اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

رهبر آینده اخوان‌المسلمین کیست؟ +تصاویر


حضور "همام سعید"، نماینده اخوان المسلمین در نشست سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین" در "لاهور" پاکستان موجب شد تا کارشناسان پیش بینی کنند که به احتمال بسیار وی رهبر آتی اخوان المسلمین باشد.
گروه بین‌الملل مشرق - حضور "همام سعید"، نماینده اخوان المسلمین در نشست سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین" در "لاهور" پاکستان موجب شد تا کارشناسان پیش بینی کنند که به احتمال بسیار وی رهبر آتی اخوان المسلمین باشد.

منابع موثق در این خصوص تاکید می کنند که سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین در حال تعدیل و اصلاح لایحه مربوط به این سازمان است تا رهبری برای این جمعیت از خارج از مصر برگزیند و این بحث و جدل بسیاری میان اعضا و رهبران این جماعت برسر میزان تاثیر این اقدام بر آینده تامین هزینه های مالی این گروه در مصر و نحوه اداره اموال آن و کاهش نقش اخوان المسلمین مصر در سازمان بین المللی در نتیجه بازداشت تعداد زیادی از رهبران آن در مصر ایجاد کرده است.    

"کمال الهلباوی"، سخنگوی سابق سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین در اروپا تاکید کرد که انتخاب رهبری برای اخوان المسلمین از خارج از مصر، تاثیری بر سازمان بین المللی این جماعت ندارد، چون هیچ ضرورتی ندارد که رهبر این جماعت مصری باشد و این دبیرکل چه مصری باشد و نباشد، رهبر این جمعیت خواهد بود.

الهلباوی در ادامه افزود: حتی اگر که رهبر جماعت اخوان المسلمین از خارج مصر انتخاب شود، تاثیری بر تامین مالی جماعت در مصر ندارد، چراکه سازمان به طور کلی بر اساس ایده تامین مالی خود از سوی مشارکت‌های همه اعضای جماعت و اختصاص این اموال به مناطقی که بیشترین نیاز به آن را دارد، بنا و در بسیاری از موارد مشاهده شده که این اموال غیر از مصر به شاخه جماعت در فلسطین اشغالی یا سومالی اختصاص یافته است. 
 
از سوی دیگر، "سامح عید"، پژوهشگر اسلام سیاسی و یکی از رهبران جدا شده اخوان المسلمین براین باور است که انتخاب رهبری برای اخوان المسلمین از خارج از مصر فعالیت های این جماعت داخل مصر را حداقل برای دو دهه زمانی محدود خواهد کرد و حتی ممکن است سازمان بین المللی نتواند خود را بار دیگر در داخل مصر از نو بنا کند.   




همام سعید

عید در ادامه  گفت: سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین مجبور است، رهبری برای جمعیت از خارج از مصر انتخاب کند، چراکه به محض اعلام انتخاب رهبری از داخل مصر، امر با بازداشت وی از سوی دولت مصر همراه خواهد بود.  

وی توضیح داد که با فشارهای جماعت اخوان المسلمین لایحه سازمان در سال 2009 و پس از اعتراض های زیادی که به متن این لایحه در رابطه با بندی که شرط می کرد، رهبر این سازمان باید از کشور تاسیس کننده این جماعت یعنی مصر باشد، تعدیل و بند مورد نظر حذف شد. 

عید خاطر نشان کرد: حضور نماینده اردنی جماعت اخوان المسلمین در نشست سازمان در لاهور پاکستان به عنوان نماینده جماعت از هر دو کشور اردن و مصر، پیش بینی کارشناسان مبنی بر اینکه رهبر آتی اخوان جماعت المسلمین این فرد باشد، را افزایش داده است.
 
وی گفت انتخاب رهبر این جماعت از خارج از مصر مانع از تخصیص بخش بزرگی ازبودجه این سازمان به دفتر ارشاد در مصر خواهد شد که 80 درصد از حق عضویت اعضا در داخل و خارج از مصر را پیشتر به خود اختصاص می داد،‌ این درحالی است که باید توجه داشت، حق عضویت اعضا در خارج از مصر نیز افزایش یافته است.   

عید افزود: مسئولان شعب و دفاتر استان های جماعت در مصر به جمع آوری مبلغ مذکور در داخل مصر نیز پرداخته اند، به این بهانه که این کمک های مالی به خانواده شهدا و بازداشت شدگان و پرداخت حق الزحمه وکیل های آنان دفاع از آنان را برعهده دارند، ادامه می دهند.

وی همچنین از وجود احتمال اختلاس یا دستبرد بسیار در این اموال جمع آوری شده به این بهانه ها و دستاویزها و همچنین صرف بخشی از این اموال در راستای این هدف ها خبر داد.


عید توضیح داد که لایحه مالی جماعت اخوان المسلمین به طورکلی همیشه بسیار سری و محرمانه بوده و جز سه نفر از رهبران این جماعت یعنی، "خیرت شاطر"، "محمد بدیع"،‌ رهبر در بند جماعت و "محمود عزت" کسی از جزئیات آن مطلع و آگاه نیست.

از سوی دیگر، "ثروت الخرباوی"، رهبر جدا شده جماعت اخوان المسلمین در سخنانی گفت که حمایت اخوانی های مصر از سازمان بین المللی اخوان المسلمین ادامه خواهد داشت و دفتر ارشاد از خارج از مصر به طور موقت اداره خواهد شد، چراکه مصر با وجود سرنگونی اخیر اخوان در آن، پایگاه اصلی جماعت اخوان المسلمین است.

وی تاکید کرد که اخوان المسلمین دارای روش های خاص خود بوده که براساس آن اموالی را به طور مخفیانه به دست می آورند.

الخرباوی صحت خبرهای مربوط به تعدیل لایحه سال 2009 جماعت اخوان المسلمین در رابطه با تعیین رهبری غیر مصری برای جماعت اخوان المسلمین را رد و تاکید کرد که این اطلاعات بدون هیچ قصدی در اختیار روزنامه ها و رسانه ها قرار گرفته، مگر اینکه منابع اخوانی که این اطلاعات را منتشر کرده اند، بخواهند که نگاه ها و تمرکزها را از پیروان خود در مصر دور کنند واینگونه نشان دهند که فعالیت های اخوان در مصر پایان یافته و از سوی دیگر به تنظیم مجدد صفوف خود در مصر به صورت مخفیانه بپردازند.   


انتقاد شدید "همام سعید" از حضور نظامیان آمریکا در اردن
الخرباوی در رابطه با راه های هزینه کرد منابع مالی جماعت پس از سرنگونی اخوان المسلمین در مصر، گفت: این سرمایه ها در راه تبلیغات سیاسی و انتخاباتی و برای حمایت از برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری که وابسته به جماعت نباشند و همچنین کسب آرای بیشتر برای نامزد مورد نظر جماعت به ویژه در انتخابات مجلس نمایندگان از طریق حمایت از کاندیداهای دو حزب " الوسط" و "مصر قوی" به ریاست "عبد المنعم ابو الفتوح هزینه خواهد شد.   

اما "احمد بان"، پژوهشگر جنبش های اسلامی در این زمینه می گوید: براساس لایحه سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین، رهبر جماعت از طریق دفتر ارشاد یا شورای عمومی جماعت اخوان المسلمین انتخاب می شود.  
 
بان افزود:" سخن درباره انتخاب رهبر سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین خارج از مصر، تنها خبرهای مطبوعاتی بوده که صحت آن هنوز ثابت نشده است.

وی گفت: انتخاب رهبر جماعت از کشوری دیگر غیر از مصر، دو معنا دارد، اول ضعف اخوان المسلمین در داخل مصر و دوم ضعف آنان در سطح جهانی، چراکه انتقال رهبری سازمان به مکانی دیگر غیر از مصر و تبدیل آن از مکان مرکزی و مهم به مکانی حاشیه ای، به طورکلی بر قدرت این سازمان تاثیر خواهد گذاشت.   

وی گفت:" هدف سازمان بین المللی که از 88 کشور در سطح جهان تشکیل شده، شکل گیری یک قدرت مرکزی خلافت اسلامی است که راس آن در مصر قرار دارد و این جماعت درحال حاضر دچار این مشکل شده است که به دلیل بازداشت تعداد زیادی از رهبران خود رهبری ندارد و این امر سازمان بین المللی را به انتخاب رهبری خارج از مصر برای نجات این طرح اسلامی، وادار کرده است.  

بان ادامه داد: نیازهای مالی جماعت اخوان المسلمین در هر کشوری از سوی خود جماعت در آن و از طریق دریافت حق اشتراک های اعضا تامین می شود.

از سوی دیگر "اسلام الکتاتنی"، یکی دیگر از رهبران جدا شده از جماعت اخوان المسلمین گفت: تامین مالی سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین داخل مصر بر تغییر رهبری تاثیر ندارد و وظیفه کشور بنیانگذار جماعت اخوان المسلمین نیست.


وی همچنین بر ادامه حمایت های مالی از این جماعت در مصر به دلیل اینکه پایگاه مردمی اخوان المسلمین است، تاکید کرد. 

الکتاتنی در ادامه افزود: احتمال زیادی وجود دارد که جماعت اخوان المسلمین در مصر از طریق حزب "مصر قوی" به رهبری عبد المنعم ابو الفتوح، دوباره خود را در عرصه سیاسی مصر مطرح کند و سازمان بین المللی جماعت اخوان المسلمین در این برهه زمانی این حزب را به عنوان جایگزینی استراتژیک برای جماعت اخوان المسلمین پس از سرنگونی آن در مصر معرفی کند و از اعضای جماعت اخوان المسلمین بخواهد، در صورت منحل شدن حزب "آزادی و عدالت" به این حزب ملحق شوند.

وی گفت: نامزدهای حزب "مصر قوی" برای شرکت در انتخابات آینده پارلمانی و ریاست جمهوری مصر به اموالی بسیاری نیاز پیدا خواهند کرد که سازمان بین المللی آن را تامین خواهد کرد.

الکتاتنی در ادامه به توانمندی اخوان المسلمین در اداره سازمان بین المللی جماعت با وجود شکستشان در اداره حکومت مصر اشاره کرد و گفت: آنان قادر هستند، بار دیگر صفوف خود را سامان دهند و حیات سیاسی خود را از نو اما این بار از طریق "عب المنعم ابو الفتوح"، از رهبران سابق خود از سر گیرند.

وی گفت: حتی در صورت انتخاب رهبری موقت خارج از مصر برای جماعت بدون شک این مدت کوتاه خواهد بود و پس از مدتی کوتاه رهبری جماعت اخوان المسلمین بار دیگر به مصر باز خواهد گشت.

دو گروه که نماز آنها را لعن می کند


ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانی‌ها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و می‌توانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
به گزارش مشرق به نقل از جهان، آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که بر دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم ‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.

اهمیت نماز اول وقت

پس روزگاری می‌آید که مردم شکم‌هایشان خدایشان است، موقع نماز و وقت نماز به دنبال شکم هستند. الان نانوایی‌ها و رستوران‌ها چه خبر است؟ در خانه‌ها بعضی در حال ناهار خوردن هستند و فکر نماز نیستند.

