اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

سئوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پیشگفتار

19

انقلاب اسلامی و توجه به تشیع در جهان

19

ترس سرویس های جاسوسی از گسترش تشیع

19

چهل هزار سایت اینترنتی در خدمت وهّابیّت

20

کوشش پاپ برای مخدوش کردن چهره اسلام

21

کتابچه ای به نام «سؤالاتی که ...»

21

اگر آنان طالب حقّند چرا با علما روبرو نمی شوند؟

22

آشنایی با مکتب وهابیت

23

انتقاد علمای اسلام از وهابیت

24

وجود آشفتگی های فراوان در این کتابچه

25

کالبد شکافی این کتابچه

27

نقاط ضعف دهگانه کتابچه

28

کتابچه مورد نظر ترجمه «أسئلة قادت...»

30

فرافکنی در اتهام تشیع به سه چیز

32

ارتداد صحابه در صحیح بخاری و مسلم

33

سبّ صحابه به وسیله معاویه رواج یافت

34

بی حرمتی به عایشه در احادیث صحیحین

36

پرسش 1 ـ ازدواج امّ کلثوم با عمر و تحلیل آن

39

پرسش 2 ـ آیا علی با ابوبکر و عمر بیعت کرد؟

42

پرسش 3 ـ نام خلفا بر روی فرزندان علی (علیه السلام)

46

پرسش 4 ـ اگر علی (علیه السلام) خلیفه پیامبر بود، چرا وقتی خواستند با او بیعت کنند، گفت: مرا رها کنید و دیگری را بجویید؟

48

پرسش 5 ـ اگر فاطمه (علیها السلام) به وسیله خلفا مورد ستم قرار گرفته، چرا شوهر دلیر او، از وی دفاع نکرد؟

53

پرسش 6 ـ ازدواج فرزندان امامان با فرزندان صحابه

56

پرسش 7 ـ اگر امامان از غیب آگاه بودند، چرا با زهر جفا شهید شدند؟

58

پرسش 8 ـ چرا حسن بن علی(علیهما السلام) با معاویه صلح کرد و حسین بن علی(علیهما السلام) با یزید جنگید؟

61

پرسش 9 ـ مقصود از مصحف فاطمه (علیها السلام) چیست؟

65

پرسش 10 ـ در سند برخی از احادیث شیعه، افرادی به نام عمر وجود دارد؟

69

پرسش 11 ـ اگر در مصیبت باید صبرکرد، سوگواری برای حسین بن علی(علیهما السلام)چرا؟

69

پرسش 12 ـ قمه زنی و خونین کردن سر، چه حکمی دارد؟

73

پرسش 13 ـ چرا کسانی که با علی (علیه السلام) در غدیر خم بیعت کردند، در مقابل غصب خلافت، اعتراض نکردند؟

74

پرسش 14 ـ چرا هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) خواست نامه ای بنویسد و عمر جلوگیری کرد، علی (علیه السلام) پیامبر (صلی الله علیه وآله) را کمک نکرد؟

76

پرسش 15 ـ آیا کتاب «کافی» شرح و تفسیر قرآن است؟

79

پرسش 16 ـ اگر انسان بنده خداست، نامگذاری فرزندان به نام عبدالحسین چرا؟

81

پرسش 17 ـ اگر علی خلیفه منصوص از جانب خدا بود، چرا با شیخین بیعت کرد؟

84

پرسش 18 ـ چرا علی وقتی به خلافت رسید، ازدواج موقت را رواج نداد و...

86

پرسش 19 ـ در زمان خلافت خلفا، فتوحات بیش از آن بود که در زمان علی انجام گرفت؟

93

پرسش 20 ـ اگر معاویه انسان بدی بود، چرا حسن بن علی با او صلح کرد؟

95

پرسش 21 ـ آیا پیامبر بر تربت کربلا سجده کرده بود؟

98

پرسش 22 ـ آیا صحابه پیامبر پس از رحلت او راه ارتداد پیش گرفتند؟

101

پرسش 23 ـ چرا امامت در نسل حسین بن علی(علیهما السلام) ادامه یافت؟

103

پرسش 24 ـ چرا در دوران بیماری پیامبر (صلی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) پیشنماز مردم نشد؟

104

پرسش 25 ـ با وجود دولت نیرومند ایران، چرا مهدی ظهور نمی کند؟

106

پرسش 26 ـ به هنگام مهاجرت، پیامبر، ابوبکر را همراه خود به مدینه برد ولی علی (علیه السلام) را در معرض خطر قرار داد؟

108

پرسش 27 ـ تقیه یا از ترس کشته شدن ا ست یا از ترس شکنجه شدن و امامان از این دو نمی ترسند، پس چرا تقیه می کنند؟

110

پرسش 28 ـ اگر نصب امام معصوم برای رفع ظلم و شر است، پس چرا با نصب علی و فرزندان او، ظلم برچیده نشد؟

112

پرسش 29 ـ در فقه شیعه زنان از زمین ارث نمی برند، چرا فاطمه فدک را مطالبه کرد؟

114

پرسش 30 ـ چرا ابوبکر با مرتدان جنگید ولی علی (علیه السلام) از ترس ارتداد مردم قرآنی را که پیامبر بر او املا کرده بود، بیرون نیاورد؟

115

پرسش 31 ـ اگر خلافت از آنِ علی بود، چرا به غصب آن اعتراض نکرد؟

117

پرسش 32 ـ حدیث کسا، دلیل عصمت چهار نفر است، دلیل عصمت دیگر امامان چیست؟

118

پرسش 33 ـ امام صادق (علیه السلام) می گوید: من از دو طریق نواده ابوبکر هستم.

119

پرسش 34 ـ عمر مسجدالاقصی را آزاد کرد، شیعیان چه کرده اند؟

121

پرسش 35 ـ عمر بن خطاب به هنگام رفتن به بیت المقدس، علی (علیه السلام) را جانشین خود کرد.

125

پرسش 36 ـ اگر حضرت مهدی(عج) طبق حکم داود قضاوت خواهد کرد، پس ناسخ شریعت اسلام خواهد بود.

126

پرسش 37 ـ چرا مهدی(عج) به هنگام ظهور، با یهودیان و مسیحیان، صلح می کند و با قریش می جنگد؟

128

پرسش 38 ـ آیا صحیح است که ائمه از پهلوی مادران متولد می شوند؟

130

پرسش 39 ـ امام صادق (علیه السلام) می گوید:نام مهدی را نبرید، ولی امام عسکری به مادر مهدی می گوید: که فرزندی به نام «م ـ ح ـ م ـ د» پیدا می کنی.

131

پرسش 40 ـ اگر سیاه پوشیدن مکروه است چرا در ایام عزا سیاه می پوشید؟

132

پرسش 41 ـ شیعه به گروههای امامیه، اسماعیلیه و زیدیه تقسیم می شود، کدام یک را باید انتخاب نمود؟

134

پرسش 42 ـ آیا برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) غیر از قرآن، کتابهایی نازل شده که فقط علی (علیه السلام) از آنها آگاه بوده است؟

135

پرسش 43 ـ چرا وقتی فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله) به نام ابراهیم فوت کرد، آن حضرت به سر و صورت نزد؟

140

پرسش 44 ـ می گویند بسیاری از علمای شیعه به ویژه در ایران، زبان عربی نمی دانند، آیا این واقعیت دارد؟

141

پرسش 45 ـ شیعه معتقد است اغلب صحابه به جز اندکی منافق و کافر بودند، پس چرا به دین پدرانشان برنگشت؟

142

پرسش 46 ـ در میان روایات شیعه تناقض و تعارض وجود دارد، چرا؟

143

پرسش 47 ـ اگر علی (علیه السلام) برتر از فرزندش حسین (علیه السلام) است، چرا در روز شهادت او گریه نمی کنند؟

147

پرسش 48 ـ اگر ولایت علی (علیه السلام) ،یکی از ارکان ایمان است، چرا در قرآن نیامده است؟

149

پرسش 49 ـ اگر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) دشمن یکدیگر بودند، چگونه مناطقی را فتح کردند؟

151

پرسش 50 ـ چرا بسیاری از شیعیان نماز جمعه نمی خوانند؟

152

پرسش 51 ـ آیا شیعیان معتقدند آیاتی از قرآن حذف شده است؟

153

پرسش 52 ـ آیا خداوند نور خودش را با نشر اسلام کامل گردانید یا با دادن ولایت و خلافت به اهل بیت؟

158

پرسش 53 ـ از خاندان رسالت، دو نفر زمام خلافت را به دست گرفتند، پس خلافت ده نفر دیگر کجاست؟

159

پرسش 54 ـ آیا امام باقر (علیه السلام) به دوستی شیخین سفارش کرده است؟

160

پرسش 55 ـ یکی از فرزندان علی به نام ابی بکر در کربلا کشته شد، چرا این را نمی گویید؟

163

پرسش 56 ـ اگر ملاک رستگاری، اطاعت از امامان معصوم است، پس چرا اطاعت آنان، در آیات اطاعت وارد نشده است؟

164

پرسش 57 ـ کسانی که یک بار حضور پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسیده درباره ولایت علی (علیه السلام) چیزی نشنیده اند، تکلیف آنها چیست؟

167

پرسش 58 ـ علی (علیه السلام) در نامه خود به معاویه با بیعت کردن مردم، با ابوبکر و عمر، بر بیعت خود، احتجاج می کند.

