اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

اندکی صبرسحرنزدیک است

کتاب مقاله سخنرانی کتاب درسی نمونه سئوال

جنجالی‌ترین خاطرات هاشمی رفسنجانی

«موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم؛ مثلاً در اجتماعات ما "مرگ بر بنی‌صدر" شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطراتی را بیان می‌کنند که معمولاً واکنش‌های متفاوتی را در پی دارد.
به پزارش تابناک، از مهمترین و جنجالی‌ترین خاطراتی که وی بیان کرده است می توان به خاطرات زیر اشاره کرد:

1 - هاشمی رفسنجانی هفته گذشته در مراسم اختتامیه «همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، خانم خدیجه ثقفی» خاطره‌ای را از همسر امام (ره) نقل کرد که واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت. وی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال 84 این انتخابات را از مصادیق آینده‌نگری همسر امام خواند و با اشاره به ملاقات خویش با ایشان گفت: «واقعاً یک موی بدنم راضی نبود که وارد انتخابات شوم و همه می‌دانستند نمی‌آیم. یکبار همسر امام مرا خواستند و گفتند که امام این انقلاب را به دست شما داد و شما می‌خواهید به دست چه کسانی بدهید و اصلاً می‌دانید اینها کی هستند. پس از اظهارات همسر امام تکان خوردم و قبول کردم. پس از آن بود که برای حضور در انتخابات ثبت‌نام کردم.»

2- شورایی شدن رهبری از دیگر اظهارات هاشمی رفسنجانی بود که جنجال زیادی بر سر آن به راه افتاد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام 19 اسفند 93 در گفت‌وگو با روزنامه شرق گفت: «در اولین جلسه‌ای که بعد از رحلت امام(ره) برای تعیین جانشینی ایشان داشتیم، اولین بحث ما این بود که شورا باشد یا فرد. ما که جزو هیأت رئیسه خبرگان بودیم و باید برنامه‌ها را تنظیم می‌کردیم، نظر ما این بود که شورایی باشد و شورای سه‌نفره را در نظر گرفتیم که آیت‌الله‌ خامنه‌ای،‌ آیت‌الله‌ مشکینی و‌ آیت‌الله‌ موسوی ‌اردبیلی بودند.»

3- هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با فصلنامه ارتباطات که در آن به خاطره‌گویی درباره رابطه با آمریکا پرداخته بود نیز واکنش‌هایی به دنبال داشت. وی گفته بود در سال‌های آخر حیات امام(ره) نامه‌ای به ایشان نوشته و گفته: «اینکه با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. اگر شما ما را از این گردنه عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»

4- هاشمی در مصاحبه ای که بعدها به کتاب تبدیل می‌شود، گفته بود: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم؛ مثلاً در اجتماعات ما "مرگ بر بنی‌صدر" شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. "مرگ بر بازرگان" بود که خواهش کردم، نگویند. "مرگ بر شوروی" بود که گفتم الان با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم.»
منبع: تابناک

تاثیر قهرمان ضدایرانی سعودی‌ها در جنگ یمن /مهره‌ جدید آمریکا در رژیم‌سعودی‌ کیست؟

جوانان بی‌تجربه سعودی/2
گر چه محمد بن سلمان با ناپختگی سیاسی و هیجانات جوانی، خود را به ویترین حمله نظامی عربستان سعودی به یمن تبدیل کرده است، اما تحلیلگران اعتقاد دارند محمد بن نایف مرد قدرتمند عربستان سعودی و مسئول اول پرونده تروریستی در این کشور سر خط سیاست‌گذاری‌های جنگی آل سعود بر ضد مردم بی‌پناه یمن را در دست دارد.
تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
گروه بین‌الملل مشرق - رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در بخشی از سخنرانی اخیر خود همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با اشاره به حمله رژیم آل سعود به یمن ابراز داشتند: ما با سعودیها در مسائل گوناگون سیاسی اختلافات متعددی داریم، اما همیشه می گفتیم که آنها در سیاست خارجی متانت و وقار نشان می دهند، اما چند جوان بی تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازی غلبه می دهند، که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.این حرکت در منطقه قابل قبول نیست و من هشدار می دهم که باید دست از حرکت جنایت آمیز در یمن بردارند.

گروه بین‌الملل مشرق در بخش قبلی به معرفی محمد بن سلمان وزیر جنگ سعودی و نقش وی در جنگ اخیر با یمن پرداخت. در این قسمت نیز جوان بی تجربه دیگری به نام محمد بن نایف آشنا می‌شوید.

گر چه محمد بن سلمان با ناپختگی سیاسی و هیجانات جوانی، خود را به ویترین حمله نظامی عربستان سعودی به یمن تبدیل کرده است، اما تحلیلگران اعتقاد دارند محمد بن نایف مرد قدرتمند عربستان سعودی و مسئول اول پرونده تروریستی در این کشور سر خط سیاست‌گذاری‌های جنگی آل سعود بر ضد مردم بی‌پناه یمن را در دست دارد. 


تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
تحلیلگران اعتقاد دارند عملیات طوفان قاطع با این حجم و اندازه و مشارکت –حتی نمادین- این تعداد از دولت‌ها نیازمند هماهنگی‌های بین‌المللی و تلاش‌های مستمر حداقل در چند ماه گذشته است. شبکه العربیه ارگان رسمی عربستان سعودی  پنجشنبه شب در همین راستا اعلام کرد که محمد بن نایف وزیر کشور و جانشین ولیعهد پادشاه عربستان سعودی و نایب رئیس دوم شورای وزیران این کشور نقش فعال و تأثیرگذاری در قانع کردن واشنگتن به حمایت از این عملیات داشته است. این گزارش تأکید دارد که محمد بن نایف تلاش زیادی برای قانع کردن واشنگتن جهت حمایت از ائتلاف خلیجی بر ضد یمن انجام داده است.

نقش محمد بن نایف در پیشبرد تجاوز عربستان سعودی به یمن که تاکنون بیش از 2500 نفر در آن به شهادت رسیده اند، تنها به بستر سازی‌های دیپلماتیک منتهی نمی‌شود، بلکه وی از نزدیک طرح‌های مربوط به حملات هوایی رژیم آل سعود را نیز پیگیری می‌کند. وی بلند پایه ترین مسئول عربستان است که از نزدیک بر روند عملیات نظامی در یمن نظارت کرده و بعد از شاه عربستان دومین مقام ارشد این کشور است که از این جنگ حمایت می کند.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
خبرگزاری عربستان هفته گذشته اعلام کرد که محمد بن نایف یکشنبه به همراه محمد بن سلمان وزیر جنگ به پایگاه هوایی ملک خالد در منطقه خمیس مشیط در جنوب عربستان سعودی رفت تا قبل از آغاز دور جدید حملات جنگنده‌های صهیونیستی با جمعی از فرماند‌هان نیروهای شرکت‌ کننده در این جنگ و خلبانان حاضر در عملیات هوایی دیدار کند.

گرچه محافل مطلع از بروز اختلافاتی بین محمد بن سلمان و محمد بن نایف بویژه در موضوع جنگ قدرت و رسیدن به تخت پادشاهی خبر می دهند، اما به نظر می رسد این دو اختلافات خود را برای مقابله با جریان حریف از خاندان شاه سابق عربستان بویژه متعب بن عبدالله کنار گذاشته اند.
البته علاوه بر رقابت محمد بن نایف و محمد بن سلمان در پلکان قدرت عربستان سعودی، در پی آغاز حمله به یمن اختلافاتی نیز در روند اجرایی این جنگ بین این 2 به ‌وجود آمده است.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
این اختلافات به ویژه در زمینه مداخله زمینی پس از حملات هوایی در یمن ملموس است. مجتهد فعال افشاگر سعودی در این رابطه می نویسد که محمد بن سلمان مانند آغاز حملات هوایی، برای تصمیم ‌گیری در زمینه حمله زمینی نیز شتابزده است، اما محمد بن نایف با آغاز مداخله زمینی در یمن مخالفت می‌کند. مجتهد معتقد است که این مخالفت ها می تواند در نهایت  با توجه به نفوذ محمد بن سلمان در نزد پدرش که به علت بیماری اداره امور را به وی واگذار کرده، به برکناری محمد بن نایف منجر شود.