کسانی که نماز را در اول وقت نمی‌خوانند نماز آنها را نفرین می‌کند و می‌گوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.

به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و می ‌گویند آقا من هر کار می‌کنیم نمی‌شود این کار، آن کار. این برای این است که نماز اول وقت نمی‌خوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.

از ملا می‌پرسند: چرا هر کار می‌کنیم کارمان به سامان نمی‌شود؟[در جواب گفت] برای اینکه نماز اول وقت نمی‌خوانی و نماز هم نفرین‌تان می‌کند.

استاد ما مرحوم آقای برهان 65 سال پیش بر روی منبر می‌گفت و من هنوز یادم هست که می‌فرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است.

به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان می‌گفتند و وسط‌های اذان بود که آیت‌الله مرعشی نجفی به رکوع می‌رفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع می‌کرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید. صبح‌ها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستاره‌ای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است.

بنابراین دو نفر ملعون هستند: اول آن کسی که آن قدر نماز مغرب را دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود و دوم آن کسی که آن قدر نماز صبح را دیر بخواند که ستاره‌ای در آسمان باقی نمانده باشد و نزدیک طلوع آفتاب باشد این دو نفر ملعون هستند یعنی از رحمت خدا به دور می‌باشند.

شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: من هر وقت که نماز می‌خواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار از خداوند حاجتی می‌خواستم یک روز گفتم بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم شاعر می‌گوید:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن/ که خواجه خود روش بنده‌پروری دارد

همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند چرا دیر آمدی؟ یعنی چه یعنی تو بادید 30 سال پیش به فکر این کار می‌افتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی.

ما هر وقت جایی گیر می‌کنیم و اصطلاحا دم‌‌مان در تله‌ای کیر می‌کند می‌گوییم خدا. این شعر را استاد من شیخ اکبر برهان 62 سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر می‌خواندند و من هنوز به یاد دارم که:

هر وقت که سرت به درد آید/ نالان شوی و سوی من آیی

چون دردسرت شفا بدادم/ یاغی شوی و دگر نیایی


ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا می‌زنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.

50 مسجد شگفت‌انگیز جهان+ تصاویر


در میان 50مسجد شگفت‌انگیز و منحصربه‌فرد جهان، تنها مسجد شیخ لطف‌الله و مسجد جامع اصفهان دیده می‌شود که جزو آثار باستانی کشور هستند و متاسفانه با گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی، کشورهای امارات، قطر، مالزی، و ... از حیث داشتن این نماد اسلامی، از ما پیشی گرفته‌اند.
گروه بین‌الملل مشرق - مساجد به عنوان اصلی‌ترین نماد مسلمانان و جامعه اسلامی، امروزه با بهره‌گیری از معماری‌ نوین و امکانات فنی و مهندسی پیشرفته، صلابت و شکوه خاصی پیدا کرده‌اند که می‌توانند هر بیننده و گردشگری را مجذوب خود کند و تاثیر قابل توجهی در گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی داشته باشد. 

کشورهای جهان اسلام در حوزه ساخت مساجد باشکوه، رقابتی دیدنی با یکدیگر به راه انداخته‌اند که حاصل آن آثار معماری زیبا و چشم‌نوازی است که هر مسلمانی با دیدن آن احساس غرور می‌کند و به خود می‌بالد. 

علاوه‌بر ظهور و بروز مسجد به عنوان "نماد اسلام و جامعه مسلمین"، مساجد به یکی از جاذبه‌های گردشگری تبدیل شده‌اند که سالانه کشورهای ترکیه، مالزی، اندونزی و امارات بواسطه مساجد متعدد باشکوه و منحصربه‌فرد، پذیرای مسلمانان سایر کشورهای جهان و تازه‌مسلمانان اروپایی هستند.

در این میان جمهوری اسلامی از قافله بسیار عقب مانده است و تنها مسجدی که بتواند به عنوان نماد اسلامی (پس از انقلاب) شناخته شود، همچنان پس از نزدیک به سه دهه، با حرکتی لاک‌پشتی در حال ساخت است. جالب سال‌هایی که مصلای تهران در حال ساخت بوده است، کشور نوپای امارات با صرف بودجه‌ای کمتر، مساجدی به مراتب زیباتر ساخته است که در در گزارش‌های پیشین مشرق به آن پرداخته شده است.

ساخت مصلای تهران تا کنون صدها میلیارد تومان هزینه به همراه داشته است و برای تکمیل آن نیز بیش از 800 میلیارد تومان دیگر پیش‌بینی شده است. اما تنها در یک مورد، مسجد شیخ زاید ابوظبی طی مدتی بسیار کوتاه با هزینه‌ای 700 میلیارد تومانی ساخته شد.

در ادامه، تصاویر 50 مسجد زیبا و منحصربه‌فرد جهان در نقاط مختلف از غرب تا شرق، آمده است.

برای دیدن سایز اصلی روی تصاویر کلیک کنید

مصلای در حال ساخت تهران
مصلای در حال ساخت تهران
طرح نهایی مصلای تهران
طرح نهایی مصلای تهران
نمای داخل مسجد شیخ زاید ابوظبی - امارات
نمای داخل مسجد شیخ زاید ابوظبی - امارات
مسجد نصرت جهان - کپنهاگ دانمارک
مسجد نصرت جهان - کپنهاگ دانمارک
مسجد ظهیر - مالزی
مسجد ظهیر - مالزی
مسجد عاصفی - هند
مسجد عاصفی - هند
مسجد قلشریف - جمهوری تاتارستان
مسجد قلشریف - جمهوری تاتارستان
مسجد مالاکا - مالزی
مسجد مالاکا - مالزی
مسجد ملی ابوجا - نیجریه
مسجد ملی ابوجا - نیجریه
مسجد نیوجی - پکن
مسجد نیوجی - پکن
مسجد وزیرخان - لاهور پاکستان
مسجد وزیرخان - لاهور پاکستان
مسجد سلطان عمر سیف‌الدین - برونئی
مسجد سلطان عمر سیف‌الدین - برونئی
مسجد شاهزاده بن طلال حسین - اردن
مسجد شاهزاده بن طلال حسین - اردن
مسجد شناور - مالزی
مسجد شناور - مالزی
مسجد شهر کلن - آلمان
مسجد شهر کلن - آلمان
مسجد شواتزینگن - آلمان
مسجد شواتزینگن - آلمان
مسجد صدیقه فاطمه زهرا (س) - کویت
مسجد صدیقه فاطمه زهرا (س) - کویت
مسجد صفا - هند
مسجد صفا - هند
مسجد طلوع - ملبورن استرالیا
مسجد طلوع - ملبورن استرالیا
مسجد جامع سلطان قابوس - عمان
مسجد جامع سلطان قابوس - عمان
مسجد جامع شهر لندن
مسجد جامع شهر لندن
مسجد جامع عصر - برونئی
مسجد جامع عصر - برونئی
مسجد جامع کلومبو - سری‌لانکا
مسجد جامع کلومبو - سری‌لانکا
مسجد جامع حسن دوم - کازابلانکا مراکش
مسجد جامع حسن دوم - کازابلانکا مراکش
مسجد دامادی - هند
مسجد دامادی - هند
مسجد جامع سامرا - عرق
مسجد جامع سامرا - عرق
مسجد خاتم‌الانبیاء - بیروت
مسجد خاتم‌الانبیاء - بیروت
مسجد جامع دهلی نو - هند
مسجد جامع دهلی نو - هند
مسجد بیت‌النور آلبرتا - کانادا
مسجد بیت‌النور آلبرتا - کانادا
مسجد جامع اصفهان
مسجد جامع اصفهان
مسجد پادشاهی لاهور - پاکستان
مسجد پادشاهی لاهور - پاکستان
مسجد جامع اوتراپرادش - هند
مسجد جامع اوتراپرادش - هند
مسجد جامع بیت‌الرحمن - اندونزی
مسجد جامع بیت‌الرحمن - اندونزی
مسجد جامع پاریس
مسجد جامع پاریس
مسجد جامع مالی
مسجد جامع مالی
مسجد آبی استانبول
مسجد آبی استانبول
مسجد آبی ایروان - ارمنستان
مسجد آبی ایروان - ارمنستان
مسجد استقلال - جاکارتا اندونزی
مسجد استقلال - جاکارتا اندونزی
مسجد اسکوتاری - آلبانی
مسجد اسکوتاری - آلبانی
مسجد امام علی (ع) - مزار شریف افغانستان
مسجد امام علی (ع) - مزار شریف افغانستان
مسجد آهنین مالزی
مسجد آهنین مالزی
مسجد اویغورهای چین - سین‌کیانگ
مسجد اویغورهای چین - سین‌کیانگ
مسجد بی‌بی خانم سمرقند - ازبکستان
مسجد بی‌بی خانم سمرقند - ازبکستان
مسجد پوترا - مالزی
مسجد پوترا - مالزی
دمشق سوریه
دمشق سوریه
مسجد شاه فیصل اسلام آباد - پاکستان
مسجد شاه فیصل اسلام آباد - پاکستان
شیخ لطف‌الله اصفهان
شیخ لطف‌الله اصفهان
مسجد عبودیت مالزی
مسجد عبودیت مالزی
قزاقستان
قزاقستان
مالزی
مالزی
استانبول ترکیه
استانبول ترکیه
مطالب مرتبط

نگاهی تحلیلی به جدال یهودیان سفاردی و اشکنازی


شابتای زوی (اولین ماشیح دروغین در عصر جدید)‌ فردی سفاردی به شمار می‌رفت اما پس از وی فردی به نام «ژاکوب فرانک» که او را اشکنازی می‌دانند رهبری جریان منجی گرایی را برعهده گرفت. برخی از یهودیان معتقدند که وی ماشیح واقعی است و باید او را از گزند کلیسای مسیحیت که خواهان نابودی اوست در امان نگه دارند.
گروه گزارش ویژه مشرق - علی رغم اینکه هر یک از دو گروه اشکناز و سفاردین به طور کلی جزو یهودیت قرار می‌گیرند و علی رغم اینکه هر یک از دو گروه، تلمود بابلی (نه تلمود فلسطینی) را تنها مرجع مسائل دینی خود می دانند،‌ همچنان بعضی از نقاط اختلاف بین این دو گروه وجود دارد که برخی از آنها سطحی و برخی عمیق می باشد و این اختلاف به محیط‌های فرهنگی که اعضای هر یک از گروه های یهودی-سفاردین و اشکناز- در آن زیسته اند، برمی‌گردد. برای یهودیان اسپانیایی که سفاردی هستند_ شیوه خاصی در نماز خواندن و برپایی شعار دینی وجود داشته است که ادامه رسوم دینی یهودیانی به شمار می رود که در بابل حضور یافتند  و در آنجا پیشرفت کردند.
 
