرفتند. ما در صحرا خیمه زدیم یک خیمه کوچک داشتیم در آن من بودم و علی اصغر و رباب و سکینه.»
دنیای کودکانه رقیه(سلام‌الله علیها) آرزوی شاهزادگی را داشت. رقیه (سلام‌الله علیها) در خرابه‌های شام وقتی سر بریده پدر را دید کمی با آن سخن گفت. به او گفت: «پدر مگر نگفتی برای من قصری زیبا در شام می سازی قصری بزرگتر از عالم…»
 

10نکته خواندنی از زندگی ماندلا+ عکس


«نلسون ماندلا» در گذشت. او رهبری بود که موفق شد تاریخ آفریقا و بخشی از جهان را برای همیشه تغییردهد.
گروه فرهنگی مشرق، او  نامش در کنار بزرگان بسیاری از جمله «مهاتما گاندی» که برای برقراری صلح و برابری مبارزه می‌کردند جاودانه شده است. شاید افراد زیادی درباره زندگی او و ماجراهایی که برایش اتفاق افتاده چیزهایی بدانند. اما نکاتی درباره زندگی او وجود دارد که شاید برای بسیاری ناشناخته و تازه و در عین حال عجیب باشد.

Mandella7

معنی نام مستعارش «مشکل ساز» بود
پیش از این‌که اسم مسحی «نلسون» به او داده شود، در بدو تولد والدینش او را «رولی هالاهلا» نام نهادند که ترجمه‌اش «مشکل ساز» است. انگار از بدو تولد، قرار بود زندگی او همراه با دردسر و مشکلات فراوان باشد.

Mandella4

جدش یک پادشاه بود
جد پدری «ماندلا» حاکم مردم منطقه «تیمبو» در محدوده استان «ایستر کیپ» امروزی در افریقای جنوبی بوده است. نام پدر بزرگش «ماندلا» بود که تبدیل به نام فامیل او شد.او حتی به دلیل مبارزاتش نه تنها تحصیل در دانشگاه، بلکه لقب سلطنتی‌اش را هم رها کرد. 

Mandella10

او به دلیل یک جرم مشترک هم به شش سال زندان محکوم و هم تبرئه شد
از ان‌جایی که او یک فعال سیاسی بود و دولت آفریقای جنوبی سعی در متوقف کردن او داشت، وی را به جرم‌های مختلف محکوم کرد. به دلیل حجم بالای جرائم منتسب به او و سیستم بروکراتیک دادگاه‌های افریقای جنوبی در ان زمان، وی را به دلیل یک جرم، یکبار محکوم به شش سال زندان، و یک‌بار نیز تبرئه کردند.

Mandella3

ماندلا همیشه با لباس مبدل در افریقا می‌گشت
به محض محکومیت در دادگاه، او شروع به سر و سامان دادن به کنگره ملی آفریقایی و سازمان سیاسی خود به عنوان رهبر حزب کرد. برای جلوگیری از دستگیر شدن او همیشه با لباس مبدل از جمله یک راننده و یا یک رئیس قبیله آفریقایی به زندگی و رفت و آمد در افریقا ادامه می‌داد.

Mandella2

او 18 سال در یک جزیره زندانی بود
سرانجام او در سال 1962 دستگیر شد. «ماندلا» را بلافاصله به جزیر «روبن» دور از ساحل «کیپ تاون» فرستادند. او در سلولی نمور بر روی حصیر می‌خوابید و مجبور به بیگاری با شکستن سنگ‌ها و تبدیل آن‌ها به قطعات کوچک بود. در یک دوره به دلیل به چشم زدن یک عینک آفتابی به سلول انفرادی فرستاده و همین باعث آسیب دیدن چشم هایش شد. او سر انجام پس از 18 سال از جزیره به زندانی دیگر منتقل شد. این تنها بخشی از 27 سال زندان «ماندلا» بود.

Mandella8

در سن 76 سالگی به ریاست جمهوری برگزیده شد
این مدت زندان طولانی، باعث تسلیم شدن «ماندلا» نشد. او پس از سال‌ها مبارزه و تلاش، سرانجام به در سال 1994 در سن 76 سالکی به ریاست جمهوری افریقای جنوبی برگزیده شد. او و حزبش بلافاصله شروع به کار کردند و سیاست‌هایی را برای رفاه و بالابردن سطح اجتماعی مردم کشور انجام دادند.