انگیزه های محمد بن نایف در جنگ یمن
گرچه بن نایف با برخی راهکارهای اجرایی در جنگ یمن مخالف است، اما براساس رویکردهای ضد ایرانی خود، انجام این جنگ را باعث ایجاد ائتلاف سنی بر ضد آن چیزی می‌داند که نفوذ گسترده ایران در منطقه خوانده شده است. شاید به همین علت بود که وی تنها 24 ساعت قبل از سفر اخیر رجب طیب اردوغان رئیس ‌جمهور ترکیه در سفری ناگهانی به آنکارا رفت و با وی دیدار و گفتگو کرد. وی تصور می‌کرد که این سفر نقش عمده‌ای در تعیین گزینه‌ تعامل با ایران از سوی اردوغان خواهد داشت.
تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
وی همچنین به عنوان یکی از مهم ترین مقامات سعودی وابسته به موسسات مذهبی وهابیت در عربستان از انتشار تفکر استقلال طلبانه شیعی در بیخ گوش عربستان سعودی نگران است و آن را معضلی برای افق امنیتی پیش روی این کشور می داند.

حذف مقرن بن عبدالعزیز و کوتاه تر کردن مسیر رسیدن به پادشاهی عربستان را می‌توان مهم‌ترین انگیزه محمد بن نایف از آغاز این جنگ دانست. وی و بن سلمان معتقد بودند با ایجاد هیجان کاذب در جامعه و پیروزی در این جنگ می توانند امتیاز مهمی را از رقیب خود از خاندان سدیری و مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان و متعب بن عبدالله به عنوان نمایندگان این جریان به دست آورند.
 

محمد بن نایف همچنین می‌داند که کشورش وارد جنگی شده که در خوش‌بینانه ترین حالت‌ها نمی‌تواند با پیروزی قطعی از آن خارج شود، وی گرچه در شرایط کنونی با مداخله زمینی در یمن مخالف است، اما می‌داند که تعیین قطعی سرنوشت این جنگ تنها با حملات هوایی امکان‌پذیر نیست، به همین علت جهت بسترسازی برای آغاز مداخله زمینی نیاز شدیدی به حمایت ترکیه به عنوان شریک ائتلاف 10 گانه احساس می‌کند. این در حالی است که شاخص‌های منطقه‌ای نشان می‌دهد ترکیه – شاید بر اساس تجربه تلخ مشارکت در جنگ سوریه- تمایلی به حضور جدی در این جنگ ندارد.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
موقعیت محمد بن نایف در خاندان آل سعود
تحولات و انتصابات سیاسی و داخلی کودتاگونه در عربستان سعودی بعد از مرگ ملک عبدالله شاه سابق عربستان سعودی به گونه ای رقم خورد که محمد بن نایف به ‌عنوان جانشین ولیعهد عربستان تعیین شود، این اقدام از آن جهت مهم است که در میان نوادگان متعدد عبدالعزیز وی در ردیف انتظار برای رسیدن به پادشاهی قرار گرفته است و می‌تواند در آینده پادشاه این کشور باشد. محمد بن نایف که هم‌زمان پست وزارت کشور عربستان را نیز در اختیار دارد، به موجب این حکم در صورتی که کشور از دو سمت پادشاه و ولیعهد به صورت هم‌زمان خالی شود، به عنوان پادشاه با وی بیعت خواهد شد.

منصب جانشینی ولیعهد که از سوی عبدالله بن عبد العزیز در 27 مارس سال گذشته میلادی ایجاد شد؛ روشی است که پادشاه جدید نیز بر همان اساس پیش رفته تا در صورت بروز حوادث غیرمترقبه به ویژه علت ناتوانی ذهنی و جسمی مقامات ارشد سعودی؛ اختلافات گسترده خاندان پادشاهی علنی نشده و مسائل در پشت پرده محافل سیاسی حل‌ و فصل شود. حکم پادشاه فقید تأکید داشت که شاه آینده نیز در صورت تمایل می‌تواند برای ولیعهد از میان اعضایی که هیئت بیعت تعیین می‌کنند، جانشین انتخاب نماید. به‌ این ‌ترتیب محمد بن نایف پلی برای انتقال حاکمیت آل سعود در عربستان به نسل دوم شد.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن

زندگینامه محمد بن نایف
امیر محمد بن نایف بن عبدالعزیز آل‌سعود در 30 آگوست سال 1959 میلادی به دنیا آمد. وی یکی از پسران شاهزاده نایف بن عبدالعزیز آل‌سعود، ولیعهد پیشین این کشور از همسرش «جوهرة بنت عبدالعزیز بن مساعد آل‌سعود» است.

محمد بن نایف تحصیلات مقدماتی خود را در ریاض گذراند و در سال 1981 میلادی در رشته علوم سیاسی از آمریکا فارغ التحصیل شد و پس از آن نیز چندین دوره نظامی پیشرفته در زمینه مبارزه با تروریسم را در داخل و خارج عربستان گذرانده است.

محمد بن نایف مورد علاقه خاص ملک عبدالله بود. تمامی جایگاه ها و پست های مهم دولتی وی مدیون شاه فقید سعودهاست.
محمد بن نایف چندین سال در بخش خصوصی فعالیت می‌کرد تا اینکه «ملک فهد»، پادشاه پیشین در مه سال 1999 وی را به عنوان معاون وزیر کشور در امور امنیتی و با رتبه عالی منصوب کرد. نکته مهم اینکه با بیماری فهد، عبدالله از سال 1995 به صورت غیر رسمی تمامی تصمیم سازی های سعودی را منحصر به خود کرده بود. فهد پس از آن با صدور حکمی وی را به عنوان معاون وزیر کشور در امور امنیتی با رتبه وزیر منصوب کرد. وی در سپتامبر 2008  بنا به دستور ملک عبدالله برای چهار سال دیگر در این سمت ابقا شد.
نوامبر سال گذشته نیز ملک عبدالله طی حکمی شاهزاده محمد بن نایف را به عنوان وزیر جدید کشور عربستان منصوب کرد.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن

محمد بن نایف مهره آمریکا در عربستان
به نظر می‌رسد روابط نزدیک محمد بن نایف با آمریکا و تخصص وی در مهار گروه‌های افراط‌گرایی منطقه‌ای از جمله سازمان تروریستی القاعده و سرکوب آن‌ها در حملات خونین کشور در سال‌های 2003 و 2006 با هماهنگی امنیتی آمریکا دو عامل مهم در ارتقاء جایگاه وی بوده است.

منابع مطبوعاتی اعلام کنند که این انتخاب مورد استقبال شرکای خارجی به ویژه آمریکا قرار دارد چرا که واشنگتن وی را در بین نوه‌های عبدالعزیز " دوست امین و صادق" خود در اجرای پروژه های آمریکایی در منطقه می داند. به همین علت است که مأموریت قانع کردن آمریکا به آغاز این جنگ آن هم در اوج مذاکرات هسته ای ایران با شش کشور غربی در سایه نیاز واشنگتن به توافق با ایران به وی سپرده شد.

تاثیر تعیین کننده قهرمان ضد ایرانی سعودها در جنگ یمن
با این وجود گرچه سودای قدرت و پادشاهی در عربستان و تلاش برای حذف مقرن بن عبدالعزیز محمد بن سلمان و محمد بن نایف را به آغاز این جنایت منطقه ای بر ضد ملت یمن تحریک کرد، اما به نظر می رسد شکست در یمن که مولفه های آن بیش از پیش خود را نشان می دهد، زمینه های سقوط این دو شاهزاده سعودی را فراهم خواهد نمود.