پراکندگی یهودیان: خط سبز مناطق یهودیان اشکنازی، خط قرمز یهودیان سفاردی، خط زرد یهودیان میزراخی

اما اشکناز،‌ اساساً عبادت‌هایشان به اصول یهودیت فلسطینی بر می‌گردد. اختلافات بین دو گروه -‌اشکناز و سفاردی- در طول قرن‌ها عمق بیشتری یافته است و این  در نتیجه اثر پذیرفتن سفارد در عبادت، تلاوت، ترتیل و سرودهایشان از ذوق عربی است. سفاردین‌ها با متون دینی، شعر، نثر، دعا و نمازهای خود _که نزدیکی زیادی با فرهنگ مسلمانان دارد_ از اشکنازها متمایز می شوند. از سوی دیگر اشکنازها در میان تمدن غرب و فرهنگ آن رشد و نمو یافته‌اند و این به اختلافات آنها بیشتر دامن می‌زند.
 

دو یهودی
 سفاردی (ایستاده) و یک یهودی اشکنازی (نشسته)
 اورشلیم 1895

در اینجا به مهمترین نقاط اختلاف بین این دو گروه اشاره می‌کنیم:

1-    بعضی از اختلافات کلی:
الف- سفاردین‌ها به علت بالا بودن سطح فرهنگی، به وسعت دید معروفند. اما اشکنازها در تمدن‌هایی که بین آنها زندگی کرده اند، پراکنده نشدند و علی رغم اثرپذیری از فرهنگ‌های بیگانه نتوانستند از نقاط مثبت این فرهنگ‌ها بهره کافی ببرند و تنها به کتاب مقدس، تلمود و تفسیر نصوص جزئی اکتفا کردند.

ب- اشکنازها کوششی برای پیوند بین شریعت و قانون‌گذاری آن و دستیابی به اصول کلی نداشته‌اند، اما بر عکس سفاردین‌ها کسانی هستند که این کار را به سبب نزدیکی و تماس با تمدن اسلامی انجام دادند و مفهوم اصول دین را پایریزی کردند.

ج- دیده می‌شود که تاثیر فکری سفارد بر اشکناز بسیار زیاد است. علی رغم اینکه آغاز عرفان یهودی (کابالا ) به دست اشکنازها بود اما تغییر و دگرگونی آن به شیوه‌ای تکامل یافته در عرفان "زوهار" و سپس در عرفان"لوریانی" به دست سفاردین‌ها انجام گرفت.
 
عرفان کابالا هرچند به دست اشکنازها ایجاد گردید
 اما توسعه آن توسط سفاردیها صورت گرفت.


 بلکه می توان گفت طریق عرفان یهودی به فکر سفاردی نزدیک‌تر است و می‌توان آن را فکری سفاردی نامید و این همان فکری است که فکر خاخامی اشکنازی را تحت الشعاع خود قرار داد. به عنوان نمونه می توان به کتاب"شولخان عاروخ"به معنای آب آراسته اشاره نمود که مهمترین کتاب آیین یهودیت به شمار می‌رود و برای اولین بار آن‌را فردی سفاردی به نام "یوسف کارو" در اسپانیا به عنوان کتابی سفاردی به رشته تحریر در آورد و بعد از مدتی یکی از اشکنازها شرح و تعلیقاتی به آن افزود.

 
کتاب شولخان عاروخ؛ مهم‌ترین کتاب آیین یهودیت
د- یکی از متفکرین، اثر فکر مسیحی بر فکر دینی اشکنازها را مورد توجه قرار داده و می‌گوید: پدیده " سوگند نامه " که اصطلاحاً "مقدس کردن نام" شناخته می شود پدیده ای اشکنازی است که شاید نتیجه‌ی تاثیر حادثه به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی(ع) بر آیین یهودیت باشد.
اما "مارانیت " شکلی از اشکال تقیه است که نوعی پدیده سفادری به شمار می رود. همچنین می‌توان رد پای تفکر مسیحیت در "حسیدیه " را نیز مشاهده کرد. این بر خلاف تفکر سفاردی است که در بعضی از قسمت‌ها از تفکر دینی اسلامی اثر پذیرفته است.

ه- از پدیدهای دیگر که باید به آن اشاره کرد می‌توان به "منجی‌گری" اشاره کرد که همان بازگشت مسیح مخلص یهودی (ماشیح) در آخر الزمان است تا مردمش را به صهیون هدایت کند و بر جهان حکمرانی نماید. این در واقع پدیده ای است که خواستار نابودی سایر مردم و حکومت بر آنها است. هر چند که این پدیده یک حرکت اشکنازی محسوب می‌شود اما باید توجه داشت که ریشه فکری آن برگرفته از عرفان سفاردی است.
 
یهودیان منتظر بازگشت مسیح یهودی برای سلطه یافتن بر جهان هستند.
شبتای زوی (اولین ماشیح دروغین در عصر جدید)‌ فردی سفاردی به شمار می‌رفت اما پس از وی فردی به نام «ژاکوب فرانک »  که او را اشکنازی می‌دانند رهبری این جریان را برعهده گرفت. برخی از یهودیان معتقدند که وی ماشیح واقعی است و باید او را از گزند کلیسای مسیحیت که خواهان نابودی اوست در امان نگه دارند. این در حالی است که برخی ها او را سفاردی می‌دانند حتی دشمنانش به او لقب "فرانک " را داده اند که در زبان یدیشی به معنای "سفاردی" است. شاید کثرت ماشیح‌های دروغین در بین اشکنازها به وضیعت اعضای گروه های مخفی یهود در غرب برگردد و این برخلاف وضعیت اعضای گروه‌های یهودی سفاردی در جهان اسلام است.
با گذشت سال‌ها پیروی از فکر سفاردی، اشکنازها شروع به نوآوری در زمینه‌ی فکر دینی و دنیوی کردند که این باعث پیدایش جنبش روشنگری  در میان یهودیان شد. اشکنازها پرچم یهودیت را متفاوت از گذشته دوباره علم کردند؛ این چنین بود که تمام جنبش‌های دینی در یهودیت از جمله اصلاح طلبان، محافظه کاران، ارتودکسی ها و نوگراها به منصه ظهور رسیدند.
 
اشکنازها یهودیت متفاوتی را تئوریزه کردند

و- اصطلاحات دینی میان اشکناز وسفارد به اشکال زیر تفاوت دارد:

اصطلاح

سفاردی

اشکنازی

نماز عشاء

عربت

معاریف

تابوت قدیمی

هیکل

آرون

نماز عید فصح

هاگاداه

سدر

روز غفران

کیپور

یوم کیپور

خاخام

ربی/ راف

ربای

کتاب نماز

تیفیلوت

سیدور



ز- سفاردین ها در عید فصح از کاهو استفاده می‌کنند. به اعتبار اینکه  خوردن سبزی کاهو راحت‌تر است. در حالی که  اشکنازها در این روز به جای کاهو «تربچه» مصرف می‌کنند.

2-
نماز یهودیان شرقی (سفاردین) و یهودیان غربی (اشکناز)
شکل نماز سفاردین‌ها با اشکنازها متفاوت است. به همین دلیل هر یک از این دو گروه نماز خواندن در معبد دیگری را باطل می‌داند و از آن دوری می جویند. به نظر من برخی از این اختلافات ناچیز و بی ارزش است اما همین اختلافات ناچیز سبب بروز  مشکلات و درگیری های عمده در بین این دو گروه می شود. معماری معابد سفاردین ها در برخی از ویژگی ها با معابد اشکناز تفاوت دارد و این اثر خود را در چگونگی به جا آوردن نماز، بر جای می‌گذارد. سفاردین‌ها تورات را قبل از  شروع به خواندن، بالا نگه می دارند؛ بر عکس اشکنازها که بعد از خواندن تورات، آن‌را بالا می برند. همچنانکه خط مورد استفاده در نوشتن تورات متفاوت است.
روزنامه"هاآرتص" در تحقیقی که پیرامون اختلافات فقهی بین سفاردین و اشکناز انجام داده چنین می نویسد: "هر یک از گروه های اشکناز و سفارد دارای اشکال خاصی از نماز خواندن هستند که بصورت کامل با گروه دیگر تفاوت دارد و این باعث می‌شود که یهودی شرقی در معابد یهودیان غربی نماز نخواند. این در حالی است که آیین یهودیت، دین واحدی بوده است و مردم یهودی نیز واحد بوده اند!! حتی تورات نیز در ایجاد وحدت بین یهودیان متشرع و دین دار از دو طائفه و جمع کردنشان در معبدی واحد و بر یک شکل یکسان از نماز، موفق نبوده است.
 
اشکنازها و سفاردین‌ها فاقد معبدی واحد برای انجام عبادت‌هایشان هستند.
تلاش‌های فراوانی برای یکسان‌سازی اشکال متفاوت نمازها صورت گرفت اما تمامی این تلاش‌ها با مقاومت خاخام های سفاردی واشکنازی به شکست انجامید. از بارزترین این تلاش ها می توان به اقدام خاخام اعظم-شلومو جورن_که در ارتش اسرائیل خدمت می‌کرد، اشاره کرد. وی شکل یکسانی از نماز را برای افراد ارتش اسرائیل – چه اشکناز و چه سفاردین-  معین کرد. پس از گذشت مدت زمانی خاخام اعظم اشکنازها در سال 1971 انتخاب گردید

 
یونامیتز گر حاخام بزرگ فرقه اشکناز

پس از وی نیز خاخام اعظم سفاردین‌ها، ‌عوفدیا یوسف به این سمت منصوب شد. بلافاصله بین این دو خاخام در‌گیری شدیدی پیرامون شکل یکسانی از نماز که در بین نظامیان اسرائیلی رایج شده بود، در گرفت.
 
عوفادیا یوسف خاخام اعظم سفاردین‌ها با شکل یکسان نماز بین اشکنازها و سفاردین‌ها مخالفت کرد

خاخام یوسف گفت که شکل یکسان نماز که جودن آنرا واجب کرده است چیزی نیست جز شکل اشکنازی نماز که تنها تغییرات اندک و ناچیزی که فاقد ارزش است، در آن صورت گرفته است. خاخام یوسف از سربازانی که به یهودیان شرقی وابسته بودند خواست تا نمازهایشان را بر اساس اشکال قبلی که در گروه هایشان رایج بوده، بخوانند. خاخام یوسف در از بین بردن شکل یکسان نماز که داخل ارتش اسرائیل رایج شده بود موفق شدرو به جای آن خودش شکل جدیدی از نماز را ارائه کرد که هوادارانش آن را داخل پادگان های نظامی رواج دادند!!!
 
سربازان ارتش رژیم صهیونیستی از فقدان یک نماز واحد رنج می‌برند

2-    ازدواج
از بارزترین و عمده ترین موضوعات اختلافی بین اشکناز و سفارد، موضوع ازدواج است. کما اینکه هنوز بر یک سفاردی "حریدی"-فرد متشرع و پایبند به دین_ ازدواج با یک زن اشکنازی حرام است و عکس این موضوع نیز صادق است. روزنامه ی هاآرتص از نوشته ناشناسی که 9 سال پیش در «قدس» و شهر «بنی باراک» -که سفاردی هستند- توزیع شد پرده بر داشت. در قسمتی از این نوشته چنین آمده است: "براستی که فرزندان کسانی که با سفاردین ها ازدواج می کنند، حیض زاده اند و به این ترتیب تمامی سفاردین‌ها نجس و فرزندان آنها حیض زاده اند."
 
