اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

برگ برنده آل‌سعود کیست +تصاویر

حضور بندر بن‌سلطان سیاستمدار کهنه‌کار و سرتا پا آمریکایی سعودی‌ها در رأس قدرت اطلاعاتی و جاسوسی این کشور که بر خلاف بسیاری از امرای سعودی از ویژگی تن‌پروری، ساده‌انگاری و سپردن کارها به زیردستان به دور است، برگ برنده ریاض در ایفای نقش منطقه‌ای عربستان در مرحله کنونی است.
گروه بین‌الملل مشرق - سیر قهقرایی طرح‌های سناریوپردازان آمریکایی و کاهش تاثیرات آنها بر تحولات چندگانه اخیر در کشورهای آشوب‌زده منطقه باعث شده تا آمریکا که پیشتر برای اجرای سیاست‌های خود از ترکیه و قطر استفاده می‌کرد، از مدتی پیش به فکر تغییر ابزار اجرای طرح های خود باشد، نشانه‌های این تغییر را از دو ماه پیش می‌توان در درگیری‌های داخلی ترکیه که رد پای سازمان‌های جاسوسی آمریکا نیز در آن مشاهده شده و طرح ناگهانی و غافلگیر کننده برکناری امیر قطر از قدرت دید.


بر اساس طرح جدید، عربستان به عنوان عامل و ابزار اصلی پیاده سازی طرح‌های آمریکا در منطقه انتخاب شده و مسئولیت میدانی درگیری‌ها در کشورهایی نظیر سوریه، مصر، لبنان و برخی دیگر از کشورهای اسلامی به عهده ریاض و عوامل تروریستی این کشور در منطقه گذاشته شده است.

این اقدام بعد از آن صورت گرفت که با گذشت دو سال، ناکارآمدی قطر و ترکیه در سوریه خود را نشان داد. از سوی دیگر ترکیه با بروز برگه شورشیان کُرد خود را از پرونده سوریه خارج کرد و قطر نیز اقدامات خودسرانه‌ای را در افزایش بی رویه حمایت‌های خود از جبهه تروریستی النصره و سایر شاخه‌های القاعده در سوریه به کار گرفت که واشنگتن این اقدامات را بر خلاف منافع خود و رژیم صهیونیستی می‌دانست.


البته تلاش آمریکا برای فرار آبرومندانه از باتلاق سوریه در این تغییر موضع بی‌تاثیر نیست، چرا که تحلیلگران معتقدند با عقب نشینی ترکیه توان ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک قطر نمی‌تواند حجم دخالت این کشور در سوریه را توجیه کند، مگر اینکه سرنخ‌های حمایت‌های خارجی از این کشور خود را نشان دهد، اما در طرف مقابل عربستان سعودی هم توان مدیریت تروریسم سازمان یافته در منطقه بر اساس پیشینه خود در حمایت از گروهک‌های تروریستی و تکفیری را دارد و هم نسبت دادن ساپورت اعتقادی و لوجستیک تروریست‌ها به ریاض بدون دخالت قدرت‌های خارجی منطقی‌تر جلوه می کند.


راهبردهای عربستان برای بحران زایی منطقه‌ای

حضور بندر بن سلطان سیاستمدار کهنه کار و سرتاپا آمریکایی سعودی‌ها در رأس قدرت اطلاعاتی و جاسوسی این کشور که بر خلاف بسیاری از امرای سعودی از ویژگی تن پروری، ساده انگاری و سپردن کارها به زیردستان به دور است، برگ برنده ریاض در ایفای نقش منطقه‌ای عربستان در مرحله کنونی است، این ویژگی باعث شده تا ریاض مشکلی در مدیریت هم زمان چند پرونده در کشورهای آشوب زده منطقه نداشته باشد.



سوریه کانون تروریسم‌پروری سعودی‌ها 

با وجود تعدد پرونده های امنیتی در منطقه بر کسی پوشیده نیست که موضوع سوریه اولویت اصلی ریاض است، عربستان در این راستا به دنبال ایجاد وحدت حداکثری بین گروه‌های متعدد معارض در این کشور است تا آنها را زیر پرچم ائتلاف موسوم به ائتلاف ملی سوریه گرد هم آورد. [پیشتر تروریست های تکفیری وابسته به عربستان و القاعده مهم ترین مخالفان تشکیل این ائتلاف بودند.] حمایت تسلیحاتی و مالی از تروریست‌ها مرحله بعدی این طرح است که می‌تواند در سایه تحریم ظاهری این گروه‌ها از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی راهگشای آنها در ادامه مبارزات ضد دولتی و کشتار مردم سوریه باشد.

عربستان همچنین از عناصر حرفه‌ای و آموزش دیده خود برای جنگ‌های چریکی استفاده می‌کند تا بتواند زنجیره پیروزی‌های ارتش سوریه را در سه ماه اخیر متوقف کند. البته به نظر می‌رسد تاکنون موفقیتی در این عرصه به دست نیاورده است.

برخی حامیان تروریست‌های سوری معتقدند تجهیز این گروه‌ها به سلاح‌های پیشرفته می‌تواند در میدان مبارزه آنها تاثیر داشته و مانع از پرواز آزاد جنگنده‌های سوریه شود و یگان زرهی ارتش را نیز با مشکل مواجه کند، در همین راستا ریاض تلاش‌ زیادی به کار بسته تا سلاح‌های ضد زره پیشرفته و با دقت هدف‌گیری بالا و سلاح های ضد هوایی پیشرفته که بویژه از روی دوش نفر شلیک می‌شود، به سوریه ارسال شود.


در این میان تروریست‌های سوری نیز بعد از قطع تجهیز خود از مرزهای لبنان به سمت حاشیه‌های جنوبی و شرقی سوریه متمرکز شده اند تا بهتر بتوانند از طریق مرزهای اردن و عراق از سلاح های سعودی بهره گیرند.


مداخله سیاسی و تنش‌زایی امنیتی؛ راهبرد ریاض در لبنان

برنامه‌ریزی‌ های عربستان برای ایجاد ناامنی و هرج و مرج فراگر تنها به سوریه منحصر نمی‌شود، یکی از ابعاد دخالت‌های سیاسی و امنیتی سعودی‌ها را می‌توان در لبنان مشاهده کرد، مانع‌تراشی ریاض در مسیر تشکیل دولت جدید در این کشور و تلاش غیر منطقی و مداخله جویانه سعودی‌ها برای راندن حزب‌الله لبنان از ساختار دولت با وجود حجم بالای محبوبیت این حزب مردمی، نمونه بارز اقدامات سیاسی ریاض در لبنان است، عربستان در این میان از بازوهای داخلی خود شامل جریان المستقبل و بخش دیگری از جنبش 14 مارس استفاده کرده و در این عرصه حتی دعوت از سعد حریری برای رسیدن به نخست‌وزیری به ابتکار نبیه بری رئیس پارلمان لبنان نیز نتوانست این کشور را قانع به همکاری با دولتی نماید که حزب‌الله لبنان در آن حضور دارد.

طبعاً ریاض به ناممکن بودن دور نگه داشتن حزب‌الله از معادله سیاسی لبنان اذعان دارد، اما فکر می‌کند رویارویی این حزب با گروه‌های تکفیری در آینده آنها را در باتلاقی گرفتار خواهد کرد که نجات از آن مشکل است. ریاض این بار مأموریت دارد با محاصره سیاسی این حزب و از بین بردن امنیت آن از طریق ضربه زدن به ارتش و خارج کردن آن از معادلات، زمینه را برای شکل‌گیری این نبرد فراهم کند.


سعودی‌ها در همین راستا با تحریک شاخه‌های تروریستی خود در شهرهای مختلف نظیر طرابلس و صیدا که دارای ماهیت هم‌زیستی شیعه و سنی هستند، به دنبال ایجاد فتنه مذهبی در این کشور است. درگیری های مستمر اخیر در طرابلس و بروز فتنه احمد الاسیر در صیدا که ابعاد ارتباط این تروریست فراری با جریان المستقبل بلافاصله بعد از بروز فتنه خود را نشان داد، دو نمونه از این اقدامات بود. انفجارهای تروریستی از جمله در بئرالعبد و بقاع و ترور شخصیت‌ها و نمادهای مذهبی در این کشور از دیگر پرده‌های این سناریو است که البته با هوشیاری مقاومت لبنان و جریان‌های هوادار آن تاکنون ناموفق مانده است.

روزنامه الدیار اخیرا در این رابطه نوشت که اطلاعات موجود حاکی از آن است که در روزها و هفته‌های گذشته، بین لبنان و اردن اطلاعات امنیتی مبادله شده که حاکی از وجود دو مسئله نگران‌کننده است. نخست افزایش فعالیت دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان در این کشورها است. دوم اینکه اردن به لبنان خبر داده که برخی از تروریست‌های موجود در سوریه به شکلی منظم در حال بازگشت به لبنان و اردن هستند. دستگاه‌های امنیتی اردن اعلام کرده‌اند که عملیات کار گذاشتن مواد منفجره در یک خودرو را خنثی کرده‌اند. این دستگاه‌های امنیتی همچنین از نظارت بر مراکز تجاری عرضه خودرو و نیز افزایش روند قاچاق سلاح از مرزها برای مخالفان سوریه با حمایت عربستان سخن گفته‌اند.


این تحولات تروریستی البته در سطحی بسیار وسیع‌تر در لبنان نیز دنبال می‌شود، اما وابستگی برخی جریان‌های داخلی به سعودی‌ها و درگیری‌های سیاسی داخلی مانع از افشای ماهیت واقعی این اقدامات می‌شود.

دشمنی عربستان سعودی با حزب‌الله لبنان که حتی در اظهارات رسمی مقامات این رژیم بویژه وزیر خارجه آن نیز خود را نشان داده، تا حدی است که این کشور برای ضربه زدن به حزب‌الله ارتباطات مستحکمی با آمریکا و رژیم صهیونیستی در پرونده‌های بین‌المللی بویژه در موضوع قرار دادن نام حزب الله در لیست ترور اتحادیه اروپا و عرب در پیش گرفته است، ریاض با ادعای ام القرای امت اسلام در این کینه تا جایی پیش رفته که خصومت مشترک با حزب‌الله را عامل همگرایی خود با بزرگترین دشمن جهان اسلام یعنی اسرائیل قرار داده و در این راه از همکاری سیاسی و امنیتی با تل‌آویو دریغ نمی‌کند.


دشمنی سعودی‌ها با دولت شیعی در عراق

عراق نیز یکی دیگر از هسته اصلی دخالت‌های امنیتی عربستان سعودی وعوامل تروریستی آن در خاورمیانه است و بر اساس اطلاعات رسانه‌ای و منابع امنیتی 45% کل عاملان اقدامات ترویستی در عراق سعودی هستند. بالاتر از اینها شواهد و قرائن بسیار که دولت عراق نیز بارها به آن اشاره کرده، نشان می‌دهد عربستان سعودی و شخص بندر بن سلطان مغز متفکر انفجارهای خونین عراق است و دلارهای نفتی آن و آموزش نیروهای القاعده سرنوشت تلخی را برای عراق رقم زده است.


از زمان سقوط رژیم صدام در 9 آوریل سال 2003 ، سران گروه‌های وهابی و تشکیلات وابسته به آنها که از حمایت‌های ضمنی نیروهای اشغالگر نیز برخوردار بودند، با اظهارات خود تلاش کردند فضای سلفی را با امواجی از تحریک بر ضد معادله حاکمیت پس از سقوط صدام، ایجاد کنند. آن‌ها به بهانه «دفاع از اهل سنت عراق» با زبانی سرشار از طائفه‌گرایی و فتنه انگیزی به جریان سازی پرداختند. بعد از خروج اشغالگران از عراق نیز این روند ادامه یافته و در این میان بسیج نیروهای جنگجو و صدور فتواهای تکفیری و تشکیل ستادهای حمایت مالی از گروه‌های وابسته به القاعده به عراق منتقل شد و کشتار نظامیان و غیرنظامیان عراقی آغاز شد.


اصرار ریاض برای حاکمیت اقلیت سلفی در مصر

سیاست راهبردی ریاض در قاهره نیز تفاوت چندانی با دیگر کشورهای منطقه ندارد، وهابی‌ها که با امکانات مالی و تبلیغاتی خود در انتخابات گذشته از گروه‌های سلفی حمایت می‌کردند، با روی کار آمدن محمد مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور مردمی در این کشور هرگز روی خوش به وی نشان ندادند و تلاش‌های بی‌دریغ و مخلصانه مرسی از جمله ترتیب دادن اولین سفر رسمی وی به ریاض آنهم چند روز بعد از رسیدن به این پست در بهبود مناسبات دو طرف تاثیر چندانی نداشت. این موضوع بویژه خود را بعد از برکناری محمد مرسی از سوی ارتش در حادثه اخیر این کشور نشان داده و ریاض اولین کشوری بود که برکناری مرسی را تبریک گفت. این کشور مشوق‌ها و حمایت‌های مالی چهار میلیارد دلاری را نیز برای مصر بعد از مرسی در نظر گرفت.


البته این به معنای حمایت ریاض از ارتش و جریان‌های لیبرال این کشور نیست، منابع امنیتی مصری اعلام کردند در هفته‌های اخیر تحرکات گروه‌های جهادی را در این کشور رصد کرده‌اند که به دنبال اعلام جهاد علیه ارتش هستند، جالب اینجاست که سرمایه گذار اصلی این تحرکات که عامل اصلی جذب عناصر بسیاری از القاعده به شهرهای مختلف مصر است، یک تاجر سعودی است که روند ورود این تروریست‌ها به مصر از مرز سودان را فراهم می‌کند. هدف اصلی عربستان سعودی به قدرت رسیدن گروه‌های سلفی شامل حزب نور و هم‌پیمانان آن در این کشور است، در همین راستا محمد العریفی مفتی جنجالی عربستان و صاحب فتوای جهاد مناکحه به مصر سفر کرده بود تا زمینه‌های فرهنگی این شبیخون سیاسی، امنیتی را در مصر کلید بزند.