مطالب مرتبط

پس از رسوایی لوینسکی پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ +فیلم

روایتی از زندگی کلینتون‌ها؛
روایت زندگی خصوصی بیل و هیلاری کلینتون، با گره خوردن به رسوایی اخلاقی لوینسکی، در دهه 1990 به یکی از جنجالی‌ترین موضوعات روز آمریکا تبدیل شد. حالا پس از بیست سال، با نزدیک‌شدن به انتخابات 2016 و ظهور دوباره هیلاری کلینتون در عرصه سیاست، خبرنگار آمریکایی با ارائه کتاب جدید و جنجالی خود روابط کلینتون‌ها را از زبان کارکنان وقت کاخ سفید روایت می‌کند.
گروه بین‌الملل مشرق- "کیت اندرسن براور" (Kate Andersen Brower) روزنامه‌نگار و خبرنگار جنجالی آمریکایی که سابقه فعالیت در ای بی سی نیوز و تهیه‌کنندگی در فاکس نیوز را دارد و خبرنگار فعلی بلومبرگ است، در بخشی از کتاب جنجالی خود به نام "اقامت‌گاه" منتشر شده در 7 آوریل 2015 (که مربوط به زندگی خصوصی رؤسای جمهور آمریکا از کندی تا اوباماست) به زندگی خصوصی و جنجالی بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید از منظر "رسوایی لوینسکی" پرداخته است. همچنین، در پایان گزارش به قتل‌های زنجیره‌ای منتسب به کلینتون‌ها از زبان مقاله جنجالی "47 جسد روی دست هیلاری کلینتون" به قلم "تامی جکسون" (Tami Jackson) -روزنامه نگار مشهور و جنجالی- می‌پردازیم:

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

سه فصل: بهار عشق، خزان خیانت و افسوس، و زمستان بی‌اعتمادی

کیت اندرسون در بخش مربوط به زندگی کلینتون‌ها اینگونه آغاز می‌کند:

"ران پین" (Ronn Payne) -باغبان کاخ سفید- به خوبی به یاد دارد که در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، یک روز پس از اینکه با چرخ دستی خود جهت تعویض تزئینات گل‌ کاخ از آسانسور خارج می‌شود، متوجه استراق سمع دو تن از پیشخدمت‌ می‌گردد که در پشت در سالن پذیرایی ضلع غربی ایستاده‌اند و به جر و بحث بیل و هیلاری گوش می‌دهند. هر دو، متوجه حضور ران می‌شوند و با انگشت اشاره به سکوت اختیار کردن وی می‌کنند.

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

کیت اندرسون به همراه ران پین در سال 2015

ناگهان بانوی اول آمریکا فریاد می‌زند: "لعنت به تو حرامزاده!". و سپس صدای پرتاب چیزی سنگین در اتاق به گوش آنها می‌رسد. بعد از آنکه به ران و دو پیشخدمت دستور نظافت اتاق داده می‌شود، معلوم می‌شود که هیلاری یک شبخواب را به طرف بیل پرتاب کرده است.

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

سالن پذیرایی غربی: محل پرتاب شبخواب

هیلاری در گفتگو با "باربارا والترز" (Barbara Walters) -خبرنگار و مجری تلویزیون- پرده از حقیقت گشوده و این موضوع در صدر ستون شایعات قرار می‌گیرد: "من پرتاب خوبی دارم. کافی است نظاره‌گر آن به صورت حضوری باشید. آنگاه متوجه خواهید شد".

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

باربارا والترز

البته پین به گفته خودش از این مشاجره متعجب نشد: "وقتی شما در منزل کسی با او هم‌خانه هستید،‌ بی شک از این موارد می‌بینید".

کیت اندرسون اینچنین می‌نویسد: "من به عنوان خبرنگار "بلومبرگ نیوز" در کاخ سفید، به کشورهای بسیاری چون مغولستان، ژاپن، لهستان، فرانسه، پرتغال، چین، و کلمبیا سفر کردم و گزارشات بسیاری را در مورد آنها ارائه دادم. اما بیشترین چیزی که در زندگی مدام در مقابل چشمانم ظاهر می‌شد، مربوط به زندگی زن و شوهری بود که قرار بود هدایتگر خانواده اول آمریکا (خانواده شخص رییس جمهور) و نماینده و وفادار به نظام این کشور باشند".

" من بیش از یکصد گفتگو با رؤسای جمهور و خانواده‌هایشان، و پرسنل و کارکنان کاخ سفید تا به امروز داشته‌ام و ماحصل آنها کتابی است به نام "اقامتگاه" که نگاهی است بی سابقه به زندگی کسی که قرار است خود را به عنوان پدر یا مادر فدای خانواده اول آمریکا نماید". البته هیچوقت آنها همه چیز را برای من رو نمی‌کردند. الان هم، تمامی حاضرین کاخ سفید طبق قانون اخلاقیات، موظف به رعایت موازین ارزشی و حفظ حرمت خانواده هستند. اما خیلی از اوقات پس از صرف ناهار و قهوه، همین کارکنان در اتاق نشیمن کنار من می‌نشستند و از خاطرات‌شان در کاخ سفید می‌گفتند؛ از مهربانی‌های هر چند کوچک گرفته تا خشم‌ها و غصه‌ها؛ از تناقضات و نقاط ضعف گرفته تا رقابت شدید کاری و دوستی‌های غیرمترقبه؛ و اینگونه پرتره بی‌نظیری از چگونه زندگی کردن در مشهورترین و تحت‌الحفاظ‌ترین خانواده آمریکا را در مقابل من قرار می‌دادند".

در نوامبر سال 1995، بیل کلینتون درگیر رابطه عاشقانه با "مونیکا لوینسکی" (Monica Lewinsky) -کارآموز 22 ساله  کاخ سفید- شد. آنها تا یک سال و نیم پس از آن، در داخل دفتر خاگ‌دیس یا بیضوی (اتاق کار رییس جمهور آمریکا) با هم رابطه داشتند. البته، در حالی که برخی از کارکنان کاخ سفید در جریان کامل بودند اما مردم آمریکا تا ژانویه سال 1998 از وجود مونیکا در زندگی بیل خبر نداشتند. یک بار، دو تن از پیشخدمت‌ها بیل و مونیکا را در سالن سینمای کاخ سفید دیده بودند. مراوده این دو عاشق آنقدر مداومت پیدا کرده بود که تقریبا نقل مجلس پرسنل کاخ شده بود. پیشخدمت‌ها که قاعدتا نزدیک‌ترین افراد به خانواده رییس جمهور بودند، سعی داشتند که این راز را در خود نگاه دارند اما با عدم توفیق نفسی روبرو شده و هر دفعه بخشی از مشاهدات خود را برای همکاران بیان کرده بودند. این می‌توانست ناشی از این باشد که آنها این افشای اطلاعات را کاربردی می‌دانستند و یا به نوعی می‌خواستند نزدیک و محرم بودن خود به مسائل خصوصی خانواده رییس جمهور را به رخ همکاران بکشند.

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید
یکی از پیشخدمت‌های آن زمان که از کیت اندرسن خواسته که نامش فاش نشود، به او گفته که یک روز که پشت پیشخوان آشپزخانه واقع در راهرو اصلی کاخ در کمین رویت دزدکی معشوقه بیل پنهان شده بود، او را می‌بیند و با اشاره به پیشخدمت دیگر می‌گوید: "خودش است. دوست دخترش. یک روز دیگر هم با رییس جمهور در سالن سینما بود.

در آن زمان، هیلاری از همه چیز خبر داشت. حالا 20 سال از آن موقع می‌گذرد و کارکنان میانسال و پیر امروز آن زمان، به مرور خاطرات بین زوج کلینتون می‌پردازند. همه آنها در یک غم مشترک از مشاهده روزهای سال تلخ 1998 در طبقه دوم و سوم کاخ سفید -جایی که شاهد حماسه لوینسکی بود- سهیم هستند.

کارکنان آن زمان، ذره ذره شاهد قوت گرفتن آتش عشق در طبقه دوم ساختمان اداری کاخ و زوال روحی هیلاری بودند. یک بار، "سوزان توماسز" (Susan Thomases) -مشاوره سیاسی و دوست بسیار نزدیک هیلاری- در مصاحبه با مرکز میلر در دانشگاه ویرجینیا که اقدام به گردآوری تاریخ شفاهی دوران ریاست جمهوری کلینتون کرده بود، گفت که اگر کسی ماهیتابه‌ای به دست هیلاری بدهد، اولین انتخاب او بیل خواهد بود و بی‌شک آن را به سمت او پرتاب خواهد کرد. من گمان نمی‌کنم که اصلا هیلاری در ذهن‌اش تصور ترک بیل و جدا شدن از او را می‌کرده است" (سخنگوی هیلاری بعدا در پاسخ به اظهارات توماسز هیچ چیزی نگفت).