168

پرسش 59 ـ شیخین و همچنین عثمان در بیعة الرضوان با پیامبر (صلی الله علیه وآله) بیعت
کردند.

172

پرسش 60 ـ آیا شیعیان، ناسزا گفتن به صحابه، به ویژه خلفای سه گانه را عبادت می دانند؟

175

پرسش 61 ـ اگر امام حسین (علیه السلام) غیب می دانست، چرا آب زیادی ذخیره
نکرد؟

178

پرسش 62 ـ دین خدا در زمان پیامبر کامل شد، و تشیع پس از درگذشت پیامبر پدید آمد.

180

پرسش 63 ـ خداوند بر پاکدامنی عایشه گواهی می دهد، ولی شیعه درباره او به گونه ای دیگر فکر می کنند.

182

پرسش 64 ـ اگر امامان از قدرت غیبی برخوردارند، چرا در زمان حیاتشان از آن استفاده نکردند؟

185

پرسش 65 ـ فضائل علی به وسیله صحابه نقل شده است، چگونه بر آنها اعتماد می کنید؟

187

پرسش 66 ـ خلفا با مرتدّان جنگیدند، این نشانه علاقه آنان به دین بود.

189

پرسش 67 ـ قادیانیها منکر خاتمیت هستند، با شیعه چه تفاوتی دارند؟

191

پرسش 68 ـ پیامبر در حجره عایشه به خاک سپرده شد، آیا این نشانه علاقه پیامبر (صلی الله علیه وآله) به او نبود؟

192

پرسش 69 ـ ابوبکر و عمر به خاطر جایگاهی که نزد خدا داشتند در کنار پیامبر مدفون شدند، آیا چنین نیست؟

193

پرسش 70 ـ آیا آیاتی که بر ولایت علی (علیه السلام) دلالت دارد به وسیله اصحاب پنهان شده
است؟

194

پرسش 71 ـ خلافت ابوبکر بر حق بود، چون اصحاب پذیرفتند و علی (علیه السلام) مخالفت نکرد، آیا چنین نیست؟

196

پرسش 72 ـ آیا تا فردی سُنّی نشود نمی تواند ایمان و عدالت علی (علیه السلام) را ثابت کند؟

198

پرسش 73 ـ آیا حسنین(علیهما السلام) نیز بر دیگران برتری دارند؟

200

پرسش 74 ـ

202

پرسش 75 ـ آیا عضویت علی در شورای شش نفره، نشانه علاقه خلیفه به علی نبود؟

205

پرسش 76 ـ آیا بیعت انصار با ابوبکر امری طبیعی بود؟

206

پرسش 77 ـ خلفا فرزندان خود را پس از خود خلیفه نساختند، چرا علی بن ابی طالب (علیه السلام) خلافت را به فرزندان خود داد؟

212

پرسش 78 ـ نواده عثمان بن عفان با نواده حسین بن علی(علیهما السلام)ازدواج کرد، آیا این نشانه حقانیت خلافت عثمان نیست؟

214

پرسش 79 ـ آیا عصمت با تقیه منافات ندارد؟

216

پرسش 80 ـ آیا میان طعته زدن بر اهل بیت و طعنه بر قرآن فرقی نیست؟

217

پرسش 81 ـ اگر همه اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) مرتد شده اند، پس بقیه اهل بیت کجا هستند؟

218

پرسش 82 ـ آیا نام پدر امام زمان(عج) با نام پدر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) یکی نیست؟

219

پرسش 83 ـ روایات درباره نام مادر و زمان تولد و دیگر خصوصیات حضرت مختلف است، کدام صحیح است؟

221

پرسش 84 ـ امیرمؤمنان می فرماید: اگر شما را با اره تکه تکه کردند، دست برندارید، چرا در این مورد نفرموده تقیه کنید؟

223

پرسش 85 ـ عامل مصاحبت ابوبکر با پیامبر (صلی الله علیه وآله) در سفر به مدینه چه بود؟

225

پرسش 86 ـ ستایش قرآن از صحابه چگونه با ارتداد آنان پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سازگار است؟

227

پرسش 87 ـ اگر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) مرتد شده اند، پس چه کسانی با مسیلمه و امثال او نبرد کردند؟

229

پرسش 88 ـ آیا یاران پیامبر هر امتی، بهترین افراد آن امت نیستند؟

230

پرسش 89 ـ چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله) تقییه نکرد ولی امامان شیعه تقیه کردند؟

233

پرسش 90 ـ آیا شیعه یاران محمد (صلی الله علیه وآله) و همسران او را کافر می داند؟

234

پرسش 91 ـ آیا با شناخت معصوم در میان اجماع کنندگان، اجماع بی معنی خواهد بود؟

235

پرسش 92 ـ آیا شیعیان پیروان زید بن علی را کافر می دانند؟

236

پرسش 93 ـ شیعیان با حدیث منزلت بر خلافت علی (علیه السلام) استدلال می کنند در حالی که هارون پیش از موسی از دنیا رفت، آیا استدلال صحیح است؟

237

پرسش 94 ـ آیا شیعیان مجازند هر گناهی را مرتکب شوند؟

240

پرسش 95 ـ اگر امامان آگاه از غیبند، پس بدا چه معنی دارد؟

242

پرسش 96 ـ آیا شیعه در طول تاریخ با دشمنان اسلام همکاری کرده است؟

246

پرسش 97 ـ آیا شیعیان به حضرت حسن بن علی (علیه السلام) اهانت می کنند؟

250

پرسش 98 ـ آیا شیعیه فرق مختلف است، از آن جمله بابی و بهایی؟

251

پرسش 99 ـ علی (علیه السلام) و فرزندان علی (علیه السلام) از قتل عثمان جلوگیری کردند، آیا این نشانه حقانیت خلافت عثمان نیست؟

252

پرسش 100 ـ عمر در کارهای زیادی با علی (علیه السلام) مشورت می کرد، این کار چگونه توجیه می شود؟

253

پرسش 101 ـ سلمان فارسی و عمار یاسر فرمانداران کوفه در دوران خلافت عمر بودند، این را چگونه توجیه می کنید؟

254

پرسش 102 ـ امام معصوم برای رفع اختلاف منصوب می شود، با این حال، اختلاف حاکم بر جامعه اسلامی است، این را چگونه توجیه می کنید؟

255

پرسش 103 ـ اگر تقیه نه دهم دین است، آیا امام شیعیان فقط نه دهم دین را به مردم گفته است؟

257

پرسش 104 ـ اگر شناخت امام، شرط قبولی عبادت است، پس تکلیف مسلمانانی که در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) فوت کرده اند چیست؟

259

پرسش 105 ـ آیا اگر سفارش پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره انصار، نشانه صلاحیت آنها برای خلافت نیست، پس چگونه درباره اهل بیت چنین می گویید؟

260

پرسش 106 ـ آیا به عقیده شیعه پیامبر (صلی الله علیه وآله) پستها را به منافقان می سپرد؟

262

پرسش 107 ـ آیا شیعیان ، عایشه را کافر می دانند؟

264

پرسش 108 ـ با حدیث منزلت چگونه می توان بر خلافت علی استدلال کرد با این که هارون پیش از موسی درگذشته است؟

265

پرسش 109 ـ در حدیثی خبر از ولایت دوازده نفر داده شده، ولی از دوازده امام شیعیان فقط دو نفر حکومت کرده اند، این را چگونه تحلیل می کنید؟

267

پرسش 110 ـ شیعیان می گوند صحابه به جز چند نفر بعد از رحلت پیامبر مرتد شده اند، آیا این صحیح است؟

267

پرسش 111 ـ آیا گفتار پیامبر در مسجد خیف: «نضر الله عبداً سمع مقالتی...» دلیل بر عدالت همه صحابه نیست؟

270

پرسش 112 ـ دستور پیامبر (صلی الله علیه وآله) این است که همسر صالح انتخاب کنید، در این صورت، ازدواج پیامبر عایشه را چگونه توجیه می کنید؟

271

پرسش 113 ـ اگر در میان اصحاب مرتد فراوان بودند، روم و ایران چگونه فتح شد؟

273

پرسش 114 ـ آیا عالم بزرگ شیعه شیخ محمدحسین کاشف الغطا می گوید: علی با خلفا بیعت کرده است؟

274

پرسش 115 ـ روایاتی که در صحیح بخاری و مسلم حاکی از ارتداد اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، علی و عمار و مقداد و ابوذر و سلمان فارسی را نیز دربرمی گیرد؟