بر اساس این اطلاعات آمریکا نیز از طریق برخی پایگاه‌های خود در منطقه در انتقال عناصر القاعده به مصر نقش دارد، چرا که برای این کشور و رژیم صهیونیستی مهم است که بتواند اوضاع سوریه را به مصر نیز بکشاند.


چاه‌کن همیشه ته چاه است...

عربستان سعودی بر اساس منافع محدود خود در برخی کشورها، با طرح صهیونیستی - آمریکایی در آتش افروزی در منطقه و ایجاد جنگ‌های داخلی در کشورهای منطقه و تشدید روند مسلمان‌کشی وارد عمل شده است، البته هدف اصلی و اولویت اولیه مقامات ریاض قطعا راضی نگه داشتن آمریکاست تا زمینه‌های ادامه دیکتاتوری آنها در این کشور را فراهم کنند، اما ریاض ندانسته هیزم آتشی را فراهم می‌کند که مانند ترکیه و قطر پیش و بیش از همه دامن خود این کشور را خواهد گرفت تا با براندازی مهره سوخته وهابیت در این کشور زمینه های تجزیه عربستان بر اساس طرح آمریکایی خاورمیانه جدید را فراهم کند.

مطالب مرتبط

وقتی پادشاه‌ عربستان جوگیر می‌شود


حکومت آل سعود در عربستان، بزرگترین حامی وهابیت و تروریسم در جهان امروز به شمار می رود.
به گزارش مشرق به نقل از جام، سند سری که اخیرا در پایگاه ویکی لیکس منشر شد، نشان می دهد هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا اذعان کرده است عربستان اولین منبع حمایت مالی از گروه های تروریستی در جهان است. کلینتون در این سند هشدار داده است که حامیان سعودی قوی ترین منابع حمایت مالی از تروریست ها در جهان هستند. این سند همچنین نشان می دهد کلینتون از مسئولان عربستان خواسته است این مسئله را به عنوان یک اولویت استراتژیک که چالشی موجود و مداوم به شمار می رود حل و فصل کنند. وی می افزاید القاعده، طالبان و گروه لشکر طیبه در پاکستان از جمله بارزترین گروه های تروریستی هستند که چنین کمک هایی دریافت می کنند.


ظاهرا درخواست ولی نعمت آل سعود برای سر و سامان دادن به این اوضاع اسف بار، ملک عبدالله را آنچنان جوگیر کرده که وی سوابق عربستان سعودی در حمایت از وهابیت، گروه های افراطی و تروریسم را به یکباره از یاد برده و به فکر مبارزه قاطعانه با تروریست ها افتاده است!

پادشاه سعودی که سایت العربیه وی را "خادم حرمین شریفین" می خواند، نسبت به خطر ترویسم هشدار داده است. ملک عبدالله خواستار تاسیس و فعال سازی مرکز بین المللی مبارزه با تروریسم شد و اعلام داشت که پادشاهی سعودی ۱۰۰ میلیون دلار برای کمک به این مرکز و فعال سازی آن زیر نظر سازمان ملل متحد، ارائه می کند!


العربیه در این باره می نویسد: «ملک عبد الله بن عبد العزیز، فرا رسیدن عید مبارک فطر را به ملت های اسلامی و عربی تبریک گفت. وی همچنین در این پیام، حزن و اندوه خود را در قبال واقعیت های دردناک و آینده مجهولی که امت اسلامی و عربی با آن دست به گریبان است، ابراز کرده است. این اظهارات در پیام پادشاه سعودی بیان شده که متن آن را به نیابت از او، عبد العزیز خوجه وزیر اطلاع رسانی قرائت کرد.»

پادشاه سعودی در پیام خود، بر منبر وعظ نشسته! و اظهار داشته است: «روح و جان مرا اندوهی ناشی از واقیت های دردناک و آینده مجهولی که امت اسلامی و عربی با آن دست به گریبان است، فرا گرفته است؛ وضعیتی که تنش ها و شعارهایی در آن نهفته شده که از شر آن ها تنها باید به خدا پناه برد، وضعیتی که دشمنان قسم خورده با به وجود آمدن آن جشن و شادی برپا کردند چرا که در آن فرصتی تاریخی برای خود یافتند تا کشتن بی گناهان را مباح کنند، مردم را بترسانند و به حریم ها تجاوز کنند.


این وضعیت با تروریسم فکری پشتیبانی می شود که با نظریه های حزبی اش همه این اعمال را مباح کرده است، در راه مطامع سیاسی خود از همه ابزارهای تفسیر و دورغ پردازی به مردم هم بهره می برد تا متون شرع حنیف را آن گونه که مراد خود است منحرف کند، پس بخش هایی از این متون گاهی حذف می شود و بخش هایی دیگر بنا به ضرورت، موقعیت و هدف، آشکار می شود؛ و این سرقت فکری در تفسیرها و تحرکات خود، لباس دین و تعلق به خدا را به تن کرده در حالی که دین خدا از آن مبرا است. اما این چیزی به جز مطامع و شهوات نیست که محیط مناسب آن مورد هدف هر جاهلی قرار گرفته که گمان می کند هر سخن جاری شده بر زبان طمعکار تهییج گری از آن خدا است، در حالیکه تفکر و تعقل او کور شده است.


تسلی خاطر همه ما در این است که فرمان خداوند چیره خواهد شد و آنان از طریق ستمهایشان ابزار تروریسم، و توجیه گر فساد شده اند و در مسیر ویران سازی ارزش های بلند اسلامی و معانی بلندش گام بر می دارند. و به اذن خدا روزی جزیشان را خواهند دید که خداوند بزرگ می فرماید (ولا تحسبن الله غافلاً عما یعمل الظالمون إنما یؤخرهم لیوم تشخص فیه الأبصار). آن ها لباس اصلاح بر تن کرده اما دروغ گفتند و عقل های ساده را ربوده، گمراه شده و گمراه کردند، عملکرد آن ها به گفته خداوند متعال (ویسعون فی الارض فسادا والله لا یحب المفسدین) ، تقوای خدا را در سنت های خود رعایت نمی کنند و اهمیتی به پیامدهای گفتارها و رفتارهای خود نمی دهند. ''نباید از یاد برد که فکر منحرف – که بری ایجاد شکاف در پهلوی امت اسلام تاسیس شد- بزرگترین خطری است که ویرانگرتر از دشمن در کمین در کمین امت ما نشسته است. اما این سنت خدا در آفریتش است و انشاء الله آینده امت ما به خیر خواهد بود و هیچ مفسد فی الارض و ظلم کننده به خود و به دیگران از عاقبت رفتار و کردار خود در امان نخواهد بود که خداوند فرمود (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون).»


وی با تاکید بر "ضرورت از میان بردن نیروهای کینه ورز و تندرو" می افزاید: «در همین راستا، پادشاهی سعودی، ۱۰۰ میلیون دلار برای حمایت از این مرکز و فعال سازی آن زیر چتر سازمان ملل متحد ارائه می دهد. از همه ملت های جهان هم می خواهیم برای چیره شدن بر نیروهای کینه ورز، تندرو و جنایت پیشه، یاری رسان باشند. این وظیفه هرکس است که تروریسم را تهدید کننده امت های ما و صلح و ثبات جهانی می بیند. هر کس در این زمینه کم کاری کند، خود را در دایره شک ها و تهمت ها قرار می دهد. هیچ کوتاهی در این راه پذیرفتنی نیست، هیچ راه میانه ای وجود ندارد. تا زمانی که تلاش هایمان را یک کاسه و هم مسیر نکنیم و به تعهدها و میثاق هایمان عمل نکنیم، در مقابل این شر پیروز نمی شویم، همه گان باید امانت تاریخی خود را به جا آورده و به مسئولیت های کامل خود در مقابل هر آن چه که امنیت و صلح جهانی را به خطر می اندازد عمل کنند. رخدادهای تاریخ معاصر برای ما بصیرت و موعظه است در سنت آفریده جهان که می فرماید (و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة)...، از خداوند می خواهم مسیر صلاح را برای ما هموار کند، ما را به خیر برای امتمان رهنمون سازد، به ما عزتی شکست ناپذیر و قدرتی نستوه ارزانی فرماید. او بهترین مولا و بهترین یاری رسان است.»

آیا مجلس به سیاست‌های نجفی رأی می‌دهد


آفت مهلک پیش‌روی وزارت آموزش‌ و پرورش؛
توضیحات نجفی در مورد آشوب های سال 88 می تواند دلیل محکمی برای اعتماد نکردن نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در قبال نجفی باشد، همچنان که زهره طبیب زاده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص توضیحات نجفی در این کمیسیون، اینچنین می گوید: محمد علی نجفی در نشست گذشته‌کمیسیون آموزش، فتنه را انکار کرد.
گروه سیاسی مشرق-   آموزش و پرورش، طی سال های گذشته با تغییرات پی درپی روبه رو بوده است و چالش‌های اساسی را پشت سر گذاشته است، یکی از آفت های جدیدی که می تواند گریبان گیر این وزارتخانه در دولت آینده باشد موضوع "سیاسی شدن" است. مسائل سیاسی به معنای گروه گرایی و رویکرد حزبی، آفت مهلک  امر تعلیم و تربیت است و نباید آرامش محیط مدرسه را با کشانیدن مسائل حزبی سیاسی به دانش ‌آموز و معلم و وزارتخانه برهم زد.

خوشبختانه طی سال‌های اخیر به دلیل دوری آموزش و پرورش از مسائل گروهی و سیاسی ، این نهاد توانسته است در فضایی آرام  نقشه راه خود را ترسیم کند و سند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش کشور را به تصویب برساند. استمرار این آرامش با انتصاب وزیری امکان‌پذیر خواهد بود که دغدغه اصلی او تعلیم و تربیت باشد.

حجت الاسلام حسن روحانی نیز در رقابت های انتخاباتی نظر خود درباره معلمان و نظام آموزش و پرورش را اینگونه عنوان کرده بود که " در عرصه آموزش و پرورش 4 رکن نظام آموزشی ، فضای آموزشی ، متون درسی و معلمان نقش دارند که رکن اصلی معلمان هستند . ستون فقرات آموزش و پرورش معلمان هستند . باید به معیشت معلمان توجه شود که شغل دوم نداشته باشند ."

بعد از پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اخبار و گمانه زنی های فراوانی در مورد گزینه وی برای تصدی این وزارتخانه آموزشی صورت گرفت که یک از انها به وزیر سابق آموزش و پرورش (محمدعلی نجفی) مربوط می شد. افزایش فعالیت‌های رسانه ای نجفی و مصاحبه‌ وی در خصوص حتمی بودن تصمیم درمورد او برای تصدی این وزارتخانه نشان داد که وی چندان برای گرفتن دوباره ی این سمت بی‌میل نیست و جدی ترین گزینه برای آموزش و پرورش خود نجفی می باشد.

محمدعلی نجفی به عنوان چهره حزبی نیز شناخته می‌شود، زیرا وی یکی از موسسان حزب کارگزارن سازندگی است. در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز نام او به عنوان یکی از کاندیدای احتمالی مطرح بود.


زندگینامه

محمدعلی نجفی در 23 دی‏ماه سال 1330 در خانه‌ای واقع در خیابان سلسبیل یا رودکی فعلی متولد شد. پدر او مرحوم احمدعلی نجفی، فرزند یک روحانی بود که در سال 1312 از روستایی واقع در کلات خراسان به تهران آمده و در ارتش استخدام‌شده بود. مادر او اصالتاً تهرانی و دارای کمی سواد است. دوران کودکی او با مشکلات مالی و معیشتی سپری شد و در سال 1337 در دبستان خواجو ثبت‌نام کرد. در سال 1343 گواهینامه ششم دبستان را در نظام قدیمی آموزش و پرورش با رتبه شاگرد اولی تهران کسب نمود. برای تحصیل در دبیرستان در مدرسه اسدآبادی واقع در میدان رشدیه ثبت‌نام کرد و تا سال پنجم متوسطه در همان جا تحصیل کرد. البته دبیرستان، دولتی و از نظر سطح تحصیلی نسبتاً ضعیف بود.

سال ششم دبیرستان را در دبیرستان مروی گذراند و در امتحانات نهایی با معدل 19/35 در رشته ریاضی فارغ‌التحصیل شد و رتبه دوم امتحانات نهایی کشور را به دست آورد.

سال 1349 به دانشگاه صنعتی شریف رفت. اما در همان سال اول تحصیل متوجه شد که به مهندسی و به خصوص رشته متالورژی علاقه چندانی ندارد و انصراف از تحصیل داد.


در آن سال‌ها، دولت درصدد برنامه‌ریزی برای احداث دانشگاه صنعتی در اصفهان بود و برای تأمین هیئت علمی آن دانشگاه به افرادی از بهترین فارغ‌التحصیلان دانشگاه برای تحصیل در دانشگاه‌های طراز اول آمریکا و انگلستان بورس تحصیلی اهدا می‌نمود. محمدعلی نجفی هم با استفاده از همین بورس و با گرفتن پذیرش از دانشگاه ام.آی.تی (Massachusetts Institute of Technology) عازم آمریکا شد.

در سال تحصیلی 1356-1357 قسمت عمده‌ای از وقت او صرف فعالیت‌های مربوط به افشاگری در خصوص جنایات رژیم شاه و تحریک افکار عمومی مردم آمریکا علیه آن رژیم گشت و در نتیجه کار روی تز دوره دکترا اتمام نیافت.

از مهرماه 1357 به بعد تقریباً همه وقت او به عنوان دبیر فرهنگی و دبیر تشکیلات انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در شرق آمریکا صرف فعالیت‌های سیاسی شد.
 