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

سوزان توماسز

"بتی فینی" (Betty Finney) که اکنون 78 سال دارد، در سال 1993 به عنوان پیشخدمت وارد کاخ سفید شد. وی در حریم شخصی زندگی مشترک بیل و هیلاری رفت و آمد داشت و به خوبی می‌دید که در سال‌های آخر حضور آنها در کاخ سفید، چه اتفاقاتی در حال گذر است. او اینچنین می‌گوید: "تنش‌ها به معنای واقعی زیاد شده بود. آن روزها، بسیار برای خانواده اول آمریکا ناراحت بودم. آنها، در برزخ قرار گرفته بودند. غم در خانواده آنها حکم‌فرما شده بود و اثری از لبخند دیده نمی‌شد".

باب اسکانلان (Bob Scanlan) -باغبان وقت کاخ- که نسبت به بقیه با موضع‌ ملایم‌تری برخورد می‌کند، می‌گوید: "طبقه دوم مانند قبرستان شده بود. هیچ کجا نمی‌توانستی خانم کلینتون را پیدا کنی".

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

در اوج قضیه، هیلاری دیگر به برنامه قرارهای عصرگاهی نمی‌رسید. جزییات واقعه خبر از آن می‌داد که او نیازمند یک جانفشانی برای نجات ریاست جمهوری همسرش و زندگی مشترک‌شان است. در سال 1998، رییس جمهور سه یا چهار ماه را بر روی کاناپه داخل اتاق مطالعه مجاور اتاق خواب‌شان در طبقه دوم خوابید. غالب زنان کاخ، بر این باور بودند که او سزاوار چنین وضعیتی است.

حتی "جیمز رمزی" (James Ramsey) -پیشخدمت کاخ- که به گفته خودش مردی زن‌باره است، از شناعت این خیانت بیل، احساس خجالت می‌کرد. او گفت: "رییس جمهور رفیق‌ام بود ... اما ... اصلا بی‌خیال". طی قضیه لوینسکی، او موظف بود دهن‌اش را بسته نگاه دارد.

برخی از کارکنان کاخ، معتقدند که هیلاری خیلی پیشتر از اینها از قضیه خبر داشت. او حتی بیش از اینکه از خود این خیانت ناراحت باشد، نگران انعکاس رسانه‌ای و افتضاحات پیامد آن بود.

طی آن ماه‌ها و روزها، طاقت بانوی اول آمریکا کم شده بود. "جیمز هال" -پیشخدمت کاخ- به یاد می‌آورد که در "اتاق آبی" در حال پذیرایی از میهمان خارجی هیلاری به صرف چای و قهوه‌ بود، که وی به او که همچنان پشت در کافی‌شاپ ایستاده بوده نزدیک می‌شود و به او می‌گوید: "حواست کجاست؟ باید فنجان همسر آقای نخست وزیر را آماده کنی که برای او ببرم". سپس با برداشتن فنجان در حالی که بسیار سرگشته بود به دنبال جایی برای قرار دادن آن گشت. هال که لال‌مانی گرفته بود، وظیفه سرو کردن چای و قهوه را داشت و دیگر پیشخدمت‌ها مسئول جمع‌آوری ظروف بودند. او، به خوبی می‌دانست که دفاع از خود امری کاملا بیهوده است. کلینتون، عدم نیاز هال به "دفتر ناظرین" -مدیریت پرسنل کاخ- را اعلام می‌کند و او برای یک ماه از خدمت تعلیق می‌شود.

"بیل همیلتون" (Bill Hamilton) -مدیر وقت انبار کاخ سفید- اینگونه می‌گوید: "کار در زمان افشای آن قضیه در کاخ سفید، چندان هم بد نبود". اما او در ادامه می‌پذیرد که رفتار هیلاری به شدت غیر قابل تحمل شده بود: "شرایط برای خانم کلینتون خیلی سنگین شده بود و اگر کوچک‌ترین حرفی به او می‌زدی به تو می‌پرید". او هنوز کار کردن با کلینتون‌ها را دوست دارد و با اینکه در سال 2013 بازنشسته شد، معتقد است که یک روز هیلاری کلینتون به عنوان رییس جمهور آمریکا به کاخ سفید بازمی‌گردد و او در خدمت‌اش خواهد بود. او به شدت مایل به همکاری با هیلاری حتی پس از آن جنجال‌های 8 ساله دوران بیل کلینتون است.

او قویا با بانوی اول آمریکا در آن دوره، که سختی‌ها و روزهای تاریکی را سپری کرد، احساس همدردی می‌کند: "آن اتفاق بد، واقعی بود و او هم به خوبی می‌دانست و هر کدام از ما هم که به چهره‌اش نگاه می‌کردیم، می‌توانستیم متوجه شویم.

"رولند مسنی‌یر" (Roland Mesnier) -شیرینی‌پز ارشد کاخ- می‌گوید که هر چه که از دستش برمی‌آمده به کار می‌گرفته تا هیلاری شاد شود. دسر مورد علاقه هیلاری، کیک موکا است.
مسنی‌یر، در دوران اوج رسوائی اخلاقی به کرات برای وی کیک موکا درست می‌کرده است. او می‌گوید که هیلاری بسیاری از عصرها با اتاق شیرینی‌پزی تماس می‌گرفت و با صدای ناشی از ضعف که از شخصیت محکم و اعتماد بنفس بالای او به دور بود به من می‌گفت: "رولند، می‌توانی برای امشب کمی کیک موکا برایم درست کنی؟".

در یک روز یکشنبه آفتابی در آگوست 1998، هیلاری به "وورتینگتون وایت" -ناظر معتمد وی در کاخ- تماس می‌گیرد و طی یک درخواست عجیب به او می‌گوید که می‌خواهد به استخر کاخ برود و نمی‌خواهد کسی غیر از او را ببیند. وورتینگتون، در پاسخ جواب می‌دهد که درک می‌کند. وی می‌گوید: "او را به خوبی درک می‌کردم. بی‌شک به دنبال رؤیت جزییات مربوط به حفاظت خود توسط محافظین‌اش نبود. مطمئنا به دنبال قدم‌زدن با کسی در محوطه باشکوه کاخ سفید نبود؛ و قطع یقین مشتاقانه به دیدار کسی در ضلع غربی کاخ نمی‌رفت؛ او فقط و فقط کمی آرامش می‌خواست".



وایت به او می‌گوید که 5 دقیقه زمان برای آماده‌سازی محل نیاز دارد. سپس به نزد رییس تیم محافظان هیلاری رفته و ماجرا را توضیح داده و خواستار همکاری می‌شود. وایت به وی می‌گوید: "مکالمه من و خانم کلینتون 22 ثانیه طول کشید اما من به خوبی می‌دانم منظورم ایشان چیست. اگر ایشان کسی را ببیند و یا کسی ایشان را ببیند، قطع یقین اخراج خواهم شد و احتمالا شما هم همینطور".

خلاصه پس از بحث و جدل، رییس تیم محافظان وایت را مجاب می‌کند که فقط از پشت سر او را همراهی کنند. این امر، مخالف و مغایر با پروتکل محافظت از شخصیت‌ها که در آن محافظین باید از جلو و پشت سر یک شخصیت را محافظت کنند، بود. وایت هم در پاسخ می‌گوید: "بسیار خب. ایشان به عقب برنمی‌گردد و شما را نمی‌بیند و قرار هم نیست که ایشان شما را ببیند و یا شما او را ببینید".

وایت، با هیلاری در آسانسور دیدار کرد و محافظین هم به صورت کاملا حرفه‌ای به گونه‌ای در پشت سر آنها حرکت کردند که به هیچ وجه رویت نشوند. هیلاری، کفش قرمز به پا کرده بود و چند کتاب به همراه داشت. مو و صورتش هیچ تزئین و آرایشی نداشت. او در نظر وایت زنی دل‌شکسته می‌آمد.

در زمان ورود، وایت از هیلاری پرسید که آیا نیازی به پیشخدمت ندارد؟ پاسخ منفی بود. دوباره پرسید شد که آیا چیزی هست که نیاز داشته باشد؟ دوباره پاسخ داده شد: "نه، امروز روز زیبایی‌است و من می‌خواهم از آفتاب امروز لذت ببرم. کارم که تمام شد، صدایت می‌زنم". وایت گفت: "ساعت 12 است خانم، من تا ساعت یک می‌مانم و فرد دیگر به جای من می‌آید". کلینتون نگاهی به او کرد و گفت: "وقتی کارم تمام شد، تو را صدا می‌زنم". وایت، متوجه شد که منظور مافوقش این است که او باید تا هر زمان که هیلاری صلاح بداند، آنجا بماند. لذا، تا حدود ساعت 3:30 دقیقه بعدازظهر که کارش تمام شد، آنجا بود.