275

پرسش 116 ـ آیا مالک اشتر در خطبه خود، خلافت دو خلیفه را تصویب کرده است؟

276

پرسش 117 ـ ابن حزم می گوید: علی پس از شش ماه، با ابوبکر بیعت کرد، در این صورت تأخیر او چگونه توجیه می شود؟

278

پرسش 118 ـ چرا علی (علیه السلام) پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) سکوت کرد، ولی با اهل جمل و صفین جنگید؟

280

پرسش 119 ـ آیا امامان شیعه با پیامبران تفاوتی ندارند؟

282

پرسش 120 ـ اگر نصب امام (علیه السلام) از جانب خدا لطف است، این لطف با غیبت امام زمان (عج) قابل جمع است؟

285

پرسش 121 ـ آیا حسن بن علی(علیهما السلام) با پدرش در جنگ با اهل جمل مخالف بود؟

287

پرسش 122 ـ چرا شیعیان کمک گرفتن از ذمیها برای جنگ با شورشیان نظیر کمک گرفتن از آمریکا برای جنگ با صدام را تحریم کرده اند؟

290

پرسش 123 ـ چرا شیعیان امامت زید بن علی را نپذیرفتند؟

292

پرسش 124 ـ پیامبر کلید کعبه را به بنی شیبه داد، چرا در مورد خلافت علی (علیه السلام) که برای مسلمانان مهم بود، چیزی نگفت؟

293

پرسش 125 ـ آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) کسانی را که از لشکر اسامه تخلف کردند، لعن کرده است؟

294

پرسش 126 ـ چرا علی (علیه السلام) هنگامی که به خلافت رسید قرآن خود را نشر نداد؟

297

پرسش 127 ـ چرا شیعیان رقیّه و ام کلثوم را از فرزندان پیامبر نمی شمارند؟

298

پرسش 128 ـ آیا شیعیان جز سه نفر، همه اهل بیت پیامبر را کافر می دانند؟

300

پرسش 129 ـ حسن بن علی(علیهما السلام) با معاویه صلح کرد و برادرش حسین (علیه السلام) با یزید جنگید آیا کار یکی از آن دو اشتباه نبود؟

301

پرسش 130 ـ اگر خلافت ابوبکر صحیح نبود، چگونه علی (علیه السلام) کنیز اسیر شده آن ها (خوله) را پذیرفت؟

304

پرسش 131 ـ چرا روایات در مورد نجاست چاه و مقدار آبی که باید از آن کشید مختلف
است؟

306

پرسش 132 ـ سه کتاب مورد اعتماد شیعه است و این سه کتاب در قرنهای دهم و یازدهم نوشته شده اند، چگونه بر چنین کتابهایی اعتماد می کنید؟

308

پرسش 133 ـ چرا روایات شیعی را که با روایات اهل سنت مطابق هستند، به بهانه اینکه از روی تقیه صادر شده اند، به کنار می گذارید؟

309

پرسش 134 ـ آیا خطبه 233 نهج البلاغه که با جمله «لله بلاد فلان...» آغاز می شود، ستایشی از علی (علیه السلام) درباره عمر نیست؟

310

پرسش 135 ـ روایات زیادی که درباره سهو امامان وارد شده چگونه با عصمت آنان سازگار است؟

313

پرسش 136 ـ آیا امام حسن عسکری (علیه السلام) دارای فرزند نبود؟

315

پرسش 137 ـ آیا حسنین(علیهما السلام) پشت سر مروان بن حکم نماز خوانده اند؟

317

پرسش 138 ـ آیا علامتهایی که درباره ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آمده است همگی صحیح است؟

319

پرسش 139 ـ آیا یکی از شرایط و نشانه های امامت آن است که زره پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر امام اندازه باشد و یا جنب نشود و یا غیب بداند؟

321

پرسش 140 ـ اگر امامت امام باید با نص تعیین شود، پس چرا شیعه به فرقه های متعددی تقسیم شده اند؟ در حالی که در امامت هر امامی نصی هست؟

323

پرسش 141 ـ آیا شیعه عایشه را به تهمت اهل افک متهم می کند؟

325

پرسش 142 ـ آیا مدارک علم ائمّه منحصر به کتاب علی (علیه السلام) و صحیفه فاطمه (علیها السلام) است؟

326

پرسش 143 ـ اهل کوفه از حسین بن علی(علیهما السلام) حمایت نکردند، اگر امام غیب می دانست، چرا به سوی آنها رفت؟

327

پرسش 144 ـ آیا غیبت حضرت مهدی(عج) فقط به خاطر ترس از کشته شدن است؟

328

پرسش 145 ـ آیا احادیث پیامبر (صلی الله علیه وآله) در کتابهای شیعه کم است؟

329

پرسش 146 ـ شیعه تنها به روایات اهل بیت (علیه السلام) عمل می کند، چگونه علی می تواند همه سنتهای پیامبر (صلی الله علیه وآله) را برای مردم نقل کند؟

331

پرسش 147 ـ مقصود از حدیث «علیّ منّی وأنا منه لا یؤدّی إلاّ أنا أو علیّ» چیست؟

332

پرسش 148 ـ اگر علم حلال و حرام از طریق امام باقر و صادق(علیهما السلام)رسیده است پس در این مورد چیزی از علی (علیه السلام) نرسیده است.

334

پرسش 149 ـ از نظر شیعه کسانی که به دیدار حضرت حجت موفق شدند برتر از کسانی هستند که به لقای پیامبر دست یافته اند، آیا این بعید نیست؟

335

پرسش 150 ـ آیا شیعه میان گروههای فطحیّه با دیگر گروهها در پذیرش روایت، فرق می گذارد؟

336

پرسش 151 ـ اگر اکثر روایات کافی ضعیف است ، چگونه می گویید که حضرت حجت فرموده است این کتاب برای شیعیان ما کافی است؟

337

پرسش 152 ـ شیعیان ، اجماع سلف را معتبر نمی دانند، ولی با این حال، اجماعی که قول معصوم (علیه السلام) در آن از طریق حدس به دست آمده، حجت می دانند، این تفاوت از چه روست؟

338

پرسش 153 ـ گاهی عالمی در کتابی بر حکمی ادعای اجماع می کند، چگونه در کتاب دیگر بر خلاف آن ادّعا می کند؟

340

پرسش 154 ـ چرا در مسأله ای که اتفاق است، قول مخالف آن را که ناشناخته باشد، مزاحم حجیت اجماع می دانید؟

341

پرسش 155 ـ آیا شیعه نماز زیارت را رو به قبر و پشت به قبله می خواند؟

342

پرسش 156 ـ آیا شیعه با تعدادی از اهل بیت (علیه السلام) دشمنی دارد؟

343

پرسش 157 ـ شیعه می گوید: نص بر خلافت علی (علیه السلام) را اصحاب، پنهان کرده اند، پس چرا فضائل او را پنهان نکرده اند؟

344

پرسش 158 ـ از طرفی می گویند: باید امام زمان خود را بشناسیم و از طرفی می گوییند: حضرت عسکری (علیه السلام) نام فرزند خود را پنهان کرده است، کدام صحیح است؟

345

پرسش 159 ـ چرا حضرت حجت عمر طولانی دارد ولی پیامبر عمر طبیعی داشته است؟

346

پرسش 160 ـ شیعیان شهادت جعفر برادر حسن عسکری بر نداشتن فرزند را نپذیرفتند، ولی ادعای عثمان بن سعید را پذیرفتند؟

347

پرسش 161 ـ اخبار طینت ، با اختیار و حرّیت انسان سازگار نیست.

348

پرسش 162 ـ انصار دوستان علی (علیه السلام) بودند، پس چرا خلافت را به علی (علیه السلام) ندادند، و به دیگری سپردند؟

350

پرسش 163 ـ چرا در برابر گروهی که بر اهل بیت (علیه السلام) طعنه می زند، با قاطعیت می ایستد ولی در برابر طعنه بر قرآن ساکتید؟

351

پرسش 164 ـ به حکم آیه 3 سوره اعراف فقط اطاعت از خدا و پیامبر واجب است، نه از کس دیگر، پس شما چگونه اطاعت از امام را واجب می دانید؟

353

پرسش 165 ـ امام صادق (علیه السلام) برخی از راویان مانند زرارة بن اعین را نکوهش کرده ولی روایات زیادی از آنان در کتب شیعه هست.

355

پرسش 166 ـ اگر شما معتقدید که ابوبکر و عمر و عثمان منحرف شده اند، پس آیا پیامبر در تربیت اصحابش شکست خورده است؟

357

پرسش 167 ـ اگر وظیفه امام فقط دین است، پس اکثر امامان دوازده گانه شما که به قدرت ظاهری نرسیدند، چگونه دین را حفظ کردند؟

359

پرسش 168 ـ اگر امام علی (علیه السلام) معصوم است، چگونه می گوید: «اللهم اغفر لی ما أنت أعلم به منّی»؟

361

پرسش 169 ـ شیعیان می گویند: همه پیامبران به ولایت علی دعوت کرده اند، در حالی که آنها مردم را به یگانه پرستی و عبادت خدا دعوت می کرده اند نه ولایت علی.