Mandella1

او با «مایکل جکسون» و «اسپایس گرز» میهمانی مشترک داشته است
«ماندلا» به دلیل شخصیت مهربان و مستقل خود، پس از ریاست جمهوری تبدیل به یک ستاره شد که مراسم خیریه فراوانی را ترتیب داد و یا در آن‌ها شرکت کرد. او با بسیاری از ستارگان موسیقی و سینما دوست بود و حتی «مایکل جکسون»، «اسپایس کرز» و «ووپی گلدبرگ» را از میان این ستارگان به میهمانی در خانه خود دعوت کرد.

Mandella9

در زمان بازنشستگی گفت : با من تماس نگیرید، من خودم با شما تماس می‌گیرم
ماندلا دوبار سعی کرد خود را بازنشسته کند. بار اول پس از بازنشستگی، او سعی کرد از تمامی فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کناره‌گیری کند که چندان موفق نبود.  چند سال بعد تصمیم گرفت از چنان بازنشستگی نیز خود را بازنشسته کند! او در جمله‌ای معروف یه رسانه‌ها گفت : با من تماس نگیرید، من خودم با شما تماس می‌گیرم. اما حتی پس از بازنشستگی کامل، باز هم نتوانست از فعالیت‌های بشر دوستانه اش دست بکشد.

Mandella11

او طراح شخصی لباس های خود را داشت
ماندلا همیشه شیک و تمیز بود. از زمانی که رئیس جمهور شد، در روز چندین بار لباس‌هایش را عوض می‌کرد. او همچنین به پوشیدن لباس‌های با طرح های سنتی و رنگ‌های شاد معروف بود که طراح شخصی خودش آن‌ها را طراحی می کرد.

Mandella6

برای فیلم زندگی‌نامه‌ای او گروه «یو2» ترانه ای خوانده است
«ماندلا: راه طولانی تا آزادی» آخرین فیلمی است که بر اساس زندگی او با بازی «ادریس البا» در نقش «ماندلا» ساخته شده و آهنگ «عشق معمولی» را گروه مشهور راک «یو2» برای این فیلم ساخته است.

منبع:کافه سینما

از شور انقلابی تا دام سازش با آپارتاید + تصاویر


زندگی و زمانه "نلسون ماندلا"؛
"رولی هلالا (نلسون) ماندلا" معروف به "مخولو" (پدربزرگ)، رئیس‌جمهور پیشین آفریقای جنوبی، ساعتی پیش در سن 95 سالگی بر اثر عفونت ریه درگذشت اما چرا دولت‌ها و رسانه‌های غربی، از او به‌عنوان "رهبر انقلابی" تمجید می‌کنند و دولتمردان‌شان به روی او لبخند می‌زدند؟
گروه گزارش ویژه مشرق - "باراک اوباما" در دیدار با خانواده "نلسون ماندلا" رهبر پیشین آفریقای جنوبی، از وی برای مبارزه با نژادپرستی تقدیر کرد؛ شبکه سلطنتی انگلیس (بی‌بی‌سی) با تمجید از این رئیس‌جمهور آفریقایی، وی را یک "رهبر انقلابی واقعی" توصیف می‌کند که هیچ‌گاه رو به افراط نیاورد. سؤال اینجاست چرا رسانه‌های غربی یک رهبر انقلابی را چنین تحسین می‌کنند و وی را اسطوره تمام انقلابیون می‌دانند؟ چرا دولتمردان غربی به ماندلا لبخند می‌زدند در حالی که همین سیاستمداران غربی، علاوه بر حمایت از دولت‌های غیردموکراتیک و مرتجع در آفریقا و جنوب غرب آسیا، عملاً توجهی به انقلابیون ندارند. مروری بر زندگی این رهبر سیاه‌پوست آفریقای جنوبی به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا دولتمردان آمریکایی بی‌توجه به دیگر رهبران انقلابی، از ماندلا چنین تقدیر می‌کنند.
 