سفاردیها و اشکنازها یکدیگر را نجس‌زاده دانسته و ازدواج با یکدیگر را ممنوع می‌دانند

این نوشته که حامل این فتوا بود بعد از صدور فتوی خاخام یوسف سفاردینی که در آن زمان درباره چگونگی طهارت خانواده فتوا داده بود، منتشر شد. خاخام یوسف دراین فتوا زنان سفاردی را درپایبندی به آنچه که در کتاب شولخان عاروخ آمده، فرمان می‌داد. زنان باید در زمان حیض، عده نگه دارند و از آمیزش خودداری کنند و کتاب شولخان عاروخ، مدت زمان حیض را از سه روز تا چهار روز صریحاً بیان کرده است. (تا زمانی که خون قطع شود یا اثری از خون حیض دیده نشود) این علاوه بر هفت روزی است که زن سفاردی باید احتیاط کند تا اینکه به طور کامل اثری از خون حیض وجود نداشته باشد. در این هفت روز،‌ آمیزش جنسی حرام است. به طور خلاصه می‌توان گفت، مدت زمان حیض نزد سفاردها به ده تا یازده روز می‌رسد. اما نزد اشکنازها بر خلاف سفاردها مدت  اصلی عده بدون در نظر گرفتن احتیاط حداقل پنج روز می باشد – تا زمانی که آثار خون به کلی از بین برود_  سپس یک زن اشکنازی باید 7 روز دیگر نیز احتیاط کند تا دیگر هیچگونه اثری از وجود خون باقی نمانده باشد و در این مدت نیز آمیزش جنسی حرام است. به عبارت دیگر مدت زمان حیض نزد یک زن اشکنازی حداقل به 12 روز می رسد و به همین علت اشکنازها،‌ سفاردین ها را¬_ که تا قبل از فتوای خاخام یوسف در مجموع کمتر از ده یا یازده روز عده نگه می داشتند- به نقض طهارت وکسانی که طهارت را بصورت ناقص انجام می‌دهند، متهم می‌کنند.
هرچند که اشکنازها نیز به مرجعیت کتاب شولخان عاروخ اعتراف می کنند اما آنها در عمل از تفسیرها و شروح خاخام معروفشان "موسی اسیرالیز "تبعیت می‌کنند و بر طبق آن رفتار می‌کنند. در مقابل ریشه‌های احکام و فتاوای سفاردین‌ها نیز به خاخام یوسف کارو، موسی بن میمون و اسحاق فاسی بلکه حتی به خاخام های عصر بابلی و حکمای تلمود باز می‌گردد. سفاردین ها، آیین اشکناز را صرفا شاخه ای از انشعابات تنه اصلی آیین یهود که خود باشند، می دانند.
اختلافات در موضوع ازداوج تنها در مدت زمان عده خلاصه نمی شود. اختلافات دیگری پیرامون موضوع پوشاندن سر بین این دو گروه وجود دارد. زنان سفاردینی با تکیه بر فتوای خاخام یوسف، بر طبق قاعده ی اصولی موجود در کتاب شولخان عاروخ که می‌گوید " موی زن عورت اوست" مبنی بر حرمت استفاده از موی مصنوعی و تاکید بر پوشاندن موی سر، التزام بیشتری نسبت به پوشاندن سر دارند اما زنان اشکنازی موهای خود را نمی‌پوشانند و از موهای مصنوعی نیز استفاده می‌کنند.

پوشش یک زن سفاردی                                         پوشش زنان اشکنازی

همچنین تعصب در موضوع ازدواج، موضوع ثبت ازدواج ها را نیز در بر می‌گیرد. ثبت ازداوج نزد سفاردین ها و اشکنازها باید به دست خاخام های خود صورت گیرد.

 
خاخام‌ها ثبت ازدواج‌ها را برعهده دارند.
سپس هاآرتص به شکل چالش برانگیزی به موضوع «تعدد زوجات» می پردازد. این روزنامه بیان می کند که ‌خاخام اشکنازی به نام"جرشوم" که در قرن 10 میلادی در آلمان به دنیا آمد و در آنجا می زیست حکم به تحریم تعدد زوجات داد و گروه های اشکنازی موجود در اروپا این تحریم را پذیرفتند. اما گروه های سفاردینی عموما – و گروه یهودیان یمنی خصوصا – آنرا رد کرده‌اند. خاخام های سفاردی موجود در کشورهای اسلامی با توجه به نزدیکی به تمدن و فرهنگ اسلامی  به تعدد زوجات خو گرفته بودند و این مساله تا قرن گذشته به همین ترتیب ادامه یافته است _ و این از جمله تاثیرات دیگر فرهنگ اسلامی بر یهودیت به شمار می رود-.
 
یک یهودی سفاردی با دو همسرش
با برپایی "خاخامیت بزرگ" در سال 1921 در فلسطین در دوران قیمومیت انگلیس بر فلسطین، ‌خاخام‌های اشکنازی به تعلیمات خاخام جرشوم مبنی بر تحریم تعدد زوجات تمسک جستند، آیین اشکناز بر عدم اعطای اجازه به ازدواج دوم تاکید کرده است مگر اینکه موافقت وامضای 100 خاخام از سه کشور مختلف را به همراه داشته باشد.
 
سفاردیها و اشکنازها در مسأله تعدد زوجات اختلاف نظر دارند.
بعد از برپایی دولت عبری، مخالفت خاخام‌های سفاردینی با این موضوع گسترش یافته است مخصوصا بعد از اینکه صدها هزار نفر از یهودیان سفاردینی از کشورهای عربی_ کشورهایی که تعدد زوجات مرسوم است_ به فلسطین مهاجرت کردند. تا اینکه خاخام اعظم اشکنازها اسحاق هرتزوگ – کسی که در سال 1939 با زور و فشار به این سمت منصوب شد– مجبور شد تا موافقت کند که برای ازدواج دوم به جای امضا و موافقت 100 نفر از خاخام ها تنها به امضای دو نفر از آنها نیاز است و طبعا خاخام اعظم سفاردین‌ها نیز با این تصمیم موافقت کرد. علی رغم مخالفت برخی دیگر از خاخام های اشکنازی با این قانون جدید، امضای اجازه نامه جدید همچنان ادامه دارد،‌ موضوعی که از عمق شکاف اختلافات بین سفارد واشکناز خبر می دهد.

 ازدواج مجدد در میان اشکنازها به تایید 100 خاخام از سه کشور نیاز داشت که پس از اعتراضات گسترده به تایید 2 خاخام تقلیل یافت.

3-    اختلاف در مورد ذبح شرعی و ترکیب شراب
یهودیان متشرع – چه سفارد و چه اشکناز – گوشتی را که به دست خاخامی از گروه مقابل، ذبح شده باشد را نمی خورند. لذا پیروان هر یک از این دو گروه می بینند که نزدشان مشکلی در نحوه ذبح وجود دارد که به مشکلات دیگرشان افزوده می شود.
هاآرتص همچنین به نقش مافیای اقتصادی در ابقای دوگانگی طائفه ای و بلکه در عمق بخشیدن به آن، اشاره می کند. امروزه برای هر یک از گروه های حسیدیه اشکنازی کشتارگاهی وجود دارد که مخصوص خودش می باشد. مانند طایفه لیتوانی ها که خاخام "الیاز شاخ "رهبری آنرا به عهده دارد.
 
سفاردیها و اشکنازها کشتارگاه‌های جداگانه‌ای دارند

اختلافات بین اشکناز و سفاردین تنها به خوردن گوشت خلاصه نمی‌شود بلکه این اختلافات پیرامون شراب نیز وجود دارد. علی رغم اینکه تورات خوردن شراب را حرام می داند اما تمامی یهودیان متشرع و دین دار چه سفارد وچه اشکناز استفاده از شراب را مباح می دانند اما پیرامون چگونگی ترکیب آن با هم اختلاف دارند. یکی از خاخام های یهودی تصریح کرده است شرابی که دارای اجازه شرعی باشد و در کارخانه های شرعی شراب سازی اشکنازها تولید شده باشد، همانند آب می باشد و خوردن آن مجاز است.

 
علی رغم تحریم تورات اما یهودیان چه اشکنازها و چه سفاردیها نوشیدن شراب را جایز می‌دانند.
 از نظر این روزنامه، ‌اختلاف بین این دو گروه تنها به عادات، آداب، رسوم و ویژگی‌ها این دو گروه منتهی نمی شود؛ بلکه اختلاف اصلی پیرامون قوانین و احکام آنها است.
اشکنازها کتاب شولخان عاروخ را که یگانه مرجع احکام دینی سفاردین‌ها به شمار می رود، بی اعتبار قلمداد می‌کنند. علاوه براین برخی از قوانین و فتواهای شرعی آن را نیز رد می‌کنند. همچنین برخی از فصول " الشمناست"را نیز رد می کنند.
پراکندگی،‌ عید، زنان، ضررها، مقدسات، طهارت، چیزهایی است که کلیه بخش های تلمود حول محور این موضوعات می چرخد. اشکنازها احکام دیگری را به کتاب شولخان عاروخ اضافه کردند و به آن پیچیدگی و قیدهایی را افزودند که در ابتدا در آن وجود نداشت علاوه بر این در برخی ازبخش‌ها اصلاحاتی انجام دادند و بر قسمت های دیگر احکام سختی را افزودند.
روزنامه‌ هاآرتص این اختلاف موجود بین سفارد و اشکناز را به پیشینه تاریخی این دو برمی‌گرداند. واقعیت امر این است که هرکدام از این دو گروه  دارای هویت دینی مخصوص به خود است که با گروه دیگر تفاوت دارد و هر گروه بر خود لازم می داند که از این هویت محافظت کند. همانطور که روزنامه می‌گوید تفسیر درگیری سفاردی – اشکنازی مبتنی است بر اینکه سفاردین ها آنچه را که خود از آن به "تسلط آیین اشکناز بر اسرائیل " تعبیر می کنند، نمی پذیرند و آن را موجب بندگی خود می دانند و می خواهند از یوغ آن رها شوند و درپی بازگرداندن آنچه که از آن به "شکوه گذشته " تعبیر می کنند، هستند.