362

پرسش 170 ـ آیا امامان شما ازدواج موقت کرده اند یا نه؟

363

پرسش 171 ـ اگر علی (علیه السلام) دروازه علم است، چگونه حکم مذی را از پیامبر می پرسد؟

364

پرسش 172 ـ چرا شیعه روایات فرقه های فطحیه و واقفیه و دیگر گروه هایی که امامت بعضی امامان را قبول ندارند، را می پذیرند ولی روایات صحابه را نمی پذیرند؟

365

پرسش 173 ـ اگر ائمه تقیه می کنند، پس چگونه معصوم هستند؟

366

پرسش 174 ـ چرا علی (علیه السلام) با بدعتهای خلفا مخالفت نکرد؟

368

پرسش 175 ـ اگر علی امام منصوص بود، چرا در شورای شش نفری شرکت کرد؟

369

پرسش 176 ـ آیا روایاتی که اسامی ائمه در آنها آمده است صحیح است؟

370

پرسش 177 ـ اگر می گویید اکثر صحابه پس از پیامبر مرتد شدند، پس چگونه در جای دیگر اظهار می کنید که علی (علیه السلام) از ترس ارتداد مردم، آنها را به خلافت خود دعوت نکرد؟

371

پرسش 178 ـ شیعه گمان می کنند که نصوصی درباره امامت امامان آنها وجود دارد، ولی استاد فیصل نور در کتاب «الامامة والنص» این روایات را نقد کرده است.

371

نقدی برکتاب اهل بیت ازخوددفاع می کنند

پیشگفتار7
فصل اول: عبدالله بن سبا و تشیع29 ـ 21
مطرح کردن حکایت عبدالله بن سبابه چه هدفی؟22
عبدالله بن سبا در دروغ پردازی سیف بن عمر23
چند مطلب34
بررسی روایاتی که ادعا شده توهین آمیز است49
نمونه هایی از روایات اهانت آمیز نسبت به پیامبر ـ ص ـ در کتب عامه60
2 جواب به این پرسش که چرا حضرت علی ـ ع ـ از قوه قهریه استفاده نکرد72
حدیث خوانی نزد استاد در حوزه ی علمیّه یادرمدارس اهل سنّت106
معیار در خوبی تنها انتساب به پیامبر(ص) نیست108
کدام توهین است؟112
روایات اهل تسنن درباره متعه131
رأی قرآن چیست؟143
مشروعیت لواط؟!154
فصل چهارم:خمس179ـ 161
حلیت خمس مربوط به ازدواج و مخارج زندگی است163
ولایت خمس با کیست؟170
فصل ششم: اهل سنت از دیدگاه تشیع233ـ204
چند مطلب205
عمل کردن برخلاف روش رسول خداواهل بیت 211
پاسخ به یک معما221
فرق ناصبی و سنی227
عقایدیهوددرمیان شیعه یاسنّی241 6
مؤمن طاق یا شیطان طاق؟244
چراحمله به زراره؟248
ابوبصیر مرادی251
تهذیب الاحکام(پاسخ به شبهه دیگر نویسنده)257
مسؤول کیست؟پاسخ امام رضا(ع)259
وجود خارجی ندارد؟!!263
آیا قبله تغییر می کند؟!280
مطلب سوم: نمونه ای از رفتارهای حضرت حجة ـ ع ـ در قرآن (حکم داود)284
سخن محیی الدین عربی درباره حضرت قائم ـ ع ـ288
فصل پایانی: اهل سنت پیروان کدام سنت؟302 ـ 292
اموری که موجب تمایز اهل سنت شده از عمربن خطاب یاازدیگران است294
ترس از شمشیر قائم301
خاتمه:331ـ303
کدام نقشه ی دشمن است304
معنای رافضی305
شخصیّتِ مترجم308
سیدشد؟309
اثبات علم غیب،اولیای خدا چه کسانی هستند؟317
اطلاعات غلط و ضعیف325
آیانویسنده بااین ویژگی وجودخارجی دارد؟326
چهره واقعی نویسنده و مترجم326
اهل تسنن برضد شیعه328
راه تحقیق330

پاسخی برسخنان وادعاهای مولوی خیرشاهی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین وصلى الله على محمد وآله الطاهرین



چندى است فیلم کوتاهى به صورت بلوتوثِ موبایل،(1) حاوى سخنان یکى از مولوى‌هاى اهل سنت به نام خیرشاهى، دست به دست مى‌شود.

این آقاى مولوى، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفایشان، در سخنانى توهین‌آمیز، ایرانیان را مرهون احسانات عمر مى‌داند، و از آنان مى‌خواهد پاى عمر را ببوسند، حتى پا را فراتر نهاده، مى‌گوید: «به والله قسم باید سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتى دیگر مى‌گوید: «هزاران امام خمینى، به والله قسم شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.» و...

البته سخنان این آقاى مولوى ـ که به ضدّیت با تشیع شهره است ـ به همین فیلم خلاصه نمى‌شود و در همه سخنانش توهین و جسارت موج مى‌زند. در این نوشته به محورهاى مطرح شده در این سخنان مى‌پردازیم و پاسخ به دیگر سخنانش را به فرصتى دیگر موکول مى‌کنیم.



* * *



* جناب مولوى، شما در باب علم و دانش خلیفه‌ى دوم جناب عمر سخن گفته‌اید و آن را چند هزار برابر علم امام خمینی(ره) دانسته‌اید.

فرض کنید در واقع هم همینطور باشد، ولى چگونه مى‌توانید آن را ثابت کنید؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابی‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائی، ج1، ص60 آمده است که: در مورد کسى که یک ماه و دو ماه آب پیدا نمى‌کند خلیفه گفت: «اما من نماز نمى‌خوانم تا آب پیدا کنم» یعنى مسأله تیمم را در خاطر نداشت.

در سنن کبری، ج7، ص442 و تفسیر رازی، ج7، ص484 و درّالمنثور سیوطى، ج1، ص288 و کتاب‌هاى دیگر آمده است که: خلیفه دوم تصمیم گرفت زنى را که در شش ماهگى فرزندش متولد شده بود، سنگسار کند. حضرت علی(علیه‌السلام) با خواندن آیه‌ى «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت کرد که مدت باردارى مى‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد کرد و گفت: «لَولا علیٌ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر على نبود عمر هلاک مى‌شد.»

در تفسیر ابن کثیر، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسیارى از کتاب‌هاى دیگر دانشمندان اهل سنت آمده است که: «خلیفه دوم به زیادىِ مهر زن‌ها اعتراض کرد. یکى از زنان به خلیفه معترض شده و آیه «وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خلیفه اشتباه خود را پذیرفت» یعنى خلیفه به آیه‌ى شریفه‌ى قرآن توجه نداشت.

در تفسیر ابن‌جریر، ج30، ص38 و کشاف زمخشری، ج3، ص253 و درّالمنثور سیوطى، ج6، ص317 و بسیارى دیگر از کتاب‌هاى بزرگان اهل سنت آمده است که خلیفه آیه‌ى شریفه‌ى «وَفَاکِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت کرد و درباره‌ى معناى آن از دیگران! سؤال کرد و بعد گفت: «ما از به تکلیف افتادن در فهم این‌ها منع شدیم!»

شما براى اینکه بدانید نظر خود جناب عمر درباره‌ى علم و دانش خودش چیست، کافى است به جمله‌ى «کُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسیر قرطبی، ج14، ص227 و تفسیر زمخشری، ج2، ص445 و تفسیر سیوطی، ج5، ص229؛ و جمله‌ى «کُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در کتاب ریاض النضرة، ج2، ص196 و کفایه کنجی، ص105، مراجعه کنید.

خطبه‌ى خلیفه را بخوانید که گفت: «هر کس مى‌خواهد از قرآن سؤال کند، به نزد ابى بن کعب برود و هر کس مى‌خواهد از حلال و حرام سؤال کند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر کس مى خواهد از واجبات سؤال کند، به نزد زید بن ثابت برود و هر کس مى‌خواهد از مال و ثروت سؤال کند، نزد من بیاید که من خزانه‌دار مى‌باشم.» این خطبه در سنن کبرى بیهقی، ج6، ص210 و سیره‌ى عمر ابن‌جوزی، ص87 آمده است.

همچنین به کتاب صحیح بخارى (ج3، ص151) مراجعه کنید. در آنجا آمده است: «تمتّعنا على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأیه ما شاء» که نشان مى‌دهد یا خلیفه نظر رسول خدا(صلى‌الله علیه وآله) را نمى‌دانسته و یا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجیح داده است!.