در راه بازگشت تا طبقه دوم کاخ، هیچگونه حرفی بین آنها تبادل نشد. زمان خروج از آسانسور، بانوی مستاصل به وایت گفت که همراهی و همدلی او تا چه حد برایش ارزش داشت: "خانم کلینتون دستان مرا به نشانه قدردانی فشرد و با نگاهی عمیق گفت ممنونم. براستی قلب به لرزه درآمد و این قدردانی برایم به اندازه دنیا ارزش داشت".


"لینسی لیتل" (Linsey Little) -مستخدم کاخ- جزو آن دسته از کارکنان کاخ ریاست جمهوری بود که ناخواسته وارد قصه‌ای جنجالی شد. یک بار، مامورین اطلاعاتی او را برای بازجویی خانگی در رابطه با ارتباط بیل و معشوقه‌اش به طبقه دوم فراخواند. وقتی به طبقه دوم می‌رسد، مامور اف بی آی از او می‌پرسد که آیا پیش از این لوینسکی را دیده است؟ و او با استرس جواب منفی می‌دهد.

او می‌گوید: "مامورین اطلاعاتی کاری با تو می‌کنند که احساس کنی آنها می‌دانند که تو چیزی می‌دانی". لیتل، بر این مصر است که هیچ چیز از لوینسکی نمی‌دانسته و اگر هم می‌دانست، حاضر نبود که افشاء کند. چرا که او علاقه‌ای به بیکار شدن و تبدیل گردیدن به تیتر یک اخبار آمریکا ندارد: "آنها تو را در صدر خبرها قرار می‌دهند".


منسی‌یر، سال 1998 را "سال سیاه غم" می‌خواند. سالی که در آن دو انسان دوست‌داشتنی فدای یک رسوائی شدند. هیلاری و دخترش "چلسی".

در یک تصویر معنادار که در 18 آگوست 1998 -یک روز پس از شرمسار ساختن دولت توسط پدرش- گرفته شده، این چلسی بود که دستان پدر و مادر را رهسپار بالگرد برای عزیمت به South Lawn (چمنزار جنوبی - واقع در جنوب کاخ) بودند گرفته بود. منسی‌یر، در اندیشه اینکه این دختر چه باری را بر دوش می‌کشد، برای او دست تکان داد: "چلسی براستی دوست‌داشتنی‌ترین انسانی‌ است که تا به حال دیده‌ام، و چقدر غم‌انگیز است که ببینی او و مادرش از میان حلقه آتشی به این وسعت می‌گذرند. براستی روزهای سختی بود".

زندگی محرمانه بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید

18 آگوست 1998: یک روز پس از اینکه بیل کلینتون رسما اعتراف به داشتن رابطه با مونیکا لوینسکی کرد

در خانه‌ای که کوچکترین شایعه تبدیل به تیتر یک خبر رسانه‌های آن کشور می‌شود، بیل و هیلاری مشکل بزرگی برای اعتماد کردن به پرسنل آنجا داشتند. دلیل اینکه سیستم تلفنی انجا را تغییر دادند این بود که نمی‌خواستند کسی گفتگوهای خصوصی آنها را شنود کند. البته این روش، مسئولین دفتر ناظرین کاخ که وظیفه ارتباط دادن مستقیم را از طریق سیستم امن خود بر عهده داشتند، خسته کرده بود. به گفته "اسکیپ آلن" (Skip Allen) -یکی از ناظرین وقت کاخ سفید- اپراتورها، تماس‌های ورودی خانواده را به دفتر ناظرین ربط می‌دادند، سپس دفتر ناظرین، دکمه مربوط به بانوی کاخ را فشار می‌داد و صدای زنگ کد وی فعال می‌شد. در نتیجه آن، هیلاری هر تماس تلفنی داخل کاخ را پاسخ می‌گفت. این سیستم، در دوران "جیمی کارتر" که افراد بسیاری در کاخ سفید مشغول فعالیت بودند، برقرار گردید. در آن موقع هم هر کسی زنگ مخصوص به خود را داشت. برای رییس جمهور یک زنگ، برای هیلاری دو زنگ، و برای چلسی سه زنگ کوتاه تعیین شده بود.

آلن می‌گوید: "کلینتون‌ها احساس کردند که خیلی‌ها سخنان آنها را گوش می‌دهند. به همین دلیل خواستار تغییر سیستم قدیمی شدند. وقتی سیستم کاملا شکل داخلی پیدا کرد، دیگر خانم هیلاری قادر بود که از دستشویی خانه با رییس جمهور که در اتاق مطالعه بود، بدون نیاز به اپراتور تماس بگیرد. در این وضعیت، امنیت تلفنی کاخ زیر سوال بود. هر کسی قادر بود که از طبقه دوم به تماس‌ها پاسخ دهد".

این خویشتن‌داری و محافظه‌کاری کلینتون‌ها، موجب ایجاد شکاف و کدورت زیرپوستی بین آنها و پرسنل شد و این قصه 8 سال ادامه داشت. اما "وندی السازر" (Wendy Elsasser) -باغبان کاخ سفید- نگاه دیگری به این قضیه دارد: "من این رفتارات را به پای نگرانی‌های پدرانه و مادرانه می‌گذارم. من درک می‌کنم که توجه به نیازهای چلسی تا چه حد برای آنها مهم بود و علت عدم اعتماد به محیط اطراف هم طبیعی است".

به نظر من {literal}{{/literal}کیت اندرسن براور{literal}}{/literal}، کلینتون‌ها بی‌خود برای افشای اسرارشان توسط پرسنل نگران بودند. اکنون، سال‌ها از آن موقع می‌گذرد و وقتی از پرسنل آن موقع در مورد وقایع پشت پرده سوال می‌شود، سکوت می‌کنند. احتیاط در خون آنهاست. آنها به خوبی می‌دانند که خویشتن‌داری یعنی محافظت از کاخ سفید؛ و اگر این خصیصه در آنها نباشد، زندگی در چنین محیطی برای آنها غیر قابل تحمل خواهد شد.

اسکیپ آلن، خدمت عاشقانه به خانواده کلینتون را خیلی راحت‌تر از تظاهر به این خدمت می‌داند. او که در در حال خوردن ناهار در کنار استخر خانه خود در پنسیلوانیا با من سخن می‌گوید، کلینتون‌ها را دوست ندارد و احساس خود نسبت به آنها را بی هیچ تعارفی بیان می‌کند: "از آنجایی که بستن کمربند رولباسی‌ طبیعتا برای خانم کلینتون سخت بود، اغلب از من می‌خواست که کمک‌اش کنم. اما کلینتون‌ها هیچوقت به پرسنل اعتماد نداشتند و نقطه ثقل شک‌شان هم همین دفتر ما ناظرین کاخ بود. آنها، پارانویایی‌ترین آدم‌هایی هستند که در زندگی‌ام دیده‌ام".

آلن تنها کسی نیست که از کاخ سفید دوران کلینتون خاطره بد داشته باشد. "کریس امری" (Chris Emery) -یکی دیگر از ناظرین کاخ- که روابط بسیار نزدیکی با بوش‌ها (خانواده بزرگ جورج بوش) دارد، نیز دل خوشی از کلینتون‌ها ندارد. او، به گفته خود، در طی 14 ماه خدمت به کلینتون‌ها، مجبور به ارائه سه مرتبه تست مواد مخدر و یک مرتبه ارئه سوء پیشینه شد که به ادعایش در چندین سال خدمت‌اش بی‌سابقه بوده است. برخی از سوال‌ها همچون «تو از کدوم کلیسا تبعیت می‌کنی؟" -که موضوعی کاملا شخصی است- او را بسیار متعجب کرده و لذا از ارائه پاسخ امتناع نموده بود. امری که در سال 1994 رسما از کاخ سفید اخراج شد، می‌گوید: "آنها، به دنبال اخراج من به هر بهانه‌ای بودند. چرا که من پیشتر از آن، یک بار لطفی در حق باربارا بوش {literal}{{/literal}جمهوری‌خواه{literal}}{/literal} -همسر جورج بوش اول- کرده بودم".