 اکنون قدرت اصلی در رژیم صهیونیستی در اختیار اشکنازها قرار دارد و سفاردی‌ها از منزلت اجتماعی پایین‌تری برخوردار هستند.
 هاآرتص این چنین ادامه می دهد که خاخام های اشکناز و سفاردی کنونی، درباره "حکومت دینی" و "بازگشت شکوه از دست رفته" چارچوب خاصی را انتخاب کرده‌اند. اینان در برخورد با این قبیل موضوعات برداشت‌های متفاوتی ارائه می‌دهند. اشکنازها حکومت دینی را وجوب استمرار تسلط آیین خود معنا می کنند در حالی که سفاردین ها این چنین برداشتی را نمی‌پسندند بلکه معتقدند که یهود باید به دین خود بپردازد و به آیین یهودیت تمسک بجوید و کاری به تشکیل حکومت نداشته باشد همان حرفی که سکولارها می زنند. سفاردین‌ها این مسأله را چنین معنا می‌کنند که باید تسلط آیین سفاردین و سیطره ی آن به دوران های گذشته قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، باز گردد - چرا که در آن دوران تسلط معنوی و دینی سفاردین ها بر آیین یهودیت  بسیار بیشتر از اشکنازها بوده است_ آنها اشکنازها را کسانی می دانندکه پیشگامی سفاردین‌ها بر قوم یهود را سلب کردند و جایگاه بالایی که سفاردین ها مستحق آن بودند را غصب کردند. سفاردها نمی‌خواهند با اشکنازها شریک باشند بلکه به تنهایی خواهان تسلط کامل هستند.

تظاهرات ده‌ها هزار اشکنازی و سفاردی در اعتراض به حکم دادگاه عالی رژیم صهیونیستی
 که جدایی دانشجویان مراکز دینی اشکناز و سفاردی را ممنوع دانسته و خواستار یکپارچکی نظام آموزشی شده بود.

واکاوی زندگی عوادیا یوسف؛ خاخام نفرت+ فیلم و تصاویر


«خاخام نفرت» چگونه فردی بود؟ استاد معنوی نتانیاهو و پرز چگونه شخصیتی داشت؟ این خاخام شیک پوش چگونه به راحتی فتوای قتل فلسطینیان را صادر می کرد؟ آیا او در قاچاق اعضای مردم فلسطین دست داشت؟ با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا با رهبر معنوی نفرت پراکنی بیشتر آشنا شوید.

گروه گزارش ویژه مشرق: عوادیا یوسف (Ovadia Yosef در عبری: עובדיה יוסף و به زبان مادری عبدالله یوسف)، خاخام ارشد یهودیان سفاردی در رژیم صهیونیستی و پژوهشگر تلمود و تورات بود که در 23 دسامبر 1920 در بغداد متولد شد و در سن 93 سالگی در 7 اکتبر 2013 مرد. وی از حدود یک ماه قبل در بیمارستان «هداش» منطقه «عین کرم» بستری بود و نهایتا بعد از وخیم شدن اوضاع جسمانی‌اش، جان داد.

مراسم تشییع جنازه عوادیا یوسف (لینک)

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، عوادیا یوسف را «غول تورات و قوانین یهود و معلم ده‌ها و صدها نفر» توصیف کرده و گفته است که «مردم یهود یکی از خردمندترین مردمان عصر کنونی خود را از دست داده‌اند». یوسف از تأثیرگذارترین چهره‌های مذهبی اسرائیل به شمار می‌رفت که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی و رهبر حزب لیکود، در انتخابات سال گذشته به ملاقات وی رفته و تلاش کرد حمایت او را به دست آورد.

نتانیاهو در حال گوش دادن به سخنان عوادیا یوسف

وی بین سال‌های 1972 تا 1983 به عنوان خاخام ارشد سفاردی‌های اسرائیل فعالیت کرده است. منتقدان وی را متهم می‌کنند که وی در این دوره به درگیری‌های نژادی میان اشکنازها و سفاردی‌ها دامن زد (برای مطالعه بیشتر درباره اختلافات اشکنازها و سفاردی‌ها به گزارش مشرق دراین باره مراجعه کنید).

وی هرچند که خودش عراقی و جزو یهودیان میزراخی و نه سفاردی بود، اما توانست به سمت خاخام ارشدی یهودیان سفاردی برسد. وی بویژه در محافل سفاردی و میزراخی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و بسیاری او را مهم‌ترین شخصیت دینی یهودی در دوره کنونی می‌دانستند که منبع فتاوای دینی زیادی بوده است. عوادیا یوسف تلاش کرد تا اوضاع یهودیان سفاردی و میزراخی را در سرزمین‌های اشغالی و رژیم صهیونیستی که عمده قدرت در دست یهودیان اشکنازی یا همان اروپایی- بود، بهبود ببخشد. وی اعتقاد داشت که رأی دادن در انتخابات‌های پارلمانی و مشارکت در زندگی سیاسی کلید بهبود اوضاع این یهودیان است.

مراسم تشییع جنازه عوادیا یوسف با حضور نتانیاهو و شیمون پرز

پیشینه عوادیا یوسف

عوادیا یوسف در سال 1924 با خانواده خود از بغداد جایی که زاده شده بود، به قدس که تحت قیمومیت انگلیس قرار داشت، نقل مکان کرد و در آنجا از سوی خاخام عزار عطیه تعلیمات دینی را فرا گرفت. در سن 24 سالگی با مارگاریت فاتال دختر خاخام سفاردی سوریه، ازدواج نمود و از وی صاحب 11 فرزند شد. وی ده‌ها نوه و نتیجه دارد.

یوسف به همراه همسرش

فاتال در سال 1994 از دنیا رفت. عوادیا یوسف در سال 1947 از سوی خاخام اهارون شویخا برای تدریس در مدرسه دینی یهودیان به قاهره دعوت شد سپس ریاست دادگاه خاخامی در قاهره را بر عهده گرفت.

یوسف معتقد بود که پایبندی دینی در میان جامعه یهودیان مصر چه اعضای جامعه و چه رهبران و حتی برخی خاخام‌های محلی ضعیف است. برجسته‌ترین نمونه آن نیز فقدان وجود هر گونه سیستمی برای غذای حلال یهودی بود. همین مسأله منجر به درگیری میان وی و سایر اعضای جامعه یهودیان گردید. پس از این حوادث یوسف از سمت خود استعفا داد و پس از دو سال به اسرائیل بازگشت.

پس از بازگشت به اسرائیل در دادگاه خاخامی در «بتاح تیکوا» مشغول به فعالیت شد. در 1951-1952 کتاب خود پیرامون قوانین عید فصح یهودی به عنوان «عوادیا تشازون» را منتشر نمود. این کتاب مورد تجلیل فراوان قرار گرفت و به تایید خاخام‌های بزرگ وقت رسید. در سال 1970 جایزه اسرائیل برای ادبیات تورات را به دست آورد. وی در بین سال‌های 1953 تا 1956 در دادگاه استیناف یهودیان درقدس اشتغال داشت سپس در سال 1968 به خاخام ارشدی سفاردی‌ها در تل آویو منصوب گردید و سپس در سال 1973 به عنوان خاخام ارشد سفاردی‌ها در اسرائیل انتخاب شد. وی در سال 1973 با کسب 68 رأی از 81 رای توانست با اکثریت آراء جایگزین اسحاق نیسیم شود.

انتخاب وی به عنوان خاخام ارشد سفاردی با انتقادات زیادی رو به رو شد. وی با خاخام اسحاق نسیم برای تصدی این سمت رقابت می‌کرد. فرآیند انتخاباتی با تنش و درگیری‌های سیاسی فراوانی همراه بود. یکی از دلایل این تنش‌ها به اختلاف وی با خاخام نیسیم مربوط می‌شد. این تنش به دهه چهل قرن گذشته زمانی که خاخام یوسف، انقلابی علیه برخی آموزه‌های دینی به راه انداخت، باز می‌گشت. از سوی دیگر خاخام شولومو گورن به عنوان خاخام ارشد اشکناز در اسرائیل انتخاب گردید. روابط بین گورن و یوسف بسیار تیره بود. خاخام گورین ریاست شورای عالی خاخام‌ها در ژیم صهیونیستی را برعهده داشت و همین باعث شد که خاخام یوسف بعضاً در جلسات این شورا شرکت نکرده و آن را تحریم نماید. در دوره‌ای که عوادیا یوسف به عنوان رئیس ارشد خاخام‌های سفاردی فعالیت می‌کرد با مجموعه متنوعی از مسائل مهم اجتماعی درگیر بود. از مهم‌ترین فتواهای وی در این دوره که با فتواهای خاخام‌های اشکنازی تفاوت آشکاری داشت و همین بسترساز اختلافاتی بین آنها شد، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

· جایز است که اسرائیل به منظور حفظ خود از بخشی از سرزمین اسرائیل چشم پوشی نماید. البته پس از توافقنامه اوسلو از این نظر خود عدول نمود.

· برای یک فرد یهودی جایز است که با کرائیت‌ها ازدواج نماید. (کرائیت‌ها یهودیانی هستند که تلمود را رد می‌کنند)

· همسران سربازان ارتش اسرائیل که مدت‌هاست مفقود الاثر شده‌اند، می‌توانند بار دیگر ازدواج نمایند.

· زنان نمی‌توانند موی مصنوعی به عنوان شکلی از اشکال پوشاندن سر استفاده نمایند اما به جای این باید حجاب داشته باشد (این بر خلاف نظر اشکنازهاست).


شخصیت عوادیا یوسف؛ پادشاهی جبار در پوشش خاخامی شیک‌پوش

هارون یشایایی دبیر سابق انجمن کلیمیان ایرانی که خود از نزدیک وی را دیده است، درباره این خاخام تندروی یهودی چنین می‌نویسد: «من عوادیا یوسف را در سال 1356 که به تهران آمده بود و اینجا و آنجا سخنرانی می کرد، از نزدیک دیدم. رفتار او نه مثل یک روحانی یهودی که ما در ایران دیده‌ایم و می شناسیم بود، بلکه او خود را در مقام یک پادشاه می‌دانست. ظاهر او با کلاهی تاج مانند و گفتارش به روایت مزامیر حضرت داوود «چون پادشاهی جبار» بود. نگاه او آشوبگرانه و آشکارا نژادپرست است. جالب اینکه این نگاه نژادپرستانه به نگاهی ضدیهودی هم تبدیل می شد و می شود. اگر او امروزه برای دومین بار در فاصله ای اندک با ادبیاتی خشن و بی پروا فرمان نسل کشی مردم فلسطین را صادر می کند، همان کسی است که در سال های اخیر چندین مرتبه تکرار کرده که کشتار یهودیان در اروپا و در جریان جنگ دوم جهانی به وسیله فاشیست های هیتلری مشیت الهی بوده است و یهودیان کفاره گناهان خود را داده‌اند. با این طرز تفکر و در گیر و دار حوادث خاورمیانه با تشکیل حزب «شاس» عملاً از کسوت یک روحانی و رهبر مذهبی به یک سیاستمدار فرصت طلب و سودجو تبدیل شد و با فرستادن چند نماینده به مجلس اسرائیل جوسازی نژادپرستانه و عوام فریبی خود را شدت بخشید و از گروه های مختلف سیاسی در اسرائیل و لابی‌های یهودیان در اروپا و امریکا باج خواهی کرد و کار و بار خود را رونق داد»

عوادیا یوسف پادشاهی جبار در پوشش خاخامی شیک‌پوش



فعالیت سیاسی

عوادیا یوسف در طول سالیان گذشته خود را به عنوان یک چهره فعال در دو حوزه سیاسی و مذهبی مطرح کرد. وی از یک سو خود را به عنوان رهبر معنوی حزب سیاسی شاس جا زد و از سوی دیگر جلسات وعظ هفتگی خود را تعطیل نکرد. در طول این جلسات وی به موضع‌گیری علیه رقبای سیاسی و دشمنان اسرائیل پرداخت. وی توانست در طول 30 سال گذشته حزب خود را وارد ائتلاف با دولت‌های گوناگون نماید و در مقابل میلیون‌ها دلار را برای پیشبرد پروژه‌ها و نهادها و مؤسسات و مدارس شاس دریافت کند. این مدارس و موسسات به جذب صدها نفر پیرو پرداختند. منتقدان می‌گویند سیستم مالی شاس در جامعه شکاف ایجاد کرده و باعث فقر و فاصله طبقاتی فراوانی شده است.