زندگی خانوادگی

رولی هلاهلا (نلسون) ماندلا در 18 ژوئیه سال 1918 در خانواده ای روستایی در منطقه ترانسکی استان کیپ از اتحادیه آفریقا جنوبی متولد شد. پدرش گادلا ماندلا عضو شورای سلطنتی مردم تمبو بود، منصبی که از زمان تولد نلسون وارث آن بود و طبق قوانین قبیله تمبو، نلسون نیز باید این مقام را به ارث می برد. پدرش چهار همسر داشت که حاصل این چهار ازدواج چهار پسر و نه دختر بود. ماندلا فرزند سومین همسر گادلا ماندلا است.
 
نلسون ماندلا در دوران نوجوانی

در سن هفت سالگی تحصیلات دوران ابتدایی خود را زیر نظر یک معلم انگلیسی تبار مسیحی متدیست آغاز کرد. در همین مدرسه خانم معلم انگلیسی تبار ماندلا، نام "نلسون" را به یاد دریادار انگلیسی هوراسیو نلسون بر او گذارد.  ماندلا در سن نه سالگی پدرش را به علت بیماری سل از دست داد.

نلسون ماندلا تحصیلات عالی خود را در مقطع لیسانس دانشگاه فورت هار آغاز کرد اما به دلیل شرکت در اعتراضات دانشجویان از دانشگاه اخراج شد و نتوانست تحصیلات خود را به اتمام برساند.  سالها طول کشید تا وی توانست مدرک لیسانس خود را از دانشگاه آفریقای جنوبی دریافت کند؛ این جوان سیاه چهره نهایتاً در سال 1943 از دانشگاه فورت هار فارغ التحصیل شد.

زمانی که وی به محل تولدش بازگشت پادشاه از ماندلا خشمگین شد و گفت اگر وی به فورت هار بازنگردد باید مقدمات ازدواج خود و پسر عمویش جاستیس مهیا کند.  نلسون از روی ناراحتی به همراه جاستیس به ژوهانسبورگ فرار کرد و تا سال 1941 در آن ماند.
 

ماندلا در دوران جوانی

ماندلا در ژوهانسبورگ نگهبان معدن شد اما زمانی که کارفرما متوجه شد که وی از قلمرو نایب السلطنه گریخته او را اخراج کرد. به مدد رفاقت با فردی به نام والتر سیسلو به عنوان منشی در یک شرکت مشغول به کار شد. در حین کار تحصیلات خود را نیز به شکل مکاتبه ای با دانشگاه آفریقای جنوبی پی گرفت. به اعتراف خودش، او یک دانشجوی ضعیف بود که سرانجام در سال 1948 مجبور شد تا درسش را نیمه کاره رها کند. پس چندی دوباره تحصیلات خود را از طریق دانشگاه لندن پی گرفت که مجدداً نتوانست درسش را به تمام کند. سرانجام وی توانست در آخرین ماه های حبس خود در سال 1989 به صورت غیابی در جشن فارغ التحصیلی در کیپ تاون شرکت کند و با اتمام تحصیل خود، مدرک خود را دریافت کند.


ورود به عرصه مبارزه؛ ظهور رهبری انقلابی


آغاز فعالیت سیاسی ماندلا از زمانی است که وی به کنگره ملی آفریقا (ای.ان.سی)  ملحق می شود؛ در این برهه یعنی سال 1944 وی لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا را تأسیس می کند. ویلیام مکس فیلمان وایتهد، سفیر فعلی جمهوری آفریقای جنوبی در تهران می گوید: «سازمان جوانان در آن زمان فکر می‌کرد که رویکرد رهبری قدیمی حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات محافظه‌کارانه بوده است. دولت هم تنها از منافع سفید‌پوستان حمایت می‌کرد. پس این احساس همگانی در شکل‌گیری مبارزه به شکلی که آقای ماندلا می‌خواست، به‌وجود آمد. همین احساس همگانی باعث پیروزی فلسفه ماندلا در آفریقای جنوبی شد.»