در مورد علم و دانش خلیفه مراجعه کنید به: بیهقى در شعب‌الایمان و تفسیر قرطبى، ج1 ص34 و ابن‌جوزى در سیره‌ى عمر، ص165 با سند صحیح از عبدالله بن عمر آورده که گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة فی اثنَتی عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ى بقره را در دوازده سال! یاد گرفت و چون ختمش نمود، شترى قربانى کرد.» حالا حساب کنید اگر یادگیرى سوره‌ى بقره ـ که کمتر از دو و نیم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بکشد، تمام قرآن چه قدر طول مى‌کشد؟!
* همچنین آقاى مولوى، به مناسبت یادى هم از خلیفه‌ى اول (ابى‌بکر) کرده‌اند و درباره‌ى علم ایشان سخن گفته‌اند.
جناب ابوبکر که بنا بر ادعاى بعضى از علماى اهل سنت، اولین! نفر و از نظر همه، جزو اولین کسانى بوده است که به رسول خدا(ص) گرویده است و حدود 20 سال در محضر شریف ایشان بوده و دو سال و اندى هم پس از ایشان بر کرسىِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ى همه افراد و قبائل و عشایر بوده است، تمام روایاتى که از ایشان نقل شده، فقط 142 روایت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حدیث، کمتر از ده حدیث از خلیفه‌ى اول نقل شده است! تازه از این 142 حدیث، مسلم و بخارى هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روایت آن اتفاق دارند و شخص بخارى 21 روایت و شخص مسلم تنها یک عدد از این‌ها را صحیح مى‌داند!. حالا شما مقایسه کنید بین روایات خلیفه‌ى اول و احمد بن حنبل که مى‌گوید هفتصدوپنجاه هزار حدیث از پیامبر در اختیار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحیح که مى‌گوید در نزد او سیصد هزار حدیث بوده است. و نیز مقایسه کنید با ابوهریره که تنها سه سال با پیامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسیصدوچند حدیث از ابوهریره نقل کرده است. آن‌وقت ببینید ادعاى جناب مولوى در مورد علم و دانش این دو صحابه‌ى پیامبر چه قدر با آنچه علماى بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اینکه نباید عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار کرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ى مصلحین هم بر این مسأله تأکید مى‌ورزند. ولى اى کاش مسلمان‌هاى صدر اسلام نیز حساسیت شما را داشتند و از اهانت و تضعیف اصحاب پیامبر خوددارى مى‌کردند. اما متأسفانه این‌طور نشد. شما خوب مى‌دانید اصحاب پیامبر(ص) اهانت به خلیفه سوم عثمان را به کجا کشاندند. آیا اصحاب پیامبر بر علیه خلیفه شورش نکردند؟ آیا حتى آب را بر روى او نبستند؟ که به گواه تاریخ، على(ع) برایش آب فرستاد. آیا بالآخره او را نکشتند؟ آیا محمد بن ابی‌بکر که خال المؤمنین است، یکى از سردمداران مخالفان خلیفه نبود؟ و آیا جناب ام‌المؤمنین عائشه، بارها مردم را علیه عثمان تحریک نکرده بود که «اقتُلوا نَعثلاً فقد کَفر؛ نعثل را بکشید که کافر گشته است»؟5

نمى‌دانم چگونه صداقتتان را باور کنم که در یک سخنرانى هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ى پیامبر(ص) گلایه مى‌کنید و هم از طلحه و زبیر دفاع مى‌کنید؟! مگر همین طلحه و زبیر نبودند که مردم را بر علیه خلیفه سوّم شوراندند؟ مگر همین طلحه و زبیر نبودند که همسران خود را در پرده نگه داشتند ولى در یک توهین آشکار به پیامبر اکرم(ص)، همسر او و دختر خلیفه اول، عایشه را سوار بر شتر کرده و به میدان جنگ کشاندند؟ مگر راه‌اندازى جنگ بر علیه خلیفه‌ى چهارم از خلفاى راشدین، على(ع) و کشتن چند هزار از یاران آن حضرت و به کشتن دادن چند برابر آن از مردمانى که به‌خاطر اعتقاد به عایشه ام‌المؤمنین، به میدان جنگ با خلیفه‌ى مسلمین آمدند، بزرگترین اهانت به اسلام و خلیفه‌ى مسلمین و آن اهل حلّ و عقدى که على(ع) را انتخاب کردند، نیست؟

چگونه است طلحه و زبیر آزاد هستند با بیرون آوردن همسر پیامبر از خانه به پیامبر اهانت کنند، با جنگیدن با خلیفه‌ى مسلمین به او و کسانى که او را انتخاب کردند اهانت کنند، بلکه به روى آنها شمشیر بکشند و آنها را بکشند؛ آن وقت دیگران حق ندارند حتى آنچه را در تاریخ به وقوع پیوسته و کارهایى را که آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اى بنویسند و یا در سریالى به تصویر بکشند؟

شما چرا به طلحه و زبیر نمى‌گویید: «اى کاش خنجر را به قلب ما فرو مى‌کردید ولى مردم را بر علیه خلیفه‌ى سوم تحریک نمى‌کردید. اى کاش شما خنجر را به قلب ما مى‌کوبیدید ولى همسر پیامبر را از خانه بیرون نمى‌کشیدید و براى اهداف شوم سیاسى خود از شهرت و محبوبیت او سوء استفاده نمى‌کردید. اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مى‌بردید ولى بر علیه خلیفه‌ى مسلمین، جنگ جمل را به راه نمى‌انداختید.»

آقاى مولوى، آیا مى‌توانید انکار کنید که ده‌ها سال از زمان معاویه تا زمان عمر بن عبدالعزیز، على(ع) را در نمازهاى جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مى‌کردند و این کار توسط معاویه و به دستور او شروع شد و بقیه‌ى بنى‌امیه هم این سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاویه و بنى‌امیه اعتراض نمى‌کنید که: «اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مى‌کردید ولى خلیفه‌ى چهارم، داماد پیامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسین(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمى‌کردید»؟

چرا از طعنه یا بدگویى بعضى از مردم نسبت به تعداد اندکى از صحابه ناراحت مى‌شوید و از آن همه توهین‌هایى که بعد از رسول خدا(ص) به على(ع) و پاره‌ى تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ى بزرگى همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمى‌شوید و به مسبّبین آن اعتراض نمى‌کنید؟

چرا به حافظ محمد ابراهیم اعتراض نمى‌کنید که داستان‌هاى تلخ بعد از رحلت پیامبر(ص) را ـ که شما و همفکرانتان بر خلاف مستنداتى که در کتب و منابع خودتان آمده اصرار دارید منکرش شوید ـ به‌صورت افتخارآمیز! در قصیده‌ى خود آورده و با این کار، آتش کینه و دشمنى را بین برادران مسلمان شعله‌ور کرده است؟ آنجایى که (در ج1 ص82 دیوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلی قالها عُمر  .........   اکرم بسامِعها اعظم بمُلقیها

حرّقت طرک الا ابقی علیک بها  .........  ان لم تبایع و بنتُ المصطفى فیها

ما کان غیر أبی حفص یفوه بها  .........  أمام فارس عدنان و حامیها(6)
و عجیب‌تر آنکه برخى از بزرگان مصر هم از چنین شاعرى ـ با این شعورش ـ تقدیر کرده و دیوانش را مکرّر چاپ مى‌کنند!. چرا به این شاعر و امثال آن نمى‌گویید: «خنجر به قلب من ملاّ فرو کنید ولى پسر عمو و داماد پیامبر و بانوى بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهید و مجدداً خاطرات تلخ تاریخ را زنده نکنید.»؟

جناب مولوى، به مردم چه بگوییم؟ صحابه‌ى پیامبر(ص) که آن شخصیت بی‌نظیر را از نزدیک دیده بودند. شخصیتى که قرآن خطاب به وى مى‌فرماید: «إنّکَ لَعَلى خُلُق عَظیم» و از طرف دیگر به همه و بیش از همه به صحابه مى‌فرماید: «ولکم فی رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همین صحابه به جان یکدیگر مى‌افتند. برخى را مى‌کشند، همانگونه که عثمان را کشتند. بعضى بر علیه بعضى دیگر لشکر‌کشى مى‌کنند، آنطور که طلحه و زبیر و دیگران بر علیه على(ع) این کار را کردند. بعضى عدّه‌اى از صحابه را تبعید مى‌کنند، آنگونه که عثمان، ابوذر (صحابى بزرگ پیامبر) را تبعید کرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخى از صحابه صحابه‌ى دیگر را بر علیه دیگر اصحاب پیامبر(ص) تحریک مى‌کنند، همانطور که طلحه و زبیر و عایشه و عمروعاص نسبت به عثمان کردند. بعضى ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضى دیگر رسمى مى‌کنند، آنگونه که معاویه نسبت به على(ع) کرد. بعضى با بعضى قهر کرده و با خدا عهد مى‌کنند که تا زنده‌اند با آن دیگرى حرف نزند آنطور که عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خلیفه‌ى سوم انجام داد.