عوادیا یوسف در حال نوشیدن شراب به همراه نتانیاهو و شیمون پرز

در سطح اجتماعی دیدگاه وی آن بود که باید تلاش کرد تا یهودیان میزراخی و سفاردی در جامعه اسرائیل به شکوه گذشته خود دست پیدا کنند. به باور وی این یهودیان به طور تاریخی از تبعیض رنج برده و همواره به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در جایگاه پایین‌تری از همتایان اشکناز خود قرار داشته‌اند. به همین خاطر بود که وی دست به تاسیس حزب سیاسی شاس زد تا سفاردی‌ها را وارد عرصه سیاست نماید؛ حزبی که در بسیاری از دولت‌ها به مثابه پادشاه ساز بوده و بسیاری از دولت‌ها به دست این حزب ایجاد و یا ساقط شده است. البته در طول چندین سال گذشته شاس دچار اختلافات و درگیری‌های داخلی شده و قدرت آن کاهش یافته است و احتمالا پس از مرگ عوادیا این شکاف بیشتر هم خواهد شد.

از دهه هشتاد خاخام یوسف با مشارکت شاس در اکثر دولت‌های اسرائیلی موافقت نمود. در انتخابات ریاست جمهوری رژیم صهیونیستی در سال 2007 خاخام یوسف از دوست صمیمی و شاگرد خود یعنی شیمون پرز که نزد وی علوم دینی را فراگرفته است، حمایت کرد. پرز پس از حمایت دوازه عضو شاس در کنست در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد.

پرز شاگرد او بوده است

در سال 2004 روزنامه معاریو خاخام یوسف را به عنوان یکی از خاخام‌های یهودی نام برد که بیشترین تاثیر را در افکار عمومی یهودیان در اسرائیل دارد.


زبان تند عوادیا یوسف در قبال مخالفان

عوادیا یوسف به داشتن زبان گزنده علیه مخالفان خود شهرت داشت. وی همچنین بعضاً مسائلی را مطرح می‌کرد که با انتقادات تند جامعه یهودی روبه رو می‌شد. یکی از اظهارات «عوادیا یوسف» که اسرائیلی‌ها را نیز به انتقاد از وی واداشت، به سال 2000 بازمی‌گردد، زمانی که وی گفت «قربانیان هلوکاست روح بازمتولد شده گناهکاران بودند. آن‌ها کسانی بودند که قوانین خدا را زیرپا گذاشته بودند. آن‌ها برای تاوان دادن حیات دوباره یافته بودند».

او همچنین در سال 2007 گفت سربازان اسرائیلی که در جنگ مرده‌اند بدان خاطر بوده است که به اندازه کافی مذهبی نبوده‌اند. وی در سال 2005 بعد از طوفان مهیب «کاترینا» در آمریکا که به مرگ صدها نفر منجر شد، این طوفان را انتقام خدا از سیاه‌پوستانی که از تورات دور شده‌اند دانست. وی همچنین گفت این طوفان پاسخ خدا بود به حمایت دولت «جورج بوش» از عقب‌نشینی نیروهای اسرائیل از نوار غزه.

«عوادیا یوسف» ید طولانی‌ای هم در اظهارات نژادپرستانه در مورد غیریهودیان داشته است. وی اغلب از عبارت «جنتیل» برای اشاره به غیریهودیان استفاده می‌کرد. این عبارت لاتین هرچند معنایی مشابه «غیریهودی» دارد، اما بسیار آن را عبارتی تحقیرآمیز می‌دانند.

وی که ده‌ها کتاب درباره قوانین و اعمال یهودیت دارد توانسته بود با توده‌های مردم ارتباط خوبی برقرار کند و جلسات هفتگی وی در کنیسه‌ای نزدیک منزلش برگزار می‌شد و حتی سخنرانی های وی اخیرا از تلویزیون رژیم صهیونیستی هم پخش می‌شد.

عوادیا برای خود پیروانی دست و پا کرده بود

عوادیا بعضا به مخالفان خود شدیدا حمله می‌کرد. وی درباره شولامیت آلونی رئیس حزب سکولار مرتز گفته بود که انتظار رسیدن آن روزی را می‌کشد که بر سر قبر وی برقصد! یا زمانی که دو حزب «یش عاتید» (آینده ای هست) به رهبری یائیر لاپید و «هبیت هیهودی» (خانه یهود) به رهبری نفتالی بنت از قبل از انتخابات پارلمانی اخیر رژیم صهیونیستی با یکدیگر هم پیمان شده بودند که مانع از ورود احزاب مذهبی مانند «شاس» به دولت شوند. عوادیا یوسف، رهبر روحانی «شاس» لاپید و بنت را علنا «نفرین» کرده و حتی لاپید را «حرام زاده» نامید.


حمایت کامل از رژیم صهیونیستی

هرچند که بسیاری از حریدی‌ها موضع مبهمی در قبال صهیونیسم دارند و حتی شاخه‌هایی از آن رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را بر خلاف آموزه‌های دین یهود می‌داند اما یوسف خود و حزبش را یک صهیونیست تمام عیار می‌دانست. وی در مصاحبه با یک روزنامه اسرائیلی که شاس را متهم به ضد صهیونیست‌بودن کرد، گفت: «این یک دروغ است. من خودم به مدت ده سال به عنوان خاخام ارشد برای اسرائیل کار کرده‌ام و این جایگاه بالایی در دولت اسرائیل است. ما به صهیونیسم افتخار می کنیم ما به اورشلیم و ساکنان آن و به اسرائیل و خاخام‌های آن افتخار می‌کنیم. یک فرد صهیونیست کسی است که صهیون را دوست دارد و با ساکن شدن در این سرزمین به فرامین عمل می‌کند.» در همین راستا در سال 2010 یوسف و شورای حکمای تورات با عضویت شاس در سازمان جهانی صهیونیسم موافقت کردند تا به این ترتیب شاس اولین حزب حریدی در اسرائیل باشد که به صورت رسمی به سازمان صهیونیسم می‌پیوندد.

حمایت کامل عوادیا یوسف از رژیم صهیونیستی

مخالفت با خدمت نظامی دانشجویان مذهبی

یوسف جنگ‌های رژیم صهیونیستی را محترم می‌شمارد و آن را جزو ثابتات دین یهود می‌داند. با این وجود وی دانشجویان جوان را تشویق می‌کند که به جای رفتن به خدمت سربازی، در مراکز دینی باقی بمانند و به فراگیری آموزه‌های یهودیت بپردازند. علی رغم حساسیتی که وی نسبت به ارتش اسرائیل داشت و آن را ارج می‌نهاد، اما اعتقاد داشت که دانشجویان دینی نیز وظیفه‌ی مهمی در فراگیری و ترویج آموزه‌های یهودیت دارند. لذا وی با ادغام این افراد در ارتش مخالفت می‌کرد. خاخام آبراهیم یوسف فرزند عوادیا یوسف خود به مدت 13 به عنوان خاخام نظامی در ارتش رژیم صهیونیستی خدمت کرده است. وی هم اکنون رئیس خاخام‌های اشکنازی سرزمین‌های اشغالی می‌باشد.

موضع وی درقبال درگیری اعراب و اسرائیل

علی رغم اظهارات جنجال برانگیزش، عوادیا یوسف در اواخر دهه هشتاد از مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها حمایت کرد. وی این نظر خود را اصل «حفظ نفس» که در آیین یهودیت آمده است، مستند می‌ساخت. اولین بار که این اصل در اسرائیل پیاده شد، به درگیری‌های این رژیم با همسایگانش در سال 1979 بر می‌گردد که طی آن شبه جزیره سیناء به مصر باز گردانده شد. برخی‌ها مدعی‌اند که خاخام یوسف در مخالفت با همکار اشکنازی‌خود خاخام شولو گورین از این گزینه حمایت کرده است. البته بعدها وی نظر خود راجع به صلح با فلسطینی ها را تغییر داد و هرگونه طرح صلح با فلسطینی‌ها را رد نمود. حزب شاس از رأی دادن به توافقنامه نخست اوسلو خودداری کرد و بر ضد توافقنامه دوم اوسلو رای داد. پس از آن روابط میان صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها رو به وخامت گرایید. بویژه پس از آغاز انتفاضه الاقصی که طی آن شاس از ائتلاف دست کشید و از حزب لیکود حمایت نمود.

عوادیا بزرگترین موج سیاسی و مذهبی خود را زمانی به راه انداخت که گفت اسرائیل می تواند در مقابل صلح بخش‌هایی از کرانه باختری را به فلسطینی‌ها بدهد. اما در سال‌های اخیر از این موضع خود عقب نشینی نمود و تاکید کرد که کرانه باختری متعلق به اسرائیل است و از گسترش شهرک‌نشینی در این منطقه به شدت حمایت نمود. در سال 2005 طرح قطع ارتباط با غزه را محکوم و بار دیگر به اصل «حفظ اصل نفس در آیین یهودیت» اشاره نمود و اعلام کرد که «قدرت‌یابی فلسطینی‌ها بدون پایبندی‌شان به پایان تروریسم به نوبه خود می‌تواند حیات یهود را به مخاطره بیاندازد، بویژه در مناطق نزدیک به نوار غزه و مخصوصاً در مناطقی که در تیررس موشک‌های قسام قرار دارد» یوسف همچنین ایده برگزاری همه پرسی عمومی برای قطع ارتباط با غزه را رد کرد و به اعضای شاس در کنست دستور داد تا علیه این طرح رای دهند.

تلاش ناکام برای ترور یوسف

در آوریل 2005، دستگاه امنیت رژیم صهیونیستی سه تن از اعضای جبهه مردمی برای آزادی فلسطین را دستیگر کرد که سعی داشتند خاخام یوسف را ترور نمایند. موسی درویش در 14 دسامبر 2005 به اتهام تلاش برای قتل این خاخام صهیونیستی به ده سال زندان و سه سال بازداشت خانگی محکوم گردید.