مجلس دوم به نجفی رأی اعتماد نداد

در سال 1363 و با تشکیل مجلس دوم، مجلس به برخی از اعضای کابینه میرحسین موسوی، از جمله محمد علی نجفی رأی اعتماد نداد. نجفی از آن زمان کار تدریس در دانشگاه صنعتی شریف را آغاز کرد.


در شهریورماه 1367 (بلافاصله پس از بازگشت تیم دانش‌آموزی ریاضی ایران که در المپیاد ریاضی شرکت جسته بود و نجفی سرپرستی تیم را بر عهده داشت) به دعوت موسوی برای احراز مسؤولیت وزارت آموزش و پرورش به مجلس سوم معرفی شد و از مجلس رأی اعتماد گرفت.

در شهریور 1368، به همراه کابینه  هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی شد و تا مردادماه 1376 تصدی وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت.

در شهریور 1376 و هم زمان با تشکیل کابینه  سید محمد خاتمی، نجفی به عنوان معاون وی و رئیس سازمان برنامه و بودجه انتخاب شد. در اولین گام تعدادی از مدیران قبلی را که به هر دلیلی از سازمان خارج شده بودند ( نیلی، مرحوم شمس، مظاهری،ماهرو، قاضوی)به همکاری فراخواند. نهایتا برنامه سوم توسعه کشور تدوین و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

وی در مردادماه 1379 و پس از سه سال تصدی این وزارتخانه، با ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی، از مسئولیت کناره‌گیری کرد و مجدداً به  تدریس مشغول شد.

او از تابستان 1384 در هیچ یک از مناصب دولتی اشتغال ندارد و با هیچ دستگاه دولتی همکاری اداری و اجرایی نداشته‏ است.

 
انتخابات شوراهای شهر

او در پاییز 1385 با قرار گرفتن در لیست ائتلاف اصلاح طلبان نامزد شرکت در انتخابات شورای شهر تهران شد و توانست همراه با احمد مسجد جامعی، معصومه ابتکار و هادی ساعی از لیست ائتلاف اصلاح طلبان در جمع 15 نفره شورای شهر تهران قرار بگیرد، وی در چهارمین دوره انتخابات شورای شهر تهران ثبت‌نام نکرد.

نجفی: روحانی گزینه ما نبود

محمدعلی نجفی که از جمله اصلاح طلبانی بود که از او به عنوان کاندیدای احتمالی نام برده می شد، در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم سخنگوی کمیته هفت‌نفره اصلاح‌طلبان بود. وی در گفت‌وگویی با هفته‌نامه آسمان درمورد حسن روحانی می گوید: "روحانی گزینه ما نبود." او در توضیح این اظهارنظر گفت که ما می خواستیم فردی را انتخاب کنیم که مواضع شفاف با جناح اصلاح طلب داشته باشد. در آخرین جلسه ای که ما قبل از ثبت نام ها در جمع شورای  مشاوران با حضور جناب اقای خاتمی داشتیم؛ تقریبا از اینکه آقای خاتمی یا آقای هاشمی  وارد صحنه شوند، نا امید شدیم. ما می گفتیم باید آقای خاتمی را مطرح کنیم و یک موج اجتماعی  به نفع اصلاح طلبان از طریق طرح کاندیداتوری آقای خاتمی ایجاد کنیم. اگر خود آقای خاتمی نتوانستند یا نخواستند در صحنه بمانند؛ آن موج را به سمت نفر بعدی منتقل کنیم.

وی درخصوص گزینه های نهایی شورای مشورتی اصلاح طلبان، عنوان می کند: در جلسه شورای  مشاوران از چهار کاندیدای حداکثری (جهانگیری، عارف،شریعتمداری و مهرعلیزاده) نام برده شد و قرار شد تا یکی از آنها مورد حمایت نهایی قرار گیرند.

نجفی در ادامه با تاکید بر اینکه خواست بسیاری از اصلاح طلبان طرح مجدد گفتمان اصلاح طلبی در جامعه بود، علت عدم مذاکره با حسن روحانی را اینگونه توضیح داد: اصلاح طلبان معتقد بودند اگر ما فردی را که مواضع روشن تری در رابطه با گفتمان اصلاح طلبی داشته باشد، انتخاب کنیم و او را در جامعه مطرح کنیم، انتخاب بهتری است، ولو آنکه شانس رأی کمتری داشته باشد. (1)



آیا وزارتخانه آموزش و پرورش یک معاونت اقتصادی در دولت است؟

کاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت در خصوص این انتصاب در وزارت آموزش و پرورش نوشت: دیدگاه‌های دکتر نجفی در عرصه تعلیم و تربیت با دیدگاه‌ رسمی نظام و قوانین و اسناد کلان موجود تضاد دارد یا حداقل همسو نیست و این تضاد یا اختلاف را به روشنی می‌توان در عملکرد دوران وزارت یا اعلام نظرها ومصاحبه‌های ایشان مشاهده کرد.


رسالت در ادامه این مطلب آورده است که :  واقعیت آن است که دکتر نجفی- جدا ازدیدگاه‌های سیاسی – یکی از توانمندترین مدیران در مجموعه یاران آقای روحانی است و ازطرف دیگر آنچه تاکنون به‌عنوان دیدگاه‌های رئیس جمهور منتخب در حوزه آموزش و پرورش انعکاس یافته است، حکایت از آن دارد که ایشان برای اقتصاد آموزش و پرورش و حل مشکلات معیشتی معلمان اولویتی خاص قائل است و چه بسا گزینه وزارت آموزش و پرورش هم براساس این دو واقعیت انتخاب شده باشد اما موارد دیگری نیز وجود دارد که شاید تأمل در آنها به‌عنوان دیگر واقعیات ضرورت داشته باشد و در این صورت نتیجه جمع بندی واقعیات هم تغییر می‌یابد.

واقعیت نخست آن است که اگرچه اقتصاد آموزش و پرورش در اولویت قرار دارد اما هدف غایی آموزش و پرورش حل مشکلات اقتصادی معلمان نیست بلکه مسئولیت‌ اصلی عظیم‌ترین نهاد اجرایی نظام اسلامی در عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت ، انسان سازی است و باید براساس اهداف نظام اسلامی به قانون اساسی و دیگر اسناد فرادستی، انسان خلیفه ا... تربیت کند. بنابراین اگر مسئله تعیین معاونت اقتصادی برای این وزارتخانه فرهنگی مطرح باشد ، دکتر نجفی بهترین گزینه است.

البته حتی اگر هدف، کمک به اقتصاد آموزش و پرورش هم باشد،  چه بسا دکتر نجفی در سمت‌های دیگری نظیر مسئولیت سازمان مدیریت گشاده دست‌تر بتواند به آموزش و پرورش کمک کند تا تصدی مسئولیت وزارتخانه‌ای که هیچ وزیری به تنهایی نتوانسته است مشکلات اقتصادی آن را حل کند کما اینکه در دوران وزارت طولانی و 9 ساله ایشان هم اگرچه اقدامات رفاهی مثبتی نظیرصندوق ذخیره فرهنگیان یا گسترش باشگاه‌های فرهنگیان و امثال آن صورت گرفت اما مسئله  به طور ریشه ‌ای حل نشد و حل مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش نیاز به عزم ملی و حمایت کامل دولت دارد.

تضاد دیدگاه با قوانین و اسناد کلان موجود نظام

واقعیت دوم آن است که دیدگاه‌های دکتر نجفی در عرصه تعلیم و تربیت با دیدگاه‌ رسمی نظام و قوانین و اسناد کلان موجود تضاد دارد یا حداقل همسو نیست و این تضاد یا اختلاف را به روشنی می‌توان در عملکرد دوران وزارت یا اعلام نظرها ومصاحبه‌های ایشان مشاهده کرد.

در باب عملکرد، روشن‌‌ترین شاهد، نظام جدید متوسطه است که با استناد به مجموعه‌ای ارزشی و نفیس تحت عنوان «کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران » طراحی و اجرا شد مجموعه‌ای که از دوران وزیر قبلی به یادگار مانده بود اما دقیقا برخلاف اهداف آن مجموعه، نظام جدید متوسطه طراحی و پیاده شد و چنانکه در مشروح مذاکرات شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ثبت شده، این اقدام مورد اعتراض رئیس جمهور محترم وقت (مقام معظم رهبری) قرار می‌گیرد که تغییرات اساسی باید از پایه و دبستان و پیش‌دبستانی باشد نه از رأس و متوسطه.

نظام جدید متوسطه‌‌‌،‌ نظام آموزش دقیقا سکولار غیردینی بلکه دین زدایانه بود و نه تنها در کتابچه آن هیچ اشاره‌ای به جایگاه تربیت دینی و فعالیت‌های پرورشی نشده بود بلکه پیش بینی نظام واحدی و پنجره‌های باز در آن، فریاد مسئول ستاد مبارزه با منکرات را درآورد چندان که به وزیر نامه نوشت که این چه نظام جدید متوسطه‌ای است که عامل گسترش روابط نامشروع دختران و پسران دانش‌آموز و رها شدن آنان در بوستان‌های شهری شده است.

عوارض علمی و اخلاقی نظام واحدی و پنجره‌های باز، آن‌چنان بود که وزیر بعدی آموزش و پرورش بالاجبار آن را تبدیل به نظام سالی واحدی کرد.

تضعیف و انحلال مراکز تربیت معلم در دوران تصدی وزارتخانه

از دیگر موارد تعارض دیدگا‌ه‌های ایشان با اهداف نظام اسلامی در عرصه تعلیم  و تربیت‌،‌ باید به تضعیف شبیه به انحلال مراکز تربیت معلم در دوران وزارت ایشان اشاره کرد. مراکز تربیت معلم‌ به‌عنوان دسترنج و میراث شهیدان رجایی وباهنر، توانسته بود کارآمدی خویش را در تربیت معلم‌تراز نظام اسلامی به اثبات برساند و علاوه بر آنکه پاسخگوی نیاز آموزش و پرورش باشد‌،‌ به‌عنوان یک الگوی موفق اسلامی ایرانی در عرصه آموزش عالی مطرح شود. اما آقای دکتر نجفی ، الگوی وارداتی دانشگاه را بر الگوی بومی تربیت معلم ترجیح داد با این استدلال که چون دانشگاه نیرو تربیت می‌کند چرا آموزش و پرورش  باید برای تامین نیرو در مراکز تربیت معلم، سرمایه‌گذاری کند.

قابل توجه آنکه حتی در کشورهای غربی نیز تربیت معلم، جایگاه ونظام آموزش ویژه‌ای دارد و بخصوص در کشور ما این موضوع از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که رسالت آموزش و پرورش  تربیت جامع الاطراف دانش‌آموز می‌باشد وحتی در عرصه علم هم هدفش آن است که به دانش‌آموزشیوه علم آموختن را بیاموزد و او را علم آموز تربیت کند در حالی که مسئولیت غالب دانشگاه ، صرفا انتقال مفاهیم علمی است و به همین دلیل فارغ التحصیلان دانشگاه آگاهی و تجربه‌ای در زمینه تربیت نسل آینده نیندوخته و ندارند. با توجه به همین نگاه دانشگاهی و نه تربیت محور، آن هم ازنوع غیر بومی‌اش بود که تعدادی از همکاران دکتر نجفی، میهمانانی از دانشگاه و بعضا دانش آموختگان غرب بودند که چند سالی برای ریاست و سرپرستی معلمان به آموزش و پرورش  آمدند و با پایان یافتن دوران ریاست خود به دانشگاه یا خارج از کشور بازگشتند و در مقابل نیروهای آموزش و پرورش چندان مورد التفات قرار نگرفتند و طبعاً این واردات رئیس پیامدهای
تحقیر کننده‌ای برای جامعه میلیونی معلمان به دنبال داشت.


تفاوت یا تضاد دیدگاه‌های نجفی در عرصه تعلیم و تربیت

اما تفاوت یا تضاد دیدگاه‌های دکتر نجفی در عرصه تعلیم و تربیت با دیدگاه‌های رسمی نظام را علاوه بر عملکرد، در اظهار نظرهای ایشان نیز می‌توان مشاهده کرد:

مطابق سیاست‌های تدوین شده توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام که با تایید مقام معظم رهبری ابلاغ شد ، اساس تحول بنیادین در آموزش و پرورش  ،‌ فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و هدف آن رسیدن به « حیات طیبه» می‌باشد همچنین در همین سیاست‌ها از آموزش و پرورش  به‌عنوان یک « امر حاکمیتی» یاد شده است. شایان ذکر است که این  سیاست‌ها پیرو رهنمودهای مکرر رهبر فرزانه انقلاب تدوین شد که پیشینه و بنیان نظام آموزش و پرورش  کشور را مبتنی بر باورها و مبانی پذیرفته اروپا و غرب زده توصیف فرموده بودند.

اما آقای دکتر نجفی در گفتگویی با شماره 32 و 33 ماهنامه آیین در آبان ماه 1389 اظهار می‌دارد: معتقدم تعابیری که در مورد آموزش و پرورش  به کار برده شده، چندان درست نیستند مثلا آموزش و پرورش  ما غرب زده است یعنی چه ؟ کجای کار آموزش و پرورش ،‌ حاکی از غربزدگی است... یا مثلا اینکه انسان‌ تراز غربی تربیت می‌کند ای کاش این کار را می‌کرد چون از نظر اخلاقی و تربیتی ، انسان تراز غربی بالاتر از چیزی است که ما در جوامع خودمان تربیت می‌کنیم.