با این همه سوابقى که برخى از صحابه دارند، انصاف دهید آیا مردم از ما و شما قبول مى‌کنند که باز هم همه‌ى آنان را مبرّاى از خطا و گناه دانسته و هیچ نقدى را بر آنان روا نشمریم و به مردم بگوییم شما حق ندارید به هیچ‌یک از کسانى که چند صباحى با پیامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگویید بالاى چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمى‌کنید پیامبر فرمود: «أصحابی کالنّجوم بأیّهم اقتدَیتُم اهتَدَیتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر کدام اقتدا کنید هدایت مى‌شوید.»7 اگر مردم به شما بگویند ما به آن صحابه‌اى که به یکدیگر ناسزا گفته و صحابه‌ى دیگر را سبّ مى‌کردند، مى‌خواهیم اقتدا کنیم، چه جوابى دارید به آنها بدهید؟

از همه بالاتر مردم به ما مى‌گویند: وقتى خود پیامبر(ص) برخى از اصحابش را لعنت مى‌کند، این نشانه‌ى این است که بعضىِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت کردن آنان جایز است وگرنه خود پیامبر ـ که اسوه‌ى حسنه است ـ این کار را نمى‌کرد.

مى‌گویند: مگر پیامبر(ص) (همان‌طور که در تاریخ طبرى ج11 ص357 آمده) روزى که ابوسفیان را سواره دید که معاویه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراکِب؛ خدایا آنکه سواره بر مرکَب است و آنکه مرکَب را مى‌کَشد و آنکه مرکَب را به جلو مى‌راند لعنت کن»؟

باید جواب مردم را چه داد؟ آیا باید به دروغ به مردم گفت: اینها همه کذب است و هر چه فلان مولوى مى‌گوید راست است؟!
* قسم یاد کرده‌اید که هزاران امام خمینى، شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.
هرچند این سخن از طرف شما به‌صورت توهین‌آمیز و به زعم خودتان با هدف کوچک‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولى حقیقت هم همین است که مکتب خلفایتان نتوانسته و توان این را هم ندارد که مُصلحانى همچون امام خمینى(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با دیده‌اى حقیقت‌بین به تاریخ 1400 ساله بنگرید، خواهید دید هر جا کسى در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّى(ص) دفاع کرده است، پرورش‌یافته‌ى مکتب اهل‌بیت(ع) بوده است، نه مکتب خلفا.
* همچون دیگر همفکرانتان ـ مخصوصاً آنهایى که اصولاً ما ایرانیان، اعم از شیعه و سنى را مجوس مى‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ایران) را پتکى ساخته‌اید که به‌خاطر آن باید پاى عمر و سم اسبش را هم ببوسیم!.
عجب از شما و همفکرانتان که بوسیدن کعبه و ضریح پیامبر(ص) را شرک مى‌دانید، آنگاه ما را صراحتاً و آشکارا دعوت به چنین شرکى مى‌کنید؟

اگر اندک مطالعه‌ى تاریخى ـ حداقل در کتب معتبر خودتان ـ مى‌داشتید و اوضاع اجتماعى، سیاسى و فرهنگى ایرانیان را مى‌دانستید و از چگونگى قبول اسلام از طرف ایرانیان اطلاع کسب مى کردید، اینگونه توهین‌آمیز سخن نمى‌راندید و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمى‌کشیدید و آن را جایگزین نور تابنده‌ى اسلام ـ که قلب هر انسان ستم دیده را تسخیر مى‌کرد ـ نمى‌کردید!

سخن از فتوحاتى که به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتى که توسط برخى عوامل آن پدید آمد و ظلمها وجنایاتى که بر بى‌گناهان و اسیران روا داشته شد، بسیار است که قتل‌عام مردم تسلیم شده و امان داده شده‌ى شهر طمیسه در جنگ گرگان توسط سعیدبن‌عاص،(8) کورکردن چشم هزار تن از ساکنان شهر انبار در جنگ ذات‌العیون توسط خالدبن‌ولید9 و گردن‌زدن اسیران در صف 22 کیلومترى در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اى از آن است.

جهت اطلاع بیشتر مى‌توانید به فصلنامه‌ى تاریخ در آیینه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(ره)) و نیز مقالات موجود در سایت مؤسسه حضرت ولى عصر(عج) به نشانى
www.valiasr-aj.com مراجعه کنید.
* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سیما و سریال‌ها ـ با الفاظى توهین‌آمیز ـ گلایه کرده‌اید که چرا گاهى حقیقتى از تاریخ را بیان مى‌کنند که در آن عملکرد برخى از اصحاب مورد نقد قرار مى‌گیرد؟
جناب مولوى، چاره کار اینها نیست. چاره این کار کتب حدیث و تاریخ و فقه و رجال اهل سنت است. براى از بین‌بردن نقاط ضعف برخى از صحابه، باید دعا کرد خداوند ریشه تمام این کتاب‌ها را از میان بر کند! زیرا پیروان مکتب اهل بیت(علیهم‌السلام) اکثر نقاط ضعف صحابه را از میان همین کتاب‌ها در طول تاریخ پیدا کرده‌ا‌ند. البته این دعا هم قابل استجابت نیست، زیرا خداوند اراده کرده است که فضائل اهل بیت و نقاط ضعف کسانى که در مقابل اهل بیت(ع) بوده‌اند، در همین کتاب‌هاى اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احادیثى که توسط بنى‌امیه و دیگران روا شد ـ باشد و در همه دنیا پراکنده شود تا حجت بالغه‌ى الهى بر کسانى که طالب حق و حقیقت‌اند، تمام باشد.
* اما اظهار نظر شما راجع به جمعیت 20 میلیونی!!! اهل سنت در ایران
براى اینکه براى جسارتهاى متعدّدتان ـ که بخش کوچکى از آن در این قطعه فیلم بود ـ توجیهى دست‌وپا کنید، مى‌گویید 20 میلیون اهل سنت در ایران وجود دارد! ان‌شاءالله که بقیه اطلاعات شما مانند این آمار غلط نباشد، که متأسفانه چون همه‌جا عینک تعصّبِ افراطى بر چشم نهاده‌اید، اشتباهاتتان خیلى فراتر از این‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآنى، آنچه مطلوب و داراى ارزش است، کیفیّت است، نه کمّیت. اگر نظرى بر قرآن کریم بیاندازید خواهید دید خداوند متعال بارها و بارها جمعیت کم ـ داراى کیفیّت ـ را تحسین فرموده است: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشّکُورُ»12 اما از آن طرف اکثریتِ بى‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن کریم است:

«وَما أَکْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنینَ وَلَکِنّ أَکْثَرَهُمْ لایَشْکُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شیطان گفت «وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نکرد، بلکه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِینَ»(16)

بروید در قرآن شمارش کنید ببیند چه‌قدر درباره‌ى اکثریت فرموده است: یَجْهَلوُن، فاسِقُون، لایَشکُرُون، لایُؤمِنُون، لایَسْمَعُون، لایَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعیت فراوان از یک قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هیچ فضیلت و منقبتى به حساب نمى‌آید، همانگونه که صِرف صحابى بودن یا هم عصر بودن با پیامبر(ص)، به خودى خود مقام و شأنیتى براى افراد ایجاد نمى‌کند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مى‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»17

الآن جمعیت مسیحیان دنیا بیشتر از همه ادیان است ولى آیا اکثریت بودن آنها دلیل بر حقانیتشان است؟ الآن اکثریت جمیعت مسلمین، فرقه‌هاى مختلف برادران اهل سنت هستند. آیا این دلیلِ صحّت همه‌ى اعتقادات آنها مى‌شود؟

پس اگر 99% مردم ایران هم از اهل سنت باشند، شاید بتوان با قدرت حکومت کرد ولى با حکومت و قدرت نمى‌توان به خداوند گفت: باید در روز قیامت آنچه را که عدّه‌اى از صحابه مى‌پسندیدند و بعد از رحلت پیامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاى آنچه پیامبر فرموده بود، نشاندند باید بپذیرى! بدون تردید حرف آخر را خداى متعال مى‌زند، نه اقلیت، نه اکثریت، نه مردم، نه مولوی‌ها، نه صحابه و نه هیچ کس دیگر.