اما باربارا بوش که او را کمک بزرگی در دوران اقامت‌اش در کاخ سفید می‌داند، اینطور می‌گوید: "ما به هم خیلی نزدیک بودیم. کریس به من آموخت که چگونه با رایانه کار کنم". پس از اینکه باربارا کاخ سفید را ترک کرد، شروع به نوشتن کتاب خاطرات خود کرد اما در یادآوری بخشی از آن دچار مشکل شد. لذا، با امری تماس گرفت و از او کمک خواست. امری، با جان و دل پذیرفت. اما این لطف دوم او، برایش دردسرساز شد. چرا که کلینتون‌ها حس کردند که او بیش از حد به خانواده بوش نزدیک است: "وقتی کلینتون‌ها تماس‌های ورودی و خروجی مرا پیگیری کردند، احساس نمودند که من رازهای عمیق و خصوصی آنها را به خانواده بوش در بوستون گزارش می‌دهم. اما حقیقتا اینطور نبود".


هیلاری و باربارا بوش
چندی بعد، "گری والترز" (Gary Walters) -مدیر وقت دفتر ناظرین- او را احضار کرده و این جمله را به او می‌گوید: "خانم کلینتون نسبت به تو احساس خوبی ندارد". امری می‌پرسد: "یعنی چه؟" والترز پاسخ می‌دهد: "یعنی اینکه فردا آخرین روز کاری تو در اینجاست". باربارا بوش پذیرفته که تماس‌های او با امری موجب اخراج او شده است. در آن زمان، کریس امری از سوی "نیل لاتیمور" (Neel Lattimore) -سخنگوی هیلاری کلینتون- به شدت در رسانه به عدم رعایت حریم رییس جمهور محکوم شد: "ما بر این باوریم که او با توجه به جایگاهش یعنی عضویت در پرسنل کاخ سفید، می‌باید احترام بسیار زیادی به حریم خانواده اول آمریکا نشان می‌داد".

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

گری والترز

امری، اخراج از کار و از دست دادن حقوق 50 هزار دلاری در سال را بسیار مخرب می‌خواند: "یک سال بی‌کار شدم. زیر پایم را خالی کردند. نمی‌توانید باور کنید که با یک شخص واقعا قدرتمند چه کارهایی که نمی‌توانند بکنند". وقتی همان شب به خانه رسید، تماسی از سوی مشاور باربارا بوش با او گرفته و اعلام شد که خانواده بوش خبر را شنیده‌‌اند و هر کمکی که از دست‌شان بر آید دریغ نمی‌کنند. وی ادامه می‌دهد: "دومین تماس اما از سوی دفتر "مگی ویلیامز" (Maggie Williams) -مدیر پرسنل شخصی خانم کلینتون- بود. شخصی در آن سوی خط دستور داد: "هر تماسی که از سوی رسانه‌ها با شما گرفته شد، آن را به کاخ سفید ارجاع می‌دهی". در پاسخ گفتم: خیلی خب، باشد، ما همیشه همین کار را می‌کنیم". گوشی تلفن را گذاشتم و بعد به خود نهیب زدم: "یک لحظه صبر کن! ناسلامتی آنها تو را اخراج کرده‌اند".

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

مگی ویلیامز

در طی آن سال‌ها امری چندین بار با تلخی تمام به من گفت: "حالا علت اخراج‌ام را درک می‌کنم. خانم کلینتون به شدت تحت فشار روحی بود و من یک قربانی بودم".

اما یکی از همکاران سابق امری نوع نگاه او را صحیح ندانسته و تکذیب می‌کند. او که از کیت اندرسن خواسته نام‌اش فاش نشود، معتقد است که کلینتون‌ها حق داشتند که نسبت به پرسنل کاخ با حالت پارانویایی برخورد کنند. این پرسنل، به مدت 12 سال تمام در خدمت جمهوری‌خواهان بودند. این شخص می‌گوید: "همه افراد دفتر ناظرین از اینکه "جورج اچ دابلیو بوش" (بوش پدر) برای بار دوم انتخاب نشد، به شدت ناراحت بودند و حتی این احساس خود را در حضور کلینتون‌ها نشان داده بودند. امری که از سر تا نوک پا یک جمهوری‌خواه تمام عیار بود". و البته خود امری هم اعتراف کرده که اگر خانواده ریگان پس از ترک کاخ سفید از او می‌خواستند که با آنها به کالیفرنیا برود، با جان و دل می‌رفت.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

جورج اچ دابلیو بوش به همراه همسرش باربارا

به گفته این شخص، امری چندان عادت نداشت که حس نفرت خود نسبت به کلینتون‌ها را پنهان کند. یک روز که بیل کلینتون برای انجام مراسمی در کاخ، در حال آمد از طبقه دوم بوده، در حالی که دستیاران وی در محوطه منتظر او بودند، امری در حضور آنها به شکلی که به گوش‌شان برسد، جمله قبیح و کریه‌ای می‌گوید که از طرح آن منظور تحقیر جنسی رییس جمهور آمریکا را داشته است.

شاید باید به رفتار توام با سوء ظن کلینتون‌ها نسبت به کارکنان کاخ حق داد. آنها تازه از پرونده جنجالی Troopergate بیرون آمده بودند. در این پرونده، دو نیروی پلیس آرکانزاس محافظ بیل کلینتون در سال 1993 در گفتگو با مجله American Spectator ادعا کرده بودند که در دوران پیش از فرمانداری وی، به او کمک کرده‌اند که رابطه‌های جنسی مخفیانه‌اش را انجام دهد.

یک چیز دیگر نیز کلینتون‌ها را حساس‌تر کرد. در اواخر یکی از شب‌های سال 1994، وقتی رییس جمهور و خانواده‌اش در "کمپ دیوید" مشغول برگزاری جشن "عید پاک" بودند، "هلن دیکی" (Helen Dickey) -دایه چلسی- که در طبقه سوم آن تفرجگاه بوده، ناگهان سر و صدایی از طبقه دوم -محل اسکان بیل و هیلاری و چلسی- می‌شنود. بلافاصله پایی رفته و با مامورین ویژه نقابدار سیاه‌پوش روبرو می‌شود که همه وسایل اتاق را به هم ریخته‌اند. هیلاری فریاد می‌زند که اینجا چه خبر است؟ سردسته مامورین پاسخ می‌دهد: "ما مامورین سرویس مخفی هستیم. از اینجا بروید بیرون". هیلاری که به شدت رنگ به رخ باخته، به نزد گری والترز -مدیر دفتر ناظرین- می‌رود و از او توضیح فوری می‌خواهد. والترز بابت اینکه فرصت نشده که زودتر توضیح بدهد می‌گوید که نیروهای امنیتی جهت حفظ امنیت آنها به دنبال پیدا کردن دستگاه شنود در اتاق‌ها هستند.

کلینتون‌ها شیفته تنهایی خانوادگی خود بودند. شاهد اینکه، هیلاری در مصاحبه‌ای‌ در سال 1993 گفت که طبقه دوم کاخ سفید محبوبترین مکان برای اوست. چرا که آنجا دیگر خبری از محافظین مزاحم نیست. از زحمات شبانه‌روزی‌شان ممنونم. اما واقعا وقتی در طبقه دوم سه نفری دور هم جمعیم، خوشحالم. لحظات بی‌نظیریست. چرا که سایر اوقات دور و برمان شلوغ است".


به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

نقشه کاخ سفید و اتاق‌هایش جهت آشنایی

چلسی کلینتون پیوسته با تمامی پرسنل کاخ رفتاری مؤدبانه داشت. اما ران پین هنوز اعتقاد دارد که کمی از وسواس پدر و مادرش نسبت به پرسنل در او وجود داشت. در اوایل دوره ریاست جمهوری کلینتون، تیمی از محافظین در پاگرد پلکان در  مقابل آسانسور و تیمی دیگر در تاق پلکانی بالای طبقه اول در کنار اتاق مطالعه و استراحت مستقر بودند (البته این پست‌ها بعدا توسط کلینتون به طبقه اول انتقال یافت).