ایشان همچنین اخیرا در جمع عده‌ای تحت عنوان نشست تشکل‌های کشوری معلمان در تاریخ 15/4/92 اظهار داشته است که: برخی آموزش و پرورش  را قسمتی از حاکمیت می‌دانند در حالی که آموزش و پرورش  ، بخشی از جامعه است، عده‌ای آموزش و پرورش  را صرفا ایدئولوژیک می‌پندارند درحالی که بخش اعظمی از آن غیر ایدئولوژیک است. ( وبلاگ انجمن مجازی معلمان ایران)

با توجه به این اظهارات به نظر نمی‌رسد ایشان به ضرورت تحول بنیادین براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی باور داشته باشد یا حداقل بیم آن می‌رود که همانند گذشته ، در مقام اجرا، برون داد تحول بنیادین دقیقا نقطه مقابل اهداف آن بشود.

در ارتباط با معاونت پرورشی هم پس از تصویب قانون احیای معاونت پرورشی، مقام معظم رهبری چنین ابراز رضایت فرمودند: یکی از کارهای بسیار خوبی هم که شد در این دوره احیای معاونت پرورشی است که بر اثر سوء سلیقه بعضی از گذشتگان ازبین رفته بود (3/5/1386)

اما آقای دکتر نجفی معتقد است که : «در زمان آقای مرتضی حاجی ، طرحی مطرح شد که براساس آن از نظر تشکیلاتی وسازماندهی ستادی نیز نیازی به یک معاونت پرورشی جداگانه نبود و از یک جا دستور می‌گرفتند و این طرح از نظر کارشناسی قابل دفاع بود». ( روزنامه شرق 4/9/1385)

محمد علی نجفی یک شخصیت فرهنگی یا سیاسی؟

واقعیت سوم آنکه مسائل سیاسی به معنای گروه گرایی و رویکرد حزبی، آفت مهلک  امر تعلیم و تربیت است و نباید آرامش محیط مدرسه را با کشانیدن مسائل حزبی سیاسی به دانش ‌آموز و معلم و وزارتخانه برهم زد.

خوشبختانه طی سال‌های اخیر به دلیل دوری آموزش و پرورش از مسائل گروهی و سیاسی ، این نهاد توانسته است در فضایی آرام  نقشه راه خود را ترسیم کند و سند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش کشور را به تصویب برساند. استمرار این آرامش با انتصاب وزیری امکان‌پذیر خواهد بود که دغدغه اصلی او تعلیم و تربیت باشد. اما واقعیت آن است که دکتر نجفی بیش از آنکه یک معلم یا یک شخصیت فرهنگی باشد، یک شخصیت کاملاً سیاسی است. (2)

به ردصلاحیت شدگان ظلم فاحشی شد

ظلم فاحش به ردصلاحیت برخی افراد" از جمله اظهارنظرهای بحث برانگیز نجفی در انتخابات اخیر شوراها بود.

او در تاریخ 19 خردادماه 1392 در جلسه ای با حضور برخی از اصلاح طلبان و همچنین سید محمد خاتمی می گوید:«به طور قطع می شود گفت که بخش عمده ای از افرادی که رد صلاحیت شدند ظلم فاحشی به آنان شد.»

نجفی با غیرمنصفانه بودن و ظلم دانستن این ردصلاحیت ها اظهار می کند:« به هر حال علی رغم این برخورد غیر منصفانه ای که با جریان اصلاحات در ارتباط با رد صلاحیت ها انجام گرفت ، کار را ادامه دادیم و فکر می کردیم که در هر صورت به عنوان یک وظیفه و دفاع از حق قانونی خودمان باید لیست هایی را در شهرهای مختلف ارائه دهیم که مردم حق انتخاب بهتری داشته باشند.»

همراهی با کروبی و برخی تشکل‌های افراطی در انتخابات 88

محمد علی نجفی یک شخصیت کاملاً سیاسی است و حضور فعال ایشان در انتخابات سال 88 و همراهی با آقای کروبی ، دلیل روشنی بر این گفته است. علاوه بر آن طی این سال‌ها، ایشان مستمراً با تشکل‌هایی که به دلیل تحریک معلمان به اعتصاب یا به دلیل اقداماتشان در فتنه 88، غیر قانونی اعلام شدند، ارتباط داشته است و طبیعی است که این ارتباط در دوران وزارت ایشان نیز تقویت خواهد شد  و این نگرانی وجود دارد که بار دیگر آموزش و پرورش صحنه کشمکش‌های سیاسی گردد.

اما آنچه این نگرانی را تقویت می‌کند ارائه طریق‌های برخی سردمداران شکست خورده جریان فتنه است که پیام می‌دهند برای دستیابی به قدرت باید از مدارس شروع کنیم و در گزینش وزرا نیز  همین افراد بیشترین فشار را در حوزه وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و علوم و ارشاد   وارد می‌آورند.

انکار فتنه و تعریف متفاوت از آشوب های سال 88

زهره طبیب زاده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص توضیحات این وزیر پیشنهادی در کمیسیون آموزش، اظهار داشت: محمد علی نجفی در نشست گذشته‌کمیسیون آموزش، فتنه را انکار کرد و می‌گفت تعریف ما از فتنه با تعریف او متفاوت است و به نوعی وجود فتنه را انکار می‌کرد و ظاهرا آنچه نمایندگان به نقل از مقام معظم رهبری درباره فتنه 88 مطرح می‌کردند، مورد قبول آقای نجفی نبود و ظاهرا از نظر آقای نجفی فتنه‌ای وجود نداشته است.  (3)


***   جدول زیر نگاهی است به نظر بعضی از دست‌اندرکاران حوزه آموزش، درباره ویژگی‌ها و اولویت‌های کاری وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم. (4)


نام / سمت

ویژگی‌های وزیر آموزش ‌و پرورش دولت یازدهم

اولویت‌های کاری وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم

محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس

داشتن شخصیت اعتدالی، آشنا به مسائل آموزش و پرورش، پرهیز از شتابزدگی در انجام کارها

درگیر نکردن آموزش و پرورش با مسائل سیاسی،‌ اجرای سند تحول بنیادین، انجام کارهای پژوهشی و دوری کردن از کارهای نمایشی و شعاری

اصغر مهاجری، ‌استاد دانشگاه و جامعه‌شناس

توانمند، جسور،‌ توسعه‌گرا و تغییرطلب بودن در امور آموزشی و پرورشی، روحیه خستگی‌ناپذیر برای پیگیری گرفتاری‌های معیشتی و مشکلات اقتصادی فرهنگیان

شکستن قانون‌های فرسوده آموزش و پرورش، داشتن بینش سیستمی، استفاده از مشاوران قدرتمند و همکاری با قوه‌های دیگر برای حل مشکلات این وزارتخانه

زهره طبیب‌زاده، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس

داشتن توانایی اجرایی، آشنایی با مسائل این وزارتخانه،‌ دارای فرهنگ دینی

پیگیری عملکرد وزرای قبل در آموزش و پرورش، رفع مشکلات دانشگاه فرهنگیان، انجام اقدامات مناسب درخصوص آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، توجه به مسائل فرهنگی و رشد اعتقادات دینی در دانش‌آموزان

محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش در سال‌های 84 تا 86

داشتن سابقه علمی مناسب، دور بودن از مسائل سیاسی، فردی از جنس معلمان که بتواند آرامش را به آموزش و پرورش بازگرداند

حل مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش، حل مشکلات معیشتی معلمان، خلق منابع جدید مالی با توجه به تجربیات کشورهای دیگر، تبدیل درمانگاه‌های ویژه فرهنگیان به بیمارستان‌های فرهنگیان، ایجاد معاونت اقتصادی در آموزش و پرورش

سیدحسین نقوی ‌حسینی، رئیس شورای مرکزی فراکسیون فرهنگیان مجلس

داشتن سابقه فرهنگی، آشنایی با مسائل خرد و کلان این وزارتخانه، شتابزده عمل نکردن در انجام کارها، فردی از بدنه آموزش و پرورش

رسیدگی به محتوای کتاب‌های آموزشی پایه ششم، ادامه اجرای سند تحول و توجه به سه موضوع نیروی انسانی، محتوای آموزشی و فضا و امکانات

شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسائل آموزشی

داشتن تجربه مدیریت در سطح کلان، دارای سواد و تحصیلات آکادمیک، داشتن دیدگاه‌های روشن در زمینه مسایل آموزش و پرورش

پرهیز از عزل و نصب‌های گسترده، پرهیز از انجام کارهای سلیقه‌ای و نمایشی، روشن کردن تکلیف سرانه دانش‌آموزی، روشن کردن تکلیف نیروهای مازاد بر نیاز در مدارس، فعال کردن شورای معلمان و انجمن اولیا و مربیان، تهیه طرحی قابل اجرا برای آموزش ضمن خدمت تخصصی و حرفه‌ای معلمان، افزایش حقوق کارکنان متناسب با نرخ تورم، اجرای طرحی عملی و قابل قبول برای رتبه بندی معلمان، رسیدگی به وضعیت مدارس

اسفندیار اختیاری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس

آشنایی با اصول آموزش و شناختن مشکلات این وزارتخانه، پرهیز از انجام کارهای شتاب‌زده و بدون کارشناسی لازم

کارشناسی دقیق مسائل این وزارتخانه و بررسی نقاط مثبت و منفی که طرح‌ها می‌توانند داشته باشند، بررسی مسائل بودجه‌ای و مدیریت صحیح با استفاده از بودجه و امکانات در اختیار 

حسن احمدی، کارشناس مسائل آموزشی

آشنا با فرآیند یادگیری و آموزش، فردی منعطف و اهل مشورت نه بی‌توجه به نظرهای کارشناسی دیگران

اعتماد کردن به نهادهای مردمی و نهادهای غیررسمی، توزیع آموزش بین خانواده‌ها به طوری که آنها هم بتوانند در حوزه آموزش تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کنند، ایجاد تنوع در مدارس طوری که مانند کشورهای دیگر دارای تنوع رویکردها و سبک‌های یادگیری و شیوه‌های بومی، محلی و ... باشیم

قاسم جعفری،‌ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس

آشنا بودن با مسائل آموزش و پرورش، با تجربه بودن، داشتن انگیزه، داشتن توانایی مدیریت و قدرت اجرایی بالا

استفاده از دستاوردهای وزرای گذشته و پیگیری عملکرد آنها، پیش بردن سند چشم‌انداز، داشتن تعامل صحیح با مجلس، استفاده از صاحبان علم و تجربه به دور از حب و بغض‌های گروهی و جناحی، تلاش برای رفع مشکلات مالی این وزارتخانه

علیرضا کمرئی، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل آموزشی

برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل مسائل، داشتن درک درست و به موقع از زمان تصمیم گیری، برخورداری از تفکر استراتژیک و توانایی رهبری استراتژیک

داشتن برنامه‌ای روشن از اهداف پیش‌رو، اجرایی کردن دقیق، مناسب و با شیب ملایم سند تحول بنیادین، تشکیل تیم مدیریتی به سرعت و با اعتقاد به سند تحول

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس

مدیری توانمند، باسابقه و نوآور

انجام اقدامات حساب شده، بدون شتابزدگی و با مطالعه و پژوهش، کارشناسی متون درسی، استفاده از نخبگان و رسیدگی به وضع معیشت معلمان

مجید ابهری، آسیب‌شناس و رفتارشناس اجتماعی

آشنا بودن با مسائل آموزش، کسی باشد که درد معلمان را لمس کرده باشد، به واقعیت‌های نظام آموزش و پرورش آگاه باشد یعنی از مدارس دارای بخاری نفتی شین‌آباد تا کپرنشینان بلوچستان و تا مدارس پرزرق و برق غیرانتفاعی شمال تهران را شناخته و نیازهایشان را بداند

به دور از تعارف و تبلیغ در جهت نمایش مکانیزه و اینترنتی کردن مدارس ابتدا آموزگاران دلسوز را به کار گیرد و نیازهای مدارس ایران را بشناسد، تدوین کتب درسی بر اساس نیازها و واقعیت‌های روز و ظرفیت فکری و سنی دانش‌آموزان، اضافه کردن مطالبی برای پیشگیری از اعتیاد و انواع آسیب‌های اجتماعی به کتاب‌های درسی



* حرف آخر ...


با توجه به رویکرد فعلی نمایندگان مجلس در قبال برخی از گزینه های پیشنهادی حجت الاسلام حسن روحانی که مرزبندی شفافی با عاملان آشوب های خیابانی سال 88 تا کنون نکرده اند و اهمیت چندانی برای فتنه سال 88 به عنوان یکی از حوادث مهم تاریخ انقلاب قائل نیستند، پیش بینی می شود نمایندگان مجلس روی خوشی به محمد علی نجفی نشان ندهند.

توضیحات نجفی در مورد آشوب های سال 88 می تواند دلیل محکمی برای اعتماد نکردن نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در قبال نجفی باشد، همچنان که زهره طبیب زاده عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص توضیحات نجفی در این کمیسیون، اینچنین می گوید: محمد علی نجفی در نشست گذشته‌کمیسیون آموزش، فتنه را انکار کرد و می‌گفت تعریف ما از فتنه با تعریف او متفاوت است و به نوعی وجود فتنه را انکار می‌کرد و ظاهرا آنچه نمایندگان به نقل از مقام معظم رهبری درباره فتنه 88 مطرح می‌کردند، مورد قبول آقای نجفی نبود و ظاهرا از نظر آقای نجفی فتنه‌ای وجود نداشته است.

حال باید دید با توجه به سوابق سیاسی "محمد علی نجفی" و واکنش های صورت گرفته از سوی فرهنگیان کشور نسبت به این گزینه پیشنهادی آیا نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی تصدی وزارت آموزش و پرورش را به نجفی واگذار می کنند و یا اینکه باید منتظر گزینه ای دیگری از سوی حجت الاسلام حسن روحانی در این وزارتخانه باشیم. باید منتظر ماند و دید دولت "تدبیر و امید" چه رویکردی را برای وزارتخانه آموزش و پرورش اتخاذ می کند.