ثانیاً: با کدام مستند، ادعاى جمعیت بیست میلیونى دارید؟ و طبق چه آمار علمى هر سال چند میلیون! به جمعیت‌تان مى‌افزایید؟ اصولاً کل جمعیت استان‌هایى که عزیزان اهل سنت در برخى شهرهاى آن اکثریت‌اند، چه‌قدر است که سهم شما بیست میلیون شود؟ به سایت‌هاى حامیان خارجى‌تان ـ همچون سایت قرضاوى ـ سرى بزنید و ببینید با همه‌ى بزرگ‌نمایى که دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعیتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با این ادّعاهاى بى‌اساس و غیر علمى و غیر منطقى چه چیز را مى‌خواهید ثابت کنید؟ مگر همین شماها که تا دو سه سال قبل ادعاى جمعیت دویست هزار! نفره در تهران را داشتید، الآن مدّعى نیستید شهر تهران یک میلیون!! سنى دارد؟ اگر دیگران اطلاعى نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند که فقط چند هزار نفر سنّى در شهر تهران و حاشیه‌ى آن وجود دارد و اکثرشان هم کارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراین بیهوده زحمت نکشید و جمعیت چهار پنج میلیونى برادران اهل سنت را با تبلیغات و مظلوم‌نمایى، بیست میلیون! جلوه ندهید. به دوستان مولوى‌تان در سیستان‌وبلوچستان هم بفرمایید: عبارت «ما اهل سنت یک‌سوم! جمعیت کشور را تشکیل مى‌دهیم» را از بخش عربىِ سایت رسمى‌شان حذف کنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروى خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاى اینگونه سخنان کذب و مغالطه‌آمیز که نتیجه‌اى جز تحریک قومى و مذهبى و ایجاد فتنه و اختلاف (که هدف اصلى دشمنان قسم‌خورده‌ى اسلام و مسلمین است) ندارد، بگذارید مردم شریف اهل سنت (هر جمعیتى که دارند) با آرامش به زندگى‌شان بپردازند، همانگونه که همیشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندى‌شان هم مانند شیعیان و پیروان سایر فرق و ادیان محفوظ بوده و هست.
والسلام على من اتّبع الهدى

حوزه علمیه قم

نورى

________________
1. در ابتدا حتماً عدّه‌اى این کار را به قصد ترویج اعتقاداتشان و یا ضدّیت با نظام اسلامى نشر داده‌اند، اما مطمئناً اکثر افراد آن را نه به عنوان سخنى علمى، بکه به عنوان طنز ردّ و بدل مى‌کنند و تعدادى هم با تعجب آن را به دیگران نشان مى‌دهند که چگونه در نظام اسلامى، کسانى به این راحتى به همه چیز جسارت مى‌کنند!.

2. سوره‌ى احقاف، آیه‌ى 15: و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سى‌ماه است.

3. آیه‌ى 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً؛ و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى [به عنوان مهر] به او پرداخته‏اید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى‏شوید؟!

4. سوره عبس، آیه‌ى 30، یعنى «و میوه و چراگاه».

5. الإمامة والسیاسة ابن قتیبه، ج1، ص71 و تاریخ طبرى، ج3، ص477 و النهایة ابن‌اثیر، ج5، ص79 و...

6. یعنى: گفتارى از عمر به على است که شنونده‌اش را اکرام کن و گوینده‌اش را بزرگ بشمار (که گفت): اگر بیعت نکنى خانه‏ات را آتش مى‌زنم و چیزى در آن برایت باقى نمى‌گذرام با اینکه دختر پیغمبر در آن خانه است! غیر از عمر کسى نمى‌توانست به یکه‌سوار قبیله عدنان و حامى دختر پیامبر (یعنى على) چنین سخنى بگوید!.

7. فیض القدیر، ج1 ص209 و مشکاة المصابیح، ج3 ص1696

8. الکامل ابن اثیر، ج3، ص110

9. البدایة ‌و النهایة ابن کثیر، ج6، ص386

10. الکامل ابن اثیر، ج4، ص545

11. سوره‌ى بقره، آیه‌ى 249: چه بسیار گروه‏هاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظیمى پیروز شدند.

12. سوره‌ى سبأ، آیه‌ى 13: عده کمى از بندگان من شکرگزارند.

13. سوره‌ى یوسف، آیه‌ى 103: بیشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشى‏، ایمان نمى‏آورند.

14. سوره‌ى اعراف، آیه‌ى 179: به یقین‏، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم.

15. سوره‌ى اعراف، آیه‌ى 17: و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت.

16. همان، آیه‌ى 18: جهنم را از شما همگى پر مى‏کنم.

17. سوره‌ى حجرات، آیه‌ى 13: همانا گرامى‏ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست‏.

نورى

کتاب المراجعات علامه شرف الدین (عربی)