ماندلا در سال 1944 با دختر عموی "والتر سیسلو"، "اولین ماز" که یک پرستار بود ازدواج کرد. در نتیجه این ازدواج صاحب دو پسر و دو دختر شد.  با این وجود زندگی زناشویی او دیری نپایید و ماندلا در سال 1955 از همسرش جدا شد و سه سال بعد یعنی در سال 1958 ماز را طلاق داد. گرچه این ضربه بزرگی برای ماندلا بود تا جایی که سال‌های بعد نیز طمع این شکست را در کام خود احساس می کرد اما وی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.

نلسون به طور جدی تر فعالیت‌های ضد نژادپرستانه خود را در لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا دنبال کرد؛ در دهه 60 کمپینی در آفریقای جنوبی شکل گرفت به نام «سرپیچی از قوانین ناعادلانه» که ماندلا از سازمان دهندگان اصلی آن بود. جنبشی فراگیر علیه قوانین ناعادلانه منجر شد که احزاب مختلفی را مانند حزب کنگره ملی آفریقا، سازمان رنگین پوستان کنگره ناتال ایندین، کنگره ترنزوال ایندین، ‌اتحادیه اصناف، سازمان‌های جتماعی مدنی، کنگره سفید‌پوستان دموکرات را در خود داشت و با تدوین منشور آزادی که شامل خواسته‌های دموکراتیک حداقل بود به بیان خواسته‌هایی از قبیل متعلق بودن آفریقای جنوبی به همه، دسترسی به منابع طبیعی برای همه و صلح و امنیت برای همه پرداخت.

در نتیجه این اقدامات وی به همراه 19 نفر دیگر از اعضا به اتهام توقف قانون کمونیسم به 9 ماه کار در اردوگاه کار سخت و به مدت دو سال تعلیق از فعالیت سیاسی محکوم شدند.  

 

در این دو سال وی توانست تا مدرک دیپلم حقوق را افزون بر مدرک لیسانسش بگیرد. این دوره مقدمه ای شد تا ماندلا به همراه الیور تمبو، اولین شرکت حقوقی سیاه پوستان را در آفریقای جنوبی با نام "ماندلا و تمبو" تاسیس کند.  در این شرکت ماندلا و تمبو برای مقابله با آپارتاید، خدمات حقوقی به سیاهپوستانی ارائه می دادند که قادر نبودند تا از نمایندگی قانونی بهره ببرند.

در پایان سال 1952 برای به طور کامل مجوز فعالیت ماندلا لغو شد. در این دوره وی تنها می توانست به طور مخفیانه تصویب منشور آزادی مصوب 26 ژوئن 1955 کیپ تاون را نظاره گر باشد. اما این پایان محدودیت های ماندلا نبود و او در 5 دسامبر 1955 در جریان درگیری با پلیس دستگیر و در دادگاه به اتهام خیانت محاکمه شد؛ با وجود آنکه روند دادرسی او و دیگر متهمان نزدیک به 5 سال به طول انجامید، ولی در پایان وی تبرئه شد.


ماندلا در حال تمرین ورزش موردعلاقه‌اش، بوکس

سال 1960 پلیس دولت آپارتاید 69 نفر از افراد غیرمسلح را در جریان اعتراض به تصویب یک قانون، به قتل رساند. این اقدام موجب اعلام شرایط فوق العاده در کشور آفریقای جنوبی شد. به دنبال این وضعیت فعالیت کنگره ملی آفریقا و کنگره پان آفریکانیست ها نیز ممنوع شد. دولت آپارتاید کنگره ملی آفریقا را سازمانی تروریستی اعلام کرد که این موضع دولت آفریقای جنوبی از سوی برخی از دولتها همچون آمریکا و انگلیس به رسمیت شناخته شد (تنها در سال 2008 آمریکا ماندلا و کنگره ملی آفریقا را از لیست گروه های تروریستی خارج کرد).  ماندلا و دوستانش در وضعیت اضطراری دولت همچون هزاران نفر دیگر بازداشت شدند. همین دستگیری زمینه ازدواج دوباره ماندلا را فراهم آورد؛ در خلال روند محاکمه در دادگاه، وی با مددکار اجتماعی ای به نام وینی مدیکیزلا آشنا شد و با وی ازدواج کرد اما این زندگی نیز دوام نداشت چرا در سال 1996 به سرنوشت ازدواج اول ماندلا یعنی طلاق منجر شد.
 