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

به گفته ران پین، یک روز که کلینتون در کنار آشپزخانه شخصی طبقه دوم ایستاده و یک محافظ منتظر چلسی بود تا او را به مدرسه Sidwell Friends که واقع در شمال غربی واشنگتن و مخصوص فرزندان مقامات عالی‌رتبه است، ببرد. چلسی در حال مکالمه با تلفن بود. در پایان مکالمه، به دوست‌اش گفت: "من باید بروم. خوک‌ها اینجا هستند". محافظ از شدت خشم به رنگ لبو شد و خطاب به چلسی گفت: "خانم کلینتون! می‌خواهم چیزی به شما بگویم. کار من این است که بین شما، خانواده‌تان، و یک گلوله بایستم (جان‌ام برای خاطر شما در کف دست‌ام است). آیا درک می‌کنید؟". چلسی در پاسخ گفت: "خب، این همان اسمی است که پدر و مادرم برای تو گذاشته‌اند".


قتل‌های منتسب به کلینتونها (از دوره فرمانداری تا پایان ریاست جمهوری)

تامی جکسون با ارائه یک مقاله، به همراه دیگر منتقدین کلینتون‌ها، قتل‌ مرموز نزدیکان و دوستان کلینتون‌ها در دوره فرمانداری تا پایان ریاست جمهوری بیل کلینتون را قتل‌های زنجیره‌ای کلینتونی می‌نامند.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای فرمانداری آرکانزاس و کاخ سفید چه گذشت؟ ///  انجام شده جهت ملاحظه///

تامی جکسون

1. وینس فاستر (Vince Foster): چند ساعت پس از اینکه در برای آخرین بار در کاخ سفید دیده شد، جسدش در پارک "فورت مارسی" در حومه شهر واشنگتن دی سی یافت شد. علت مرگ وی از سوی رسانه‌ها خودکشی اعلام شد، اما شایعات به سرعت حول اینکه او را کشته‌اند پخش شد. "ال دی براون" (L. D. Brown) -محافظ شخصی هیلاری- گفته است: "زمانی که بیل به عنوان فرماندار آرکانزاس، برای انجام سفر کاخ فرمانداری را ترک می‌کرد، فاستر به نزد هیلاری می‌آمد، مثل عقربه ساعت به دور او می‌گشت، دلداری‌اش می‌داد و اغلب شب هم می‌ماند. این دو، عمیقا عاشق هم بودند".

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

2. مری ماهونی (Mary Mahoney): خانم ماهونی، کارآموز کاخ سفید بود. در پی پرونده شکایت "پائولا جونز" (Paula Jones) -کارمند وقت فرمانداری آرکانزاس- از بیل کلینتون مبنی بر آزار و اذیت جنسی که تا سال 1998 طول کشید، مایک "ایسیکوف" (Mike Isikoff) -روزنامه نگار- سخن از قتل مرموز یکی از کارمندان خانم کاخ سفید به میان آورد که اول نام‌اش با M شروع می‌شود. سه جای گلوله در نواحی سینه، صورت و پشت جمجمه مری رویت شد. گویی، کسی او را مرده می‌خواسته و یا بدین طریق قصد ارسال پیام برای شخصی دیگر را داشته است.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در سیاست؛ پشت لوینسکی گیت چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

از راست به چپ: مایک ایسیکوف، پائولا جونز، و مری ماهونی

3. جیمز مک دوگال (James McDoughal):‌ وی، شریک تجاری و رفیق شفیق کلینتون‌ها بود که در پس از اثبات جرم در رسوائی مالی "وایت‌واتر" Whitewater Scandal)، در سلول انفرادی دچار حمله قلبی شد. او، یکی از کلیدی‌ترین افراد برای "کن استار" (Ken Starr) -بازجوی وقت- بود و اسرار بسیاری را می‌دانست. مخالفین کلینتون‌ها قویا معتقدند که زنده ماندن او منجر به افشای بسیاری از رازها می‌شد.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

4. ران براون (Ron Brown): وزیر سابق بازرگانی آمریکا که گفته شد در طی یک حادثه هوایی، هواپیمای حامل وی سقوط کرده است. یک آسیب‌شناس نزدیک به قضیه، در صورت عدم افشای نام خود، خبر از وجود یک سوراخ در قسمت فوقانی ستون فقرات وی در اثر شلیک گلوله داد. براون، کمی پس از مرگ خود در حالی که تحت بازجویی در یک پرونده مشکوک قرار داشت، اعلام کرده بود که می‌خواهد نهایت همکاری را با بازجویان داشته باشد.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

5. سی. ویکتور ریزر دوم و مونتگومری ریزر (C. Victor Raiser II & Montgomery Raiser): دو چهره اصلی سازمان مسئول جمع‌آوری کمک مالی برای کلینتون‌ها در جولای 1992، در طی سقوط هواپیمای شخصی به طرز مشکوکی مردند.

6. پل تولی (Paul Tulley): رهبر سیاسی کمیته‌ ملی دموکرات‌ها در سپتامبر 1992 در اتاق هتلی منطقه لیتل راک به طرز مشکوکی به قتل رسید. پس از مرگش، کلینتون او را دوستی عزیز و مشاوری گرانقدر دانست.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

7. اد ویلی (Ed Willey): جمع‌اوری کننده مالی کلینتون‌ها که در نوامبر 1993 در حالی که یک گلوله در مغزش خالی شده بود، در جنگل‌های ویرجینیا یافت شد. او در همان روزی به قتل رسید که همسرش "کاتلین ویلی" رسما مدعی شد که بیل کلینتون در دفتر بیضوی اقدام به زورگیری جنسی از وی کرده است.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

کاتلین همسر اد

8. جری پارکز (Jerry Parks): جسد رییس تیم محافظان کلینتون در دوره فرمانداری، در حومه پارک منطقه لیتل راک در خودرویش یافت شد. پسر او، پس از مرگ‌اش اعلام کرد که پدرش در حال تشکیل پرونده علیه بیل کلینتون بوده است. او پیشتر، کلینتون را تهدید کرده بود که این اسناد را انتشار خواهد داد. اسناد مورد نظر به سرقت رفته بود و پس از مرگ‌اش هیچکدام از آنها در خانه‌اش یافت نشد.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///

9. کتی فرگوسن (Kathy Ferguson): او همسر سابق "دنی فرگوسن" -یکی از محافظان شخصی بیل کلینتون در دروان فرمانداری‌اش- بود. جسد وی، در اتاق نشیمن خانه‌اش در حالی که یک گلوله در مغزش خالی شده بود یافت شد. علت مرگ، خودکشی اعلام شد اما شواهد و گزارشات حاکی از این بود که وی ظاهرا به حایی دعوت بوده و قصد داشته از خانه خارج شود. دنی و کتی از شاهدین مهم قضیه پائولا جونز بودند.

10. بیل شلتون (Bill Shelton): بیل، نامزد کتی فرگوسن بود. جسد وی، در ژوئن 1994 در کنار قبر نامزدش یافت شد. علت مرگ، خودکشی از فقدان نامزدش اعلام شد.

11. سوزان کولمن (Suzanne Coleman): معروف است که وی در زمانی که بیل کلینتون دادستان کل آرکانزاس بوده، با وی رابطه داشته است. در مغز وی هم یک گلوله شلیک شد. سوزان، در زمان مرگ حامله بود.

12. باربارا وایز (Barbara Wise): او، یکی از کارمندان وزارت بازرگانی بود که با ران براون و جان هوآنگ همکاری می‌کرد. جسد کتک خورده و بسته شده وی در تاریخ 29 نوامبر 1996، در اتاق کارش در وزارت بازرگانی یافت شد.