***

1- www.mashreghnews.ir/fa/news/231698

2-  www.tasnimnews.com/Home/Single/110597

3-  www.tasnimnews.com/Home/Single/114946

4- www.khabaronline.ir/detail/306023/society/education

ساعتی کار کردن زنان جهاد فحشا درسوریه

ساعتی کار کردن زنان جهاد فحشا درسوریه


 به گزارش بی باک نیوز ،چندی است که زنان جهاد نکاح که برای شهوت رانی تروریست های سوریه به این کشور رفته اند هرزگی را به نقطه اوج رسانده اند تا جایی که برای تروریست های تکفیری به عاملی به منظور فعالیت جنسی تبدیل شده اند.

بر اساس یک گزارش گروه حقوق بشری فعال در سوریه، این زنان روزانه بدون هیچ مراسم و یا عقد و نکاح و یا هیچ چیز دیگری به فاحشگی و هرزگی برای تخلیه شهوات تروریست ها کار می کنند ، به طوری که بنا بر برخی اقوال، این زنان در طول روز همبستر بیش از ده مرد تروریست می شوند.

این گزارش می افزاید: ارتش سوریه در چندین مقر کشف شده از تروریست های سوریه تصاویری از تابلوهایی را منتشر کرده که پرده از این جنایات و هرزگی های تروریست های سوریه بر می دارد.

در این تصاویر مشخص است که یک زن در طول روز و در ساعت های مختلف همبستر چندین تروریست سوری شده است.
 


این زنان فاحشه که اکثراً از روی ناچاری و یا به دلیل از بی آبرویی، روی برگشتن به کشورهایشان را ندارند فریب مفتی های افراطی و دروغ گو سلفی و وهابی را خورده اند که بر اساس گزارش های منتشر شده بیشترشان از این وضع هرزگی خسته شده اند اما راه برگشتی ندارند.

لازم به ذکر است هرکدام از این زنان که خواسته اند از دست تروریست ها فرار کنند به طرز وحشیانه ای کشته شده و یا سرنوشت نامعلومی پیدا کرده اند.
 

آیا شهر قم واقعا فضیلت خاصی دارد؟


چرا نگین انگشتر سلیمان، گل خلق پرندگان توسط عیسی علیه السلام، چوب عصای موسی، آب غسل حضرت مهدی علیه السلام و... از قم تهیه می‌شود...
به گزارش سرویس دین و اندیشه پارسینه؛ بی‌بی‌زینب حسینی و مهدی جلالی از اساتید دانشگاه یاسوج و مشهد تحقیقاتی در زمینه "بررسی روایات فضایل شهر قم" داشته اند که فصلنامه علوم حدیث -به صاحب امتیازی دانشگاه علوم حدیث- آن را منتشر کرده است.

متن کامل این تحقیق به شرح ذیل است:

چکیده
فضایل شهرها از جمله موضوعاتی است که خاستگاه بسیاری از روایات ساختگی است. در این نوشتار ما در پی آنیم که روایات فضایل شهر مقدس قم را ارزیابی سندی و متنی داشته باشیم. این روایات اولین بار از طریق حسن بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (برادر میانی شیخ صدوق)، عابدی زاهد و عزلت نشین _ که بهره‌ای از فقه نداشت _ برای حسن بن محمد بن حسن سائب اشعری قمی نقل شد. بعد‌ها این روایات توسط مؤلفان جوامع حدیثی متأخر، مانند علامه مجلسی، شیخ حرعاملی، میرزا حسین نوری در متون حدیثی مشهور شدند. اکثر این روایات دارای اسناد ضعیف و متونی نقدپذیر هستند.


درآمد
بازبینی و بررسی سندی و متنی روایات در حوزه‌های مختلف علوم اسلامی _ که به صورت جزئی از فرهنگ مسلمانان در آمده _ امری روشن و ضروری است که متأسفانه در همه موارد، بدان توجه لازم نمی‌شود.
با بررسی تاریخ حدیث روشن می‌شود که دروغ‌پردازان، در مقاطعی، با انگیزه‌های گوناگون اقدام به جعل حدیث نموده و با اسناد ساختگی احادیث مجعول را در حوزه روایات اسلامی وارد کرده‌اند. این معضل از زمان پیامبر شروع شد و پس از آن نیز دروغگویان سخنانی را به دروغ به ائمه اطهار علیهم السلام نسبت دادند. بنا بر این، همان‌قدر که تعلیم و تعلم روایات صحیح ارزشمند است،«اعرفوا منازل الناس علی قدر روایاتهم عنا» (وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۷۹). تفکیک روایات معتبر از غیر معتبر نیز مهم و ضروری است. لزوم بررسی سندی و متنی روایات احکام از گذشته مورد توجه فقها بوده است و اخیراً نگاه نقادانه به روایات تفسیری و سایر روایات و اخبار نیز مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. یکی دیگر از این حوزه‌ها، شناخت صحت و سقم اخبار و روایاتی است که بر فرهنگ جامعه تأثیر گذار است که روایات بیانگر مناقب و مثالب اقوام و بلاد، بخشی از آن است. در این نوشتار، در پی آنیم که به بررسی روایات مربوط به فضایل شهر قم و قمیان بپردازیم؛ روایاتی که هر از چند گاهی بر روی پرده نوشته‌ها در حرم حضرت معصومه علیها السلام دیده می‌شود و برخی نیز اقدام به جمع آوری کتب چهل حدیث برای فضیلت قم نموده‌اند و گاه یک روایت را دو تا سه بار تقطیع کرده و آن را دو یا سه روایت مستقل نموده‌اند؛ امری که این تصور را بر می‌انگیزد که روایات مربوط به فضایل قم فراوان و در نتیجه غیر قابل انکار است.

قم
طبق برخی شواهد و مدارک تاریخی، شهر قم پیش از ظهور اسلام وجود داشته و از شهرهای آباد ایران بوده است و بنای آن را به تهمورث نسبت داده‌اند. در مقابل، بسیاری از مورخان آن را یک شهر تازه‏ساز و از آثار قرن اول هجری می‏دانند. قدیمی‌ترین منبعی که قم را از شهرهای مستحدثه اسلامی معرفی کرده، سفرنامه منسوب به ابی‏دلف است. این منطقه را در«دوران باستان» براوستان می‏گفتند و حوزه روستایی آن، کُمیدان و مرکز روستا را به نام «کُم» می‏خواندند. در قرن اول اسلامی نیز این شهر به نام «کُم» معروف بوده و از توابع اصفهان به شمار می‏آمد. شهر قم در سال ۲۳ هجری به دست لشکر اسلام فتح شد و اسلام در آن‌جا به گونه‏ای نفوذ پیدا کرد که به سرعت مردم به مذهب تشیع علوی متمایل گردیدند. از سال ۹۴ هجری اشعری‌ها به قم آمدند و در آبادانی آن تلاش فراوان کردند و از سال ۱۴۲ق، از دادن خراج به خلفای دوران امتناع کردند. از آن تاریخ، قم به صورت یک سرزمین نیمه خودمختار در حکومت اسلام در آمد، در سال ۱۸۹ق، از اصفهان جدا گردید و به صورت شهر مستقلی درآمد و جایگاه پرورش دانشمندان و فقیهان شیعی شد.

قم بعد از دفن حضرت معصومه علیها السلام رونقی بسزا یافت و پناهگاه مطمئنی برای دوستان اهل‏بیت علیهم السلام و شیعیان گردید. از آن زمان به بعد، مردم به تدریج منازل خود را به مدفن حضرت معصومه علیها السلام نزدیک کردند تا از زیارت قبر ایشان بهره‏مند گردند. همچنین علما و دانشمندان زیادی در جوار کریمه اهل‏بیت علیها السلام پرورش یافتند و به نشر و گسترش اسلام پرداختند؛ دانشمندانی همچون احمد بن محمد بن حسن بن ولید، شیخ صدوق، عیسی بن عبدالله قمی، و یا خاندان اشعری‌ها و سادات حسینی و موسوی و شخصیت‌های فراوان دیگری که مکتب فکری قم را به وجود آوردند؛ مکتبی که در کنار بغداد یکی از دو گرایش فکری مهم شیعه را در دوران پیش و پس از غیبت حضرت حجت علیه السلام تشکیل می‌داد.

در طول قرون و اعصار، شهر مقدس و مذهبی قم، صدمات جبران‏ناپذیری از طرف ستمگران بر جان خریده و در حملات متعددی این شهر ویران شد و مردم آن قتل عام گردیدند. این ظلم و ستم در قرن اخیر هم به دست رضاخان و فرزندش ادامه پیدا کرد تا این که با شروع نهضت اسلامی این شهر به یکی از مراکز مهم پایه‌گذاری انقلاب اسلامی مبدل شد.

روایات فضایل قم
قدیمی‌ترین اثر در باره قم _ که نام آن در مآخذ و کتاب شناسی‌ها آمده _ رساله‌ای از سعد بن عبد الله اشعری دانشمند و محدث سده سوم هجری (درگذشته در حدود ۲۹۹_ ۳۰۱ ق)، با نام فضایل قم وکوفه و فضایل مردمان آن است؛ اما اولین کتابی که به دست ما رسیده، اخبار البلدان، اثر ابوبکر شهاب الدین احمد بن محمد بن اسحاق بن ابراهیم همدانی اخباری (م۲۵۵ق)۲ و پس از آن، تاریخ قم از حسن بن محمد بن حسن قمی (م۳۷۸ق) است که کتاب اخیر فصل بزرگی را به روایات فضایل قم اختصاص داده است. سپس روایات همین دو کتاب به آثاری چون: الخصال شیخ صدوق (م۳۸۱ق)، الروضه البهیه شهید ثانی(م۹۶۵ق) و بعد‌ها به بحارالانوار علامه مجلسی (م۱۱۱۰ق) و وسائل الشیعه شیخ حر عاملی (م۱۱۰۴ق) راه یافته است.

روایات مربوط به فضایل قم، با حذف مکررات، در حدود چهل روایت است که در ده‌ها کتاب به صورت‌های مختلف روایت شده‌اند. بیشتر این کتاب‌ها، با اهدافی غیر از اغراض روایی نوشته شده‌اند و فقط برای تبیین جایگاه و ویژگی‌های بلاد به صورت عام و شهر قم به صورت خاص نوشته شده است
از یک منظر کلی شاید بتوان این روایات را به دو دسته کلی روایات قابل پذیرش و روایات غیر قابل پذیرش تقسیم نمود.

روایات قابل پذیرش
الف. روایاتی که در باره افراد خاصی از اهالی قم و فقط برای اثبات وثاقت این افراد از جانب ائمه علیه السلام صادر شده، اما به تدریج در برداشت از این روایات تحریف معنوی صورت گرفته و این روایات به تمام اهالی قم تعمیم داده شده و به عنوان یک قاعده کلی برای همه مردم قمَدر آمده است که در ذیل نمونه‌ای از آن را می‌بینید:

۱. عن محمد بن مسعود و علی بن محمد معاً، عن الحسین بن عبید الله، عن عبد الله بن علی، عن أحمد بن حمزة، عن عمران القمی، عن حماد الناب قال: «کنا عند أبی عبد الله علیه السلام و نحن جماعةً إذ دخل علیه عمران بن عبد الله القمی فسأله وبَرَّهُ وبَشَّهُ، فلما أن قام قلت لأبی عبد الله علیه السلام: من هذا الذی بَررتَ به هذا البر، فقال: من أهل البیت النجباء، یعنی أهل قم ما أرادهم جبار من الجبابرة إلا قصمه الله».محمد بن مسعود، و علی بن محمد، قالا: حدثنا الحسین بن عبد الله، عن عبد الله بن علی، عن أحمد بن حمزة، عن عمران القمی، عن حماد الناب، قال: کنا عند أبی عبد الله علیه السلام و نحن جماعة إذ دخل علیه عمران بن عبد الله القمی فسأله وبره وبشه، فلما أن قام، قلت لأبی عبد الله علیه السلام: من هذا الذی بررته هذا البر؟ فقال: هذا من أهل بیت النجباء، ما أرادهم جبار من الجبابرة الا قصمه الله (اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۴). احتمالاً عبارت «یعنی اهل قم» اضافه توضیحی شیخ مفید است و بعدها به عنوان جزئی از روایت تلقی شده است.

برخی این عبارت را بر این نکته حمل کرده‌اند که هیچ گاه آسیب و بلایی به قم و قمیان نمی‌رسد؛ در حالی که با توجه به روایت اختیار معرفة الرجال _ که قید یعنی اهل قم را ندارد _ می‌تواند خبری در باره خاندان عمران بن اعین یا دعایی در حق آنان باشد.

ب. روایاتی که مربوط به فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام و یا حضرت معصومه علیها السلام است و برای تشویق مردم به زیارت این دو بزرگوار صادر شده است، اما به خطا فضیلتی خاص برای اهالی قم و یا شهر قم قلمداد شده است؛ در حالی که الفاظ این روایات صراحتی در این مضمون ندارد:
۱. و عن محمد بن أحمد السنانی، عن أبی الحسین محمد بن جعفر الأسدی، عن سهل بن زیاد، عن عبد العظیم الحسنی قال: سمعت علی بن محمد العسکری علیهما السلام یقول: «أهل قم و أهل آبه مغفور لهم، لزیارتهم لجدی علی بن موسی الرضا علیه السلام بطوس، ألا فمن زار فأصابه فی طریقه قطرة من السماء حرم الله جسده علی النار». 

۲. حدثنا تمیم بن عبد الله بن تمیم القرشی رضی الله عنه قال: حدثنا أبی قال: حدثنا أحمد بن علی الأنصاری، عن أبی الصلت الهروی قال: کنت عند الرضا علیه السلام فدخل علیه قوم من أهل قم فسلموا علیه فرد علیهم و قربهم، ثم قال لهم الرضا علیه السلام: «مرحباً بکم و أهلاً فأنتم شیعتنا حقاً و سیأتی علیکم یوم تزورونی فیه ‏تربتی بطوس ألا فمن زارنی و هو علی غسل خرج من ذنوبه کیوم ولدته أمه».