مواضع جنجالی خاخام عوادیا یوسف

خاخام عوادیا یوسف مواضع جنجال‌برانگیز و نژادپرستانه فراوانی درباره فلسطینی‌ها، ایران،‌ حزب الله، نظام حسنی مبارک، غیر یهودیان و برخی مسائل جدید داشته است که در ادامه آنها را بررسی می‌کنیم:

برای نابودی ایران و حزب الله دعا کنید

عوادیا یوسف همچنین دشمنی شدیدی با ایران و حزب الله دارد. وی با اثبات ناتوانی رژیم صهیونیستی در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، در جمع هواداران خود اعلام کرده بود که برای نابودی و حذف ایران می بایست نماز و دعا بخوانیم و برای حمله به ایران آماده بشویم. عوادیا یوسف همچنین در ادامه نظراتش، حزب‌الله لبنان یکی دیگر از شبکه های دشمن رژیم صهیونیستی معرفی کرده و درباره آن گفته بود: شبکه حزب‌الله لبنان نیز یکی از دشمنان و تهدیدهای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود که زیر نظر ایران علیه اسرائیل اقدامات خصمانه انجام می‌دهد و ما بر اساس گفته های کتاب مقدس باید برای نابودی این دشمنان که از منطقه پارس هستند، دعا کنیم. عوادیا درباره مردم ایران نیز گفت:در ایران، مردم شروری هستند که می خواهند ما را نابود کنند. پس لازم است که ما برخاسته و با تمام قلبمان به درگاه خدا دعا کنیم.

بشریت برای خدمت به یهودیت آفریده شده‌اند

روزنامه صهیونیستی "هاآرتص "، در گزارشی به انعکاس سخنان"عوادیا یوسف " پرداخت که گفته بود: گوئیم‌ها (غیر یهودیان) جایگاهی در جهان ندارد و فقط شایسته خدمت به مردم اسرائیل هستند. عوادیا باور داشت که خلقت غیر یهودیان فقط برای خدمت کردن به یهودیان بوده است.

عوادیا : بشریت برای خدمت به یهودیت آفریده شده‌اند

آنها کار کنند، شخم بزنند، درو کنند و ما همانند یک "آقا " بنشینیم و بخوریم.

این خاخام نژادپرست در ادامه تفسیر این سخنان خود گفته بود: " دلیل نیاز به غیر یهودیان چیست؟ [برای اینکه] آنها کار کنند، شخم بزنند، درو کنند و ما همانند یک "آقا " بنشینیم و بخوریم. " بر اساس گفته‌های خاخام "عوادیا یوسف "، مرگ هیچ سیطره‌ای بر غیر یهودیان در اسرائیل ندارد. وی در تفسیر این سخن خود گفت: غیر یهودیان نیز همانند هر شخص دیگری باید بمیرند اما خداوند به آنها عمری طولانی می‌دهد، چرا؟ تصور کنید خر یک انسان بمیرد، در این صورت این فرد پول خود را [که بابت خرید خر پرداخته بود] از دست می‌دهد، این دلیل عمر طولانی غیر یهودیان است تا برای یهودیان به خوبی کار کنند.

غیر یهودیان آفریده شده اند تا به یهودیان خدمت کنند (لینک)

عوادیا یوسف به همین اکتفا نکرد و در جدیدترین نظرات خود درباره غیر یهود گفت: به طور کلی خوردن و یا نوشیدن تمام محصولاتی که توسط غیر یهودیان تولید می‌شود حرام است، وی همچنین در قسمت دیگری از نظرات خود درباره غیری یهودیان می‌گوید: رفتن به مکان‌های مذهبی غیر یهودیان اعم از مسجد و کلیسا به طور مطلق حرام است.

مبارک گنج راهبردی اسرائیل است/ مبارک با دعای من 30 سال حکومت کرد

عوادیا یوسف خاخام نژاد پرست صهیونیست ها که از نزدیکان حسنی مبارک بود، بارها او را گنج استراتژیک اسرائیل خطاب کرد و پس از سرنگونی مبارک نیز از شیخ الازهر خواست تا حکمی برای عفو وی صادر کند. خاخام «عوادیا یوسف» پس از مشاهده اولین جلسه محاکمه دیکتاتور مصر از احمد الطیب شیخ الازهر خواستار صدور فتوای دینی برای عفو مبارک شد.

عوادیا یوسف همچنین از دولت آمریکا خواست برای نجات مبارک از حکم اعدام وارد عمل شود. وی در سخنان هفتگی خود از حسنی مبارک به عنوان "مرد صلح طلب و دوست اسرائیل" نام برده و گفته بود: من برای نجات او از دست دشمنانش دعا می کنم. این خاخام صهیونیستی با بیان اینکه با مبارک همواره مکاتبه داشته است، مدعی شده بود: مبارک موجب اقتدار و احترام دولت مصر شد، او مورد احترام پادشاهان و رییسان‌جمهور دیگر کشورها بود از مردی صلح طلب و دوست اسراییل بود. من دعا می‌کنم که خداوند تا قلب قضات دادگاه با فهم و معرفت روشن شود و او را از اتهامات مطرح شده تبرئه و آزاد شود؛ از آنجا که او دوست اسرائیل بود برای سلامتی و بهبود کاملش دعا می‌کنم.

عوادیا یوسف؛ مبارک گنج راهبردی اسرائیل بود

در سال 2009 زمانیکه مبارک در آلمان تحت معالجات پزشکی قرار گرفت عوادیا برای وی یک نامه با مضمون دعا برای سلامتی‌اش ارسال کرد و مبارک نیز در پاسخ وی را به عنوان "دوست عزیز و خاخام بزرگ، رییس شورای خاخام‌ها" خطاب قرار داد.

بر اساس گزارش روزنامه یدیعوت آحارونوت، عوادیا با افشای جزییات دیدارش در 28 سال قبل با مبارک و هنگامی که خاخام ارشد رژیم اشغالی بود، گفت: "هنگامی که دریافتم مهندسان مصری تصمیم دارند جاده‌ای جدید را در مصر ایجاد کنند که از مقبره‌ای یهودی می گذشت، به همراه خاخام اریه درعی به مصر رفتم؛ مبارک در آنجا از ما به صورت رسمی و با احترام استقبال کرد؛ ما مشکل خود را مطرح کرده و پیشنهاد کردیم که مسیر آن جاده تغییر کند تا به مقبره توهین نشود، مبارک با این پیشنهاد مخالفت نکرد و با احترام کامل آن را پذیرفت. پس از پایان نشست و توافق درباره همه مسایل، من و مبارک در دفتر او در کاخ ریاست جمهوری قاهره تنها ماندیم؛ مبارک پس از آن به من گفت که ای خاخام من را دعا کن، من به دعای تو اعتقاد دارم." عوادیا در ادامه گفته بود: «من دست خود را بر سر مبارک گذاشته و برای او دعا کردم؛ این موضوع مربوط به 28 سال قبل بود؛ باقی ماندن یک نفر در مقام ریاست جمهوری مصر برای مدت 30 سال غیرعادی است، و بسیار نادر است، و این به فضل دعایی بود که برای او خواندم.»

اهدای عضو گناه بزرگی است اما ربودن اعضای بدن فلسطینیان نه!!

خاخام "عوادیا یوسف " در آخرین قوانین مذهبی که برای یهودیان منتشر کرد اعلام نمود یهودیانی که اعضای خود را برای کارهای تحقیقاتی هدیه می‌کنند و یا خودکشی کرده سزاوار برگزاری مراسمی عزاداری به شیوه یهودی نیستند. عوادیا یوسف کتاب جدید خود درباره قوانین مذهبی یهودیان در زمینه قوانین روز شبات [روز شنبه که در آئین یهودیت تعطیل است]، دارو، مراسم خاکسپاری، تعطیلات و دیگر موضوعات منتشر کرد. در این کتاب آمده است: «کسانی که اعضای خود را برای کارهای تحقیقاتی اهدا می‌کنند تا اعضای آنها کالبدشکافی شود، اگر چه این اقدام آنها باعث پیشرفت تحقیقات علمی میشود، اما گناه بزرگی مرتکب شده‌اند و ممکن است شانس زنده شدن روح و جسد خود در روز رستاخیز را از دست بدهند و بنابراین نباید برای مرگ آنها عزاداری کرد» این در حالی است که بر اساس تعالیم "تلمود " کتاب مقدس یهودیان، ربودن اعضای حیاتی بدن غیر یهودیان جائز است. در همین راستا "دونالد بوستروم " خبرنگار روزنامه سوئدی "افتون‌بلادت " ‌چندی پیش فاش کرد که نظامیان صهیونیست اعضای حیاتی فلسطینیان را می‌ربایند. این روزنامه‌نگار شواهد انکار ناپذیری را در این اقدام صهیونیست‌ها ارائه کرده بود.

عوادیا یوسف و پسرش قاچاقچیان اعضای بدن فلسطینی‌ها

در سال 2009 خبرهایی تکان دهنده از کشف باندی بزرگ از سیاستمداران و خاخام‌های صهیونیستی متهم به پولشویی و تجارت ضد انسانی در ایالت معروف نیوجرسی درز کرد. ایالتی که گفته می‌شود یکی از پایگاه‌های قدرت لابی یهودیان است. چندی بعد شبکه‌های خبری امریکا چهره چند خاخام پرنفوذ را به نمایش گذاشتند که به عنوان سر رشته داران پولشویی و قاچاقچیان اعضای بدن انسان تحویل محاکم شده بودند. عمق فاجعه در گزارشی که لس آنجلس تایمز و نیز یک روزنامه سوئدی به نام «افتون بلادت» از ابعاد فعالیت سیاه این به ظاهر رهبران مذهبی یهودیان منتشر کردند، هویدا شد.

طبق گزارش پلیس فدرال امریکا یک جنبه از فعالیت این افراد خریدن مقام‌های ذینفوذ مانند شهرداران و فرمانداران بود، در همین گزارش تأکید شده بود که حرفه و فعالیت آنها بیش از آنکه با کار گروه‌های فشار یا دلالان سیاسی شباهت داشته باشد با نقش گروه‌های تبهکار سنخیت دارد. خبر‌ها و تصویر‌هایی که صفحه نخست رسانه‌های امریکا را تسخیر کرد به اندازه کافی گویا بود؛ عکس دسته جمعی خاخام‌ها و این عبارت در شرح تصویر که «آنها سررشته دار قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها به خارج بودند.»

عوادیا و پسرش در قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها دست داشته اند

دو جنبه از فعالیت خاخام‌ها موجب شد که در این پرونده بیش از اسرائیل، ایدئولوژی صهیونیسم در کانون انزجار عمومی قرار گیرد : اول این که آنها در پوشش مؤسسات انساندوستانه در بروکلین، نیوجرسی و اسرائیل در حال فعالیت بودند. شبکه خاخام‌ها چندین مؤسسه خیریه یهودی تحت کنترل داشتند که با استفاده از اعتماد نظام بانکی میلیون‌ها دلار پولشویی کرده‌اند.
جنبه دوم از حقایق را هاآرتص ناگزیر شد فاش کند. این منبع در توضیح خبر تکان دهنده دستگیری خاخام‌های متهم به تجارت مرگ گفت که این خاخام‌ها با رهبر معنوی حزبی که به عنوان نماد صهیونیسم شناخته می‌شود پیوند داشته‌اند. طبق گزارش این روزنامه، پلیس اسرائیل بعد از تحقیقات درباره سوابق خاخام‌های متهم به قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، به این نتیجه رسید که این افراد با «عوادیا یوسف» رهبر معنوی حزب شاس و خاخام ارشد اسرائیل، مرتبط بوده‌اند.