  •   من مقدمة الدکتور حامد حفنی داود
  •   مقدمة الاستاذ فکری أبو نصر
  •   مقدمة ـ وإهداء
  •   المراجعة 1 (تحیة المناظر، استئذانة فی المناظرة)
  •   المراجعة 2 (ردّ التحیة، الإذن بالمناظرة)
  •   المراجعة 3 (البحث عن السبب فی عدم أخذ الشیعة بمذاهب الجمهور فی فروع الدین وأصوله)
  •   المراجعة 4 (الأدلة الشرعیة تفرض مذهب أهل البیت)
  •   المراجعة 5 (اعتراف المناظر بعدم وجوب مذاهب الجمهور)
  •   المراجعة 6 (الإشارة إلى الأدلة تفرض مذهب أهل البیت)
  •   المراجعة 7 (طلب البیّنة من کلام الله دعوى لزوم الدور فی الاحتجاج هنا بکلام أئمتنا)
  •   المراجعة 8 (الغفلة عما أشرنا إلیه من السنن الصحیحة الصریحة فی الموضوع)
  •   المراجعة 9 (وفیها طلب المزید من النصوص التی تفرض مذهب أهل البیت)
  •   المراجعة 10 (وفیها من النصوص الصریحة والسنن الواردة فی هذا الموضوع ما فیه بلاغ)
  •   المراجعة 11 (الإیمان بما أوردناه من السنن التی تفرض مذهب أهل البیت)
  •   المراجعة 12 (وفیها فصل الخطاب بحجج الکتاب)
  •   المراجعة 13 (وفیها قیاس المعترض بأن الذین رووا نزول تلک الآیات فی أهل البیت إنما هم شیعة، والشیعة لیسوا بحجة عند أهل السنة)
  •   المراجعة 14 (وفیها بطلان قیاس المعترض لثبوت نزول تلک الآیات من طریق أهل السنة ولثبوت الاحتجاج برجال الشیعة فی الصحیحین وغیرهما)
  •   المراجعة 15 (وفیها طلب أسماء من احتج بهم أهل السنة من رجال الشیعة مع نصوص أهل السنة على تشیعهم والاحتجاج بهم)
  •   المراجعة 16 (وفیها مئة من أسناد الشیعة فی إسناد السنة وفی غضونها فوائد جمةّ لا مندوحة لأهل العلم عن الوقوف علیها)
  •   المراجعة 17 (عواطف المناظر وألطافه)
  •   المراجعة 18 (مقابلة عواطفه بالشکر، تنبیهه إلى الخطأ فیما نسبه إلى مطلق أهل القبلة)
  •   المراجعة 19 (لا تحکم محاکم العدل بضلال المعتصمین بهم)
  •   المراجعة 20 (إشارة إلى النصوص مجملة، نص الدار یوم الإنذار)
  •   المراجعة 21 (وفیها التشکیک فی سند هذا النص)
  •   المراجعة 22 (وفیها تصحیح هذا النص وبیان السبب فی إعراض من إعرض عنه)
  •   المراجعة 23 (إیمان المناظر بثبوت هذا النص؛ قوله: لا وجه للاحتجاج به مع عدم تواتره، دعوى دلالته على الخلافة الخاصة، دعوى نسخه)
  •   المراجعة 24 (بیان الوجه فی احتجاجنا به، الخلافة الخاصة منفیة بالإجماع)
  •   المراجعة 25 (وفیها إیمانه بهذا النص وطلبه المزید من أمثاله)
  •   المراجعة 26 (النص الصریح ببضع عشرة من خصائص علی أحدها حدیث المنزلة)
  •   المراجعة 27 (وفیها تشکیک الآمدی فی سند حدیث المنزلة)
  •   المراجعة 28 (حدیث المنزلة من أثبت الآثار، القرائن الحاکمة فی ذلک)
  •   المراجعة 29 (تصدیق المناظر بثبوت الحدیث)
  •   المراجعة 30 (أهل اللغة والعرف یحکمون بعموم هذا الحدیث)
  •   المراجعة 31 (وفیها التماس غیر وقعة تبوک من موارد حدیث المنزلة)
  •   المراجعة 32 (وفیها ستة من موارد الحدیث)
  •   المراجعة 33 (وفیها قول المناظر: متى صور علیاً وهارون کالفرقدین)
  •   المراجعة 34 (وفیها أنه صورهما کالفرقدین على غرار واحد یوم شبر وشبیر ومشبر وتفصیل ذلک)
  •   المراجعة 35 (وفیها التماس المناظر بقیة النصوص)
  •   المراجعة 36 (وفیها سبعة نصوص أحدها حدیث ابن عباس)
  •   المراجعة 37 (وفیها التشکیک بمفاد تلک الأحادیث السبعة بسبب أن الولی مشترک لفظی)
  •   المراجعة 38 (وفیها أن المراد من الولی أنما هو الأولى بالمؤمنین من أنفسهم)
  •   المراجعة 39 (وفیها التماس آیة الولایة)
  •   المراجعة 40 (وفیها آیة الولایة ونزولها فی علی وإقامة الأدلة على نزولها فیه، وتوجیه الاستدلال بها على خلافته)
  •   المراجعة 41 (وفیها أن لفظ الذین آمنوا للجمع فکیف أطلق على المفرد)
  •   المراجعة 42 (وفیها أن العرب یعبرون عن المفرد بلفظ الجمع لنکتة یقتضیها الحال وإقامة الشواهد على ذلک)
  •   المراجعة 43 (وفیها أن السیاق دال على إرادة المحب أو نحوه)
  •   المراجعة 44 (وفیها أولاً أن السیاق غیر دال على أرادة المحب ونحوه بل دال على إمامة علی)
  •   المراجعة 45 (وفیها أن اللواذ الى التأویل مما لا بدّ منه حملاً للسلف على الصحة)
  •   المراجعة 46 (وفیها أولاً أن حمل السلف على الصحة لا یستلزم التأویل وثانیاً أن التأویل هنا متعذر)
  •   المراجعة 47 (وفیها طلب السنن المؤیدة للنصوص)
  •   المراجعة 48 (وفیها أربعون حدیثاً من السنن المؤیدة للنصوص الصریحة بل هی نصوص جلیة)
  •   المراجعة 49 (وفیها الاعتراف بفضائل علی وقوله إن الفضائل لا تستلزم العهد إلیه بالخلافة)
  •   المراجعة 50 (وفیها توجیه الاستدلال بها على الخلافة)
  •   المراجعة 51 (وفیها معارضة أدلتنا بمثلها)
  •   المراجعة 52 (وفیها دحض دعوى المعارضة)
  •   المراجعة 53 (وفیها التماس حدیث الغدیر)
  •   المراجعة 54 (وفیها شذرة من شذور الغدیر)
  •   المراجعة 55 (وفیها بحث المناظر عن الوجه فی الاحتجاج بحدیث الغدیر مع عدم تواتره)
  •   المراجعة 56 (وفیها بیان الوجه فی ذلک وأن النوامیس الطبیعیة تقضی بتواتره وذکر عنایة الله عزّ وجلّ به)
  •   المراجعة 57 (وفیها تأویل حدیث الغدیر وإقامة القرینة على ذلک التأویل)
  •   المراجعة 58 (وفیها أن حدیث الغدیر مما لا یمکن تأویله، وأن قرینة التأویل جزاف وتضلیل)
  •   المراجعة 59 (وفیها بخوع المناظر مع مراوغة منه شدیدة)
  •   المراجعة 60 (وفیها دحض المراوغة بقواطع الحجج)
  •   المراجعة 61 (وفیها بحث المناظر عن النصوص الواردة من طریق الشیعة)
  •   المراجعة 62 (وفیها أربعون نصاً صریحاً)
  •   المراجعة 63 (وفیها ثلاثة أمور أحدها أن نصوص الشیعة لیست بحجة، الثانی أن هذه النصوص لو کانت ثابتة لأخرجها غیر الشیعة، الثالث طلب المزید من غیرها)
  •   المراجعة 64 (وفیها أنّا إنما أوردناها إجابة للطلب،)
  •   المراجعة 65 (وفیها طلب المناظر منا أن نصدع بحدیث الوراثة)
  •   المراجعة 66 (وفیها النص على أن وارث علم رسول الله إنما هو علیّ دون غیره)
  •   المراجعة 67 (بحث المناظر عن الوصیة إلى علیّ)
  •   المراجعة 68 (وفیها نصوص الوصیة وحسبک بها نصوصاً جلیة)
  •   المراجعة 69 (وفیها حجة منکری الوصیة)
  •   المراجعة 70 (وفیها الحجة البالغة على أن الوصیة لا یمکن جحودها مع بیان السبب فی إنکار من أنکرها ودحض حجتهم بأدلة السمع والعقل والوجدان)
  •   المراجعة 71 (وفیها بحظ المناظر عن السبب فی الإعراض عن کلام أم المؤمنین وأفضل أزواج النبی عائشة إذ صرّحت بنفی الوصیة)
  •   المراجعة 72 (وفیها أنها لم تکن أفضل أزواج النبی وأن أفضلهن خدیجة، مع الإشارة إلى السبب فی إعراضنا عن حدیث عائشة فی هذا الموضوع)
  •   المراجعة 73 (وفیها طلب التفصیل فی سبب الإعراض عن حدیثها فی هذا الموضوع)
  •   المراجعة 74 (وفیها تفصیل الأسباب فی الإعراض عن حدیثها، وأن العقل یحکم بالوصیة، وأن دعوى عائشة بأن النبی قضى وهو فی صدرها معارضة بصحاح کثیرة)
  •   المراجعة 75 (وفیها أن أم المؤمنین لا تستسلم فی حدیثها إلى العاطفة وأن الحسن والقبح العقلیین منفیان عند أهل السنة)
  •   المراجعة 76 (استسلام عائشة إلى العاطفة)
  •   المراجعة 77 (وفیها البحث عن السبب فی تقدیم حدیث أم سلمة على حدیث عائشة)
  •   المراجعة 78 (وفیها الأسباب المرجحة لحدیث أم سلمة مضافاً إلى ما تقدم فی المراجعة 76 من الأسباب)
  •   المراجعة 79 (وفیها أن الإجماع یثبت خلافة الصدیق)
  •   المراجعة 80 (وفیها الجواب عن دعوى الإجماع بکیفیة تمثل العدل والأنصاف والأمانة والعلم بأجلى المظاهر، وکیف یتحقق الإجماع مع وجود ذلک النزاع)
  •   المراجعة 81 (وفیها دعوى انعقاد الاجماع بعد تلاشی النزاع)
  •   المراجعة 82 (حصحص الحق فیها بسطوع البرهان، وهناک مطالب لا مندوحة للمحققین عن مراجعتها)
  •   المراجعة 83 (وفیها بحث المناظر عن الجمع بین ثبوت النص وحمل الخلفاء الثلاثة على الصحة)
  •   المراجعة 84 (وفیها الجمع بین ثبوت النص وحملهم على الصحة)
  •   المراجعة 85 (وفیها التماس الموارد التی لم یتعبدوا فیها بالنص)
  •   المراجعة 86 (وفیها رزیة یوم الخمیس اذ قال النبی: هلم أکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعده فصدوه عما أراد)
  •   المراجعة 87 (وفیها عذرهم فی تلک الرزیة مع المناقشة فیه)
  •   المراجعة 88 (وفیها تزییف تلک الأعذار ببینات تسطع کضوء النهار)
  •   المراجعة 89 (وفیها التماس بقیة الموارد)
  •   المراجعة 90 (وفیها سریة أسامة المشتملة على خمسة أمور لم یتعبدوا فیها بالنصوص)
  •   المراجعة 91 (وفیها عذرهم فیما کان منهم فی سریة أسامة)
  •   المراجعة 92 (وفیها أن ما ذکره المناظر من عذرهم لا ینافی ما قلناه من مخالفتهم)
  •   المراجعة 93 (وفیها التماس بقیة الموارد)
  •   المراجعة 94 (وفیها أمر النبی صلى الله علیه وآله وسلم بقتل المارق)
  •   المراجعة 95 (وفیها العذر فی عدم قتل المارق)
  •   المراجعة 96 (وفیها ردّ العذر)
  •   المراجعة 97 (وفیها التماس الموارد کلها)
  •   المراجعة 98 (وفیها لمعة من الموارد ذکرناها تفصیلاً وأشرنا إلى موارد أخر خاصة فی علیّ وأهل بیته)
  •   المراجعة 99 (وفیها عذرهم أذ خالفوا النص فی تلک الموارد، والتماس المناظر تفصیل ما أشرنا إلیه من الموارد الخاصة فی علیّ وأهل بیته)
  •   المراجعة 100 (وفیها أن ما ذکره من عذرهم لا ینافی ما قلناه وقد خرج فی هذه الأعذار عن محل البحث)
  •   المراجعة 101 (لِمَ لَم یحتج الإمام یوم السقیفة بنصوص الخلافة والوصیة)
  •   المراجعة 102 (موانع الإمام من الاحتجاج یوم السقیفة)
  •   المراجعة 103 (وفیها طلب موارد احتجاجهم)
  •   المراجعة 104 (ثلّة من موارد احتجاج الإمام احتجاج الزهراء علیها السلام)
  •   المراجعة 105 (وفیها التماس احتجاج ببیان یریک هذه الحقیقة محسوسة غیر الإمام والزهراء)
  •   المراجعة 106 (احتجاج ابن عباس، احتجاج الحسن والحسین واحتجاج أبطال الشیعة من الصحابة)
  •   المراجعة 107 (وفیها طلب تفصیل احتجاجهم بالوصیة)
  •   المراجعة 108 (وفیها احتجاجهم بالوصیة فی خطبهم وحدیثهم وأشعارهم)
  •   المراجعة 109 (وفیها البحث عن إسناد مذهب الشیعة «فی الفروع والأصول» إلى أئمة أهل البیت)
  •   المراجعة 110 (وفیها ثبوت تواتر مذهب الشیعة عن أئمة أهل البیت بجمیع الحواس)
  •   المراجعة 111 (وفیها مسک الختام بالبخوع للحق)
  •   المراجعة 112 (وفیها الثناء على المناظر بما هو أهله، والحمد لله وحده، وصلّى الله على من لا نبیّ بعده، وعلى آله الذین قصدوا قصده، وسلّم تسلیماً کثیراً)




    الامام السید عبد الحسین شرف الدین