13. بادیگاردهای کلینتون: سرگرد "ویلیام اس. بارکلی" و سروان "اسکات جی. رینولدز"؛ گروهبان "برایان هانلی" و گروهبان "تیم سابل"؛ تیمسار "ویلیام رابرتسون" و سرهنگ "ویلیام دنسبرگر"؛ سرهنگ "رابرت کلی" و کماندو "گری رودز"؛ استیو ویلیز، رابرت ویلیامز، کانوی لوبلو، و تاد مک کی‌ هان؛

14. کوین آیویس (Kevin Ivis) و دان هنری (Don Henry):  طبق گزارشات اطلاعاتی، هر دو پسر نوجوان در دوره فرمانداری بیل کلینتون در طی درگیری عملیات مبارزه با مواد مخدر در فرودگاه آرکانزاس به اشتباه زده می‌شوند. جنازه آنها پس از مدتی بر روی ریل قطار راه آهن در حالی که له شده بود یافت می‌شود. دلیل آن تصادف با قطار اعلام می‌گردد اما گزارشات بعدی با نقض این گزارش، اعلام می‌کنند که دو نوجوان در ابتدا کشته شده و سپس بر روی ریل انداخته شده‌اند. بیل کلینتون در پی جلسات متعدد نهایت از پاسخگویی صریح و قبول اشتباه قسر در رفت. بسیاری از کسانی که شاهد قضیه بودند و قرار بود در دادگاه حاضر شوند، قبل از حضور به طرز مشکوکی کشته شدند. آنها شامل این افراد بودند: ریچارد وینترز که مظنون این قتل محسوب می‌شد(او در یک حادثه ساخته‌گی در سال 1989 مرد)، جردن کتلسون (در ژوئن 1990، جسد وی در پشت فرمان خودرویش یافت شد)، جیمز میلان (که تقریبا مثله شده بود)، جف رودز (جسد سوزانده شده وی در یک سطل زباله در آوریل 1989 یافت شد)، گرگوری کولینز (در ژانویه 1989 به ضرب گلوله کشته شد)، کیت مک ماسکل (جسد وی در نوامبر 1988 در حالی که 113 ضربه چاقو خورده بود یافت شد)، شخصی به نام کانی که در جولای 1988 جسدش در در حالی که موتور سیکلت وی به پشت یک کامیون برخورد کرده بود، یافت شد.

به بهانه ظهور مجدد هیلاری کلینتون در عرصه سیاست؛ پشت درهای کاخ سفید چه گذشت؟ /// اسرار یک رسوائی /// در حال انجام ///


منابع:

http://www.politico.com/magazine/story/2015/04/clinton-white-house-the-residence-excerpt-116706.html#ixzz3X89nEyKZ
http://www.dailymail.co.uk/news/article-3026368/Secrets-White-House-butlers-revealed-Staff-saw-Bill-Clinton-Lewinsky-cavorting-months-heard-Hillary-throw-lamp-walked-John-F-Kennedy-swimming-naked-secretaries.html
http://www.washingtonpost.com/lifestyle/style/after-decades-of-silence-white-house-domestic-staff-share-stories-in-new-book/2015/04/06/550a28bc-d979-11e4-b3f2-607bd612aeac_story.html
http://time.com/91173/monica-lewinsky-bill-clinton-affair
http://edition.cnn.com/2015/04/08/politics/white-house-secrets
http://dailycaller.com/2015/04/07/former-white-house-staff-clintons-were-paranoid-called-secret-service-pigs
http://www.dke.org/this-week-in-dke-history/2014/9/22/this-week-in-dke-history-september-20th-september-26th
http://politicalprospect.com/author/paul
http://bacabook.com/the/the-residence-it898887192
http://savingourfuture.com/2015/03/47-bodies-left-in-the-wake-of-hillary-clinton-part-1/10

مطالب مرتبط

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی

بعد از خروج انگلستان ازخاورمیانه، سیاستی معروف به «دو ستون» توسط نیکسون و کیسینجر برای حفظ امنیت خلیج فارس در نظر گرفته شد که ایران و عربستان هر کدام یکی ازستون‌های آن را تشکیل می‏‌دادند.
عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودیبه گزارش «شیعه نیوز»، از آغاز ریاست جمهوری «نیکسون» و نقش مهمّی که «هنری کیسینجر» از ابتدا به‏ عنوان «مشاور امنیت ملی» و سپس وزیر خارجه، در هدایت سیاست خارجی آمریکا داشت، نقطه عطف جدیدی در روابط خارجی ایران و آمریکا به وجود آمد، زیرا از یک‏سو نیکسون در زمان کودتای 28 مرداد 1332 هـ.ش به عنوان معاون «آیزنهاور»، نقش‏ مهمی در جریان کودتا و بازگرداندن شاه به قدرت داشت و از همان زمان با شاه روابطه دوستانه‌ای برقرار کرده بود و از سوی دیگر کیسینجر نیز که فرمان دیپلماسی آمریکا رابه عهده گرفته بود، یکی از طرفداران شاه در منطقه بود. به همین دلیل زمینه لازم برای‏ واگذاری نقش جدید به ایران و تبدیل آن به یکی از مهره‌های اصلی و نگه دارنده منافع‏ آمریکا در منطقه فراهم شد.

مسأله دیگری که در ارتقای نقش ایران به عنوان یک قدرت ‏منطقه‏‌ای مؤثر بود، اعلام خروج نیروهای انگلیسی از شرق کانال سوئز و منطقه خلیج ‏فارس تا آذر 1350 هـ. ش و عدم آمادگی آمریکا جهت حضور فیزیکی و تأمین امنیت ‏کشورهای کوچک و تازه استقلال یافته حاشیه جنوبی خلیج فارس و نیز حراست و حفاظت از منابع انرژی منطقه بود که برای غرب اهمیّت حیاتی داشت.[- جنگ قدرتها در ایران، روبین، ص 103-102 و 108-107؛ عقاب و شیر، بیل، ص 346-323 ] تنها کشوری که می‏‌توانست نقش ژاندارمی و امنیت منطقه را تأمین کند، ایران بود. امّا سردمداران آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که در صورتی که چنین نقشی به ایران واگذار شود، ممکن است در بین کشورهای عرب منطقه عکس العمل منفی به وجودآورد.

به همین علت بود که سیاستی معروف به «دو ستون»توسط نیکسون و کیسینجربرای حفظ امنیت خلیج فارس در نظر گرفته شد که ایران و عربستان هر کدام یکی ازستونهای آن را تشکیل می‏‌دادند.

البته عربستان سعودی که یک کشور کم جمعیت و نسبت به ایران عقب مانده‌تر بود، نقش عمده‌‏ای را به عهده نداشت و نقش اصلی حفظ امنیت و حراست کشورهای کوچک و منابع نفت به عهده ایران بود، چرا که ارتش مجهزو منظم داشت.[- جنگ قدرتها در ایران، روبین ، ص 103-102 و 108-107؛ عقاب و شیر، بیل، ص 346-323 ] کمی بعد از اعلام سیاست دو ستونی، سیاست خارجی جدید آمریکا دربارهء کلیه ‏مناطق مهمّ و بحران خیز جهان توسط نیکسون در سخنرانی او در سال 1348 هـ. ش /1968 م در جزیرهء گوام بیان شد که بعدها مشهور به «دکترین نیکسون یا دکترین گوام»گردید.

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
ملک سعود و شاه

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
گفت وگوی شاه با ولیعهد عربستان ملک فیصل در جریان سفر به عربستان. امان الله اردلان، منوچهر اقبال، حسن تقی زاده و محسن صدر هم در تصویر حضور دارند

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
شاه و ملک سعود همراه با اقبال و رضا رفیع

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
شاه در سفر به عربستان در یک مراسم (1336)

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
دیدن شاه از فرزندان شاه سعودی

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
شاه و فهدبن عبدالعزیز ولیعهد عربستان و هویدا در تهران

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
استقبال ملک سعود از محمدرضا پهلوی در عربستان در تصویر حسن تقی زاده و مرتضی یزدان پناه هم حضور دارند

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
کارهای نمایشی کودکان دربار مقابل شاه و ملک سعود

عکس دیدار‌های محمد‌رضا پهلوی از عربستان سعودی
شاه و ملک فیصل

انتهای پیام/ ص . خ

The Message of Imam Khamenei to the Western Youth

Full Text of The Message of Imam Khamenei to the Western Youth, in 43 Languages :

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ALBANIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ARABIC

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ARANI

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ARMENIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in AZERI (Cirilic)

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in AZERI (Latin)

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in BENGALI - বাঙ্গালী

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in BOSNIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in CHINESE

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in DANISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in DUTCH (Nederlands)

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ENGLISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in FRENCH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in FULANI

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in GEORGIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in GERMAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in HAUSA

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in HEBREW

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in HINDI - हिंदी

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in INDONESIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in ITALIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in JAPANESE

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in KAZAKH - Қырғыз

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in KURDISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in KYRGYZ

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in MALAY

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in MYANMAR (Burmese)

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in NORWEGIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in PASHTO

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in PERSIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in PORTUGUESE

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in RUSSIAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in SINDH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in SPANISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in SWAHILI

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in SWEDISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in TAJIK

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in TALESHI

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in THAI

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in TURCOMAN

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in TURKISH

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in URDU

- The Message of Imam Khamenei to the Youth in Europe and North America, in UZBEK



نام رهبر به جوانان غربی