ج. روایاتی که از شیعیان ایران، بویژه قم تمجید می‌کند. البته این تمجید به قم اختصاص ندارد و در مورد بسیاری از بلاد دیگر چون خراسان و ری و طبرستان و... نیز صادر شده است:

۱. روی عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنه قال: «سلام الله علی أهل قم و رحمة الله علی أهل قم، سقی الله بلادهم الغیث، و تنزل علیهم البرکات، فیبدل سیئاتهم حسنات، هم أهل رکوع و خشوع و سجود، و قیام و صیام، هم الفقهاء العلماء، هم أهل الدین و الولایة و العبادة، و حسن العبادة».
۲. عن یعقوب بن یزید، عن محمد بن أبی عمیر، عن جمیل بن دراج، عن زرارة بن أعین، عن الصادق علیه السلام قال: «أهل خراسان أعلامنا، و أهل قم أنصارنا، و أهل کوفة أوتادنا، و أهل هذا السواد منا و نحن منهم...».
به نظر می‌رسد پذیرش روایات سه دسته فوق هیچ مشکلی ندارد؛ علاوه بر این که با قراین تاریخی و خارجی دیگر کاملاً سازگار است و آن، این که در حد فاصل زمان امام موسی کاظم تا امام هادی نقش شیعیان قم نسبتاً پر رنگ است.

روایات غیر قابل پذیرش
دسته‌ای از روایات، قابل نقد و بررسی است و غیر قابل قبول به نظر می‌رسد.

تقریباً همه روایات این گروه، اولین بار در کتاب تاریخ قم آمده‌اند. تاریخ قم نیز یکی از اصلی‌ترین منابع خود را اخبار البلدان ابن الفقیه همدانی معرفی می‌کند؛ اما چنان که اشارت شد، نسخه‌های خطی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی فاقد روایات مربوط به فضایل قم است. 
سرنوشت کتاب تاریخ قم سرنوشت نامعلومی است و حتی متن اصلی _ که عربی بوده _ به دست علامه مجلسی نیز نرسیده است و صاحب بحارالانوار روایات خود را از ترجمه این کتاب گرفته است که به نوبه خود برای اصالت این دسته از روایات و اخبار نقطه ضعفی به حساب می‌آید؛ اگر چه ما در این فصل همه روایات را ذکر نمی‌کنیم، اما سعی بر آن است که تمام روایاتی که حاوی مضمون مستقلی است، در این فصل احصا شود. این گروه از روایات خود به چند دسته قابل تقسیم است:

الف. روایاتی که به صراحت، فضایل خاصی را که با قرآن و یا سنت متواتر در تناقض است، برای شهر قم بیان می‌کند:
۱. و عن أبی مقاتل الدیلمی نقیب الری، قال: سمعت أبا الحسن علی بن محمد علیه السلام یقول: «إنما سمی قم به لأنه لما وصلت السفینة إلیه فی طوفان نوح علیه السلام قامت، و هو قطعة من بیت المقدس».

بررسی سند روایت
۱) ابی مقاتل دیلمی مجهول است.
۲) سند این روایت منقطع است؛ چون بیش از چند راوی قبل از دیلمی تا امام ساقط شده است.
۳) این روایت از جهت متنی و سندی غریب است. 

بررسی متن روایت
۱) این روایت با ظاهر قرآن تناقض دارد؛ چرا که در قرآن چنین آمده است:
«وَ قِیلَ یَأَرْضُ ابْلَعی مَاءَکِ وَ یَسَمَاءُ أَقْلِعی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضىِ‏َ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلی الجُْودی‏ِ وَ قِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّلِمِینَ»؛۵.
و گفته شد: ای زمین آب خود فروبر و ای آسمان باز ایست. آب فرو شد و کار به پایان آمد و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت و ندا آمد که ای لعنت باد بر مردم ستمکاره.
در اکثر تفاسیر جودی را نام کوهی در ناحیه موصل عراق دانسته‌اند و هیچ کس تا به حال نگفته است که جودی نام قم است:
«وَ اسْتَوَتْ عَلی الْجُودِیِّ»، أی استقرت السفینة علی الجبل المعروف. قال الزجاج: هو بناحیة آمد. و قال غیره: بقرب جزیرة الموصل.۱
۲) همچنین این روایت با شواهد حسی در تناقض است؛ چرا که قم به لحاظ جغرافیایی با بیت المقدس فاصله بسیار دارد و نمی‌تواند جزئی از آن باشد.
۲. روایت کرد مرا حسن بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه (برادر میانی شیخ صدوق) به اسانید صحیح از ابی عبدالله الصادق علیه السلام۲ که مردی به حضرت بزرگوار در آمد... امام صادق علیه السلام فرمود: همه مردم بیت المقدس محشر و منشر بود، الا بقعه‌ای به زمین جبل که آن را قم گویند که اهل آن موضع و شهر را در گور ایشان محاسبه کنند و از گورها به جنت حشر کنند. بعد از آن فرمود که: اهل قم مغفور و آمرزیده‌اند... امام فرمود: حدیث کرد مرا پدرم، از پدرش امام زین العابدین و او از جدش _ صلوات الله و سلامه اجمعین- که او فرمود که: در آن شب که مرا از این کلمه غبرا بر آن گنبد خضرا آوردند، نظر صائب من بر زمین افتاد، به زمین جبل، به غایت سبز و خرم و زمین آن از زعفران نیکو‌تر و بوی آن از مشک خوش‌تر، پس در این میان ناگاه بدان موضع پیری را دیدم به زانو درآمده و تکیه بر سر هر دو زانوی خود کرده و برنسی بر سر نهاده، یعنی کلاه بارانی پس جبرئیل علیه السلام فرمود: یا رسول الله، این بقعه را قم گویند و در این بقعه شیعه وصی تو و پسر عم تو علی بن ابی طالب علیه السلام باشند. پس گفتم: این پیر که در این جا به زانو در آمده، چه کسی است؟ گفت: این ابلیس _ لعنه الله علیه _ است. گفتم: از ایشان چه می‌خواهد؟ گفت: می‌خواهد این طایفه را از وصی تو برگرداند. پس گفتم (به شیطان): ای ملعون، برخیز و به طایفه مرجئه (مزجیه) ملحده مشارکت کن... 

بررسی سند روایت

۱) سند این روایت مرسل است.
۲) در کتاب تاریخ قم حسن بن محمد بن حسن (م۳۷۸ق)، از سعد بن عبدالله ابی خلف (م۳۰۱ق) بلا واسطه روایت می‌کند؛ در حالی که عادتاً نمی‌توانسته وی را ملاقات کرده باشد.

بررسی متن روایت
۱) برانگیخته شدن مردم از گورها در روز قیامت در بیت المقدس با روایاتی که محل حشر را وادی السلام معرفی می‌کنند، در تناقض است.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ رَفَعَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ: إِنَّ أَخِی بِبَغْدَادَ وَ أَخَافُ أَنْ یَمُوتَ بِهَا. فَقَالَ: مَا تُبَالِی حَیْثُمَا مَاتَ، أَمَا إِنَّهُ لَا یَبْقی مُؤْمِنٌ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا إِلَّا حَشَرَهُ اللهُ رُوحَهُ إِلی وَادِی السَّلَامِ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ أَیْنَ وَادِی السَّلَامِ؟ قَالَ: ظَهْرَ الْکُوفَةِ، أَمَا إِنِّی کَأَنِّی بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ (بحار الانوار، ج۶، ص۲۶۸). شاید چون غلات قمی دوست نداشتند در کوفه محشور شوند، ارواح آنها بدون این که در کوفه حاضر شوند، مستقیماً وارد بهشت می‌‌شود.

۲) این که مردم قم، بر خلاف سایر مردم، بدون محاسبه در صحرای محشر منحصراً در گور خود محاسبه می‌شوند و از آنجا مستقیماً و میان‌بر وارد بهشت می‌گردند، با آیات ذیل تناقض دارد:

«وَ إِن مِّنکمُ‏ْ إِلَّا وَارِدُهَا کاَنَ عَلی‏ رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا».  و هیچ یک از شما نیست که وارد جهنم نشود [هرچند گذرا وشتابان]، و این حکمی است حتمی از جانب پروردگار تو (سوره مریم، آیه ۷۷). «یَوْمَ یُنفَخُ فی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا». 
روشن است که تخصیص قرآن با خبر واحد غیر معتبر امکان ندارد و شک در عمویت خبر قطعی به واسطه خبر ضعیف چیزی را ثابت نمی‌کند. 
۳) در روایت اشاره به این موضوع دارد که پیامبر خدا در شب معراج از سرزمین قم عبور کرد و در آنجا شیطان را دید و به او فرمان داد برخیز؛ در حالی که این حکایت با آیه اول سوره اسرا منافات دارد که مسیر حرکت را از مکه به مسجد الاقصی ترسیم نموده است. خداوند می‌فرماید:
«سُبْحانَ الَّذی أَسْری‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلی الْمَسْجِدِ الْأَقْصی».
مسیری که اصلاً شخص به قم نزدیک نمی‌شود، بلکه از آن دورتر هم می‌شود.

اگر روایت در باره اسرا نیز نباشد، با آیه «ان عبادی لیس لک علیهم سلطاناً» سازگاری ندارد؛ چون که اگر مردم قم مؤمن باشند، نیازی به صدور این نهی از جانب پیامبر نیست.

۴) مهم‌تر این که در بخش پایانی این روایت، سخن از مرجئه یا مزجیه میان آمده است که با توجه به تاریخ فرق و مذاهب می‌تواند قرینه‌ای بر جعلی بودن این روایت باشد.
۵) این روایت با قراین تاریخی وجه تسمیه قم سازگاری ندارد؛ چرا که در منابع تاریخی و از جمله در خود این کتاب علت تسمیه را مضمونی دانسته‌اند:
قم در ابتدا کم بوده و سراسر این جلگه را کم می‌گفتند و دیه‌ها که هر یک نام مخصوصی داشتند دیه‌ها کم بوده است تا آن زمان که شهری در آن بنا نهادند و آن را به همان نام خود کم نامیدند و چون اشعریون عرب بودند، شیوه ایشان تعریب و تصرف در صورت الفاظ بیگانه است، کاف را به قاف تبدیل نمودند.
۶) این روایت حتی فاقد یک متن عربی است و علامه مجلسی که اکثر روایات تاریخ قم را در بحار الانوار آورده، این روایت را در کتاب خود ذکر نکرده است. لَقَدْ صَلی فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله حَیْثُ انْطَلَقَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علی الْبُرَاقِ، فَلَمَّا انْتَهی بِهِ إِلی وَادِی السَّلَامِ، وَ هُوَ ظَهْرُ الْکُوفَةِ، وَ هُوَ یُرِیدُ بَیْتَ الْمَقْدِسِ قَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ! هَذَا مَسْجِدُ أَبِیکَ آدَمَ علیه السلام وَ مُصَلی الْأَنْبِیَاءِ، فَانْزِلْ، فَصَلِّ فِیهِ، فَنَزَلَ رَسُولُ اللهِ، فَصَلی ثُمَّ انْطَلَقَ بِهِ إِلی بَیْتِ الْمَقْدِسِ، فَصَلی، ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام عَرَجَ بِهِ إِلی السَّمَاءِ (بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۸۴).
ب. روایاتی که مربوط به آخر الزمان است و اهل قم را به عنوان یاران امام زمان علیه السلام و حجت خدا بر روی زمین معرفی می‌نماید. اگر چه این اخبار معارض عقلی و نقلی ندارد، لیکن عموماً دارای اسناد ضعیف و غیر قابل اعتماد است و همان طور که در مباحث علامات احادیث جعلی بیان شده است، یکی از بسترهای اخبار جعلی، اخبار آخر الزمان است؛ چون سنجش صحت و سقم این روایات در بستر واقعیات و وقابع تاریخ _ که هنوز نیامده‌اند و به تاریخ دور دستی در آینده موکول شده‌اند _ عملاً ناممکن است؛ امری که به دروغ پردازان فرصت می‌دهد در این عرصه خبرهای ساختگی جعل کنند و عرضه دارند.

۱. و فی خطبة الملاحم لأمیر المؤمنین علیه السلام التی خطب بها بعد وقعة الجمل بالبصرة قال: یخرج الحسنی صاحب طبرستان مع جم کثیر من خیله و رجله حتی یأتی نیسابور فیفتحها و یقسم أبوابها ثم یأتی إصبهان، ثم إلی قم، فیقع بینه و بین أهل قم وقعة عظیمة یقتل فیها خلق کثیر فینهزم أهل قم، فینهب الحسنی أموالهم و یسبی ذراریهم و نساءهم و یخرب دورهم، فیفزع أهل قم إلی جبل یقال لها «وراردهار»۱ فیقیم الحسنی ببلدهم أربعین یوما، و یقتل منهم عشرین رجلاً، و یصلب منهم رجلین ثم یرحل عنهم.

بررسی سند روایت
۱) روایت فوق مرسل است.
۲) این روایت در نهج البلاغه و در مستدرکات آن نیز وجود ندارد و در بین مجامیع حدیثی فقط در بحار الانوار به چشم می‌خورد. 