ماندلا در کنار همسرش
پس از آنکه ماندلا و همکارانش در دادگاه موسوم به خیانت تبرئه شدند، فعالیت زیرزمینی خود را برای طراحی یک اعتصاب ملی در روزهای 29، 30 و 31 مارس آغاز کردند. در ماه ژوئن از وی خواسته شد تا رهبری مبارزات مسلحانه را نیز بر عهده گیرد و شاخه تحت عنوان "نیزه ملت" را تشکیل دهد. از این رو ماندلا در 11 ژانویه 1962 با نام مستعار مخفیانه از آفریقای جنوبی خارج شد. ماندلا به سراسر آفریقا سفر کرد و با رهبران آفریقایی ملاقات کرد؛ برای جلب حمایت از مبارزات مسلحانه عازم کشور انگلیس شد. او آموزش نظامی را در مراکش و اتیوپی فراگرفت و در جولای 1962 به کشورش بازگشت. در مسیر بازگشت به آفریقای جنوبی ماندلا در ایست بازرسی پلیس به دام افتاد.  برخی اسناد نشان می دهد که آژانس مرکزی امنیت آمریکا (سیا) به پلیس آفریقای جنوبی مکان ماندلا را اطلاع داده بود.  
 

پرچم نمادین کنگره ملی آفریقا؛ حزب مخالف نظام آپارتاید

دادگاه آفریقای جنوبی، ماندلا را به ترک غیرقانونی کشور و تحریک کارگران به اعتصاب متهم کرد. در یازده ژوئن 1964 نلسون ماندلا و هفت متهم دیگر از جمله دنیس گلدبرگ به حبس ابد محکوم شدند. نظام آپارتاید، گلدبرگ سفید پوست را به زندانی در پرتوریا فرستاد اما دیگران و از جمله ماندلا به جزیره روبن منتقل شدند. وی در این دوران مادر و پسر بزرگش را از دست داد، درحالی که به دلیل محکومیت حق شرکت در مراسم خاکسپاری این دو را نداشت. نلسون در سال 1982 به زندانی در کیپ تاون منتقل شد؛ سه سال بعد برای جراحی پروستات از زندان مرخص شد؛ وزیر دادگستری وقت کوبی کوتسی در بیمارستان به ملاقات او رفت اما ماندلا مجدد به زندان بازگردانده شد. در سال 1988 نیز به دلیل بیماری سل تحت درمان قرار گرفت و در دسامبر همان سال به خانه ای در نزدیکی زندان ویکتور ورستر منتقل شد. 


ورود به صحنه سیاست و غلتیدن در دام سازش

سال‌ها بعد ماندلا آغازگر مذاکرات میان دولت نژادپرست آفریقای جنوبی و کنگره ملی آفریقا بود. او 9 روز بعد از رفع محرومیت فعالیت کنگره ملی آفریقا در 11 فوریه 1990 از زندان آزاد شد؛ در این دوره دولت آپارتاید به ماندلا پیشنهاد کرد که در صورتی که از اقدامات خشونت آمیز دست بردارد آزاد خواهد شد که این درخواست مشروط مورد قبول ماندلا واقع نشد.

نلسون ماندلا در سال 1991 در جریان تلاش برای پایان دادن به حکومت اقلیت سفیدپوست، به عنوان رئیس کنگره ملی آفریقا انتخاب شد و جای دوست بیمارش الیور تمبو را گرفت. سه سال بعد وی به عنوان اولین رئیس جمهور غیرنژادپرست آفریقای جنوبی انتخاب شد.  دوران ریاست‌جمهوری ماندلا از مه 1994 آغاز شد و تا ژوئن 1999 ادامه یافت  و طی این مدت رهبری انتقال فرمانروایی از اقلیت سفیدپوست به اکثریت را برعهده داشت. در 80 سالگی خود با گراکا ماچل بیوه رئیس‌جمهور سابق موزامبیک، به عنوان سومین همسرش ازدواج کرد.

 

حضور ماندلا در صحنه سیاست با انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی بر عملکرد این رهبر انقلابی تاثیر شگرفی گذاشت. همچنانکه تا پیش از به قدرت رسیدن ماندلا، کنگره ملی آفریقا و شخص ماندلا روابط نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) داشته‌اند اما بعدها وی ضمن مواضع دوگانه و محافظه کارانه در قبال رژیم صهیونیستی، نسبت به قوم یهود همدردی نیز می‌کرد.