نکته جالب‌تر در گزارش هاآرتص این بود که خاخام‌های مرتبط با رهبران ایدئولوژیک در فلسطین اشغالی چندین مدرسه تعلیم آموزه‌های یهود را اداره می‌کردند و علاوه بر این، آنها مسئولیت جمع آوری کمک‌ها و موقوفات بسیاری را از مردم و ثروتمندان یهودی در امریکا را بر عهده داشتند. گزارش‌ها آرتص درباره ارتباطات هرمی خاخام‌های امریکا با اربابان کنیسه‌های تل آویو جایی برای تکذیب باقی نمی‌گذاشت. در صدرحلقه خاخام‌های امریکا «الیاهو بن هیم» و خاخام «ادموند ناحوم» قرار دارند که طبق گزارش پلیس فدرال امریکا امضای آنها پای چندین معامله قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، ثبت شده است. آنها دوست مورد اعتماد «دیوید یوسف» پسر عوادیا یوسف رهبر مذهبی ساکن تل آویو هستند.

دیوید عوادیا

عمق فاجعه آنجا بود که با این گزارش هاآرتص بسیاری از ژنرال‌ها مراکز تعلیم و ترویج صهیونیسم وکنیسه‌های اسرائیل در مظان ارتباط با پرونده پولشویی و قاچاق اعضای بدن انسان قرار گرفتند. حزب شاس و آموزشگاه‌های آن نهادی است که اندیشه‌های نیل تا فرات یا اسرائیل (ارض موعود) را در متون سیاسی و درسی ساکنان فلسطین اشغالی رواج می‌دهد.

مادر حضرت یوسف در جنگ غزه به ما کمک کرد!!!!

در گزارشی که روزنامه یدیعوت اهارونوت منتشر کرده آمده است: «عوادیا یوسف که پدر معنوی حزب شاس محسوب می شود، در سخنرانی روز شنبه خود گفت بانو راحیل، مادر حضرت یوسف در جنگ به کمک سربازان ما آمد!». این خاخام با توصیف دقیق وظیفه ای که راحیل در این جنگ به عهده داشته {!} توضیح می دهد: «وقتی سربازان اسرائیلی به منزلی رسیدند و می خواستند وارد آن شوند ناگهان زن زیبایی را دیدند که به آنها هشدار داده و می گوید داخل این خانه نیروهای مقاومت که وی از آنها به عنوان تروریست اسم می برده {!} حضور دارند! سربازان می پرسند تو کیستی؟ و پاسخ می دهد چه اهمیتی دارد که من کیستم؟و نجوا می کند که من راحیل هستم!» البته گویا علاوه بر اینکه با وجود کمک این راحیل خیالی بازهم اسرائیل شکست خورد، راحیل ادعایی این خاخام ها چندان هم اطلاعات کاملی نداشته است و مثلا محل اسیر اسرائیلی گلعاد شالیت را بلد نبوده که دژخیمان این رژیم بعد از این همه زحمت دست از پا درازتر برنگردند! گفتنی است راحیل همسر دوم حضرت یعقوب است که به اعتقاد یهود قبرش در بیت لحم قرار دارد.

تناقض‌گویی ‌عوادیا: اوباما نوکر سیاه یهود یا حضرت داوود!!

پایگاه خبری عبری زبان "نیوزوان " در سال 2009 نوشت: «خاخام "عوادیا یوسف " رهبر معنوی حزب شاس برای اولین بار در واکنش صریح و عمومی به تقاضای آمریکا برای توقف شهرک‌سازی در شرق بیت‌المقدس، به "باراک اوباما " رئیس جمهور آمریکا حمله لفظی شدیدی انجام داد. وی در سخنرانی در بیت‌ا‌‌لمقدس گفت: "می‌گویند اینجا ساخت و ساز نکنید، آنجا ساخت و ساز نکنید، مثل اینکه ما نوکر آنها هستیم." رهبر معنوی حزب شاس در حالیکه به سیاهپوست بودن اوباما اشاره می‌کرد، اوباما و تمام سیاهان را نوکر خطاب کرد و افزود: "نوکرها بر ما حاکم شده‌اند ".

اما وی چندی بعد زمانی که قرار بود باراک اوباما در سال 2013 از سرزمین‌های اشغالی دیدن کند، در اظهاراتی متناقض گفت باید از «باراک اوباما» رییس جمهور آمریکا در جریان سفرش به اراضی اشغالی جوری استقبال شود که گویی وی حضرت داوود (ع) است! وی در ادامه عنوان داشت که بعید نمی‌داند ماشیح در دوره ریاست باراک اوباما ظهور کند! این خاخام صهیونیست همچنین با اشاره به بخش‌های از تورات عنوان داشت که ماشیح در دوره فردی ظهور می‌کند که مدافع یهودیان است. وی خطاب به شاگردان عنوان داشت: در روزگار کنونی سخت است یک پادشاه پیدا کنیم، اما باراک اوباما پادشاه زمانه ما است و به داوود بسیار نزدیک است. یوسف همچنین عنوان داشت که باراک اوباما اختیار اعلام جنگ علیه یک کشور و یا بخشیدن کشور دیگر را دارد و این از ویژگی‌های داوود (ع) است.

باید فلسطینی ها از صحنه روزگار محو شوند

خاخام عوادیا یوسف در اظهاراتی نژادپرستانه که از رادیو اسرائیل نیز پخش شد، ابراز امیدواری کرده بود که تمام فلسطینی‌ها از صحنه روزگار محو شوند، چون از اسرائیل متنفر هستند. یوسف در این سخنان گفته بودند: تمامی این اشرار که از اسرائیل متنفر هستند، باید طاعون بگیرند و از روی زمین محو شوند.

یوسف حکم به قتل تمامی فلسطینان می‌داد

البته این تنها سخن افراطی این خاخام ارشد صهیونیست‌ها نبود و وی در بحبوحه مذاکرات سازش مقامات رژیم‌صهیونیستی با مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین نیز مردم فلسطین را شیطان و دشمنی زهرآگین برای اسرائیل توصیف کرده و برای "محمود عباس " رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز آرزوی مرگ کرده بود. وی همچنین‌ها عرب‌ها را «مار» خوانده بود.

عودایا یوسف آروزی مرگ فلسطینیان را می‌کند (لینک)

همچنین دختر وی به همراه دختران و همسران 27 خاخام اسرائیلی کمپینی نژادپرستانه در جهت ممنوعیت ازدواج با دختران و پسران فلسطینی به راه انداخت. به گزارش روزنامه انگلیسی "دیلی‌تلگراف "، نامه‌ای که به امضای 27 همسر خاخام‌های اسرائیلی رسیده است از دختران یهودی می‌خواهد تا با فلسطینی‌های عرب ازدواج نکنند در این نامه همچنین از یهودیان خواسته شده است که در مکان‌هایی که اعراب کار می‌کنند، حاضر نشوند. در میان زنانی که نامه فوق را امضا کرده‌اند همسران و دختران خاخام‌های ارشد صهیونیست از جمله دختر "عوادیا یوسف " رهبر معنوی حزب شاس و از خاخام‌های افراط گرای یهودی دیده می‌شود.


پدر معنوی حزبی که در فساد غوطه ور است

عوادیا یوسف پدر معنوی حزبی بود که به فساد شهرت داشت. در همین راستا یوسف در پی تشدید حکم یکی از اعضای حزب شاس که به اتهام رشوه‌گیری دستگیر شده بود اعلام کرده بود دادگاه اسرائیل کاملا فاسد و قضات در این دادگاه بی دین هستند. روزنامه عبری زبان "یدیعوت آحارونوت "، "عوادیا یوسف " خاخام ارشد و رهبر معنوی حزب شاس، به دنبال تشدید مجازات علیه "اشلمو بنیزری" عضو حزب شاس و وزیر سابق رفاه گفت: تشدید مجازات بنیزری نشان دهنده فساد سیستم قضایی است و دیگر اینکه قضاتی که در این سیستم قضاوت می‌کنند، به هیچ چیزی اعتقاد ندارند و کاملا بی دین هستند

این وزیر سابق رژیم صهیونیستی یکسال پیش در دادگاه بیت المقدس به 18 ماه حبس محکوم شده‌ بود. در حالی که بنیزری پیشتر خواستار کاهش مدت حبس خود شده بود، دادستانی بر تشدید آن تاکید کرد. بنیزری 49 ساله به جرم فساد مالی و رشوه‌گیری محکوم شده است. وی در مدت پنج سالی که به عنوان وزیر امور رفاه اسرائیل مشغول بکار بود، صدها هزار دلار رشوه دریافت کرده بود.عوادیا در دفاع از بنیزری گفته بود: ما عمیقاً از حکم این دادگاه شیطانی متأسفیم، زیرا آنها یکی از دوستان ما را که در تدریس تورات فعال بود را محاکمه کرده‌اند.

اینترنت نجس و ایفون حرام است

«عوادیا یوسف» که به مواضع بسیار افراطی مشهور است، اینترنت را نیز ریشه تمام ناپاکی‌ها دانسته بود.خاخام‌های افراطی صهیونیسیت معتقدند که هرکس که به اینترنت وصل شود، نجاست را به خانه خود آورده است. علاوه بر این در مراسمی که به مناسبت ختم «تلمود» (مجموعه تحریفاتی که تحت تاثیر آموزه‌های شرک‌آلود بابلیان وارد دین یهود شده و صهیونیست‌ها آن را تورات شفاهی می‌نامند) در بیت‌المقدس برگزار شده بود، چند تن از خاخام‌های حزب «شاس» (شاخه سیاسی ارتودوکس‌های افراطی در اسرائیل به رهبری خاخام «عوادیا یوسف») استفاده از آیفون (تلفن‌های همراه هوشمند) را محکوم کرده بودند.


منابع و مآخذ:

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2157207

http://www.sarkhat.com/fa/news/135148335/

http://www.islamtimes.org/vdca06n6.49nwu15kk4.html

http://maerefat-ksh.blogfa.com/post-333.aspx

http://www.mashreghnews.ir

http://www.shia-news.com

http://www.zohoor-news.ir/1392/01/1

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906080501

http://www.fardanews.com

http://shafaqna.com

http://www.islamtimes.org/vdcg3t9q.ak9qn4prra.html

http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D8%A7_%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81

http://www.haaretz.com/blogs/the-axis/two-decades-later-israel-s-rabbi-ovadia-could-stop-another-war-1.459747

http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-24429733

http://en.wikipedia.org/wiki/Ovadia_Yosef

http://news.yahoo.com/ovadia-yosef-rabbi-israeli-kingmaker-dies-104420155.html

http://www.haaretz.com/news/national/.premium-1.550973

http://www.jewishpress.com/news/rabbi-ovadia-yosef-one-of-todays-giant-torah-sages-dies-at-93/2013/10/07/

http://www.israelnationalnews.com/News/News.aspx/172597

http://www.telegraph.co.uk/news/obituaries/10361625/Rabbi-Ovadia-Yosef.html