بررسی متن روایت

۱) این روایت با سایر روایاتی که سید حسنی را شخص مثبتی معرفی می‌کند، سازگار نیست؛ چرا که مردم قم بر اساس همین روایات مردمی مغفور و عالم و عابد بودند. پس قتل عام آنها چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

۲) این روایت با روایاتی که مردم قم را ایمن از بلا معرفی می‌کند، سازگاری ندارد.
در کتاب اخبار البلدان ابن الفقیه همدانی روایتی آمده که در منابع بعدی همین مضمون تکرار شده است.
روی ابو موسی اشعری قال: سألت علی بن ابی طالب _ رضی الله عنه _ عن اسلم المدن و خیر الموضع عند نزول الفتنة و اظهار السیف، فقال: اسلم المواضع یومئذ ارض الجبل، فاذا اضطربت بخراسان و وقعت الحرب بین جرجان و طبرستان فاسلم المواضع یومئذ قصبه قم تلک التی یخرج منها انصار خیر الناس اباً و اماً و جداً و جدةً و عماً و عمةً تلک التی تسمی الزهراء بها قدم جبرئیل یوم نزل الی قوم لوط و هو الموضع الذی نبع منه الماء الذی من شرب منه امن الداء و من ذلک المآجن المسیح الطیر الذی یعمل منه کهیئة الطیر و منه یغتسل المهدی و منه خرج کبش ابراهیم علیه السلام و عصاء موسی و خاتم سلیمان و هی اعظم المدن شأناً و اکبرها سلطاناً فیه الامن و الخصب و العزو و الظفر. 

همین روایت در کتاب‌های بعدی با اضافاتی وجود دارد که ساخته و پرداخته خیال مؤلفان آن است؛ مانند: زمین‌ها در قم به حدی گران خواهد شد که زمینی به مساحت پوست گاوی پانصد دینار به فروش می‌رسد.

جای این پرسش باقی است که چرا نگین انگشتر سلیمان، گل خلق پرندگان توسط عیسی علیه السلام، چوب عصای موسی، آب غسل حضرت مهدی علیه السلام و... از قم تهیه می‌شود. نگاهی به منازعات بین غلات کوفه و قم شاید بتواند پاسخ درستی برای همه این فضایل عجیب و غریب داشته باشد.

۳) از همه مهم‌تر باید از خود پرسید که گفتن این سخنان در حال رفتن یا باز گشتن از جنگ جمل برای عامه مردم و در یک خطبه چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؛ مردمی که نه قم را می‌شناسند، نه جبل« وراردها»، نه سید حسنی را؟ حال اگر این سخنان در جمعی خصوصی بیان می‌شد، شاید بیان حقایق برای اهل معرفت بود، لیکن ضمن یک خطبه عمومی در جمع مردم بصره که از امام علیه السلام شکست خورده و عموماً دشمن اویند و با آن حضرت جنگیده‌اند، منطقی و مقبول نمی‌نماید.
۲. و عن علی بن عیسی، عن أیوب بن یحیی الجندل، عن أبی الحسن الأول علیه السلام قال: رجل من أهل قم یدعوا الناس إلی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف، و لا یملون من الحرب، و لا یجبنون، و علی الله یتوکلون، و العاقبة للمتقین...

بررسی سند روایت

۱) علی بن عیسی در میان ده نفر مشترک است.
۲) ایوب بن یحیی الجندل مجهول است.
۳) سند این روایت غریب است و فقط در بحار الانوار دیده شد. و آن نیز روایت را از کتاب تاریخ قم گرفته است.
۳. و بإسناده عن عفان البصری، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال لی: أتدری لم سمی قم؟ قلت: الله و رسوله و أنت أعلم. قال: إنما سمی قم لان أهله یجتمعون مع قائم آل محمد _ صلوات الله علیه _ و یقومون معه و یستقیمون علیه و ینصرونه.

بررسی سند روایت
۱) عفان البصری مجهول است.
۲) سند روایت منقطع و غریب است. انقطاع به خاطر آن است که سلسله سند قبل از صحابی موجود نیست و غریب است؛ چون متن روایت تنها در بحار الانوار آمده و وی نیز این روایت را چونان روایات قبلی از تاریخ قم گرفته است. این روایت در منابع دیگر وارد نشده است، دلیل آن این بوده که برادر میانی شیخ صدوق این روایات را تنها برای حسن بن محمد سائب اشعری قمی روایت کرده و وی راوی به شمار نمی‌آمده است.

بررسی متن روایت
۱) این روایت، چنان که در روایات قبلی هم بیان شد، با وجه تسمیه واقعی قم منافات دارد.

۲) توجه به علل و انگیزه جعل روایت علت وجود چنین روایاتی را می‌تواند به خوبی توجیه کند؛ روایاتی که اسناد آنها غریب است و متن آنها در هیچ یک از جوامع حدیثی متقدم و یا اصول مشهور و معتبر وارد نشده است؛ روایاتی که فقط در کتابی آمده است که حداقل دو قرن مفقود بوده و هیچ اطلاعی از آن در دست نبوده است؛ کتابی که حتی متن عربی روایات در آن نیست. چگونه می‌توان به این روایات اعتماد کرد، حال آن که می‌دانیم در روایات محل وقوع اکثر اخبار آخر الزمان و اتفاقات مهم، شهر کوفه معرفی شده است،نیز می‌دانیم که که در برهه‌ای از تاریخ بین این دو شهر (قم و کوفه) منازعاتی وجود داشته و در این زمان غالیان و دروغپردازان از بافتن هر یاوه‌ای ابا نداشتند و در برابر اکثر روایاتی که در فضیلت قم آمده است، می‌توان روایتی برای کوفه یافت. این‌ها همه بدبینی به این نوع روایات را تشدید می‌کند؛ در این حال، چگونه از نسبت دادن این سخنان به ائمه معصوم علیه السلام واهمه‌ای نداشته باشیم.
۴. و عن علی بن عیسی، عن علی بن محمد الربیع، عن صفوان بن یحیی بیاع السابری قال: کنت یوماً عند أبی الحسن علیه السلام فجری ذکر قم و أهله و میلهم إلی المهدی علیه السلام فترحم علیهم و قال: رضی الله عنهم. ثم قال: إن للجنة ثمانیة أبواب و واحد منها لأهل قم، و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد، خمر الله تعالی ولایتنا فی طینتهم.

بررسی سند روایت
۱) علی بن عیسی و علی بن محمد الربیع مشترک‌اند.

۲) سند این روایت با هیچ کدام از طرق این راویان (علی بن عیسی، علی بن محمد الربیع، صفوان بن یحیی بیاع سابری) انطباق ندارد. بنا بر این، این طریق غریب است و چنین طریقی تنها در بحار الانوار یافت شد. و او نیز این روایت را چونان روایات گذشته از تاریخ قم گرفته است.

بررسی متن روایت

۱) در باره درهای بهشت، در روایات، اوصاف متعددی وجود دارد؛ برخی آن را به تعداد اعمال نیک مثل روزه، نماز، وضو یا مراتب عرفانی صبر، رضا، شکر، ... و برخی آن را بر طبق اصناف مختلف صالحان، انبیا، شهدا، صدیقان، .. شناسایی می‌کنند. در این بین، روایات محدودی وجود دارد که آن را طبق شهرها تقسیم بندی کرده‌اند؛ قمی‌ها، قزوینی‌ها، همدانی‌ها، اهوازی‌ها، 

۲) این روایت با روایت دیگری که سه در از درهای بهشت را از آن قمی‌ها می‌داند، سازگار نیست.

۳) باید توجه داشت انبیا و صدیقان با هم از یک در و شهدا و صالحان نیز از یک در وارد می‌شوند؛ اما قمی‌ها سه در یا یک در انحصاری دارند.

۴) در روایت دیگر آمده است که هر کس خویشتن را از گناهان باز دارد و به تکالیف خویش عمل نماید و محبت خاندان اهل بیت علیهم 
السلام را در دل بپرورد، از هر دری از درهای بهشت که بخواهد، می‌تواند وارد شود. به نظر می‌رسد این روایت با مفهوم انحصاری درهای بهشت برای گروه‌های مختلف چندان سازگار نیست.

ج. روایاتی که اگر با روایات مرتبط مقایسه شوند، احتمال می‌رود که اصل یا حداقل بخشی از آنها در زمان‌های بعد ساخته شده و به روایت افزوده شده است؛ در هر کدام از روایات، ذیل تنها محل امن در زمان بلایا و فتن شهر قم وکوفه معرفی شده است:۱عن محمد بن عمر بن سالم، عن الحسن بن عبد الله بن محمد الرازی التمیمی، عن أبیه، عن الرضا، عن آبائه علیهم السلام قال: ذکر علی علیه السلام الکوفة، فقال: یدفع البلاء عنها کما یدفع عن أخبیة النبی صلی الله علیه و آله؛ و فی نهج البلاغة: عنه علیه السلام قال: کأنی بک یا کوفة تمدین مد الأدیم العکاظی، ترکین بالنوازل، و ترکبن الزلازل و إنی لأعلم أنه ما أراد بک جبار سوءاً إلا ابتلاه الله بشاغل، و رماه بقاتل؛ عن محمد بن سهل بن الیسع، عن أبیه، عن جده، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إذا فقد الامن من البلاد، و رکب الناس علی الخیول، و اعتزلوا النساء و الطیب، فالهرب الهرب قلت: جعلت فداک! إلی أین؟ قال: إلی الکوفة و نواحیها (این روایات بیان‌گر امن بودن کوفه در هنگام ناامنی‌هاست و این که بلای بدخواهان به خواست خدا به کوفیان نمی‌رسد؛ همان طور که روایت مشابهی برای قم وجود داشت). السید الرضی فی الخصائص: عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنه قال فی مدح الکوفة:. یا کوفة! ما أطیبک و أطیب ریحک! (مشابه این روایت، روایاتی است که برای قمی‌ها واژه طوبی لهم را تکرار می‌کند) (مستدرک الوسائل، ج‏۱۰، ص۲۰۶). بررسی صحت و سقم این روایات مستلزم مقاله‌ای مجزاست، اما هدف ما از ذکر این روایات نشان دادن رقابت موجود بین کوفه و قم است؛ همان طور که قبلاً نیز اشاره کردیم. و عن یعقوب بن یزید، عن أبی الحسن الکرخی، عن سلیمان بن صالح قال: کنا ذات یوم عند أبی عبد الله علیه السلام، فذکر فتن بنی عباس و ما یصیب الناس منهم، فقلنا: جعلنا فداک! فأین المفزع و المفر فی ذلک الزمان؟ فقال: إلی الکوفة و حوالیها.

۲. و عنه علیه السلام قال: إذا عمت البلدان الفتن و البلایا، فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فإن البلایا مدفوع عنها.۳و عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن أبی جمیلة المفضل ابن صالح، عن رجل، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إذا عمت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فإن البلاء مدفوع عنها (همان، ج۵۷، ص۲۱۴). این روایت بدون ذکر سند و مرسل آمده است.
و روی مرفوعاً إلی محمد بن یعقوب (همان، ج۵۷، ص۲۱۷). این روایت اگر چه از طریق کلینی نقل شده، اما در الکافی وجود ندارد و باز هم مرسل است.
و عن سعد بن سعد عن الرضا علیه السلام قال: إذا عمت البلدان الفتن و البلایا فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فإن البلایا مدفوع عنها. این روایت نیز مرسل است (همان، ج۵۷، ص۲۲۸).

مسأله قابل ذکر، این است که این روایت را علامه مجلسی از کتاب تاریخ قم ذکر کرده، اما به سند آن اشاره‌‌ای نکرده و این روایت در هیچ یک از جوامع حدیثی قبلی ذکر نشده است.شاید علت عدم اشاره مجلسی به سند به آن جهت باشد که بر خواننده روشن می‌‌شود که اکثر روایات وی از تاریخ قم است و تمامی این اسناد منقول از تاریخ قم است (تاریخ قم، ص۹۵- ۱۰۰) و این ترجمه عربی روایاتی است که در اصل رسیده به دست علامه مجلسی فارسی بوده است. و بإسناده عن عبد الواحد البصری، عن أبی وائل، عن عبد الله اللیثی، عن ثابت البنانی، عن أنس بن مالک قال: کنت ذات یوم جالساً عند النبی صلی الله علیه و آله إذ دخل علیه علی بن أبی طالب علیه السلام، فقال صلی الله علیه و آله: إلی یا أبا الحسن، ثم اعتنقه و قبل [ما] بین عینیه و قال: یا علی! إن الله عز اسمه عرض ولایتک علی السماوات، فسبقت إلیها السماء السابعة فزینها بالعرش، ثم سبقت إلیها السماء الرابعة فزینها بالبیت المعمور، ثم سبقت إلیها السماء الدنیا فزینها بالکواکب، ثم عرضها علی الأرضین فسبقت إلیها مکة فزینها بالکعبة، ثم سبقت إلیها المدینة فزینها بی، ثم سبقت إلیها الکوفة فزینها بک، ثم سبق إلیها قم فزینها بالعرب و فتح إلیه باباً من أبواب الجنة.

بررسی سند روایت
۱) عامر الأحول و یا همان ابن عبد الواحد بصری، أحمد بن حنبل در باره او گفته است: عامر الأحول لیس بقوی و ضعیف فی الحدیث.
۲) ثابت بن اسلم البنانی: شیخ او را در رجالش تضعیف نموده است، اما ابن حجر وی را توثیق نموده است.
۳) عبد الله لیثی مجهول است.
۴) انس بن مالک از کسانی است که حدیث غدیر را کتمان کرد و امام علی علیه السلام او را نفرین نمود. بنا بر این، عدالت وی مخدوش است. و بنا بر دیدگاه صحابه چون از صحابه است عدالتش محرز است.
۵) عبد الواحد بصری نیز ظاهراً طریقی به انس بن مالک ندارد.
۶) این روایت نیز از کتاب تاریخ قم و از منقولات شفاهی است که حسن بن محمد سائب از برادر میانی صدوق از سعد بن عبدالله ابی خلف بی واسطه روایت کرده که با هم حدود یک قرن فاصله دارد.