ماندلا در کنار شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم نژادپرست صهیونیستی



عزر وایزمن؛ نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در آغوش ماندلا
همچنین در جریان تلاش غرب برای تداوم روند سازش میان اعراب و رژیم صهیونیستی، وی در مقام حمایت از این رژیم نژادپرست چنین گفت: «اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند، من نمی توانم خروج اسرائیل را تصور کنم.»  
 
ماندلا: اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند
 من نمی‌توانم خروج اسرائیل را تصور کنم!
ماندلا از مواضع نخست وزیر سابق رژیم آپارتاید اسرائیل نیز حمایت کرد. وی در تأیید سخن "ایهود باراک" مبنی بر آنچه وی صلح کامل با سوریه می خواند گفت: «اسرائیل در ازای اراضی حق دارد تا از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود!»
 
ماندلا در کنار رئیس جمهور اسبق آمریکا بیل کلینتون
تساهل و همزیستی زیاده از حد ماندلا در این دوران، دولت آمریکا و انگلیس را به طمع انداخت تا در جهت حفظ منافع خود از مواضع دموکراتیک ماندلا حمایت کنند. آمریکا و انگلیس که تا دهه 1990 از رژیم ضدبشری آفریقای جنوبی حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای می‌کردند، به مرور تغییر جهت دادند و از ماندلا به عنوان طرفدار صلح و حقوق بشر استقبال کردند و در اعطای جوائز و نشان‌های مختلف به ماندلا، واقعا دست و دل‌بازی نشان دادند.


ماندلا در لباس فراماسونری شوالیه‌های مالتا که ملکه انگلیس از سران آن است

ماندلا علاوه بر دریافت جایزه نوبل، نشان لیاقت و نشان «سنت جان» را از ملکه «الیزابت دوم» و نشان «آزادی» را از «جرج بوش» پسر دریافت کرد. این تحسین ها و تمجیدها به خوبی حرکت ماندلا را در مسیر دلخواه غرب نشان می دهد: عدم چالش با رژیم صهیونیستی، تلاش برای پیگیری روند صلح اعراب و اسرائیل، همکاری با دولتهای انگلیس و آمریکا.
 
ماندلا در کنار جرج بوش برای دریافت نشان آزادی از وی

همین امر موجب شده تا دولت آمریکا با همراهی امپراتوری رسانه ای انگلیس، در تلاش برای محو چهره رهبران انقلابی حقیقی همچون حضرت امام خمینی(ره)، نمونه بدلی و جعلی شخصیت‌های سازشکاری چون ماندلا را به عنوان نماد آزادیخواهی و انقلابی گری معرفی نمایند.
 
دیدار دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس با ماندلا
 
تمجید اوباما، رئیس جمهور آمریکا از ماندلا با حضور در زندان محل حبس وی
تقدیر باراک اوباما و دیدار وی از خانواده ماندلا، دیدار نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون و وزیر امورخارجه آمریکا با ماندلا نشان می‌دهد که این دولت‌ها سعی دارند تا ماندلایی غیر انقلابی و سازشکار را اسطوره ملت‌های آزادی‌خواه نشان دهند.

در پایان باید به این نکته ظریف اشاره کرد که افکار عمومی و رسانه‌های داخلی باید مراقب باشند که هرچند مواضع ضدنژادپرستی و انقلابی نلسون ماندلا علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دوران جوانی وی،‌ قابل تمجید و الگوبرداری برای انقلابیون است اما حمایت دولت‌های استکباری از او و چرخش موضع وی در دوران کهولت به سود بزرگترین رژیم آپارتاید و نژادپرست تاریخ و عضویتش در کلوپ‌های ماسونی، مایه سرافکندگی او در مقابل انقلابیون جهان در اواخر عمر شده بود و باید این بخش از مواضع وی را با مواضع انقلابی وی در دوران جوانی تفکیک کرد و با در نظر گرفتن یک کرونولوژی منطقی و هوشمندانه، به مواضع او نگریست.