بررسی متن روایت
در روایت اخیر بخش «ثم سبق إلیها قم فزینها بالعرب و فتح إلیه باباً من أبواب الجنة»، به روایت اضافه شده است.

۴. از همین نوع است، روایاتی که قم را کوفه کوچک معرفی می‌کند و یا مقر حکومتی امام زمان علیه السلام در کنار کوفه معرفی می‌کند:
و عن جماعة من أهل الری، أنهم دخلوا علی أبی عبد الله علیه السلام، إلی أن قالوا: فقال علیه السلام:. إن لله حرماً و هو مکة، و إن للرسول صلی الله علیه و آله حرماً و هو المدینة، و إن لأمیر المؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفة، و إن لنا حرماً و هو بلدة قم.
چنین به نظر می‌رسد که فضیلت‌تراشان برای شهر قم فضیلتی تراشیده و به روایت چسبانیده‌اند.
بررسی تاریخ حدیث، وجود نوعی رقابت بین مکتب روایی قم را با مکتب روایی کوفه در برهه‌ای از تاریخ تأیید می‌کند؛ زمانی که قمی‌ها روایات کوفه را رد می‌کردند و نقل روایت از کوفیون را دال بر ذم راوی و روایت ایشان را مشتمل بر غلو می‌دانستند. شاید همین مسأله در قرن سوم و چهارم هجری باعث ورود این دست روایات به کتب حدیث شده باشد. نمونه دیگری از این روایات _ که تقابل بین کوفه و قم را نشان می‌دهد _ به این شرح است:
۵. و عن محمد بن قتیبة الهمدانی و الحسن بن علی الکشمارجانی، عن علی ابن النعمان، عن أبی الأکراد علی بن میمون الصائغ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن الله احتج بالکوفة علی سائر البلاد و بالمؤمنین من أهلها علی غیرهم من أهل البلاد، و احتج ببلدة قم علی سائر البلاد، و بأهلها علی جمیع أهل المشرق و المغرب من الجن و الإنس، و لم یدع الله قم و أهله مستضعفاً، بل وفقهم و أیدهم. ثم قال: إن الدین و أهله بقم ذلیل، و لولا ذلک لأسرع الناس إلیه فخرب قم و بطل أهله، فلم یکن حجةً علی سائر البلاد، و إذا کان کذلک لم تستقر السماء و الأرض، و لم ینظروا طرفة عین و إن البلایا مدفوعة عن قم و أهله، و سیأتی زمان تکون بلدة قم و أهلها حجةً علی الخلائق، و ذلک فی زمان غیبة قائمنا علیه السلام إلی ظهوره و لولا ذلک لساخت الأرض بأهلها، و إن الملائکة لتدفع البلایا عن قم و أهله، و ما قصده جبار بسوء إلا قصمه قاصم الجبارین، و شغله عنهم بداهیة أو مصیبة أو عدو، و ینسی الله الجبارین فی دولتهم ذکر قم و أهله کما نسوا ذکر الله. خداوند کوفه را حجت بر بلاد مسلمین و قم را حجتی بر شرق و غرب عالم قرار داد و علت ضعف مردم قم آن است که به این واسطه از نابودی حفظ شود و قم قدرت خود را در زمان حکومت امام زمان علیه السلام به دست می‌‌آورد. این روایت به اخبار آخر الزمان نیز مربوط است.

بررسی سند روایت

۱) سند روایت غریب است و این متن تنها به این سند در کتب روایی نقل شده است.
۲) محمد بن قتیبه همدانی مجهول است و برای او هیچ طریقی به علی بن نعمان وجود ندارد.
۳) علی بن نعمان مشترک بین سه نفر جعفی، نخعی و رازی است که دو نفر مهمل هستند و نفر اول ثقه و از اصحاب امام رضا علیه السلام است و روایت وی از ابی الاکراد باید با واسطه باشد، چرا که ابی الاکراد از صحابه امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام است۲
و بعید است که صحابه امام رضا علیه السلام به تنهایی این صحابی پیر صادقین علیهما السلام را درک کرده باشد.
۴) متن و سند این روایت از کتاب تاریخ قم گرفته شده است.
ارزیابی کلی سند: راوی اول و دوم مجهول، راوی دوم مشترک بین یک ثقه و دو نفرمهمل، راوی سوم حسن است.۳ بنا بر این، سند ضعیف و غیر قابل اعتماد است.

بررسی متن روایت
۱) روایت فوق همه بلایا را از قم دفع شده دانسته است؛ در حالی که در سال ۱۳۱۳ سیل مهیبی به طرف قم سرازیر شد و خرابی‌های فراوانی از خود برجا گذاشت. و یا قحطی شدیدی در سال ۱۲۸۸ق، در قم که حتی چندین گزارش از آدمخواری در این شهر وجود دارد. در سال ۱۳۸۸ش، سیلی در قم سرازیر شد که بر اثر آن، چهار نفر کشته، سه نفر مفقود، پانصد واحد مسکونی تخریب شد و...و مصادیق فراوانی از بلایای طبیعی و اجتماعی می‌توان برای قم بر شمرد که ما هم اکنون در پی آن نیستیم.

۲) این روایت قم را حجت خدا روی زمین دانسته است که در باره مخالفت این سخن با سنت و قرآن ذیل روایت بعدی سخن خواهیم گفت.

۳) در این روایت خداوند مردم کوفه را _ که امام علی علیه السلام نیز جزو ایشان بود، بر مردم سایر بلاد برتری داد، اما مردم قم را بر تمام عوالم انس و جن.

۴) این روایت از یک طرف می‌گوید که خداوند مردم قم را رها نمی‌کند و از طرف دیگر می‌گوید دین و اهل قم در این شهر ذلیل‌اند. دقت کنید که مفهوم ذلت با ضعف مغایر است.

۵) در این روایت آمده است که ملائکه بلا و ظلم ظالمان را از اهل قم باز می‌گردانند و نمی‌گذارند آسیبی به مردم قم برسد، در حالی که در دوران دفاع مقدس شهر قم شاهد بمباران‌های بسیاری بود و تعداد زیادی از مردم شهید شدند. آیا این افراد مصداق همان افرادی نیستند که ملائکه باید از ایشان در برابر جباران حمایت کنند.

۶) در این روایت آمده است که خداوند یاد و خاطره قمی‌ها را از ذهن دشمنان اسلام پاک می‌کند؛ همان طور که ایشان خدا را فراموش کردند تا نتوانند به قم آسیبی برسانند. این در حالی است که دشمنان اسلام در عصر حاضر لحظه‌ای از مخالفت و معاندت با حوزه‌های علمیه بویژه حوزه‌ علمیه قم غافل نیستند. و حتی به باور برخی، افرادی را به بهانه‌های مختلف و برای جاسوسی به قم می‌فرستند.

۶. و روی بأسانید عن الصادق علیه السلام أنه ذکر کوفة و قال: ستخلو کوفة من المؤمنین و یأزر عنها العلم کما تأزر الحیة فی جحرها، ثم یظهر العلم ببلدة یقال لها قم، و تصیر معدناً للعلم و الفضل حتی لا یبقی فی الأرض مستضعف فی الدین حتی المخدرات فی الحجال، و ذلک عند قرب ظهور قائمنا، فیجعل الله قم و أهله قائمین مقام الحجة، و لولا ذلک لساخت الأرض بأهلها و لم یبق فی الأرض حجة، فیفیض العلم منه إلی سائر البلاد فی المشرق و المغرب، فیتم حجةالله علی الخلق حتی لا یبقی أحد علی الأرض لم یبلغ إلیه الدین و العلم، ثم یظهر القائم علیه السلام و یسیر سبباً لنقمة الله و سخطه علی العباد، لان الله لا ینتقم من العباد إلا بعد إنکارهم حجة.

بررسی سند روایت

۱) سند این روایت همان سند روایت قبلی است و ضمیر مستتر هو در «قال»، به صاحب کتاب تاریخ قم بر می‌گردد که علامه مجلسی از وی نقل می‌کند و ضمیر مستتر هو در «روی» به برادر میانی شیخ صدوق برمی‌گردد و مرادش از اسانید، همان سند روایت قبل است.

۲) بنا بر این، این سند نیز دارای همان جهات ضعف در سند قبلی است.

بررسی متن روایت

۱) در این روایت، تقابل بین کوفیان و قمی‌ها مشهود است و روایت می‌گوید که کوفه مرکزیت علمی خود را از دست خواهد داد و این مرکزیت به قم منتقل خواهد شد و قم حجت خدا بر روی زمین خواهد بود و اگر قم نباشد، هر آینه زمین مردم را فرو می‌خورد و آن قدر پیش می‌رود که انکار حجت بودن قم باعث عذاب و نقمت است و قم را در جایگاه ولی خدا قرار می‌دهد.

۲) بررسی مفهوم حجت و حجیت _ که در دو روایت پیشین مطرح شد _ مسأله مهمی است که واکاوی آن امری ضروری است. در لسان‌العرب تحت واژه الحُجَّة چنین می‌خوانیم:
البُرْهان؛ و قیل: الحُجَّة ما دُوفِعَ به الخصم؛ و قال الأَزهری: الحُجَّة الوجه الذی یکون به الظَّفَرُ عند الخصومة.

۳) نگاهی به کاربرد قرآنی و روایی حجه آن را دلیل قطعی و غیر قابل خدشه‌ای معرفی می‌کند که تبعیت از آن لازم است و تخطی از آن مستوجب عذاب است:

ِلئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ.۳ قلْ فَللهِ‏َِّ الحُْجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئکُمْ أَجْمَعِین.۴ رُسُلًا مُّبَشرِِّینَ وَ مُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلی اللهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُلِ.

بنا بر این، حجت در قرآن تنها در باره معجزات، کتب آسمانی، پیامبران، براهین قطعی به کار رفته است.


۴) در روایات نیز از حجه به معنای دلایل عقلی و پیامبران یاد شده است:
قال ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام: یَا هِشَامُ! إِنَّ لِلهِ عَلی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّة.

به نظر می‌رسد نسبت دادن حجیت به یک شهر و یا مردم یک شهر امری پیچیده و دور از ذهن باشد که برای توجیه آن باید دست به دامن مجاز و تأویل خاص شد و با توجه به کاربرد لغوی حجه در قرآن و روایات متوجه می‌شویم که محدوده حجج الهی مصادیق اندکی است که شامل قرآن، سنت، براهین عقلی، ... است. و نمی‌توان یک شهر را _ که دارای قدرت ناطقه نیست _ و یا مردم یک شهر و حتی علمای یک شهر را _ که گروهی غیر معصوم هستند _ با اختلاف نظرات وسیعی که دارند، حجت بر مردم دانست.

۵) از آن بالاتر، آن که شیعه، کلام اصحاب امامان علیهم السلام را مادامی که کاشفیت آن از قول معصومان علیه السلام احراز نشده باشد، حجت نمی‌داند، چگونه در این روایت، کل مردم قم و شهر قم را جانشین امام زمان علیه السلام می‌شناسد؛ در حالی که وجود افراد فاسق و فاسد در هر شهری و از جمله قم، و لو اندک، مسلم است. این سخنی بالاتر از توثیق کل صحابه در میان اهل سنت است.

۶) حتی اگر این روایت را مربوط به آخر الزمان بدانیم، این امر بی‌فایده‌ای است؛ چرا که تاریخ دقیق آخر الزمان روشن نیست و اساساً این روایت ثمره علمی و عملی در بر نخواهد داشت؛ در حالی که ظاهر روایت در پی تشویق به اطاعت از قمیان است.

برخی عبارات دیگر نیز بر افواه مردم قم رایج است که با وجود جست و جوی وسیع، هیچ مستندی برای آن یافت نشد: مانند آن که هر کس سه شب در قم بخوابد، بهشت بر او واجب می‌شود.

نتیجه
بررسی علمی و بی‌طرفانه در عرصه حدیث نشان می‌دهد که:
برخی از روایات _ که به عنوان حقایقی مسلم بر تفکر جامعه سایه افکنده است _ با بررسی سندی و متنی از حالت قطعیت خارج می‌شود و چنان که دیدیم، اگر حکم به جعلی بودن برخی از این روایات نکنیم، حداقل این کاوش‌ها نشان می‌دهد که کدام‌یک از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد و کدام‌یک معتبر است. امام صادق علیه السلام فرمود: حدیث تدریه خیر من الف ترویه. و از امام رضا علیه السلام روایت شده است: کونوا دراة و لا رواة.

از مباحث مطرح شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که در مرحله‌ای از تاریخ در اثر رقابت‌ها و منازعات بین دو مکتب حدیث مهم شیعه، یعنی کوفه و قم و تنشی که در جو علمی آن دوران حاکم بوده است، برخی روایات توسط افراد مغرض وارد متون حدیثی شده و توسط افراد ساده‌انگار و زودباور این روایات اشاعه یافته است.

اساساً روایاتی که فضایل عجیب و غریب برای مردم یک شهر بیان می‌کند، چه کارکرد سودمندی می‌تواند داشته باشد؟ آیا صدور این نوع روایات با آیات زیادی از قرآن کریم که دائماً انسان را تهدید می‌کند «أ فأمنوا مکر الله فلا یأمن مکر الله الا القوم الخاسرون» (سوره اعراف، آیه ۹۹). و هیچ پشتوانه‌ای جز عمل صالح را مایه نجات و سعادت انسان نمی‌داند، «لیس للانسان الا ما سعی» (سوره نجم، آیه ۳۸). با این نوع روایات سازگاری دارد؟

به نظر می‌رسد این نوع رویات با اهداف کلی شریعت _ که یکی از آنها مسئولیت پذیری «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً» (سوره اسراء، آیه ۳۴). انسان در برابر اعمالش و هوشیاری همیشگی در برابر نیرنگ‌های شیطان است _ سازگاری ندارد.